امروز: سیدحسن خمینی گفت که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نمیشود.
حجتالاسلام سیدحسن خمینی عصر امروز پنجشنبه در حاشیه مراسم ختم برادرآیت الله موسوی خوئینیها که در مسجد ولیعصر برگزار شد، در گفتوگو با خبرنگاری گفت که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم نمیشود.
پیشتر برخی رسانههای و چهرههای سیاسی از سیدحسن خمینی بهعنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یاد میکردند.
محمدعلی انصاری دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) هم این احتمال را رد کرده و آنرا ناشی از شایعات مطروحه در سایتها و رسانهها دانسته بود.
امروز: میرحسین موسوی: " دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شده و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی می گردد."
کلمه: پس از سه سال و در آستانه سومین سالگرد جنبش سبز مردم ایران، ضرغامی منتصب رهبری در صداو سیما به یک طرفه بودن این رسانه ملی در طول اعتراضات مردمی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری اعتراف می کند و می گوید که برای آرام کردن اوضاع چنین اقدامی را انجام می داده است.
وی نمی گوید در حالی که مسئولیت امنیت و انتظامات کشور نهادهای دیگری هستند و صداو سیما بر اساس اصل یکصد و هفتاد و پنجم باید با رعایت آزادی بیان به نشر افکار مختلف با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور بپردازد، چرا میلیون ها ایرانی را از حق مسلم خود محروم کرده است.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی با ادعای اینکه گفت وگوهای تلویزیونی و مصاحبه های زیادی در این خصوص صورت گرفت، گفت: من شخصا با سران فتنه گفت وگو کردم و به آنها گفتم شما هم بیایید و گفت وگو کنید اما آنها می خواستند یک طرفه بیایند و بیانیه بخوانند، از طرفی برخی از آقایان هم نیامدند و می خواستند ببینند در آینده چه می شود و بخشی هم که مخالف فتنه بودند، برای صحبت کردن شرط می گذاشتند و می خواستند بسیار تند صحبت کنند.
این رییس انتصابی صدا و سیما نمی گوید که مصاحبه های یک طرفه و نادیده گرفتن حق همان ۱۳ میلیونی که ادعا می کنند، را چگونه تضییع کرده و چگونه باعث شده است که بخش وسیعی از جامعه هیچگونه سهمی از صدا و سیمای ملی نداشته باشند و آن را در حد یک رسانه قبیله ای و قومی نازل کرده است.
این سردار که سال هاست کرسی ریاست صدا و سیما را به تسخیر خود در آورده است، پیش از این ادعا کرده بود که "اما درباره حضور آقایان موسوی و کروبی در تلویزیون در شرایط فعلی باید بگویم ماهها قبل از برگزاری انتخابات امکانات و ظرفیتهای مفصلی را در اختیار هر چهار نامزد قرار دادیم. دو سه روز پس از انتخابات ملاقاتی با مهندس موسوی داشتم. در آن ملاقات به ایشان گفتم شما با استفاده از برنامههای تبلیغی مفصل سازمان در آن چند ماه چه جایگاهی در کشور به دست آوردید و اینکه ۱۳ میلیون رایی که آوردید بسیار بالا و قابل توجه است. پس قدر بدانید و با پذیرش قواعد بازی و دموکراسی در صحنه رقابت سیاسی حضور پیدا کنید و ما نیز این آمادگی را داریم که این همکاری را با شما داشته باشیم".
کسی از قواعد بازی سخن می گوید که آوازه سریال های ساخته و پرداخته توهمات خود و دوستانش چون هویت و چراغ و بیست و سی و .... سال هاست آرامش را از کشور ربوده و اتهام زنی های بی مورد و دروغ شان زمینه مهاجرت میلیون ها ایرانی را فراهم کرده است.
او اقبال عمومی مردم به میرحسین موسوی نخست وزیر محبوب امام را فراموش می کند و یادش می رود صدا وسیمای ضرغامی در طول زمان تبلیغات انتخاباتی با همه قوا در اختیار احمدی نژاد و تیمش بود و با اعلام زودرس نتایج انتخابات به تنش در جامعه دامن زد.
این رییس انتصابی صدا و سیما به همین هم بسنده نکرده و گفته بود: ایشان توانایی کنترل اغتشاشاتی را که به دلیل انتشار بیانیههای ایشان در تهران رخ داد، نداشتند. در همان شب اول که حوادث شروع شد تعداد زیادی کشته شدند. اگر این مساله را که در چند خیابان و منطقه مشخص رخ داد به صورت عمومی در شبکههای سراسری مطرح میکردیم، چه پیامی میتوانست داشته باشد؟ توزیع این ناپایداری در سراسر کشور برای آنهایی که رای دادند و از نتیجه رای خود راضی بودند و با شادابی در انتخابات شرکت کرده بودند و حماسهای بزرگ خلق کرده بودند، چه پیامی دارد؟ بنابراین به هیچ وجه دلیل و منطق مناسبی نبود که چون آزادی بیان هست ما هم بیاییم و با مردم چنین حرف بزنیم.
او نمی گوید کسی که توانایی دارد با یک بلند گوی دستی میلیون ها شهروند را که از میدان امام حسین تا میدان آزادی تجمع کرده اند را به سکوت و آرامش فرا بخواند، نخواهد توانست از یک رسانه ملی با صدایی رساتر مردم را به آرامش بخواند!!
ضرغامی نمی گوید که عامل این عدم آرامش چه کسی بوده است؟ بیانیه قانونی و هدفمند میرحسین موسوی یا سخنان و تحریکات کسانی که خود را حامی " نظام" می دانند و برای این قدرت چند روزه بر همه چیز پشت پا زده و چشم به همه واقعیات بسته اند؟
او که از آزادی بیان فقط همین می داند که رسانه ملی را در خدمت "قبیله" خود قرار دهد، مدعی شده بود که این امر با هیچ منطقی مناسب نیست!! منطقی که آقای ضرغامی و دوستانش پیرو ی می کنند با منطقی که آزاد مردان و آزاد زنان دنبال می کنند، تفاوت اساسی دارد.
ضرغامی حافظه تاریخی ندارد که به یاد بیاورد آنجا که میرحسین موسوی متواضعانه و دردمندانه توصیه کرد "برای برقراری آرامش در خیابان ها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمع های مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند، بلکه چنین گردهم آیی هایی را تشویق کنند وصدا و سیما را از قید بدگویی ها و یک طرفه عمل کردن ها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد."
ضرغامی که سابقه جعل سخنان امام خمینی را هم در پرونده خود دارد، سپس اینگونه ابراز عقیده کرد: "شخصا به خاطر علاقهای که به آقای کروبی دارم، آنقدر آقای کروبی را نشان دادیم که بارها خودشان و نزدیکانشان میگفتند این کار خوبی نیست. شاید نسبت حضور آقای کروبی و همفکران شان به بیش از ۱۰ برابر برسد. فکر میکنم بیش از هر کسی ایشان در تلویزیون حضور داشتند. اگر این آقایان بحث ایجاد ثبات و پایداری و حفظ قواعد امروز و این چند ماهه دموکراسی کشور را رعایت کنند- که باید مبتنی بر مصالح کشور باشد- و از این مرحله بگذریم مشکل خاصی برای حضور آنها نداریم."
سیدعزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما که ید طولایی در بر هم زدن آرامش و امنیت کشور در پرونده خود دارد، در همایش امنیت پایدار که به همت دانشگاه جامع امام حسین(ع) برگزار شد، همچنین ادعا کرد: امنیتی کردن اموری که امنیتی نیست، خود باعث از بین بردن امنیت پایدار می شود.
وی در طول اعتراضات قانونی مردم در جریان پس از انتخابات مهندسی شده انتخابات ۸۸ یا سیاه نمایی و وارونه کردن واقعیات ها، به خشونت و امنیتی شده فضای جامعه کمک شایانی کرد، اینک پس از سه سال مدعی می شود که یکی از بهترین پایلوت های بررسی این موضوع فتنه ۸۸ است. حادثه فتنه در اوج قدرتمندی نظام و مشارکت بالای مردم ناگهان اتفاق می افتد و خیلی ها را غافلگیر می کند.
این رییس انتصابی صدا و سیما که طی سه سال گذشته با جعل اخبار و واقعیات منجر به بی اعتمادی بخش وسیعی از جامعه شده است، با فراموش کردن عملکرد خود در طی ماه های پس از انتخابات می گوید: بخشی از کار مقابله با فتنه جمع کردن کف خیابان ها بود که توسط نهادهای امنیتی انجام می شد و در کنار آن باید بر روی افکار عمومی کار بسیار وسیعی انجام می شد.
وی پس از سه سال اعتراف می کند که از رهبری دستور مستقیم می گرفته و می افزاید: رهبری در آن زمان از ما خواستند که جداسازی کنیم و نشان دهیم افرادی که الان در کف خیابان ها امنیت را برهم می زنند، غیر از ۱۳میلیونی هستند که به جریان مقابل رای دادند.
ضرغامی نمی گوید جعل واقعیت حضور سبز مردم در خیابان های شهر با چه منطقی اجرا شده است و او و همراهانش چگونه با قلب حقیقت، و عدم اطلاع رسانی درست و منصفانه مردم را به سمت رسانه های خارجی هدایت کردند.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی در ادامه ادعا کرد: همین طور در چهار سال پیش و ایام عید که آمریکا تبلیغات فراوانی برای حمله به ایران می کرد، ما در جهت خنثی سازی آن گزارش هایی از عادی بودن شرایط در ایران و خرید شب عید مردم پخش می کردیم که این خودش یک کار امنیتی بود.
این در حالی است که تظاهرات مردم در روز ۲۵ بهمن که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام شد، را او و وزیر اطلاعات منصوب رهبری، حضور مردم در خیابان برای خرید نوروز خواندند.
و چه شایسته گفت میردربند که "و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد."
امروز: در پی درگذشت عضو موسس و شورای مرکزی جبهه مشارکت سرکار خانم فریده ماشینی این تشکل با صدور اطلاعیه ای ضمن گرامیداشت یاد و نام ایشان از همه همفکران و همراهان خود خواست در مراسم ترجیم این یار سفر کرده شرکت نمایند.
متن این اطلاعیه به شرح زیر است :
انا لله و انا اليه راجعون
تقدير الهي چنين شد تا در ايامي كه هر لحظه آن براي ملت ما سرشار از خاطرات و عبرتها بود، دوستي شفيق، ياري مهربان، همراهي خستگي ناپذير و شخصيتي بزرگ را از دست بدهيم.
فريده ماشيني كه جان خود را در پرتو آئين جاودانه محمدي و علوي و فاطمي پر بار كرده بود و سرمايه وجود خود را در راه سعادت و نيكبختي بندگان خدا هزينه ميكرد پس از تحمل سالها رنج جسماني و بيماري جانكاه و البته با روحي آزرده از ستم دوران و نابكاري دوست نمايان، جان به جان آفرين تسليم كرد و رحمت و غفران الهي و نعمت جاودان حيات طيبه اخروي را جاگزين اقامت پر درد اين دنياي مادي كرد.
او قرآن پژوهي با ايمان، روشنبين، تلاشگر خستگي ناپذير، انديشمندي دورانديش و درد كشيدهاي راهشناس بود كه در تمام طول حيات پاك و پرثمر خود جز به رهايي انسانها از بيداد و خودخواهي نميانديشيد و تمام توان خود را به كار گرفته بود تا در دوران فريب و تزوير با عمل خود مبلغي بيتوقع براي دين خدا و اسلام رحماني باشد و او كه يار تنهايي خانواده شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بود در دوران جديد جنبش سبز لحظهاي خانواده شهداي اين حركت اميدآفرين را تنها نگذاشت و همواره در كنار آنها و آسيبديدگان بيداد با استمداد از كلام وحي و آيات نور آنها را تسلي ميبخشيد و در عمل خط فارقي ميكشيد بين اسلام محمدي و اسلام طالباني. او نه عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي بلكه سرمايه پرافتخاري براي همه حركتهاي اصلاحطلبانه و بخصوص جنبش زنان بود و در اين راه با سرمايه دانش و ايمان خود، هويت بخش اين جريانها به حساب ميآمد.
اينك ما با قلبي شكسته از فقدان او و نيز هجران دهها همراه در بند ستم با چشمي اشكبار اما دلي پراميد به راهي كه او براي ما گشوده است، پيكر پاك او را نه در دل خاك كه به درياي بيكران رحمت الهي سپرديم و اميد آن داريم كه خداوند به ما نيرويي عطا كند تا با تحمل اين مصيبت كمرشكن، بيش از پيش به عهد خود با او پايبند باشيم و در راه سعادت و بهروزي خلق او تمام توان خود را به كار گيريم كه مسلما آرامش روح اين بانوي هجرت كرده نيز در همين است.
جبهه مشاركت ايران اسلامي ضمن تسليت به همه خانوادههاي داغدار، مخصوصا همسر صبور و متعهد او جناب دكتر رحيم عبادي و فرزندان برومند و شايسته آنها و همه اعضاي جبهه مشاركت ايران اسلامي از عموم دوستداران فضيلت و عدالت دعوت مينمايد در مراسم بزرگداشت اين عزيز سفر كرده شركت كنند
جبهه مشاركت ايران اسلامي
مراسم ختم خانم فریده ماشینی، فعال زنان و عضو موسس و شورای مرکزی جبهه مشارکت روز شنبه 13 خرداد از ساعت 16 الی 17:30 در مسجد نور واقع در میدان فاطمی
امروز: به گزارش منابع خبری، همانند گذشته، ماموران امنیتی مانع برگزاری مراسم ترحیم و بزرگداشت چهره های ملی شده و این بار به خانوادههای عزت الله و هاله سحابی، اجازه برگزاری مراسم اولین سالگرد درگذشت و جان باختن آنها در حسینیه ارشاد را ندادند.
همزمان سایت میزان گزارش داد که جمعی از فعالان سیاسی با انتشار اعلامیهای یاد و خاطره مهندس عزت الله سحابی و هاله سحابی را گرامی داشتند.
بر اساس گزارش تارنمای روز، خانوادههای شامخی (همسر مرحوم هاله) و سحابی قصد داشتند اولین سالگرد این پدر و دختر را در حسینیه ارشاد برگزار کنند اما حامد سحابی میگوید: اجازه ندادند در حسینیه ارشاد مراسم بگیریم. اگر مشکلی پیش نیاید در منزل مراسمی خواهیم گرفت.
خانوادههای شامخی و سحابی قصد داشتند اولین سالگرد این پدر و دختر را در حسینیه ارشاد برگزار کنند اما حامد سحابی، فرزند مهندس سحابی و برادر هاله سحابی میگوید: اجازه ندادند در حسینیه ارشاد مراسم بگیریم. اگر مشکلی پیش نیاید در منزل مراسمی خواهیم گرفت.
او میگوید خانوادهاش سال سختی پشت سر گذاشتهاند اما از مهندس سحابی و هاله آموختهاند که در همه شرایط امیدواری و خوش بینی نسبت به آینده را از دست ندهند و بهترین خبر برای او و خانوادهاش زمانی خواهد بود که دیگر چنین اتفاقاتی برای هیچ کسی در ایران نیفتد.
عزت الله سحابی، رییس سازمان برنامه بودجه در دولت موقت، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو مجلس اول شورای اسلامی و رییس شورای فعالان ملی مذهبی بود که از روز نهم اردیبهشت سال گذشته و به دلیل سکته مغزی به بیمارستان منتقل و در کما بود. او بامداد دهم خرداد سال گذشته در گذشت و یک روز بعد و در جریان تشییع پیکرش، دختر او هم جان باخت.
مسئولان مدعی شده اند که هاله سحابی بر اثر ایست قلبی ساده درگذشته اما همان زمان شاهدان عینی به روز گفتند که برخوردهای ماموران امنیتی و انتظامی در جریان تشییع پیکر آقای سحابی، عامل جان باختن هاله سحابی بوده است. خانم سحابی که از اعضای مادران صلح بود، از زندان به مرخصی آمده بود.
حامد سحابی میگوید مراسمی برای بزرگداشت اولین سالگرد درگذشت پدر و جان باختن خواهرش در منزل برگزار خواهند کرد. او توضیح میدهد: برای اینکه مشکلی پیش نیاید اعلام رسانهای نکردهایم و تنها به دوستان و آشنایان گفتهایم.
گفتنی است، سال گذشته نیز نیروهای امنیتی از برگزاری هرگونه مراسمی برای مهندس سحابی و دخترش ممانعت به عمل آوردند. در همین ارتباط یحیی شامخی، فرزند هاله سحابی به روز گفته بود خانواده آنها اجازه برگزاری هیچ گونه مراسمی برای هاله و عزت الله سحابی را ندارند و از سوی نیروهای امنیتی تحت فشارند.
این فشارها تا حدی بود که هاله سحابی نیمه شب و با نور چراغ ماشین در در بهشت فاطمیه روستای گلندوک لواسان، به خاک سپرده شد.
حامد سحابی نیز گفته بود: تصمیم گرفتهایم هیچ درخواست رسمی نداشته باشیم و اکتفا کنیم به حضور دوستان و آشنایان در منزل خودمان.
چهرههای ملی در یادبود عزت الله و هاله سحابی
جمعی از فعالان سیاسی با انتشار اعلامیهای یاد و خاطره مهندس عزت الله سحابی و هاله سحابی را گرامی داشتند.
به گزارش میزان نیوز، این چهرههای ملی که با انتشار یک اطلاعیه در روزنامه اطلاعات، امروز پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۱، اولین سالگرد درگذشت این دو عضو خاندان سحابی را گرامی داشتند، نوشتند: "یک سال است که عزت الله سحابی، مردی که بیش از شصت سال با قامت استوار در راه آزادی و عدالت اجتماعی به مبارزه علیه استبداد، استعمار و استثمار میپرداخت، کوله بار مبارزه را به زمین نهاده و با هاله عزیز به ابدیت پیوستهاند."
متن این اعلامیه به شرح زیر است:
یاد آر ز شمع مرده ... یاد آر
یک سال است قلب تپندهای که به عشق ایران و مردم سرزمینش میتپید همراه دختر دلبندش از تپش بازایستاده است.
یک سال است که عزت الله سحابی، مردی که بیش از شصت سال با قامت استوار در راه آزادی و عدالت اجتماعی به مبارزه علیه استبداد، استعمار و استثمار میپرداخت، کوله بار مبارزه را به زمین نهاده و با هاله عزیز به ابدیت پیوستهاند.
عزت الله سحابی را زمانی در نهضت ملی ایران در جهت ملی شدن صنعت نفت و استقرار حاکمیت ملی، در انجمن اسلامی دانشجویان به دفاع از آرمانها و عقاید خود، پس از کودتای ۲۸ مرداد در نهضت مقاومت ملی علیه دولت کودتا، در دهه چهل در نهضت آزادی ایران که به محکومیت چهارسال زندان میانجامد، در دهه پنجاه با پشتیبانی از مبارزات مسلحانه که یازده سال زندان برای وی به ارمغان میآورد، پس از انقلاب او را در شورای انقلاب، مدیریت سازمان برنامه، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، و زمانی در کسوت نقادی از حاکمیت و انتشار مجله ایران فردا و تشکیل شورای فعالان ملی مذهبی میبینیم.
بالاخره تن وی تاب مقاومت این قامت استواری و استقامت را نیاورده در حالت اغما و بیهوشی و نگران از آینده ایران به ملاقات پروردگارش به ملکوت اعلی در دهم خرداد ۹۰ میشتابد و فردای آن روز فرزند دلبند وی هاله سحابی که بانوئی عاشق در خدمتگزاری به مردم و قرآن پژوهی توانا و مسلط به تاریخ صدراسلام و تاریخ معاصر ایران بود تاب مفارقت، مهجوریت و دوری از پدر در هنگام تشییع نیاورده پروازکنان به پدر میپیوندد.
به همین جهت یاد و خاطره این عزیزان را در روز پنجشنبه ۱۱ خرداد ۹۱ گرامی داشته و تداوم راه آنان را همچنان خواستاریم.
سعیدآل آقا- فریدون آقاسی-ا دیب برومند-لقا اردلان- عباس امیرانتظام -حسین انصاری راد- حمید احراری- اعظم اکبرزاده- حسن احمدی- محسن احمدی- بهروز برومند- محمد بسته نگار- محمد بهزادی-ابوالفضل بازرگان- محمدحسین بنی اسدی- داود هرمیداس باوند- علی اکبر بدیع زادگان- محمد بهفروزی- رحمت الله برهانی- حبیب الله پیمان- مجید پیمان- عباس پوراظهری- محمدتوسلی- غلامعباس توسلی- علی اصغر تهرانچی- مصطفی تنها- محمد مهدی جعفری- حسین حریری- ابوالفضل حکیمی- زهرا حیدریان- منصوره حمصیان- رسول دادمهر- سعید درودی- رضا رئیس طوسی- حسین رفیعی- بهمن رضاخانی- محمدجواد رجائیان- کورش زعیم- خسرو سیف- علیرضا ساریخانی- حسین شاه حسینی- حسین شاه اویسی- ابراهیم شاکری- پوران شریعت رضوی- هاشم صباغیان- احمدصدر حاج سیدجوادی- اکبر طاهری- یوسف طاهری- اعظم طالقانی- طاهره طالقانی- امیر طیرانی- محمود عمرانی- علی اصغر غروی- علیرضا غروی- نظام الدین قهاری- مصطفی کتیرایی- ناصرکمیلیان-فاطمه گوارائی- لیلا لیاقت- علی اکبر معین فر- ناصر میناچی- علی اصغر معین فر-لطف الله میثمی- محمدمحمدی گرگانی- سیدحسین موسویان- امیر میرخانی- محمدمحمدی اردهالی- خسرو منصوریان-محمدملکی- مهدیه محمدی گرگانی- احمد منتظری- سعید منتظری- مرضیه مرتاضی لنگرودی- فرزین مخبر- محمدتقی نکوفر- بهرام نمازی- مهدی ناطقی- محمود نکوروح- احسان هوشمند- ناصرهاشمی- ابراهیم یزدی- کاظم یزدی- محمودیگانلی.
امروز: محمود احمدی نژاد با فرافکنی و لاپوشانی پیرامون سرکوب مخالفین در ایران و سوریه، پیرامون مقصر کشتار مخالفان در سوریه ادعا کرد: "بعید می دانم که یک دولت ملت خود را بکشد. هیچ نتیجه ای برای هیچ دولتی ندارد و دولت چرا باید مردمش را بکشد. کشتار که هیچ نفعی ندارد."
رئیس دولت دهم در پاسخ به این سوال که "آیا تصاویرمنتشره از نداآقا سلطان، نشان از دیکتاتوری ندارد؟"، ادعا کرد: "از وقوع این حادثه متاسفیم و ملت ایران هم متاسف است هرکس شنید متاثر شد ولی این حادثه توسط افرادی بیرون از نیروهای انتظامی و امنیتی صورت گرفت. همانند اتفاقی که برای تخریب هوگو چاوز ایجاد کردند. این چیز تازه ای نیست که یک فرد توسط بیگانگان کشته می شود. آقا سلطان توسط بیگانگان کشته شد، نیروهای خارجی او را کشتند. از دولت فرانسه نیز انتظار نداشتیم که اینگونه موضع گیری کند. این حوادث همه جای دنیا است. در حوادث اخیر فرانسه نیز آتش سوزی بود. درگیری بود. دعوا و خشونت بود."
محمود احمدی نژاد در گفتگوی ویژه با شبکه تلویزیونی فرانس 24 سعی کرد به سوالات مختلف این شبکه پاسخ داد و همانند دفعات پیشین، برخی سوالات را با سوال پاسخ می داد.
به گزارش ایرنا، رئیس دولت در گفتگو با شبکه فرانس 24 ، پیرامون مذاکرات اتمی و اینکه "غرب در نشست بغداد از ایران خواسته است به غنی سازی بیست درصد پایان دهد"، در خصوص نتایج نشست مسکو گفت: "از این نشست انتظار معجزه نداریم ... قبلا هم گفته ام که غنی سازی بیست درصد حق ماست. البته ما نمی خواستیم از این حق استفاده کنیم و از آژانس بین المللی انرژی اتمی خواستیم نیاز ما را تامین کند. از کشورهایی که به غنی سازی اورانیوم 20 درصد اقدام می کنند خواستیم نیاز ما را تامین کنند ولی نکردند. شروط سیاسی گذاشتند و ما مجبور شدیم به غنی سازی 20 درصد روی بیاوریم. این حق ماست..."
احمدی نژاد افزود: "آنها بمب اتم دارند ما اعتراض نمی کنیم. هر چند که با اساس بمب اتم است مخالفیم . اجازه بدهید به نوع دیگر بیان کنم ، باید رویکرد خود را با ما عوض کنند... ما باید از حق خود استفاده کنیم... اگر ما این تهدیدات را علیه اسراییل داشته باشیم واکنش غرب چگونه خواهد بود؟ آیا قوانین قابل تفسیر است؟... دولت ایران مبتنی بر حق است و کشور مونتاژی نیست."
وی در خصوص سوریه و جنایات اخیر در آن کشور مجبور به موضع گیری شد و در پاسخ خبرنگار گفت: "ما به شدت از این حادثه [حوادث شهرک حواله سوریه] متاثریم و ببینید دو سال است که ملت های منطقه تحت فشار هستند. حق همه ملت هاست که آزاد باشند. انتخاب آزاد داشته باشند و اراده خود را پیاده کنند و استثنایی نیز وجود ندارد. همه مردم سوریه برای ما عزیزند. ما تقسیم بندی نداریم همه ملت ها برای ما عزیزند یک نفر هم کشته شود فاجعه بار است و به شدت متاسفیم. هر کس این جنایت را مرتکب شده محکوم است. با هر هدف و نیتی و امیدوارم این کمیته های حقیقت یاب در محل به حقایقی در این خصوص دست پیدا کنند و اطلاعات اشتباه و غلط کنار برود زیرا طرفین یکدیگر را متهم می کنند. عامل این جنایت باید شناخته و تنبیه شود..."
محمود احمدی نژاد با فرافکنی و لاپوشانی پیرامون سرکوب های خونین در ایران، پیرامون مقصر در سوریه ادعا کرد: "بعید می دانم که یک دولت ملت خود را بکشد. هیچ نتیجه ای برای هیچ دولتی ندارد و دولت چرا باید مردمش را بکشد. کشتاری که هیچ نفعی ندارد باید روشن شود و عامل باید تنبیه و مجازات شود. من استثنایی نکرده ام اما دولت های غربی دنبال بهره برداری از این حادثه هستند. آنها دنبال ضربه زدن به دولت بشار اسد هستند."
مردم ایران آزاد هستند
وی پیرامون حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز به خبرنگار فرانسوی گفت: "شما چند روز ایران بوده اید؟ باید یک هفته در کشورمان بمانید و همه جا را ببینید. مردم ایران مردم آزادی هستند. آنها اظهارنظر می کنند و دولت هم کار خودش را انجام می دهد."
احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که "آیا تصاویرمنتشره از نداآقا سلطان، نشان از دیکتاتوری ندارد؟"، ادعا کرد: "از وقوع این حادثه متاسفیم و ملت ایران هم متاسف است هرکس شنید متاثر شد ولی این حادثه توسط افرادی بیرون از نیروهای انتظامی و امنیتی صورت گرفت. همانند اتفاقی که برای تخریب هوگو چاوز ایجاد کردند. این چیز تازه ای نیست که یک فرد توسط بیگانگان کشته می شود. خانم ندا آقا سلطان توسط بیگانگان کشته شد، نیروهای خارجی او را کشتند. از دولت فرانسه نیز انتظار نداشتیم که اینگونه موضع گیری کند. این حوادث همه جای دنیا است. در حوادث اخیر فرانسه نیز آتش سوزی بود. درگیری بود. دعوا و خشونت بود."
در کشورمان ما حزب سیاسی نداریم
وی پیرامون چالش خود با مجلس نیز گفت: "اکثر نمایندگان از دوستان و همکاران من هستند. انتخابات در ایران کاملا با غرب تفاوت دارد. در کشورمان ما حزب سیاسی نداریم که بگوییم این حزب شکست خورد.کسی با نام هوادار و مخالف دولت در انتخابات شرکت نمی کند ، بر اساس قانون اساسی از من سوال کردند و من هم به مجلس پاسخ دادم . آیا این چیز بدی است که به مجلس پاسخ دادم. آنها سوال کردند ماهم جواب دادیم چیز خاصی نبود البته رسانه ها اخبار زیادی را منتشر کردند. برای من یک امر عادی بود و همانند دیگر فعالیت های من بود."
رابطه با رهبری
وی در خصوص رابطه خود با رهبری گفت: "روابط تعریف شده است و نباید مسایلی را مطرح کنیم اما هیچکس شاهد و سندی ارایه نمی کند. من معمولا به این حرف ها توجه نمی کنم. آنها می خواهند از هیچ داستان بسازند. جایگاه رهبر تعریف شده و جایگاه رییس جمهور نیز تعریف شده است. هر هفته دو ساعت با ایشان دیدار دارم و مساله غیرعادی وجود ندارد."
وی در پاسخ به مجری فرانس 24 در خصوص "زور آزمایی" دولت ایران با غرب گفت: "این تعاریف برای فضای قدرت است که در غرب وجود دارد. این ادبیات در ایران شناخته نمی شود و اصلا به نظر شما این سوال مهم است. مشکل دنیا در اطراف این سوالات است؟ من فکر می کنم که مشکلات بیشتر از اینهاست و باید در خصوص مدیریت جهان بحث کنیم و در همه جای دنیا مشکل هست مشکل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فقر وجود دارد به فرانسه نگاه کنیم که فقر است ... اصلا مشکلات ناشی از این نوع مدیریت جهان است. آنهایی که دلسوز جامعه بشریت هستند باید این مشکلات را حل کنند. این نوع مدیریت بین ملت ها اختلاف می اندازد. من احمدی نژاد همه مردم اروپا را دوست دارم و ناراحتم که مشکلات اقتصادی دارند و دوست دارم که کمک کنم ولی این مدیریت حاکم بر جهان اجازه نمی دهد ."
امروز: به گزارش منابع حقوق بشری، عاطفه نبوی، فعال دانشجویی زندانی، پس از تحمل سه سال زندان بدون مرخصی، روز پنجشنبه با پایان دوران محکومیتاش آزاد شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر وی در پاییز سال ۸۸ از سوی دادگاه به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد و این حکم سپس در دادگاه تجدیدنظر به سه سال حبس کاهش یافت.
عاطفه نبوی، شامگاه روز ۲۵ خردادماه پس از تظاهرات گسترده مردم علیه نتایج انتخابات، در منزل یکی از دوستانش به همراه ۸ نفر دیگر از جمله ضیا نبوی، پسر عموی خود، بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافت. وی به مدت ۳ ماه تحت بازجویی قرار داشت و سپس به بند عمومی منتقل شد.
عاطفه نبوی در دادگاه از اتهام محاربه تبرئه شده و تنها به دلیل شرکت در تظاهرات ۲۵ خرداد حکم محکومیت دریافت کرد. وی در طول سه سال گذشته از حق مرخصی محروم بود.
پس از اعلام حکم محکومیت عاطفه نبوی، کمپینی با عنوان " من عاطفه ام" تشکیل شد که صدها نفر با نوشتن نامههایی در حمایت از عاطفه، اعلام کردند که همه شرکتکنندگان در تظااهرات ۲۵ خرداد هم جرم عاطفه هستند و در صورت زندانی شدن او، آنها نیز میبایست زندانی شوند.
ضیا نبوی، پسرعموی وی و از فعالان دانشجویی محروم از تحصیل، هماکنون در زندان کارون اهواز محکومیت ده ساله خود را میگذراند.
امروز: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه فرمانده نیروی دریایی سپاه از جزایر بوموسی، تنب بزرگ و کوچک بازدید به عمل آورد.
به گزارش ایلنا سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه دریادار پاسدار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه از جزایر بوموسی، تنب بزرگ و کوچک بازدید کردند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ابراز خرسندی و رضایت از سطح و میزان آمادگی دفاعی یگانهای رزمی و تقدیر از اراده و همت مردم بوموسی در عرصههای حمایت از آرمانهای انقلاب اسلامی بويژه در دوران دفاع مقدس گفت: آنچه بدون تردید در هر جمع بسیجی به خاطر هر انسان میآید بحث مبارزه در راه توسعه اسلام و تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب است.
وی افزود: خدا را شکر میکنیم که همین نگاه و تفکر بسیجی، امروز در اقصی نقاط جهان توسعه پیدا کرده و استکبار جهانی، صهیونیسم بین الملل و کشورهای حامی آنها را به وحشت انداخته است.
سرلشکر جعفری با اشاره به اینکه نگاه مبارزه با ظلم و استکبار جهانی مایه خیر و برکت انقلاب اسلامی شده است تصریح کرد: در سایه این نگاه، جوامع و ملل اسلامی می توانند با اتکا به توانمندیهایشان امنیت و آرامش خود را تامین و با کمک یکدیگر دست ایادی استکبار از کشورهای اسلامی را قطع کنند.
فرمانده کل سپاه اظهار داشت: ما دست دوستی و برادری کشورهای اسلامی بويژه کشورهای حوزه جنوبی خلیجفارس را میفشاریم و از آنها می خواهیم با کمک همدیگر و با اتحاد و برادری دست استکبار جهانی را از منطقه کوتاه و امنیت آبها و سواحل را خودمان تامین نماییم و دشمنان را نا امید و باعث عزت هر چه بیشتر اسلام عزیز باشیم.
سردار جعفری تاکید کرد: این نگاه در جای جای ایران اسلامی بويژه در سواحل جنوبی خلیج فارس و جزایر حساس و استراتژيکی این منطقه در بین مردم وجود دارد.
در این دیدار دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه از میزان آمادگی و توانمندی یگانهای مستقر در جزایر سه گانه گزارشی ارائه کرد.
همچنین سردار بارانی فرمانده سپاه امام سجاد (ع) استان هرمزگان و آقای موسوی فرماندار شهرستان بوموسی نیز وضعیت جزیره بوموسی و ساکنین آن را تشریح کردند.
امروز: بیش از 800 میلیارد تومان از اوراق مشارکت منتشر شده در سال 90 مشتری نداشته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، مجموع اوراق مشارکت منتشر شده در 11 ماهه سال 90 بیش از 3490 میلیارد تومان بوده است که در این مدت 2676 میلیارد تومان آن فروش رفت و بیش از 800 میلیارد تومان به فروش نرفت.
بنابراین گزارش، از مجموع اوراق مشارکت منتشر شده در سال گذشته، 3280 میلیارد تومان اوراق مشارکت دولتی غیربودجه ای بوده است که متعلق به شرکتهای توسعه منابع آب و نیروی ایران، نفت و گاز پارس، ساخت و توسعه زیربناهای حمل و نقل کشور و سازمان توسعه برق ایران بوده و 2522 میلیارد تومان آن به فروش رفته است.
شهرداری مراکز استانها و کلان شهرها نیز در سال گذشته 210 میلیارد تومان ارواق مشارکت منتشر کردند که 154 میلیارد تومان آن به فروش رفت. شهرداری تبریز، کاشان و مشهد جزو این شهرداری ها بودند.
امروز: عبدالحسین روحالامینی گفت: سعید مرتضوی با عنوان معاونت در قتل تفهیم اتهام شده است و ما هم منتظز تشکیل دادگاه هستیم.
به گزارش فارس، عبدالحسین روحالامینی پدر محسن روحالامینی یکی از کشتهشدگان حادثه کهریزک درباره پرونده سعید مرتضوی در این رابطه اظهار داشت: این شخص جلب به دادرسی شده است و این جلب به دادرسی مربوط به قبل از عید و همچنین قبل از انتصاب وی در سمت ریاست سازمان تأمین اجتماعی بوده است.
وی ادامه داد: هنوز کیفرخواست این فرد صادر نشده است اما احضار شده و به عنوان معاونت در قتل عمد تفهیم اتهام شده است ولی نمیدانم آخرین دفاع از او اخذ شده است یا خیر.
روحالامینی با بیان اینکه امیدواریم هرچه زودتر کیفرخواست صادر شود گفت: بازپرس پرونده هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده اما گفته که کار تمام شده است و فقط باید پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.
وی خاطرنشان کرد: تا جایی که میدانم کیفرخواست تا هفته قبل صادر نشده بود اما در شرف صادر شدن است و ما هم منتظر تشکیل دادگاه هستیم.
امروز: بنیاد عبدالرحمن برومند* عفو بین الملل* عرصه سوم* ماده ی ۱۹* جامعه بین المللی بهاییان* کمیته گزارشگران حقوق بشر* موسسه مطالعات حقوق بشر قاهره* دانشجویان سبز حامی دموکراسی برای ایران - جنوب کالیفرنیا مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران* دیده بان حقوق بشر* کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران* فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر* مرکز اسناد حقوق بشر ایران* جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران* جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی* انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه جورج واشینگتن* اتحاد برای ایران
بیانیه مشترک در مورد حق تحصیل و آزادی علمی در ایران
سازمان های امضا کننده ی این بیانیه ـ ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی نامبرده در بالا ـ نگرانی عمیق خود را از وضعیت نگران کننده آزادی علمی در جمهوری اسلامی ایران ابراز می کنند؛ به ویژه، در زمینه نقض آزادی بیان، آزادی تشکل و گردهم آیی در محوطه های دانشگاهی، و نیز رویه های نهادینه شده ای که برای مقامات دولتی این امکان را فراهم آورده است تا به صورت خودسرانه دانشجویان را اخراج و یا از تحصیل محروم و مدرسان و استادان آموزش عالی را به خاطرعقاید و یا فعالیت های سیاسی شان از کار برکنار کنند. از سال ۲۰۰۹ تا کنون بیش از ششصد دانشجو، و همچنین چندین استاد دانشگاه، بازداشت شده و بسیاری از آنان سپس به زندان افتاده اند. علاوه بر این، صدها تن به خاطر فعالیت های سیاسی خود از تحصیل محروم شده اند.
حق تحصیل برای تمامی انسان ها و بدون هرگونه تبعیضی به صراحت در پیمان های بین المللی، از جمله آن دسته از معاهده هایی که ایران امضا کرده است، تضمین شده است؛ از جمله در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آنرا تضمین کرده است. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و کنوانسیون بین المللی حذف تبعیض نژادی (CERD) نیز به نوبه ی خود حقوق افراد در آزادی عقیده، بیان، تشکل و گردهم آیی را مورد حمایت قرار می دهند و اعمال تبعیض علیه افراد به خاطر نژاد، جنسیت، مذهب یا اعتقاد، یا قومیت یا عقاید سیاسی یا عقاید دیگر را منع می کنند. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی همچنین از حقوق اقلیت ها، در اشتراک با دیگران، حمایت می کند تا بتوانند از فرهنگ خود بهره مند شوند، به مذهب خود عمل کنند و زبان خود را به کار برند.
نظریه عمومی شماره ی ۱۳ مربوط به میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) در سال ۱۹۹۹، در تعریف آزادی علمی از جمله این موارد را متذکر شده است:
«اختیار افراد در بیان آزادانه نظرات خود پیرامون موسسه یا دستگاهی که در آن مشغول به کار هستند، انجام وظایف خود بدون تبعیض و یا داشتن هراس از سرکوب توسط دولت یا عوامل دیگر، مشارکت در نهادهای علمی حرفه ای یا انتخابی، و بهره مند شدن از تمامی حقوق بشر که در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده و در مورد سایر افراد همان حوزه قابل اعمال است».
علاوه بر این، بر اساس نظریه عمومی شماره ی ۱۳ مربوط به میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) «محرومیت دانشجویان و مدرسان از آزادی علمی» ناقض ماده ی ۱۳ این میثاق (ICESCR) است.
خط مشی مورد توصیه یونسکو در رابطه با وضعیت مدرسان آموزش عالی در سال ۱۹۹۷ عنوان می کند که از حق تحصیل «تنها در محیطی می توان به طور کامل بهره مند شد که استقلال موسسات آموزش عالی و آزادی علمی وجود داشته باشد.» آزادی علمی در آن خط مشی به این صورت تعریف می شود:
«بدون اعمال محدودیت از جانب ایدئولوژی رسمی، آزادی تدریس و مباحثه، آزادی انجام تحقیق و پخش و انتشار نتایج آن، آزادی بیان عقاید و نظرات، آزادی از سانسور نهادینه، و آزادی مشارکت در نهادهای تخصصی و انتخابی... بدون هرگونه تبعیضی و بدون داشتن هراس از سرکوب توسط حکومت یا سایر مراجع.»
خط مشی یونسکو در ادامه تاکید می کند که استادان نباید به تدریس مطالبی که بر خلاف دانش و عقاید آنهاست واداشته شوند، نباید مجبور به استفاده از برنامه های درسی و یا روش هایی شوند که در تضاد با استانداردهای بین المللی حقوق بشری هستند، و نمی بایست به هیچ وجه در معرض اخراج قرار بگیرند، مگر آنکه دلایل کافی در ارتباط با عملکرد حرفه ای آنها وجود داشته باشد و این دلایل در پیشگاه اشخاص ثالث مستقل و بی طرف مطرح گردد و مورد رسیدگی قرار بگیرد. با توجه به این استانداردها و معیارها، موسسات آموزش عالی می بایست از آزادی علمی و حقوق بشر اساسی پشتیبانی کنند، از رفتار منصفانه و عادلانه با دانشجویان اطمینان حاصل کنند، سیاست هایی اتخاذ کنند که متضمن برخورد یکسان و برابر با زنان و اقلیت ها باشند و تضمین کنند که خشونت، ارعاب و آزار و اذیت مانع کار کادر آموزش عالی نشود.
با این حال در ایران، دانشجویان و استادان دانشگاه به خاطرعقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود، کماکان با نقض روزمره و فراگیر حقوق خود مواجه هستند. شبکه ی آموزش و حقوق علمی (NEAR)، سازمان غیردولتی و مستقلی که بر وضعیت آزادی علمی نظارت دارد، در سال ۲۰۱۱ حداقل ۹۲ مورد نقض حقوق علمی در ایران را ثبت کرده است. دفتر تحکیم وحدت، بزرگترین سازمان مستقل دانشجویی در ایران، گزارش داده است که در فاصله ماه مارس سال ۲۰۰۹ تا ماه فوریه سال ۲۰۱۲، حداقل ۳۹۶ دانشجو به علت ابراز مخالفت سیاسی مسالمت آمیز یا مخالفت های مسالمت آمیز دیگر توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از ادامه تحصیل محروم شده اند. علاوه بر این، حداقل ۶۳۴ دانشجو توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت، و ۲۵۴ دانشجو به دلایل مشابه محاکمه شده اند که بر امکان ادامه تحصیل آنان تاثیر گذاشته است. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال ۲۰۰۹ دفتر تحکیم وحدت را به علت «شرکت در فعالیت هایی که امنیت ملی را به مخاطره انداخته» یک اتحادیه غیرقانونی اعلام کرد.
سازمان های امضاکننده می گویند اطلاعاتی جمع آوری کرده اند حاکی از آن که مقامات ایرانی مرتبا فعالان دانشجویی در ایران را به خاطر انتقادات مسالمت آمیزشان از سیاست های حکومت، مورد تهدید، تعلیق از تحصیل، بازداشت، تعقیب و پیگرد قانونی قرار می دهند و محکوم می کنند. این مقامات همچنین صدها گردهمایی، سازمان مستقل و نشریه دانشجویی را از ادامه فعالیت بازداشته اند. در حال حاضر بیش از ۳۰ دانشجو تنها به خاطر استفاده از حق خود در آزادی بیان، تشکل و گردهم آیی، از طریق بیان نظرات خود، شرکت در تظاهرات، و یا عضویت در سازمان های دانشجویی مستقل و منتقد دولت، در زندان محکومیت های طولانی حبس خود را می گذرانند ... این دانشجویان در مجموع به بیش از ۱۳۰ سال زندان محکوم شده اند؛ احکام زندان برخی از آنان به ۱۵ سال نیز می رسد.
سازمان های امضاکننده نگرانی دیگر خود را از این مهم ابراز کرده اند که ظاهرا دولت ایران دانشجویان متقاضی ورود به دوره های بالاتر از کارشناسی و نیز داوطلبان تدریس در دوره های آموزش عالی را بر اساس عقاید ایدئولوژیک آنها مورد گزینش قرار می دهد. به منظور ممانعت از بروز مخالفت سیاسی در مراکز دانشگاهی، شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشجویان داوطلب ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی پیش نیازهای عقیدتی و سیاسی وضع کرده است (http://www.iranculture.org/fa/Defau...). این مقررات دانشجویان را ملزم به اعتقاد به اسلام و یا یکی از ادیان دیگرمورد شناسایی حکومت می کند و احراز «عدم معاندت آنها با جمهوری اسلامی» و نداشتن «فساد اخلاقی» آنها را ضروری می داند. این مقررات توسط وزارت اطلاعات، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و کمیته های انضباطی دانشگاه ها مورد استفاده قرار می گیرند تا به صورت «خودسرانه» بر دانشجویان اعمال فشار کنند و آنها را به خاطر عقاید و نظراتشان مورد مجازات قرار دهند، و از جمله آنها را از پذیرش و ثبت نام در دانشگاه ها محروم کنند. به این ترتیب، این مقررات ناقض ماده ی ۳ قانون اساسی ایران هستند که به صراحت حق تحصیل را برای تمامی شهروندان تضمین کرده است.
سازمان های امضاکننده همچنین عنوان کرده اند که واحد های اطلاعاتی و شبه نظامی در ایران، از جمله نیروی شبه نظامی بسیج، حضور فعالی در مراکز دانشگاهی دارند و در برخوردهای خشونت آمیز با دانشجویان مشارکت می کنند؛ از جمله با حملات مکرر به گردهم آیی های مسالمت آمیز دانشجویان و خوابگاه ها که جراحات جدی و مرگ چندین تن از دانشجویان را در پی داشته است. اگرچه وقوع چنین حملاتی به مراکز دانشگاهی بی سابقه نبوده است، وقوع آنها در پی انتخابات مورد مناقشه سال ۲۰۰۹ در دانشگاه های سراسر کشور افزایش چشمگیری داشته است http://www.guardian.co.uk/world/200....
علاوه بر این، اقلیت های ایران در دوره های تحصیلی آموزش عالی با محرومیت و تبعیض سیستماتیک مواجه هستند. مقامات ایران مشخصا پیروان آیین بهایی را مورد هدف قرار داده و آنها را، تنها به خاطر عقاید مذهبی شان، از ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی محروم می کنند. اساس این کار مقررات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اعتقاد به اسلام یا یکی از ادیان اقلیت مورد شناسایی رسمی حکومت را که شامل آیین بهایی نیست به عنوان شرط تحصیل در دانشگاه ها تعیین کرده است. سازمان های امضاکننده گفته اند که بنا بر اطلاع آنها از ورود صدها تن از دانشجویان واجد شرایط بهایی به دانشگاه های دولتی و خصوصی و مراکز آموزش حرفه ای جلوگیری به عمل آمده است. در سال ۲۰۱۱، مقامات ایرانی به موسسه ی آموزش عالی بهاییان (BIHE)، که به عنوان یک دانشگاه مکاتبه ای آنلاین در سال ۱۹۸۷ تاسیس شده، یورش بردند و سی مدرس آن را بازداشت و زندانی کردند. حداقل نه تن از این مدرسان با اتهاماتی مرتبط با استفاده ی مسالمت آمیز از آزادی بیان، تشکل و گردهم آیی محکوم شده اند و هم اکنون گویا هفت تن از آنان دوران محکومیت خود را در زندان سپری می کنند.
فعالان دانشجویی که برای دفاع از حقوق اقلیت های قومی فعالیت می کنند، به خاطر ابراز نارضایتی از تبعیض علیه خود معمولا با خشن ترین مجازات ها توسط مقامات ایرانی مواجه می شوند؛ از جمله با بازداشت های خودسرانه و گاه خشونت آمیز، حکم های سنگین زندان و حتی در برخی موارد، با حکم اعدام. برای نمونه، در سال ۲۰۱۱، چهار تن از اعضای اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کُرد بازداشت و چندین نفر دیگر از اعضای آن به نهادها و ارگان های اطلاعاتی امنیتی احضار شدند.
همچنین، تبعیض علیه زنان در سیستم آموزش عالی ایران افزایش یافته است. جداسازی جنسیتی که اخیرا در برخی دانشگاه به اجرا گذاشته شده است این سوال را پیش می آورد که آیا، به شرط وجود ظرفیت و آنگونه که قوانین بین المللی مقرر کرده اند، زنان و مردان به آموزش عالی با کیفیت یکسان دسترسی برابر خواهند داشت یا خیر. گزارش هایی مبنی بر اعمال سهمیه هایی از جانب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که پذیرش زنان در برخی از رشته های تحصیلی دانشگاهی را محدود می کنند، حاکی از آن است که زنان برای استفاده از حق خود مبنی بر دسترسی بدون تبعیض به آموزش عالی، با محدودیت های فزاینده ای روبه رو هستند. به نظر می رسد این سهمیه ها به منظور افزایش نسبت تعداد دانشجویان پسر پذیرفته شده در دانشگاه ها و کاهش دسترسی زنان به برخی رشته های تحصیلی مشخص، طراحی شده اند. این گونه محدودیت ها بر امکان انتخاب تحصیلی زنان، ناقض اصل ممنوعیت تبعیض و نیزتعهدهای ایران تحت قوانین بین المللی هستند. این قوانین از دولت ها می خواهند تا اطمینان حاصل کنند که زنان و مردان به صورت برابر از حق تحصیل برخوردار خواهند بود. علاوه بر این، در واقعه ای آزاردهنده و ناخوشایند در اردیبهشت ماه، ماموران انتظامات دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن تعدادی از دانشجویان دختر را به علت عدم رعایت معیارهای حجاب مورد اهانت و ضرب و شتم قرار داده اند.
وضعیت استادان و مدرسان آموزش عالی چندان بهتر نیست. از انتخابات سال ۲۰۰۹ تا کنون، مقامات ایرانی بیش از یکصد تن از استادان دانشگاه را به خاطر عقاید سیاسی شان و یا مخالفت با دولت اخراج کرده اند. این عمل در مغایرت با تعهدهای ایران بر اساس ماده ی ۱۳ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) است که آزادی علمی و استقلال دانشگاه ها را تضمین می کند. در حال حاضرچندین استاد دانشگاه، تنها به علت ابراز مسالمت آمیز نظرات مخالف خود با حکومت، محکومیت زندان خود را سپری می کنند.
و سرانجام، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برنامه ای را در دستور کار قرار داده که هدف آن «تطبیق دادن» برخی از رشته های تحصیلی با ایدئولوژی اسلامی به تعریف حکومت است. رشته های حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، هنر و مدیریت فرهنگی، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روانشناسی وعلوم سیاسی از این جمله هستند. چنین سیاستی به معنای نقض شدید آزادی علمی از طریق اعمال سانسور مستقیم و کنترل ایدئولوژیک آموزش عالی توسط دولت است.
سازمان های امضاکننده قویا از مقامات ایرانی می خواهند تا ایران به تعهدهای بین المللی خود برای پاسداشت حق تحصیل و آزادی علمی از راه های زیر عمل کند:
• فورا و بی هیچ قید و شرطی، تمامی دانشجویان و مدرسان آموزش عالی در ایران را، که به خاطر استفادهی مسالمت آمیز از حق آزادی بیان، تشکل و گردهم آیی زندانی شده اند، آزاد کنند، از جمله مدرسان موسسه آموزش عالی بهاییان، و نیز کسانی را که نظرات سیاسی خود را بیان کرده اند. (لیست های اسامی در پایین آمده است)؛
• به شناسایی و برخورد منظم با دانشجویان به خاطر عقاید، و یا فعالیت های سیاسی، مدنی یا مذهبی شان پایان دهند و مقررات پذیرش دانشجو و نیز مقررات مربوط به کمیته های انضباطی را مورد تغییر و بازبینی قرار دهند، به گونه ای که از رعایت اصول آزادی بیان، تشکل و گردهمآیی اطمینان حاصل شود؛
• تمامی واحدهای اطلاعاتی و شبه نظامیان بسیج را از مراکز دانشگاهی بیرون ببرند؛
• به سازمان های دانشجویی مستقل و مسالمت جوی ایرانی اجازه دهند تا آزادانه و بدون دخالت و مزاحمت از جانب نهادها و مقامات دولتی به فعالیت بپردازند؛
• به سیاست های تبعیض آمیز علیه زنان پایان دهند، از جمله به سیستم سهمیه بندی که مشارکت زنان در مقطع آموزش عالی را محدود می سازد و به جداسازی جنسیتی که ممکن است به اعمال تبعیض علیه زنان در مقطع آموزش عالی و محدودیت ها بر مراکز دانشگاهی و رشته های تحصیلی که زنان امکان حضور در آنها را دارند، بیانجامد؛ و همچنین اجبار به رعایت استانداردهای پوششی برای زنان را که ناقض حقوق شخصی، آزادی بیان و آزادی مذهب و عقیده است، متوقف سازند؛
• به تمامی سیاست ها و اقدام هایی که علیه اقلیت های مذهبی و قومی در ایران، به ویژه جامعه بهایی، تبعیض اعمال می کنند، یا به طریقی حقوق آنها را نقض می کنند، پایان دهند، از جمله در ارتباط با امکان دسترسی آنها به آموزش عالی و آزادی علمی؛
• به سیاست استخدام، ارتقا و یا اخراج مدرسان موسسات آموزش عالی بر اساس عقاید شخصی و سیاسی آنها خاتمه دهند و کمیته های دانشگاهی مستقلی برای بازبینی پرونده ی استادان اخراج شده تشکیل دهند و استادانی را که به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک اخراج شده اند به مقام و موقعیت سابق خود بازگردانند؛
• اطمینان حاصل کنند که مدیریت دانشگاه ها، برنامه های درسی، و فرآیند پذیرش در دانشگاه ها مستقل از کنترل دولت، به دور از گزینش ایدئولوژیک، از جمله بر پایه مقررات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، باشند و استانداردهای بین المللی آزادی علمی به تعیین یونسکو و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را رعایت کنند.
***************
دانشجویان زندانی در ایران
بهاره هدایت، ضیا نبوی، مجید دری، مجید توکلی، ایقان شهیدی، علی اکبر محمدزاده، علی ملیحی، حسن اسدی زیدآبادی، حامد امیدی، سعید جلالی فر، مهدی خدایی، میلاد کریمی، بابک داشاب، حامد روحی نژاد، حسین رونقی ملکی، شاهین زینعلی، آرش صادقی، جواد علیخانی، امید کوکبی، حبیب الله لطیفی (محکوم به اعدام)، شبنم مددزاده، عاطفه نبوی، فرشته شیرازی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی، مهرداد کرمی، علی جمالی، محمد احدی، روح الله روزی طلب، سما نورانی، عماد بهاور و کاوه رضایی شیراز
مدرسان و استادان دانشگاهِ زندانی در ایران
مسعود سپهر، قربانعلی بهزادیان نژاد، قاسم شعله سعدی، داوود سلیمانی، محسن میردامادی، زهرا رهنورد (حبس خانگی) و احمد میری
مدرسان موسسه آموزش عالی بهاییان:
محمود با دوام، ریاض سبحانی، رامین زیبایی، فرهاد صدقی، نوشین خادم، کامران مرتضایی و کامران رحیمیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر