-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 08/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ادوار تحکیم وحدت: ما زنده‌ایم‬

 


به گزارش «ادوارنیوز»، در قسمتی از این بیانیه آمده است: «سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) بدین‌وسیله ضمن محکوم نمودن بازداشت خودسرانه و خلاف قاعده و قانون اعضای  این سازمان نسبت  به تداوم  رویه کنونی از  سوی  حاکمیت اعلام می‌دارد  که خاموش  کردن  صدای اعتراض و  به انفعال  کشاندن فعالان مدنی و معترضان  به وضع موجود خیال خامی است که نتیجه‌ای  جز دور شدن حاکمیت از حقیقت جامعه  ایران نخواهد داشت. ادوار تحکیم وحدت زنده است و همچون گلویی است رسا  برای برآوردن  فریاد اعتراض به ظلم مضاعف  حاکمیت بر مردم ایران.»


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


 با گذشت بیش از یک سال از کودتای ننگین بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت این‌گونه به نظر می‌رسد که حاکمیت سراسر نظامی-امنیتی شده فعلی، هنوز تصمیمی برای بازگشت به مسیر عقلانی نگرفته است. قصه پر غصه ما و این حاکمیت ماجراجو، اکنون به داستانی ملالت بار می‌ماند که شرح آن تکرار سرنوشت تلخ آزادی خواهی ملت در صد سال گذشته و قشری‌گری و کج فهمی حکومت است.


 حکومتی که زندان‌اش دانشگاه است و دانشگاه‌اش پادگان، پادگان‌اش بنگاه بورس بازی و زد وبندهای اقتصادی است و بازارهای مالی و تجاری‌اش در تسخیر چاکران و ملازمان بارگاه؛ امنیت‌اش آسایش ناکسان است و آزادی‌اش رهایی فاسدان، بصیرت‌اش تملق چاپلوسان است و اصول‌گرایی اش شعارهای توخالی ودروغ. عدالت‌اش چپاول ثروت‌های نفتی ملت است و پیشرفت‌اش تعطیلی صنایع وکارخانجات، بیکاری و اعتیاد زنان و مردان، مکتب اسلامی‌اش در خواهرخواندگی طالبان است و ایران‌گرایی‌اش گره خورده با لاف زنی‌ها و گزافه‌گویی‌ها.


آری امروز آن‌چه  بر زنان و مردان این  دیار می‌رود تبلور حقیقت نظام‌هایی است  که شرح حال  آن‌ها تنها در رمان‌ها و داستان‌های تخیلی آمده است. نظام‌هایی همانند حکومت‌های ایدئولوژیک بلوک شرق که هیچ نداشتند جز دستگاه‌های امنیتی عریض و  طویل و آن‌ها نیز جز پرونده‌سازی و جستجو در احوال  شخصی افراد و محک زدن میزان  وفاداری‌شان  به حکومت، کار دیگری نمی‌کردند. نظام‌هایی که بازداشت منتقدان و معترضان به خود را مهرورزی می‌نامیدند و تزریق ترس وایجاد  فضای رعب در جامعه خویش را اقناع مخالفان می‌دانستند و اعتراف‌گیری از مخالفان در دادگاه‌ها با شکنجه‌های جسمی و روحی را، سند افتخار خویش می‌دانستند. با جعل آمار و وارونه نشان دادن حقایق به فریب افکار عمومی می‌پرداختند و حتی دروغ‌های خویش را باور می‌کردند که اوضاع بروفق مراد است و ایام به کام!


در آغاز هفته اما تعدادی از نیروهای امنیتی دوتن از اعضای شورای مرکزی  «سازمان دانش آموختگان ایران  اسلامی» (ادوار تحکیم وحدت) را  ربوده و بی‌هیچ دلیل موجهی به مکانی نامعلوم منتقل نموده‌اند. از حواشی امر پیداست  که جرم دوستان ما  «نیت  حضور»- ونه حضور - در منزل دبیرکل دربند  سازمان  جناب آقای  «دکتر زید  آبادی»  به  قصد دلجویی از خانواده  رنج دیده ایشان بوده است. «علی جمالی»و «حسن اسدی ‌زید آبادی»به بند  کشیده  شدند تا حتی مجال هم‌دردی با خانواده دوستانشان نیز از آنها ستانده  شود، تا شاید خیال متوهمانه حاکمیت از شکل گیری  کوچک‌ترین تجمع مخالفانش آسوده گردد  و جماعتی از معترضین به  کردار و اعمال حکومت، مرعوب  گردند


اما زهی خیال باطل! همان‌گونه که بارها گفته‌ایم دیر زمانی است تئوری النصر بالرعب  در کوره  آتشین اراده  ما برای تغییر، ذوب شده است و ما نیز در کنار ملت شجاع ایران هیچ ترسی از به  بند کشیده  شدن و هزینه دادن  بر سر خواست‌های به حق مردم نداریم.


نهادهای امنیتی تصور می‌کنند که با بازداشت اعضا و فشار بیشتر بر ارکان  سازمان، قادرند در فعالیت‌های این تشکل برای ایجاد و بسط دموکراسی و حقوق‌بشر و پیگیری مطالبات مردم، خلل وارد کنند، اما از این نکته غافل‌اند که این روش پیش‌آزموده که بارها و بارها در طی سالیان گذشته در قبال سازمان دانش‌آموختگان اعمال شده است، نصیبی جز شکست نداشته، که اگر قرار بود این روش‌های سرکوب‌گرانه راهی به موفقیت داشته باشد، می‌بایست بازداشت، احضار و فشار بر اعضای شورای مرکزی و شعب استانی سازمان، باعث توقف فعالیت‌ها می‌شد. اما آن‌چه که شاهد بودیم انسجام روزافزون همه ارکان سازمان و فعالیت‌های اعضا در کنار دیگر احزاب و تشکل‌های حامی حقوق مردم، بوده است.


سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) بدین‌وسیله ضمن محکوم نمودن بازداشت خودسرانه و خلاف قاعده و قانون اعضای  این سازمان نسبت  به تداوم  رویه کنونی از  سوی  حاکمیت اعلام می‌دارد  که خاموش  کردن  صدای اعتراض و  به انفعال  کشاندن فعالان مدنی و معترضان  به وضع موجود خیال خامی است که نتیجه‌ای  جز دور شدن حاکمیت از حقیقت جامعه  ایران نخواهد داشت. ادوار تحکیم وحدت زنده است و همچون گلویی است رسا  برای برآوردن  فریاد اعتراض به ظلم مضاعف  حاکمیت بر مردم ایران.


 زهری بی پاد زهرم...


ابلها مردا!


عدوی تو نیستم من


انکار توام...


 دوم شهریور ماه ۱۳۸۹- سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)


۱-  شعبه استان آذربایجان غربی

۲-  شعبه استان اصفهان

۳-  شعبه استان بوشهر

۴- شعبه استان خراسان

۵-  شعبه استان زنجان

۶-  شعبه استان کرمانشاه

۷-  شعبه استان گیلان

۸-  شعبه استان همدان

 


 


مزدور ارتش سایبری، [...] یا قلم به مزد کیهان؟

چند روز قبل اینجانب مطلبی نوشتم به نام «جنبش سبز و کلاه گشادی که بر سر ملت رفت» و آن را به خودنویس فرستادم. نکته جالب برای من کامنت‌هایی بود که کاربران گذاشته بودند و عمق عصبانیت خود را از این چند خط نوشته که صرفا نظر شخصی من بود نشان داده بودند.


یکی می گفت فلانی مزدور ارتش سایبری است. دیگری می‌گفت قلم به مزد کیهان است و نوشته‌هایش آنجا منتشر می‌شود. یک کاربر دیگر هم از این فراتر رفت و مطلب را «استفراغ» نامید. دوستان گونه‌ای صحبت می‌کنند که انگار با چشمان خویش کارت عضویت بنده در ارتش سایبری یا چک‌های پرداختی از طرف کیهان را دیده‌اند. دوستان عزیز! ای کاش همین طور بود که شما می‌گفتید! لااقل وضع مالی‌مان از این که هست بهتر بود. صادقانه بگویم اینجانب نه به کسی وابسته هستم نه اصلا کسی من را به وابستگی قبول می‌کند. وضع مالی‌ام هم آن قدر پریشان و خراب است که اگر همین یک لقمه نان بخور و نمیر در خارج از کشور نبود اینجانب تا به حال جان به جان آفرین تسلیم کرده بودم یا کاسه گدایی به این و آن دراز می‌کردم ولی تا این لحظه حاضر نشده‌ام قلم به مزد کسی بشوم. اینها را که می گویم فقط به خاطر این است که می خواهم رفع شبهه بشود. البته فرق زیادی هم به حال خراب من نمی‌کند که شما باور بکنید و یا باور نکنید! به هرصورت اینجانب آنچه را به نظرم می‌رسد می‌نویسم و خوشبختانه یا شاید هم بدبختانه! سایت خودنویس با سعه صدری که دارد همین به قول شما «استفراغ» را هم منتشر می‌کند تا ثابت کند برای هر نظری هر چقدر مخالف ظرفیت دارد.


دوستان عزیز! می‌دانم که از آن نوشته خیلی ناراحت شدید ولی به هرصورت هرکس به اندازه شعورش می‌نویسد. شعور و فهم ما هم به همین حد است. ای کاش شعور ما هم به اندازه شما بالا بود که در کنار جنبش سبز بایستیم و همه یک‌تنه و یکجا از رهبران آن حمایت کنیم. درضمن در مورد انتشار مطالب بنده در روزنامه کیهان اولا آن را به صورت مخدوش منتشر می‌کند و کلمات آن را بالا پایین می کند، ثانیا من هیچ کنترلی بر روزنامه کیهان ندارم. این چند کلمه را نوشتم که بدانید و باور کنید من مزدور ارتش سایبری، «استفراغ» یا قلم به مزد کیهان نیستم! فی‌الواقع یک ستاره هم در این آسمان ندارم. تنها ستاره‌مان همین خودنویس است و بس! دوستدار همه‌تان و البته دوستدار سایت خودنویس. دارا ایرانی (درضمن من خانم نیستم !)


 


خودنویس و پیمان ناگزیر با کیهان حکومتی


به نظر می‌رسد برخی مطالب منتشره در خودنویس که البته نه پشتوانه منطقی دارند و نه می‌توان نشانی از واقع بینی در آن ها جست تنها به درد پر کردن ستون خبر ویژه کیهان می‌خورند.


خودنویس که مدعی رسانه بدون سانسور است به سادگی عرصه خودنمایی کسانی شده که حتی زحمت مرور بر مطلب نوشته خود را هم به خود نمی‌دهند. در جریان این عقده گشایی‌ها بعضا متونی کلی گو شامل حداکثر 200 لغت که عاری از غلط‌های املایی هم نیست و هیچ نشانی از تعقل ندارند به عنوان یک مقاله در صفحه اول تیتر می‌شود.


اگر از اتهام برخی که کامنت‌های جنجالی زیر مقالات را منتسب به گردانندگان سایت می‌دانند صرف نظر کرد اما نمی‌توان نظرات بی‌محتوا و حتی توهین آمیز که جدا هیچ بنیه نظری و اخلاقی ندارند را نادیده گرفت.


در این بلبشو آنچه مضحک است تاخیری است که سیستم در منتشر شدن مطالب قائل می‌شود و انتشارش را موکول به بازبینی توسط سردبیر کرده است!!!


سیستم خودنویس نه مانند بالاترین توسط کاربران اداره می‌شود و نه سردبیر ناظر انتشار نشانی از تخصص حداقل در تصحیح غلط‌های املایی از خود نشان می‌دهد.


مسئولین سایت خودنویس که مدعی هستند که هیچ عایدی مالی از اداره خودنویس متوجه شان نمی‌شود اینک شرایطی را بوجود آورده‌اند که پرخاش گرانه تمام اعتبار و آبروی اشخاص بسادگی قربانی جذب یک نویسنده برای خالی نبودن عریضه شده است!


فراتر از اینها توهین به شعور عمومی و ترسیم سناریوهای توطئه‌گرانه حول وقایع اخیر ایران نیز به ویترین ایشان راه یافته تا جنسشان جور شود.


اما آیا خودنویس واقعا متکی به هیچ حمایت مالی از داخل و خارج کشور نیست؟


اینطور فرض می‌کنیم که مدیران این سایت بری از مزدوری باشند تا به دام استدلالات توطئه‌گرانه برخی اعضای همین خودنویس نیافتاده و بی‌دلیل کسی متهم به جیره خواری رژیم نشود.


خودنویس به عنوان یک رسانه جدید التاسیس بدست برخی روزنامه‌نگاران آماتور و بی‌تجربه در مدیریت رسانه اگر چه تلاش کند با دیگر رسانه‌ها تفاوت هایی را نشان دهد اما در یک زمینه ناچار باید ضرورت‌های رسانه ها را هم در نظر بگیرد و آن جلب توجه کردن مخاطب است.


سایت خودنویس معدود نویسندگانی دارد که حقا در نگارش برجسته‌اند و برای قلم خود ارزش قائلند. هر چند اینان مطالب قابل ستایش و مستدلی را به پشتوانه دانش خود و یا کوشش بسیار و دقیق در این رسانه منتشر می‌کنند اما این به تنهایی برای جلب مخاطب کفایت نمی‌کند. بعضا مقالات سطحی‌نگرانه و بی‌بنیه در کنار مقالات برجسته منتشر می‌شوند که آن هم از بد سلیقگی سردبیر است و شاید کمیت را در نظر گرفته ولی با این وجود نیز گویا تعداد مخاطبان مدیران سایت را راضی نکرده است.


در نهایت ایشان راه را بر مطالب توهین‌آمیز و جنجالی گشوده‌اند و از این رهگذر هم واکنش عمومی را می‌طلبند و هم خوراکی برای رسانه‌های دشمنان ملت تدارک می‌بینند.


به نظر می رسد مدیران خودنویس جلب توجه را در انعکاس مطالب منتشره در رسانه‌های حکومتی پیگیر شده‌اند. شاید اینک خود را مفتخر بدانند که نام رسانه‌شان به عنوان رسانه ضد انقلاب در کنار رسانه‌های معتبر و یا با سابقه چون جرس، گویا نیوز و بالاترین به کرات در کیهان و عقبه‌اش منتشر شود و از این مدخل تبلیغاتی را به سود جلب مخاطب غنیمت دیده‌اند.


اما خودنویس با یک عده نویسنده بی‌تجربه و کم سواد ( به استثنای معدودی چون سارا زرتشت، داریوش سعدین ، نیک آهنگ ، ف م سخن و یا دیگرانی که بواسطه سابقه فعالیت رسانه‌ای به خوشنامی اشتهار دارند) در رقابت با رسانه‌های معتبر شانسی برای ابراز وجود ندارد. پس شاید تنها میدان دادن به توهین و جنجال بتواند راه را بر انعکاس نامش در رسانه‌های دیگر بگشاید.


خودنویس نو پا و زیاده خواه در مسیر نام جویی هر چیز را لگدمال شهرت کرده است. شرافت انسانی و شان دانش کمترین قربانی این خواهش بوده و هدف ابزار را توجیه کرده است.


کیهان و دیگر رسانه‌های معاند با ملت حتما خرسند از این شیوه خودنویس‌اند و علیه ملت تجهیز می‌شوند.


نه تنها انعکاس همواره برخی مطالب مبتذل خودنویس در رسانه‌های رژیم شاهد این پیمان است بلکه نگاشته‌های دور از ادب و متکی بر ذهنیت متوهم این نزدیکی را تایید می‌کند.


دوست ندارم اما باید پیوند نا گزیر خودنویس با کیهان را به مدیران بلند پرواز خودنویس یاد آور شد و ابراز تاسف کرد.


امیدوارم که با اندیشیدن راهکاری مناسب مدیران خودنویس مانع شوند که همزمان با ضد انقلاب خواندن خودنویس در سایت‌های ملت ستیز از سوی دیگر رسانه‌ها شهره به رسانه مبتذل شود.

---------------------------

 

دوست عزیز. از مطلب‌تان ممنونیم.

 

خودنویس یک سایت شهروند-روزنامه‌نگاری مبتنی بر نوشته‌ها و تولیدهای داوطلبانه شهروند روزنامه‌نگاران است. خودنویس تلاش می‌کند نگاه‌های متفاوت همه نویسندگان را بدون سانسور منتشر کند. ما بر اساس توهم توطئه با نوشته‌های افراد برخورد نمی‌کنیم، و نمی‌گذاریم منطق کیهانی معیار کار ما باشد.

 

خودنویس رسانه‌ای مشارکتی و غیر حرفه‌ای و شهروندی است. مسوولیت غلط‌های کامنت‌ها بر عهده کامنت‌گذاران است، اما اگر غلطی در متن باشدم گردن ماست، اما خوشحال می‌شویم خوانندگان محترم غلط‌های ما را هم بگیرند و تذکر دهند تا روز به روز کم غلط‌تر شویم.

 

خودنویس افتخار می‌کند که  فضایی برای همکاری نویسندگانی قدیمی‌تر و علاقه‌مندانی که به تازگی در این حوزه فعال شده‌اند را پدید آورده است.

 

اگر دوستانی با گرایش‌های مختلف به انتشار مطالبی انتقاد دارند و معتقدند بهتر از این نویسندگان می‌نویسند، باید از ایشان پرسید که چرا مخاطبان را نوشته‌های خوب خود محروم کرده‌اند؟ اگر جنابعالی معتقدید که نسبت انتشار مطالب هم‌نوا با دیدگاه جنابعالی کم‌تر از حد انتظار است، خوشحال می‌شویم میزبان مطالب دست اول شما باشیم تا بر تنوع مطالب نیز بیافزایید و مخاطبان هم‌دل را راضی نگاه دارید.

 

با احترام،

 

سردبیری خودنویس


 


دین اگر قداست دارد، محکوم به کناره‌گیری از سیاست است

شاید تنها دینی که از همان ابتدا به سیاست آلوده شد اسلام باشد. چون پیامبرش به قدرت حکومتی رسید و اگر می‌خواست منافع ملتش را حفظ کند  باید همان تبصره‌ها را به دین اضافه می‌کرد. مثلآ باید در قالب آیه یا حدیثی جاسوسی را مستحب بر می‌شمرد یا حمله به دیگر کشورها برای گسترش دین را جایز می‌کرد. اینکه این دین از مبدا روش‌های حکومت را بر خود اضافه کرد، باعث شد تا بسیاری از این انحرافات که قداست هر دینی را از بین می‌برد، به صورت قوانین وحی شده درآید و راه را هموار کند تا بعد از ۱۴۰۰ سال، هنوز ملتی در سایه حکومت دینی زندگی کند. حال آنکه در بسیاری از جوامع مدت‌هاست دین از حکومت جدا شده.

 

حال پرسش این است که چرا دین نباید سیاسی باشد؟  

 

در خوشبینانه ترین حالت وقتی ملتی دین را در حال دروغ گفتن می‌بیند (حتی اگر آن دروغ بیشترین منافع را برای کشورشان داشته باشد)، قداست دین را از بین رفته می‌یابد و آن آرامشی که باید با رفتن در آغوش دین بدست می‌آورد را از دست می‌دهد.  

 

ولی بدبینانه‌ترین حالت از حکومت دینی که بر جامعه ما نیز سایه افکنده، دیکتاتوری دینی است. که در آن دین عاملی برای سوء استفاده و سرکوب است و چون عده‌ای متعصبانه از دین حمایت می‌کنند، مقابله با آن از هر نوع دیکتاتوری دیگری دشوارتر است. در این مورد به دلیل ظلمی که از طرف حکومت دینی بر مردم می‌شود، نه تنها قداست دین از بین می‌رود، بلکه مردم از دین متنفر می‌شوند و حتی احکام غیرقابل فهم، ساده‌انگارانه، تبعیض آمیز و بعضآ خنده‌دار آن که در هر دینی موجود است را مورد تهاجم قرار می‌دهند. به طور مثال ما از دین زرتشت  «گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک» را به خاطر داریم نه احکام ساده‌انگارانه آن را، ولی با شنیدن اسم اسلام یاد بدبختی‌های ۱۴۰۰ ساله، عایشه ۹ ساله و یا با پای چپ به دستشویی رفتن می‌افتیم.

حال برای برون رفت از این دیکتاتوری می‌توانیم راه راحت‌تر را انتخاب کنیم و اسلام رحمانی که گفته می‌شود تا حدی پاستوریزه‌تر است را انتخاب کنیم (که تضمین محکمی برای تبدیل نشدنش به یک دیکتاتوری دیگر نیست) یا راه دشوار‌تر را که سکولاریسم هست (که تضمینش برای یک جامعه ایده آل بیشتر است، ولی سخت‌تر و نیاز به آگاهی جامعه در دراز مدت دارد).


 


کروبی: با رعب نمی‌توان حکومت کرد

کروبی، که یکی از رهبران مخالفان دولت است، در این دیدار با اشاره به محدودیت‌هایی که برای حضور در مراسم ترحیم وجود دارد، گفت:«متاسفانه مساله درگذشت و برگزاری مراسم‌ها برای نظام به چالشی بزرگ تبدیل شده است. این افتخار نیست که کار نظام به اینجا رسیده است که مردن آدم‌ها نیز به بحرانی بزرگ مبدل شده و مجبورند برای هر فردی که می‌میرد جلسه‌ی امنیتی تشکیل دهند که آیا اجازه برگزاری مراسم عزاداری به خانواده وی بدهند یا خیر؟ اگر اجازه دادند حال باید تصمیم بگیرند در کدام نقطه از کشور این مراسم برگزار شود تا اندک مردمانی بتوانند حضور یابند. البته باز هم کار شورای تامین امنیت به اینجا ختم نمی شود بلکه باید در نهایت افرادی را در لیست عدم ورود به مجلس ترحیم بگنجانند و هم به آن افراد اخطار دهند و هم به صاحبان عزا».


کروبی افزود:«اخیرا نیز همین مساله برای مرحوم آقای ططری نماینده پیشین مجلس و بیسجی واقعی، جبهه رفته و مسوول بسیج عشایر و همچنین حجت الاسلام و المسلمین آقای درچه‌ای که از روحانیون مبارز و خوش سابقه بودند، به تلخی تکرار شد. هر دوی آنها مورد تائید همه گروه‌ها و جناح‌ها بودند. ببینید کار به کجا رسیده است. آیا این رسم و شیوه ی صحیح حکومتداری است؟»


وی افزود:« چنان رفتار می کنند که گویی تمام مشکلات کشور را حل کرده‌اند و اکنون وقت کافی دارند تا در امورات شخصی مردم از مراسم عروسی گرفته تا مراسم ختم دخالت کرده و تصمیم گیری کنند».


دبیرکل حزب اعتماد ملی در این دیدار همچنین با اشاره به زندانیانی که در گم‌نامی به سر می‌برند، چنین گفت:« هستند بسیاری که معروف نیستند و هزینه های زیادی را بی گناه متحمل شده‌اند. جای دارد از همین‌جا یادی از آنان نموده و تلاش و ایستادگی آنها و خانواده‌هایشان را ارج نهیم.»


این رهبر سیاسی، با اشاره به این نکته که « متاسفم از اینکه کار به اینجا کشیده شده که فرزندان کشور را به بهانه های مختلف بازداشت و در زندانها نگهداری کنند. این برای نظام ما جالب نیست»، اضافه کرد:« در این ماه، انتظار آزادی زندانیان، خواسته ای بیراه و زیاده ای نیست که ملت آنرا می طلبند.»


گفتنی است محمدرضا جلایی‌پور، فرزند حمیدرضا جلایی‌پور از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت، از مسوولان کمپین موج سوم (کمپین حمایت از خاتمی و موسوی) بود.


وی پس از انتخابات ریاست جمهوری دوبار دستگیر شد و زمان زیادی از دوران بازداشت خود را، در سلول انفرادی به سر برد. طول مدت دستگیری را در زندان انفرادی بسر برد. جلایی‌پورنخستین بار روز بیست و یکم شهریور سال گذشته و در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد. وی در دادگاه‌های حوادث پس از انتخابات نیز حضور داشت و پس از ۸۸ روز از زندان آزاد شد. اما مجددا۲۴  خرداد ماه سال جاری بازداشت و ۲۸ مرداد با وثیقه ۳۰۰ میلیون توانی از زندان آزاد شد. این دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی در دانشگاه آکسفورد، به دلیل توقیف پاسپورت، امکان خروج از کشور و ادامه تحصیل را ندارد.


 


فتنه با حذف یکی از طرفین پایان می‌یابد

به گزارش دانشجو‌نیوز، رییس بسیج دانشجویی کل کشور، در این گفت‌وگو با اعلام این مطلب اظهار امیدواری کرد که :«ان‌شاالله با ظهور حضرت مهدی (عج) شاهد حذف مبانی غرب خواهيم بود».


سخنان رییس بسیج دانشجویی در حالی بیان می‌شود که هفته گذشته رهبر جمهوری اسلامی و برخی از ائمه جمعه، خواستار آن شدند که از معترضان دل‌جویی شود و برخی نیز خواستار ایجاد وحدت میان دو جناح اصلی سیاسی کشور شدند.


رییس بسیج دانشجویی همچنین درباره «فتنه»های جدید، چنین اظهار نظر کرد:«هرچه زمان می‌گذرد فتنه‌ها پيچيده‌تر و وسيع‌تر می‌شود پس بايد آمادگی بيشتری داشته باشيم تا بتوانيم تحولات را به خوبی رصد کرده و بتوانيم اتفاقات پيش‌رو را پيش‌بينی کنيم».


وی همچنین با نقد مبانی توسعه در غرب، چنین گفت: «الگوهای توسعه بسياری در اروپا، آمريکا و حتی آسيای‌شرقی وجود دارد اما هيچ‌کدام از آنها بر مبنای عدالت نيست، لذا به نظر می‌رسد که اين دهه بايد پايه‌ساز يک تمدن اسلامی باشد، پس اين الگو کاملا بومی بوده و بايد توليدی باشد.»


وی همچنین با بیان این که در تابستان امسال طرح‌هایی چون «ولایت» و «نخبه‌پروری سیاسی» در سطح دانشگاه‌ها توسط بسیج دانشجویی انجام شده است، هدف از انجام این طرح‌ها را امکان «ایفای نقش دانشجویان در محیط‌های دانشگاهی» ذکر کرد.


قدیانی در این گفت‌گو با اشاره به وجود «خمودی در فضای سیاسی دانشگاه‌ها» گفت: «استنباط ما اين است که فضای خفته‌ای در دانشگاه‌ها موجود است و فضای ابهام‌آلودگی که در خردادماه در دانشگاه‌ها موجود بود، هنوز متصور است. اين فضا خوشايند محيط دانشگاه نيست و اگر بخواهيم اين فضا را کاملا خموده ببينيم يقينا آثار آن چند سال آينده به گونه‌ای ديگر خود را نشان می‌دهد. احساس نمی‌کنيم که اتفاق خاصی در سال جديد در عرصه دانشگاه‌ها ايجاد شود اما در فضای سياسی احساس می‌کنيم که فضا خمود است.»


رییس بسیج دانشجویی، با اشاره به این‌که نقد دولت دهم، وظیفه بسیج دانشجویی است، افزود:«يکی از بحث‌هايی که بسيج دانشجويی در سال تحصيلی جديد پيگير آن خواهد بود نقد عملکرد فرهنگی دولت است تا بدين وسيله فضای خفته در دانشگاه‌ها شکسته شود. بسيج دانشجويی در اين عرصه احساس می‌کند که رسالت‌های سنگينی برعهده دارد و آن شعارهايی که دولت سر داده با عملکردی که اکنون دارد در حال تغيير زاويه دادن است و اگر قرار است نقد اين موضوع را تشکلی پرچم‌داری کند، اين تشکل، بسيج دانشجويی است.»

 


 


مهدی جامی
 


ملاقات اعتصابیون پس از یک ماه

آن‌گونه که «فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران» اعلام کرده‌اند، تمامی این زندانیان با خانواده‌های خود ملاقات کردند. خانواده‌های زندانیان سیاسی، پس از این ملاقات از بالا بودن روحیه زندانیان صحبت کرده‌اند، گرچه همگی از ضعف جسمانی زندانیان ابراز نگرانی کرده‌اند.


این ملاقات در حالی انجام شده است که به دلیل فرا رسیدن ماه رمضان، ساعت ملاقات در زندان‌ها محدود شده و به خانواده‌های زندانیان تنها اجازه می‌دهند که به مدت ۱۵ دقیقه و به صورت کابینی با خانواده‌های خود ملاقات کنند.


کاهش زمان ملاقات زندانیان در حالی صورت می‌گیرد که بنا به برخی از اخبار منتشر شده، تلفن‌های داخل بند ۳۵۰، همگی جمع شده‌اند و زندانیان امکان تماس با بیرون از زندان و استفاده از تلفن را ندارند.


هنوز از مسوولان زندان و دادستانی، دلیل این مساله اعلام نشده است.

 


 


جذب حداکثری مدل مقام معظم رهبری
 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته