خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 2 ژانویه، فاطمه الوندی، مادر مهدی محمودیان یکی از زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر کرج، با حکم دادستانی تهران بازداشت شده است.
به گزارش کلمه، خانم الوندی، در آخرین مصاحبهاش درباره وضعیت فرزندش گفته بود: «با توجه به شرایط زندان و ناراحتی جسمانیاش می دانم،شرایط خوبی ندارد و نیاز به مرخصی و استراحت کامل دارد تا دوران نقاهت خود را در منزل با آرامش بگذراند. خود دکترها هم گفتند اگر در هوای آزاد نگهداری نشود و در فضای بسته و غیربهداشتی بماند امکان برگشتن آن ناراحتیها زیاد است.»
مهدی محمودیان، عضو جبهه مشارکت و از کسانی که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاعرسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه سال گذشته در منزل شخصیاش بازداشت شد. او مدتی در زندان اوین بود و پس از آن به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
آقای محمودیان به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او در داخل زندان نیز نامهای درباره وضعیت زندان رجایی شهر کرج و تجاوزهای مکرر در این زندان خطاب به آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نوشت.
لازم به اشاره است که وی در وضعیت وخیم جسمانی بهسر میبرد.
بیشتر بخوانید:
«انتقال محمودیان روزنامهنگار زندانی به سلول انفرادی»
خبر / رادیو کوچه
نبیل العربی، دبیر کل اتحادیه عرب در جریان کنفرانسی خبری در قاهره از عقبنشینی ارتش سوریه از مناطق مسکونی خبر داده اما در عین حال گفته است که تکتیراندازها همچنان تهدیدی برای غیرنظامیان این کشور هستند.
به گزارش الجزیره، آقای العربی روز دوشنبه، 2 ژانویه اظهار داشت: «نیروی امنیتی سوریه همچنان به کشتار غیرنظامیان مخالف ادامه میدهندو این در حالی است که هیت ناظران اتحادیه عرب همچنان در حال بازرسی از شهرهای سوریه هستند.»
وی تاکید کرد: «بله همچنان تیراندازی از سوی تکتیراندازان ارتش سوریه ادامه دارد.»
وی تصریح کرد: «کشتار همچنان ادامه دارد. موضوع و هدف ما این است که یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم خبری از کشته شدن غیرنظامیان در این کشور نباشیم. هدف ما توقف کشتار و حمایت از شهروندان سوری است که هنوز به این هدف نرسیدهایم.»
وی اضافه کرد: «ما باید کارمان را تا توقف کامل کشتار در سوریه ادامه دهیم.»
به گفته فعالان حقوق بشری در سوریه از زمان ورود ناظران اتحادیه عرب به این کشور در روز سهشنبه گذشته تاکنون، 150 تن کشته شدند.
اتحادیه عرب تاکید کرد که مقامهای سوریه باید به آنچه وعده کردهاند عمل کنند.
سازمان ملل متحد میگوید از زمان شروع نا آرامیها در سوریه در ماه مارس سال گذشته میلادی تاکنون بیش از ۵۰۰۰ تن در درگیریها جان خود را ازدست دادهاند.
این در حالی است که دولت سوریه میگوید که در حال مقابله با گروههای مسلح است و تاکنون دو هزار نفر از نیروهای امنیتی و نظامی این کشور نیز در این درگیریها کشته شدهاند.
لازم به یادآوری است پیشتر یک نهاد مشورتی اتحادیه عرب خواهان خروج هیت ناظران این اتحادیه از سوریه شده بود. مقامهای این نهاد گفته بودند که حضور ناظران اتحادیه عرب باعث میشود دولت سوریه بتواند بر سرکوبها در این کشور سرپوش بگذارد.
بیشتر بخوانید:
«ناظران اتحادیه عرب از سوریه خارج شوند»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
شاید اگر رییس سازمان ضدجاسوسی فرانسه کتاب اساسیاش را در مورد وزارت اطلاعات و یکی از همکاران این سازمان، «احسان نراقی» ننوشته بود، مشکلی بزرگ بود تا از ارتباط نزدیک این استاد منعطف، به صورت مستند سخن گفت. اما آن کتاب و سپس شکایات مرتبط با آن این فرصت را فراهم کرد تا در مورد او و ارتباطاتاش به راحتی نوشت. ایوبونه رییس سازمان ضد جاسوسی فرانسه در زمان ریاست جمهوری فرانسوا میتران، در کتابی تحت عنوان «واواک در خدمت آیتالهها» از افرادی مانند احسان نراقی، جهانگیر شادانلو، منوچهر شلالی، هورکاد و آزاده کیان مبادرت به درج اطلاعاتی کرد که جنجال بزرگی ایجاد نمود. متقابلن شکایتهای زنجیرهای از رییس سابق ضد جاسوسی فرانسه به صرف هزینههای بسیار انجام گرفت. یکی از شکایتکنندگانی که بهعنوان بازگوکننده اتهامات حکومت علیه مجاهدین و مقاومت ایران در کتاب ایوبونه معرفی شده بود، فردی بهنام «آزاده کیان تیبو» بود.
دادگاه استیناف ورسای در حکم خود که در روز چهارم می 2011 صادر شده است، بدون اینکه در این مورد نیازی به ورود به محتوای دعوا ببیند، شکایت مزبور را مشمول مرور زمان شناخت و مردود اعلام کرد. علاوه بر این دادگاه آزاده کیان تیبو را به پرداخت 1200 یورو جریمه به آقای ایوبونه و پرداختن هزینه دادگاه استیناف محکوم کرد. از این پیشتر، دادگاه، شکایت هورکاد را هم مردود شناخته بود و به این ترتیب ماجرای این کتاب وارد محدودهای جدید و جدی شد. روز پنجشنبه 5 خرداد 1390 دادگاه استیناف پاریس حکم قطعی خود را در مورد پرونده عوامل وزارت اطلاعات ادعا شده در این کتاب، احسان نراقی و جهانگیر شادانلو، صادر کرد.
شش مورد از هفت مورد افشاگری ایوبونه به اثبات رسید و شش مورد از هفت فقره شکایت این دو نفر مردود اعلام شد. دادگاه استیناف پاریس در حکم خود پیرامون شکایتها از افشا و انتشار اسامی مندرج در کتاب با صراحت اعلام کرد: این برای ایوبونه یک متخصص و کارشناس امور اطلاعاتی مشروع و برحق بوده است کتابی را منتشر کند که موضوع آن به تاریخچه و فعالیتهای دستگاههای اطلاعاتی رژیم ایران مربوط است. موضوعی که مورد توجه همگان است بهویژه کسانی که علاقهمند به تحولات رژیمی هستند که از تروریسم بینالمللی پشتیبانی میکند.
اسناد درخواست و دریافت مبالغ کلان برای شکایت و امضای احسان نراقی خطاب به احمدینژاد رییس جمهوری ایران به دادگاه ارایه و ضمیمه پرونده شد. اسناد بهدست آمده از دفتر احمدینژاد نشان داد که نراقی حقالوکاله وکیل خود و هزینههای دادگاه را از «ریاست محترم دبیرخانه ریاست جمهوری» مطالبه کرده بود. طبق حکم دادگاه، شرکت احسان نراقی در شکنجه روانی زندانیان سیاسی ایران به اثبات رسید. در حکم دادگاه، بهشهادتهای زندانیان سیاسی که در زندانهای اوین و قزلحصار شاهد مستقیم شرکت احسان نراقی در شکنجه روانی زندانیان بودهاند استناد شده است.
دادگاه جمعبندی میکند: «این دادهها، در کنار مسیر طی شده توسط احسان نراقی که سابقن در خدمت شاه بوده و بعد، از نزدیکان رژیم جدید شده است، ایوبونه را مجاز میکند بنویسد که احسان نراقی «در شکنجه روانی زندانیان سیاسی با گذاشتن کلاسهای اجباری برای آنها شرکت کرده است.»
در حکم دادگاه، تصریح میشود، همچنان که ایوبونه نوشته است، احسان نراقی از فتوای قتل سلمان رشدی حمایت و شکنجه علیه زندانیان سیاسی را تایید کرده است. دادگاه استیناف مجددن، شکایت نراقی را در خدمت به ساواک و وزارت اطلاعات افترا ندانسته و بار دیگر انکار احسان نراقی را در مورد اینکه عضو ساواک رژیم شاه نبوده است، مردود شناخت و رد کرد. دادگاه، همچنین شکایت و انکار احسان نراقی را در مورد اینکه به توصیه رژیم ایران به خدمت یونسکو درآمده است، مردود شناخت و رد کرد. شکایت و درخواست استیناف جهانگیر شادانلو در دادگاه، از اساس مردود شناخته شد. و ثابت شد آنچه ایو بونه در کتاب خود فاش کرده است صحت دارد و جهانگیر شادانلو یک مامور وزارت اطلاعات ایران است که یک انجمن پوششی برای ماموریتهای وزارت اطلاعات بهراه انداخته است.
احسان نراقی، جهانگیر شادانلو و منوچهر شلالی که در این فاصله به ایران رفته و در جزیره کیش با سکته فوت شد، در شکایتهای زنجیرهای خود در مجموع 345 هزار یورو درخواست خسارت کرده بودند.
به بخشهایی از حکم دادگاه استیناف پاریس توجه کنید:
در آوریل 2009 موسسه انتشاراتی تیمه کتابی را به قلم ایوبونه، رییس سابق د. اس. ت، منتشر کرد تحت عنوان «واواک در خدمت آیتالهها». در صفحه چهارم جلد «پشت جلد» آن آمده است:
«در سال 1977 سی سال پیش، خمینی سقوط سلطنت را اعلام کرده و جمهوری اسلامی را برقرار میکند. کلمهای که امید بر میانگیخت، ولی انقلابی که توسط مذهبیها غصب شد. ایرانیها نه تنها به آزادی نرسیدند بلکه ایرانیها تحویل وزارت اطلاعات و امنیت ملی ایران، یعنی واواک وحشتناک، داده شدند. ایوبونه کارشناس برجسته جهان عرب و اسلامی به بررسی تاریخچه جنجالبرانگیز سرویس اطلاعاتی ایران میپردازد، ترور مداخله، شکنجه، مصونیت… در حالی که غرب چشمان خود را بر روی سازمانی که خود به ظهور آن کمک کرده است میبندد، واواک دمی از تلاش برای نابودی اپوزیسیون سیاسی باز نمیایستد. یک نوشته آموزنده که موضوع جایگاه ایران در قرن بیستویکم را مطرح میکند. همچنین یادآوری میشود که ایوبونه استاندار، رییس پیشین د.اس.ت در سالهای 1982 تا 1985 بوده است و چندین اثر دیگر نوشته است.»
احسان نراقی که خود را بهعنوان روشنفکری معرفی میکند که «ضمن حفظ کامل استقلال خود با تمامی رژیمهای متوالی کشورش گفتوگو کرده است» و اظهار میدارد که سازمان مجاهدین خلق ایران را ناراحت میکند، شکایتهایاش به اینگونه بررسی شد:
1 – درباره اولین فراز مورد شکایت: مدعی خصوصی «احسان نراقی» اشتباه میکند که میگوید فراز اول مورد شکایت واقع شده او را بهعنوان مامور سرویسهای ایرانی معرفی میکند که شخصن در حذف فیزیکی مخالفان، در عملیات تروریستی در خارج، و در فعالیتهای شانتاژ و اشاعه بنیادگرایی شرکت داشته است، زیرا در واقع این اتهامات خاص مسوول واواک در پاریس و معاونان اوست، یعنی کسانی که احسان نراقی در بین آنها به چشم نمیخورد، یعنی کسی که با تعدادی دیگر تنها از آنها بهعنوان مامور نام برده شده و یادآوری شده است که نقش آنها «متعاقبن » مطرح خواهد شد. همانطور که قبلن توسط دادگاه گفته شده، این اولین فراز، افترا علیه شاکی خصوصی «احسان نراقی» محسوب نمیشود.
2 – درباره فراز دوم شکایت: با یادآوری اپورتونیسم احسان نراقی که، بعد از خدمت به سرویسهای مخفی شاه ایران، اکنون به خدمت رژیم جدید درآمده است، این قسمت مدعی خصوصی را متهم میکند که «در شکنجه روانی رفقای سابق خود از طریق اجرای کلاسهای اجباری برای زندانیان که مقاومت بیشتری در برابر شکنجه فیزیکی از خودشان نشان میدادند شرکت داشته است… .»
محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی، از رهبران مخالفان در ایران در نامهای خطاب به مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان رهبری، آورده است: دوست دارم باور کنم که ایشان ندیدهاند و نشنیدهاند دستگاههای امنیتی و نظامی در ۳۰ ماه گذشته چه بلایی بر سر معترضین نازل کردهاند.»
به گزارش سحام، وی در ادامه آورده است: «اما مگر میشود در این دنیا بود و فیلم جان دادن فرزندان این سرزمین را در خرداد و عاشورا ندید؟ مگر میشود در قید حیات بود و فریاد تظلمخواهی نخبگان کشور را از زندانهای رسمی و غیر رسمی نشنید.»
فرزند مهدی کروبی در این نامه که در سایت شخصی خود منتشر کرده است، به سخنان دو روز گذشته رییس مجلس خبرگان رهبری پاسخ داده و افزوده است: «از دورغ و تزویر و مکر گفتهاید در حالی که بهتر از هر کس میدانید که مبنای حکومت بر دروغ، تزویر و مکر استوار گردیده و فساد و تباهی ارکان حکومت را فرا گرفته و دستاورد سه دهه تلاش را یکباره بر باد داده است.»
این فرزند مهدی کروبی با ذکر خاطرهای از پدر خود آورده است: «فردای روزی که در قزوین نیروهای سپاه به ماشین پدرم شلیک کردند، به منزل عزیز اندیشمند و فعال حقوق بشری آقای عماد باقی که در آن زمان در زندان بودند میرفتیم. در مسیر نگرانی خانواده و دوستان از برخورد خشونتآمیز حکومت و پیام شلیک چند گلوله را به ایشان انتقال دادیم، در پاسخ گفتند مسیر پر تلاطم و ناهموار است، من خود را برای هر برخوردی آماده کردم، من نمیتوانم نسبت به این ظلمها و خیانتها به خون شهدا و مردم بیتفاوت بمانم و عافیتطلبی پیشه کنم. شاید برخی بتوانند اما من برای متاع ناچیز این دنیا آخرت خود را ویران نخواهم کرد و به مردم خیانت نخواهم کرد.»
متن کامل این نامه بدین شرح است:
وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُون
رعایت حرمت افراد بهویژه بزرگان را از پدر آموختهام، چنین کردهام و خواهم کرد. اما این به معنای نادیده گرفتن سخن نادرست و توهینآمیز افرادی نیست که برای برخورداری مستمر از مزایای حکومتی، مردم و بزرگان را دشمن و ظلمهای صورت گرفته را عدالت و انصاف مینامند. آقای مهدوی کنی از زمان اعطای مسند ریاست خبرگان مواضع عجیبی اتخاذ میکنند که از آن جمله میتوان به بیانیه مرتبط با جشن حکومتی ۹ دی اشاره کرد. ایشان در این بیانیه رهبران جنبش اعتراضی را در مرز «بغی» قرار داده و مدعی شدند این دو عزیز «با ژنرالها و افسران جنگ نرم دشمن همراهی کردند و از سوی مردم لقب ساکتین و مردودین را گرفتند.» آیتاله کنی ظلمها و فشارهای بیحد و حصر ۳۰ ماه گذشته را کتمان و مدعی انصاف، عدالت و صبوری حکومت با این عزیزان در حبس شده است. بازخوانی بخشی از خاطرات پدرم کمک به آشنایی با روحیات ایشان در سالهای اول انقلاب که این روزها شباهتی بسیار با ادبیات جناب شجونی پیدا کرده است، میکند. پدر در بخشی از خاطرات روزهای ترور میگوید:
مهدی کروبی:«مسیر پر تلاطم و ناهموار است، من خود را برای هر برخوردی آماده کردم، من نمیتوانم نسبت به این ظلمها و خیانتها به خون شهدا و مردم بیتفاوت بمانم و عافیتطلبی پیشه کنم. شاید برخی بتوانند اما من برای متاع ناچیز این دنیا آخرت خود را ویران نخواهم کرد و به مردم خیانت نخواهم کرد. »
«… بعد از حوادث تلخ و ترورهای مستمر منافقین که منجر به شهادت آیتاله دکتر بهشتی، محمد منتظری و بیش از نزدیک به ۷۰ نفر از بهترین نیروهای نظام شد، آیتاله اردبیلی با ناراحتی نقل کردند که آقای مهدویکنی پیشنهاد دادند گروهی برای مذاکره با مسعود رجوی تعیین شوند تا بخشی از قدرت را به وی واگذار کنند تا ماجرا تمام شود.»
عجبا، در روزهایی که گروهک تروریستی به قیام مسلحانه اقدام و در نقاط مختلف تهران بمبگذاری میکردند و صادقترین نیروهای این کشور را در کنار شهروندان عادی به خاک و خون میکشیدند، ایشان پیشنهاد واگذاری قدرت به سرکرده گروهک تروریستی را مطرح کردند و امروز در کسوت رییس مجلس خبرگان به جای استجابت صدای حقطلبانه مردم معترض، آنان را بیبصیرت نامیده و صادقترین یاران مردم و کشور را در مرز «بغی» قرار میدهند.
در این باب در قرآن کریم میخوانیم:
إِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِین .
و اگر دو طایفه از مومنان با هم بجنگند میان آن دو را اصلاح دهید و اگر [باز] یکى از آن دو بر دیگرى تعدى کرد با آن [طایفهاى] که تعدى مىکند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید که خدا دادگران را دوست مىدارد.
والباغی هومن خرج علی امام عادل و قاتله و منع تسلیم الحق.
در فقه اسلامی باغی کسی است که به قیام مسلحانه علیه امام عادل مبادرت و مانع سپردن حق به او گردد. قصد ورود ماهوی به این بحث را ندارم و از سایر شروط دیگر حدیث میگذرم اما دوست دارم بدانم ایشان با چه ضابطهای اعتراض مسالمتآمیز مردم نسبت به دروغ و خیانت و نهی از منکر را قیام مسلحانه تعبیر کردند. ریشه این تحول عجیب و غریب در نگرش اخیر ایشان چیست؟ چگونه نگرشی که قائل به تقسیم قدرت با سازمان مجاهدین خلق در اوج خیانت و بمبگذاری بوده امروز حرکت مسالمتآمیز مردم در مطالبه حقوق قانونیشان، مصرح در قانون اساسی را مرز تحقق جرم بغی خطاب میکند و از ترحم و صبوری با بغات سخن میگوید. دوست دارم باور کنم که ایشان ندیدهاند و نشنیدهاند دستگاههای امنیتی و نظامی در ۳۰ ماه گذشته چه بلایی بر سر معترضین نازل کردهاند. اما مگر میشود در این دنیا بود و فیلم جان دادن فرزندان این سرزمین را در خرداد و عاشورا ندید؟ مگر میشود در قید حیات بود و فریاد تظلمخواهی نخبگان کشور را از زندانهای رسمی و غیررسمی نشنید.
به درستی به بصیرت اشاره کردهاند اما نگفتهاند که برخلاف حاکمان که این روزها دولت مستقر را جریان انحرافی مینامند، مردم شجاع و باهوش ایران با بصیرت کمنظیر خود راه تغییر دولت بر آمده از دروغ و تزویر را در روشی دموکراتیک و در صندوقهای رای جستجو کردند. جستجویی که برای آنان بهایی خونین در کف خیابانها و زندانها داشته و دارد. از دورغ و تزویر و مکر گفتهاید در حالی که بهتر از هر کس میدانید که مبنای حکومت بر دروغ، تزویر و مکر استوار گردیده و فساد و تباهی ارکان حکومت را فرا گرفته و دستاورد سه دهه تلاش را یکباره بر باد داده است.
نزدیک به ۱۱ ماه است که پدر و مهندس موسوی بدون محاکمه و طی کردن تشریفات قانونی در حبس غیرقانونی قرار گرفتهاند و از حقوق اولیه یک زندانی عادی هم محروم هستند. بیش از ۶ ماه است که پدرم در انفرادی هستند و اجازه ماندن به مادرم داده نمیشود، فکر میکنید کم است، دستور تشدید صادر نمایید و مطمئن باشید در اراده او خللی ایجاد نمیشود، اما لطفن از انصاف و عدالت و صبوری سخن بر زبان نرانید. مزید اطلاع شما و دیگران دوست دارم خاطرهای را بازگو کنم. فردای روزی که در قزوین نیروهای سپاه به ماشین پدرم شلیک کردند، به منزل عزیز اندیشمند و فعال حقوق بشری آقای عماد باقی که در آن زمان در زندان بودند میرفتیم. در مسیر نگرانی خانواده و دوستان از برخورد خشونتآمیز حکومت و پیام شلیک چند گلوله را به ایشان انتقال دادیم، در پاسخ گفتند مسیر پر تلاطم و ناهموار است، من خود را برای هر برخوردی آماده کردم، من نمیتوانم نسبت به این ظلمها و خیانتها به خون شهدا و مردم بیتفاوت بمانم و عافیتطلبی پیشه کنم. شاید برخی بتوانند اما من برای متاع ناچیز این دنیا آخرت خود را ویران نخواهم کرد و به مردم خیانت نخواهم کرد.»
مناسب دیدم متن زیر که نقلی مستقیم از نامه بهمن ماه ۱۳۸۸ پدرم است را در این نوشتار ذکر کنم.
«… من میتوانستم از آنچه بر ملک و ملت میگذرد، سخنی نگویم و دلشاد و سرخوش از گنجینه خاطرات گذشتهام آرام و بیدغدغه اندوخته اسلامی و انقلابی و مردمی پنجاه ساله خود را در معرض حراج گذاشته و در قبال فروش آن، زندگی آسودهای را فراهم کرده و مورد احترام ارباب قدرت قرار گیرم. ولی چنین رفتاری از جوانمردی و مسلمانی به دور است و من حیات و ممات خود را متعلق به اسلام، ایران و مردم میدانم. بزرگترین افتخار من این است که بنده خدا، فرزند ایران و سرباز مردم بوده و خواهم بود، لذا سکوت و یا جدایی از مردم و بیتوجهی به منافع ملی را نه تنها جفا دانسته بلکه با تاکید بر ارزشهای دینی و آرمانهای بلند مردم و امام، متبلور در قانون اساسی به دفاع از حقوق شرعی و قانونی و آزادیهای مشروع مردم پرداخته وخواهم پرداخت.»
آیتاله کنی در بخشی دیگر از بیانیه خود توصیه کردهاند که «اینجانب از باب خیرخواهی به آنها میگویم تا فرصت باقی است به دامن ملت برگردند.» ای عزیز سخن برخی از دوستان تند و بیتدبیر خود را بخوانید تا بیشتر به محبوبیت این دو عزیز نزد ملت پی ببرید. آنان بر خلاف حاکمیت که با جو رعب و وحشت به تسخیر فیزیکی مشغول هستند، به تسخیر قلبها پرداختهاند. اجازه دهید من بهعنوان فرزندی کوچک و علاقهمند به شما متقابلن و از سر خیرخواهی از جنابعالی که در شرایط جسمی خوبی هم نیستید بخواهم که گذشته خود را ارزان معامله نکنید و ملک ابدی را به ثمن بخس به حراج نگذارید.
خبر / رادیو کوچه
در پی ادامه روند افزایش قیمت ارز و سکه طلا در ایران، روز دوشنبه، 2 ژانویه، بازار ارز و طلای این کشور همچنان شاهد افزایش قیمت بوده و براساس گزارشهای رسیده، دلار در بازار آزاد تا مرز 1800 تومان نیز معامله شده است.
به گزارش مهر، نرخ یورو و پوند در برابر ریال هم مانند دلار ثابت نبود و به ترتیب تا ۲۵۵۰ تومان برای پوند و ۲۲۳۰ تومان برای یورو معامله شد.
بر اساس گزارشها در ساعاتی از روز، بهای ارزهای خارجی در بازار آزاد ایران حتا از این ارقام هم فراتر رفته است.
از سویی دیگر محمد کشتیآرای، رییس اتحادیه کشوری طلا و جواهر ایران از افزایش دوباره قیمت انواع سکه خبر داد.
آقای کشتی آرای با بیان این که افزایش قیمت دلار بر روی انواع سکه در بازار تاثیر گذاشته است گفت قیمت سکه طرح جدید که روز گذشته ۶۰۵ هزار تومان بود، هم اکنون به ۶۱۴ هزار تومان، سکه طرح قدیم به ۶۳۰ هزار تومان، نیم سکه ۲۹۵ هزار تومان و ربع سکه به ۱۵۳ هزار تومان افزایش یافته است.
رییس اتحادیه کشوری طلا و جواهر با بیان این که قیمت دلار علاوه بر سکه و طلا بر روی قیمت تمام کالاها و معاملات تاثیر می گذارد، گفت: «قیمت کالاهایی اعم از دارو، لوازم منزل و اتومبیل به دلیل این که مواد اولیه آنها از خارج از کشور تامین میشود، با افزایش قیمت دلار، افزایش مییابد.»
لازم به یادآوری است این افزایش قیمت دو روز بعد از تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا، صورت گرفته است.
بیشتر بخوانید:
«اوباما قانون تحریم بانک مرکزی ایران را امضا کرد»
خبر / رادیو کوچه
رییس جمهوری کره جنوبی، روز دوشنبه، 2 ژانویه، اعلام کرد که پنجره امیدی در خصوص مذاکرات هستهای بین دو کره باز شده است اما در عین حال تاکید کرد که هرگونه تهدیدی را از سوی پیونگ یانگ با قدرت پاسخ خواهد داد.
به گزارش الجزیره، رییس جمهوری کره جنوبی در سخنرانی خود گفته است که شبه جزیره کره در موقعیتی سرنوشتساز قرار گرفته و فرصتهایی برای ایجاد تغییر در این شبه جزیره به وجود آمده است.
این اظهارات پس از آن صورت گرفت که کیم جونگ اون، فرزند رهبر پیشین کره که هفته گذشته درگذشت به فرماندهی کل ارتش کره شمالی انتخاب شد و بهطور رسمی قدرت را در دست گرفت.
همچنین مقامهای کره شمالی اعلام کردند که با قدرت از رهبر تازه کره دفاع خواهند کرد.
لی میونگ باک، رییس جمهوری کره جنوبی در خصوص شرایط کنونی که نقطه عطفی برای شبهجزره کره است اظهار امیدواری کرد اما در عین حال افزود اگر کره شمالی همسایه جنوبی خود را تحریک کند، کشور وی نیز «به شدت واکنش نشان خواهد داد.»
وی همچنین تاکید کرد که اگر کره شمالی همچنان به فعالیتهای هستهای خود ادامه دهد منطقه را به شدت بحرانی کرده و این برخلاف معاهدههای بینالمللی است که ممکن است در آینده با پاسخ قاطع کره جنوبی همراه باشد.
این در حالی است که کره شمالی چندی پیش مذاکرات شش جانبه در خصوص فعالیتهای هستهای را ترک و اعلام کرد که دیگر بر سر میز مذاکره نخواهد نشست.
با وجود آنکه جنگ کره با برقراری آتش بس در سال ۱۹۵۳ خاتمه یافت، این دو کشور هنوز پیمان صلح امضا نکردهاند و در نتیجه همچنان در حالت جنگ به سر میبرند.
بیشتر بخوانید:
«هیچ نغییری در سیاست کره شمالی ایجاد نمیشود»
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
ایران یکی از مهدهای تمدن خیز جهان باستان محسوب میشود. این سرزمین به علت قدمت تاریخی و تمدنهای موجود آن، اهمیت بسزایی برای فرهنگ بشری دارد. تمدنهای ایلام، شهر سوخته، حسنلو،… نمونهای از تمدنهای دیرینه و پربار این منطقه از جهان به شمار میروند که رازهای این تمدنها به کمک باستانشناسان خارجی و ایرانی تا حدودی برای جهان علم آشکار شده و سعی و کوشش برای شناسایی کامل آنها امروزه نیز ادامه داشته و از مباحث جدی دانشمندان به شمار میرود.
یکی دیگر از این مناطق تاریخی و باستانی ایران، شهر «تبریز» است که تا این اواخر از قدمت آن اطلاع دقیقی در دست نبود و بنابراین سخنان ضد و نقیضی در مورد سابقه آن مطرح میشد، اما کشف آثاری از دوران باستان در مرکز این شهر اطراف گوی مچید، مسجد کبود توجه باستان شناسان را به این منطقه از آذربایجان معطوف کرده و این شهر را در رده یکی از قدیمیترین شهرهای جهان، درآورده است. لازم به تذکر است که قبل از این کشفیات، تاریخ تبریز آن چنان روشن نبود و تنها دلیل بر وجود این شهر در دوره باستان، کتیبه «سارگن دوم»، پادشاه آشوری (٧١۴ قمری) و برخی اطلاعات جسته و گریخته بود.
در زمانی که سارگن دوم در آشور فرمان میراند، بر بخشی از سرزمین آذربایجان فعلی، دولت ماننا و بر بخش دیگر آن دولت اورارتو حکومت میکردهاند. ناحیهای که تبریز در آن قرار گرفته، در میان قلمرو دو دولت مذکور از استقلال نسبی برخوردار بود و قبیله دالیان بر این ناحیه تسلط داشتند و گاهی به فرمانبرداری از یکی از دو قدرت یاد شده تن در میدادند، چنان که به هنگام لشکرکشی سارگن دوم احتمالن تحت فرمان اورارتو بودهاند.
در این زمان سارگن با استفاده از هرج و مرج داخلی ناشی از مرگ «ایرانو» فرمانروای ماننا، در سال (۷۱۴ قمری) از طریق همین سرزمین به اورارتو لشکرکشی کرده و در سر راه خود از محلی که تبریز در آن بنا شده، گذشته و دژهای آنجا را به تصرف در آورده و با خاک یکسان کرده است. وصف یکی از دژهای این ناحیه که به نظر «ا . م . دیاکونوف» در جایگاه تبریز قرار داشته، در کتیبه از این قرار است:
«تارماکیس دارای استحکامات مهم بود. سدهای ساخته شده در اینجا محکم بود. همین سدها را خندقهای ژرفی احاطه کرده بود. نیروهای احتیاطی قشونهای دولت در اینجا مستقر بودند. اسبهای آنها نیز در اینجا نگهداری میشد. ساکنان بخشهای اطراف از ترس من (سارگن) در اینجا پناه گرفته بودند. هنگام لشکرکشی من به اینجا، اهالی برای نجات جان خویش ناگزیر از ترک اینجا و فرار به دشتهای بیآب شدند. من این محال را به تصرف درآوردم و در میان سکونتگاههایی که تبدیل به استحکامات تدافعی شده بودند، جنگیدم. باروهای همین قلاع را با خاک یکسان کردم، به مکانهای داخل قلعه آتش زدم و مقدار زیادی از آذوقه ساکنان قلعه را به آتش کشیدم. درهای انبارهای بزرگ را که مملو از جو بودند، گشوده، بین لشکریان بیشمار خود تقسیم کردم. سی دهکده اطراف همین قلعه را نیز طعمه آتش کردم. دود این دهات به آسمان رفت.
«هرتسفلد» در اثر خود تحت عنوان تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی که در سال 1936 میلادی منتشر کرده، درباره کتیبه مذکور و اطلاعات به دست آمده از آن در رابطه با موضوع مورد نظر ما چنین مینویسد: تعدادی از مکانها را که در آن کتیبه نام برده شده است، اکنون هنوز میتوان تشخیص داد و محل آنها را معلوم کرد. جریان آن جنگهای اولیه در اطراف دریاچه ارومیه حتا تا داخل خاک آذربایجان به خوبی روشن است. از جمله آنها شهر اوشکایا را وصف میکند که حصاری به ضخامت هشت ذراع داشته و نیز شهر دیگری را به نام انیاس تانیا (در تاریخ ماد آنیاشتانیا) که در محلی واقع بین اوشکایا و شهر تارواکیسا (در تاریخ ماد تارماکیس) بوده، دارای دو حصار و خندق و خود شهر تواریر (در تاریخ ماد تارویی ) نیز یک خندق و دو حصار داشته است .
آشکار است که براساس برداشت هرتسفلد تارواکسیا و تواریر دو شهر جداگانه بودهاند. درحالی که «دیاکونوف» این دو اسم را به صورت تارویی، تارماکیس نوشته و آنها را یک دژ مضاعف قلمداد کرده است. از گزارش سارگن که در بالا بخشی از آن نقل شد، چنین استنباط میشود که مردم تارماکیس در برابر نیروهای استیلاگر مقاومت کرده، کوچه به کوچه با آنها جنگیدهاند. پناهنده شدن اهالی اطراف در تارویی تارماکیس و وجود انبارهای غلات که به عنوان مالیات و خراج از ساکنان دژ و نواحی اطراف گردآوری شده بود و اصطبلها و نیز عمارتهایی که سقفشان از درخت سدر بوده، و استحکامات و موقعیت استراتژیکی آنجا و اهمیتی که در گزارش به آن داده شده، همه حاکی از وجود شهری قابل توجه است.
با توجه به اطلاعات داده شده متاسفانه تاکنون در تبریز و اطرافش کندو کاو باستانشناسی نشده است، اما نتایج به دست آمده از کاوشهای محلهای مجاور چون زیویه، واقع در نزدیکی سقز و حسنلو ، واقع در دوازده کیلومتری جنوب غربی دریاچه ارومیه و ۹ کیلومتری شمال شرقی شهرستان نقده را هر دو جزو قلمرو دولت ماننا بودهاند، تا حدودی میتوان به این ناحیه نیز تعمیم داد. این ناحیه بنا به استنتاج «دیاکونوف» از اطلاعات موجود، از لحاظ اقتصادی پیشرفتهتر از نواحی دیگر مجاور بود. در حدود سدف هشتم قمری زراعت و دامداری در این ناحیه رشد کرده و صنعت از کشاورزان جدا شده بود. فلزکاری با مفرغ رایج بود و استفاده از آهن نیز به تدریج متداول میشد. فرهنگ و تمدن آشوری و اورارتویی در شوون مختلف زندگی اجتماعی تاثیر کم و بیش داشت و جامعه در دوره مورد بحث در آستانه استقرار مناسبات طبقاتی قرار داشت .
«عبداله فاضلی» میگوید: «در اینکه تارماکیس مذکور در کتیبه سارگون همان تبریز معاصر است، جای هیچ تردیدی نیست. از طرف دیگر هم منشابودن واژههای اوشکایای قید شده در کتیبه یاد شده و اوسکویه و نیز نزدیکی فاصله این دو قلعه به هم موید ادعای مذکور است. سارگن دوم در کتیبه خود از بیستویک شهر در این منطقه نام برده است که نشاندهنده رشد شهرسازی در نواحی اطراف دریاچه ارومیه در هزاره اول پیش از میلاد است. اما یافتههای گوی مسجد دنیای پررمز و رازی را در مقابل چشم محققان گشوده است. این حفریات که تاکنون در چند مرحله انجام گرفته، منجر به کشف چندین گور باستانی با ابزارهای مختلف در اطراف این مسجد تاریخی شده است.»
در این زمینه «دکتر نوبری» استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران و سرپرست گروه باستانشناسی مستقر در اطراف مسجد کبود در پایان مرحله دوم حفریات (١٣٧٨) میگوید: « تاکنون ۴٧ قبر متعلق به هزاره اول پیش از میلاد در محوطه ای به وسعت دویست متر مربع مورد کاوش قرار گرفته است، از این گورها مواد فرهنگی گوناگون از جمله ظروف سفالی خاکستری و نخودی، اشیای مفرغی، وسایل تزیینی نظیر سنجاق سر، النگو و… به دست آمده که برخی از آنها در زمره آثار منحصر به فردی است که تاکنون در هیچ کجای ایران یافت نشده است.»
در مورد هویت صاحبان این تمدن کهن، یکی از کارشناسان باستانشناسی مستقر در اطراف گوی مسجد معتقد است که وجود سفال نخودی در کنار اجساد نشان دهنده این نکته است که فرهنگ بومی منطقه و صنعت آن دوران مبتنی بر همین نوع سفال بوده است اما بومیان منطقه چه کسانی بودند؟ این سوالی است که تاکنون از طرف باستانشناسان بدان پاسخ روشنی داده نشده است و شاید با اطلاعات به دست آمده و با نظر کارشناسان، بعدها این مهم تا حدودی روشن شود.
در مورد اقوام و بومیان منطقه در دوران باستان، «دکتر زرینکوب» در کتاب تاریخ در ترازو مینویسد: «تاریخ ایران نه از عهد کوروش و حتا دیاکو آغاز می شود و نه حتا از عهد ورود آریاها به فلات و یا دوران جدایی ایرانیها از هندیها، گذشته از تاریخ خود آریاهای ایران، تاریخ اقوام و نژادهایی هم که قبل از مهاجرت آریاها در این سرزمین فلات گونه میزیستهاند، امروز از پرتو کلنگ معجزهگر باستانشناسان مکشوف است…» آنچه در سیلک و حسنلو در آذربایجان نیز به دست آمده است ادامه این تمدنهای بدوی و کهنسال را در زمان های قبل از ورود آریاها نشان میدهد.
لازم به ذکر است که در دوران باستان، دولتهایی نظیر اورارتو و مانا در منطقه آذربایجان حضور داشتهاند. از مسایل قابل تامل در مورد این بومیان منطقه، باور و اعتقادات این اقوام باستانی است و آن اعتقاد به حیات مجدد پس از مرگ است، زیرا طرز قرار گرفتن اجساد به شکل چمباتمهای، با نحوه استقرار جنینی در شکم مادر، که در این حفریات به دست آمده، حکایت از آن دارد که ساکنان باستانی تبریز، معتقد به حیات دوباره بعد از مرگ بودهاند که ظروف همراه با غذا در کنار این اجساد، تایید کننده این نظر است.
گفتنی است که در تابستان سال١٣٨١ فصل جدید کاوش باستانشناختی در محوطه باستانی گوی مچید، مسجد کبود، تبریز، آغاز و بعد از چند هفته فعالیت، به کار خود پایان داد، در این فصل، باستانشناسان به دنبال پاسخگویی به ابهامات موجود درباره این گورستان باستانی از جمله وابستگیهای قومی و ارتباطی اقوام ساکن در ٣۵٠٠ سال پیش و چگونگی شکلگیری فرهنگ منطقه بودند.
دکتر نوبری، میگوید: «طی سه فصل حفاری در محوطه باستانی مسجد کبود، باستانشناسان در عمقی نزدیک به ده متر پایین تر از سطح خیابان به هشتادوهشت گور باستانی دست یافتند. تمامی اسکلتهای این قبور به صورت جنینی با چمباتمهای در جهت شرق به غرب دفن شده و احتمال میرود تا با بررسی کمیت و کیفیت سفالینهها و مواد فرهنگی از جمله جنس، فرم و نقوش آنها، بتوان وابستگیهای قومی و ارتباطی اقوام ساکن در تبریز ٣۵٠٠ سال پیش را شناسایی کرد.»
و بالاخره اینکه سرپرست حفاری در مصاحبه با یکی از روزنامههای محلی از پایان یافتن چهارمین فصل کاوش در اطراف این مسجد باستانی خبر داده در مورد کشفیات جدید به مقدار زیادی اشیای مفرغی، استخوانی و نیز سفال که از کاوش قبور به دست آمده، اشاره کرده و اعلام میکند که هنوز آثار زیادی در محوطه مسجد کبود نهفته است که امید میرود در فصلهای بعدی کاوشها، از دل خاک بیرون آورده شود.
به هرحال حفریات باستانشناسی مسجد کبود نشان میدهد که تبریز یکی از شهرهای تاریخی جهان است، شهری که به علت عدم کاوشهای علمی، تا این اواخر قدمت آن زیاد روشن نبود، بنابراین راجع به آن افسانهسراییهای زیادی میشد. امید است که با تلاشهای بیوقفه مسوولین امر، این حفریات شتاب بیشتری بیابد و در نقاط دیگر این شهر تاریخی نیز، عملیات باستانشناسی انجام گیرد تا قدمت این شهر باستانی و اسرار تمدن آن به طور علمی و دقیق برای جهان علم آشکار شود. مردمان تبریز هماکنون به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکنند. هرچند اسناد و شواهد موجود نشان میدهد که پیشتر به زبانی ایرانی با ریشهی غیرترکی در این شهر صحبت میشده است.
منبعها
کتاب تاریخ در ترازو دکتر زرین کوب
روزنامه آفتاب یزد
تاریخ ماد ایگور میخاییلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران، نشر امیرکبیر.
نشریه همشهری
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
مرد پشت فرمان ماشین نشسته است و با موبایل حرف میزند.
-چمدونش رو نبند خانم بذار یه مقدار خرت و پرت دیگه گرفتم بیارم بزاره توش بعد، چی؟ یه لحظه صبر کن
مرد گوشی را پایین میآورد و از روبهروی یک مامور پلیس راهنمایی رد میشود و بعد دوباره به حرفهایش ادامه میدهد.
-میدونم گذاشتی، اینام روش، داره میره اون سر دنیا یه وقت هوس میکنه، الان میرسم یه پنج دقیقه صبر کن سر خیابونم.
مرد موبایل را قطع میکند. سر چهارراه مکثی کرده و آرام به درون خیابان میپیچد. میانههای کوچه یک ماشین نیرویانتظامی و یک ون پلیس روبهروی برجی در حال ساخت ایستادهاند. یکی دو مامور در کوچه قدم میزنند و اینور و آنور سرک میکشند. روی ون نوشته شده است «طرح جمعآوری مهاجران غیرقانونی افغانی». دو مامور نیرویانتظامی یک مرد میانسال افغانی را از درون برج به خیابان میآورند. مرد برای ورود به ون مقاومت میکند که یکی از ماموران کشیدهی محکمی به گوشش میزند و او را به داخل ماشین هل میدهد.
دختر جوان توی اتاق راه میرود و دکمههای مانتویش را میبندد. با شنیدن سر و صدا به سمت پنجره میآید. از روی دیوار حیاط مجتمع تا اندازهای ماموران نیرویانتظامی دیده میشوند. در همین زمان در ورودی باز میشود و مرد با ماشینش وارد حیاط میشود. دختر لبخندی میزند و به استخر، گلها و شمشادهای حیاط نگاهی میاندازد. زنی از پشت سرش صدایش میزند.
-مامان تو رو خدا ایندفعه اینقدر دیر نیایها، تابستون برگرد مادر
زن به دختر نزدیک میشود و او را میبوسد. دختر زن را در آغوش میکشد و میبوسد و بعد دوباره به سمت پنجره برمیگردد. در همین موقع شمشادهای توی حیاط تکانی میخورند. دختر جلوتر میرود و با دقت نگاه میکند. پایین شلوار یک مرد که در زیر شمشادها پنهان شده است دیده میشود. در آپارتمان باز میشود و مرد وارد میشود.
-سلام، سلام. ببخشین بابایی گفتم یه کم دیگه واست آجیل بگیرم اونجا هوا سرده میچسبه. با دوستا بخورین و یاد ما کنین.
دختر به طرف مرد میرود و او را در آغوش میگیرد.
-باباجون کاناداست قطب که نیست، تازه مثه اینکه چهار ساله دارم اونجا زندگی میکنم ها
صدای زنگ میآید. مرد آیفون را برمیدارد. آرام پچ پچ میکند، کمی مکث میکند و بعد گوشی آیفون را میگذارد. دختر به سمت او میرود.
-کی بود بابا؟
-هیشکی، مامور نیروی انتظامیه. میگه در رو باز کنین بیایم تو حیاط رو نیگا کنیم افغانیا توش قایم نشده باشن.
دختر شالش را روی سرش میکشد و به طرف حیاط میرود.
-من باز میکنم بابا، یه کاریام تو حیاط دارم
دختر به طرف در زیرزمین میرود و لای آن را باز میکند و بعد به کنار شمشادها میرود و آرام میگوید:
- بیا برو توی زیرزمین مامورا برن، بعد که ما خواستیم بریم در رو باز میزارم برات از در فرار کن
مرد میانسال آرام از پشت شمشادها خارج میشود. نیم نگاهی از سر تشکر به دختر میکند و به سرعت به درون زیرزمین میرود.
دختر در را باز میکند. یک افسر نیرویانتظامی با ته ریشهای زمخت جو گندمی روبهرویش ایستاده است.
-سلام خانوم.
-سلام جناب سروان بفرمایید.
-یه کارگر افغانی فرار کرده میخوام یه نگاهی بندازیم اینجا قایم نشده باشه.
-بفرمایید، فقط اگه ممکنه یه کم سریعتر چون من مسافرم باید برم.
-به سلامتی، چشم.
مامور دور و بر حیاط را با دقت نگاه میکند و بر میگردد.
-اگه یه وقت این طرفا دیدینش یه زنگ به این شماره بزنین.
مامور برگهای را به دختر میدهد و میرود.
مرد چمدانها را در پشت ماشین میگذارد و در را باز میکند و با ماشین وارد کوچه میشود. زن جلو نشسته و دختر روی صندلی عقب. قبل از اینکه مرد پیاده شود دختر زودتر از ماشین خارج میشود.
-من درو میبندم بابا. باید چترمم از تو زیرزمین بردارم.
-باشه بابا زود بیا دیر نشه.
-اومدم.
دختر به سراغ در زیرزمین میرود و آن را باز میکند. مرد گوشهی تاریکی کز کرده است. دخترک به بیرون خانه سرک میکشد. مادر و پدرش توی ماشین با هم حرف میزنند و حواسشان به پشت سر نیست.
-بیا آقا میتونی بری، مامورا رفتن.
مرد در حالیکه با دست اشک گوشهی چشمش را پاک میکند از در زیرزمین خارج میشود.
-دستت درد نکنه خواهرم. خدا اسیر غربتت نکنه، بد دردیه غریبی، بد دردی.
مرد آرام از حیاط بیرون میرود. دختر آه بلندی میکشد و به سمت در حیاط میرود.
مازیار مهدویفر/ رادیو کوچه
ساختمان در مرحله اسکلتبندی بود و هنوز در و پنجره نداشت. سرکارگر، ما را به آپارتمانی برد که هنوز در مرحله گچکاری بود. گفت: «اینجا جایی هست که کارگرها زندگی میکنند.» به سمت وسط اتاق رفتم و نگاهی به اطراف انداختم. درها و پنجرهها را با نایلون پوشانده بودند و آب و گاز وصل نبود. سرکارگر گفت: «آب را با کامیون برایتان میآورند و برای پختوپز هم میتوانید از کپسولهای گازی که در مغازههای اطراف به فروش میرسد استفاده کنید.»
یک سیم برق که دورش نوار چسب بود از بیرون ساختمان و از راه پنجره وارد میشد، از سقف عبور میکرد و به درب آپارتمان منتهی شده و از آنجا لامپ کوچکی را روشن میکرد. سرکارگر به ما گفت برویم و مقداری شن بیاوریم. رفتیم و هرکداممان با دو سطل پر از شن برگشتیم. میخواستیم نشان دهیم با اینکه کوچک هستیم اما زورمان زیاد است. گفت: «شنها را این گوشه بپاشید و آن را خوب پخش کنید. حالا یک قالی روی آن بیندازید. یکی از قالیهایی که آن گوشه هست را باز کنید و اینجا پهن کنید. تا زمانی که ساختمان تمام شود همینجا میخوابید.»
بعد هم ما را برد به ساختمان دیگری و گفت: «سعی کنید تمیز باشید و فراموش نکنید اینجا تنها نیستید. هرچه رفتارتان بهتر باشد دیگران هم با شما بهتر خواهند بود. اینجا برای شستوشو، خوراک، نمازخواندن و استراحت، به شما چیزهایی میدهیم. اگر مشکلی داشتید به خود من بگویید و سعی نکنید خودتان آن را حل کنید. حالا بروید و خودتان را به کارگرهای دیگر معرفی کنید و هر کاری آنها گفتند انجام دهید.»
همه غیرقانونی بودند. هیچکدام از بناها، نجارها و برقکارها مجوز کار نداشتند. همه، همانجا و توی همان ساختمانهای نیمهکاره زندگی میکردند. راستش را بگویم دلیل اینکه آنها آنجا زندگی میکردند این نبود که بتوانند بهتر یا سختتر کار کنند. اگرچه این دلیل هم میتواند منطقی باشد. وقتی ساختمانی را میسازی که مال خودت نیست اما با این حال دوستش داری، سعی میکنی کارت را درستتر انجام دهی و از آن مراقبت کنی. و اگر وقتت را در غروب و پس از اتمام کار برای رفتن به خانه و صبحها برای آمدن سر کار تلف نکنی میتوانی صبح به محض بیدار شدن از خواب، کارت را شروع کنی و عصرها درست قبل از خوردن شام و یا خوابیدن دست از کار بکشی. با این همه مهمترین دلیل برای اینکه همه کارگرها در همان ساختمانهای نیمهکاره زندگی میکردند این بود: آنجا برایشان امنترین مکان بود. حقیقت این بود که هیچکدام از کارگرها آنجا را ترک نمیکردند. آن ساختمان فقط خانه ما نبود. بلکه تمام دنیای ما بود. آنجا منظومه شمسی ما بود.
در طول ماههای اول نه من و نه صوفی از توی محوطه، بیرون نیامدیم. چون از پلیسهای ایران خیلی میترسیدیم. میترسیدیم سرنوشتمان به تلیسیا و سنگسفید ختم شود. اگر دلیل ترس ما از سنگسفید و تلیسیا را درک نمیکنید علتش این است که هرگز یک مهاجر افغانی در ایران نبودهاید. همه پناهندگان افغانی که به ایران رفتهاند تلیسیا و سنگسفید را میشناسند. چون برای آنها مانند یک کابوس است. این دو مکان اردوگاههای موقتی هستند که برای مسافران غیرقانونی قبل از اخراجشان از ایران در نظر گرفته بودند. آنطور که بعدها متوجه شدم شباهت زیادی به اردوگاههای کار اجباری اسرای جنگی داشتند. نمیدانم درست توانستم این دو مکان را توصیف کنم یا نه. جایی که از آن حرف میزنم مکانی هست بدون هرگونه امید. در افغانستان کافیست نام این دو مکان را بگویی تا تمام هوای موجود در اتاق بهناگاه خالی شود. درست مثل پاکتهای نگهداری غذا. کافیست نام این دو مکان را ببری تا آسمان از ابر پوشیده شود و خورشید غروب کند. وقتی هنوز در افغانستان بودم دو پسر جوان را دیدم که دیوانه شده بودند و با خودشان حرف میزدند. فریاد میکشیدند و لباسهایشان را خیس میکردند. میگفتند این بلا در تلیسیا و سنگسفید سرشان آمده است.
سه روز بعد از رسیدنمان، دیدم چند نفر توی حیاط، دارند راجع به رفتن کسی به جایی بحث میکنند. در حالی که سطلی دستم بود خودم را به آنها رساندم و گوش دادم. پرسیدم: «قرار است کجا بروید؟»
«خرید.»
«خرید؟ بیرون از محوطه؟»
یکی از مردان جواب داد: «عنایت جان، تا حالا مغازهای توی محوطه دیدهای؟ هر هفته یک نفر باید از اینجا برود بیرون و خریدها را انجام دهد. من توی چند ماه گذشته سه بار رفتهام. حالا نوبت خالد است. او فقط یک بار این کار را انجام داده.»
خالد جواب داد: «درست است حمید. ولی من سه هفته پیش رفتم خرید، اما از آخرین باری که تو رفتی چقدر میگذرد؟ دو ماه، شاید هم بیشتر.» حمید جواب داد: «اشتباه میکنی. من همین ماه گذشته رفتم. یادت نمیآید. مثل اینکه خاک و سیمان حافظهات را از بین برده.»
به هر حال واقعیت این بود که هفتهای یک نفر از قدیمیها که به چم و خم کارها وارد بود باید میرفت و برای همه خرید میکرد. او باید یک تاکسی میگرفت و میرفت سوپرمارکتی که همان نزدیکیها بود و صاحبش آشنا بود. هر چیزی نیاز بود میخرید و برمیگشت. او نباید وقتش را حتا برای خوردن چای یا نان تلف میکرد. وقتی هم که برمیگشت خریدها را بین کارگرها تقسیم میکرد.
ما همگی با هم غذا میپختیم، با هم میخوردیم و با هم ظرفها را میشستیم. هر کسی وظیفه خودش را انجام میداد و کارها به نوبت انجام میشد. نهایتن قرار شد حمید برای خرید برود بیرون. او را دیدم که داشت تاکسی میگرفت. فریاد زدم:
- موفق باشی کاکا حمید.
- به امید خدا عنایت جان.
- مراقب پلیسها باش کاکا حمید.
- تو هم مواظب آهکها باش. کیسهات نشتی دارد.
آهکها داشت روی کفشهایم چکه میکرد. دویدم سمت سرکارگر.
غروب شده بود و من دم دروازه ورودی منتظر کاکا حمید بودم. داشتم فکر میکردم حتمن او را دستگیر کردهاند و قیافهاش را در اردوگاه تلیسیا در حال قیرگونی کردن تپهها تصور میکردم. اما ناگهان از دور گرد و غباری دیدم و همان تاکسی که صبح کاکا حمید را با خودش برده بود پیدایش شد. تاکسی از کنار دیوار محوطه گذشت و درست جلوی من ایستاد. پر بود از کیسههای خرید. کمک کردم تا کاکا حمید کیسهها را بیاورد بیرون و ببرد توی ساختمان.
- ممنونم عنایت جان.
- خواهش میکنم کاکا حمید. همه چیز خوب پیش رفت؟ پلیسها را ندیدی؟
- نه. کسی را ندیدم. همه چیز خوب بود.
- ترسیده بودی؟
حمید در حالی که بستههای برنج و سبزیجات را تقسیمبندی میکرد دست از کار کشید، لحظهای بیحرکت ماند و گفت: «من هرگز نمیترسم عنایت جان.» با خودم گفتم: «اما من همیشه میترسم.» البته نمیدانستم بین این دو جمله واقعن چقدر تفاوت هست.
- هیچ وقت شهر اصفهان را دیدی عنایت؟
- نه فابیو.
- شنیدهام خیلی زیباست. یک بار دنبال عکسهایی توی اینترنت بودم که به عکسهایی از مسجدی به نام «امام خمینی»، و مسجد دیگری به اسم «شیخ لطفاله» و همینطور جایی به اسم «سیوسه پل» برخوردم. ضمنن ویرانههای شهر تاریخی بم هم به اصفهان نزدیک است. همان جایی که بزرگترین بنای آجری دنیا تویش بود و چند وقت پیش زلزله نابودش کرد. باید جاهای جالب و دیدنی باشند.
- من آن موقع این چیزها را نمیدانستم فابیو. اما ایرانیها ضربالمثلی دارند که میگوید: «اصفهان نصف جهان است.»
- عنایت. اصفهان نصف جهان تو هم بود؟
باید حقیقتی را بگویم فابیو. شاید یکی از افرادی که من در اصفهان دیدم این کتاب را بخواند. دوست دارم آنها این را بدانند. چون هیچوقت نتوانستم به خودشان بگویم. من اصفهان و محل کارم در آن شهر را خیلی دوست داشتم و برای همین از همه آنها ممنونم. درست است ما آنجا سخت کار میکردیم، تمام وقت کار میکردیم، گاهی ده یا یازده ساعت در روز، اما من آنجا را خیلی دوست داشتم.
خبر / رادیو کوچه
غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 2 ژانویه، در یک نشست خبری در خصوص دادگاه فائزه هاشمی، فرزند آیتاله هاشمی رفسنجانی، درگیری فیزیکی در مجلس و انتخابات مجلس شورای اسلامی سخن گفته است.
به گزارش فارس، وی در خصوص دادگاه فائزه هاشمی اعلام کرد که این دادگاه در روز سوم دیماه برگزار شد و سرانجام وکیل وی برای ارایه یک لایحه فرصتی خواسته است.
محسنیاژهای افزود: «این فرصت به پایان رسید و با توجه به زمانبندی انجام شده ظرف امروز و فردا مهلت یک هفتهای دادگاه برای صدور رای به اتمام خواهد رسید و به طور قطع تا پایان هفته شاهد صدور حکم برای این پرونده خواهیم بود.»
وی درباره وقایع هفته گذشته مجلس شورای اسلامی نیز گفت: «طرفین این درگیری دو شکایت به قوه قضاییه واصل کردند که در حال رسیدگی است.»
وی افزود: «اینکه گفته میشود نمایندگان قصد داشتند در رابطه با اظهارات علی مطهری در همان روز شکایتی ارایه کنند اطلاعی ندارم و هنوز شکایتی واصل نشده است.»
محسنی اژهای در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره سرنوشت مدیران و مسوولان دو بانک پاسارگاد و سپه در رابطه با پرونده اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی در سیستم بانکی ایران، نیز گفت: »در موضوع پرونده فساد مالی اخیر از این دو بانکی که نام بردید هیچگونه گزارش تخلفی به قوه قضاییه واصل نشده است که نیاز باشد مدیران آن برای جوابگویی احضار شوند.»
وی همچنین با اشاره به نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس و اتهاماتی که به نزدیکان رییس جمهوری اسلامی زده شده، گفت: «ما امیدواریم در فضای انتخابات هیچکس به هیچ کسی توهین نکند.»
سخنگوی قوه قضاییه درباره واکنش این نهاد نسبت به گزارش کمیسیون اصل ۹۰ درباره حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: «هنوز این گزارش به دستگاه قضایی واصل نشده است اما به محض ارجاع اگر مشخص شود که نیاز به رسیدگی دارد از سوی قوه قضاییه مورد رسیدگی قضایی قرار خواهد گرفت.»
محسنیاژهای همچنین از ادامه رسیدگی پرونده شکایت شهرداری از سفارت انگلیس به واسطه تخریب درختان باغ قلهک خبر داد.
او در واکنش به بیانیه برخی از زندانیان سیاسی در آستانه انتخابات مجلس از داخل زندان مبنی بر عدم شرکت و تحریم این انتخابات گفت: «در قانون مطبوعات جرم تعریفی کاملی شده و عنوان شده که اگر کسی با حرف و بیانیهاش قصد سلب امنیت و آرامش در جامعه را داشته باشد مجرم است.»
دادستان کل کشور جمهوری اسلامی اضافه کرد: «اگر کسی صرفن تصمیمی بگیرد برای شرکت کردن یا نکردن در انتخابات به خودش بستگی دارد اما اینکه قصد داشته باشد با عنوان کردن این مطالب فضای انتخابات را مسموم کند قطعن مصداق مجرمانه است و دستگاه قضایی ورود پیدا خواهد کرد.»
این در حالی است که پیشتر نیز قوه قضاییه جمهوری اسلامی بر اساس ابلاغیهای اعلام کرد «ترغیب مردم به تحریم و یا کاهش مشارکت مردم در انتخابات» جرم تلقی شده و پیگرد قانونی دارد.
بیشتر بخوانید:
«نمیتوان موسوی و کروبی را محاکمه کرد چون هوادار دارند»(اخبار مرتبط)
«فعالیت تبلیغی علیه نظام، اتهام فرزند آیتاله هاشمی»
«درگیری فیزیکی بین یک مقام دولتی و یک مقام مجلسی»
«صدور قرار مجرمیت برای رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس»
علی فرحبخش/ رادیو کوچه
ماه محرم و سبک و سیاقهای گوناگون عزاداری برای سومین امام شیعیان، همیشه حاشیههایی نیز داشته و دارد که بعضی از آنها نوظهور است و گروهی، قدمتی تاریخی دارند. یکی از مباحث بحثبرانگیز در این میان، قمهزنی است.
کسانی که میخواهند صبح روز عاشورا قمه بزنند، در شب عاشورا، قمهی خود را تیز کرده و در جلسه عزاداری به نام «مشق قمه» شرکت میکنند و در صبح عاشورا بعد از نماز صبح، سر برهنه، پا برهنه و کفنپوش، قمهها را در دست گرفته از پهنا به سر میزنند و با نوحهخوانی و گفتن «حیدر، حیدر» آمادهی قمهزنی میشوند. استاد قمهزن با زدن دو یا سه ضربه، سر افراد را مجروح کرده و سپس آنها از پهنای قمه، بر روی زخم زده و «حسین، حسین» میگویند، بعضی افراد نیز که خود توان قمهزدن را دارند، به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح کرده و گاهی آنقدر قمه میزنند تا از هوش بروند.
قمهزنی آنطور که به نظر میرسد، ریشهی عربی ندارد. این رسم، پیش از دوران صفویه در ایران، رواج نداشته و پیرامون شکلگیری آن روایتهای زیادی نقل شده است. این پدیده در زمان قاجار گسترش بیشتری یافت، هر چند که مخالفانی هم داشت، از جمله امیرکبیر که مخالف سرسخت قمهزنی بود.
قمهزنی آنطور که به نظر میرسد، ریشهی عربی ندارد. این رسم، پیش از دوران صفویه در ایران، رواج نداشته و پیرامون شکلگیری آن روایتهای زیادی نقل شده است. این پدیده در زمان قاجار گسترش بیشتری یافت، هر چند که مخالفانی هم داشت، از جمله امیرکبیر که مخالف سرسخت قمهزنی بود
در زمان رضا پهلوی هم با این پدیده مخالفتهای سختی شد، اما قمهزنی هنوز هم در ایران رایج است. این در صورتیست که علما و روحانیهای شیعه، هنوز به یک حکم قطعی و فقهی واحد پیرامون آن دست نیافتهاند.
به طور مثال، سید محمدصادق حسینیروحانی، از مراجع تقلید شیعه، نه تنها قمهزنی را مجاز میداند، بلکه آن را بسیار ستودنی هم ارزیابی کرده است.
از سوی دیگر، این عمل توسط رهبر جمهوری اسلامی، رد شد و با آن برخوردهای سختی هم از طرف دولت جمهوری اسلامی صورت گرفت.
سید علی خامنهای، در سخنرانی در کهکیلویه و بویر احمد در جمع روحانیون در ماه محرم سال ۱۳۷۳ در اینباره گفت:
«من حقیقتن هر چه فکر کردم دیدم نمیتوانم این مطلب [قمهزدن] را که قطعن یک خلاف و یک بدعت است به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند من قلبن از او ناراضیام. این را من جدن عرض میکنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دور هم جمع میشدند و دور از انظار عمومی، مبادرت به قمهزنی میکردند و کارشان تظاهر، به این معنا که امروز هست، نبود. کسی هم به خوب و بد عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودی انجام میشد. اما یک وقت بناست که چندهزار نفر ناگهان در خیابانی از خیابانهای تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه وارد کنند. این کار قطعن خلاف است. امام حسین به این معنا راضی نیست. من نمیدانم کدام سلیقههایی و از کجا این بدعتهای عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه انقلابی ما میکنند.»
پس از ممنوع شدن قمهزنی در ایران، درگیریهایی بین قمهزنهای عاشوایی و ماموران نیروی انتظامی گزارش داده شد، از جمله در دی ماه 1387 در خمینیشهر که گفته شده در آن یک نفر کشته و 69 نفر از قمهزنها بازداشت و روانهی زندان شدند.
به هر حال، هنوز هم این پدیده در خفا انجام شده و قمهزنهایی که خود را عاشق امامشان حسین میدانند، فارغ از حکم دولت و دین و رها از اخطار پزشکان، خون خود را جاری میسازند تا عشق خود را به اثبات رسانند.
رسانههای غربی، در بسیاری از مواقع این پدیده را به عنوان یک حرکت غیر انسانی جلوه داده و آن را یک حرکت ضد فرهنگی قلمداد کرده و میکنند. این پدیده هنوز هم در میان بسیاری از ایرانیها به صورت یک معزل حل نشده باقی مانده، معزلی که شاید در انظار عمومی تا حدودی از میان رفته، اما هنوز هم سنتیست که در خفا، میراثدارانی سرسخت دارد.
دوشنبه 12 دی 90/ 2 ژانویه 2012
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
پروندهای برای دین- «قمهزنی»- علی فرحبخش
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «حدیث غربت»- اکبر ترشیزاد
مجله جاماندگان- «وزارت اطلاعات و دوستان مدعیاش»- شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
پارسنامه- «تبریز یکی از قدیمیترین شهرهای باستانی جهان»- امیر و کاملیا
دریا پر از کروکودیل است- (قسمت دوازدهم)- مازیار مهدویفر
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، روز شنبه، 31 دسامبر، در پی اجرای احکام حبس برخی فعالان سیاسی استان مازندران و شهرستان بابل، سه تن دیگر از این فعالان پس از معرفی خود به دایره اجرای احکام، راهی زندان شدهاند.
به گزارش کلمه، صبح شنبه محمد معصومیان، محمدرضا کربلاییآقاملکی و مصطفی ابراهیمتبار خود را برای گذراندن ۶ ماه حبس تعزیری، به دایره اجرای احکام شهرستان بابل معرفی کردند و سپس راهی زندان متی کلای بابل شدند.
این سه فعال سیاسی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از رهبران مخالفان در ایران، در بابل و در حوادث عاشورای ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
محمد معصومیان و مصطفی ابراهیمتبار به مدت ۱۵ روز و محمد رضا ملکی به مدت ۲۵ روز در سال ۸۸ در بند انفرادی زندان متی کلا و بازداشتگاه اداره اطلاعات مازندران بهسر بردند.
این سه فعال از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ریاست قاضی باقریان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور و تبانی در جهت اقدام علیه امنیت کشور هر یک به ده ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند که در شعبه سه دادگاه تجدید نظر مازندران این احکام به شش ماه حبس تعزیری کاهش یافته است.
همچنین احمد میری که به یک سال حبس تعزیری و علیاکبر سروش که به چهار ماه حبس محکوم شده بودند به همراه علیرضا شهیری، فعال سیاسی جنبش سبز و رییس ستاد انتخاباتی آقای موسوی در بابل، که به نه ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، جهت گذراندن محکومیت زندان، چند روز پیش از این روانه زندان شدند.
بیشتر بخوانید:
«صدور حکم جمعی از فعالان استان مازندران»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، سخنگوی رزمایش «ولایت ۹۰» نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی گفته است که روز دوشنبه، 2 ژانویه، یک فروند موشک بردبلند ساحل به دریا به نام «قادر» مورد آزمایش قرار گرفته است.
به گزارش فارس، وی افزوده است در این مرحله همچنین، موشک بردکوتاه موسوم به «نصر» و یک موشک سطح به سطح موسوم به «نور» در منطقه عمومی رزمایش شلیک شده است.
رزمایش 10 روزه نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی با نام ولایت ۹۰ از سهشنبه هفته گذشته در آبهای خلیج پارس و همچنین تنگه هرمز آغاز شده و تا فردا ادامه خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
«آزمایش چندین مدل موشک جدید توسط ارتش ایران»
فرامرز دادرس / کارشناس اطلاعاتی
منبع: اسراییل فلاش
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گروهی که در اینترنت اعلام موجودیت کرد، محمد الحضری دبیر کل این گروه مدعی است که این سازمان تازه بنیاد یافته، بیش از چهار صد عضو دارد. الحضری اعتراف کرد که مانند برادران بزرگش؛ حزباله لبنان و حماس فلسطین، از سوی حکومت جمهوری اسلامی کمک مالی دریافت میکند.
این سازمان تروریستی تازه تاسیس، با گروههای مصری و خارجی در ارتباط است. به گفته الحضری؛ مومنین شیعه و سنی و حتی مسیحیان و گروههای ملیگرا و چپهای آزاد مصری نیز در این سازمان شبه نظامی عضویت دارند.
محمد الحضری تاکید کرد؛ «هدف ما مبارزه با صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا و برقراری ارتباط سیاسی، اقتصادی و نظامی با حکومت اسلامی ایران است»، وی افزود: «ما حسن نصراله، رهبر حزباله لبنان را میستاییم، و برای رسیدن به اهداف خود برای تهیه پول و اسلحه راه او را پیش خواهیم گرفت.»
الحضری، میگوید: «دو ملت بزرگ مصر و ایران میتوانند اسراییل را به دریا بریزند و از این رو اسراییل و آمریکا مایل نیستند که این دو ملت با یکدیگر اتحاد کنند و در این راه مانع تراشی میکنند.»
مصطفی برکات و علی رجب، دو روزنامهنگار، نشریه، الوطن العربی، با چند تن از اعضای این گروه گفتوگو کردهاند. برخی از اعضای گروه به این روزنامهنگاران گفتهاند؛ که قصد دارند روز 25 ژانویه 2012 به سفارت آمریکا در قاهره حمله کنند.
کارشناسان اطلاعاتی، این گروه را مسوول حمله به سفارت اسراییل در دهم ماه سپتامبر گذشته میدانند. بنا بر اطلاعات موثق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصر، در حال گسترش روز افزون است و با پولهای اهدایی حکومت اسلامی ایران، به استخدام اعضای تازه پرداخته است.
وضعیت بحرانی اقتصاد مصر، به گسترش این گروه کمک میکند، همه شرایط گرد آمدهاند؛ جوانان بیکار مصری از درست شدن اوضاع در کوتاه مدت ناامید شدهاند. مصر از تابستان گذشته با مشکلات اقتصادی روبهرو شده است و امیدی به از سرگیری صنعت جهانگردی در تابستان آینده نمیباشد.
به گفته محمد الحضری، بسیاری از اعضای این گروه، آیتاله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، را الهام بخش خود میدانند، به همین دلیل پرچم این گروه، ترکیبی از رنگهای پرچم مصر و ایران همراه با تصویری از خامنهای در میان آن میباشد.
این مسئله به ما نشان می دهد که قدرت پول میتواند رنگهای پرچم یک ملت بزرگ هم چون مصر را تغییر دهد.
اشکان منفرد / رادیو کوچه
گزارش نموداری از وضعیت هفت کالای پر مصرف در سبد خرید خانوار ایرانی.
از افزایش 70 درصدی «ماست» از سال 86 تا پایان آذر سال 90، از پای ثابت نان و «پنیر سفید» در سفرهی صبحانه ایرانی به عنوان قوت لایموت بخش زیادی از خانوارها. از تعین قیمت پایه «کره خوراکی» با 680 تومان و فروش 850 تومانی در فروشگاهها و رشد 120 درصدی نسبت به فروردین سال 86.. از افزایش یکباره قیمت «شیر» پاکتی یارانه از 250 تومان به 600 تومان و هر لیتر آزاد 1050 تومان و 150 کیلو کبود مصف سرانه شیر برای هر ایرانی نسبت به آمار جهانی.. از «تخم مرغ» شانهای 1950 تومان سال 86 تا شانهای 9000 هزار تومان مهر سال 90 و افزایش نرخ 400 درصدی آن.. از بسیج دولت و تلاش سه ماهه ناموفق برای پایین آوردن تنها 20 تومان قیمت «قند و شکر»، تا رشد نزدیک به صد درصدی از سال 86 تا آذر 90..؛
فایل پاورپوینت را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
وزیر علوم و تحقیقات جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 2 ژانویه، از برگزاری جلساتی با وزیر دفاع این کشور به منظور بررسی تکنولوژی، هواپیمای تجسسی آمریکا، پهپاد RQ-170، که چندی پیش در شرق ایران سقوط کرد، توسط برخی از اعضای دانشگاههای ایران خبر داد.
به گزارش فارس، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به نامه خود به احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، مبنی بر آمادگی دانشگاهها برای بررسی پهپاد آمریکایی گفت: «طی نامهای به وزیر دفاع از نیروهای مسلح کشور به دلیل دستیابی به پهپاد جاسوسی آمریکا تشکر کردم و شک نکنید این رویداد آخرین خفت و خاری آمریکا نخواهد بود.»
وی افزود: «نظام آمریکا نمیتواند پایهای داشته باشد و از درون با مشکلاتی روبهروست. نظامی که براساس سلطه باشد، پایان کار آن نابودی است.»
وزیر علوم تصریح کرد: «آمریکا با اقداماتی که پس از دستیابی ایران به پهپاد جاسوسی این کشور انجام داد، نشان داد هنوز درباره از دست دادن این هواپیمای بدون سرنشین خود گیج است.»
وی در ادامه گفت: «طی صحبتهایی که با روسای دانشگاهها داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که جامعه دانشگاهی آمادگی دارد به بررسی پهپاد جاسوسی آمریکا بپردازد.»
دانشجو تاکید کرد: «درباره همکاریهایی که جامعه دانشگاهی میتواند با نیروهای مسلح کشورمان در بررسی پهپاد جاسوسی آمریکا داشته باشد، جلساتی با وزیر دفاع داشتیم و اگر به جمعبندی نهایی برسیم آماده همکاری با نیروهای مسلح هستیم.»
لازم به اشاره است چندی پیش این هواپیمای تجسسی در نزدیکی مرز مشترک ایران و افغانستان سقوط کرد. سپاه پاسداران اعلام کرده است که توانسته این هواپیما را ردیابی کند و موجب سقوط آن شود.
بیشتر بخوانید:
«درخواست بازگرداندن پهپاد آمریکایی از ایران»
خبر / رادیو کوچه
سومین جلسه رسیدگی به پرونده مدیرمسوول روزنامه توقیفشده «اعتماد ملی»، منسوب به اصلاحطلبان، صبح روز یکشنبه، 1 ژانویه، در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران با حضور هیت منصفه مطبوعات برگزار شده است.
به گزارش ایسنا، در ادامه رسیدگی به پرونده محمدجواد حقشناس در دادگاه مطبوعات، این متهم در خصوص چهار مورد اتهامی به دفاع از خود پرداخت.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به چند مورد اتهامی و اخذ آخرین دفاع به جلسه دیگر موکول شده است.
بیشتر بخوانید:
«شروط دولت برای ادامه فعالیت حزب اعتماد ملی»
مهیار فرآورده
به نام مردم ایران و به نام جانباختهگان راه آزادی
آقای علی خامنهای!
این نامه را فردی به شما مینویسد که مانند بسیاری در جامعه ایرانی، نه به خدا و پیغمبر ایمان دارد و نه به یکی از نقل قولهایی که به عنوان حدیث از امامان بر سر منبرها نقل میکنند کوچکترین باوری. اما به کرامت انسانی باور داریم و چراغ راهمان نخست عقل است و سپس تجربیاتی که بشر در طول تاریخ خود کسب کرده و قوانینی بیرون آورده که امروزه در کشورهای پیشرفته رواج دارند.
البته تصور نکنید جنایتهای نظام جمهوریاسلامی و سپس نسخه ولایت مطلقه فقیه آن در سی و دوسال گذشته در درون و بیرون از مرزها مرا از خدا و دین دور کرده است، خیر. بنده نیز همانند شما از یک مادر شیعیمذهب زاده شدم. تفاوت در آنجا است که شما در لحظه تولد در رحم مادرتان «یاعلی» گفتید، اما من از همان کودکی حرفهایی را که در مورد سوزاندن آدمها در آتش جهنم میزدند باور نمیکردم. اینها را از این نظر خدمت شما میگویم تا آگاه باشید ایرانیها درست مانند طیف رنگینکمان هستند. گرچه چند رنگ در طیف نوری بیشتر به چشم میآیند، اما اگر با دقت به آن نگاه شود، بیشمار رنگهای متنوع و گوناگون در لایههای طیفهای رنگی وجود دارند.
آیا شما تا کنون به جامعه ایران اینگونه نگاه کردهاید؟
وقتی مسجد سنیها را بر سرشان خراب میکنند و از نیایش آنها جلوگیری میشود و حتا آنها را مضروب و مصدوم میکنند، رشتهای از رنگینکمان سرزمینمان را سوزاندهاند. وقتی برای بهاییان حق زندگی و تحصیل قایل نیستید، و وقتی با بگیروببند به دنبال دراویش میگذارید، رشتههای دیگری از این رنگینکمان را سوزاندهاید.
البته رنگهای سوخته در دشتها و در کوهپایههای این سرزمین انگشتشمار نیستند که به چشم نیایند. هر سو که بنگرید سوختهگان در برابر دیدهگان شما هستند، تنها باید چشمها را باز نگاهداشت تا دیده شوند! برخی از آنها قدشان بلند نیست و شاید ده بهار را هم از زندگی پشت سر نگذاشته باشند. چون صبح تا شام در زبالهها به دنبال یک لقمه نان میگردند، حتمن از لباسهای کثیفی که به تن دارند آنها را میشناسید و اگر این هم کمکی نکرد به چهرههاشان نگاه کنید؛ اگر صورتشان در لابلای زبالهها سیاه نشده باشد، غباری از غم را در چهرههاشان میشود دید که کولهبار سنگین زندگی را با خستهگی به دوش میکشند و به آیندهی تیرهای چشم دوختهاند که در هیاهوی بیقانونی و هرج و مرج مدیریتی گم شده است. به آنها میگویند «کودکان کار». آیا تا کنون این اصطلاح به گوشتان خورده است؟ آیا میدانید چند ده یا چند صد هزار از این دست کودکان در کشور به سختی روزگار میگذرانند؟
آقای خامنهای؛
مُلک ایران که امروز راهبری آن در اختیار شما قرار گرفته، آب و خاکی است که کلیه ساکنان آن؛ اعم از شیعه و سنی، زرتشتی و کلیمی، مسیحی و بهایی، ارمنی و آشوری، آذری و بلوچ، کرد و ترکمن و عرب، و خلاصه کلیه شهروندان با باورهای گوناگون ساختهاند و از آن پاسداری کردهاند. ایران یعنی ترکیبی از عناصر برشمرده شده و شما به عنوان رهبر مسوول هستید تا توازن میان آنها را حفظ کنید و همواره در پیوستهگی آن عناصر بکوشید. اما متاسفانه شاهد هستیم که شما به اتفاق گروهی از نظامیان نوکیسه، به خود اجازه دادهاید به تنهایی مالک کلیه نعمتها و ثروتهای این مُلک شوید و همه را آنگونه که خود میپسندید به مصرف رسانید.
مشکل کشور ما بیشتر از آنجا ناشی میشود که شما در جای خدا کرسی زدهاید و بهنام او ظلم میکنید. به باور من اگر آن خدای عادلی که در کتابهای مذهبی از آن سخن رفته وجود میداشت، اجازه نمیداد شما و همدستانتان از قدرت او برای تجاوز به حقوق بندهگانش استفاده کنید!
ابتکار آقای نوریزاد در نگاشتن نامههای سرگشاده به شما و امکانات جدید فنآوری رسانهای در انتشار وسیع آنها، گرچه شما را از راهی که انتخاب کردهاید بازنگرداند، و شما و همپیمانان شما همچنان به راه کوری که ممکن است به نابودی ایران منجر شود ادامه دهید، اما آگاهی خود یک نوع سلاح است و وقتی آنرا بهمیان مردم بردی و با همه تقسیم کردی، آنگاه دیوار سازمانهای مخوفی که شما در اطراف خود ایجاد کردهاید به خودی خود فرو میریزند و تیم شما بیپناه خواهد ماند. تردیدی ندارم که به عواقب اینها فکر کردهاید، اما کمتر دیده و یا در تاریخ خواندهام که دیکتاتورها به رای خود از تخت فرمانروایی پایین روند. زینالعابدین بنعلی، رییسجمهوری پیشین تونس که به سود مردمش از قدرت کناره گرفت، از جمله استثناها بود.
نامههای (یکشنبه 4 دی) دوتن از افرای که سالها در دستگاه حکومتی کار میکردند به آقای نوریزاد، بهروشنی فاش میسازند که شیشه ولایت شما از درون ترک برداشته است. ولی اینکه چرا آقای عزیز جعفری از شما ناراضی است جای پرسش است. شما که دست نظامیان را در سرکوب مردم کاملن باز گذاشتهاید، ایشان چرا باید از شما ناراضی باشد؟!
اینکه این حکومت تا به امروز دوام آورده، از این رو است که راهبرانش لباس مردان اسلام را به تن داشتند و سه دهه به طول انجامید تا توده مردم از این توهم بیرون آیند و دریابند؛ نه اینکه رهبران جمهوریاسلامی نایبان خدا نیستند بلکه اشتباه میکنند و آنهم اشتباههای جبران ناپذیر. چراکه بر اساس کتابهای ادیان، خداوند خونخوار نیست و به حریم بندهگانش تجاوز نمیکند.
گرچه مستیی قدرت، هشیاری شما را ربوده و احتمالن در همین مستی دنیا را وداع خواهید گفت، اما این وظیفه ماست تا بنویسیم و شما را به مسوولیتی که پذیرفتهاید آگاه کنیم. شما رهبر این کشور نشدهاید تا آنگونه که امیال و خواستههای شخصی میطلبد بر این سرزمین حکمرانی کنید. وظیفه رهبر یک ارکستر همآهنگ ساختن نواهای سازهایی است که در ارکستر نواخته میشود، و نه آنکه سازی را از آن میان برگزیند و مدام در آن بدمد و گوش فلک را بیازارد، زیرا به گوش خودش سازگارتر میآید.
مستیی قدرت، عقل را از سر شما ربوده و شعور شما را دچار تزلزلی جدی کرده است. شما قوه تشخیص را حتا برای آینده خانواده خویش از دست دادهاید و کوچکترین صلاحیتی برای اداره کشور ندارید. شما تحریمها را «یک نعمت» خواندید و رییسجمهور منتخب شما آنها را کاغذپاره خواند. آیا تحریم بانک مرکزی که حاصل آن در سقوط واحد پول کشور تجسم پیدا کرده، کاغذپاره است؟
برخی از روحانیون که همان مزدبگیران دربار ولایتی هستند از «رهبری داهیانه» شما بر سر منبرها سخن میرانند. آیا درگیرکردن کشور در جنگی پوچ بخشی از رهبریهای داهیانه شما است؟
شما یک نگاهی به مجلس شورای اسلامیی کاردستی خودتان بیندازید و آخرین درگیری در مجلس میان بهروز مرادی رییس سازمان هدفمندی یارانهها و سیدحسین حسینی نماینده فریمان را درحین بررسی طرح 2 فوریتی استفساریه ماده 12 قانون هدفمندی یارانهها را در نظر بگیرید. مجلسیان از ترس اینکه مبادا احمدینژاد دهان باز کند و ناگفتنیها را فاش سازد و آخرین قطرههای آبروی حکومت دینی بریزد، میترسند او را به مجلس احضار کرده و از او در مورد پولهایی کلانی که از خزانه ملی به دزدی رفته پرسش کنند. آیا شما که خود را رهبر کشور میدانید، مسوولیتی در قبال پولهای به یغما رفته احساس نمیکنید؟
شما میگویید کشور قانون دارد، من دخالت نمیکنم مگر اونجایی که…
نخست باید توجه داشته باشید، در قانون اساسی که در سال 57 مورد تایید مردم ایران قرار گرفت ولایتفقیه نیامده بود، اما آقای روحاله خمینی که در کشتار دگراندیشان و ظلم به اقوام ایرانی استاد شما بود، این صیغه را وارد قانون اساسی کرد و سرنوشت کشور را به اینجا کشاند که امروز شما به خود اجازه میدهید تا در کوچکترین مسایل کشور دخالت مستقیم کنید و نامش را بگذارید: «مگر اونجایی که».
رهبری مقولهایست که با قبول مسوولیت همراه است، چیزی که شما هیچگاه خود را مقید به رعایت آن ندانستید و تمام مشکلات کشور را بر عهده «دشمنان خارجی» گذاشتید. در شمارش آرای انتخابات تقلب میکنید و آنرا به حساب دشمن خارجی میگذارید، چماقداران و نیروهای امنیتی خود را برای درهم شکستن دانشگاهها وارد کارزار میکنید و به دشمن خارجی نسبت میدهید. مزدوران خود را برای کشتن مردم معترض در روز روشن به خیایانها میفرستید و به حساب دشمن خارجی میگذارید. اگر هر چه در کشور اتفاق میافتد زیر سر دشمنان خارجی است، پس شما چهکارهاید؟! شما چهگونه رهبری هستید که تنها نظامیان و مزدبگیرانتان از شما پشتیبانی میکنند؟
وقتی شما که رهبر این مملکت هستید، سرنوشت دختران جوان این سرزمین را به دستان کثیف موجوداتی چون حسین طائب میسپارید، از ماموران کلانتریهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ قزوین چه انتظاری میتوان داشت که به بهانه مبارزه با مظاهر بدحجابی و فساد، دختران را در پارکینگی به نام پارکینگ شرکت نفت مورد تجاوز قرار ندهند! وقتی پیشنماز چنان کند، از نمازگزاران چه انتظاری میتوان داشت. آیا در این کار هم دشمن خارجی دخیل بوده است؟
در خرداد 88 شما و مجلس دستنشانده شما و سپاه پاسداران و سازمان بسیج و بسیاری از روحانیون مزدبگیر، همه دست به دست یکدیگر دادید تا محمود احمدینژاد را در پست رییسجمهوری ابقا کنید و برای رسیدن به این هدف به دستگیری، شکنجه، تجاوز و کشتار مردم دست زدید. اما حساب و کتاب شما غلط از آب در آمد و همه دیدند رییسجمهوری محبوب شما که در چاکری از تمام رقیبان پیشی گرفته بود، اینبار خم نشد تا دست شما ببوسد. آیا دشمنان خارجی بودند که در صندوقها دست بردند و هرآنچه نیروی امنیتی که موجود بود برای سرکوب معترضان به خیابانها فرستادند؟
مسوول کلیه این وقایع شما هستید و نه غیر! این شما هستید و همدستان نظامی و غیرنظامیتان که کشور را در برخوردی بیمنطق و دیوانهوار با جامعه جهانی گرفتار کردهاید و هرکس را که به شما و روش رهبری شما کوچکترین انتقادی کند، روانه زندان و سیاهچالهای ولایتی میکنید.
مردم ایران به فضای باز نیازمندند تا آزادانه تنفس کنند و کشور را آنگونه که خود صلاح میدانند برای فرزندان خویش بسازند و اداره کنند. نسلهای امروز نیازی به ولایتفقیه ندارند و اگر شما ادعا میکنید دارند، یک رفراندم زیر نطر بازرسان بینالمللی برگزار کنید تا اشتباه شما بر خودتان و بر همهگان روشن شود.
کشوری مانند نروژ ولایتفقیه ندارد و در شروع دهه 60 میلادی بسیار اندک بودند افرادی که به امکان یافتن ثروت در زیر خاک و کف دریاهای این کشور فکر میکردند. اقتصاد نروژ عمدتن از راه کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری اداره میشد و یک خانواده چند نفره در یک اطاق زندگی میکردند. پس چه حادثهای رخ داد که چهل سال بعد در سال 2000، نروژ از نظر سازمان جهانی زیست، در چند سال متوالی مقام بهترین کشور را برای زندگی کردن از آن خود کرد؟
به آلمان نگاه کنید که نه ولایتفقیه دارد و نه قطرهای نفت در خاک آن سرزمین یافت میشود، اما جمهوریاسلامی تجهیزات امنیتی خود را از آنجا وارد میکند. چرا آقای رهبر؟ اگر ولایتفقیه ضامن سعادت کشور و مردم است، پس چرا ایران را ویران کردهاید؟!
شما که کوچکترین علاقهای به نگاهداری از میراث فرهنگی این سرزمین نشان نمیدهید و تختجمشید، یعنی کهنترین نشان تاریخی این کشور سالهاست دارد در اثر عوامل طبیعی ویران میشود، چهگونه خود را رهبر این سرزمین میدانید؟ وقتی دانشجو، نویسنده، استاد دانشگاه، پروفسور، گارگر، وکیل، روزنامهنگار و فیلمساز در زندانهای مخوف ولایتفقیه گرفتارند، پس شما خود را رهبر کدام گروه در این کشور میدانید؟
مهم نیست نام من چیست. نام من میتواند نام پدر سهراب باشد یا پدر کیانوش آسا. من میتوانم همنام مادر ندا باشم یا همنام یکی از دختران و زنانی باشم که در زندانهای جمهوری اسلامی به آنها تجاوز شده است. ممکن است من همنام فهیمه سلحشور، دیپلمه ۲۵ سالهای باشم که روز یکشنبه ۲۴ خرداد در اثر ضربات باتوم مزدوران شما به سرش در میدان ولی عصر دچار خونریزی داخلی شد و آخرین روز زندگیش رقم خورد، ولی هر نامی که داشته باشم، یک ایرانیم.
رادیو کوچه
1492 میلادی- آخرین دژ حاکم عرب در اسپانیا به وسیله نیروهای اسپانیایی محاصره شد و پس از آن شاه «فردینان دوم» (Ferdinand II) و ملکه «ایزابلای اول» (Isabella I) بر این کشور حکومت کردند .
مسلمانان در سدهی هشتم میلادی مناطقی که اسپانیا و پرتغال امروزی را تشکیل میدهند به اشغال خود درآوردند. مسیحیان اسپانیا و پرتغال در قرون وسطا به منظور بازپسگیری سرزمینهای خود از موروهای مسلمان به شبه جزیره «ایبری» لشگرکشی کردند و آن را در اختیار گرفتند. تنها دژ غرناطه در گرانادا در جنوب اسپانیا بود که هنوز در کنترل موروها قرار داشت که سرانجام آخرین پایگاه موروها نیز تا پایان سدهی پانزدهم در چنین روزی توسط مسیحیان گرفته شد.
1822 میلادی- «رودلف یولیوس امانوئل کلاوزیوس» (Rudolf Julius Emanuel Clausius) فیزیکدان و ریاضیدان آلمانی زاده شد. او یکی از سه عضو گروه سه نفری دانشمندان بزرگ واضع «ترمودینامیک» است.
یک سلسله اکتشافات جدید تا سال 1862 به وجود آورد و از مجموعه آنها کتابی به نام «تئوری مکانیک حرارت» تشکیل شد که دانش ترمودینامیک را بر مبانی خود مستحکم کرد.
در آلمان به تحصل پرداخت و در دانشگاه برلین به عنوان پروفسور فیزیک کار خود را آغاز کرد. همچنین وی استاد دانشگاه زونیخ بود و اساس تئوری حرکتی گازها را تشکیل داد.
1905 میلادی- پادگان نظامی دریایی روسیه تزاری «پورت آرتور» تسلیم نیروهای ژاپنی شد و جنگ روسیه و ژاپن با پیروزی ژاپنیها خاتمه یافت.
این جنگ بر سر مالکیت شهر پورت آرتور و شبه جزیره لیائودونگ و خط آهن از پورت آرتور به هاربین درگرفت. پورت آرتور بندری استراتژیک در جنوب شرق آسیا بود که روسها آن را از چین اجاره کرده بودند. روسها با احداث یک پادگان بزرگ در پورت آرتور و ایجاد یک ناوگان جنگی پورت آرتور را به پایگاه استراتژیک مبدل کرده بودند. در فوریه 1904 ژاپنیها سه رزمناو روسی را در این بندر غرق کردند. نیروهای روسیه در نوامبر و دسامبر با مهاجمان ژاپنی جنگیدند. سرانجام دوم ژانویه 1905 فرمانده روس تسلیم بیقید و شرط را پذیرفت.
1788 میلادی- «جرجیا» چهارمین ایالت آمریکا شد. در واقع در چنین روزی استان جورجیا یکی از مستعمرات سیزدهگانه بریتانیا در قاره آمریکا با نام ایالت جورجیا به ایالات متحده پیوست. این ایالت یکی از سیزده ایالتی است که در جریان انقلاب آمریکا علیه سلطه بریتانیا قیام کردند. پایتخت و شهرهای مهم آن ساوانا، آتلانتا و آگوستا است.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1920 میلادی- «آیزاک آسیموف»(Isaac Asimov) نویسنده و دانشمند روس به دنیا آمد. «روبوت یک» و «موسسه سهگانه» عنوانهای مهمترین آثار او هستند. بسیاری از کتابهای آسیموف، نویسنده تخیلینویس آمریکایی روسیالاصل به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. موضوع داستانهای او در رابطه با کهکشانها و سیارات منظومهشمسی است. او نبوغ و توانایی خاصی برای بیان پیچیدهترین مسایل علمی، در سادهترین شکل ممکن داشت. «الهه انتقام»، «اشگاه معما»، «اقیانوسهای ونوس»، «راز کیهان» و «قلوه سنگی در آسمان» از دیگر آثار او است .
1325 خورشیدی- 23 افسر سابق که در طول تجزیهطلبی «جعفر پیشهوری» که به تصمیم و طبق نقشه و سیاست استالین و با حمایت نیروهای شوروی مستقر در ایران دست به این کار زده بود، در چنین روزی اعدام شدند. جرم آنان خیانت به میهن با اقدام برضد یکپارچگی آن و همکاری با عوامل بیگانه و عامل اجرای سیاست یک دولت خارجی شدن بود.
1386 خورشیدی- «شهپر امیرابراهیمی» خواننده قدیمی رادیو ایران و بازیگر تاترهای خیابان لالهزار و سینمای ایران در دهه چهل خورشیدی، در چنین روزی در سن هفتادسالگی درگذشت.
او در طول سالهای دهه چهل خورشیدی، همراه با «مهوش» و «آفت»، از خوانندگان پرطرفدار ایران به شمار میآمدند. از آثار این هنرمند میتوان به ترانههای «من شهپرم»، «دروازهبان بیعرضه»، «عمو سبزی فروش» و «لج کردی لج» اشاره کرد.
همچنین «یک پارچه آقا» به کارگردانی «ناصر ملکمطیعی»، «قصر زرین» به کارگردانی «محمدعلی فردین»، «رسوای عشق» به کارگردانی «احمد نجیبزاده» چند نمونه از فیلمهایی هستند که در آنها ایفای نقش کرده است.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
خبر / رادیو کوچه
یک نهاد مشورتی اتحادیه عرب خواهان خروج هیت ناظران این اتحادیه از سوریه شده است. مقامات این نهاد گفتهاند که حضور ناظران اتحادیه عرب باعث میشود دولت سوریه بتواند بر سرکوبها در این کشور سرپوش بگذارد.
رییس پارلمان (مشترک) اتحادیه عرب گفته است که ناظران اتحادیه عرب باید «با در نظر گرفتن ادامه کشتار غیرنظامیان بیگناه از سوی حکومت سوریه» این کشور را ترک کنند.
با آن که اعضای هیت ناظران اتحادیه عرب از روز دوشنبه گذشته در سوریه حضور داشتهاند، درگیری در این کشور ادامه داشته و از شدت خشونتها کاسته نشده است.
سالم قبیسی، رییس پارلمان اتحادیه عرب، در اطلاعیهای تصریح کرده است که ادامه سرکوب در سوریه در شرایطی که ناظران اتحادیه عرب در این کشور حضور دارند، «خشم مردم عرب را به دنبال داشته است.»
پارلمان اتحادیه عرب با حضور هیتهایی از هر یک از کشورهای عضو اتحادیه عرب تشکیل شده است.
لازم به اشاره است تاکنون حدود ۶۰ نفر به عنوان ناظر اتحادیه عرب وارد سوریه شدهاند تا روند اجرای طرح پیشنهادی اتحادیه عرب را بررسی و نظارت کنند. ارایهدهندگان این طرح خواهان پایان یافتن تمام درگیریها، خروج نظامیان از خیابانها و آزادی زندانیان سیاسی هستند.
این در حالی است که مخالفان دولت سوریه برآورد میکنند که از زمان ورود ناظران اتحادیه عرب به این کشور، بیش از ۱۵۰ تن کشته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«گزارشهای متفاوت ناظران اتحادیه عرب در سوریه»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه، 1 ژانویه، تخلف ۴۳ هزار میلیارد ریالی دولت این کشور در واردات و فروش بنزین را محرز اعلام کرده است.
به گزارش خانه ملت، غلامرضا اسداللهی عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای با اشاره به بررسی گزارش دیوان محاسبات کشور درباره یک تخلف دولت اظهار داشت: «اخیرن دیوان محاسبات گزارشی را به کمیسیون ارایه داده بود که بر اساس آن، دولت در بودجه ۸۸ ممنوعیتی داشت و نمیتوانست از بودجه کل کشور و هیچ منبع دیگری برای واردات بنزین هزینه کند.»
وی در همین زمینه افزود: «بر اساس قانون بودجه سال ۸۸، دولت نباید بنزین تولید داخل کشور را به صورت یارانهای بین مردم توزیع کند اما علارغم این تاکید قانونگذار، دولت از محل صادرات نفت، بنزین به کشور وارد کرده و در این راستا مرتکب ۲ تخلف شده است.
عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تصریح کرد: «تخلف اول این بود که دولت نباید بنزین را به صورت یارانهای وارد میکرد و تخلف دوم هم این بود که دولت باید مابه ازای نفت صادراتی را به خزانه واریز میکرد که این اقدام را هم انجام نداد.»
اسداللهی اضافه کرد: «دولت از محل فروش بنزین یارانهای به مردم حدود ۷ هزار میلیارد ریال به خزانه واریز کرده است، اما باید رقمی معادل ۵۰ هزار میلیارد ریال به خزانه واریز میکرد.»
وی در ادامه این گفتوگو خاطرنشان کرد: «بر همین اساس دولت رقمی حدود ۴۳ هزار میلیارد ریال را از محل واردات بنزین و صادرات نفت به خزانه واریز نکرده است.»
این در حالی است که محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، بارها در مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی دولت نهم و دهم را از «پاکترین» دولتها پس از انقلاب اسلامی معرفی کرده که از سوی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد انتقاد قرار گرفته است.
احمدینژاد پیشتر تاکید کرده بود: «اتهاماتی مانند فساد مالی علیه دولت پیش از آنکه موضوعی قضایی باشد، بیشتر اقدامی سیاسی و ژورنالیستی است.»
رییس دولت دهم همچنین اظهار داشت: «تمام گزارشهای تخلف دولت که در حال حاضر در مجلس و قوه قضاییه مورد بررسی قرار میگیرد تهمت و به نوعی متاثر از «دموکراسی غربی» است.»
بیشتر بخوانید:
«نه زندانی سیاسی داریم، نه یک ریال تخلف مالی در دولت»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) اولین میله سوخت هستهای ایرانی تولید شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=12&id=1340227
با تلاش دانشمندان هستهای کشورمان، ساخت و آزمایش اولین میله سوخت هستهای با موفقیت انجام و برای بررسی عملکرد در شرایط عملیاتی به داخل قلب رآکتور تحقیقاتی تهران منتقل شد.
2) نامه لاریجانی به احمدینژاد درباره استخدام در برخی وزارتخانهها
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=12&id=1340231
گفته میشود علی لاریجانی رییس مجلس در نامهای به رییس جمهوری، با ذکر برخی از مصوبات دولت مبنی بر استخدام پیمانی تعدادی از کارکنان قراردادی در برخی وزارتخانهها، این اقدام هیت وزیران را به دلیل رعایت نکردن مفاد قانون مدیریت خدمات کشوری غیرقانونی دانسته و خواستار اجرایی نشدن آن شده است.
آفرینش
1) اوباما با تحریم بانک مرکزی ایران موافقت کرد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16433#94091
در ادامه سیاستهای ضد ایرانی و بیاثر تحریم علیه کشورمان، باراک اوباما اواخر روز شنبه طرح بودجه دفاعی 662 میلیارد دلاری را امضا کرد که امکان اعمال دور جدیدی از تحریمهای اقتصادی را علیه ایران فراهم میآورد.
2) صدور دستور مصادره اموال طارق الهاشمی
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16433#94095
به گزارش ایسنا، حسین الاسدی، یکی از نمایندگان ائتلاف دولت قانون عراق در گفتوگو با خبرگزاری مستقل «ایپا» عنوان داشت: «تاکنون طارق الهاشمی، معاون رییس جمهوری عراق که اخیرا به دست داشتن در عملیات تروریستی متهم شده است، خود را به دادگاه تحویل نداده است.» وی در ادامه افزود: «شورای عالی قضایی عراق دستور مصادره اموال منقول و غیرمنقول طارق الهاشمی و انتقال آنها به وزارت دارایی و ادارات مربوطه با هدف زمینهسازی برای محاکمه غیابی طارق الهاشمی را صادر کرده است.»
مردمسالاری
1) ردصلاحیت تعداد زیادی از داوطلبان نمایندگی مجلس طبیعی است
http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19389#123976
نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس نهم گفت: «وقتی بیش از پنج هزار نفر برای تصاحب 290 کرسی مجلس ثبت نام میکنند طبیعی است که تعداد زیادی از آنها واجد شرایط لازم نباشند و ردصلاحیت شوند و هیچ کشوری در دنیا کار قانونگذاری را به هر شخصی واگذار نمیکند.»
2) اعلام موجودیت جبهه مردمسالاری
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=123970
صبح دیروز جبهه مردمسالاری با حضور تعدادی از نمایندگان 14 حزب و تشکل سیاسی عضو این جبهه اعلام موجودیت کرد.
جام جم
1) فرار 30 منافق دیگر از اردوگاه اشرف
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100800406165
30 عضو دیگر از ساکنین اردوگاه اشرف موفق به فرار از این پادگان شدند. به گزارش ایسنا و به نقل از براثا نیوز، یک منبع آگاه در استان دیاله که از کارمندان وزارت کشور عراق است، این خبر را اعلام کرد و افزود: «این افراد به مقصد نامعلومی گریختهاند.»
2) بهمنی: تحریم بانک مرکزی بیاثر است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100800405134
در حالی که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا با وجود اعلام نارضایتی خود، طرح تحریم بانک مرکزی ایران را امضا کرد، اما رییس کل بانک مرکزی این تحریم را بر فعالیتهای سیستم بانکی و سایر بخشهای اقتصادی کشور بیتاثیر خوانده است.
رسالت
1) تنگه هرمز جز جغرافیای دفاعی ماست
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=88298
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: «هر تهدیدی را با تهدید مضاعف پاسخ میدهیم و این موضوع محدودیت زمانی جغرافیایی نمیشناسد و تنگه هرمز هم جز حغرافیایی دفاعی ماست.» به گزارش فارس، سردار حسین سلامی در حاشیه همایش تجلیل از پیشکسوتان سازمان بسیج در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره توان ایران برای بستن تنگه هرمز گفت: «ما برای اعمال استراتژیهای دفاعی خود در چارچوب دکترین دفاعی هر اقدامی که به اقتضای شرایط نیاز باشد، انجام میدهیم.»
2) بانک صادرات به دانشجویان تسهیلات پرداخت میکند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=88295
مدیرعامل بانک صادرات ایران گفت: «بانک صادرات به دانشجویان تسهیلات پرداخت میکند.»به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، محمدرضا پیشرو در جمع کارکنان بانک صادرات استان ایلام اظهار داشت: «در پرداخت تسهیلات خرد در خصوص ضامن باید سختگیری نکنیم و براساس مقررات بانک مرکزی، ضامن واجد شرایط کفایت میکند.»
دنیای اقتصاد
1) افزایش 1.5 درصدی درآمد 30میلیون نفر با یارانه نقدی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=284171
مدیرعامل سازمان هدفمندسازی یارانهها گفت: «با اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها، درآمد30 میلیون نفر از جمعیت کشور یک و نیم درصد افزایش یافت.»
به گزارش واحد مرکزی خبر، بهروز مرادی در برنامه «نگاه یک» شبکه اول سیما، به آثار مثبت اجرای قانون هدفمندی یارانهها اشاره کرد و گفت: «سهم درآمدی چهار دهک نخست جامعه از کل کشور که جمعیتی 30 میلیونی را شامل میشوند پیش از اجرای این قانون 16 درصد بود که اکنون به 17.5 درصد افزایش یافته است.
2) رشد اقتصادی 5.5 درصدی برای سال گذشته
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=284210
اعلام رشد اقتصادی 5.5 درصد برای سال 89، تدابیر اتخاذ شده برای مقابله با تحریم و عملکرد بانک مرکزی در حوزه بانکداری الکترونیک در کنار تصویب افزایش سرمایه این بانک از جمله موضوعهای مهم پنجاه و یکمین مجمع سالانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بود.
همشهری
1) احراز تخلف 43 هزار میلیارد ریالی دولت در واردات و فروش بنزین
http://www.hamshahrionline.ir/news-155623.aspx
کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی تخلف 43 هزار میلیارد ریالی دولت در واردات و فروش بنزین را محرز اعلام کرد.
غلامرضا اسدالهی عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با اشاره به بررسی گزارش دیوام محاسبات کشور درباره یک تخلف دولت گفت: «اخیرن دیوان محاسبات گزارشی را به کمیسیون ارایه داده بود که بر اساس آن، دولت در بودجه 88 ممنوعیتی داشت و نمیتوانست از بودجه کل کشور و هیچ منبع دیگری برای واردات بنزین هزینه کند.»
2) یارانه نقدی چهارشنبه واریز میشود
http://www.hamshahrionline.ir/news-155722.aspx
یارانه نقدی 74میلیون ایرانی با 2روز تاخیر به حساب خانوارها واریز میشود. بهروز مرادی رییس سازمان هدفمندی یارانهها شنبه شب در یک برنامه تلویزیونی بدون توضیح در مورد این تاخیر گفت: «یارانه نقدی صبح چهارشنبه 14دی ماه به حساب خانوارها واریز میشود. مبلغ واریزی برای هر ایرانی به مانند ماههای گذشته همان 45هزار و 500 تومان است.»
دفترابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهوری ایران، با انتشاربیانیهای در پاریس اعلام کرد که شب گذشته، شنبه، 31 دسامبر، محل سکونت وی در پاریس در فاصله چند ساعت غیبت خانواده مورد دستبرد قرارگرفته و خسارات عمدهای به محال اقامت وی وارد آمده است.
در این بیانیه همچنین به هجوم افراد ناشناس به خانم عذرا بنیصدر طی هفتههای اخیر اشاره شده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
از زمانی که آقای نیکولا سرکوزی وزیر داخله و سپس رییس جمهوری فرانسه شدند حکومت فرانسه، بنابر توضیحی که بما داده شد، تصمیم گرفت که جهت کارآمدی بیشتر محافظت، به تعبیر خودشان محافظت استاتیک از اقامتگاه آقای بنیصدر را تبدیل به محافظت دینامیک کنند.
۲۶ نوامبر ۲۰۱۱، به هنگام ورود خانم عذرا بنیصدر دو تن به ایشان حمله کرده و خوشبختانه بهعلت حضور و عملکرد مسوول ایرانی امنیت آقای بنیصدر مهاجمان فرار کردند و خانم بنیصدر که شوکه شده بودند خوشبختانه تنها در ناحیه صورت آسیب دیدند. پلیس فرانسه تا این زمان مهاجمان را شناسایی نکرده است.
دیشب بهتاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ نیز در غیاب آقای بنیصدر و خانواده به محل سکونت ایشان تعرض شده است. با شکستن شیشه دفتر آقای بنیصدر و ورود به منزل چندین اطاق را کاملن بهم ریخته، پروندهها، کمدها و البسه را بهر سوی پرتاب کردهاند.
پلیس فرانسه بهدنبال تحقیق درباره این موضوع نیز هست.
دفتر ابوالحسن بنیصدر
یک ژانویه ۲۰۱۲
Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
Just a few days ago, a video of Mohammad Nourizad was released on “YouTube” and it brought up the question about the goal that such release was following. The film was made with reconstructed scenes of Mr Nourizadeh and the narrator with criticism tried to remind that there were some ”behind the scenes” for his protests.
Mr Nourizadeh has already written critical letters to the supreme leader from the prison or outside the prison questionning and rebuking the regime. But, to the consternation of many, the release of this film insisting somehow that some scenes are taken in prison or outside the prison, has been definitely targeted.
In the final scenes of the film, images of “Abazar Nourizad”, the son of Mohammad Nourizad can be seen. This was the reason why Radio Koocheh wanted to have a talk with the filmmaker’s son, and ask him about this controversial film. The filmmaker’s son noted that the scenes are truly captured to provide a narrative but they were not edited yet and those images have been taken from them out of their house by security forces.
Publication of this report, seems to have answered clearly the speculations and uncertainties about the scenes in which Mr. Nourizad is being seen. But typically the websites linked to the government selectively, only talked about a part of the story. This is what triggered his protests and Radio Koocheh decided to have a chat with Abazar Nourizad in order to clear things about this film.
This documentary filmmaker also notes that some Iranian media inside the country have been profiting from this news and pointed out that ”this film has been made secretly for the Supreme Leader”. Mr. Nourizad also objected to the media unclear information providing ways and that he was not informed of this project and when he returned to Iran, it was only for helping his father.
It is necessary to say that Mohamad Nourizad, in an earlier statement, noted that a number of his films have been stolen by agents without any coordination. Part of them has been stolen from the filmming location and some other parts from his house.
Abazar Nourizad explains:
A few days ago, when I was contacted by Radio Koocheh about this film and whether it has been really filmed in Evin prison, I said no. This has been part of a project that I helped to make. So no other question was asked, nor any details. As it can be seen in the movie, they have been also selective in taking parts of my narrative and they argue that it was planned beforehand.
When I returned to Iran, my father was in prison and I did not know that he was supposed to be released. I was supposed to stay there three weeks, but finally I stayed longer and my father was released. He said that he had a plan to make a film for Mr. Khamenei of what he experienced in prison. I welcomed it. We started to work while we did not release any news, any videos, any pictures because even the title was “Confidential, for the leader only”. And the writer, the director and the only actor was my father himself. Those who work in TV and movies know that even if the director is the actor, he needs someone behind the camera. This is the only help I have been providing to him. There was no prior planification as they want to force me to say.
فارسی
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران روز یکشنبه، 1 ژانویه، اظهار داشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان در ایران را محاکمه نمیکنند، چون «آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمیتوانم اسم هواداران آنها را ببرم.»
به گزارش فارس، علی سعیدی در جمع پیشکسوتان بسیجی گفت: «فتنهگران را میتوان معرفی کرد ولی موسسان فتنه را نمیتوان. برخی میگویند چرا موسوی و کروبی را محاکمه نمیکنند، دلیلش این است که آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمیتوانم اسم هواداران آنها را ببرم.»
به گفته مشاوران و نزدیکان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ۸۸ و از رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی که از چندین ماه پیش تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند میگویند که در این ۱۰ ماه اتهامی به آنها تفهیم نشده و روند دادرسی آنها آغاز نشده است.
آقای سعیدی همچنین گفته است عدهای بنیانگذار آنچه وی «فتنه» خوانده، هستند که «معمولن ناپیدا، نامحسوس و ناشاختهاند… غیر از موسوی و کروبی، عناصر و بنیانگذاران اصلی و عوامل پشتپرده فتنه را یا نمیتوان شناخت و یا به راحتی نمیتوان معرفی کرد، چون حریم دارند و این فتنه را عجیب و سخت میکنند.»
آقای سعیدی در بخش دیگری از این سخنرانی بدون اشاره به نام فرد مورد نظر خود گفت: «همین چند روز پیش مرد خاکستری گفته بود که من از این دو نفر تبری نمیجویم. اینها آدمهای خوبی هستند. خب حالا ببینید ما چند نفر عمامه به سر داریم که همچنان از عناصر بینالغا در فتنه حمایت میکنند.»
آقای سعیدی همچنین درباره انتخابات مجلس نهم که قرار است اسفند ماه برگزار شود، با اشاره به کسانی که «در مقابل فتنه سکوت کردند یا به آن رضایت دادند»، گفت: «شما اگر نتوانستید به ندای علی زمان خود پاسخ دهید و پیشتاز مقابله با فتنه باشید، چرا توقع دارید در لیست انتخابات قرار بگیرد و نماینده جامعه باشید.»
نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین هشدار داد: «ممکن است بقایای فتنه بخواهند دست به فتنهگری بزنند و همچنین ممکن است بیگانگان بار دیگر از فرصت سواستفاده کنند و ضعف دستگاههای اجرایی و نظارتی ممکن است زمینهساز وقوع این اتفاقات باشد.»
لازم به اشاره است انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه برگزار میشود و ثبتنام نامزدهای آن جمعه گذشته به پایان رسید.
بیشتر بخوانید:
«تبلیغ و ترغیب برای تحریم انتخابات جرم است»
«پذیرش گزارش اصل نود برابر است با پذیرش گزارش احمد شهید»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر