-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

Latest News from Norooz for 04/03/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

 

فخرالسادات محتشمی پور در نامه ای خطاب به آیت الله وحید خراسانی به شرح گوشه ای از فشارهای وارده از سوی قوه قضاییه و نیروهای امنیتی بر خود و همسرش پرداخته است.

در بخشی از این نامه آمده است: " از آن جا که اطلاعات موثق ما مبنی بر فشار شدید نیروهای امنیتی بر بیت و دفتر حضرتعالی پس از دیدارهایتان با خانواده های مظلومان خوف ایجاد مشکلات بیشتر برای دادخواهان را ایجاد کرده و در ادامه این ملاقات ها اختلال و وقفه ایجاد کرده است، بخشی از آن چه پس از آزادی موقت از زندان ستم بنا داشتم با حضرتعالی درمیان بگذارم در این نامه سرگشاده مرقوم شد تا مردم نیز از حقایق و واقعیت های درون نظام اسلامی ما بی خبر نمانند و مابقی را موکول می کنم به فرصتی دیگر اگر عمری باقی باشد  و خواست و اراده خدا بر دیداری فارغ از مکر مکاران، حسد حاسدان، کینه بدخواهان و  زور جباران، تعلق گیرد."

 

متن کامل این نامه که در اختیار نوروز قرار گرفته است در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الله مع الذین اتقوا و ااذین هم محسنون»

محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی

سلام علیکم

این جانب فخرالسادات محتشمی پور همسر آزاده دربند روزه دار، زندانی خاص جمهوری اسلامی ایران، سید مصطفی تاجزاده، در سومین روز اعتکاف خود در جوار حرم مطهر حضرت معصومه و هم زمان با روز وفات آن بانوی بزرگ به نگارش این نامه مبادرت نموده ام، هم زمان با سال گرد بازداشت غیرقانونی ام که منجر به گذراندن 45 روز در شکنجه گاه انفرادی با محرومیت از اعظم حقوق اولیه انسانی و قانونی وشرعی ام توسط کسانی بود که از مخّ فقاهت چیزی ندانسته و نمی دانند.

حضرت آیة الله العظمی

مستحضرید که این حقیر در تمام دفعاتی که توفیق شرف یابی به محضر مبارک تان را داشتم، عنوان همسر زندانی سیاسی، سید مصطفی تاجزاده را که حضرت عالی نسبت به ایشان و خانواده مکرمشان و بویژه دایی مرحومشان آیة الله محی الدین فاضل هرندی که از اعاظم حوزه علمیه بوده و حق استادی به گردن بسیاری از علما و فضلای حوزه دارند، آشنایی دارید، بهانه ای قرار دادم که ضمن عرض حال ایشان و خانواده اش، به اجمال پاره ای مشاهدات عینی و مسموعات بلاواسطه یا حداقل با واسطه ای ثقه، همراه با مستنداتی کافی متضمن ظلم و ستم و تعدی توسط دستگاه قضاء و نیز دست گاه های امنیتی اطلاعات و سپاه را نسبت به شهروندان شریف و بندگان مظلوم خدا به عرض برسانم. و این امر بیش از این که انتظار بهبودی در روند امور را برایم متصور سازد، از باب اتمام حجت و انجام تکلیف شرعی بود که مبادا فردای قیامت در برابر دادار عادل و متعال، مورد سوال قرار گیرم که چرا آن چه دیدی و شنیدی و دانستی براهلش عرضه نکردی به امید صلاحی و گشایشی؟!

مرجع تقلید شیعیان

مستحضرید که در دفعاتی که این جانب به همراه خانواده هایی که خود یا عزیزانشان در زندان های جمهوری اسلامی تحت فشار و تضییقات فراوان قرار گرفته و به عسر و حرج گرفتار آمده بودند، خدمت حضرت عالی می رسیدیم، آن چه فضای مقام گاه کوچک محل دیدارهای شما و طبعاً روح بزرگتان را متأثر می نمود، درد ناشی از صداقت گفتار شاهدان عینی بود که تنها مشتی از خروار و برگی از دفتربزرگ ظلمی را که برآنان رفته بود، بدون هیچ غلو و اغراق و به اختصار نزد مرجعی آزاده می گشودند. و در نهایت استیصال تأکید می کردند که بیوت روحانیت معظم شیعه  در تاریخ معاصر کشورمان همیشه ملجأ و پناهگاه مظلومان بوده است، پس انتظار استمالت و دلجویی و در عین حال دادخواهی مظلومان هم اینک که چشم های جهانیان، الگوی مطلوب کشورهای مسلمان و منطقه متأثر ازبهار عربی را برای اداره کشورهایشان جستجو می کند، از جانب مراجع بزرگوار نابه جا نمی نماید.

حضرت آیة الله وحید خراسانی

آن چه امروز مرا در سومین روز از اعتکاف در چند قدمی شما برآن داشت تا با زبان روزه و پس از ادای فریضه و قرائت سوره یس و ذکر یا فتاح به نیت آزادی زندانیان مظلوم و بی گناه که توصیه حضرتعالی به ما بود در اولین دیدارتان، دست به قلم برده و آن مرجع عالی قدر را مخاطب قرار دهم آن است که به طور طبیعی با توجه به جایگاه عالی علمی و فقهی و مرجعیت شما، نه تنها فرمایشات و توصیه هایتان برای شاگردان و مریدان و مقلدین، بلکه برای همه قوا اعم از مقننه و مجریه و قضائیه لازم الاتباع است و در این میان دستگاه قضاء باید مخاطب اصلی این مواعظ و بویژه فتواها باشد. قوه ای که باید از استقلال کامل برخوردار باشد و متأسفانه حداقل در دو سال و نیم گذشته شواهد و براهین فراوان دالّ بر عدم استقلال آن مشاهده شده است و در کمال تأسف بیان این واقعیت، خود برگی بر اوراق مجرمیت آزادگان دربند افزوده است.

مرجع بزرگوار و آزاده شیعه

خاطر مبارک را به جمله ای یادآور می شوم که هربار در ملاقات دادخواهان از مسلمین و شیعیان همین دیار با حضرتعالی تکرار می شد و آن این بود که  «اجازه ندهید درب این بیت شریف به روی مظلومان بسته شود.» بی شک اصرار بر این مطالبه نه فقط از باب شفقت بر ستم دیدگانی بود که در زمان غیبت حضرت حجة الله الاعظم، درب عدالت خانه برای مراجعات قانونی آنان و گوش دادرسان برای شنیدن مطالبات به حقشان بسته است. بلکه بیش از آن این مهم از این جهت مورد تأکید قرار می گرفت که مبادا آخرین پیوندها میان نسل جوان سرگشته در هیاهوی ایسم ها و مکاتب و اندیشه های نوین با روحانیت و معنویت بگسلد و فرزندان پاک و معصوم ما، آغوش های گرم و گشاده ای را انتخاب کنند که هر روز بیشتر با مظاهر مادی برای رفع حوائج و نیازهای نو به نو آنان خودنمایی می کنند.

حضرت آیة الله العظمی

این جانب به عنوان فرزند اسلام و انقلاب مفتخرم که هرچند جرم اصلی ام وفای به عهد زوجیت و پیمان همسری است اما به زعم معاون حقوقی قرارگاه ثارالله و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، دلایل محکمه پسند برای اثبات مجرمیتم، انجام وظایف و تکالیف شرعی ازجمله ارتباط، دلجویی و کمک به رفع مشکلات خانواده های مظلوم آزادگان دربند، اطلاع رسانی مشکلات و مخاطرات و مظالم مان برای ممانعت از تشدید آن،  شرکت در مراسم مذهبی و جلسات قرآن و نیایش و دعا و دیدار با مراجع بزرگوار و عرض حال خدمت ایشان است.

بازجوی بند دوالف سپاه شاهد است که من هشتمین نامه سرگشاده به رئیس قوه قضائیه را بر روی همان برگه بازجویی با این سؤال آغاز کردم که آیا برای این که به من ثابت کنید سخن گفتنم از ستم مقامات قضایی و امنیتی نسبت به همسر مظلوم و بی گناهم جرم است، باید به خودم ظلم روا دارید؟! و طبق روال و عادت مألوف خود نامه ام را برای مراجع تقلید رونوشت کردم. نامه ای که هرگز ارسال و منتشر نشد! و بازجویی که امانت داری نکرد! هم چنین در روز چهلم بازداشتم و در پایان یک چلّه نشینی اجباری، نامه دیگری خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشتم و در آن با استفاده از فرمایشات حضرت عالی از ایشان پرسش کردم که کدام مخّ فقاهتی مرا از ایفای وظیفه همسری و مادری و سایر نقش های خانوادگی و اجتماعی مانع شده است؟ آیا برای متنبه کردن همسر یک زندانی سایسی که ستم بر عزیزش را برنمی تابد، ستم مضاعف بر خود او و فرزندانش تجویز می شود؟! و در پایان تأکید کردم که اگر این نامه در بیرون زندان نوشته شده بود، رونوشتش برای مراجع بزرگوار به ویژه حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی ارسال می شد و کاش در مورد این مکاتبه خاص نیز که نمی دانم به دست صاحبش رسید یا خیر، امانت داری می شد.

بازجوی دو الف سپاه شاهد است که من در همان روزهای اول بازجویی، باصدای بلند اعلام کردم که طبق فتوای حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی، استناد به اعتراف و اقرار علیه دیگران و حتی علیه خود که در شرایط حبس و تنگنا و فشارجسمی یا روحی انجام می شود، قاضی را به پرتگاه جهنم سوق خواهد داد و از هر گونه پاسخ به سوالاتی که می توانست متضمن رساندن آسیبی به دیگران شود، استنکاف کردم.

مرجع تقلید شیعیان

در پایان ضمن تعذیر از تصدیع اعلام می دارم بخشی از جرایم ذکر شده در گردش کار قرار گاه ثارالله برای این جانب موجب افتخار و بخش دیگری که جز دروغ و افتراء نیست، موجب تأسف و انزجار است. اما فارغ از این اتهامات و صدور حکم 4 سال حبس بر همین مبنا، نفرت آمیزترین اقدامی که سپاه آن را به عهده قوه قضائیه می گذارد و رئیس قوه قضائیه و زیرمجموعه هایش پاسخی برای آن ندارند و همسر عزیزتر از جانم آن را و مجموع اقدامات غیرقانونی علیه خود و خانواده اش را به آقازاده ای که پیش از این نامش را نیز فاش کرده است، نسبت می دهد، این است که سید مصطفی تاجزاده، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات و شاکی از رئیس شورای نگهبان و سردار مشفق و همکاران کودتاگرش، بی هیچ جرمی و مظلومانه از حقوق اولیه خویش محروم است. وی بیش از یک سال و نیم است که در قرنطینه و انفرادی نوبه ای قرار دارد و در اعتراض به این رفتار غیرقانونی نزدیک به یک سال و چهار ماه است که روزه دار است و براثر این روزه داری مداوم به ضعف جسمانی و به تبع آن تشدید بیماری ها دچار آمده است.

پایان کلام آن که اگر هیچ شکنجه و آزارو ستمی در زندان های جمهوری اسلامی و در قوه قضائیه تحت مسئولیت آقای صادق لاریجانی، داماد حضرت عالی وجود نداشت الا آن چه بر سیدی از اولاد رسول الله (ص) و از سلاله پاک زهرای اطهر و باب الحوائج موسی بن جعفر (ع)، سید مصطفی تاجزاده می رود، جای آن داشت که نه فقط همسر و فرزندان و خانواده اش بلکه هر مسلمان آزاده و غیرتمندی را که عزت اسلام و حرمت مسلمین و کرامت انسان ها  را پاس می دارد، به فریاد و فعان آورد.

باید یادآور شوم از آن جا که اطلاعات موثق ما مبنی بر فشار شدید نیروهای امنیتی بر بیت و دفتر حضرتعالی پس از دیدارهایتان با خانواده های مظلومان خوف ایجاد مشکلات بیشتر برای دادخواهان را ایجاد کرده و در ادامه این ملاقات ها اختلال و وقفه ایجاد کرده است، بخشی از آن چه پس از آزادی موقت از زندان ستم بنا داشتم با حضرتعالی درمیان بگذارم در این نامه سرگشاده مرقوم شد تا مردم نیز از حقایق و واقعیت های درون نظام اسلامی ما بی خبر نمانند و مابقی را موکول می کنم به فرصتی دیگر اگر عمری باقی باشد  و خواست و اراده خدا بر دیداری فارغ از مکر مکاران، حسد حاسدان، کینه بدخواهان و  زور جباران، تعلق گیرد.

فسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

فخرالسادات محتشمی پور همسر آزاده دربند روزه دار سید مصطفی تاجزاده  

13/12/1390


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.
Email Marketing Powered by MailChimp

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته