-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 01/01/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

مسئولین زندان متی کلای بابل مانع از انتقال علی تاری به بند سایر فعالین سیاسی در بند زندان متی کلا شده اند.

به گزارش کلمه، علی تاری در سه هفته اخیر رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در مازندران بارها درخواست انتقال به بندی که فعالین سیاسی و دانشجویی استان مازندران در آن نگهداری می شود را ارائه کرده، که با مخالفت (بابازاده) رئیس زندان متی کلا مواجه شده است.

همچنین فعالین سیاسی در بند زندان بابل به مسئولین زندان متی کلا گفته اند که در صورت عدم بهبودی شرایط زندان و هچنین عدم انتقال علی تاری به بند فعالین در روزهای آینده واکنش جدی نشان خواهند داد.

این فعالین اعلام کرده اند که به دلیل نگهداری دربند مجرمین خطرناک هیچ گونه امنیت ذهنی و جانی نداشته و خواستار رسیدگی فوری مسئولین قضایی شده اند.

بر اساس این گزارش این فعال سیاسی مازندران در حال گذراندن دوره محکومیت ۶ ماهه خود می باشد و هم اکنون در بند قاتلین و اراذل و اوباش نگهداری می شود.

با وجود این که دو هفته به پایان دوره ی اجرای حکم صادره وی باقی مانده است کماکان از داشتن حداقل امکانات موجود در زندان رنج می برد.

علی اکبر سروش، احمد میری، علیرضا شهیری، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، مازیار یزدانی نیا، علی عباسی، رحمان یعقوبی، محمدرضا کربلائی آقا ملکی، محمد معصومیان و مصطفی ابراهیم تبار از فعالین سیاسی و دانشجویی استان مازندران هستند که در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند که هم اکنون در بند سارقین و مجرمین خطرناک نگهداری می شوند.

بر اساس این گزارش، با گذشت سه ماه از مدت حبس علی تاری رئیس سازمان تبلیغات سپاه پاسداران استان مازندران در دوران جنگ، خانواده وی برای چندمین بار خواستار تحویل فوری داروهای مصرفی آقای تاری شده اند.

یک منبع محلی به خبرنگار کلمه گزارش داده که این فعال سیاسی علاوه بر درد شدید کمر مبتلا به بیماری قلبی و گوارشی است و ممانعت از رساندن داروهای مورد نیاز وی باعث وخیم شدن حال وی خواهد شد. با وجود تاکید خانواده ایشان بر تحویل داروهای مورد نیازاین فعال سیاسی، همچنان مسئولین زندان از ورود داروها ممانعت می کنند.

رئیس زندان متی کلای بابل با درخواست مرخصی و آزادی مشروط علی تاری، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در استان مازندران که در زندان به سر می برد، مخالفت کرد.

علی تاری نائب رئیس اداره آموزش و پروش شهرستان بابلسر در دولت اصلاحات در تاریخ ۱۴ فروردین ۸۹ به مدت سه ماه به اتهام نشر اکاذیب توسط اداره اطلاعات شهرستان بابل دستگیر شد و مورد بازجوئی قرار گرفت.


 


یوسف یزدی فرزند دکتر ابراهیم یزدی گفت که  پدرش که با حکم هشت ساله زندان مواجه شده به راهی که انتخاب کرده اعتقاد کامل دارد. یوسف یزدی آخرین بار دکتر یزدی را یکسال قبل از انتخابات سال 88 دیدار کرده است. یوسف یزدی حکم دادگاه را نا عادلانه می داند آن هم در قبال کسی که از چهره های شناخته شده سیاست ایران در دنیاست.

وی با اشاره به روحیه دکتر یزدی گفت:پدر با روحیه قوی با مسئله برخورد کردند. ما بسیار نگران ایشان بودیم ولی ایشان و مادرم به ما دلداری می دادند و می گفتند آینده دست خداست. پدر و مادرم به کارشان اعتقاد دارند و همین اعتقاد به ایشان روحیه بالای مقاومت و پایداری می دهد. البته شنیدن همچین حکمی برای هر انسانی دردناک است. آن هم به خاطر فکر و سخن که در اکثر دنیا اصلا جرم محسوب نمی شود. از صدا و حرفهایشان معلوم است که این حکم باعث رنج آنها شده است.

یوسف یزدی در گفت و گو با جرس ادامه داد:نمی دانم. این حکم با اخلاق و ارزش های اسلامی و انسانی مغایرت دارد. فقط برای دادگاه و سیستم قضایی ایران بی آبرویی می اورد. ما ایرانیها به این حکمها عادت کردیم ولی دوستان و برادران غیر ایرانی به من می گویند این حکم برای آنها غیر قابل فهم است.

وی افزود:این حکم نشان دهنده این است که دولتمردان ایران در وضعیت بسیار ضعیفی قرار گرفته اند که حتی توان تحمل اصلاح طلبان دلسوزانقلاب و اسلام را ندارد.

بهانه تشکیل دادگاه دکتر یزدی گویا  نامه وی به راشد الغنوشی بوده است یوسف یزدی درباره این نامه گفت: هدف نامه پدرم به آقای غنوشی این بود که از تجربه ای که ایرانیان با هزینه بالا بدست آوردند، مردم تونس و شمال آفریقا استفاده کنند و اشتباهات ما را تکرار نکنند. مسئله دوم در این نامه این است که باید به زمینه فرهنگی مردم سالاری توجه کرد. انتخابات آزاد قدم بسیار خوبی هست ولی بدون محیط سالم سیاسی و اجتماعی کافی نخواهد بود. من مصاحبه ای از غنوشی در بی بی سی فارسی دیدم و به نظرم آمد که محتوای نامه هماهنگ با طرز فکر ونگاه ایشان هست.

فرزند دکتر یزدی درباره واکنش  روشنفکران  مسلمان به حکم دکتر یزدی گفت:کسانیکه هم اندیش و هم فکر و هم سنگر آقای دکتر یزدی، مهندس توسلی و جریان اصلاحات در ایران هستند تلاششان را خواهند کرد. از رهبران و فعالان این گروهها اسلامی تماس گرفتند و پرسیدند که ما چه کمکی میتوانیم به دکتر بکنیم. از یک طرف خجالت میکشم پیش انها که انقلاب عزیزما به این وضعیت رسیده، ولی جای خوشحالی است که همان طور که ایرانیها چشمشان به انقلاب های عرب هست، انها هم ازادیخواهان ایران را فراموش نکرده اند.

 

 


 


باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا قانون جدید بودجه دفاعی ایالات متحده را امضا کرده که شامل تشدید تحریم های ایران، از جمله مجازات شرکت ها و موسسه های طرف معامله با بانک مرکزی این کشور است.

این قانون دسترسی شرکت های خارجی طرف معامله با بانک مرکزی ایران را به نظام مالی ایالات متحده منع می کند و درآمدهای نفتی این کشور را هدف قرار داده است.

به گزارش بی بی سی قانون بودجه دفاعی ۶۶۲ میلیارد دلاری آمریکا که در نیمه دسامبر در مجالس نمایندگان و سنا به تصویب رسید، شامل متمم هایی مانند تشدید تحریم های مالی ایران است که گنجانده شدن آن در این قانون جنجال برانگیز بود.

 اوباما که در تعطیلات به سر می برد، قانون بودجه دفاعی را در هاوایی امضا کرد.کاخ سفید پیش تر نگرانی خود را از تبعات تحریم بانک مرکزی ایران به اطلاع نمایندگان کنگره رسانده بود.

دولت باراک اوباما به خاطر نگرانی از تاثیر منفی تحریم ها بر بهای نفت خام و آسیب وارد آمدن به اقتصاد جهانی، از تحریم بانک مرکزی خودداری می کرد.اما نمایندگان کنگره با هدف اعمال فشار بیشتر بر برنامه اتمی ایران، اعمال محدودیت های تازه بر بانک مرکزی ایران را با هدف فشار بر درآمد نفتی این کشور در دستور کار قرار دادند.

کنگره در پی رایزنی با کاخ سغید تغییراتی را در پیشنویس متمم آن انجام دادند تا به نظر دولت اوباما نزدیک تر شود.

از جمله این که محدودیت های در نظر گرفته شده علیه بانک مرکزی ایران، از جمله مجازات موسسه های مالی طرف معامله با این بانک شش ماه پس از ابلاغ این قانون اجرایی خواهد شد تا شوک کمتری به بازارهای نفتی وارد شود.

این قانون همچنین به رئیس جمهوری اختیار می دهد که به خاطر مصالح امنیت ملی، بعضی از مجازات های در نظر گرفته شده برای موسسه های طرف معامله با بانک مرکزی ایران را به اجرا نگذارد.

در پی تصویب تحریم بانک مرکزی ایران در کنگره آمریکا، وزارت امورخارجه این کشور اعلام کرد تحریم این بانک حداقل تاثیر را بر متحدان ایالات متحده خواهد داشت.

ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده گفته بود محدویت های جدید به گونه ای اعمال می شود که "حداکثر فشار را بر این کشور و حداقل مشکل را برای دوستان و متحدان آمریکا" ایجاد کند.


 


عباس عبدی

بر اساس آخرین مطالعات انجام شده درآمدهای ارزی ایران از فروش نفت طی ۳۱ سال گذشته حدود ۹۷۰ میلیارد دلار (به قیمت سال ۱۳۸۹) بوده، و البته این درآمد جدا از فروش و مصرف نفت و گاز در داخل کشور است، که اگر قیمت ارزی آنها را هم حساب کنیم، این رقم حداقل معادل ۲۵۰۰ میلیارد دلار خواهد بود، ولی فعلا به مقادیر مصرف داخلی نفت و گاز کاری نداریم و فقط درآمدهای صادراتی نفت را موضوع بحث این یادداشت قرار می‌دهیم. فرض کنید که حتی یک دلار از درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت خام خرج نمی‌شد و همه درآمدها در یک بانک معتبر به صورت پس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداز یا سرمایه‌گذاری نگهداری می‌شد، و فرض کنیم که سودآوری این سرمایه‌گذاری‌ها یا پس‌اندازها به قیمت ثابت سالانه، حداقل ۷ درصد می‌بود، در این‌صورت هم‌اکنون بیش از دوبرابر درآمدهای مذکور، یعنی حداقل ۲۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه نقدی داشتیم. که سود سالانه آن بر مبنای ۷ درصد، برابر ۱۴۰ میلیارد دلار می‌شد که بسیار فراتر از درآمدهای ارزی فعلی کشور است و اگر الان به هر دلیلی مجبور می‌شدیم که تولید تمام نفت و گاز خود را متوقف کنیم، بازهم سود حاصل از این سرمایه، کشور را کفایت می‌کرد. اکنون می‌توان پرسید که این حجم عظیم از درآمدهای نفتی چگونه مصرف شده‌اند که امروز هیچ اثری از سوددهی آنها وجود ندارد؟ حتی شرایط بدتر از آن است که تصور شود زیرا با کاهش چشمگیر یا توقف احتمالی درآمدهای نفتی فعلی، اقتصاد کشور و اداره امور آن امری ناشدنی تلقی خواهد شد.
این یادداشت در پی آن نیست که فرد یا دولت خاصی را مورد خطاب قرار دهد، و به پاسخگویی دعوت کند، زیرا اگرچه میان چهار دولت مستقر در ایران طی ۳۰ سال گذشته، تفاوت‌های مهمی وجود دارد، ولی گمان نمی‌رود که تفاوت رفتار آنها از حیث مدیریت منابع درآمدی نفت در حد سایر تفاوت‌ها باشد. تفاوت‌هایی هم که در این زمینه دیده می‌شود بیش از آن که ناشی از تفاوت دیدگاه‌های مدیریتی دولت باشد، متاثر از حجم درآمدهای نفتی است، به عبارت دیگر بهتر است بگوییم که در این مورد خاص بیش از آن که ما نفت را مدیریت کنیم، مدیریت واحدی از جانب نفت بر دولت اعمال و اجرا می‌شده، و بر حسب این که درآمدهای نفتی تاچقدر افزایش می‌یافته، به همان نسبت اعمال چنین مدیریتی از جانب نفت بیشتر و همه‌جانبه‌تر بوده‌است. شاید برخی تعجب کنند که نفت چگونه می‌تواند اقتصاد و حتی سیاست و فرهنگ را مدیریت کنند؟ پاسخ این است که درآمدهای رانتی ناشی از نفت به نسبتی که زیادتر می‌شوند، منطق ویژه خود را بر مالک خود تحمیل می‌کنند. دقیقا مثل اسلحه است. فرض کنید که در یک روستای دورافتاده و بدون قانون قرار داریم که مردم بر اساس سنت و اخلاق و عرف با یکدیگر تعامل دارند، حال اگر چند قبضه اسلحه از بیرون به روستا وارد شود، و هیچ قدرت مافوقی هم برای نظارت به نحوه استفاده از این سلاح‌ها وجود نداشته باشد، نتیجه روشن است. از میان مردم روستا فقط کسانی طالب دستیابی به سلاح می‌شوند که ویژگیهای فردی آنان برای کاربرد آن سلاح‌ها مناسب‌تر از دیگران است و پس از تصرف سلاح، آنان رفتاری را از خودشان بروز خواهند داد که بروز چنان رفتاری از آنان قبل از آن که صاحب اسلحه شوند متصور نبود. اسلحه در این شرایط، اصول اخلاقی و رفتاری خود را بر صاحبش تحمیل می‌کند، یا کسی که با این اخلاق و رفتار همگامی بیشتری دارد، بیش از سایرین درصدد کسب اسلحه است. لذا این تصور که دولت و مسئولین سیاسی قادرند به هر نحوی که صلاح می‌دانند، منابع حاصل از نفت را اداره کنند، تصویر درستی نیست، و این منابع نفتی هستند که عقلانیت خاص خودرا بر صاحبانشان دیکته می‌کنند. در واقع وقتی که از عقلانیت صحبت می‌کنیم، از پدیده‌ای معین سخن نمی‌گوییم، بلکه عقلانیت‌های متفاوتی داریم که عقلانیت نفتی، یکی از آن‌هاست. همچنان‌که زور و سلاح نیز عقلانیت خاص خود را دارد که با عقلانیت مردم‌سالارانه و بدون انحصار زور متفاوت است، و این تفاوت درحدی است که در بسیاری از موارد طرفین درک مشترک و یکسانی از یکدیگر پیدا نمی‌کنند. درآمدهای نفتی در جامعه‌ای نیمه رقابتی عقلانیت خاصی را به‌همراه خود می‌آورد و هرچه سهم این درآمدها از تولید کشور و بودجه دولت بیشتر باشد، شدت و غلظت سلطه عقلانیت نفتی بر مدیریت اقتصاد نیز افزونتر می‌شود. همچنان‌که تجربه ایران و مقایسه دولت‌های سه دهه و حتی پنج دهه گذشته کشور به‌خوبی موید میزان شدت این عقلانیت(متناسب با سطح درآمدهای نفتی) در برنامه‌های اقتصادی دولتی و حتی غیردولتی است. برخی‌ها ساده‌انگارانه تصور می‌کنند که در کشورهایی که درآمدهای نفتی آنها سهم قابل توجهی از تولیدشان را تشکیل می‌دهند، می‌توان وجود مدیریتی را تصور کرد که به دور از عقلانیت نفتی بتواند درآمدهای آن را به نحو کارآمدی در جهت تولید و منافع مردم بکار گیرد، ولی واقعیت این است که نمی‌توان به رخ دادن این اتفاق خوشبین بود، زیرا چنین مدیریتی معمولا از درون سازوکار دمکراتیک و در فضای آزادی رسانه‌ها و نهادهای مدنی باید بیرون آید. در حالی که وجود درآمدهای کلان نفتی مخل شکل‌گیری چنین سازوکاری است. عقلانیت نفتی دارای ویژگی‌هایی است که موضوع بحث این یادداشت نیست، ولی وجود چنین عقلانیتی در اقتصاد، جز اتلاف منابع و ایجاد عدم تعادل‌های جدی در اقتصاد و حجیم و ناکارآمد شدن دولت و افزایش سرطانی فساد، و... نتیجه دیگری ندارد. برای اثبات این ادعاها نیازی به بررسی‌های عجیب و غریب نیست. مقایسه‌ای میان کشورهایی که در نیم‌قرن گذشته براساس مدل عقلانیت نفتی اداره شده‌اند، با کشورهایی که براساس عقلانیت اقتصادی و علمی اداره شده‌اند، گویای همه واقعیت‌ها خواهد بود.
منتشرشده در روزنامه اعتماد ۱۴/۸/۱۳۹۰

منبع: وب‌سایت آینده


 


اندرو وایت‌هد

اریک هابسبام، مورخ مشهور، با هیجان به تماشای انقلاب‌های ۲۰۱۱ نشسته است و می‌گوید این بار این طبقه متوسط، و نه طبقه کارگر، است که دردسر ساز شده است.

ای‌جی هابسبام در پایان سالی مملو از تحولات انقلابی در دنیای عرب می‌گوید: "شادی بزرگی است که یک‌بار دیگر ببینی مردم می‌توانند به خیابان بریزند، تظاهرات کنند و حکومت‌ها را ساقط کنند".

او عمر خویش را در سایه، یا به بیانی در تابش انقلاب‌ها زیسته است.

او که تنها چند ماه پیش از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به دنیا آمده اغلب بزرگسالی خود را کمونیست بوده است، و البته نویسنده و اندیشمندی خلاق و اثرگذار.

او مورخ انقلاب و بعضی اوقات حامی تغییرات انقلابی بوده است.

شوق مداومش به سیاست، هنوز و در اواسط نهمین دهه زندگیش در عنوان کتاب اخیرش "چگونه دنیا را عوض کنیم؟" و در علاقه شدیدش به بهار عربی نمایان است.

او در خانه‌اش در شمال لندن می‌گوید: "به یقین احساس شادی و آسودگی کردم".

کتاب‌هایی در باره موسیقی جاز -او پیشتر منتقد جاز بوده است- روی قفسه‌ها برای کسب فضای بیشتر به کتاب‌های تاریخ که به چندین زبان مختلف هستند، تنه می‌زنند.

"اگر انقلابی در کار باشد باید چیزی شبیه به این باشد. دست کم در چند روز اولش. مردم به خیابان‌ها می‌آیند و برای چیزهای درست راهپیمایی می‌کنند".

اما می‌افزاید:"می‌دانیم که این دیری نمی‌پاید".

او بهار عربی ۲۰۱۱ را همچون "سال انقلاب‌های" اروپا در تقریبا ۲ قرن پیش می‌داند. وقتی که قیامی در فرانسه به خیزش دیگر اروپایی‌ها در آلمان، ایتالیا، امپراطوری هابزبورگ (اتریش-مجارستان) و فراتر از آن انجامید.

دموکراسی‌های عربی؟
"این برایم یادآور ۱۸۴۸ است، انقلاب خودانگیخته‌ای دیگر که در یک کشور آغاز شد و امواجش در زمان کوتاهی سراسر قاره را درنوردید".

او با آنهایی که پیشتر در میدان تحریر قاهره گرد هم آمدند و حال نگران فرجام انقلاب خود هستند سخنی تسلی‌بخش دارد.

"دو سال پس از ۱۸۴۸، انقلاب به تمامی شکست‌خورده به نظر می‌آمد. اما در درازمدت شکست نخورده بود. پیشرفت‌های قابل‌توجه آزادی‌خواهانه‌ای به انجام رسیدند. پس این، شکستی آنی اما در درازمدت موفقیتی ناتمام بود، هر چند موفقیتی نه در قالب یک انقلاب".

هرچند به غیر از استثنای احتمالی تونس، او چشم‌اندازی از لیبرال دموکراسی و حکومت نمایندگی به اسلوب اروپایی برای جهان عرب قایل نیست.

به زعم او در تلاطم اعتراضات توده‌ای به تفاوت‌های میان کشورهای عرب به اندازه لازم توجه نشده است.

"ما در میانه یک انقلابیم، اما این همان انقلاب نیست".

"آن‌چه پیوندشان می‌دهد نارضایتی مشترک و نیروهای بسیج‌کننده مشترک است، طبقه متوسط نوگرا و به‌ویژه قشر جوان و دانشجوی طبقه متوسط و البته فناوری‌هایی که این روزها تجهیز اعتراضات را بسیار ساده‌تر کرده‌اند".

اهمیت شبکه های اجتماعی شامل دیگر جنبش جهانی سال گذشته نیز می‌شود. "جنبش اشغال" در آمریکای شمالی و اروپا نیز توجه و تا حد زیادی تحسین هابسبام را برانگیخته است.

به گفته او ریشه این جنبش در کارزار انتخاباتی باراک اوباما است که به شیوه‌ای جدید و عمدتا از طریق اینترنت جوانان منفعل نسبت به سیاست را بسیج کرد.

"اغلب این اشغال‌ها واقعا تظاهرات توده‌ای نبوده‌اند، ۹۹درصد نبوده‌اند، بلکه "نیروی حاضر در صحنه" شامل دانشجویان و خرده‌فرهنگ‌های بدیل بوده‌اند که گاه بازتابی در افکار عمومی یافته‌اند. و مورد ضدسرمایه‌داری اشغال وال‌استریت آشکارا از این دست است".

اما چپ قدیمی که هابسبام عضو آن، تاریخ‌نگار آن و چه بسا از احیاکنندگانش بود هنوز در سراسر جهان در حاشیه اعتراض‌ها و اشغال‌ها به سر می‌برد.

"چپ سنتی مهیای جامعه‌ای بود که دیگر وجود ندارد یا در حال از دور خارج شدن است. باور بر این است که جنبش توده‌ای کارگری شکل دهنده آینده خواهد بود. خب، اکنون ما صنعت‌زدایی شده‌ایم و این دیگر ممکن نیست."

"موثرترین بسیج توده‌ای امروزه از طبقه متوسط نوگرا و به ویژه از پیکره ملتهب دانشجویان آغاز می‌شود. در کشورهایی که از نظر جمعیت‌شناختی مردان و زنان جوان در قیاس با اروپا بخش بزرگتری از جمعیت هستند، چنین بسیجی موثرتر خواهد بود".

فشار گسترده‌تر
هابسبام انتظار ندارد که انقلاب‌های عربی به دیگر گوشه‌های جهان کمانه کنند، دست‌کم نه در هیات منادیان انقلابی گسترده‌تر.

به باور او احتمالا شاهد فشار گسترده‌تر برای اصلاحات تدریجی خواهیم بود، جنبشی نظیر آن‌چه در ۱۹۸۰ توسط جوانان و طبقه متوسط قدرت نظامیان را در کره‌جنوبی محدود کرد.

او از وقایع جهان عرب به انقلاب ۱۹۷۹ ایران گریز می‌زند، اولین انقلابی که خود را به زبان سیاسی اسلام معرفی کرد.

سویه‌ای از آن انقلاب در ماه‌های اخیر در جهان عرب بازتاب یافته است.

"کسانی که خود را با اسلام وفق دادند اما خودشان اسلام‌گرا نبودند به حاشیه رانده شدند و این شامل اصلاح‌طلبان، لیبرال‌ها و کمونیست‌ها می‌شود. آن‌چه چون ایدئولوژی توده‌ای بروز می‌یابد ایدئولوژی آنانی نیست که تظاهرات را آغاز کرده بودند".

اگرچه بهار عربی برای او شادی به ارمغان آورده است، اما این راه را سیری "نامنتظر و نه لزوما خوشایند" می‌داند.

منبع: وب‌سایت بی‌بی‌سی فارسی


 


 

تاج زاده که در قرنطینه زندان اوین نگهداری می شود در واکنش به گزارش کمیسیون اصل نود مجلس در خصوص وقایع پس از انتخابات سال ۸۸ خواستار مناظره با تهیه کنندگان این گزارش شد.

به گزارش تحول سبز، عضو مرکزیت جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین با بی اساس خواندن گزارش کمیسیون اصل نود در مجلس اعلام کرد: “هریک از اعضای این کمیسیون، بازجوها و یا شخص سردارمشفق که این گزارش براساس سخنان بی پایه و اساس او و کیفرخواست های غیرقانونی و غیرحقوقی در دادگاه های نمایشی نگارش شده است، جرأت دارند در مناظره با من شرکت کنند تا معلوم شود چه کسانی کودتا کرده اند و مملکت را به این وضعیت فلاکت بار رسانده اند.”

این زندانی سیاسی  با تاکید بر این نکته که حتی بازجوها هم گزارش مجلس را قبول ندارند این پرسش را مطرح کرده است که :”چرا بعد از دو سال و نیم به جای ارائه گزارش حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان، همان گزارش بی پایه و بنیان روزهای اول کودتا توسط کمیسیون اصل نود در مجلس قرائت شده که خیلی از بازجوها هم در حال حاضر آن را قبول ندارند و حاضر به دفاع از آن نیستند؟”

تاجزاده هم چنین با تشکر از کسانی که در انتخابات مجلس نهم ثبت نام نکرده اند، گفت:” اگر انتخابات آزاد برگزار می شد همه ما با کمال میل در آن شرکت می کردیم اما شرکت در انتخابات رسوا برازنده هیچ اصلاح طلبی نیست.”


 


سعید نعیمی عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) آزاد شد.

به گزارش کلمه، وثیقه ۷۰ میلیونی سعید نعیمی روز پنج شنبه پذیرفته شده و وی ظهر امروز از زندان تبریز آزاد شد.

این فعال سابق دانشجویی که ۱۹ اردیبهشت سال جاری بازداشت شده بود، سه ماه در سلول انفرادی زندان کرج محبوس بود و به همین دلیل دست به اعتصاب غذا زد، اعتصابی که موجب انتقال او به بند عمومی شد. اما اندکی پس از این اتفاق، وی به دلایلی نامعلوم و به طور غیر قانونی به زندان تبریز منتقل شد.

خانواده این عضو دربند سازمان ادوار تحکیم وحدت بارها اعلام کرده بودند که سعید نعیمی بیمار و تحت درمان قرار بوده است.


 


بهنام ابراهیم زاده، یک فعال کارگری زندانی پس از ۱۸ روز به اعتصاب غذای خود پایان داده است.

به گزارش بی بی سی بهنام  ابراهیم زاده که گفته می‌شود کارگر یک شرکت لوله سازی در تهران است در روز ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۹ بازداشت شد و هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود.

کمیته دفاع از رضا شهابی اعلام کرده که اعتصاب غذای ابراهیم زاده به دلیل حمایت از آقای شهابی، دیگر فعال کارگر زندانی در ایران صورت گرفته بود.

این گزارش حاکیست که ابراهیم زاده بعد از اطلاع یافتن از پایان اعتصاب غذای آقای شهابی به اعتصاب غذای خود خاتمه داد.

بهنام ابراهیم زاده در دادگاه بدوی به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود که بعدا در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۵ سال کاهش یافت..


 


در ادامۀ واکنش های اعتراض آمیز نسبت به ادامه بازداشت دکتر مسعود سپهر، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد شیراز، جمعی از استادان آن دانشگاه، با صدور بیانیه ای، خواستار آزادی فوری وی شدند.

به گزارش جرس، طی شش هفته ای که از دستگیری مسعود سپهر، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد شیراز و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب می گذرد، جو شدید امنیتی بر این دانشگاه حاکم بوده است و طی این مدت تعدادی از دانشجویان فعال بخش علوم سیاسی برای جلوگیری از اقدامات احتمالی به کمیته انضباطی دانشگاه فراخوانده شده و برای ایشان پرونده هایی تشکیل شده است.

همزمان گزارش رسیده که جمعی از فعالان دانشجویی مورد احضار و گروهی از استادان آن دانشگاه نیز، مورد تهدید قرار گرفته اند.

با این وجود جمعی از اساتید این دانشگاه طی بیانیه ی کوتاهی نگرانی خود را نسبت به ادامه روند موجود ابراز داشتند. در بخشی از بیانیه آمده است:“طولانی شدن مدت زمان حبس استاد گرامی و همکار ارزنده ما، جناب آقای دکتر مسعود سپهر موجبات تاسف و نگرانی هر چه بیشتر جمعی از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی شیراز را فراهم کرده است. امید است تا مسئولان امر با سعه صدر به این موضوع پرداخته و اقدامات مقتضی را جهت آزادی هر چه سریعتر ایشان مبذول نمایند.”

پیش از این نیز جمعی از دانشجویان طی بیانیه ای دستگیری استاد خود را محکوم و خواهان آزادی وی شده


 


طاهره منتظری و تعدادی از بانوان بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری در ادامه دیدارهایشان با خانواده های زندانیان سیاسی به منزل محمد توسلی، نسرین ستوده، مهدی محمودیان و اشکان سهرابی رفتند.

به گزارش خبرنگار کلمه، محمد توسلی، رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی که از حدود دو ماه پیش تا کنون در زندان به سر میبرد، یکی از امضاکنندگان نامه ۱۴۳ فعال سیاسی اجتماعی خطاب به سیدمحمد خاتمی است که در آن عنوان شده بود کمترین چشم انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت.

اولین شهردار پس از انقلاب، در جریان سرکوب های بعد از انتخابات سال ۸۸ دو ماه در بند۲۰۹ زندان اوین بوده است.

فرید طاهری داماد وی نیز که از اعضای نهضت آزادی است در تاریخ ۲۷ دیماه ۸۸ بازداشت و در اردیبهشت ماه به تحمل سه سال حبس محکوم شده است.

بر اساس این گزارش، سارا توسلی، استاد دانشگاه و همسر آقای طاهری، به جرم شرکت در مراسم روز عاشورای ۸۸ و رفتن به منزل خواهر میرحسین موسوی برای تسلیت شهادت فرزندش به شش سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در دادگاه بدوی محکوم شد که این حکم در تجدید نظر به پنج سال تعلیقی تبدیل شد و در همان ایام ۵۰ روز در بازداشت به سر برد.

لیلا توسلی هم دختر دیگر مهندس توسلی که شاهد عینی زیر گرفتن افراد در روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی بود و در این رابطه با شبکه بی بی سی مصاحبه کرده بود به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

بر اساس این گزارش، نسرین ستوده به جرم اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام به ۱۱ سال حبس تعزیری و بیست سال ممنوعیت خروج از کشور و بیست سال ممنوعیت از وکالت محکوم شد.

ستوده بعد از کشته و زندانی شدن شهروندان معترض به نتیجه انتخابات وکالت شماری از آنها را بر عهده داشت. این زندانی سیاسی از هرگونه مرخصی و ملاقاتهای منظم با خانواده اش محروم بوده است. او که دارای دو فرزند دختر و پسر است از تیر ماه گذشته تا کنون فقط یکبار ملاقات حضوری داشته است و هر بار به بهانه های مختلف از دادن ملاقات حضوری به آنان ممانعت میشود.

رضا خندان همسر وی می گوید یکی دو مرتبه افراد مشکوک به عنوان مهمان به خانه آنها آمده و از ایشان در مورد ارتباط شان با خانم شیرین عبادی و هادی قائمی سوال می کنند که وی به آنها گفته که هیچ ارتباطی با اینها ندارنند و در طی نامه ای به رییس قوه قضاییه نوشته که ما در منزلمان نیز امنیت و آرامش نداریم.

مهدی محمودیان عضو جبهه مشارکت و از کسانی که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرده بود روز ۲۵ شهریور ماه ۸۸ در منزل شخصی اش بازداشت شد و سه ماه در سلول انفرادی زندان اوین بود و بعد از آن به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

او که نام و شمار کشته شدگان را به رسانه ها اعلام کرده بود و گورهای دسته جمعی را در بهشت زهرا کشف کرده بود به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

محمودیان در اثر شکنجه های غیر انسانی و نگه داشتن شب تا صبح در هوای سرد بدون لباس اضافی دچار عوارض تنفسی و عفونت ریه شده و بعد تر دچار حمله های تنفسی و ساعتهای طولانی بیهوش میشده است که بعد از یکسال که از بیماری اش و درخواستش برای مداوا گذشت دادستان اجازه خروج از زندان و رفتن به بیمارستان را به او داد و به خاطر عدم رسیدگی به موقع قسمتهایی از حجم ریه اش را از دست داده است و باید برای تنفس از اسپری استفاده کند. او در داخل زندان در نامه ای به رهبری در مورد وضعیت اسفناک زندان رجایی شهر و تجاوزهای مکرر نوشت.

 

پدر آقای محمودیان در این دیدار در مورد برخوردهای نامناسب با خانواده ها ی زندانیان که برای ملاقات میروند و شیوه هایی که معتقد است برای تحقیر و آزار خانواده هاست گلایه کرد.

مهدی محمودیان بیانیه های زیادی را امضا کرده که آخرین آن بیانیه ۳۹ زندانی بود که در آن اعلام کرده بودند گرم کردن تنور انتخابات به هر شکلی کمک به استبداد و در تقابل با تحقق دموکراسی و تضمین حقوق بشر در کشور عزیزمان ایران است.

اشکان سهرابی که از کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات است. او جوانی بیست ساله و دانشجوی مهندسیIT دانشگاه آزاد قزوین بود که در روز ۳۰ خرداد مورد اصابت مستقیم گلوله در یکی از خیابانهای خلوت تهران قرار گرفت و در بیمارستان جان باخت.

خانواده اشکان میگویند چند نفر از بنیاد شهید آمدند که اسم اشکان را در لیست شهدا قرار دهند اما ما قبول نکردیم و اجازه ندادیم آنرا به نفع خودشان مصادره کنند در حالیکه مشخص است توسط چه افرادی کشته شده است.

احمدی نژاد در هشتمین سفر خود به آمریکا در یک نشست خبری معترضان حوادث بعد از انتخابات را عده قلیلی نامید که ساختمان ها را تخریب میکنند و خودروها را آتش میزنند و در عین حال ادعا کرد متاسفانه ۳۳ نفر در حوادث بعد از انتخابات کشته شدند که دو سوم آنها از نیروی انتظامی یا مردم هوادار دولت بودند.

این در شرایطی بیان شد که در دو سال گذشته بسیاری از خانواده های کشته شدگان اعلام کردند که فرزند آنها از هواداران جنبش سبز بوده که در اعتراض به نتیجه انتخابات کشته شده اند.

طاهره منتظری در این دیدار گفت: پدرم طبق آیه شریفه “انما یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب” معتقد بودند اجر افرادی که صبر پیشه کنند غیر قابل محاسبه است و آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی را کردند و صبر برای آنهایی که عزیزانشان را طی این وقایع از دست داده اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته