-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/31/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عباس، صاحب «ایران زمین» خنده اش را می خورد و می گوید: «باید مراقب دو دسته بود: وکیل ها و خبرنگارها.» می گوید «ایران زمین» اولین و تنها رستوران معتبر ایرانی هند است. به این ترتیب وی علاقه ای ندارد که از جزییات ماجرای ترک کشورش و پیش از گشایش «ایران زمین» حرفی بزند. ولی مشتاق است که از رستورانش بگوید؛ رستورانی که با شریکش محمد علی جان نثار، 10 ماه پیش در لاجپات ناگار، جنوب دهلی، آن را باز کرده اند.

نامی که جان نثار برای رستوران برگزیده، «زمین ایران» ترجمه می شود و این همان چیزی است که آن دو تلاش کرده اند که در کوچه های حاشیه بازار جنوب دهلی، در لاج پات ناگار بازبیافرینند. رستوران شانزده صندلی دارد و آشپزخانه ای باز (اُپن) که برق می زند و از تر و تمیزی چیزی کم ندارد: مسئله ای که عباس به طور ویژه به آن افتخار می کند. روی یکی از دیوارها چندین عکس قاب شده از ایران باستان هست و روی دیوار دیگر، زینت و آویزه های سنتی خرد و درشت، که از این دیوار تا آن دیگر، یاد خانه برای هموطنان زنده شود.

ایده به وجود آمدن رستوران زمانی کلید خورد که صاحبانش از پیدا کردن نان خوب در مانده بودند. غذا هم که بدون نان نمی شود. عباس می گوید: «ما در کشورمان پنج نوع نان داریم. نان هایی که با این جا خیلی فرق دارند.» ایران زمین ولی تنها یک نوع نان می پزد: لواش؛ که ایرانی ها و افغان ها که شمارشان بیشتر از ایرانی هاست روی هوا می برند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، شمار پناهندگان افغان را 9 هزار تن اعلام کرده که شمار کمی از آن ها در لاجپات ناگار به سر می برند؛ شاید شاهدی بر این مدعا که جمعیت پناهنده ها از تجزیه (یک کشور) ناشی می شوند. «تمام 3 هزار ایرانی دهلی ما را می شناسند.» این را جان نثار می گوید.

فهرست غذای رستوران )مِنو) محدود است به جوجه کباب و کباب برگ، با برنج یا نان. هنگامی که با برنج سرو می شود به آن چلو کباب می گویند و وقتی با نان باشد کوبیده است. (شاید منظور نویسنده این است که مثلا با نان، بیشتر کباب کوبیده سرو می شود-م) سه روز در هفته می توان قورمه سبزی سفارش داد که در آن گوشت در سبزی می پزد تا عصاره بیندازد. تمام این ها را جان نثار با کمک دو نفر از محلی ها تهیه می کند.

عباس می گوید غذای هندی هیچ شباهتی با غذای ایرانی ندارد. «غذای هندی ما برای ما خیلی تند است. برعکس ما، آن ها خیلی ادویه مصرف می کنند.» بوی خوب کباب این تضاد را نشان می دهد. گوجه های کبابی، هم در کنار بشقاب جوجه ترکیب فوق العاده ای می سازند و هم با کباب. به همان اندازه، کشک خوشمزه ای که هر چند سفت شده و «بسته»، ولی روان است و عباس هم اعتراف می کند که تنها خوردنی این جاست که وی با چاشنی های هند در هم می آمیزد و طعم محلی آن را می پسندد. چای ایرانی روی سماور عظیم جوشان روی پیشخوان هیچ شباهتی ندارد به چایی که ما می شناسیم و به آن عادت داریم: سیاه می نوشندش و طعم گیاهانی را دارد که ترکیب و شیوه دم گذاشتنشان با چای جزء «اسرار» است. قیمت ها هم اللبته ارزان نیستند، به ویژه با توجه به موقعیت رستوران (که جای گرانی واقع نشده): 300 (روپیه) برای هر پرس. ولی عباس می گوید این به آن خاطر است که گوشت بره استفاده می کنند نه گوشت بز و بعضی چیزها را هم مجبورند وارد کنند.

امریکایی ها و اروپایی ها هم، دیگر دور از وطن مانده هایی هستند که در کنار ایرانی ها و افغان ها، زیاد به این رستوران سر می زنند و البته خود هندی ها هم. استقبال به اندازه ای بوده که این دو شریک به فکر شعبه دومی بیفتند، مثلا در یک مجتمع های تجاری در ساکت، جنوب دهلی. عباس از ادعایش دفاع می کند که ایران زمین، تنها رستوران معتبر ایرانی این جاست. می گوید: «من سه رستوران دیگر را در بنگلور و غذای چندین رستوران را در پونا امتحان کرده ام. به غذایشان نمی توان اطمینان کرد. می گوید «به این دلیل است که معمولا مدیر رستوران ایرانی است ولی آشپز، هندی.»

عباس و جان نثار، هر دو، دلشان برای ایران تنگ شده. هر چند با حرارت از گرمیِ مردم هندوستان می گویند ولی هوا و ترافیک هند، شوقی در آن ها بر نمی انگیزد. فعلا سرِ برگشتن ندارند، با ایرانی که خود ساخته اند سر می کنند.

از: ایندوله کا آراویند / در: بیزنس استاندارد


 


در هفته های گذشته دور و بر رئیس جمهور ایران ساکت شده است. احمدی نژاد که با علاقه از صحنه های بین المللی برای تحریک استفاده می کند در حال حاضر از نظر داخلی کاملاٌ منزوی شده است. سوءظنی که طیف اصول گرا بعد از انتخاب پرسر وصدایش در سال ۲۰۰۹ به او داشت در این فاصله جایش را به خصومت داده است.

حتی دیگر نمی تواند از حمایت رهبر انقلاب علی خامنه ای مطمئن باشد. ناظران دربارۀ عزل احتمالی او گمانه زنی می کنند.

مجلس که اکثریت آن اصول گراست اعلام کرده گزارش کمیسیون بودجه را که به دلیل اهمیت از دوسال پیش محرمانه است با دقت بررسی خواهد کرد. طبق این گزارش ظاهراٌ احمدی نژاد قبل از انتخابات در سال ۲۰۰۹ به نه میلیون نفر هر کدام مبلغی برابر ۷۰ فرانک سوئیس به شکل «سهام عدالت» پرداخته است. اتهامی که کمتر می توان آن را مخفی کرد – نه از سوی مخالفان بلکه متحدان سابقش – دستکاری در انتخابات است.

«اسرائیلی ها دوست ما هستند»

نقطۀ شروع و محور عمدۀ اتهام ها اسفندیار رحیم مشایی پدرهمسر پسر رئیس جمهور و معتمد نزدیک اوست. احمدی نژاد در شروع دورۀ دوم ریاست جمهوری خواست مشایی را به معاونت اولی خود گمارد که باعث فریاد اعتراض نیروهای اصول گرا شد.

یک سال قبل از این ماجرا مشایی با اظهارات خود جنجال به پا کرده بود: اسرائیلی ها «دوست ایران» هستند – نکته ای که حتی رهبر مخالفان میرحسین موسوی در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ از آن انتقاد کرده بود – و آمریکایی ها از زمره «بهترین ملت های دنیا» هستند.

رهبرمذهبی آیت الله خامنه ای شخصاٌ مجبور به دخالت شد و با انتصاب مشایی مخالفت کرد. احمدی نژاد نصفه و نیمه فرمان رهبر را اجرا و مشایی را رئیس دفتر خود کرد. شایعه شده که احمدی نژاد می خواهد او را در سال ۲۰۱۳ جانشین خود کند. خود او طبق قانون اساسی دیگر نمی تواند بعد از دو دوره نامزد شود.

نغمه های ناساز ملی گرایانه

مشایی در ماه اوت(آگوست) ۲۰۱۰ یکی روی حرف های خود گذاشت و در گردهمایی ایرانیان مقیم خارج در تهران گفت «مکتب ایران» و نه مکتب اسلام شیعی باید در جهان معرفی شود. چنین حرف های ملی گرایانه برای اصول گرایان وحشت آور است زیرا آنها را به یاد شاه می اندازد که او را در سال ۱۹۷۹ سرنگون کرده بودند. از این گذشته می بینند از آنچه ترس داشتند دارد به سرشان می آید زیرا مشایی ممکن است به عنوان رئیس جمهور بکوشد جلوی نفوذ روحانیت را بگیرد.

بعد از اینکه مدتها اختلاف را پنهان کرده بودند در آوریل جنجال شد: احمدی نژاد وزیر اطلاعات خود حیدر مصلحی را کنار گذاشت که متهمش کرده بود همراه سپاه پاسداران جاسوسی مشایی را می کند و حتی داده دفترش را شنود کنند.

خامنه ای از نو دخالت کرد و دوباره مشایی را برگرداند. ظاهراٌ رئیس جمهور از این به بعد از شرکت در جلسه های هیأت خودداری کرد. مشایی مجبور شد از سمت خود به عنوان رئیس دفتر استعفاء کند (در متن به همین گونه آمده که البته درست نیست –م).

احمدی نژاد، منحرف

احمدی نژاد درحالیکه از همۀ طرف ها زیرآتش بود در ماه مه دست به اقدامی برای رهایی خود از این وضعیت کرد. در چهارچوب تغییرات در دولت موقتاٌ سرپرستی وزارت مهم نفت را برعهده گرفت. در ۸ ژوئن اجلاس سالانۀ اوپک در وین تشکیل می شود که معمولاٌ وزیران نفت در آن شرکت می کنند. از آنجا که امسال ایران ریاست اوپک را برعهده دارد احتمال داده شد و برخی ابراز نگرانی کردند احمدی نژاد شخصاٌ به اداره اجلاس بپردازد.

یک صحنۀ آرمانی برای رئیس جمهور ایران که توجه را به موضوع مورد علاقۀ خود سیاست خارجی معطوف کند. طبق گفتۀ وزارت خارجه کار به اینجا نخواهد رسید، وزارت خارجه سه شنبه اطلاع داد رئیس جمهور نه اجلاس را اداره و نه در آن شرکت می کند. احتمال می رود که خامنه ای دوباره جلوی او را گرفته است.

تاکنون احمدی نژاد توانسته خود را حفظ کند و معلوم نیست آیا خامنه ای واقعاٌ مصمم است شاهد سقوط او باشد. بی تردید او باید گام های بعدی خود را با دقت بردارد. این نکته باید احمدی نژاد را نگران کند که وی و اطرافیانش را در محافل اصول گرا «جریان انحرافی» می نامند. کسی که در ایران از چشم می افتد معمولاٌ دیگر نه با نامش بلکه لقبی نه چندان جالب خطاب می شود. به این جهت رهبران مخالفان «رهبران فتنه» و مجاهدین خلق «منافق» نامیده می شوند.

* از: امید مریوانی / در: ۲۰ مینوتن آنلاین


 


رئیس جمهور ایران روز گذشته در یک پالایشگاه نفت در آبادان حضور داشت، زمانی که یک انفجار آتش سوزی به راه انداخت. یک برنامه تروریستی یا حادثه ای به دلیل قدیمی بودن تاسیسات نفتی این کشور که زیر ضرب تحریم قرار دارد؟ اما در فضای جنگ و دعوا در راس حکومت ایران، بعضی ها خواستند این اتفاق را هشداری دیگر برای رئیس جمهور محمود احمدی نژاد تفسیر کنند که در حال کش و قوس با آیت الله علی خامنه ای است؛ کسی که شدیدا از نامزدی وی در انتخابات سال ۲۰۰۹ حمایت کرده بود.

در آستانه انتخابات مجلس در سال ۲۰۱۲ و انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۳، رهبر شک دارد که نکند رئیس دولت بخواهد اختیار همه نهادها را در دست بگیرد. محمود احمدی نژاد در واقع اعلام کرده بود که قصد دارد وزارت نفت را در چنگال خود بگیرد که از روز ۱۵ ماه مِه تاکنون مسئولش از کار برکنار شده است: مقامی استراتژیک در کشوری که 80 % درآمد ارزی اش از نفت می آید. اما شورای نگهبان- که بر اجرای قانون اساسی نظارت می کند- با این تصمیم مخالفت و اعلام کرد که رئیس جمهور حق ندارد به صورت موقتی سرپرستی یک وزارتخانه را بر عهده بگیرد. با این وجود، مشاور رئیس جمهور در مسائل قانونی تایید کرد که «رئیسش» ریاست وزارتخانه را حفظ خواهد کرد.

این تصمیم ترس و گمانه زنی هایی را درباره نیات محمود احمدی نژاد برای شرکت در جلسه وزرای نفت در اوپک، در روز ۸ ژوئن در وین به وجود آورده است. جلسه ای که ریاست آن را برای اولین بار ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۸۹ ریاست آن را به عهده خواهد داشت. اما روز دوشنبه شجاع الدین بازرگانی، یک مقام بلندمرتبه در وزارت نفت تایید کرد که در آن جلسه «یکی از وزرا»ی رئیس جمهور جای وی را خواهد گرفت.

این کشمکش ها نشان دهنده فضای پرتنش سیاسی در راس قدرت در تهران است. این چند هفته گذشته رئیس جمهور از لطف همیشگی رهبر محروم شده است. به حدی که حتی بعضی ها از خود می پرسند که وی خواهد توانست تا آخر دوره ریاست جمهوری اش بر سر کار بماند، در حالی که اعضای مهم سپاه پاسداران - که وی هم عضوشان بوده - و مقامات مذهبی از همه طرف بر سرش ضربه وارد می کنند و در حالی که کشور متحمل تحریم های اقتصادی صادر شده از سوی غرب است.

نزدیکان وی هم به فساد، انحراف از انقلاب و حتی جاسوسی متهم شده اند و بسیاری از آنها مجبور شدند استعفا بدهند. حتی آیت الله مصباح یزدی، «رهبر معنوی» و مذهبی رئیس جمهور از این گروه فاصله گرفته است. تا جایی که به یک هفته نامه ایرانی اعلام کرد: «من تا ۹۰٪ مطمئنم که احمدی نژاد از سوی اسفندیار رحیم مشایی سحر شده است.»، رحیم مشایی، رئیس کابینه و مشاور اصلی احمدی نژاد، متهم است که رئیس دولت را به «جریانی انحرافی»ای کشانده است که قصد دارد حکومت را نابود کند.

در پایان ماه آوریل، محمودی احمدی نژاد سعی کرد وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی را با یکی از نزدیکانش جابجا کند. اما علی خامنه ای مخالفت کرد؛ مخالفتی که نشانه پشت کردن وی به رئیس جمهور بود. رئیس جمهور هم یازده روزی از انظار عمومی محو شد تا بداخلاقیش را به نمایش بگذارد.

* در: لاکروا


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته