-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

Latest News from Norooz for 05/28/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمد نوری زاد نویسنده و کارگردان که در جریان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ و در پی نامه هایی به رهبری بازداشت شد و ماه ها در انفرادی ها و قرنطینه زندان اوین نگهداری شده در نامه ای خطاب به مهندس موسوی می گوید: سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار طرف، بر تو و بر اطرافیان تو سنگ باریدند؟ و حضور تو را در کانون قدرت برنتافتند؟ تو می گفتی:با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد.

این روزنامه نگار که به تازگی از زندان آزاد شده است در ادامه می گوید: زمان، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت. او می توانست سه سال پیش از دنیا برود. او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .

متن کامل این نامه به نقل از وب سایت رسمی دکتر محمد نوریزاد به شرح زیر است:

به نام خالق صبح

سید سلام ،

چه خوب که می شود بدون هیچ دخل و تصرف در اوزان آسمانی آدمیان ، تو را با همین مختصر خطاب کرد :

” سید ، سلام” !

به ما بگو حال و احوال هم بندی ات چگونه است ؟ امید که به همین زودی ، بند از دست و پای تو و هم بندی ات بگسلد ، و ما شما را مثل سابق ، در کنار مردم دربندخود ببینیم. و باز به امید روزی که بند از دست و پای مردم ما نیز بگسلد، و راه برای رشد مردمی که سالها از رشد ، باز داشته شده اند ، هموار گردد.

تو، سید عزیز، باید، آری باید، طعم بند را می چشیدی. و با رگ و پی ات ، با درد و داغ مردم دربند، می آمیختی .

از این پس ، هم تو ، و هم همسرت ، هرکجا اگر سخن از آزادی بگویید، و یا هرکجا از حقوق فردی و جمعی مردم سخن به میان آورید ، حتما به سمت و سویی اشاره می کنید که همانجا کانون آسیب ها و کاستی های مکرر ماست . جایی که مردم ما ، دراین سالهای پس از انقلاب ، مرتب بدان انگشت می نهاده اند و برآن تاکید می ورزیده اند و نگاه ما و شما و جهانیان را بدان سو می خوانده اند و ما و شما ، درک درستی از آن نداشته ایم . و یا بنا به مصالحی که تمامی نداشت ، از تماشای فاجعه ها رو می گردانیده ایم .

تو اما ، سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار طرف، بر تو و بر اطرافیان تو سنگ باریدند؟ و حضور تو را در کانون قدرت برنتافتند؟

تو می گفتی:

با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد. روزی که در “بند دو الف ” زندان اوین ، سرکرده ی رمالان دولت را به بند مجاور من منتقل کردند، من از غربت سیادت تو به گریه افتادم . تو ، افق هایی را نشان ما می دادی که از چشم ما پنهان بود .

تو می گفتی :

یک بار و برای همیشه باید از رویه ی جاری و متداول پرونده سازی ، و ورود به حوزه های خصوصی مردم دست شست . من خود شخصا در زندان اوین ، دریافتم که خندیدن به حریم خصوصی مردم ، و ورود هماره و بی دلیل و غیرقانونی به این حریم ، زنگ تفریحی است که جماعتی از ما بدان معتاد شده ایم و در آن هوا حتی تنفس می کنیم .

تو می گفتی :

دست دزدان را باید از کیسه ی مردم بیرون کشید .

تو می گفتی :

نمی شود دست یک دزد بی نشان را به ساطور قانون سپرد و دست دزدان صاحب نامی چون رییس جمهور و معاون اول او را واگشود. درزندان بودم که نامه ی آقای توکلی به رییس قوه ی قضاییه مبنی بر دزدی های کلان معاون اول رییس جمهور را در یکی از روزنامه های رسمی کشور خواندم . مگر خود من چیزی غیر از این به رییس قوه ی قضاییه نوشته بودم که من اکنون در زندان باشم و آقای توکلی درمجلس؟ این دوگانه نگری به قانون در امتداد همان یک بام و دو هوایی است که خود ما ردش را در آژانس انرژی هسته ای نشان مردم دنیا می دهیم و ناله سرمی دهیم . که : ای مردم جهان ، می بینید آمریکای جهانخوار به انرژی هسته ای ما و انرژی هسته ای اسراییل چگونه با دو رویکرد مغایر می نگرد ؟

تو می گفتی :

ورود سپاهیان ونظامیان ، طبق قانون به عرصه های سیاسی و اقتصادی ممنوع است . درست همان عرصه ای که امروزه در تعلق محوری دوستان ما بوده و هست . عقل جمعی ، درست تشخیص می داده است که اسلحه بدستان اگر به هر عرصه ای ورود کنند ، بدیهی ست که دیگران از آن عرصه ها گریز خواهند کرد . که در این ورود مسلحانه و گریز هراسناکانه ، نه سلامتی برای رفتار سیاسی ما باقی خواهد ماند و نه سلامتی در حوزه های اقتصادی ، و نه هیچ سلامتی در هیچ حوزه ای . در دوسال گذشته ، درست پیش چشم مردمان دنیا ، همین خود ما نشان همه دادیم که چگونه می شود پوست از تن قانون درید و همان پوست دریده شده را برتن هر کودن دلخواه کرد .

تو می گفتی :

وقتی با اشاره به تاریخ ، و حکومت امام علی ، رقیبان خود را بی هیچ تخفیفی در صف خوارج نهروان جا می دهیم و با همین تطبیق هردمبیل، دنیا را برسر رقیب خود آوار می کنیم ، ابتدا باید علی بودن خود را ثابت کنیم . وگرنه هرکسی می تواند بدین ریسمان آویخته از تاریخ دست ببرد و با اشاره به خوارج نهروان ، سرضرب ، جایگاه علی را برای خود بلوکه کند .

تو می گفتی :

همه در برابر قانون یکسان اند . و روی کلمه ی “همه” ، تاکید می کردی . که یعنی بدون استثنا ! ویعنی : قانون ، به رهبر و رییس جمهور و همه ی رییس ها از یک طرف ، ویک روستایی از طرف دیگر ، به یک چشم می نگرد . درست همان نگرش امام علی . و درست همان نگرشی که در قانون اساسی ما هست و ما از اساس بیرونش کشیده ایم و به قهقرایی دور و نا پیدا پرتابش کرده ایم تا کسی سراغش را نگیرد . ما با غرور بر منبرها از امام علی و آن یهودی گمشده در تاریخ یاد می کنیم که به قاضی القضات خود امام علی مراجعه می کنند و امام علی – شکست خورده – از آن محکمه خارج می شود . و در این زمان ، آنچنان هیبتی از عدالت افراخته ایم که : حتی تجسم طرح شکایت یک روستایی بی نشان و آسیب دیده ، از رهبرمان یا از رییس جمهور، یا از هر رییس صاحب نام ، خنده دار یا : کفرآمیز تلقی می شود .

تو می گفتی :

باید غبار غلیظ نشسته بر چهره ی قانون را زدود و قانون را از زیر پای مجریان قانون بدر کشید و سرجای بایسته اش نشاند .

تو می گفتی :

چهره ی مخوفی که ما و بزرگان و حکومتیان از دین پرداخته ایم ، هیچ ربطی به ذات دین ندارد . که دین ، هرچه دارد ، جز زیبایی نیست و زشتی های نشسته به چهره ی آن ، فضولاتی است که خود ما به آن افزوده ایم .

تو می گفتی :

درپیشگاه قانون ، اقلیت سنی و مسیحی و زردشتی و یهودی و حتی کافران کمونیست، همان حقوقی را دارند که اکثریت شیعه . این وعده ها را ما ، در روزهای آغازین این نظام ، به مردم خود دادیم و رای آری آنان را ربودیم و بلافاصله بعد از کسب رای ، بنای ناسازگاری با مردم خود را پی نهادیم.

تو می گفتی :

باید به روی ایرانیان آواره و قهر کرده و عبوس و عصبانی آغوش گشود و نازشان را کشید و بخاطر سالها بد اخلاقی ، از آنان دلجویی کرد و به میهن بازشان آورد . تو می گفتی : نخبگان فراوانی که به هر دلیل به ما پشت کرده اند و راهی هر کجا غیر از وطن خود شده اند ، حراج ظالمانه ی استعداد ها و سرمایه های این سرزمین بحران زده اند .

تو می گفتی :

ادبیات هتاکانه و بی شرمانه و وقیحانه و دهشتناک رسانه های ملی و حکومتی را باید روفت ، و به جای آن : ادب انسانی را برکشید .

تو می گفتی :

اگر ریسمان دزدانی چون معاون اول رییس جمهور را بگیریم و بکشیم، بزرگان و صاحب منصبانی به صحنه آورده می شوند که هم اکنون برمسندهای بظاهر زوال ناپذیر خویش آرمیده اند و سردر اموال مردم فرو برده اند . و می گفتی : به محض افشای دزدی های آنان ، بزرگان مخفی شده ، مفتضحانه از اریکه های دروغین شان به زیر می غلتند .

تو می گفتی :

عنوان و درشتی عنوان آدمها، نباید برای آنان مصونیت ایجاد کند . و می گفتی : آدمها هرچه از پله های یک مسندبالاتر می روند ، پاسخگویی و شفافیت عملکردشان باید بیشتر باشد .

خلاصه سید عزیز،

تو ازهمین ها می گفتی که طرف مقابل ، تو را برنتافت . چرا که طرف مقابل ، اتفاقا بنا برهمین ویژه خواری ها و ویژه سالاری ها داشته و دارد .از همان ابتدا هم معلوم بود که مواضع مته گون تو، و حضور نامحرم تو در خلوت غارتگری آنان، تحمل شدنی نیست.

تو می گفتی :

اگر یک شهروند بی نشان ، تقاضای حسابرسی از خلوتگاه مالی شهرداری و ادارات و وزارتخانه ها و ریاست جمهوری و آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان را داشت ، نباید آن شهروند بی نشان را ، و زن و بچه و خویشاوندان او را ” پودر” کرد.

تو می گفتی :

طبق آیه های قرآن ، کشتن یک نفر بی گناه ، بمثابه کشتن همه ی مردم روی زمین است . و می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .

سید عزیز ، می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .

سیدعزیز ، گذران شب ها و روزهای حصاری را که در آن گرفتاری شماره کن و انگشت بر روزی بگذار که سرفراز ، از میان بندهای گسسته ، پای بیرون می گذاری .

سنگینی دیو سیرتی رسانه های وقیح حکومتی را برشانه های خودشان وابگذار، که آنان در ابراز فهمی که لابد از دین خدا برداشته اند ، عکس سربرهنه ی همسر تو را برصفحه ی اصلی پرده ی نقالی خود گذاردند . ما اما ، از آبشار آسمان فهم، آموخته ایم که سربرهنگی را بر: برهنگی فهم ، و بر: بی فهمی و جهلی که چهره ی کریه خود را بزک کرده ، شرف و برتری بدهیم . ما ، با خزیدن به سایه ی سلامت و درستی ایمان همسرتو ، خود را در پناه پاکی ها و شایستگی ها می بینیم . درست همان سلامتی که بسیاری از مدعیان امروزین دین از او بی نصیب و بی بهره اند .

سید عزیز،

زمان ، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت . او می توانست سه سال پیش از دنیا برود . او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود ، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .

سرت سلامت سید،

به خودت ، به همسرت، و به مردمی که چشم به راه تو اند ، نیک بنگر! جماعتی ، به زعم خود، آبروی تو را زیر پا نهادند و برآن پای کوفتند. آنان ، نابینا تر از آنند که برکشیده شدن تو را و آبروی تو را ببینند و باور کنند .

سید عزیز،

چشم به راه توایم . همپای روزگار. که او نیز با بازی های پنهان و آشکارخود ، چشم به راه توست.

تا ده سال دیگر ، بیست سال دیگر ، بسیاری از کسانی که با فهم تو گلاویز شدند ، همچون خود تو به دیار باقی خواهند شتافت . و دنیارا ، با همه ی اطوارش ، برای آیندگان باقی خواهند گذارد . آیندگانی که بنا ندارند سربه انبان فریب فرو برند و از آن سیر بخورند . آیندگانی که برباورهای درست خانه خواهند ساخت. و بسیاری از فضولات فکری و اعتقادی امروز ما را دور خواهند ریخت . و به ناب فهم و عقل و عشق ، دست خواهند برد .

بدا به حال من ، که از همین امروز، در رکاب فهم و عقل و عشق نباشم.

من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارند، تو را، همسرت را، و جناب کروبی را، از حصار بدرآورند.

فرمان آزادی شما توسط ایشان ، قطعا برمقبولیت ایشان خواهد افزود و فضا را برای گشایش هرچه بیشتر خواهد گشود. ما با هر تعدادی که داریم، سیزده ملیون، کمتر یا بیشتر، مصرانه این تقاضا را به آستان رهبرمان تقدیم می داریم و ابراز بزرگواری ایشان را انتظار داریم. چرا که اصرار برتداوم حبس و حصار شمایان، هرگز به نفع نظامی که ضرورت بقایش را شعار می دهیم نیست. انتظار ما از رهبر عزیزمان مدیریت بر بحرانی است که چون سیل به سمت ما هجوم می آورد. بحرانی که اگر صبوری اش سرآید، نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام. و قطعا همه ی ما را خواهد روفت و به دره ای بی انتها در خواهد انداخت. بحرانی که زنگ هشدارش در کشورهای منطقه به صدا در آمده است و ما متعمدانه اما نابخردانه، با رویگردانی از عبرت پذیری، خود را از مسیر آن بدر می بریم .

سید عزیز ،

پنجشنبه ی هفته ی گذشته ، با هزار مکافات ، و البته با همراهی و همکاری و تصویربرداری لحظه به لحظه ی حراست بیمارستان مدرس ، به دیدن مردی رفتم که سالها ، در آن رژیم و در این رژیم ، زندانی بوده است . مردی که اکنون ، نفس های پایانی عمر پرفراز وفرود خود را فرو می برد و برمی آورد .

مردی که غریبانه ، چشم بردنیای پرفریب، و فریب کاری امثال من، بسته است تا همان چشم را چند روز دیگر ، به محشری از آسمان خدا بگشاید. عزت الله سحابی ، اکنون، با نفس های پایانی عمرخود، میزان فهم ما را ، میزان شعور ما را، ومیزان درستی دین و انسانیت و آزادگی ما را به احتجاج آورده است .

این روزها ، چه خوب که اخبار بیماری و درگذشت یک فوتبالیست در رسانه های ما تاب خورده و همه ی حساسیت ها و حیثیت رسانه ای و مملکتی ما را متاثرساخته است. و چه بد ، که عزت الله سحابی ، بی سرو صدا، رخت از این دنیا بر می بندد، تا دنیا را ، با همه ی وسعتش ، برای ما باقی گذارد. او اگر بجای سیاست در آن دوران تاریک ، می رفت و به کار دیگری روی می برد ، با استعدادی که داشت ، امروز رسانه ها ، اخبار ضربان قلب ثانیه به ثانیه ی او را رصد می کردند . ما اما با اطلاق جاسوسی و وطن فروشی ، او را و دیگرانی چون او را فرو کوفتیم تا خود بر فراز آییم . بربالین او ، به چهره ی رنجور و فرسوده و بیمار و چشمان بی فروغ او که نگریستم، این چند جمله را از او دریافتم :

ای همه ی دنیا خواهان،

دنیا به کامتان!

من راه خویش برگزیده ام ،

و در کشاکش این راه،

بندها را ،

با مرگ خود، بریده و رفتم .

دنیا برای شما.

سیراز آن بخورید.

سخت که سیر شدید،

حالا کمی بیاندیشید.

کار سختی ست ، نه؟

به این بیاندیشید که :

مرگ شما نیز در راه است .

سید عزیز ،

زمان با شتاب ، به نفع تو و سلامت تو و سلامت راه تو سپری می شود . تو قطعا ، سرفراز فردایی هستی که : جهان هستی ، برای تو تدارک دیده است . من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم . باورم براین است که سید عزیز ، بسیاری از بزرگان صاحب نام و انقلابی ما و نمایندگان ما و دستگاه قضایی ما ، در نسبت با تو و همسرت و آقایان خاتمی و کروبی و حرکت معترضانه ی مردم ، و خون هایی که به ناحق در این دوسال ریخته شد ، به آنچنان آزمونی از آزمونهای الهی در افتادند که جز روسیاهی برای آنان نمانده است . در فردایی که همین نزدیکی هاست ، ما و تاریخ و جهانیان ، تماشاگر این روسیاهی دسته جمعی خواهیم بود . و البته تماشاگر رو سپیدی شمایان . صبور باش دوست ما . صبور .

من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم .

سید ، سرت سلامت و آسیب از تو دور . ما و همه ی مردم ، چشم به بیت رهبرمان می دوزیم تا به یک اشاره ی حضرت ایشان ، راه آزادی بر شمایان گشوده شود . گرچه چشم ما ، پیشتر به آسمان خداوند است . تا مگر ما را از بارش برکاتش متنعم سازد . که سرزمین فلک زده ی ما ، امروز، بیش از هر زمان دیگر، به این برکات محتاج است . آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟

آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟

خدایا خامنه ای ما را محافظت کن . ما به مهربانی او بیش تر نیازمندیم.

با احترام و ادب : محمد نوری زاد ۵/۳/۹۰
 


 


پس از پی گیری های مکرر خانواده سید مصطفی تاجزاده، ماموران زندان اوین او را روز دوشنبه برای انجام مراحل «ام ار آی» و «سی تی اسکن» در ناحیه گردن که با وجود توصیه پزشکان تا بحال با آن موافقت نشده بود، به بیمارستان بردند.

به گزارش تحول سبز، در بخش رادیولوژی بیمارستان نیز، پس از معاینه پزشک متخصص مغز و اعصاب اقدام به انجام ام آر آی و سی تی اسکن شد که تشخیص پزشک، مبنی بر آرتروز شدید بود که بر روی نخاع فشار وارد می آورد.

دستورات پزشک مبنی بر استفاده شبانه روزی از گردن بند طبی، استفاده از تشک و بالش طبی، رفتن به استخر و استفاده کافی از نور آفتاب و نیز انجام حداقل ده جلسه فیزیو تراپی نشانگر آن است که تاجزاده باید بتواند از مرخصی برای معالجات خود استفاده کند که در این زمینه هنوز اقدامی نشده است.

همچنین تاجزاده به محض ورود به بیمارستان از دندان درد شدید که مدتی‌ است او را آزار می دهد هم شکایت داشت که چون بخش دندان پزشکی در بیمارستان نبود، ماموران به دلیل نداشتن حکم قضایی حاضر به بردن او به دندان پزشکی نشدند و پس از انجام آزمایشات مجددا ایشان را به زندان بازگرداندند.

لازم به ذکر است این خروج از زندان و انتقال به بیمارستان و استفاده از امکانات پزشکی، با تلاش و هماهنگی خانواده و همچنین هزینه شخصی خود وی صورت گرفته و برای تحقق این امر نیز ماه ها پی گیری انجام شد.

بر اساس گزارش مذکور، خانواده تاجزاده به نیت سلامت وی و دیگر زندانیان سیاسی، قصد برگزاری مراسم ختم قرآن و دعا در روز ولادت دختر پیامبر در منزل پسرعموی شهید مصطفی را داشتند، که متاسفانه با ایجاد مزاحمت از سوی ماموران امنیتی مواجه شد و ماموران که در ابتدا مانع حضور تعدادی از میهمانان از اقوام و بستگان و آشنایان در منزل آن شهید شده و مهمانان را بازگردانده بودند، ساعاتی بعد با هماهنگی های به عمل آمده با نهادهای دیگر امنیتی اعلام کردند که مشکلی برای برگزاری نیست و این مراسم معنوی در نهایت با در آرامش کامل برگزار شد.

حضور نیروهای امنیتی و انتظامی در مقابل منزل شهید و تمام منطقه حاشیه ای آن موجب بهت و حیرت همسایگان، کسبه و عابران شده بود. این در حالی‌ بود که در تمام این مدت یکی‌ از مأمورین مشغول فیلم برداری از چهره شرکت کنندگان در مراسم بود.


 


مقامات امنیتی و قضایی با احضار برخی از زندانیان سیاسی و خانواده های آنها که نامه اخیر ۲۶ امضایی را منتشر کردند، آنها را به تبعید و عدم ارایه ملاقات حضوری و مرخصی تا پایان دوره محکومیت تهدید کردند.

به گزارش خبرنگار کلمه، مقامات قضایی با فشار بر خانواده ها از آنها خواسته اند تا نامه تکذیبیه از عزیزان زندانی شان گرفته و منتشر کنند وگرنه با عواقب سختی مواجه خواهند شد.

زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته بودند که غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

این زندانیان همچنین اظهار داشته بودند:«ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک بوده است . روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندان بانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .
شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.»

امضا کنندگان این شکواییه همچنین نوشته بودند که ما بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی فحاشی های شرم آور نسبت به متهم و خانواده و عزیزان او و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است.

نویسندگان این نامه گفته اند که که آنچه در این نامه آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را مشخص نمی کند.

امضا کنندگان این بیانیه محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر و حسن اسدی زید آبادی، هستند.


 


دبيركل انجمن اسلامي جامعه پزشكي ايران، اعتماد، صداقت، اخلاق، دانشمندان جوان و مردم را بزرگ‌ترين
سرمايه كشور
دانست و گفت: نبايد كارهايي انجام شود كه موجب اعتمادسوزي مردم شود.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) محمدرضا ظفرقندي در بزرگداشت حماسه‌سازان
جامعه پزشكي در دوران جنگ تحميلي با تبريك سالروز آزادي خرمشهر از حماسه‌سازان پزشكي در دوران جنگ تقدير كرد.
وي با ابراز نگراني از خروج برخي جوانان تحصيلكرده به خارج از كشور گفت: بزرگ‌ترين سرمايه‌هاي اين كشور مردم و جوانان
و اعتماد مردم به ماست كه آن‌ها به نام سرمايه‌هاي اجتماعي شناخته مي‌شوند. امروز بخشي از سرمايه اجتماعي در حال
سوختن و آب شدن است.
اين استاد دانشگاه تهران با اشاره به وضعيت علم در دانشگاه‌ها نيز گفت: حرف بنده اين است كه چرا برخي كارها انجام
مي‌شود كه نتيجه آن اعتمادسوزي است. اعتمادي كه در دوران جنگ بين مردم ايجاد شد، به دليل صداقت با ملت بود.
امام(ره) به مسوولان مي‌فرمود كه كاري نكنيد كه نتوانيد آن را براي مردم بازگو نماييد.
وي با انتقاد از «توهين‌ها نسبت به نزديكان امام(ره)» از برخي رسانه‌ها گفت: امكان پاسخگويي وجود ندارد. از سوي
ديگر افرادي هستند كه بي‌قانوني را مجاز مي‌دانند و اعتمادسوزي مي‌كنند.
وي حوادثي مانند «حمله به كوي دانشگاه و حادثه كهريزك» را نوعي اعتمادسوزي دانست و تصريح كرد: مهمترين از اين
اتفاقات نتيجه ندادن پيگيري‌ها و پاسخگو نبودن‌هاست.
رييس اسبق دانشگاه علوم پزشكي تهران با تاكيد بر اين‌كه «دانشگاه مركز علم، اعتمادسازي و تصميم‌سازي است»
گفت: هنگامي كه دانشجويي مضروب شدن استادي را مي‌بيند آنگاه با خود اين فكر را مي‌كند كه سرنوشت او در آينده
چه خواهد شد؟
وي همچنين با تاكيد بر اين‌كه «بزرگ‌ترين سرمايه كشور اعتماد، صداقت، اخلاق، دانشمندان جوان و مردم هستند»
گفت: ما از اتفاقات رخ داده دل شكسته‌ايم، اما مايوس نيستيم و بر سر عهد خود با شهدا و آرمان‌هاي آن‌ها و راه
امام(ره) استوار ايستاده‌ايم.
بزرگداشت حماسه‌سازان جامعه پزشكي در دوران جنگ تحميلي بعدازظهر روز گذشته (پنجشنبه) با حضور جمعي از
پزشكان دوران جنگ و همچنين آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در سالن همايش‌هاي روزنامه اطلاعات برگزار شد.
به گزارش ايسنا در اين مراسم دكتر ميرمعصومي يكي از اعضاي تيم پزشكي اضطراري جنگ با تبريك ايام سالروز
ميلاد حضرت زهرا (س) و تولد بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي و همچنين سالروز فتح خرمشهر به بيان خاطره‌اي از
اسفند 64 در مورد رزمنده‌اي در دوران جنگ پرداخت.
همچنين دكتر ايرج فاضل رييس جامعه جراحان ايران نيز آيت‌الله هاشمي را يار امام و سردار سازندگي برشمرد و
گفت: هاشمي فردي است كه با تدبير و خردمندي و حوصله به سازندگي كشور بعد از دوران جنگ پرداخت.
وي با تاكيد بر اين‌كه حماسه‌ها و سربلندي‌ها و افتخارات جنگ بدليل انگيزه مقدس مردم بود، مسئله پزشكي
را مهمترين مسئله در دوران هشت سال دفاع مقدس و از نقاط قوت اين دوران برشمرد و تاكيد كرد كه پزشكان در
دوران جنگ ابتكاراتي را براي رسيدگي به مجروحان بكار مي‌گرفتند.
بر اساس اين گزارش، خليل عليزاده رييس بيمارستان آتيه و يكي ديگر از پزشكان ايثارگر دوران جنگ خاطره‌اي
از دوران دفاع مقدس و رشادت‌هاي پزشكان در هشت سال جنگ تحميلي مطرح كرد.
همچنين دكتر مهدي خزعلي به بيان خاطره‌اي از عمليات لشكر 10 سيدالشهدا پرداخت.
به گزارش ايسنا، پس از اين سخنان كليپي از رشادت‌هاي رزمندگان و پزشكان در دوران جنگ و همچنين بيان برخي
از خاطرات آنها پخش شد.
در اين همايش علاوه بر بعضي از اعضاي خانواده آيت‌الله هاشمي شخصيت‌هايي همچون محمدرضا خاتمي، تاجرنيا،
عفت شريعتي، شكوري‌راد و حجت‌الاسلام دعايي حضور داشتند.
اين مراسم طبق گفته مجري اين همايش در سالروز ترور آيت‌الله هاشمي در سالن همايش‌هاي روزنامه اطلاعات
برگزار شد.
 


 


آیت الله هاشمی رفسنجانی که در مراسم بزرگداشت حماسه‌سازان جامعه پزشکی در دوران جنگ تحمیلی سخن می گفت، با اشاره به فداکاری های مردم در دوران جنگ ان ها را ناشی از اعتماد مردم به نظام دانست.

به گزارش ایسنا، وی شرایط جامعه را بر وضعیت اعتماد مردم موثر دانست و بر ضرورت حضور مردم درصحنه بیش از گذشته تاکید کرد.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که فریبکاری ها موقتی است، گفت: «آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می‌فهمند یک بازی است و بیت‌المال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی‌دهد. حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را می‌گیرند، ولی لعنت‌شان هم می‌کنند.»

هاشمی با اشاره به این که اعتماد بخشی از مردم در جامعه خدشه دار شده است اظهار کرد: «اگر بخواهیم امروز یک حرف درستی بزنیم و نصیحتی انجام بدهیم آن است که نظام و به طور کلی همه باید تلاش کنیم که اگر اعتماد بخشی از مردم از بین رفته و به تردید افتاده‌اند اعتماد آن‌ها را برگردانیم و صفای بین دولت و مردم، نظام و مردم و حکومت و مردم را ایجاد کنیم. این کار آسان‌تری است چون مردم آگاه آسان‌تر برمی‌گردند و لجبازی نمی‌کنند بشرط آن‌که واقعیت را ببینند.»

وی اظهار امیدواری کرد که مسئولان بتوانند سرمایه و اعتماد مردمی را حفظ و تقویت کنند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از اظهاراتش باشاراه به تحولات منطقه گفت: «می‌توان منطقه را دید که مردم هوشیار، آگاه، مجاهد و مبارز شده‌اند. مردم یمن ماه‌هاست در خیابان هستند و شهید می‌دهند. در لیبی نیز مردم می‌جنگند و کشته می‌دهند. در سوریه نیز مردم مقاومت می‌کنند. در بحرین که یک مظلمه‌ای است و هیچ پناهی نیز در این دنیا ندارند. در مقابل مردم در مصر موفق شدند و در جاهای دیگر حرکت آغاز شده و این‌گونه حرکات ادامه دارد، چون مردم آگاه شده‌اند و حاضر نیستند که استبداد و وابستگی به استعمار را بپذیرند.»

هاشمی با بیان این که مردم با علم وارد شده و تحصیل‌کرده‌ها نیز مردم را روشن‌تر می‌کنند، افزود در این بین کانال‌های فراوان رادیو و تلویزیونی و سرعت انتشار اخبار اینترنتی و وب‌ها همه در اختیار مردم است. اگر حادثه‌ای در هر گوشه از دنیا اتفاق افتد همه مردم در همه جای دنیا می‌توانند آن را ببینند و تحلیل کنند. این‌چنین مردم آگاه دیگر زیر بار استبداد و استکبار نمی‌روند و فقط می‌توان با خدمت درست و با صداقت اعتمادشان را به دست آورد.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با تاکید بر این‌که جنگ تحمیل شده به ایران اهداف بسیار شومی داشت، اظهار کرد: «دشمنان ما پیش از به راه انداختن جنگ تلاش کردند از راه‌های بسیاری همچون کودتا، شورش مسلحانه و تحریم‌های مختلف انقلاب را از بین ببرند که به دلیل آنکه نتوانستند از این راه‌ها بجایی برسند شرق، غرب، ارتجاع عرب و دولت بعثی عراق با متحد شدن تصمیم گرفتند، علیه ایران جنگ کنند.»

وی شرایط داخلی آن روز ایران را بحرانی و دارای اختلاف توصیف کرد و افزود: «در آن دوران اختلافات بسیار جدی بنی‌صدر و تاخت و تازهای منافقان وجود داشت و می‌خواستند چند منطقه همچون خوزستان، بلوچستان و ترکمن صحرا و بخش‌هایی از آذربایجان را تجزیه نمایند. این اختلاف بسیار در داخل کشور و شرایط ارتش آن زمان ایران که در حال تصفیه بود و سران و فرماندهان ارتش دستگیر شده یا فرار کرده بودند و از سوی دیگر سپاه تازه در حال شکل‌گیری بود، در مجموع شرایطی را به وجود می‌آورد که بعثی‌ها تصور می‌کردند می‌توانند حمله موفقی را داشته باشند.»

این عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این‌که نکته اساسی و مهم آن دوران اعتماد مردم به انقلاب بود، گفت: «بعد از عزل بنی‌صدر وحدتی در جامعه بوجود آمد، بطوری که مردم با اعتماد و عشق به نظام و با دست خالی و امکانات کم در صحنه حضور داشتند. حضور مردم در صحنه ضعف ارتش و کمبود سپاه را حل کرد و مردم بسیج عمومی را تشکیل دادند و نیروهای مردمی در جبهه‌ها حاضر شدند. در واقع نقطه قوت ما در جنگ داوطلبان دفاع بود.»

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به آمار ارایه شده در مورد شهدا، تصریح کرد: «شنیده می‌شود که از تعداد شهدا ارقام نجومی بیان می‌شود که این موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتدای قیام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشی آن به ۲۰۰ هزار نفر شهید نمی‌رسد که بیشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهید شدند. بنابراین صحبت از میلیون‌ها شهید در این دوران درست نیست.»

هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد که تلفات ما در دوران جنگ بسیار کمتر از تلفات رانندگی در جاده‌هاست. به گونه‌ای که سالانه ۲۵ هزار نفر به صورت مستقیم در تصادفات می‌میرند که این میزان دو برابر تلفات جنگ است. جنگ هشت ساله‌ای که مردم با دست خالی در برابر ابرقدرت‌ها و ابرثروت‌ها جنگیدند و چنین نتیجه مهمی را بدست آوردند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته