هر بشکه نفت خام برنت با یک سنت افزایش به قیمت یکصد و پانزده دلار و پانزده سنت در هر بشکه در بازارهای جهانی خرید و فروش میشود. قیمت طلا نیز در بازارهای جهانی امروز برخلاف روز گذشته افزایش داشته است
قیمت نفت خام و طلا در بازارهای جهانی امروز در مقایسه با روز گذشته نوسان داشته است. به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی، قیمت نفت خام سبک وست تگزاس اینترمیدیت در بازار نیویورک با افزایش چهل و دو سنتی در هر بشکه همراه بوده و به یکصد دلار و پنجاه و هشت سنت در هر بشکه رسیده است.
این در حالی است که هر بشکه نفت خام برنت با یک سنت افزایش به قیمت یکصد و پانزده دلار و پانزده سنت در هر بشکه در بازارهای جهانی خرید و فروش میشود. قیمت طلا نیز در بازارهای جهانی امروز برخلاف روز گذشته افزایش داشته است.
هر اونس طلا با چهل و هشت سنت افزایش در مقایسه با روز گذشته به قیمت یک هزار و پانصد و سی و شش دلار و هشتاد و پنج سنت در هر اونس خرید و فروش می شود. این درحالی است که هر اونس نقره با بیست و سه ممیز شصت و هشت صدم درصد افزایش در قیمت معادل بیست و هشت سنت به ارزش سی و دو دلار و هشتاد و هفت سنت در هر اونس خرید و فروش میشود.
به گزارش منابع خبری جنبش سبز، پس از انتقال مصطفی تاجزاده به بیمارستان جهت انجام مراحل «ام ار آی» و «سی تی اسکن»، با وجود توصیه پزشکان ضروری بودن جهت معالجه وی، ماموران امنیتی مجددا این فعال زندانی را به زندان انتقال داده اند.
تارنمای تحول سبز روز گذشته گزارش داده بود که تاجزاده در بخش رادیولوژی بیمارستان نیز، پس از معاینه پزشک متخصص مغز و اعصاب اقدام به انجام ام آر آی و سی تی اسکن شد که تشخیص پزشک، مبنی بر آرتروز شدید بود که بر روی نخاع فشار وارد می آورد.
بر اساس آن گزارش، دستورات پزشک مبنی بر استفاده شبانه روزی از گردن بند طبی، استفاده از تشک و بالش طبی، رفتن به استخر و استفاده کافی از نور آفتاب و نیز انجام حداقل ده جلسه فیزیو تراپی نشانگر آن است که تاجزاده باید بتواند از مرخصی برای معالجات خود استفاده کند که در این زمینه هنوز اقدامی نشده است.
گزارش تحول سبز افزوده با وجود که تاجزاده از دندان درد شدیدی نیز در رنج بود، ماموران وی را سریعا به زندان منتقل کردند.
علی نیکزاد درباره اینکه سال گذشته وعده عدم افزایش اجارهبها را میدادید اما امسال رییس اتحادیه کشوری مشاوران املاک خبر از افزایش نرخ اجاره داده است، تصریح کرد: قیمت بالا نمیرود، عدهای از 5 فروردینماه بر طبل بالارفتن قیمت اجاره و خرید و فروش ملک میکوبند.
وی با اشاره به اینکه من هم مستاجر هستم و در خانههای سازمانی زندگی میکنم، گفت: البته در اردبیل خانه دارم، اما اگر کسی مستاجر نباشد از احوال مستاجران خبر ندارد.
وزیر مسکن و شهرسازی اضافه کرد: هیچ خانوادهای قبل از پایان امتحان فرزندش در فروردینماه و اردیبهشتماه اقدام به جابهجایی نمیکند.
نیکزاد افزود: برخی آتش به پا میکنند و میخواهند بازار مسکن را بهم بریزند اما یقین بدانند که موفق نخواهند شد، زیرا ما آنقدر خانه ساختهایم که روی دستمان مانده است.
نیکزاد با اشاره به اینکه 500 هزار واحد با انبوهسازان بهصورت سهجانبه میسازیم، تصریح کرد: در برخی استانها خانههایی در مقیاس دو و سه هزار واحد ساختهایم.
وی با اشاره به افتتاح بیش از سه هزار واحد مسکونی با حضور معاون اول رییسجمهوری در استان سمنان، تصریح کرد: جو ایجاد شده بار روانی تبلیغاتی است که توسط کسانی که از بخش مسکن سودهای 300 درصدی میبردند، انجام میشود.
وزیر مسکن و شهرسازی با بیان اینکه مساله مسکن را مسالهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اجتماعی میدانیم، اظهار کرد: وقتی مسکن ساخته میشود به روح جلا میدهد و کسانی که مسکن دارند احساس شخصیت میکنند و در نتیجه بنیاد خانواده نیز تحکیم میشود و نسل پاک پرورش مییابد.
وی با اشاره به اینکه مسکن موتور محرکه اقتصاد است، اضافه کرد: عدالت اجتماعی موردنظر مقام معظم رهبری و همچنین حضرت امام (ره)، در تامین مسکن بوده است که نشانه بارز آن تامین مسکن مردم با شیوهای است که رییسجمهوری در پیش گرفته است.
نیکزاد ادامه داد: طرح مسکن مهر برگشت به گفتمان حضرت امام(ره) در حساب 100 است که زمین به صورت رایگان در اختیار قرار بگیرد همچنین پرداخت تسهیلات قرضالحسنه بنا به احکام نورانی اسلام صورت میگیرد.
وزیر مسکن و شهرسازی با بیان اینکه حدود 15 هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کردهایم، تصریح کرد: اعضای دولت و همچنین استاندارها واردشدند تا آب، برق، گاز و تلفن را برای اجرای پروژههای طرح مسکن مهر فراهم کنند و بنا به فرمایش مقام معظم رهبری دولت اقدام به ساخت مسجد برای این پروژهها میکند.
وی با اشاره به اینکه تسهیلات زیربنایی را در حد امکان تامین میکنیم اظهار کرد: اینها مظهر عدالت اجتماعی است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه وجود برخی دیدگاهها در بین برخی افراد اطراف رئیسجمهور نگرانیهایی را برای دلسوزان انقلاب ایجاد کرده است، گفت: این جریان برای اثرگذاری در انتخابات آینده از طریق پول و رانت بهدنبال یارگیری است.
به گزارش مهر، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری در نشست مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاههای کشور که در مجتمع فرهنگی و دانشجویی 13 آبان(لانه جاسوسی سابق آمریکا) برگزار شد، تاکید کرد: بسیج همواره جزو نیروهای پیشرو انقلاب اسلامی بوده و دانشجویان بسیجی به دلیل جوان بودن، نقشی مهم و اثرگذار در پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران برعهده دارند.
وی با بیان اینکه بسیجی بودن وظایف و تکالیف خاصی را بر دوش افراد قرار میدهد، افزود: تشخیص درست مسیر، احساس تکلیف و شجاعت عمل به آن، در شرایط سخت و موقعیتهای خاص انقلاب از جمله مسائلی است که معمولاً با آن مواجهیم که علاوه بر خودسازی به هنر مدیریت و دقت افراد انقلابی نیازمند است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اگر به طور مداوم خود را در حال جهاد در راه خدا بدانیم، خداوند متعال در شرایط مختلف مسیر درست را به ما نشان میدهد، خاطرنشان کرد: حفظ روحیه جهادی و انقلابی باعث میشود وظیفه خود را به خوبی درک کرده و در شرایط مختلف، به نحو احسن به آن عمل کنیم.
وی با اشاره به اینکه امید داشتن به آینده در کنار نقد مشکلات و ارزیابی نقاط مثبت، همواره باید مورد توجه دانشجویان بسیجی قرار گیرد، گفت: یک بسیجی واقعی در کنار نقد مشکلات و چالشها، با امید به آینده برای برطرف شدن آنها برنامهریزی کرده و طرح ارائه میدهد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خصوص نقش دانشجویان در انقلاب اسلامی ایران خاطرنشان کرد: انقلاب ما به دلیل اینکه در مسیر حق حرکت می کند، به طور حتم با دشمنیهای فراوانی در داخل و خارج کشور مواجه خواهد شد.
جعفری با بیان اینکه تشخیص راه حق و دفاع به موقع از آن، از جمله وظایف همیشگی رهپویان انقلاب اسلامی است، گفت: دفاع به موقع از حق، سختترین کار است و هر کس توانایی تشخیص حق و دفاع از آن را در شرایط مختلف داشته باشد، سختترین کار و بالاترین جهاد را انجام داده است و اینگونه افراد قطعاً از ایمان بالایی برخوردار هستند.
وی جنگ تحمیلی هشت ساله، فتنه سال 88 و برخی مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی موجود را به عنوان نمونهای از دشمنیها در برابر انقلاب اسلامی نام برد و تصریح کرد: علاوه بر دشمنیهایی که همواره در حق انقلاب اسلامی صورت میگیرد، با آفتهای مهمی در مسیر انقلاب برای مدیران و مسئولان که باید هموارکننده راه انقلاب باشند، مواجه هستیم.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: برخی از همین آفتها باعث شد افرادی که زمانی در مسیر انقلاب قرار داشتند، از آن خارج شده و حتی در صف مقابل انقلاب قرار بگیرند.
جعفری دنیاگرایی به جای آخرتگرایی و ترجیح دنیا در برابر دین را از جمله این آفتها برشمرد و تصریح کرد: خودمحوری به جای خدامحوری و ولایتمحوری و مسلط شدن غرور بر اشخاص از جمله آفتهایی است که در اثر جهاد نکردن مدام با نفس اماره، گریبانگیر افراد جامعه و به ویژه مسئولان موثر در نظام میشود.
وی با بیان اینکه افراد و مسئولان هر چه دارای جایگاه موثرتر و تعیینکنندهتری باشند، بیشتر در معرض آفتهای نفسانی قرار میگیرند، گفت: اگر به طور مداوم، در حال جهاد و مبارزه با نفس نباشیم، غرور بر ما مسلط میشود و بنا به قول قرآنکریم، شیطان بر ما مسلط شده و از مسیر حق خارج میشویم.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه وجود برخی دیدگاههای اعتقادی، فرهنگی و سیاسی در بین برخی افراد اطراف رئیسجمهور نگرانیهایی را برای دلسوزان انقلاب ایجاد کرده است، به مدیریت دقیق رهبر انقلاب در مهار بحران اخیر اشاره کرد و گفت: تلاش و مدیریت خوب رهبر انقلاب مانع از این شد که این مسئله به اصلیترین مسئله کشور تبدیل شود؛ هر چند که این مسئله در ذهن بسیاری از دوستداران ولایت میماند و پاک نخواهد شد.
سردار جعفری با بیان اینکه جریان انحرافی حاضر در بخش خصوصی و دولت، از طریق پول و مطامع دنیایی درصدد یارگیری است، گفت: این جریان برای دستیابی به اهداف خود و اثرگذاری در انتخابات آینده از طریق پول و رانت بهدنبال یارگیری است.
وی در پایان تأکید کرد: اتفاقات مهم در تاریخ اسلام نظیر حادثه عاشورا و غیبت امام زمان (عج) برای این رخ داد که مردم و امت اسلامی بهصورت واقعی قدر نعمت ولایت را ندانستند و تجربه آن وقایع، امروز سبب درسآموزی و عبرت انقلاب اسلامی است و همه ما نه تنها در قول، بلکه در عمل، براساس سیاستها و تدابیر ولیفقیه عمل کنیم و مسئولان نیز در اختلافات خود، نظرات مقام معظم رهبری را فصلالخطاب میدانند؛ در این صورت است که جامعه دینی و انقلابی ما، بهویژه مدیران ارشد آن، امتحان خود را نزد خدای متعال بهخوبی پس میدهند و زمینههای ظهور بیشتر و بهتر فراهم میشود.
زندانیان سیاسی زن محبوس در زندان اوین همزمان با فرارسیدن روز زن با انتشار بیانیهای ضمن تبریک این روز به همه زنان ایران، با تشریح وضعیت خود، توجه مقامهای قضایی را به رفتارهای غیرقانونی صورت گرفته با خود، جلب کردهاند.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
در امتداد عصیان
در امتداد صلح
زن، همچو پل
با دستان پر توانت بنشان نهال نازک فردای تازه را
تا ریشه گسترد و بارور شود، میوه دنیای روشنی
آکنده از برابری
آکنده از عدالت و آزادی
پر از کرامت انسانی
اکنون دو سال از زمان برگزاری انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری در سال ۸۸ میگذرد، دو سالی که کشور صحنه درگیریها و زد و خوردهای بسیاری بود. شمار زیادی از افراد در خیابانهای شهرمان کشته شدند و سبیاری از زنان و مردان به ناحق، روانه بازداشتگاهها شدند. دو سال گذشته است و ما همچنان دور از خانه، در آرزوی فردای آزاد، روزهایمان را در چهاردیوار زندان شب میکنیم و تنها امید به فردای روشن است که نمیگذارد زیر بار نامردمیها و جفایی که در حق ما روا داشتهاند کمر خم کنیم.
ما شماری از زنان زندانی اعتراض های پس از انتخابات هستیم که همگی با اتهامات واهی و تکراری، به سالها حبس و دوری از خانه محکوم شدهایم. امروز در آستانه روزی که در این سرزمین به نام ما" زنان" نامگذاری کردهاند، لازم دیدیم این نامه را خطاب به شما بنویسیم تا هم از جفایی که بر ما شده است نگاشته باشیم و هم پیام پر مهرمان را همراه این نامه به مادرانمان که دو سال پشت دربهای زندان صبوری کردهاند، برسانیم و این روز به آنها تبریک بگوییم. ما شرمگین دلتنگیهایشان هستیم، اما چه کنیم که تاوان آزادیخواهی در این سرزمین از دیرباز تاکنون، چنین بوده است و ما تنها برای آزادی زیستهایم.
همه ما در دوران بازداشت روزهای سختی را تجربه کردهایم. با این وجود در ماههای گذشته کمتر از هر مسألهای به آنچه بر زنان سیاسی در طول دوران بازداشت رفته است توجه شده، از همین رو لازم میدانیم جهت تنویر افکار عمومی تنها به ذکر گوشهای از اعمال غیرقانونی روا داشته شده بر خود بپردازیم.
۱٫متاسفانه، از آنجا که همه چیز در این کشور بر مبنای مرزبندی زنانگی و مردانگی است، آنچه در اتاقهای بازجویی بر شماری از بازداشتشدگان زن گذشت، اعمال فشار بر آنان به جهت جنسیتشان بود. این مساله میبایست موجب وهن نظام اسلامی باشد که بازجویان مرد، در اتاقهای بازجویی و در خلوت با زنان زندانی، با پیش کشیدن مسائل جنسی، به تهمت و افترا علیه آنان دست بزنند و با اجبار آنان را مجبور به اعترافات دروغین علیه خود و دیگران، با ذکر جزئیات، کنند. ما البته برای این ادعا به جز خداوند و آن دیوارهای ساکت اتاقهای بازجویی، شاهدی نداریم. اما همینقدر بگوییم که دهها برگه بازجویی که از بازداشتشدگان زن در این مدت اخذ گردیده، میتواند شاهدی باشد بر این مدعا.
بطور کلی یکی از روشهای بازجویان در خصوص برخی از بازداشتشدگان زن، این بوده است که آنها را مورد خشونت کلامی جنسی قرار دهند به این صورت که با مطرح کردن مسائل جنسی، مقاومت آنان را درهم بشکنند. از این جهت باید به صراحت بگوییم، که روح و روان ما در آن اتاقهای بازجویی، بارها و بارها مورد تجاوز قرار گرفت. شرح جزئیات آنچه گذشت، شاید تنها در یک محفل خصوصی با حضور مقامات قضایی امکانپذیر باشد.
۲٫ ضرب و شتم و شکنجه: مطابق قانون اعمال هرگونه شکنجه علیه متهم جهت اخذ اعتراف ممنوع است. با این وجود در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات و سپاه، اعمال شکنجه از جمله روشهای معمول برای اخذ اعتراف بوده است. سیلی زدن، تو سری، پرتاب اشیا و یا صندلی به سوی متهم، ضرب و شتم با مشت و . .. از جمله روشهایی است که در مورد زنان زندانی پس از انتخابات اجرا شده است و چه مایه تأسف است که هیچکس تاکنون از این موارد سخنی به میان نیاورده است.
۳٫ اکثریت بازداشتشدگان، تا ماهها پس از بازداشت در سلول انفرادی نگهداری شدند. سلول انفرادی مصداق بارز شکنجه روحی است و طبق قانون ممنوع است.
۴٫ بازداشتشدگان به مدت طولانی از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانوادههایشان محروم بودهاند. بطوریکه که بسیاری از خانوادهها، تا مدتها از محل نگهداری عزیزانشان بیاطلاع بودند. مطابق قانون حقوق شهروندی پس از بازداشت متهم، مأموران موظفند بلافاصله خانوادهاش را در جریان محل بازداشت وی قرار دهند.
۵٫ بازداشتشدگان به جز در جلسه دادگاه امکان ملاقات با وکلای خود را بدست نیاوردهاند. این در حالی است که مطابق قانون از لحظه بازداشت، وکیل حق دارد که موکلش را همراهی کند. در جلسه دادگاه نیز، اکثریت متهمان، فرصت کافی برای دفاع از خود را نداشته و قضات دادگاه بدون توجه به دفاعیات وکلا و متهمان به صدور حکم پرداختهاند. واضح است که قضات دادگاه انقلاب، نه بر اساس اصل عدالت و بیطرفی که با جهتگیری سیاسی، به صدور احکام علیه متهمان پرداختند . در حالی که در پرونده بازداشتشدگان هیچ مصداقی در راستای محکومیتهای سنگین صادره، وجود نداشته است.
۶٫ بازداشتشدگان زن، پس از سپری کردن دوران بازجویی به بند عمومی زندان انتقال یافتند و در این بند به همراه مجرمان با جرایم عادی نگهداری شدند.پس از آن در مهرماه ۸۸، زنان سیاسی زندانی به بند متادون منتقل شدند. زندگی زنان در این بند، تا ماهها بدون هرگونه امکانات رفاهی بوده است. نداشتن هواخوری مستمر، عدم اجازه برای استفاده از سالن ورزش و کلاسهای فرهنگی که برای سایر زندانیان عادی آزاد است، از جمله مصائبی بوده است که زنان در ماههای گذشته تحمل کردهاند.
۷٫ زندانیان سیاسی زن از مهرماه ۸۸ و پس از انتقال به بند قرنطینه از حق تماس تلفنی با خانوادههایشان محروم بوده اند. این در حالی است که بسیاری از زنان زندانی، دارای فرزندان خردسال هستند و تنها از طریق تلفن امکان ارتباط با فرزندان خود را داشتهاند. همچنین قطع ملاقاتهای حضوری، که بر اساس آییننامه سازمان زندانها، میبایست هرماه به زندانی داده شود از جمله حقوق دیگری است که از زندانیان سیاسی زن دریغ شده است.
۸٫ صدور احکام تبعید برای شماری از زنان و انتقال آنان به زندان رجاییشهر از جمله روشهای غیرقانونی دیگری است که دستگاه قضایی برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان انجام داده است. زنان سیاسی زندانی در زندان رجاییشهر، هر روز با بیم از دست دادن جانشان مواجه بودند و نتیجه اعتراض آنان منجر به انتقالشان به زندان قرچک ورامین شد که شرایط بسیار اسفبارتری داشته است.
۹٫ هماکنون ۳۲ زن سیاسی زندانی در سالن کوچک قرنطینه (متادون زندان) اوین زندگی میکنند. به گفته مسئولان سازمان زندانها این اسکان به صورت موقتی است و تمامی زنان زندانی در آینده نزدیک به زندان ورامین انتقال مییابند. با وجود اخبار انتشار یافته در خصوص وضعیت زندان ورامین، هماکنون این نگرانی برای ما و خانوادههایمان وجود دارد که در صورت انتقال به این زندان، سرنوشت زنان چه خواهد شد.
ذکر موارد بالا تنها گوشهای از ناعدالتیهای روا داشته شده در حق زنان است. اینکه زنان چرا میبایست در شرایط زندان و اسارت نیز، ظلم مضاعفی را تحمل کنند، سؤالی است که مسئولان قضایی قطعا برای آن پاسخی دارند.
با این وجود و علیرغم رنجی که در دو سال گذشته بر ما و خانوادههایمان وارد شده است، ما همچنان امیدواریم، هر چه زودتر بصیرت بر دستگاه قضایی حاکم شود و علاوه بر آزادی زندانیان سیاسی شاهد محاکمه عامران و عاملان سرکوب و آزار مردم در جریان اعتراضات پس از انتخابات باشیم.
زندانیان سیاسی زن محبوس در بند قرنطینه زندان اوین
محمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم شورای اسلامی (مجلس اصلاحات)، در سالگرد تاسیس مجلس شورای اسلامی، در ذکر خصوصیات مجلس اصلاحات گفت "یکی از ویژِگی های مجلس ششم شجاعت بود نمایندگان لکنت زبان نداشتند خیلی روی این مجلس فشار آمد حتی از سوی دوستان خود. اما نماینگان دنبال این نبودند که بار خود را ببندند البته ممکن است که افراد فرصت طلبی هم بوده باشند. اما اکثریت نمایندگان مجلس قدرت طلب نبودند کسی که قدرت طلب است با قدرت باید بسازد نه اینکه با آن چالش کند و درگیر باشد."
به گزارش سایت جماران، محمدرضا خاتمی به مناسبت هفتم خرداد و سالگرد افتتاح اولین مجلس بعد از انقلاب، به ذکر ویژگی های مجلس مردمی در اندیشه رهبر فقید جمهوری اسلامی پرداخته و با برشمردن ویژگی های مجلس ششم، این مجلس را بهترین مجلس تاریخ ایران می خواند.
متن این مصاحبه به شرح زیر است:
جایگاه مجلس در اندیشه امام چیست؟ امام به عنوان بنیانگذار نظام و ولی فقیه زمان، چه اندیشه ای در خصوص مجلس دارد؟
به نظر من امام علاقه خاصی به مرحوم مدرس داشت و از این لحاظ مجلس و پارلمان در ذهن امام خیلی برجسته بود امام نظام پارلمانتاریستی را به نظام ریاستی ترجیح می داد از این لحاظ امام تلاش داشت که انتخابات مجلس به نحو آزاد برگزار بشود نمایندگان واقعی بالا بیایند و مدام قدرتشان زیاد شود.
البته امام عتاب و خطاب داشت و نصیحت می کرد اما من ندیدم در کار مجلس دخالت کند مهمترین موردی که الان برخی از آقایون آن را مستمسک برخی کارها قرار می دهند سر نخست وزیری آقای موسوی بود. امام به مجلس نامه ای می نویسد دلایل خود را می آورد که من به این دلایل صلاح می دانم که آقای موسوی نخست وزیر باقی بماند اما آخر نامه می نویسد صلاح با مجلس و رییس جمهور است هرچی شما تصمیم بگیرید. امام شوخی نمی کرد و تعارف هم نداشت که اینجا چیزی بنویسد و در پشت سر کار دیگری بکند.
ما نمی بینیم که مجلس قانونی تصویب کند و امام با آن مخالفت کند. این نشان اهتمام امام به قانون بود. سر ریاست جمهوری، دولت موقت و چیزهای دیگر اگر قرار بود امام خود تصمیم بگیرد تصمیمات دیگری می گرفت اما واگذار کرد به اهل خرد و اهل حل و عقد و مردم و از این تصمیمات هم حمایت می کرد. در ذهن امام کاملا برجسته بود که حدود را باید رعایت کند و اگر رعایت بکند دیگران رعایت خواهند کرد.
اما به هرحال در آن وضعیت که ما بعد از انقلاب داشتیم حتما اتفاقات ناگواری روی داده است که باید ریشه یابی کرد ولی این جفای بزرگی است که همه این جفاها را منتسب به یک فرد بکنیم در حالی که ما ایرادات زیادی در کل سیستم داشتیم که ممکن بود یک مسائلی هم پیش بیاید.
پس از جنگ برخی از نمایندگان مجلس سوم به امام نامه می نویسند و خواستار بازگشت به قانون می شوند این نامه را برخی امضا نمی کنند چون فکر می کنند که امام به امضاکنندگان نامه عتاب می کنند اما دقیقا برعکس آن اتفاق می افتد. این ذهنیت گویا در میان نمایندگان مجلس با آنچه که شما گفتید و پاسخ امام هم نشانگر آن است، سازگاری ندارد.
اوج قانون گرایی و قانون پذیری امام در زمان اوج اقتدار امام بود. سال آخر که امام جنگ را برده بود، منافقین سرکوب شده بودند، در داخل انسجام خیلی خوبی بود و در حقیقت ایران از همه مشکلاتی که داشت سربرآورده بود امام آنجا می گویند همه باید به قانون برگردیم. اگر کسی دیکتاتور باشد تازه در این شرایط می گویند که قانون همان است که من می گویم. در حالی که امام در پاسخ نامه نمایندگان می گوید شما درست می گویید. اینکه چند نفر نماینده در نامه به امام در مورد قانون چیزی میخواهند و در واقع از او انتقاد می کنند امام با آن روی باز می پذیرد بهترین نشانه قانون گرایی است.
امام این ویژگی بزرگ را داشت که به نظرم چه در تفکرش و چه در عملش و چه در ساختار فکری و شخصیتی اش، قانون و مجلس و مردم سالاری جایگاه خاص خود را داشت و امام به خود اجازه نمی داد که این حریم ها را بشکند.
مجلس خوب و مجلس مردمی در نظام جمهوری اسلامی چه مجلسی است این مجلس چه ویژگی باید داشته باشد؟
اولا جایگاه قانونی مجلس جایگاه رفیعی است، ثانیا در فرهنگ انقلاب اسلامی ریشه دارد و از اندیشه امام برگرفته شده است از "میزان رای ملت است" تا "مجلس عصاره فضائل ملت است" تا "مجلس در راس امور است" که حالا باید بگوییم بود و الان دیگر نیست.
مجلس نوساناتی داشته است مجالس خیلی خوب داشتیم مجالس فداکار داشتیم. این صفات را البته نمی توان به همه نمایندگان یک مجلس تعمیم داد. اما از یک نکته در تشکیل مجلس غافل مانده ایم. اگر امام می گوید مردم ولی نعمت ما هستند این مجلس باید خود را نماینده واقعی مردم بداند و در برابر هیچ قدرتی جز مردم سر تعظیم فرود نیاورد. مجلس یعنی یک لولایی که مردم را با حکومت پیوند می دهد این مجلس است که دموکراسی مستقیم را نمایندگی می کند. ما باید این تمهید را فراهم بکنیم که واقعا نمایندگانی که انتخاب می شوند عصاره فضایل ملت و نمانده مردم باشند وارد مجلس بشوند.این تمهید که نشده هیچ، بلکه برعکس آن نیز اتفاق افتاده است با نظارت استصوابی و کارهای اشتباه دیگر.
نماینده مجلس باید خود را پاسخگوی به ملت بداند. خداترسی و تقوا و ایمان جای خود دارد اما نماینده باید خود را پاسخگوی ملت و زبان ملت بداند. ما نماینده ای را می خواهیم که در عین حال که دانا است شجاع هم باشد. لکنت زبان نداشته باشد. امام از مجلس خوشش می آید برای اینکه مدرس را می شناخت، مدرسی که شجاع بود. امام می گوید مجلسی ها باید شجاع باشند اینکه در برابر انحرافات و کجی ها و کاستی ها عرض اندام بکنند.
چون به این نکات توجه نکردیم مجلس ما عملا علی رغم اینکه باز هم نسبت به بخش های دیگر حکومت در مجموعه مردمی ترین بخش های حکومت است اما نقاط آسیب پذیر خیلی زیادی دارد و گاهی اوقات حتی دیدیم که متاسفانه در برابر قدرت قاهره درون حکومت مرعوب و گاهی اوقات تسلیم شده است. این نکته مهمی است که باید در نظر گرفت.
تمهید مجلس لوازم خاص خود را می خوهد نظام پارلمانتاریستی اگر حزب نداشته باشد، شکل نمی گیرد اگر جامعه مدنی قوی نباشد نظام پارلمانتاریستی شکل نمی گیرد، دولت ساز می شود نه مردم ساز. به نظر من انگار یک تعمدی وجود دارد که عده ای می خواهند مجلس را آنگونه باب طبع خودشان هست تشکیل بدهند، بنابراین قانون را به شکل خاص تفسیر می کنند انتخابات را آنگونه برگزار می کنند و اگر چند تا نماینده واقعی هم به مجلس برود با فشارهای و تظمیع ها اجازه نمی دهند کاری را انجام دهند.
این درحالی است که اگر ما به مردم اعتماد کنیم اگر احیانا در مواردی افراد نادرستی هم وارد مجلس شود اکثریت قاطع مجلس آنچنان هیمنه و شکوه و جلال و عظمت دارند که آن چندتا نتوانند کار خود را از پیش ببرند.
به نظرم الان یکی از مهمترین وجهه همت همه کسانی که می خواهند در حقیقت قانون اساسی به درستی اجرا شود، این باشد که ما یک مجلس قوی داشته باشیم اما با این شیوه اجرای قانون، این مساله یک آرزوی دست نیافتنی است.
آقای دکتر! در این سی سال هشت تا مجلس تشکیل شده است این مجالس چه تفاوت هایی با هم داشتند. احساس میشود پس از تشکیل مجلس اول، یک سیر نزولی در روند قدرت مجلس ایجاد شده است.
مجالس دور اول متشکل از افراد انقلابی بود و از شور انقلابی برخاسته بود. روند انتخابات را ما می توانیم دو قسمت کنیم یک قسمت تا مجلس سوم که به نظر من یک انتخابات تقریبا آزاد و منصفانه و عادلانه ای داشتیم. از انتخابات چهارم کم و بیش دستکاری در انتخابات شروع شد البته نوسان هم داشت ما انتخابات مجلس ششم هم داشتیم مجلس پنجم هم بهتر از هفتم و چهارم بود اما هفتم و هشتم کاملا بسته بود.
این مجالس عمدتا چه ایرادات کلی داشته اند؟
ایراد نخست این است که در برابر مجلس یک قدرت قاهره مالی و روانی وجود دارد بنام دولت که همیشه هم بوده است. دولت بیشترین کارشناس ها را دارد بیشترین پول را دارد بیشترین تجربه را هم دارد و بنابراین خیلی می تواند روی نظرات کارشناسی مجلس اثرگذار باشد یک بودجه وقتی می آید داخل مجلس، مجلس فقط چند درصد میتواند بر این بودجه تاثیر بگذارد چون نه وقت دارد و نه توان تحقیقاتی آن را دارد.
ایراد دوم این است که ما در جمهوری اسلامی مجلس را کارخانه وضع قانون کرده ایم آن وقت می بینیم که ۶ قانون متناقض داریم که هیچ کدام از آنها باطل نشده است اینها هر جایی یک بلبشویی به وجود آورده و هر کسی یک قانون را وضع کرده است.
ایراد سوم اینکه، مجلس آنچنان که باید و شاید به کار نظارتی نپرداخته است. نظارت یعنی جلوگیری از استبداد، قانون گریزی و قانون ستیزی. دولت نباید بتواند از قانون بگریزد، قوه قضاییه که امنیت و جان و مال مردم را باید تامین کند، نباید از قانون دربرود.
شما نایب رییس مجلس ششم بودید و بالاترین رای یک نماینده را در تاریخ مجالس هشت گانه آوردید. بسیاری مجلس ششم را متفاوت تر از این مجالس دیگر غیر از مجلس اول که قصه ای جداگانه دارد ، می دانند و برای این مجلس امتیاز ویژه ای قائلند. شما چه نظری دارید؟
مجلس ششم در حقیقت درست جامعه آن زمان را و خواسته ها و مطالبات مردم را نمایندگی می کرد. دراین مجلس عموما اصلاح طلبان حضور داشتند اما در عین حال محافظه کاران هم بودند و قوی ترین آنها هم بودند. مجلسی بود که واقعا می خواست نقش مجلس را ایفا بکند یعنی قوه نظارتی خود را اعمال بکند و از حقوق مردم دفاع بکند نه اینکه فقط قانون وضع کند. به همین دلیل هم هست که ما در طول تاریخ مجالس، چالش بیشتری را بین مجلس ششم و بخش های قانون گریز حاکمیت داشتم. این اصطلاح از یکی از بزرگان کشور بود که می گفت ما هر روز که رادیو را باز می کردیم و مجلس را گوش می کردیم تنمان می لرزید چون مجلس مدام تذکر قانونی می داد.
یکی از ویژِگی های مجلس ششم شجاعت بود نمایندگان لکنت زبان نداشتند خیلی روی این مجلس فشار آمد حتی از سوی دوستان خود. اما نماینگان دنبال این نبودند که بار خود را ببندند البته ممکن است که افراد فرصت طلبی هم بوده باشند اما اکثریت نمایندگان مجلس قدرت طلب نبودند کسی که قدرت طلب است با قدرت باید بسازد نه اینکه با آن چالش کند و درگیر باشد.
بجز فضای سیاسی در عرصه های اقتصادی و فرهنگی مجلس چگونه ظاهر شد؟
مجلس ششم بنیان جدیدی در سیاست ورزی و مسائل اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور گذاشت اما می خواهم ادعا بکنم که در مسائل اقتصادی و معیشتی کارهای بزرگی انجام داد که شاید کم نظیر باشد در طول تاریخ مجلس در بعد از انقلاب ، مجلس ششم توانست راجع به بنیان های اقتصادی کار بکند و تصمیم گیری های جدی انجام بدهد که نظیر آن کم دیده شد مثل قانون کار، عوارض، مالیات، خصوصی کردن، تک نرخی شدن ارز و کارهای بنیادین و اساسی دیگر.
تصمیم گیری در مورد هدفمند کردن یارانه ها و اصلاح الگوی مصرف که به عمر مجلس ششم نرسید. مجلس ششم این حسن را داشت که با یک دولت همفکر همراه بود اگر نبود شاید این توفیقات را نداشت اما بخش عمده ای از کارهای مجلس ششم در کارهای احتماعی و معیشتی صرف شد. نتیجه آن هم دیده شد بیکاری بیست درصدی در دوران اصلاحات به دوازده درصد رسید تورم از ٣۵ درصد به ۱٢ درصد رسید. سرمایه گذاری ها خیلی زیاد شد همکاری مجلس با دولت در گسترش میدان های نفتی، گسترش صادرات، سرمایه گذاری های خارجی و ... کم نظیر بود که نتایج آن را هنوز هم شاهدیم. اگر امروز دولت نهم و دهم می بالد که صادرات غیر نفتی چند برابر شده یکی نیست بپرسد که این صادرات غیر نفتی چیست؟ اینها عمدتا محصولات پتروشیمی است که اکثرا توسط دولت اصلاحات بنیاد گذاشته شده است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی که در مراسم بزرگداشت حماسهسازان جامعه پزشکی در دوران جنگ تحمیلی سخن می گفت، با اشاره به فداکاری های مردم در دوران جنگ ان ها را ناشی از اعتماد مردم به نظام دانست.
به گزارش ایسنا، وی شرایط جامعه را بر وضعیت اعتماد مردم موثر دانست و بر ضرورت حضور مردم درصحنه بیش از گذشته تاکید کرد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که فریبکاری ها موقتی است، گفت: «آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم میفهمند یک بازی است و بیتالمال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمیدهد. حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را میگیرند، ولی لعنتشان هم میکنند.»
هاشمی با اشاره به این که اعتماد بخشی از مردم در جامعه خدشه دار شده است اظهار کرد: «اگر بخواهیم امروز یک حرف درستی بزنیم و نصیحتی انجام بدهیم آن است که نظام و به طور کلی همه باید تلاش کنیم که اگر اعتماد بخشی از مردم از بین رفته و به تردید افتادهاند اعتماد آنها را برگردانیم و صفای بین دولت و مردم، نظام و مردم و حکومت و مردم را ایجاد کنیم. این کار آسانتری است چون مردم آگاه آسانتر برمیگردند و لجبازی نمیکنند بشرط آنکه واقعیت را ببینند.»
وی اظهار امیدواری کرد که مسئولان بتوانند سرمایه و اعتماد مردمی را حفظ و تقویت کنند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از اظهاراتش باشاراه به تحولات منطقه گفت: «میتوان منطقه را دید که مردم هوشیار، آگاه، مجاهد و مبارز شدهاند. مردم یمن ماههاست در خیابان هستند و شهید میدهند. در لیبی نیز مردم میجنگند و کشته میدهند. در سوریه نیز مردم مقاومت میکنند. در بحرین که یک مظلمهای است و هیچ پناهی نیز در این دنیا ندارند. در مقابل مردم در مصر موفق شدند و در جاهای دیگر حرکت آغاز شده و اینگونه حرکات ادامه دارد، چون مردم آگاه شدهاند و حاضر نیستند که استبداد و وابستگی به استعمار را بپذیرند.»
هاشمی با بیان این که مردم با علم وارد شده و تحصیلکردهها نیز مردم را روشنتر میکنند، افزود در این بین کانالهای فراوان رادیو و تلویزیونی و سرعت انتشار اخبار اینترنتی و وبها همه در اختیار مردم است. اگر حادثهای در هر گوشه از دنیا اتفاق افتد همه مردم در همه جای دنیا میتوانند آن را ببینند و تحلیل کنند. اینچنین مردم آگاه دیگر زیر بار استبداد و استکبار نمیروند و فقط میتوان با خدمت درست و با صداقت اعتمادشان را به دست آورد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با تاکید بر اینکه جنگ تحمیل شده به ایران اهداف بسیار شومی داشت، اظهار کرد: «دشمنان ما پیش از به راه انداختن جنگ تلاش کردند از راههای بسیاری همچون کودتا، شورش مسلحانه و تحریمهای مختلف انقلاب را از بین ببرند که به دلیل آنکه نتوانستند از این راهها بجایی برسند شرق، غرب، ارتجاع عرب و دولت بعثی عراق با متحد شدن تصمیم گرفتند، علیه ایران جنگ کنند.»
وی شرایط داخلی آن روز ایران را بحرانی و دارای اختلاف توصیف کرد و افزود: «در آن دوران اختلافات بسیار جدی بنیصدر و تاخت و تازهای منافقان وجود داشت و میخواستند چند منطقه همچون خوزستان، بلوچستان و ترکمن صحرا و بخشهایی از آذربایجان را تجزیه نمایند. این اختلاف بسیار در داخل کشور و شرایط ارتش آن زمان ایران که در حال تصفیه بود و سران و فرماندهان ارتش دستگیر شده یا فرار کرده بودند و از سوی دیگر سپاه تازه در حال شکلگیری بود، در مجموع شرایطی را به وجود میآورد که بعثیها تصور میکردند میتوانند حمله موفقی را داشته باشند.»
این عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه نکته اساسی و مهم آن دوران اعتماد مردم به انقلاب بود، گفت: «بعد از عزل بنیصدر وحدتی در جامعه بوجود آمد، بطوری که مردم با اعتماد و عشق به نظام و با دست خالی و امکانات کم در صحنه حضور داشتند. حضور مردم در صحنه ضعف ارتش و کمبود سپاه را حل کرد و مردم بسیج عمومی را تشکیل دادند و نیروهای مردمی در جبههها حاضر شدند. در واقع نقطه قوت ما در جنگ داوطلبان دفاع بود.»
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به آمار ارایه شده در مورد شهدا، تصریح کرد: «شنیده میشود که از تعداد شهدا ارقام نجومی بیان میشود که این موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتدای قیام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشی آن به ۲۰۰ هزار نفر شهید نمیرسد که بیشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهید شدند. بنابراین صحبت از میلیونها شهید در این دوران درست نیست.»
هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد که تلفات ما در دوران جنگ بسیار کمتر از تلفات رانندگی در جادههاست. به گونهای که سالانه ۲۵ هزار نفر به صورت مستقیم در تصادفات میمیرند که این میزان دو برابر تلفات جنگ است. جنگ هشت سالهای که مردم با دست خالی در برابر ابرقدرتها و ابرثروتها جنگیدند و چنین نتیجه مهمی را بدست آوردند.
محمد نوری زاد نویسنده و کارگردان که در جریان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ و در پی نامه هایی به رهبری بازداشت شد و ماه ها در انفرادی ها و قرنطینه زندان اوین نگهداری شده در نامه ای خطاب به مهندس موسوی می گوید: سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار طرف، بر تو و بر اطرافیان تو سنگ باریدند؟ و حضور تو را در کانون قدرت برنتافتند؟ تو می گفتی:با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد.
این روزنامه نگار که به تازگی از زندان آزاد شده است در ادامه می گوید: زمان، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت. او می توانست سه سال پیش از دنیا برود. او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .
متن کامل این نامه به نقل از وب سایت رسمی دکتر محمد نوریزاد به شرح زیر است:
به نام خالق صبح
سید سلام ،
چه خوب که می شود بدون هیچ دخل و تصرف در اوزان آسمانی آدمیان ، تو را با همین مختصر خطاب کرد :
" سید ، سلام" !
به ما بگو حال و احوال هم بندی ات چگونه است ؟ امید که به همین زودی ، بند از دست و پای تو و هم بندی ات بگسلد ، و ما شما را مثل سابق ، در کنار مردم دربندخود ببینیم. و باز به امید روزی که بند از دست و پای مردم ما نیز بگسلد، و راه برای رشد مردمی که سالها از رشد ، باز داشته شده اند ، هموار گردد.
تو، سید عزیز، باید، آری باید، طعم بند را می چشیدی. و با رگ و پی ات ، با درد و داغ مردم دربند، می آمیختی .
از این پس ، هم تو ، و هم همسرت ، هرکجا اگر سخن از آزادی بگویید، و یا هرکجا از حقوق فردی و جمعی مردم سخن به میان آورید ، حتما به سمت و سویی اشاره می کنید که همانجا کانون آسیب ها و کاستی های مکرر ماست . جایی که مردم ما ، دراین سالهای پس از انقلاب ، مرتب بدان انگشت می نهاده اند و برآن تاکید می ورزیده اند و نگاه ما و شما و جهانیان را بدان سو می خوانده اند و ما و شما ، درک درستی از آن نداشته ایم . و یا بنا به مصالحی که تمامی نداشت ، از تماشای فاجعه ها رو می گردانیده ایم .
تو اما ، سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار طرف، بر تو و بر اطرافیان تو سنگ باریدند؟ و حضور تو را در کانون قدرت برنتافتند؟
تو می گفتی:
با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد. روزی که در "بند دو الف " زندان اوین ، سرکرده ی رمالان دولت را به بند مجاور من منتقل کردند، من از غربت سیادت تو به گریه افتادم . تو ، افق هایی را نشان ما می دادی که از چشم ما پنهان بود .
تو می گفتی :
یک بار و برای همیشه باید از رویه ی جاری و متداول پرونده سازی ، و ورود به حوزه های خصوصی مردم دست شست . من خود شخصا در زندان اوین ، دریافتم که خندیدن به حریم خصوصی مردم ، و ورود هماره و بی دلیل و غیرقانونی به این حریم ، زنگ تفریحی است که جماعتی از ما بدان معتاد شده ایم و در آن هوا حتی تنفس می کنیم .
تو می گفتی :
دست دزدان را باید از کیسه ی مردم بیرون کشید .
تو می گفتی :
نمی شود دست یک دزد بی نشان را به ساطور قانون سپرد و دست دزدان صاحب نامی چون رییس جمهور و معاون اول او را واگشود. درزندان بودم که نامه ی آقای توکلی به رییس قوه ی قضاییه مبنی بر دزدی های کلان معاون اول رییس جمهور را در یکی از روزنامه های رسمی کشور خواندم . مگر خود من چیزی غیر از این به رییس قوه ی قضاییه نوشته بودم که من اکنون در زندان باشم و آقای توکلی درمجلس؟ این دوگانه نگری به قانون در امتداد همان یک بام و دو هوایی است که خود ما ردش را در آژانس انرژی هسته ای نشان مردم دنیا می دهیم و ناله سرمی دهیم . که : ای مردم جهان ، می بینید آمریکای جهانخوار به انرژی هسته ای ما و انرژی هسته ای اسراییل چگونه با دو رویکرد مغایر می نگرد ؟
تو می گفتی :
ورود سپاهیان ونظامیان ، طبق قانون به عرصه های سیاسی و اقتصادی ممنوع است . درست همان عرصه ای که امروزه در تعلق محوری دوستان ما بوده و هست . عقل جمعی ، درست تشخیص می داده است که اسلحه بدستان اگر به هر عرصه ای ورود کنند ، بدیهی ست که دیگران از آن عرصه ها گریز خواهند کرد . که در این ورود مسلحانه و گریز هراسناکانه ، نه سلامتی برای رفتار سیاسی ما باقی خواهد ماند و نه سلامتی در حوزه های اقتصادی ، و نه هیچ سلامتی در هیچ حوزه ای . در دوسال گذشته ، درست پیش چشم مردمان دنیا ، همین خود ما نشان همه دادیم که چگونه می شود پوست از تن قانون درید و همان پوست دریده شده را برتن هر کودن دلخواه کرد .
تو می گفتی :
وقتی با اشاره به تاریخ ، و حکومت امام علی ، رقیبان خود را بی هیچ تخفیفی در صف خوارج نهروان جا می دهیم و با همین تطبیق هردمبیل، دنیا را برسر رقیب خود آوار می کنیم ، ابتدا باید علی بودن خود را ثابت کنیم . وگرنه هرکسی می تواند بدین ریسمان آویخته از تاریخ دست ببرد و با اشاره به خوارج نهروان ، سرضرب ، جایگاه علی را برای خود بلوکه کند .
تو می گفتی :
همه در برابر قانون یکسان اند . و روی کلمه ی "همه" ، تاکید می کردی . که یعنی بدون استثنا ! ویعنی : قانون ، به رهبر و رییس جمهور و همه ی رییس ها از یک طرف ، ویک روستایی از طرف دیگر ، به یک چشم می نگرد . درست همان نگرش امام علی . و درست همان نگرشی که در قانون اساسی ما هست و ما از اساس بیرونش کشیده ایم و به قهقرایی دور و نا پیدا پرتابش کرده ایم تا کسی سراغش را نگیرد . ما با غرور بر منبرها از امام علی و آن یهودی گمشده در تاریخ یاد می کنیم که به قاضی القضات خود امام علی مراجعه می کنند و امام علی - شکست خورده - از آن محکمه خارج می شود . و در این زمان ، آنچنان هیبتی از عدالت افراخته ایم که : حتی تجسم طرح شکایت یک روستایی بی نشان و آسیب دیده ، از رهبرمان یا از رییس جمهور، یا از هر رییس صاحب نام ، خنده دار یا : کفرآمیز تلقی می شود .
تو می گفتی :
باید غبار غلیظ نشسته بر چهره ی قانون را زدود و قانون را از زیر پای مجریان قانون بدر کشید و سرجای بایسته اش نشاند .
تو می گفتی :
چهره ی مخوفی که ما و بزرگان و حکومتیان از دین پرداخته ایم ، هیچ ربطی به ذات دین ندارد . که دین ، هرچه دارد ، جز زیبایی نیست و زشتی های نشسته به چهره ی آن ، فضولاتی است که خود ما به آن افزوده ایم .
تو می گفتی :
درپیشگاه قانون ، اقلیت سنی و مسیحی و زردشتی و یهودی و حتی کافران کمونیست، همان حقوقی را دارند که اکثریت شیعه . این وعده ها را ما ، در روزهای آغازین این نظام ، به مردم خود دادیم و رای آری آنان را ربودیم و بلافاصله بعد از کسب رای ، بنای ناسازگاری با مردم خود را پی نهادیم.
تو می گفتی :
باید به روی ایرانیان آواره و قهر کرده و عبوس و عصبانی آغوش گشود و نازشان را کشید و بخاطر سالها بد اخلاقی ، از آنان دلجویی کرد و به میهن بازشان آورد . تو می گفتی : نخبگان فراوانی که به هر دلیل به ما پشت کرده اند و راهی هر کجا غیر از وطن خود شده اند ، حراج ظالمانه ی استعداد ها و سرمایه های این سرزمین بحران زده اند .
تو می گفتی :
ادبیات هتاکانه و بی شرمانه و وقیحانه و دهشتناک رسانه های ملی و حکومتی را باید روفت ، و به جای آن : ادب انسانی را برکشید .
تو می گفتی :
اگر ریسمان دزدانی چون معاون اول رییس جمهور را بگیریم و بکشیم، بزرگان و صاحب منصبانی به صحنه آورده می شوند که هم اکنون برمسندهای بظاهر زوال ناپذیر خویش آرمیده اند و سردر اموال مردم فرو برده اند . و می گفتی : به محض افشای دزدی های آنان ، بزرگان مخفی شده ، مفتضحانه از اریکه های دروغین شان به زیر می غلتند .
تو می گفتی :
عنوان و درشتی عنوان آدمها، نباید برای آنان مصونیت ایجاد کند . و می گفتی : آدمها هرچه از پله های یک مسندبالاتر می روند ، پاسخگویی و شفافیت عملکردشان باید بیشتر باشد .
خلاصه سید عزیز،
تو ازهمین ها می گفتی که طرف مقابل ، تو را برنتافت . چرا که طرف مقابل ، اتفاقا بنا برهمین ویژه خواری ها و ویژه سالاری ها داشته و دارد .از همان ابتدا هم معلوم بود که مواضع مته گون تو، و حضور نامحرم تو در خلوت غارتگری آنان، تحمل شدنی نیست.
تو می گفتی :
اگر یک شهروند بی نشان ، تقاضای حسابرسی از خلوتگاه مالی شهرداری و ادارات و وزارتخانه ها و ریاست جمهوری و آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان را داشت ، نباید آن شهروند بی نشان را ، و زن و بچه و خویشاوندان او را " پودر" کرد.
تو می گفتی :
طبق آیه های قرآن ، کشتن یک نفر بی گناه ، بمثابه کشتن همه ی مردم روی زمین است . و می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .
سید عزیز ، می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .
سیدعزیز ، گذران شب ها و روزهای حصاری را که در آن گرفتاری شماره کن و انگشت بر روزی بگذار که سرفراز ، از میان بندهای گسسته ، پای بیرون می گذاری .
سنگینی دیو سیرتی رسانه های وقیح حکومتی را برشانه های خودشان وابگذار، که آنان در ابراز فهمی که لابد از دین خدا برداشته اند ، عکس سربرهنه ی همسر تو را برصفحه ی اصلی پرده ی نقالی خود گذاردند . ما اما ، از آبشار آسمان فهم، آموخته ایم که سربرهنگی را بر: برهنگی فهم ، و بر: بی فهمی و جهلی که چهره ی کریه خود را بزک کرده ، شرف و برتری بدهیم . ما ، با خزیدن به سایه ی سلامت و درستی ایمان همسرتو ، خود را در پناه پاکی ها و شایستگی ها می بینیم . درست همان سلامتی که بسیاری از مدعیان امروزین دین از او بی نصیب و بی بهره اند .
سید عزیز،
زمان ، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت . او می توانست سه سال پیش از دنیا برود . او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود ، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .
سرت سلامت سید،
به خودت ، به همسرت، و به مردمی که چشم به راه تو اند ، نیک بنگر! جماعتی ، به زعم خود، آبروی تو را زیر پا نهادند و برآن پای کوفتند. آنان ، نابینا تر از آنند که برکشیده شدن تو را و آبروی تو را ببینند و باور کنند .
سید عزیز،
چشم به راه توایم . همپای روزگار. که او نیز با بازی های پنهان و آشکارخود ، چشم به راه توست.
تا ده سال دیگر ، بیست سال دیگر ، بسیاری از کسانی که با فهم تو گلاویز شدند ، همچون خود تو به دیار باقی خواهند شتافت . و دنیارا ، با همه ی اطوارش ، برای آیندگان باقی خواهند گذارد . آیندگانی که بنا ندارند سربه انبان فریب فرو برند و از آن سیر بخورند . آیندگانی که برباورهای درست خانه خواهند ساخت. و بسیاری از فضولات فکری و اعتقادی امروز ما را دور خواهند ریخت . و به ناب فهم و عقل و عشق ، دست خواهند برد .
بدا به حال من ، که از همین امروز، در رکاب فهم و عقل و عشق نباشم.
من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارند، تو را، همسرت را، و جناب کروبی را، از حصار بدرآورند.
فرمان آزادی شما توسط ایشان ، قطعا برمقبولیت ایشان خواهد افزود و فضا را برای گشایش هرچه بیشتر خواهد گشود. ما با هر تعدادی که داریم، سیزده ملیون، کمتر یا بیشتر، مصرانه این تقاضا را به آستان رهبرمان تقدیم می داریم و ابراز بزرگواری ایشان را انتظار داریم. چرا که اصرار برتداوم حبس و حصار شمایان، هرگز به نفع نظامی که ضرورت بقایش را شعار می دهیم نیست. انتظار ما از رهبر عزیزمان مدیریت بر بحرانی است که چون سیل به سمت ما هجوم می آورد. بحرانی که اگر صبوری اش سرآید، نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام. و قطعا همه ی ما را خواهد روفت و به دره ای بی انتها در خواهد انداخت. بحرانی که زنگ هشدارش در کشورهای منطقه به صدا در آمده است و ما متعمدانه اما نابخردانه، با رویگردانی از عبرت پذیری، خود را از مسیر آن بدر می بریم .
سید عزیز ،
پنجشنبه ی هفته ی گذشته ، با هزار مکافات ، و البته با همراهی و همکاری و تصویربرداری لحظه به لحظه ی حراست بیمارستان مدرس ، به دیدن مردی رفتم که سالها ، در آن رژیم و در این رژیم ، زندانی بوده است . مردی که اکنون ، نفس های پایانی عمر پرفراز وفرود خود را فرو می برد و برمی آورد .
مردی که غریبانه ، چشم بردنیای پرفریب، و فریب کاری امثال من، بسته است تا همان چشم را چند روز دیگر ، به محشری از آسمان خدا بگشاید. عزت الله سحابی ، اکنون، با نفس های پایانی عمرخود، میزان فهم ما را ، میزان شعور ما را، ومیزان درستی دین و انسانیت و آزادگی ما را به احتجاج آورده است .
این روزها ، چه خوب که اخبار بیماری و درگذشت یک فوتبالیست در رسانه های ما تاب خورده و همه ی حساسیت ها و حیثیت رسانه ای و مملکتی ما را متاثرساخته است. و چه بد ، که عزت الله سحابی ، بی سرو صدا، رخت از این دنیا بر می بندد، تا دنیا را ، با همه ی وسعتش ، برای ما باقی گذارد. او اگر بجای سیاست در آن دوران تاریک ، می رفت و به کار دیگری روی می برد ، با استعدادی که داشت ، امروز رسانه ها ، اخبار ضربان قلب ثانیه به ثانیه ی او را رصد می کردند . ما اما با اطلاق جاسوسی و وطن فروشی ، او را و دیگرانی چون او را فرو کوفتیم تا خود بر فراز آییم . بربالین او ، به چهره ی رنجور و فرسوده و بیمار و چشمان بی فروغ او که نگریستم، این چند جمله را از او دریافتم :
ای همه ی دنیا خواهان،
دنیا به کامتان!
من راه خویش برگزیده ام ،
و در کشاکش این راه،
بندها را ،
با مرگ خود، بریده و رفتم .
دنیا برای شما.
سیراز آن بخورید.
سخت که سیر شدید،
حالا کمی بیاندیشید.
کار سختی ست ، نه؟
به این بیاندیشید که :
مرگ شما نیز در راه است .
سید عزیز ،
زمان با شتاب ، به نفع تو و سلامت تو و سلامت راه تو سپری می شود . تو قطعا ، سرفراز فردایی هستی که : جهان هستی ، برای تو تدارک دیده است . من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم . باورم براین است که سید عزیز ، بسیاری از بزرگان صاحب نام و انقلابی ما و نمایندگان ما و دستگاه قضایی ما ، در نسبت با تو و همسرت و آقایان خاتمی و کروبی و حرکت معترضانه ی مردم ، و خون هایی که به ناحق در این دوسال ریخته شد ، به آنچنان آزمونی از آزمونهای الهی در افتادند که جز روسیاهی برای آنان نمانده است . در فردایی که همین نزدیکی هاست ، ما و تاریخ و جهانیان ، تماشاگر این روسیاهی دسته جمعی خواهیم بود . و البته تماشاگر رو سپیدی شمایان . صبور باش دوست ما . صبور .
من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم .
سید ، سرت سلامت و آسیب از تو دور . ما و همه ی مردم ، چشم به بیت رهبرمان می دوزیم تا به یک اشاره ی حضرت ایشان ، راه آزادی بر شمایان گشوده شود . گرچه چشم ما ، پیشتر به آسمان خداوند است . تا مگر ما را از بارش برکاتش متنعم سازد . که سرزمین فلک زده ی ما ، امروز، بیش از هر زمان دیگر، به این برکات محتاج است . آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟
آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟
خدایا خامنه ای ما را محافظت کن . ما به مهربانی او بیش تر نیازمندیم.
با احترام و ادب : محمد نوری زاد ۵/۳/۹۰
نامه محمد نوری زاد به میرحسین موسوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر