-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

Latest News from Emrooz for 04/05/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: میرحسین موسوی در یکی از دیدارهای خود با فرزندان کتاب «وجدان بیدار» را برای مطالعه به آنها و مردم معرفی کرده است.

به گزارش خبرنگار کلمه کتاب «وجدان بیدار» روایت زندگی مردی است که در سده شانزدهم میلادی به مبارزه علیه انحراف کلیسا و ظلم و دروغگویی ارباب دین بر می خیزد؛ آنها که با تفسیری خشک و سختگیرانه از دین، ستمگری بر مردم را به اوج رسانده اند و همه زشتکاری هایشان را نیز به نام خدا و پیامبرخدا مسیح توجیه می کنند.

«سباستین کاستلیو»، بزرگمرد قهرمان داستان، اما خواستار بازخوانی آموزه های دین و راه یافتن به حقیقت آنهاست. او اگرچه فکر خود را بی عیب و نقص نمی داند، اما از جوانی به فکر ایستادگی علیه دنیاپرستی پاپ هاست و ظلم و جور آنها را که رنگ و لعاب دینی گرفته بر نمی تابد.

کاستلیو معلمی است فقیر که از همان آغاز به فرجام خود در مبارزه با قدرت استبدادی آگاه است چرا که با دستی تهی مقابل کالونی ایستاده است که با قدرت سازمان دهی خود همه شهر را یکسره فرمانبردار کرده بود. اما روشنگری آغاز می‌کند.

اشتفان تسوایگ، نویسنده سرشناس آلمانی زبان و اتریشی تبار، در رمان وجدان بیدار به جنبه ای پنهان و دردناک از تاریخ روشنگری در اروپا اشاره می کند: کالون که خود پیشتر نهضتی آزادی خواهانه علیه سلطه کلیسای کاتولیک شکل داده بود، خود به شکلی تازه به سرکوب آزادی ها می پردازد و از قضا همانند پاپ، همگان را وادار به اعتراف به ایمان می کند و در غیر این صورت تهدید به تبعید. در نظامی که او شکل داده، همه متهم اند، همه باید منتظر هجوم ماموران حکومتی برای تفتیش عقیده باشند و همه به طور منظم باید به بازجویان جواب پس دهند. شکنجه و اعتراف گیری در این نظام همچنان رواج دارد و هنر و زیبایی، دشمن کالون و دشمن خدا قلمداد می شود.

کالون که استاد اخلاق است، ناگهان احساس می کند که وظیفه دارد مردم را تربیت و هدایت کند، و در این مسیر هر ناروایی را روا می شمرد. زندانی یا تبعید کردن مخالفان و شکنجه ی آنها برای اعتراف، ضرورتی گریزناپذیر می شود. آزادی اندیشه که نقطه شروع حرکت او و یارانش بود، اکنون که آنها به قدرت رسیده اند، ممنوع می شود و دورانی شاید سیاه تر از قبل آغاز می شود.

پاسداران حکومت کالون نه فقط از دعاهای حفظ شده و حضور مردم در مجالس مذهبی می پرسند، بلکه حتی لباس زنان را هم اندازه می گیرند تا کوچک و بزرگ نباشد، و همچنین موی آنها را، و نیز بر ترانه های شاد و ممنوعی نظارت می کنند که شاید مردم در خیابان بخوانند. از همه می خواهند که جاسوسی یکدیگر را بکنند، و فی الجمله شهر پر از آزادی را یکباره و به طرزی باورنکردنی، زیر سقفی از استبداد و خودکامگی دینی می برند؛ و این چیزی نیست که سباستین کاستلیو، آن را برتابد. او می خواهد از آموزه های دین خدا قرائتی راستین ارایه کند که با آن مردمان را تحقیر نکنند و ظلم و استبداد را با دین پیوند ندهند...

کتاب وجدان بیدار، دو بار به فارسی ترجمه شده است: یکی توسط سیروس آرین پور که نشر فرزان روز منتشر کرده، و دیگری توسط عبدالله توکل که نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

میرحسین موسوی که اکنون این کتاب را برای مطالعه پیشنهاد کرده، پیش از این هم کتاب گزارش یک آدم ربایی را برای مطالعه معرفی کرده بود. کتابی که اقبال گسترده به آن، واکنش های جالبی را در پی داشت.

گزارشی از آن واکنش ها را در اینجا بخوانید.

برای مطالعه معرفی و بررسی کتاب«وجدان های بیدار به http://www.kaleme.com/1391/01/16/klm-96844/ مراجعه بفرمایید


 


امروز: سیدمصطفی تاجزاده، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی درباره تفاوت مدل مطلوب اسلام گراهای منتخب با آن چه اکنون جهان به عنوان جمهوری اسلامی ایران می شناسد، معتقد است: احزاب پیروز مسلمان در تونس و مصر در مجموع هوشمندانه و واقع بینانه عمل کرده و درصددند تا هم به مسائل واقعی جامعه خود بپردازند و هم بهانه ای به بدخواهان ندهند و امیدوارم تا به آخر این هوشیاری و همه جانبه نگری را حفظ کنند. در هر حال نوع حکومتی که آنان درصدد تأسیس آن هستند تفاوت های بنیادین با آن چه اکنون در ایران حاکم است، دارد.

سید مصطفی تاجزاده در گفتگوی که دو ماه پیش با کلمه انجام داده بود، درباره بهار عربی گفت: بهار عربی در عمر یک ساله خود سرنگونی چهار مستبد و به لرزه افتادن و سست شدن پایه های دیکتاتوری در برخی از کشورهای منطقه به ویژه در بحرین و سوریه را شاهد بود و در مراکش نیز تغییرات مهمی را موجب شد. در این جنبش همگانی، علما و روشنفکران و احزاب مسلمان در کنار دیگر آزادی خواهان و عدالت طلبان حضور چشمگیری داشتند و در انتخابات آزاد و صد در صد رقابتی در مصر و تونس و مراکش، رقبای خود را پشت سر گذاشتند. باوجود این خوشبختانه هیچ کدام از احزاب پیروز انحصارطلبی پیشه نکردند و به تقسیم و توزیع مصادر و مناصب حکومتی پرداختند و بعضاً کابینه ائتلافی تشکیل دادند. برای فقها و روحانیون حق ویژه ای در سیاست و رهبری کشور قائل نشدند و سبک زندگی آزاد را به رسمیت شناختند.

به گفته ی مصطفی تاجزاده، آنان حجاب را اجباری نکردند و اولویت دولت های منتخب را پیشرفت اقتصادی کشور و بهبود رفاه شهروندان و مهار بیکاری خواندند. به طور خلاصه راهبردشان را می توان « توسعه دموکراتیک » نامید.

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی درباره نگرانی اشخاص و جناح هایی در اروپا و آمریکا از پیروزی احزاب اسلامی گفت: احزاب پیروز در عمل ثابت کردند که اسلام با دموکراسی در تضاد و تقابل نیست و منتخبان حقوق همه هم وطنان خود را به رسمیت می شناسند و به آن ها احترام می گذارند و کاملاً آماده اند که در رقابتی آزاد و برابر خود را در معرض قضاوت و رأی مردم قرار دهند و ضمن دفاع از اسلام و ارزش های آن، هرگز درصدد اجرای احکام متعارف فقهی و شرعی با توسل به زور و اجبار نیستند و حتی بعضی مانند «راشد الغنوشی» علناً اعلام می کنند که این سیاستی شکست خورده است و برای مثال حجاب اجباری را نام می برند و نمی خواهند دوباره آن را تجربه کنند. به این ترتیب آنان با «اسلام هراسی» به بهترین شکل به مقابله پرداخته اند و از این به بعد نیز هرچه از استبداد دینی بیشتر فاصله بگیرند و بر لزوم رعایت موازین دموکراتیک و حقوق بشری تأکید بیشتری کنند، به همان میزان اشخاص و گروه های ضد اسلام یا بدبین به مسلمانان را در غرب خلع شعار کرده و چهره ای انسانی و جذاب از اسلام ارائه می کنند.

عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درباره تفاوت مدل مطلوب اسلام گراهای منتخب با آن چه اکنون جهان به عنوان جمهوری اسلامی ایران می شناسد، توضیح داد: احزاب پیروز مسلمان در تونس و مصر در مجموع هوشمندانه و واقع بینانه عمل کرده و درصددند تا هم به مسائل واقعی جامعه خود بپردازند و هم بهانه ای به بدخواهان ندهند و امیدوارم تا به آخر این هوشیاری و همه جانبه نگری را حفظ کنند. در هر حال نوع حکومتی که آنان درصدد تأسیس آن هستند تفاوت های بنیادین با آن چه اکنون در ایران حاکم است، دارد که برخی از آن ها به شرح زیر است:

اول آن که حکومت مطلقه فردی را کاملا نفی می کنند. آنان هیچ مقام یا مسئول مادام العمری را قبول ندارند و حاضر نیستند حدود ۷۰% قدرت را به یک نفر واگذار نمایند. به این دلیل که او فقیه و باتقواست.

دوم آن که معیار سیاست ورزی و استفاده هم میهنان شان از حقوق شهروندی و آزادی های اساسی مانند انتشار کتاب و روزنامه و فعالیت های فرهنگی و هنری، ایجاد نهادهای مدنی و صنفی، تشکیل احزاب، تأسیس اتحادیه و سندیکاها، شرکت در انتخابات چه به عنوان نامزد و چه رأی دهنده و برپایی اجتماعات اعتراضی را تعهد داوطلبان به استقلال و یک پارچگی سرزمینی و فعالیت در چهارچوب قوانین می خوانند. نه این که اعتقاد و التزام به مثلاً رهبر یا نفر اول کشور را شرط بهره مندی از حقوق و آزادی ها از جمله نامزد شدن در انتخابات بدانند.

سوم آن که معتقدند و بارها اعلان کرده اند که همه قشرها از دانشگاهیان تا روحانیون و از کارگران تا کارمندان و ... حق مشارکت سیاسی و اجتماعی دارند و امتیاز خاصی را برای قشر خاصی به عنوان یک حق انحصاری قائل نیستند.

چهارم از سبک آزاد زندگی دفاع می کنند و معتقدند وظیفه حکومت دخالت در پوشش مردم یا نوع خوراک آنان نیست و اسلام مجازاتی برای روسری سرنکردن در نظر نگرفته است.

پنجم- برآن باورند که رادیو- تلویزیون نباید سخنگوی انحصاری و بلندگوی اختصاصی رهبر حزب حاکم و پیروز باشد. آنان اساساً رادیو- تلویزیون تک صدایی را نفی می کنند و مخالف راه اندازی شبکه های خصوصی توسط جریان های فکری و سیاسی نیستند.

ششم- آزادی اطلاع رسانی به کرات مورد تأکید این احزاب و رهبرانشان قرار گرفته است.

هفتم- نگاه آنان به مسائل منطقه و جهان هم متفاوت از جمهوری اسلامی ایران است. آنان ضمن دفاع از استقلال میهن خود و احساس عضویت در امت اسلامی و حمایت از آرمان فلسطین، خواهان مناسبات عادی با دولت های غربی هستند هم چنان که با چین و روسیه ارتباط دارند.

تاجزاده تأکید کرد که تفاوت های فوق باعث شد که آیت الله خامنه ای رسماً اعتراف کند که این احزاب مدل حکومتی ایران را الگوی خود قرار نداده اند که البته به نظر من این مسأله موجب تأسف است. زیرا ما قادر بودیم نه فقط الهام بخش مردم منطقه در برپایی قیام علیه استبداد داخلی و استعمار و دخالت خارجی باشیم بلکه در صورت تداوم دوره اصلاحات، می توانستیم مدل حکومتی مناسبی برای جهان اسلام محسوب شویم و از ترکیه پیشی بگیریم. کمااین که حزب عدالت و توسعه درس های زیادی از اندیشه و مشی آقای خاتمی و عمر اصلاحات گرفته و اکنون به عنوان کشور و مدلی از آن یاد می شود که ثابت کرده اسلام با دموکراسی سازگار است. به همین دلیل بین مسلمانان و حتی در جهان غرب افکار عمومی و دولت ها اعتبار زیادی کسب کرده و از این موقعیت، به سود اهداف اقتصادی و اجتماعی و بین المللی ترکیه بهره برده است. احزاب پیروز در انتخابات مصر و تونس و مراکش نیز همان مدل را برگزیده اند.

نظر تاجزاده را در مورد گرایش سلفی برخی از احزاب و گروه ها و میزان پایگاه اجتماعی آنان پرسیدیم. وی در پاسخ گفت: بهترین راه شناخت بینش، روش و منش سلفی های سنی و اخباری های شیعه که تبارشان به خوارج صدراسلام می رسد، مطالعه دیدگاه ها و عملکرد طالبان در افغانستان و جریان آقای مصباح یزدی در ایران است. باید دقت کرد که تضاد اصلی آنان با دموکراسی و حقوق شهروندی است. آنان به سوء استفاده اروپا و امریکا از دموکراسی و حقوق بشر انتقادها و حملات زیادی می کنند اما نه با این نیت و هدف که دولت های غربی را افشا و ثابت کنند خود به این موازین پای بندند. برعکس، آنان اصل دموکراسی و حقوق بشر را غربی و غیراسلامی و گاهی ضد اسلامی می خوانند تا نقض سیستماتیک حقوق و آزادی های هم وطنان خود را توجیه دینی کنند. هم چنان که کمونیسم روسی با سرمایه داری خواندن دموکراسی، با حقوق مردم خویش به مقابله پرداخت و ضدیت خود را با دموکراسی توجیه ایدئولوژیک کرد.

این فعال اصلاح طلب در ادامه افزود: مدل مطلوب حکومت سلفی- طالبانی، چه نوع سنی و چه شکل شیعی آن،تک صدا، فردی، سلسله مراتبی، خشونت گرا و در نتیجه استبدادی است و در نقطه مقابل اسلام سازگار با دموکراسی قرار دارد. خوشبختانه درحال حاضر در اکثر قریب به اتفاق کشورهای اسلامی طرفداران این نگرش در اقلیت به سر می برند. اما فراموش نکنیم که این افراد و گروه ها بسیار فعالند و با انگیزه به ترویج اندیشه و مشی تکفیری - حذفی خود مشغول اند. همین مسأله وظیفه و رسالت اصلاح طلبان مسلمان، اعم از شیعه و سنی را سنگین تر و خطیرتر می کند.

وی هم چنین گفت: شعار جریان سلفی «تشکیل حکومت اسلامی» و «اجرای شریعت به هر قیمت» است. آنان به علاوه در سطح بین الملل در پی احیای جنگ های صلیبی اند و در داخل حذف فیریکی مخالفان و حتی منتقدان خود را دنبال میکنند. هم چنان که دیدیم ده سال پیش القاعده در فاصله چند روز احمدشاه مسعود را ترور وبه برج های دوقلو در نیویورک و پنتاگون در واشنگتن حمله کرد. از سوی دیگر دستاویز جریان های ضداسلامی در اسلام هراسی، اندیشه و عملکرد سلفی های عصر جدید است. این فعال انتخاباتی که از ۲۳خرداد ۸۸ در زندان به سر می برد، درباره تلاش هایی که برای رودر رو قرار دادن شیعیان و اهل سنت صورت می گیرد، گفت: با کمال تأسف باید اعتراف کرد همراه با بهار عربی و رشد گرایش های دموکراسی خواه، نه فقط شاهد شکل گیری صف بندی انحرافی و خطرناک شیعه - سنی در برخی از کشورها هستیم، بلکه به علت اشتباهات جناح حاکم در ایران از یک سو و تلاش برنامه ریزی شده جنگ طلبان غربی و اسرائیلی از سوی دیگر که البته با همکاری برخی دولت های عربی مانند عربستان سعودی همراه است، تقابل فوق در حال توسعه یافتن است و اگر برای مهار آن فکر و برنامه ریزی همه جانبه نشود، بیم آن می رود که یک بازی باخت - باخت به مردم منطقه تحمیل وشود و به همه مسلمانان، به ویژه شیعیان که در هر حال در جهان اسلام در اقلیت هستند، آسیب ها و لطمه های جدی و شاید بعضاً جبران ناپذیروارد آید وی گفت هم اکنون مردم بحرین و سوریه هزینه زیادی بابت این موضوع می پردازند. در بحرین، به علت این که اکثریت جمعیت را شیعیان تشکیل می دهند، جنایات آل خلیفه با تأیید یا دست کم سکوت بسیاری از دولت ها و حتی گروه ها و جریان های اسلامی آزادی خواه و عدالت طلب از اهل سنت مواجه است. همین مسأله دست رژیم بحرین را برای سرکوب حرکت های اعتراضی مردمی بازگذاشته است و فریاد قربانیان مظلوم بحرینی انعکاس کمی در وجدان و افکار عمومی مسلمانان و جهانیان پیدا می کند. حزب بعث سوریه نیز به علت پشتیبانی برخی دولت های حامی او که در منطقه تأثیرگذار هستند به ویژه روسیه و ایران، به نام و بهانه مقابله با القاعده و تروریسم با توپ و تانک به سرکوب هر ندای اعتراضی مردمی می پردازد و هم زمان به اختلافات و تضادهای فرقه ای، به ویژه بین علویان و سنی های سوری، دامن می زند. به گونه ای که چشم انداز یک کشتار بزرگ را اسد چه بماند و چه برود، ترسیم می کند.

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در نقد عملکرد جمهوری اسلامی در بحرین و سوریه گفت: عملکرد حکومت کنونی در قبال بحران بحرین به رفتار یک گروه دانشجویی بیشتر شباهت دارد و در یک حرکت افشاگرانه به سود مردم مظلوم آن کشور و محکومیت رژیم آل خلیفه و شعار برای سرنگونی آن خلاصه می شود. غافل از آن که تبلیغات وسیع ایران علیه رژیم بحرین، با توجه به بافت جمعیتی آن کشور، در برخی مواقع اثر سوء می گذارد و به نگرانی قشرهای وسیعی از اهل سنت در مورد تغییر رژیم بحرین و سرنگونی آن دامن می زند. باید توجه داشت که هم اکنون حتی در قشرهای وسیعی از مردم عرب در کشورهای گوناگون، به علت رشد روزافزون شکاف شیعه - سنی، حداقل هم بستگی با مردم بحرین دیده می شود. حال آن که اگر تلقی عمومی از اعتراضات مردمی در بحرین مانند مصر و تونس و یمن بود، مردم بحرین از حمایت وسیعی بهره مند می شدند.از سوی دیگر سیاست ها و تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی سکوت تأییدآمیز از اقدامات و بعضاً جنایات حزب بعث سوریه است. این در حالی است که بافت جمعیتی و ترکیب حکومتی در سوریه و بحرین از منطق یک سانی پیروی می کنند. یعنی حکومت دمشق در اختیار اقلیت علویان است. اگرچه هم آل خلیفه و هم رژیم اسد هیچ کدام دربند موازین و الزامات شیعی یا سنی و حتی موازین انسانی نیستند و صرفاً به تداوم قدرت خود می اندیشند. اما در هر حال به لحاظ وابستگی مذهبی به جمعیت اقلیت در کشور خود وابسته اند و سعی می کنند این اقلیت را در برابر اکثریت مردم تحریک و بسیج کنند. نتیجه روشن است: ایجاد بستر برای جنگ داخلی و خلق فاجعه! متأسفانه اعمال معیارهای دوگانه توسط جمهوری اسلامی ایران درباره سرنگونی رژیم های بحرین و سوریه، بهانه خوبی به عربستان و دیگر متحدان آمریکا و انگلیس داده است که استانداردهای دوگانه آن ها در قبال سوریه و بحرین تحت الشعاع قرار گیر.

معاون سیاسی وزارت کشور دولت سیدمحمد خاتمی، در مورد راهبرد صحیح ایران در قبال سوریه و بحرین گفت: ما در هر دو کشور می توانستیم نقش مؤثرو بسیار مفیدی ایفا کنیم. بر این اساس لازم بود با طرفین ماجرا از موضع قاضی بی طرف به گفت و گو بنشینیم و با محکومیت هرگونه توسل به خشونت به ویژه در سوریه از سوی دو طرف، نقش میانجی را برای اصلاحات فوری و تأثیرگذار بازی کنیم و محل گفت و گوهای ملی و بین المللی در این زمینه باشیم به جای این که موضع تلاش برای سرنگونی رژیم بحرینی و حمایت مطلق رژیم بعث را اتخاذ کنیم. چنین عملکردی، صرف نظر از آن که اعتراضات مردمی در دو کشور به کجا می رسد، جایگاه و موقعیتی انسانی و اسلامی برای ایران رقم می زد و اجازه سوء استفاده ارتجاع منطقه و حامیان خارجی آن ها را، چه در حمایت از رژیم بحرین و چه در تشدید خشونت ها در سوریه به آن ها نمی داد. به علاوه مانع گسترش یافتن شکاف شیعه - سنی و عرب - ایرانی می شد و نیز موضع و جایگاه متحدان و همراهان ایران را در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین تقویت می کرد. هم چنین موجب جلب اعتماد و احترام مخالفان رژیم سوریه می شد. متأسفانه در حال حاضر متهم شده ایم به این که از مردم بحرین و رژیم سوریه دفاع می کنیم چون شیعه هستند و با رژیم بحرین و مردم سوریه تضاد داریم چون سنی هستند! در چنین فضایی و با کمال تأسف بعضا شاهد پاره کردن یا آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی ایران توسط معترضان هستیم.

عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در زمینه آن چه « پارادوکس اقتدارگرایان ایرانی» می خواند، گفت: اقتدارگراهای ایرانی درباره بهار عربی در یک دو راهی گرفتار شده اند که از هردو سو بن بست است و تبعات منفی فراوانی علیه میهن و ملت به دنبال دارد. اگر هر چه سریع تر به اصلاح روش های خود هم در داخل کشور و هم در سطح منطقه و جهان نپردازند، تناقض مذکور به این شکل است که برای مصرف داخلی و توجیه حکومت مطلقه فردی و مقابله با حقوق فردی و جمعی ایرانیان به نام اسلام و انقلاب رسماً و علناً مسلمانان و اعراب را به تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت دعوت می کنند. با این که می دانند شعار فوق متعلق به سلفی - طالبانی های جهان اسلام است که شدیداً ضد شیعه و ضد ایران هستند و حاکمیت آنان چهره ای زشت و خشن و بی منطق از اسلام ارائه می کند. در تردید نیست که هر قدر راهبرد و شعار فوق پررنگ تر شود به سود چنین گروه های فرقه گرا و تکفیری البته ضد آمریکایی و ضد شیعی است و نتیجه آن تحت فشار قرار گرفتن شیعیان در کشورهای مختلف، به ویژه در جوامعی است که اقلیت به شمار می روند، از یک سو و تضعیف پایگاه و جایگاه ایران در منطقه و جهان از سوی دیگر است. باوجود چنین وضعی شعار رسمی کشور دراین سمت و سوست! راهبرد دوم دفاع از دموکراسی و اندیشه «هرفرد یک رأی» یا «ایران برای همه ایرانیان» و «مصر برای همه مصریان» است. یعنی این که حقوق همه شهروندان صرف نظر از اعتقادات، جنسیت، طبقه، قومیت، زبان و ... به یک سان پذیرفته شود و در عمل به آن تمکین گردد و اشخاص و احزاب مسلمان تشویق به پذیرفتن حقوق دیگران و فعالیت آزاد و و رقابتی با آنان شوند. علت این که جناح حاکم در ایران چنین راهبرد و شعاری را مطرح نمی کند این است که اتخاذ چنین استراتژی انسان گرایی سوال های زیادی در طرفداران جناح اقتدارگرا در ایران ایجاد می کند که چرا جمهوری اسلامی ایران نباید مانند تونس، ترکیه، مصر، پاکستان، عراق، لبنان، مالزی و حتی فلسطین و افغانستان، حقوق همه شهروندان را از جمله منتقدان و مخالفانی که حاضر به فعالیت در چارچوب قوانین هستند، به رسمیت بشناسد وعملاً رعایت کند؟! چرا منتقدان رهبر و سیاست های کلان کشور حق ندارند به انتشار روزنامه بپردازند، حزب تشکیل دهند، در انتخابات نامزد شوند و تجمعات اعتراض آمیز مسالمت جویانه برپا کنند؟! تاج زاده گفت: در هر حال جای شکرش باقی است که اکثریت مردم مصر و تونس و مراکش و ... به اشخاص و احزاب مسلمانی رأی داده اند که علاوه بر اعتقاد عمیق به اسلام و آرمان هایش، راه نجات کشور خود را دموکراسی می دانند و براین باورند که انحصارطلبی و تلاش برای حذف و نادیده گرفتن دیگران، حتی عرفی گراها، فضای متشنجی در داخل و بی اعتباری در خارج از مرزهای میهن شان را به دنبال دارد.

مشاور سیاسی رئیس جمهور در دوره خاتمی در پاسخ به این پرسش که چرا معتقد است در حال حاضر دوگانه «دموکراسی یا جنگ داخلی» حرف اول را در کشورهای مسلمان می زند، گفت: به اوضاع سیاسی و آرایش نیروهای سیاسی در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، فلسطین، پاکستان ،یمن، ترکیه و ... نگاه کنید. تنوع فکری و سیاسی جریان های فعال در عرصه سیاست به گونه ای است که حذف هیچ بخشی ممکن نیست ودیگر نمی توان حتی با اعمال استبداد، منتقدان و مخالفان حکومت را از حقوق خویش محروم کرد. چرا که همه گروه ها و جناح ها اعم از مسلمانان و دموکرات، بنیادگراهای مسلمان، سکولارها چه نوع لیبرال و چه شکل سوسیالیست آن، از تشکل های نیرومند سیاسی، منابع مستقل مالی، نهادهای اطلاع رسانی و انتشاراتی، پایگاه اجتماعی مردمی و حمایت های منطقه ای و بین المللی بهره مندند. بنابراین باید مانند لبنان عمل کنند. یا با تفاهم و مشارکت همگانی کشور را اداره کنند یا به جنگ علیه هم بپردازند. راه سوم که تاکنون استبداد بوده، منتفی است. به ویژه آن که در نوع این کشورها مشکلات و تنگناهای اقتصادی و اجتماعی مردم به قدری است که اگر همه گروه ها دست به دست هم بدهند تا هم کشورشان پیشرفت کند و هم گرانی و تورم و بیکاری مهار شود و اوضاع شهروندان بهبود یابد، معلوم نیست چقدر بتواند در کوتاه مدت موفق شوند. بنابرین خردمندانه نیست که یک حزب یا جریان مسئولیت همه نارسایی ها، ضعف ها، فسادها و سوء استفاده ها را به عهده بگیرد و هم زمان به نبرد با دیگر نیروهای سیاسی متشکل و دارای رسانه، منابع مالی، پشتیبانی مردمی و منطقه ای و جهانی به منظور حذف کامل آن ها در عرصه سیاست بپردازد.

تاجزاده در ادامه افزود: حتی در ترکیه که حزب عدالت و توسعه در سه انتخابات آزاد و سالم بیشترین آراء را کسب کرده و توانسته است دولت تشکیل بدهد، باز هم بخش های قابل توجهی از قدرت و حکومت در بخش های قضایی، ارتش و پلیس، دانشگاه ها و ادارات، شبکه های رادیو - تلویزیونی و ... در اختیار سکولارها و کمالیست هاست. به علاوه با وجود پیشرفت های قابل توجه در دهه گذشته در عرصه های اقتصادی، علمی، فنی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی، تحت رهبری حزب عدالت و توسعه، آنان هنوز نتوانسته اند همه چالش های تاریخی آن کشور را حل کنند. برای مثال اوضاع در مناطق کردنشین ترکیه و نیز مسأله یونان ، قبرس و ارامنه هنوز به شکل قابل قبول، حل نشده است. خطر بازگشت نظامیان نیز صد در صد منتفی نیست، اگرچه بسیار کاهش یافته است وسرانجام آن که رعایت معیارهای حقوق بشری در ترکیه کاملا نهادینه نشده است. من قبلاً هم گفته ام چناچه آقای اردوغان و هم فکرانش مغرور نشوند و استبداد را پیشه نکنند و به موازین دموکراتیک و حقوق بشری کاملاً پای بند بمانند، می توانند الگوی مختار بسیاری از احزاب مسلمان در جهان اسلام باشند و در برابر اسلام سلفی - خوارجی که انحصارطلب، خشونت ورز و تکفیری است، مدل اسلام سازگار با دموکراسی را ارائه کنند. به خصوص توجه کنیم که تا قبل از فروپاشی عثمانی ها بعد از جنگ جهانی اول، ترک ها چند قرن پرچم خلافت اسلامی را در دست داشتند و چنان چه امروز با قواعد دموکراتیک، کشور خود را اداره کنند، می توانند تأثیرات بسیار مثبت حقوق بشری در جوامع اسلامی ایفا کنند. چنین مدلی به سود مردم ایران هم هست که دائماً به حکومت و اقتدارگراها هشدار می دهند که کشور را می توان به روش دموکراتیک اداره کرد، بدون آن که امنیتش لطمه ببیند یا هنجارهای اسلامی از رونق بیفتد یا مفاسد اجتماعی گسترش یابد و یا امریکا بر آن حاکم شود.

تاجزاده در پاسخ به سوالی درباره ی دیدگاهش درباره شروع مجدد مذاکرات بین ایران و کشورهای ۵+۱ گفت: به نظر می رسد تحریم ها و فشارهای اخیر دولت امریکا و اتحادیه اروپا، اقتدارگراها را اندکی نگران و نرم کرده باشد. به یاد داریم که آقای احمدی نژاد قطع نامه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل را ورق پاره و بی اثر بر اقتصاد کشور می خواند. بارها نیز اعلام کرد که مسأله هسته ای تمام شده و ما دیگر در این مورد حرفی نداریم و بحث نمی کنیم و اگر هم با ۵+۱ بحثی هست درباره مدیریت جهانی و ضرورت اصلاح آن است!با وجود این اکنون مجبور شده اند درباره مسأله هسته ای رسماً به گروه ۵+۱ نامه بنویسند و شروع مذاکرات را درخواست کنند. جالب تر آن که استراتژی ایران را گفت و گو وهمکاری اعلان کرده و خواهان بازی برد - برد شده اند. به گونه ای که طرفین یعنی امریکا و انگلیس و متحدانش از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر احساس پیروزی کنند. این راهبرد مثبتی است که می توانست و باید قبل از گسترش تحریم ها وحتی پیش از آن که پرونده ما در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شود، اتخاذ شود نه در زمانی که بانک مرکزی ایران تحریم شده و کنترل قیمت ارز و سکه از دست دولت خارج شده و تورم حدود ۳۰ درصدی فشار زیادی بر مردم، به ویژه قشرهای آسیب پذیر و متوسط شهری وارد می کند. تاج زاده هم چنین گفت: در کنار اقدام تنش زدای فوق، جناح حاکم باید به مردم توضیح دهد که چرا با دولت های امریکا و انگلیس می توان بازی برد - برد براساس «گفت و گو و همکاری» انجام داد اما درباره منتقدان داخلی سرکوب کامل در دستور کار نیروهای امنیتی و دادگاه های فرمایشی قرار گرفته و فضای کشور کاملاً پلیسی و امنیتی است؟ توجه داریم که اکنون نه فقط احزاب مستقل و مطبوعات مستقل تحمل نمی شوند و بسیاری از روزنامه نگاران و فعالان دانشگاهی، وکلا و فعالان انتخاباتی و سیاسی در زندان به سر می برند، بلکه نهادهای مدنی مانند خانه سینما هم تحمل نمی شوند هم چنان که مدتی پیش انجمن صنفی مطبوعات تعطیل شد و تلاش زیادی برای انحلال خانه احزاب صورت گرفت و خانه هنرمندان نیز در حال فرمایشی و دولتی شدن است.

این فعال سیاسی درباره اعتقاد یا حتی التزام به ولایت فقیه و انتقادهایش به برخی عملکردهای رهبری گفت: به لحاظ حقوقی و قانونی هیچ کس نمی تواند مانع استفاده شهروندان از حقوق خویش درباره نقد حکومت و ارکانش و سیاست هایش بشود. حتی خود رهبری یکی دو مرتبه براین مسأله تأکید کرده است. اگرچه در عمل در جمهوری اسلامی تنها یک جرم سیاسی وجود دارد که با مجازات و محکومیت بعضاً شدید روبرو می شود و آن هم «انتقاد به دیدگاه ها یا عملکرد رهبری نظام» است و بقیه عناوین اتهامی صرفاً پوششی بر این مسأله است. ولی گذشته از تناقض به رسمیت شناختن حق انتقاد به رهبری و با عملکرد نهادهای زیرنظر ایشان، یعنی معونت اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، مسأله اصلی این است که ما به ولایت فقیهی رأی داده ایم که بزرگترین سد راه دیکتاتوری خوانده می شد و رهبر فقید انقلاب بارها تصریح کرده بود چنان چه ولی فقیه یک گام یا یک لحظه استبداد بورزد، خود به خود از مقام خود ساقط است معنای چنین سخنی نیز ظاهراً این است که مردم دیگر نباید از چنین شخصی اطاعت کنند چون نقض عهد کرده است. اما ولایت فقیهی که اکنون توسط امثال آقای مصباح یزدی و دیگر تئوریسین های استبداد دینی معرفی می شود، با دیدگاه های رهبر فقید انقلاب و با آن چه در قانون اساسی آمده است، نسبتی ندارد و عملاً به معنای حکومت مطلقه فردی و غیرپاسخ گو است که به جای نظارت مؤثر نهادمند اجتماعی بر عملکرد رهبری، معتقد است که رهبر باید مسائل را بین خود و خدا باید حل کند.

تاجزاده هم چنین گفت: از رهبر کشور با آن جایگاه خاص در قانون اساسی انتظار می رود که به عنوان سمبل و نماد وحدت ملی، به همه اشخاص، گروه ها، احزاب و جناح هایی که حاضرند در چهارچوب قانون به فعالیت مسالمت آمیز و مدنی بپردازند، یک سان نگاه کند و مدافع حقوق همگان باشد. نه این که به گونه ای رفتار کند که هر منتقد و مخالف ملتزم به قانون گرایی با شعار ضد ولایت فقیه از حقوق و آزادی های اساسی خویش محروم شود وی هم چنین نباید اجازه دهد کسانی که خود را سخنگویان انحصاری ولی فقیه و دیدگاه هایش می خوانند و بعضاً منصوب ایشان هستند، سخیف ترین و گاه هتاکانه ترین ادبیات و غیرانسانی ترین روش ها را علیه منتقدان به کار گیرند و با تأیید یا سکوت رهبری مواجه شوند. مهم تر آن که خود رهبر باید در انتصاب ها، سیاست گذاری ها و سخنان خود از استفاده از ادبیات و واژگانی که به قطبی شدن جامعه می انجامد و به خشم و نفرت دامن می زند، خودداری کند و آن چه حائز اهمیت است، رعایت عدالت در همه عرصه های رقابت های داخلی است. تصور کنید مربی تیم ملی به علت سمپاتی و هم دلی از یک باشگاه فقط از بازی کنان یک تیم در بازی های ملی بهره ببرد و یا داوری را در نظر بگیرد که در بازی حساس شهرآورد یا دربی های پایتخت، کاملاً به سود یک تیم سوت بزند. در این صورت چه بر سر ورزش کشور، بازی کنان، تماشاگران حاضر در استادیوم و نیز علاقمندان به آن ورزش و تیم ها در سراسر میهن خواهد آورد و مسئولیت عواقب سوء چنین رفتار(مربی و داور نورچشمی پرور) با کدام فرد یا نهاد خواهد بود؟ من از همه دلسوزان می پرسم تقلیل دادن جایگاه رهبری از مربی تیم ملی و داوری مهم ترین مسابقات به رهبر یک تیم و جناح و تازه در همین تیم و جناح نیز منحصر شدن رهبری به معدودی افراطی و کارنابلد که مهم ترین هنرشان هتاکی و توطئه چینی علیه رقبای قدر خود است، جفا به اسلام و انقلاب و مردم و میهن نیست؟! در این زمینه هم رهبر مسئول است و پاسخ گو و هم تک تک ما مسئولیم و نباید اجازه چنین وضعیتی را بدهیم.

این فعال ستاد انتخاباتی خاتمی و موسوی درباره ادعای اخیر آقای احمدی نژاد مبنی بر داشتن دو نوار از مخالفان سنتی خود که علیه دولتش توطئه کرده اند، گفت: آقای احمدی نژاد یا دروغ می گوید یا اگر هم واقعاً چنین نواری را در اختیار داشته باشد، جرأت انتشار و پخش علنی آن را ندارد. علت آن هم کاملاً روشن است. او و همکارانش آنقدر نقاط منفی و افشا نشده در کارنامه شان دارند که از علنی شدن آن ها هراسناکند. بنابراین ادعای فوق نیز مانند ادعاهای قبلی اوست که می گفت اسامی مفسدان اقتصادی را در جیب دارد ولی هرگز از جیبش بیرون نیامد و افشا نشد. البته در عوض شاهد بزرگترین اختلاس تاریخ ایران در دولت او بودیم که تاکنون مقامات سه وزارت خانه و نیز مدیران عامل بزرگترین بانک های کشور در معرض اتهام رشوه گیری کلان قرار گرفته اند!باوجوداین دولت خود را پاک ترین دولت تاریخ ایران از دوره مادها تاکنون می خواند.

تاجزاده در مورد اختلافات اصول گراها نیز گفت: علت علنی شدن بخشی از این اختلافات، عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم بود اما قسمت اصلی آن به سهم خواهی طیف های متفاوت اقتدارگرایان و محافظه کاران و نیز اختلاف دیدگاه و جایگاه آینده آنان برمی گردد که به نظر من از این به بعد گسترش بیشتری می یابد. در هر حال تلاش کانون قدرت در ایران حذف همه اشخاص، گروه ها و احزاب جاافتاده است. زیرا فردی شدن حکومت، هیچ کانون مستقلی را برنمی تابد. حتی اگر این نهادها و گروه ها مراتب اطاعت خود را از رأس هرم قدرت بارها و بارها اعلام کنند. مفهوم ذوب در ولایت در نهایت یعنی فعالان عرصه سیاست نباید از خود هیچ گونه شخصیت و هویتی مستقل از «شخص رهبر» داشته و آماده باشند که به محض صدور فرامین ایشان و انتقاد به فرد، جناح، یا موضوعی، ذوب شدگان بدون هیچ چون و چرایی سلاح های خود را به آن سو نشانه گیری و فی الفور شلیک کنند. وی افزود: در تاریخ ایران چه پیش از مشروطه و چه پس از آن، روندی مشاهده شده است که بی هویتان با برنامه ریزی برای حذف اشخاص صاحب نظر و جاافتاده، خود را چنان به کانون قدرت نزدیک می کنند و به تملق و چاپلوسی و تمجید و تعریف های اغراق آمیز روی می آورند که به تدریج امر برای کسی که در رأس هرم قدرت قرار دارد مشتبه می شود که نکند به راستی فاصله میان این علی با آن علی یک آینه است! به نظر می رسد اکنون جبهه پایداری و آقای مصباح یزدی تلاش زیادی در هر دو جهت، یعنی تخریب رفقای سابق و رقبای کنونی محافظه کار خود از یک سو و نشان دادن باند خود به عنوان تنها وفاداران رهبر و جان نثاران او از سوی دیگر مبذول می دارند تا بتوانند همه رقبا را از سر راه خود، البته به نام دفاع از رهبری، حذف بردارند. با کمال تأسف باید گفت که چنین کوششی با سکوت تأییدآمیز رهبری مواجه است.

عضو شورای امنیت کشور در دولت اصلاحات در پاسخ به اینکه آیا انرژی هسته ای بهانه بوده و تحریم جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا و اروپا سی ساله است؟گفت: این ادعا، هسته ای از حقیقت را دربردارد اما به طور کلی و د رمجموع نادرست است. درست آن است که ما درمجموع سه دهه گذشته توسط دولت امریکا تحریم شده ایم اگرچه در مقاطعی تحریم ها بسیار کم بوده است. مانند اوایل دولت آقای هاشمی تا پیش از تحریم ایران با اتهامات تروریستی در دوره اول ریاست جمهوری کلینتون و دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی. جالب آن که این تحریم مجدداً در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی کاهش یافت تا این که در زمان آقای احمدی نژاد به طرز بی سابقه ای اوج گرفت و به تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی ما کشیده شد. در هرحال تحریم گسترده کنونی ناشی از سیاست های نادرست حکومت یک دست اقتدارگرایان در پنج سال گذشته است و به هیچ وجه قابل قیاس با تحریم های پیشین نیست و ماهیتاً نیز متفاوت است. تاجزاده در ادامه افزود: در سال های اخیر، شورای امنیت سازمان ملل متحد، ایران را تحریم کرده است. یعنی جمهوری اسلامی رأی ۱۰ کشور عضو غیرثابت این شورا را به همراه آرای اعضای ثابت و دارای حق وتو از جمله روسیه و چین علیه خود جلب کرده است . همین موضوع، فشار تحریم ها را به میهن و مردم زیاد کرده است. به علاوه تا به حال سابقه نداشته که بانک های کشور به ویژه بانک مرکزی تحریم شوند و در نتیجه ما منابع و سپرده ارزی خوبی داشته باشیم اما نتوانیم از آن ها استفاده کنیم! به نظر من جناح حاکم در این تصور به سر می برد که چون ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد با افزایش بی سابقه قیمت نفت هم زمان شده است آنان می توانند با نفت بشکه ای یک صد دلار هرگونه تحریمی را پشت سر بگذارند. غافل از آن که دیپلماسی غلط و روش های تبلیغاتی غلط تر موجب شد که اروپا به امریکا بپیوندد. با این که هم در درون خود و هم در مجموع با دولت آمریکا اختلاف منافع زیادی دارند. به علاوه روسیه و چین هم بر تحریم های ایران صحه بگذارند. به این ترتیب دولت ها و صاحبان اقتصادهای بزرگی مانند هند و ژاپن نیز خود را متعهد به رعایت تحریم های شورای امنیت بخوانند و تنها به تحریم های یک جانبه اخیر امریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران به طور کامل نپیوندند. به نظر این فعال اصلاح طلب ادعاهای تحریم سی ساله بیشتر به منظور انحراف افکار عمومی ارائه می شود تا مردم تصور کنند ما هر کار بکنیم، حتی اگر دیپلماسی عاقلانه و واقع بینانه ای نیز داشته باشیم، دنیا ما را تحریم خواهد کرد. بزرگ ترین دلیل اشتباه بودن این ادعا آن است که تجربه سی و سه سال گذشته بطلانش را نشان داده است. چراکه هروقت ما عاقلانه عمل کرده ایم، توانسته ایم ضمن حفظ استقلال ملی و یک پارچگی سرزمینی، از منافع و امنیت ملی خود دفاع کنیم و تهدیدهای خارجی را برطرف سازیم و هزینه سنگینی بابت تحریم ها نپردازیم.


 


امروز: مادر دکتر قاسم شعله سعدی زندانی سیاسی و شهید اصغر شعله سعدی شهید دفاع مقدس، در نامه ای سرگشاده به آیت الله خامنه ای، با انتقاد شدید از عملکرد رهبری جمهوری اسلامی، از او پرسید "چرا علی وار جلوه می کنید ولی در زمان اجرای عدالت تجاهل می کنید و از جمله خواستار عدم کش دادن قضیه فساد سه هزار میلیارد تومانی می شوید؟!"

این مادر ۸۶ ساله که یکی از فرزندان خود را در دفاع مقدس از دست داده است و فرزند دیگرش نیز به خاطر انتقادی به رهبری هم اکنون در زندان به سر می برد، در بخشی از نامه خود به رهبری جمهوری اسلامی می گوید" یا دستور فرمایید سینه مرا هم محافل خودسر بشکافند همانطور که سینه پروانه فروهر را شکافتند و مرا به گورستان ببرند تا به فرزند شهیدم اصغر بپیوندم " و یا " دستور فرمایید مرا هم در اوین زندانی کنند تا به فرزند اسیرم بپیوندم شاید بوی پیراهن یوسفم چشم و دلم را روشن کند".

به گزارش جرس متن کامل نامه به این شرح است :


اعلی‌حضرت همایونی علی خامنه‌ای

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

اعلی‌حضرتا شاید تعجب کنید که چرا می‌گویم اعلی‌حضرت، این نامه خود گویای این مفهوم خواهد شد. چرا که این نامه از طرف مادری دلسوخته و داغدار ۸۶ ساله است که هم داغ فرزندی شهید را برخود دارد، شهید اصغر شعله سعدی و هم دلسوخته فرزند اسیری است که ظالمانه و غیرقانونی هم‌اکنون در کشوری که شما در راس آن قرار دارید توسط عوامل شما اسیر گشته است، دکتر قاسم شعله سعدی. آری اعلی‌حضرتا آن زمانی‌که مجتبی‌ای شما به درس و مشق می‌پرداخت، اصغر نوجوان من که دانش‌آموزی بیش نبود و آن هم دانش‌آموز ممتاز دبیرستان، دانشگاه شیراز، درس و مشق را رها و به جبهه‌ها پیوست، شما باید حافظه خوبی داشته باشید؛ آیا یادتان هست در آن زمان که اصغر نوجوان من، هدف آر‌پی‌جی قرار گرفت خواهر محترم شما به کدام دشمن پیوسته بود و صدای داماد محترم شما از کدام رادیو پخش می‌شد؟

نصف بدن اصغر من متلاشی شد. در آن روز وداع من فقط نیمی از بدن اصغرم را به خاک سپردم، گفتم؛ من فرزندان دیگری نیز دارم و نیز گفتم همه جوانان ایران فرزندان من هستند، در همان زمان نیز پسر دیگرم دکتر قاسم شعله سعدی این استاد حقوق و سیاست دانشگاه در دادگاه‌های بین‌المللی از حقوق ملت ایران در جبهه حقوقی و دیپلماتیک دفاع می‌کرد. از این گذشته پس از شهادت آن فرزند، فرزند دیگرم را به جبهه‌ها فرستادم. چرا؟ چون نمی‌خواستم سنگر ایران زمین در جبهه‌ها هیچ‌گاه خالی بماند. هم‌اکنون نیز بر این عهدم پایبندم. باز هم از ملت و کشور دفاع خواهم کرد همراه با فرزندانم بدون توجه به اینکه بستگان شما و ... باز هم به دشمن می‌پیوندند یا نه.

اعلی‌حضرتا شهادت اصغرم به اندازه‌ غم و اسارت فرزند دیگرم قلب مرا نیازارد؛ زیرا اصغر من به دست دشمن شهید شد اما فرزند دیگرم که هم‌اکنون اسیر شماست تنها به جرم دفاع از حقوق ملت، امر به معروف و آزاداندیشی اسیر شد. مگر شما خود خواستار آزاد اندیشی نشده‌اید؟ دکتر قاسم شعله سعدی به دنبال طرح چند سوال قانونی از شما در سال ۱۳۸۱ یعنی ۱۰ سال قبل به دست قاضی دستگاه قضای شما، قاضی حداد محکوم شده است و قاضی حداد همان کسی است که به علت شکنجه منجر به قتل و تخلف درباره زندانیان کهریزک هم‌اکنون از مسئولیت قضایی تعلیق شده است.

راستی آیا ننگ این شکنجه‌ها تا ابد از پیشانی جمهوری اسلامی پاک خواهد شد؟

چنین محکمه‌ای و چنین حکمی هیچ زیبنده آن طرح دلفریبی که شما ترسیم ‌می‌کنید نیست. هست؟ البته رای صادره چنان ناشیانه و بی‌پایه بود که رئيس قوه قضائيه منصوب شما که گویا استاد شما هم بوده حکم صادره را خلاف بین شرع تشخیص و دستور توقف اجرای حکم و اعمال ماده ۱۸ را داده است که ظاهرا طبق قانون می‌بایست رسیدگی مجدد ماهوی می‌شد اما هم اکنون به شما خبر می دهم که چنین کاری هیچ گاه صورت نگرفت و اکنون با گذشت ۱۰ سال از اتهام، به علت مرور زمان امکان رسیدگی نیست. می دانید که من مادر خانواده ای هستم که حقوقدانان متعددی به کشور تقدیم کرده و لذا شاید الفبای حقوق را بدانم. معلوم نیست که دستگاه قضایی ناعادلانه شما که باید پشتیبان حقوق و آزادی های مردم باشد به چه مجوزی از آزادی فرزندم خودداری و اصرار به اجرای حکم نقض شده و مشمول مرور زمان شده که مطلقا قابلیت اجرا ندارد می نماید.

اعلی‌حضرتا به دلیل کبر سن، فرسودگی جسم و جان، بعد مسافت و سرانجام کثرت و نفس گیر بودن پله های زندان اوین حتی امکان ملاقات با پسرم، دکتر قاسم شعله سعدی را از پشت میله های زندان اوین که امروز به دلیل اجرای سیاست ها و دستورات شما یا کار به دستان منصوب و منسوب شما به دانشگاه تبدیل شده است را ندارم و یکسال است که همچون یعقوب نبی حتی از عطر یوسفم نیز محرومم. با وجود این حتی از شما درخواست مرخصی استعلاجی وی را هم ندارم، علی رغم این که به علت شکنجه دچار آسیب نخاعی شده و همان پزشک متخصص زندان به علت وخامت وضع سلامتی و در معرض آسیب دیدگی کلی نخاعی قرار داشتن چهار مرتبه نظر به عدم تحمل کیفر داده ولی مقامات قضایی ظاهرا تعمد دارند که از طرفی نظر پزشک معتمد خود را نادیده بگیرند و از طرف دیگر قصد دارند پسرم را آنقدر در زندان نگه دارند تا فلج شود، این درحالیست که مدت حبس وی که توسط قاضی صلواتی و به دستور مقامات دستگاه امنیتی شما محکوم شده بود به پایان رسیده و اکنون او را به بهانه اتهام و حکم نقض شده، مشمول مرور زمان شده و غیرقانونی، قاضی حداد که طبق همان قانون رسمی که شما ظاهرانه مدعی تعهد به آن هستید کاملا از اعتبار ساقط شده است، او را در زندان نگه داشته اند.

اعلیحضرتا من در آستانه سال نو برخلاف سال‌های گذشته که فقط یک شمع به یاد اصغر شهیدم در سفره هفت‌سین روشن می‌کردم، امسال یک شمع هم به یاد پسر اسیرم دکتر قاسم شعله سعدی روشن کردم. راستی در سفره هفت‌سین شما چند شمع روشن بود؟ آیا اصلا به هفت سین که یک سنت ایرانی است، باور و اعتقاد دارید؟!

من تصور می کنم که یک اراده سیاسی برای نگه داشتن غیرقانونی فرزند اسیرم در زندان وجود دارد که اگر واقعا چنین اراده سیاسی‌ای وجود دارد تا برخلاف مقررات فرزندم را در حبس نگه دارید، صادقانه بگویم این نشان می‌دهد که شما از فرزندم می‌هراسید که اگر چنین استنباطی درست باشد خدا را سپاس می‌گویم که فرزندی به من عطا کرده که رهبر جهان اسلام از او می‌ترسد و به خاطر چنین ترسی اعلیحضرت رهبر جهان اسلام مجبور شده است او را در حبس نگه دارد زیرا قلم مستحکم او چون عصای موسی و زبان برنده اش چون ید بیضا و دانش او همچون بالطل السحر است در غیر این صورت اگر توان پاسخ منطقی به پرسش‌هایش داشتید نیاز به محکومیت و حبس او نبود.

لذا من حتی درخواست مرخصی او را نکردم بخصوص که پسرم وکیل دادگستری و استاد حقوق و سیاست دانشگاه است و نه هیچ نسبتی با آیات عظام و نه هیچ پیوندی سببی و نسبی با مقامات نظام داشته و نه هیچ ارتباطی با علمای اعلام دارد تا از مزایای آن برخوردار شود بنابراین هیچ انتظاری برای پسرم از جانب شما ندارم. اما شنیده ام که پسرم هم‌اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در کنار بعضی از دانشجویانش زندانی است. جرم او مصاحبه و آزاداندیشی و طرح سوالات قانونی است . حالا جناب جلالتمآب اگر از شما بپرسند شعار آزاداندیشی شما موجب اسارت خواهد شد چه پاسخی دارید؟ جلوگیری از آزادی تنها یک مورد است. علاوه بر این فساد هم در کشور بیداد می‌کند. اگر از شما بپرسند مسئولیت فسادهای بزرگ که در تاریخ ایران و جهان بی سابقه بوده آن هم در دولتی که از حمایت کامل شما برخوردار بود، چه کسی است، چه پاسخی دارید؟

اعلیحضرتا چگونه در ارتباط با منتقدین خود و نه حتی مخالفین، آنها را به طلحه و زبیر تشبیه می کنید و خود را بی کم و کاست جای پیشوای منزه می نشانید و علی وار جلوه می کنید ولی در زمان اجرای عدالت تجاهل می کنید و از جمله خواستار عدم کش دادن قضیه فساد سه هزار میلیارد تومانی می شوید؟!

اعلیحضرتا مگر فرزند من چه کرده است جز طرح چند سوالنسبت به حضور شما در جایگاه رهبری در حالیکه فاقد شرایط بودید به جای توضیح در این زمینه چرا به تیغ آهن روی آورده اید؟ آیا دولت ها آن هم یک دولت که مدعی اسلامی بودن هم هست و می خواهد مرکز جهان شود به تیغ حلم هم نیاز ندارد؟ و البته به شفافیت و دموکراسی؟ در ایران امروز میلیون ها نفر در فقر و تنگدستی زندگی می کنند، معترضین محبوسند و ثروت ملی ایران یا اختلاس می شود یا به حزب الله لبنان، حماس، بولیوی و ... بخشیده می شود. آیا این چراغ به خانه خودمان بیشتر روا نیست؟ مسئول این کارها چه کسی است؟ فقر و تنگدستی و فرار مغزها به راستی دستاورد چه حکومتی است و مسئولیت شما در این زمینه چیست؟ مگر دکتر شعله سعدی جز طرح سوالات فوق الذکر جرمی مرتکب شده است؟ چرا با استادان دانشگاه و دانشجویان و نخبگان کشور چنین برخوردی می شود. گروهی زندانی و گروهی اخراج و بازنشسته و گروهی نیز ترور می شوند.

پسر من یکی از همین هایی است که اکنون در حبس است و همه اینها حتی بدون رعایت ظاهری قانونی انجام می شود. برخورد دستگاه قضایی شما مناسب نبوده و در شان ملت ما نیست، دزد را آزاد و مالباخته را به زندان می برید. این حکایت ها را پیش از این هم در قضیه پرونده اختلاس ۱۲۳ ملیاردی دیده ایم و در قضیه شهرام جزایری نیز همین قضیه تکرار شد و بسیاری که مقصر بودند از مجازات معاف شدند. قضیه پالیزدار و حمله به کوی دانشگاه تهران آن هم دو بار در سال ۷۸ و ۸۸ که دیگر نیاز به توضیح ندارد. اظهر من الشمس است. دانشجویان مظلوم مظنون ولی مهاجمان مصون ماندند. این ملت چگونه می تواند به این دستگاه قضا اعتماد کند. از بگیر و ببندهای پس از انتخابات آنچنانی ۸۸ هم بگذریم.

اعلیحضرتا هر چه زمان می گذرد من و این ملت به حقانیت و درستی سوالاتی که پسرم در سال ۸۱ از شما پرسیده بود بیشتر پی می بریم و چنانچه قاضی دادگاه هم گفته بود به اذن شما فرزندم به زندان محکوم شده است ولی با این حساب این حکم توسط رئيس قوه قضائیه نقض شده بود اما گذشته از این که این حکم دیگر وجاهتی برای اجرا ندارد و غیرقانونی است اینجانب به عنوان مادر داغدار یک شهید و دلسوخته و نگران فرزند در بند دیگرش شما را مسئول این بازداشت غیرقانونی می دانم. زیرا چه آنگونه که فرزندم دکتر شعله سعدی معتقد است شما از اول به دلیل فقدان شرایط قانونی رهبر غیرقانونی بوده اید یا نه، به هر حال چون هم عملا کشور در ید شماست و هم آگونه که قاضی حداد گفته به اذن شما فرزندم را محکوم نموده و چون در واقع شما طرف دعوی فرزندم بوده اید و در واقع شما هم شاکی بودید و هم قاضی و به هزار و یک دلیل مسئولیت مستقیم حبس غیرقانونی و خودسرانه فرزندم و عواقب آن متوجه شخص شما خواهد بود.
اعلیحضرتا با همه مراتب فوق، همانطور که گفتم حتی درخواست مرخصی استعلاجی برای فرزندم ندارم ولی چون به دلیل کهولت سن، بیماری، فرسودگی جسم و جان، بعد مسافت و کثرت پله های زندان اوین حتی امکان ملاقات از پشت میله های زندان هم ندارم، نظر شما را به موارد زیر جلب می کنم:
۱. یا دستور فرمایید سینه مرا هم محافل خودسر بشکافند همانطور که سینه پروانه فروهر را شکافتند و مرا به گورستان ببرند تا به فرزند شهیدم اصغر بپیوندم:

سر می برند و گویند فرمان پادشاه است
فرمان بود ولیکن این نیست رسم شاهی
۲. دستور فرمایید مرا هم در اوین زندانی کنند تا به فرزند اسیرم بپیوندم شاید بوی پیراهن یوسفم چشم و دلم را روشن کند

یا رب از اندازه بگذشته است ظلم پادشاه
سایه او از سر این خلق کی کم می شود

اعلیحضرتا آیا بهتر نیست هرچه زودتر ترتیبی اتخاد کنید تا آبروی ایران عزیز ما کمتر در محافل بین المللی بریزد و کسانی همچون آقای احمد شهید به عنوان موارد نقض حقوق بشر در ایران گزارش هایی که عرق سرد بر پیشانی من، ایرانی و ایران دوست می نشاند منتشر نکنند. اگر دل شما برای ایران نمی سوزد دل ما بی قرار این سرزمین است.
مادر شهید اصغر شعله سعدی

نامه مادر قاسم شعله سعدی به آیت الله خامنه ای


 


امروز: شورای نگهبان نظر قطعی خود را درباره ۱۹ حوزه انتخابیه باقیمانده اعلام کرد.

عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان از ابطال نتیجه دور نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه‌های انتخابیه "تنکابن، رامسر، عباس‌آباد" و "دماوند و فیروزکوه" خبر داد و گفت که نتایج انتخابات در حوزه انتخابیه سمیرم درخصوص نفر اول ابطال شد و نفرات دوم و سوم نیز به مرحله دوم راه یافتند.

رامسر زادگاه مشایی است. شمس الله شریعت نژاد و درویشعلی شمس در انتخابات ۹ اسفند ماه به دور دوم انتخابات در این حوزه راه یافته اند هرچند شمس با اختلاف کمتر از ۳۰۰ رای توانست غلامرضا مشایخی را پشت سر بگذارد اما بعد از اعلام نتایج انتخابات هم مشایخی و هم حجتی نیا نفر چهارم انتخابات به نتیجه اعلام شده اعتراض کردند.

وی ادامه داد: در حوزه انتخابیه زابل، زهک و هیرمند انتخابات درخصوص نفر دوم ابطال شد و نفرات سوم و چهارم نیز به مرحله دوم راه یافتند.


 


امروز: در حالی که معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران اقدام سايت «الف» را برای مصاحبه با آلن اير، سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمريکا محکوم کرده است، وزارت امور خارجه آمريکا ابراز اميدورای کرده است مصاحبه آقای اير با سايت «الف» به طور کامل منتشر شود.

به گزارش رادیوفردا، سايت الف، نزديک به احمد توکلی، نماينده مجلس، روز سه شنبه اعلام کرد، آلن اير را به عنوان ميهمان دعوت کرده تا به پرسش‌ های خوانندگان اين وب‌سايت پاسخ دهد، اما ساعاتی بعد خبر اين دعوت را حذف کرد. سايت‌های نزديک به دولت، به سايت «الف» حمله کرده و اين سايت را به «تريبون دولت آمريکا» تشبيه کرده‌اند.

در همين حال، يک مقام وزارت امورخارجه آمريکا روز چهارشنبه در پاسخ به پرسش راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی درباره مصاحبه آلن ایر با سایت «الف» اعلام کرد:«دولت ايالات متحده به دنبال آن است تا از طريق سخنگوی فارسی زبان خود و ديگر راه‌ها، از جمله رسانه‌ها، با مردم ايران تعامل کند. ما اميدواريم مصاحبه آقای اير به طور کامل منتشر شود.»

در حالی اين مقام وزارت امور خارجه آمريکا ابراز اميدورای کرده است که مصاحبه آلن اير منتشر شود، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران در بيانيه‌ای «اقدام نامتعارف» وب‌سايت «الف» را در فراهم کردن «امکان پاسخگويی سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمريکا و يکی از افسران اطلاعاتی اين کشور» به پرسش‌های خوانندگان محکوم کرده است.

در ادامه اين بيانيه آمده است: «معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد اسلامی، ضمن محکوم خواندن اين اقدام، بار ديگر اصحاب رسانه را به اجتناب از هرگونه همکاری با چهره‌ها و رسانه‌های معاند نظام اسلامی فراخوانده و اقدام مذکور را برای بررسی و تصميم‌گيری در دستور جلسه آينده هيات نظارت بر مطبوعات قرار خواهد داد تا وفق قانون مطبوعات در خصوص آن اتخاد تصميم گردد.»

سايت الف در معرفی آلن اير نوشته شده بود: «وی متولد شهرنيويورک و فارغ التحصيل دانشگاه دارتموت در رشته ادبيات است. وی از وسط دهه ۹۰ به عنوان ديپلمات وارد وزارت خارجه آمريکا شده و در کشورهای نيجريه، سوريه، امارات متحده عربی و آذربايجان خدمت کرده است. مهمان ويژه الف از ۲۵سال پيش به زبان فارسی و تاريخ و تمدن ايران علاقمند بوده در اوقات فراغت خود کتاب های فارسی و کتاب هايی درباره ايران مطالعه می کند.»‬‬‬

اين سايت خبری نوشته بود: «آلن اير حدود يک سال پيش بعنوان اولين سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمريکا منصوب شده است و وظيفه دارد مواضع و سياست های دولت آمريکا را تشريح و به سؤالات مردم ايران پاسخ دهد‪.‬»

الف تا پيش از حذف اين مطلب، از خوانندگان خود خواسته بود: «علاقمندان به طرح سئوال از سخنگوی وزارت خارجه آمريکا می توانند تا روز پنجشنبه۱۷ فروردين سئوالات خود را در قوطی انتهای اين صفحه در حداکثر ۳سطر بنويسند و ارسال فرمايند‪‬‬‬‫‫‬‬‫‫ آقای آلن اير طرف مدت کوتاهی پس از انتشار هر سئوال، به آن پاسخ خواهند داد.»


 


امروز: همزمان با بروز درگيری شديد ميان نيروهای نظامی هوادار بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، با مخالفان مسلح در اطراف دمشق، سخنگوی کوفی عنان اعلام کرد که آقای عنان قرار است برای بحث درباره سوريه روز يازدهم آوريل به تهران سفر کند.

به گزارش رادیوفردا کوفی عنان نماينده مشترک سازمان ملل و اتحاديه عرب برای پايان دادن به يکسال بحران داخلی و نا آرامی در سوريه است.

احمد فوزی، سخنگوی آقای عنان روز پنجشنبه گفت که وی قرار است روز يازدهم آوريل- ۲۳ فروردين- به تهران سفر کند.

آقای عنان روز ۲۷ فوريه و چند روز پس از تصدی سمت نماينده سازمان ملل و اتحاديه عرب با علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، در ژنو سوئيس ديدار و درباره بحران سوريه با او گفت و گو کرده بود.

ايران مهمترين متحد منطقه ای سوريه به شمار می رود و آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز دهم فروردين ماه در ديدار با نخست وزير ترکيه گفت که ايران از رژيم سوريه پشتيبانی می کند و با هر طرح آمريکا درباره اين کشور مخالف است.

کوفی عنان طرحی شش ماده ای برای حل بحران سوريه ارائه کرده و از دمشق خواسته است تا از روز دهم آوريل نيروهای نظامی خود را از شهرهای اين کشور خارج کرده و آتش بس برقرار کند. دمشق پذيرفته است که اين طرح را به مرحله اجرا در آورد.

سخنگوی کوفی عنان روز پنجشنبه در ژنو گفت دولت سوريه به آنها اطلاع داده است که کار عقب نشينی نيروهای خود را از سه شهر درعا، ادلب و زابادانی آغاز کرده است. در صورت عقب نشينی اين نيروها قرار است که ناظران سازمان ملل برای نظارت بر اجرای آتش بس، در مناطق مختلف سوريه مستقر شوند.

در حالی که چند روز بيشتر به آغاز اجرای طرح کوفی عنان باقی نمانده است، ارتش سوريه همچنان به حملات توپخانه ای خود عليه مخالفان و معترضان به رژيم اسد ادامه می دهد.

ناظران حقوق بشر در سوريه که مقر آن در لندن است روز پنجشنبه اعلام کرد که «عمليات گسترده ای» در حومه دوما در جريان است و نيروهای دولتی با اعزام تانک به منطقه در حال گلوله باران حومه دمشق هستند و با مخالفان مسلح درگير شده اند.

به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، محمد سعيد، يکی از فعالان سوری ساکن دوما، می گويد که اين يکی از خشونت بارترين حملات عليه اين منطقه از زمان آغاز ناآرامی ها در سوريه در مارس سال ۲۰۱۱ است.

گزارش ها حاکی است که در جريان گلوله باران منطقه، دود غليظی از ساختمان های اين محل به آسمان بلند شده است.

در استان حلب که در نزديکی مرز با ترکيه قرار دارد نيروهای امنيتی به دو روستا هجوم برده و به مدت دو ساعت با مخالفان مسلح بشار اسد درگير شدند. ناظران حقوق بشر در سوريه می گويد که «از طريق بلندگوهای مستقر در مساجد محلی از سربازان دولتی خواسته شد تا به مخالفان بپيوندند و به شهرها سرازير شوند.»

گزارش شده که در اين منطقه چهار سرباز کشته شده و تعدادی از شهروندان سوری نيز مجروح شده اند.

در همين حال، ترکيه اعلام کرد که ظرف روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۱۶۰۰ تن از شهروندان سوريه از اين کشور فرار کرده و به ترکيه پناه آورده اند. فرار اين افراد با گزارش های مخالفان مبنی بر تشديد درگيری ها در شهرهای ادلب و عزاز همزمان شده است.

از سوی دیگر، سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، در مورد مسلح کردن مخالفان دولت سوريه هشدار داد.

سرگئی لاوروف در مورد پيشنهاد‌های مطرح شده در نشست روز يکشنبه «دوستان سوريه» در استانبول گفت که مسلح کردن مخالفان و يا گسترش تحريم‌ها عليه دولت سوريه هرگونه تلاش برای صلح را خنثی خواهد کرد.

سخنان وزير خارجه روسيه در حالی بيان می‌شود که بنا بر گزارش‌ها، روز چهارشنبه در جريان نا‌آرامی‌های سوریه، ۵۶ نفر ديگر در نقاط مختلف این کشور کشته شدند.

به گزارش سازمان ملل، از سال گذشته تاکنون حدود ۹ هزار نفر در سوريه کشته شده‌اند.


 


امروز: کمسیر امور آموزش، فرهنگ و جوانان اتحادیه اروپا اعلام کرد که نخستین جایزه رسانه‌ای این اتحادیه به اصغر فرهادی فیلمساز ایرانی تعلق خواهد گرفت. فرهادی این جایزه را در ۲۰ ماه مه سال جاری در جشنواره کان دریافت می‌کند.
به گزارش دویچه وله اندرولا واسیلیو، کمسیر امور آموزش و پرورش، جوانان، فرهنگ و چند زبانی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه ۴ آوریل (۱۶ فروردین) اعلام کرد که اصغر فرهادی به‌عنوان اولین گیرنده جایزه رسانه‌ای اتحادیه اروپا برگزیده شده است.
این جایزه روز یکشنبه ۲۰ مه در شصت‌وپنجمین جشنواره فیلم کان به فرهادی اعطا خواهد شد.
جایزه رسانه‌ای اتحادیه اروپا به‌خاطر پروژه‌‌ی مشترک فرهادی و الکساندر موله گی از کمپانی فیلمسازی "ممنتو" به این دو اعطا می‌شود. این جایزه توسط داوران مستقل و اعضای کمیسیون آموزش، فرهنگ و زبان و جوانان اتحادیه اروپا به پروژه‌هایی داده خواهد شد که سهمی متعهدانه در توسعه چند فرهنگی ایفا کرده باشند.
بودجه این جایزه برای فاصله زمانی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ مبلغی معادل ۹۰۰ میلیون یوروست که به ابتکارها و پروژه‌های سمعی بصری مربوط با مسائل فرهنگی و مناسبات انسانی تعلق می‌گیرد.
خانم واسیلیو اعلام کرده که از اهدای این جایزه به فرهادی مفتخر است، زیرا فیلم جدید وی به هویت فرهنگ پرمایه و باز اروپایی در زندگی روزمره می‌‌پردازد: « فرهادی پس از موفقیت جهانی با فیلم جدایی، به سوژ‌ه‌ای متعهدانه در مورد جهانشمولی برابری روی آورده است.»

فرهادی در واکنش به دریافت جایزه رسانه‌ای اتحادیه اروپا گفته است: « در جهانی که سیاستمداران در صدد تبدیل رنگین‌کمان زیبای تنوع فرهنگی به دایره‌ای از اختلاف‌ و درگیری هستند، دریافت این جایزه پیامی بسیار دلگرم‌کننده است.» وی با سپاس از انتخاب خود افزوده که این جایزه نوید چشم‌اندازی شفاف از مبادله و احترام متقابل فرهنگی است.
گفته می‌شود که داستان فیلم مشترک فرهادی و الکساندر موله‌گی به موقعیت اجتماعی رابطه پیچیده یک دختر ایرانی و پسری از شمال آفریقا می‌پردازد.
فرهادی شهرت خود نزد اروپاییان را با فیلم "در باره الی" به دست آورد و این آوازه را با دریافت جایزه گلدن گلوب و اسکار بهترین فیلم خارجی بخاطر فیلم " جدایی سیمین از نادر" به سطح جهانی رساند. فیلم "در باره الی" در جشنواره برلیناله سال ۲۰۱۱ به دریافت جایزه خرس نقره‌ای نائل شد و "جدایی سیمین از نادر" نیز در سال ۲۰۱۲ جایزه خرس طلایی این فستیوال را ربود.


 


امروز: پالایشگاه‌های ژاپنی در حال کاهش تدریجی خرید نفت خام از ایران و پرهیز از تمدید قراردادهای سالیانه خود هستند. یونان و آفریقای جنوبی نیز تحت تاثیر تحریم‌ها، واردات نفت از ایران را متوقف کرده‌اند.
به گزارش دویچه وله ژاپن سومین مصرف ‌کننده نفت دنیا و از متحدان درجه یک تجاری و نظامی آمریکاست. یک مدیر اقتصادی ژاپنی به خبرگزاری رویترز گفته که نادیده گرفتن تحریم‌ها علیه ایران از سوی مقامات این کشور می‌تواند کار بانک‌های ژاپنی در ایالات متحده را مختل کند و صادرکنندگان ژاپنی خواستار چنین چیزی نیستند.
واردات نفت شرکت‌های ژاپنی از ایران در فوریه سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲۶۷ هزار بشکه در روز بوده که نسبت به ماه ژانویه ۲۳ درصد و نسبت به سال قبل ۴۳ درصد کاهش نشان می‌دهد.
تحریم‌های جدید آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، مشکلاتی جدی برای حمل و نقل نفت، تسویه حساب‌ها، تعهدات تجاری و انواع بیمه‌ها فراهم کرده است. بیمه‌‌های ژاپنی برای پرهیز از تبعات تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌، از بیمه کردن نفتکش‌های حامل نفت ایران شانه خالی می‌کنند.
ژاپن در حالی اقدام به کاهش واردات نفت خود از ایران کرده که پس از فاجعه نیروگاه اتمی فوکوشیما، نسبت به گذشته نیاز بیشتری به نفت دارد.
راه گریز پالایشگاه‌های ژاپن
پالایشگاه‌های ژاپنی در قراردادهای جدید خود با ایران بند تازه‌ای را وارد کرده‌اند که طبق آن می‌توانند واردات نفت ایران را بدون پرداخت جریمه متوقف سازند. این بند شامل معافیت از پرداخت جریمه در صورت بروز آتش سوزی، تصادف و فجایع طبیعی است. اما ژاپنی‌ها در صورت ناتوانی از واردات نفت ایران به دلیل تحریم‌ها نیز می‌توانند از آن کمک بگیرند.
«جی ایکس نیپون» بزرگترین پالایشگاه نفتی ژاپن از تمدید یکی از قراردادهای خرید نفت ایران سرباز زده است. یک منبع آگاه که مایل به افشای نام خود نبوده، به خبرگزاری رویترز گفته که قرارداد مربوط به واردات روزانه ۱۰ هزار بشکه نفت خام ایران در ماه مارس منقضی شده است.
البته پالایشگاه "جی ایکس نیپون" قرارداد دیگری برای خرید روزانه ۸۰ هزار بشکه نفت ایران دارد که آن را در ماه ژانویه تمدید کرده است.
به گفته منبع خبرگزاری رویترز، علاوه بر "جی‌ایکس نیپون" دست‌کم سه شرکت دیگر ژاپنی از ماه آوریل به بخشی از داد و ستد خود با جمهوری اسلامی پایان داده‌اند. واردات نفت خام ایران از سوی این شرکت‌ها حدود ۴۰ هزار بشکه در روز بوده است.
بزرگترین خریدار نفت خام ایران اما شرکت «شوا شل سکیو ک ‌ک» است که به گفته منابع آگاه قرارداد سالیانه خود را، به دلیل اختلاف بر سر شرایط، تمدید نکرده اما با وجود انقضای تاریخ قرارداد در اول ماه آوریل، همچنان به واردات نفت از ایران ادامه داده است. سهم این شرکت از واردات نفت خام ایران روزانه ۱۰۰ هزار بشکه است.
ژاپن، چین و کره شمالی بزرگترین مشتریان نفت ایران هستند. هر سه کشور در دو ماهه نخست سال جاری میلادی قریب به ۵۶ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه از واردات نفت خود از ایران را کم کرده‌اند.
خرید چین از ایران در ماه‌های ژانویه و فوریه سال ۲۰۱۲ به نسبت سال گذشته ۲۱ درصد کاهش یافته و بالغ بر ۲۳ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه بوده است.
واردات کره جنوبی نیز در ماه‌های یاد شده به ۱۲ میلیون و۹۳۰ هزار بشکه رسیده که در مقایسه با سال گذشته ۱۴ درصد کاهش نشان می‌دهد.
پیوستن یونان و آفریقای جنوبی به تحریم‌ها
نشریه شرق به نقل از خبرگزاری رویترز خبر داده که آفریقای جنوی و یونان نیز خرید نفت از ایران را متوقف کرده‌اند. شرق به نقل از یک منبع آگاه نوشته است:« به دلیل تعلق اکثر اسکله‌های آفریقای جنوبی به بخش خصوصی و این‌که نفت ایران به بخش خصوصی این کشور فروخته می‌شود، در ماه مارس خرید نفت از ایران متوقف شده است.»
شرق به نقل از خبرگزاری بلومبرگ افزوده که شرکت "انگن" آفریقای جنوبی واردات نفت ایران را تحت تاثیر تحریم‌ها متوقف کرده است. تاکنون بیش از ۸۰ درصد نیاز نفتی روزانه این شرکت، که دومین پالایشگاه بزرگ نفتی آفریقای جنوبی را اداره می‌کند، از سوی ایران تامین می‌شد. این شرکت به روزانه ۱۳۵ هزار بشکه نفت خام نیاز دارد.
شرکت انگن، واحد آفریقای جنوبی شرکت پتروناس مالزی است. مدیر عامل پتروناس گفته که این شرکت زیر فشار تحریم‌ها قرار دارد. سهم آفریقای جنوبی از واردات نفت خام ایران در ماه فوریه ۸ / ۲ میلیون بشکه در روز بوده است.
خبرگزاری رویترز هم‌چنین به نقل از یک مقام پالایشگاه "هلنیک پترولیوم یونان" اعلام کرده که یونان به دلیل مشکلات بانکی در پرداخت پول نفت، خرید خود از ایران را در ماه آوریل متوقف کرده است. این منبع به رویترز گفته که هیچ بانک اروپایی مبادلات مالی مربوط به خرید نفت ایران را انجام نمی‌دهد. هلنیک پترولیوم یونان مجبور است برای پرداخت پول از بانک یونانی به بانک ترک از تسهیلات اتحادیه اروپا استفاده کند ولی بانک‌های اروپایی از این کار سر باز می‌زنند.


 


امروز: در پی تشدید تحریم‌های نفتی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، برای نخستین بار شرکت‌های چینی نیز اعلام کردند که همچون شرکت‌های ژاپنی مایل به ارائه خدمات بیمه به کشتی‌های حامل نفت ایران نیستند.
به گزارش دویچه وله شرکت‌‌های چینی نیز درصدد توقف اعطای بیمه به نفت‌کش‌هایی هستند که نفت ایران را حمل می‌کنند. اعضای چینی "کلوب پی اند آی" (P & I Club) اعلام کرد که با توجه به تشدید تحریم ‌کشورهای غربی علیه ایران دیگر تمایلی برای قبول خسارت وارده در امور حمل و نقل نفت ایران را ندارند.
این نخستین باری است که پالایشگاه‌های چین به عنوان خریداران اصلی نفت ایران بطور جدی با مشکل دریافت بیمه برای انتقال نفت از ایران مواجه می‌شوند. هند، ژاپن و کره‌جنوبی دیگر مشتریان اصلی نفت ایران نیز با مشکل مشابه‌ای روبرو بوده و حال با این پرسش مواجه‌اند که ایران چگونه قادر به صدور بخش بزرگی از نفت خام خود خواهد بود.
بهای نفت از آغاز سال میلادی تا کنون حدود ۱۴درصد افزایش یافته است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که امکان اختلال در صدور نفت ایران دلیل افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی بوده است. در روز پنج‌شنبه (۵ آوریل) بهای هر بشکه نفت برنت حدود ۱۲۳ دلار در معاملات بین‌المللی بود.
خطر بالای حمل نفت ایران بدون بیمه
دو شرکت ‌بزرگ کشتی‌رانی چینی "کوسکو" (COSCO) و "سینوترانس" که در کلوب بین‌المللی "پی اند آی" عضویت دارند به خبرگزاری رویترز گفتند که معاملات خود برای حمل نفت ایران را قطع خواهند کرد. این دقیقاَ مشابه‌ سیاستی است که شرکت‌های ژاپنی نیز در روزهای گذشته اتخاذ کرده‌اند. به گفته خبرگزاری رویترز به خاطر محدودیت‌ در امور بیمه در چند روز گذشته واردات نفت ژاپن از ایران حدود ۱۵ درصد کاهش داشته است.
یک از مسئولان بخش چینی "کلوب پی اند آی" در هنگ‌کنگ اعلام کرد که «شرکت کشتی‌رانی زیادی خواهان پیوستن به کلوب ما هستند تا پوشش و ضمانتی برای خسارت‌های احتمالی خود بیابند. اما پس از تشدید تحریم‌ها از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا این کلوب مایل به انجام این کار نیست.» این مسئول چینی تاکید کرد که بیش از یک هزار کشتی از خدمات بیمه بخش چینی "پی اند آی" برخوردارند.
کشورهای اروپایی از اول ژوئیه امسال معاملات نفتی خود با ایران را قطع خواهند کرد و در پی آن به شرکت‌های بیمه نیز توصیه کرده‌اند که از ارائه خدمات بیمه به تانکرهای حامل نفت ایران پس از انقضای این تاریخ خودداری کنند. آمریکا در صدد است که از حضور شرکت‌ها و کشورهایی در بازارهای آمریکایی جلوگیری کند که با ایران دارای معاملات نفتی هستند.


 


امروز: وزارت امور خارجه ترکیه سفیر ایران را در اعتراض به موضع گیری مقام های این کشور درباره برگزاری اجلاس "دوستان سوریه" در استانبول احضار کرده است.
به گزارش بی بی سی احمد داود اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در یک کنفرانس خبری در آنکارا در روز چهارشنبه از فراخوانی سفیر ایران خبر داد.

علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران به شدت از برگزاری اجلاس دوستان سوریه در ترکیه انتقاد کرده است.
این نشست یکشنبه گذشته برگزار شد.
به گفته آقای داود اغلو، سفیر ایران در آنکارا به وزارت امور خارجه ترکیه احضار شده تا درباره اظهارات بیان شده به وسیله مقام های ایرانی توضیح دهد.
آقای داود اغلو نام مقامی را که سخنانش اعتراض ترکیه را به همراه داشته، عنوان نکرد.
وزیر خارجه ترکیه همچنین از تماس تلفنی با همتای ایرانی خود را برای بیان نارضایتی کشورش از این سخنان خبر داد.
به گفته آقای داود اغلو، این سخنان با "روابط ریشه دار" دو کشور در تناقض است.
احمد داود اغلو ادامه داد که علی اکبر صالحی به او اطمینان داده که این سخنان بیانگر سیاست رسمی دولت ایران نیست.
آقای داود اغلو هفته گذشته، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه را در سفر به تهران همراهی کرد.
هیات بلندمرتبه ترکیه در این سفر با آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری این کشور دیدار کرد.
این در حالی است که افزایش اختلاف میان دو کشور بر سر استقرار سپر موشکی ناتو در ترکیه، بحران سوریه و کاهش خرید نفت ترکیه از ایران افزایش یافته است.
علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس ایران و تعدادی از شخصیت های سیاسی در این کشور با برگزاری مذاکرات هسته ای که قرار بود سیزدهم آوریل در استانبول برگزار شود، مخالفت کرده اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.
Email Marketing Powered by MailChimp

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته