-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

Latest News from 30Mail for 08/05/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آتش سوزی و انفجار امروز در پتروشیمی پردیس منجر به کشته شدن ۵ نفر و جراحت شدید یک نفر از کارکنان شاغل و خسارات بالا به یکی از واحدهای عملیاتی در این واحد پتروشیمیایی شده است.

معاون سرپرست منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس گفته است که این حادثه حوالی ساعت 14:30 بعد از ظهر روی داده است.

مدیرکل روابط عمومی پتروشیمی گفته که انفجار مجتمع پردیس 1 به دلیل خردگی برخی لوله ها رخ داده که محل این اتفاق کاملا از مجتمع پردیس 2 (که هفته گذشته توسط احمدی‌نژاد افتتاح شد) منفک است.

خبرگزاری مهر نیز گزارش داده که انفجار ناشی از «نشت گاز در جریان جوشکاری بر یک خط لوله اتان» بوده است.

محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران هفته گذشته دو مجتمع تازه در این مرکز را افتتاح کرده بود.

ماه گذشته انفجاری در یک مجتمع پتروشیمی در جزیره خارک باعث مرگ چهار نفر شده بود که علت آن انفجار افزایش فشار در بویلر مرکزی مجتمع اعلام شد.

منبع: تابناک، مهر و بی‌بی‌سی


 


مجید توکلی دانشجوی زندانی دانشگاه امیرکبیر در نوشته‌ای مفصل که درون زندان نوشته‌شده نظرات خود را در مورد وضعیت فعلی ایران، جنبش سبز و دانشجویان ایران بیان کرده‌است. به گزارش دانشجونیوز این متن پیش از روز ١۸تیرماه، نوشته‌شده اما به دلیل فشارها بر مجید توکلی تاکنون منتشر نشده‌بود.

مجید توکلی، که بارها از سوی دادستان تهران به دلیل نوشته‌هایش مورد تهدید قرارگرفته تا نوشته‌ها و نظرات خود را تکذیب کند، در ابتدای این یادداشت می‌نویسد:« دیر زمانی است به این پندار رسیده‌ام که رهبری از مخاطب قرارگرفتن بسیار برآشفته می‌شوند اما چه کنیم که عرصه سیاست اگر از خون لبریز شود خالی از ایستادگی و انتقاد نمی‌شود.آیا گفتن از تجاوز و قتل و کشتار و سرکوب مردم در کنار بیان اتفاقاتی چون کهریزک و شکنجه‌های قرون وسطایی و سلول انفرادی و دادگاه‌های فرمایشی و ... ، تند و زننده است ولی اتفاقات مؤید این عبارات گفته شده، تند و زننده نیست؟»

عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر سپس با بیان این‌که درس‌هایی از تاریخ فرامکانی و فرازمانی است می‌نویسد:« درس‌های تاریخ می‌گوید که ٢۵خرداد و ۶دی و ١۸تیر می‌مانند و روزهای مقابل به تاریکی‌های تاریخ می‌پیوندند.»

به اعتقاد وی بحران کنونی ایران به ریشه دواندن خرافه و چاپلوسی و دروغ در کنار اشاعه و گسترش خشونت در ساختار حاکمیت برمی‌گردد.

او که هم اکنون به همراه ١۶تن دیگر از زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا به سر می برد می‌نویسد: «خشونت‌طلبی، خرافه‌پرستی و تنگ‌نظری در کنار انبوهی از مشکلات چون منفعت‌پرستی و خوی اشرافی‌گری و تحجر و عصبیت‌های جاهلانه و رسوخ ناآگاهی در طبقات مختلف از مردم تا بزرگان جمهوری اسلامی و ماجراجویی این روزهای دولت ایران، کشور را به پرتگاه سقوط و تباهی کشانده است.»

او سپس تاکید می‌کند:«حکومت‌‌داری را با استخاره ادعیه‌ها گذراندن قابل پذیرش نیست. تصور اینکه جادوگران و طالع‌بینان و خوابگزاران دربار نمرود و فرعون و نرون به اینجا رسیده باشند، تصور گرانی است. فکر نمی‌کردیم چنین خرافات و حماقت‌هایی هنوز باقی مانده باشد. اما گویا این حقیقت دارد که خرافات گریبان‌گیر جامعه ماست.»

وی هشدار می‌دهد:« نگاه ایدئولوژیک و همرنگ سازی عموم با خود و خاموشی و سانسور و اصرار بر تکرار مونولوگ رسمی، اموری در هم تنیده و مرتبط است که آینده هر کشوری را می تواند به سمت نابودی ببرد.»

وی سپس تذکر می‌دهد:« با توجه به سه آفت حکومت‌داری  یعنی خشونت‌طلبی، خرافه‌پرستی و تنگ‌نظری، انتقاد و پرداخت به این سه مسأله برای ایجاد تغییر از وظایف فعالان جنبش سبز است.»

 

هر تشکل دانشجویی فراگیری می تواند حیات سیاسی جنبش سبز را تضمین نماید.

این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت که از ١۶آذرماه گذشته در زندان اوین به سر می‌برد پس از تاکید بر اهمیت دفتر تحکیم به عنوان «بزرگترین مجموعه‌ی نیروهای منتقد دانشجویی که باقی‌مانده» با تایید این که «بازداشت‌های اخیر با گروگان‌گیری عده‌ای و منفعل کردن جمعی دیگر عملاً این تشکل را به حالت کما برده‌است» می‌نویسد:«با آن که انجمن‌های اسلامی وجوب فعالیت در فضای مجازی را درک کرده‌اند و استمرار حیاتشان را تضمین کرده‌اند ولی دفتر تحکیم دچار انفعالی شده‌است که لازم است به سرعت برای عبور از بحران کنونی انفعال خویش اقدام نماید.»

وی با تاکید بر اهمیت « برگزاری انتخابات و واگذاری تدبیر امور به دست نسلی نو از فعالان دانشجویی» می‌نویسد:«هر تشکل دانشجویی فراگیری می‌تواند حیات سیاسی جنبش سبز را تضمین نماید. آنچه که درباره این فعالیت های تشکیلاتی دارای اهمیت است هویت مندی (هویت داری) رهبران و قاعده مندی فعالان به مرامنامه‌ای منطبق بر رفتار مورد نظر از سوی مردم و در شرایط کنونی همراه با خواست‌های اصلی جنبش سبز است.»

 

بحران فروپاشی در ایران

توکلی در ادامه به بحران‌های حاکم بر ایران می‌پردازد و آن را در قالب چهار بحران اصلی چنین بر می‌شمرد:

الف) نسل نویی سر برآورده‌است که در ارزش‌ها و مبانی فکری در ستیز با مبانی رسمی و نسل گذشته قراردارد. رویکردهای دینی و آسمانی- ماورایی را به راحتی نمی‌پذیرد. خدا، انسان، طبیعت، تاریخ، آینده، عقل و ... را متفاوت می‌فهمد. اخراج اساتید و دانشجویان و تبعید و تحدید اندیشمندان و روشنفکران، گزینشی‌کردن دانشگاه‌ها و منابع آموزشی و تبلیغات یک سویه‌ی رسانه‌ای و واکنش جامعه از دیگر مقوم‌های این شکاف و فروپاشی فرهنگی است.

ب) دومین شکاف عمیق مشهود در جامعه ایران مربوط به بحران اقتصادی کشور است. وجود جمعیت فراوان زیر خط فقر در کشور، گسترش مسئله حاشیه‌نشینی و گدایان خیابانی، کاهش قدرت خرید مردم و سقوط احتمالی طبقه متوسط و بستری شدن این طبقه با توجه به سیاست‌های اقتصادی دولت،‌ فرار شتابان سرمایه از کشور و لاغر شدن طبقه ثروتمند کشور و فربه‌شدن طبقه فقیر و پایین جامعه با اشاعه فرهنگ گداپروری، ‌خطری بزرگ را متوجه کشور کرده‌است. بحران‌های اقتصادی با آثار سوء بر سلامت،‌ بهداشت و پیشرفت، ‌فرهنگ و نظام اجتماعی را با افزایش پدیده های بی خانمانی،‌ حاشیه‌نشینی، ‌مهاجرت، ‌تکدی گری، کودکان کار، افزایش سطح تن فروشی و کارگران جنسی، افزایش سطح خیانت زناشویی و بی‌اعتباری پیوندهای زناشویی حتی تا بهره کشی شوهران از همسران به عنوان امکان بهره‌وری اقتصادی و درگیری فرزندان با والدین در مسائل مالی و اجتماعی یک فروپاشی را آغاز نموده که با وجود فشارهای اقتصادی جهانی کشور را به آستانه یک فروپاشی کامل اقتصادی رسانده است که این موضوع به یک فاجعه منتهی خواهد شد.

پ) سومین بعد فروپاشی در فاصله‌گیری مردم از حاکمیت است که می توان آن را شکاف اجتماعی یا فروپاشی اجتماعی دانست. جوهر آن را می توان بی اعتمادی بین مردم و حاکمیت دانست. توجه به رسانه های غیر رسمی، اعتراض به فضای سانسور و مونولوگ حاکمیت، شدت یافتن توجه به فضای مجازی مورد انتقاد حاکمیت، برجسته شدن فضاهای اعتراضی چون دانشگاه‌ها، احساس ناامنی و احتمال افزایش خبرچینی سیاسی به ویژه در شکل تشکیلاتی و به صورت برجسته این شکاف را شکل داده‌است. دروغ و تقلب که از ارکان اصلی بی اعتمادی است در یک سال گذشته اتهامی است که دولت و حاکمیت نتوانسته‌است پاسخ مناسبی به آن بدهد و مجموعه ی خیانت های روز اول با افزون شدن جنایات حمله‌های شبانه و بازداشت‌های دسته جمعی و خودسرانه و قتل مردم و سرکوب با سلاح گرم و سرد و قضایایی چون کهریزک و دادگاه‌های نمایشی و فرمایشی پس از انتخابات این شکاف را عمیق‌تر کرده‌است. مسائل فرهنگی چون مسأله حجاب و برخورد پلیسی با آن و تفکیک و سهمیه بندی جنسیتی و برخورد تبعیض آمیز و گاه توهین آمیز در برابر مردان و زنان در محیط‌های کاری از دیگر مقوم‌های این شکاف است.

ت) مسأله خودی و غیرخودی و تبدیل مرزبندی به تقابل و تخاصم خشونت‌بار از سوی حاکمیت و افزایش تلقی حضور بیگانه در کشور در دشمن‌سازی‌های دو سوی مرز از آثار سوء شکاف سیاسی است. البته تجربه دهه‌های نخست جمهوری اسلامی در تعیین مرز خودی و غیرخودی و درگیری‌های خونین و بازداشتها و اعدامهای گسترده و شرایط این روزهای کشور وجود خواستی برای تکرار آن روزها را شاهد است. با آمدن محمود احمدی نژاد اتوبوسی آمدن و رفتن مدیران و تصفیه‌ها افزایش یافت و تا پایین ترین سطح مدیران، تغییرات بر حسب ایدئولوژی و وفاداری و سرسپردگی صورت گرفت. این شکاف نه تنها مدیران فعلی کشور بلکه پیرامون رهبران انقلابی سال۵٧، بزرگان جمهوری اسلامی در طول ٣٠ سال گذشته، مراجع قم و نیروهای ارزشی و حامیان جوان دو گروه نیز خودی نشان داد و مسأله شکاف را به بحرانی رو به شدت مبدل گردانید. بحرانی که سرانجام آن یک فروپاشی خواهدبود.

 

اگر حقوق افراد بر آنها روشن شود سرکوب آن فقط موجب فاصله‌گیری بیشتر مردم از حاکمیت می‌شود

توکلی در ادامه می‌نویسد:«پس از پایان جنگ که به خیره‌سری و خیال باطل آزادی مرقد ائمه شیعه از دست حاکمان سنی مذهب، ۶سال بی‌دلیل ادامه یافت تا امروز نتوان در آن همه جنایت دیکتاتوری صدام سهمی برای این سوی میدان قائل بود، فرصتی مهیا شد تا به ضعف‌ها و فقرهای جامعه نگاه شود.»

وی سپس با اشاره به تلاش‌های اساتید و روشنفکران برای «آهنگ تغییر» ابراز افسوس می کند که «خشونت و تحجر بسیار عصبانی‌تر و بی‌حیاتر از آنچه تصور می رفت، قتل های زنجیره ای و حمله‌های تشکیلاتی به جلسات و به خون کشیدن دانشگاه‌ها و جمع‌های روشنفکری و تخریب و پلمب ساختمان‌های رسانه ها و تشکل‌ها و توقیف نشریات و روزنامه‌ها و تبعید اندیشمندان و بازداشت روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و مدنی را در دستور قرارداد.»

اما وی معتقد است علیرغم این همه «امروز فرهنگ آزادی‌خواهی به امری تثبیت شده تبدیل شده و و شبکه‌های اجتماعی خود را برای رشد و گسترش، یافته و برای عموم مردم به ویژه نسل جوان بدیهی می‌نماید.»

او می‌نویسد:«اگر حقوق افراد بر آنها روشن گردد سرکوب آن فقط موجب فاصله‌گیری بیشتر مردم از حاکمیت می‌گردد. این مسأله در حوزه فردی نمود و بروز بیشتری دارد. چنانچه در مسائلی چون آزادی عقیده، آزادی پوشش، آزادی ازدواج، آزادی تحصیل و تحقیق و دیگر آزادی‌های فردی شاهد اصرار مردم و بازگشت پذیر نبودن رویکرد مردم بوده‌ایم.»

او تصریح می‌کند:«اگرچه در چند سال اخیر تلاش فراوانی در سخت‌گیری بر حوزه‌های فردی برای فراموشی و عقب‌نشینی جامعه از دستاوردهای کسبِ آزادی و حقوقشان صورت گرفته اما هوشیاری فعالان سیاسی و مدنی همچنان مانع از تحقق خواست وارثان ارتجاع و تحجر شده‌است.»

وی در پایان این بخش از نوشته می‌گوید:«آنچه که از مسائل مهم در این دوره است فرهنگ سازی و سمت و سو دادن است به سوی رسانه‌های آزاد و تربیت شجاعت محور و صداقت محور به گردِ زیستِ آگاهانه‌ی حق مدارانه‌ی افراد.»

 

شجاعت وصداقت از مبانی و شروط لازم جنبش است

توکلی در بخش بعدی یادداشتش به مبانی ضروری برای هدف اصلی جنبش می‌پردازد. او می‌گوید:«شجاعت یکی از مسائل اساسی و کلیدی پیرامون آینده جنبش است و در این باره نیز دانشجویان و رهبران سبز نقش کلیدی را ایفا خواهند کرد. صداقت نیز که بارها و بارها در مورد فعالیت اعتراضی در عرصه سیاست مورد تأکیداست و یکی از شروط لازم در مبارزه سیاسی برای رهبران جنبش‌های اعتراضی برای تغییر است. »

او تاکید می‌کند «صداقت باید به عنوان یک استراتژی از سوی جنبش سبز و به ویژه جنبش دانشجویی حمایت شده و همت و وقت فراوانی در این زمینه به کار برده شود. صداقت نه فقط در معنای راستی بلکه جمعی از معنای راستی و درستی است.»

وی سپس هشدار می‌دهد: «خبرسازی های دروغ، نبود صراحت، پنهان کردن بخشی از حقیقت، بزرگنمایی‌های بی مورد و پیوسته در دراز مدت هم اعتمادسوز است و هم اهمیت خبرهای راست و حقیقی را از بین می‌برد.»

او سپس به دیکتاتوری به مثابه مساله امروز می‌پردازد و می‌نویسد:«آنچه مسأله امروز است استقرار دیکتاتوری در کشور، سرکوب شجاعت مخالفان، حذف و تبعید اندیشمندان و ترویج تملق و چاپلوسی و فرهنگ دروغ‌پردازی و ستایش خرافات است.»

وی تاکید می‌کند:«یک حاکم دیکتاتور تنها احساس خطرش از شجاعان است که نافرمانی می‌کنند و شجاعانه می‌گویند، از صادقان است که رسوا می‌کنند و از آگاهان است که آگاهی و معرفت می‌بخشند

به اعتقاد او شکل سیاسی مقطعی جنبش اجتماعی در برهه‌های خاص تاریخی فرصتی ویژه است که عدم بهره‌برداری از آن می‌تواند نه فقط تأخیری تا محرومیت یک یا چند نسل از شرایط مساعد فراهم آورد بلکه هزینه‌های فراوانی از جمله جان انسان‌های بی گناه را مصروف اهمال و حتی عدم همت ویژه گرداند.

او تاکید می‌کند:«جنبش خرداد سال گذشته فرصتی ویژه را فراهم آورده که به رکود کشیده شدن آن علاوه بر برخی سرخوردگی‌های مقطعی و فاصله‌اندازی تا تحقق خواسته‌ها، درد بزرگ عدم پاسداشت خون‌های ریخته و قدردانی از هزینه‌های سنگین بازداشت و انفرادی و شکنجه را در پی دارد.»

او با بیان این که تنوع و تعدد نقش‌های رهبری از سوی فعالان و رهبران در یاری به یکدیگر می‌تواند کمکی در این راه باشد می‌نویسد: «در این شرایط حضور فعال‌تر بخش معنوی جنبش و تکیه بر ارزشهای انسانی در حقانیت بخشی به مسیر کارگر است. جلسات دسته جمعی، ارتباطات، مراجعات، مصاحبه ها و نامه های این گروه توانسته در دوران شدت گرفتن سرکوب بر پررنگی امید در جنبش سبز بیافزاید. همچنین نقش‌های مکمل و مجزای رهبران در داخل و بیانیه‌های به‌موقع مشترک، و رهبری خواست‌ها و نحوه عمل متفاوت -از محافظه کار تا رادیکال- توسط هر یک از رهبران از دیگر اقدامات مؤثر بوده‌است که استحکام‌بخش جنبش سیاسی یک سال اخیر بوده‌است.»

 

شکستن فضای ترس ضرورتی در پیشبرد جنبش است  و عامل گذار از ترس، افزایش آگاهی است

توکلی پس از اشاره به اکثریتی که به صراحت موضع خود را مشخص کرده‌اند می‌گوید:«انتظار می‌رود که کسانی که به جنبش سبز نزدیکند گونه‌ای شفافتر از حمایت‌ها را پیش بگیرند و ادبیات دوپهلو و تنگ خود را به نحوی به کار ببرند که هیچگاه اتهامی را متوجه رهبران سبز ننمایند.»

وی سپس در مورد عده‌ای در حاکمیت که یا دچار تغییرات شده‌اند و جرأت بیان ندارند یا اساس نظام استبدادی را نمی پذیرند اما منافع و یا ترس از عواقب مانع از بیان صادقانه‌شان است، می‌گوید:« جنبش باید پنداره‌ی مخالفت ایشان با حاکمیت را دامن زده و به شکاف درون حاکمیت به عنوان مقومی برای پیروزی بپردازد»

او در پایان به ابعاد مختلف مساله ترس می‌پردازد و می‌نویسد:«آنچه که از وجود برخی شکنجه ها، آثار سوء بر خانواده و اطرافیان و همچنین کشتار هزارها نفر است، یک ترس دروغین است.  غیرقابل تحمل بودن و منجر به مرگ شدن شکنجه ها نیز در موارد بسیار بسیار نادری اتفاق افتاده که مانند جریان کهریزک هزینه‌های بسیاری برای نظام داشته‌است.»

وی تاکید می‌کند:«بهترین درمان و عامل گذار از ترس افزایش آگاهی و علم بر نحوه برخوردهاست. مسأله‌ای که در سایر گونه‌های هراس آفرینی حاکمیت نیز با افزایش آگاهی می تواند یاری‌رسان جنبش باشد.»

وی سپس تاکید می‌کند:«قدرت سرکوب، محرومیت، بازداشت در یک نظام حد مشخصی دارد. ظرفیت جمهوری اسلامی برای زندانیان سیاسی در مواقع بحرانی بیش از چندهزارنفر نخواهدبود. میزان شکنجه ها نیز در صورت حمایت رسانه‌ای و فشار بین‌المللی و حساسیت اذهان عمومی بسیار کم خواهدبود. نحوه رفتار معترضان نیز در یک سال گذشته به نظارت‌پذیری بیشتر سلولهای بازداشتگاه و اتاق‌های بازجویی منجر شده‌است. »

وی سپس می نویسد:«حمله پلیس و لباس شخصی‌ها به جمع‌های اندک صورت می‌گیرد ولی همان پلیس از جمع‌های منسجم پرشمار گریزان خواهدبود.»

او در مقابله کلی با ترس می‌گوید:«شکستن فضای ترس با پذیرش برخی از هزینه‌ها و پیشه‌گرفتن شجاعت ضرورتی در پیشبرد جنبش است. باید دانست که بیان مکرر تحقق خشونت یا اصرار و تأکید بر خشونت می‌تواند کارکردی برای سرکوب جنبش در ترس‌آفرینی داشته باشد. مثلاً در مورد شکنجه باید دانست که هدف همیشه فرد شکنجه‌شده نیست و در برخی از موارد انتشار و انعکاس آثار آن در جامعه، هدف شکنجه‌گران است»

او در پایان با اشاره به ترس حاکم بر دستگاه سرکوب می‌گوید: «افزایش ترس در میان عوامل سرکوب و مدیران و آمران دستگاه‌های نظارتی و پلیسی می‌تواند به افزایش خشونت در جامعه منجرشود. امید دادن در مورد آینده به کارگزاران و عوامل حاکمیت در ایجاد شرایط عادی پس از تغییر، حکمفرمایی آرامش، پرهیز از انتقام و تنبیهات خشونت بار چون اعدام، عفوعمومی نسبت به فعالیت‌های گذشته در کنار اصرار بر نفی خشونت می‌تواند این نگرش را در دستگاه سرکوب برای کاهش ترس مولد خشونت ایجاد نماید.»

توکلی تذکر می دهد: «برای ایجاد گونه‌ای از ترس که در پی دیده‌شدن خواست فراگیر تغییر در میان مردم است نیز باید تشدید و تبلیغ بیشتر را پیش بگیریم. بنابراین بیشماری معترضان، شکاف در حاکمیت و تزلزل اراده‌ی مدیران و فروپاشی‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی باید به کرات تکرار شود ولی این ترس معطوف به کل حاکمیت باشد و هرگز شخص کارگزاران و عمال حاکمیت را هدف قرار ندهد تا آنها را به ضرورت تسلیم و عقب نشینی وا دارد نه این که آنها را در کنج ناچاری از دفاع، جان بر کف قرار دهد.»

او در پایان این یادداشت مفصل این گونه امضا کرده‌است: «مجید توکلی، زندان اوین- اندزگاه ٣ (٣۵٠) - اتاق ٢»

منبع: دانشجونیوز


 


 

امان‌الله قرایی‌مقدم، آسیب شناس اجتماعی با بیان اینکه بر اساس مطالعات صورت گرفته به نظر مي‌رسد ميانگين سني مصرف‌كنندگان مشروبات الكلي پايين آمده است گفت: «حتي در بين برخي دانش‌آموزان دبيرستان‌ها نيز مي‌توان مصرف مشروبات را مشاهده كرد.»

به گفته وی «مصرف كنندگان مشروبات الكلي به طور ميانگين داراي 20 تا 40 سال هستند.»

وی در ادامه به مصرف مشروبات الكلي در زنان اشاره کرد و گفت: «بررسي‌ها نشان مي‌دهد فرزندان زناني كه در دوران بارداري مصرف مشروبات الكلي داشته‌اند، دچار ضايعاتي همچون لب‌شكري هستند.»

وی همچنین گفت: «مصرف مشروبات الكلي از لحاظ جامعه شناسي، يك نوع آسيب اجتماعي محسوب شده و اگر اين مصرف به حد افراط برسد، صدمات زيادي را از لحاظ فرهنگي و اجتماعي به جامعه وارد مي‌كند.»

قرایی‌مقدم معتقد است «از جمله اثرات منفي مصرف مشروبات الكلي وقوع بسياري از جرايم همچون مزاحمت‌هاي خياباني و درگيري‌هاي خانوادگي است و بررسي‌ها نشان مي‌دهد يكي از علل فرار دختران از خانه، مصرف مشروبات الكلي توسط پدر خانواده است.»

منبع: فرارو


 


دبيرخانه فدراسيون اسلامي ورزشي زنان به دليل عدم پرداخت بودجه از سوي كميته ملي المپيک تعطيل شد.

روابط عمومي این فدراسیون در اطلاعیه‌ای اعلام كرد: «از ابتداي سال جاري برخلاف بند 61 ماده 3 اساسنامه المپيك هيچ بودجه اي به فدراسيون پرداخت نشده و همچنين قرارداد چهار پرسنل درخدمت اين دفتر از سوي كميته مل المپيك مشابه هر سال تمديد نگرديد و علاوه بر اين مابقي پرسنل به كميته ملي المپيك فراخوانده شده اند تا اين دفتر عملا قادر به ادامه فعاليت نباشد.»

در اين اطلاعيه همچنین آمده است: «همگان مطلع‌اند كه اين فدراسيون متعلق به فائزه هاشمي نيست بلكه تعلق به دختران و زنان مسلمان در ايران و جهان دارد، اما برخي كه آرزوي تعطيلي آن را داشتند كوشيدند تا به هر طريقي سبب تضعيف و نابودي آن شوند.»

فدراسيون اسلامي ورزشي زنان با ابتکار و پیشنهاد فائزه هاشمی، نائب رئیس وقت کمیته ملی المپیک ایران در سال ۱۳۶۹ در دومین جلسه هیات اجرایی کمیته ملی المپیک مطرح و به تصویب رسید.

فدراسیون اسلامی ورزش زنان در چهارچوب منشور المپیک با هدف «برگزاری مسابقات ورزشی با حفظ و حراست از اصول و موازین اسلامی، تقویت همبستگی در میان بانوان مسلمان و تعالی هویت اسلامی زنان در میادین ورزشی، تحکیم مبانی، عدم تبعیض نژادی و طبقاتی بر طبق موازین اسلامی، ارتقاء فرهنگ ورزشی و گسترش و تقویت کادر ورزشی و تشکیل دوره‌های آموزشی در رشته‌های مختلف» را در برنامه کاری خود قرار داده است.

منبع: دی‌پرس و ویکی‌پدیا


 


بیانیۀ اعلام موجودیت "ایران ندا" (IraNeda)

در سالگرد جنبش مشروطیت

14 مرداد 1389

 ما به سوی تأسیس رسانه‌ای مردم-نهاد گام بر می داریم

 هموطنان عزیز،

 جنبش مردم ایران در طول یک سالۀ گذشته با تحولاتِ رسانه‌ایِ گسترده‌ای همراه بوده است. پیام اصلی این جنبش که نفی تک‌صدایی است، در عمل به ایجاد ده‌ها وبسایت و خبرگزاری و رسانه‌های مشارکتی و مردمی انجامیده است. ایده‌های کوچک تأثیرهای بزرگی به بار آورده‌اند. ویدئوهای روزانه و هفتگی نامداران، مصاحبه‌ها و پیام‌های ویدئویی رهبران و کلیپ‌های فراوان هنرمندان نام‌آور یا گمنام دست به دست چرخیده و پیام دموکراسی‌خواهی و نفی استبداد را به هر خانه رسانده است. جنبش مردمی ایران رسانه‌ای فراگیر نداشته، اما فراگیری رسانه‌های کوچک در انتقال پیام سبز و زندگی خواه آن شگفت‌انگیز بوده، چنان که هیچ رسانۀ بزرگی در خارج از ایران از این رسانه‌های کوچک بی نیاز نمانده است. با این همه ضرورتِ داشتنِ رسانه‌های تصویری‌ای که به همت ایرانیان شکل گرفته باشند، هر روز مطرح بوده است. ما در یک سال گذشته در مسیر عمل به این ضرورت حرکت کرده‌ایم، همفکری و رایزنی کرده‌ایم و مقدماتِ اولیه را برای تأسیس یک رسانۀ مردمی فراهم آورده‌ایم.

گروه‌های مختلفی جدا از هم برای تحقق ایدۀ رسانۀ فراگیر تلاش کرده‌اند. ما به همۀ آنها احترام می گذاریم؛ با شماری از آنها در تماس بوده‌ایم و از طرح‌ها و برنامه‌هایشان باخبر هستیم. ما به سهم خود پروژه‌ای را برای رسانه‌ای ایرانی و مردم-نهاد دنبال می‌کنیم و به طرح و اندیشه و تلاش نمایندگانی از فعالان سیاسی و حقوق بشری، روزنامه نگاران شهروندی، چهره‌های شناخته‌شده پهنۀ همگانی جامعۀ ایرانی، هنرمندان و فیلم‌سازان و وبلاگ‌نویسان متکی هستیم.

 امضاکنندگان این بیانیه ضمن حفظ تماس و هماهنگی با دیگر گروههای رسانه‌ای و استقبال از هرگونه تلاش مشترک، ایدۀ اصلی خود را راه اندازی یک کانال ماهواره‌ای می‌دانند که مدل رسانه مشارکتی را تحقق بخشد و رسانه‌ای متفاوت برای گرد هم آمدنِ استعدادهای جنبش مردمی ایران باشد. تردید نداریم که دشواری‌های بسیاری بر سر راه یک کار رسانه‌ای تازه و با ایده توانمندسازی مردم وجود دارد. ما به این مشکلات اذعان داریم، ولی فکر می کنیم که فضای به وجود آمده از جنبش امیدبخش مردم ایران، دستیابی به چنین رسانه‌ای را بیشتر از هر زمان دیگری ممکن کرده است.

 دنیای رسانه تغییر کرده است. این دنیا دیگر تک صد‌ایی نیست و در اختیار هیچ رسانۀ یکتایی هم نیست. همه رسانه‌های غول‌پیکر نیز اکنون در میدان رسانه‌ای با چالش رسانه‌های خُرد و مردمی روبرو هستند. رسانه‌ای که بر آنیم بنیاد نهیم، با آگاهی از این تحول و به عنوان صدایی از صداهای جنبش مردمی ایران، نه ادعای جامعیت دارد و نه ادعای نمایندگی از سوی تمامی ملت. ما به‌سادگی اعلام می‌کنیم که به عنوان جمعی از دلبستگان به جنبش آزادی‌خواهانه‌ و عدالت‌جویانه مردم ایران و برآمدِ آن در سال گذشته، که فرازی است در سلسله ای از حرکت‌های مردمی از مشروطه به این سو، می‌خواهیم رسانه‌ای پایه‌گذاری کنیم که نمونه ای از گشودگی به روی مردم ایران و تفاهم با جهان باشد و برای ایران آینده‌ای بکوشد که در آن اعلامیۀ جهانی حقوق بشر مادر قانون اساسی‌اش باشد. این رسانه، رسانۀ حزب و تشکیلات سیاسی معینی نخواهد بود و هدفی جز روشنگری و مبارزه با دروغ و باز کردن فضا برای مشارکت شهروندان و ارتقای رسانه‌ای فرهنگ ایران ندارد. رسانۀ مردم-نهاد ما رسانه‌ای تجددخواه، باز و ضد تبعیض است و می‌خواهد آمال و دیدگاه‌های کسانی را بازتاب دهد که در سه دهه اخیر سرکوب شده‌اند و در حقشان به صورتی پیگیر و نظام‌یافته تبعیض روا داشته شده است.

 رسانه‌ای که ما برای پایه‌گذاری آن تلاش می کنیم از نظر مالی شفاف است و می‌خواهد به کمک مالی ایرانیان متکی باشد. مؤسسان این رسانه − که در بنیاد "ایران‌‌ندا" گرد هم آمده‌اند − و برنامه‌ریزان و گردانندگان و سیاست‌گذاران آن ایرانی‌اند. این جمع به هیچ کمک‌کنندۀ مالی و به هیچ  فرد یا نهادی وابستگی سیاسی ندارد و نخواهد داشت و همواره به اصول حرفه‌ای و پیشرو در کار رسانه پایبند می‌ماند. ما از کمک‌های کوچک و بزرگ شهروندان و نهادهای مدنی ایرانیان استقبال می کنیم. در بارۀ این کمک‌ها در بیانیۀ جداگانه‌ای اطلاع رسانی خواهیم کرد.

 اعضای مؤسس گروه "ایران ندا": داریوش آشوری، مهران براتی، شهرنوش پارسی پور، مهدی جامی، رامین جهانبگلو، رضا دقتی، آرش سبحانی، رضا علامه زاده، محبوبه عباسقلی زاده، کاظم علمداری، مسیح علی نژاد، مهرانگیز کار، نیک آهنگ کوثر، محسن نامجو، محمد رضا نیکفر


 


خانواده‌های زندانیان سیاسی در اعتراض به ظلم‌های وارده به عزیزانشان در زندان‌ها در نامه‌ای سرگشاده به مراجع تقلید نوشته‌اند که بیش از این نمی توانند صحت و سلامت جسم و روح عزیزانشان را در بند ظلم تاب آورده و سکوت کنند.

در این نامه آمده است: «ما خانواده های زندانیان سیاسی با وقوف به شرایط بحرانی کشور که بر اثر بی تدبیری آنان که صالح نیستند و صلاح ملک و ملت را به اطاعت از هوای نفس برای لختی بیشتر ماندن بر مسند قدرت فروخته اند، به وجود آمده است، بیش از این نمی توانیم صحت و سلامت جسم و روح عزیزانمان را در بند ظلم تاب بیاوریم و سکوت کنیم.»

خانواده‌های زندانیان افزوده‌اند: «ما در نهایت استیصال از ظلمی که به عزیزانمان می رود، مطلع شده ایم که آنان پس از بدرفتاری های مضاعف و تنبیه های غیرمنصفانه از جمله بازافکنده شدن به انفرادی، تصمیم به اعتصاب غذا گرفته اند. قطعا ایشان این تصمیم را با علم به به ضررش برای سلامتی خود گرفته اند و نیز با توجه به “شرایط مستحدثه” معتقدیم که اعتصاب غذای عزیزانمان از باب “اکل میته” برای گرسنگی در حال مرگ است و آنان این اقدام را برای جلوگیری از گناه بزرگ جری شدن ظلم و ادامه ظلم مرتکب شده اند.»

در پایان این نامه آمده است: «در آستانه ماه مبارک رمضان تمنا می‌کنیم، حالا که مسئولان و مراجع ذی ربط صدای اعتراض ما را نمی شنوند و اگر هم بشنوند به جای رسیدگی تهدید به شرایط و اوضاع بدتر می کنند، به داد ما برسید و به وضعیت زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که در انفرادی و اعتصاب غذا به سر می برند و نیز بند نسوان که طبق آخرین اخبار واصله شرایطی بس نامطلوب دارند، از طریق اعزام نماینده و یا هر طریقی که مصلحت می دانید، رسیدگی فرمایید.»

 چند روز پس از اعتصاب غذای گروهی از زندانیان بند ۳۵۰، خانواده‌های آنان نیز اعلام کردند که همراه با عزیزانشان اعتصاب غذا می‌کنند.

گفتنی‌ست تجمع امروز خانواده‌های زندانیان سیاسی در مقابل دادستانی تهران با سرکوب پلیس و نیروهای امنیتی مواجه شد.

منبع: کلمه


 


در دهمین روز از اعتصاب غذای زندانیان بند 350 نیروی انتظامی خانواده های زندانیان سیاسی اعتصاب کننده را تهدید به بازداشت و دستگیری کرد و مانع تجمع آنها مقابل دادستانی تهران شد.

نیروهای پلیس ضد شورش که باتوم در دست داشتند با حمله به خانواده های زندانیان سیاسی در سبزه میدان تهران مقابل دراصلی اداره کل دادستانی تهران، عکس های زندانیان سیاسی را به زور از دست خانواده ها بیرون کشیدند و ضمن پاره کردن عکس ها ،به مادران زندانیان فحاشی و توهین کردند.

هفده زندانی در پی اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران زندان و تحقیرهای آنان دوشنبه گذشته به سلول انفرادی منتقل شده و تاکنون نیز در اعتصاب غذا در همین سلول ها باقی مانده اند. این زندانیان برای دسترسی به حداقل حقوق انسانی خود مجبور به اعتصاب غذا شده اند.

org-f6c1f351e0155891394a4d3bf38c4a26167fce65.jpg

خانواده های این زندانیان در اعتراض به شرایط نامناسب عزیزان دربندشان امروز چهارشنبه، بار دیگر مقابل دادستانی تهران جمع شدند تا صدای اعتراض خود را به دادستان تهران و مسئولان برسانند اما با برخورد نیروی انتظامی مواجه شدند.

به گفته خانواده های متحصن، چند نیروی لباس شخصی نیز بطور مداوم از این خانواده ها و دیگر حاضران در محل فیلمبرداری و عکسبرداری کرده اند.

چند روز پس از اعتصاب غذای گروهی از زندانیان بند ۳۵۰، خانواده‌های آنان نیز اعلام کردند که همراه با عزیزانشان اعتصاب غذا می‌کنند.

منبع: کلمه

پیشینه:
اعتصاب غذای گروهی از زندانیان سیاسی در اوین


 


کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد می‌گوید محمد مصطفایی، وکیل دادگستری که پس از بازداشت نزدیکانش اعلام کرده بود خود را به دستگاه قضائی معرفی نخواهد کرد، از این سازمان در ترکیه تقاضای پناهندگی کرده است.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده است که در حال بررسی پرونده محمد مصطفایی است و راه‌های درخواست پناهندگی برای آقای مصطفایی باز است.

این خبرگزاری به نقل از یک روزنامه چاپ ترکیه می‌نویسد که آقای مصطفایی پس از ورود به ترکیه به دلیل برخی مشکلاتی «که به پاسپورت وی مربوط می‌شد» بازداشت شده است.

محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، روز شنبه،‌۲ مردادماه، به زندان اوین مراجعه کرد.  آن طور که شخص وی در وبلاگ شخصی‌اش نوشته است، پس از مراجعه به زندان اوین بازپرس شعبه از او در مورد نحوه کمک وی به موکلینی که در سن کمتر از ۱۸ سال مرتکب جرم شده بودند و حساب بانکی که آقای مصطفایی به منظور جمع‌آوری مبلغ دیه جهت اخذ رضایت خانواده‌های مقتولین باز کرده بود، پرس و جو کرده بود.

آقای مصطفایی پس از بازجویی زندان را ترک کرد، اما پس از خروج وی، مقامات زندان بار دیگر با وی تماس گرفته و وی را برای بار دوم به زندان احضار کردند.

پس از آن که محمد مصطفایی برای بار دوم به زندان مراجعه نکرد، مأموران امنیتی فرشته و فرهاد حلیمی، همسر و برادر همسر محمد مصطفایی را به اتهام مخفی کردن آقای مصطفایی بازداشت کرده و آزادی آن‌ها را منوط به مراجعه آقای مصطفایی به شعبه دوم دادسرای شهید مقدس در زندان اوین کردند.

پس از این بازداشتها،  محمد مصطفایی در نامه‌ای به دادستانی تهران خواستار آزادی همسرش شد و نوشت: «نگذارید فرزندم بیش از این در غم فراق مادر بی‌تابی کند که اگر بی‌تابی صدمه‌ای بر او وارد کند، گناهی مرتکب شده‌اید که بخشودنی نیست.»

منبع: رادیو فردا

پیشینه:
محمد مصطفایی: اگر به روز قیامت اعتقاد دارید خانواده‌ام را آزاد کنید


 


یکی از دراویش می‌گوید: «من از کليه حقوقی که يک استاد دانشگاه می‌تواند برخوردار باشد محروم شده‌ام، اجازه تدريس در دانشگاه‌های مختلف را ندارم و حتی وقتی به عنوان حق‌التدريس در جايی مشغول می‌شوم از آنجا هم برکنار می‌شوم.»

بیژن بیدآباد، با بیان این که هر چند ماه يک بار شغلش را از دست داده، می‌گوید:«در مورد اخراج از کرسی تحقيقی يا تحصيلی دقيقاً به مسئله درويشی اشاره شد. آنها به صراحت گفتند چون درويش هستی ما نمی‌توانيم به تو اجازه دهيم اين فعاليت را ادامه دهی.»

این استاد پیشین اقتصاد در دانشگاه اضافه می‌کند:«حتی اگر مقاله‌ای علمی به يک کنفرانس بدهم و مقاله‌ام پذيرفته شود، در شب آخر اسم مرا از ليست سخنرانان حذف می‌کنند.»

 وی همچنین می گوید:«من عضو هيئت علمی پژوهشی مؤسسات پولی و بانکی بانک مرکزی بودم که در ابتدای دولت نهم بدون هيچ علتی مرا اخراج کردند.»

در سال ۱۳۷۰بخشنامه هيئت عالی گزينش صادر شد که طبق آن کليه مراکز فرهنگی، آموزشی، صدا و سيما، وزارت ارشاد، دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش و مراکز سياسی- امنيتی ممنوع شدند از اين که دراويش را استخدام کنند.

بیدآباد معتقد است این بخشنامه که آقای دری نجف آبادی در سال ۷۰در هيئت عالی گزينش تدوين کرد مغاير با قانون اساسی و مقاوله‌نامه‌های بين‌المللی است.

او مقاوله‌نامه بين‌المللی ۱۱۱را مثال می‌زند که در مورد تبعيض در امور استخدام و اشتغال است و به امضای ايران نیز رسيده و مجلس ايران نیز آن را تصويب کرده‌است.

این پژوهشگر می‌گوید:«فشارهای اقتصادی بر دراويش آن قدر افزايش يافته که کار حتی به شرکت‌های خصوصی و مغازه‌ها رسيده‌است و من بخشنامه‌ای ديدم که حتی استفاده از واژه «هو ۱۲۱» را که دراويش بالای سردر مغازه‌هايشان يا نامه‌هايشان می‌نويسند منع کرده‌بود.»

بیدآباد می‌گوید:«رشد ديدگاه قشری‌گری اشتباهی که به اسم اسلام القا شده، از شروع دولت نهم بيشتر شده‌است.»

 وی سپس به جمله «دراويش را بايد مثل موش کشت« که در يکی از «روزنامه‌های وابسته به سپاه» منتشر شده اشاره می‌کند و تاکید می‌کند:« ديدگاهی که در تشکيلات دولتی ايران شکل گرفته به رغم آن که رنگ و بوی اسلامی به آن داده می‌شود بسيار غيراسلامی است.»

منبع: رادیو فردا

پیشینه:

دراویش گنابادی در نامه به خامنه ای: فرماندهی واحدی عملیات سرکوب دراویش را انجام داده است


 


مديرعامل سازمان بهشت زهرای شهرداري تهران با اشاره به فوت بیش از 48 هزار شهروند تهراني در سال 88، گفت: ميانگين سني افراد فوت شده در تهران 49 سال و چهار ماه است.

اسد فاضل با اشاره به مرگ 12 هزار و 161 شهروند تهراني در سه ماه نخست امسال افزود:«اين ميزان فوت نسبت به سه ماهه نخست سال 88 حدود پنج درصد افزايش داشته‌است.»

وی گفت: «همچنان ايست قلبي شايع‌ترين علت مرگ شهروندان تهراني است که در سه ماه اول امسال نيز بيشترين عامل فوت تهراني‌ها بوده‌است.»

به گفته وي، کمترين تعداد متوفيات در منطقه 22 تهران و بيشترين تعداد متوفيات نيز در منطقه چهار پايتخت بوده است.

پیشتر در گزارش سازمان جهانی بهداشت، میانگین عمر در ژاپن 83 سال، انگلستان 79 سال، آمریکا 78 سال، و در ایران 71 سال، گزارش شده‌بود. این سازمان تابعه ملل متحد در گزارش خود تاکید کرده‌بود شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی با میانگین طول عمر ارتباط مستقیمی دارد.

منبع: ایرنا، همشهری


 


میرحسین موسوی تعداد بالای روزنامه‌‌نگاران زندانی را نشانه «حقانیت» جنبش سبز دانست و گفت: «اطلاع رسانی، مهمترین ابزار مشروط کردن قدرت» است.

آقای موسوی که در آستانه روز خبرنگار در جمع گروهی از روزنامه‌نگاران و خانواده‌ روزنامه‌نگاران زندانی سخن می‌گفت، افزود: «وجود این تعداد زیاد روزنامه‌نگار در زندان هم تاسف انگیز است، هم خیلی با معناست و نشان می‌دهد گسترش آگاهی به ضرر عده خاصی است.»

این رهبر جنبش سبز اظهار داشت: «باید صدای ما به دوستان دربندی که برای رسیدن به حقوق ابتدایی خود اعتصاب غذا کرده‌اند، برسد و آنان بدانند که جنبش سبز، آزادی‌خواهان و کل آحاد ملت ما پشتیبان آنان برای رسیدن به خواسته‌های به حق‌شان است.»

اطلاع‌رسانی؛ مهمترین ابزار مشروط کردن قدرت
میرحسین موسوی ادامه داد: «تجربیات یک سال گذشته نشان داد که مهمترین خواسته‌های فعلی ما مشروط کردن قدرت است.»

به گفته موسوی «بهایی که امروز خبرنگاران می‌پردازند به این دلیل است که رکن اطلاع‌رسانی و گسترش آگاهی، مهمترین ابزار مشروط کردن قدرت است.»

وی افزود: «حساسیت بسیاری که به کار خبرنگاران و فعالیت رسانه‌ها وجود دارد و دلیل اصلی حمله به روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران همین است که مهمترین مسئله کشور را هدف گرفته‌اند.»

موسوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «دائم از ما خواسته می‌شود که به طور کامل از کسی یا حرفی تبعیت کنیم در حالی که در اسلام هم چنین چیزی نداریم و انقلاب اسلامی هم این هدف را دنبال نمی‌کرد.»

راه جنبش سبز مسالمت‌آمیز است
میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش هر نوع اقدامی که تمام نیروهای نظامی و امنیتی را یکپارچه در مقابل مردم قرار دهد و فشارها را افزایش دهد، به ضرر جنبش سبز دانست.

وی به وضعیت سیاسی تایلند اشاره کرد و گفت: «یک سرکوب گسترده، وسیع و همهجانبه می‌تواند مدت‌های مدید پیروزی این حرکت حق‌طلبانه مردم را به عقب براند.»

به گفته موسوی «هدف اصلی ما مشروط کردن قدرت، رسیدن به عدالت و آزادی، زنده شدن ارزش‌های بنیادین و رفتن به سمت جامعه‌ایست که در آن فشار و تهدید نباشد.»

از فشار بر کشور خشنود نیستیم
این رهبر جنبش سیز همچنین افزود که «مسئله کشور ما تنها پیروزی جنبش سبز و اهداف آن نیست. حفظ وحدت ملی، منافع بلندمدت، یکپارچگی و وحدت ملت از مسایل اساسی کشور است.»

وی افزود: «ما بر پیروزی جنبش سبزبه هر قیمتی باور نداریم و می‌خواهیم کشور و منافع ملی حفظ شود. ما به هیچ وجه از این تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی خشنود و راضی نیستیم.»

موسوی با اشاره به متن استعفای منتسب به خود در سال ۶۸، اظهار داشت: «من در همان زمان نسبت به ضایعاتی که در اثر افراط و ماجراجویی در عرصه بین‌الملل دچار آن می‌شدیم هشدار داده بودم.»

موسوی ادامه داد: «باید نیرو جذب کنیم و همه نیروهای دلسوز انقلاب را با هر اختلاف سلیقه و دیدگاهی کنار هم جمع کنیم. برای ما مهم است که اصول‌گرایان منصف و علاقمند به حرکت کشور در مسیر درست را در کنار خود داشته باشیم.‌»

دهه اول انقلاب را نمی‌توان یکپارچه نقد کرد
این رهبر جنبش درباره ابهامات موجود درباره دهه اول انقلاب نیز گفت: «من بارها گفته‌ام که آن دوره بی‌عیب و نقص نیست. اما در فضایی که امروز ایجاد کرده‌اند، همه ارزش‌های سی سال انقلاب مدفون می‌شود و این بسیار خطرناک است.»

وی ادامه داد: «در مورد همه موارد مبهم می‌توان بحث و گفتگو کرد، حتی درباره تصفیه‌های اوایل انقلاب.»

موسوی در عین حال اظهار داشت: «من از مجموعه اصول و ارزش‌هایی که در ابتدای انقلاب مطرح شد و کلیت حرکت مردم دفاع می‌کنم.»

قدرت جنبش سبز در اخلاقی بودن آن است
میرحسین موسوی به سئوالات بسیاری که درباره سال ۶۷ وجود دارد اشاره کرد و گفت: «مسئله سال ۶۷ را باید در منظر تاریخی خود باید بررسی کرد و بعد هم دید آیا دولت در این زمینه اطلاعی داشته است؟ نقشی داشته است؟ آیا اصلا امکانی برای دخالت داشته است؟ آیا در احکام و اسناد، نامی از دولت وجود داشته است؟ دولت که نقشی در این مسئله نداشته است. خیلی از کسان دیگر هم اطلاع نداشته‌اند. اما برای مطرح کردن این مسائل با ذکر جزئیات، من هم محذوراتی دارم.»

موسوی اظهار داشت: «قدرت جنبش سبز در اخلاقی بودن آن است؛ در این که سفید را سفید گفته و سیاه را سیاه گفته است. ما چیزی که بد بوده را قبول نمی کنیم اما اگر کسی در جایی سکوت می کند، معنای آن موافقت و همراهی با آن نیست.»

میرحسین موسوی در ادامه سخنان خود به اظهارات یک روحانی نزدیک به خامنه‌ای که گفته است نیمی از جامعه را می‌توان اعدام کرد، اشاره کرد و گفت: «این حرف‌ها زده می‌شود که اگر روزی قتل عامی در زندان‌ها یا جاهای دیگر رخ داد، بگویند یک سابقه تاریخی در زندگی حضرت امیر دارد.»

منبع: وب‌سایت کلمه


 


گزارش‌های ضد و نقیض از شنیده شدن صدای «انفجار» در کنار خودروی حامل خبرنگاران همراه محمود احمدی‌نژاد در سفر به همدان حکایت دارد.

در حالی که وب‌سایت پرس تی‌وی به نقل از یک منبع آگاه در دفتر ریاست جمهوری، خبر حمله به یکی از خودروهای همراه محمود احمدی‌نژاد با نارنجک را تکذیب کرده است، برخی رسانه‌های داخلی از شنیده شدن صدای یک انفجار در کنار این کاروان خبر داده‌اند.

سایت خبر آنلاین صبح امروز چهارشنبه ۱۳ مرداد گزارش کرد یک «نارنجک دستی» در مسیر کاروان خودروهای حامل احمدی‌نژاد و همراهانش که از فرودگاه همدان عازم ورزشگاه قدس این شهر بودند، منفجر شده است.

به نوشته این سایت خبری، این انفجار در کنار مینی‌بوس حامل خبرنگاران همراه آقای احمدی‌نژاد رخ داده است.

تلویزیون العربیه و خبرگزاری فارس هم گزارش کرده‌اند شخصی به اتهام پرتاب این «نارنجک»، دستگیر شده است.

خبرگزاری فارس که ابتدا این واقعه را ناشی از انفجار یک «نارنجک دست ساز» اعلام کرده بود، دقایقی بعد آن را به «ترقه دست ساز» تغییر داد.

خبرگزاری‌های فرانسه و رویترز نیز به نقل از یک منبع آگاه در دفتر ریاست جمهوری اعلام کرده‌اند صدای «انفجار» ناشی از ترکیدن «ترقه» بوده است.

خبر حمله به هیئت همراه محمود احمدی‌نژاد دو روز پس از آن منتشر شده است که وی از توطئه اسرائیل برای ترور خود خبر داد.

احمدی‌نژاد روز دوشنبه در همایش ایرانیان مقیم خارج که در تهران برگزار شد خبر داد که دولت اسرائیل قصد ترور و کشتن او را دارد.

منبع: پرس تی‌وی، بی‌بی‌سی و رادیو فردا


 


متقاضیان مسكن‌مهر این روزها با قوت، روند ساخت‌ را دنبال می‌كنند و لحظه‌شماری می‌كنند تا روز موعود تحویل واحدها فرا برسد. طبق جدول زمان‌بندی، تا بهمن‌ماه، حدود 200 هزار واحد مسكونی‌مهر در سراسر كشور -حداقل 20 هزار واحد در تهران- به بهره‌برداری خواهد رسید كه به احتمال خیلی زیاد برخی از این واحدها بدون آب و برق و تلفن، تحویل متقاضیان می‌شود.

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشته برخی از این پروژه‌ها كه هم‌اكنون از دسترسی به آب و برق كارگاهی برای انجام عملیات ساختمانی محروم هستند، در مناطقی كه كیلومترها با شهر فاصله دارد، احداث می‌شوند كه همین موضوع بهانه كافی برای «پیچیدگی انتقال نیرو» را فراهم كرده‌است.

به نوشته این روزنامه در برخی استان‌ها، تا کنون حتی یك سانتی‌متر لوله‌گذاری یا یك متر مكعب مخزن آب برای پروژه‌های 99ساله طراحی نشده‌است.

فرید قدیری در این گزارش نوشته برای آنكه یك میلیون واحد مسكونی مهر در حال ساخت، به آب و برق و سیستم فاضلاب شهری مجهز شوند، نزدیك به 1500 میلیارد تومان اعتبار ویژه نیاز است كه اگر همین امروز این اعتبار تامین شود، چیزی حدود 2 سال زمان لازم است تا عملیات عمرانی تامین خطوط نیرو در زمین‌های 99ساله به نتیجه برسد اما برای وزارت نیرو طبق گفته یك مسوول استانی، فقط 70 میلیارد تومان برای ایجاد خطوط جدید كل كشور تامین اعتبار شده‌است.

طبق گفته مسوولان بخش مسكن، متولیان تامین این امكانات طی سه سال اخیر اقدامی در این خصوص انجام نداده‌اند كه نشان دهد به دلیل هزینه‌ بالا، كار متوقف شده یا اصل ماجرا چیز دیگری است.

به گزارش دنیای اقتصاد، شورای‌عالی مسكن با این هدف در اوایل دولت نهم تاسیس شد كه وزارتخانه‌های مرتبط با بخش مسكن را با یكدیگر هماهنگ كند. این شورا تا امروز عملا فقط و فقط برای مسكن‌مهر وقت گذاشته‌است با این حال این پرسش بزرگ مطرح است که چرا طی دو سال اخیر، همه نگاه‌ها در این شورا به سمت ساخت‌وساز واحدها بوده و فكر اساسی برای خدمات زیربنایی نشده‌است.

چنانچه نظارت شورای عالی مسكن بر سایر وزارتخانه‌های مسوول ناكافی باشد، احتمال اینكه مسكن‌ مهر بدون آب و برق تحویل متقاضیان شود، بعید نخواهدبود.

منبع: دنیای اقتصاد

پیشینه:

طرح مسکن مهر با فقدان اعتبار روبروست


 


محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه ساختن جامعه اسلامی را از اهداف دهه چهارم انقلاب دانست و گفت: «ما باید روز به روز سرعت خود را به سمت ساختن این جامعه اسلامی بیشتر کنیم.»

آقای جعفری گفته که «تا این کار صورت نگیرد، انقلاب کامل نشده و به اهداف متعالی خود نرسیده است.»

سرلشکر جعفری افزوده که «‌امروز انقلاب با شتاب بیشتری نسبت به گذشته در جهت توسعه ارزش‌های انسانی و اسلامی حرکت می‌کند و دنیا نیز تشنه این ارزش‌ها است.»

وی ترویج و توسعه ارزش‌های انسانی را جوهره اصلی انقلاب دانسته و اظهار داشته که «امر به معروف و نهی از منکر تلاش و مجاهدت برای ارتقای سطح معنوی، روحی و رفاهی جامعه از وظایف هر نیروی انقلاب است.»

اظهارات فرمانده سپاه پاسداران درباره ضرورت تحقق جامعه اسلامی در شرایطی ایراد می‌شود که بسیاری از رهبران اصلاح‌طلب نسبت به شکل‌گیری حکومت اسلامی منهای «جمهوریت» در ایران هشدار داده‌اند.

آنها می‌گویند که گروهی از محافظه‌کاران به خصوص دولت محمود احمدی‌نژاد، تلاش می‌کنند «حکومت اسلامی» را جایگزین «جمهوری اسلامی» کند.

نگرانی‌های درباره حذف «جمهوریت» نظام، از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری در ایران افزایش یافته است.

در انتخابات سال گذشته، محمود احمدی‌نژاد به عنوان نامزد پیروز معرفی شد که با اعتراض‌های گسترده‌ای همراه شد.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی با اعلام اینکه احمدی‌نژاد با تقلب گسترده روی کار مانده است، اعلام کرده‌اند که آنها با دولت نامشروع وی مبارزه خواهند کرد.

این رهبران جنبش سبز می‌گویند با این تقلب گسترده و بی‌سابقه در جمهوری اسلامی، پایه‌های مشروعیت مردمی نظام متزلزل شده و جمهوریت نظام به خطر افتاده است.

منبع: خبرگزاری فارس


 


اکبر هاشمی رفسنجانی بار دیگر نسبت به تلاش‌ عده‌ای برای جدا کردن مردم از روحانیت و اختلاف بین روحانیون هشدار داد.

هاشمی رفسنجانی به مناسبت چهاردهم مرداد، سالروز صدور فرمان مشروطیت در یادداشتی که در وب‌سایتش منتشر شده، نوشته که «در این سال‌ها عده‌ای دست به کار شده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه‌ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی برنامه روحانیت‌ستیزی خویش را کامل کنند.»

آقای هاشمی اشاره‌ای به نام این افراد و جریان‌هایی که به گفته وی برای «روحانیت‌ستیزی» تلاش می‌کنند، نکرده است.

وی نوشته که «حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه‌های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه‌‌های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت‌ستیزی و کانون‌گریزی و مردم‌فریبی می‌بینیم. برنامه‌ای که حتی متصلبین اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود.»

هاشمی افزوده که «باید همگان هوشیار باشیم و نگذاریم خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف کسانی قدم برداریم که اولاً مکتب اهل بیت(ع) را مانع اصلی خوی استکباری خویش می‌دانند و ثانیاً نمی‌توانند از منابع خدادادی و موقعیت جغرافیایی ایران در جهت مطامع خویش صرف‌نظر کنند.»

اکبر هاشمی رفسنجانی بارها به طور تلویحی محمود احمدی‌نژاد و هوادارانش را به تلاش برای حذف روحانیت از ساختار سیاسی کشور متهم کرده است.

با اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته که در آن آیت‌الله خامنه‌ای از محمود احمدی‌نژاد به عنوان نامزد پیروز نام برد و به وی تبریک گفت، بسیاری از وفاداران به انقلاب و آقای خمینی معتقدند جمهوریت نظام از بین رفته است.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز اعلام کرده‌اند که در این انتخابات تقلب‌‌های گسترده‌ای صورت گرفته و رای مردم دزدیده شده است.

آنها گفته‌اند به طور قانونی با دولت نامشروع احمدی‌نژاد مبارزه خواهند کرد و تلاش می‌کنند تا انحراف‌ها در جمهوری اسلامی را اصلاح کنند.

منبع: ایلنا

پیشینه
هاشمی: مریدان امام نگذارند انقلاب منحرف شود


 


کاخ سفید با رد تلویحی پیشنهاد محمود احمدی‌نژاد برای گفتگو با باراک اوباما، اعلام کرد ایران برای مذاکره درباره برنامه اتمی‌اش جدی نیست.

رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید با بیان اینکه دولت ایران بارها موضع خود را تغییر داده است، از افزایش فشار‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی خبر داد.

وی در عین حال افزود که آمریکا همچنان آماده گفتگو با ایران است.

آقای گیبز که در واشنگتن با خبرنگاران سخن می‌گفت، افزود: «ما همیشه گفته‌ایم که در صورت جدی بودن ایران حاضریم پشت میز مذاکره بنشینیم و درباره برنامه اتمی این کشور مذاکره کنیم. تا به امروز جدیتی وجود نداشته است.»

وی همچنین تاکید کرد که ایران باید تعهدات بین‌المللی خود عمل کند و پیشنهاد آقای احمدی‌نژاد برای گفتگو با همتای آمریکایی خود را ناشی از فشار تحریم‌های بین‌المللی دانست.

احمدی‌نژاد روز دوشنبه، آمریکا را به از دست دادن فرصت‌های تاریخی برای بهبود روابط دو کشور متهم کرده بود.

وی گفته بود حاضر است در سفر آتی خود به نیویورک در بالاترین سطح و در برابر دوربین‌های تلویزیونی با رئیس جمهوری آمریکا بر سر مسایل جهان گفتگو کند.

احمدی‌نژاد قرار است ماه آینده برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک سفر کند.

همزمان، آمریکا در تازه‌ترین اقدام، تعدادی از مقام‌های ایرانی و شرکت‌های متهم به همکاری با برنامه‌های اتمی و نظامی جمهوری اسلامی را تحریم کرده است.

چهار شخص حقیقی و عضو سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نام‌های «هوشنگ الله داد، حسین موسوی، حسن مرتضوی و محمدرضا زاهدی» در این فهرست تازه تحریم‌های آمریکا قرار دارند.

طبق اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا، این چهار تن انتقال مالی به حزب الله لبنان، گروه‌های شبه نظامی فلسطینی و نیز طالبان در افغانستان را به عهده دارند.

اشخاص حقیقی و حقوقی دیگری از جمله «کمیته ایرانی برای بازسازی لبنان و مدیر آن حسام خوشنویس»، «کمیته امداد امام خمینی در لبنان و مدیر آن علی ضریق» همچنین «رضا موسوی که یک مقام رسمی ایرانی مستقر در سوریه است، به اتهام کمک مالی به حزب‌الله» در این فهرست قرار دارند.

منبع: بی‌بی‌سی و رادیو فردا

پیشینه
احمدی‌نژاد: آماده گفتگو با اوباما هستم


 


بنیاد «ایران ندا» در آستانه سالگرد جنبش مشروطیت با هدف راه‌اندازی یک شبکه ماهواره‌ای «مردمی، مستقل، تجدد‌خواه و ضد‌تبعیض» اعلام موجودیت کرد.

اعضای موسس این بنیاد، داریوش آشوری، مهران براتی، شهرنوش پارسی پور، مهدی جامی، رامین جهانبگلو، رضا دقتی، آرش سبحانی، رضا علامه‌زاده، محبوبه عباسقلی‌زاده، کاظم علمداری، مسیح علی‌نژاد، مهرانگیز کار، نیک آهنگ کوثر، محسن نامجو و محمدرضا نیکفر هستند.

آنها در نخستین بیانیه خود اعلام کرده‌اند، رسانه‌ای که تلاش می‌کنند راه‌اندازی کنند «رسانه حزب و تشکیلات سیاسی معینی نخواهد بود و هدفی جز روشنگری و مبارزه با دروغ و باز کردن فضا برای مشارکت شهروندان و ارتقای رسانه‌ای فرهنگ ایران ندارد.»

این فعالان رسانه‌ای، مدنی و فرهنگی ضمن اشاره به دیگر فعالیتهایی که برای راه اندازی رسانه در جریان است افزوده‌اند: «ما به سهم خود پروژه‌ای را برای رسانه‌ای ایرانی و مردم-نهاد دنبال می‌کنیم و به طرح و اندیشه و تلاش نمایندگانی از فعالان سیاسی و حقوق بشری، روزنامه نگاران شهروندی، چهره‌های شناخته‌شده پهنه همگانی جامعۀ ایرانی، هنرمندان و فیلم‌سازان و وبلاگ‌نویسان متکی هستیم.»

امضاکنندگان این بیانیه اضافه کرده‌اند: «ما به‌سادگی اعلام می‌کنیم که به عنوان جمعی از دلبستگان به جنبش آزادی‌خواهانه‌ و عدالت‌جویانه مردم ایران، می‌خواهیم رسانه‌ای پایه‌گذاری کنیم که نمونه‌ای از گشودگی به روی مردم ایران و تفاهم با جهان باشد و برای ایران آینده‌ای بکوشد که در آن اعلامیه جهانی حقوق بشر مادر قانون اساسی‌اش باشد.»

آنها در بخش دیگری از بیانیه خود آورده‌اند: «رسانه مردم-نهاد ما رسانه‌ای تجددخواه، باز و ضد تبعیض است و می‌خواهد آمال و دیدگاه‌های کسانی را بازتاب دهد که در سه دهه اخیر سرکوب شده‌اند و در حقشان به صورتی پیگیر و نظام‌یافته تبعیض روا داشته شده است.»

این بیانیه تاکید کرده است رسانه‌ای که بنیاد «ایران‌ندا» راه‌اندازی خواهد کرد، از نظر مالی شفاف است و می‌خواهد به کمک مالی ایرانیان متکی باشد.

بنیاد ایران ندا در کالیفرنیا به ثبت رسیده و رئیس هیات مدیره آن آرش سبحانی است.


 


حمزه کرمی در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی شرح شکنجه‌هایی که در طول هفتاد روز زندان انفرادی و ده ماه بعد از آن بر وی وارد آمده را نوشته است.

گزارش شده که آقای کرمی توانسته این نامه را به دست هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری برساند. از آنجا که او سالها مدیرکل سیاسی دفتر هاشمی در زمان ریاست جمهوری وی بوده است، هاشمی با خواندن نامه وی به گریه افتاده است.

یکی از اموری که بازجویان از کرمی می خواستند اعتراف بگیرند، اقرار به روابط نامشروع با یکی از بستگان طراز اول رهبران جنبش سبز و دو نفر از بستگان طراز اول یکی از مقامات عالیه بی بصیرت بوده است. کرمی بارها امتناع می کند، تا اینکه در بار بیستمی که سر او را در توالت فرنگی پر از نجاست فرو می کنند و با احساس خفگی به اعتراف به خواست بازجویان تن می دهد و آنچه را می خواستند می نویسد و امضا می کند. از دیگر موارد اعتراف تحت شکنجه کرمی اختلاس و فساد مالی مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی بوده است.

هاشمی رفسنجانی نامه را شخصا نزد علی خامنه ای می برد و به او می گوید این نامه را به دفتر شما ندادم، مبادا در پیچ و خم نامه های اداری فراموش شود، می خواهم شخصا برایتان بخوانم تا مبادا اگر به دستتان بدهم فراموشش کنید یا بدست یکی از کارگزاران بیت بدهید و به سرنوشت دیگر نامه ها دچار شود. وی تمام مفاد نامه پنج صفحه ای حمزه کرمی را برای رهبر جمهوری اسلامی می خواند و بعد از آقای خامنه ای می پرسد «باز هم می گوئید اعترافهای یک سال اخیر زیر شکنجه اخذ نشده است!؟»

رهبر جمهوری اسلامی رسیدگی به شکایت حمزه کرمی را به غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات می سپارد. محسنی اژه ای در جریان رسیدگی شکایات کرمی چند بار وی را احضار کرده جزئیات شکنجه ها را از وی جویا می شود، نام بازجویان را می پرسد و قول می دهد که با خاطیان برخورد کند. گزارش نهائی محسنی اژه ای هنوز تنظیم نشده بود که حمزه کرمی به دلیل شدت شکنجه و تألمات بعدی ناشی از آنها به حالت اغما فرو رفته به سی سی یو منتقل می شود.

منبع: جرس

پیشینه
اعتراف گیری از حمزه کرمی پس از ٢٠ بار فروکردن سر وی در توالت فرنگی
حمزه کرمی به ۱۱ سال حبس قطعی محکوم شد


 


حمزه کرمی، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهور در دوره هاشمی و خاتمی می‌گوید: «مرا انواع شکنجه کردند از جمله بیش از بیست بار سرم را در کاسه توالت فرنگی پر از کثافت کردند و می خواستند که آنچه را آنها می گویند اعتراف کنم.»

وی این سخنان را در دیدار با هادی منافی، وزیر سابق بهداشت و درمان که به نمایندگی از اکبر هاشمی رفسنجانی صبح یکشنبه سوم مردادماه از وی عیادت کرده بود گفته است.

کرمی در اوایل مرداد جاری در حالی که برای دومین بار به مرخصی پنج روزه آمده بود در اثر حمله قلبی در بخش سی سی یو  بیمارستان طالقانی تهران بستری شد. یکی از بستگان وی اعلام کرد که وی در حالت نیمه هوشیار قرار دارد و پزشکان او را ممنوع الملاقات کرده اند.

کرمی از فرماندهان سپاه در دوران حنگ بوده و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین بوده است. وی در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مسئول ستاد مطبوعاتی هاشمی رفسنجانی بود و در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مدیریت وبسایت جمهوریت را بر عهده داشت و در ستاد میرحسین موسوی فعالیت می‌کرد.

حمزه کرمی در جریان حوادث بعد از انتخابات دستگیر شد. بیش از هفتاد روز در سلول انفرادی بوده و بدون وکیل در سوم شهریور ماه 88 در دادگاه محاکمه شد. کرمی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ۱۶ سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد.

وی با ارائه لایحه تجدید نظرخواهی، تمامی اعترافات خود را در بازجویی ها و دادگاه اولیه تکذیب و اظهار کرده است که تمامی این اعترافات تحت فشارهای شدید از او اخذ شده و فاقد هرگونه ارزش حقوقی و اخلاقی است.

شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران، حمزه کرمی را به ۱۱ سال حبس قطعی و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد. حمزه کرمی رکورد دار طولانی ترین حکم در میان دستگیرشدگان پس از انتخابات است.

حمزه کرمی که در24 اریبهشت ماه 89 با تودیع وثیقه سنگین دو میلیارد تومانی به طور موقت از زندان اوین آزاد شده بود، 29 اردیبهشت به اوین بازگردانده شد. ماموران امنیتی از وی خواسته بودند که علیه هاشمی رفسنجانی مصاحبه تلویزیونی کند اما وی این درخواست را رد کرد و به همین دلیل با تمدید مرخصی پنج روزه وی موافقت نشد و به زندان بازگردانده شد.

میرحسین موسوی نیز در سخنان 11 مرداد 89 خود نیز به شکنجه حمزه کرمی اشاره کره بود: «ظلم و جور در هر شرایطی و هر دوره ای بد است چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی. ظلم در جمهوری اسلامی اتفاقا بدتر است چراکه به نام اسلام صورت می گیرد. آیا اسلام قبول می کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟»

منبع: جرس

پیشینه:
حمزه کرمی به ۱۱ سال حبس قطعی محکوم شد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته