وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد، در آستانه روز جهانی کارگر، به صراحت با افزایش دستمزد کارگران مخالفت کرد.
به گزارش ایسنا، شمس الدین حسینی بدون اشاره به اینکه دولت به وظیفه خود برای کنترل تورم عمل نکرده و در نتیجه بار تورم بر دوش اقشار ضعیف سنگینی میکند، گفت: افزایش دستمزد و تورم، یک دور باطل است و باید متوقف شود.
این عضو دولت دهم همچنین بیآنکه از علت پرداخت نشدن بدهیهای دولت به تامین اجتماعی که دشواریهای بسیاری برای مستمریبگیران ایجاد کرده، سخن بگوید، مدعی شد: به جای افزایش دستمزد، باید به دنبال حمایتهایی از جنس دیگر برای کارگران بود.
این گفته های وزیر اقتصاد در واکنش به انتقادهای گسترده فعالان کارگری از افزایش محدود حداقل حقوق ماهانه کارگران برای سال جاری مطرح شده است.
کارگران و تشکلهای کارگری معتقدند تعیین حقوق ۳۳۰ هزار تومانی برای کارگران، با توجه به خط فقر یک میلیون تومانی در ایران، پاسخگوی هزینه های زندگی نیست.
میرحسین موسوی: ما می گوئیم نهادی چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند.
امام جمعه یزد گفت: آمارهای ارائه شده توسط برخی مسئولان در زمینه اشتغال دور از ذهن است و لازم است به منظور عدم سلب اعتماد مردم، مسئولان در ارائه این آمار صادق باشند.
به گزارش مهر، حجت الاسلام محمدعلی صدوقی در خطبههای این هفته نمازجمعه با بیان این مطلب، افزود: برای ایجاد هر شغل در کشور بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان باید هزینه شود بنابراین با انجام محاسبات ساده میتوان دریافت که با هزینههای انجام شده در زمینه اشتغال نمیتواند تا این میزان اشتغالزایی کرده باشد.
وی خاطرنشان کرد: ارائه چنین آمارهایی در مردم ایجاد بیاعتمادی نسبت به مسئولان و آنها را دلسرد میکند.
صدوقی با اشاره به سوم اردیبهشت ماه، روز ملی کارآفرینی اظهار داشت: از آنجا که امسال از سوی رهبر معظم انقلاب به نام سال جهاد اقتصادی نامگذاری شده است، برای اینکه بتوانیم در اقتصاد کشور جهش و جهاد داشته باشیم راهی به جز برنامهریزی صحیح و هدایت درآمدهای نفتی به سوی کارآفرینی نداریم.
خطیب جمعه یزد با تاکید بر اینکه دروازههای کشور نباید به سوی کالاهای وارداتی باز شود، افزود: بزرگترین ضربههای اقتصادی به تولیدکنندگان و کارآفرینان توسط کالاهای وارداتی به ویژه کالاهای قاچاق وارد میشود.
وی با تاکید بر جذب سرمایهگذاریهای خارجی برای ایجاد اشتغال عنوان کرد: در صورتی که زیرساختهای جذب سرمایهگذاری خارجی نظیر خطوط انتقال آب، برق، گاز، راه و … تامین شود، سرمایه گذاران خارجی میتوانند کمک بسیار خوبی برای ایجاد اشتغال باشند.
سایت جماران، به مناسبت دوم اردیبهشت ماه و در سی و دومین سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سخنان و مواضع امام خمینی (س) درباره این نهاد انقلابی را گردآوری کرده است؛ سخنانی خواندنی و درسآموز که مملو است از تأکیدات بنیانگذار جمهوری اسلامی بر لزوم پرهیز از ورود جهتگیریهای سیاسی به سپاه، ممانعت از دخالت نظامیان در سیاست، خطر سوء استفاده از قدرت، هشدار نسبت به اعمال خودسرانه و … که این روزها بسیار خواندنی است:
اسلام را همان طور که هست، عرضه کنید
از همه کمیتهها، از همه پاسدارها، از همه معممین، از همه اهل منبر، از همه اهل محراب، از همه مسلمانها، عاجزانه، با کمال عجز و تواضع، استدعا مىکنم که این اسلامى که الآن به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید؛ همان طور که هست عرضه کنید. اگر اسلام را همان طور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش مىکند؛ متاع خوبى است. اما اگر چنانچه امروز خداى نخواسته ما یک جور عملى بکنیم که این عمل اسباب این بشود که بگویند اسلام اینطور هست، بزرگتر خیانت را ما به اسلام کردیم. این یک سفارش عمومى است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه، به همه قشرهاى ملت باید عرض بکنم با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد، یک قدم. با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیته هایى که در تحت کفالت شماست اشخاصى توى آن نباشند که خلاف اسلام عمل مىکنند. با کمال دقت ملاحظه کنید کسانى که به عنوان اسلام، به عنوان مسلمین، به عنوان چه، معممین کذا، اینها یک قدم خلاف برندارند که خداى نخواسته چهره اسلام را برخلاف آنطورى که هست قبیح نشان بدهند. این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسئولیتش هم بیشتر. همه ما مسئولیم که این کار را انجام بدهیم؛ یعنى آنطور که، آنقدرى که، قدرت داریم این کار را انجام بدهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومتهاى دیگر هست و تا حالا دستشان چیزى نبوده؛ حالا که دستشان آمده، همانند که بودند و همانند که هستند .
منبع: صحیفه امام، ج۸، ص: ۵
خدمت ارزشمند پاسداران
چیزى که هم به بانوان و هم به آقایان پاسداران باید عرض کنم، بعد از آنکه تشکر مى کنم از شما جوانهاى برومند که عمرتان را، وقتتان را، جوانىتان را صرف دارید مى کنید در راه اسلام- و این اسلام است [که] شما را در نیمههاى شب، که جوان باید بخوابد، شما را بیدار نگه مىدارد. و این ایمان است که جوانى از مورد مطمئن بیاید در مورد خطرناک. از رختخواب منزلش، که هم مطمئن است و هم محل خواب است، بیاید در کوچهها، در خیابانها، پاسدارى کند؛ در صورتى که هم خواب از چشمش رفته است، و هم احتمال خطر است. این یک خدمت ارزشدارى است، و شما الزامى به این معنا ندارید؛ خودتان آمدید. ارزش این خدمت این است که بدون اینکه کسى شما را الزام کند به اینکه این خدمت را بکنید خودتان انتخاب کردید این خدمت را. چنانکه بانوان هم [در] همین معنا شریکند که در وقتى که همه خطرها بود، هم شما در خیابانها رفتید، هم آن بانوان محترمه. و هیچ کس هم شما را الزام نکرده بود که بیایید بریزید در خیابان، یا بروید پشت بامها «اللَّه اکبر» بگویید و مورد اصابت گلوله مثلًا شاید واقع بشوید. این قدرت ایمان بود که شما را به خیابانها کشید و بانوان را به خیابانها. و ارزش عمل همین است. یکوقت این است که یک سازمانى است که روى آن سازمان الزام دارد انسان به اینکه برود بیرون خودش را به خطر بیندازد. یکوقت این است که نه، هیچ سازمانى که او را الزام کند نیست؛ داوطلب است براى اینکه برود و خدمت کند. آنکه ارزش به خدمت و به عمل زیاد مىدهد همین معناست که با همه مشکلات و با همه خطرها در اول نهضت همهتان به خیابانها رفتید و مقابل توپ و تانک، بدون اینکه کسى شما را الزام کرده باشدو حالا هم همه به همین معنا حاضرید و دارید شما پاسدارى مىکنید. و ارزش این پاسدارى خیلى زیاد است و من امیدوارم که همه ما و همه شما را خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد و همه در خدمت امام زمان باشید .
صحیفه امام، ج۸، ص: ۲۰۸
خطر سوء استفاده از قدرت
و اگر خداى نخواسته یک انحرافى حاصل بشود، یک تعدى از طرف آنهایى که مىگویند ما پاسدار اسلام هستیم به برادرانشان بشود، حالایى که قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از این قدرت و قوه و آزادى سوء استفاده کنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى کنند، به منازل مردم تعدى خداى نخواسته بکنند، آن وقت نه اینکه یک آدم عادى این کار را کرده است- آن آدم عادى هم مجرم است- لکن یک جمعیتى که به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامى هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته از پاسدارهاى جنود اسلامى، پاسدارهاى جمهورى اسلامى، یک اشتباه و خطایى حاصل بشود، این فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادى حاصل بشود. براى اینکه اینها خودشان را معرفى مىکنند که ما جنود اسلام هستیم، ما پاسدار اسلام هستیم؛ و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند که روى خط اسلام مشى کنند، کارهایشان کارهاى اسلامى باشد .
منبع: صحیفه امام، ج۸، ص: ۲۷۹
رسالت پاسدارى در حساس ترین مقطع،از خودمان پاسدارى کنیم ما تحت مراقبت دشمن هستیم
بنابراین، از من تا آقا، تا همه اقشار ملت، الآن پاسدارى از اسلام به این معنا [ست] که همچو پاسدارى بکنیم که بهانه دست این اشخاصى که بهانه گیر هستند و جرم من را و جرم شما را پاى مکتب حساب مىکنند، یک همچو بهانهاى دست اینها ندهیم. از خودمان پاسدارى کنیم. بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم؛ تحت مراقبت دوست هستیم؛ تحت مراقبت اولیاى خدا هستیم؛ تحت مراقبت خدا هم هستیم. عالم محضر خداست، الآن ما در محضر خدا هستیم. خدا همه جا هست؛ حضور دارد. اگر خلافى بکنیم، در حضور خدا خلاف کردیم؛ در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعاى به اینکه جمهورى اسلامى است و الآن هم رژیم رژیم جمهورى اسلامى است، اگر خداى نخواسته ما به وظایفى که باید پاسدار عمل کند [عمل نکنیم]، من هم پاسدارم، آقا هم پاسدار است، و شما همه، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند.
منبع: صحیفه امام، ج۸، ص: ۳۸۹
مسئولیت مهم پاسداران
پاسدارها در عین حالى که شغلشان بسیار شریف است، لکن مسئولیتشان هم زیاد است. مبادا یک وقتى کارى انجام داده بشود، از بعض از نادانها که اسباب این بشود که اصل پاسداران را مردم راجع به آنها یک چیزى بگویند. باید خود شما از اشخاصى که یک قدرى مثلًا جوان هستند، یک قدرى تند هستند، یا گاهى جهالت دارند، شماها باید جلوگیرى کنید. نگذارید یک وقتى پاسدارى مثلًا یک کار خلافى بکند، موجب بشود که بگویند پاسدارهاى جمهورى اسلامى هم این طورى هستند، و این امر مهمى است که به عهده خود شماست، و امیدوارم از این به بعد هم پاسداریتان یک پاسدارى خالصانه و براى اسلام باشد و همه با هم به پیش بروید و موفَّق و مؤیَّد باشید. و امیدوارم که این بچه هایى که حالا آمدند براى ما شعر خواندند، اینها هم پاسداران اسلام بشوند و بعدها ملحق بشوند به شماها در پاسدارى، و خوب تربیت بشوند و خوب درس بخوانند. خدا همه شما را ان شاء اللَّه حفظ کند و من دعا به همه مىکنم و خدمتگزار همه شما هستم. سلام بر همه شما، ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید.
اگر سپاه نبود کشور هم نبود،من از سپاه راضى هستم
من از سپاه راضى هستم، و به هیچ وجه نظرم از شما برنمى گردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامى مىدارم. چشم من به شماست. شما هیچ سابقهاى جز سابقه اسلامى ندارید. سلام مرا به همه برسانید. من از همه شما متشکرم. من به همه دعا مىکنم. اوضاع ان شاء اللَّه به تدریج درست مىشود؛ نارضایتىها رفع مىشود. خطرْ مملکت را تهدید نمىکند، زحمت ما را فراوان مىکند. آنها را سرکوب مىکنیم. باید بیشتر کار کرد؛ باید بیدار بود. اوضاع مملکت خوب مىشود و این طور نمىماند. به دولت دستور مىدهم سریعاً به کارهاى شما رسیدگى کند و بودجهتان را هرچه زودتر بپردازد. خداوند همه شما را تأیید کند ..
منبع: صحیفه امام، ج۹، ص: ۳۱۵
خطر گرفتارى اسلام،سر خود کارهایى مىکنند که ضرر به حیثیت اسلام مىخورد
من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمدرضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طورى که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم. این نگرانى هست و زیاد است. آدمهاى جاهلى هستند که به خیال خودشان خدمت مىکنند براى اسلام، خدمت مىکنند، لکن سر خود کارهایى مىکنند که ضرر به حیثیت اسلام مىخورد. از همه اطراف به ما فشار آمده است. از اصفهان مفصل نوشتهاند. دیروز هم باز آقاى «خادمى» (۱) نوشتهاند. تعبیر ایشان این است که در اصفهان مشغول غارت کردن مردماند. از خرم آباد آمدهاند اینجا که اینها؛ هرکس یک چیزى دارد به اسم سرمایه دارى مىریزند و مىگیرند، و اصلًا موازین تو کار نیست. همان طورى که در رژیم سابق بدون میزان اسلامى و شرعى عمل مىکردند، حالا هم بدون میزان شرعى و عقلى عمل مىکنند، و این تأسف بسیار دارد.
منبع: صحیفه امام، ج۱۱، ص: ۳۱۳
لزوم حفظ وجاهت سپاه
مسئله دیگر صدور انقلاب است که بارها گفتهام: ما با کسى جنگى نداریم. امروز انقلاب ما صادر شده است. در همه جا اسم اسلام است و مستضعفین به اسلام چشم دوختهاند. باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آنگونه که هست، به دنیا معرفى نمایید. وقتى ملتها اسلام را شناختند، قهراً به آن روى مىآورند و ما چیزى جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمىخواهیم. من به شما نصیحت مىکنم که حیثیت و وجاهت خود را در میان مردم حفظ کنید. البته در بین شما، جوانهاى تندى هم هستند که باید آنها را تعدیل کنید تا کارهایى را که برخلاف مشى کلى سپاه است، انجام ندهند. براى نزدیکى سپاه با روحانیت، از آقاى منتظرى، (۱) که در قم هستند، کمک بگیرید. براى خدا تبلیغات کنید که تبلیغات امر مهمى است. به همان اندازه که تبلیغات براى مستکبرین و زورگویان مضر است، به همان اندازه و یا بیشتر، براى مستضعفین مفید است. مراعات حال مردم را بنمایید. انصافاً مردم ایران حق بزرگى بر انقلاب دارند. به خدا بیشتر اعتماد کنید. خداوند همه شما را محترم و معزز نگه دارد و دست دشمنان اسلام را قطع کند ..
منبع: صحیفه امام، ج۱۵، ص: ۳۲۲
اى کاش من هم یک پاسدار بودم
شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامى به دست شما اجرا مىشود، هرکس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنى چند از پاسداران به این فکر افتادم کهاى کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه مىکنند و من چه کار. آنها مىروند با دشمن اسلام مىجنگند و من در اینجا هستم و نمىتوانم. شما قدر خودتان را بدانید.
خداوند به شما عنایت داشته است که شما را مهیا کرده تا قرآن کریم و اسلام عزیز و میهن اسلامى را حفظ کنید. نظام الهى مقرر کرده است تا شما براى خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکة اللَّه و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوى باشد. هر قدمى که براى اسلام برمىدارید قدمى است الهى که خدا براى شما پیش آورده است. شما روى تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمداللَّه هست. روحیه قوى این جوانان بیست ساله از امورى است که انسان را به تعجب وامى دارد. مقصد امروز ما این است که این کشور آفت زده، غربزده و سلطنت زده را به اسلام برگردانیم و غرضى غیر از این نداریم .
منبع: صحیفه امام، ج۱۵، ص: ۴۹۷
لزوم حفظ محبوبیت سپاه در میان مردم
این محبوبیتى که شما الآن در بین مردم دارید این خیلى ارزش دارد؛ این را باید حفظ کنید. مادامى که شما این محبوبیت را دارید در بین مردم و مردم پشتیبان شما هستند، این سپاه به قوت خودش باقى هست و مىتواند خدمت بکند. و اگر- خداى نخواسته- یک وقتى لغزشهایى پیدا بشود و جلوگیرى نشود آن وقت هم ممکن است سرایت بکند. و ممکن است یک اشخاصى باشند که- خداى نخواسته- وارد شده باشند در بین شماها و بخواهند یک کارهایى را بکنند. این هم یک مسئله مهمى است که من کراراً تذکر دادهام که این جهت [را] خیلى باید توجه داشته باشید. بلکه در همین کارى که شما انجام مىدهید که کار تبلیغاتى است و بسیار مهم است، باید توجه کنید که اشخاص که آشنا با آنها هستید در این امر باید باشند. بعد هم نوشتههاى شما را همان طورى که دیدید که نظر دارند، حوزه علمیه هم نظر دارد به این، آنها نظر داشته باشند که اگر یک وقت- خداى نخواسته- از زیر قلم یک کسى اشتباهى در رفت، یا اگر خداى نخواسته کسى باشد که بخواهد اشتباهات درست کند، آنها توجه داشته باشند و به کمک همه جلوگیرى بشود .
منبع: صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۲۳۰
دخالت ننمودن سپاه در مسائل سیاسى
وزارتخانه سپاه تازه متولد شده است. باید مواظبت کنید از اول وضعى که در وزارتخانههاى سابق بود پیش نیاید. به هم زدن وزارتخانههاى سابق خیلى وقت لازم دارد، ولى این وزارتخانه دست خود آقایان است. سعى کنید جهات اسلامى را خوب رعایت کنید. مهم این است که در سپاه وضعى پیش نیاید که به روحیه سپاهىها صدمه بخورد. عمده در این جمهورى بعد از حفظ جهات اسلامى این است که بین سپاه و مردم و سپاه و ارتش اختلافى نشود، که بحمداللَّه امروز نیست. شما باید سعى کنید جهات سیاسى در سپاه وارد نشود، که اگر افکار سیاسى وارد سپاه شود، جهات نظامى آن از بین مىرود. همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند، نه یک جنگنده غیر خدمتگزار، و با ارتشىها با برادرى رفتار کنند. مقصد یکى است؛ حفظ اسلام و کشور است، باید این مقصد را به پایان برسانید و بین خودتان و مردم و ارتش رفتار خوب داشته باشید .
منبع: صحیفه امام، ج۱۸، ص: ۴۶
به وجود یکایک شما نیازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ
چه بسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازى به وجودِ ما است که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگى نمىکنید. ولى من بهطور جِدّ و اکید مىگویم که انقلاب و جمهورى اسلامى و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، که بحق از بزرگترین سنگرهاى دفاع از ارزشهاى الهى نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ. من باز تأکید مىکنم که ما در سیاست خود براى رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شوراى امنیت جدى هستیم، و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولى آثار کارشکنى را در سیاست و رفتار نظامى عراق مشاهده مىکنیم، که بعید به نظر نمىرسد که دست بعضى از قدرتها و ابرقدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بسا صدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجدداً آزمایش کنند .
در هر حال، ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهاى حساس و تعیین کنندهاى در پیش داریم؛ و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت؛ که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند، و از کیْد و مکر جهانخواران و امریکا و شوروى غافل نمانند؛ و حتى در شرایط بازسازى نیروهاى مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازى نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامى و دفاعى به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوّتها و ضعفها و طرحها و برنامهها، و در حقیقت ترسیم استراتژى دفاع همه جانبه، نبوده است. ولى در شرایط عادى باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوختهها و تجربهها و استعدادها و طرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهاى مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعى و حقیقى بسیج و ارتش بیست میلیونى، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروى از خطوط کلى سیاست نظامى کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادرى و وحدتى که در میدانهاى نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوى که میان شما و روحانیون عزیز برقرار بوده به مجامع داخلى و به همه محیطهاى سیاسى و اجتماعى و نظامى کشانده شود، تا انقلاب اسلامى ما از خطر آفتها و تفرقهها و بىتفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایههاى عظیمى که محصول سالها تجربه و تلاش در عُسرتها و فراز و نشیبها بوده است، در مسیر زندگى روزمره به فراموشى سپرده شود .
منبع: صحیفه امام، ج۲۱، ص: ۱۳۵
وصیت اکید: عدم دخول نظامیان در سیاست
وصیت اکید من به قواى مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مىتوانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظیفه شرعى و میهنى آنان است که اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملى انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که- بى اشکال به تباهى کشیده مىشوند- و یا در بازیهاى سیاسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است که با قاطعیت از این امر جلوگیرى نماید تا کشور از آسیب در امان باشد .
منبع: صحیفه امام، ج۲۱، ص: ۴۳۳
کلمه- مهدی عباسی: این روزها دنیای سیاست رسمی در ایران خبرهایی کوتاه اما بسیار موثر را مشاهده میکند. در جلسه هیات دولت، وزیری دچار حمله قلبی میشود و وزیری دیگر استعفا میدهد، وزارت اول مجبور به دادن بیانیه رسمی درباره وضعیت جسمانی وزیر میشود و برای جلوگیری از کنار رفتن وزیر دوم، عالیترین مقام رسمی حکومتی مداخله میکند. خبر نخست در مقابل خبر دوم به حاشیه میرود و کسی نمیپرسد راستی در آن جلسه چه گذشته است که قلب وزیر چنان دردی را تجربه میکند –بهویژه اگر به یاد آوریم که یکی از مقامات همین وزارتخانه چند روز پیشتر، در نامهای به رییس دولت درخواست میکند که مرد سایه دولت را از اصرار بر ادامه تحصیل منصرف سازد و کیست که نداند تعرض به حریم مرد سایه چه عواقبی را میتواند به دنبال داشته باشد. اما درباره خبر دوم بسیار میشنویم: خبرگزاری رسمی دولت با تاخیر جدی در اعلام نظر رهبری، بهروشنی نارضایتی حضرات را از این اعمالنظر نشان میدهد و در ادامه رهبری نامهای خطاب به وزیر معزول و مستعفی مینگارد و بر ادامه فعالیت وی در این مقام تاکید میکند. دعوا بر سر ارشادی یا مولوی بودن این نامه آغاز میشود و در اقدامی شگفتانگیز، ناگهان سایتهای خبری منسوب به مرد سایه بهیکباره فیلتر میشوند.
این تنها خلاصهای از خبر مربوطه است و شاید نتوان خلاصهتر از این هم نوشت! اما همین خلاصه نیز از ماهیت و عمق چالش خبر میدهد و ما را در برابر پرسشهایی چنین قرار میدهد: دعوا بر سر چیست؟ و دعواکنندگان کیستند؟ و پیروز ماجرا هر کدام که باشند چه پیامدهایی برای سیاست ایرانی خواهد داشت؟ و دیگر نیروهای سیاسی ایرانی در این ماجرا کجا ایستادهاند؟
در سالهای اخیر کم نبودند افرادی که در عرصههای مختلف سیاست و در قالب نوشته یا سخنرانی یا مصاحبه و امثال آن پایان ماهعسل این دو جریان را پیشبینی کرده بودند. اما چند نفر از آنها میتوانست بگوید دعوا به این سادگی و سرعت چنین بالا خواهد گرفت؟ و از این میان، چه کسانی برای چنین روزهایی تدبیر اندیشیدهاند؟ شاید برخی از مخالفان مجموعه حاکم از این تشنجها شاد باشند، اما آنها نیز یقینا با تامل در عواقب چنین رویدادی، دلنگران خواهند شد. تاریخ کشور ما سرشار از تحولات نامطلوبی است که اختلافات حاکمان و دلسردی مردم از آنها به دنبال داشته است. حاکمیت محمود افغان بر پهنای این سرزمین، قدرتگیری ایل قاجار، و کودتای ۲۸ مرداد تنها نمونههای متاخر این تحولاتند. تکرار سیاست قهر و کنارهجویی و انفعال شاید به سقوط شاهسلطانحسینها منتهی شود، اما سلطانیِ محمود افغان و سقوط دولت مصدق را نیز در پی خواهد داشت!
جنبش سبز گنجینه تجربه این رخدادها و البته تجربه و مشاهده ی پایاننیافتهی انحراف انقلاب اسلامی در سالهای اخیر را با خود دارد و ضروری است که در این زمان از این میراث استفاده لازم را بنماید. جنبش سبز یک جنبش اصلاحی است و همواره تاکید کرده است که چارچوب فعالیت خویش را همین نظام سیاسی میداند و اگرچه ممکن است نسبت به برخی قوانین، نحوه اجرای برخی قوانین دیگر، و یا حتی برخی نهادهای سیاسی معترض و به دنبال تغییر جدی در وضعیت آنها باشد، اما میداند که در عرصه سیاست باید صبور بود و گامبهگام در این مسیر طولانی حرکت کرد. سیاست عرصه شراکت/قهر نیست، عرصه مشارکت/کنش است. در این عرصه میباید با هوشیاری خود را از مرزهای خطر ایمن داشت و در عین حال با استفاده از فرصتها، گامهای آرام –اما باثبات- را به سوی پیروزی برداشت.
بازخوانی تجربه دوساله جنبش سبز در کنار مقایسه آن با تحولات کشورهای عربی در چندماه اخیر مغتنم خواهد بود. یقینا برای رهبران جنبش سبز دشوار نبود هر روز مردم را به خیابان خواندن و در پی آن شاهدِ از کشته پشته ساختن قدرتمندان بودن! اما هوشیاری آنها و به شکیبایی خواندن مردم بود که کمک کرد خسارتهای جانی اعتراض ایرانی با کشتارهای مصر و سوریه و لیبی و بحرین و یمن و … قابل مقایسه نباشد. وگرنه عجب نبود اگر ما نیز چون مصر عددی نزدیک به ۱۰۰۰ را برای شهیدان خویش اعلام کنیم. اما این صبر، هوشیاری و کنش مداوم را نیز میطلبد.
حوادث ماههای پایانی سال ۸۹ نشان داد که جنبش سبز هنوز پویا و فراگیر است. حاکمان نیز این را به خوبی دریافتهاند. و از همین روست که یک جناح با برگزیدن روشی پوپولیستی به دنبال جذب آرا و حمایت بخشهایی از این جنبش است و جناح دیگر نیز هر روز به این کار محتاجتر خواهد بود بهویژه اگر به یاد داشته باشیم که انتخابات مجلس نهم نیز امسال برگزار خواهد شد.
دعوای دو جناح حاکم بالا گرفته است و البته شک نیست که کسانی که در عرصه سیاست چنین ساده به جان یکدیگر میافتند، در ادامه و در رخدادهای دشوارتر، سختتر گلوی یکدیگر را خواهند فشرد. آنچه بر ماست، هوشیاری نسبت به این رخدادها، تحلیل عمیق آن و گفتگو درباره بهرهگیری از فرصتهایی است که چنین تحولاتی میتواند در اختیار جنبش سبز قرار دهد. کنش فعال در این هنگامه میتواند جنبش سبز را در موضع برتر در این میانه قرار دهد. ماههای منتهی به انتخابات مجلس فرصتهای هرچه بیشتری را در اختیار جنبش قرار خواهد داد تا قدرت، توانایی، و خواستههای خویش را بر ساختار حاکمیت تحمیل نماید.
اینک ضروری است با پرهیز از شعارزدگی و ابراز احساسات، کنش فعالانه مطلوب در این دوره زمانی تعیین شود. این امر نیازمند مشارکت فعال و گفتگویی همه نیروهای موثر و مجرب جنبش است تا راهبردی مطمئن برای پیشبرد اهداف جنبش اختیار شود. این راهبرد میتواند از مشارکت همهجانبه –اگرچه برای بسیاری از ما دشوار خواهد بود- تا تحریم کامل –اما فعال و پرهزینه- انتخابات را در بر گیرد. امسال، سال برداشتن گامی بلند برای نزدیکتر شدن به اهداف نهایی جنبش سبز است. از این فرصت باید بهره جست و راهکار مناسب برای این گام را تبیین کرد. کناره جستن و تنها شاهد دعوای رقبا بودن، شاید به اضمحلال آنها منتهی شود، اما ما را به مقصود رهنمون نخواهد شد. باید حاکمان را به پذیرش اصلاح مجبور ساخت.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
قبلا در نوشته ای تحت عنوان «رای ملت و مشروعیت حکومت» بیان شد که مطابق روایات اسلامی و سیره پیشوایان دین هیچ حکومتی بدون رای و نظر مردم مشروع نیست و حتی در زمان حضور معصوم، که به اعتقاد شیعه حاکم از طرف خدا نصب شده است، بدون رضایت مردم حکومت او اجرایی نمی شود. اما در زمان غیر معصوم، که حداکثر شرایط و ویژگی های کلی حاکم و حکومت در متون دینی بیان شده است، این مردم هستند که تعیین مصداق می کنند و با رای خود حاکم و حکومت را مشخص می کنند.
حال سوال این است که وقتی سخن از رضایت مردم و رای آنان است، چه میزان از مردم می توانند به یک حکومت مشروعیت دهند؟ آیا باید همه مردم به یک فرد یا یک نظام رای دهند تا باعث مشروعیت شود؟ آیا چنین چیزی ممکن است و اگر اینگونه نیست پس باید، همان طور که همه جا و همه وقت متعارف بوده، سراغ رای اکثریت رفت. اما سخن این است اعتبار رای اکثریت چه مبنای شرعی ای دارد؟ بر اساس چه مبنایی در حکومت دینی می توان رای اکثریت را پذیرفته به اجرا در آورد؟
نکته ای که واضح و آشکار است این است که رای همه مردم برای یک فرد یا یک تصمیم شدنی نیست و امام علی(ع) نیز بر این نکته تاکید می کند: «اگر گزینش پیشوا بستگی به حضور همه مسلمانان داشته باشد، این کار عملی نیست…»(نهج البلاغه، خ۱۶۸). همچنین آن حضرت می فرماید: «همان مردم که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، با من نیز بر اساس آنچه که با آنان بیعت کرده بودند بیعت کردند، نه کسانی که حضور داشته اند می توانند دیگری را انتخاب کنند و نه کسانی که غایب بوده اند می توانند آن را رد کنند»(نهج البلاغه، نامه ۶).
یکی از عالمان معاصر درباره جایگاه «اکثریت» در نظام اسلامی سخنی دارد که قابل توجه است. ایشان می گوید: «شعار اسلام، با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی، متفاوت است. شعار دین و حکومت اسلامی، پیروی از حق است و شعار حکومت های بشری و دموکراسی، پیروی از «اکثریت»(آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۹۰).
اما آیا ایشان رای اکثریت را معتبر نمی داند؟ ایشان در جای دیگر تصریح می کنند که حکومت اسلامی یک نوع دموکراسی ویژه و حکومت مردمی خاص است(همان، ص۵۱۳). همچنین در جای دیگر ایشان می گوید: «در مقام اثبات…مردم می توانند(تکوینا آزادند) حکومت اسلامی را بپذیرند یا نپذیرند اگر آن را پذیرفتند چنین حکومتی دینی و مشروع، با اقتدار ملی-مذهبی هماهنگ می شود و کارآمد خواهد بود…اگر حکومت اسلامی بخواهد اجباری و تحمیلی باشد، ممکن است «حدوثا» شکل بگیرد، لکن «بقائا» از بین می رود»(همان، ص۴۹۰).
پس مقصود ایشان از این عبارت «شعار حکومت اسلامی پیروی از حق است و شعار حکومت های دموکراسی پیروی از رای اکثریت» چیست؟ ایشان می گوید: «البته در نظام اسلامی، در بعضی موارد و مراحل، «اکثریت معتبر است و جایگاه خاص خود را دارد که همان مقام «تشخیص حق» است نه «تثبیت حق»؛ یعنی حق را وحی الهی تبیین و تثبیت می کند و در مقام اجرای حق رای اکثریت کارساز است و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد و صاحب نظران با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رای اکثریت معیار است. منکران وحی و نبوت، با رای اکثریت، اصل حق را ثابت می کنند؛ زیرا در نظر آنان، حق همان چیزی است که اکثریت مردم به آن رای بدهند، اما اسلام می گوید «حق» آن است که از راه وحی ثابت شده است، ولی در هنگام روشن نبودن آن، اگر اکثر اندیشمندان و عالمان دینی گفتند که این مطلب سخن دین است، تشخیص آنان بر تشخیص اقلیت مقدم است. تفاوت اساسی اکثریت در نظام دموکراسی با اکثریت در نظام اسلامی در این است که در حکومت اسلامی، حق و قانون، پیش از اکثریت و مقدم بر آن است و اکثریت «کاشف حق» است نه مولد و به وجود آورنده آن؛ ولی در نظام دموکراسی و غیر دینی، اکثریت، پیش از حق و قانون، و به وجود آورنده آن است…جایگاه دوم اکثریت در اسلام، مقام عمل و اجرا است؛ به این معنا که رای اکثریت مردم، در کارهای اجرایی خودشان معتبر است… در مسایل اجرایی، تشخیصشان حجت است و با حضور و رای آزادانه و اندیشمندانه، در سرنوشت خود سهیم هستند و برای رفع مشکلات و تامین نیاز های خود افرادی را به عنوان وکیل انتخاب می نمایند و به مجلس شواری اسلامی یا به مجلس خبرگان و مانند آن می فرستند. بنابراین در نظام دینی و اسلامی، دو نوع رای اکثریت محترم و معتبر است؛ یکی در مقام اجرا و عمل، و دیگری در مقام تشخیص قانون الهی که توسط وحی و دین ارائه گردیده است»(همان، ص ۹۰-۹۲).
در این سخن ایشان نکات و ملاحظاتی وجود دارد.
۱-ایشان در حوزه وسیعی رای اکثریت را معتبر می داند. هرچند در این سخن منبع اصلی حکم و قانون را وحی می شمارد، اما در مواردی که در برداشت حکم خدا اختلاف شده است، که در مسائل فقهی کم نیستند، معیار و ملاک را رای اکثریت می داند. هم چنین در مقام اجرا باز رای اکثریت را ملاک می داند. ایشان در پاورقی همین صفحه آورده است که: «حاکم اسلامی در عصر غیبت به سبب رای اکثریت مردم، وکیل آنان نمی گردد، بلکه ولایت دینی او مورد پذیرش مردم قرار می گیرد». با این حال از همین سخن بر می آید که رای اکثریت برای اجرایی شدن ولایت دینی لازم است. در واقع ایشان فرق زیادی بین زمان حضور معصوم و زمان غیبت او قائل نیست. و از این جهت با برخی از عالمان دیگر اختلاف دارد، اما باید توجه داشت که در هر دو زمان برای اجرایی شدن حکومت رای اکثریت را لازم می داند.
ایشان در سخن فوق تعیین نمایندگان مجلس خبرگان را به رای مردم دانستند. و در جای دیگر می گوید وظیفه مجلس خبرگان نظارت بر اعمال رهبری است. این مجلس باید از رهبری سوال کند و اگر پاسخ قانع کننده ای نداشت انعزال او را اعلام کند و فقیه جامع الشرایط دیگری را به جمهور معرفی نماید(همان، ص۴۹۶).
۲-ایشان می گوید اعتبار رای اکثریت در اسلام به خاطر این است که رای اکثریت راهی برای «تشخیص حق» است و از این جهت حکومت اسلامی با دموکراسی های غیر دینی فرق دارد چرا که آنها رای اکثریت را برای «تثبیت حق» می دانند. اما آیا واقعا رای اکثریت یکی از راههای تشخیص حق است؟ به چه دلیل و بر اساس چه مبنایی رای ۵۱% مردم در مقابل رای ۴۹% راهی برای تشخیص حق است؟ اگر بخواهیم با زبان شریعت سخن بگوییم باید دلیلی برای کاشفیت چیزی وجود داشته باشد. ایشان می گوید که تثبیت حق با وحی حاصل می شود. پس طبق سخن ایشان یکی از راه های کشف وحی رای اکثریت است. اما این سخن قدری عجیب، یا بی دلیل به نظر می رسد.
عالم دیگری سخنی دارد که از دو جهت با سخن عالم فوق متفاوت است: «در مواردی که در شرع نص خاصی وارد نشده، رای اکثریت بر اقلیت مقدم است…باید توجه داشت که تقدم رای اکثریت بر اقلیت به معنای کشف حقیقت نیست؛ بلکه تقدم عملی و در هنگام عمل و تزاحم برای حفظ نظام اجتماعی است»(آیت الله منتظری«ره»، اسلام دین فطرت، ص۵۹۲-۵۹۳).
در قسمت اول سخن ایشان آمده بود که رای اکثریت در جایی اعتبار دارد که نص خاص در دین نباشد. این در حالی بود که عالم قبلی اعتبار رای اکثریت را در جایی می دانست که یا امور اجرایی باشد و یا اینکه در احکام و قوانین اختلاف باشد. به نظر می رسد که در این قسمت نظر عالم قبلی نزدیک تر به واقع و حق باشد. چرا که صرف وجود نص به معنای وجود آیه یا روایتی مشکل را حل نمی کند. در بسیاری از موارد با اینکه آیات و روایاتی در موضوعی وجود دارد با این حال بین کارشناسان و فقها اختلاف است. همچنین مقام اجرا هیچ ارتباطی با وجود نص ندارد.
اما در قسمت دوم سخن ایشان آمده است که رای اکثریت کاشف حق نیست و بلکه برای حل مشکل عملی است. به نظر می رسد که از این جهت حق با ایشان است. عقلای عالم در مواردی به رای اکثریت مراجعه می کنند و همگان این احتمال را می دهند که ممکن است در واقع رای اکثریت مطابق یا به مصلحت نباشد و در آینده این امر آشکار گردد. به نظر می رسد که تمایزی که عالم قبلی از این جهت بین حکومت دینی و دموکراسی غیر دینی گذاشتند درست نباشد. همه عقلا رای اکثریت را راه حل عملی می دانند نه راهی برای کشف حقیقت.
۳-ایشان «تثبیت حق» را در اسلام و حکومت اسلامی تنها از طریق وحی دانستند. اما خود ایشان در جاهای دیگر و در آثار متعدد خود منبع دین را اعم از عقل و نقل شمرده اند. در روایات اسلامی نیز آمده است که خدا دو حجت دارد یکی ظاهری که همان پیامبر ظاهر است و دیگری باطنی که عقل است. پس اگر کسی نقل و سخن پیامبر ظاهر را تنها منبع حقیقت بداند به همان اندازه ممکن است سخنش خطا باشد که کسی تنها منبع حق را پیامبر باطن یا عقل بداند.
عالم دیگری مصلحت اجتماعی را معیار اعتبار رای اکثریت به حساب می آورد.ایشان در پاسخ به این پرسش که «چرا رای اکثریت بر اقلیت نافذ است؟» می گوید:
«هرگاه به زندگی بشر از دید اجتماعی بنگریم…خواهیم گفت که شرکت در زندگی دسته جمعی التزام به لوازم و توابع آن نیز هست. در زندگی اجتماعی، مصالح فرد در چارچوب مصالح اجتماعی مطرح می باشد. و چون یگانه راه برای حفظ نظام و مصالح ملت، پس از شور و مشورت، حکومت اکثریت بر اقلیت است، در این صورت کسی که تن به زندگی اجتماعی می دهد، قهرا یک چنین امر حیاتی را نیز امضا کرده و بر آن صحه می گذارد»(آیت الله سبحانی، جعفر، مسائل جدید کلامی، ص۶۳۱).
عالم فوق در یک فصل از کتاب خود ادله متعددی برای این امر می آورد که در حکومت اسلامی اراده ملت سرچشمه قدرت است(همان، ص۵۹۷-۶۱۱). سخن ایشان در اینجا که به آن تصریح کرده اند، این است که درست است که قدرت از آنِ ملت است اما اجتماع همه مردم بر یک تصمیم یا یک انتخاب کم تر اتفاق می افتد و مصلحت اجتماع این است که رای اکثریت معتبر شناخته شود. اما گویا استدلال ایشان بر اعتبار رای اکثریت این است که لازمه زندگی اجتماعی معتبر دانستن رای اکثریت است، چرا که بدون آن اجتماع قوام خود را از دست می دهد و از هم می پاشد. بنابر این همه افراد بشر با پذیرش زندگی اجتماعی اعتبار رای اکثریت را پذیرفته و آن را امضا کرده اند. پس اعتبار رای اکثریت در واقع یک قرارداد نا نوشته است.
این سخن ایشان که قوام اجتماع به این است که به رای اکثریت توجه شود و در بسیاری از موارد چاره ای جز آن نیست، بسیار قابل توجه است. اما اینکه یک چنین قراداد نانوشته، که شاید بسیاری از انسان ها به آن توجه هم ندارند، بتواند مبنایی درست کند مشکل به نظر می رسد، به ویژه اینکه در حکومت اسلامی پای شریعت در میان است و در اعتبار و حجیت امور باید ملاک های شرعی را نیز در نظر گرفت و با ادبیات خاص آن سخن گفت. در واقع سوال را به دو گونه می توان مطرح کرد: آیا در پذیرش رای اکثریت حقی از اقلیت ضایع نمی شود؟ جوابی که عالم فوق داده برای این سوال ممکن است کافی به نظر رسد. اما سوال دیگر این است که اعتبار رای اکثریت در یک حکومت دینی چه مبنای شرعی ای دارد؟ سخن عالم فوق برای این پرسش کافی نیست.
اما عالم برجسته دیگری در این باره سخنی دارد که به نظرمی رسد در آن به هر دو جنبه توجه شده است:
«انسان بالطبع اجتماعی است و برای وی گذشته از زندگی فردی و خانوادگی زندگی اجتماعی نیز هست و زندگی او تمامت نمی یابد مگر در سایه امکانات اجتماعی. و لازمه استقرار و نظام یافتن جامعه، محدود شدن آزادی های فردی در چارچوب مصالح اجتماعی است. و ورود انسان در زندگی اجتماعی و در سایه امکانات جامعه طبعا اقتضا دارد که به همه لوازم آن ملتزم باشدو هنگامی که دو فکر مختلف در حفظ نظام و تامین مصالح اجتماعی وجود داشته باشد، حفظ نظام و استقرار آن قهرا متوقف بر ترجیح یکی از آنها بر دیگری است در مقام عمل، و در این صورت چاره ای جز ترجیح دادن اکثریت بر اقلیت نیست… پس اقلیت که در جامعه زندگی می کند به همین دلیل که درون جامعه است، گویا خود را ملتزم به قبول فکر اکثریت در مقام عمل و کوتاه آمدن از فکر خویش در مقام تزاحم دو فکر می داند(آیت الله منتظری«ره»، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۲، ص۳۵۸-۳۵۹).
این سخن ایشان در واقع همان سخن عالم قبلی یا شبیه آن است و تنها می تواند پرسش اول را پاسخ دهد. اما ایشان در لابلای سخن به پرسش دوم، یعنی جنبه شرعی اعتبار رای اکثریت، نیز پاسخ می دهد: «سیره عقلا نیز همواره در همه زمان ها و کشورها چنانچه پیش از این گفته شد بر همین منوال بوده است، زیرا عمل به نظر اقلیت ترجیح مرجوح بر راجح است و عقل به زشتی آن حکم می کند…سیره عقلا همواره بر این روش استمرار یافته…وشارع حکیم نیز این سیره را با همه لوازم آن مورد تایید و امضا قرار داده است»(همان، ص۳۵۹-۳۶۰).
در علم اصول فقه دیدگاه مشهور و معروف این است که سیره و بناء عملی عقلا در صورتی که در مرئی و منظر شارع بوده و آن را رد نکرده باشد این سیره و بناء حجیت و اعتبار شرعی دارد. عالم فوق می گوید اولا سیره عقلا اعتبار رای اکثریت بوده است. البته ایشان می گویند سیره عقلا در تعیین حاکمان توجه به رای اکثریت بوده است. اما باید گفت این سیره تنها در تعیین حاکمان نبوده است. برای مثال در امپراتوری روم چه در مجالس قانون گذاری و چه محکمه ها به رای اکثریت توجه می شده است. در دیانت یهودی رای اکثریت عالمانِ یک زمان، کاشف سنت شفاهی بوده است و در مسیحیت در شوراهای کلیسایی رای اکثریت معتبر بوده است و…به هر حال قبل از اسلام توجه به رای اکثریت یک روش و شیوه رایج بوده است.
نکته دیگر اینکه عالم فوق می گوید که شارع نه تنها این سیره و بناء عقلا را رد نکرده بلکه آن را تایید و امضا نیز کرده است.
اما آیا تنها دلیل شرعی اعتبار رای اکثریت سیره و بناء عقلا است به گونه ای که اگر از این دلیل چشم پوشی کنیم دلیل دیگری نداریم؟ به نظر اینجانب اینگونه نیست. در زندگی جمعی موارد متعددی وجود دارد که ممکن است تصمیم درباره آنها بین مردم یک جامعه اختلاف شود. تصمیم درباره نظام حکومتی و افرادی که در این نظام ها مسئولیت ها را بر عهده می گیرند و نیز قوانینی که باید به تصویب و اجرا در آید، همه مواردی هستند که در آنها ممکن است اختلاف کنند. همه این موارد در حکومت دینی هم رخ می دهد. از زمان حضور معصوم که بگذریم، که اندکی بحث آن متفاوت است- هرچند در آنجا هم اجرایی شدن و به فعلیت رسیدن حکومت منوط به رای و اقبال مردم است- در زمان عدم حضور معصوم حداکثر، شرایط کلی حاکم بیان شده است؛ همچنین نوع نظام بیان نشده است. و نیز درباره بسیاری از قوانین و دستورات دینی بین کارشناسان اختلاف است و استنباط ها متفاوت است و البته در بسیاری از زمینه ها چه بسا حکم خاص شرعی نیست و باید مطابق مصلحت تصمیم گیری شود. در همه این موارد باید به رای مردم یا کارشناسان مراجعه شود و فرض این است که عملا اتفاق آراء و اجماع ممکن نیست. پس یا باید رای اقلیت مرجع باشد و یا اکثریت. و از آنجا که تقدم رای اقلیت بر اکثریت قطعا مرجوح و ظلم است. پس تنها راه ممکن رجوع به رای اکثریت است و تنها این راه عادلانه است. بنابراین عقل نیز راه انحصاری را در این موارد رجوع به رای اکثریت می داند و غیر آن را ظلم می شمارد. پس تا اینجا باید بگوییم که دو دلیل شرعی مجزا برای اعتبار رای اکثریت وجود دارد یکی بناء عقلا و دیگری حکم عقل.
اما می توان گفت که اگر از این دو دلیل هم کسی چشم پوشی کند باز هم باید گفت رای اکثریت در حکومت اسلامی معتبر است چرا که دلایل نقلی متعددی بر این امر وجود دارد. همان طور که در نگاشته «رای ملت و مشروعیت حکومت» بیان شد روایات متعددی در این باره وجود دارد که نشان می دهد که هیچ حکومتی بدون خواست و اراده مردم مشروع نیست و از آنجا که رای همه مردم عملی نیست پس مقصود رای اکثریت است. و باز گذشت که امام علی(ع) می فرماید: «اگر گزینش پیشوا بستگی به حضور همه مسلمانان داشته باشد، این کار عملی نیست»(نهج البلاغه، خ۱۶۸). پس باید بگوییم علاوه بر عقل و بناء عقلاء دلیل نقلی نیز بر اعتبار رای اکثریت وجود دارد. هر چند تمام این روایات می تواند ارشاد به حکم عقل و سیره عقلاء باشد ولی اگر عقل و سیره عقلاء نادیده گرفته شوند، این روایات به عنوان دلیل نقلی عمل می کنند.
امام علی(ع) سخنی دارند که بسیار قابل تامل و توجه است. آن حضرت در پاسخ کسانی که به او اصرار می کنند تا حکومت را بپذیرد، می فرماید: «مرا واگذارید و دیگری را طلب کنید…آگاه باشید اگر دعوت شما را اجابت کنم طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد، اگر مرا رها کنید من هم چون یکی از شما هستم، چه بسا من شنواتر و مطیع تر از شما نسبت به کسی که به او رای داده اید باشم و من مشاور شما باشم بهتر از آن است که امیر شما باشم»(نهج البلاغه، خ۹۲).
به اعتقاد شیعه حکومت امام علی(ع) منصوص است و او از جانب خدا بر این امر تعیین شده است. با این حال امام علی(ع) به مردم می فرماید مرا رها کنید و سراغ فرد دیگری روید و اگر فرد دیگری را برگزیدید من با او نهایت همکاری را می کنم. آیا معنای این سخن این نیست که حتی اگر اکثریت مردم خطا کردند و به کسی رای دادند که شایسته تر از او نیز وجود دارد و در حالی که کسی در جامعه وجود دارد که خدا او را نصب کرده، دیگری را برگزیدند، با این حال وظیفه همگان است که به این رای احترام بگذارند و به آن گردن نهند؟ آیا از این سخن امام علی(ع) بر نمی آید که رای اکثریت جامعه مومنان چه در زمان معصوم و چه غیر آن، چه در واقع خطا کرده باشند و چه خطا نکرده باشند، حجیت و اعتبار دارد؟
بنابراین رای اکثریت مومنان به حکم ادله نقلی و نیز عقل و بناء عقلا اعتبار و حجیت شرعی دارد و حاکمان در صورتی که رای اکثریت مردم را همراه خود نداشته باشند حکومتشان مشروع نیست و علاوه بر این در امور اجرایی و قانونی در صورتی که اختلافی باشد رای اکثریت ملت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تعیین کننده است.
هنگامی که امام خمینی(ره) می فرمود که: «میزان رای ملت است» به عنوان یک فقیه اعتبار رای اکثریت را در امور بیان می کرد. همچنین این اعتبار را به روشنی تمام در سخن زیر بیان کرده است:
«ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی بر ملتمان بکنیم. اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آراء ملت هستیم. ملت ما هر طوری رای داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم، خدای تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم»(صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۸۱).
آیتالله دستغیب، در جلسه تفسیر قرآن خود با تاکید بر اینکه ستمگران عالم و فرعونهای هر زمان حاضرند همه مردم را بکشند تا خودشان باقی باشند، خاطرنشان کرد: اگر در هر زمان و هر مکانی بساط ظلم ظالمی برچیده شد، به جهت خواست مردم ستمدیدهای بود که از همه جا منقطع شدند و روی تضرّع به درگاه پروردگار آوردند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: هدف امام حسینعلیه السلام این است که مردم را متوجّه خدای تعالی کند و از بند هوای خود و دیگران آزاد سازد و تحقّق این هدف در روز عاشورا کاملاً مشهود است و تأثیر این اتفاق در همه قیامهایی که در هر کجای عالم توسط افراد یا تودههای عظیم مردم علیه ظلم و استبداد رخ میدهد، ظاهر است.
این مرجع تقلید مقیم شیراز در پایان جلسه تفسیر خود، بار دیگر خواستار آزادی موسوی و کروبی و همسران آنها شد و برای این منظور و نیز برای آزادی همه زندانیان سیاسی دعا کرد.
به گزارش حدیث سرو، مشروح سخنان آیتالله دستغیب در آخرین جلسه تفسیر قرآن ایشان که به تفسیر آیات ۴۹ و ۵۰ سوره غافر اختصاص داشته، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ قالَ الَّذینَ فِی النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِ«۴۹»قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا بَلی قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إلاَّ فی ضَلالٍ«۵۰»
ترجمه : و آنها که در آتشند به مأموران جهنم گویند: از پروردگارتان بخواهید تا یک روز از عذاب ما بکاهد. آنها پاسخ دهند: آیا پیامبران شما با دلایل روشن نزد شما نیامدند؟ گویند: پس هر چه میخواهید دعا کنید اما دعای کافران جز در گمراهی نیست.
وَ قالَ الَّذینَ فِی النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ؛ پس از آنکه در جهنّم، مستضعفین از مستکبران و سردمداران کافر خود قطع امید کردند، رو به نگهبانان جهنّم کرده، از آنها برای تخفیف در عذاب خود استمداد میطلبند. همچنانکه مؤمنین در بهشت ملائکه و ولدانی دارند که مأموران و کارگزاران آنها در بهشتند، اهل دوزخ نیز مأموران و نگهبانانی دارند که بر عذاب آنها نظارت دارند و خود در آتش نمیسوزند.
هر دو گروه مأموران بهشتی و جهنّمی، همچون عذابهای جهنّم و نعمتهای بهشت، ماحصل اعمال خود انسانهایند و هر کس به مقتضای آنچه در دنیا پیش فرستاده علاوه بر بهشت و جهنّم، مأمورین و مراقبین خود را نیز تعیین میکنند.
ادْعُوا رَبَّکُمْ؛ خدای تعالی ربّ همه موجودات و مخصوصاً مربّی تمام انسانهاست اما این کافران بجای آنکه خدای تعالی را ربّ خود بدانند و او را بخوانند، به مأمورین جهنّم میگویند: «از پروردگارتان بخواهید». این تعبیر، اشاره لطیفی است به روش و سیره کافران در دنیا؛ یعنی آنها در همه عمر بجای آنکه در پی شناخت پروردگار خود باشند و راهی برای تقرّب به او بجویند، همواره از او روی میگرداندند و تن به ربوبیّتش نمیدادند. در عوض، بتها و صاحبان زر و زور را ربّ و خدای خویش میگرفتند لذا این خدایان باطل، ملکه الوهیتشان گشت و به همین جهت ابتدا رو به آنها کردند و پس از ناامیدی از یاریشان، از پروردگار یکتایی که با او بیگانه بودند استمداد جستند.
اهل جهنّم از طریق خزنه دوزخ از خدا میخواهند که اندکی از عذابشان را کم کند. این درخواست بخاطر آن است که آنها حاضر نیستند بپذیرند که عذاب امروزشان صورت همان اعمال دنیایشان است. به همین جهت بسیاری از آنها در شقاوت خویش، خود را مجبور و خدای تعالی را مقصّر میدانند. همچون شیطان رجیم که خدای تعالی را اغواکننده خود خواند. در حالی که شخص مؤمن نعمتها و توفیقات خود را از پروردگار یکتا میبیند و مصائب و گرفتاریهایش را کفّاره گناهان و لغزشهای خویش میشمارد و علاوه بر استغفار، شکرگذاری نیز میکند.همچنین میداند بعضی از دردسرها و ناراحتی هایش بخاطر عمل به تکلیف است مانند آنجا که امر به معروف و نهی از منکر میکند و متحمّل برخی آزارها میشود لکن میداند که اینها نشانه قبولی عمل او است و در این شدائد رشد خود و فیوضات خدای تعالی را حس میکند و با آغوش باز آنها را میپذیرد و به هیچ وجه آزردهخاطر و ناراحت نمیشود.
قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ؛ «بیّنات» یعنی دلایل منطقی که مطابق فطرت است. نگهبانان دوزخ، رسل الهی را با ضمیر «کُم» (شما) همراه میکنند تا اولاً بیان کنند این پیامبران از جنس همان مردمان بودند. ثانیاً یکرنگی و صفا و صداقت آنها را نشان دهند. گویی این رسولان از آن همین مردم کافر بودند.
قالُوا بَلی؛ این اعتراف کافران به آمدن پیامبران الهی، در واقع اعتراف به کوتاهی خود در اجابت دعوت آنها و پاگذاشتن بر فهم خویش است. اعتراف به این است که با وجود درک حقانیت انبیاء، در مقابل آنها تکبّر کردند و بجای سرنهادن به فرمان خدا و اطاعت از دستورات ایشان، راه نفس و منیّت را پیش گرفتند و مال و مقام دنیا را بر بندگی خدا ترجیح دادند. بجای اطاعت از رسولان الهی از کسانی تبعیت کردند که میدانستند دروغگو و خائن و ظالمند. امام حسینعلیه السلام را میدیدند و یزید را هم میشناختند اما به جای یاری مظلوم، به کمک ظالم میرفتند و جرثومه پلیدی و رذالت را «امیرالمؤمنین» میخواندند!
قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إلاَّ فی ضَلالٍ؛ مأمورین جهنّم به اهل جهنّم گویند: پس خدا را بخوانید. اما خواندن شما کافران جز در تباهی و گمراهی نخواهد بود و حاصلی برایتان ندارد. این در حالی است که خدای تعالی بیهیچ قید و شرطی فرموده: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم». (غافر/۶۰) لکن این کافران تا در دنیا بودند خدا را نخواندند حتی اگر گرهی در کارشان میافتاد به سراغ اسباب ظاهری میرفتند و ایمان و اعتقادی به گرهگشایی پروردگار نداشتند.
به همین جهت در آخرت نیز این ملکه بیایمانی و شرک را با خود همراه دارند و حتی در این زمان که همه اسباب از آنها منقطع و حقیقت آشکار شده نمیخواهند و نمیتوانند به مؤثّریت پروردگار تن دهند حتی اگر شرایطی پیش آید که از روی اجبار خدا را بخوانند باز هم حاضر نیستند دست از منیّت خود بردارند و لذا اگر باز هم به دنیا باز گردند، گمان میکنند آنچه دیدهاند خوابی وحشتناک و پریشان بوده و به همان روال سابق باز میگردند؛ «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» (انعام/۲۸)
این وضع همه ستمگران عالم و فرعونهای هر زمان است. آنها حاضرند همه مردم را بکشند تا خودشان باقی باشند. محمّدرضا شاه وقتی که ناچار شد از ایران برود، اشک ریخت اما اگر کمی با خدا آشنا بود و این اشک را به درگاه پروردگار میریخت، اندکی برایش بهتر بود، هرچند جبران آن همه ظلم و ستمی که به ملّت کرده بود نمیشد، اما آن منیّتی که موجب آن ظلمها شد، فطرتش را چنان خاکمال کرده بود که دیگر هیچ جای دسترسی به پروردگار برایش نمیگذاشت و اجازه رجوع به حضرت ربّ العالمین به او نمیداد.
إنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ یاری و کمک خدای تعالی به انبیاء و مؤمنین این است که آنها را به تقاضا و طلبی که دارند، میرساند البته به شرط استقامت و ایستادگی آنها. اگر در هر زمان و هر مکانی بساط ظلم ظالمی برچیده شد به جهت خواست مردم ستمدیدهای بود که از همه جا منقطع شدند و روی تضرّع به درگاه پروردگار آوردند. در هر زمان که امّت پیامبری به یاری پیامبر خود برخواستند و به دستوراتش عمل کردند، خداوند یاریشان کرد و عزّت دنیا و آخرتشان بخشید؛ همچون مسلمانان دوران پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه. بنابراین دنیا دار اسباب است و هرگز سنّت خداوند بر این نیست که پیامبری را به سوی قومی بفرستد و مردم آن قوم او را حمایت نکنند و او بیهیچ سببی و صرفاً با کمک خدای تعالی پیروز شود.
مولا علیعلیه السلام بعد از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله کسی را نداشت و جز عده قلیلی، هیچکس یاریش نکرد لذا سکوت کرد و خانهنشینی اختیار نمود. علت این امر آن است که انبیاء و اوصیای الهی هدفشان آشناکردن مردم با خدای تعالی است، نه حکومت و ریاست بر آنها. پس اگر مردم نخواهند به سوی خدا هدایت شوند و خواهان ولایت غیر خدا باشند، مختارند و اجباری به پذیرش سعادت و رستگاری ندارند. به همین جهت وقتی همان مردم از ظلم و ستم عثمان به تنگ آمدند و به سوی امیرالمؤمنینعلیه السلام رو کردند، حضرت خلافت بر آنها را پذیرفت اما پس از گذشت اندک زمانی چون دیدند رویه مولا، رویه پیامبر اکرم است و با سیره شیخین مطابقت ندارد، طلحه و زبیرها سر بر آوردند و به مخالفت برخاستند و شد آنچه شد.
پیروزی امام خمینیرحمه الله در نهضت انقلاب اسلامی نیز به دلیل خواست و همراهی مردم بود که اگر چنین نبود ایشان نیز مانند دیگر مبارزان پیش از خود محکوم به شکست بودند.
سنّت دیگر خداوند در نصرت حق
نوع دیگری از نصرت خدای تعالی همانند آن چیزی است که برای امام حسینعلیه السلام پیش آمد. بسیاری از کسانی که در زمانهای مختلف در راه خدا قیام کردند، بهرهمند از نصرت پروردگار شدند لکن این نصرت، نه به شکل پیروزی ظاهری بلکه از جنس غلبه حق بر باطل بود به همین جهت است که نام آنها در تاریخ ماندگار شد و هدفشان اعتلا یافت. عزاداریهای باشکوه هر ساله مردم شیعه و حتی دیگر مسلمانان عالم برای حضرت سید الشهداءعلیه السلام و توجه قلوب همه انسانها به ایشان، نصرت خدای تعالی برای ایشان است.
فراموش نکنیم که هدف امام حسینعلیه السلام این است که مردم را متوجّه خدای تعالی کند و از بند هوای خود و دیگران آزاد سازد و تحقّق این هدف در روز عاشورا کاملاً مشهود است و تأثیر این اتفاق در همه قیامهایی که در هر کجای عالم توسط افراد یا تودههای عظیم مردم علیه ظلم و استبداد رخ میدهد، ظاهر است. اگر خیزش امروز جوامع اسلامی برگرفته از قیام امام خمینیرحمه الله است، قیام امام خمینی، خود متأثّر از قیام و حرکت حضرت اباعبداللَّه الحسینعلیه السلام است. آنکه دین پیامبر را زنده نگه داشت حسینعلیه السلام بود به همین جهت درروز قیامت پیامبرصلی الله علیه وآله مردم را به امیرالمؤمنینعلیه السلام و ایشان به امام حسنعلیه السلام و ایشان به امام حسینعلیه السلام حواله میدهند و آنکه به اذن اللَّه و به اذن پیامبر و مولا علی و امام مجتبیعلیهم السلام شافع روز محشر است، حضرت اباعبداللَّه الحسینعلیه السلام است و چون مختار با قیام خود از امام حسینعلیه السلام خونخواهی نمود و با این کار موجب خنکای دل شیعیان و دوستان حضرت گشت، حتی اگر خلل و نقصی هم در کارش باشد، مورد عنایت امام حسینعلیه السلام قرار میگیرد.
بنابراین خدای تعالی امام حسینعلیه السلام را نصرت داد و به وسیله ایشان پیامبرصلی الله علیه وآله و مولا علیعلیه السلام و همه ائمه اطهارعلیهم السلام را نصرت فرمود حتی قیام مهدی (عجل اللَّه تعالی فرجه) با زمینه قیام حسینعلیه السلام تحقق مییابد و بوسیله ایشان مردم آماده پذیرش مصلح میگردند پس حضرت سید الشهداءعلیه السلام ناصر مولانا صاحب الزمان (عجل اللَّه تعالی فرجه) نیز هستند.
از خدای تعالی میخواهیم که این وضع بحرانی به پایان برسد و همه مردم ایران شاهد آزادی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان و همه زندانیان سیاسی باشند. احکام اسلام به صورت عادلانه و یکسان برای همه اجرا شود تا همه مردم از لطافت و زیبایی دین اسلام بهرهمند گردند. به راستی اگر به همه احکام اسلامی مو به مو عمل میشد و قانون اساسی بیهیچ توجیه و تبعیض به اجرا در میآمد، جمهوری اسلامی تبدیل به بهشت میشد و طراوت تازهای به همه انسانها میداد چرا که اسلام و احکام اسلام مطابق با فطرت بشر است و هر کس در هر کجای عالم، اسلام واقعی را ببیند، خواه ناخواه شیفته آن میشود.
مخالفان دولت سوریه میگویند که مأموران امنیتی این کشور ۶۰ نفر از شرکتکنندگان در تظاهرات اعتراضی امروز (جمعه ۲۲ آوریل-دوم اردیبهشت) را با گلوله کشتهاند.
گزارش های رسیده از سوریه حاکی است که تیراندازی به معترضان زمانی آغاز شد که آنها پس از نماز جمعه علیه حکومت تظاهرات کردند.
گفته می شود که ده ها هزار تن از مخالفان دولت در این تظاهرات که در شهرهای مختلف سوریه برگزار شد حضور داشتند و گروهی از آنها شعار می دادند “مردم خواهان سقوط حکومت هستند”.
بیشتر تلفات از روستای ازرع در نزدیکی درعا و منطقه دوما در حاشیه دمشق، پایتخت گزارش شده است.
همچنین از شاهدان عینی نقل شده است که تعدادی از معترضان در شهرهای دمشق و حمص کشته یا مجروح شده اند.
خبرگزاری رسمی سوریه می گوید که مأموران امنیتی برای “جلوگیری از برخورد میان تظاهر کنندگان و حافظت از اموال عمومی” از گاز اشک آور و ماشین های آب پاش استفاده کرده اند.
بر اساس گزارش های رسیده از سوریه، تعداد معترضانی که بعد از نماز جمعه امروز، علیه حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، به خیابان های این کشور سرازیر شده اند، سریعا رو به افزایش بوده است.
کلمه- آل طاها: حیدر مصلحی چه استعفا داده باشد و چه برکنار شده باشد، در روز دوشنبه ۲۹/ ۱/ ۹۰ وزیر اطلاعات نبوده است؛ این را قانون اساسی فراموش شدهٔ ما میگوید.
انتصاب- و نه ابقاء! – مجدد حیدر مصلحی به مقام وزارت اطلاعات، با روندی کاملاً جدید انجام شده است. آنچه در خصوص مصلحی اتفاق افتاد، پروسهٔ نسبتاً جدیدی! است که اثری از آن در قانون اساسی دیده نمیشود. انتصاب یک فرد به مقام وزارت بدون کسب رای اعتماد از مردم یا نمایندگان مردم تنها در سایهٔ یک قرائت استبدادی از قانون اساسی ممکن است. قرائتی که اختیارات ولایت فقیه را فراتر از قانون اساسی میداند و اعتقاد دارد که یک فرد در مقام رهبر میتواند در هر لحظهای که صلاح بداند قانون اساسی را به تعطیلی بکشاند و فراتر از ارادهٔ جمهور مردم قرار بگیرد و افراد را به مقام صدارت و وزارت برکشد.
متاسفانه قرائت استبدادی از قانون اساسی، پدیده چندان تازهای نیست. رفتار شورای نگهبان و نظارت استصوابی از نشانههای بارز این قرائتاند. دلسوزان ملت بارها در این باره هشدار دادهاند و به یاد بیاوریم که میر حسین موسوی در دوران سکوت ۲۰ سالهٔ خود، یکبار سکوتش را در اعتراض به این قرائت شکست و تمام قد به آن اعتراض کرد و فراموش نکنیم که این حدیث نامکرر، بارها و بارها در سخنان میر حسین آمده است و لب لباب بیانیههای اوست. و مگر بازگشت به قانون اساسی و اجرای بدون تنازل آن مگر معنایی غیر از این دارد؟
اما محمود احمدینژاد نمیتواند – و نباید – به این نوع انتصاب اعتراض کند. فردی که با همین الگو و با همین قرائت به قدرت رسیده است، طبیعی است که باید تسلیم باشد. احمدینژاد خود چهرهٔ تمام نمای این قرائت استبدادی است و الحق که در گفتار و رفتار نیز آرزوهای سردمداران این قرائت استثنایی را جامهٔ عمل پوشانده است و توانسته است آئینه تمام نمای افکار مصباحیه و فرقهٔ مطلقیه باشد.
و به همان اندازه که احمدینژاد مجسمهٔ قرائت استبدادی از قانون اساسی است، جنبش سبز هم بر این باور است که ریشهٔ استبداد در این قرائت نهفته است. بزنگاه تاریخی ۲۲ خرداد ۸۸ به خوبی این حقیقت را آشکار میکند. جایی که این قرائت استبدادی احمدینژاد را برکشید و به مقام ریاست دولت رساند و جنبش سبز با شعار «رای من کجاست؟» در برابر زیاده خواهی این قرائت قد علم کرد. رای من کجاست، معنایی جز گم شدن رای مردم و محو شدن ارادهٔ ملت در برابر اراده فردی نداشت و احمدینژاد و انتخابات ۸۸ بهانهای برای مواجههٔ دوبارهٔ جنبش آزادیخواهی ایران با مجسمهٔ استبداد بود.
در نخستین روزهای لغو وضعیت فوقالعاده در سوریه، خیابانهای چندین شهر این کشور بار دیگر شاهد حضور دهها هزار تن از معترضان به حکومت بود و بر اساس گزارشها نیروهای امنیتی با شلیک و ضرب و شتم، به مقابله با معترضان پرداختند.
گزارش ها حاکی از آن است که امروز دست کم پنج تن از شرکت کنندگان در تظاهرات بزرگ ضد حکومتی در سوریه به دست مأموران دولتی کشته شده اند. همچنین از شاهدان عینی نقل شده است که تعدادی از معترضان نیز در شهرهای دمشق و حمص مجروح شده اند.
به گزارش رویترز و آسوشیتدپرس، در چند شهر سوریه هزاران تن پس از برگزاری نماز جمعه به خیابانها آمدند. پیشتر اعلام شده بود که پس از نماز روز جمعه، معترضان دست به تظاهرات میزنند و به روایت شاهدان عینی از صبح زود، حضور سنگین نیروهای امنیتی به چشم میخورد.
یک شاهد عینی میگوید در منطقه «میدان» در دمشق، دو هزار تن از تظاهرکنندگان جمع شده بودند که نیروهای پلیس آنها را متفرق کردند ولی بار دیگر معترضان گرد هم آمدند.
بر اساس گزارشها تظاهرکنندگان شعارهایی با مضمون «نظام باید سرنگون شود» و «مردم خواهان تغییر نظام هستند» سر دادهاند. منطقه «میدان» محل مبارزات ضداستعماری مردم سوریه علیه حاکمیت فرانسه در سال های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ بوده و از این رو، حضور معترضان در این منطقه معنادار است.
چند هزار تن هم در کانون شروع اعتراضها در سوریه، شهر درعا در جنوب این کشور، روز جمعه به خیابانها ریختند. به گفته شاهدان عینی، تظاهرکنندگان شعار «بشار اسد باید سرنگون شود» را در خیابانها فریاد میزدند.
اعتراضهای سوریه در شش هفته اخیر در حالی دنبال میشود که حاکمیت سوریه در اجرای یکی از خواستهای اولیه معترضان، پس از حدود ۵۰ سال قانون وضعیت اضطراری در این کشور را لغو کرد.
گزارش رویترز به نقل از شاهدان عینی حاکی است که شمار گستردهای از معترضان همچنین در شهر «حما» به خیابانها آمده و راهی دفتر حزب بعث شدهاند و نیروهای نظامی نیز برای متفرق کردن مردم، به سوی آنها آتش گشودهاند.
یک شاهد عینی مستقر در صحنه گفته است که «دو تکتیرانداز روی دیوار مستقر شده و در حالی که تمام مردم غیرنظامی و غیرمسلح هستند، آنها را هدف قرار میدهند.» وی همچنین گفته است که شماری از مردم زخمی شدهاند و شاید دستکم دو تن کشته شده باشند.
معترضان به دولت سوریه خواستار اصلاحات سیاسی بیشتری از جمله آزادی زندانیان سیاسی و حق تأسیس احزاب مستقل هستند. سازمان دیدهبان حقوق بشر به تازگی با انتشار بیانیهای سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی سوریه را به شکنجه صدها تظاهرکننده بازداشت شده در روزهای اخیر متهم کرده است.
گروه های مدافع حقوق بشر می گویند بیش از دویست نفر در اعتراضات چند هفته گذشته سوریه کشته شده اند. یکی از سخنگویان دیدبان حقوق بشر، گروه بین المللی مدافع حقوق بشر، گفت آقای اسد این فرصت را داشته است که با مجاز دانستن اعتراضات در مراسم نماز جماعت امروز بدون آن که با سرکوب خشونت بار مواجه شود، قصد و منظور خود را ثابت کند. جو استورک، معاون اداره خاورمیانه در گروه دیدبان حقوق بشر گفت: “اصلاحات فقط زمانی معنی دارد که سرویس های امنیتی سوریه به تیراندازی، بازداشت و شکنجه معترضان خاتمه دهند.”
دولت سوریه می گوید به تقاضاهای معترضان توجه دارد و رئیس جمهوری این کشور در تلاش است برنامه اصلاحات را به تصویب پارلمان این کشور برساند. از جمله امتیازاتی که روز گذشته اعلام شد منحل شدن دادگاه امنیتی و مجاز بودن برگزاری تظاهرات صلح آمیز بوده است. اما سایر قوانین به دولت اختیاراتی می دهد که بتواند ناراضیان مخالف دولت را سرکوب و بازداشت کند.
بنا به قوانین جدید سوریه ای ها باید برای برپایی تظاهرات از وزارت کشور مجوز دریافت کنند. برخی از وکلا گفته اند این مقررات باعث خواهد شد که محدودیت در مورد آزادی بیان همچون گذشته که وضعیت فوق العاده وضع بود، ادامه داشته باشد.
بشار اسد هفته گذشته گفت وقتی وضعیت فوق العاده لغو شود، سدی بر سر راه برگزاری تظاهرات وجود نخواهد داشت. اما تحلیلگران می گویند تعداد فعالان سیاسی که خواستار سقوط رژیم بشار اسد هستند، رو به فزونی گذاشته است.
یکی از فعالان در توییتر نوشته: “کاری کردیم که وضعیت فوق العاده لغو شود. خود به خود لغو نشد. لغو این مقررات نتیجه تظاهرات، اعتراضات و ریخته شدن خون شهدایی بود که خواهان آزادی بیان بودند.”
موج کم سابقه ناآرامی ها در سوریه به دنبال قیام مردم تونس و مصر علیه رژیم های استبدادی در این کشورها آغاز شد. اما، دولت سوریه می گوید شورش مسلحانه توسط گروه های سلفی در حمص و بانیاس در جریان بوده است.
تظاهرات علیه حزب حاکم بعث سوریه از شهر درعا در جنوب و در اواسط ماه مارس آغاز شد و سریعا به شهرهای دیگر این کشو سرایت کرد.
دبیر ستاد هدفمندی یارانهها از تغییر دامنه مصرف برق و گاز خانگی برای ۷ ماهه اول امسال، افزایش ۱۱۰ تومانی قیمت گندم به ازای هر کیلوگرم و افزایش جزئی و اندک قیمت نان خبر داد و گفت: اقدام برخی بانکها در برداشت یارانه نقدی برای وصول مطالبات معوق غیرقانونی است.
قیمت گندم تکنرخی شد
به گزارش مهر، محمدرضا فرزین درباره جدیدترین مصوبات ستاد هدفمندی یارانهها گفت: براساس مصوبه این ستاد، قیمت گندم در کشور تکنرخی شد.
وی با اعلام اینکه قیمت خرید تضمینی گندم ۳۶۰ تومان به ازای هر کیلوگرم تعیین شده است، افزود: مقرر شد دولت گندم را با نرخ ۳۶۰ تومان به ازای هر کیلوگرم خریداری و با همین قیمت به کارخانجات بفروشد. قیمت فروش گندم در سال گذشته ۲۵۰ تومان بود.
خبرنگار مهر پرسید با افزایش ۱۱۰ تومانی قیمت گندم، آیا قیمت انواع نان نیز تغییر خواهد کرد؟ که دبیر ستاد هدفمندی یارانهها پاسخ داد: استانداریها مسئول تعیین قیمت نان هستند اما افزایش قیمتها در این بخش نیز با تغییر قیمت گندم، جزئی و اندک خواهد بود.
مصوبات جدید دولت درباره تعرفه جدید برق و گاز
فرزین درباره تغییرات تعرفه برق و گاز نیز اظهارداشت: ستادهدفمندی یارانهها مصوباتی در این باره داشته است که مسئولان ذیربط آنها را اعلام عمومی خواهند کرد.
وی در این باره توضیح داد: به طور کلی ما یک فصل سرد سال – ۵ ماهه – و یک فصل گرم سال – ۷ ماهه – داریم که در ابتدای اجرای هدفمندی یارانهها برای فصل سال یعنی ۵ ماهه برنامهریزی و تغییراتی اعلام کرده بودیم اما هم اکنون برای فصل گرم سال یعنی ۷ ماهه نیز برنامهریزی و مصوباتی از تصویب ستاد هدفمندی یارانهها گذراندیم.
تغییر دامنه مصرف برق و گاز
دبیر ستاد هدفمندی یارانهها اظهارداشت: مصوبات ستاد هدفمندی یارانهها درباره تعرفه برق و گاز به زودی اجرایی خواهد شد، ضمن اینکه دامنه مصرف برق و گاز در دوره جدید ۷ ماهه تغییر کرده است.
وی تصریح کرد: به عنوان مثال، دولت دامنه مصرف برق خانگی برای فصل گرم سال را نسبت به فصل سرد سال افزایش داد تا هزینه مصرف برق مردم کمتر شود و برعکس، دامنه مصرف گاز برای فصل گرم سال نیز نسبت به فصل سرد سال کاهش یافت.
برداشت یارانه نقدی برای وصول مطالبات معوق غیرقانونی است
دبیر ستاد هدفمندی یارانهها هرگونه برداشت یارانه نقدی بابت وصول مطالبات معوق توسط بانکها را غیرقانونی اعلام کرد و گفت: وزارت امور اقتصادی و دارایی شدیدا با این گونه تخلفات محرز برخورد خواهد کرد.
وی از شهروندان خواست در صورت برخورد کردن با این نوع موضوعات، سریعا آن را به وزارت امور اقتصادی و دارایی اطلاع دهند تا در سریعترین زمان ممکن با متخلفان برخورد شود.
گرچه در سالهای گذشته، استفاده از کولرهای گازی یکی از مزایا و به نوعی نشانه مدرن بودن منازل مسکونی نوساز به شمار میرفتند، اما امسال دیگر در آگهیهای تبلیغاتی فروش مسکن، خبری از کولرهای گازی نیست.
به گزارش مهر، تا تابستان سال گذشته که قبوض نجومی برق آن هم با یارانههای هدفمند، پا به خانههای مردم نگذاشته بودند، داشتن کولرهای گازی و تجهیزات سرمایشی هرچند غیراستاندارد، یکی از مزایا و به قولی آبشنهای آپارتمانهای نوساز به شمار میآمدند و در تبلیغات فروش آپارتمانهای نوساز، یکی از عوامل جذب مشتری و بالا رفتن قیمت یک ملک به شمار میرفتند.
فعالان بازار مسکن و شاغلان در بنگاههای معاملات ملکی هم با هیجان بسیار نسبت به داشتن تعداد کولرهای گازی در یک آپارتمان تلاش میکردند تا مشتری را به آخرین تجهیزات روز ساختمان، آشنا کنند و بگویند که این خانه، به قول و گفته آنها “اوکازیون” است.
این روند آنقدر ادامه پیدا کرد و بنگاههای معاملات ملکی آنقدر با اسب کولرهای گازی در بازار مسکن تاختند تا تابستان ۸۹ تمام شد و قبوض تابستانی با رقمهای نجومی درب خانههای مردم را زد، آن روزها دیگر خبری از تبلیغات روزنامهای و شاغلان بنگاههای املاک در مورد کولرهای گازی خبری نبود. همه چیز در مورد این “مهمانهای ناخوانده شبکه برق کشور” در هالهای از سکوت فرو رفت.
نه مردم استقبالی به استفاده از آن داشتند و نه از شوک قبوض برق ناشی از استفاده از کولرهای گازی بیرون میآمدند، حال دیگر آنها مانده بودند و قبوض برقی که با رقمهای سرسامآور باید پرداخت میکردند، در غیر این صورت باید روزهای گرم باقیمانده از تابستان را بدون برق سپری میکردند.
آن روزها مسئولان وزارت نیرو هم که در مقابل پرسشها و علامتسوالهای ناباورانه مردم در مورد قیمت قبوض برقشان قرار گرفته بودند، کولرهای گازی را عامل اصلی بالا رفتن برقبهای منازل مسکونی خصوصا در کلانشهری نظیر تهران که دارای آب و هوای معتدل است و نیازی به استفاده از کولرهای گازی ندارد، دانستند و این پاسخ را به مردم دادند که نباید از کولرهای گازی استفاده میکردند.
البته تنها منازل مسکونی نبودند که از بالا رفتن قیمت برق ناشی از استفاده از کولرهای گازی متاثر شده بودند، بلکه دولتیها، وزرا، معاونانشان و مدیران کل برخی وزارتخانهها نیز که نمیخواستند از گردونه استفاده از تجهیزات مدرن سرمایشی همچون دیگر همصنفان و همتایانشان عقب بمانند، نیز دادشان به آسمان رفت که چه قبض برقی برای دستگاه تحت امرشان آمده است. اما چارهای جز پرداخت قبوض وجود نداشت؛ چراکه دولت گفته بود که حتی یک ریال نیز بابت اضافه بهای قبوض، پرداخت نمیکند.
به هرحال آن تابستان گذشت و زمستانی آمد که روزهای ابتدایی اش با افزایش ۳۵ درصدی قیمت برق مواجه بود. قانون هدفمند کردن یارانهها در کشور آغاز شده بود و قبوض برق باید یک پله افزایش را تجربه میکرد، اقدامی که سالها وزارت نیرو به دنبال اجرای آن بود، حال دیگر محقق شده بود.
اما فصل آغاز اجرای قانون در بخش برق، با اوج مصارف مردم، دولت، صنعتگران، تولیدکنندگان و کشاورزان همراه نبود و بنابراین هنوز هم مردم تغییر رفتار زیادی ندادند.
اما امروز دو روز از دومین ماه اولین سال دهه ۹۰ گذشته است، به عبارتی ۶۱ روز بیشتر به آغاز فصل تابستان باقی نمانده است، البته اگر همچون برخی سالها تابستان زودرس را تجربه نکنیم. در این میان، داستان امسال برای استفاده از کولرهای گازی شاید حادتر از سال گذشته باشد، چراکه قیمت برق در دو مرحله افزایش قیمت داشته و ممکن است قبوض نجومی با کمترین بیاحتیاطی مصرفکنندگان به درب منازل آنها بیاید.
در این میان، بیم از قبوض نجومی که زمستان سال ۸۹ برای گاز صادر شد، این بار تنها با تغییری کوچک در ترکیب رنگ و شکل و شمایل ظاهری از سوی وزارت نیرو به درب منازل برخی مشترکان البته در سال ۹۰ بیاید؛ بنابراین از هم اکنون فکری به حال مصارف و قبوض برق دوره تابستانی خود باشید.
۲۳ نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه نوشته اند.
این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران می گذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است،نوشته اند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالی قدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد؟
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟»
امضا کنندگان این نامه، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند.
این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود.
متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع): حق بگویید و برای ثواب کار کنید و خصم ستمگر و یار ستمدیده باشید. ( بحار الانوار ۱۰۰/۹۰/۷۵
مراجع محترم تقلید و بزرگان حوزه های علمیه
موضع گیری صریح و شجاعانه روحانیت مستقل شیعه در حوزه های علمیه در واکنش به ظلم و بی عدالتی و تعدی نسبت به ستمدیدگان همواره سنت دیر پای آنان بوده است و در شرایط حساس تاریخ این سرزمین پایمردی شخصیت های روحانی آنان را برای همیشه در جایگاه رفیعی در تاریخ این ملت قرار داده است .
بی تردید واکنش اخیر مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه در واکنش به جنایات دولت های خاورمیانه از جمله دولت بحرین علیه ملت هایشان در اعتراض به استبداد و فساد و در دفاع از حق و عدالت و آزادی به پا خاسته اند، در همین چارچوب قابل ستایش و احترام است.
اما بر خلاف همیشه به نظر می رسد که این بار فریاد اعتراض روحانیت حوزه های علمیه در جمهوری اسلامی ایران علیه ظالمان طنین خود را از دست داده است و تحت الشعاع پرسشی بنیادین درباره علت عدم اهتمام آنان نسبت به ظلم های مشابه اعمال شده علیه مردم بی گناه و بی دفاع سرزمین خودشان قرار گرفته است .
از دو سال پیش و به دنبال دخالت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، جنایات، ظلم ها و بی عدالتی های گسترده ای علیه ملت مومن و شریف ایران اعمال شده است.
دو سال پیش گروهی افراطی از نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی به رسواترین شکل در سرنوشت سیاسی کشور دخالت کرده و انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاباتی فرمایشی بدل کرده است و به دنبال آن به بهانه های واهی به جان مردم افتادند، عده ای را کشتند، جمعی را مجروح و مصدوم راهی بیمارستان کردند، ده ها هزار تن از شهروندان را به زندان افکندند و صدها تن را با پرونده های جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی در دادگاه های فرمایشی به زندان های طویل المدت محکوم کردند و متاسفانه بعد از گذشت دو سال نیز دست از این اعمال خلاف خود بر نداشتند.
اگر نظامیان و پلیس حکومتهای مستبد منطقه به روش های خشونت بار و با سلاح های گرم و سرد به جان مردم می افتند در جمهوری اسلامی ایران نیز در دو سال گذشته هزاران نفر بر اثر حملات نظامیان ، پلیس و ماموران لباس شخصی تحت امر آنان مصدوم و مجروح شده و یا به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه نظامیان و پلیس به سوی مردم بی دفاع تیر اندازی کرده و آنان را به شهادت می رسانند در جمهوری اسلامی ایران نیز به ضرب گلوله نظامیان، پلیس و لباس شخصی مجروح و شهید شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، یکی از اقدامات کثیف نظامیان و پلیس ربودن مجروجان تظاهرات از بیمارستان هاست، متاسفانه در جمهوری اسلامی نیز مجروحان از بیمارستان ها ربوده شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان افتاده اند که هنوز هم تعدادی از آنها در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه مردم هر روز اسامی بیشتری از قربانیان خود را اعلام می کنند در جمهوری اسلامی آمار واقعی از قربانیان وجود ندارد و بسیاری از شهدا در گورهای مخفی دفن شده اند و افرادی که برای شناسایی مدفن قربانیان تلاش کرده اند تحت تعقیب قرار گرفته اند و عده ای از آنان محکوم گشته و اکنون در زندان به سر می برند.
اگر اعمال شکنجه در کشورهای استبدادی منطقه پدیده ای تلخ و تکان دهنده ای است در ایران صدها نفر زیر شکنجه وادار به اعترافات دروغ شده و فاجعه بارتر آنکه عده ای از آنان تحت فشار و ضرب و شتم و آزار و شکنجه به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، مردم هر روز به تشییع جنازه قربانیان حوادث اخیر می پردازند در جمهوری اسلامی حتی اجازه تشییع جنازه و مراسم سوگواری برای شهیدان اعتراضات خیابانی و زندانها داده نمی شود و حتی گاه خانواده آنان از برگزاری مراسم سوگواری برای اموات غیر مرتبط با حوادث اعتراضی نیز منع می شوند، حتی برای شخصیتی چون میر اسماعیل موسوی نیز چون پدر مهندس موسوی است اجازه ختم داده نمی شود و شرکت کنندگان در تشییع جنازه وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت می شوند.
اگر حکومت های ظالم منطقه برای منتقدان و مخالفان خود پرونده سازی می کنند، در جمهوری اسلامی نیز تقریبا تمامی پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات ساختگی، جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی است در حدی که اگر امکان انتشار محتوایی پرونده ها، فرایند محاکمات و متن احکام صادره فراهم شود، هیچ حیثیتی برای دستگاه های قضایی ، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، خانواده های مقتولان و زندانیان، مظلومانه و به حق در پی خونخواهی و تعیین تکلیف عزیزان شان هستند، در جمهوری اسلامی ایران این خانواده ها در مظلومیت مضاعف تحت کنترل دائمی ماموران مخفی حکومت قرار دارند، از فعالیتهای آنان به اشکال مختلف جلوگیری می شود و حتی به خاطر برگزاری مراسم مذهبی قرآن، دعا و نیایش هم تحت فشار قرار می گیرند و برخی از آنان به جرم پی گیری پرونده شهدا و زندانیان بی گناه خود به زندان می افتند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه خانواده های مقتولان و زندانیان تحت حمایت مردم قرار می گیرند و حتی دولتهای مستبد هم سعی می کنند آنها را به لحاظ معیشتی تامین کنند، در جمهوری اسلامی رسیدگی به خانواده های بی گناه شهدای جنبش و زندانیان و کمک به آنان جرم است و بسیاری از اقدام کنندگان به کمک به این خانواده ها در زندان به سر می برند.
اگر در حکومتهای استبدادی منطقه دادگاه ها فرمایشی هستند قضات و دادستان هایشان ظاهری از یک نظام قضایی را به نمایش می گذراند اما در جمهوری اسلامی ایران افرادی کم دانش، بی هویت و غالبا آسیب پذیر و حتی ناسالم در راس دادگاه های انقلاب قرار می گیرند که عملا در رسیدگی به پرونده های سیاسی جز اطاعت از بازجویان و ماموران مخفی نظامی و امنیتی وظیفه دیگری برای خود نمی شناسند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه رسانه ها تحت کنترل شدید هستند و حقایق تحریف می شود و اطلاعات ما درباره تحولات این کشورها از طریق رسانه های خارجی دریافت می شود در جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز کنترل رسانه ای بیشتر شده و اخبار تحریف شده تری منتشر می شود. نه تنها تمامی رسانه های منتقد دولت توقیف شده اند بلکه تقریبا تمام رسانه های مستقل هم بسته شده اند و باقی رسانه ها هم بر اساس دستور العمل های کنترلی امنیتی بی سابقه از انتشار اخبار واقعی و حقایق منع می شوند .
در چنین وضعیتی حکومت به خود اجازه می دهد که بدیهی ترین حقایق را تحت تاثیر بیگانگان قلمداد کند متاسفانه این وضع باعث شده در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی بار دیگر مردم برای کسب اخبار واقعی به رسانه های خارجی تکیه کنند. امروز تعداد کثیری از جوانان کشور به جرم نشر حقایق از طریق اینترنت و پیام کوتاه تلفن همراه در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه حرکتهای مردم به دخالت بیگانگان نسبت داده می شود و مثلا در بحرین مخالفان دولت مرتبط با ایران معرفی می شوند ، در جمهوری اسلامی ایران نیز هر گونه اعتراض مدنی و مخالفت با مسوولان و دولت به بیگانگان نسبت داده شده و صدها جزوه بولتن و گزارش سر تا پا دروغ و تحریف و جعل برای توجیه این ادعاهای واهی منتشر می شود و در ابتکاری که احتمالا مخصوص ایران است زندانیان بریده ی تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف درباره این قصه های ساختگی و حتی خلق قصه های تخیلی مورد نظر بازجو می شوند .
اگر طبق خبرها، در کشورهای استبدادی منطقه تعدادی از مخالفان و منتقدان دولت در محیط های مختلف شناسایی و از کار بر کنار شده اند در جمهوری اسلامی ایران صدها نفر از استادان برجسته و متفکران سرشناس از دانشگاه ها و هزاران نفر از کارکنان و کارمندان به جرم حمایت از اعتراض های مردمی از محل کار خود اخراج شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه دانشجویان معترض در دانشگاه ها دچار مشکل می شوند در جمهوری اسلامی ایران صدها تن از دانشجویان معترض و منتقد بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا به دلیل اندیشه متفاوت برای همیشه ازادامه تحصیل محروم شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه فعالیت گروه ها و احزاب مخالف همواره دشوار بوده است، در جمهوری اسلامی ایران فشار به گروه ها و احزاب منتقد به اوج خود رسیده است و ظرف مدت کوتاهی معتبر ترین احزاب قانونی منتقد با تصمیم افراطیون نظامی و اطلاعاتی تعطیل شده اند و عضویت در این احزاب قانونی برای افراد به عنوان سو سابقه تلقی شده است. این جریان افراطی و بی پروا فعالیت سیاسی هر جریان منتقد حکومت و حتی منتقد دولت را تحت عنوان اقدام علیه امنیت کشور به شدت سرکوب می کند.
مراجع محترم تقلید و بزرگان محترم حوزه های علمیه
چگونه است که همه این جنایات و یا برخی از آنها در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالیقدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد.
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟
آیا واقعا مراجع عالیقدر و روحانیت معظم در این برهه حساس از تاریخ ایران ، اسلام و تشیع رسالت خود را دردفاع از حق و حقیقت و مخالفت با ظلم و بیداد به انجام رسانده اند ؟ آیا نگران نیستند که مصداق کلام امام صادق باشند که می فرمایند :العامل بالظلم ، العلمین له و الراضی به شرکا ثلاثتهم.(ستمگر و یاری دهنده او و کسی که به ستم او راضی باشد هر سه در ستم شریکند .بحارالانوار ۷۷/۳۸۳/۹)
امروز عملکرد این جریان افراطی آنچنان چهره نازیبایی از ایران به نمایش گذاشته که در کشورهای در حال تحول منطقه تمامی رهبران دینی، حتی طرفداران و حامیان سابق انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تبری می جویند، در حالیکه اگر نظام گرفتار این مفاسد این جریان های انحرافی نمی شد و در مسیر مردم سالاری و اقامه به حق و عدل در کشور گام بر می داشت امروز بهترین الگو و ملجا و ماوای آزادیخواهانی قرار می گرفت که در کشورهای منطقه در جستجوی آزادی و عدالت و مردم سالاری سازگار با اسلام هستند و در مقابل دولتهای ظالم خود قد علم کرده اند.
ما زندانیان سیاسی به عنوان بخشی از قربانیان خودکامگی این جریان افراطی، نظامی، اطلاعاتی ، امنیتی و قضایی در کشور از شما در خواست می کنیم که برای اصلاح امور و زدودن این مفاسد از درون نظام جمهوری اسلامی ایران و برای پاسداری از ارزشهایی که به نام اسلام و تشیع علوی به انقلاب اسلامی ایران به ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان نویدش را داده ایم و برای دفاع از حق و عدالت و انسانیت لااقل همزمان با موضع گیریهایتان نسبت به جنایت علیه ملتهای مسلمان منطقه به ایران نیز بازگردید و با بهره گیری از اعتباری که از اسلام و قران و رسول خدا و اهل بیت مطهرش کسب کرده اید به نام خدا و دین خدا به مسوولان در جهت پایان دادن به این فجایع ، ظلم ها و جنایات فشار آورید و در جهت فساد زدایی از دستگاه های نظامی ، امنیتی ، اطلاعاتی کشور قد علم کنید، و در جهت بازسازی و اعتلای ارزشهای معنوی در جمهوری اسلامی اهتمام ورزید و تردید نکنید که اگر جمهوری اسلامی ایران همچنان در دست افراطیون نظامی، امنیتی، اطلاعاتی اداره شود به جای یک کشور ارایه دهنده ارزشهای متعالی اسلامی و علوی تنها یک نظام دیکتاتوری دینی را به جهان عرضه خواهیم کرد که یاد آور نظام های دینی قرون وسطی است که تیشه به ریشه دین می زند و نتیجه عملی آن بدبین و دور کردن هر چه بیشتر نسل جوان از اسلام است.
۲۳ زندانی سیاسی از
زندان اوین ( بند سیاسی۳۵۰)
زندان اوین( بند تحت کنترل سپاه پاسداران – دو الف)
اوین ( بند کنترل تحت حفاظت اطلاعات زندان اوین )
زندان رجایی شهر (بند سیاسی)
زندان های استان خوزستان
صدها هزار نفر از معترضان یمنی، با حضور در میدان «الحریه» شهر تعز و همچنین خیابانهای مختلف شهر صنعا، پایتخت آن کشور، ضمن برگزار تجمعی گسترده، بر خواسته مخالفان مبنی بر کناره گیری بی قیدوشرط علی عبدالله صالح، رئیس جمهور آن کشور تاکید مجدد کردند.
مخالفین حکومت یمن، به تاسی از معترضان ماههای قبل در تونس و مصر، نامی جدید برای اعتراض این جمعه انتخاب کرده و آنرا «جمعۀ فرصت آخر» نامگذاری کرده اند.
به گزارش الجزیره، معترضین یمنی از ظهر روز جمعه سوم اردیبهشت (٢٢ آوریل) در میدان الحریه شهر تعز تجمع کردهاند ویکصدا با سردادن شعار علی عبدالله صالح را قاتل مردم معرفی میکنند. جوانان انقلابی در بیانیهای تاکید کردند که نهادهای وابسته به حکومت فاقد مشروعیت هستند و همزمان طرح شورای همکاری خلیج فارس برای میانجی گری را رد کردند و خواستار کناره گیری بی قید و شرط صالح از قدرت شدند.
خطیب جمعه شهر تعز نیز طرح شورای همکاری خلیج فارس برای میانجیگری در یمن را رد کرد و تلاش کشورهای حاشیه خلیج فارس را اقدامی برای نجات علی عبدالله دانست.
این در حالی است که روز گذشته علی عبدالله صالح نیز طرح شورای همکاری خلیج فارس را رد و تاکید کرد که تا موعد مقرر در سمت خود باقی خواهد ماند.
براساس طرح شورای همکاری خلیج فارس، قرار بود علی عبدالله در بازه زمانی یک ماهه از قدرت به نفع معاونش کناره گیری کند و در مهلتی دوماهه انتخابات ریاست جمهوری جدید برگزار شود. همچنین دولت وحدت ملی با مشارکت ۵۰ درصدی حزب حاکم و ۴۰ درصدی مخالفان و ۱۰ بی طرف تشکیل شود.
این منبع خبری همچنین گزارش داد که صدها هزار نفر از مردم صنعا نیز، با برگزار تظاهرات گسترده با عنوان جمعه “آخرین فرصت ” خواستار پایان رژیم علی عبدالله صالح در این کشور شدند.
بر اساس این گزارش، همزمان با برگزاری نماز جمعه در یمن صدها هزار نفر به خیابانها ریختند و تاکید کردند که علی عبدالله صالح باید از قدرت کناره گیری کند و پس از آن مجازات شود.
خیابان های اصلی شهر صنعا مملو از مردم معترض بود که برای حضور در مراسم نماز جمعه “جمعه فرصت آخر ” به خیابان آمده بودند.
الجزیره از صنعا گزارش داد که نیروهای گارد ریاست جمهوری خیابان «الستین» را تحت محاصره در آوردهاند و وضعیت شکننده امنیتی در شهر صنعا حاکم است و هر لحظه احتمال درگیری بین مخالفین و حامیان حکومت وجود دارد.
اعتراضات در یمن علی رغم تلاش علی عبدالله صالح همچنان ادامه دارد و انقلابیون خواستار نافرمانی مدنی به شکل فراگیر در سراسر کشور شدهاند.
نماینده میناب، جاسک و رودان با نگرانی نسبت به تاثیر قانون هدفمندی بر شغلهای روستایی گفت: اگر دولت در تعیین قیمت سوخت مدیریت جدیدی اتخاذ نکند، صیادی و کشاورزی از بین خواهد رفت.
به گزارش ایسنا، سیدعلی میرخلیلی با بیان اینکه تصریح کرد: با اجرای این قانون قیمت تولید یا صید ماهی از قیمت فروش آن افزایش یافته است و با ادامه این روند تنها شغل روستاهای کناره سواحل از بین خواهد رفت. صید ماهی در ساحلهای جنوبی ایران با فرض بنزین لیتری ۴۰۰ تومان ـ که با سهمیه ارائه میشود ـ برای صیادان صرف نمیکند.
وی با بیان اینکه «در مناطق سواحلی جنوب کشور امکان کشاورزی و ایجاد صنعت وجود ندارد» افزود: صیادی از نسلها پیش شغل خانوادههای روستاهای ساحل نشین است.
وی در عین حال با بیان اینکه «قانون هدفمندی یارانهها به واقع یک قانون مهم و تأثیرگذار در رشد اقتصادی کشور است» گفت: اما باید مدیریت دقیقی برای اجرای آن در نظر گرفته شود تا شغلهای روستایی از جمله صیادی و کشاورزی به خطر نیافتد.
نماینده مردم میناب، جاسک و رودان پیشنهاد کرد: دولت اگر نمیخواهد قیمت بنزین و گازوییل را کاهش دهد، باید برای ماهی قیمت تضمینی تعیین کند تا صیاد مطمئن باشد که صیدش با قیمت معقولی به فروش میرود. اگر هر ماهی برای صیاد دوهزار تومان هزینه بردارد و صیاد بتواند ماهی را به همان قیمت بفروشد باز ضرر کرده است.
نماینده آبادان با یادآوری تداوم پدیده گرد و غبار در سالهای اخیر و تعطیلی نهادهای اقتصادی و خدماتی جنوب و غرب کشور بواسطه این پدیده، گفت: کشور هر سال میلیاردها تومان به دلیل تداوم پدیده گرد و غبار متضرر میشود و جا دارد که دولت هرچه سریعتر تدبیری برای جلوگیری از تداوم این پدیده کند.
عبدالله کعبی در گفتوگو با خانه ملت، از تداوم پدیده گرد و غبار در جنوب و غرب کشور خبر داد و گفت: فضای غبارآلود شهرهای جنوبی و غربی کشور، مانع از جریان داشتن زندگی عادی مردم در این مناطق شده و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و خدماتی را مختل کرده است.
نماینده آبادان با بیان اینکه پدیده گرد و غبار موجب چندین نوبت تعطیلی نهادهای اداری و مدارس در مناطق جنوبی و غربی کشور، طی چند ماه اخیر شده است، افزود: جدای از زیانهایی که گرد و غبار به سلامت مردم وارد میکند، هر بار تعطیلی ادارات و مدارس دارای پیامدهای فراوانی است که مهمترین آنها پیامدهای اقتصادی است.
وی همچنین افزود: تعطیلی پیاپی ادارهها و نهادهای اقتصادی و خدماتی در چندین شهر جنوبی و غربی، هر سال میلیاردها تومان به اقتصاد کشور زیان میزند.
نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس با تأکید بر اینکه چارهاندیشی برای مقابله با تداوم پدیده گرد و غبار نیاز ضروری کشور است، تصریح کرد: دولت باید با استفاده از تمام ظرفیتهای داخلی و خارجی خود و با همکاری کشورهایی که منشأ این گرد و غبار هستند، هرچه سریعتر راهکاری اساسی برای جلوگیری از وقوع این پدیده اتخاذ کند.
عکسی از میرحسین و رهنورد بر سر آرامگاه سعدی در شیراز، به مناسبت روز سعدی
یک روزنامه نگار اصولگرا هشدار داد که ادامه حمایتهای بیدریغ و فراقانونی نهادهای نظام از دولت احمدینژاد و عقبنشینی گام به گام قوایی که قرار بود مستقل باشند، در مقابل پیشروی متهورانه دولت، به استبداد و خودکامگی خواهد انجامید. سیدعبدالجواد موسوی نوشت:
حوادث روزهای اخیر در صحنه سیاسی ایران و تنشهای بیسابقهای که بین قوای مجریه و دیگر قوا اتفاق افتاد، بار دیگر ثابت کرد تفکیک قوا از یکدیگر و تأکید بر استقلال آنها تا چه اندازه ضروری است.
اهل انصاف میدانند پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز هیچ دولتی به اندازه دولت آقای احمدینژاد از حمایت قوه مقننه و قوه قضاییه برخوردار نبوده. اتفاقی که در بادی امر خوشایند مینمود و حتی در ادبیات شفاهی از آن به عنوان یکدست شدن مملکت یاد میشد امروز عواقب سوء خود را آشکار کرده. دولت نهتنها از حمایتهای بیدریغ دیگر قوا برای پیشبرد اهدافش سود نجسته بلکه گمان برده این میزان حمایت کافی نیست و همه دستگاهها باید در نقش تدارکاتچی دولت حاضر شوند.
البته همه تقصیرها را نباید متوجه دولت دانست. اگر دیگر دستگاهها شأن و مرتبه خود را حفظ میکردند و در مقابل تعرضات گاه و بیگاه دولت و حتی طعنههای صریح آقای رئیسجمهور موضعی آشکار و صحیح اتخاذ میکردند، کار به اینجاها نمیکشید که یکی از مقامات دستچندم دولت در ماجرای برکناری وزیر اطلاعات چنین سخنان غریبی بر زبان بیاورد و حتی پیام دفتر رهبری را برای ابقای وزیر اطلاعات کافی نداند.
عقبنشینی گام به گام قوایی که قرار بود مستقل باشند، در مقابل پیشروی متهورانه دولت، آینده خوفناکی را ترسیم میکند. آیندهای که از آن بوی استبداد و خودکامگی به مشام میرسد و اگرچه همه ما امیدواریم چنین آیندهای هیچگاه محقق نشود اما باید خوب بدانیم اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود، آن آینده خوفناک چندان هم دور از دسترس نخواهد بود. مشکل از دولت نیست. قدرت مطلق آن هم بدون کنترل نهادهای نظارتی و مردمی خواهناخواه به انحصارطلبی و تمامیتخواهی منجر خواهد شد.
این حرفها به معنای اختلافافکنی در میان قوا نیست. هر نهادی و هر دستگاهی تعریف خاص خودش را دارد. اینکه دم به دقیقه به نام «مصلحت» و یا به تعبیر برخی از اهل سیاست به بهانه «شرایط کنونی» وظیفه خود را فراموش کنیم و برای دستیافتن به منافع زودگذر به حمایتهای نابهجا و بیدلیل از یکدیگر بپردازیم، نتیجهای جز همین وضعیتی که پیش آمده در انتظارمان نخواهد بود. همکاری و تعامل چیز دیگری است و کوتاه آمدن و وظایف خود را به فراموشی سپردن چیز دیگر. بر سر الفاظ بحث نمیکنم، هم من میدانم چه میگویم و هم شما خوب میفهمید ماجرا از چه قرار است.
اعتصاب ۱۱ روزه ۱۵۰۰ کارگر مجتمع پتروشیمی بندر امام پس از موافقت مدیریت این واحد صنعتی با خواسته های آنان پایان یافت. کارگران مجتمع پتروشیمی بندر امام خواستار برچیده شدن شرکت های پیمانکاری و قرارداد دسته جمعی با خود بودند.
این اعتصاب پس از امضای توافقنامه کتبی میان نمایندگان کارگران و نماینده ماهشهر در مجلس، فرماندار ماهشهر رئیس اداره کار و امور اجتماعی این شهرستان و همچنین نمایندگان مدیریت این مجتمع به پایان رسید. به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، این توافقنامه سپس از سوی محمد حسین ظریف کار، مدیر عامل مجتمع پتروشیمی بندر امام، در جمع کارگران قرائت شد.
بر اساس این توافقنامه، مدیریت مجتمع پتروشیمی بندر امام از کارگران سه ماه مهلت گرفت تا مراحل اجرای مصوبه برچیده شدن شرکت های پیمانکاری و انعقاد قرارداد دسته جمعی را به انجام برساند. در عین حال، قرار شد مزایایی که به پرسنل رسمی داده می شود، مشمول کارگران پیمانکاری نیز بشود.
اعتصاب بیش از ۱۵۰۰ کارگر پیمانکار مجتمع پتروشیمی بندر امام روز بیستم فروردین آغاز شده بود؛ کارگرانی که خواستار اجرای مصوبه دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ برای انعقاد قرارداد مستقیم با خود کارگران بودند.
اعتصاب ۱۵۰۰ کارگر مجتمع پتروشیمی بندر امام از حمایت صدها کارگر شرکت های پتروشیمی در منطقه ویژه ماهشهر برخوردار شده بود که خواسته های مشابهی داشتند.
اعتصابها و اعتراضهای کارگران در شهرهای گوناگون ایران در سالهای اخیر رو به افزایش گذاشته است. از جمله این شهرها میتوان به قزوین، تبریز، تهران، قائمشهر، اراک، آبادان، کرمانشاه، رشت، اهواز، اصفهان و شیراز اشاره کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر