ندای سبز آزادی- کیان: پرونده قتل مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی و تروز دگراندیشان در ایران، پایان نمی یابد. هرچند حاکمیت سیاسی تلاش می کند این پرونده مهم را به تاریخ بسپارد، اینجا و آنجا، گاه و بیگاه، از آن رونمایی می شود. بازخوانی پرونده قتل مخالفان جمهوری اسلامی و ترور آنان در داخل و خارج از کشور، هر بار بهانه ای است برای ارزیابی نحوه مواجهه اقتدارگرایان در ایران با حقوق بشر.
هاشمی رفسنجانی از میکونوس و ترور می گوید
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی در مصاحبه ای جنجالی با فصلنامه مطالعات سیاسی، که هفته پیش منتشر شد تنها به موضوع روابط تهران و واشنگتن نپرداخت. هرچند این بخش از سخنان وی در دور جدید تلاش برای مذاکره ایران و ایالات متحده با واکنش های بیشتری در درون و بیرون ایران مواجه شد، اما او در پاسخ به پرسشی، گریزی به «میکونوس» زد.
هامشی رفسنجانی در مورد روابط جمهوری اسلامی با اروپا در دوران ریاست جمهوری اش، و نقش پرونده میکونوس در تیره شدن روابط مزبور، با تاکید بر این نکته که «مراکز متعدد تصمیمگیری کشور باعث شدند که دولت سازندگی علیرغم تلاشهایی که کرد، نتواند در سال های آخرش روابط مثبتی با اروپا داشته باشد»، گفت: «آنها میفهمیدند که اینها خواست و استراتژی دولت نیست. فرض کنید تروری در کشوری انجام میشد، بزرگش نمیکردند. ولی افراطیهایی بودند که هنوز هم هستند و همیشه بودهاند. میکونوسی که شما میگویید هم از همین نوع است. جریاناتی اینگونه همیشه بودهاند. در زمان امام هم اینگونه افراد بودند. با اینکه امام هم با اینگونه کارها موافق نبودند. یک بار در یکی از کشورهای همجوار، محموله مواد منفجرهای کشف کرده بودند و این هم تأثیر منفی روی ما داشت. بله فکر میکنم هنوز هم آدمهای خودسر هستند. ولی سیاست کشور اینگونه نیست.»
هاشمی رفسنجانی همچنین درباره اینکه آیا دولت وی تلاشی داشت که به موضوع حقوق بشر توجه بکند، اظهار داشت: «فکر میکنم هر جا احساس میکردیم که حقوق بشر مراعات نمیشود جلویش میایستادیم...البته یک مواردی هم پیش آمد که از اختیار ما خارج بود و افرادی خاص این کار را میکردند. اصلاً هیچ موردی تا به حال مخصوصاً آن دورهای که رئیس جمهور بودم، موافق با زندانی سیاسی کردن هیچ کس نبودم. ما زندان را میشناختیم که چیست. بستن روزنامه برای من اصلاً یک تابو بود. مگر اینکه از دست من خارج بود... ولی عوامل دیگری بودند... در یک جامعه افرادی هم هستند که به گونهای دیگر رفتار میکنند.»
وی درباره پذیرش گزارشگرهای حقوق بشر سازمان ملل هم گفته: «یک بار آقای گالین دوپل را فرستادند. این مقدار مشکل اصلاً نداشتیم و به تدریج در حال حل شدن بود... بعضی اشکالات قبلاً بود و هنوز هم هست. ولی در مجموع با موضوع حقوق بشر مشکلی نداشتیم... البته ایران خود بزرگترین قربانی نقض حقوق بشر توسط تروریستهای مورد حمایت غرب از جمله منافقین است و ما در زمینه حقوق بشر از آنها طلبکاریم.»
حکایت پرونده میکونوس
١۷ ساعت 22 و 50 دقیقه 17 سپتامبر ١۹۹٢ دو «فرنگی کار» به نام های عبدالرحمان بنی هاشمی (شريف) ايرانی، و عباس حسين راحيل (عماد) لبنانی، وارد رستوران «ميكونوس» در برلين شدند. این دو به سوی ۹ نفر از فعالان سياسی مخالف جمهوری اسلامی كه در رستوران در حال گفتگو بودند با مسلسل شليك كردند. رهبران كردهای ايران و از جمله صادق شرفكندی، دبيركل حزب دمكرات كردستان ايران هدف ترور قرار گرفتند. پيش از او نیز، عبدالرحمان قاسملو دبيركل وقت حزب دمكرات كردستان ايران در وين،درجريان گفتگوی سياسی با نمايندگان دولت هاشمی رفسنجانی ترور شده بود. علاوه بر شرفکندی، فتاح عبدلی مسئول اين حزب در اروپا، همايون اردلان مسئول حزب دمكرات كردستان ايران در آلمان، و نور محمد پور دهكردی از فعالان كرد ايرانی دیگر قربانیان این ترور بودند.
پليس آلمان ترور مزبور را چنین گزارش کرده است:
«بنی هاشمی مسلسل خود رااز ساك خارج كرده و پس از چند فحش ركيك ناموسی خطاب به آنها كه به شكارشان آمده بود، سه رگبار به روی آنها باز كرد. سپس راحيل لبنانی بالای سر قربانيان نقش بر زمين شده رفته و به رسم ميدان تيرباران با تپانچه تير خلاص به سر و شكم شرفكندی و اردلان شليك كرد.
آنها، پس از اين ترور از رستوران خارج شده و به همراه نفر سوم يعنی سيد محمد يوسف امين، (لبناني) كه در مقابل در رستوران به نگهبانی مشغول بود سوار اتومبيلی كه فضل الله حيدر ( لبنانی ) راننده آن بود شده و گريختند. طرح ترور مزبور در دوران حضور سعید امامی در وزارت اطلاعات به ریاست علی فلاحيان، در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و رهبری آیت الله خامنه ای عملیاتی شد.
در دادگاه ميكونوس اسامی تمام این مقام های ارشد جمهوری اسلامی مورد اشاره قرار گرفت. دستگاه قضائي آلمان برای رسيدگی به اين پرونده فشارهای دولتی زیادی را متحمل شد. در همان هنگام بود که يك بازرگان آلمانی در تهران به گروگان گرفته شد. او متهم گردید که با یک زن مسلمان رابطه نامشروع داشته است.
امين، نگبهان مقابل در رستوان در شب ترور، بعدا از سوی پليس آلمان دستگير شد . او متهمان ديگر را معرفی كرد و پليس آلمان توانست چند عامل ديگر آن ترور را دستگير كند.
در همين بازداشت های جديد، پلس آلمان به كاظم دارابی رسيد. دارابی از عوامل اطلاعاتی سپاه و سازمان امنيت فلاحيان بود. او گروه ترور را سرپرستی كرده بود و پیش از خروج از آلمان و بازگشت به ايران توسط پليس بازداشت شد.
دادگاه آلمان قرار بازداشت علی فلاحيان را صادر کرد. در حكم دادگاه همچنين اعلام شد: «رهبر، رئيس جمهور، وزير امور خارجه، وزير اطلاعات و امنيت، فرمانده سپاه پاسداران ... در «كميته امور ويژه»، كه ارگانی خارج از قانون اساسی جمهوری اسلامی است، درباره ترور ميكونوس تصميم گرفتند.» دادگاه افراد ياد شده را«جاني» ناميد و سيستم سیاسی حاكم بر ايران را«جنايتكار» توصيف كرد.
قبل و بعد از تشكيل دادگاه، دولت آلمان و حكومت ايران بسيار تلاش كردند تا دادگاه تشكيل نشود. در ماه مه ۹٣ "فون اشتال"، دادستان كل آلمان از مقامش بركنار شد. او پس از اين بركناری در مصاحبه ای مطبوعاتی گفت: «وزير دادگستری فشار زيادی به من آورد تا از ذكر نام ايران خودداری كنم. از آنجا كه من و سخنگوی مطبوعاتی دادستانی مصمم به ذكر نام ايران بوديم، مورد غضب واقع شديم .»
اشميد باوئر، وزير مشاور و هماهنگ كننده سازمان های اطلاعاتی وقت آلمان نيز، در دادگاه شهادت داد كه فلاحيان ۴ بار از او در خواست جلوگيری از كار دادگاه را كرده است.
آيت الله يزدی رئيس قوه قضائيه وقت جمهوری اسلامی در اولين نماز جمعه سال ١٣۷۵ گفته بود: «من فكر مي كنم دولتمردان آلمان همانند فرانسه قضيه را حل كنند. زيرا به اعتقاد ما درايت آنها كمتر از دولتمردان فرانسه نيست.» اشاره او به ترور شاپوربختيار، آخرين نخست وزير رژیم شاهنشاهی بود.
بختیار، قاسملو و شرفکندی تنها مواردی از «فرنگی کار»های وزارت اطلاعات بودند. ترورهای جمهوری اسلامی به مخالفان سیاسی در خارج محدود نمی شد.
در داخل نیز در بر همان پاشنه می چرخید؛ با این تفاوت که دست صاحبان قدرت برای قتل دگراندیشان گشوده بود. اعدامهای دهه 60 –که به تعبیر زهرا رهنورد «با هیچ آب زمزمی قابل پاک شدن نیستند»، به جای خود؛ مخالفان سیاسی که به ظاهر آزاد بودند نیز هدف ترور قرار می گرفتند. آخرین نمونه های مشهور، داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف و پیروز دوانی بودند. همان ها که قتل فجیع آنها در پاییز 1377 پرونده قتل های زنجیره ای را به یکی از پر سر و صداترین و مشهورترین پرونده های قضایی در تاریخ جمهوری اسلامی مبدل ساخت.
پورمحمدی از قتل های زنجیره ای می گوید
چند روز پیش، مصطفی پورمحمدی که در رأی سازمان بازرسی کل کشور، مدتهاست به یکی از طرف های اصلی دعوا و چالش حقوقی و سیاسی با جریان احمدی نژاد-مشایی تبدیل شده، در مورد ارتباط خود با موضوع قتل هاي زنجيره اي اظهار داشت: «اين داستان جزء پروپاگانداها و جوسازيهايي است كه جريان چپ در كشور راه انداخت؛ اين جريان، وقتي ميخواست كسي را بكوبد بايد يك بهانه و اتهامي برايش مطرح ميکرد. يك عده را ميگفتند تندرو است، يک عده اي راهم گفتند چماق دار است و بعدش هم داستان قتلهاي زنجيره اي درست شد. كنار گذاشتن من هم همزمان شد با رفتن آقاي دري نجف آبادي. خب طبيعي بود كه براي اينكه راحت بتوانند اين قضيه را در افكار عمومي جا بيندازند استفاده از همزماني و استفاده از قرينه زماني بود تا به اهداف سياسي و به اصطلاح خودشان حذف رقباي خودشان بپردازند در حالي که حوزه من حوزه خارجي بود و اصلاً ورودي به حوزه داخلي نداشتم.»
سیزده سال پیش نیز٬ برخی شخصیت های امنیتی نزدیک به اقتدارگرایان٬ ادعا کردند عوامل قتلهای زنجیره ای٬ به اصلاحطلبان نزدیک هستند. روحالله حسینیان که اینک نماینده مجلس است، در برنامه تلویزیونی جنجالی «چراغ»٬ از سعید امامی با عنوان "شهید" یاد کرد و حتی قربانیان را «مهدورالدم» دانست. اینک پورمحمدی یک بار دیگر اتهام ترورها را متوجه «چپ»ها و اصلاح طلبان کرده است.
تاج زاده از زندان، قتلهای زنجیره ای را بازخوانی می کند
سخنان اخیر پورمحمدی٬ از مسئولان اسبق و ارشد وزارت اطلاعات با واکنش مصطفی تاجزاده مواجه شد. تاج زاده از زندان جمهوری اسلامی، بی پروا، بار دیگر این پرونده را برای افکار عمومی مورد بازخوانی قرار داد. معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت سیدمحمد خاتمی، جایگزینی زندانی کردن فعالان سیاسی و مدنی با ترور آنها را نشانه «عدم امکان وقوع قتلها بعد از افشای قتل های زنجیرهای» دانست.
تاجزاده از پورمحمدی خواسته در مورد برخی پرسشها و ابهام ها ازجمله سال آغاز قتلهای زنجیرهای٬ آمران این پرونده٬ افرادی که احکام ترور را به فلاحیان و سعید امامی دادهاند و توجیه آنان برای قتل مخالفان٬ تعداد قربانیان٬ دلایل عدم رسیدگی قوهقضاییه به پرونده قتل پرویز دوانی و مجید شریف، نظر دهد و بگوید که «آیا مانند آقای حسینیان و دیگر مریدان آقای مصباح یزدی مقتولان را مهدورالدم و سعید امامی را شهید می داند؟»
عضو ارشد جبهه مشارکت همچنین گفته است: «خدای را سپاسگزارم که با اقدام تاریخی آقای خاتمی و پذیرش علنی مسئولیت آن قتل ها توسط وزارت اطلاعات، اگرچه توسط عده ای معدود و وابسته به مافیای قدرت، پرونده قتل های زنجیره ای برای همیشه بسته شد و چون رازی سربه مهر ماند، پس از آن دیگر کسی جرأت نکرد و نتوانست با گرفتن احکام غیابی منتقدان یا مخالفان را به مرگ محکوم کند و حکم صادره را در نهایت پنهان کاری از چشم مردم، اجرا نماید.»
تاج زاده در نامه خود نوشت که «بازداشت شدن و در زندان به سر بردن ولو غیرقانونی و غیرعادلانه به مراتب از فرستاده شدن فله ای هنرمندان و نویسندگان و منتقدان به ته دره یا مرگ با آمپول هوا، قابل تحمل تر است و شاید بتوان آن را گامی به سوی مدنیت و به سود استقرار مناسبات دموکراتیک در ایران به حساب آورد. »
او هم چنین در مورد انتصاب اخیر سعید مرتضوی گفته است: «بالاخره دولت احمدی نژاد پاداش جلاد مطبوعات ایران و متهم ردیف اول قتل زهرا کاظمی و متهم اول پرونده ننگین کهریزک را داد. و به این ترتیب اقتدارگرایان، تعهد خود را به قانون گرایی نشان دادند.»
تاج زاده در واقع به اسم یکی دیگر از قربانیان مظلوم تمامیت خواهان (زهرا کاظمی) اشاره کرده است. فهرست مطولی از اسامی قربانیان در این پرونده خودنمایی می کند: حسین برازنده، کاظم سامی، احمد تفضلی، علی اکبر سعیدی سیرجانی، احمد میرعلایی، ملامحمد ربیعی، فاروق فرساد، فریدون فرخزاد و حتی سیداحمد خمینی.
پرسش های مهم مصطفی تاج زاده تنها بخشی از پرسش های افکار عمومی در مورد ترور مخالفان سیاسی در جمهوری اسلامی، درون و بیرون مرزهاست. ادعاهای اخیر هاشمی رفسنجانی و پورمحمدی تا زمانی که کمیته حقیقت یاب مستقل، پیگیری دقیق و تمام و کمالی در مورد این ترورها و قربانیانش انجان ندهد، با بی اعتنایی و نقد افکار عمومی، پرسش های جدی ناظران مستقل و نیز انتقادهای مخالفان سیاسی مواجه خواهد شد.
در روزهای آغازین فروردین ماه امسال مادر رضا شهابی در حالی دار فانی را وداع گفت که تا آخرین لحظات زندگیش چشم انتظار دیدن فرزند دربندش بود. او با قلبی آکنده از درد و اندوه برای دیدار فرزندش با تکرار این جمله که "رضا نیامد؟" چشم از جهان فرو بست.
ربابه رضایی، همسر رضا شهابی با ابراز ناراحتی از این لحظات سخت به "جرس" می گوید: "خیلی پیگیری و تلاش کردیم که رضا بتواند زمانیکه مادرش در بستر بیماری بود بالای سر او بیاید اما نه تنها بی نتیجه بود، بلکه در روز دوم فروردین ماه هم که مادرش به رحمت خدا پیوست با حضور او در مراسم تشییع جنازه مادرش نیز مخالفت کردند و رضا در تنهایی در سلول خود برای مادرش اشک ریخت، بدون اینکه حتی بتواند بالای سر جنازه عزیزش حاضر شود."
همسر شهابی به آخرین دیدار مادر و فرزند اشاره می کند و ادامه می دهد: "سال گذشته زمانیکه رضا حالش بد بود و در بیمارستان بستری بود مادرش بالای سر رضا رفت و لحظه خیلی غم انگیزی بود. مادرش مدام فکر می کرد که رضا آزاد می شود و می تواند دوباره او را ببیند و تا آخرین لحظات عمرش چشم به در دوخته بود و مدام اسم رضا را صدا می زد و می گفت که "رضا نیامد؟ می خواهم او را برای آخرین بار ببینم...." در نهایت هم با نام رضا بر لب و یاد او چشمهایش را بست و از دنیا رفت."
وضعیت دشوار و نامعلوم رضا شهابی پس از بازداشت باعث وارد شدن شوک عصبی به مادر او شد، به گونه ای که ماهها بیمار و روز به روز وضعیت وخیم تری پیدا می کرد و تا آخرین لحظات زندگی خود جز دیدار فرزند اسیر و بیمارش خواسته ای نداشت. تنها خواسته و آرزوی مادر بیماری که با عدم توجه مسئولین بار دیگر تحقق نیافت...
خانم رضایی پیش از این در گفتگو با جرس نسبت به وضعیت وخیم سلامت مادر رضا شهابی و وضعیت اضطراری سلامتی خود او هشدار داده بود و مسئولیت هرگونه سهل انگاری در رسیدگی به خواسته هایش را بر عهده دستگاه قضایی دانسته بود.
رضا شهابی مرگ مادر خود را در حالی از طریق تلفن آگاه شد که چند روز قبل با نوشتن نامه ای به رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، دادستان تهران و دادسرای اوین خواستار عیادت از مادر بیمارش شده بود.
رضا شهابی راننده شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و معاون مالی سندیکای این شرکت در طول ماهها بازداشت غیر قانونی و به رغم تودیع قرار وثیقه، بارها دست به اعتصاب غذا زد و در چند مورد راهی بیمارستان شد. بارها مسئولین قضایی قول آزادی وی را تا صدور حکم داده بودند، وعده هایی که هیچگاه عملی نشد.
همسر شهابی از عدم توجه مسئولین قضایی به کوچکترین مسائل انسانی گلایه می کند و می افزاید: "برای اینکه همسرم بتواند به مرخصی بیاید پیش قاضی صلواتی رفتیم و مدارک و نامه پیش دادستان بردیم و هر کاری از دستمان بر می آمد کردیم، اما به هیچوجه موافقت نکردند. حتی قبل از عید وعده داده بودند که رضا به مرخصی می آید اما باز به وعده خودشان هم عمل نکردند!"
رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران در ۲۲ خرداد ماه ۸۹ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین در بلاتکلیفی بسر می برد. در چهارم خرداد ماه در شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی دادگاهی برای وی تشکیل دادند که در آن رضا شهابی و وکیل او تمامی اتهامات را رد کردند و خواستار اعلام حکم برائت و آزادی فوری رضا شهابی شدند اما تاکنون نه حکمی برای وی صادر گردید و نه او را آزاد کردند.
ربابه رضایی در ادامه به وضعیت پرونده قضایی او می پردازد و بیان می کند: "بعد از ماهها بلاتکیفی دهم اسفند که برایش دادگاه تشکیل دادند هنوز هیچ رایی صادر نکرده اند و او همچنان در بلاتکیفی بسر می برد دیگر نمی دانیم برای دادخواهی به کجا باید برویم؟ وکیلش مدام پیگیری می کند او هم مثل ما دستش به هیچ جا بند نیست. این در حالی است که اصلا تمام اتهاماتی که در دادگاه غیرعلنی برای او مطرح کردند "بی اساس" و "دروغ" بود. البته مثل اتهامات واهی است که به همه زندانیان سیاسی وارد می کنند. من جز اجرای حق هم از مسئولین درخواستی ندارم و این چیز زیادی نیست. خودشان هم می دانند رضا بی گناه است و یک راننده شرکت واحد چه ارتباطی می تواند با بیگانگان داشته باشد؟! تنها جرم همسرم فقط این است که یک فعال کارگری است و هم و غم همنوعان خود را دارد. "
همسر این فعال کارگری ادامه می دهد: "مشکلات جسمانی اشان هم که روز به روز بیشتر می شود گردن درد و دست دردش شدت پیدا کرده است. از زمانی هم که خبر فوت مادرش را شنیده است از نظر روحی بشدت بهم ریخته و افسرده شده است. در ملاقات بعد از عید که دیدمش خیلی خیلی حالش بد بود و ناراحت بود که نتوانسته مادرش را قبل از فوت ببیند. وضعیت روحی خانواده هم خوب نیست الان فصل امتحانات بچه هاست و نمی توانند تمرکز کنند و به فکر پدرشان هستند. من بار دیگر از مسئولین درخواست می کنم زودتر به وضعیت او رسیدگی کنند و هم ما و هم او را از بلاتکلیفی در بیاورند و تا وضعیت جسمانی اش از این بدتر نشده آزادش کنند. رضا را صحیح و سالم به زندان بردند و بیمار و علیلش کردند، حداقل تا شرایطش از این بدتر نشده و خدای ناکرده اتفاقی برایش نیافتاده آزادش کنند یا بگذارند ما خودمان او را به بیمارستان ببریم و تحت درمان قرار گیرد."
جامعه روحانیت مبارز تهران، که یکی از اصلی ترین تشکل های محافظه کاران سنتی است، سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی را محکوم کرد.
آقای هاشمی که خود عضو جامعه روحانیت است اما بر اساس گفته اعضای این تشکل مدت هاست در جلسات آنان شرکت نمی کند، اخیرا در گفت و گویی با مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی از سیاست خارجی فعلی جمهوری اسلامی انتقاد کرد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر ضرورت گفت و گو مذاکره با آمریکا گفت که آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟
در واکنش به اظهارات آقای هاشمی، محافظه کاران هوادار رهبر جمهور اسلامی به طور گسترده ای موضعگیری کردند. از جمله علی سعیدی نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه که اظهارات هاشمی را بی پایه و اساس خواند.
در همین حال، سخنگوی جامعه روحانیت گفت: در نشست شب گذشته، اظهارات اخیر آقای هاشمی رفسنجانی مورد اشاره قرار گرفت.
وی گفت که جامعه روحانیت مبارز هر گونه مذاکره با آمریکا را محکوم میداند و معتقد است، تصمیمگیری باید با نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی انجام شود.
پیش از این دیگر محافظه کاران طرفدار خامنه ای نیز موضوع رابطه با آمریکا را انحصارا در اختیار وی دانسته و دیگران را دعوت به سکوت کرده بودند.
احمدسالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نیز در گفتوگو با خبرگزاری فارس، این موضوع را در انحصار رهبر دانسته است.
آریا آرام نژاد هنرمند حامی جنبش سبز درحالی که چندی پیش از زندان آزاد شده در یک دادگاه جدید به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
براساس اعلام صفحه آریا آرام نژاد درفیس بوک دادگاه جدید این هنرمند سبز بدون حضور وکیل برگزار شده است.
آریا آرام نژاد هنرمند حامی جنبش سبز درحالی که برای سپری کردن محکومیت خود در زندان به سر می برد به مرخصی نوروزی آمد و اعلام شد که مرخصی وی تبدیل به آزادی شده است.
با این وجود براساس خبر منتشر شده در صفحه آریا آرام نژاد درفیس بوک وی مجددا به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگساز نامآشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ترانهای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶بهمن ماه ۱۳۸۸توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.
او پس از گذراندن نزدیک به ۵۰روز انفرادی و زندان که تمام این مدت را در بند انفرادی زندانهای متیکلا شهرستان بابل و بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان ساری سپری کرده بود، به قید وثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب شهرستان بابل به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد.
مجددا در آبان ماه سال گذشته ، پنج مامور اداره اطلاعات استان مازندران با ورود به منزل این هنرمند جوان هوادار جنبش سبز در بابل، او را بازداشت کردند. این در حالی است که او در همین روز برای برای پیگیری پرونده خود در مرحله تجدیدنظر، به شهر ساری و دادگاه استان مازندران مراجعه کرده و در زمان هجوم ماموران، تازه از ساری برگشته بود.
دستگیری این فعال جنبش سبز با ضرب و شتم همراه بوده و ماموران در داخل منزل به آقای آرام نژاد دستبند زدند. آنها همچنین ضمن تفتیش منزل، بخشی از دست نوشته های آریا و مدارک کاری و همچنین کامپیوتر شخصی او را نیز توقیف کرده و با خود بردند.
پس از مرخصی نوروزی این هنرمند سبز در نوروز سال جاری اعلام شد که مرخصی او تبدیل به آزادی شده و وی به زندان باز نمی گردد.
از این آهنگ ساز و خواننده ی مردمی تا به حال آهنگ هایی چون علی برخیز، دلتنگی و برای لمس آزادی منتشر شده است
دبیر انجمن برنج ایران از افزایش قیمت برنج ایرانی در بازار خبر داد و گفت: متاسفانه کیفیت برنجهای عرضه شده در مراکز فروش در پایتخت بسیار پائین تر از کیفیت برنجهایی است که در مراکز فروش شمال کشور عرضه میشوند.
جمیل علیزاده شابق در گفتگو با مهر در خصوص دلایل نوسان قیمت برنج در بازار اظهار داشت: همیشه در چنین موقعی از سال به دلیل عدم تولید برنج جدید، قیمت این کالا در بازار به صورت طبیعی افزایش پیدا می کند.
وی درعین حال تصریح کرد: البته دلالان و سوداگران برنج هم در افزایش قیمت برنج بی تاثیر نیستند ، چون آنها به بهانه گران شدن هزینه سوخت که تاثیر مستقیمی بر هزینه حمل ونقل برنج از شمال کشوربه پایتخت دارد، قیمت برنج را افزایش می دهند.
به گفنه دبیر انجمن برنج ایران، اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها تاثیر غبر مستقیم بر افزایش قیمت برنج داشته و این موضوع نیز به عنوان عاملی دیگر در گران شدن این کالا نقش داشته است.
علیزاده با بیان اینکه وقتی به اواخر تیرمی رسیم شوک جدیدی به بازار برنج وارد می شود و تولید ۵۰۰ هزار هکتار برنج از شالیزارهای شمال کشوردر مرداد و شهریور موجب افت قیمت برنج در بازار می شود، گفت: این روند از ابتدای فصل پائیز تغییر می کند به طوریکه قیمت برنج تا شب عید مجددا افزایش پیدا می کند.
وی افزود: بهطور متوسط قیمت برنج درجه یک طارم محلی در تیرماه سال گذشته در شهرهای شمالی کشور در حدود ۳۳۰۰ تومان و در تهران در حدود ۳۶۰۰ تومان بود که این رقم شب عید در شهرهای کشور به حدود ۳۷۰۰ تومان و در پایتخت نیز به حدود ۴۳۰۰ تومان رسید.
دبیر انجمن برنج ایران تصریح کرد: امسال قیمت هر کیلوگرم برنج در شهرهای شمالی کشور به طور متوسط در حدود ۴۰۰۰ تومان و در تهران نیز به بیش از ۴۵۰۰ تومان رسیده است در حالی که متاسفانه کیفیت برنجهای عرضه شده در مراکز فروش در پایتخت به دلیل فعل و انفعالاتی که بر روی آن صورت می گیرد، بسیار پائین تر از کیفیت برنجهایی است که در مراکز فروش شمال کشور عرضه می شوند.
فریدون پوررضا خواننده و موسیقیدان گیلک و صاحبنظر در زمینه موسیقی فولکلوریک گیلکی روز چهارشنبه در ۸۰ سالگی در رشت از دنیا رفت.
به گزارش خبرآنلاین، زندهیاد فریدون پوررضا حدود یک سال با بیماری تنفسی و مشکل ریوی دست و پنجه نرم میکرد.
او متولد سال ۱۳۱۱ در لشت نشا بود. پوررضا تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ناصر خسرو به پایان رساند و سپس در مغازه پدر به آرایشگری پرداخت. پوررضا از استادان آواز یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و سال ۱۳۳۳ کار تعزیه را به همراه علی بهکیش آغاز کرد.
او همان سال نمایشنامهای برای تئاتر و اجرای آن در سالن سینمای لشت نشاء نوشت. شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب و به طور رسمی به عنوان خواننده شروع به کار کرد.
پوررضا از اردیبهشت ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد و همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی چهرههای فرهنگی و هنری ایران از جمله سیمین دانشور، محیط طباطبائی، منوچهر آتشی، محمود عنایت و ایرج افشار به لندن رفت.
او سال ۱۳۶۷ همکاریاش را با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به عنوان کارشناس موسیقی آغاز و همان سال کنسرتی در رشت برگزار کرد. از آن تاریخ به بعد کنسرتهایی در داخل و خارج کشور برگزار کرد.
دو کاست «میگیلان» و «گیله لو» آثار بعد از انقلاب اوست. در سال ۱۳۷۹ تیتراژ پایانی سریال «پس از باران» را اجرا و یک سال بعد مقام اول موسیقی در فیلم و سریالهای کشور را از آن خود کرد.
چاپ مقالات تحقیقی در گیلاننامه و دیگر جراید، همکاری با جهانگیر اشرفی و علی عبدلی در گردآوری «موسیقی گیلان و مازندران»، عضویت در شورای فنی و آموزشهای آزاد موسیقی و تالیف کتاب موسیقی فولکلوریک گیلان از دیگر فعالیتهای زندهیاد پوررضا بود.
دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیه ای به سخنان روز گذشته کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد اعتراض کرد.
آقای دانشجو روز گذشته تایید کرد که جمهوری اسلامی حق ادامه تحصیل مخالفان سیاسی خود و معترضان را سلب کرده است. وزیر علوم گفت: "كسانی كه در فتنه سال ٨٨ فعال بوده و بعد از اتمام حجت رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تیرماه همان سال همچنان به فتنه گری ادامه دادند، حق ورود به دانشگاه ها را ندارند."
در واکنش به این اظهارات، دفتر تحکیم وحدت بیانیه ای صادر و اعلام کرد که این سخنان افشای نقض آشکار حقوق دانشجویان است و از عموم دانشجویان و استادان آگاه خواسته تا ریشه و تفکر حامی این سخنان را دریافته و آن را رسوا کنند.
به گزارش دانشجونیوز، متن کامل اطلاعیه دفتر تحکیم وحدت به شرح زیر است:
پس از سالها انکار از سوی مسئولان جمهوری اسلامی در خصوص عدم وجود دانشجوی ستاره دار و نبود هیچ مانعی بر سر راه دانشجویان و استادان برای ورود به دانشگاه ها، بالاخره پرده کنار رفت و دروغین بودن ادعاهای حاکمیت جمهوری اسلامی آشکار شد.
وزیر علوم دولت غیر قانونی دهم، کامران دانشجو، که مجری انتخابات مساله دار ریاست جمهوری دهم است، در اظهار نظری مبنی بر جلوگیری از ورود کسانی که در حوادث سال ٨٨ فعال بوده اند به دانشگاه ها، صادقانه بر وجود موانع آشکار و پنهان بر سر راه تحصیل و علم اندوزی در ایران از سوی حاکمیت اعتراف کرده است. این اظهار نظر پوچ بودن ادعاهای جمهوری اسلامی در مورد جایگاه و اهمیت علم و دانش در ایران را آشکارا فریاد می زند.
افشای نقض آشکار حقوق بشر به خصوص علیه دانشجویان و استادانی که حاضر به پذیرش قیومیت جماعتی خردستیز نبوده و نیستند، از جنبه های دیگر این سخنان است. حاکمیتی که زندان هایش پر از دانشجویانی است که جرمشان مطالبه ی حق مردم و خویشتن است کجا و ادعای علم دوستی کجا؟ دانشجویانی چون بهاره هدایت، مجید توکلی، ضیاء نبوی، مجید دری، مهدیه گلرو، کوهیار گودرزی، علی ملیحی، علی اکبر محمد زاده، مهدی خدایی، حسین رونقی ملکی، شاهین زینعلی، آرش صادقی، امید کوکبی، شبنم مددزاده، عاطفه نبوی و بسیاری دیگر از علم جویان که اکنون بهار جوانی را در زندان های حاکمیت علم ستیز جمهوری اسلامی به سر می برند.
آنجا که جمهوری اسلامی در برابر خواسته ی به حق مردم و دانشجویان، به ضرب گلوله، بازداشت های گسترده، شکنجه و احکام ظالمانه، ساختن انواع دروغ ها و سناریوهای بی مقدار روی می آورد، گستاخانه ادعا می کند که در اوج قله های پیشرفت و رشد علمی قرار دارد؛ اما چنین سخنانی به زیبایی نیات علم گریزی و جمود فکری سردمداران را به تصویر می کشد.
سخنان وزیر علوم دولت غیرقانونی دهم، در ادامه ی همان تفکری است که خود را مالک ایران و ایرانی می داند و به خود اجازه می دهد که برای دانشگاه، نهادی که چون استخوان در گلو و خار در چشم مستبدین و کوته فکران بوده و خواهد بود، این چنین تصمیم بگیرد و تلاش کند تا از ورود جوانان آگاه، چه در لباس استاد و چه در کسوت دانشجو به دانشگاه ها جلوگیری کند. به راستی، آیا در چنین فضایی است که حاکمیت جمهوری اسلامی خود را الگوی مردمان جهان می پندارد، ادعای مدیریت جهان می کند و نظام خود را مقدس می پندارد؟!
دفتر تحکیم وحدت، به عنوان نهادی که دفاع از حقوق دانشجویان و حریم دانشگاه را وظیفه خود می داند، این سخنان را محکوم می کند و از عموم دانشجویان و استادان آگاه می خواهد تا ریشه و تفکر حامی این سخنان را دریافته و آن را رسوا نمایند.
روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت
فروردین ٩١
به ابتکار گروهی از فعالین ایرانی مقیم آلمان قرار است مراسم بزرگداشتی در شهر هامبورگ اجرا شود.
به گزارش جرس به نقل از سایت «۲۲ خرداد - هامبورگ»، در بیانیه این فعالین آمده است: روز ۱۴ آوریل ما ایرانیان و سوریهای مقیم هامبورگ و حومه ، به همراهی هم، به جهت پاسداشت خون کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران و قربانیان اخیر و هر روزه سوری به دست دیکتاتوری اسد،بزرگداشتی برپا خواهیم داشت. ما با در دست داشتن شمع در یکی از خیابانهای مرکزی شهر، و به یاد این قربانیان، گرد هم خواهیم آمد تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانیم و همچنین نشان دهیم که علیرغم ظلمی که بر ما رفته اما نورِ امید در قلبهای ما همچنان فروزان است. همچنین با این حرکت، اعتراض خود را به تمام دولتهای دیکتاتوری جهان، از جمله دولت جمهوری اسلامی و دولت بشار اسد که در آنها پاسخ خبرنگار، وکیل، نویسنده، روزنامه نگار و اساسا هر معترضی خشونت و زندان است،اعلام میکنیم
در قسمتی دیگر از این فراخوان آمده است: با برپا کردن زنجیرهای از نور از بهار عربی در سوریه و جنبش سبز ایران یاد خواهیم کرد ،چرا که شهدای این جنبشهای آزادی خواهی هرگز نمرده اند و در دلهای تک تک ما جاویدان خواهند ماند. ما بازماندگان نیز همچنان با بیداری و هشیاری به دموکراسی می اندیشیم و در راه روشن آزادی و صلح از هیچگونه تلاش مسالمت آمیزی دست بر نخواهیم داشت. حال از این طریق از شما دوستان آزادیخواه دعوت مینماییم، با حضور در این بزرگداشت، حمایت خود را از مردم مظلوم سوریه و زندانیان سیاسی ایران و خانواده های آنها اعلام کنید و به یاد این قربانیان شمعی به همراه هم بیفروزیم."
مکان و زمان این گردهمایی به شرح زیر اعلام شده است:
Datum: 14.04.2012
Uhrzeit: 19:00- 21:00Uhr
Ort: Jungfernstiegbrücke in HH
دبیر هیئت منصفه مطبوعات استان تهران از تشکیل جلسه دادگاه مدیر مسئول روزنامه «اعتماد ملی» در روز یکشنبه هفته آینده خبر داد.
به گزارش فارس، علیاکبر کسائیان اظهار داشت: جلسه محاکمه محمد جواد حق شناس، مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی یکشنبه هفته آینده تشکیل میشود.
وی ادامه داد: جلسه محاکمه مدیر مسئول این روزنامه ۲۷ فروردین در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور اعضای هئیت منصفه برگزار میشود.
در جریان جلسات پیشین رسیدگی به اتهامات مدیر مسئول این روزنامه، شفیعی نماینده مدعیالعموم به قرائت کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران پرداخته و گفته بود: "تشویق افراد به ارتکاب اعمالی علیه امنیت کشور، نشر مطالب خلاف واقع، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، افترا، توهین، هجو، تبلیغ علیه نظام و اهانت به مراجع مسلم تقلید عناوین اتهامی مدیرمسوول روزنامهی اعتماد ملی است و این پرونده با طرح شکایت از سوی نمایندهی مدعیالعموم، سازمان بسیج دانشجویی، فرماندار اسلامشهر، وزارت کار و امور اجتماعی، سازمان سنجش، سازمان میراث فرهنگی، سازمان تربیت بدنی، صندوق ذخیره فرهنگیان، دانشگاه علوم پزشکی، وزارت بازرگانی، سازمان دامپزشکی و چند شاکی خصوصی تشکیل شده است."
رئيس اتحاديه صادركنندگان ميوه و تره بار اعلام كرد: سال گذشته به دليل سياست جهاد كشاورزی در بخش واردات مركبات، بسياري از كشاورزان بيكار يا به شدت متضرر شدند.
رضا نورايي رئيس اتحاديه صادركنندگان ميوه و تره بار در گفتگو با خبرگزاری ايلنا می گوید، در حالی که سال گذشته مقادير زيادي مركبات در كشور توليد شد، اما وزارت جهاد كشاورزی بدون توجه به ميزان توليدات نسبت به واردات مركبات اقدام كرد و تعداد زيادي از كشاورزان در زمينه توليد مركبات متضرر شدند يا كار خود را از دست دادند.
او با بيان اين كه از واردات محصولات باغي در شرايطي که بازار از توليدات داخلي اشباع شده است، بايد خودداري شود افزود: دولت بايد به گونه اي عمل کند که در زمان کمبود در بازار، واردات جايگزين کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر