-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱۴, یکشنبه

Latest News from 30Mail for 06/03/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/3/13
  •  

    مسعود
    تجربه‌های آزاد

    تویِ یکی از این واحدهایِ دانشگاهی یک شهرِ بزرگ درس می خواند. دیروز بهش زنگ زدم، حال و حوصله نداشت. همان روز از حراستِ دانشگاه تماس گرفته بودند و ازش خواسته بودند سری بهشان بزند. تا جایی که من می شناسمش آدم صاف و ساده و بی حاشیه ای است. بعد از تلفن، بلند شده بود رفته بود دانشگاه؛ آنجا برگه ای جلویِ رویش گذاشته بودند که به خاطرِ مشکلِ اخلاقی اجازه ی شرکت در امتحاناتِ پایانِ این ترم را نداری… می گفت: «جا خوردم، وا رفتم… من؟ مشکل اخلاقی؟»

    پیگیر شده بود، بهش گفته بودند: «گزارش شده که با لاکِ ناخن رنگی می آیی دانشگاه و این طور دانشجوهایِ پسر را تحریک می کنی.» بعد یک به یک برایش گفته بودند که کجا و با چه رنگِ لاکی یا چه نوع آرایشی تویِ محیطِ دانشگاه دیده شده است.

    ترمِ آخرش است و دور از خانواده هم درس می خواند، بنابراین از ترمِ دیگر هم بهانه و دلیلی برایِ ماندن در شهرِ دانشگاهی اش ندارد. گفت: «این همه مدت تویِ محیطِ دانشگاه سرم به کارِ خودم بود و فقط رفته و آمده بودم، حالا بی دلیل داشتند وصله ای بهم می چسباندند، واقعا مانده بودم که تویِ این اوضاع چه باید بکنم؟» افتاده بود به التماس کردن که گزارش را رد نکنند، کاری کرده بود که آخرِ سر ازش تعهد گرفته بودند و قول داده بودند که گزارش مشکلِ اخلاقی به خاطرِ لاک زدن تویِ پرونده اش درج نمی شود. وقتِ بیرون آمدن از اتاق بهش گفته بودند: «دخترِ شیرینی هستی، بیشتر مواظبِ خودت باش.»

    خودش گفت: «هیچی نتوانستم بگویم، از اتاق شان بیرون رفتم و در را پشتِ سرم بستم.»

    شیرین؟


     
     

    1391/3/13
  •  

    مسعود برجیان
    پیام ایرانیان

    برخورد جدی با بستن کراوات از عید امسال آغاز شد. در روزهای نوروز، مردانی که کراوات بسته بودند و در پیاده‌رو قدم می‌زدند یا از خیابان عبور می‌کردند با تذکر مأموران مواجه می‌شدند. دلیلی که در مقابل اعتراض این افراد ارائه می‌شد، این بود: «استفاده از کراوات، مصداق تبرج مردانه است.»

    تَبَرُج، آنچنان که در لغت‌نامه‌ی دهخدا آمده، به معنی «خود را آراستن» است. «تبرج زن» هم «زینت و محاسن خود را به مردان نمودن» معنا شده است. اصطلاح تبرج، نخستین‌بار در تقبیح فقهی-اخلاقی چکمه‌های ساق‌بلندی که زنان ساکن ایران می‌پوشند، استفاده شد. اکنون اما بستن کراوات نیز با برچسب «تبرج مردانه»، در محدوده‌ی ممنوعه‌ها قرار گرفته است.

    محسن قرائتی، مسؤول «ستاد اقامه‌ی نماز»، سال گذشته در نخستین همایش «اخلاق در وکالت» خطاب به وکلایی که کراوات بسته بودند، گفته بود: «کراوات یک پوشش بی‌خاصیت است؛ نه شما را گرم می‌کند، نه می‌پوشاند و نه نشانه‌ی شخصیت شما است. بهتر است آن را باز کنید.»

    در همین زمینه:
    - خبر سایت عصر ایران (نشانی)
    - خبر سایت رادیو فردا (نشانی)


     
     

    1391/3/13
  •  

    سرمه
    premenstrual syndrome

    صبح - ا - نه

    ساعت هفت صبح است و من سردرد دارم _ و در این دو جمله غرایب بسیار نهفته اگر که تامل کنند _ هفت صبح روز تعطیل و من بیدار؟ اصلا من و سردرد؟

    دیشب اینجا خوابیده‌ایم. پسرک پهن شده روی تخت دوران بچگی‌اش و یکی از آن گل‌های پنج‌پر که دیشب خوش‌خوشان روی گونه‌ام چسبانده بودم مانده روی انحنای شانه‌اش. حالا می‌توانم ببینم چرا اینهمه دیوانه‌وار صبح‌های این اتاق را دوست دارد. این اتاق را با درخت‌های پشت پنجره، هیاهوی پرنده‌ها و خنکای غافلگیرکننده‌ای که از پارک می‌آید. یکی از آن شب‌ها که ذهنش زیادی گرفته و درگیر بود پیشنهاد کردم شب را اینجا بمانیم. فکر کردم صبح بیدار شدن در اتاق قدیمی بهترش می‌کند. مخالفت کرد. بعد با یک جور حسرت و شرمندگی _ شرمندگی ناشی از حسرت یا بیانش؟ _ توضیح داد که این اتاق تنهایی‌هایش بوده و نمی‌خواهد خاطره‌ی شبهایش را با کسی شریک شود. شگفت‌زده شدم از شنیدن این حرف. بس که همیشه در رابطه‌مان این من بودم که بر طبل حریم شخصی و مرز تنهایی کوبیده بودم و او سعی کرده بود از دونفره‌بودن‌مان دفاع کند.
     
    دیشب سردرد کمی داشتم و قبل خواب مسکن خوردم. حواسم بود که به افسانه‌ی "سردرد با خوابیدن بهتر می‌شود" توجه نکنم. حالا اما با سردرد ناتوان‌کننده‌ای بیدار شده‌ام. پیشانی، قفا (!) و گردنم مثل سنگ یکپارچه درد دارد. "مثل سنگ یکپارچه درد داشتن" توضیحی است که الان به ذهنم رسیده، نمی‌دانم این کلمات چه ربطی به هم دارند اما دقیقا چیزی است که حس می‌کنم: سنگ، یکپارچه، درد. شبیه آن عبارت‌های خنده‌داری است که گاهی در چارچوب "chief complaint" شرح حال بیماران می‌نوشتم و همیشه هم این جواب را برای اتند مربوطه در آستین داشتم که خودتان می‌گویید عین عبارت بیمار را ثبت کنم. گیرم که گاهی تخفیف بدهم و ننویسم که مریض می‌گوید "سر قلبم قل قل می‌کند".
     
    به سردرد عادت ندارم. خیلی کم گرفتارم می‌کند و معمولا دلیل واضحی دارد. کم خوابیده‌ام یا بد خوابیده‌ام یا زیاد کار کرده‌ام. دیروز و دیشب اما هیچ کدام این‌ها. یک روز معمولی آرام. حالا دارم فکر می‌کنم بیخود نیست که به این سردرد می‌گویند سردرد "تنشن". یک روز معمولی که برای سفر طولانی پسرک چمدان خریده‌ام و از او برای ماه‌های نامعلومی که کنارم نیست وکالت تام گرفته‌ام و نگاهش کرده‌ام که خرده‌ریزهایش را از اتاق دونفره‌مان جمع می کند. مثلا کت و شلوارش را از لابه لای لباسهای من.
     
    مسکن دوم دارد ذره ذره اثر می‌کند. حالا خوابم گرفته اما دیگر نمی‌شود بخوابم. باید پسرک را بیدار کنم، در آغوش خانواده صبحانه بخوریم و برگردیم خانه که باقی چمدانش را ببندد. بعد هم همراهش بروم فرودگاه و راهی‌اش کنم برود. دیشب در آن سردرگمی جمع کردن بار و بنه (!) گفتم که خیال ندارم تا فرودگاه بروم. گفتم از فرودگاه بیزارم و ترجیح می‌دهم در خانه خداحافظی کنم. گفتم فرودگاه یک جو برانگیزاننده‌ی بیخود دروغین(!)ی دارد که آدم را بی‌جهت احساساتی می‌کند. ناراحت شد. درهم رفت و با تعجب گرفته‌ای گفت هرجور که راحت ترم. تازه دوزاری‌ام افتاد که انگار در آن استرس و شلوغی و دلتنگی فرودگاه بودنم تسکین است. که باز یادم رفته فقط به خودم فکر نکنم. حالا قرار است تا فرودگاه همراهش باشم و تلاش کنم در آن غلیان(!) و رقت احساسات، جو فرودگاه شکارم نکند. کنارش بمانم و نگاهش کنم تا پشت آن شیشه‌های کذایی ناپدید شود و بعد ... نمی دانم. "بعد" لعنتی که رسید درباره‌اش فکر می‌کنم ...
     
    بروم بیدارش کنم...
     
    * تیتر از سی‌میل


     


     
     

    1391/3/13

    سازمان سنجش فهرست شهر‌ها و استان‌هایی که اتباع افغان در ایران اجازه اقامت ندارند را به همراه رشته‌های دانشگاهی که این افراد نمی‌توانند در مفظع ارشد و دکترا تحصیل کنند، منتشر کرد.

    در گزارش منتشر شده آمده که هم اکنون اتباع افغان نمی‌توانند در هیچ شهری از شهرهای ۱۶ استان اقامت کنند که تعداد این استان‌ها با اضافه شدن استان مازندران به آن‌ها از تیرماه امسال، به ۱۷ استان خواهد رسید.

    نام استان‌هایی چون گیلان، لرستان، همدان، کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و خراسان شمالی در این لیست به چشم می‌خورد.

    اتباع افغان در بقیه استان‌ها به جز استان‌های قم و البرز نیز با ممنوعیت حضور در برخی از شهر‌ها یا منطقه‌های تعیین شده مواجه هستند.

    در گزارش سازمان سنجش همچنین آمده که انتخاب رشته برای اتباع غیر ایرانی در رشته‌هایی که منجر به ایجاد تعهد استخدامی برای دولت ایران شود ممنوع است.

    در فهرست رشته‌های ممنوعه برای اتباع غیر ایرانی، رشته‌هایی که در ارتباط با صنایع نظامی و هوایی، فیریک هسته‌ای و صنایع پتروشیمی دیده می‌شود.

    از تعداد دقیق مهاجران افغان در ایران اطلاعی در دست نیست اما دولت ایران ۳ سال پیش اعلام کرده بود که ۹۰۰ هزار مهاجر قانونی افغان در ایران زندگی می کنند.

    منبع: مهر

    مرتبط:

    تحصیل بیش از ۶۶ هزار دانش‌آموز افغان درمدارس تهران

    سفر هنرمندان ایرانی به مازندران در اعتراض به اخراج مهاجران افغان

    "زندان به مجازات کارفرمایان دارای کارگر غیرمجاز خارجی اضافه شد"


     
     

    1391/3/13

    داریوش مهرجویی، کارگردان سینمای ایران، اعلام کرد که از ساخت فیلم سینمایی 'بیا تا برویم' منصرف شده است.

    به گزارش خبرگزاری مهر، دلیل انصراف آقای مهرجویی از ساخت این فیلم سینمایی، صادرنشدن مجوز ساخت آن توسط وزارت ارشاد عنوان شده است.

    فیلم سینمایی 'بیا تا برویم' درباره یک خانواده ایرانی در خارج از ایران بود که به گفته آقای مهرجویی، از محتوایی «عرفانی و دینی و فلسفی» برخوردار بود.

    این کارگردان سینمای ایران پیش‌تر گفته بود که از نظر وزارت ارشاد فیلم نامه فیلم سینمایی 'بیا تا برویم'، «مردود» است.

    فیلم نامه این فیلم سینمایی توسط آقای مهرجویی نوشته شده بود.

    این کارگردان سینما گفته بود که از ردشدن پروانه ساخت این فیلم «حیرت» کرده و برایش جالب است که در جشنواره فجر سال گذشته جایزه دینی «بین الادیان» به فیلم 'نارنجی‌پوش' تعلق گرفت اما اکنون به او اجازه ساخت فیلم دینی داده نمی‌شود.

    فیلم نارنجی‌پوش آخرین ساخته آقای مهرجویی اکنون در سینماهای ایران اکران شده و به فروشی یک میلیارد تومانی دست پیدا کرده است.

    منبع: مهر

    مرتبط:

    مهرجویی: فرازمند از بلایی که سر سنتوری آمد دق کرد
     


     
     

    1391/3/13

    رئیس اتحادیه سراسری فروشندگان میوه و تره بار استان تهران از نوسان در قیمت میوه‌های داخلی و افزایش قیمت میوه‌های وارداتی خبر داد.

    به گزارش مهر، حسین مهاجران دلیل نوسان قیمت میوه‌های داخلی را واردات برخی از آن‌ها عنوان کرده است.

    آقای مهاجران گفته که هر کیلوگرم گیلاس مرغوب در بازار تهران ۸۰۰۰ تومان، هر کیلوگرم هلوی مرغوب ۶۰۰۰ تومان و هر کیلوگرم توت فرنگی مرغوب ۷۰۰۰ تومان به فروش می‌رسند.

    وی افزوده که هر کیلوگرم انگور واردداتی از آفریقا نیز ۱۸۰۰۰ تا ۲۲۰۰۰ تومان در بازار تهران قیمت دارد و این در حالی ست که قیمت هر کیبوگرم انور داخلی بین ۴۵۰۰ تا ۶۰۰۰ تومان است.

    به گفته آقای مهاجران، سیب وارداتی از فرانسه نیز کیلویی ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تومان و سیب داخلی نیز کیلویی ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان به فروش می‌رسند.

    قیمت‌های بیان شده از سوی آقای مهاجران حاکی از کاهش قیمت برخی از میوه‌ها همچون موز و برخی صیفی جات همچون گوجه فرنگی در بازار تهران است.

    منبع: مهر

    مرتبط:

    معاون وزیر بهداشت: مصرف میوه و شیر را به خاطر گرانی قطع نکنید
     


     
     

    1391/3/13

    خبرگزاری فارس از افزایش ۵۸ درصدی قیمت جوجه گوشتی یکروزه طی اردیبهشت ماه خبر داد.

    بر اساس این گزارش، قیمت جوجه یک روزه گوشتی در فروردین ماه ۵۸۲ تومان بوده که در اردیبهشت ماه به ۹۲۲ تومان رسیده است.

    در گزارش خبرگزاری فارس همچنین آمده که قیمت جوجه تخمگذار نیز طی اردیبهشت ماه ۱۲ درصد افزایش یافته و از ۱۲۱۲ تومان در فروردین ماه به ۱۳۵۷ تومان در ماه گذشته رسیده است.

    خبرگزاری فاری به دلیل این افزایش قیمت اشاره‌ای نکرده است.

    کار‌شناسان پیش بینی کرده‌اند که افزایش قیمت جوجه یک روزه سبب کاهش جوجه ریزی و به تبع آن کاهش تولید مرغ و تخم مرغ در کشور خواهد شد.

    منبع: فارس

    مرتبط:

    مرغ‌های مرده و لبنیات‌های آلوده به خورد مردم می‌دهند

    «۸۰ درصد مردم به خاطر گرانی گوشت و مرغ نمیخورند»
     


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته