تلاشها، مبارزات، فداکاریها و از جانگذشتگیهای زنان و مردان آن برای استقرار آزادی و دموکراسی در کشور، با مقاومت سرسختانهی حاکمان مذهبی و دولتمردان مستبد روبهرو شده و تاکنون خونهای پیر و جوان زیادی بر زمین و کف خیابانها ریخته شده است.
شیرین عبادی پرچم صلح و آزادیخواهی مردمان کشوری را با خود به دوش میکشد که در زیر ظلم و تازیانه یکی از مستبدترین حکومتهای مذهبی، روزگاری بس سخت و توانفرسا را پشت سر میگذارنند و ابتداییترین حقوق انسانی آنها به شکلی آشکار، نقض میشود.
گفت و گو و مراوده با سران دولتهای محافظه کار، مترقی، لیبرال، سبز و یا سوسیال-دموکرات یکی از شیوههای درست و بههنگامی است که میتواند ابزاری باشد برای به زیر فشار گذاشتن دولتهای مستبد و خونریزی مثل ایران، که حتی حداقلهای حقوق بشر را رعایت نمیکنند. شیرین عبادی، بانوی صلح ایران به عنوان سفیر مردم ایران با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و سفرهای پی در پی به کشورهای جهان به منظور مهار کردن دولت افسار گسیخته مذهبی و مستبد ایران، میتواند در تداوم جنبش اخیر کشورمان نقش برجستهای ایفا کند.
امروز صدها زندانی در دولت خودنشانده مذهبی ایران، زیر انواع شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی قرار دارند و هرگامی حتی اگر در توقف شکنجه هم باشد، انسانی و قابل تقدیر است، هرچند که من اعتقاد به آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و توقف هرگونه شکنجه و اعدام بر روی همه زندانیان چه از نوع سیاسی یا غیر سیاسی را دارم.
صحبت بر سر ایدهآلها و آرمانها نیست. اما اگر توان آزادسازی در این مرحله امکانپذیر نیست، نمیتوان تلاش برای توقف شکنجه و تاکید بر اعمال قوانین و رعایت حقوق زندانیان را نادیده گرفت و به آن ارج ننهاد.
واژههای زیبایی از دهان دولتمردان کشورهای غربی و بخصوص آنهایی که سابقه و پیشینیه مبارزات آزادیخواهی و حقوق بشری دارند، بیرون میآید اما باید این دولتمردان را در برابر بیان این واژگان مسئول و متعهد خواست و نقش عملیشان را در مقابل شعارهایشان گوشزد کرد.
امروز شیرین عبادی مهمان دولت محافظهکار کاناداست. یکی از دولتمردان این حزب، سناتور جان وستون، شعار: «نقض حقوق بشر در یک کشور، به مثابه نقض حقوق بشر در همه کشورهاست» را سر میدهد. او چقدر به این شعار پایبند و وفادار است؟ باید بانوی صلح ایران به وی یادآور شود که دولت محافظهکار کانادا، چه میزان در بسیج دیگر کشورها و اقدامات موثر و عملی در متوقف کردن دولت خونریز مذهبی ایران نقش خود را ایفا کرده و نقض شدید حقوق بشر در ایران را نقص حقوق بشر در کانادا و جهان پنداشتهاست.
همین چند ماه پیش، در هنگامهی جنبش سبز، تیم بزرگی از سرمایهداران ایران برای سرمایهگذاری کلان به همین استان آمدند تا یکی از پرسودترین قراردادها را با سرمایهداران کانادا امضا کنند. سیاستهای یک بام و دو هوا نمیتواند شعار «نقض حقوق بشر در یک کشور، نقض حقوق بشر در همه کشورهاست» را تحقق بخشید.
کثرت و ازدیاد ایرانی تباران در کشورهایی مثل کانادا که متکی بر آرای مردم هستند، بطور طبیعی توجه احزاب را به سوی خود جلب میکند. حزب محافظهکار کانادا در دو دوره قبلی انتخابات در نورتشور - که محل اصلی جولان ایرانیتباران در تغییر نماینده هر حزبی هست – به قدرت ایرانی تباران در انتخابات به خوبی پی برده است. در دور قبل آرای ایرانیان به سمت لیبرالها، توانست قدرت خود را در این جا به جایی نشان دهد و در تازهترین دوره انتخابات با چرخش محافظهکاران به سمت ایرانیان، و روی خوش نشان دادن عده کثیری از ایرانیان به محافظه کاران، پیروزی آنها را در این دوره تضمین کرد و توانست کرسی از دست داده را دوباره به محافظه کاران بازگرداند.
ما ایرانی تباران استان بریتیش کلمبیا، در این بده بستان انتخاباتی و یارگیریهای حزبی، باید جایگاه خود را به درستی تقویت کنیم و خواستهای انسانی و حقوق بشری را و همچنین زیر فشار گذاشتن دولت ایران و حمایت از جنبش مردم ایران توسط احزاب کانادا را - نه در حرف بلکه در عمل - مبنای رای دادن خود قرار دهیم و قاعده بازی سیاسی را فرا بگیریم.
شهروند ونکوور و رادیو شهرگان حضور خانم شیرین عبادی را به ونکوور خوش آمد میگوید و انتظار دارد تا خانم عبادی در گفت و گوهای خود نه تنها با سیاست مداران حزب حاکم بلکه با سران همه احزاب کانادا، بیشترین حمایت با جنبش سبز ایران را کسب و در مقابل بیشترین فشار سیاسی از سوی دولت کانادا بر حاکمان مستبد ایران را فراهم آورد.
به گزارش خبرنگار جرس ، مهندس موسوی با اشاره به این نکته که جنبش سبز اهدافی را پیگیری و مطرح میکند که برگرفته از ارزشها و خواستههای مردم ایران است، تصریح کرد: « باید ایجاد جامعه مدنی بههم پیوسته، با استفاده از تمامی امکانات موجود در کشور را پی گرفت.»
وی تشکیل «سازمانهای مردمنهاد سبز» در حوزههای گوناگون در کشور را از همین زاویه، برای سامان یافتن و تولد تدریجی جامعهی مطلوب، ضروری ارزیابی کرد.
موسوی گفت: «اتفاقی که در 25خردادماه سال گذشته در تهران بوقوع پیوست، و آن حضور مهربانانه و همدلانه توام با مدارا و صبوری و همیاری و نیز کنش مدنی معترضان، نمونه و الگویی از جامعهای مطلوب است.»
وی با تاکید بر این سخن که «باید با ارزشها و اهداف سیاسی، زندگی کرد» اظهار داشت: «کار، کاری طولانی، و مسیر جنبش سبز، راهی پر پیچ و خم و زمانبر است؛ اگرچه شاید جنبش زودتر از آنچه بسیاری تصور میکنند به نتیجه برسد، اما باید صبور بود و استقامت ورزید و برای تداوم جنبش، زندگی کردن با آن را درپیش گرفت.»
صبوری کردن و استقامت هزینه بر است
موسوی تصریح نمود: «البته ایستادن و صبوری کردن و استقامت برای تحقق مطلوبهای جنبش سبز، هزینه بر است و از این گریزی نیست؛ سختیها و فشارها و محدودیتها و سرکوبها و شدائد و زندانها، وجود دارد، اما چارهای جز ادامهی این راه و تحمل این مصائب و پرداخت هزینهها نیست.»
وی در بخشی دیگر از سخنان خود با اشاره به این بحث که احزاب نیل به قدرت و تصاحب آن را مدنظر دارند، افزود: «البته ایرادی هم بر احزاب نیست؛ اما در جنبش سبز بحث تصاحب قدرت، فرع بر هدف اصلی است؛ هدف جنبش سبز، متحول کردن جامعه و رسیدن به جامعهای مطلوب و در خور ایرانیان است. این رویکرد (یعنی فرع بودن قدرت) به ما آرامش خواهد داد. اگر بتوان این نگاه را به گونهای آگاهانه در جامعه گسترش داد، بسیار مفید و موثر خواهد شد.»
تغییر با ایده متولد می شود
به گزارش خبرنگار جرس، مهندس موسوی همچنین با تاکید بر این نکته که «مسئلهی آگاهیبخشی، موضوعی بسیار مهم محسوب میشود»، عنوان نمود: «هر «تغییر» وقتی متحقق میشود که «ایده»ای متولد شود. اکنون بهنظر میرسد که ایدهی تغییر متولد شده است؛ هر چقدر این ایده و ابعاد آن را بیشتر تبیین کنیم، امکان بسط و پیشبرد جنبش بیشتر میشود.»
وی افزود: «ما باید بیش از پیش، مردمی را که در «منطقه خاکستری» زیست میکنند (شهروندانی که نه همراه جنبش سبز هستند و نه موافق و همگام صاحبان قدرت و حکومت) نسبت به «منطقه روشن» آگاه، و جنبش سبز دعوت و جذب کنیم.»
موسوی همچنین تصریح کرد: «صاحبان قدرت هم بیش از هر چیز نسبت به بسط آگاهیها در جامعه حساساند؛ چنانکه نسبت به اطلاعرسانی در مورد تعداد شهدای جنبش یا تبیین و خبررسانی در خصوص واقعیت سرکوبها و انتشار اخبار مربوط به رفتارهای غیرانسانی با بازداشتشدگان، حساسیت فراوان و برخوردهای تندی نشان دادهاند.»
مسئلهی رسانه برای ما بسیار حیاتی است
وی با بیان این سخن که «مسئلهی رسانه برای ما بسیار حیاتی است و متاسفانه به علل و دلایل گوناگون ، در این عرصه (رسانه و اطلاعرسانی لازم و کافی) دچار ضعف و نقصایم» اظهار داشت: «ما هنوز از امکانات اینترنت و بستری که فضای مجازی در اختیار ما قرار میدهد، حداکثر بهره و استفاده را نبردهایم.»
وی در بخشی دیگر از سخنان خود تاکید کرد: «همه باید دور هم و کنار و همدل یکدیگر باشیم؛ باید روی «حداقلها» توافق کرد. شعارهایی را برگزینیم که قدرت وصلکردن و همراه ساختن حداکثری داشته باشد. همانطور که رنگ سبز، شاخصی حداقلی برای پیوند یافتن شهروندان معترض به وضع موجود شده است، باید بر محورهایی حداقلی برای پیشبرد و گسترش جنبش سبز اجماع کرد.»
ما به فکر منافع و مصالح ملی هستیم
موسوی همچنین اظهار داشت: «باید برای همگان مشخص شود که ما به فکر منافع و مصالح ملی هستیم؛ بحث خودخواهی مطرح نیست. ما نمیخواهیم کنار ظلم و ظالم بایستیم؛ ما کنار مظلومایم. اگرچه جنبش سبز اهل مدارا و گفتوگوست. باید با تعامل و گفتوگو و همفکری همهی جریانهای دلسوز ایران و پیگیر منافع ملی، این کار و راه دشوار و طولانی را پیش برد.»
مبلغ دین رحمانی
وی با تاکید بر این موضوع که «ما مبلغ قرائت رحمانی از دین هستیم، قرائتی از دین که واجد حداکثر مدارا نسبت به تمامی دیدگاهها و عقاید است» افزود: « این کار (تبلیغ و ترویج قرائت رحمانی از دین) کار دشواری است، اما جنبش سبز میتواند چنین مسئولیتی را بر دوش خود حس کند.» موسوی اضافه کرد: «من نسبت به گریز نسل جوان از دین و ارزشهای توحیدی احساس خطر میکنم؛ برخوردها و خشونتورزیها و سرکوب در پوشش حکومت دینی، ممکن است بخش قابل توجهی از جوانان ما را از هر دینی گریزان سازد.»
موسوی همچنین در تبیین چشمانداز تحولات کنونی، با اشاره به این نکته که «باید انعطاف داشته باشیم و روی یک شکل و شمایل از حکومت تصلب پیدا نکنیم»، توضیح داد: «نقاشهای مدرن هنگام خلق اثر عمدتا" دو رویکرد دارند؛ یک گروه آنچه را که مشاهده کردهاند و یا تصور کردهاند متحقق میسازند و به روی بوم میآورند؛ و گروه دیگر، کار را شروع میکنند و بدون تصوری از اثر نهایی بهتدریج و بر روی بوم، نقاشی نهایی را سامان میدهند و متولد میکنند. آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را میتوان از نوع رویکرد و روش گروه دوم توصیف کرد.» گفتنی است در این دیدار که به بهانه سال نو انجام گرفت،مهندس عزتالله سحابی، رئیس شورای فعالان ملی-مذهبی ضمن آرزوی سلامتی و صبوری و پیروزی برای مهندس میرحسین موسوی و تمامی همراهان جنبش سبز در سال جدید، با اشاره به حضور غیرمنتظره و ستایشبرانگیز شهروندان معترض در روز 25 خرداد، تسامح و مدارا و تساهل قابل توجه در جنبش سبز را مورد اشاره و تصریح قرار داد. مهندس سحابی همچنین یا تاکید بر لزوم فعالیت شبکههای اجتماعی سبز، و نیز اهمیت رهبری و هدایت جنبش سبز، بر پیشگیری و مقابله از برخی آفات و آسیبها در جنبش، بهخصوص تفرقه و جدایی تاکید کرد.
دکتر حبیبالله پیمان نیز در سخنانی، «کیفیت استمرار» جنبش اجتماعی امروز مردم ایران، تقویت و سامان دادن «شبکههای اجتماعی» جنبش سبز، و ضرورت تداوم رفتار توام با مدارا و مهربانی و گذشت و همبستگی مردم در مقطع انتخابات و بهخصوص روز 25 خرداد را در «متن زندگی روزمره و مناسبات اجتماعی شهروندان» مورد اشاره و تاکید قرار داد. دکتر پیمان بقا و تداوم جنبش سبز را در پیوند وثیق مطالبات و ارزشهای سیاسی شهروندان با رفتار اجتماعی و زیست روزمرهی آنان ارزیابی کرد و بر کاوش و پیگیری راهکارهای اجرایی و عینی در این خصوص، تصریح نمود.
گفتنی است در این دیدار افزون بر مهندس سحابی و دکتر پیمان، برخی از فعالان ملی-مذهبی ازجمله دکتر محمدحسین رفیعی و محمد بستهنگار و نیز تعدادی از وابستگان جنبش مسلمانان مبارز حضور داشتند.
منبع: جرس
به همین دلیل، هیچ مسئولی در وزارت خارجه دهان نمی گشاید که منبع دستور تهیه چنین نامه چه کس و یا چه مقامی بوده است. همه از خود سلب مسئولیت می کنند. حتی وزیر خارجه.
خامنه ای کنفرانس خنده دار سلاح اتمی را از مدت ها پیش تدارک دیده و متن نامه ای را هم برای قرائت در این کنفرانس تهیه کرده بود. محتوای این نامه که در کنفرانس تهران خوانده شد، کاملا در تضاد با سخنانی بود که خاتمی می خواست در کنفرانس
هیروشیما ایراد کند. بویژه که اشاراتی به اوضاع داخلی ایران نیز داشت. درصورت شرکت خاتمی در کنفرانس هیروشیما و انعکاس گسترده سخنان او در مطبوعات جهان، عملا کنفرانس تهران و پیام خامنه ای به آن حتی بصورت یک خبر کوچک هم منتشر نمی شد.
ضمنا رهبران و مقامات بلند پایه جهانی که خواه نا خواه سخنان ایراد شده در کنفرانس تهران را نیز دنبال می کردند، یکبار دیگر با دو روحانی که هر دو عمامه ای سیاه بر سر دارند روبرو می شدند.
یکی از آنها فردی متین، آرام، صلح جو و معقول و دیگری مستبد، جنگ طلب، دیکتاتور و دارای رفتاری جنون آمیز. این مقایسه، شامل حال جنبش سبز و حاکمیت کودتائی نیز می شد.
نکته مهم دیگر این که خاتمی متن سخنرانی خود را بصورت مکتوب دراختیار خامنه ای گذاشته بود و وی کاملا در جریان این متن بود.
پس از این بالا و پائین کردن ها و هزینه سنجی ها، سرانجام خامنه ای تصمیم گرفت از سفر خاتمی جلوگیری کند، تا جهان بداند حرف آخر او در ایران می زند!
منبع: سایت خبرنامه
به گزارش خبرنگار پايگاه خبری فراکسيون خط امام(ره)مجلس«پارلماننيوز»،ژان کريتين و اينگوار كارلسون، نخست وزيران سابق کانادا و سوئد در اين نامه خطاب به رئيس دولت ايران نوشتهاند:«از طريق خبر منتشر شده در خبرگزاری فرانسه مطلع شديم که محدوديتهايی برای سفر جناب آقای خاتمی به ژاپن ايجاد شده، ما خواستار برطرف شدن هرچه سريعتر اين محدوديتها برای ايشان هستيم.
در اين نامه همچنين آمده است:«شورا بسيار مشتاق به شنيدن ديدگاه آقای خاتمى بود و ما به شدت به محدوديت ايجاد شده برای ايشان اعتراض داريم و معتقديم گفتگوهای بينالمللی و يادگيری متقابل به ويژه از منظر انتقادی در مورد اين موضوع، بسيار مهمتر از خلع سلاح هستهای به تنهايی است.
نخست وزيران سابق کانادا و سوئد ابراز اميدواری کردند که با رفع اين محدوديتها، شاهد حضور و سخنرانی سيدمحمد خاتمی در اجلاس سالانه شورای تعامل در زمينه خلع سلاح هستهای که در هيروشيمای ژاپن برگزار ميشود، باشند.
گفتنی است، نسخهای از اين نامه اعتراضی هم به سفارت ايران در ژاپن ارسال شده است.
منبع: پارلماننيوز
و پالايشگاه اراک در اين مورد وخيم ترين وضعيت را دارند.
به گزارش کلمه، شرکت های دولتی در اراک که با مشکل نبود نقدينگی روبرو هستند، اقدام به اخراج کارگران خود می کنند و از سوی ديگر، در بخش خصوصی نيز اوضاع به شدت نگران کننده و بحرانی به نظر می رسد.
بر اساس اين گزارش، دولت محمود احمدی نژاد بيش از ۴۰ هزار ميليارد تومان به پيمانکاران بخش خصوصی بدهکار است
گفتنی است در ساليان اخير، روند تعطيل کارخانه ها در ايران شدت گرفته است.
منبع: خبرگزاری هرانا
دانشجويان بعد از تعطيلات سال جديد در دانشگاه زابل شاهد تعطيلي آزمايشگاههاي عمومي و تخصصي دانشگاه و همچنين تعطيلي بسياري از گروهها و كاهش ساعت كاري سايت كامپيوتر و وجود مسائل و مشكلاتي در قسمتهاي مختلف اداري دانشگاه بودند كه دليل اين موضوع اخراج جمعي از كارمندان دانشگاه زابل است.
وي با بيان اينكه اين تغييرات به نوعي بود كه دانشگاه زابل تقريبا حالت تعطيل پيدا كرده بود، افزود: با توجه به سياستهاي دولت عدالت محور در مناطق محروم كشور و بحث مهاجرت نيروهاي بومي و همچنين كارمنداني كه با سنوات مختلف كاري در دانشگاه خدمت كردهاند و از كار بيكار شدهاند، اين را ميطلبد كه مسئولان اين دانشگاه با همتي مضاعف درصدد حل اين مشكل برآيند.
منبع: سایت عصر ایران
در بخشی از متن این حکم چنین آمده است: «متهم در دادگاه نیز، ضمن پافشاری بر صحت کردار مجرمانهی خود، تمامی اعمال خود را انتقاد سازنده دانسته است. نظر به اینکه در هیچ آئینی، توهین، انتقاد سازنده محسوب نمیشود و هیچ عرفی اهانت را انتقاد و دلسوزی نمیداند و نظر به اینکه رفتار متهم، هیچ سنخیتی با انتقاد و خیرخواهی نداشته بلکه با ظرافتهای مکتسبه از وادی هنر به نحو مقتضی به هتک حیثیت افراد و در برخی موارد همهی ملت پرداختهاست. و متهم چون کاندیدای منظور نظرش نتوانسته اعتماد مردم را جلب کند، توهینهای زیادی به مردم نیز کرده است.
قاضی پیرعباسی در بخش دیگری از حکم نوریزاد، به سن و سال او اشاره کرده و گفته است: «البته دادگاه از سن و سال متهم توقع تعادل داشته ولیکن در این سن و سال (۵۸ سالگی) به جهت عدم موفقیت کاندیدای مورد نظر، وی اینچنین دچار توهمات سنین جوانی شود که نتواند خود را کنترل کرده و مطالبی که حداقل در ظاهر انتقاد است، به بیانی دور از کینه و بغض بیان کند
قاضی پرونده سپس نتیجه گرفته که با توجه به ''عدم تنبه'' متهم، وی به خاطر جرایم ارتکابی، مجموعا به سه سال و نیم حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم میشود.
محمد نوریزاد از نويسندگان روزنامه کيهان بود، ولی پس از انتخابات رياست جمهوری ايران در خردادماه سال گذشته شروع به انتقاد از مسئولان جمهوری اسلامی کرد.
این نویسنده و فیلمساز در پاییز گذشته، زمانی که رييس قوه قضاييه به معترضان هشدار داد که دستگاه قضايی کشور از آنها به اندازه کافی پرونده دارد، در مطلبی در وبلاگ خود با عنوان «سقوط قاضیالقضات شهر»، به انتقاد از اظهارات وی پرداخت.
محمد نوریزاد همچنین در حوادث پس از انتخابات در نامههايی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، از وی خواسته بود که محمود احمدینژاد را کنار بگذارد و از آسيبديدگان حوادث پس از انتخابات دلجويی کند.
وی در ۲۹ آذرماه ۱۳۸۸ به اتهام توهين به «مسئولين و تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی» بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در بازداشت به سر میبرد.
سیاووش شهرزاد در جمع خبرنگاران در سیرجان اظهار داشت: به دلیل بد حسابی برخی از مشترکان، مخابرات مجبور به قطع ارتباط مشترکان بد حساب در سیرجان شده است که علاوه بر این مسئله عدم تامین اعتبارات موجب کندی در روند اجرای طرحهای مخابرات نیز می شود.
وی گفت: مجموع بدهی مشترکان بد حساب سیرجانی هشت میلیارد ریال برآورد می شود.
شهرزاد خاطرنشان کرد: این میزان بدهی به 13 هزار مشترک سیرجانی تعلق دارد که طبق آمار یک پنجم مجموع مشترکان مخابرات در سیرجان را شامل می شود.
وی فعال شدن سیم کارتهای شارژی و طرح خانواده را دلیلی بر عدم توجه مشترکان به بدهی های سنگین خود دانست و گفت: اجرای طرحهای مخابراتی و توسعه شبکه مخابرات به دلیل خصوصی شدن این بخش وابسته به پرداخت بدهی مشترکان است که در صورت ادامه این روند با مشکل مواجه می شود.
وی از مردم خواست در خصوص پرداخت به موقع بدهی های خود اقدام کنند.
منبع: خبرگزاری مهر
با اشاره به این موضوع گفت که همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی در برخورد با برنامه هسته ای ایران روی میز قرار دارد و نیروهای مسلح آمریکا آماده اند که هر زمان رییس جمهورآمریکا دستور دهد به ایران حمله کنند.
آدمیرال مولن در ادامه سخنان تهدید آمیز خود افزود : " استفاده از نیروی نظامی باید به عنوان آخرین گزینه باشد و زمانی مورد استفاده قرار گیرد که تلاش های دیپلماتیک و تحریم ها موثر نباشد ، چرا که هر گونه حمله نظامی به ایران دارای پیامدهای منتظره و غیر منتظره است.
مولن در پاسخ به سوالی درباره نامه 3 صفحه ای رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا به کاخ سفید و هشدار وی به فقدان استراتژی مشخص واشنگتن در برخورد با برنامه اتمی ایران ، گفت : ما در وزارت دفاع آمریکا همه گونه استراتژی برخورد با ایران از جمله گزینه نظامی را در نظر داریم.
رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا در سخنان خود در دانشگاه کلمبیا افزود : " اگر قرار باشد به ایران حمله شود فضای زمانی زیادی برای تصمیم گیری نداریم چرا که در این صورت موضوع دست یابی قریب الوقوع ایران به بمب اتمی مطرح است.
منبع: سایت عصر ایران
روز يکشنبه 29 فروردين ماه حوالی ساعت 12:30 در حالی که تعداد زيادی از مسافرين مترو در انتظار آمدن مترو بسر می بردند. خانمی که سن او بين 30 الی 35 سال بود و به نظر می رسيد که در انتظار مترو بسر می برد.هنگامی که مترو در حال نزديک شدن بود او ابتدا کيف خود را بر زمين گذاشت و زمانی را انتخاب نمود که امکان نجات او تقريبا غيره ممکن بود خود را به زير مترو انداخت. مسافرين با ديدن اين صحنه دردناک با صدای بلند شروع به فرياد زدند ،گريه کردن نمودند و همهمه آنها به هوا بر خواست .اما ديگر هم چيز تمام شده بود.
در مدت کوتاهی تعداد زيادی از مردم در آنجا تجمع کردند خيليها که شاهد صحنه بودند با صدای بلند گريه می کردند و علت را در فقر و سرکوب وبيکاری و قوانين زن ستيزحاکم بر جامعه می دانستند و اين تجمع بلافاصله به يک حرکت اعتراضی عليه رژيم تبديل شد.
اين بار باز هم زنی قربانی است در جامعه ای که تبعيض جنسيتی بصورت قانون در آمده است و با حدت و شدت و با بکار بردن تمامی نيروی خود تلاش برای به اجرا در اوردن آن را دارند.آنانی که حقوق اوليشان سلب شده است و قانونی هم وجود ندارد که به حمايت از آنها بپردازد.
تنها راهی که برای آنها باقی می ماند خودکشی ،خودکشی که نوعی اعتراض به اين ظلم و ستم عريان و پايان ناپذير در جامعه است.
جالب اينجا است که رئيس خط مترو بجای اينکه اقدام به نجات و فراخواندن کمکهای امدادی کند سعی در توجيه اين حادثه بر آمده است و خطاب به مردم می گويد: می گويم موارد ايمنی را رعايت کنيد ولی حاضرين در آنجا به او جواب می دهند:وقتی اين کار از دردها حکايت می کند چه ربطی به قوانين ايمنی دارد.
منبع: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر