-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

Latest News from Emrooz for 06/05/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: رابرت وود، رئیس هیئت آمریکا در شورای حکام تاکید کرد تصاویر ماهواره‌ای حاکی از پاکسازی نیروگاه "پارچین" است. آمریکا مدعی است ایران اورانیوم با درصد پایین را به میزانی که برای تولید سلاح کافی باشد، غنی‌سازی کرده است.
به گزارش دویچه وله، سه‌شنبه ۵ ژوئن ۲۰۱۲، رابرت وود، رئیس هیئت ایالات متحده‌ی آمریکا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت تصاویر ماهواره‌ای از پارچین نشان می‌دهد که ایران این نیروگاه اتمی خود را پاکسازی کرده است.
رابرت وود که در نشست ۳۵ کشور عضو شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین سخن می‌گفت، تاکید کرد بررسی‌ها حاکی از آن است که ایران به میزان کافی اورانیوم با درصد پایین برای کاربرد در تولید سلاح‌های اتمی غنی‌سازی کرده است.
این مقام مسئول آمریکایی در این نشست که به منظور بررسی برنامه‌ی اتمی مناقشه‌برانگیز جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است تاکید کرد که اگر ایران این روند غنی‌سازی را ادامه دهد، موفق به تولید سلاح هسته‌ای خواهد شد.
در بیانیه‌ای که دفتر رابرت وود بعد از این نشست منتشر کرده است، به نقل از او تاکید شد:« ایران روند غنی‌سازی اورانیوم با درصد پایین را شتاب بخشیده و اورانیوم بیشتری را غنی‌سازی می‌کند.»
در این بیانیه همچنین آمده است که برخلاف ادعای ایران که فن‌آوری اتمی را برای مقاصد صلح‌آمیز می‌خواهد، همین میزان اورانیوم غنی‌شده با درصد پایین نیز بیشتر از حد لازم برای استفاده‌های پزشکی است. این بیانیه می‌افزاید:«این میزان اورانیوم غنی‌سازی شده برای استفاده درروند تولید سلاح اتمی کافی است.»
رابرت وود در نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنین تاکید کرد که ایالات متحده‌ی آمریکا عمیقا متاسف است که جمهوری اسلامی ایران به بازرسان آژانس اجازه‌ی بازدید از تاسیسات پارچین را نداد.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید شواهدی در دست دارد که ایران در نیروگاه "پارچین" دست به آزمایشات هسته‌ای زده و تصاویر دریافتی نشان از انفجارهایی دارد که می‌تواند به منظور آزمایش سلاح هسته‌ای باشد.
دیپلمات‌های غربی در این نشست تاکید کردند که به‌نظر می‌رسد ایران به دنبال پاکسازی نیروگاه پارچین پیش از صدور اجازه ‌برای ورود بازرسان آژانس برای بازدید از نیروگاه هستند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران این گفته‌ی آژانس را رد می‌کنند و بر صلح‌آمیز بودن برنامه‌ی اتمی ایران به منظور مقاصد پزشکی و علمی تاکید دارند.
یوکیا آمانو، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز روز دوشنبه ۴ ژوئن در نشست شورای حکام تاکید کرد که تصاویر ماهواره‌ای حاکی از آن است که ایران دست به تخریب بخش‌هایی از نیروگاه پارچین زده است که در ۳۰ کیلومتری تهران قرار دارد.


 


امروز: پگاه آهنگرانی در یادداشت خواندنی درباره خانه سینما در اعتماد نوشت:
ـ خانه سینما دوباره باز شد
ـ خانه سینما دوباره بسته شد.
ـ نه هنوز یه کم لای درش بازه.
ـ بسته نشده، معلق شده.
ـ معلق شده یعنی اینکه ممکنه دوباره باز بشه.
ـ نه‌خیر به طور دایم بسته شده.فکر نمی‌کنید دری رو که اینقدر باز و بستش بکنیم، لولاهاش خراب می‌شه؟

اصولاً چه علاقه زیادی به تعلیق و تعطیل و توقف در فضای هنری وجود داره؟ خوب حتما از تحرک و تشکل و تأمل بهتره، حداقل ضررش کمتره.
کسانی که خانه سینما را تعطیل یا تعلیق یا متوقف کردند بیشترشان دست‌اندرکار سینما و کارشناس و فیلمساز و تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس و خلاصه دست به قلم‌اند و حداقل به لحاظ آماری یک فیلمی، فیلم‌نامه‌ای، چیزی ... در پرونده دارند (بد و خوبش با آقای فراستی) و با اصول درام آشنایند و شروع و پایان و اوج و فرود و گره‌گشایی را هم خوب می‌شناسند و می‌دانند که: داستان که شروع می‌شود اوضاع معمولا پایدار است ولی قهرمان سر راهش به مانع بر می‌خورد و مانع هم تا می‌تواند ممانعت می‌کند که اوضاع را ناپایدار کند، قهرمان هم هی تقلا می‌کند تا مانع را از سر راه بر دارد ولی خوب زورش نمی‌رسد، چون زور مانع خیلی زیاد است و دستش باز و پشتش هم گرم است و می‌تواند وقتی با زبان خوش کارش پیش نمی‌رود بدهد در خانه طرف را گل بگیرند تا حساب کار دستش بیاید

تا اینجا اوضاع کاملا ناامید کننده است ولی ما می‌دانیم باید راه‌هایی باشد که کمی امیدوارمان کند، وگرنه از خیر داستان می‌گذریم و می‌رویم پی کارمان. قهرمان داستان که می‌بیند دستش به جایی بند نیست و پیشنهادی را رد کرده که اصولاً نمی‌شده رد کرد و برایش گران تمام شده به قانون پناه می‌برد و دادخواهی می‌کند، قانون هم بعد از یک بررسی طولانی و پر تعلیق، گره‌گشایی می‌کند و برخلاف انتظار این بار حق را به حق‌دار می‌دهد و در خانه دوباره باز می‌شود و وضعیت به حالت پایدار اولیه باز می‌گردد.
داستان رو به پایان است آن هم از نوع خوشش و البته توجه داریم که زمان هم می‌گوید که به پرده آخر رسیده‌ایم ولی یکهو مانع دوباره می‌پرد وسط که نخیر قبول نیست قانون بیخود کرده و در خانه باید به کل بسته شود و اصلاً من این دفعه درها را که می‌بندم هیچ، میدم بکوبنش به جاش یه چیز دیگه می‌سازم و البته الآن درست نمی‌دونم که اون چیزی که می‌سازم چیه ولی حتماً خیلی بهتره.
حالا همه سر و صداشون در می‌آد که آقا نکن این کار رو، داستان داره تموم می‌شه این خیلی ساختارشکنانه است. می‌گه نه، من اصلاً از این ساختار خوشم نمی‌آد، پایان‌های این‌جوری هم دوست ندارم، اصلاً از خونه «حیات‌دار» خوشم نمی‌آد. می‌گن بابا ناامیدکننده است‌ها.

می‌گه به جاش غافلگیر کننده است. می‌گن آخه قانونی نیست. می‌گه من خودم یه قانونی پیدا می‌کنم که علاوه بر اینکه بشه درشو بست یه فصل کتک هم برای صاحب‌خانه توش تعبیه شده باشه حتی برآورد سیاهی لشگر هم کردیم، می‌بینی خیلی هم اکشن‌دار می‌شه. خلاصه هر چی می‌گن به خرج مانع نمی‌ره و بر خلاف همه قواعد فیلم‌نامه‌نویسی عمل می‌کنه.
اینطور که پیداست دوستان مانع یا خیلی از قهرمان داستان بدشون می‌آد که اصول داستان‌گویی را فراموش کرده‌اند، یا اصلاً از اول هم خیلی اهل اصول و قاعده و قانون نبوده‌اند و متوجه نشده‌اند که این ساختار به درد سریال می‌خورد نه سینما و ساختار تلویزیونی برای سینما اصلاً بفروش نیست حتی با کمک‌های دولتی

خلاصه از ما گفتن یا سناریست را عوض کنید یا بروید سراغ یک قصه دیگر.


 


امروز: عبدالکریم سروش روشنفکر برجسته مقیم آمریکا در یاداشتی از سکوت و همراهی بخشی از ایرانیان سکولار نسبت به اهانت به مقدسات اسلامی و شیعی به شدت انتقاد کرد.

به گزارش بازتاب؛ در هفته های اخیر ترانه موهن علیه امام دهم، علاوه بر موج محکومیت، با دفاع گروهی به ویژه برخی ایرانیان ساکن خارج از کشور مواجه شد که معتقد بودند این اقدام در راستای آزادی قابل دفاع است که نقد اصلی سروش هم به همین فضای نامعقول و غیراخلاقی است.


وی با اشاره به مفهوم سکولاریسم خطاب به سکولارها گفته: به داد سکولاریسم برسید!

در بخشی از این یادداشت عبدالکریم سروش آمده است:
تهمت تکفیر پیشینه یی کهن دارد و دامان نامداران بسیاری را دریده است. نقد منکرانه دین نیز در دوران جدید ، حدیث کهنه یی است و دست کم قدمت چند صد ساله دارد . پیش از آن که مارکس نقد دین را در صدر همه نقد‌ها قرار دهد ، ولتر‌ها و دیدرو‌ها پیکر دین را به تیر‌های طعن و طنز خسته بودند. با این همه دین جان سختی کرد و چراغ کلیسا‌ها روشن ماند و همین که پیکر نیم جانش، بر خلاف انتظار سکولار‌ها ، در دوران پسامدرن جان دوباره گرفت و ابراز هویت نمود و خرق عادت‌ها کرد و انقلاب‌ها آفرید، خرد ورزانی چون هابرماس سکولار بر آن شدند تا از جامعه پسا سکولار سخن بگویند و " دیالوگ " میان مؤمنان و مخالفان را پیشنهاد و توصیه کنند.

رفتار پاره یی از منکران غربت گزیده ایرانی‌، اما، نشان میدهد که نه تنها دماغ دیالوگ ندارند و شیوه نقد راستین را نیاموخته اند، بلکه در بی‌ خبری و عقب ماندگی از قافله تاریخ و عقلانیت ، فقط زبان طعن و تمسخر‌شان باز و دراز است و به جای آنکه از در دوستی و آشتی درآیند و دل اهل ایمان را به دست آورند و همدلانه، کجی‌های اندیشه آنان را به غربال نقد و منطق بپالایند و به دیالوگی متقارن روی خوش نشان دهند و خود را آماده شنیدن نقد و نظر کنند ، به شنعت زدن و خبث گفتن رو می‌‌آورند و از لذت موهوم آن بشاشت می‌‌اندوزند.

نقد علمی‌ البته صورت و سیرت دیگر دارد. و کورچشمی بسیار می‌خواهد که آدمی‌ تفاوت میان نقد موقر و طعن موذی را در نیابد . صاحب این قلم خود به سبب نقد دین داغ تکفیر و زخم ارتداد بر چهره دارد و دیری است که صلیب مرگ خود را بر دوش می‌کشد .همین قلم بود که سال‌ها پیش نوشت " امر دین عظیم تر از آن است که فقط به عاشقان سپرده شود. کافران ومنکران هم درین وادی حقی و حظی دارند" . و باز صاحب همین قلم بود که برای اولین و آخرین بار در دانشکده الهیات دانشگاه تهران آراء لودویگ فویرباخ و دیوید هیوم را در نقددین تدریس کرد و به دانشجویان طریقه ساخت شکنی دین را آموخت. شریعتی هم چندان از نفاق دینی و تزویر روحانی سخن گفت که دین فروشان برآشوفتند و برای فروکوفتنش با شکنجه گران سلطنتی هم داستان شدند. ما البته دین را نقد همدلانه می کردیم. و گلزار دیانت را تهی از آفات و خرافات و گزندگان و درندگان میخواستیم و میخواهیم.

هیوم و کانت و هگل و مارکس و فویرباخ هم ناقدان محترم دین بودند و دینداران الی الابد وامدار موشکافی های اندیشه گرانه آنانند. هیوم وقوع معجزات را نقد کرد، کانت دعا کردن را بی‌معنا میدانست، هگل خدایی تاریخی و حلولی را می پرستید، فویرباخ ومارکس هم دین را افیون روان یا افیون توده ها میدانستند. کسانی هم بودند و هستند که فراتر از مصلحان می روند و نه به اصلاح دین بل به امحاء آن می‌اندیشند و می کوشند. اینان هم مادام که به نقد عقلانی پایبند باشند سعیشان مشکور است و جهدشان مأجور.

روی سخن با کسانیست که جرعه صحبت را به حرمت نمی نوشند و شرط ادب را در محضر خرد نگه نمی دارند و دین ورزان را به تازیانه تحقیر می رانند و دامن بزرگان دین را به لکه اهانت می آلایند.

روی سخن با دین ستیزانی است که بنام نقد اهانت و نفرت می پراکنند و رقم مغلطه بر دفتر دانش می کشند و سر حق بر ورق شعبده ملحق میکنند و نفس کافری را عین روشنفکری و ترقی می انگارند و چهره ای کریه از آزادی می نگارند و پلیدی ها و زشتی ها را به بهانه حق و آزادی مجاز و مطاع می شمارند و "نه آن در سر دارند که سر بکسی فرود آرند."

مغالطه مهلکی که ذهن و ضمیر این طاعنان را تسخیر کرده، این است که هرچه "آزاد است رواست." به قوت باید گفت که این سخن سخت نارواست.

آدمیان برای طمع ورزیدن و حسد ورزیدن ، بخل ورزیدن، غیبت کردن، مسخره کردن، پرخوردن، پر گفتن، آدرس غلط به جویندگان دادن و هنگام بیماری نزد طبیب نرفتن و... آزاداند، یعنی هیچ قانونی آنان را منع و مجازات نمی کند. اما در عین آزاد بودن ، پاره ای از آن خصال و افعال از اقبح قبائح اند و بهیچ حیله و بهانه یی پلیدی شان پاک و پیراسته نمی شود.

آزادی ، جراحی پلاستیک نیست که زشتی ها را زیبا کند. آزادی چون نور است که زشتی ها و زیبایی ها را آنچنان که هستند می نمایاند. تمسخر کردن و نام بزرگان را بزشتی بردن ، رذیلت است ولو آزادانه انجام شود. اهانت ناروا است ولو نام نیکوی نقد بر آن نهاده شود. خود را فریب ندهیم. چه کسی می تواند بپذیرد پیامبر اسلام را به صورت خوک نشان دادن یا امامان شیعه را سید گدا خواندن (در رسانه‌های لوس آنجلسی)، نقدعلمی یا تحلیل تاریخی یامبارزه سیاسی است؟ درسراسر دوران روشنگری که نقد دین در صدر کارنامه منکران قرار داشت ، هیچ کس عیسی مسیح را به صورت خوک نکشید و هیچ کس حواریون عیسی را بی‌ سر و پا نخواند."یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم" دین گریزان غربت گزیده ایرانی‌ گشاده دستانه شیپور آزادی را از دهانه گشادش می‌‌نوازند و تمرین آزادی را از آزادی پلشتی ها و قرآن سوزی‌ها آغاز کرده اند و نعمت زیستن در اقالیم آزاد را چنین کفران میکنند؟

صاحب این قلم و همراهانش سالهاست بر شیعیان بانگ میزنند که خلفای پیامبر را سب و لعن نکنید و دشنام و ناسزا نگویید و تخم نفرت و کینه مپراکنید و آتش دشمنی برنیفروزید ، حالا بیایند و ازین آزادی پروران! بشنوند که اهانت به مقدسات دیگران و دامان فضیلتشان را به رذیلت آلودن شرط و لازمه آزادی است و کسی‌ را به خاطر آن نباید نکوهش کرد!
"حیرت اندر حیرت آمد زین قصص"

من نمی‌دانم اگر فردا و پس فردا رعدی بخروشد و برقی بدرخشد و راه بازگشت آوارگان به وطن هموار شود، این ناسزا گویان چگونه میتوانند بی‌ خفّت و بی‌ خجلت ، چشم در چشم مردان و زنان و دختران و پسران بی‌ شماری بدوزند که عقدشان را در محضر قرآن بسته اند و به آیین محمدی بر یکدگر حلال شده اند و باذن خدا ازیکدیگرکام گرفته اند ، فرزندانشان را محمد و فاطمه نام نهاده اند و الگوی مروّت و شجاعت را در علی‌ دیده اند ؟ نام محمد را بی‌ صلوات بر زبان نمی‌‌آورند و قرآن را بی‌ بوسیدن به دست نمیگیرند و آب خنک را بی‌ یاد تشنگی حسین نمی‌‌نوشند و غبار تربتش را بر دیدگان میسایند.

چگونه می‌توان در خرمن ایمان و آرامش قومی آتش عداوت زد و در میان‌شان به آرامی زیست؟

پدر کشتی‌ و تخم کین کاشتی
پدر کشته را کی‌ بود آشتی‌

با طاعنان دین گریزمی‌گویم : اگر در پی‌ برکندن بیخ اسلامید ، آب در هاون می‌کوبید و جهد بی‌ توفیق می‌کنید. هم خدای مسلمانان (به شهادت قرآن) وعده تثبیت این دین را در زمین داده است، لیظهره علی الدین کله، و هم ( به شهادت تاریخ ) این شجره طیبه محمدی در فزونی و تناوری بوده است و از آمد و رفت کلاغان ، شاخ و برگش نفرسوده است .به قول جلال الدین بلخی : "مصطفا را وعده کرد الطاف حق گر بمیری تو نمیرد این سبق.........او بخفت و بخت و اقبالش نخفت ".

در افتادن با تمدنی چنین ستبر و سترگ نه کاری است خرد. بل
از حریصی عاقبت نادیدن است
بر خود و بر عقل خود خندیدن است "

و به قول خواجه شیراز:
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف‌ای دل! تا باد نپیمایی .

و اگر برای تشفی خاطر چنین می‌کنید ، وجدان شرمگین اخلاق نمیپسندد که دل دیگران را خون کنید تا دل خودتان خوش شود.

... زخم زبان زدن و دل مؤمنان را آزردن از خرد سیاسی به دور است و راهی‌ بدهی نمی‌برد.

اگر قصد روشنگری و خرافه زدایی و دین پیرایی دارید ،بسم الله. راهش نقد علمی‌ و تحلیل محققانه و همدلانه است و فتح باب دیالوگ و قبول شرافتمندانه رقیب، نه طعن و تخفیف و تمسخر.

من در عجبم که چرا از اردوگاه "سکولار" ندایی و صدایی بر نمی خیزد و چرا از تاریخ مغرب زمین درس نمیگیرند و همزبان با مومنان، بر قبیله طاعنان نمی شورند و به نصح ناقدانه ایشان دهان نمی گشایند؟

مگر نهی آنان فقط برعهده دینداران است؟ این همه تلویزیون و اینهمه سایت اینترنتی، روزان و شبان در کار تولید نفرت و فضیحت اند و جدال کفر ودین را دامن می زنند و عقلای قوم نشسته اند و تماشا می کنند و زبان از هدایت بسته اند. سکولارها به داد سکولاریزم برسید! این نفرت فروشی های تندروانه، چهره دین ستیزانه به سکولاریزم خواهدبخشید و در فردای موعود کار بدست همه خواهد داد.

آنچه را آوردم هم از سر غیرت مسلمانی بود هم مصلحت سیاسی و هم دغدغه فرهنگی. آیا کمال بی
فرهنگی و بی تدبیری نیست محبوب مسلمانان را آزردن و در میدان مبارزه با استبداد، آتش اختلاف عقیدتی افروختن؟

باری اگر، ایرانیان همه یهودی یا مسیحی یا.... هم بودند، بی کم وبیش با طاعنان در یهودیت و مسیحیت و... همینگونه خطاب می کردم و آنان را به نقد مشفقانه و ترک طعن دشمنانه فرا می خواندم و مروت و مدارا و ادبl

و حرمت نگهداشتن را که ارزشهای فرادینی اند، در گوششان فرو میخواندم که .
بی‌ادب تنها نه خودرا داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این وجیزه ناقدانه وناصحانه بی تکمله یی تمام نیست. خطابی هم با قبیله فقیهان دارم:

...سفارش من به شما این است که عالم باعمل باشید و در درجه نخست به مقلدان خود بگویید تا در مقدسات دیگران طعن نزنند و خلفای ثلاث را لعن نکنند و آنگاه اگر غم اسلام می خورید و آنرا توانا و آبرومند می خواهید با طاعنان وکافران ازدر محبت درآیید و به نصیحت مشفقانه بپردازید و برای هدایتشان دعای مخلصانه کنید . به کرشمه یی بازار ساحری وناموس سامری را بشکنید. بگذارید از قم بانگ ارشاد و شفقت برخیزد..

از مولانا، چهره متبسم اسلام، بیاموزید:
می‌شنیدم فحش و خر میراندم
رب یسر زیر لب میخواندم -
هر زمان می‌گفتم از سوز درون
اهد قومی انهم‌لا یعلمون

اگر می‌ترسید طعن طاعنان و کفر کافران در استواری درخت پر صلابت اسلام رخنه افکند ، دل دلیر دارید که آن آفت موجب چندین مخافت نیست.

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

و اگر اهانت به رسول مکرم و آل او شما را خشمگین می‌کند ، خشم خود را برای خدا فرو خورید و ادب از بی ادبان بیاموزید و به هوش باشید که:

صد ملک دل به نیم نظر می‌توان خرید
خوبان در این معامله تقصیر میکنند

و چنان که قرآن فرمود: ادفع بالتی احسن . و جادلهم بالتی احسن
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شنیدم که مردان راه خدا
دل دشمنان را نکردند تنگ
تورا کی‌ میسّر شود این مقام
که با دوستانت خلاف است و جنگ
عبدالکریم سروش
خرداد ۱۳۹۱
***
• کافر به معنای نامسلمان است وهیچ بار ارزشی ندارد. این واژه را از آن روی بکار گرفته‌ام که پاره یی از غربت گزیدگان خود را کافِر می شمارند و حتی به آن افتخار می کنند!


 


امروز: مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه به صدور بی دلیل حکم ممنوع المعامله شدن دختر خود اعتراض کرد.

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی چنین اقداماتی را در جهت تحقق راهبرد «النصر بالرعب» و تلاش برای ساکت و مرعوب کردن منتقدان سیاست های نادرست جاری در کشور و حکومت مطلقه فردی خوانده است.

عضو ارشد مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت ایران اسلامی که در قرنطینه زندان اوین به سر می برددر بخشی از نامه خود آورده است:" احتمالا تاکنون متوجه شده اید که چنان چه سازمان اطلاعات سپاه به جای 500 صفحه، 5000 صفحه پرونده علیه این جانب بسازد و دادگاه نمایشی با حکمی فرمایشی چند سال دیگر بر محکومیت زندانم بیفزاید و تمام خویشانم را نیز از حقوق خود محروم کنید، قادر نخواهید بود که مرا از انجام وظیفه انسانی، اسلامی و ملی خود بازدارید و من به یاری خداوند از آن چه حق می دانم دفاع کرده با ارائه چهره ای استبدادی، خشن و ضدحقوق بشر از اسلام و جمهوری اسلامی مقابله خواهم کرد."

تاجزاده در پایان نامه خود ابراز امیدواری کرده است تا این موضوع توسط لاریجانی حل شود تا مجبور نباشد با "ولی" وی مکاتبه کند.

متن کامل این نامه که در اختیار نوروز قرار گرفته است در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای صادق لاریجانی

رئیس محترم قوه قضائیه

با سلام

همان گونه که مستحضرید از سه ماه پیش فرزند این جانب فاطمه سادات تاج زاد بدون ارائه هیچ گونه دلیلی ممنوع المعامله شده و تلاش من برای حل مشکل، از جمله رساندن پیغام به شما بی نتیجه بوده است. بناچار این نامه سرگشاده را برایتان ارسال می کنم:

جناب آقای لاریجانی

به راستی با استناد به کدام مواد و موازین قانونی و شرعی، یک شهروند قانون گرا اما منتقد افزون بر تحمل سال ها حبس و حتی بی بهره شدن از حقوق اولیه خود در زندان، باید شاهد محکومیت همسر و محرومیت فرزندانش از حقوق قانونی و بدیهی خود باشد؟ از مبارزان رژیم ستم شاهی بپرسید شاه و دربار و ساواک، همسر کدام یک از مخالفان قانون گرای خود را به چهارسال حبس محکوم کردند و علاوه بر آن، از دو دخترش یکی را ممنوع الخروج و دیگری را ممنوع المعامله نمودند؟! و به شنود تلفنی بسنده نکرده در اطاق خوابشان نیز شنود گذاشتند؟ تردید ندارم که این اقدامات خلاف قانون و شرع و اخلاق، در جهت تحقق راهبرد «النصر بالرعب» یا «کسب و حفظ قدرت برپایه ترس» انجام می شود و هدف اصلی از این گونه اقدامات از جمله تشکیل پرونده اتهامی جدید علیه زندانیان سیاسی، در ایام حبس، تلاش برای ساکت و مرعوب کردن منتقدان سیاست های نادرست جاری در کشور و حکومت مطلقه فردی است. شما به نیکی آگاهید که مشی و شعار فعالان انتخاباتی و سیاسی بازداشت شده در سه سال گذشته، اجرای کامل قانون اساسی از جمله دو فصل سوم و پنجم آن که بر حقوق شهروندی آحاد ایرانیان تأکید دارد، بوده است.

اما گذشته از آن که عملکرد زندانیان سیاسی قانون گرا که مشی و هدفشان اجرای کامل قانون اساسی و خلاصه نکردن آن در یک اصل و در حقیقت در یک نفر است، بطلان آن راهبرد را به اثبات رسانده است، از جناب عالی می پرسم فرض کنیم جناح حاکم بتواند در عصر اینترنت و ماهواره و تلفن همراه و هم زمان با بهار عربی دهان منتقدان استبداد دینی ومخالفان «احیای مناسبات شاهنشاهی به نام اسلام» را ببندد و آزادی مطبوعات و نیزاطلاع رسانی آزاد، احزاب آزاد، تجمعات آزاد و انتخابات آزاد را برای مدتی به محاق برد، در آن صورت آیا شاهد گرانی و تورم لجام گسیخته، بیکاری روزافزون، فساد مالی- اقتصادی روبه رشد، تضعیف پایه های تولید و پول ملی و چینی شدن اقتصاد کشور آن هم در دوره درآمدهای طلایی نفت نخواهیم بود؟ آیا بزه ها و نابهنجاری های اجتماعی، فرار سرمایه ها، مهاجرت نخبگان و مهم تر از همه سست شدن پایه های ایمان و اعتقاد و اخلاق جامعه پایان خواهد یافت یا مهار خواهد شد؟!

جناب آقای لاریجانی

احتمالا تاکنون متوجه شده اید که چنان چه سازمان اطلاعات سپاه به جای 500 صفحه، 5000 صفحه پرونده علیه این جانب بسازد و دادگاه نمایشی با حکمی فرمایشی چند سال دیگر بر محکومیت زندانم بیفزاید و تمام خویشانم را نیز از حقوق خود محروم کنید، قادر نخواهید بود که مرا از انجام وظیفه انسانی، اسلامی و ملی خود بازدارید و من به یاری خداوند از آن چه حق می دانم دفاع کرده با ارائه چهره ای استبدادی، خشن و ضدحقوق بشر از اسلام و جمهوری اسلامی مقابله خواهم کرد. عجالتاً امیدوارم در حدی اختیار و آزادگی داشته باشید که نام دخترم را از فهرست ممنوع المعامله ها خارج کنید تا مجبور نشوم در این زمینه با «ولیّ» آن جناب مکاتبه کنم.

با احترام

سید مصطفی تاجزاده

اوین 18/2/1391

نامه اعتراضی تاجزاده به رییس قوه قضاییه :


 


امروز: قاضی ناصر سراج گفت: سیزدهمین جلسه دادگاه فساد بزرگ مالی۲۱ خرداد با حضور۹ متهم که اتهامات جدید به پرونده‌شان اضافه شده است، برگزار می‌شود.

به گزارش ایلنا، قاضی ناصر سراج رییس دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی، ضمن اشاره به برگزاری سیزدهمین جلسه دادگاه فساد بزرگ مالی در روز یکشنبه ۲۱ خرداد ماه گفت: در جلسه آینده دادگاه ۹متهم و ۳مطلع حضور خواهند داشت.

قاضی پرونده فساد بزرگ مالی افزود: در سیزدهمين جلسه مه‌آفرید امیرخسروی (متهم ردیف اول پرونده) حضور ندارد و در صورت لزوم به عنوان مطلع در جلسات آتی دادگاه حاضر می‌شود.

گفتنی است سیزدهمین جلسه دادگاه فساد بزرگ مالی با یک هفته وقفه به علت تعطیلات نیمه خرداد در شعبه اول دادگاه عمومی وانقلاب تهران برگزار می‌شود.

بر این اساس در جلسه دوازدهم دادگاه که تا ساعت ۲۱ روز یکشنبه ۷خرداد به طول انجامید مه‌آفرید امیر خسروی در دادگاه حاضرشد و به مدت حدودا ۱۲ساعت دفاعیات خود را کامل کرد.


 


امروز: یک فعال کارگری در کرمان گفت: مصوبات اشتغال‌زایی دولت در سفرهاي استاني به کرمان هنوز محقق نشده است.

به گزارش ایلنا، عباس کاربخش در اين زمينه گفت: در سفرهاي استاني سال‌هاي گذشته دولت به استان کرمان، ساخت هشت واحد صنعتی فولاد در شهرهای مختلف استان جهت فراهم كردن زمینه اشتغال‌زایی وعده داده شده بود که تا به امروز اجرایی نشده است.

دبير اجرايي خانه كارگر كرمان همچنین با بیان اینکه رئيس دولت در آخرین سفر استانی خود به کرمان گفته بود تا پایان دولت نهم ما هیچ بیکاری در استان نخواهیم داشت و حتی برای تامین نیروی کار واحدهاي در دست احداث بايد از نیروهای بیکار استانهای همجوار بهره‌گیری شود، افزود: هنوز بيكاري يكي از معضلات استان كرمان است و هیچ عملی که نشان دهد دولت در راستای اشتغال‌زایی حرکت مي‌كند، مشاهده نمي‌شود.

او با بیان اینکه وضعیت اشتغال در استان کرمان مطلوب نیست اظهار داشت: استان کرمان با داشتن 2.5 میلیون جمعیت بیش از ۸۰۰ هزار نفر جمعیت فعال دارد که از این میزان طبق آمار بیمه شدگان تامین اجتماعی ۲۵۰ هزار نفر نيروي كار شاغل قانوني محسوب مي‌شوند.

كاربخش ادامه داد: از تعداد ۸۰۰ هزار نفر نيروي فعال آماده به كار، ۲۵۰ تا۳۰۰ هزار نفر بیکار یا جویای کار بوده یا در مشاغل کاذب فعالیت می‌کنند.

به گفته اين فعال كارگري، به دليل فقدان فرصت‌هاي شغلي در مناطق جنوبی کشور از جمله کرمان تعداد کارگرانی که به مشاغل کاذب و مخرب روی مي‌آورند رو به افزایش است که اين روند تبعات اجتماعی زیادی به همراه خواهد داشت.

كاربخش در ادامه خواستار تحقق مصوبات اشتغال زایی دولت شد و گفت: دولت می‌تواند در بخشهای مختلف با توجه به استعدادهای اشتغال زایی ويژه مناطق مختلف استان، با ارائه طرح‌های کار‌شناسی شده كشور را از منابع سرشار انساني بهرمند كند.

او همچنین با تشریح وضعیت اشتغال در بخش کشاورزی استان کرمان عنوان کرد: استان کرمان با داشتن ۴۰۰ هزار هکتار باغات مرکبات در مناطق جیرفت و ۲۰۰ هزار هکتار باغات پسته و همچنین ۲۰۰ هزار هکتار نخلستان‌های خرما، از زمینه اشتغال زایی فراواني در بخش کشاورزي داراست.

دبير اجرايي خانه كارگر كرمان افزود: اگر دولت بخواهد با مدیریت صحیح به ازای هر هکتار یک نفر را در بخش کشاورزی بکار گمارد ما شاهد اشتغال جمع کثیری در این بخش خواهیم بود.

او همچنین گفت: با وجود ۴۰ هزار چاه آب در بخش کشاورزی دولت می‌تواند به ازای هر حلقه چاه یک نفر را با مدیریت صحیح در این بخش فعال کند.

كاربخش با بیان اینکه هم اکنون بیشترین فرصت‌هاي شغلي در بخش کشاورزی در اختيار اتباع بیگانه قرار دارد، تصریح کرد: کارگران ايراني بخش کشاورزی به جهت سوء مدیریت و فقدان حقوق ثابت و مکفی و همچنین به جهت بیمه نبودن از فعالیت در این بخش خودداري می‌کنند.

این فعال کارگری در خاتمه اظهار داشت: استان کرمان دارای استعداد اشتغال زایی فراوانی است که باید کار‌شناسی و مدیریت شود این در حالی‌ است که متاسفانه تا به امروز به هیچ یک از این فرصت‌ها و استعداد‌ها توجه‌ای نشده است.


 


امروز: سه ماه پس از افشای قرارداد موسوم به ترکمانچای ارزی و دارایی ۲۵ میلیارد دلاری ملت ایران - معادل یک سال یارانه دریافتی کل مردم - که دولت احمدی نژاد در قراردادی یکسویه در اختیار دولت چین گذاشته تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده شود، تنها نتیجه ای که این افشاگری داشته، فیلترینگ سایت منتشر کننده خبر (بازتاب) بوده و حال آنکه مقامات مسوول حتی به تکذیب این خبر هم نپرداخته اند.

هر چند به نوشته این سایت، در مقطع انتشار خبر در اواخر اسفند ماه سال گذشته برخی نمایندگان مجلس هشتم بررسی این موضوع را لازم دانسته و قول پیگیری دادند، اما رو به پایان بودن مجلس و دغدغه های مرحله دوم انتخابات و رقابت هیات رئیسه مجلس مجال بررسی به این مسائل بی اهمیت! را به مجلس نداد. دولت هم به دلیل درستی خبر نتوانست آن را تکذیب کند.

این سایت اکنون در پیگیری خبر نوشته است: اکنون که مجلس نهم با نمایندگان تازه نفس کار خود را آغاز کرده و ماجرای هیات رئیسه مجلس و اعتبارنامه ها هم در پایان راه است و رئیس مجلس نیز خانه ملت را برادر قدرتمند دولت، نه برادر ذلیل خوانده، از مجلس انتظار می رود این موضوع را پیگیری کند و مانع ضرر و زیان منافع کشور شود.

در خبر سه ماه قبل بازتاب آمده بود:

سرانجام بعد از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی بعد از انقلاب با کشور چین برملا شد.

سه سال قبل مطابق با یک قرارداد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.

بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.

یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.

اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و سایر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.

این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل ۴ درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.

محور سوم این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز ۲۵ میلیارد دلار گذشته است.

به بیان دیگر، ۲۵ میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.

برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل ۲۵ میلیارد دلار موجود بود، حدود ۵۰ میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.


 


امروز: مشاور میرحسین موسوی با تاکید دوباره بر راهکارهایی که بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی برای حل بحران های جاری کشور ارائه کرده، بر حل و فصل عزت مندانه پرونده هسته ای با حفظ منافع کشور و پایان دادن به رقابت های مخرب جناحی درون حاکمیت در این باره تاکید می کند و در عین حال می گوید: رسانه های حکومتی و صدا و سیما عوام فریبی را متوقف کنند و صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارند، وگرنه کمی دیرتر مجبور خواهند شد با اعطای امتیازات حداکثری به امتیازات حداقلی رضایت دهند و بعد نام آن را پیروزی بزرگ بگذارند.

به گزارش کلمه، اردشیر امیر ارجمند با تصریح به اینکه آزاد کردن رهبران جنبش و زندانیان سیاسی، اولین گام برای اصلاح رفتار حاکمیت و حل بحران است، خواستار تغییر روندها و روش ها در عرصه داخلی شد و گفت: مردم دارند زیر بار گرانی و فقر، له می شوند. بیکاری، مشکلات اقتصادی، احتماعی و حتی خانوادگی جامعه را دچار گسست های فراوان جدی کرده است. همبستگی ملی آسیب جدی دیده است. حکومت باید شجاعت گفت و گو با مردم و معترضین را پیدا کند، حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و اشتباهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را اصلاح کند.

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین با دفاع از موضع شورا در جریان انتخابات مجلس نهم، از تخریب های صورت گرفته علیه کسانی که نظر متفاوتی داشتند، ابراز تاسف کرد و ادامه داد: نباید عجولانه زحمات افراد را فراموش کنیم و به راحتی به خود اجازه هتک حرمت و تخریب شخصیت افراد را بدهیم و راه را برای خودنمایی آتش بیاران معرکه باز کنیم.

متن کامل گفت و گو با این فعال سیاسی به شرح زیر است:

کشتارهای اخیر مردم بی گناه در سوریه و تمکین نکردن نیروهای بشار اسد به تعهدات بین المللی، تحولات این کشور را وارد مرحله جدیدی کرده است. ارزیابی شما از این مساله چیست و این امر تا چه میزان می تواند بر تحولات کشور ما تاثیر گذار باشد؟
اصرار بشار اسد و حاکمان دمشق بر ادامه سرکوب و کشتار مردم و ناکارآمدی طرح کوفی عنان در توقف درگیری ها، سوریه و کل منطقه را در وضعیت خطرناکی قرار داده است و متاسفانه زمینه مداخله قدرت های خارجی در منطقه را فراهم ساخته است. بشار اسد متاسفانه به موقع از سرنوشت قذافی درس نگرفت. اصلاحات را به موقع و به معنای واقعی نپذیرفت. فرصت سوزی کرد و حالا شاید دیر شده باشد و کسان دیگری برای مردم سوریه تصمیم بگیرند.
در ایران هم آقایان باید هر چه زودتر دست از لجاجت و عوام فریبی بردارند و در عرصه بین المللی و همچنین و به ویژه در عرصه داخلی تنش زدایی کنند.

در حال حاضر با توجه به ضرب الاجل تحریم های اتحادیه اروپا و ادامه مذاکرات دنباله دار هسته ای از یک سو و جدی تر شدن خطرات ناشی از گزینه های غیر سیاسی از سوی دیگر، راهکارهای پیش روی دولتمردان کشورمان در عرصه بین المللی و داخلی چیست؟
در عرصه بین المللی با شجاعت پرونده هسته ای را که موجب تحریم های فلج کننده بر کشور شده است، به صورت عزت مندانه و با حفظ منافع مهم و اصلی کشور حل و فصل کنند. به مردم اعتماد کنند و با آنها صادق باشند. جناح های مختلف حاکمیت دست از رقابت های مخرب و کارشکنی در این زمینه که مربوط به امنیت ملی و منافع ملی است، بردارند. در عین حال رسانه های حکومتی و صدا و سیما عوام فریبی را متوقف کنند و صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارند، وگرنه کمی دیرتر مجبور خواهند شد با اعطای امتیازات حداکثری به امتیازات حداقلی رضایت دهند و بعد نام آن را پیروزی بزرگ بگذارند.

در عرصه داخلی هم روندها و روش ها را تغییر دهند. قدرت تنها در اعمال خشونت نیست. خشونت بلای قدرت است. کسی واقعا قدرت دارد که بتواند در موقع لازم دست به اصلاحات بزند و از آن نترسد. مردم دارند زیر بار گرانی و فقر، له می شوند. بیکاری، مشکلات اقتصادی، احتماعی و حتی خانوادگی جامعه را دچار گسست های فراوان جدی کرده است. همبستگی ملی آسیب جدی دیده است. حکومت باید شجاعت گفت و گو با مردم و معترضین را پیدا کند، حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و اشتباهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را اصلاح کند. فرافکنی و متهم کردن منتقدان به انواع اتهامات بی اساس، جز افزایش عصبیت ها نتیجه ای نخواهد داشت و مشکلی را حل نخواهد کرد. قطعا واقع بینانه نخواهد بود که بخواهیم همه اینها یک شبه اتفاق بیفتد، ولی باید از جایی شروع کرد. راه رام کردن رودخانه طغیان زده و گل آلود کشور، همانطور که مهندس موسوی می گفت، در جاری ساختن فوری آب روان و زلال به صورت تدریجی و مستمر است.

این اتفاق از کجا باید آغاز شود؟
به نظر من قطعا از آزاد کردن رهبران جنبش و زندانیان سیاسی. بدون آزادی آقایان موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی، هیچ گام دیگری برای اصلاح رفتار حاکمیت قابل باور نخواهد بود.

راه حل های شما بر چه مبنایی است؟ آیا عملکرد جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید در راستای همین راه حل ها بوده است؟
شما نگاه کنید به بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی؛ همین راه حل ها را پیشنهاد می کند. چه چیز غیر معقولی در آن وجود دارد؟ واقعا کف مطالبات است، عاری از هرگونه افراط و تفریط. مفاد آن بیانیه همچنان مبنای عمل ماست. همین طور مواضع صریح آقای کروبی. شورا هم بر اساس منشور خود، با اتخاذ مواضع واقع بینانه معتدل و البته مستحکم و مستمر و تلاش جهت بازتاب عقل جمعی و اجماع سازی در حد ممکن، در همین راستا حرکت کرده است. در کنار اصل تکثر، موازین جهانی حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت و انتخابات آزاد، از اصل مبارزه مسالمت آمیز در چهارچوب قانون اساسی که البته می تواند در فضایی مناسب و متکی بر رای مردم اصلاح شود و خطوط قرمز جنبش در رابطه با سلطنت طلبان، طرفداران مشی مسلحانه و آنهایی که خواهان مداخله قدرتهای خارجی هستند، عدول نکرده است.

به طور مشخص، با توجه به تحلیل هایی ارائه شده در خصوص موضع گیری بخشی از اصلاح طلبان و حامیان جنبش سبز در انتخابات مجلس نهم، برخی معتقدند با توجه به اینکه صندوق رای تنها گزینه پیش روی است، عدم مشارکت و به نوعی تحریم مشارکت در این شرایط تندروی محسوب می شد، ارزیابی شما چیست؟
به هیچ وجه. اولا، مکررا اعلام کردیم که عدم مشارکت در انتخابات مجلس نهم به معنای قهر کردن با صندوق های رای نیست. اما انتخابات معنا و مفهومی دارد، شرایط حداقلی دارد. تا این شرایط مهیا نشود، انتخابات و شرکت در آن معنا ندارد. اقتدارگرایان حاضر نشدند قدم مثبتی را بردارند تا شرایط برای مشارکت فراهم شود. کدامین اصل دموکراتیک یا قاعده عقلی تجویز می کند که ضرورتا و باید در هر انتخاباتی با هر شرایطی شرکت کرد؟
ثانیا، شورا هرگز از واژه تحریم استفاده نکرده و خواستار عدم مشارکت شده است. اما بر اساس چه اصل حقوق یا قاعده سیاسی میتوان از عدم مشارکت یا حتی تحریم انتخابات، ضدیت با نظام را نتیجه گرفت؟
ثالثا، تصمیم بر عدم مشارکت در انتخابات حاصل چند ماه بحث و گفت و گو و تبادل نظر بین نیروهای داخل کشور بوده است. نتیجه عقل جمعی فعالان جنبش سبز بوده است. تصمیم بر عدم مشارکت توسط اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز چه ربطی به تحریم انتخابات توسط اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور دارد؟ آنها که همیشه این کار را می کردند.

یعنی می گویید همه فعالان جنبش سبز معتقد به همین تاکتیک بودند؟
اصلا این طور نیست. جنبش سبز جنبشی متکثر است. عده ای هم موافق نوعی حضور یا تاکتیک های دیگری بودند که در اقلیت قرار گرفتند و عموما بر اساس نظر اکثریت عمل کردند.

در هرحال من از موضع شورا دفاع می کنم و آن را هم دموکراتیک، هم درست و هم در چارچوب قانون و اصول حقوق شهروندی می دانم.

در عین حال به طور جدی معتقدم باید همگی نقد را چه در داخل جنبش و چه در خارج آن بپذیریم، وگرنه دچار همان مشکلی می شویم که حکومت با آن مواجه است و ما با آن مبارزه می کنیم. البته متاسفانه گاهی دیده می شود که در بین مدعیان دموکراسی بردباری لازم وجود ندارد و اصول مفاهمه دموکراتیک رعایت نمی شود.

گفت و گو آداب و البته ادبی دارد که هر دو باید رعایت شود، تا همدلی به وجود آید. وگرنه تنوع و تکثر تبدیل به اختلاف، تفرقه و سپس دشمنی می شود. برای مثال، هر کس حق دارد رای دادن آقای خاتمی را نقد کند، چه در شکل چه در محتوا. ولی تخریب شخصیت ایشان نه اخلاقی است و نه به سود جنبش است. نقد سودمند است، ولی پاره پاره کردن جنبش و ایجاد دوگانه جنبش سبز- اصلاح طلبی و امثالهم و رودررو قرار دادن افراد، گروه ها و شخصیت ها نه تنها مفید نیست، بلکه مخرب است. من فکر می کنم نه آقای خاتمی با این کار موافق است و نه رهبران زندانی جنبش سبز چنین راه و روشی را تایید می کنند. آیا درست است که ما بی صبرانه سرمایه های خود را بسوزانیم؟ رفتاری از این جنس را با آقای خزعلی هم شاهد بودیم.

من معتقد بودم و هستم که عدم مشارکت در انتخابات دوره اول صحیح بود و چون هیچ چیز بین دو دور اول و دوم تغییر نکرده بود، شرکت در دور دوم نادرست و بی فایده بود. به علاوه معتقدم که علی رغم نظرات متنوع همگی باید بر اساس عقل جمعی حرکت کنیم و گرنه شکست خواهیم خورد. اما به هر حال آقای خزعلی تصمیم دیگری گرفتند. ما باید قبل از هر چیز به تصمیم ایشان و یا افرادی مانند ایشان احترام بگذاریم و همچنین به دنبال ارتقا روشهای اجماع سازی در جنبش باشیم. نباید عجولانه زحمات افراد را فراموش کنیم و به راحتی به خود اجازه هتک حرمت و تخریب شخصیت افراد را بدهیم و راه را برای خودنمایی آتش بیاران معرکه باز کنیم. مگر ما مدعی هستیم که آنهایی که خود را در چهارچوب جنبش سبز تعریف نمی کنند یا با آن مخالف هستند، چه در حاکمیت و چه در بیرون آن، همه خائن یا جنایت کار هستند؟ قطعا خیر. فراموش نکنیم که یکی از خواست های ما باز گرداندن اخلاق به سیاست بود.


 


امروز: در پی تداوم روند محرومیت از تحصیل و "ستاره دار" شدن فعالان دانشجویی و دهها تن دیگر از دانشجویان منتقد در کنکور کارشناسی ارشد امسال، شورای دفاع از حق تحصیل، با صدور بیانیه ای "روند مستمر، نهادمند و برنامه ریزی شده محرومیت دانشجویان از حق تحصیل از طریق احکام کمیته انضباطی و ستاره داره کردن دانشجویان در مقاطع عالی" را محکوم کرده و از دولت ایران خواست به اعمال مستمر و نهادمند آپارتاید آموزشی پایان دهد.

به گزارش تارنمای این تشکل مستقل دانشجویی، در بیانیه این شورا همچنین بازگشت صدها تن از دانشجویانی که طی روند غیرقانونی سالهای اخیر از حق اولیه و انسانی تحصیل محروم شده اند، درخواست شده و خاطرنشان گردیده که باید روند محروم کردن دانشجویان از حق تحصیل و ستاره‌دار کردن فعالان دانشجویی متوقف، دانشجویان زندانی و به ویژه دانشجویان محروم از تحصیل که تنها به دلیل مطالبه حق اولیه تحصیل در زندان‌های کشور به سر می‌برند آزاد و امکان ادامه تحصیل دانشجویان ستاره‌دار و محروم از تحصیل میسر شود.

متن کامل اطلاعیه شورای دفاع از حق تحصیل به شرح زیر است:

در روزهای پیش و پس از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شد که روند غیرقانونی ستاره دار کردن دانشجویان از حق تحصیل امسال هم ادامه داشته است و در کنکور کارشناسی ارشد سال ۹۱ نیز ده ها تن از فعالین دانشجویی از تحصیل محروم شده اند. سازمان سنجش کشور که طبق قانون باید یک نهاد علمی بی طرف باشد و به داوری علمی بین داوطلبان آزمون‌های کشوری بپردازد، به شعبه ای از دفاتر بازجویی وزارت اطلاعات و دیگر نهاد های امنیتی بدل شده است.

در روزهای گذشته شورای دفاع از حق تحصیل مستندات متعددی از دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور به دست آورده است که نشان می‌دهد، فعالین دانشجویی از دریافت کارنامه علمی کنکور کارشناسی ارشد محروم شده اند و یا در روزهای قبل از اعلام نتایج این کنکور احضار، بازجویی و تهدید شده اند.

شورای دفاع از حق تحصیل اعلام می‌دارد ده­ها فعال دانشجویی از دریافت کارنامه علمی اولیه کنکور کارشناسی ارشد سال ۹ محروم شده اند. این کارنامه علمی حاوی نمرات علمی، درصد دروس امتحانی و رتبه داوطلبان در گرایش انتخابی آنان است. بر اساس این کارنامه، رتبه علمی و امکان انتخاب رشته داوطلبان فراهم می‌شود. در فایل اینترنتی ده­ها تن از فعالین دانشجویی که از حق تحصیل محروم شده اند به جای درج نمره و رتبه علمی آنان، این جمله ذکر شده است:"داوطلب گرامی به علت نقص پرونده در صورت تمایل از روز سه شنبه مورخ نهم خرداد ماه به سازمان سنجش آموزش کشور واقع در میدان هفت تیر - خیابان کریم خان زند - پلاک ۲۰۴- طبقه دوم مراجعه نمایید."‏

طبقه دوم سازمان سنجش، محل ستاد گزینش دانشجو است. در چند روز اخیر در این طبقه به صورت شفاهی به دانشجویان ستاره دار گفته شده است که به دلیل نداشتن شرایط عمومی از تحصیل محروم هستند و به همین خاطر کارنامه علمی آنها اعلام نمی‌شود. با این حال هیچ برگه کتبی مبنی بر محرومیت دانشجویان از تحصیل به آنها داده نشده است و دانشجویان تنها با این توضیح شفاهی مسئولان سازمان سنجش روبرو شده اند که به خاطر دستور وزارت اطلاعات اجازه اعلام نتایج علمی داوطلبان را ندارند و دانشجویان ستاره دار برای پیگیری مشکلشان باید به نهادهای امنیتی مراجعه کنند. همچنین مسئولان سازمان سنجش، دانشجویان ستاره­دار را از اعلام علنی موضوع منع کرده و نسبت به عواقب احتمالی این کار هشدار داده اند .

شورای دفاع از حق تحصیل تا یک هفته پس از اعلام نتایج کنکور سراسری کارشناسی ارشد، مستندات قطعی عدم ارایۀ کارنامه به ۲۲ داوطلب این آزمون را دریافت کرده است. با این حال بر اساس تجربۀ سالهای قبل، شورا تعداد دانشجویان ستاره­ دار را بسیار بیشتر از این تعداد برآورد می­کند. با توجه به اینکه به علت تهدیدها و فشارهای وزارت علوم و وزارت اطلاعات، امکان شناسایی مستقیم و سریع همه دانشجویان ستاره ­دار دشوار و محدود است، شورا طبق روال هر سالۀ خود، از دانشجویان ستاره دار تقاضا می کند برای معرفی خود به این نهاد به نشانی ایمیل .(setaredar91@gmail.com) نامه بفرستند. بدیهی است کلیه اطلاعات دریافت شده تنها در اختیار شورا بوده و بدون اطلاع و رضایت ایشان منتشر نخواهد شد. همچنین برای آشنایی بیشتر با شورا، صفحۀ اینترنتی http://showra.blogspot.com پیشنهاد می­گردد.

اما در کنار روند فوق، دهها فعال دانشجویی دیگر در اردیبهشت ماه و چند هفته پیش از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد به سازمان سنجش کشور احضار شده و در اتاق های این سازمان توسط ماموران امنیتی بازجویی شده اند. در بعضی دیگر از شهرستانها نیز داوطلبان ستاره دار به دفاتر ستاد خبری اداره اطلاعات در شهر خود احضار شده اند.

در این احضار ها به دانشجویان گفته شده است که در کنکور کارشناسی ارشد رتبه علمی مناسبی دریافت کرده اند و تنها پس از این بازجویی ها و در صورت تعهد کتبی مبنی بر عدم فعالیت سیاسی، صنفی و دانشجویی امکان پذیرفته شدن در کنکور کارشناسی ارشد را خواهند داشت.

این احضارهای در دو هفته آخر اردیبهشت ماه به صورت مداوم ادامه داشته و دانشجویان برای مدت های طولانی در اتاق های سازمان سنجش بازجویی و تهدید شده و در بعضی موارد مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند.

شورای دفاع از حق تحصیل اعلام می‌کند که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی در اقدامی خلاف قانون برگزاری آزمون های علمی سراسری، پیش از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد به کارنامه علمی داوطلبان دسترسی داشته اند و همه ساله سازمان سنجش نتایج علمی داوطلبان را در اختیار این نهاد های غیر مسئول قرار می دهد.

شورا اطلاعات و مستنداتی دریافت کرده است که در کارنامه علمی بعضی دیگر از داوطلبان دست برده شده است و نمره علمی و رتبه آنها با هدف از بین بردن امکان قبولی آنها دستکاری شده است. در دو مورد در کنکور کارشناسی ارشد سال گذشته شورا کارنامه هایی دریافت کرده است که درصدهای دروس امتحانی درج شده در آنها غیرواقعی و غیرممکن است به نحوی که با توجه به تعداد سوالها و شیوه نمره دهی، امکان کسب درصد اعلام شده در آن دروس وجود نداشته است.

همچنین در هفته های گذشته تعدادی از دانشجویان ممتاز از شرکت در آزمونهای پذیرش دوره دکتری محروم شده اند و به آنها اعلام شده است که در لیست سیاه وزارت اطلاعات قرار دارند و نمی‌توانند در آزمون دکتری شرکت کنند.

روند مستمر، نهادمند و برنامه ریزی شده ستاره دار کردن دانشجویان در کنکور کارشناسی ارشد از سال ۸۵ و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است. در سال ۸۵ فعالین دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر از طریق روزنامه سازمان سنجش و مراجعه برای ثبت نام در دانشگاه‌های پذیرفته شده با ستاره‌هایی در فرم ثبت نام مواجه شدند، و دانشجویانی که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتواستند ادامه تحصیل دهند. در سال‌های ۸۶ و ۸۷ همزمان با اینترنتی شدن روند اعلام نتایج كنكور كارشناسی ارشد، فعالین دانشجویی که حائز رتبه‌های قابل قبول و ممتاز شده بودند، اساساً از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند. در سال ۸۸ كه موعد اعلام نتایج اولیه در ایام پیش از انتخابات ریاست جمهوری بود، دانشجویان ستاره‌دار دانشگاه سراسری موفق به دریافت کارنامه و انتخاب رشته شدند، ولی در شهریور ماه و پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی با گزینه «مردود علمی» مواجه شدند و کارنامه نهایی نیز برای این دانشجویان صادر نشد و سایت سازمان سنجش اعلام کرد که این دانشجویان اساساً انتخاب رشته نکرده اند. مجددا در سال‌های ۸۹، ۹۰ و ۹۱ دانشجویان ستاره‌دار در كنكور كارشناسی ارشد از دریافت كارنامه اولیه محروم شدند. در تمام این هفت سال سازمان سنجش هیچگونه مدرک مبنی بر ستاره دار شدن یا محرومیت از تحصیل به دلیل نداشتن صلاحیت عمومی به دانشجویان ارائه نکرده است و تنها پس از مراجعه حضوری داوطلبان به سازمان سنجش به صورت شفاهی به آنها اعلام شده که ستاره‌دار شده اند.

شورا در گزارش تفصیلی اردیبهشت ماه گذشته، مستندات خود مبنی بر غیرقانونی و مجرمانه بودن ستاره دار کردن دانشجویان را ارائه کرده است. شورا معتقد است ستاره دار کردن دانشجویان نقض اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منزله تعطیل کردن این قانون است. هم چنین شورا محرومیت دانشجویان از حق تحصیل را مصداق جنایت آپارتاید و آن را بر خلاف تعهدات بین المللی دولت ایران دانسته که آنها را امضا و به اجرای آنها متعهد شده است. تعدادی از مهمترین این تعهدات که همگی بر حق اولیه و انسانی تحصیل تاکید دارند عبارتند از: اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جنایات آپارتاید و کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی.

شورا معتقد است سازمان سنجش و وزارت علوم صلاحیت اخلاقی و بی طرفی خود برای برگزاری آزمون های علمی را از دست داده اند؛ اتاقهای سازمان سنجش به اتاق بازجویی و ارعاب دانشجویان بدل گشته و این دو نهاد علمی کشور روز به روز از فلسفه وجودی شان که بسط و گسترش عادلانه علم و فراهم کردن امکان تحصیلات عالی برای همه ملت است، دورتر شده اند.

سازمان سنجش کشور و وزارت علوم تحقیقات و فناوری با عدم اعلام نتایج علمی، اعلام مردودی علمی برای دانشجویان ممتاز (در سال ۸۸)، در اختیار گذاشتن و افشا کارنامه علمی داوطلبان نزد نهادهای امنیتی-اطلاعاتی و نهایتا دستکاری کاری نتایج علمی داوطلبان آزمونهای سراسری کشوری، اعتماد عمومی نسبت به بی طرفی و سالم بودن آزمونهایشان را از دست داده اند.

شورای دفاع از حق تحصیل شدیدا روند مستمر، نهادمند و برنامه ریزی شده محرومیت دانشجویان از حق تحصیل از طریق احکام کمیته انضباطی و ستاره داره کردن دانشجویان در مقاطع عالی را محکوم کرده و از دولت ایران می خواهد به اعمال مستمر و نهادمند آپارتاید آموزشی پایان دهد.

شورا خواهان بازگشت صدها تن از دانشجویانی به دانشگاه است که طی این روند غیرقانونی از سال 85 تا کنون از حق اولیه و انسانی تحصیل محروم شده اند، دانشجویانی که یا ستاره دار شده اند یا به واسطه احکام کمیته های انضباطی از تحصیل محروم شده اند.

شورای دفاع از حق تحصیل اعلام می کند خواسته ای جز احترام مقامات حکومتی ایران به اصول قانون اساسی و تعهدات بین‌المللی خویش ندارد و از آنها می خواهد روند محروم کردن دانشجویان از حق تحصیل و ستاره‌دار کردن فعالان دانشجویی را متوقف، دانشجویان زندانی و به ویژه دانشجویان محروم از تحصیل که تنها به دلیل مطالبه حق اولیه تحصیل در زندان‌های کشور به سر می‌برند را آزاد و امکان ادامه تحصیل دانشجویان ستاره‌دار و محروم از تحصیل را میسر کنند.

شورای دفاع از حق تحصیل
۱۶ خرداد ۹۱

اطلاعیه شورای دفاع از حق تحصیل :‏


 


امروز: در پی تداوم وضعیت وخیم جسمانی زندانی سیاسی اعتصابی حسین رونقی ملکی، ۱۱۷ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به رییس این بند، نسبت به خطرات جدی اعتصاب غذای اعتراضی این وبلاگ نویس زندانی هشدار دادند.

به گزارش کلمه، این زندانیان خاطرنشان کرده اند که طبق ماده ۲۹۱ آیین دادرسی کیفری هرگاه اجرای حکم موجب شدت بیماری و تاخیر در بهبودی محکوم علیه باشد، به تشخیص پزشک قانونی و یا پزشک معتمد اجازه ی معالجه در خارج از زندان صادر می شود. با توجه با اینکه در مورد آقای حسین رونقی، پزشکی قانونی رای بر عدم تحمل کیفر داده است و پزشکان متخصص و معالج تاکید بر نگهداری ایشان و پس از عمل در خارج از زندان دارند، اما تا کنون این امر محقق نشده و این عدم رسیدگی موجب ایجاد خطرات جانی برای وی شده و نگرانی فراوانی در بین همبندیان ایشان ایجاد کرده است.

گفتنی است، حسین رونقی، فعال حقوق بشر محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، یکشنبه شب به دلیل وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان هاشمی نژاد منتقل شد اما با تاکید بر اینکه تا زمانی که نتواند از حق مرخصی استفاده کند اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد حتی حاضر به وصل کردن سرم نشده است.

آخرین گزارش ها حاکی است که سیدحسین رونقی با آنکه از طرف ماموران امنیتی برای شکستن اعتصاب غذای خود تحت فشار است و تهدید شده که او را به زندان باز خواهند گرداند و علیه وی به جوسازی رسانه ای خواهند پرداخت، بر حق مرخصی و پیگیری درمان در خارج از زندان تاکید کرده و حاضر به شکستن اعتصاب خود نشده است.

وی شنبه‌ی هفته‌ی گذشته با انتشار نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داده و در قسمتی از نامه نوشته بود: "اینجانب در اعتراض به این رویه های غیر قانونی از تاریخ ششم خرداد ۱۳۹۱ اعلام اعتصاب غذا می کنم و مسوولیت حفظ جان من بر عهده مسوولان جمهوری اسلامی است. این اعتصاب غذا در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان نظیر برخورداری از مرخصی، تلفن، ملاقات و غیره است."

این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر هم اکنون دو سال و نیم است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر می‌برد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

متن نامه ۱۱۷ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به علایی، رییس این بند به شرح زیر است:

بسمه تعالی
ریاست محترم بند ۳۵۰ جناب آقای اعلایی
با سلام و احترام
همانطور که مستحضر هستید، آقای حسین رونقی ملکی که در بند ۳۵۰ دوران محکومیت خود را سپری می کند، دچار بیماری شدید کلیوی است که در دوران حبس به آن دچار شده است و اقدامات درمانی انجام شده در مورد ایشان در دفعات قبل به دلیل اینکه بر خلاف نظر پزشک معالج پس از عمل، ایشان را به زندان بازگردانده اند، نتیجه ای نداشته و حتی اثر منفی بر وضعیت سلامتی وی داشته است.

طبق ماده ۲۹۱ آیین دادرسی کیفری هرگاه اجرای حکم موجب شدت بیماری و تاخیر در بهبودی محکوم علیه باشد، به تشخیص پزشک قانونی و یا پزشک معتمد اجازه ی معالجه در خارج از زندان صادر می شود. با توجه با اینکه در مورد آقای حسین رونقی، پزشکی قانونی رای بر عدم تحمل کیفر داده است و پزشکان متخصص و معالج تاکید بر نگهداری ایشان و پس از عمل در خارج از زندان دارند، اما تا کنون این امر محقق نشده و این عدم رسیدگی موجب ایجاد خطرات جانی برای وی شده و نگرانی فراوانی در بین همبندیان ایشان ایجاد کرده است.

با توجه به سابقه عدم رسیدگی به وضعیت سلامتی زندانیان که در مواردی متاسفانه منجر به فوت آنها، از جمله مرحوم هدی صابر، گردیده است از تمام مسوولین ذیربط درخواست می شود که با رسیدگی هرچه سریعتر به وضعیت درمانی نامبرده مانع از بروز هرگونه اتفاق ناگواری برای وی گردند و همچنین موجبات رفع نگرانی هم بندیان ایشان را فراهم آورند.
بدیهی است تبعات عدم رسیدگی به این امر بر عهده ی مسوولان ذیربط خواهد بود.

اسامی امضا کنندگان این نامه:

۱- امیر خسرو دلیر ثانی
۲- سید مهدی خدایی
۳- مجید اسدی
۴- اسدالله اسدی
۵- محمد هاشمی
۶- حسین ثابت
۷- غلامحسین آذری
۸- حمیدرضا ایزدیاری
۹- محمد داوری
۱۰- محمد سیف زاده
۱۱ - وحید اصغری
۱۲ - باتیر شاه محمد اف
۱۳ - علی رضایی
۱۴- امیر احسان تهرانی
۱۵- سید محمد حسینی
۱۶- (اسعد) بهنام ابراهیم زاده
۱۷- داور حسینی وجدان
۱۸- محمدرضا معتمدنیا
۱۹- مهدی فراحی شاندیز
۲۰- علیرضا اخوان
۲۱- محمد صدیق کبودوند
۲۲- عبدالرضا خزانه داری
۲۳- محمد سلیمانی
۲۴- محمدرضا حسینی
۲۵- معصوم فردیس
۲۶- ابوالفضل عابدینی نصر
۲۷- محسن جوادی افضلی
۲۸- ناصر آذرنیا
۲۹- مجتبی احمدی
۳۰- کامران ایازی
۳۱- محمدرضا پونکی
۳۲- سماء نورانی
۳۳- فرشید فتحی
۳۴- مصطفی نیلی
۳۵- سیامک قادری
۳۶- علی گودرزی
۳۷- احمد کریمی
۳۸- حسین زرینی
۳۹- غلامرضا حسینی
۴۰- سیدمحمد ابراهیمی
۴۱- محمد یاری
۴۲- اکبر یوسفی
۴۳- حمیدرضا مقدسی
۴۴- آرش سقر
۴۵- بهزاد عباسی
۴۶- بهادر علیزاده
۴۷- داود اسدی
۴۸- رضا عزیزی
۴۹- حسین جوانی
۵۰- مرتضی رحیم طایفی
۵۱- محسن دانشپورقدم
۵۲- عبدالرضا دهقان
۵۳- علیرضا نیکوبندری
۵۴- کاظم معتمد
۵۵- شهرام الیاسی
۵۶- افشین حیرتیان
۵۷- علی معزی
۵۸- مصطفی قصلانی
۵۹- مهدی علیزاده
۶۰- اصغر قطان
۶۱- اسدالله هادی
۶۲- فرزاد روحی
۶۳- پوریا شاهپری
۶۴- بهمن صادقی نور
۶۵- مزدک علی نظری
۶۶- افشین اسانلو
۶۷- اسماعیل صحابه
۶۸- احمدرضا یوسفی
۶۹- علیرضا رجایی
۷۰- محمدحسین نعیمی پور
۷۱- سیدعلیرضا بهشتی
۷۲- فیض الله عرب سرخی
۷۳- محمد طاهر قزوینی
۷۴- عماد بهاور
۷۵- جعفر گنجی
۷۶- ابوالفضل قدیانی
۷۷- عبدالله مومنی
۷۸- بهمن احمدی امویی
۷۹- فریدون صیدی راد
۸۰- سعید متین پور
۸۱- مسعود پدرام
۸۲- سید امیر خرم
۸۳- رضا انصاری
۸۴- عبدالفتاح سلطانی
۸۵- دیدار رئوفی
۸۶- حسن اسدی زید آبادی
۸۷- علی جمالی
۸۸- علی ملیحی
۸۹- فرشاد قربان پور
۹۰- وحید لعلی پور
۹۱- سعید جلالی فر
۹۲- قاسم شعله سعدی
۹۳- آرش ریکی
۹۴- بابک داشاب
۹۵- مهران برجی
۹۶- محمد امین هادوی
۹۷- حمزه کرمی
۹۸- محمد علی ولایتی
۹۹- رسول حیدرزاده
۱۰۰- رسول حردانی
۱۰۱- امید نوروزیان
۱۰۲- غلامرضا خسروی
۱۰۳- کوروش کوهکن
۱۰۴- افشین کرم پور
۱۰۵- رضا انصاری
۱۰۶- حیدر عساکره
۱۰۷- علی ایرانی اصل
۱۰۸- علیرضا کیا
۱۰۹- رامین چاوشی
۱۱۰- حمیدرضا مرادی
۱۱۱- امیر اسلامی
۱۱۲- مصطفی دانشجو
۱۱۳- فرشید یداللهی
۱۱۴- علی نعمتی
۱۱۵- عارف درویش
۱۱۶- رضا مولوی
۱۱۷- علی پورسلیمان


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته