-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 08/03/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خاطره‌ای شنیدنی از  مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری



سال‌ها عضویت در مجموعه دانشجویی دفتر تحکیم وحدت و پس از آن سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) خاطرات تلخ و شیرینی را برایم به همراه داشته است. اما به جرآت می‌توانم بگویم چندین دیدار با مرحوم آیت‌الله منتظری از جمله بهترین و به یادماندنی‌ترین خاطرات من از دوران فعالیتم در دفتر تحکیم و سازمان دانش‌آموختگان ایران است.ارتباط معنوی و سیاسی مابین این دو تشکل با مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری (ره) و ارادت ما به ایشان باعث شده بود چند باری توفیق سفر به قم به همراه دیگر دوستانم و دیدار با آیت الله منتظری نصیبم گردد.

سفرهایی که خود حاوی خاطرات به یاد ماندنی و صدالبته نکاتی آموزنده بود، به ویژه پس از درگذشت ایشان که مصادف با آزادی‌ام از زندان و در فراق دیگر یاران زندانی‌ام احمد زید‌آبادی و عبدالله مومنی بود بیش از پیش خاطرات دیدار با ایشان برایم ماندگار و غمگنانه است.

 یکی از این سفرها در سال ۱۳۸۶ بود که به همراه جمعی از دوستان سازمان دانش آموختگان ایران و دفتر تحکیم وحدت به قم و بیت آیت‌الله منتظری سفری کردیم.

اتاقی محقر و میزی مملو از بولتن‌های خبری و ذره‌بینی بزرگ که به دلیل کهولت سن آیت‌الله، در هنگام مطالعه اخبار ریز و درشت رسانه‌ها استفاده می‌شد.

 اندکی منتظر ماندیم تا آیت‌الله وارد اتاق شدند.

با همان تبسم همیشگی و لهجه شیرینش با ما خوش و بش کردند و در پشت میز قرار گرفتند.


لرزش دستانش محسوس بود اما به راستی حافظه ای عجیب داشت.

سراغ برخی دوستان را که در جلسه غایب بودند گرفتند و از احوال ایشان جویا شدند.

خاطرم هست که این دیدار در هنگامی برگزار شد که سه دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک تهران به دلیل غائله نشریات جعلی در زندان بودند و احکام سنگینی برای بسیاری از دانشجویان به دلیل فعالیت‌های انتقادی‌شان از سوی محاکم قضایی و کمیته‌های انضباطی صادر شده بود.

آیت‌الله منتظری هم در همان ابتدای جلسه جویای اخبارمرتبط با این سه دانشجو بودند. این شاید کمی برای ما عجیب می‌نمود که ایشان علی رغم کهولت سن و بیماری تا به این حد از جزئیات اخبار مرتبط در حوزه دانشجویی مطلع هستند.

 با شوخی و تعجب از ایشان پرسیدم: «حاج آقا! ماشالله خیلی آپ تو دیت ( به روز ) هستید!»

خنده‌ای کرد و با همان لهجه شیرین که هنوز پس از مدتها در گوشم طنین انداز است گفت: «بله! ما از اول هم در جریان اخبار ریز و درشت و اتفاقاتی که در این مملکت می‌افتاد بودیم و الان هم اخبار را دنبال می کنیم».


به انبوه کاغذهایی که بر روی میز کارش تلنبار شده بود اشاره‌ای کرد و گفت «تقریبا روزانه اخبار زیادی از جاهای مختلف و رسانه‌های داخلی و خارجی را برای من می آورند تا مطالعه کنم».

صحبت که به اینجا کشید مرحوم آیت‌الله منتظری خاطره‌ای از دوران قائم مقامی رهبری خود نقل کردند که بسیار شنیدنی و البته  تامل برانگیز بود.

ایشان فرمودند: «در دورانی که بنده قائم مقام بودم بسیاری از مسئولین کشور از تهران به قم می‌آمدند و در همین دفتری که اکنون نشسته‌ایم با ما ملاقات می‌کردند تا از اتفاقاتی که در تهران و بین مسئولین مملکت رخ می هد با خبر شوند». مرحوم آیت الله منتظری تبسمی کردند و ادامه دادند: «همین آقای خامنه‌ای که آن زمان رئیس جمهور بودند هر دوهفته یک بار به قم می‌آمدند و اینجا می‌نشستند و اخبار پشت پرده در تهران را از من می‌شنیدند. حتی خاطرم هست روزی آقای خامنه‌ای سراسیمه و پریشان به قم آمدند و به بنده گفتند: «از جایی شنیده‌ام که قرار است عده‌ای از اعضای حزب توده و مارکسیست‌ها را اعدام کنند و از شما می‌خواهم که کاری بکنید و با امام صحبت کنید تا این موضوع متوقف شود». آیت‌الله منتظری ادامه دادند: «به آقای خامنه‌ای گفتم: "چطور زمانی که بچه های سازمان مجاهدین خلق را که حداقل در ظاهر مسلمان بودند چندی پیش دسته دسته اعدام کردند شما نه به قم آمدید و نه اعتراضی کردید؟" و آقای خامنه‌ای با تعجب و ناراحتی گفت: "مگر مجاهدها را هم اعدام کردند!؟ من از این موضوع اطلاع نداشتم، این ها مرا در جریان این مسائل قرار نمی‌دهند.»

ذکر این خاطره از سوی مرحوم آیت‌الله منتظری در آن روز صرفا برای تاکید در باره اطلاعات دقیق و اشراف کامل ایشان بر اخبار و اتفاقاتی بود که در گوشه و کنار این مملکت رخ می‌داد و از سویی بی اطلاعی بسیار از مسئولین از آن چه در پشت پرده نظام به وقوع می‌پیوست اما این خاطره در جای خود حاوی نکاتی تامل برانگیز است. شاید امروز بیش از گذشته نیاز به  شفا‌ سازی از سوی کسانی  که در آن دوران در مسئولیت‌های اجرایی و مدیریتی کشور بودند احساس می‌شود.


 


احمدی نژاد: با اوباما گفتگو می‌کنم


احمدی‌نژاد در این همایش همچنین مدعی شد که اسراییل طرح ترور وی را کشیده و افرادی را برای ترور وی اجیر کرده است. احمدی‌نژاد گفت:«صهيونيست‌های احمق، آدم اجير کرده‌اند که مرا ترور کنند»، افزود: «اين همه ملت ايران را ترور کرديد به کجا رسيده‌ايد.»


احمدی‌نژآد پیش از این نیز مدعی شده بود که در هنگام سفر به عراق، آمریکایی‌ها قصد ربودن او را داشته‌اند. مقامات اسراییلی هنوز پاسخی به ادعای احمدی‌نژاد نداده‌اند و در این زمینه سکوت کرده‌اند.

 

 


 


چهل سال بعد درهمین روز: بیانیه شماره ۱۵۳۰ میرحسین موسوی منتشر شد!

 

 

۱۱ مرداد ۱۴۲۹ -دقایقی قبل بیانیه شماره ۱۵۳۰ میرحسین موسوی یکی از دونامزده معترض به نتایج انتخابات سال ۱۳۸۸ در ایران منتشر شد. موسوی ۱۰۹ ساله عصا زنان به همراه تعداد زیادی از نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌هایش با حضور دردفتر سایت کلمه بیانیه مذکور را منتشر ساخت. سبزهای مقیم کره مریخ ضمن قدردانی از سازمان ناسا برای پیاده کردن انسان دراین کره بیانیه مذکور را یک گام به جلو در راه ترویج آرمان‌های جنبش سبز درخارج از کره زمین دانستند. ولی سبزهای کره زمین هیچ واکنشی به بیانیه مذکور نشان ندادند. به دلیل حجم بسیار بالای بیانیه‌های منتشر شده موسوی تا به امروز، سایت کلمه از طرفداران آقای موسوی خواست نسخه هر ۱۵۲۹ بیانیه قبلی آقای موسوی را پرینت گرفته و درجای امنی نگه دارند چون این سایت دیگر قادر به حفظ آنها در آرشیو خودنیست. لازم به ذکر است که از چهل سال پیش تا کنون آقای موسوی به مناسبت‌های مختلف و گاهی هم بدون هیچ مناسبتی بیانیه صادر کرده است.


«نیکی کوچولو» از نوادگان کارتونیست بازنشسته نیک آهنگ کوثر که اینک در کره ماه سکونت دارد تصمیم به انتشار یک کارتون از موسوی در نشریه اینترنتی روز گرفت که برای بار هفتصد و چهل و پنجم با مخالفت سردبیری روز مواجه گردید. نشریه روز با انتشار بیانیه‌ای از اقدام خود دفاع کرده و گفت: همانگونه که در ۷۴۴ بار گذشته به پدربزرگ نیکی کوچولو متذکر شدیم از توهین به مقدسات معذوریم!


آقای موسوی در این بیانیه نیز به تکرار مسائل مطرح شده در چهل سال گذشته پرداخت و خواهان گسترش روش‌های اطلاع رسانی کم هزینه‌تر درسیاره‌های دیگر منظومه شمسی شد. وی ضمن قدردانی از دوران طلایی امام راحل یک‌بار دیگر تهدید کرد که اگر لازم باشد ناگفته‌های جنگ در ۶۲ سال پیش را برزبان خواهد آورد. در انتهای پیام آقای موسوی وی گفت: همانگونه که اینجانب از ۴۱ سال پیش پیوسته متذکرشده‌ام برنده قطعی انتخابات ۱۳۸۸ اینجانب هستم. نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر!


 


موسوی و کروبی: مردم شبکه‌های اجتماعی را تشکیل و گسترش دهند

موسوی و کروبی دلیل راه اندازی این شبکه‌های اجتماعی را مقابله با ارائه آمارهای غلط و دروغین از سوی دولت دانسته و افزودند: «کارشناسان و صاحب‌نظران فعال در بخش‌های مختلف کشور با ارائه آمار صحیح، به شفاف سازی شرایط موجود بپردازند و با آگاه‌سازی مردم آنان را در تصمیم‌گیری شرایط و برنامه ریزی برای آینده یاری کنند.»


به گزارش «سحام نیوز»، در این دیدار دوطرف از ضایعه درگذشت محمد نوری، هنرمند پیشکسوت کشور ابراز تاسف نموده و این حادثه را به خانواده، جامعه هنری و مردم کشور تسلیت گفتند.


 در ابتدا میرحسین موسوی با ابراز نگرانی از موج جدید تحریم‌ها از سوی شورای امنیت سازمان ملل،اتحادیه اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا و صدمات ناشی از آن گفت: «تحریم‌های اخیر که به صورت گسترده و در سطحی وسیع در حال برنامه ریزی و اجراست، موجب وارد آمدن آسیب‌های شدید به مردم، مخصوصا کارگران، کشاورزان و اقشار محروم جامعه خواهد شد. کشور همکنون با مشکلاتی نظیر تورم، رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری روبروست که این تحریم‌ها می‌تواند این عوامل را تشدید نماید.»


موسوی افزود: «خبرهای تلخ و ناگواری را از بند زندانیان گمنام سیاسی علی الخصوص بند زنان در خبرها می‌خوانیم که بسیار مایه تاسف و اندوه است. شاید بهتر است تا دیر نشده مقامات قضایی و امنیتی به این موارد رسیدگی کنند تا فردا که مساله ای رخ داد و پرده‌ها کنار رفت تقصیر را به گردن تعدادی عوامل خودسر نیاندازیم.»


مهدی کروبی نیز در این دیدار با استناد به سخنان اخیر برخی نمایندگان مجلس گفت: «متاسفانه بارها و بارها نمایندگان مردم خواستار شفاف‌سازی در مساله حساب صندوق ذخیره ارزی شده بودند. ولی دولت زیر بار ارائه گزارش صحیح از این حساب به بهانه محرمانه بودن آن نشد! گویا کفگیر آقایان دولتی به ته صندوق ذخیره ارزی خورده است که توانایی اجرای مصوبه مجلس در خصوص توسعه مترو را نداشته‌اند». کروبی افزود: «طبق برنامه پنج ساله چهارم ما باید ۸ درصد رشد اقتصادی می‌داشتیم که متاسفانه بدلیل عملکرد بد دولتمردان این رشد به بیشتر از ۲درصد نرسیده است.»


مهدی کروبی با اشاره به جو سازی و سردرگمی برخی رسانه‌های جریان حاکم اشاره کرد و گفت: «در کشور فتنه‌ای رخ نداده که سران فتنه‌ای داشته باشد. آنچه در این یک‌سال روی داده حرکت اعتراضی مردمی بوده که به دنبال حقوق از دست رفته شان بودند. اینکه برخی رسانه‌های جریان حاکم طی این یک‌سال از القابی همچون سران فتنه برای افراد نام می‌بردند و امروز چیز دیگری می‌گویند حکایت همان دم خروس است که البته گویا به دم روباه بیشتر شباهت دارد. فتنه چیزی نیست جز مهندسی آرای مردم و نادیده گرفتن حق رای آنان. فتنه چیزی نیست جز تهمت زدن هر روزه، آنهم از تریبون‌ها و رسانه‌هایی که از بیت المال تامین می‌شوند و فتنه چیزی نیست جز رفتارهای بدور از دین، قانون و انسانیت که با زندانیان سیاسی و خانواده‌های‌شان صورت می‌پذیرد.»


کروبی و موسوی ضمن محکوم کردن تهدید‌های اخیر بر علیه کشور، با تاکید بر حفظ استقلال و امنیت کشور از شرایط حال حاضر کشور که نتیجه اجرای سیاست‌های غلط و سخنرانی‌های ماجراجویانه دولت‌مردان کشور بوده احساس خطر کردند و افزودند: «تصمیمات و سخنان نسنجیده این آقایان موجب تحقیر مردم ما در دنیا شده و علاوه بر تحریم‌های همه جانبه، تهدید‌ها را نیز به همراه داشته و کار را به جایی رسانده‌اند که حتی عقب‌نشینی از برخی مواضع قبلی نه تنها امتیازی برای ما به همراه ندارد بلکه موجب بحرانی تر شدن شرایط می‌شود. در این وضع بحرانی تعداد کشورهای دوست و باصطلاح هم پیمان به تعداد انگشتان یکدست هم نمی‌رسد که البته آنها هم به دنبال منافع خودشان هستند. تحریم‌های صورت گرفته آسیبی ست که به قشر محروم جامعه وارد می‌آید و شرایط را برای این افراد که متاسفانه بخش عظیمی از این جامعه هستند سخت‌تر می‌کند.»


این دو کاندیدای انتخابات دهم در خصوص خبر ایجاد ۷۰۰۰ پایگاه بسیج در سراسر کشور افزودند: «بسیجی که امام باهدف دفاع از صیانت و امنیت مرزهای کشور در مقابل تهدیدهای خارجی بنا نهاد و هشت سال در جبهه‌های جنگ تحمیلی جان فشانی کرد، اکنون به حزبی نظامی-سیاسی برای سرکوب مردم، دانشجویان و دراویش و خواسته‌های مدنی آنان و مهندسی در انتخابات‌ها بدل شده است.»

 


 


موسوی: فجایع کهریزک، ادامه تفکر جنتی و شاگردان اوست


موسوی در دیدار با گروهی از «ایثارگران» با اشاره به فجایع رخ داده در کهریزک و دیگر زندان‌های کشور، این فجایع را ادامه اندیشه دبیر شورای نگهبان دانست:«فاجعه‌ای که اکنون در زندان‌ها رخ می‌دهد، ادامه اندیشه دبیرشورای نگهبان و شاگردان این چنینی اوست .فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به مردم نتیجه چنین نگاهی است که به خوبی درآن سبعیت و زشتی همه گرایش‌های اقتدارگرایانه و فرعونیت را می‌توان دید. واقعا نمی‌شود سخنان ایشان را که در جایگاه مقدس نمازجمعه به محاکم قضایی برای اعدام زندانیان دست مریزاد می‌گفت و هل من یزید می‌طلبید که عده بیشتری اعدام شوند، فراموش کرد.»


وی با بیان این‌که عده‌ای از خشونت برای ایجاد سکوت گورستانی و دروغ استفاده می‌کنند، ادامه داد: «ما انتظار داریم همه ملت به ویژه روحانیت و مراجع عظام خواستار رویت و بررسی اسناد ادعایی ایشان باشند و همچنین از سخنران دیگر نمازجمعه که دوست دیگر ایشان هستند و ادعا کردند که شورای نگهبان به عنوان صافی مورد تایید امام زمان( عج) هستند دلایل و مدارک خود را با رضایت و هدف صاحب الزمان از خود و دوستانشان در شورای نگهبان با تفاصیل ارایه دهند.»


به گزارش «کلمه»، میر حسین موسوی این سخنان را در جمع عده‌ای از «ایثارگران» که به دیدار وی آمده بودند، بیان کرد. موسوی در این دیدار، بااشاره به ظلم‌هایی که به مردم می‌شود، گفت:«ظلم و جور در هر شرایطی و هر دوره ای بد است چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی. ظلم در جمهوری اسلامی اتفاقا بدتر است چراکه به نام اسلام صورت می‌گیرد. آیا اسلام قبول می‌کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟»


وی با اشاره به سخنان آیت‌الله نایینی، استبداد دینی را بدترین نوع استبداد دانست: «در دوران مشروطیت بزرگانی چون علامه نایینی استبداد دینی را بدترین نوع نامیدند. ما وقتی از سویی به بازداشت‌ها و شیوه‌های محاکمه ، شکنجه‌ها و قلع و قمع دانشگاه‌ها و اخراج و ستاره‌دار کردن دانشجویان نظر می‌کنیم و از سوی دیگر با ایستادگی زندانیان و مردم بر تحقق مطالباتشان روبرو می‌شویم، یاد آیات سوره قصص و دیگر آیات کریمه مشابه می‌افتیم.»


موسوی گفت: «تا هنگامی که فرصت داده‌ایم که عده‌ای بر حکومت و مناصب و منزلتی هم سوار باشند و مردم را گوساله و بزغاله و خس و خاشاک بنامند این فرعونیت ادامه خواهد یافت و از دروغ سازمان یافته و تحریف اسلام استفاده خواهد شد.»


موسوی در ادامه سخنانش اکثریت روحانیت کشور و مراجع اعظام را صرف نظر از نگاه سیاسی آنها دلسوز مردم و صادق دانست و گفت: «اما عده‌ای معدود با گفتار و کردار خود به جایگاه این گروه مرجع بزرگ ضربه می‌زنند.»


وی همچنین با اشاره به یکی از برنامه‌های تلویزیونی گفت: «روز نیمه شعبان اتفاقی تلویزیون را روشن کردم و دیدم جشنی با عنوان سه جشن بزرگ ولایت در دانشگاه تهران را نشان می‌دهد. یک نفر با لباس روحانیت برای مردم آن هم در روزجشن و سرور مذهبی می‌گفت که اگر نصف جامعه علیه نصف دیگر که حاکم است باشد،آن نصف حاکم حق دارد همه نصف دیگر را اعدام کند! فاجعه بارتر اینکه ایشان از جنگ نهروان به عنوان استناد نسل کشانه خود نام می‌برد و در این صحبت طبیعی بود که ایشان نه اشاره‌ای به جنگ نهروان و شکل آغاز آن و نه به حضور آزادانه خوارج در کشور اشاره‌ای داشته باشد. نه آنکه بر اثرآن حرفها و استنباط‌ها در دین ایمان مردم و سرنوشت اسلام اعتنایی می‌کند. البته ما این نوع طرز تفکر را می‌توانیم در گروه‌های تروریستی و آدم کش بیابیم.»


موسوی با برشمردن راه‌های پیش روی نظام گفت: «سابق بر این در کشور ما با فرصت‌ها و راه‌های گوناگونی برای برخورد با مردم استفاده می‌شد . حوادث یک سال اخیر و شیوه برخورد با مردم به تدریج این تنوع را از بین برده است. می‌توان گفت که نظام و کشور امروز با دو راه کاملا متضاد روبروست.»


وی یکی از این راه‌ها را مبتنی بر روی‌کرد اقتدارگرایانه دانست و ادامه داد: «در این راه از دین به صورت ابزار استفاده می‌شود ،همان طور که از زندان‌ها و سرکوب‌ها و بستن روزنامه‌ها و تعطیلی بخش عمده‌ای از قانون اساسی و بی‌احترامی به حقوق و کرامت ذاتی انسان‌ها بهره برداری می‌شود. در این رویکرد همان طور که آن ملبس به لباس روحانیت در نیمه شعبان در دانشگاه به صورت صریح گفت، حکومت اگر لازم ببیند می‌تواند حتی نیمی از جامعه را به قول ایشان اعدام کند و ما می‌دانیم که انتخاب این روی‌کرد جز متلاشی شدن نظام انتهایی نخواهد داشت. گرچه در انتها، ایران، ایرانی و اسلام باقی خواهد ماند ولی می‌توان حدس زد که خسارت این راه کمر ملت ما را خم خواهد کرد.»


موسوی راه دیگر را انتخاب مردم خواند و گفت: «راه دیگر برگرداندن امور به سمتی است که مردم خود حاکم بر سرنوشت خویش باشند و چند نفر برای آنها تصمیم نگیرند. راهی که در آن زندانیان سیاسی آزاد ، حق اجتماعات به رسمیت شناخته می‌شود و محدودیت مطبوعات و رسانه‌ای برداشته می‌شود. مهم‌تر از همه حق انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی نیز به رسمیت شناخته شود.»


میرحسین موسوی در انتهای سخنان خود بار دیگر بر انتخابات آزاد تاکید کرد و اضافه کرد: «این مردم هستند که تشخیص می‌دهند که چه کسی را با چه طرز تفکری به مجلس بفرستند و این نمایندگان واقعی مردم و نه وکلای تسخیری آنها هستند که تشخیص می‌دهند که مصالح کشور کدام است و چگونه باید کشور را اداره کرد. در این شکل همه اعضای حکومت منتخب مردم و خدمت‌گزار آنها هستند و نه حاکم برآنها و ما در مجلس اول جمهوری اسلامی به چنین فضایی نزدیک شدیم. اما از مجلس چهارم به بعد آن فضا از بین رفت. امروز روشن شدن هر چه بیشتر تفکر حداقلی بعضی از اعضای شورای نگهبان به ملت نشان می‌دهد که استنباط ظرفیت این شورای کلیدی و انحراف آن از وظایف اصلی و تبدیل شدن آن به یک صافی آرای ملت تا چه حد برای آتیه مملکت مهلک است و چگونه تکیه اقتدارگرایان در حفظ شورای نگهبان با همین جهت گیری کشور را به فاجعه انتخاب اول که اشاره شد سوق خواهد داد.»

 


 


چرا دهه شصت بايد نقد شود؟

فقر تاریخی در ایران داستان امروز و فردا نیست داستان تاریخ یک سرزمین است.اگر روزگاری سرزمین چین بهشت مورخان بوده است در ایران باستان تاریخ نگاری حکم مرگ مورخ را داشته است اگر تاریخ ملل باستان را مورخان بومی نگاشته‌اند تاریخ ایران باستان را مورخان بیگانه روایت کرده‌اند.اگر در یونان باستان هرودوت را صله می‌دادند تا تاریخ را روایت کند چندین قرن بعد ابواسحاق صابی را به جرم روایت حقیقت به زندان می‌افکندند. اگر تاریخ نگاران یونانی از مورخان پیش از خود سند می‌آوردند در ایران اسناد مکتوب را نابود می‌کردند.

سلسله ساسانیان به این هدف که هیچ اثری از اشکانیان برجای نگذارند تمام آثار آنان را با تهمت بیگانه بودن نابود کردند و از یادها زدودند به گونه‌ای که چند قرن بعد فردوسی می‌گوید: «از ایشان به جز نام نشنیده‌ام».این داستان برای اغلب سلسله‌ها رخ داده است چه آنکه موسس سلسله قاجار حتی به گور سرد کریم خان زند نیز رحم نکرد. جمهوری اسلامی اما پا را فراتر نهاده است و علاوه بر اینکه آثار پهلوی را زدوده است و مقبره پهلوی اول را با خاک یکسان نمود چندان دل خوشی از تاریخ انقلاب هم ندارد باورش سخت است که حتی کتاب های «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» که تاریخ معاصر را یکجانبه بازگو کرده است تجدید چاپ نشده‌اند. اگر حکومت قصد دارد تاریخ معاصر را پاک کند آیا نویسندگان نیز با سکوت خود با حکومت همکاری نمی‌کنند؟ اگر حکومت قصد دارد سه دهه گذشته را حذف کند وظیفه آنان که می‌نویسند چیست؟


رسانه‌ای می‌خواهیم که فقرتاریخی این سه دهه را پوشش دهد،رسانه‌ای می‌خواهیم که بگوید در این سه دهه چه گذشته است کدام وزیر بخشیده است و کدام متهم بخشیده شده است. رسانه‌ای می‌خواهیم که رودر روی آنان که به تاریخ زدایی علاقه دارند بایستد و به مردم یک سرزمین هشدار دهد تا تاریخ را ندانیم قضاوت بی ثمر است و نقد پوشالی است. سه دهه تاریخ انقلاب زیر صدها من خاک دفن شده است و اگر گروهی همت نبندند تا این قبر را نبش کنند راه خطا رفتن دور نیست. مردمی که چنین علاقه به سیاست دارند و چنین مشتاق به سیاسی نویسی هستند کمی عجیب است که حتی از تاریخ سه دهه خود خبر ندارند قضاوت‌هایی بدون پیش زمینه تاریخی قضاوت‌هایی سست هستند. رسانه می‌خواهیم که خط به خط تاریخ معاصر را بنویسد. مگر می‌شود بدون اینکه از نقش اصلاح طلبان در ماجرای تسخیر سفارت دانست از آنان حمایت کرد؟ مگر می‌شود بدون اینکه فهمید رهبر پشت صحنه گروه فرقان چه کسی بوده است آنان را چند جوان سرخود نامید؟ مگر می‌توان نامه احمد خمینی علیه حزب جمهوری اسلامی را نخوانده به کناری نهاد؟ نقد این سه دهه چه به نفع اصلاح‌طلبان باشد چه به ضرر آنان از بیان آن ابا نباید کرد مگر نه اینست که راه پیروزی از نقد می‌گذرد؟


 


شروط زندانیان برای پایان اعتصاب، آغاز اعتصاب خانواده‌ها


این هفده زندانی در پی اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران زندان و تحقیرهای آنان دوشنبه گذشته به سلول انفرادی منتقل شده و تاکنون نیز در اعتصاب غذا در همین سلول ها باقی مانده‌اند. این زندانیان برای دسترسی به حداقل حقوق انسانی خود مجبور به اعتصاب غذا شده‌اند.


به گزارش «کلمه»، این خانواده‌ها پیش از این اعلام کرده بودند که خواهان ملاقات هرچه سریعتر با عزیزان‌شان هستند تا از سلامت آن‌ها مطمئن شوند .هفده نفری که هشت روز است از سلامت آنها بی‌خبرند. آن‌ها پیش از این در بیانیه‌ای اعلام کرده بودند در صورت خارج نشدن عزیران شان از سلول انفرادی به اعتصاب غذای آنها خواهند پیوست .


خانواده این هفده زندانی امروز پس از مراجعه به زندان اوین برای ملاقات با عزیزان‌شان پاسخ شنیدند که این زندانی‌ها حق ملاقات ندارند. همچنین ماموران زندان از آنها خواستند هر چه زودتر سالن ملاقات را ترک کنند. آن‌ها همچنین از قول مقامات بالاتر زندان به خانواده زندانیان گفتند که احتمالا زندانیان معترض به زندان رجایی شهر فرستاده خواهند شد و یا با اضافه کردن حبس و جریمه نقدی این زندانیان تنبیه می‌شوند.


خانواده این هفده زندانی پس از شنیدن این سخنان به در اصلی زندان اوین مراجعه کرده و اعتصاب غذای خود را همراه با تحصن در سکوت آغاز کردند. آنها به ماموران زندان هم گفتند که خواهان رسیدگی هر چه زودتر به وضعیت عزیزان شان هستند.


در تحولی دیگر، زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زده‌اند، درخواست‌های خود را برای شکست اعتصاب اعلام کردند. این زندانیان اعلام کرده‌اند که تا زمان دست یافتن به این خواسته‌ها دست از اعتصاب غذا نخواهند کشید.


این زندانیان خواسته‌های خود را در پنج بند، اعلام کرده‌اند. رعایت کامل حقوق زندانیان، توهین نکردن و خفیف نشمردن زندانی ها و رعایت حق استفاده از نشریه و کتاب، برخورد قانونی با زندان‌بانانی که به حقوق زندانی‌ها تجاوز کرده‌اند و بازگشت زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی به بند عمومی، آزادی بابک بردبار، عکاس خبری دربند که قرار بود روز نیمه شعبان آزاد شود، افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی  و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیاز، در خواست‌هایی است که این زندانیان مطرح کرده‌اند.


عبدالله مومنی سخنگو و رییس شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم، علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه‌نگار، حسین نورانی‌نژاد روزنامه‌نگار و عضو جبهه مشارکت، ، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از «جانبازان» جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب‌نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه‌نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که هشت روز گذشته را در اعتصاب غذا به سر برده‌اند. همچنین پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا که به بیماری دیابت مبتلا است پس از دو روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده و از حال وی تاکنون خبری در دست نیست.




 


شرایط دشوار ایران امروز

امروزه بر همگان آشکار است که ایران شرایط دشواری را سپری می‌کند. کاهش شدید مشروعیت دولت- و حتی نظام جمهوری اسلامی – در بین افکار عمومی ایرانیان، شکاف عمیق بین جناح حاکم (که نمونه بارز آن را در چالش‌های میان دولت و مجلس می‌توان دید) رکود شدید اقتصادی و رشد لجام گسیخته نرخ رشد تورم از یکسو و موج تحریم‌های بین‌المللی و انزوای روزافزون جمهوری اسلامی از سوی دیگر کشور را به سوی پرتگاهی هولناک پیش می‌برد. اما به راستی راهکار برون رفت از شرایط کنونی چیست؟


به طور کلی سه راه برای تغییر شرایط حاکم بر ایران موجود است:

۱ – انقلاب: انقلاب‌ها زمانی رخ می‌دهند که فشار از آستانه تحمل جامعه گذشته و از طرفی امیدی به تغییر در داخل حاکمیت نباشد.انقلابات با حرکت توده‌های مختلف جامعه شکل گرفته، رفتاری عصیان‌گرانه و خشمگین داشته و در صدد ویران نمودن تمام زیرساخت‌های حاکمیت و انتقام گرفتن از حاکمان است. این‌گونه حرکتها با خشونت کور و احساسی همراه بوده و آنطور که تاریخ نشان می‌دهد در طول زمان از دستیابی به اهداف اولیه ناکام بوده و چه بسا بر مشکلات جامعه می‌افزاید. شاید جمله معروف «انقلاب فرزندان خود را می‌خورد» واضح‌ترین توضیح این موضوع باشد.به هر حال و بر خلاف دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی در قرن ۲۱ کمتر شاهد تمایل به انقلاب در میان روشنفکران و قشر تحصیل‌کرده جوامع هستیم.


۲ – اقدام نظامی کشور ثالث: زمانی‌که توان نیروی خواستار تغییر درون یک جامعه در مقایسه با قوای حاکم ناچیز باشد، مداخله نظامی خارجی میتواند همانند یک کاتالیزور وارد عمل شده، سیر وقایع را تسریع بخشد. اینکه در این روش کفه وطن دوستی در مقایسه با آزادی خواهی سنگینی می‌کند یا خیر بحثی است جداگانه ولی بر همگان واضح است که هزینه‌های یک رویارویی نظامی بسیار سنگین بوده و علاوه بر تلفات انسانی، آسیب گسترده‌ای به زیرساخت‌های کشور وارد می‌کند بطوری که هیچ عقل سلیمی به استقبال این گزینه نمی‌رود.


۳ – اصلاحات: کم هزینه‌ترین راه ممکن برای تغییر شرایط یک نظام، روش تغییرات تدریجی است، آنچه که در ایران نام اصلاح‌طلبی برآن گذاشته‌اند. ممکن است برخی به علت سرخوردگی از دوران ۸ ساله خاتمی در عدم تحقق مطالبات به حق مردم،حس مثبتی نسبت به این کلمه نداشته باشند ولی باید در نظر داشت اصلاحات واقعی تنها راه کم هزینه و البته زمان‌بر برون رفت از بحران‌های کنونی ایران است چرا که تکیه بر ظرفیت‌های درون کشور داشته، از عصبیت و انتقام‌جویی دور بوده و کاملا از قواعد دموکراتیک تبعیت میکند.در این روش آنجا که احساسات افراد داغدار یا آسیب دیده از رفتارهای حاکمان تحریک می شود به تعبیر ماندلا از قاعده «ببخش و فراموش کن» و یا حتی «ببخش ولی فراموش نکن» پیروی می‌شود تا منافع ملی و درازمدت حاصل شود و این مهم‌ترین تفاوت حرکت اصلاح طلبانه با انقلابی است چرا که خشونت، خشونت می‌آورد و هرآنکه باد بکارد، توفان درو می‌کند. راهی که در یک‌سال گذشته به صورت جنبش سبز نماد و تبلوری دوباره یافت، صدها هزار نفری که در سکوت و با نمادهای سبز رای‌های ربوده شده خود را مطالبه کردند به درستی گام در این راه نهادند. آنها خواستار نه ویرانی که آبادانی بودند. هرچند که حاکمیت با راه‌اندازی ماشین سرکوب‌گویی می‌خواهد نه اقتدار که اصلاح ناپذیری خود را به رخ همگان بکشد ولی نباید فراموش کرد که آب با استمرار و شکیبایی می‌تواند عظیم ترین صخره‌ها را سوراخ کرده،راه خود را باز نماید.


اما سخنی با جناح حاکم – البته آن دسته که از عقلا و میانه‌روها هستند وگرنه جناح تندرو مصداق این شعر معروفند: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است! – اگر شما اندک علاقه‌ای به این آب و خاک و یا حداقل جمهوری اسلامی دارید تا دیر نشده و از نقطه غیرقابل برگشت عبور نکرده‌ایم صدای آزادیخواهی ملت ایران را بشنوید. همه حکومت‌های توتالیتر روزی صدای حق طلبی ملت‌هایشان را خواهند شنید ولی زمان آن مهم است. فراموش نکنیم روزی شاه صدای انقلاب مردم ایران را شنید که در خیابان جز به مرگش راضی نبودند و دیگر دیر شده بود. تلاش جناح تندروی حاکمیت به سرکوب اعتراضات مدنی همانند آن است که چون صدای خروج بخار از سوپاپ اطمینان دیگ زودپزی روی اجاق آزارمان می‌دهد در آن چوب کبریتی قرار دهیم. صدا ساکت می‌شود ولی دیری نمی‌پاید که با صدای انفجار دیگ ازجا خواهیم پرید که ویرانگر است.


واما سخن آخر: هر چند اشغال کشور باب میل هیچ وطن دوستی نیست ولی آنگاه که دستگاه سرکوب با شدت و خشونت پیش برود این سوال در اذهان عمومی شکل می‌گیرد: دشمن خارجی چه بلایی میخواهد سر این ملت بیاورد که حاکم داخلی نیاورده است؟ در روایات اسلامی آمده که در جهنم عقرب‌هایی است که جهنمیان از ترس آنها به مار غاشیه پناه می‌برند. آقایان! تا دیر نشده عقرب‌ها را از جان و مال و ناموس مردم دور کنید! بترسید از روزی که مردم از بیم آنها به مار غاشیه پناه ببرند.


 


كدام خميني؟

1-     ۱- خميني در ميان حوزويان پيش از انقلاب:

 

براي شناخت اين وجه از شخصيت آيت‌الله، ‌بايستي به طيف‌هاي فكري حوزه علميه‌ي پيش از انقلاب پرداخت. اينكه چه تفاسيري در شرع بر تفاوت‌هاي فكري درون حوزه تاثير گذار بودند، آيت‌الله از كدام طيف بود و مخالفانش در حوزه‌ي فلسفه ،‌كلام و موضع گيري‌هاي اجتماعي چه كساني بوده‌اند. مطالعه‌ي شخصيت و افكار آيت‌الله بروجردي، ‌آيت‌الله شريعتمداري، ‌آيت‌الله قمي، نواب صفوي و مجاهدين اسلام،‌ علامه طباطبايي و ... مي‌تواند تاثير گذار باشد.


۲-     خميني به عنوان رهبر انقلاب اسلامي: 

چه كساني از سال ۴۲ تا ۶۰ به طرفداري از آيت‌الله خميني برخاستند؟ چه گروه‌هايي شيفته‌ي وي شدند و يا صلاح را در اين ديدند كه با وي همراه شوند؟ شباهت‌هاي اين گروه‌ها چه چيزهايي بود؟ كدام گروه‌ها تا انتها با آيت‌الله همراه بودند و به چه دلايلي؟ كدام‌هاي‌شان جدا شدند و به چه دلايلي؟ و در پس همه‌ي اينها، شخصيت و افكار خود آيت‌الله چقدر موثر بوده است؟


۳-   خميني پس از وفات :‌

 قضاوت مخالفان و موافقان آيت‌الله در نسل‌هاي پس از او به چه صورت انجام گرفت؟ مبناي اين قضاوت‌ها چه چيزهايي است؟ ضربه خوردن از وي؟ مخالفت با سيستم حكومتي جانشينش؟ اختلافات تئوريكي با او؟ و يا چيزهاي ديگر؟...مخالفان و موافقان وي با چه معيارهايي او را مي‌سنجند: نقد تئوري‌هاي شرعي وي به وسيله‌ي شرع يا فلسفه ي غرب؟ نقد نحوه‌ي انقلاب يا حكمراني بر كشور؟ و يا چيزهاي ديگر.


 و در كنار همه ي اينها ،‌ حركت جوهري شخصيت وي چگونه بوده است؟ آيا او واقعا همراه ملت ايران در فرآيند پيشرفت ، تغيير كرده يا صرفا حرفهايش ژ‍ست سياسي بوده است؟ و براي هر كدام از قضاوتهايمان چه سند و مدركي داريم؟


اين متن را با مثالي به اتمام مي‌رسانم:‌ در خلال انقلاب سفيد، ‌آيت الله مخالف سرسخت حق راي زنان بود. چند دهه بعد،‌ پس از انقلاب عده‌اي تصميم گرفتند تا ميان دختران و پسران دانشجو در كلاس‌هاي دانشگاه ديوار و پرده بكشند، و كشيدند. آيت الله رسما دستور داد:‌ خراب كنيد اين ديوار را.


 


 


بالاترين ...


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته