-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ممکن است راهبردشناسِ انقلاب وجود داشته باشد؟ انسان هایی که آگاهانه سقوط حکومتی را تدارک می بینند و نقشۀ آن را به عنوان رویدادی بدون خشونت می کشند؟ فرانتس هورمان از دانشگاه وین بر این باور است که سقوط حکومت مبارک هدفمند و از مدتها پیش زمینه چینی شده بود.

وی می گوید: «این مردم نیستند که آنجا قیام می کنند. باید گفت با تأسف. چه خوب بود اگر اینگونه می بود. اینها اقدام های هدفمندی هستند که حاکمان آنجا را کنار بگذارند. و می توان تصور هم کرد چرا. از طرفی نفت است که رو به کاهش دارد و نکتۀ دیگر بانکداری اسلامی است که مطلوب نیست. زیرا این ایده که بتوان بدون قرض و ربا پول تولید کرد به مذاق بیشتر مردم خوش نمی آید. نکتۀ مهم این است.»

اکنون یک شبکۀ تلویزیونی اتریشی جرأت پرداختن به این موضوع را کرده و در برنامۀ «وِلت ژورنال» در چهارشنبه یازدهم ماه مه امسال از مردان پشت پردۀ این انقلاب ها سؤال کرده است. مشاور بزرگِ انقلاب بی تردید سردیا پوپوویچ از سازمان صربی کنواس (در گذشته اوتپور که حکومت میلوسویچ را در سال ۲۰۰۰ به سقوط کشاند) است.

این فعال حقوق بشر امروز دانش فنی خود را در سراسر جهان می فروشد که چطور می توان با نافرمانی مدنی دیکتاتورها را سرنگون کرد. وی به عنوان مشاور انقلاب، افرادی را در کشورهایی آموزش می دهد که قرار است حکومت های خودکامه و دیکتاتور آنها سقوط کنند.

پوپوویچ در سال ۲۰۰۰ بیش از یک میلیون نفر را در صربستان سازماندهی کرد. راهبرد این مشاوران انقلاب این است که حکومت ها را اسباب مضحکه بکنند و از این طریق به سقوط بکشانند. حمایت مالی برای این منظور از آمریکا می آید. نماد، مشت گره کردۀ اوتپور است که در کشورهایی مانند ونزوئلا و ایران و روسیه و گرجستان و مصر از سوی رهبران مخالفان اقتباس شد.

نویسنده و خبرنگار اقتصادی آلمانی- آمریکایی ویلیام اِنگدال می گوید: «نیروهای مخالف تنها کار نمی کنند.» به باور او «کنواس» برنامه ای را اجرا می کند که در واقع در واشینگتن تدوین می شود. این روزنامه نگار بر این باور است که جنبش های مخالف از سیا پول می گیرند. به نظر انگدال هرچه باشد این انقلابیون در کشورهایی فعال هستند که در فهرست پنتاگون برای بی ثباتی و تغییر حکومت قرار دارند. اوتپور نیز، گروه انقلابی سابق در صربستان، با پول مالیات دهندگان آمریکایی حمایت شد که پوپوویچ امروز علاقه ای به گفتگو در این مورد ندارد. ظاهراٌ می خواهند رابطه بین سقوط حکومت صربستان و ایالات متحده مطرح نشود.

فرانتس هورمان در مصاحبه با اینتلجنس به کتاب جین شارپ استناد می کند: از دیکتاتوری به دمکراسی – وی معتقد است این کتاب نوعی ابزار اطلاعاتی برای گروه های انقلابی است.

شارپ در این مورد می گوید «باید تا جایی که می توان سرسخت بود» و از کتاب او در این میان به عنوان انجیل نافرمانی مدنی و مبارزۀ بی خشونت صحبت می شود. انگدال در این جنبش کمتر یک جنبش مردمی برای دمکراسی بلکه بیشتر راهبردی از سوی آمریکا می بیند که بعد از پایان جنگ سرد می خواهد حکومت هایی را ساقط کند که از دستور کار جهانی – که در آمریکا تدوین می شود- پیروی نمی کنند.

آیا بنابراین در پشت این اقدام ها این هدف نهفته که، آنگونه که هورمان می گوید، به نفت و کنار گذاشتن بانکداری اسلامی برسند؟ شارپ دانشمند علوم سیاسی و بنیادگذار مؤسسۀ آلبرت اینشتین است که به مطالعه در مورد گسترش مبارزۀ بدون خشونت می پردازد.

اظهارات سیاستمداران متنفذ با توجه به این پیش زمینه جنبۀ کاملاٌ متفاوتی می یابد. اینگونه است که انگدال می گوید جورج بوش طرحی را با نام «خاورمیانۀ جدید» تعقیب می کرده است.

قرار بوده منطقۀ آزاد تجاری جدیدی ایجاد شود. بوش در ۲۰ ژانویۀ ۲۰۰۴ در گردهمایی سران هشت گفت که «ایالات متحده از راهبرد تجارت آزاد در خاورمیانه حمایت می کند.» هیلاری کلینتون در ۱۱ آوریل ۲۰۱۱ در فوروم جهان اسلام در این مورد گفت: «اقتصاد و نظام های آنها باز خواهد شد» – منظور او کشورهای خاورمیانه بود.

جورج بوش چند سال پیش آشکار ساخته بود که ایالات متحده از دمکرات ها و اصلاح طلبان در خاورمیانه حمایت می کند (در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۶ در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک).

در ۶ نوامبر ۲۰۰۳ رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: «از دمشق تا تهران، آزادی آیندۀ هر ملتی است.» اما وزیرخارجۀ آلمان وستروله نیز در ۸ فوریۀ ۲۰۱۱ در چهل وهفتمین کنفرانس امنیت مونیخ خواست رفع و رجوع کند: «نباید این برداشت ایجاد شود که جنبش آزادی خواهانه ای که اکنون در خیابان های قاهره می بینیم کار غرب یا دیگر کشورهای خارجی است.»

چنین حرفی به چه معناست؟ معنایش این است که غرب در نهایت دست داشته است؟ چرا باید این برداشت ایجاد نشود؟ و احتمال دارد که از جنبش دمکراسی استفادۀ ابزاری شده تا به منافع اقتصادی و قدرت طلبی خود برسند؟

با توجه به اینگونه اظهارات سیاستمداران غربی، واکنش کشورهای مربوط توضیح پذیر است. در ایران گفته می شود تظاهرکنندگانی که به خیایان می روند تحریک شدۀ آمریکا هستند. در ونزوئلا هم این نگاه وجود دارد، صحبت از کودتای نرم است. و قذافی از آمریکا انتقاد می کند که انقلاب لیبی را به راه انداخته است. وی نیز از صحنه سازی صحبت می کند.

سازمان دهندگان این گروه های انقلابی نظر دیگری دارند. اینان انقلاب را واقعه ای می دانند که می توان آن را به صحنه درآورد. انقلابِ رز در گرجستان در سال ۲۰۰۳ و انقلاب نارنجی اوکراین در سال ۲۰۰۴ و انقلاب لاله در قرقیزستان در سال ۲۰۰۵، همۀ اینها به حساب افراد کنواس گذاشته می شود که متحدان خود را در کشورهای مربوط آموزش می دهند و در حال حاضر در ۳۷ کشور فعالند. گل به عنوان نماد سرنگونی بدون خشونت حکومت.

حلقۀ حامیان مالی این واقعه ها در آمریکاست. مؤسسه ای در واشینگتن اکنون بازی ویدیوئی را در آورده که می توان با آن شکل نرم انقلاب را یاد گرفت. برای پوپوویچ این بازی کامپیوتری مطلب درسی است. در حاشیۀ مصاحبه با شبکۀ تلویزیونی اتریش اشاره می کند که کنسرت های راک سازماندهی می شود تا تماشاچیان را جذب فعالیت های انقلابی کنند.

این کار هدایت هدفمند توده هاست؟ شکل جدید جنگ است به کمک کنترلِ اراده و با پوشش لاله و رز یا رنگ؟ چه زمانی سوءاستفاده آغاز می شود که با فشار گروه به صورت نرم شکل می گیرد؟ پوپوویچ در این باره می گوید: «مردم باید کاری برای انجام داشته باشند، بعد دیگر وقتی برای ترس ندارند. طبل زدن و خواندن و ریتم مشترک و لباس مشترک...» همۀ اینها روش هایی است که در آموزش نظامی هم به کار می رود تا توده را به حرکت درآورند. اکنون می خواهند از این روش برای مقاومت مسالمت آمیز استفاده کنند. انقلاب به عنوان رژۀ عشق و رخدادی تفریحی، تمرین شده با بازی کامپیوتری؟

چه کسی سوءاستفاده از توده ها را در واشینگتن هدایت می کند و چه هدفی دارد؟ واقعاٌ می توان در پوشش دمکراسی «از مردمان خوب» به این شکل برای اهداف خود استفادۀ ابزاری کرد؟ شیوۀ جدید جنگ غرب است تا قدرت اقتصادی خود را حفظ کند؟ وزیرخارجۀ آلمان چه نقشی دارد – دوستی سیاسی و راهبردی اتحادیۀ اروپا با ایالات متحده که با سازمانی به نام «پل آتلانتیک» مهر زده شده است.

آیا مسئله سر یک لشکرکشی راهبردی است و اگر اینگونه است با چه هدفی؟ جواب به عهدۀ عقل ذاتی است. زیرا از طرف رسمیِ غربی به احتمال موضع گیری در این مورد وجود نخواهد داشت. اما با توجه به این واقعیت ها شهروندان می توانند تصور فیلمی را بکنند که هالیوود با مؤفقیت آن را برای تماشاگران خود به صحنه آورد: ماتریکس.

* در: اینتلجنس


 


مقامات کشور ونزوئلا واکنش امریکا نسبت به انتقال محموله بنزین به ایران را حمله جدیدی از سوی «سفیدپوست ها» قلمداد می کنند. این واکنش مستقیما از سوی وزیر امور خارجه امریکا، هیلاری کلینتون صورت گرفت. وی روز سه شنبه به دلیل توافق نامه های همکاری شرکت نفتی ملی ونزوئلا، یعنی پترولِس ونزوئلا- PDVSA0- با ایران در زمینه انرژی، تحریم هایی را علیه این شرکت اعلام کرد.

«غیرمسئولانه»

این شرکت ونزوئلایی در واقع از دسامبر ۲۰۱۰ تا مارس ۲۰۱۱ دو کشتی باری، حاوی نفت پالایش شده به بهای تقریبا ۳۵ میلیون یورو به ایران فرستاده است. تهران از سوی ایالات متحده متهم می شود که در برنامه هسته ایش پنهان کاری می کند. بر اساس اطلاعیه واشینگتن، دقیقا همین اتفاق برای شرکت هایی از کشورهای امارات متحده عربی، موناکو و اسرائیل هم افتاد که متهم به «حمایت غیرمسئولانه از حوزه انرژی ایران» هستند.

رئیس جمهور هوگو چاوز که دو هفته ای است به دلیل زخم زانو در انظار عمومی ظاهر نشده است، در روی توئیتر خود به این مساله پاسخ داد: «تحریم علیه کشور بولیوار و از سوی حکومت امپریالیست گرینگوها؟ هی، آقای اوباما، ما از تحریم استقبال می کنیم!»

وزیر امور خارجه، نیکولا مادورو هم در حالی که ونزوئلا قرارداد نفتی ای با واشینگتن ندارد، «اثر این ابزارها» را زیر سوال برد.

به همین دلیل هم، تحریم ها پیش از هر چیزی سیاسی هستند: شرکت ملی نفت ونزوئلا هم چنان به شرکت های خصوصی امریکا، که مهمترین مشتریانش هستند، نفت خواهد فروخت ( ۴۵٪ از صادرات نفتی این شرکت برای کشورهای امریکایی است). از زمان دست یافتن چاوز به ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۹، ونزوئلا معمولا در دوره های کشمکش و درگیری تهدید به «متوقف کردن صادرات نفت به گرینگوها» می کند، اما هیچ وقت این حرفا از تهدید فراتر نمی رود. امریکایی ها هم به نفعشان نیست که از خیر نفت ونزوئلا بگذرند که ۱۰٪ پمپ هایشان را تامین می کند.

موشک

این اتفاق بیش از هر چیز به رئیس جمهور چاوز استدلال جدیدی در مبارزه همیشگی اش علیه «امپریالیسم» می دهد؛ چاوز امپریالیسم را متهم می کند که در هجده ماهی انتخابات ریاست جمهوری که وی نیز باری دیگر کاندیدایش خواهد بود، قصد دارد ثبات کشور را بهم بزند.

کاراکاس بدون هیچ مدرکی از سوی واشینگتن متهم می شود که در خاک خود محلی را به موشک های ایرانی اختصاص داده است. روزنامه آلمانی دی ولت چند روز پیش تایید کرد که ایران در شبه جزیره پاراگوئانا، نزدیک ترین مرکز ونزوئلایی به ایالات متحده، آماده می شود تا یک پایگاه پرتاب موشک بسازد. خبری که با شدت و حدت از سوی کاراکاس رد شد.

* از: ژولی پکورل / در: لیبراسیون


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته