انقلاب مشروطیت هم نشان ظهور هویت اجتماعی جدید ملت ایران و هم منشأ تقویت این هویت بوده است/ مشروطیت یک تجربه ایرانی و حاصل یک کار ملی است و باید با این نگاه به آن بنگریم.
مشروطیت یک واقعه مهم در تاریخ ما است. البته تاریخ هر ملتی از جمله تاریخ ما سرشار از حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین فراوان بوده است. وقتی میگویم واقعه مهم، مراد من رویدادی است که مظهر یک تحول عمیق یا منشأ آن در جامعه بوده است. مشروطیت هم مظهر یک تحول بزرگ بوده است و هم منشأ تقویت و قوام تحولی که در جان و جهان ایرانی رخ داد. به عبارت خلاصهتر، انقلاب مشروطیت هم نشان ظهور هویت اجتماعی جدید ملت ایران و هم منشأ تقویت این هویت بوده است.
هویت اجتماعی امری ذاتی نیست، بلکه امری تاریخی است. درست است که زبان، قومیت، نژاد، موقعیت جغرافیایی و صدها عامل دیگر در شکلگیری هویت اجتماعی و جهتدهی آن مؤثر است، اما هویت اجتماعی -که متعلق به انسان است که موجودی است اندیشمند و صاحب اراده- تحت تأثیر جبر عوامل غیرانسانی قرار نمیگیرد، هرچند از آنها متأثر میشود و همانطور که شخصیت انسان در طول زمان تحول پیدا میکند، هویت اجتماعی نیز امری تاریخی است و متأثر از عوامل گوناگون و البته آگاهی و انتخاب خود انسان.
تجربههای مختلفی در شکلگیری و تحول هویت اجتماعی ایران اثرگذار بودهاند. از مهمترین این رویدادها ورود اسلام به ایران است که منشأ پایهگذاری هویت تازه مردم ایران شد. انقلاب مشروطیت نیز یکی از این حوادث بزرگ است که در پویش تاریخی ملت ایران و در شخصیت اجتماعی آن اثر فراوان داشته است و بالاخره انقلاب اسلامی ایران که در شکلدهی و قوامدهی و تحول شخصیت متکامل اجتماعی و هویت اجتماعی ایران اثر گذاشته است. مشروطیت از حوادث مهمی است که به نوبه خود هم مظهر و هم منشأ این تحول است.
بهرغم دخالت همه عوامل گوناگون داخلی و خارجی هیچ تردیدی نباید داشته باشیم که مشروطیت یک تجربه ایرانی و حاصل یک کار ملی است و باید با این نگاه به آن بنگریم.
مشروطیت ویژگیهای مختلفی داشت که من به اجمال به بعضی از آنها که به نظرم مهمتر از همه است، اشاره میکنم:
اول، مهار استبداد لجامگسیخته حاکم بر جان و جهان ایرانی و به تعبیر نظریهپرداز بزرگ مشروطیت و به تعبیر خود من، طراح اولین اساسنامه جامعه مدنی سازگار با هویت فرهنگی و ملی ایران، آیتالله العظمی نائینی، صاحب تنبیهالامة، مشروطیت به معنی نفی فرمانروایی اعتسافیه، استرقاقیه، استعبادیه و نفی فرمانروایی ما یرید و مالکیت مایشاء است. این اولین خصوصیت مشروطه بود در تاریخ ما.
دوم، در فرآیند مشروطیت، عنوان «رعیت» به «ملت» تبدیل شد و این حادثه مهمی است که مردم به عنوان مملوکان پادشاه صاحبقران به صاحبان کشور و حکومت تبدیل شدند. نیز همه اهالی ایران فرزندان مادری به نام ایران نامیده شدند که سوابق تاریخی، نژادی، زبانی و قومی در تقدم و تأخر آنها تأثیر ندارد و این به معنی ظهور و زایش ملت در تاریخ ما است.
سوم، تکوین قانون اساسی به عنوان مبنای نظم و اساسنامه اعمال حاکمیت در کشور و تعیینکننده نسبت میان مردم و حکومت.
چهارم، گزینش دولت به وسیله ملت و در واقع تغییر نسبت ارباب و رعیت که ارباب حاکم بود و مردم رعیت به این موضوع که دولت ناشی از ملت و ملت ارباب اصلی کشور و حکومت و دولت کارگزار این ملت است. همچنین به رسمیتشناختن آزادی مردم در نقد سیاست و قدرت و برنامههای دولت و مشارکت در بنای کشور.
پنجم، تأسیس مجلس با عنوان خانه ملت و کانون نظارت بر قدرت.
ششم، پیدایش و گسترش مطبوعات در آن روز -و وسائط ارتباط جمعی بهطور عام در امروز- به عنوان رکن چهارم مشروطیت به جای کاغذ خبری که فقط تفرج و سیر و سیاحت درباریان را درج میکرد.
اینها از جمله اموری بود که در مشروطیت مطرح شد و مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، انقلاب مشروطیت اولین حرکت دموکراتیک در ایران و خاورمیانه بود و نقطه عطف ورود ایران به مناسبات جدید سیاست در دوران جدید. توجه بفرمایید. اولین انقلاب دموکراتیک مردم ایران در ایران و در خاورمیانه و به یک معنا در شرق و نقطه ورود ایران به مناسبات جدید سیاست و قدرت در دنیای امروز. من در این زمینه کمی توضیح خواهم داد.
اولا انقلاب مشروطیت، همانطور که گفتم، اولین جنبش فراگیر و مردمی مردمسالاری بود، منتها برای استقرار الگویی از مردمسالاری بومی که امروز مردمسالاری دینی تعبیر میشود.
انقلاب مشروطیت یک انقلاب دموکراتیک بود، اما ملت ایران صورت و نسخهای از دموکراسی سازگار با هویت دینی و ملی خود را میخواست و این مساله نشانه خلاقیت این ملت و منفعل نبودن او صرفا در برابر حوادث و زرق و برقها است. از مطالعه حوادث مشروطیت، ]زندگی[ رهبران مؤثر در مشروطیت و نیز بررسی مفاد قانون اساسی به عنوان بزرگترین دستاورد مشروطیت و میثاق ملی، تردید نمیکنیم که آنچه در تجربه مشروطیت رخ داد، پیگیری و تلاش برای استقرار نوعی از دموکراسی سازگار با دین بوده است. بنابراین، انقلاب دموکراتیک ملت ایران برای استقرار الگویی بومی از امر دموکراسی و مردمسالاری به عنوان خواست عمومی دوران جدید بود.
اما در مورد ورود ایران به دوران جدید سیاست و قدرت باید ببینیم که در دوران جدید قدرت سیاسی یعنی چه؟ ماهیت قدرت در دوران مدرن و جدید با آنچه در گذشته بوده، فرق کرده است و ورود به دوران جدید یعنی پذیرش قدرت مدرن و سیاست جدید در ایران. خصوصیت قدرت و مناسبات جدید قدرت و سیاست در دوران امروز این است که حضور و مشارکت مردم در عرصه قدرت نقش ممتاز و بیبدیلی دارد. سیاست جدید را فقط به میزان حضور و اراده و قدرت و مشارکت مردم شناسایی و تعریف میکنیم که این مناسبات جدید هر گام بر قدرت مردم میافزاید. مقوله امنیت در مناسبات جدید به کلی و ماهیتا با مقوله امنیت در دوران قدیم فرق کرده است.
در دوران جدید، مشروعیت یک نظام به میزان اتکای او به اراده مردم و مقبولیت او در میان مردم بستگی دارد؛ یعنی امروز و در دنیای جدید قدرتی که متکی به مردم و رأی مردم و تحت نظارت آنان نباشد، مشروع نیست. مرادم از مشروع legitimacyاست که با شرعی بودن فرق دارد. به میزانی که حکومتی وابسته به مردم و برآمده از مردم و تحت نظارت آنان باشد، مشروعیت و مقبولیت دارد و در واقع پیوند میان مردم و حکومت است که در مشروعیت نظام نقش تعیینکنندهای دارد. این، خصوصیات قدرت در دوران جدید است و من ادعا کردهام که با مشروطیت، ملت ایران وارد مرحله جدید مناسبات قدرت مدرن در دنیای امروز شد. بعد از مشروطیت همه حکومتها کوشیدهاند تا مشروعیت خود را در سایه دموکراسی و قانون توجیه کنند، حتی حکومتهایی که به شدت در واقع غیردموکراتیک بودند. این مسالهای است که آن را در دوران قدیم و پیش از مشروطیت نمیدیدیم؛ یعنی حکومت مجبور نبود که خودش را توجیه قانونی بکند و از مردم دم بزند و به نام خدمت به مردم و برای مردم کار بکند. نیازی به این نمیدید. اما مناسبات جدید قدرت مدرن در دنیای امروز و ورود ایران به این عرصه مناسبات که در مشروطیت تجلی پیدا کرد، طوری شد که از آن پس هر حکومتی ولو دیکتاتور و ناسازگار با منافع ملی خودش را با دموکراسی و قانونگرایی توجیه میکند. ما به وضوح این تحولات را در سراسر زندگی اجتماعی ملت از ۱۵۰سال پیش، که اوجش نیز در یکصد سال پیش با صدور فرمان مشروطه بود، مشاهده میکنیم.
حوادث بزرگی رخ داده است. این قدرت جدید خودش را نمایانده و هنوز هم هست. حکومت قاجار این قدرت را نپذیرفت، اما قدرت ظهوریافته با انقلاب مشروطیت خودش را به قاجار دیکته کرد. حکومت قاجار در برابر این قدرت ایستاد و مجلس را که مظهر قدرت مردم است، به توپ بست، اما قدرت جدید با فتح تهران، خود را بر حکومت جبار تحمیل کرد.
آشفتگیهای بعد از مشروطیت، به استقرار یکی از نفسگیرترین دیکتاتوریهای دوران تاریخ ایران در زمان رضاشاه منجر شد، اما هنگامی که قوای بیگانه برای روی کار آوردن یک حکومت وابسته تازه نفس و جوانتر، رضاخان را از مملکت بیرون کردند، او چشم امید به همراهی مردم داشت، اما قدرت جدید با سکوت توأم با نفرت خویش شاه جبار را بدرقه کرد و او در عین ذلت و خفت معنای قدرت جدید را در ایران دید و بالاخره این قدرت جدید با اتکا بر ایمان و باور مردم در انقلاب اسلامی نقطه پایان بر شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله گذاشت و آن قدرتی را که بارها قدرت مردم را نادیده انگاشته بود، از گردونه خارج کرد. به هر حال، انقلاب مشروطیت نخستین فصل قدرتنمایی عینی مردم و اولین تجربه ما برای جدی گرفتن قدرت جدید یعنی قدرت مردم بود.
پس انقلاب مشروطیت نخستین انقلاب دموکراتیک مردم ماست و نیز تجربهای بود برای تحقق الگویی از مردمسالاری سازگار با دین و فرهنگ کشور که امروز به مردمسالاری دینی تعبیر میشود.
یکی از مناقشات جدی جامعه امروز ما، که مبارک هم هست، {درباره} نسبت میان اسلامیت و جمهوریت است. این معنا به تعبیری از چالشهای مهم دوران مشروطیت هم بود. مشروطیت و مشروعیت و اسلام و دموکراسی در آن زمان هم مطرح بود. با کمال تأسف این چالش و نزاع در دوران مشروطیت به نفع جمهوریت و مردمسالاری حل نشد، بلکه سبب شد که مردم نه جمهوریت داشته باشند، نه مردمسالاری و نه یک نظام دینی. حاصل این چالش روی کار آمدن یکی از نفسگیرترین دیکتاتوریهای دوران تاریخ بود.
یک نکته، بلکه دو نکته مورد غفلت دیروزیان بود که امروز نباید از آن غفلت کنیم؛ یعنی در واقع دو نکته که اول هم گفتم در انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی هم این مساله تجلی داشت و ما ادامهدهندگان راه باید از آنچه بعد از مشروطیت هم رخ داد، درس بگیریم و پیش برویم: یکی اینکه نباید قدرت جدید را نادیده گرفت. در دنیای امروز هیچ کاری بدون مردم و بدون خواست آنان نمیشود انجام داد. منظورم این نیست که نمیشود مردم را سرکوب کرد، نمیشود یک نظام را که مورد خواست مردم نیست، بر مردم تحمیل کرد، اما این دوام نمیآورد و نمیتواند مثل گذشته که قرنها چنین سیستمهایی بر جامعه حاکم بود، حاکم باشد.
دوم، اینکه ما قطعا باید الگوی متناسب با فرهنگ خودمان را برای تحقق این قدرت جدید و مردمسالاری داشته باشیم. نکتهای که در گذشته مورد غفلت قرار گرفت و امروز هم گاهی در بخشهایی از جامعه مورد غفلت قرار میگیرد، یکی این بود که برخی از خواستاران دموکراسی چنین میپنداشتند که دموکراسی فقط به مدد تئوریها و نظریههای خاستگاه دموکراسی در غرب قابل توجیه است. غافل از اینکه دموکراسی یک جوهر دارد و صورتهایی که باید متناسب با وضعیت فرهنگی و تاریخی و هویت اجتماعی جامعه باشد والا پایدار نخواهد شد و میپنداشتند که با نقشه و تئوریای که از هر جا بگیریم، میتوانیم نظامی مردمسالار و دموکراتیک داشته باشیم. این یعنی غفلت از واقعیتهای تاریخی و اجتماعی. در گذشته هم برخی از کسانی که قدرت را برپایه مشروعیت دینی با ذهنیت سنتی میخواستند، غافل از مقتضیات قدرت سیاسی جدید و نقش مردم رشد یافته بودند و میپنداشتند که گویا میتوان سنت و سامان قدیم را که در دنیای مسلمانان هم تجربه شده بود بر جامعه تحمیل کرد، در حالی که هویت جامعه عوض شده بود و دیگر آن وضع را نمیپذیرفت. قدرت سیاسی جدید در عین حالی که بر مردم متکی است، پیوند استواری با ویژگیهای فرهنگی و هویت اجتماعی یک جامعه دارد.
غفلت از این دو {نکته} در دوران مشروطیت سبب شد که با آن همه فداکاریای که مردم کرده بودند، استبداد و خودکامگی رضاخانی با کمک بیگانه روی کار بیاید و در آغاز هم رضاخان با شعارهای طرفداری از دین سعی کرد که استبداد مطلق خودش را توجیه کند و نیز غفلت از این دو پایه سبب شد که بعضی از رهبران مشروطیت در کنار عاملان و مباشران استبداد قرار بگیرند. در حالی که نه رضاخان دیندار بود و نه آن رهبران در آغاز طرفدار استبداد بودند. غفلت از این مساله حساس تاریخی ما را به این مشکل دچار کرد. ما امروز باید از این حادثه درس بگیریم و بر ضرورتهایی که ثبات و پویایی سیاسی را در دنیای امروز و در نظام اقتصادی و سیاسی بینالمللی تأمین میکند و اثرگذار است، پافشاری کنیم.
من معتقدم که اگر بخواهیم هم از انقلاب اسلامیمان که در ادامه انقلاب مشروطیت در سطحی بسیار عمیقتر و وسیعتر تحقق پیدا کرد، و هم از دستاوردهای محتوایی مشروطیت که متأسفانه در عمل با مشکلات و موانع روبهرو شد، پاسداری کنیم، باید بر چند نکته پافشاری کنیم.
نخست اینکه بپذیریم و همه بپذیرند نه در شعار، که در واقعیت باید بپذیریم که در قدرت سیاسی و مناسبات جدید قدرت، مردم اصیل و اصلاند و یک نظام سیاسی در صورتی که بر خواست و اراده و رأی مردم متکی باشد، ثبات پیدا میکند.
دوم، این نکته را بپذیریم که اکثریت قاطع ما مسلمانیم و اسلام برخلاف بسیاری از دینهای دیگر، دینی است که به حوزه فردی و خصوصی منحصر نمیشود. اسلام علاوه بر حوزه فردی و اخلاقی در حوزه اجتماعی و سپهر سیاسی جامعه و اجتماع صاحبنظر و جهتگیری است و نمیتوان اسلام را از عرصه حیات اجتماعی دور کرد.
سوم، این اصل را بپذیریم که اصل اجتهاد پویای اسلامی همواره میتواند با روشمندی درست، اسلام را به صورتی که جوابگوی نیازهای فزاینده متناسب با زمان و مکان انسان و جامعه متحول است، برآورده سازد. ما نباید برداشتهای کارساز و همهجانبه از اسلام را با عادتها و سنتهای فسیلشده و ذهنیتهای رنگ تقدس گرفته اشتباه کنیم. اینها دو چیزند. اسلام جوهری دارد که اندیشه و اجتهاد پویا همواره میتواند از این دریای جوشان گوهرهای تازه صید کند. اسلام فرا زمانی و فرامکانی است، در حالی که برداشتهای انسان محدود به زمان و مکان است. مبادا که برداشتهایی را که پشینیان ما با توجه به شرایط خود داشتند، عین اسلام بدانیم و به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام را در حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی دنیای امروز ناتوان نشان بدهیم.
در این سه نکتهای که عرض کردم، با ذهنیتی که بنده دارم، میتوان کمی دقیقتر درباره این عنوان مردمسالاری سازگار با دین برداشت کرد. اگر ما این سه نکته را رعایت کنیم، هم زمان خودمان را بشناسیم، هم مقتضیات قدرت را در روزگار خودمان بشناسیم و هم بپذیریم که دموکراسی با اینکه جوهر خاص خودش را دارد، باید با معیارهای فرهنگی و دینی سازگار باشد و نیز اگر بخواهیم یک حکومت سازگار با دین داشته باشیم، باید اجتهاد پویا و تحولآفرین داشته باشیم، همچنانکه حضرت امام داشت -میتوانیم راهمان را بهتر و مطمئنتر ادامه بدهیم، به شرط اینکه باز چند واقعیت را قبول کنیم.
یک، وقتی که میگوییم قدرت جدید -دموکراسی- را بپذیریم، باید فقط نام دموکراسی را نپذیریم. دموکراسی، شرایط، مقومات و جوهری دارد که اگر نباشد، هر عنوانی هم روی آن بگذاریم، مردمسالاری نیست. قوام دموکراسی به این نکات است. اصالت قدرت مردم، ابتنای قدرت سیاسی بر رأی مردم، تحت نظارت مردم بودن قدرت سیاسی، امکان جابهجایی قدرت به دست مردم بدون توسل به زور، اینها مقومات دموکراسی است؛ چه دینی و چه غیردینیاش. این جوهر دموکراسی اگر حضور داشته باشد، دموکراسی هست. در عین حال این شرایط میتواند و باید منطبق با معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد.
دوم، پذیرش تفاوت اسلام با عادتهای ذهنی غافل از زمان و مکان. در اینجا بهطور خاص من بر دغدغههایی تکیه میکنم که بهخصوص حضرت امام در سالهای آخر عمرشان داشتند که زمان و مکان دو عنصر مهم و تعیینکننده در اجتهاد اسلامی است. باید این دو چیز را از هم جدا کنیم. در این صورت است که راه درست را میتوان مطمئنتر ادامه داد.
در این دوران پیچیده و سخت و سرشار از فرصت از یک سو و تهدید از سوی دیگر همه باید با بعضی از راویان مشروطه در دیروز و دموکراسی در امروز که مردمسالاری را بدون دین میخواستند و هم بعضی از ارباب دین و مدعیان طرفداری از انقلاب اسلامی، که اسلام را بدون دموکراسی میخواهند، عبرت بگیریم و باور کنیم که قدرت سیاسی دوران مدرن تنها مشروط به تدوین و تقویت این دو پایه است؛ امری که اصلاحات واقعی متکفل آن بوده و هست. مردم اگر قدرت عاری از ارزشهای دینی را نمیپذیرند، که نمیپذیرند، مطمئنا این مردم قدرت متمرکز و متمایز از خواست مردم را هم ولو اینکه متمسک به دین باشد، نخواهند پذیرفت.
تحولات بینالمللی نیز ضرورت فهم درست این دو پایه و عمل به آن را بر ما تحمیل میکند. امروز از کلمه دموکراسی سوءاستفاده میشود و تحت آن از سوی قدرتهای بزرگ که دارای منافع نامشروع هستند، نظامهای مخالف با منافع آنان مورد هجمه قرار میگیرند و به نام دموکراسی در واقع خواستار استیلای بر این نظامها و کشورها هستند. این یک مساله. از سوی دیگر خاصیت همین ظهور قدرت جدید در کل دنیا –فقط در ایران نیست- این است که افکار عمومی در دنیای ما نقش بسیار مهمی دارد. امروز تقریبا هیچ قدرتی نیست که بدون اتکا به افکار عمومی بتواند به اهداف مشروع یا نامشروع خود برسد و این امر مهم و درخور توجه و مبارکی است، حتی سوءاستفادهکنندگان از دموکراسی و حقوق بشر نیز سعی میکنند که افکار عمومی را با تبلیغات و روشهایی که دارند، با خود همراه کنند تا زمینهساز توجیه تجاوزات خودشان به کشورهای دیگر باشند.
این دو را در کنار هم بگذارید. ما باید در این موقعیت حساس و پر از فرصت و تهدید، هوشیار باشیم.
در عین بیداری نسبت به این توطئه و این سوءاستفاده و این فشارهایی که بر ما وارد میشود و مقاومت در برابر آنها باید تلاش کنیم. اگر خواستار این کشوریم، اگر دوستدار انقلاب اسلامی هستیم، اگر به مشروطیت احترام میگذاریم، همه باید تلاش کنیم تا بهتان غیردموکراتیک بودن جمهوری اسلامی را از دست دشمن بگیریم تا زمینه تجاوز او به ما فراهم نیاید و این کار میسر نیست جز با گسترش حق آزاد انتخاب کردن و انتخاب شدن ملت، آزادی بیان و به رسمیت شناختن نقد قدرت و سیاست در همه وجوه و مراتب آن، پایبندی به قانون و قانونمندی بهخصوص رعایت قانون از سوی قدرتمندان جامعه و طرح و استحکام حقوق شهروندی و رعایت موازین و حقوق و کرامت بشری در روزگار ما. مگر اینها آرمانهای انقلاب ما نبوده و مگر بسیاری از زمینههای تجاوز و فشاری که بر ایران وارد میشود، از طریق اغفال عمومی و تشویش اذهان عمومی و برانگیختن افکار عمومی علیه این کشور نیست؟
ما هرچه از این موازین دورتر بشویم، زمینه این را برای دشمن فراهم میکنیم که از افکار عمومی جهانی به ضرر ما استفاده کند و هرچه به این موازین نزدیک شویم، در واقع پایههای نظام، اسلام، تمامیت ارضی، قدرت و قوت و زمینه توسعه و پیشرفت را در جامعهمان بیشتر فراهم کردهایم. باید با اهتمام جدی همه ارکان قدرت و همه جامعه بکوشیم تا این معیارها را به دقت رعایت کنیم.
و اما چند نکته دیگر درباره انقلاب مشروطیت. انقلاب مشروطیت با رهبری ممتاز روحانیت و بهخصوص مراجع سهگانه نجف، آیات عظام، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، شیخعبدالله مازندرانی و حاجمیرزاخلیل تهرانی این گسترش و عمق را پیدا کرد و با همراهی بازرگانان و اصنافی که نگران از بین رفتن استقلال اقتصادی کشور بودند و نیز روشنفکران آزادیطلبی که از تنگنای استبداد و سلطه استعمار به تنگ آمده بودند پیروز شد، اما متأسفانه به خاطر جوان بودن جامعه ما در ورود به مرحله جدید مناسبات سیاسی که هنوز هم با کمال تأسف این جوانی وجود دارد و خیلی از انرژیها را مصرف میکند، انقلاب مشروطیت با چالشهای بزرگی روبهرو شد. من چند نمونه را که سبب این چالش شد، میگویم که خودش سبب شکست انقلاب مشروطیت هم شد:
یک، اختلاف میان رهبران روحانی. دو دسته شدن رهبران روحانی -طرفداران مشروطه و مخالفان مشروطه.
دوم، اختلاف میان تندروها و محافظهکاران و در نتیجه تشخیص ندادن اولویتها و درگیریها و صرف انرژیها و میدان را خالی کردن برای کسی که نه آزادی و نه دین را میخواست.
تندروی انجمنهایی که مثل مور و ملخ از زمین میروییدند و سعی میکردند که خواستها و اهوای خودشان را و اگر هم وابسته به بیگانه بودند، در واقع خواستهای بیگانه را بر جامعه تحمیل کنند و نگذارند که دلسوزان سر فرصت و با اعتدال تصمیمگیری کنند و نیز سوءاستفاده برخی از مطبوعات از آزادی و در ورای همه اینها تزویرها و توطئههای قدرتهای بیگانه بهخصوص روس و انگلیس.
اینها از عواملی بود که انقلاب مشروطیت را با شکست روبهرو کرد، اما گفتم، ایران وارد مرحله جدیدی شده بود. به همین دلیل این شکست با اینکه رخ داد، ولی آن روح و حرکت ملت شکست نخورد. باز مراجع سهگانه به صحنه آمدند، باز رهبران آزادیخواه قیام کردند و در شکست اولیه که مجلس به توپ بسته شد، با فتح تهران به قدرت جواب دادند و متأسفانه، تبریز توسط قوای دولتی و همراهی قوای روس محاصره شد. این محاصره یک سال طول کشید. به رهبری دوتن از افتخارات ملی ما ستارخان و باقرخان مقاومت جانانهای شد و بالاخره با تحمل قحطیها، گلولهبارانها و سختیها، زنان و مردان با رهبری این دو انسان بزرگ مقاومت کردند و دشمن را شکستند و بالاخره هم تهران را فتح کردند. هرچند که بعد از فتح تهران هم کشتار مردم و رهبران مشروطیتطلب تبریز ادامه یافت و نمادهای حماسه مقاومت -باقرخان و ستارخان- نیز تبعید شدند، ولی هویت تازه ایرانی و جوهر آزادیطلبی و استقلالخواهی ملت ما کار خودش را کرد و با همه فراز و نشیبها به انقلاب اسلامی منجر شد.
در پایان باید چند کلمه هم درباره آذربایجان نوشت. آذربایجان رکن رکین ایران و دارای نقش ممتاز و پایهگذاری تجربه ممتاز تاریخی ملت ایران است. مشروطیت ایران در سطحی بسیار وسیع و عمیق مرهون تلاش، فداکاری و کوشش آذربایجانیهاست و آذربایجان در ساختن هویت جدید ملت ایران نقش اساسی دارد. پیام ایران و ملت آن به پاره تن، سینه ستبر و گردن افراشته خود، آذربایجان، این است که «یاشاسین آذربایجان». و پیام مردم تبریز و پیام آذربایجان غیور به مام وطن که برای تمامیت و استقلال آن فداکاری کرده است، این است که «زنده باد ایران».
سید محمد خاتمی
پرستو سرمدی روزنامه نگار و همسر حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار دربند در نامه ای خطاب به همسر دربندش از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داده است.
یک سال از زندانی بودن حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت می گذرد. او در دادگاه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. این روزنامه نگار دوشنبه هفته گذشته در پی اعتراض به وضعیت غیر انسانی و شرایط نامناسب بند ۳۵۰ زندان اوین، به انفرادی منتقل شد و از همان روز اعتصاب غذا کرده است.
متن نامه پرستو سرمدی به همسرش به این شرح است:
تمامی مسیرها را پیموده ای ، گنجشگکان روی سیم های خاردار اوین گواهی می دهند.
تمامی فشارها را تحمل کرده ای، سلول های انفرادی اوین گواهی می دهند.
به هر کور سوی امیدی که بود دل بستی ، روزنه های دیوارهای بلند اوین بر تو گواه اند.
لحظه لحظه های اسارت برتو گواهند که هرگز بار امانت را از دوش وانگذاشتی. امانت ملتی که یک قرن است آزادی را فریاد می کنند.
ملتی که فریاد می کند برای انسان حرمتی است تنها از آن رو که انسان آفریده شده و برای انسان کرامتی است ورای مذهب، جنسیت و اعتقادات سیاسی اش. و انسان باید آزاد باشد حتی اگر گفته باشد نتیجه انتخابات را نمی پذیرد. و انسان باید آزاد باشد حتی اگر اعتراض کرده باشد به خشونت.
تمامی راهها را پیموده ای و حالا باز هم رسیده ای به این چهار دیواری . بازهم این چهار دیواری مانده است و تو، و گرسنگی که آخرین حربه توست برای به مقصد رساندن امانتت.
گرسنگی مواهبی هم دارد لحظاتی که بدن کرخت می شود ، حالتی است میان خواب وبیداری در آن لحظات می مانی که آنچه می بینی رویا است یا واقعیت، در همان لحظه من را درون سلولت ببین که دست هایم را به سویت دراز کرده ام .شاید بعد از این یک سال دست هایمان بهم برسند در آن خلوت و مستی گرسنگی.
من هم در این یک سال تمامی مسیرها را پیموده ام جا به جای سرزمینم شهادت می دهند. و همه کوچه های بن بست را دیده ام و می دانم فرصت ها اندکند. می ترسم فرصت دیگری نباشد برای با هم ماندن، پس اعتصاب می کنم تا شاید در آن مستی گرسنگی کنج آن سلول کوچک بهم برسیم و با هم بمانیم.
در آن مستی گرسنگی شاید ببینیم آن سرزمین رویایی را که سبز است و انسان در آن حرمتی دارد، همان سرزمین سبزی که در چشمان ندا جریان داشت.
پرستو سرمدی
بازار گوشت قرمز همچنان خبرساز است و در آستانه فرارسیدن ماه رمضان نگرانیها از این بازار با افزایش قیمت گوشت مرغ دو چندان شده است.
درشرایطی که برنامهریزان اقتصادی از کاهش قیمت گوشت قرمز خبر میدهند، گوشت مرغ نیز با رشد قیمت مواجه شده است.
به گزارش ایلنا، حال باید مصرفکنندگان که اغلب آنها گوشت مرغ را به علت ارزانی آن نسبت به گوشت قرمز در سبد کالایی خود قرار داده بودند نگران تأمین آن برای ماه رمضان باشند.
ماشین جنگی گوشت قرمز همچنان قربانی میگیرد
انگار بازار گوشت قرمز در ایران همانند بازار طلا، دیگر بازارها را تحت تأثیر قرار میدهد .
در حال حاضر بازارگوشت قرمز بازار هایی نظیر مرغ، برنج و حبوبات و میوه را نیز به گونهای تحت تأثیر خود قرار داده است.
گزارشها حاکی از عدم کشتار دام زنده و عدم عرضه آن به بازار است و آنچه که در حال حاضر در بازار مشاهده میشود واردات این ماده پروتئینی و کشتارهای محدود است.
قیمت گوشت قرمز که از چند سال گذشته به یک معضل برای برنامهریزان اقتصاد کشور تبدیل شده است کماکان بیاعتنا به تمامی برنامهها به رشد صعودی خود ادامه میدهد و حال بازار شهرستانها را نیز در برگرفته است.
این در حالی است که مسئولین بارها از کشتار دام زنده در استانها و عرضه آن به مراکز مختلف خبر داده بودند، اما قصابهای ساکن شهرستانها با اظهار بیاطلاعی از کشتار میگویند که ماههاست که کشتار نکردهاند.
البته معاون امور دام وزارت امور جهاد کشاورزی که به تازگی بر مسند این پست تکیه زده است مانند خلف خود از افزایش تولید گوشت قرمز و سفید خبر داده است.
این درحالی است که حتی واردات نیز تاکنون نتوانسته است جوابگویی برای نیاز بازار و کاهش قیمت گوشت قرمز داشته باشد.
اخیرا رئیس سازمان بازرگانی استان تهران اعلام کرده است: کاهش مولد دام و خشکسالی چند سال گذشته عامل اصلی بحران در بازار گوشت قرمز است اما اعتقاد کارشناسان بر این است که این موضوع میتواند جوابی برای معادلات چند مجهولی بازار گوشت قرمز باشد.
کارشناسان اعتقاد دارند که دو سال است که فراوانی آب و پایان خشکسالی در ایران روی داده است ولی همچنان دولتمردان بر این امر اصرار دارند که خشکسالی تداوم دارد.
مرغ رقیب تازه وارد گوشت قرمز در جنگ گلادیتوری قیمتها
در حال حاضر قیمتها گلادیتور شدهاند و رو در روی همدیگر ایستادهاند. اما این که در نهایت کدام کالا میتواند با کاهش قیمتها پیروز شود و در سبد مصرفی مشتریان قرار بگیرد، پرسشی است که فعلا نمیتوان پاسخی برای آن ارایه داد.
گوشت مرغ که ماهها بود با کاهش به بازار عرضه میشد اما این بار با فاصله چند روزه به آغاز ماه رمضان ناگهان با افزایش قیمت مواجه شده است. کارشناسان آن را به وجود دلالان و واسطهها مربوط میدانند.
سوالی که وجود دارد این است که آیا واقعا مافیا تمامی ارکان بازار ایران را تسخیر کرده است، مافیایی که همچنین از سوی دولت انکار میشود.
به اعتقادکارشناسان باید ما شاهد بحران بیش از پیش در این دو بازار و در آغاز ماه رمضان باشیم.
در حال حاضر قیمت گوشت قرمز در بازار بین ۱۶تا ۲۲ هزار تومان به ازای هر کیلو به فروش میرسد.
گوشت مرغ نیز به ازای هر کیلو بین ۳ هزار و ۲۰۰ تا ۳ هزار و ۶۰۰ تومان عرضه میشود.
معاون پارلمانی رئیس دولت اصلاحات در سالروز برگزاری دادگاه خود که حرفهای مطرح شده از سوی او در آن دادگاه تا مدتها تیتر روزنامههای اصولگرا و مبنای تحلیلهای منتشر شده در آن رسانهها علیه اصلاحطلبان بود جملهای درباره علت صحبتهای خود در آن دادگاه نوشت.
سید محمدعلی ابطحی در صفحه فیس بوکش با انتشار عکسی از خود در دادگاه متهمان حوادث بعد از انتخابات نوشت:« پارسال مثل امروزی دادگاه داشتیم. روز قبلش تمرین کرده بودیم.چه روزی بود……»
عماد افروغ به عنوان یک جامعه شناس که تجربه نمایندگی اش مردم تهران در مجلس هفتم را داردهمواره نسبت به گسترش فضای تهمت و افترا در عرصه سیاسی هشدار داده است.
به گزارش خبرآنلاین، وی بر این باور است که فضای آکنده از تهمت و افترا در جامعه، فاصله زیادی با آرمان های انقلاب و اصول انقلاب اسلامی دارد اما این بار هشدارهای این استاد دانشگاه از جنس دیگری است. وی بر این مساله پافشاری می کند که اگر تهمت و افترا و به طور کلی بد اخلاقی در عرصه سیاست گریبان اصحاب سیاست را بگیرد این مساله چندان مهم نیست اما وضعیت زمانی نگران کننده می شود که مردم این رفتارها را پای اصل انقلاب بنویسند و همین موجب شود که با انقلاب فاصله بگیرند.
این استاد دانشگاه در عین حال به نخبگان و مسئولان انذار می دهد که باید از این روند پیش گیری کنند و به مردم گوشزد نمایند که نباید عملکرد برخی را پای انقلاب بنویسند. وی که جامعه شناسی را دغدغه خود می داند بر این اعتقاد است که تداوم این وضعیت به فاجعه ای منجر می شود که دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت. عماد افروغ به عنوان کسی که به گفه خودش از مدتها پیش ناقوس هشدار آمیز بداخلاقی در جامعه را به صدا در آورده است بر ضرورت وجود مدعی العموم اخلاقی برای برون رفت از این مشکل تاکید می کند. گفت و گوی خبر با عماد افروغ را در ادامه بخوانید….
گسترش تهمت و افترا در عرصه سیاسی کشور موجب نگرانی گسترده دلسوزان نظام شده است؛ بخصوص اینکه هر روز بیشتر از روز قبل رعایت اصول اخلاقی در عرصه سیاسی رنگ می بازد. تبعات تداوم این وضعیت را در عرصه سیاسی و اجتماعی چگونه ارزیابی می کنید کما اینکه پیش از این شما بارها نسبت به این وضعیت هشدار داده بودید؟
بنده بر حسب شناختی که از انقلاب اسلامی و مبانی اخلاقی، دینی و سیاسی نظام داشتم جز اولین کسانی بودم که ناقوس بی اخلاقی در سیاست که در رفتارها و رویکردها مشهود بود را به صدا در آوردم و در این خصوص مطالب زیادی را به نگارش در آوردم و مصاحبه های زیادی را انجام دادم و حتی پروژه ای تحت عنوان اخلاق و سیاست را تعریف کرده و اولین مقاله آن تحت عنوان مبانی و چالش های اساسی رابطه اخلاق و سیاست را ارائه کردم که هم اکنون هم این مقاله در دست چاپ است. بنابراین گسترش بی اخلاقی در عرصه سیاست به عنوان یک پدیده مذموم مورد پیش بینی اینجانب قرار گرفته بود.
وضعیت موجود با وضعیتی که شما پیش از این نسبت به آن هشدار داده بودید چه تفاوت هایی حاصل کرده است ؟ زیرا جنس هشدارهای شما در این زمینه تغییر کرده است به ترتیبی که روزگاری توصیه می کردید اما در حال حاضر هشدار می دهید که کار از کار گذشته است؟
زمانی که این هشدار ها داده شد علایم و شاخص هایی دال ب ررواج بی اعتمادی در کشور وجود داشت همان زمان به محض مشاهده این وضعیت ما فریاد زدیم و نسبت به این پدیده هشدار دادیم با این وجود در آن مقطع این پدیده آنچنان گسترش نیافته بود اما در حال حاضر با وجود عدم توجه به این هشدار ها این مساله به اپیدمی تبدیل شده و اگر جلوی آن گرفته نشود به یک فاجعه تبدیل می شود .
تبعات این فاجعه چیست و چگونه می توان مانع آن شد؟
اگر این فاجعه گریبان مردان سیاست را بگیرد جای نگرانی وجود ندارد، نگرانی آن زمانی قوت می گیرد که این فاجعه گریبان نظام جمهوری اسلامی را در وهله اول و گفتمان ارشمند انقلاب اسلامی را در وهله دوم بگیرد. بیشتر نگرانی ما معطوف به این است که تاثیرات سوء این بی اخلاقی در عرصه سیاست متوجه نظام جمهوری اسلامی شود و در این راستا باید روشنفکران و نخبگان و دانشمندان به مردم این “تنبه ” و آگاهی را بدهند که این قبیل رفتارها و کردارها که در جامعه مشاهده می شود هیچ ربطی به اصل نظام و انقلاب اسلامی ندارد و باید حساب این رفتار ها را از اصل انقلاب و جمهوری اسلامی جدا کنند.
با تداوم این رویکرد اعتماد مردم نسبت به سیاستمداران چه سرنوشتی پیدا می کند؟
پیش گیری نکردن از این پدیده که در مقطع فعلی بسیاراوج گرفته است به زودی به فاجعه ای منجر خواهد شد که باید خود را آماده عواقب مخرب آن بکنیم. این پدیده بر وحدت جامعه و اعتماد مردم نسبت به دولتمردان و مقاومت مردم در شرایط بحرانی اثر سو خواهد گذاشت بنابراین اگر امروز جلوی آن گرفته شود بهتر است تا فردا به این کار مبادرت کنیم .
به نظر می رسد که در این زمینه نهادهای مسئول کوتاهی کردند و برخورد قاطعی با هتاکان انجام ندادند در این راستا نقش نهادهایی همچون قوه قضائیه چیست و چگونه می توانند این روند را کند کنند؟
نقش قوه قضائیه و مدعی العموم همچنانکه بارها از سوی اینجانب مورد تاکید قرار گرفته است بسیار مهم است بخصوص اینکه بسیاری از افراد با انگیزه جلوگیری از هتک حرمت بیشتر و بی اعتمادی به مراجع قضائی از حق خود برای تنظیم شکایت نامه صرفنظر می کنند از همین رو بهتر است که مدعی العموم در این زمینه وارد عمل شود بنابراین من بار دیگر حرف خود را تکرار می کنم که ما نیاز به مدعی العموم اخلاقی داریم و اتفاقا فلسفه وجودی انقلاب اسلامی بسط و گسترش اخلاقیات در جامعه است و هدف غائی تاسیس نظام جمهوری اسلامی گسترش معنویات و معرفت در بطن جامعه است حال اگر مدعی العموم اخلاقی وجود نداشته باشد باید این سوال پرسیده شود که پس چه باید داشته باشیم ؟
ویژگی بارز انقلاب اسلامی محور قرار گرفتن معنویت بود اما در حال حاضر به نظر می رسد که این مساله کمرنگ شده است رنگ باختن این اصل در جامعه ای که بر ارزش های علوی بنا شده است آیا تبعات سنگین تری را بدنبال ندارد؟
وجه ممیزه جامعه و نظام سیاسی ما از سایر نظام های سیاسی توجه به دین مداری و محور قرار گرفتن اخلاقیات در امر سیاست و نحوه اداره کشور است اما متاسفانه کار به جایی رسیده است که اگر روزی می بایست به دین مداران خود هشدار می دادیم که به سیاست هم باید توجه کرد امروز باید به مردان سیاست هشدار بدهیم که بایستی به اخلاق و دین هم توجه کنند.
حضرت امام (ره ) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی از پیشگامان پیوند دین با سیاست بوده و همواره این اصل را مورد توجه قرار می دادند. در این مورد چه ارزیابی دارید آیا توانستیم اهداف مد نظر ایشان را محقق کنیم؟
امام خمینی به عنوان پیشتاز توجه دین به سیاست هیچگاه سیاست را منهای دین ودیانت موجه نمی دانستند و آن را به رسمیت نمی شناختند و همواره تصریح می کردند که باید معنویت در راس امور قرار بگیرد و حتی تراز سیاست را معنویت می دانستند این مساله بارها توسط امام هشدار داده می شد. حال باید واقعیت جامعه سیاسی فعلی ما را با آرمان ها و اندیشه های امام مقایسه کرد و به این سوال پاسخ داد که جامعه فعلی ما کجا ست و اندیشه ها و آرمان های امام خمینی کجا قرار دارد ؟
آموزه های دینی ما در این مورد چه توصیه های کرده که مورد غفلت قرار گرفته است؟
یکی از ملاک های توجه به اخلاق در سیاست رعایت عدالت و انصاف در مواجهات و رقابت های سیاسی است همچنانکه این مساله در دین مبین اسلام به کرات مورد تاکید قرار گرفته است حضرت امام علی (ع ) فرموده اند فرزندم در ارتباط میان خود و دیگران خویش را میزان قرار بده پس برای دیگران دوست بدار آنچه برای خود دوست داری و آنچه برای خویشتن نمی خواهی برای دیگران مخواه و ستم مکن چناچه دوست نداری بر تو ستم کنند و نیکی کن چناچه دوست داری بر تو نیکی کنند. با توجه به این تصریحات دینی ما باید این نکات را در رفتار سیاسی خود مورد توجه قرار دهیم و این مساله را مورد ارزیابی قرار بدهیم که تا چه حد توصیه این بزرگان را مد نظر قرار داده ایم به عبارت بهتر آیا دین و اخلاق را هدف قرار داده ایم و سیاست را ابزار یا بالعکس سیاست برای ما هدف شده است و دین و اخلاقیات، ابزار.
روز یکشنبه پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک، با این روزنامهنگار زندانی ملاقات کرد.
به گزارش بامداد خبر، پروین تاجیک روز گذشته در حالی در دادسرای اوین موفق به ملاقات برادرش شد که تاکنون دادستان تهران و مقامات مسئول، هیچ پاسخ و توضیحی درباره “هتک حرمت” این روزنامهنگار که به گفته خانوادهاش در حضور نماینده دادستان و بازپرس پرونده صورت گرفته بود ندادهاند. آقای منصوری، همسر پروین تاجیک روز گذشته در گفتگو با “روز” در خصوص احضار همسرش به دادسرای اوین گفت: خوشبختانه مورد خاصی نبود و دادیار شعبه اوین به ایشان گفته است که شما نامهای نوشته بودید و ما در حال بررسی این نامه هستیم.
همسر خانم تاجیک افزود: دیروز، عبدالرضا را نیز آورده بودند دادسرای اوین و همسرم موفق شد با ایشان به صورت حضوری ملاقات کند. خوشبختانه حال ایشان هم خوب بود و گفتهاند که با کفالت ایشان را آزاد خواهند کرد و ما منتظر هستیم تا در روزهای آینده خبرهای بهتری بشنویم و امروز نیز برای پیگیری قضیه کفالت به دادسرا مراجعه خواهیم کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا درباره “هتک حرمت” توضیحی داده شد یا خود آقای تاجیک حرفی زدند؟ گفت: نه در این خصوص هیچ توضیحی ندادهاند و ملاقات هم چندان آزادانه نبوده و عبدالرضا هم در این زمینه حرفی نزده است.
کلمه :خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین امروز دوشنبه، پس از لغو ملاقات با عزیزان شان در همبستگی با این هفده نفر که هشت روز از اعتصاب غذای شان در سلول انفرادی می گذرد اعتصاب غذای خود را آغاز کردند .
به گزارش کلمه ، این خانواده ها پیش از این اعلام کرده بودند که خواهان ملاقات هرچه سریعتر با عزیزان شان هستند تا از سلامت آنها مطمئن شوند .هفده نفری که هشت روز است از سلامت آنها بی خبرند . آنها پیش از این در بیانیه ای اعلام کرده بودند در صورت خارج نشدن عزیران شان از سلول انفرادی به اعتصاب غذای آنها خواهند پیوست .
خانواده این هفده زندانی امروز پس از مراجعه به زندان اوین برای ملاقات با عزیزان شان پاسخ شنیدند که این زندانی ها حق ملاقات ندارند . همچنین ماموران زندان از آنها خواستند هر چه زودتر سالن ملاقات را ترک کنند . آنها همچنین از قول مقامات بالاتر زندان به خانواده زندانیان گفتند که احتمالا زندانیان معترض به زندان رجایی شهر فرستاده خواهند شد و یا با اضافه کردن حبس و جریمه نقدی این زندانیان تنبیه می شوند.
خانواده ها که از این برخورد ماموران زندان تعجب کرده بودند گفتند :« به جای حل مساله و خارج کردن هفده زندانی که هشت روز است در اعتصاب غذا به سر می برند چرا خانواده هایشان را تهدید می کنید . آنها به ماموران زندان اعلام کردند که آنها نیز اعتصاب غذای خود را از همین لحظه آغاز می کنند .»
خانواده این هفده زندانی پس از شنیدن این سخنان به در اصلی زندان اوین مراجعه کرده و اعتصاب غذای خود را همراه با تحصن در سکوت آغاز کردند . آنها به ماموران زندان هم گفتند که خواهان رسیدگی هر چه زودتر به وضعیت عزیزان شان هستند . زندانیان دربندی که هم اکنون جان شان در خطر است .
ماموران زندان اوین به خانواده ها اعلام کردند که باید برای پی گیری این موضوع به” سلیمانی”، مسوول سازمان زندانهای استان تهران مراجعه کنند .
پس از این خانواده ها به مقابل دفتر امور کل زندان های استان تهران در کوی فراز رفتند و ساعتها در انتظار ملاقات با این مقام مسوول منتظر ماندند . اما در نهایت جانشین وی “درویشی” به میان خانواده ها آمد و دقایقی با آنها گفت گو کرد .
خانواده های زندانیان اعلام کردند که به شدت نگران حال عزیزان شان هستند زندانیانی که بعد از هشت روز اعتصاب غذا اکنون ممنوع الملاقات هم شده اند اما این مقام اعلام کرد :« آقای سلیمانی در محل کارش حضور ندارد و این دفتر نیز فقط مسوولیت نگهداری زندانیان را بر عهده دارد و نمی تواند درباره انفرادی رفتن این افراد و اعتصاب غذایشان نظری بدهد .»
درویشی در عین حال به خانواده های هفده زندانی قول مساعد داد که موضوع زندانیان اعتصاب کننده را از طریق سلیمانی و دیگر مسوولان پیگیری کند.وی اظهار امیدواری کرد که با حل هرچه سریع تر مشکلات ،این خانواده ها از نگرانی خارج شوند.
خانواده ها توضیح دادند :” عزیزان شان در اعتراض به وضعیت نامناسب بهداشتی ، رفاهی و برخوردهای نامناسب زندانیان به سلول انفرادی فرستاده شده اند و جوابی که در پاسخ به اعتراض های خود گرفته اند کهریزکی شدن بوده است .”
خانواده زندانیان سیاسی دربند همچنین گفتند :«تاکنون به همه مقامهای قضایی از جمله دادستانی و ستاد حقوق بشر اسلامی و… هم برای پی گیری وضعیت عزیزان شان مراجعه کرده اند. اما پاسخی دریافت نکرده اند .»
آنها طبق معمول این روزها در خواستهای خود را به صورت کتبی به دفتر امور کل زندان های استان تهران تحویل دادند و ساعتهای طولانی نیز در مقابل این محل به اعتصاب و تجمع خود ادامه دادند .
در زمان تنظیم این گزارش دوباره خانواده این هفده زندانی که جان عزیزان شان در خطر است به در اصلی زندان اوین مراجعه کرده اند و با تحصن در آنجا خواستار رسیدگی هر چه سریع تر مسوولان به وضعیت این هفده زندانی هستند.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که از هشت روز گذشته در اعتصاب غذا به سر می برند.
همچنین پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا که به بیماری دیابت مبتلا است پس از دو روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده و از حال وی تاکنون خبری در دست نیست.
کلمه :در خواست ۱۷ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که از دوشنبه گذشته در اعتصاب غذا به سر می برند اعلام شد . آنها با اعلام این درخواست ها به مقامات زندان اوین و نمایندگان دادستان تهران گفته اند که تا تحقق این خواسته ها دست از اعتصاب غذا بر نخواهند داشت .
براساس گزارش های رسیده از اوین به کلمه ، این زندانیان خواسته های قانونی خود را در پنج بند به معاون دادستان تهران که به تازگی با این هفده زندانی ،در بند ۲۴۰ زندان اوین دیدار داشته ، ارائه کرده اند.
این هفده زندانی در پی اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران زندان و تحقیرهای آنان دوشنبه گذشته به سلول انفرادی منتقل شده و تاکنون نیز در اعتصاب غذا در همین سلول ها باقی مانده اند .این زندانیان برای دسترسی به حداقل حقوق انسانی خود مجبور به اعتصاب غذا شده اند.
آنها نخست خواستار رعایت کامل حقوق زندانیان که در آیین نامه سازمان زندانها مندرج است ،شده اند ، از جمله این حقوق توهین نکردن و خفیف نشمردن زندانی ها و رعایت حق استفاده از نشریه و کتاب است
آنها همچنین در بند دوم خواسته هایشان تاکید کرده اند : مسولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانی ها تجاوز کرده اند برخورد قانونی و حقوق زندانی های فرستاده شده به انفرادی و خسارات وارده به آنها راجبران کنند و همگی آنها هر چه زودتر به بند عمومی بازگردانده شوند .
بند سوم به آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری دربند اختصاص یافته است .چرا که آزادی وی در روز نیمه شعبان علیرغم صدور حکم آزادی، به خاطر مسایل اخیر و انتقال وی به سلول انفرادی به تعویق افتاده است .
بند چهارم شامل افزایش فضای سرانه ،زمان تلفن ، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی است . در حال حاضر فضای سرانه برای زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ کمتر از یک متر برای هر زندانی است. تلفن و امکانات بهداشتی و درمانی نیز در این بند ناچیز است .تا پیش از این زندانیان این بند فقط روزانه می توانستند یک یا دو دقیقه از تلفن استفاده کنند که همین امکان ناچیز نیز در حال حاضز ملغی شده است. همچنین این بند زندان اوین فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و رفاهی است تا جایی که تنها کتابخانه این بند نیز مدتی پیش تعطیل شد .
این زندانیان دربند همچنین ،پنجمین و آخرین خواسته خود را نیز این طور اعلام کرده اند :اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص سلب شود .
یکی از مصادیق این بند از خواسته های زندانیان سیاسی قطع شدن تلفن های بند ۳۵۰ است که با اینکه از حقوق قانونی زندانیان محسوب می شود به هر بهانه ای قطع می شود. اکنون بیش ازیک هفته است که زندانیان این بند از حق داشتن تماس تلفنی محرومند .
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که در اعتصاب غذا به سر می برند.
یک عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس سکوت اصلاح طلبان را به علت وضعیت موجود دانست و تاکید کرد که حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده حتمی است.
به گزارش ایلنا، سیدفاضل موسوی نماینده خدابنده در تشریح وضعیت فعلی جریان اصلاحطلبی و سکوت آنان اظهار داشت: جوی در کشور ایجاد شده است که اگر بنا باشد از سر دلسوزی صحبت و یا اظهارنظری صورت گیرد با حرکات ناصوابی مواجه میشویم. در نتیجه آن اصلاحطلبان ترجیح دادند که به شکل آشکار اظهار نظر نکنند و در قالب اظهار نظر درباره طرح یا لایحهای دلسوزی خود را برای جامعه نشان دهند.
این عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس با تاکید بر اینکه از وضعیت فعلی جامعه نگران است، خاطرنشان کرد: این توجیه غیرقابل پذیرش است که حرکات نادرستی را در جامعه مشاهده کنیم اما در مقابل آن سکوت پیشه کنیم. چراکه به ما اجازه صحبت و اظهارنظر داده نمیشود.
به گفته وی، کشور در شرایطی به سر میبرد که هر فرد باید به بهبود و ارتقاء آن کمک کند. اما همانطور که مشاهده کردیم، اظهار نظر کردن اصلاحطلبان منجر به آتش زدن دفاتر آنان و تهدید شده است اما مگر شهید مدرس تهدید نشد؟
این عضو کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی تاکید کرد: هر انسانی در جامعه با هر گرایش سیاسی وظیفه خود را دارد و باید نظام را متعلق به همگان بداند. اما یکسری انسانهای کجفهم مانع از ورود ایدههای خوب به میدان میشود که نباید در مقابل آن کوتاه آمد.
موسوی معتقد است که جامعه از جریان صادق، صالح و فهیم این انتظار منطقی را دارد که در بحرانها وارد شوند و به بهبود وضعیت کشور کمک کنند. اما سکوت اصلاحطلبان در شرایط فعلی به ضرر کشور است. این در حالی است که مسائل جدیدی در کشور مطرح شده که نباید در مقابل آن سکوت کرد.
این نماینده مجلس افزود: در حال حاضر اتهاماتی همچون اینکه یک میلیارد دلار به اصلاحطلبان در جریان انتخابات داده شده است، مطرح است. این در حالی است که سیستم قضایی در مقابل چنین ادعایی سکوت کرده است.
به گفته وی شرایط جامعه در حال حاضر ملتهب است و سیستم قضایی موظف به پیگیری این موضوع است که در صورت صحت، با افراد گیرنده این وجه، برخورد کند و در صورتی که این موضوع صحت ندارد، منبع درج چنین شایعاتی مشخص شود.
موسوی در ادامه با رد اینکه در جریان انتخابات آینده تنها جریان اصولگرا در عرصه رقابتهای اصولگرایی حضور دارد اظهار داشت: دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب از جریانات ریشهدار در کشور هستند. اینکه گفته میشود انتخابات آینده در انحصار اصولگرایان است، صحیح نیست. اگر اصولگرایان نیز خواهان آمدن مردم پای صندوقهای رای هستند، باید شرایطی را ایجاد کنند که هر دو جریان در انتخابات حضور داشته باشند. هر جریانی که قصد داشته باشد طرف مقابل را نادیده بگیرد، پیروز نخواهد شد مگر پیروزیای که با یکسوم مشارکت مردمی حاصل شود.
به گفته وی، اصلاحطلبان به دنبال این هستند که مشکلات بیشتری برای جامعه ایجاد نکنند. اما در هر حال دلسوزی خود را برای جامعه نشان میدهند که نیازی به رسانهای شدن این دلسوزیها نیست. اما مردم معتقدند که نظرات اصلاحطلبان باید در جامعه مشاهده شود. چراکه دقیقترین و صحیحترین اطلاعات را اصلاحطلبان به جامعه میدهند.
کلمه: میرحسین موسوی راههای پیش روی نظام را در شرایط بحرانی کنونی ترسیم و آن را به دو راه کاملا متضاد تقسیم کرد . وی یکی از این دو راه را "رویکرد اقتدارگرایانه " و راه دیگر را "راه مردم "نامید .
وی در تبیین این تقیسم بندی توضیح داده است که در راه اول از دین به عنوان ابزار و از زندان ، سرکوب و تعطیلی قانون اساسی بهره برداری می شود و در راه دوم یعنی "انتخاب مردم "زندانیان سیاسی آزاد و حق انتخابات آزاد ، رقابتی و غیر گزینشی نیز به رسمیت شناخته می شود."
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی این سخنان را در دیدار با جمعی از ایثارگران در هفته جاری بیان کرد و فاجعه کهریزک، حمله به کوی دانشگاه و فاجعه کنونی زندان ها را نمونه کامل سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت دانست و آن را ا دامه اندیشه دبیر شورای نگهبان و شاگردان او دانست .
موسوی در این دیدار تاکید کرد: "فاجعه ای که اکنون در زندان ها رخ می دهد ادامه اندیشه دبیرشورای نگهبان و شاگردان این چنینی اوست. فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به مردم نتیجه چنین نگرشی است که به خوبی در آن سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت را می توان دید."
پیروزی مردم بر فرعونیت
به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدای سخنان خود در جمع خانواده ایثارگران ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت:" در سوره قصص به هنگام طرح مبارزه با تفرعن ، بشارت پیروزی داده می شود و به این ترتیب ضرورت همیشگی مبارزه با فرعونیت را برای پیروزی مردم یادآوری می کند، البته همان طور که در روایات آمده ، اوج این پیروزی در زمان ظهور صاحب الزمان(عج) است. این آیات نشان می دهد که ظلم، زور و خودرایی در هر زمان و هرمکانی که باشد به مبارزه ستمدیدگان و اقتدارگرایان وفرعونیان خواهد انجامید."
آیا اسلام هتک حرمت به یک انسان را قبول می کند؟
نخست وزیر دوران دفاع مقدس به گسترش ظلم و جور در جامعه اشاره کرد و گفت: "ظلم و جور در هر شرایطی و هر دوره ای بد است چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی. ظلم در جمهوری اسلامی اتفاقا بدتر است چراکه به نام اسلام صورت می گیرد. آیا اسلام قبول می کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟
استبداد دینی بدترین نوع استبداد است
موسوی ضمن یادآوری سخنان علامه نایینی گفت ": ما می دانیم که در دوران مشروطیت بزرگانی چون علامه نایینی استبداد دینی را بدترین نوع نامیدند. ما وقتی از سویی به بازداشت ها و شیوه های محاکمه ، شکنجه ها و قلع و قمع دانشگاهها و اخراج و ستاره دار کردن دانشجویان نظر می کنیم و از سوی دیگر با ایستادگی زندانیان و مردم بر تحقق مطالباتشان روبرو می شویم، یاد آیات سوره قصص و دیگر آیات کریمه مشابه می افتیم که در آنها هم مواجهه فرعونیت و مستضعفین مطرح است و هم بشارت پیروزی برای ستمدیدگان."
میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش به اظهارات اخیر آقای جنتی اشاره و اضافه کرد :" دروغ هم یکی از این ظلم هاست که در هر زمانی بد است. مخصوصا اگر این دروغ از دهان دبیرشورای نگهبان قانون اساسی و امام جمعه پایتخت باشد. کسی که باید امانتدار آرای مردم و پاسدار اصول قانون اساسی و میثاق ملی باشد.آیا برهانی روشن تر از دروغ بزرگ اخیر این آقا برای تقلب در انتخابات می توان آورد؟ مخصوصا اگر در نظر بیاوریم که این اولین خلاف گویی ایشان نیست."
فاجعه زندان ها نتیجه اندیشه هایی مانند اندیشه دبیرشورای نگهبان
نخست وزیر دوران دفاع مقدس تاکید کرد: "فاجعه ای که اکنون در زندان ها رخ می دهد ادامه اندیشه دبیرشورای نگهبان و شاگردان این چنینی اوست .فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به مردم نتیجه چنین نگاهی است که به خوبی درآن سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت را می توان دید. واقعا نمی شود سخنان ایشان را که در جایگاه مقدس نمازجمعه به محاکم قضایی برای اعدام زندانیان دست مریزاد می گفت و هل من یزید می طلبید که عده بیشتری اعدام شوند، فراموش کرد."
وی با بیان اینکه عده ای از خشونت برای ایجاد سکوت گورستانی و دروغ استفاده می کنند، ادامه داد :" ما انتظار داریم همه ملت به ویژه روحانیت و مراجع عظام خواستار رویت و بررسی اسناد ادعایی ایشان باشند و همچنین از سخنران دیگر نمازجمعه که دوست دیگر ایشان هستند و ادعا کردند که شورای نگهبان به عنوان صافی مورد تایید امام زمان( عج) هستندخواسته شود دلایل و مدارک خود را از رضایت حضرت صاحب الزمان از خود و دوستانشان در شورای نگهبان با تفاصیل ارایه دهند."
فرعونیت ادامه خواهد یافت اگر…
موسوی گفت: "تا هنگامی که فرصت داده ایم عده ای بر حکومت و مناصب و منزلتی سوار باشند و مردم را گوساله و بزغاله و خس و خاشاک بنامند این فرعونیت ادامه خواهد یافت و از دروغ سازمان یافته و تحریف اسلام استفاده خواهد شد."
موسوی در ادامه سخنانش اکثریت روحانیت کشور و مراجع اعظام را صرف نظر از نگاه سیاسی آنها دلسوز مردم و صادق دانست و گفت :" اما عده ای معدود با گفتار و کردار خود به جایگاه این گروه مرجع بزرگ ضربه می زنند."
وی همچنین با اشاره به یکی از برنامه های تلویزیونی گفت:" روز نیمه شعبان اتفاقی تلویزیون را روشن کردم و دیدم برنامه ای با عنوان جشن بزرگ ولایت در دانشگاه تهران را نشان می دهد. یک نفر با لباس روحانیت برای مردم آن هم در روزجشن و سرور مذهبی می گفت که اگر نصف جامعه درمقابل نصف دیگر که حاکم است قرار گیرد،آن نصف حاکم حق دارد همه نصف دیگر را اعدام کند! فاجعه بارتر اینکه ایشان از جنگ نهروان به عنوان استنناد نسل کشانه خود نام می برد و در این صحبت طبیعی بود که ایشان نه اشاره ای به جنگ نهروان و شکل آغازوانجام آن و نه به حضور آزادانه خوارج در قلمرو جهان انروز اسلام اشاره ای داشته باشد.ونه آنکه ایشان به اثرآن حرفها و استنباط ها در دین ایمان مردم و سرنوشت اسلام اعتنایی بکند. البته ما رگه های این نوع طرز تفکر را می توانیم در گروه های تروریستی و آدم کش بیابیم ."
خسارتی که کمر ملت را خم خواهد کرد
موسوی با برشمردن راههای پیش روی نظام گفت:"سابق بر این در کشور با فرصت ها و راههای گوناگونی برای اینده کشور روبرو بودیم ولی حوادث یک سال اخیر و شیوه برخورد با مردم به تدریج این تنوع را از بین برده است. می توان گفت که نظام و کشور امروز با دو راه کاملا متضاد روبروست."
وی یکی ازاین راهها را مبتنی بر رویکرد اقتدارگرایانه دانست و ادامه داد:" در این راه از دین به صورت ابزار استفاده می شود ،همان طور که از زندان ها و سرکوبها و بستن روزنامه ها و تعطیلی بخش عمده ای از قانون اساسی و بی احترامی به حقوق و کرامت ذاتی انسانها بهره برداری می شود. در این رویکرد همان طور که آن ملبس به لباس روحانیت در نیمه شعبان در دانشگاه به صورت صریح گفت، حکومت اگر لازم ببیند می تواند حتی نیمی از جامعه را به قول ایشان اعدام کند و ما می دانیم که انتخاب این رویکرد جز متلاشی شدن نظام انتهایی نخواهد داشت.گرچه در انتها ایران ، ایرانی و اسلام باقی خواهد ماند ولی می توان حدس زد که خسارت این راه کمر ملت ما را خم خواهد کرد.".
موسوی راه دیگر را انتخاب مردم خواند و گفت:"راه دیگر برگرداندن امور به سمتی است که مردم خود حاکم بر سرنوشت خویش باشند و چند نفر برای آنها تصمیم نگیرند. راهی که در آن زندانیان سیاسی آزاد ، حق اجتماعات به رسمیت شناخته می شود و محدودیت مطبوعات و رسانه ای برداشته می شود. مهمتر از همه حق انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی نیز به رسمیت شناخته شود."
انحرافی که برای آینده کشور مهلک است
میرحسین موسوی در انتهای سخنان خود بار دیگر بر انتخابات آزاد تاکید کرد و اضافه کرد :" این مردم هستند که تشخیص می دهند که چه کسی را با چه طرز تفکری به مجلس بفرستند و این نمایندگان واقعی مردم و نه وکلای تسخیری آنها هستند که میتوانند تشخیص دهند که مصالح کشور کدام است و چگونه باید کشور را اداره کرد. در این شکل همه اعضای حکومت منتخب مردم و خدمتگزار آنها هستند و نه حاکم برآنها و ما در مجلس اول جمهوری اسلامی به چنین فضایی نزدیک شدیم. اما از مجلس چهارم به بعد آن فضا از بین رفت. امروز روشن شدن هر چه بیشتر تفکر حداقلی بعضی از اعضای شورای نگهبان به ملت نشان می دهد که استنباط ظرفیت این شورای کلیدی و انحراف آن از وظایف اصلی و تبدیل شدن آن به یک صافی آرای ملت تا چه حد برای آتیه مملکت مهلک است و چگونه تکیه اقتدارگرایان در حفظ شورای نگهبان با همین جهت گیری کشور را به فاجعه انتخاب اول که اشاره شد سوق خواهد داد.
صبح امروز ، دوشنبه خانواده های زندانیان سیاسی که در اعتصاب غذا به سر می برند در مقابل در اصلی زندان اوین تجمع کردند.
به گزارش کلمه، تجمع خانواده های زندانیان سیاسی در اعتراض به ندادن ملاقات به افراد اعتصاب کننده انجام گرفته است.
بر اساس این گزارش، خانواده های زندانیان سیاسی به شدت نگران وضعیت زندانیان اعتصاب کننده هستند و خواستارملاقات با آنها می باشند.
وزیر دفاع اسرائیل گفت: «هنگامی که بین اسرائیل و ایران روابط خیلی نزدیکی وجود داشت، دو هفته در این کشور بودم.»
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه کویتی الرای، ایهود باراک این اظهارات را اوایل هفته در نشستی بدون حضور رسانه ها مطرح کرد اما رادیو صدای ارتش اسرائیل، بخش هایی از این اظهارات را منتشر کرد.
رادیو ارتش اسرائیل اضافه می کند: «باراک اظهاراتش را اینگونه آغاز کرد که هنگامی که جوان بود و به کشورهایی رفته که در گذشته جز دوستان اسرائیل بودند ولی پس از مدتی به کشورهای دشمن اسرائیل تبدیل شدند مثل ترکیه.»
وزیر دفاع اسرائیل گفت: «به خاطر می آورم هنگامی که جوان بودم و در ارتش اسرائیل، سرگرد بودم به ایران سفر کردم و دو هفته نیز در این کشور اقامت داشتم. ایران در آن زمان از بهترین دوستان اسرائیل بود.»
وی افزود: «از آن جایی که ترکیه هم پیمان استراتژیک مهمی در منطقه بود در هفته های گذشته فردی را برای ریاست سازمان جاسوسی خود انتخاب کردند که نزدیک به ایران و هم پیمان این کشور است. تشکیلات جاسوسی ترکیه به اندازه کافی از ما اسرار در اختیار دارد و صرف فکر کردن درباره اینکه ترکیه این اطلاعات را در اختیار ایران قرار دهد ، به شدت نگران کننده است.»
“فاطمه افتخاری روزبهانی” مادر “علی ملیحی” از اعضای سازمان دانش آموختگان ایران که در انفرادی و اعتصاب غذا به سر می برد، به شدت نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش ابراز نگرانی کرد.
به گزارش ادوار نیوز، خانم روزبهانی ، با اشاره به اخبار منتشره در خصوص انتقال فرزندش به بهداری اوین در پی ضعف عمومی بر اثر اعتصاب غذا “بی اطلاع محض از سلامت جسمی فرزندش” را شرایطی غیرقابل تحمل و دردناک توصیف کرد.
مادر علی ملیحی گفت: “قریب به شش ماه است که فرزندم بنا به فعالیت های مطبوعاتی اش در زندان و حبس بوده است و اخیرا هم دادگاه انقلاب حکم چهار سال حبس او را صادر کرده است من گرچه به این قضایا اعتراض دارم و فکر می کنم که علی بی گناه است اما می خواهم به مسئولان قوه قضاییه و زندان اوین بگویم روزی که برای بازداشت علی آمدند گرچه دیگر فرزندم بر اثر برخوردهای نامناسب آسیب دید اما آنها علی را صحیح و سالم با خود بردند”. وی ادامه داد: “حالا به عنوان یک مادر از آنها می خواهم که حداقل مراقب سلامتی و جان علی باشند و او را سالم به ما تحویل دهند”.
خانم روزبهانی همچنین گفت: “به هیچ وجه متوجه نمی شوم چرا فرزند من که در حال طی دوران محکومیت خود است و پرونده اش در مرحله تجدید نظر است را باز به سلول انفرادی برده اند، آیا از نظر مسئولان حبس مجازاتی کافی برای فرزندان ما نیست و حتما باید در شرایطی به این سختی دوران حبس خود را بگذرانند؟”
وی افزود:” معتقدم فرزندم به جز انگیزه اصلاح امور کشور و جامعه هیچ نیت دیگری نداشته است و به مسئولان می گویم که او یک خلافکار، دزد و یا قاتل نیست که این چنین با او و خانواده اش رفتار می کنند. این مصائب و رنج ها حق خانواده ای فرهنگی که یک عمر برای این جامعه زحمت کشیده اند نیست آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان سالم است یا نه؟ آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان از فرط گرسنگی به زیر سرم رفته و در بیمارستان بستری شده است؟”.
مادر علی ملیحی در پایان “اطلاع فوری از وضعیت سلامتی فرزندش” و همچنین “ملاقات با دادستان تهران و مداخله وی برای بازگشت شرایط زندانیان به وضع سابق را” مهمترین خواسته خود از مسئولان مربوطه عنوان کرد.
وزیر امور خارجه گفت به نظر میرسد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درصدد برگزاری نشست گروه وین برمبنای نامه ایران درباره تبادل سوخت هستهای راکتور تحقیقاتی تهران است.
به گزارش ایسنا، متکی به نامه ایران خطاب به “یوکیو آمانو” مدیرکل آژانس مبنی بر آمادگی تهران برای شرکت در نشست با اعضای گروه وین، تصریح کرد: «آقای آمانو این نامه را در اختیار اعضای گروه وین قرار داده و به نظر می رسد در صدد برگزاری نشست این گروه است.»
وی مبنای این نامه را ” بیانیه تهران ” اعلام کرد و گفت که هدف ایران از ورود به مذاکره با گروه وین تعیین و تصویب جزییات تبادل سوخت راکتور تحقیقاتی تهران است.
وزیر امور خارجه اظهار داشت: ما فکر میکنیم حضور ترکیه و برزیل در نشست گروه وین مناسب است و از این امر در صورت علاقهمندی طرفهای دیگر استقبال کردیم.
متکی که در برنامه یکشنبه شب ( من طهران) ” از تهران” شبکه العالم شرکت کرده بود، گفت: «قرار است درباره جزییات تبادل سوخت با گروه وین مذاکره کنیم و این آمادگی را داریم که با وساطت مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی این نشست آغاز و در آنجا مباحث مربوطه مطرح شود.»
متکی همچنین در ادامه با اشاره به سخنان اخیر رییس جمهوری اسلامی ایران درباره تلاش برخی قدرتها برای به راه انداختن جنگ در منطقه اظهارداشت : «بازیگرانی در خارج از منطقه با همراهی مزدوران خود یعنی رژیم صهیونیستی همواره درصدد ایجاد تفرقه و بحران و تنش در منطقه ما هستند.»
وی خاطرنشان کرد: «در سفری که رییس جمهوری اسلامی ایران به سوریه داشتند و جلسه مشترکی را “بشار اسد” رییس جمهوری سوریه و “سید حسن نصرالله” دبیرکل حزب الله لبنان در دمشق برگزار کردند، یکی از موضوعات این جلسه بررسی مباحث مربوط به تهدیدات مطرح در منطقه و اعلام مواضع مشترک و تاکید برهمبستگی در منطقه بود. »
از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۶ نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر جان خود را در تصادفات جادهای از دست دادهاند
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد ،تازهترین بررسیها در «برآورد هزینههای تصادفات جادهای ایران» در سال ۱۳۸۶ نشان میدهد که هزینهای بالغ بر ۱۸ هزار میلیارد تومان معادل ۱۸ میلیارد دلار به کشور وارد شده است.
پژوهشکده حملونقل که زیر نظر وزارت راه و ترابری فعالیت میکند، با انتشار گزارشی درباره آمار تصادفات جادهای در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها نشان میدهد که ایران بین سالهای ۲۰۰۴-۲۰۰۲ میلادی جایگاه دوم جهانی را پس از کشور السالوادر از نظر «تعداد کشته به یکصد هزار نفر جمعیت» در تصادفات جادهای به خود اختصاص داده است. بر این اساس در السالوادر تعداد کشته به یکصد هزار نفر جمعیت در تصادفات جادهای در سالهای مورد بررسی ۴۳ نفر و در ایران ۴۱ نفر بوده است. این تعداد برای کشور انگلستان ۶ نفر، آمریکا ۱۷ نفر، چین ۶ نفر و هند ۱۵ نفر بوده است. همین آمار نشان میدهد از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۶ نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر در تصادفات جادهای در سراسر کشور جان خود را از دست دادهاند.
در گزارش پژوهشکده حمل و نقل این گونه نتیجهگیری شده است که در سال ۱۳۸۶، هزینه تصادفات برای مجموع تصادفات درونشهری و برونشهری و با احتساب اثر یارانهها در مجموع ۱۸ هزار میلیارد تومان معادل ۱۸ میلیارد دلار برآورد شده است. براساس این گزارش، هزینه تصادفات کشور در سال ۱۳۸۶ از کل تولیدات ناخالص داخلی بیش از ۵۰ درصد کشورهای جهان نظیر غنا، اردن، بحرین و … بیشتر بوده است.
براساس همین گزارش، هر خانواده ایرانی در سال ۱۳۸۶ به طور متوسط حدود یکمیلیون تومان بابت تصادفات ترافیکی در کشور هزینه متحمل شده است.
در این گزارش عنوان شده است که هزینه ۱۸ میلیارد دلاری تصادفات در سال ۸۶ به تنهایی ۳۳ سال بودجه فعلی راهداری کشور، ۲۲۰ سال بودجه فعلی ایمنیسازی نقاط حادثهخیز کشور، هزینه ایجاد ۲ میلیون شغل برای جوانان یا خرید ۶۰ فروند هواپیمای ایرباس را تامین کرد.
در این گزارش، نرخ بازگشت سرمایهگذاری در ارتقای ایمنی ترافیکی دستکم ۳۶۰ درصد پیشبینی شده است و البته مرکز تحقیقات RTL انگلستان این رقم را برای ایران تا هزار درصد هم محاسبه کرده است.
ایران؛ جادههای مرگ
پژوهشکده حمل و نقل در شرایطی آمارهای مربوط به سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۶ را منتشر کرده است که آمارهای بعدی هم نشان میدهد روند تصادفات جادهای در ایران از سال ۱۳۸۶ به بعد هم سیر صعودی داشته یا حداکثر در همان حد سال ۱۳۸۶ باقی مانده است. اگر بخواهیم هزینه تصادفات را طی ۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ برآورد کنیم، نزدیک به ۹۰ میلیارد دلار زیان ناشی از تصادفات به کشور وارد شده است که خود یک رقم قابل توجه و هشدار دهنده به حساب میآید.
برآورد کارشناسان خارجی هم نشان میدهد که میزان مرگ و میر در جادههای ایران جزو بالاترینها در جهان است و در شمار چند کشور اول جهان از نظر دادن تلفات در تصادفات جادهای به شمار میآید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالات مطرح شده حاضرین در جلسه پاسخ داد.
به گزارش «پارلماننیوز»،هاشمی ر فسنجانی در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان پیرامون سختترین لحظات زندگی سیاسی خود، انفجار حزب جمهوری و ترورهای ابتدای انقلاب را جزو بدترین لحظات خود خواند و گفت: در جنگ نیز زمانی که مجبور به عقبنشینی از برخی مناطق میشدیم لحظات دردآوری بر من میگذشت.
وی بمباران شیمیایی حلبچه را بسیار دلخراش و نشان از ددمنشی صدام خواند و گفت: توصیف لحظاتی که پس از چند روز هنوز اجساد تلمبار شده مردم مظلوم حلبچه را میدیدم قابل توصیف نیست.
آیتالله هاشمی رفسنجانی رحلت حضرت امام(ره) و حوادث تلخ انتخابات و پس از انتخابات دهم را از دیگر اتفاقات ناگوار زندگی سیاسی خود خواند و تصریح کرد: در حال حاضر تندرویها و افراطیگریهای برخی که با تصمیمات و اقدامات غیرعاقلانه خود انقلاب و نظام را در مهلکههای سخت که دشمن در پی آن است قرار میدهند از نگرانیهای اساسی است که باید با اتفاق و وحدت و همدلی در داخل بهانههای دشمنان بیرونی را از دست آنان خارج و کشتی انقلاب و نظام را به ساحل امن و سلامت برسانیم.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سؤالی پیرامون میزان تحقق اهداف انقلاب اسلامی، «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را اصلیترین شعار مردم و مبارزان انقلاب اسلامی خواند و گفت: در طول سه دهه گذشته علیرغم کاستیهایی که وجود داشته به میزان قابل قبولی به اهداف این شعار نزدیک شدهایم اما اینها کافی نیست و ما تا تحقق کامل این اهداف راه درازی در پیش داریم.
وی با تأکید بر اینکه در زمینه استقلال سیاسی تا حدود زیادی این امر محقق شده است، تصریح کرد: در زمینه استقلال اقتصادی با پایان جنگ و شروع دوران سازندگی بسیاری از وابستگیها پشت سر گذاشته شد و در حال حاضر وظیفه مسئولین ادامه خودکفایی و استقلال در بخشهای مختلف جامعه است.
هاشمی رفسنجانی جمهوریت و اسلامیت نظام را دو رکن خللناپذیر مردمسالاری دینی در کشور خواند و گفت: افراط و تفریط در هر کدام از این دو بخش ضربه جبرانناپذیری به نظام، انقلاب و آینده کشور خواهد زد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسشی در خصوص چگونگی حضور ایشان در تحولات سیاسی کشور تصریح کرد: بنده همواره در طول سالیان دراز انقلاب مواضع و نظرات خود را بیان کردهام و در حال حاضر هم همینگونه عمل میکنم، اما همواره از دعوای سیاسی پرهیز داشتهام. نمیخواهم دشمن از اختلافات داخلی ما فرصت ضربه زدن به نظام و انقلاب را به دست آورد و این همواره اصلی اساسی برای من در دوران پس از انقلاب بوده است.
در ابتدای این دیدار آقای انصاری دبیر انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز به همراه چند تن دیگر از اعضای این انجمن سؤالات و دغدغههای خود را پیرامون تحولات جاری کشور در مقطع کنونی و بهخصوص پس از انتخابات گذشته بیان داشتند.
یاشار دارالشفاء دبیر سابق تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش جرس، این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی دانشگاه تهران بر اساس حکم قاضی صلواتی، ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی به تحمل پنج سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات و تهیه خوراک تبلیغاتی برای دشمنان انقلاب به ۶ ماه و توهین به مقامات عالی نظام به استناد مادتین ۵۱۴ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی از طریق تنظیم و انتشار مقالات موهن به ۱۸ ماه حبس محکوم و مجرم شناخته شد.
یاشار دارالشفاء یکی از هفت عضو خانواده دارالشفائی است که پیش از این در دو ماه آخر سال ۱۳۸۸ بازداشت و همگی به زندان اوین منتقل شدند.
وی که با رتبه چهار کنکور کارشناسی ارشد وارد دانشگاه تهران شد، در جریان حوادث پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دو مرتبه در تاریخ های ۱۳ آبان ۱۳۸۸ به مدت ۲۰ روز و در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۸۸ به همراه مادر و برادرش در منزل بازداشت، و برای مدت۳۲ روز در زندان اوین محبوس شد.
پیکر محمد نوری درحالیکه جمعیت زیادی از دوستدارانش احاطهاش کرده بودند، رهسپار دیار خاک شد. آنها که از نزدیک او را میشناختند از محاسنش گفتند و دیگران ترانههای او را زمزمه کردند.
به گزارش ایلنا، پیکر محمد نوری در میان جمعیت زیادی از علاقمندان وی درحالی به جایگاه ابدیاش بدرقه شد که حاضران با چشمان گریان میخواندند “ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران بردهایم.”
این مراسم که صبح امروز، یازدهم مرداد ماه، ساعت ۹:۳۰ در مقابل تالار وحدت برگزار شد و در آن چهرههایی مانند شهرام ناظری، فریدون شهبازیان، احمد ابراهیمی، امینالله رشیدی، نیما مسیحا، مجید اخشابی، بیژن بیژنی، جواد مجابی، هادی منتظری، منوچهر آذری، علی مرادخانی، اردشیر رستمی، میلاد عمرانلو، علی ترابی، امیرنیا، ایمانیخوشخو، محمدعلی خبری و حمید شاهآبادی درکنار جمعیت پرشماری از علاقمندان به آوازهای محمد نوری، حضور داشتند.
این مراسم در ابتدا با پخش پیام محمد سریر، مدیرعامل خانه موسیقی، اینگونه آغاز شد: این روزها حسرت از دستدادن هنرمندان بر دوشمان مینشیند و ما را داغدار کرده است.
فقدان محمد نوری که پیش از پنج دهه طنین صدایش در قلب ما جای گرفته است؛ اندوهی عمیقتر و ماندگارتر است و برای من که تجربه همکاری با او را داشتم، تحمل این درد دشوار است. آوازهای او از رایحه فرهنگ دیرین مردم برخوردار است و خاطرههای او برای ما جاویدان خواهد ماند.
در ادامه داریوش پیرنیاکان، سخنگوی خانه موسیقی گفت: من افتخار این را داشتم که سالها در بسیاری از شوراهای موسیقی و جشنوارهها به عنوان داور درکنار محمد نوری باشم. بودن با او، با وجود اینکه از کودکی به صدای او علاقه داشتم؛ علاقهام را به او صدچندان کرده بود. زندگی و سلوک محمد نوری بسیار برتر از صدای او بود چرا که ما معمولا تقوا را در مسائل عرفی و دینی به کار میبریم، ولی باید گفت محمد نوری به معنای واقعی تقوای هنری داشت.
این مدرس و ردیفدان با تاکید بر این موضوع که نوری هیچوقت از کسی متوقع نبود، خاطرنشان کرد: محمد نوری درباره مسائل مادی حرف نمیزد. او هیچگاه به مسائل حاشیهای موسیقی که در کشور ما زیاد است؛ نپرداخت.
سیمون آیوازیان، آهنگساز و نوازنده برجسته گیتار دیگر سخنران این برنامه بود که وی نیز مانند همه از خلق و خوی حسنه نوری گفت: محمد نوری در هنر بسیار متواضع و بیادعا بود و هیچگاه درپی پول و مقام نرفت. هنرش دلنشین بود و بیشک برای همیشه ماندگار خواهد بود. محمد نوری یک خادم حقشناس و خیراندیش بود و نمیتوانم باور کنم که دیگر در کنارمان نیست.
در ادامه داوود گنجهای گفت: خوشحالم که یک عمر با این مرد بزرگ زندگی کردهام و از طرف خانه موسیقی این مصیبت بزرگ را به هنرمندان تسیلیت میگویم. امروز در این مراسم شاهد جمعیت هستیم که همه با عشق آمدند و این رفتار فقط برای کسانی پیش میآید که عاشق زندگی همنوعانشان هست.
این نوازنده کمانچه با اشاره به نقش همسر محمدنوری در زندگی هنری او گفت: خانم نوری یک بانوی فداکار بود که همواره در زندگی همراهی کننده این بزرگمرد موسیقی ما بود. بنده هر بار که به بیمارستان میرفتم ایشان مثل پروانه تا آخرین لحظه عمر دور سر این استاد میگشت.
گنجهای گفت: همسر نوری هیچگاه نگذاشت که کسی برای هزینههای بیمارستان او خرجی کند و میگفت ما پول داریم و خودمان باید خرج کنیم. بعد از مرگ محمد نوری؛ تمام پرسنل بیمارستان “جم” برای تشییع او آمدند که از همه آنها تشکر میکنم.
وی تاکید کرد: محمد نوری معلمی بود که هیچگاه در تدریس خساست نمیکرد و دروغ نمیگفت و شعار نمیداد. او مردی ادیب و وطنپرست بود و ما باید قدردان او باشیم.
در پایان این مراسم ترانه “سفر برای وطن” از نادر ابراهیمی که محمد نوری آن را خوانده است، پخش شد و شاگردان او روی سن آمدند و با این قطعه همخوانی کردند.
تحریمها از طرف همه آحاد ملت ایران محکوم است و بحث از اقلیت و اکثریت مطرح نیست و کسانی که دل در گرو ایران دارند و خود را ایرانی میدانند با سیاست استعماری کشورهای بزرگ که تاریخ مصرف آنها تمام شده مخالف هستند.
به گزارش فارس، داریوش قنبری، در رابطه با تحریمهای اخیر اتحادیه اروپا و غرب، تصریح کرد: این تحریمها با هدف فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش خواستههایشان است؛ چرا که این قدرتها نخواهند گذاشت کشورهای دیگر به باشگاه هستهای بپیوندند.
وی تأکید کرد: در دشمنی کشورها و قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا و اتحادیه اروپا تردیدی نیست و آنها در طی سه دهه بعد از پیروزی انقلاب همواره علیه ایران شمشیر را از رو بسته و از انواع فشارها کوتاهی نکردهاند.
قنبری ادامه داد: حرکات و ظرافت دستگاه دیپلماسی ایران در شرایط کنونی میتواند فضا را اعتدال بخشد و فشارها کاهش پیدا کند لذا باید دستگاه دیپلماسی کارشناسانه، فعال و همراه با درک عمیق از نظام بینالملل باشد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با تاکید بر محکوم کردن تحریمها از سوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس مجلس، بیانکرد: تحریمها از طرف همه آحاد ملت ایران محکوم است و بحث از اقلیت و اکثریت مطرح نیست و کسانی که دل در گرو ایران دارند و خود را ایرانی میدانند با سیاست استعماری کشورهای بزرگ که تاریخ مصرف آنها تمام شده مخالف هستند.
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی روزنامه نگار دربند در یادداشتی در وبلاگ خود از مخالفت احمدی امویی با اعتصاب غذا نوشته و در عین حال تاکید کرده است: در این چند روز با اخبار مختلفی که از اوین رسیده ،بارها به خودم گفته ام شاید اگر من هم به جای بهمن و آن شانزده نفر دیگر بودم چاره ای برایم نمی ماند جز گزینه اعتصاب غذا.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
بهمن وارد هفتمین روز اعتصاب غذایش شده است و من خیلی نگرانش هستم.هیچ وقت ندیدم بهمن با اعتصاب غذا موافق باشد و وقتی شنیدم که دست به اعتصاب غذا زده ،خیلی متعجب شدم و با خودم گفتم ببین !چقدر آنچه اتفاق افتاده برای بهمن سخت بوده که این گزینه را انتخاب کرده است.
در مدتی که بهمن به طور موقت آزاد شده بود بارها با هم در باره مسائل زندان صحبت کردیم و بارها بحث اعتصاب غذا مطرح شد و هربار من به بهمن می گفتم هیچ وقت اعتصاب غذا نکن ،وقتی آنها انواع و اقسام فشارها را به تو به عنوان زندانی وارد می کنند ،خودت در حق خودت بی رحمی نکن و دست به اعتصاب غذا نزن.
حتی به یادش آوردم که سازمانهای حقوق بشری نیز به همین دلیل که اعتصاب غذا اقدام علیه سلامت و جان شخص است ،از آن حمایت نمی کند.
و همیشه لبخندی می زد و می گفت :من اعتصاب غذا نمی کنم .نگران نباش .من هم فکر می کنم نباید علیه سلامت خودمان اقدام کنیم .
اما در این چند روز با اخبار مختلفی که از اوین رسیده ،بارها به خودم گفته ام شاید اگر من هم به جای بهمن و آن شانزده نفر دیگر بودم چاره ای برایم نمی ماند جز گزینه اعتصاب غذا.
سعی می کنم بهمن و دوستان عزیزش را این روزها بیشتر درک کنم و عمق ناراحتی و اعتراض شان را بفهمم .
آرزو می کنم مسوولان زندان و قوه قضاییه بویژه دادستان تهران راهی برای حل ماجرا پیدا کنند.
بهمن احمدی امویی روزنامه نگار و تحلیل گر مسایل اقتصادی خرداد ماه سال گذشته به همراه همسرش بازداشت شد و برای عید نوروز توانست به مرخصی بیاید اما پس از گذشت دو ماه دوباره به زندان بازگشت. وی در دادگاه به ۵ سال حبس قطعی محکوم شده است. احمدی امویی هفته گذشته در پی اعتراض به وضعیت غیر انسانی زندان اوین به انفرادی منتقل شد و از همان روز به همراه ۱۶ تن دیگر دست به اعتصاب غذا زده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر