-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱۲, جمعه

Latest News from 30Mail for 06/01/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/3/11
  •  

    آرمان امیری
    مجمع دیوانگان

    «شورای هماهنگی راه سبز امید» با صدور بیانیه‌ای کشتار مردم سوریه را محکوم کرده است. (اینجا) در شرایطی که تداوم جنایات خاندان اسد در سوریه، نفرت و انزجار جهانی را برانگیخته است، صدور بیانیه شورا می‌تواند نکته‌ای مثبت به حساب آید. متاسفانه بدون امثال این بیانه، نام «ایران» تنها به عنوان «یگانه حامی جنایات سوریه» در محافل خبری به گوش می‌رسد که ابدا در شان ایرانیان نیست. بیانیه شورا کمک می‌کند تا برای جهانیان یادآوری کنیم «حمایت از سرکوب و جنایت در سوریه به هیچ وجه خواست و مطالبه ایرانیان نیست، بلکه تنها ناشی از منافع گروهی است که مردم خویش را نیز به گروگان گرفته‌اند». با این حال مشکلی وجود دارد که من نمی‌توانم این حرکت خوب شورای هماهنگی را به دیده مثبت نگریسته و از آن استقبال کنم.
     
    به باور من، محکوم کردن جنایاتی تا بدین‌ حد بدیهی و آشکار هنر چندانی نمی‌خواهد. اینجا جایی است که اگر سکوت کنید بیش از اندازه پرت و یا محکوم هستید. در چنین شرایطی محکوم کردن ابدا یک گام رو به جلو نیست و در بهترین حالت مقاومت در برابر عقب‌نشینی بیشتر است. من این شیوه از کنش سیاسی را همچنان «منزه‌طلبی» می‌خوانم: اینکه شورای هماهنگی در هیچ یک از مشکلات اصلی جامعه مداخله‌ای نکند و تنها زمانی وارد عمل شود که در مورد واقعه‌ای هیچ شک و شبهه‌ای وجود نداشته باشد و تنها بخواهد از خود رفع مسوولیت کند جز «منزه‌طلبی» هیچ نام دیگری ندارد.
     
    به باور من، هرچند محکوم کردن جنایات سوریه یک تعارف دیپلماتیک بجا به حساب می‌آید، اما مشکل امروزین جامعه ما گرانی، تورم، بیکاری، فساد گسترده و در یک کلام عواقب ویران‌گر «طرح حذف یارانه‌ها»ست. به خوبی می‌دانیم که میرحسین موسوی تنها نامزدی بود که با اجرای این طرح مخالفت می‌کرد. من باور دارم که اگر هم آن زمان گروهی مواضع اقتصادی او را با اتهام «چپ‌گرایی» تخطئه کرده و در پی سراب تبدیل شدن یک شبه به کشوری با اقتصاد باز و جهانی از این طرح حمایت می‌کردند، امروز همه به چشم خود می‌بینیم که اجرای آن چه بلایی بر سر اقتصاد و جامعه ما آورد. اما اکنون که تمامی طبقات اجتماعی زیر فشار این بار سنگین خورد می‌شوند، هیچ صدایی به نمایندگی از جنبش سبز در اشاره به این معظل اصلی جامعه به گوش نمی‌رسد. من دلیل این سکوت را «بی‌شهامتی» می‌دانم.
     
    به باور من، ترس اعضای شورای هماهنگی از انتقاد بدگویان و فرصت‌طلبی تک‌چهره‌های سودجو و موج‌سوار سبب شده است تا به بی‌حرکتی برسند و ابتکار عمل از دست‌ بدهند. این نقطه ضعف دقیقا همان چیزی است که در مورد شخص میرحسین یک نقطه قوت به حساب می‌آمد. او توانایی این را داشت که بی‌توجه به عیب‌جویی‌های بوق‌های رسانه‌ای، حرفی را که عمیقا باور داشت حرف دل مردم است بر زبان بیاورد و بر سر آن ایستادگی کند. این ویژگی، حیاتی‌ترین ممیزه یک رهبر بزرگ است که متاسفانه پس از حصر موسوی جای خالی آن در بیانیه‌های شورا به چشم می‌خورد. من بجز افسوس خوردن، تنها می‌توانم به سهم خودم از اعضای شورای هماهنگی درخواست کنم ترس‌ها و معذوریت‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی خود را کنار بگذارند. از بدگویی‌های بلندگوهای تک نفره نهراسند، از لاک پنهان خود خارج شود و حرفی را بزنند که امروز در تک تک خانه‌های ایرانی زده می‌شود: «مشکل اصلی مردم یارانه‌هاست؛ اجرای این طرح ویرانگر را متوقف کنید».

     
     

    1391/3/11
  •  

    لنگ‌دراز

    قرارداد این خونه رو که می‌خواستم ببندم گفتم با گوگل هم صلاح مشورت بکنم. اولین موردی که بالا اومد این بود که چند ماه پیش دو تا بلوک اون‌طرف‌تر تیراندازی شده و یه بابایی رو با شات‌گان کشتن. بعد ملت هم نظرشون منفی بود. می‌گفتن نرو، محله‌ش بده. برای من ولی هر چیز ارزونی خوب بود. بر ناخدا توکل کردم و قرارداد رو بستم. روزهای اول یه کم خوف برم می‌داشت. پشت شیشه‌ی تمام دکان‌های محل پوستر زده بودن که بی‌آین به خاطر بچه‌هامون هم که شده گلوله شلیک نکنیم. بعد آدمیزاد سفیدپوست زیاد تو ناحیه دیده نمی‌شد. بعله، نژادپرستی افسانه نیست. سیاه‌پوست‌ها به صورت هیئتی تو یه نقطه متمرکزن. در همسایگی‌مون هم یکی از معروف‌ترین محله‌های یهودی‌نشین بود. اون‌وقت هر چی توی منهتن به آدم سگ محلی می‌شه، این‌جا همون مدل داخل برای آدم پیس پیس می‌کردن و تو کوچه و خیابون وارد معاشرت می‌شدن. روز اول ورودم به منطقه، رفته بودم توی بقالی سر خیابون می‌چرخیدم. یه یارویی اومد گفت من انگشت‌هات رو از پشت قفسه‌ها دیدم، دور زدم اومدم ببینم صاحب‌شون کیه. بعد گفت بیا کف دست‌‌هامون رو بذاریم روی هم ببینیم کی انگشت‌هاش بلندتره. منم ساده‌دل، دستم رو توی هوا نگه داشتم تا یارو انگشت‌هاش رو قد بزنه. بعد پرسید آیا یهودیم. گفتم خیر. به دامن درازم که روی زمین می‌کشید اشاره کرد و گفت پس چرا شبیه یهودی‌ها لباس پوشیدی. خودش ازین کلاه‌های یهودی سرش بود. ریش کم‌پشت فقیری هم داشت، به رنگ زرد کدوحلوائی. رویکردش عین برادرائی بود که تو دعای جوشن کبیر دنبال کیس می‌گردن. گفت می‌خوای تلفنت رو به‌م بدی. گفتم نع. گفت طوری نیست، لابد باز همین‌جا هم رو می‌بینیم. ایمان استواری داشت. خداحافظی کردیم و رفت.

    پنج ماه گذشته. امشب آخرین شبیه که تو این خونه‌م. دارم برمی‌گردم منهتن. اسباب اثاثیه‌م رو تمام و کمال چپوندم توی چمدون‌ها و الان یه لاخ ملحفه هم ندارم که شب بندازم رو خودم. از داخل که می‌اومدم سه تا چمدون داشتم. این‌بار سه تا چمدون رو که بستم هنوز یکی از کمدهام تا خرخره پر بود. رفتم گشتم ازین ساک چهارخونه پلاستیکی‌ها پیدا کردم. ازین‌ها که به‌ش می‌گفتیم ساک کیشی. تو این مدت یکی از دغدغه‌هام این بوده که وسایلم رو زیاد نکنم. آدمیزاد موقتی نباید بار بندیلش از یه حدی فراتر بره. بعد جا خوردم که وسائلم پنج چمدون شد. چیزی نخریدم من ‌که به اون صورت. البته که به چیدمان هم ربط داره. مامانم خبره‌ی این کاره. قشنگ جادو می‌کرد. چهار تا گونی جنس رو تو یه چمدون نقلی جاساز می‌کرد. خارج که می‌خواستم بشم مامانم یه صبح تا شب رفت توی اتاقم نشست، سه تا چمدون شسته رفته تحویلم داد. قبل‌تر اتاق داداشم رو هم به چمدون تبدیل کرده بود. اتاق بدهید، چمدون بگیرید. برگردم داخل با هم یه بیزنس راه بندازیم؛ اتاق‌های مردم رو کنتراتی برداریم، جاش چمدون بدیم خدمت‌‌شون. من بشینم رو چمدون‌ها، مامانم درشون رو ببنده. اتاق رو که ترک می‌کنیم کشوها همه لیسیده شده باشن. چوب‌لباسی‌ها خالی. در کمدها رو که باز می‌کنی صدای هوو هوو بی‌آد.

    من تا نوزده سالگی ازین‌هایی بودم که با وسواس همه چیز رو جمع می‌کنن. گوشه‌ی یه دستمال کاغذی خطی اگه کشیده بودم هم نگه‌ش می‌داشتم. بلیط سینمائی که با رفیقم رفته بودیم رو آرشیو می‌کردم. شاخه‌ی گل سرخ رو می‌ذاشتم لای دیکشنری خشک شه. زندگی رو تاکسیدرمی می‌کردم تو یه جعبه تو کمدم نگه می‌داشتم. بعد تو اثاث‌کشی جعبهه گم شد. مامانم هنوز ادعا می‌کنه جعبهه یه جائی تو انباریه. من ولی هفت ساله ندیدمش. به هر حال جعبهه که گم شد حرم ماجرا هم ریخت. دیدم ئه، نمردم. ازون نقطه به بعد اشیا رو نسبت به کاربردشون قضاوت می‌کنم. هر چیزی که وسیله‌ی دستم نباشه زباله‌س. یادگاری و فلان نداریم دیگه. امشب عکس دست جمعی لاس‌وگاس رو هم ریختم تو خاکروبه‌ها. فکر کردم ول‌مون کن بابا. اگه بخوام اون‌ رو نگه دارم لابد بایس پوستر کارم و مچ‌بند الف رو هم نگه دارم. بعد واسه این‌که تبعیض نشه همه رو با هم ریختم بره.

    یه وقت‌هایی مامانم گله می‌کرد که چرا محصولاتم رو می‌ریزم دور. منظور ماکت و کاردستی و منجوق‌دوزی‌های دانشگاه بود. می‌گفت یادگاریه، حیفه، بعد خاطره می‌شه، فلان. می‌گفتم آقاجون من خودم خاطره‌ئیم که روی دو پا راه می‌رم، مصور و سخنگو هم هستم. کاغذ ماغذ جمع کنیم که چی.

     البته درک می‌کنم مامانم ممکنه دلش برای قبل‌‌ترهام تنگ شه. یه وقت‌هایی که عوضی می‌شم ممکنه این سوال براش پیش بی‌آد که آیا واقعا من رو زائیده یا از روی اینترنت دانلودم کرده. این‌جور وقت‌ها آدمیزاد چیزهایی از گذشته لازم داره تا حال رو باور کنه. یه نامه‌ئی برای مامانم نوشتم من که مال سوم دبستانمه. متن با مداد سیاهه و نقطه‌گذاری‌ها با مداد سرخ. یه پر خروس حنائی رنگ هم بالای ورق چسبوندم. اون موقع مد بود پر و گل و گیاه کار کنیم روی کاغذ. محتوی نامه اینه که مامان جانم چقدر خوبه و چقدر دوستش دارم من. مامانم همون سال نامه رو چهار تا کرد گذاشت تو نایلون خالی جوراب پاریزین، و هفده ساله که به نحو احسن ازش نگه‌داری می‌کنه.


     
     

    1391/3/11
  •  

    محمدهاشم اکبریانی
    پرانتز بسته

    يكي از خوانندگان مطلبم كه مقاله‌هايم را در مجله «تجربه» خوانده بود گفت «چرا اين‌قدر تند به شاملو و سهراب حمله كرديد و برخي شعرهاي شاملو را شعرهايي كه انديشه فاشيستي دارد خوانديد و شعرهاي سهراب را هم شعرهايي در ستيز با عقل‌ و عقل‌گرايي معرفي كرديد؟»

    در جوابش پرسيدم «چرا شما به آن‌هايي كه بسيار تندتر از من، و البته در جهت مخالف، به تعريف و تمجيد از سهراب و شاملو مي‌پردازند و اين‌قدر آن‌ها را بي‌جهت و به‌دور از عقل و واقع‌نگري، مقدس و بت مي‌كنند انتقاد نمي‌كنيد؟» و بعد هم ادامه دادم «شما فكر مي‌كنيد فروغ و سهراب و شاملو و هدايت و گلشيري و دولت‌آبادي و سيدعلي صالحي و شمس لنگرودي خيلي بزرگ و برجسته و بزرگوار و بت و مقدس هستند؟ اگر اين‌طور بود پس چرا پا از مرز كشورمان كه بيرون مي‌گذاريم نه كسي آن‌ها را مي‌شناسد و نه كسي آثارشان را خوانده‌است و نه بسيار كسان از حوزه ادبيات حتي نامشان را شنيده‌اند.» گفت «آخر ما جز همين‌ها كسي را نداريم.» گفتم اشكال همين‌جاست كه هميشه به همين داشته‌ها بسنده كرده‌ايم و به جاي نقد آن‌ها از ايشان بت ساخته‌ايم.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/3/11

     

     
    ناصر پارسا، عضو انجمن سرطان‌شناسی آمریکا می‌گوید: سال ۲۰۱۵ ایران با سونامی سرطان روبه‌رو می‌شود.
     
    آقای پارسا این مطلب را در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بروجرد گفته و تاکید کرده «بیماری‌ها زاییده مشکلات محیطی است و امروز محیط زیست ما به طور کلی آلوده و شمار بیماران سرطانی به خصوص در ایران رو به رشد است.»
     
    در حال حاضر سالانه بیش از 30 هزار نفر از ایرانیان در اثر سرطان جان خود را از دست می‌دهند و تخمین زده می‌شود سالیانه حدود 80 هزار موردِ جدید سرطان در کشور پیدا می‌شود. 
     
    پیش‌بینی می‌‌شود تا حدود 10 سال آینده میزان ابتلاء به سرطان‌ها همچنان افزایش یابد. 
     
    طبق آمار روزانه حدود 105 نفر در ایران به علت سرطان جان خود را از دست می‌دهند.
     
    منبع: کلمه و قانون

     
     

    رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی:
    1391/3/11

     

     
    مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی در گفتگو با وب‌سایت قانون گفته است که «انحرافات جنسی» از جمله «عمل لواط» در بین مردان متأهل بیشتر است که عموما با زور و خشونت همراه است.
     
    آقای اقلیما افزوده است: «در کشور برخی نوجوان‌هایی که به سن بلوغ می‌رسند عمل لواط را انجام می‌دهند و به دلایلی معمولا این عمل را با پسرهای کوچکتر از خودشان انجام می‌دهند.»
     
    وی می‌افزاید: «خیلی از کسانی که لواط می‌کنند به مشتریان خود که حتی پسربچه‌های کوچک هستند، پول هم می‌دهند.»
     
    به گفته رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی «اینها عوارض جامعه‌ای است که در آن محدودیت وجود دارد و آموزش‌های صحیح درباره مسائل جنسی به کودکان داده نمی‌شود و صحبت کردن درباره مسائل جنسی تابو است.»
     
    اقلیما می‌گوید: «وقتی نوجوانان این جامعه به سن بلوغ می‌رسند، برای برطرف کردن نیاز جنسی خود به سراغ پسر بچه‌های کوچکتر می‌روند که دم دست و بدون دردسر هستند.»
     
    او در پایان می‌گوید: «اگر جامعه ما پیشرفت کند و مردم آگاه‌تر شوند و این افراد بیمار تحت درمان قرار گیرند، می‌توان گفت امیدی هست تا آمار اینگونه تجاوزات پایین بیاید در غیر این صورت روز به روز وضعیت بدتر می‌شود.»
     
    منبع: قانون

     
     

    1391/3/11

     

     
    داود سلیمانی، نماینده سابق مجلس و قائم مقام ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی از زندان آزاد شد.
     
    به گزارش کلمه آقای سلیمانی روز چهارشنبه دهم خردادماه پس از تحمل دوران محکومیت خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده است.
     
    سلیمانی ۴ روز پس از انتخابات در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهام‌های «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
     
    او در نامه‌ای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود اعلام کرده بود که «در بازجویی‌ها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و … قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفته‌ام که نام برخی از آن‌ها را می‌دانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشته‌ام هیچگونه ادعایی ندارم.» 
     
    سلیمانی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، از زندان فردیس به زندان رجایی‌شهر منتقل گردید.
     
    منبع: کلمه
     
     
     
     
     
     

     
     

    سفیر آمریکا در اسرائیل:
    1391/3/11

     

     
    یک هفته پس از دور دوم مذاکرات اتمی ایران و کشورهای ۱+۵، سفیر آمریکا در اسرائیل گفته که فرصت برای حل‌وفصل مناقشه اتمی روبه‌پایان است و گزینه نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی همچنان روی میز قرار دارد.
     
    دان شاپیرو روز چهارشنبه دهم خرداد در یک همایش امنیتی بین‌المللی در دانشگاه تل‌آویو تصریح کرد که آمریکا تصور نمی‌کند که ایران با ادامه مذاکرات برای برنامه اتمی خود، زمان می‌خرد.
     
    این مقام آمریکایی با اشاره به احتمال افزایش تحریم‌ها علیه ایران، افزود اگرچه اختلافات قابل توجهی میان دو طرف در مذاکرات بغداد وجود داشت اما نقاط اشتراک اندکی نیز مشاهده شده است.
     
    آقای شاپیرو در حالی این اظهارات را بیان کرده که صبح دیروز وزیر دفاع اسرائیل در این همایش گفته بود که «غیرممکن است که وقتی ایران به سمت سلاح اتمی پیش می‌رود، ما در صلح بخوابیم.»
     
    پیش‌تر نیز، دانی ایالون، معاون وزیر امورخارجه اسرائیل گفته بود که مذاکرات اتمی با ایران هیچ دستاوردی نداشته است و به دولت‌های غربی کنایه زد که از ادامه دادن مذاکرات خوشحال‌اند.
     
    به تازگی، لئون پانه‌تا وزیر دفاع آمریکا نیز اعلام کرده است که پنتاگون طرح آماده‌ای برای حمله نظامی به ایران دارد، اما آمریکا منتظر نتیجه راه‌حل دیپلماتیک می‌ماند.
     
    منبع: مردمک

     
     

    1391/3/11

    عبدالحسین روح‌الامینی، پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک، می‌گوید که سعید مرتضوی با عنوان «معاونت در قتل عمد» در پرونده بازداشتگاه کهریزک «تفهیم اتهام شده است.»

    آقای روح‌الامینی، که با خبرگزاری فارس گفت‌و‌گو می‌کرد، افزوده که هنوز کیفرخواست سعید مرتضوی صادر نشده و او اطلاعی نیز از اخذ آخرین دفاع سعید مرتضوی از سوی مقامات قضایی ندارد.

    سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، یکی از متهمان پرونده فاجعه کهریزک به شمار می‌رود که به همین دلیل از سمت قضایی خود برکنار شده بود.

    سعید مرتضوی در این فاجعه دستور انتقال گروهی از بازداشت شدگان معترض به نتایج انتخابات را به بازداشتگاه کهریزک صادر کرده بود.

    آقای روح‌الامینی همچنین افزوده که «بازپرس پرونده هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده اما گفته که کار تمام شده است و فقط باید پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.»

    دیروز نیز علی کامرانی، پدر یکی دیگر از کشته شدگان بازداشگاه کهریزک، به نقل از دادسرای رسیدگی کننده به پرونده گفته بود که برای سعید مرتضوی در «پایان این ماه و یا اوایل ماه آینده»  کیفرخواست صادر خواهد شد.

    خبرگزاری مهر گزارش داده که سعید مرتضوی علاوه بر «معاونت در قتل عمد»، در زمینه‌های «نقض حقوق شهروندی» و «هتک حیثیت ناجا» نیز در این پرونده تفهیم اتهام شده است.

    در فاجعه کهریزک، سه بازداشت شده معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ جان باختند.

    منابع: فارس و مهر

    مرتبط:

    مجلس: مرتضوی مقصر اصلی حوادث بازداشتگاه کهریزک است


     
     

    1391/3/11

    مشاور انجمن صنایع شیر ایران می‌گوید که صنعت شیر کشور در مرحله زیاندهی قرار گرفته و سود شرکت‌های لبنی به منفی ۱/۲۵ درصد رسیده است.

    به گزارش خبرگزاری مهر، حسین چمنی افزود هم اکنون دامداران کمتر از ظرفیت خود شیر تولید می‌کنند که این امر به دلیل «عدم توجیه اقتصادی» است و «فشار به تولید کننده در صورتی که نتواند از طریق دیگری فعالیت کند، منجر به تقلب می‌شود.»

    آقای چمنی دلیل این امر را «پیاده سازی طرح هدفمندی یارانه‌ها» در صنعت شیر عنوان کرده که منجر به «تعطیلی دامداری‌ها و کاهش تولید شیر تولیدی» و نبز «کاهش مصرف شیر و لبنیات» شده است.

    به گفته این مقام مسئول، مصرف شیر در ایران طی سال گذشته ۱۴ درصد کاهش یافته است که این موضوع «با توجه به پائین بودن سرانه مصرف شیر در کشور این موضوع به معنی تهدید سلامت جامعه است.»

    دو روز پیش، علیرضا مصداقی نیا، معاون وزیر بهداشت، به مردم توصیه کرده بود که با وجود افزایش قیمت برخی اقلام در ایران، شیر و میوه را از سبد غذایی خود حذف نکنند.

    سرانه مصرف شیر در ایران کمتر از یک چهارم کشورهای توسعه یافته است.

    منبع: مهر


     
     

    1391/3/11

    یک عضو اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران می‌گوید که ایران بیشتر بازارهای جهانی را از دست داده و سهم فرش ایران در بیشتر این بازار‌ها طی سه سال اخیر «به شدت» کاهش پیدا کرده است.

    علی لاهوتی، که با روزنامه اعتماد گفت‌و‌گو می‌کرد، افزوده که ارزش صادرات فرش ایران طی سه سال اخیر از ۱۴۰۰ میلیون دلار در پایان برنامه توسعه چهارم (سال ۱۳۸۸) به ۵۰۰ میلیون دلار در سال گذشته رسیده است.

    این عضو نماینده اتحادیه فرش در کنفدراسیون صادرات ایران، دلیل افت فروش فرش ایران در بازارهای جهانی را افزایش نرخ تورم داخلی، قیمت بالای فرش ایران در بازارهای جهانی و تحریم فرش ایران از سوی آمریکا در دو سال گذشته عنوان کرده است.

    به گفته آقای لاهوتی، تقریبآ یک سوم فرش‌های ایران در سالهای گذشته به آمریکا صادر می‌شده است.

    صادرات فرش ایران پیش از این طی بازه زمانی ۱۴ ساله دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان تا بیل کلینتون نیز به آمریکا ممنوع بود و صادرکنندگان فرش ایرانی برای مقابله با این تحریم ها مجبور بودند، فرش ایران را به کانادا صادر و از آنجا وارد آمریکا کنند.

    بر اساس تحریم‌های جدید اعمال شده حتی واردات فرش ایرانی به آمریکا از طریق کشور ثالث نیز ممنوع شده است.

    منبع: روزنامه اعتماد

    مرتبط:

    تحریم‌های آمریکایی به فرش ایرانی رسید

    تعطیلی مراکز قالیبافی: چین به فرش قم هم رحم نکرد


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته