در حالی که سازمان عفو بینالملل از کشته شدن دست کم ۷۵ نفر در اعتراضهای روز جمعه سوریه خبر داده است، کاخ سفید با صدور بیانیهای از بالا گرفتن خشونتها در این کشور ابراز نگرانی کرد.در حالی که سازمان عفو بینالملل از کشته شدن دست کم ۷۵ نفر در اعتراضهای روز جمعه سوریه خبر داده است، کاخ سفید با صدور بیانیهای از بالا گرفتن خشونتها در این کشور ابراز نگرانی کرد. سازمان عفو بینالملل به نقل از فعالان حقوق بشر سوری شمار کشتهشدگان «جمعه بزرگ» سوریه را دست کم ۷۵ نفر اعلام کرد. این بیشترین رقم جان باختگان در مدت یک روز در طول اعتراضهای شش هفته گذشته است. تنها یک روز پس از آن که بشار اسد رسماً قانون حالت فوقالعاده را پس از نزدیک به نیم قرن لغو کرد، هزاران معترض به خیابانها ریخته و علیه حکومت خاندان اسد شعار سر دادند. معترضان ششمین جمعه اعتراض خود را «جمعه بزرگ» نام نهادهاند. در همین روز جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، در واکنش به خشونتهای سوریه گفت: «ما توسل به خشونت را محکوم میکنیم.» سخنگوی کاخ سفید تصریح کرد: «ما از دولت سوریه میخواهیم از توسل به خشونت خودداری کند؛ ما از همه طرفها میخواهیم به خشونت پایان دهند.» جی کارنی در ادامه گفت: «ما از دولت سوریه میخواهیم که به وعدههای خود عمل کند و در راستای اصلاحات واقعی وعده داده شده، گام بردارد.» در حالی که گروههای حقوق بشری میگویند، نیروهای امنیتی به سوی معترضان گلولههای جنگی شلیک کردهاند، خبرگزاری رسمی سوریه میگوید که این نیروها تنها از گاز اشکآور و خودروهای آبپاش برای «جلوگیری از درگیریها» استفاده کردهاند. از سوی دیگر وزیر خارجه بریتانیا نیز با محکوم کردن کشتن معترضان این اقدام ار «غیرقابل قبول» خواند. ویلیام هیگ با صدور بیانیهای گفت: «من به شدت از گزارشهایی که از کشتهها و زخمیها در سوریه منتشر شده نگران شدهام.» وزیر خارجه بریتانیا افزود: «من کشتن غیرقابل قبول تظاهرکنندگان به دست نیروهای امنیتی سوریه را محکوم میکنم.» وی افزود: «من از نیروهای امنیتی سوریه میخواهم به جای سرکوب از خود خویشتنداری نشان دهند و از مقامهای سوری نیز میخواهم به حق مردم سوریه برای برپایی اعتراضهای مسالمتآمیز احترام بگذارند.» بر پایه این گزارش، کشتهشدگان از جمله از حومه و شهرهای اطراف دمشق، شهر حمص و شهر ازرع بودهاند. به گفته منابع حقوق بشری، از آغاز ناآرامیها در سوریه بیش از ۲۲۰ نفر جان خود را از دست دادهاند. بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، روز پنجشنبه قانون حالت فوقالعاده را رسماً ملغا اعلام کرد. حزب بعث به مدت ۴۸ سال این قانون را در سوریه به اجرا درآورد که به موجب آن بسیاری از آزادیهای مندرج در قانون اساسی این کشور به حال تعلیق در میآمد. با این حال مخالفان در سوریه میگویند با وجود لغو این قانون، هنوز قوانین دیگر دست نیروهای امنیتی را باز میگذارد. ویژگی اعتراضهای جمعه این هفته در آن بود که پیشتر مخالفان برای نخستین بار بیانیهای مشترک صادر کرده و از مخالفان خواسته بودند در اعتراض به قدرت انحصاری حزب بعث به خیابانها آمده و خواستار برپایی نظام سیاسی دموکراتیک شوند. در بیانیه مشترک مخالفان سوریه آمده است: «همه زندانیان عقیدتی باید آزاد شوند. دستگاه امنیتی کنونی باید منحل شده و دستگاهی که اختیارات مشخص و عملکردی مطابق قانون دارد، جایگزین آن شود.» نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت ۲۱ میلیونی سوریه را مسلمانان تشکیل میدهند؛ ۷۴ درصد از مسلمانان سوریه سنی مذهب و ۱۲ درصد علویاند که مذهبی نزدیک به شیعه است. ژنرال حافظ اسد، پدر بشار اسد که در سال ۱۹۷۰ در این کشور دست به کودتا زد و در سال ۱۹۷۱رئیس جمور سوریه شد از اقلیت علوی بود؛ با به قدرت رسیدن حافظ اسد، علویون درپستهای حساس این کشور منصوب شدند. امام موسی صدر در سال ۱۹۷۴ طی فتوایی مذهب علوی را از شاخههای شیعه اعلام کرد؛ این فتوا باعث تحکیم موقعیت حافظ اسد در این کشور شد؛ طبق قانون اساسی سوریه رئیس جمهور این کشور باید مسلمان باشد. پس از مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ فرزندش بشار رئیس جمهور این کشور شد.
سازمان عفو بين الملل اعلام کرد که روز جمعه، در حمله نيروهای امنيتی سوريه، هفتاد و پنج تن از تظاهرکنندگان مخالف بشار اسد کشته شده اند. به گزارش خبرگزاری رويترز، سازمان عفو بين الملل اين آمار را از قول گروه های حقوق بشری در سوريه اعلام کرده است. به گزارش خبرگزاری ها، دهها هزار نفر روز جمعه در شهرهای مختلف سوريه عليه حکومت بشار اسد، رئيس جمهوری اين کشور، تظاهرات کرده بودند. تظاهرات روز جمعه، بزرگترين تظاهرات مخالفان بشار اسد در سوريه، از آغاز اين تظاهرات در يازده ماه ماس تا کنون به شمار می رود. امکان تائيد يا ردٌِ اطلاعات مربوط به کشته شدن ۷۵ نفر در سوريه از سوی منابع مستقل وجود ندارد، چرا که دولت اين کشور فعاليت خبرنگاران را محدود کرده است.
گشت دريايی نيروی انتظامی جمهوری اسلامی روز جمعه از حرکت دو لنج به سوی بحرين جلوگيری کرد و هر دو لنج به ساحل ايران بازگشتند. بر پايه گزارش های رسمی و دولتی حمهوری اسلامی، دهها دانشجوی سرنشين اين دو لنج، پس از سه روز تحصن در بوشهر، بر اساس اقدامی که برخی خبرگزاری ها، « خود جوش» ناميدند، به مقصد بحرين حرکت کرده بودند. در روزهای اخير، ايراد اتهام دخالت در امور داخلی بحرين به ايران، مورد تأکيد مقامهای بحرينی و چند کشور ديگر عربی قرار گرفته است، اما مقامهای ايرانی اين اتهام را رد کرده اند.
چهار پناهجوی ایرانی در اعتراض به نپذیرفته شدن درخواست پناهندگی آنها در بریتانیا و تصمیم دولت این کشور برای بازگرداندن آنها به ایران، دست به اعتصاب غذا زده و لبهای خود را دوختهاند.چهار پناهجوی ایرانی در اعتراض به نپذیرفته شدن درخواست پناهندگی آنها در بریتانیا و تصمیم دولت این کشور برای بازگرداندن آنها به ایران، دست به اعتصاب غذا زده و لبهای خود را دوختهاند. روزنامه بریتانیایی گاردین روز جمعه در سایت اینترنتی خود گزارش داده است، این چهار مرد ایرانی، که یکی از آنها ۱۷ سال سن دارد، به همراه شش معترض دیگر از ۱۶ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده و لبهای خود را با استفاده از نخ ماهیگیری دوختهاند. این پناهجویان ایرانی که در پیادهروی مقابل اداره مهاجرت در مرکز شهر کریدون بریتانیا چادر زدهاند، میگویند، در اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ خورشیدی شرکت داشته و از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم واقع شده و شکنجه شدهاند. همچنین یکی از این پناهجویان که ۱۷ سال سن دارد، گفته است که در جریان اعتراضهای سال ۱۳۸۸ در ایران از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و در دوره بازداشت مورد تجاوز نیز قرار گرفته است. با این حال دستگاههای ذیربط در بریتانیا قصد دارند، این پناهجویان ایرانی را که سال گذشته به این کشور پناه آوردهاند، به ایران بازگردانند. یکی از این پناهجویان در باره اقدام خود در دوختن لبهایشان گفته است: «هیچ کس در بریتانیا به حرف ما گوش نمیدهد و کسی علاقهای به آنچه ما میگوییم از خود نشان نمیدهد، بنابر این ما چاره دیگری نداریم.» به گفته فعالان طرفدار حقوق پناهجویان، این گونه اقدام پناهجویان ایرانی نشانگر افزایش حس ناامیدی و یاس در میان آنها است. چندی پیش نیز یک پناهجوی ایرانی در اعتراض به رد شدن درخواست پناهندگیاش در مرکز شهر آمستردام هلند خود را آتش زده و جان باخته بود. همچنین پیشتر نیز چند پناهجوی ایرانی دیگر در یونان لبهای خود را دوخته بودند.
بيژن پاکزاد صاحب مارک معروف "بيژن " خيلی ناگهانی بر اثر سکته مغزی درگذشت. بسياری از او با نام "سلطان تجملات ياد می کردند. مردی که گذشته از توليدات تک و بی نظيرش به خاطر زندگی لوکسی که داشت همه چشم ها را به خود خيره کرده بود. در ليست مشتريان بيژن نام هايی به چشم می خوردند که قطعا حضور اين مشتريان در مطرح شدن نام اين طراح ايرانی بی تاثير نبود. جرجيو آرمانی صاحب مارک آرمانی،آرنولد شواردزنگر، جرج بوش ، باراک اوباما همه از مشتريان مارک بيژن بودند. نگاه تازه با منيژه بزرگی مدير بوتيک بيژن در لس آنجلس، مهدی ذکايی روزنامه نگار ايرانی و پرويز کاردان بازيگر قديمی و برنامه ساز تلويزيونی درباره زندگی بیژن پاکزاد گفتگو کرده است.بيژن پاکزاد صاحب مارک معروف "بيژن " خيلی ناگهانی بر اثر سکته مغزی درگذشت. بسياری از او با نام "سلطان تجملات ياد می کردند. مردی که گذشته از توليدات تک و بی نظيرش به خاطر زندگی لوکسی که داشت همه چشم ها را به خود خيره کرده بود. در ليست مشتريان بيژن نام هايی به چشم می خوردند که قطعا حضور اين مشتريان در مطرح شدن نام اين طراح ايرانی بی تاثير نبود. جرجيو آرمانی صاحب مارک آرمانی،آرنولد شواردزنگر، جرج بوش ، باراک اوباما همه از مشتريان مارک بيژن بودند. در گام اول پای صحبت ها ی منيژه بزرگی مدير بوتيک بيژن در لس آنجلس نشستيم ،خانم بزرگی قديمی ترين همکار آقای بيژن و کسی است که درباره او زياد می داند. خانم بزرگی، برگرديم به سالهايی که شما همکاری تان را شروع کرديد با آقای بيژن، يعنی پيش از انقلاب ۵۷. اين همکاری چطور شروع شد؟ من از ايران با ايشان شروع کردم. خيلی جوان بودم. اين روزها هميشه شوخی می کردند و به همه دوستان و مشتريانی که می آمدند اينجا می گفتند منيژه ۴۴ سال است برای من کار می کند و من هم چون از اين کار خوشم نمی آمد که می گفت ۴۴ سال برای من کار می کند، من هم هميشه به شوخی می گفتم بله من دوساله بودم که شروع کردم کار کردن برای آقای بيژن پاکزاد.ولی من از ايران با ايشان شروع کردم و همراه ايشان به اروپا رفتم. همراه ايشان به آمريکا آمديم. سالها در نيويورک شوروم(نمايشگاه) نيويورک را در خيابان پنجم مديريت می کردم. و همينطور لس آنجلس... آقای بيژن را آن زمان که ديديد ايشان توليد هم می کردند؟ نه ايشان از روز اول با کارخانه های ايتاليايی... اين مسئله البته می بخشيد چيز طولانی دارد. ما در ايران زندگی می کرديم. آن موقع بهترين بوتيکی که ممکن بود در خاورميانه باشد، ايشان آن بوتيک را داشتند. پلنگ صورتی؟ نه خير. بعد از پلنگ صورتی يک بوتيک داشتند در خيابان شاه عباس که من آنجا شروع کردم با ايشان کار کردن. همه لباس ها از ايتاليا می آمد. ولی چون وضعيت ايران يک مدل ديگر بود، يک مسائل ديگر بود، مسائل گمرگی بود و واردات و اين چيزها بود... خيلی جالب بود که ما در آن زمان بهترين بوتيک را داشتيم، ولی آقای بيژن تمام لباس هايمان را که در ايتاليا ساخته می شد، پارچه اش مال خودمان بود و آقای بيژن نظارت داشت، آنجا درست می شد، می آورديم به ايران. به تمام مشتريان مان که همه سفرايی بودند از کشورهای خارجی، اعضای خانواده سلطنتی بودند، از کشورهای خاورميانه و خليج فارس همه اينها می آمدند می خريدند ما به عنوان ساخت ايران اين لباس های ايتاليايی را برای اين آقايان درست می کرديم که همه هم بسيار راضی بودند. چطور شد که بيژن پاکزاد تصميم گرفت که ايران را ترک کند و مهاجرت کند به خارج؟ فکر می کنم در آن زمانها ديگر يواش يواش تهران برای بيژن کوچک تر شده بود. ايران از نظر ارضا کردن آن حس طراحی و بازبودن دستش برای کارهای خلاقه تنگ شده بود و برای همين تصميم گرفت که بيايد اروپا. آمدند اروپا و من يک مدتی در ايران بوتيک شان را مديريت می کردم تا اين که من هم به ايشان پيوستم. با هم در اروپا يک مدتی کار می کرديم و تمام طراحی های ايشان را با جاهای مختلف روی هم می گذاشتيم. بعد تصميم گرفتند که از آنجا به آمريکا بيايند. آمريکا را در سال ۷۶ ميلادی در «روديو درايو» باز کردند... افتتاح شد اينجا. البته دو سال در دست ساختمان بودش که ساختمانش بايد حاضر می شد و طراحی توی آن حاضر می شد که زير نظر مستقيم خود ايشان بود. در دنيا الان ده ها و صدها مارک معروف لباس داريم. ويژگی های لباس هايی که بيژن درست می کرد چه بودند؟ چرا باعث شده بود که اينقدر گران باشد؟ اولا که آقای بيژن هميشه خيلی افتخار می کرد که ما گرانترين بوتيک دنيا هستيم و ايشان گران ترين طراح دنيا هستند. اولا غير از لباس و اينها شخصيت خود او بود که تمام کسانی که سال های سال مشتری ما بودند و دوستان بيژن بودند و هستند، خود شخصيت بيژن برای مشتريان ما از همه مهمتر بود. شما باور نمی توانيد بکنيد که يک آقايی آمدند تقريبا ۴ ماه پيش بود يا ۵ ماه پيش. گفتند که من در سال ۷۷ ميلادی يک کت و شلوار خريدم از آقای بيژن و اين را آوردم اينجا که بدهم به ايشان. سالها هم استفاده کرده ام. ولی الان چون چاق شده ام و سنم رفته بالا نمی توانم بپوشم. ولی آورده ام اين را به شان هديه بدهم برای اين که اين لباس در سال ۷۷ که من خريدم، بعد از اين همه سال که پوشيده ام همان فرم مانده و به همان زيبايی است که روز اول من اين را خريدم. من اين را الان در بوتيک به اسم آن آقانگه داشته ام. هميشه آقای بيژن اين لباس را به همه نشان می دادند و می گفتند که اين لباس را ببينيد اين را من در سال ۷۷ درست کردم برای اين آقا. سفارشی بوده برای اين آقا و شما ببينيد که اين چقدر بعد از سالها که استفاده شده، الان هم هنوز به همان فرم است. بهترين پارچه ها. بهترين دوخت همه با دست هيچوقت در تمام اين سالها آقای بيژن فکر نکردند که بروند روی سِری دوزی، چيزی درست کنند که همه جا پر باشد؟ آقای بيژن در کنار اين کار دست به يک سری ابتکارهايی هم زد. آدمی که در يک حوزه موفق است، توليد لباس هايی که می گوييد خيلی خاص بود و مبتکرانه بوده، چرا به سمت کارهای ديگر رفت، مثل تزئين اتومبيل و اسلحه حتی، توليد عطر؟ آقای بيژن هميشه دوست داشت کارهايی کند که غير از همه باشد. دوست داشت کارهايی کند که خيلی جنجالی باشد. دوست داشت يک کارهايی کند که اسم ايران و ايرانی بودنش را که هميشه می گفت و می گفت همه جا بياورد. به خاطر اين جنجالی بودن اسم ايران هم هميشه به دنبالش بود. بنابراين عطر را شروع کردند فکر می کنم در ۱۹۸۳ ... که البته ايشان با يک عطری شروع کردند که اولين عطر مردانه بود در آمريکا و دنيا. اين عطر در يک بطری کريستال باکارا بود با امضای بيژن و شماره سريال اش که هر بطری که بسيار زيباست ۶ اونس عطر بود و ما در آن سالها اين را هر بطری به قيمت سه هزار دلار می فروختيم. بعد از در ۱۹۸۳ تصميم گرفتند که يک کاری بکنند که برای عموم باشد که همينطور که هميشه در تمام اين سالها می گفتند که هر پمپی که مردم اين عطر را استفاده می کنند، اسم يک بيژن است که يک بيژن ايرانی است. پس بنابراين اسم ايرانی روی اين عطر است. بنابراين عطری درست کردند به اسم بيژن کلاسيک برای خانمها و برای آقايان و بعد از آن هم الان تا به حال ۹ بوی مختلف عطر دارند که سر تا سر دنيا فروخته می شود. اتومبيل هم برای اين که فکر می کنم ۱۵۰ سال از سابقه رولز رويس می گذرد، از روزی که در هر حال رولز رويس شروع کرده تا به حال هيچ طراح خارجی نداشتند و اين برايش خيلی جالب بود و خيلی خوشحال کننده بود که از يک طراح ايرانی درخواست کردند که به آن ها ملحق شود و ايشان اين را قبول کردند و شروع کردند به طراحی کردن رولزرويس که ۳۱ رولزرويس در دست ساخت است و هر رولز رويس برای يک کشور بخصوصی است و مقدار زيادی اش هم تا به حال خريداری شده. می خواهيد يک اشاره هم به اسلحه کنيد؟ اسلحه! (می خندند) بله. ايشان چندين سال پيش يک اسلحه کلت... کارخانه کلت آن را ساخت که طرح ايشان بود و بسيار جالب است که فکر می کنم الان در موزه هم هست. لوله آن اندود طلای ۲۴ بود. دسته اين اسلحه چرم سرمه ای است و بدن اسلحه از فولادی است که هفده بار پرداخت شده، تا شده رنگ سرمه ای تيره که مثل دسته آن اسلحه است و با امضا و شماره سريال بيژن. و اين اسلحه در يک جلد مينک مشکی می رفت و مينک مشکی در يک جعبه بسيار زيبای شفاف توی آن خوابيده بود. تمام سران کشورهای مختلف اين را خريدند. هفت تا را پادشاه سابق عربستان سعودی، ملک حسين، ملک حسن و اينها همه کسانی بودند که اين اسلحه را خريداری کردند. در کلکسيون اخيری که بيژن درست کرده بود همه اش از رنگ زرد استفاده کرده بود. رنگ زرد رنگ مورد علاقه اش بود؟ همه فکر می کردند که رنگ زرد است. ولی او هميشه همه رنگها را دوست داشت. آقای بيژن مثل يک نقاش زبردست با رنگها بازی می کردند. معذرت می خواهم ولی من نمی توانم اين لغت «می کردند» را به کار ببرم. چون آقای بيژن هميشه با من هم رهبر بسيار خوبی بودند هم معلم و استاد خوبی بودند. ما همه کارمندان مان مدت طولانی کار کرده اند. از سر خياط مان که ۲۸ سال اينجا کار کرده. ۱۸ سال يکی ديگر. سکرتر مخصوص شان ۱۶ سال است با ايشان هست. ما تمام کارمندان مان اينجا که کار می کنند همه به مدت بسيار طولانی کار می کنند. تصويری که هميشه از آقای بيژن ديده شده، اين بود که هميشه ايشان می خنديده. تا به حال شده بود که در کار عصبانی شده باشد؟ راجع به آن مسئله بسيار زياد. هميشه مقصر من بودم و ايشان هم با من عصبانی بود. ولی اين همه اش دو سه دقيقه بيشتر طول نمی کشيد. * مهدی ذکايی روزنامه نگار ايرانی که مجله جوانان امروز را در لس آنجلس منتشر می کند، از ديگر کسانی است که به واسطه حرفه اش با "بيژن" مراودات طولانی داشته است. او از زاويه ای ديگر به حرفه و روزگار "بيژن" نگاه کرده است. آقای ذکايی، آمريکايی ها و ايرانی های مقيم اين کشور هرکدام چه تعريفی ازآقای بيژن داشتند؟ مهدی ذکايی: مسلما تفاوت داشت. به دليل اين که بيژن برای جامعه آمريکايی يک طراح بسيار برجسته بود که کارهايش را می ديدند، از سی سال پيش تا امروز. اخيرا هم مسئله طراحی اتومبيل های رولزرويس و بوگاتی يک مقداری او را بيشتر مطرح کرد در جامعه آمريکايی. جواهرات و ساعت هايش و انواع و اقسام عطرهايش. بارها در رسانه های خيلی معروف آمريکايی مثل سی ان ان و فاکس مصاحبه داشت. در جامعه ايرانی مسئله ديگری داشت به دليل اين که منهای مسئله شهرت و اعتبارش در کار مد يک انسان خوب معرفی شده بود. به دليل اين که در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسيار فعال و دلسوز بود. يکی از نادر کسانی بود که به ايرانيکا بسيار کمک کرد. يک بار همين دو سال پيش حدود ۷۵ هزار دلار يک شب برای ايرانيکا جمع آوری شد، ايشان همان لحظه يک چک ۷۵ هزار دلاری ديگر نوشت برابر جمع کلی که همه داده بودند. هر وقت که حرفی و سخنی از آدمهای بزرگ شعر و ادب می شد، هميشه با احترام خاص با آنها رو به رو می شد. در توانش هرچه بود به آنها هديه می داد. يکی شان می گفت موقعی که من رفتم آنجا برای من لباسی را آماده کرده بود، موقعی که نشست تا آن را اندازه بگيرد، من خيلی خجالت کشيدم که شما نبايد بنشينيد و اين کار را بکنيد. برگشت گفت من برای رسانه ها احترامی قائل هستم که فکر می کنم اين بخش کوچکی از آن احترام است. يک مرزی وجود دارد بين دست و دل بازی و ولخرجی. به نظر شما اين دست و دل بازی بود يا می رفت به طرف مرزی که برسد به ولخرجی؟ من شخصا به عنوان يک روزنامه نگار فکر می کنم دست و دل بازی بود. ولخرجی شديد من چيزی نديدم که انجام دهد. در هر حال زندگی اش لوکس بود. تمام خانه اش و زندگی اش، بوتيک اش، اتومبيل اش، هواپيمايش همه چيز لوکس بود. ولی چيزهای کوچکش را سعی می کرد قسمت کند با آدمها. اين قدر شوق هر چيز را که داشت داشت که بگويد من يک ايرانی ام و به عنوان يک ايرانی اينها را دارم. همانطوری که می دانيد در ايران بعد از انقلاب حکومت در مورد تجمل گرايی حرفی می زد و يکی از پيکان حملاتش به سمت اين پديده بود. در عين حال آقای بيژن اصلا لقبش هست سلطان تجملات. خودش چه نگاهی داشت به اين عنوان؟ يکی از مصاحبه هايی که با او داشتم، اين مسئله را با او مطرح کردم که می گويند شما خيلی اهل اين هستيد که نشان دهيد که چقدر ثروت داريد و يا چه اتومبيل هايی داريد و چه هواپيمايی و چه بوتيکی، خيلی در اين مورد اصرار داريد. يک جواب خيلی جالبی داد. گفت شما اين را نگذار در آن مسيری که من می خواهم تظاهر کنم. شما اين را در چارچوبی بگذاريد به عنوان کسی که کار مد می کنم. من در آن چارچوب بايد اين باشم. نمی توانم جز اين باشم. يعنی من بايد نشان دهم که همه چيزم غيرعادی است و چيز معمولی نيست. گويا در مورد اين قضيه که بخواهد در مورد خودش صحبت کند هيچوقت اهل اين نبود که تواضع و فروتنی به خرج بدهد؟ چرا. يک موقع هم تواضع و فروتنی نشان می داد. مثلا در برابر آدمهايی که در کار فرهنگ و ادب و روزنامه و مجله و راديو تلويزيون بودند و آدمهايی که با سابقه بودند و سوابقشان درخشان بود، نسبت به آنها فروتنی خاصی نشان می داد. حتی يادم هست در بوتيک بوديم يک آقايی آمده بود با پسرش اصرار داشت پسرش در اتومبيل ايشان بنشيند. ايشان اينقدر با فروتنی و مهربانی رفت و امکان اين را داد که آن پسر پشت ماشين بنشيند و عکس بگيرد و بعد هم با خود بيژن عکس بگيرد و برود. اين جنبه هايش را که نگاه می کرديم نشانه ای از اين که فخر داشته باشد يا مغرور باشد و يا نخواهد خودش را هم سطح آدمهای ديگر بداند، نبود. در کنار اين قضيه يک نشانه هايی هم بود که می خواست يک طوری بايستد که از آنها که کنارش ايستاده اند، بلندتر جلوه کند. يعنی فکر می کرد اگر کوتاه بيايد ممکن است نسبت به آنها قد کوتاه تری نشان دهد و يا اندازه کوتاه تری. قديمی ها می گويند آدمهايی که زندگی تجملاتی دارند زياد از آن زندگی لذت نمی برند.آقای بيژن چطور بود؟ من در آن مورد با شما هم عقيده هستم. ولی وقتی می رفتی عميق تر با بيژن آشنا می شدی و با او صحبت می کردی، خيلی انسان ساده ای بود. يعنی به جرات اهل تجملات آنطوری نبود. من موقعی که می رفتم دفترش و خانم منيژه بزرگی آنجا بود به عنوان مدير تشکيلاتش و دوست قديمی چهل ساله، می ديدم که ساده ترين غذا را برايش می آورد و شايد فرض کنيد به عنوان يک انسان معمولی دنبال شکلات می گشت بخورد و خانم بزرگی نمی خواست ايشان دسترسی به هيچگونه شيرينی داشته باشد... هيچوقت برای خودش گارد محافظ هم تعيين کرده بود که کسی مسئول امنيتش باشد؟ باورتان نشود شايد. همه کسانی که مثل بيژن هستند با خودشان ده تا محافظ دارند. ايشان هيچوقت حتی در محل کارش هم اين کار را نکرد. يعنی اينقدر اطمينان داشت که پايگاهش توی مردم و حتی رقبايش طوری است که دشمنی ندارد که بخواهد به او آزاری برساند و يا اذيت کند. به جز آن قوانينی که داشت که هر کس که بخواهد برود آنجا بايد با قرار قبلی برود. ولی اگر شما می رفتی و از پشت ساختمانش که اتومبيلش ديگرش را پارک می کرد می ديدی که در اصلا باز است و به راحتی می توانستی وارد شوی. شما گفتيد که ايران را خيلی دوست داشت؟ ايران امروز را اصلا چقدر می شناخت؟ ارتباطش با جامعه ايرانی داخل هم بسيار زياد و گسترده بود. تا آنجا که من خبر دارم خيلی از داخل ايران برايش ايميل های مختلف می رسيد. تلفن، نامه و فکس می رسيد. مرتب با بچه های درون در ارتباط بود. خيلی هايشان را جواب می داد اگر در امکانش بود واگر برايشان مهم بود که جواب درستی بدهد. داخل هم با خيلی ها، با آقای ناظری، آقای شجريان و آنهايی که اينجا می آمدند و می رفتند، ارتباط داشت. فيلم های داخل را دنبال می کرد و راجع به شان حرف می زد. سريال های داخل را دنبال می کرد. آقای ذکايی، يک مقدار هم برای ما از زندگی شخصی آقای بيژن بگوييد. من می دانم که دو بار ازدواج کرده بود و از ازدواج اولش يک دختر دارد که يکی از طراح های خوب سيستم و تشکيلاتش است. دارد کار می کند. يک دختر و پسر ديگر از ازدواج بعدی اش دارد که آنها نوجوانان بيست و چند ساله ای هستند که دانشجو هستند و تحصيل می کنند. با خانم مهتاب هم که به عنوان دوست دخترش معرفی می کرد، پنج شش سالی بود که با هم زندگی می کردند. خيلی با هم تفاهم داشتند. هيچ صحبتی از ازدواج البته نبود هيچوقت. يعنی نمی خواست ازدواج کند يا...؟ البته يک روز يادم هست در يک مهمانی داشت صحبت می کرد و گفتند شما کی ازدواج می کنيد و اينها. حالا يا به طنز يا شوخی و يا جدی گفت اجازه بدهيد اول پسر و دخترم ازدواج کنند، موقعی که آنها ازدواج کردند من هم يک تصميم ديگری می گيرم. سرنوشت اموال و دارايی های بيژن الان چه می شود؟ با توجه به اين که بيژن خيلی دورانديش بود هميشه و به اضافه اين که در پشت صحنه اين امپراتوری عطر و لباس يک شريک بسيار هوشمند و انسان خوب ديگری که به نام آقای محبوبی وجود داشت که از ياران قديمی بيژن بود و ايشان سرمايه گذار اوليه بود به اعتبار آقای بيژن، مطمئن باشيد که اين راه را ايشان به اضافه خانم منيژه بزرگی که چهل سال با ايشان کار کرده، به اضافه دخترشان که طراح خيلی خوبی است و بچه هايش که خيلی علاقمند هستند و گروهی که آنجا کار می کنند، پروژه هايی که خود بيژن همه را آماده کرده بود و همه اجرا نشده بود، مطمئن باشيد که اين راه ادامه پيدا می کند. * پرويز کاردان بازيگر قديمی و برنامه ساز تلويزيونی که از دوستان قديمی بيژن پاکزاد و دارنده چند دست از لباس های شيک و گران قيمت "بيژن"است نيزبا ما از آشنايی خود با آقای بيژن و حواشی زندگی او تا پيش پايان زندگی اش گفته است. آقای کاردان، چه جوری با آقای بيژن آشنا شديد؟ اين آشنايی پيش از انقلاب بود يا بعد از انقلاب؟ آشنايی من با بيژن مربوط می شود به سالها پيش، قبل از انقلاب که ما برنامه های متعدد داشتيم. ۱۹۶۴ و ۶۵ بيژن يک بوتيک داشت در تهران به اسم پلنگ صورتی که لباس های مردانه می فروخت و همان موقع هم بوتيک اش ويژه خودش بود و لباس هايش هميشه مقداری گران تر از جاهای ديگر بود. از چه جهت؟ به خاطر کيفيت؟ از خارج وارد می کرد؟ خودش طراحی و توليد می کرد؟ چه جوری بود؟ نه خير. آن موقع خودش با سليقه خودش از خارج وارد می کرد. از يک کمپانی مثل سيسل ب.ا.جی ويا کمپانی های ديگر مارک های مختلف را با سليقه خودش ، اما آن چه را که اهميت داشت اين که وقتی کسی به بوتيک اش می رفت او برايش تزيين می کرد که چه پيراهنی را به چه کراواتی و چه لباسی بپوشد که به هم بيايد يا به کجا می خواهد برود. خود من به او مراجعه کردم برای اين که آن موقع يک شو داشتم در تلويزيون به اسم «جمعه شو» و او به من يک پيراهن ويژه و کراوات داد که وقتی آمدم ديدم قيمتش خيلی بيشتر از آن است که من هميشه می خرم. اما وقتی که آمدم و پوشيدم خدابيامرز مادرم گفت اگر قيمت ات يک تومان بود شد صد تومان! و از همان موقع دومرتبه رفتم سراغش و مشتری پر و پا قرص اش شدم. بعد بين ما يک دوستی آمد. دوستی که ادامه داشت تا موقعی که ما آمديم به آمريکا. در آمريکا که بوتيک معروف خودش را داشت، با هم تماس گرفتيم و مرتب همديگر را می ديديم. بيژن پاکزاد علاوه بر اين که يک طراح بنام جهانی بود که بسياری از روسای کشورهای جهان می آمدند، با بعضی از آنها صميميت خيلی جالبی داشت. مثلا با آقای بوش پدر و همينطور بوش پسر معاشرت داشت و جزو دوستانش بود. حتی بوش پدر در فيلم تبليغاتی بيژن بازی کرده يعنی صحبت کرده. يعنی گرايش های جمهوری خواهانه هم داشت؟ راجع به مسئله سياسی کمتر با هم صحبت می کرديم. ولی او بيشتر جمهوريخواه بود. ولی برای آقای اوباما هم لباس می فرستاد. به نظر می آيد که آقای بيژن از طبقه پولدار جامعه بود. شما خودتان آن موقع متعلق به کدام طبقه بوديد؟ اميدوارم طبقه خوبی بوديم! (می خندند) من هميشه طبقه متوسط بودم. بيژن از خانواده مرفهی بود ولی آن چنان خانواده ثروتمندی نبود. اين جا به خاطر آشنايی با يکی از ثروتمندان بنام لس آنجلس که مقدار زيادی ساختمان دارند از جمله ساختمان بوتيک بيژن و قسمت زيادی از خيابان معروف روديو متعلق به اين خانواده ثروتمند ايرانی است با او شريک بود و هميشه در صحبت هايش ياد می کرد از شريکش که ايشان بودند... منظورتان آقای محبوبی است؟ بله. آقای داريوش محبوبی. که تقريبا می توانم بگويم نيمی از خيابان روديو ملکش مال ايشان است. پس رشدی که آقای بيژن در کارش داشته فقط مديون خلاقيت شخصی اش نبوده. بله فقط از نظر مالی. ولی بيژن يک آدم مبتکر بود که دست به کارهای عجيب و غريب می زد. مثلا شما می رفتيد توی بوتيک اش برای بعضی از ثروتمندان پالتوی پوست شير داشت. شايد کسی به ذهنش نرسيده باشد که می شود از پوست شير پالتو درست کرد. قيمتش ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار دلار بود. بسياری کارهای ديگر. درست است که سرمايه پشت سرش بود. ولی سرمايه پشت سر خيلی ها بوده، دوست عزيز من. که نتوانستند موفق شوند. اگر مقايسه کنيد بين بيژن قبل از انقلاب اسلامی در ايران و بيژنی که بعد از انقلاب بود، شما شخصيت اش را چطور می بينيد؟ درست يک اتفاقی که اصلا ما باورمان نمی شد افتاد. در زمانی که در نوجوانی بود بيشتر سعی می کرد جنس خارجی باشد و خودش را آدمی بداند که با غرب آشنا است. در اينجا حرفی را که بارها جلوی دوربين زد و هم به خود من زد اين بود که يکی از دلايل موفقيت من اين بوده که ايرانی بوده ام. اين ايرانی بودن را هميشه به آن مفتخر بود و گاهی اوقات ويترين بوتيک اش يا به قول خودش خانه بيژن را با عکس های تخت جمشيد يا شهرهای ديگر ايران تزيين می کرد و همه جا او را به عنوان يک طراح ايرانی می شناختند. بيژن زندگی تجملاتی به آن معنا که فکر می کنيد نداشت. يک آدم بسيار ساده ای بود. تلويزيون های ايرانی تماشا می کرد. روزنامه های ايرانی می خواند. مشتری پر و پا قرص روزنامه کيهان لندن بود. همين راديوی شما را گوش می کرد، گاهی اوقات که پای اينترنت بود. برنامه های ايرانی می ديد. فيلم های ايرانی می ديد. آشپزش تمام غذاهای ايرانی را درست می کرد. با دختر خانمی که زندگی می کرد و خيلی تاثير داشت روی او، خانم مهتاب ايرانی ترش کرد. عاشق تخته نرد بود. خيلی ها خانه اش می رفتند برای اين که با او تخته نرد بازی کنند. زندگی اشرافی به آن معنا که می گوييد نداشت. شايد هم زياد به خودش نمی رسيد که حمله مغزی کرد.
سازمان گزارشگران بدون مرز آنچه را «سرکوب تظاهرات جمعه گذشته در اهواز و ممنوع کردن اطلاعرسانی درباره رويدادهای خوزستان از سوی مقامهای ايران» ناميده، محکوم کرده است. سازمان گزارشگران بدون مرز آنچه را «سرکوب تظاهرات جمعه گذشته در اهواز و ممنوع کردن اطلاعرسانی در باره رويداهای خوزستان از سوی مقامهای ايران» ناميده، محکوم کرده است. تظاهرات جمعه گذشته در ششمين سالگشت اعتراضهای اهواز در فروردين ۱٣٨۴ برگزار شد. تظاهرات شش سال پيش در اعتراض به آن چه «تغيير بافت جمعيت استان خوزستان» ناميده شد، درگرفت و به خشونت گراييد. سازمان گزارشگران بدون مرز با اشاره به اينکه ارتباط خوزستان با جهان قطع شده است، افزود: يک هفته پس از درگيری ميان معترضان و نيروهای انتظامی و امنيتی در خوزستان، سرکوبیها در آن استان همچنان ادامه دارد و شمار چشمگيری از مردم بازداشت شدهاند. اين سازمان اعلام کرد که شماری از شهروند وب نگاران و همکاران رسانهها در استان خوزستان بازداشت شدهاند، و در اين ارتباط به اسامی علی بدری؛ مدير وبلاگ شط الجراحی، علی طرفی؛ مدير وبلاگ کارونات، و حميد حيری و شهيد عموری، شاعر و همکار مطبوعات، اشاره کرد. سازمان گزارشگران بدون مرز همچنين شمار بازداشت شدگان را ۹۷ نفر ذکر کرد و افزود: بازداشت شدگان در زندان های سپيدار و زندان مخفی زيتون نگهداری میشوند. رضا وشاهی، سخنگوی سازمان حقوق بشر اقليتهای ايران، در اين مورد به راديو فردا میگويد: «بازداشت شدگان به زندانهای سپیدار و زیتون و همچنین زندان چهارشیر منتقل شدهاند که زندان آخری، در زیر زمین واقع شده است.» وی میافزاید که برخی از بازداشت شدگان به علت کمبود جا در زندانهای اهواز به شهرهای دیگر، از جمله آبادان منتقل شدهاند. در اين ميان، آيت الله محسن حيدری، امام جمعه اهواز، گفت: مردم اهواز، فتنه جمعه گذشته در اين شهر را خنثی کردند. پيش از اين، تلويزيون دولتی ايران روز پنجشنبه به نقل از جانشين فرمانده نيروی انتظامی استان خوزستان، از دستگيری هشت نفر که آنها را تروريست ناميد، خبر داد. بر اساس اين گزارش، دستگير شدگان از اعضای گروه «خلق عرب» هستند که مسئول مرگ يک مامور نيروی انتظامی و يک عابر پياده در اهواز معرفی شدهاند. خبر اين بازداشتها پس از تظاهرات روز ۲۵ فروردين و درگيری های پس از آن در شهر اهواز و مناطق اطراف آن منتشر شد. حوادث اهواز تنها زمانی در رسانهها انعکاس بسیار گسترده پيدا کرد که شيرين عبادی، رئيس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل، در نامهای به ناوی پيلای، کميسر حقوق بشر سازمان ملل متحد از سرکوب شهروندان عربزبان و سنیمذهب در اهواز به دست نيروهای جمهوری اسلامی ايران خبر داد. حامد کنانی، عضو سازمان حقوق بشر اهواز، در اين مورد به راديو فردا میگويد:«در مناطقی که تظاهرات صورت گرفت، برخورد نيروهای امنيتی خشن و شديد بود و رژيم نيروهای خيلی زيادی آماده کرده بود تا هر گونه تحرک و اعتراض را شديدا سرکوب کند.» به گفته خانم عبادی، در جريان اين تظاهرات و نيز درگيریهای کوچک و پراکنده پس از آن در اهواز، بيش از ۱۲ نفر کشته، ۲۰ نفر زخمی و دهها نفر بازداشت شدند. با اين همه، رضا وشاهی، سخنگوی سازمان حقوق بشر اقليتهای ايران، میگويد که آمار کشته شدگان و بازداشتیها بيش از اينهاست و میافزايد: «حدود ۱۸ نفر کشته شدند و بر اساس آماری که به دست ما رسيده است، بيش از ۶۰۰ نفر بازداشت شده اند.» در اين ميان، اسامی بازداشت شدگان به طور کامل و رسمی انتشار نيافته است. آقای وشاهی در مورد دليل اين موضوع میگويد: «خانوادهها هنوز صحبت نکرده اند، زيرا شرايط در منطقه اهواز به خاطر سرکوبها و سخت گيریهای حکومت، بسيار سخت است و به همين دليل، اطلاعات ديرتر به خارج منتقل میشود.» در اين حال، فدراسيون بينالمللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران در بيانيه مشترکی، با اشاره به آنچه سرکوب خشونت آميز اعتراضهای از سوی نيروهای امنيتی در اهواز در روز ۲۵ فروردين ناميدند، گفتند که دولتمردان جمهوری اسلامی ايران سالهاست که تبعيض گسترده سياسی، اقتصادی و فرهنگی در مورد اعراب در خوزستان اعمال میکنند. اين بيانيه به نقل از عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر و رييس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، خواستار آن شده است که دولتمردان بايد فورا تمام بازداشت شدگان را آزاد کنند و با انجام تحقيقات، مسئولان کشتار معترضان مسالمت جوی عرب را به دست عدالت بسپارند.
يک مقام ارتش يمن روز جمعه اعلام کرد که دهها افسر و سرباز که به مخالفان عبدالله صالح، رئيس جمهوری آن کشور، پيوسته بودند، بازداشت شده اند. به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، تظاهرات عليه عبدالله صالح از نزديک به دو ماه پيش آغاز شده است و مخالفان خواستار استعفای او از قدرت هستند. آقای صالح از ۳۲ سال پيش قدرت را در دست دارد. در اين ميان، در درگيری قبايل مسلح و اعضای القاعده با نيروهای دولتی يمن، ۲۰ سرباز کشته شدند.
سازمان گزارشگران بدون مرز آنچه را «سرکوب تظاهرات جمعه گذشته در اهواز و ممنوع کردن اطلاع رسانی در باره رويداهای خوزستان از سوی مقام های ايران» ناميده، محکوم کرده است. اين سازمان با اشاره به اينکه ارتباط خوزستان با جهان قطع شده است، افزود: يک هفته پس از درگيری ميان معترضان و نيروهای انتظامی و امنيتی در خوزستان، سرکوبی ها در آن استان همچنان ادامه دارد و شمار چشمگيری از مردم بازداشت شدهاند. پيشتر، شيرين عبادی، رئيس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل، اعلام کرده بود که در جريان تظاهرات و نيز درگيریهای کوچک و پراکنده پس از آن در اهواز، بيش از ۱۲ نفر کشته، ۲۰ نفر زخمی و دهها نفر بازداشت شدند. تظاهرات جمعه گذشته در ششمين سالگشت اعتراض های اهواز در فروردين ۱٣٨۴ برگزار شد. تظاهرات شش سال پيش در اعتراض به آن چه «تغيير بافت جمعيت استان خوزستان» ناميده شد، درگرفت و به خشونت گراييد.
آيت الله محسن حيدری، امام جمعه اهواز، گفت: مردم اهواز، فتنه جمعه گذشته در اين شهر را خنثی کردند. به گزارش خبرگزاری دولتی ايرنا، امام جمعه اهواز با اشاره به کشته شدن يک مامور نيروی انتظامی در اين شهر توسط به گفته او، عوامل فتنه، گفت: اين فتنه نيز بار ديگر با حضور مردم فهيم اهواز خنثی شد. در روزهای اخير، گزارش هايی درباره تظاهرات و درگيری در روز جمعه گذشته و روزهای پس از آن ميان شهروندان عربزبان و سنیمذهب و نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران در اهواز انتشار يافته است. شيرين عبادی، رئيس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل، در اين مورد گفته است که: بيش از ۱۲ نفر کشته، ۲۰ نفر زخمی و دهها نفر بازداشت شده اند.
شمس الدين حسينی، وزير اقتصاد و دارايی، با افزايش دستمزد کارگران مخالفت کرد و گفت: افزايش دستمزد و تورم، يک دور باطل است و بايد متوقف شود. به گزارش خبرگزاری ايسنا، وی افزود: به جای افزايش دستمزد، بايد به دنبال حمايتهايی از جنس ديگر برای کارگران بود. اين گفته های وزير اقتصاد و دارايی پس از انتقادهايی که از افزايش ۱۱ و شش دهم درصدی حداقل حقوق ماهانه کارگران برای سال جاری ابراز شده بود، مطرح شده است. مخالفان می گويند: تعيين حقوق ۳۳۰ هزار تومانی برای کارگران، با توجه به خط فقر يک ميليون تومانی در ايران، پاسخگوی هزينه های زندگی نيست.
سناتور جان مک کين، از سياستمداران حزب جمهوريخواه آمريکا، خواستار به رسميت شناخت مخالفان معمر قذافی، رهبر ليبی، از سوی واشنگتن شد. آقای مک کين که رقيب اصلی باراک اوباما در انتخابات رياست جمهوری آمريکا در سال ۲۰۰۸ ميلادی بود، اين مطلب را در جريان سفر خود به شهر بنغازی، پايگاه اصلی مخالفان معمر قذافی، ابراز داشت. جان مک کين از دولت باراک اوباما خواست تا با به رسميت شناختن شورای انتقال ليبی به عنوان صدای حقيقی مردم اين کشور، دارايی های مسدود شده حکومت معمر قذافی را به آن نهاد تحويل دهد. در حال حاضر، دولت آمريکا ۳۴ ميليارد دلار از دارايی های حکومت ليبی را مسدود کرده است.
ديويد کوهن، معاون وزير خزانه داری (دارايی) آمريکا در امور مبارزه با تروريسم، هفته آينده به فرانسه و ترکيه سفر خواهد کرد تا درباره افزايش فشارهای بين المللی بر ايران و ليبی گفت و گو کند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت خزانه داری آمريکا در اين مورد گفت که آقای کوهن در اين سفر چهار روزه که از يکشنبه آغاز خواهد شد، با مسوولان ارشد فرانسه و ترکيه ديدار و گفت و گو خواهد کرد.
فرمانده سپاه پاسداران با بیان این که کسی بروز «فتنه ۸۸» را «با این شدت» پیشبینی نمیکرد، گفته است که «فتنه ۸۸» پایان خوبی داشته و مردم «قدر ولایت فقیه را به خوبی» شناختند.فرمانده سپاه پاسداران با بیان این که کسی بروز «فتنه ۸۸» را «با این شدت» پیشبینی نمیکرد، گفته است که «فتنه ۸۸» پایان خوبی داشته و مردم «قدر ولایت فقیه را به خوبی شناختند.» محمد علیجعفری، فرمانده سپاه پاسداران در گفت و گویی با خبرگزاری فارس با اشاره به اعتراضهای گسترده به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در ایران، گفته است، کسی بروز این اعتراضها را «با این شدت» پیشبینی نمیکرد. وی در این گفت و گو که متن آن روز جمعه منتشر شده، با اشاره به پیشبینی بروز اعتراضها نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری اظهار داشته است: «این حوادث به صورت کلی قابل پیشبینی بود و این شتاب اخیری که انقلاب اسلامی در طول این پنج سال اخیر در همه ابعاد گرفته بود و نیز روند جدید یا اصلاح مسیر انقلاب نسبت به انحرافات قبلی که وجود داشت و در کنار آن، توقعها یا مخالفتهایی که در دورههای قبلی بود، طبیعی بود که اینها در یک نقطه به مخالفتهایی میرسند و این دو جریان در یک جایی با هم برخورد خواهند کرد که فتنه ۸۸ حاصل این برخورد بود.» فرمانده کل سپاه در عین حال افزوده است: «این روند و شتابی که انقلاب اسلامی از سال ۸۲ و ۸۳ به بعد گرفت و پس از آن که دوره اصولگرایی با حمایتها و مطالبات رهبری روی صحنه آمد و کار را شروع کرد، طبیعی بود که این فتنه به وجود بیاید ولی به این صورت و این شکلی که اتفاق افتاد و با این شدت، کسی پیشبینی نمیکرد.» مقامها و رسانههای حکومتی در ایران از اعتراضهای مردمی به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران با عنوان «فتنه ۸۸» یاد میکنند. در این میان محمد علیجعفری، که به ویژه نیروهای تحت امر وی در سرکوب خشونتآمیز اعتراضها در ایران نقش محوری ایفا کرده بودند، با بیان این که «فتنه ۸۸ پایان خوبی داشت»، اظهار داشته است: «مردم در طول این هشت ماه مقابله و مبارزه، قدر ولایت فقیه را به خوبی شناختند و این را در ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ ابراز کردند و از اینجا میتوان گفت که هم عقبههای فتنه ۸۸ و هم مخالفتهای آنها با مسیر انقلاب اسلامی به مردم خودمان و نیز مسلمانان دیگر کشورها که علاقمند به سرنوشت جمهوری اسلامی بودند به خوبی شناسانده شد.» فرمانده کل سپاه یک بار دیگر هدف اصلی مخالفان را ضربه زدن به ولایت فقیه دانسته و گفته است: «همه تلاش امام این بود که ولایت فقیه را در رأس نظام اسلامی قرار دهد، اما خیلی واضح و روشن است که مخالفت اصلی فتنه ۸۸ با همین موضوع ولایت فقیه بود و این را بخوبی در بیتوجهی آنها به تصمیمات رهبری که باید فصلالخطاب باشد، میشد دید.» محمد علیجعفری در اواخر دی ماه ۱۳۸۸ و در دوران اوج اعتراضهای خیابانی به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری نیز مخالفان را متهم کرده بود که «هدف اصلی» آنها کم کردن «اختیارات ولایت فقیه» و تبدیل این پست در ساختار جمهوری اسلامی ایران به یک «مقام تشریفاتی» است. وی در سخنان تازه خود در باره هواداران رهبران مخالفان حکومت در ایران که مقامهای ایرانی از آنها با عنوان «سران فتنه» یاد میکنند، نیز اظهار داشته است: «شاید در ابتدا بخشی از مردم که چارچوبهای نظام را قبول دارند اما مخالف سیاستها و بعضی روشها هستند، از آنها حمایت کردند که البته اینها هم ۱۰ تا ۱۵درصد بیشتر نبودند، اما پس از اتفاقات سال ۸۹ همین بخش نیز حمایت خود را قطع کردند و این در واقع نتیجه همان مقابله خوب و مناسب با پدیده تهدید نرم بود.» فرمانده سپاه همچنین افزوده است: «در شهری مانند تهران با میلیونها نفر جمعیت، وجود دویا سه هزار نفر افرادی که اساساً ضدیت ریشهای و مبنایی با انقلاب دارند یا منافق و کمونیست هستند یا باقیماندههای آنها هستند یا سلطنتطلباند و یا بهائی، چندان عجیب نیست.» محمدعلی جعفری در ادامه گفته است: «به صحنه آوردن این افراد در کنار عدهای اراذل و اوباش چندان سخت نیست اما مسئله مهم، عدم همراهی مردم با آنهاست.» فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فعالیتهای سپاه در «عرصه جنگ سایبری»، هم اظهار داشته است: «دشمن در فضای سایبری از طریق ابزار نرم به دنبال ضربه زدن به زیرساختها و زیرسیستمهای یک کشور است تا آن جامعه را فلج کند و واضح بود که دشمن در این زمینه سرمایهگذاری زیادی کرده بنا بر این ما هم باید خود را آماده مقابله با این تهاجم میکردیم.» محمدعلی جعفری از اینترنت به عنوان «ابزار اصلی سازماندهی، اطلاعرسانی و هدایت استکبار برای اقدامات کف خیابانی در فتنه ۸۸» نام برده و گفته است: «این آمادگی که سپاه در خود ایجاد کرد، زمینهساز شناسایی و مقابله با این شبکهها شد و توانست اینها را تا حد زیادی کنترل کند.» به گفته شماری از تحلیلگران گروهی که خود را ارتش سایبری ایران معرفی میکند و تاکنون شماری از سایتهای اینترنتی و وبلاگهای مخالفان را هک کردهاند، توسط سپاه پاسداران سازماندهی شده است و برخی از مقامهای جمهوری اسلامی نیز بارها از اقدام این گروه حمایت کردهاند. در این میان فرمانده سپاه با اشاره به فعالیتهای سپاه در این زمینه گفته است: «هرچند ضربههای زیادی به شبکههای اصلی دشمن وارد شده اما باز در حال بازسازی و ارتباط گیری هستند که البته تحت شناسایی و اشراف ما قرار دارند. البته جریانات دیگری نیز وجود دارند که در آینده و در زمان مناسب خود بیاد با آنها برخورد شود.» «در اقیانوس هند به ناوهای دشمن حمله میکنیم» فرمانده سپاه همچنین در سخنان خود، توان موشکی سپاه را یکی از مولفههای قدرت در منطقه خوانده و گفته است: «هرچند ما توان افزایش برد موشکهای خود را داریم اما نیازی به این موضوع احساس نمیکنیم، چراکه امروز دشمن فرامنطقهای ما یعنی رژیم اشغالگر قدس در برد موشکی ما قرار دارد و نیروهای عمده آمریکایی هم اگر قرار باشد از تهدیدات اسراییل حمایت کنند، از آنها به ما نزدیک تر هستند و آنها نیز در برد کامل آتش ما قرار دارند.» وی همچنین گفته است: «دشمن خیلی وقت است که به آسیبپذیر بودن حضور ناوهای جنگیاش در خلیج فارس پی برده و ظاهرا از راهبردهای نظامی و عملیاتی آنها این است که اگر بخواهند علیه ما دست به اقدام نظامی بزنند، این ناوها را از خلیجفارس خارج کرده و در نزدیکی دریای عمان و اقیانوس هند مستقر شوند و از آنجا علیه ما عملیات کنند.» فرمانده سپاه افزوده است: ««ما به دنبال این هستیم که بتوانیم برد عملیاتی خود را افزایش داده و در آنجا هم به شناورهای دشمن دسترسی پیدا کنیم.» فرمانده سپاه در بخش دیگری از سخنان خود یک بار دیگر از سپاه با عنوان یک سازمان امنیتی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و نظامی یاد کرده و با اشاره به فعالیتهای اقتصادی سپاه نیز اعلام کرده است، ورود سپاه به پروژههای کوچک و متوسط و پروژههای زیر ۱۰۰ میلیارد تومان ممنوع است. وی همچنین گفته است: «از آنجا که سپاه تنها به دنبال سود مادی در این پروژهها نیست و کمک به دولت را هدف اصلی خود قرار داده، در برخی پروژهها تا جایی که در توان باشد کار میکنیم و پس از اتمام کار، پول آن را از دولت میگیریم چرا که گاهی ممکن است بودجه نباشد و یا دیر برسد.»
شاهدان عينی به خبرگزاری های خارجی گفتند که ماموران امنيتی در سوريه دست کم ۱۵ تظاهرکننده را روز جمعه کشته اند. به گزارش خبرگزاری ها، دهها هزار نفر روز جمعه در شهرهای مختلف سوريه عليه حکومت بشار اسد، رئيس جمهوری اين کشور، تظاهرات کردند. شاهدان عينی گفته اند که اجساد کشته شدگان را در دمشق، حمس، و منطقه درعا، ديده اند. بر پايه گزارش های رسيده، شمار اين کشته شدگان احتمالاً بيش از ۱۵ نفر است. امکان تائيد اين اطلاعات از سوی منابع مستقل وجود ندارد، چرا که سوريه فعاليت خبرنگاران را محدود کرده است. از زمان آغاز تظاهرات عليه حکومت بشار اسد، نيروهای امنيتی سوريه دست کم ۲۰۰ نفر را تا کنون کشته اند.
کاخ سفيد روز جمعه اعلام کرد که محمد بن زياد آل نهيان، وليعهد امارات متحده عربی، روز سه شنبه با باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، ديدار خواهد کرد. به گزارش خبرگزاری ها، قرار است وليعهد امارات متحده عربی و رئيس جمهوری آمريکا در مذاکرات خود در واشنگتن، در مورد تقويت مناسبات دو جانبه و نيز منافع استراتژيک مشترک اين کشورها گفت و گو کنند. اين ديدار پس از تنش ميان ايران و کشورهای عربی، از جمله بر سر بحرين، صورت می گيرد.
وبسايت های نزديک به اصلاح طلبان گزارش دادند که دادگاه انقلاب محمد صابر عباسيان، نايب رئيس شاخه جوانان مشارکت و رئيس ستاد ۸۸ در شيراز را به پنج سال حبس تعزيری محکوم کرده است. اين فعال سياسی در اسفند سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود و تاکنون نيز در بازداشت موقت به سر می برد.
محمود احمدی نژاد، رئيسجمهوری اسلامی ايران، ابراز اميدواری کرد که در پايان سال ۱۳۹۲ خورشيدی، مشکل مسکن در ايران ريشه کن شود. به گزارش خبرگزاری ايلنا، وی با اعلام اين مطلب در شهر ايلام گفت که طرح «مسکن مهر» ادامه پيدا خواهد کرد. محمود احمدی نژاد همچنين وعده خود برای ايجاد دو ميليون و ۵۰۰ هزار شغل در سال جاری را تکرار کرد. او در عين حال، از اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها دفاع کرد و گفت: به خاطر برخی شرايط، اشکالات جزيی ای ايجاد شده که قابل اصلاح است.
جلال بذرافشان، معاون رئيس پليس راهنمايی و رانندگی، با اعلام اجرای مقررات جديد راهنمايی و رانندگی اعلام کرد که با متخلفان موتورسوار به شدت برخورد می شود. به نوشته وبسايت خبرآنلاين، اين مقام نيروی انتظامی با اسفبار توصيف کردن وضعيت رانندگی و موتورسواری در پايتخت ايران افزود که با اجرای اين مقررات، با موتور سوارانی که از پياده روها عبور می کنند، مارپيچ می روند و کلاه ايمنی نمی گذارند، برخورد شديد خواهد شد. وی همچنين اعلام کرد که طرح تست شخصيت متقاضيان گواهينامه هم به اجرا در می آيد.
برپایه گزارشهای منتشر شده، در اعتراضهای روز جمعه در سوریه دست کم ۴۹ تن از تظاهرکنندگان به ضرب گلوله کشته شدهاند. به گفته منابع حقوق بشری، از آغاز ناآرامیها در سوریه بیش از ۲۲۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.برپایه گزارشهای منتشر شده، در اعتراضهای روز جمعه در سوریه دست کم ۴۹ تن از تظاهرکنندگان به ضرب گلوله کشته شدهاند. سوریه برای ششمین هفته پیاپی شاهد ناآرامی در شهرهای این کشور است که طی آن دهها نفر جان خود را از دست دادهاند. تنها یک روز پس از آن که بشار اسد رسماً قانون حالت فوقالعاده را پس از نزدیک به نیم قرن لغو کرد، هزاران معترض به خیابانها ریخته و علیه حکومت خاندان اسد شعار سر دادند. معترضان ششمین جمعه اعتراض خود را «جمعه بزرگ» نام نهادهاند. یک فعال حقوق بشر سرشناس سوری به نام عمار قربی به خبرگزاری رویترز گفت شمار کشتهشدگان روز جمعه به دست کم ۴۹ نفر رسیده است. عمار قربی گفت: «دست کم ۴۹ نفر کشته شدند و بسیاری هم زخمی و بسیاری نیز ناپدید شدهاند. به گمان ما دست کم ۲۰ نفر ناپدید شدهاند و برخی هم معتقدند این افراد کشته شدهاند.» به گفته این فعال حقوق بشر بیشتر جانباختگان بر اثر اصابت گلوله کشته شدهاند و شماری هم در اثر استنشاق گاز اشکآور. در حالی که گزارشها از افزایش کشتهشدگان روز جمعه در سوریه حکایت دارند، بی بی سی عربی در خبر خود شمار تلفات را نفر۶۰ اعلام کرده است. در صورت صحت این آمار، این بیشترین رقم جان باختگان در مدت یک روز در طول اعتراضهای شش هفته گذشته است. بر پایه این گزارش، کشتهشدگان از جمله از حومه و شهرهای اطراف دمشق، شهر حمص و شهر ازرع بودهاند. به گفته منابع حقوق بشری، از آغاز ناآرامیها در سوریه بیش از ۲۲۰ نفر جان خود را از دست دادهاند. بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، روز پنجشنبه قانون حالت فوقالعاده را رسماً ملغا اعلام کرد. حزب بعث به مدت ۴۸ سال این قانون را در سوریه به اجرا درآورد که به موجب آن بسیاری از آزادیهای مندرج در قانون اساسی این کشور به حال تعلیق در میآمد. با این حال مخالفان در سوریه میگویند با وجود لغو این قانون، هنوز قوانین دیگر دست نیروهای امنیتی را باز میگذارد. ویژگی اعتراضهای جمعه این هفته در آن بود که پیشتر مخالفان برای نخستین بار بیانیهای مشترک صادر کرده و از مخالفان خواسته بودند در اعتراض به قدرت انحصاری حزب بعث به خیابانها آمده و خواستار برپایی نظام سیاسی دموکراتیک شوند. در بیانیه مشترک مخالفان سوریه آمده است: «همه زندانیان عقیدتی باید آزاد شوند. دستگاه امنیتی کنونی باید منحل شده و دستگاهی که اختیارات مشخص و عملکردی مطابق قانون دارد، جایگزین آن شود.» نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت ۲۱ میلیونی سوریه را مسلمانان تشکیل میدهند؛ ۷۴ درصد از مسلمانان سوریه سنی مذهب و ۱۲ درصد علویاند که مذهبی نزدیک به شیعه است. ژنرال حافظ اسد، پدر بشار اسد که در سال ۱۹۷۰ در این کشور دست به کودتا زد و در سال ۱۹۷۱رئیس جمور سوریه شد از اقلیت علوی بود؛ با به قدرت رسیدن حافظ اسد، علویون درپستهای حساس این کشور منصوب شدند. امام موسی صدر در سال ۱۹۷۴ طی فتوایی مذهب علوی را از شاخههای شیعه اعلام کرد؛ این فتوا باعث تحکیم موقعیت حافظ اسد در این کشور شد؛ طبق قانون اساسی سوریه رئیس جمهور این کشور باید مسلمان باشد. پس از مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ فرزندش بشار رئیس جمهور این کشور شد.
بان گی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، از معمر قذافی، رهبر لیبی، خواست جنگ و "کشتار مردم" کشورش را متوقف کند. دبیرکل سازمان ملل این مطلب را امروز (جمعه) پس از دیدار با دیمتری مدودیف، رئیس جمهوری روسیه، در مسکو بیان کرد. روسیه در روزهای اخیر از نحوه عملیات نظامی کشورهای غربی در لیبی ابراز نگرانی کرده و گفته است، این عملیات با قطعنامه شورای امنیت تطابق ندارد.
منابع خبری در ایران گزارش کردند که گشت دریایی نیروی انتظامی از حرکت دو لنج حامل «دانشجویان متحصن» به سوی بحرین جلوگیری کرده و هر دو لنج به ساحل ایران بازگشتهاند. این منابع حرکت آنها را «خودجوش» توصیف کردهاند.منابع خبری در ایران گزارش کردند که گشت دریایی نیروی انتظامی از حرکت دو لنج حامل «دانشجویان متحصن» به سوی بحرین جلوگیری کرده و هر دو لنج به ساحل ایران بازگشتهاند. دهها سرنشین این دو لنج پس از سه روز تحصن در بوشهر، این منطقه را به مقصد بحرین ترک کرده بودند. در حالی که موضوع دخالت ایران در امور داخلی بحرین این روزها مورد تأکید مقامهای بحرینی و انکار مقامهای ایرانی قرار گرفته است، دهها تن که «دانشجویان دانشگاههای جنوب ایران» معرفی شدهاند، با تحصن در بوشهر به آنچه «کشتار وحشیانه مردم مظلوم و بیدفاع بحرین توسط آل سعود و آل خلیفه» میخواندند اعتراض کردند. در این میان دو خبرگزاری نیمهرسمی فارس و مهر روز جمعه گزارش کردند که تحصنکنندگان پس از قرائت بیانیهای «به صورت خودجوش» سوار بر دو لنج عازم آبهای بحرین شدهاند. این دو خبرگزاری، در مورد شمار سرنشینان این دو لنج آمار متفاوتی را منتشر کردهاند. در حالی که به گزارش خبرگزاری فارس ۷۰ نفر سرنشین این دو لنج بودهاند، مهر به نقل از عباس عالیزاده که سخنگوی تحصنکنندگان معرفی شده، تعداد سرنشینان را ۲۰۰ نفر ذکر کرده است. آقای عالیزاده که در گفتوگو با مهر به عدم اخذ مجوز برای این اقدام اذعان کرده بود، این اقدام را حرکتی «کاملاً خودجوش» در راستای کمک به مردم بحرین خوانده بود. وی همچنین گفته بود که هر دو کشتی مورد استفاده در این اقدام «کاملاً شخصی» هستند. آقای عالیزاده ابراز امیدواری کرده بود که تحصنکنندگان «با هیچ مانعی بر سر راه خود مواجه نشوند تا بتوانند به یاری مردم مظلوم بحرین بشتابند». در همین زمینه مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه خلیج فارس بوشهر، نیز به خبرگزاری فارس گفته بود که «از آنجا که کشتی مناسبی در اختیار ما قرار ندادند، خودمان اقدام کردیم و توانستیم این دو کشتی را فراهم کنیم» و تأکید کرده بود که «تا آنجا که اجازه دهند، جلو خواهیم رفت». با این حال عبور این دو لنج از آبهای سرزمینی ایران با ممانعت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روبهرو شده و ساعتی پس از آن منابع خبری در ایران گزارش دادند که گشتیهای نیروی انتظامی هر دو لنج را به سوی سواحل بوشهر هدایت کردهاند. بر اساس گزارش فارس، در زمان عزیمت این دو لنج از ساحل بوشهر، از ورود دانشجویان دختر ممانعت شده و در مقابل خبرنگاران پرس تیوی، شبکه دولتی انگلیسیزبان ایران، و شبکه تلویزیونی «فلسطین الیوم» سوار بر این دو لنج شدهاند. ایران تاکنون از زبان مقامهای رسمی خود مدعی حمایت معنوی از اعتراضها در بحرین و برخی دیگر از کشورهای عربی بوده و اتهام دخالت مستقیم در وقایع داخلی این کشورها را رد کرده است. با این حال چندی پیش علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، در نامهای به سازمان ملل متحد، خواهان اقدام سریع و جدی شورای امنیت در قبال وقایع بحرین شد و در عین حال تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند نسبت به این تحولات و عواقب ناشی از آن بیتفاوت بماند، چراکه ادامه روند جاری و عدم حل بحران بحرین میتواند به «بیثباتی منطقه خلیج فارس» منجر شود. اما مواضعی که برخی از مقامهای غیررسمی جمهوری اسلامی و نیز شماری از نمایندگان مجلس در مورد مسائل بحرین اتخاذ کردند، شدیدتر از مقامهای رسمی ایران بود و از جمله روحالله حسینیان، از نمایندگان حامی دولت در مجلس ایران، گفته بود که ایران باید به مداخله نظامی در بحرین بیندیشد. در هفتههای اخیر به موازات شدت گرفتن سرکوب معترضان بحرینی، روابط بحرین و ایران نیز دچار تنش شده است و دو طرف چندین وابسته دیپلماتیک یکدیگر را از خاک خود اخراج کردند. ایران به ویژه منتقد جدی حضور نیروهای نظامی عربستان و چند کشور عربی دیگر در درگیریهای اخیر بحرین است، اما بحرین میگوید که نیروهای خارجی حاضر در بحرین، نیروهای شورای همکاری خلیج فارس هستند و تا زمانی که تهدید ایران برطرف نشود در این کشور حضور خواهند داشت.
حسن غفوری فرد، نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیته ویژه مجلس برای بررسی علل تاخیر در تکمیل نیروگاه بوشهر می گوید، ساخت یک نیروگاه جدید از اتمام نیروگاه بوشهر سریع تر و باصرفه تر است. آقای غفوری فرد امروز (جمعه) در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت: "هر سال شاهدیم که وعده تحویل این نیروگاه به سال آینده موکول می شود و همواره صحبت از اشکالات فنی است." رئیس کمیته ویژه مجلس برای بررسی علل تاخیر در تکمیل نیروگاه بوشهر افزود، ایران می توانست با روسیه و چین قرارداد جدیدی ببندد تا یک نیروگاه جدید در مدت زمان کوتاه تر ساخته شود.
خبرگزاری رسمی مصر، مِنا، گزارش داد، دادستان کل این کشور امروز (جمعه) بازداشت حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق مصر، را برای ۱۵ روز دیگر تمدید کرد. حسنی مبارک چند روز پیش به اتهام دخالت در کشتار معترضان در جریان اعتراضات ماه های اخیر، به مدت ۱۵ روز تحت بازداشت موقت قرار گرفته بود. وی همکنون در بیمارستانی در منطقه شرم الشیخ در حال درمان است. به گزارش خبرگزاری منا، نمایندگان دادستانی امروز برای ادامه بازجویی از حسنی مبارک به این منطقه سفر کرده اند.
بر اساس اطلاعات تازهای که روز چهارشنبه گذشته، ۲۰ آوریل، در وبسایتی به نام «آیفون ترکر» (ردیاب آیفون) منتشر شد، تلفنهای موبایل محصول شرکت «اپل» بدون اطلاع صاحبان خود موقعیت جغرافیایی آنها را ردیابی کرده و این اطلاعات را ذخیره میکنند.بر اساس اطلاعات تازهای که روز چهارشنبه گذشته، ۲۰ آوریل، در وبسایتی به نام «آیفون ترکر» (ردیاب آیفون) منتشر شد، تلفنهای موبایل محصول شرکت «اپل» بدون اطلاع صاحبان خود موقعیت جغرافیایی آنها را ردیابی کرده و این اطلاعات را ذخیره میکنند. طبق این اطلاعات، ظاهرا کار ردیابی کاربران توسط دستگاه موبایل آیفون از ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ و همزمان با عرضه نسل جدید این موبایلها، آیفون ۴، آغاز شده است. دو پژوهشگری که وجود این فایل ردیاب در تلفنهای آیفون را کشف کردهاند با هدف آگاه ساختن صاحبان این نوع موبایل این موضوع را برملا کردهاند. به گزارش شبکه خبری سیانان، شرکت «اپل» تاکنون در این مورد هیچ واکنشی نشان نداده است. این دو پژوهشگر نرمافزاری را بر روی وبسایت «آیفون ترکر» نصب کردهاند که هر کاربری با مراجعه به آن میتواند با وارد کردن شماره تلفن خود نقشه کاملی از موقعیت جغرافیایی خود را که توسط شرکت «اپل» ضبط و ذخیره شده است ببیند. این دو پژوهشگر به نامهای السدر آلن و پیت واردن میگویند که این اطلاعات روی تلفن آیفون نسل سوم یا آیپدهای محصول شرکت «اپل» و کامپیوترهایی که با این وسایل مرتبط هستند ضبط میشوند. آنها میگویند هنوز هیچ مدرکی به دست نیاوردهاند که نشان دهد این اطلاعات همزمان با ذخیره شدن به شرکت «اپل» نیز منتقل میشوند یا خیر. این دو پژوهشگر میافزایند: «شرکتهایی که سرویس موبایل در اختیار مردم میگذارند معمولا اطلاعات مشابهی را به عنوان بخشی از سرویس و کار روزانه خود جمعآوری میکنند، ولی این اطلاعات همواره در بخشهایی غیر قابل دسترسی در این شرکتها ذخیره میشوند که در دسترس همگان نیست. در بسیاری از کشورها دسترسی به یک چنین اطلاعاتی از سوی پلیس یا مراجع دیگر، مستلزم داشتن جواز از دستگاه قضایی است. اما در مورد نمونه تلفنهای آیفون، این اطلاعات در خود تلفن ذخیره شده و بنابراین هر کسی که این وسیله را در اختیار بگیرد میتواند به اطلاعات مربوط به رفت و آمدهای صاحب تلفن دست پیدا کند.» شبکه خبری سیانان از قول این دو پژوهشگر مینویسد که ظاهرا اطلاعات مربوط به موقعیت جغرافیایی کاربران آیفون به صورت نامنظم و موردی و از طریق برجهای مخابرات امواج ماهوارهای برای شبکه تماس این تلفنها جمعآوری میشوند. هنوز دلیل جمعآوری این نوع اطلاعات توسط شرکت «اپل» مشخص نیست، ولی این دو کارشناس میگویند: «یکی از حدسهای ما این است که شرکت اپل در حال بررسی و ابداع نرمافزار جدیدی است که به سابقه کاربران و به خصوص موقعیت جغرافیایی آنها نیاز دارد. اما البته این صرفا حدس و پیشبینی است.» به گفته این کارشناسان، «ولی این واقعیت که اطلاعات در صورت تغییر محل جغرافیایی کاربران روزآمد و ذخیره میشود ثابت میکند که وجود چنین برنامهای در تلفنهای آیفون تصادفی نیست». شبکه خبری سیانان میافزاید که تعدادی از صاحبان تلفنهای آیفون به انتشار این خبر واکنش خشمگینانهای نشان دادهاند. سردبیر یک وبسایت تکنولوژی کامپیوتری در مطلب خود مینویسد: «با مراجعه به نرمافزاری که روی وبسایت آیفون ترکر نصب شده است من توانستم نقشه کامل تمام نقاطی را که طی یک ماهه گذشته بودهام ببینم. تمام این اطلاعات در مورد رفتوآمدهای من نه توسط کارآگاههای خصوصی و نه توسط افبیآی، بلکه به خاطر همراه داشتن یک تلفن آیفون ردیابی و ذخیره شده است.» او میافزاید که وی و شاید بسیاری دیگر از کاربران مشکلی ندارند که موقعیت جغرافیایی و رفتوآمدهایشان افشا شود، ولی آن چه که غیرعادی و نگرانکننده است این است که تمام این اطلاعات در وسیلهای کوچک در جیب یا کیفدستی همراه ماست و هر لحظه ممکن است به دست این و آن بیفتد.
شاهدان عینی می گویند، امروز (جمعه) هزاران تن در شهرهای مختلف سوریه علیه حکومت بشار اسد، رئیس جمهور این کشور، تظاهرات کردند. به گفته فعالان حقوق بشر، نیروهای امنیتی در شهرهای حما و حُمص برای پراکندن معترضان به سوی آنها تیراندازی کرده اند. نیروهای امنیتی همچنین برای برهم زدن تجمع 2 هزار نفر در مرکز شهر دمشق، پایتخت سوریه، از گاز اشک آور استفاده کرده اند. امکان تائید این اطلاعات از سوی منابع مستقل وجود ندارد چراکه سوریه فعالیت خبرنگاران را محدود کرده است.
دانشمندان فسیل یک گونه بزرگ از عنکبوتی عظیمالجثه را در خاکسترهای آتشفشانی منطقه مغولستان چین کشف کردهاند که در دوران دایناسورها میزیسته و از طریق به دام انداختن حیوانات کوچک تغذیه میکرده است.دانشمندان فسیل یک گونه بزرگ از عنکبوتی عظیمالجثه را در خاکسترهای آتشفشانی منطقه مغولستان چین کشف کردهاند که در دوران دایناسورها میزیسته و از طریق به دام انداختن حیوانات کوچک تغذیه میکرده است. پرزهای روی پاهای این عنکبوت که شبیه به بافتهای مو هستند نشان میدهد که این گونه قدیمیترین نوع از خانواده عنکبوتهاست که حدود ۱۶۵ میلیون سال پیش و در دوران ماقبل تاریخ همزمان با دایناسورها میزیسته است. دانشمندان این فسیل را «نفیلا ژوراسیک» نام دادهاند و اندازه آن نشان میدهد که این عنکبوت قادر بوده جانورانی به اندازه خفاش یا پرندگان کوچک را در تارهای خود به دام بیاندازد. پهنا یا قطر بدن این عنکبوت حدود دو و نیم سانتیمتر و درازای پاهای آن حدود ۶ سانتیمتر بوده است. تارهای این عنکبوت رنگ طلایی داشته و گونههای باقیمانده امروزی آن معمولا در مناطق حاره زندگی میکنند. وبسایت «لایو-ساینس» از قول مدیر بخش فسیلشناسی دانشگاه کانزاس مینویسد که این عنکبوت مثل گونههای مشابه امروزی احتمالا در نقاط کمدرخت جنگل یا حاشیه جنگل و نزدیک به دریاچهها زندگی میکرده است. عنکبوتها اکنون جزء پرشمارترین موجودات شکارچی در سطح کره زمین هستند و وجود آنها تعداد حشرات را کنترل میکند. کشف این فسیل به دانشمندان کمک خواهد کرد تا رابطه عنکبوتها و حشرات به عنوان قدیمیترین شکارچی و طعمههای تاریخ جانداران را بهتر بشناسند. در گونههای باقیمانده و امروزی از این نوع عنکبوت معمولا عنکبوت ماده بزرگتر از عنکبوت نر است. فسیلی که جدیدا کشف شده بقایای یک عنکبوت ماده است و نشان میدهد که این تفاوت در اندازه دو جنس از میلیونها سال قبل وجود داشته است. هرچند که این بزرگترین نمونه فسیل عنکبوت است که تاکنون کشف شده، قدیمیترین مورد نیست. قبلا دو مورد فسیل عنکبوت کشف شده است که قدمت آنها به بیش از ۳۰۰ میلیون سال باز میگردد. جزئیات بیشتر مربوط به این فسیل و سایر پژوهشهای فسیلشناسی دانشگاه کانزاس اخیرا در نشریه «بیولوژی لترز» منتشر شده است.
در نخستین روزهای لغو وضعیت فوقالعاده در سوریه، خیابانهای چندین شهر بار دیگر شاهد حضور دهها هزار تن از معترضان به حکومت بشار اشد و رویارویی نيروهای امنيتی با آنها بود.در نخستین روزهای لغو وضعیت فوقالعاده در سوریه، خیابانهای چندین شهر بار دیگر شاهد حضور دهها هزار تن از معترضان به حکومت بود و بر اساس گزارشها نيروهای امنيتی با شليک و ضرب و شتم، به مقابله با معترضان پرداختند. به گزارش رويترز و آسوشيتدپرس، در چند شهر سوريه هزاران تن پس از برگزاری نماز جمعه به خيابانها آمدند. پيشتر اعلام شده بود که پس از نماز روز جمعه، معترضان دست به تظاهرات میزنند و به روایت شاهدان عینی از صبح زود، حضور سنگين نيروهای امنيتی به چشم میخورد. يک شاهد عينی میگويد در منطقه «ميدان» در دمشق، دو هزار تن از تظاهرکنندگان جمع شده بودند که نيروهای پليس آنها را متفرق کردند ولی بار ديگر معترضان گرد هم آمدند. بر اساس گزارشها تظاهرکنندگان شعارهایی با مضمون «نظام بايد سرنگون شود» و «مردم خواهان تغيير نظام هستند» سر دادهاند. منطقه «ميدان» محل مبارزات ضداستعماری مردم سوريه عليه حاکميت فرانسه در سال های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ بوده و از اين رو، حضور معترضان در اين منطقه معنادار است. چند هزار تن هم در کانون شروع اعتراضها در سوريه، شهر درعا در جنوب اين کشور، روز جمعه به خيابانها ريختند. به گفته شاهدان عينی، تظاهرکنندگان شعار «بشار اسد بايد سرنگون شود» را در خيابانها فرياد میزدند. اعتراضهای سوريه در شش هفته اخير در حالی دنبال میشود که حاکميت سوريه در اجرای یکی از خواستهای اولیه معترضان، پس از حدود ۵۰ سال قانون وضعيت اضطراری در این کشور را لغو کرد. گزارش رويترز به نقل از شاهدان عينی حاکی است که شمار گستردهای از معترضان همچنين در شهر «حما» به خيابانها آمده و راهی دفتر حزب بعث شدهاند و نيروهای نظامی نیز برای متفرق کردن مردم، به سوی آنها آتش گشودهاند. يک شاهد عينی مستقر در صحنه گفته است که «دو تکتيرانداز روی ديوار مستقر شده و در حالی که تمام مردم غيرنظامی و غيرمسلح هستند، آنها را هدف قرار میدهند.» وی همچنين گفته است که شماری از مردم زخمی شدهاند و شايد دستکم دو تن کشته شده باشند. معترضان به دولت سوريه خواستار اصلاحات سياسی بيشتری از جمله آزادی زندانيان سياسی و حق تأسيس احزاب مستقل هستند. سازمان ديدهبان حقوق بشر به تازگی با انتشار بيانيهای سازمانهای امنيتی و اطلاعاتی سوريه را به شکنجه صدها تظاهرکننده بازداشت شده در روزهای اخير متهم کرده است.
رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران درباره احکام صادره برای بازی جنجالی استیل آذین و پرسپولیس ضمن تفسیر کیفر و گناه و آموزههای طواف در کعبه گفت: «من هنگام برگزاری این مسابقه در مکه بودم و حالا کفاره این که بازی را دیدم و طواف مستحبی را انجام ندادم، خواهم پرداخت!»رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران درباره احکام صادره برای بازی جنجالی استیل آذین و پرسپولیس ضمن تفسیر کیفر و گناه و آموزههای طواف در کعبه گفت: «من هنگام برگزاری این مسابقه در مکه بودم و حالا کفاره این که بازی را دیدم و طواف مستحبی را انجام ندادم، خواهم پرداخت!» برنامه زنده تلویزیونی ورزش و مردم از شبکه اول صداوسیما صبح جمعه با حاشیههای فراوانی روی آنتن رفت که در زیر به آن اشاره شده است. هشدارهای کمیته المپیک برخلاف وعدههای علی سعیدلو، رئیس سازمان تربیت بدنی، مبنی بر پنج برابر شدن بودجه ورزش، بهرام افشارزاده، دبیر کمیته المپیک، در این برنامه از تعویق در پرداخت اعتبارات ابراز نگرانی کرد. آقای افشارزاده ناگزیر شد از محمود احمدینژاد خواهش کند بودجه جاری این کمیته را بپردازند! او درباره تیم ملی امید هم گفت: «سه سال و نیم است که داریم به فدراسیون فوتبال التماس میکنیم که سرمربی تیم امید را انتخاب کنند، اما هنوز هم این تیم سرمربی ندارد.» افشارزاده انتخاب فلمینگ دانمارکی یا گزینههای دیگر برای هدایت تیم امید را نیز منوط به سرعت عمل فدراسیون فوتبال ایران دانست. دبیر کمیته المپیک ایران گفت که هزینههای خولیو ولاسکو، سرمربی تیم ملی والیبال ایران، را نیز این کمیته میپردازد. افشارزاده همچنین هشدار داد که با ادامه این روند، نتایج آبرومندانهای در رقابتهای آتی کسب نخواهد شد. وی احتمال تحریم المپیک لندن به خاطر لوگوی این رقابتها را رد کرد. انتقاد از علی دایی اسماعیل حیدرپور، کارشناس این برنامه، ضمن انتقاد از علی دایی، سرمربی تیم پرسپولیس، در به جا گذاشتن نتایجی ضعیف گفت: این تیم هم در لیگ برتر و هم در جام باشگاههای آسیا بیمار است. او همچنین تاکید کرد اظهارات دایی پس از شکستهایش در کنفرانسهای خبری کاملاً تکراری شده و او باید در این خصوص تجدید نظر کند. بهرام شفیع مجری برنامه هم گفت این تیم را خود دایی بسته است و اگر بازیکنان اوامر سرمربی را اجرا نمیکنند، باز هم خود مربی باید پاسخگو باشد. مسئول مستقیم حرکت این تیم در مقابل استیل آذین و عدم بازگرداندن توپ به حریف نیز علی دایی است. بهرام شفیع با اشاره به تیتر روزنامه پرسپولیس که احکام انضباطی پس از بازی با استیل آذین را عامل شکست مقابل بنیادکار ازبکستان دانسته بود گفت: «چه ربطی دارد اصلاً؟ خوب است یک کم همدیگر را ماساژ بدهند!» صدور احکام انضباطی در حج عمره! مجتبی شریفی، رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران، درباره آرای صادر شده برای بازی پرسپولیس و استیل آذین گفت: «منظور از دو ماه محرومیت، دو ماه مفید است. یعنی این بازیکنان، محرومیت از دو ماه بازی را یدک میکشند.» آقای شریفی درباره این که کمیته انضباطی با تعیین مجازات هنگفت مالی، قصد جمعآوری پول برای پرداختن بخشی از قرارداد کارلوس کیروش را دارد گفت: «مگر روزی که کیروش شروع به کار کرد، میتوانستیم چرتکه بیندازیم و بگوییم بر این اساس ۱۹۵ میلیون جریمه کنیم؟ ضمناً کل مبلغ جریمهها به حساب سازمان لیگ میرود و اصلاً به حساب فدراسیون وارد نمیشود.» شریفی در ادامه گفت: «وقتی محرومیت تماشاگران پرسپولیس را در اول فصل اجرا کردیم، خیلیها گفتند فوتبال بدون هوادار غبارآلود است. ما باید محصولات عدم کارکرد فرهنگی را بر روی سکوها ببینیم. متاسفانه آخر کار همه چیز را در کمیته انضباطی میبینیم. باید ببینیم که مقدمه با کیست. چرا فقط نقطه پایانی که کمیته انضباطی است را میبینیم؟» فر-پلی یعنی عمل مستحب مجتبی شریفی درباره فر-پلی نیز اظهار نظر کرد و گفت: «در فوتبال جهان فر-پلی تشویق دارد و ترک آن تنبیه ندارد و به همین دلیل من این موضوع را به عمل مستحب تشبیه کردم و این را به عنوان مثال آوردم. میگویند فتوا میدهید، اما من فتوا ندادم.» قاضی شریفی در ادامه برای توضیح این موضوع به میشل پلاتینی، رئیس اتحادیه فوتبال اروپا، اشاره کرد و گفت: «او در یورو ۲۰۰۸ respect را مصداق فر-پلی بیان کرد و معنای آن یعنی رعایت احترام که شامل سکوها، نیمکت، نژاد و... میشود. بنابراین بهتر است به جای فر-پلی respect را بیاوریم.» او در پاسخ به این که وقتی در مکه بوده است، چگونه این بازی را دیده و حکم صادر کرده گفت: «کل حج عمره شش یا هفت ساعت است و باقی زمان را بیکار هستیم. در هتل هم تلویزیون وجود دارد و میتوان آن را مشاهده کرد.» شریفی تاکید کرد: «اصلاً من کفاره این که بازی را دیدم و طواف مستحبی را انجام ندادم، خواهم پرداخت!»
مجله تايم ۱۰۰ نفر از پرنفوذترين شخصیتهای جهان در سال ۲۰۱۱ را معرفی کرده است. در ميان اين افراد فعالان سياسی، هنرمندان، رهبران سیاسی کشورهای مختلف جهان، پژوهشگران و صاحبان صنايع ديده می شوند.مجله تايم ۱۰۰ نفر از پرنفوذترين شخصیتهای جهان در سال ۲۰۱۱ را معرفی کرده است. در ميان اين افراد فعالان سياسی، هنرمندان، رهبران سیاسی کشورهای مختلف جهان، پژوهشگران و صاحبان صنايع ديده می شوند. وائل غنيم، از مديران گوگل و از رهبران جنبش اعتراضی مردم مصر در صدر این جدول قرار دارد. تايم در صدر جدول خود، نام وائل غُنيم، مدير اجرايی شرکت گوگل و از چهرههای تاثيرگذار در جنبش اعتراضی مصر را قرار داده است. محمد البرادعی، مدير کل سابق آژانس بينالمللی انرژی اتمی و از مخالفان رژيم مبارک، در تايم مینويسد، وائل غنيم معتقد بود که فقط با تظاهرات مسالمتآميز شهروندان مصری و نافرمانی مدنی میتوان رژيم اين کشور را مجبور به شنيدن و قبول مطالبات مردم کرد. فتحی تربيل، وکيل و از فعالان حقوق بشر در ليبی نيز در ليست پرنفوذترین شخصیتهای جهان جای دارد. در سال ۱۹۹۶ ، ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ نفر از زندانيان در طرابلس جان باختند. دولت ليبی سالها از مسئوليت خود در قبال چنين واقعه ای سرباز زده و ليست قربانيان را نيز اعلام نکرده است. به نوشته تايم فتحی تربيل با شجاعت هر چه تمامتر وکالت خانواده قربانيان را برعهده گرفت. اين امر باعث دستگيری وی در ماه فوريه شد که تظاهرات وکلای ليبيايی و سرکوب دولت را به دنبال داشت. پس از آن جنبش اعتراضی ليبی برای سرنگونی قذافی آغاز شد. از ديگر چهرههای جهان عرب در ليست تايم میتوان از سيفالاسلام قذافی، پسر معمر قذافی و حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان و مقتدا صدر، از چهرههای بانفوذ در عراق نام برد. تايم مینويسد هواداران مقتدا صدر در پارلمان عراق قدرت ساقط کردن دولت عراق را دارند. باراک اوباما، ریيس جمهور آمريکا، جو بايدن، معاون وی و هيلاری کلينتون، وزير خارجه آمريکا، ديويد کامرون ، نخست وزير بريتانيا، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از جمله شخصيتهای سياسی غربی در اين ليست هستند. به نوشته تايم خانم کلينتون به صراحت در مورد آزادی بيان در اينترنت و حقوق بشر سخن گفته است. خانم کلينتون موفق شد ائتلاف چند جانبهای در سازمان ملل عليه قذافی تشکيل دهد. خانم کلينتون که رقيب انتخاباتی آقای اوباما در سال ۲۰۰۸ بود ثابت کرد میتوان اختلافات را در سياست کنار گذاشت و با رقيبان سابق همکاری نزديک داشت. از باراک اوباما به عنوان شخصيتی ياد شده که با سخنرانیهايش به آمريکايیها کمک کرد تا توهم کمتری در مورد آينده داشته باشند، به ويژه در مورد قيمت روزافزون انرژی. وی بدین ترتیب واقعيت ها را بيشتر برای مردم کشورش ملموس ساخته است. در ميان شخصيتهای دنيای تکنولوژی میتوان از مارک زاگربرگ، بنيادگذار فيس بوک، نام برد. وی چند ماه پيش نيز به عنوان مرد سال تايم انتخاب شد. جولين آسانژ، بنيادگذار ويکی ليکس، لری پيج از بنياد گذاران گوگل از ديگر افراد برجسته دنيای فن آوری در ليست تايم هستند. ماريا بشير، تنها زن دادستان در افغانستان و سعد محسنی، امپراطور رسانه ای در اين کشور در این ليست جای گرفته اند. آقای محسنی با شجاعت از فساد مالی در دولت کرزی انتقاد کرده است. از ميان هنرمندان هم میتوان از استينگ، خواننده بريتانيايی، کولين فريث، برنده جايزه اسکار و هنرپيشه فيلم سخنرانی پادشاه، آی وی وی هنرمند معروف چينی که از زندانيان سياسی چين دفاع کرده و زندانی شده ياد کرد. راب بل، واعظ معروف آمريکا که مفهوم جهنم در الهيات مسيحی را زير سئوال برده، تاشکی کانو، پزشک فداکار ژاپنی که جان بسياری را در زمين لرزه نجات داده و آنگ سان سوچی ، رهبر اپوزيسيون ميانمار و برنده جايزه صلح نوبل، مسی، فوتبالیست نامدار آرژانتینی و برادران ميلياردر کوک که اخيرا به جنبش چای در آمريکا کمک کردند نيز در ليست تايم جای گرفته اند. برخلاف سال گذشته، نام هیچ یک از شخصیتهای ایرانی در این لیست دیده نمی شود. سال گذشته میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در این لیست بودند.
دادگاهی در ایالات متحده، دو شرکت تجهیزات کامپیوتری و مالکان آنها، از جمله دو شهروند ایرانیتبار را متهم به نقض تحریمهای علیه ایران از طریق صدور میلیونها دلار قطعات و تجهیزات کامپیوتری به ایران کرده است.دادگاهی در ایالات متحده، دو شرکت تجهیزات کامپیوتری و مالکان آنها، از جمله دو شهروند ایرانیتبار را متهم به نقض تحریمهای علیه ایران از طریق صدور میلیونها دلار قطعات و تجهیزات کامپیوتری به ایران کرده است. بر اساس اعلام وزارت دادگستری ایالات متحده، فردی به نام «جنگ شی» و شرکت صنعتی و بازرگانی متعلق به او در نیویورک، متهم شدهاست که بدون داشتن مجوز از وزارت خزانهداری آمریکا، ۲۷ بار قطعات و تجهیزاتی کامپیوتری به ایران صادر کردهاست. همچنین دو آمریکایی ایرانیتبار به نامهای مسعود حبیبیون و محسن معتمدیان که شرکتی را در ایالت کالیفرنیا اداره میکنند، متهم به ۳۲ بار صدور غیرقانونی قطعات و تجهیزات کامپیوتری به ایران و تلاش برای «دسیسهچینی و دروغگویی» در مرحله تحقیقات شدهاند. در بخشهایی از تحقیقات مربوط به پرونده این سه شهروند آمریکایی، مأموران دولتی ایالات متحده شرکتی در دبی را شناسایی کردهاند که میلیونهای دلار قطعات و تجهیزات کامپیوتری با هدف صدور به ایران از شرکتهای آمریکایی خریداری کرده است. در این میان یکی از کارکنان این شرکت در دبی، که به هویت او اشاره نشده، پس از مجرم شناخته شدن در دادگاهی در آمریکا، آغاز به همکاری در روند تحقیقات کرده است. بر اساس گفته مقامهای رسمی این فرد گفته است که لپتاپهایی به ارزش میلیونها دلار، برای صادر کردن به ایران از شرکت متعلق به «جنگ شی» خریداری شدهاست و ارزش این داد و ستد به طور متوسط ماهانه ۷۰۰ هزار دلار بوده است. مأموران فدرال همچنین در جریان تحقیقات خود به این نکته دست یافتهاند که تنها در ماههای آوریل و مه سال گذشته میلادی، یک هزار دستگاه کامپیوتر توسط شرکت متعلق به «جنگ شی»، به دبی منتقل شده و از آنجا به ایران صادر شده است. به گفته مقامهای رسمی، فردی که از او به عنوان یکی از کارکنان شرکت در دبی یاد شده، در فوریه سال جاری میلادی نیز در دیدار با «جنگ شی» در نیویورک، به ضبط مکالمهای پرداخته که در آن «جنگ شی» «ظاهراً» در مورد جعل صورتحسابهای مربوط به صادرات کالا به ایران توضیح داده است. همین فرد همچنین گفته است که شرکت کارفرمای وی در دبی، لپتاپهایی به ارزش میلیونها دلار از شرکتی در کالیفرنیا خریداری و به ایران صادر کرده است. بر اساس ادعای این فرد، مسعود حبیبیون و محسن معتمدیان، ماهانه در حدود ۳۰۰ هزار دلار تجهیزات کامپیوتری به شرکت کارفرمای وی در دبی فروخته و از اینکه مقصد نهایی این محمولهها ایران است اطلاع داشتهاند. بر اساس اسناد این پرونده گفته شده که در ژانویه سال جاری میلادی آقای حبیبیون از این فرد خواسته که ضمن دروغ گفتن به مأموران فدرال در مورد فعالیت تجاری با ایران، دلیل سفر خود به ایران را دیدار با خانواده و نه فعالیتهای تجاری عنوان کند. در ماههای گذشته چندین شهروند آمریکایی از جمله برخی شهروندان ایرانیتبار به اتهام دست داشتن در معاملات غیرقانونی با ایران، تحت تعقیب قرار گرفتهاند ولی بیشتر موارد در ارتباط معاملات به تجهیزاتی با قابلیت استفاده در برنامههای موشکی و هستهای ایران بوده است. آمریکا از سالها پیش با هدف تشدید فشار برای تغییر رفتار مقامهای تهران در برنامه بحثبرانگیز اتمی، تحریمهای یکجانبهای را علاوه بر تحریمهای بینالمللی مصوب شورای امنیت علیه ایران وضع کرده است و امیدوار است ترکیب این گونه تحریمها با دیپلماسی، ایران را به سمت اعتمادسازی در برنامه اتمیاش هدایت کند. با این حال این تحریمهای یکجانبه تنها بخشهای مرتبط با تکنولوژی اتمی و موشکی را در بر نگرفته و بخشهایی چون بیمه بانکداری و صنعت انرژی ایران و همچنین موارد چون صدور تکنولوژیهای جدید را در بر میگیرد.
هواداران و مخالفان علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن، امروز پس از نماز جمعه در شهرهای مختلف این کشور تظاهرات کردند. هزاران نفر از مخالفان، از جمله، تجمعی در شهر صنعا، پایتخت یمن، برگزار کردند. هزاران تن از هواداران آقای صالح نیز همزمان در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری تجمع کردند. علی عبدالله صالح که ۳۲ سال است، ریاست جمهوری یمن را برعهده دارد، در ماه های اخیر با فشار گسترده مخالفان برای کناره گیری روبرو شده است.
عباس امیریفر، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری، گفت: اگر اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود، قطعا رئیس جمهور بعدی ایران خواهد بود. عباس امیری فر،که از حامیان مشایی و دبیر کل جامعه موسوم به «جامعه وعاظ ولائی» نیزهست، در گفت و گو با خبرگزاری فارس، افزود: اگر کاندیدای مورد حمایت شخص احمدی نژاد آقاي مشايي باشد، قطعا وی رئيس جمهور بعدي ايران خواهد بود. وی گفت: دلیلی ندارد که شورای نگهبان صلاحیت مشایی را تایید نکند. اسفندیار رحیم مشایی اکنون رئیس دفتر رئیس جمهوری است.
وزارت خارجه ایران اعلام کرد که اتباع ایرانی ربوده شده در ولایت فراه در افغانستان روز چهارشنبه گذشته از دست گروگانگیران آزاد و به نقطه امنی انتقال یافتند.وزارت خارجه ایران اعلام کرد که اتباع ایرانی ربوده شده در ولایت فراه در افغانستان روز چهارشنبه گذشته از دست گروگانگیران آزاد و به نقطه امنی انتقال یافتند. حمدالله خوشقدم، یکی از اتباع ایرانی ربوده شده، پس از آزادی به هنگام انتقال به محل امن، در گفتوگو با خبرنگار بخش افغان رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی از نحوه ربودن خود و همکارانش گفت: حمدالله خوشقدم: من حمدالله خوشقدم هستم. از افراد نظارت فراه. در حال انجام وظیفه بودیم. کار میکردیم. مشغول بودیم که اینها آمدند سر همان محل کار و ما را دستگیر کردند و بردند. این افراد خودشان میگفتند که ما از گروه طالب هستیم. ۱۲ تبعه ایرانی که گفته میشد همراه چهار افغان ربوده شدهاند، همگی از سوی خبرگزاریهای گوناگون، به ویژه در ایران، به عنوان «مهندس» توصیف شده بودند. حال آن که حمدالله خوشقدم میگوید که تنها چهار مهندس در میان آنها بوده است. حمدالله خوشقدم: از ما چهار نفر گروه فنی و مهندسی بودند. هشت نفرهم از برادران گروه فنی و کارگر بودند. آقای خوشقدم در مورد علت ربوده شدن خود و گروهش نیز میگوید: میگفتند که شما نباید جاده بسازید. جاده نباید ساخته شود. اتباع ایرانی ربوده شده مشغول آسفالتکاری جادهای مرزی بودند که با کمک مالی ایران در خاک افغانستان ساخته میشود. آقای خوشقدم در مورد امکان ادامه کار جادهسازی در منطقه نیز خوشبین است. خوشقدم: انشاالله که این جادهسازی برای رفاه حال مردم افغانستان است. برای استفاده این مردم است و انشاالله این کار ادامه پیدا خواهد کرد. این عضو گروه درمورد نحوه برخورد ربایندگان با آنها و همچنین تغذیه گروه در روزهایی که در اسارت بودند نیز میگوید: از لحاظ برخورد با ما بد نبودند. از نظر غذا و خوراک هم، از روستاهایی که همان حوالی بودند هر چه که از روستاییان میگرفتند به ما هم میدادند. چیزهایی از قبیل نان و چای و یا اگر غذایی هم بود به ما هم میدادند. خبرها پیشتر حاکی از آن بود که عصر روز یکشنبه، افراد مسلح ناشناس «۱۲ مهندس ایرانی» را که سرگرم احداث جاده در استان فراه در افغانستان بودند ربودهاند. در حالی که سخنگوی والی این استان ربایندگان را از اعضای گروه طالبان اعلام کرد، سخنگوی طالبان در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه، از بیاطلاعی طالبان از این آدمربایی گفته است. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، هم از مقامات افغان خواسته بود که در این مورد به مسئولیت خود در قبال اتباع ایرانی به صورتی «فوری و جدی» عمل کنند.
محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران، می گوید، سپاه درصدد گسترش برد عملیات خود به اقیانوس هند است. آقای جعفری امروز (جمعه) در گفت و گویی با خبرگزاری فارس گفت، "ظاهرا" نیروهای آمریکایی قصد دارند در صورت تمایل به حمله به ایران، ناوهای خود را از خلیج فارس به اقیانوس هند منتقل کنند و عملیات خود را از آنجا انجام دهند. فرمانده کل سپاه پاسداران افزود:سپاه به دنبال اين است كه بتواند برد عملياتي خود را افزايش داده و در اقیانوس هند هم به شناورهاي دشمن دسترسي پيدا كند.
اعلام استعفا یا عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد، مداخلهٔ خامنهای برای بازگرداندن وی، نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای توسط تیم احمدینژاد پس از سه روز از صدور آن، و رفت و برگشتها میان دولت و منتقدان آن نقطهٔ عطفی در تنازع قدرت میان جناحهای سیاسی اقتدارگرا و درون حکومت به شمار میرود.اعلام استعفا یا عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد، مداخلهٔ خامنهای برای بازگرداندن وی، نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای توسط تیم احمدینژاد پس از سه روز از صدور آن، و رفت و برگشتها میان دولت و منتقدان آن نقطهٔ عطفی در تنازع قدرت میان جناحهای سیاسی اقتدارگرا و درون حکومت به شمار میرود. این تحول ظرفیت آن را دارد که به روابط قدرت در رژیم واقعی (و نه حقوقی) ولایت فقیه و نهادهای تحت آن شکلی تازه ببخشد. طلایهٔ این تحول، عنوان تازهٔ دولت احمدینژاد و حامیان آن است که به طور هماهنگ توسط رسانههای سنتگرایان اقتدارگرا به آنها داده شده است: جریان انحرافی. برچسبی تازه رسانههای شبهدولتی و دولتی نزدیک به سنتگرایان در پی ماجراهای مربوط به استعفا و بازگشت حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، عنوان «منحرف» را که قبلا به مشایی و تلویحا به همراهان رئیس دولت نسبت داده میشد آشکارا به کلیت طرفداران دولت بسط دادند و با هماهنگی قابل توجه از این عنوان برای اشاره به جریان مقابل خود استفاده کردند. ظاهرا احمدینژاد و همراهان در شش سال گذشته با بیتوجهی به تصمیمگیری جمعی در میان خودیها و نیز بهرهگیری از قدرت قاهره برای حل و فصل اختلافات درونی، دشمنان بسیاری برای خود از میان همپیمانانشان تراشیدهاند. این تحول از مدتها پیش در جریان بود (با انحرافی خوانده شدن مکتب ایرانی، مستند «ظهور نزدیک است» و معرفی احمدینژاد به عنوان شعیب بن صالح، همایش ایرانیان خارج از کشور، و جشن نوروزی)، اما ایستادگی حامیان دولت در برابر حکم حکومتی رهبری این فرصت را به سنتگرایان داد که عنوان «جریان انحرافی» را به راحتی و آشکارا به کلیت جریان حامی دولت نسبت دهند. در قاموس سنتگرایان مطالب فوق در تشخیص انحراف جنبهٔ فرعی و ثانوی دارند. مهمترین انحراف از نظر آنان، انحراف و فاصلهگیری از روحانیت است. این عنوان آن چنان برای رسانههای سنتگرایان و تریبونهای رهبری هضم و جذب شده که پایگاههای اینترنتی و روزنامههای حامی دولت را «تشکیلات رسانهای جریان انحرافی» نام نهادهاند. سنتگرایان که نقشی عمده در روی کار آمدن دولت احمدینژاد داشتند پس از شکلگیری دولت به تدریج از آن کنار گذاشته شدند. برخی از آنها تا آن حد با دولت احمدینژاد مشکل داشتند که به میرحسین موسوی در شب انتخابات تبریک گفتند. اما در دوران اعتراضات سکوت پیشه کرده یا به اصلاحطلبان تاختند تا در فرصتی دیگر دولت احمدینژاد را مورد تاخت و تاز قرار دهند. از ویژگیهای جریان محافظهکار در ایران صبر پیشه کردن در برابر رقبا تا زمان قرار گرفتن در ضعیفترین شرایط و سپس وارد کردن ضربات است. از دولت امام زمان تا دولت منحرف جریان انحرافی همان جریانی است که خوابهای امام زمانی روحانیت حاکم را تعبیر میکرد. همین جریان است که پس از شش سال و بعد از خروج بسیاری از نمایندگان جریان سنتگرا در دولت مانده است. «جریان انحرافی» دیگر «بخشی» از دولت نیست، بلکه چنان که از آن در رسانههای سنتگرا سخن گفته میشود همهٔ دولت احمدینژاد است. انحرافی بودن دولت (و به نحوی آغاز بسته شدن پروندهٔ آن) تا آن حد برای منتقدان آن مفروض گرفته شده که بخشی از روحانیتگرایان از این که اقتدارگرایان نتوانستهاند جریان احمدینژاد را در این کمپ نگاه دارند غبطه میخورند: «احمدینژاد در دو انتخابات قبلی بهترین گزینه بود، اما در این که ما به وظایف خودمان برای حفظ این گزینه عمل کردیم یا نه، جای بحث دارد. شما به هر کسی که رای بدهید، باید از او مراقبت هم بکنید.» (سلیمی نمین، خبر آنلاین، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) تصفیهٔ دائمی انقلابیون به انقلاب دائمی باور دارند، اما در شرایطی که انقلابیون قدرت را به چنگ میآورند انقلاب دائمی به «تصفیهٔ دائمی» ترجمه میشود. نگاهی به ۳۲ سال تجربهٔ جمهوری اسلامی گواهی بر تصفیه بعد از تصفیه است. تصفیهشدگان به نوبت عناوینی مثل فاسد، طاغوتی، لیبرال، لائیک، مرتد، منافق، محارب، اسلام آمریکایی، منافق جدید، سکولار، جاسوس، وابسته، و جریان فتنه را دریافت کردهاند. در نزاع تازه، دو طرف با برچسبهای اشرافی و انحرافی/فاسد در برابر هم قرار گرفتهاند. دو طرف این نزاع که سه دهه به تصفیههای خونین اشتغال داشتهاند ابایی از تصفیههای خونین تازه ندارند. تاریخ مصرف و چالشهایش آنها که با زدن برچسب به مخالفان خود آنها را روانهٔ زندان و قبرستان میکردهاند اکنون خود برچسبی برای حذف شدن در آیندهٔ نزدیک دریافت داشتهاند و در واکنش به این اتفاق به مظلومنمایی و به رخ کشیدن خدمات خود به نظام مشغول شدهاند. جریان حامی دولت اکنون به خوبی میبیند که صرفا ابزاری برای حذف جریان اصلاحطلبان از حکومت بوده و تاریخ مصرف آن برای روحانیت حاکم و هواداران آن به پایان رسیده است: «برای آنها احمدینژاد تا وقتی خوب و مطلوب [بود] که گوشبهفرمان آنها و فقط رودرروی کارگزاران سابق و افسادطلبها قرار بگیرد، شبانهروز کار کند تا آنها پز اصولگرایی بدهند.» (دولت یار، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) اما این جریان با نفوذی که در مراکز قدرت یافته است برخلاف جریان اصلاحطلبی به آرامی و بدون مبارزهٔ جدی قدرت را ترک نخواهد کرد. این جریان همهٔ ویژگیهای جریان اقتدارگرا و تمامیتطلب روحانی (رهیافت هجومی و حذفی به مخالفان، تکیه بر اراذل و اوباش، اتکا بر قوای قهریه، آتشافروزی در منطقه، امتیازجویی، و تمرکز بر اسطورههای مذهبی) را داراست، به استثنای عدم باور به حق ابدی و ذاتی روحانیت برای حکومت. این نزدیکی و شباهت کار طرفداران روحانیت را برای به خانه فرستادن اعضای این جریان بسیار دشوار میکند. از همین جهت است که دو طرف نزاع به رویارویی سهمگینی میاندیشند: «در فتنه بعدی شرایط بسیار غبارآلود و تشخیص حق از باطل بسیار دشوارتر خواهد بود و ممکن است با عدهای مواجه شویم که با نام قرآن و نماز و علاقه ظاهری به عدالت و مهدویت، به مبارزه با ولایت برخیزند و چه بسا منحرفان با نام صالحین رو در روی انقلاب بایستند... پیچیدگی فتنههای آینده و شباهت بسیار زیاد آنها با جریان حق، قدرت بصیرت بسیار بیشتری میخواهد.» (محمدرضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج، ایسنا، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) انحرافی، اما هنوز قدرتمند اما «جریان انحرافی» آن قدر قدرتمند است که علی خامنهای را مجبور میکند برای ابقای مصلحی دو پیام کتبی، یکی به احمدینژاد و دیگری به مصلحی، بفرستد و رسانهها نیز برای عدم بهانهجویی «جریان انحرافی» اصل نامهٔ رهبر به مصلحی (و نه احمدینژاد، بدون ذکری از رئیس دولت در متن نامه) را منتشر میکنند. احمدینژاد وقعی به حکم حکومتی خامنهای در نامهٔ اول وی ننهاده و آن را مسکوت گذارده بود. (احمد توکلی، جهاننیوز، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰؛ کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) تریبون رهبری نیز برای اشارهٔ ضمنی به این نادیده گرفته شدن یا تاکید بر قدرت مطلقهٔ رهبری، پس از دو روز از صدور نامهٔ خامنهای به مصلحی، آن را همراه با عکسی که خامنهای و مصلحی را در کنار هم نشان میدهد در صفحهٔ اول به چاپ میرساند (کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰). بنا به گزارش کیهان، تا پایان روز سوم از صدور حکم حکومتی خامنهای، احمدینژاد عکسالعملی به آن نشان نداده است. به همین دلیل نیز نامهٔ دوم خامنهای خطاب به مصلحی نوشته شده است. بدین ترتیب پس از نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای برای عزل مشایی از معاونت اول به مدت یک هفته در مرداد ۱۳۸۸، این دومین بار است که احمدینژاد به دستور ولی فقیه بیتوجهی میکند. پیش از این مقامی در جمهوری اسلامی چنین مواجههای با خامنهای نداشته است. تصویری که رسانههای جریان سنتگرا از «جریان انحرافی» به دست میدهند موید قدرت و بلندپروازی و جاهطلبی آن برای پیشروی است: «تحرکات جریان انحرافی که طبق یک برنامه هدفمند تنظیم شده و در حال اجرا میباشد بیش از هر چیز تغییر ساختارهای موجود را هدف خود قرار داده و در این مسیر تزریق بحرانها و تنشهای موضوعی و موضعی را در دستور کار خود قرار داده است.» (جوان آنلاین، ۳۱ فروردین، ۱۳۹۰) «جریان انحرافی» آن چنان قدرت مطلقهٔ ولایت فقیه را به چالش کشیده است که اعضای مجلس احساس میکنند نهاد رهبری تضعیف شده و باید با ارسال نامه به تقویت آن بپردازند. مشکل اصلی اعضای مجلس یا نگهبانان قدرت استبداد دینی آن است که به تبعیت رئیس دولت از رهبری اطمینان ندارند و از وی به صراحت میخواهند به تردیدها در مورد اطاعتپذیری خود از رهبری خاتمه دهد: «انتظار آن است که حضرتعالی در تبعیت از رهبر معظم انقلاب با موضعگیری صریح و حمایت از وزیر اطلاعات به شائبهسازی دشمنان خاتمه دهید.» (تابناک، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) مدیران سایتهای اینترنتی این جریان به دادگاه احضار نمیشوند یا سایتهای آنان (جز چند ساعت) بسته یا فیلتر نمیشود، بلکه کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس آنها را برای گفتوگو فرا میخواند. (مدیران سایتهای جریان انحرافی احضار میشوند، الف، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) در سی و دو سال گذشته هیچ عضوی از «جریانهای انحرافی» برای مذاکره به کمیسیون مجلس دعوت نشده است. نحوهٔ رویارویی دو طرف بیانگر این نکته است که حذف «جریان انحرافی» برای طبقهٔ حاکم روحانی و همراهانشان علیرغم صف عوض کردن برخی از نیروهای نظامی و تبلیغاتی در چند ماه اخیر بسیار پرهزینه است. حذف یک گروه روشنفکر یا نویسنده و استاد دانشگاه یا تکنوکرات برای حکومتهای استبدادی در کوتاهمدت چندان پرهزینه نیست، اما بیرون ریختن کسانی که در دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی مشغول به کار هستند به این آسانی نیست. -------------------------------------------------------------- نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
ساعاتی پس از اعلام وزارت دفاع آمریکا در مورد صدور مجوز اعزام هواپیماهای بیسرنشین برای کمک به شورشیان مخالف معمر قذافی، سناتور جمهوریخواه جان مککین نیز با هدف دیدار با مخالفان قذافی وارد بنغازی شد.ساعاتی پس از اعلام وزارت دفاع آمریکا در مورد صدور مجوز اعزام هواپیماهای بیسرنشین برای کمک به شورشیان مخالف معمر قذافی، سناتور جمهوریخواه جان مککین نیز با هدف دیدار با مخالفان قذافی وارد بنغازی شد. آقای مککين، رقیب اصلی باراک اوباما در انتخابات پیشین ریاست جمهوری که از موافقان مداخله نظامی آمريکا در ليبی است، روز جمعه در بدو ورود به بنغازی اعلام کرد که شورشيان و معترضان ليبی «قهرمان» هستند و بايد از آنها حمايت شود. به گزارش آسوشيتدپرس، آقای مککين همچنین افزود که «برای بررسی شرايط» و نيز ديدار با مقامات شورای انتقالی ملی وارد بنغازی شده است. این سناتور جمهوریخواه از ایالت آریزونا، برجسته ترین شخصیت سیاسی برجسته آمريکايی است که از تشکيلات مخالفان در شرق ليبی ديدار میکند. پیش از این در روز پنجشنبه رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا اعلام کرده بود که دستور اعزام هواپيماهای بدون سرنشين از سوی رئيسجمهور آمريکا صادر شده و برای نخستين بار، اين جنگ افزارها به ليبی اعزام میشوند. مخالفان و معترضان در ليبی میگويند حملات هوايی ناتو، نيروهای سازمان آتلانتيک شمالی کافی و مؤثر نيست و آمريکا بايد مانند روزهای آغازین عمليات ائتلاف بینالمللی در این حملات حضور داشته باشد. در این میان آقای مککين از اقدام باراک اوباما برای حضور نظامی محدود در ليبی حمايت کرده و از منتقدان انتقال فرماندهی نيروهای ائتلاف نظامی ليبی به ناتو به شمار میرود، گفته است که خواهان اقدام نظامی بيشتر آمريکا در ليبی و ارسال تسليحات و مهمات به شورشيان ليبی است. آقای مککين، حتی پيش از تصويب قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل برای محافظت از جان غيرنظاميان در ليبی، خواهان اقدام نظامی آمريکا در ليبی بود. تصميم آمريکا برای ارسال هواپيماهای بدون سرنشين مورد استقبال مخالفان قذافی قرار گرفته است و شورشیان ابراز اميدواری کردهاند که اين حمايت نظامی به آزادی مصراته کمک کند و به حضور سنگين نيروهای حامی معمر قذافی در اين شهر پايان دهد. هواپيماهای بدون سرنشين که آمريکا از آنها برای حمله به گروههای تروريستی در پاکستان نیز استفاده میکند، در فاصلهای کم از سطح زمين پرواز میکند و میتواند به هدفهای دقيق و برنامهريزی شده حمله کند. همزمان از لیبی خبر میرسد که حملات نيروهای ناتو به حاميان قذافی ادامه دارد و بر اساس اعلام روز جمعه تلويزيون دولتی ليبی، دست کم ۹ تن در جريان حملات هوايی به شهر سرت، زادگاه معمر قذافی، کشته شدهاند.
مقام های امنیتی پاکستان می گویند، امروز (جمعه) در پی حمله یک هواپیمای بدون سرنشین به خانه ای در ایالت وزیرستان شمالی، واقع در شمال غرب پاکستان، دستکم ۲۲ شبه نظامی کشته شدند. این خانه ظاهرا مخفیگاه شبه نظامیان بوده است ولی مقام های پاکستانی می گویند، چند غیرنظامی نیز در بین کشته شدگان دیده می شوند. به گفته آنها، ۲۰۰ شبه نظامی، دیروز بعد از ظهر، به یک ایست بازرسی در منطقه مرزی میان پاکستان و افغانستان حمله کرده و ۱۴ نیروی امنیتی پاکستانی را کشته اند.
سناتور جان مک کین، از سیاستمداران حزب جمهوریخواه آمریکا و رقیب اصلی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر این کشور، برای گفت و گو با مخالفان قذافی وارد لیبی شد. آقای مک کین در بدو ورود به شهر بنغازی، پایگاه اصلی مخالفان رهبر لیبی، شورشیان را قهرمان خواند. وی که از مخالفان سرسخت دخالت نظامی آمریکا در لیبی بود، در این بین عملکرد نظامی اعضای ناتو را در لیبی ناکافی دانسته و خواستار افزایش دخالت نظامی کشورش شده است.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص و وبسایت افشاگر ویکیلیکس در «سند» تازهای مدعی شدهاند که ایران تنها درصدد دستیابی به سلاح اتمی نیست بلکه برای دستیابی به جنگافزارهای شیمیایی نیز تلاش میکند، و در این راستا از یاری چین برخوردار است.روزنامه اسرائیلی هاآرتص و وبسایت افشاگر ویکیلیکس در «سند» تازهای مدعی شدهاند که ایران تنها درصدد دستیابی به سلاح اتمی نیست بلکه برای دستیابی به جنگافزارهای شیمیایی نیز تلاش میکند، و در این راستا از یاری چین برخوردار است. هاآرتص پنجشنبه در گزارشی که آن را خبر«اختصاصی» خود از ویکی لیکس نامید، ادعا کرده است که کارخانهای در نزدیکی قم، دست اندر کار بخشی از برنامههای تولید جنگ افزار شیمیایی در ایران است. این امر در تلگرامی که امضای هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا را دارد، افشا شده است. هاآرتص با استناد به تلگرام یاد شده که از ویکیلیکس دریافت کرده، مینویسد: سخن از یادداشتی است که هیلاری کلینتون به تاریخ ۲۴ ژوییه ۲۰۰۹ برای سفارت آمریکا در پکن، پایتخت چین، فرستاده است؛ نامهای که در آن، نگرانی آمریکا از اقدام یک شرکت چین بنام «زیبو چمت» در همکاری در برنامههای ایران در تولید سلاح کشتار همگانی، بازتاب یافته است. خانم کلینتون در این نامه نوشته است که شرکت یاد شده چینی در کار انتقال اطلاعات و تجهیزات حیاتی برای برنامه شیمیایی ایران است درحالی که «منشور گروه استرالیا» که چین نیز عضو آن است، انتقال این دانش و تجهیزات برای ایران را منع کرده است. «منشور گروه استرالیا» جزئیات تجهیزات و مواد ممنوعه برای تجارت را با هدف جلوگیری از کاربرد آنها در برنامههای تولید جنگافزار کشتار همگانی کشورها، شرح داده است. تلگرام خانم کلینتون میگوید که «انتقال تجهیزات از سوی شرکت چینی به ایران، توان ایران را برای تولید مستقل (مواد) مورد نیاز برای کاربرد در برنامه جنگ افزار شیمیایی این کشور، به میزان قابل ملاحظهای ارتقا میدهد». براساس این تلگرام، از سفارت آمریکا در چین خواسته شده است که این امر را با دولت چین در میان بگذارد و بطلبد که اقدامات قاطعی علیه این شرکت بردارد تا ارسال محمولهها به ایران را متوقف کند. بر اساس این «سند»، شرکت «زیبو چمت» از آوریل ۲۰۰۷ در فهرست سیاه آمریکا قرار گرفت زیرا از همان زمان این ظن مطرح بود که تجهیزات مشابه به ایران و سوریه فروخته است. این سند میگوید که در آن هنگام، دولت چین ناچار به تحقیقات درباره این شرکت شد اما در نهایت، «مجازات محدودی» علیه آن اعمال کرد، که سند ویکی لیکس به این «مجازات محدود» اشارهای نکرده است. به نوشته هاآرتص، در هر حال، «مجازات محدود» نیز کارساز نبود چرا که دو سال پیش، دوباره «بر خلاف منشور گروه استرالیا»، تجهیزات و تکنولوژی را در اختیار ایران گذاشت. این گزارش میگوید که معامله بعدی شرکت چینی، با یک شرکت ایرانی به نام «آذرجم» که در پارک صنعتی «شکوهیه» در نزدیکی قم فعالیت دارد، صورت گرفته است. هاآرتص مدعی است که «زیبو چمت» فنآوری و اطلاعاتی به ایران داده است که این کشور را در تولید مخازن فشار شیشهاندودی یاری داده است که در برابر ترکیبات شیمیایی، مصون و مقاوم است. در این مخازن فشار میتوان مواد اصلی شیمیایی را در روند تولید جنگافزار شیمیایی مانند گاز اعصاب نگهداری کرد، بدون آنکه ترکیبات بسیار قوی سمی به ظرف عظیمی که این مواد در آن ریخته شدهاند، لطمهای بزند یا این مواد از آن به هوا متصاعد شود. هاآرتص میگوید که تلگرام خانم کلینتون «نشان میدهد در حالی که جامعه جهانی با نگرانی پیشرفت برنامه هستهای ایران را رصد میکند؛ پیشرفتی که در ماههای اخیر در سایه تلاطمهای سیاسی خاورمیانه سریعتر نیز شده است، تهران به برنامههای تولید جنگافزار خود ادامه میدهد؛ چه تسلیحات متعارف و چه جنگافزارهای غیرمتعارف، از جمله سلاح شیمیایی». هاآرتص یادآور میشود که ایران از اواخر دهه هشتاد میلادی، به عنوان یکی از «عبرت»های جنگ هشت ساله خود با عراق، تصمیم به تولید جنگافزار شیمیایی گرفت؛ ارتش صدام حسین در آن جنگ علیه سربازان و مردم ایران جنگ افزار شیمیایی به کار برده بود و با گذشت ۲۳ سال از پایان آن جنگ نیز هنوز هزاران رزمنده ایرانی مجروح شیمیایی در جامعه ایران زندگی میکنند. هاآرتص یادآوری میکند که یکی از تأمینکنندگان بزرگ مواد برای برنامه شیمیایی ایران، شهروند اسرائیلی، ناخوم مینبر بود که در روندی طولانی در دهه نود در دادگاه اسرائیل محاکمه شد و هنوز نیز در حال گذراندن ۱۶ سال حکم حبس خود است و همه درخواستهایش برای آزادی زودهنگام رد شده و تنها دو سال دیگر با تکمیل دوره حبس، باید در انتظار آزادی خود باشد.
وزارت دادگستری آمریکا چند شخصیت حقیقی و حقوقی را به نقض تحریمها علیه جمهوری اسلامی و صدور قطعات و تجهیزات کامپیوتری به ایران متهم کرد. جِی شیه (Jeng "Jay" Shih) و شرکت صنعتی و بازرگانی متعلق به او در نیویورک و همچنین دو تن دیگر به نامهای مسعود حبیبیون و محسن معتمدیان که شرکتی را در ایالت کالیفرنیا اداره میکنند، متهم شدهاند که بدون داشتن مجوز از وزارت خزانهداری آمریکا، قطعات کامپیوتری به ارزش میلیونها دلار به ایران صادر کردهاند. این افراد، همچنین به «دسیسهچینی و دروغگویی» در مراحل تحقیقات متهم شدهاند.
آمریکا میگوید برای برطرف کردن ضعفهای عملیاتی علیه نیروهای معمر قذافی، پرواز جنگنده موشکاندازهای بدون سرنشین آمریکایی بر فراز لیبی آغاز شده است. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت: «رئیس جمهور از تواناییهای ویژه آمریکا سخن گفته بود. اکنون او اجازه داده است در جنگ لیبی از هواپیماهای مسلح بدون سرنشین استفاده شود. فکر میکنم امروز نخستین ماموریت این جنگندهها آغاز شده باشد و بهگمان من، این امر بر توانایی و دقت عملیات خواهد افزود». بهگفته مقامهای آمریکایی، هواپیماهای بدون سرنشین از امکان پرواز در ارتفاع پایین و قابلیت حمل موشکهای هوا به زمین، برخوردارند.
فعالان سیاسی سوریه اعلام کردهاند قصد دارند امروز (جمعه) دست به راهپیمایی اعتراضی بزنند. معترضان سوری میگویند پس از لغو قانون وضعیت فوقالعاده، حکومت بشار اسد میبایست زندانیان سیاسی را آزاد میکرد و در قانون اساسی، که به حزب بعث جایگاهی ویژه عطا کرده، اصلاحاتی اِعمال میکرد. خبرگزاري رسمی سوريه روز پنجشنبه اعلام کرد که رئیس جمهوری آن کشور در فرمانهایی جداگانه، قانون وضعیت فوقالعاده را لغو، دادگاه عالی امنيت را منحل و بر حق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در اين كشور تاكيد كرده است.
تبادل آتش میان افراد مسلح ناشناس، با نیروی انتظامی جمهوری اسلامی تا پاسی از نیمهشب گذشته در نزدیکی سنندج ادامه داشت. به گزارش خبرگزاری مهر، درگیری مسلحانه در روستای حسنآباد، در پنج کیلومتری سنندج، از بعدازظهر پنجشنبه آغاز شد و تا ساعتهای نزدیک به نیمهشب، صدای شلیک گلوله همچنان از این روستا به گوش می رسید. برپایه همین گزارش، ابراهیم کاظمینژاد، معاون اجتماعی و ارشاد فرماندهی انتظامی کردستان، خبر درگیری را تایید کرده و از اعزام گروهی برای بررسی موضوع خبر داده است؛ اما مقامهای محلی در باره جزئیات این حادثه اظهار نظری نکردهاند. اندکی پیش از انتشار خبر این درگیری مسلحانه در نزدیکی سنندج، محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، این شهر را بهمقصد ایلام ترک کرده بود.
وزیر دفاع آمریکا میگوید جنگ در افغانستان تا پایان امسال شاهد یک نقطه عطف یا تغییری معناداری خواهد بود. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، روز پنجشنبه در نشستی خبری در واشینگتن گفت که گسترش عملیات نظامی آمریکا و همپیمانانش در افغانستان، در یک ماه گذشته نیروهای طالبان را از مناطقی که سالیان سال در اختیار داشتند عقب رانده است. همچنین بهگفته وزیر دفاع آمریکا، در صورت خنثی شدن پاتکهای تابستانی طالبان و در صورتی که دولت افغانستان بتواند کنترل بیشتری بر مناطق داشته باشد، از سال آینده نیروهای آمریکایی حضور کمتری در صحنه عملیات خواهند داشت. دولت آمریکا اعلام کرده است که از اواسط تابستان بخشی از یکصد هزار نیروی نظامی خود را از افغانستان خارج خواهد کرد.
امروز (۲۲ آوریل) در ۱۹۲ کشور جهان آیینهایی برای بزرگداشت «روز زمین»، و با شعار «یک میلیارد اقدام سبز» برگزار میشود. سازمان ملل از مردم جهان خواسته است تا با اقدامهایی به ظاهر کوچک، مانند استفاده از دوچرخه به جای اتوموبیل، استفاده از لامپهای کممصرف، و کاهش مصرف حشرهکشها و دیگر افشانههای سمی، گامی برای بهبود وضعیت محیط زیست بردارد. امسال چهل و یکمین سالی است که سازمان ملل متحد مراسم روز زمین را برگزار میکند.
مقامهای پاکستانی از کشته شدن ۱۵ تن در انفجاری در یکی از بزرگترین قمارخانهها در شهر کراچی خبر میدهند. رئیس پلیس کراچی میگوید این موضوع که انفجار از سوی تروریستها انجام گرفته است یا نه و نیز انگیزه عاملان بمبگذاری، در دست بررسی است. این انفجار ۳۰ زخمی نیز برجای گذاشته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر