-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ دی ۱۵, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 01/05/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

شما را با عنوان « آيت اله » مورد خطاب قرار می دهم تا بار ديگر مردم به ياد بياورند مرحوم منتظری تنها به خاطر تأکيد بر عدم شايستگی شما برای استفاده از اين عنوان ، با چه ظلم ها و آزارهايی در زمان حيات خود مواجه شد و تشييع و ترحيم او با چه محدوديت های عقده گشايانه ای روبرو گشت! ... لطفا در دوره کوتاه باقيمانده از حکومت ، به کارهای خود ادامه دهيد زيرا تنها از اين طريق ، مضحک بودن ادعای شما در خصوص نترسيدن از قدرت های بزرگ جهانی بر خالص ترين طرفداران شما هم آشکار می شود . امروز شما آنقدر ضعيف شده ايد که حتی در برابر عروسک دست ساز خود يعنی محمود احمدی نژاد هم يارای ايستادن نداريد.
خبرنگاران سبز/ نامه‏ها/ سیاست:

مجتبی واحدی مشاور شیخ مهدی کروبی که در حبس ج.ا. است در ادامه نامه‏نگاری به علی خامنه‏‏ای، در نامه‏ای تند باقی بودن او بر حکومت را سبب آشکارترشدن هرچه بیشتر دروغ‏ها و فریب‏ها و جنایت‏های او و حکومت دروغین دینی‏اش می‏داند و به کنایه از او می‏خواهد همچنان در قدرت بماند تا تاریخ و مردم تمام آنچه که می‏باید را از یک نظام فاسد دین‏ادعا ببینند و ثبت کنند. متن کامل این نامه که در سحام نیوز منتشر شده است در زیر می‏آید.
--------------------------------------------------------
روی سخنم با شماست آيت اله خامنه ای!
تعجب نکنيد از اينکه شما را آيت اله خطاب کردم . مدت زيادی انديشيدم که برای شما چه عنوانی انتخاب کنم.آقا؟ سيد علی خامنه ای ؟ علی خامنه ای يا آيت اله سيد علی خامنه ای ؟ به اين نتيجه رسيدم همان عنوانی را به کار ببرم که شما تنها با استفاده از ابزار های حکومتی ، آن را به دست آورده ايد و بسياری از افراد به طمع لقمه ای نان يا به اميد رسيدن به مناصبی که لايق آن نيستند شما را با آن عنوان می خوانند . از سوی ديگر يقين دارم به کارگيری عنوان «آيت اله » برای شما ، چيزی بر اعتبارتان نمی افزايد زيرا تکرار اعطای اين لقب به شما و برخی مزد بگيران متملق ـ که آنها هم مانند خودتان ، ناگهان آيت اله شدند ـ شرايطی فراهم کرده که ملقب بودن به اين عنوان آبرويی برای کسی ايجاد نمی کند و نداشتن اين عنوان هم موجب « تحقير » کسی نخواهد شد. . شما هرگاه اراده کنيد کسی که تنها تخصص او « اجتهاد » در کشف راههای جديد برای تملق گويی از شماست توسط دستگاه تبليغات رسمی کشور ، به درجه آيت الهی نائل می آيد اما اگر کسی در مقام حق جويی ، انتقادی بر شما وارد کند در منابر و تريبونهای حقوق بگير رهبر ، از منصب آ يت الهی ، خلع درجه می شود . شما را با عنوان « آيت اله » مورد خطاب قرار می دهم تا بار ديگر مردم به ياد بياورند مرحوم منتظری تنها به خاطر تأکيد بر عدم شايستگی شما برای استفاده از اين عنوان ، با چه ظلم ها و آزارهايی در زمان حيات خود مواجه شد و تشييع و ترحيم او با چه محدوديت های عقده گشايانه ای روبرو گشت!

شما را آيت اله خطاب می کنم و از رو حانيون والامقامی که به خاطر حفظ دنيای شما ، آخرت خود را نفروخته اند تقاضا می کنم برای تميز آخوند های درباری از روحانيونی که دين ودنيای مردم را آباد می خواهند ، تمهيدی بينديشند . مگر شيخ کلينی که از او با عنوان « ثقه الاسلام » ياد می شد از آيت اله های دست ساز شما کمتر اعتبار و احترام داشت ؟ مگر از يکهزار واندی سال قبل تا دهه های اخير برای بزرگانی همچون ابن سينا ، شيخ بهايی ، شيخ صدوق ، سهروردی و علمايی که در درشته های گوناگون علوم ، آثاری ماندگار از خود به جای گذاشتند چيزی بيش از عنوان « شيخ » استفاده شده است ؟ يکی از معتبر ترين افراد برای روحانيون سنتی در دهه های اخير ، مرحوم شيخ عبدالکريم حائری يزدی ـ مؤسس حوزه علميه قم ـ بوده است.

آيا توصيف او با عنوان « حاج شيخ» از اعتبارش در حوزه های علميه کاسته است؟ مگر بزرگانی چون مرحوم طالقانی ، به خاطر داشتن عنوان « آيت اله » محبوب خدا وخلق خدا شدند ؟مگر کروبی شجاع ،به خاطر ملقب بودن به لقب آيت الهی ، اينگونه به قلب ميليونها ايرانی راه يافته است؟ از همه بالاتر ، مگر رابطه عاشقانه بسياری از ايرانيان با ائمه معصومين عليهم السلام بر اساس عناوين والقاب دهان پُر کنی که امثال شما به آن محتاج هستيد تنظيم می شود ؟ پس بگذار عنوان آيت اله که شنيدن آن شما را ارضا می کند برای خودتان باقی بماند . لابد علمای بزرگ دينی هم برای خود تدابيری خواهند انديشيد تا بدنامی کارهايی که تحت لوای حکومت « آيت اله» انجام ميشود به نام آنها ثبت نگردد. آنها شايد ناچار باشند از اين به بعد عناوينی برای خويش برگزينند که شنيدن آن عناوين، مردم ايران را به ياد حمايت های بی منطق شما از دروغ پردازان دولت احمدی نژاد ، رانت خواران بزرگ ، سر کوبگران و شکنجه گران نيندازد و بالاتر از همه ، خاطره رفتار فرعونی حاکمان ايران را برای ايرانيان زنده نکند.

آيت اله خامنه ای !
بسياری از کسانی که دل در گروی ابادانی ايران يا سربلندی اسلام دارند طی ماههای اخير ، در خطاب های کتبی و شفاهی ، ازشما خواسته اند به برخی اقدامات پايان دهيد که البته همه آنها می دانند خاتمه آن اقدامات و افتضاحات ، جز با کوچ شما به دنيای ديگر يا به پايان رسيدن رياست متزلزل شما بر کشور ، ميسر نخواهد بود من هم تا چندی پيش گمان می کردم بايد دلسوزان اين کشور، شما را به بازبينی اقداماتتان فرابخوانند. امابه ياد آوردم که شما هيچگاه با اراده خود ، تن به تغيير واصلاح نداده ايد و هرگاه که فشارهای داخلی يا خارجی ، تغيير واصلاحی را بر شما تحميل کرده ، شما پس از پشت سر گذاشتن بحران ، نه تنها به جايگاه پيشين بازگشته ايد بلکه تمام تلاش خود را به کار گرفته ايد تا احساس حقارت ناشی از تغيير تحميلی را به نحوی ، جبران نماييد. فکر می کنم خودشما بهتر از هرکس منظور مرا می دانيداما برای کسانی که اين نامه را می خوانند فقط چند نمونه از رفتار شما در سالهای گذشته را يادآوری می نمايم:

يک ـ در اواخر سال ۷۴ که وضعيت کشور ، از برخی جهات شبيه امروزبود وشما نياز به حضور گسترده مردم در انتخابات ـ برای اثبات مشروعيت خود به ناظران داخلی و خارجی ـ داشتيد در جمع دانشجويانی که به « نظارت استصوابی شورای نگهبان » معترض بودند آنها را به حضور گسترده در انتخابات فراخوانديد و گفتيد « نظارت استصوابی ، مصوبه مجلس است . نمايندگان مجلس می توانند قانون را اصلاح کنند» اما همين که به مقصود خود رسيديد ،همه سخنانِ اغواگرانه خويش را به دست فراموشی سپرديد و نظارت استصوابی را از گذشته محکم تر بر سر کانديداهای مجلس کوبيديد.

دو ـ هجدهم تيرماه سال هفتاد و هشت و روزهای پُر التهاب پس از آن را به ياد می آوريد؟. بله درست فهميديد. همان روزهايی که حتی يادآوری آن ، موجب شرمساری است . در آن روزها شما مطمئن بوديد که خون به جوش آمده دانشجويان ، ممکن است بنيان حکومت ظلم در ايران را برچيند . لذا در برابر دوربين های تلويزيونی ، اشک ريختيد و خواستار محاکمه و مجازات کسانی شُديد که در کوی دانشگاه تهران ، جنايت آفريده بودند . حتی گفتيد که از شنيدن اخبار مربوط به کوی دانشگاه تهران ، قلبتان به درد آمده است . با همين حرف ها ، بسياری از افراد را فريفتيد و از همه سياست مداران سرشناس دو جناح کمک گرفتيد تا آرامش به شهر تهران بازگردد. اما همين که خيالتان آسوده شد در مقام مدعی نشستيد و دستور داديد که شاکيان کوی دانشگاه را به زندان بيندازند . ظاهراً اين حد از عقده گشايی هم ، آرامش برای شما به ارمغان نياورد . پس ، اَمربَران شما موظف شدند قرباينان جنايت هجده تير را به تمسخر بگيرند . آنها نيز با « صدور حکم محکوميت يک سرباز به خاطر دزديدن يک ريش تراش از خوابگاه دانشجويان کوی دانشگاه » دستور ولی نعمت را اجابت کردند . جنايت کوی دانشگاه تهران پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ هم تکرار شد اما در سال ۸۸ ، مقامات قضايی کشور که از مافی الضمير شما آگاه بودند حتی به اندازه شناسايی « دزد ريش تراش» هم به خود زحمت ندادند در حالی که در ماههای اوليه پس از بيست ودوم خرداد ۸۸، رئيس مجلس شما بارها بر رسيدگی به جنايت کوی دانشگاه تأکيد کرد.
ظاهراً اين حد از عقده گشايی هم ، آرامش برای شما به ارمغان نياورد . پس ، اَمربَران شما موظف شدند قرباينان جنايت هجده تير را به تمسخر بگيرند . آنها نيز با « صدور حکم محکوميت يک سرباز به خاطر دزديدن يک ريش تراش از خوابگاه دانشجويان کوی دانشگاه » دستور ولی نعمت را اجابت کردند . جنايت کوی دانشگاه تهران پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ هم تکرار شد اما در سال ۸۸ ، مقامات قضايی کشور که از مافی الضمير شما آگاه بودند حتی به اندازه شناسايی « دزد ريش تراش» هم به خود زحمت ندادند
 سه ـ باز هم بگويم؟ ايا بحران هسته ای رابه ياد می آوريد که چگونه شما را مستأصل کرده بود ؟ به ياد داريد که تا آخرين روزهايی که خاتمی بر سر کاربود برای سوءاستفاده از اعتبار جهانی او ، از عملکرد هسته ای دولت هشتم تجليل می کرديد ؟ به ياد داريد که عده ای از طرفداران دو آتشه شما ، مناقشات فراوانی بر سر مذاکرات پاريس به راه انداختند و شما شخصاً به دفاع از عملکرد خاتمی و تيم هسته ای او برخاستيد؟ اگر فراموش کرده ايد من عين جملات شما راکه هنوز در سايت دفتر خودتان موجود است يادآوری می نمايم :«دوستانی که مشغول فعاليت و مذاکره هستند، خوب مذاکره کرده‌اند. من همين مذاکرات پاريس را که همين اخيراً – يک ماه پيش تقريباً – انجام گرفت، نگاه کردم و خواندم؛ مواضع خوبی را اتخاذ کردند و خوب دفاع کردند و قوی و منطقی حرف زدند.»[‌ ديدار با سفرای ايران ـ بيست وپنجم مرداد ماه ۸۳] در اين داستان هم پس از آن که احساس کرديد نيازی به اعتماد سازی در خارج نداريد همه حرف ها و تأييديه های قبلی خود را فراموش کرديد و تيم هسته ای دولت قبلی را به ضعف و ناکارآمدی متهم نموديد تا جايی که همه تلاش های اعتماد ساز خاتمی و دولت او ، بی اثر شد و هزينه های فراوان خارجی بر کشور ، تحميل گرديد .
ايت اله خامنه ای !

نمونه هايی که ذکر شد فقط برای اثبات اين نکته بود که شما ، اصولاً قائل به اصلاح گفتار و گفتمان خود نيستيد و هرگاه هم که به ناچار ، تن به اصلاح داده ايد تمکين شما کوتاه مدت وبرای « خريدن فرصت » بوده است . البته ، امروز که شرايط کشور از هر زمان ديگری بحرانی تر و عملکرد شما از هر دوره ديگری مناقشه بر انگيزتر است شما هيچ نشانه ای از تمايل به اصلاح از خود بروز نداده ايد لذا نمی دانم دوستانم به کدام اميد ، شمارا به اصلاح فرامی خوانند ؟ اما به فرض که مانند سالهای هفتاد و چهار ، هفتاد و هشت وهشتاد وهشت ، از مواضع خود عقب نشينی کنيد يا ظاهراً با انجام اصلاحاتی موافقت نماييد يقين دارم پس از مدتی کوتاه ،اولاً اصلاحات موقت را متوقف خواهيد نمود ثانياً چون تن دادن به اصلاح را نوعی تحقير برای خود بر می شماريد برای بازگشت به نقطه قبل از اصلاح ، هر کاری که لازم باشد انجام خواهيد داد و کسانی که عامل وادارکردن شما به اصلاح بوده اند با بدترين عقده گشايی های شما مواجه خواهند شد.

ايت اله خامنه ای ! حتی اگر يک در صد احتمال اصلاح رفتار شماوجود داشت من هم همان چيزهايی را می نوشتم که دوستان ديگرم برای شما نوشتند . همچنين اگر روش هايی وجود داشته باشد که اصلاح امور بدون نياز به اجازه شما ، امکان پذير باشد از ان استقبال خواهم کرد اما « اصلاح » اگر مانند موارد پيشين ، با اجازه شما بيايد با دستور شما هم خواهد رفت و اين ، ديگر اصلاح نخواهد بود . پس من بر خلاف دوستانم از شما می خواهم به کارهای خودتان ادامه دهيد ، زيرا تنها با ادامه موقت حکومت شما ، آخرين حلقه ها از زنجيره آگاهی مردم ايران تکميل خواهد شد. حکومتی که به نام شما ثبت شده ـ‌ و من در تسلط واقعی شما بر آن ترديد دارم ـ بايد چندی ديگر ادامه يابد تا خوش بين ترين ايرانيان نيز بدانند که نام ايران واسلام ، ملعبه ای در دست مزدوران شماست تا همچون بنی عباس و بنی اميه . همه مخالفان خود را « خارج شده از دين »بخوانيد و آنها را از بديهی ترين حقوق انسانی ، محروم سازيد .اگر شما چند صباح ديگر بر تخت لرزان خويش بنشينيد ساده لوح ترين هموطنان من هم باور خواهند کرد که شما به چيزی جز بقای حکومت خويش نمی انديشيد وبرای آن حاضريد همه سرمايه های ملی ، عقيدتی و فرهنگی ملت ايران را به حراج بگذاريد واگر لازم شد دربرابراهانت های واقعی به مظاهر اسلام وايران ، سکوت کنيد . راستی اگر قبل از اقدام نابخردانه و مشکوک يک ‪کشيش امريکايی‬ در سوزاندن قرآن کريم ، حکومت شما ساقط شده بود ، ايا متدينان ايرانی می توانستند باور کنند که بی تفاوت ترين حکومت اسلامی در برابر اين حرکت ، حکومتی است که پايتخت خود را ام القرای جهان اسلام می نامد؟آيا گمان می کنيد مردم نمی دانند چرا در شهرهای ايران ،از آن تظاهرات سفارشی که عوامل شما آن را « خود جوش » می نامند برای اعتراض به قرآن سوزی به راه نيفتاد؟ خوب می دانيم و می دانيد حکومت شما از هرتجمعی که امکان تبديل آن به گردهمايی مردمی وجود داشته باشد می ترسد ، مگر آنکه مانند تظاهرات حکومتی بيست ودوم بهمن ، از ماهها قبل برای آن تدارک ببينيد و نيروهايتان را از شهرهای کوچک به تهران وساير بلاد کبيره بياوريد. به خوبی می دانيد که به خدمت گرفتن همه عناوين مقدس برای حفظ حکومت نامقدس شما ،بسياری از مردم را نسبت به مقدسات واقعی ، بی تفاوت کرده به طوری که ايران ، تنها کشور اسلامی بود که در آن حتی يک تجمع خود جوش مردمی برای اعتراض ـ حتی آرام وملايم ـ به قرآن سوزی انجام نشد . مردم اين واقعيت را به چشم خود ديدند و اين از ثمرات تداوم موقت حکومت شماست. بی عملی حکومتی و مردمی در برابر قرآن سوزی در حالی در برابر چشمان متحير « قرآن دوستانِ» ايرانی صورت گرفت که کمتر از دوسال قبل ، عوامل شما، دروغی به نام سوزاندن تصوير آيت اله خمينی را منتشر کردند وبه بهانه آن ، چندين روز کشور را محل جولان وحشی های مدعی حمايت از ولايت نمودند.

آيت اله خامنه ای !
اگر شما به توصيه برخی از دوستان من ، آرزوی بسياری از ايرانيان را با کناره گيری خود محقق می کرديد آنگاه اين شانس برای نسل امروز و نسل های اينده وجود نداشت که شاهد تمسخر عملی ادعاهای شما توسط کسانی باشند که ظاهرا « سينه چاک ولايت » هستند . شما از موفقيت های بزرگ اقتصادی به ويژه در زمينه طرح هدفمندی يارانه ها سخن می گوييد و افراد ذوب شده در ولايت همچون احمد توکلی ، شبانه روز در حال افشای فريب کاری های احمدی نژاد در همين عرصه هستند، گروهی ديگر هم از آينده سياه اقتصاد کشور ، سخن می گويند . شما عليرغم همه دلخوری های خويش از احمدی نژاد ، هنوز از پاکدستی و ساده زيستی او می گوييد و طرفداران شما نام کسی را افشا می کنند که با توصيه نزديک ترين يارِاحمدی نژاد ، يکهزار ودويست ميليارد تومان – تقريبا معادل سه روز از درآمد نفتی کشور- وام گرفته واز باز پس دادن آن خودداری می نمايد. سينه چاکان ديروز شما ازسوءاستفاده سه هزار ميلياردتومانی در سيستم بانکی سخن می گويند و شما خواهان « کِش » ندادن موضوع می شويد! راستی اگر حکومت شما ، يکسال پيش سرنگون ميشد آيا عده ای از متدينين که هنوز شما را باور داشتند به اين حقيقت پی می بردند که « شما برای قبيله سياسی خويش، بيش از منافع مردم و ثروت عمومی ملت، اهميت قائل می شويد »؟

آيت اله خامنه ای!
لطفا در دوره کوتاه باقيمانده از حکومت ، به کارهای خود ادامه دهيد زيرا تنها از اين طريق ، مضحک بودن ادعای شما در خصوص نترسيدن از قدرت های بزرگ جهانی بر خالص ترين طرفداران شما هم آشکار می شود . امروز شما آنقدر ضعيف شده ايد که حتی در برابر عروسک دست ساز خود يعنی محمود احمدی نژاد هم يارای ايستادن نداريد . اواز دو سال قبل با ابلاغ احکام متعدد به نام مشايی و نشاندن او بر صندلی کنار خود در جلسات هيئت دولت ، دستور شما برای برکناری او از سمت معاون اولی را به تمسخر گرفت و در موضوع نمايندگان ويژه و برکناری وزير خارجه هم نشان داد ادعای شما در خصوص لزوم هماهنگی سياست خارجی با رهبری را به هيچ می انگارد.البته اکنون کار به جايی رسيده که حتی به صورت ظاهری ، دستور شما برای ابقای وزير اطلاعات را نمی پذيرد تا شما ناچار شويد شخصاً و علناً برای ابقای مصلحی وارد عمل شويد که اين کار مفهمومی جز اعتراف کتبی شما به ناتوانی در برابر ايستادگی های احمدی نژاد ندارد. او همچنين سناريوهايی را به شما تحميل می کند تا يک نماينده حامی شما ناچار شود « دسترسی احمدی نژاد به پرونده مفاسد زيردستان شما » را دليل اصلیِ «کوتاه آمدن های شما و امربرانتان در برابر احمدی نژاد» بداند . در يک کلام ، اگر حکومت شما دوسال پيش سرنگون شده بود مردم ايران با چشم خود نمی ديدند که چگونه اتحاد نامقدستان با احمدی نژاد برای سرکوب مخالفان ومعترضان ، به افتراقی اينچنين رسوا تبديل می شود . آری يکی از ثمرات تداوم کوتاه مدت حکومت شما آنست که مردم فهميدند « جان …. و ….از هم جداست متحد جانهای مردان خداست» . با اطمينان می گويم که در آينده ايران ، حتی تصور ظهور فرعون صفتانی که تنها در برابر انسا نهای دست بسته و محبوس ، ادعای خدايی دارند به ذهن کسی خطورنخواهد کرد و اين دستاوردی است که اگر شما چند صباحی ديگر به حکومتتان ادامه دهيدبه صورت کامل ، نصيب مردم ايران خواهد شد.

آيت اله خامنه ای !
با تداوم حکومت شما ، ساير ملت ها نيز خواهند فهميد که حمايت از مسلمانان جهان ، ادعای گزافی است که شما برای توجيه ماجرا جويی های خود در ساير کشورها مطرح می نماييد . زيرا اگر تا چندی قبل ، بی تفاوتی شمادر برابر کشتار مسلمانان چچن و ترکستان شرقی ، وحشت شما از دو قدرت کمونيستی جهان را آشکار می ساخت امروز سکوت حتی حمايت وقيحانه مزدورانتان از جناياتِ« هم پيمان سوسياليست – بعثی شما در سوريه » نشان می دهد هرکس به نحوی در تحکيم موقعيت شما کوشا باشد حمايت از او را بر خود واجب می دانيد ؛ چه سعيد مرتضوی عامل کشتار و شکنجه در کهريزک و چه بشار اسد ديکتاتور وقاتل در سوريه. برای شما هم مهم نيست قربانی جنايت چه کسی باشد؛ محسن روح الامينی که پدرش از وابستگان به نظام خودتان است يا مردم مظلوم وآزاديخواه سوريه. اين رسوايی نيز از ثمرات تداوم حکومت شماست.

آيت اله خامنه ای !
شما بايد مدتی ديگربه خيال خود بر کشور حکومت کنيد تا سايت های خبری رسمی و غير رسمی ، تحصيل کودکان مظلوم ايرانی در ميان کوچه های خاکی به جای نشستن در کلاس ها را گزارش نمايند و رسوايی عوامل بزرگترين بيمارستان پايتخت در گذاشتن دو بيمار در کنار خيابان را افشا کنند در حاليکه شما در سالهای حاکميت خود ، برای ارضای شهوات سياسی و اقتصادی دوستانتان ، صدها مدرسه وبيمارستان در کشورهای ديگر احداث کرده ايد. اگر شما چند سال پيش ، از حاکميت کناره گيری کرده بوديد شايد برای دنيا وآخرت خودتان مفيد تر بود اما بسياری از مردم که اکنون برای لقمه ای نان بايد به سخت ترين کارها تن دهند نمی توانستند از نزديک شاهد حيف وميل دهها ميليارد تومانی در سفر شما به قم باشند که برای تهيه و نصب دهها هزار پلاکارد و تراکت بر در ديوار شهر وسر و روی مستقبلان ونيز اتلاف صدها هزار شاخه گل در برابر قدومِ « مينی بوس منور شما » هزينه شد . حکومت شما بايد آنقدر طولانی ميشد تا متدينانی که با نهج البلاغه اشنا هستند در شهر مذهبی قم شاهد نقض دستور امام علی ( ع ) توسط شما باشند که آنگونه مردم را به دنبال مرکب خود می کشانديد. راستی ايا خبرهای مندرج درسايت های گوناگون را خوانديد تا بدانيد درظل حکومت شما ، چه تعداد از مردم به اميد دريافت وام ، يافتن شغلی برای فرزندان بيکار يا حل مشکل مسکن خود به دنبال قلعه متحرک شما می دويدند؟

آيت اله خامنه ای !
سقوط زودهنگام حکومت شما مردم را از شناسايی مواجب بگيرانی همچون امام جمعه بيسواد قم که برای جلب محبت شما به چنان دروغ پردازی هايی روی آورد محروم می ساخت. راستی شما که خود را حافظ مقدسات دينی می دانيد برای برخورد با اين جاعل ناشی که يک انسان معمولی و گناهکار را تا حد عيسی مسيح ( ع ) بالابرد واز سخن گفتن او قبل از گهواره سخن گفت ، چه کرديد؟ اگر شما پس از کودتای بيست ودوم خرداد هشتاد وهشت ، از شرمندگی کشتار بيگناهان و شکنجه مظلومان ، حکومت را واگذار می کرديد مردم نمی توانستند شاهد گزافه گويی شيخ کريه المنظر ـ مصباح يزدی ـ باشند که « نعمت وجود شما را از مجموع همه نعمات خداوند ، بالاتر دانست »وبدين طريق نشان داد در حکومت مذهبی شما ، تملق گويی تا کجا رسيده است .

آيت اله خامنه ای!
لطفا چندوقت ديگر به حکومت با همين شيوه ادامه دهيد زيرا اگر در نخستين روزهای پس از کودتای انتخاباتی ،از منصب مادام العمر خويش کناره گيری می نموديد مردم نمی توانستند شاهد ارتقای مقام « مرتضوی قاتل » توسط احمدی نژاد و سکوت رضايتمندانه شما در برابر آن باشند ، اما امروز تفاوت رفتار و ادعاهای کسی که خود را جانشين پيامبر (ص‌ ) می نامد را ديدند و اين تجربه ، به انها خواهد آموخت که « انسان » بودن و « انسان دوستی » به عمامه وتاج نيست بلکه هديه ای است از طرف خداوند به همه آنها که می خواهند «آدم » باشند وبرای « آدم شدن » تلاش می کنند . اين درس بزرگ ، به همه هموطنان رنج کشيده من آموخت که از اين به بعد تنها کسانی را بر کشور حاکم کنند که با ادعایِ دروغين « نصب ولی فقيه توسط خداوند » ، از نظارت عمومی بر خويش نمی گريزند . اگر حکومت ايت اله ، دو سال پيش سرنگون می شد يا شما از قدرت کناره گيری می کرديد رسانه های جهانی بازتاب دهنده اظهارات نابخردانه سيد احمد خاتمی نبودند که از « لزوم خونريزی برای نهادينه کردن فرهنگ حجاب » سخن می گويد . او هم که مانند شما يک شبه « آيت اله » شده و کروبی به حق او را « قاضی شريح جمهوری اسلامی » ناميد با سخنان خود اعتراف کرد که ثمره بيست ودوسال حاکميت مطلق شما ، ايجاد شرايطی در کشور است که يکی از احکام اوليه مورد نظر شما ، جز با خونريزی قابل اجرا نيست . در حالی که تحت حاکميت لائيک ها در ترکيه ، روز به روز گرايش به حجاب ، بيشتر می شود.

آيت اله خامنه ای !
دوستان شما سعی ميکنند با مشابه سازی های تاريخی ، شما را در جايگاه پيامبر مکرم اسلام (ص ) و امام علی ( ع ) بنشانند . عده ای ديگر هم شما را در جايگاه امام حسين ( ع ) می نشانند و البته از عاشورای خامنه ای سخن می گويند که در آن ،امام حسين قلابی دوران به شهادت نمی رسد و به جای آن ، کسانی کشته می شوند که تملق گويان شما ، آنان را با يزيد مقايسه می کنند . اما به نظر می رسد حکومت شما بيش از هر چيز به حکومت نمرودی شبيه است. زيرا قبل از شما تنها کسی که به صورت علنی ، ازتسلط خود بر جان ، مال وناموس مردم سخن می گفت ، نمرود بود . امروز ، هم رفتار شما به گونه ای است که نشان می دهد خود را حاکم مطلق العنان کشور می پنداريد که حتی کسی حق سؤال از شما را ندارد و مزد بگيرانتان به صراحت می گويند که « کسی حق ندارد در مورد مبانی تصميمات ولی فقيه سؤال کند». ظاهراً شما هم براين گمان باطل هستيد که شعبه ای از حکومت خداوند بر جسم وروح انسان ها در اختيار شماست . راستی ايا می دانيد غلو گويی های حقارت آميز حاميان پولی شما ، کار را به جايی رسانده که عده ای از مردم می گويند « ولی فقيه ، خداوند را نماينده خود در آسمان ها می داند» ؟

همه اينها را گفتم تا بار ديگر خواهش کنم به کارهايتان ادامه دهيد تا آنان که مبدأ هستی و دستِ منتقمِ او را باور دارند با مشاهده سرنوشت محتوم شما ، بر ايمانشان افزوده شود . ثبت حوادث اين سالها و ماهها ، علاوه بر نسل امروز ، برای نسل های آينده نيز عبرتی خواهدبود تا بياموزند که هيچکس را نمی توان با سخن وادعای او سنجيد . بلکه تنها بايد به انسان هايی اعتماد کرد که عملکرد ايشان بر اساس معيارهای مشخص و تجربه شده بشری ، قابل ارزيابی ودفاع است. مطالعه عملکرد شما ونتايج آن ، همچنين به نسل های آينده خواهد آموخت که نوع بشر حتی انان که تلاش می کنند خود را پيرو واقعی پيامبران عليهم السلام جلوه دهند اگر چشم ناظر بندگان خدا را مراقب اعمال خود ندانند به بدترين فرعون ها ی تاريخ تبديل می شوند و روی نمرود را سفيد می نمايند .
آيت اله خامنه ای !
من به فضل الهی و همت ملت بزرگ ايران ، ايمان دارم و مطمئنم که در آينده ای نزديک ، به جای ادعاهای دروغين همچون « نصب ولی فقيه در آسمان ها» معيارهای تجربه شده زمينی ، بر ايران حاکم خواهد شد . در آن روز ، همه مسئولان ، منتخب واقعی مردم خواهند بود و مردم برای اجرای توصيه امام علی (ع) يعنی « سخن گفتن بدون لکنت با حاکمان »‌ با زندان وشلاق مواجه نخواهند بود . در ايران آينده ، ياد آوری عملکرد شما ، به همگان خواهد آموخت که به هيچکس اجازه سوء استفاده از اعتقادات مذهبی يا احساسات ملی برای به دست گرفتن اختيار ملک وملت را ندهند . در آن روز هيچکس نمی تواند دور از چشم مردم ، منافع کشور را صرف بلندپروازی ها و شهوات سير ناشدنی خود نمايد يا اراده خويش را بر ملت بزرگ وتاريخ ساز ايران ، تحميل کند. آن روز بسيار نزديک تر از تصور شماست . پس تا آن روز به کارهايتان ادامه دهيد.

سيد مجتبی واحدی – ۱۴ دی ماه ۹۰

 
 

هيچ کس در تاريخ ايران اين چنين که شما اشتباه کرديد اشتباه نکرد. رضا شاه، که رحمت خدای براو باد، وقتی فهميد ديگر جای ماندن ندارد، رفت، با پای خودش رفت و در غربت مرد. محمدرضا شاه که خدايش بيامرزد، وقتی اشتباه کرد و به موقع به مردم آزادی نداد و در غرور خويش غرق شد، وقتی دانست که اشتباه کرده است، چمدانش را بست و رفت. رفت قبل از اينکه همه ارتش هزاران نفر را به خاک و خون بکشند چون می دانست کشوری که با خون حفظ شود، کشور نيست. آيت الله خمينی وقتی فهميد که اصرارش برای ادامه جنگ فقط به کشتن جوانان مردم منجر شده است، جام زهر را سرکشيد و صلح کرد. اگرچه تمام آنان اشتباه کردند، اما وقتی فهميدند اشتباه کرده اند، مردم و کشور را قربانی نکردند. شما چه اصراری داريد که ايران را از روی نقشه جهان محو کنيد؟ چه دشمنی با اين ملت داريد؟ آيا اين ملت چون شما را دوست ندارد، بايد حقير و فقير و معتاد و فاسد و بيمار و مسموم و بی منزلت شود؟ آيا اين کشور چون اندازه اش از شما بزرگتر است، بايد نابود شود چون شما نمی خواهيد برويد؟
خبرنگاران سبز/ نامه‏ها/ سیاست:

در ادامه نامه‌نگاری به علی خامنه‌ای، سیدابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار و طنزنویس اصلاح‌طلب در نامه‌ای از علی خامنه‌ای خواسته است تا با کناره‌گیری از قدرت جلوی آسیب‌های فراوانی که هر روز به سبب بودن او در قدرت بر مردم و کشور وارد می‌شود را بگیرد. متن کامل نامه وی به شرح زیر است.
----------------------------------
آقای خامنه‌ای! خود کرده را تدبیر نیست
نامه قديانی ازاوين مرا بر سر شوق آورد و اين می نويسم تا بر صفحات آخر کتاب " ظهور و سقوط سيد علی خامنه ای" چيزی افزوده شود

می خواستم در ميان اين همه نامه که از برکت رفتار شما و خواست برادرم جناب نوری زاد برايتان می رسد، من به شعری بسنده کنم و گمان کردم چيزی اضافه بر ديگران ندارم که بگويم، اما نامه جناب قديانی از زندان اوين مرا بر سر شوق آورد و اين می نويسم تا بر صفحات آخر کتاب " ظهور و سقوط سيد علی خامنه ای" چيزی افزوده شود و کلماتی شايسته آن ولی خودخوانده بيافزايم.

در سخنرانی کرمانشاه تان پرسيده ايد: " آيا نظام روزی پير و از کار افتاده خواهد شد؟ و آيا اگر اين وضع پيش آمد راه علاجی وجود خواهد داشت؟" و من هنوز نمی دانم چرا برای پرسش از زمان حال و آينده استفاده کرده ايد، در حالی که پاسخ اين سووالات و همچنين خود اين سووالات موضوعاتی قديم اند و بايد چنين پرسيده می شد که " اکنون نظام پير و از کارافتاده شده است، آيا برای جلوگيری از اين پيری و از کارافتادگی راهی وجود داشت؟" لابد سووال خواهد شد که اگر اين زمان گذشته است، پس چرا هنوز به آن پاسخ می دهيم؟ از نظر من زمان جلوگيری برای از کارافتادگی نظام گذشته است، اما شما هنوز زنده ايد و هنوز وقت داريد که برويد.

آقای خامنه ای!

می گويند استبداد آدمها را ساده لوح می کند، چرا که هرگز ذهن شان جز سووالاتی آماده و پاسخ هايی معلوم با چيزی مواجه نيست. حق انتخاب محدود می شود و وقتی حق انتخاب محدود می شود چيزی برای فکر کردن نمی ماند. وقتی بناست به مصلحت کشوری فکر شود صدها معادله برای سنجيدن وجود دارد، ولی وقتی تنها يک شخص ملاک سنجش خوب و بد است، همه پاسخ ها معلوم است. کشور برای چه اداره می شود؟ برای حفظ رهبر. ارتش برای چيست؟ برای حفاظت از پيشوا. مجلس برای چيست؟ برای تصويب قوانين مورد نظر پيشوا. دولت برای چيست؟ برای اجرای دستورات رهبر. تاريخ برای چه نوشته می شود؟ برای نشان دادن نقش پيشوا. جهان برای چه خلق شده است؟ برای اينکه رهبر بيايد و حکومت کند. بزرگترين سياستمدار قرن کيست؟ رهبر ما. هدف جنبش بيداری اسلامی چيست؟ اجرای الگوی مورد نظر رهبر ما. موتور تحرک جنبش اسلامی چيست؟ نظرات رهبر ما. متوجه هستيد؟ می فهميد؟ اين جمله ها را قبلا نشنيديد؟ وقتی مائو کتاب سرخ و قذافی کتاب سبز و استالين کتاب ماترياليزم تاريخی و ماترياليزم ديالکتيک را می نوشتند، همه سووالات و پاسخ ها ساده شد. آنقدر که هيچ سووالی برای کسی پيش نيايد. اصلا تبديل حکومت پيچيده به دولت آسان برای همين است. برای اينکه دولتی بيايد که يک هدف روشن داشته باشد، همه مردم يک جور لباس بپوشند، همه مثل هم فکر کنند و همه به يک جهت حرکت کنند. اين شيوه که نامش ديکتاتوری است تقريبا ساده ترين شيوه اداره يک کشور است. شيوه ای چنان ساده که بتواند مردمان را به سويی که رهبری می خواهد ببرد.

آقای خامنه ای!

آيا اصلا به اين موضوع فکر کرده ايد که چندين نفر، چندهزار نفر، چند ميليون نفر، فقط بخاطر اينکه شما بر سر کار بمانيد، بيمار و افسرده و غمگين و نسبت به يک زندگی طبيعی و عادی نوميدند؟ چقدر مردم خودکشی می کنند، بخاطر اينکه شما زنده ايد و حکومت می کنيد؟ چقدر از مردم فرزندان شان را نمی بينند، چون شما می خواهيد رهبر باشيد؟ چقدر آدمها زندانی هستند و رشد فرزندان باهوش شان را نمی بينند، چون شما می خواهيد از حکومت عقب ماندگان تاريخی حمايت کنيد؟ چقدر از زنان از همسرشان جدا می شوند، چون شما حاکميد؟ چقدر مشت ها بر دهان کوفته می شود، چقدر سيلی بر صورت ها نواخته می شود، چقدر زنان مورد تجاوز به عنف قرار می گيرند، فقط چون شما حکومت را در دست داريد؟ می دانيد چقدر از دختران اين سرزمين فاحشه می شوند، چقدر پسران اين سرزمين به تحقير تن می دهند و چقدر پدران جلوی فرزندشان سرشکسته می شوند و... چون شما حاکم اين کشوريد؟ چون شما هر روز ورزش می کنيد و سالم می مانيد تا ميليونها نفر در سکوتی وحشتبار خفه شوند و بميرند و آرزوی سعادت، خنديدن، شادمانی، شوق، نشاط، زندگی را به گور ببرند يا آنچنان نشاط و زندگی را در دوررس ببينند که انگار هرگز به آن نخواهند رسيد؟

دلم می خواست می توانستم به آن جوان هجده ساله و آن گروه خشمگين جوانی که قذافی را روی زمين می کشيدند و خاک به دهانش می پاشيدند و گلوله به تنش می زدند، بگويم بس کنيد اين توحش را، اما لحظه ای فکر کردم که چه نفرتی است که مردم را ديوانه می کند؟ کدام بغض های در گلو خفه شده است که اين چنين نعره می شود؟ کدام اشک های فرونريخته است که حالا سيلاب می شود؟ کدام انگشت های سووال بی جواب است که حالا مشت می شود؟ کدام پرسش مودبانه ای است که حالا لگدی می شود بر دهان قذافی، صدام، مبارک.... هرگز در دل خودم هم تائيد نکردم که آن توحش مجاز است، اما چه کردند تا چنين کرده شد با آنان؟ که را کشتند تا اين چنين زار کشته شدند؟

آقای خامنه ای!

دلم می خواست از اين ولايتی که در آن به تبعيد خودخواسته گرفتارم، بال در می آوردم، ابر به ابر و آسمان به آسمان، شهر به شهر و سرزمين به سرزمين می آمدم، تا در خلوتی آرام روبرويتان می نشستم، و برايتان می گفتم که به خودتان بياييد. هيچ ديکتاتوری جز در نهانگاهی يا زندانی يا گورستانی عاقبت گرفتار نشده است. و عاقبت آنقدر نزديک است که حتی می تواند از چشم بر هم زدنی نيز ناگهانی تر باشد. کاش می توانستم دست تان را بگيرم و ببرم و نشان تان بدهم آنها که نفرين تان می کنند پاک ترين مردمان اند، آنان که آرزوی نبودن تان را می کنند، عاشقان خدای خويش اند و آنان که می خواهند زودتر و زودتر برويد شريف ترين آدمهای اين سرزمين اند. روزی نشسته بودم با مردی، دفاع از ولايت کرده بود، گفتم توی بی دين که همه چيز را انکار می کنی چرا چنين خود را سگ آستان ولايت می خوانی؟ گفت: بدبخت! سه ورق کاغذ می نويسم خانه ای می گيرم. تو چرا چنين نمی کنی؟ می دانم که هرگز آرامش پيدا نمی کرد از اشباحی که هميشه دوروبر خود می ديد. ای کاش می ديديد اين سازندگان ۹ دی تان را که پليدترين مردمان اين ديارند. ای کاش می ديديد آن سرداری که يک دست و يک پايش را در عمليات بيت المقدس داده بود و هيچ نگرفته بود، که می گفت: از اين ۲۹ نفری که نامه به خاتمی را برای ۱۸ تير امضا کردند حداقل ۲۴ تای شان تاجران فاجرند و شغل اصلی شان تجارت قاچاق است، همين سرداران جنگ نديده و گنج يافته از رنج ملت.

آقای خامنه ای!

مردم شما را نمی خواهند، دوستان سابق تان شما را نمی خواهند، هر که روزی با شما بود امروز از شما روگردانده، مردم حق حرف زدن ندارند، حتی آنها که روزی خودتان حمايت شان می کرديد حق ندارند بدون پرده پوشی حرف بزنند، هيچ جمعی حق ندارد اگر شما اشتباه کرديد برکنارتان کند. ولی خودتان که می دانيد که در اين سالهای سخت هر چه کرديد اشتباه بود. اگر زبان به مزدی، مثل حداد عادل يا امام جمعه سفيه مشهد يا آن مديحه سرايان بدنام و نشان جلسه شاعری تان، شما را با حرفی، کلمه ای، نصيحتی، شعری به مواجهه با خودتان نمی خوانند، خودتان که می دانيد اشتباه می کنيد. اگرچه هرکس بطريقی به شما اين حقيقت را گفته است، شعر علی معلم و شعر حسين جعفريان اگر گوشی شنوا برايتان باقی مانده بود کافی بود که شما را به خود آورد. هزار درد و هزار افسوس که شما درهای اصلاح را به روی خودتان بستيد و دهان و دندان مصلحين را شکستيد، خوش تان آمد که يگانه دهر باشيد و مصلحت و نيکبختی را به خودخواهی و خودپسندی معامله کرديد. بد معامله ای کرديد.

اگر خاتمی آمد و هشت سال آبروی حکومت شد، از خود گذشت و شما بدمعامله ای با او و ملتی که او را برگزيد کرديد. شما در مورد خاتمی اشتباه کرديد، او می دانست که بنياد اين دينی که شما بخاطر نادانی تان و ناتوانی تان در درک جهان و مفهوم زندگی داريد، جز به فروپاشی اين حکومت نمی انجامد. جوانی عوام وعوامفريب و دروغگوی را که سرمايه دين و دولت به باد داد، به هاشمی که خيرخواه شما بود، ترجيح داديد و اين اشتباه بزرگ شما بود. هاشمی زودتر از همه فهميده بود که نظام جمهوری اسلامی بايد نظامی منطقی و عاقل باشد و راه را هم می دانست، می دانست که جز نظمی در اقتصاد و رابطه ای درست با جهان و ملايمت در برابر مردم اهل تسامح و تساهل ايران، راهی برای بقای کشور نيست. نشستيد و از سر حسادت و تنگ نظری به او و خاتمی که می توانستند و شما نمی توانستيد، شاهد شديد که مردانی که برای ساختن ايران تلاش کرده بودند، مخفی و علنی به سخره گرفته شوند و حتی هاشمی که سالها بار بی لياقتی شما را به دوش کشيده بود چنان شود که دخترش را به دادگاه بکشند، پسرش را آواره کنند، عروس اش را بزنند و خودش را بدنام کنند و برای پنهان کردن ناتوانی تان در اداره مملکت ، عقده ای های مواجب بگير را به جان شريف ترين و زحمتکش ترين مردمان اين ديار انداختيد. اشتباه ديگرتان همين بود. با اين کار هم هاشمی را از دست داديد و هم خيل عظيم دوستداران او را در تمام ساختار بوروکراسی و تکنوکراسی کشور.

باز اشتباه کرديد که يک مشت لجاره وطن فروش مثل نقدی و طائب و يک مشت دايناسور عصر يخبندان دوم زمين شناسی، مثل جنتی و نوری همدانی و خزعلی را با پول گمارديد تا رای رجال هايی چون کروبی و هاشمی را به حساب احمدی نژاد بريزند و نودولتان بشوند رئيس دولت و مثلاً نماينده ی جمهورِ مردم. می دانستيد اين تهمتی است به ميليونها ايرانی که اين مردک نماينده شان باشد. اشتباه بزرگتر و عظيم خود را وقتی کرديد که پاک دست ترين مرد اين سی سال را، داناترين و مومن ترين و هنرفهم ترين و مديرترين کسی که از هراس حسادت و بخل شما گوشه ای نشسته بود و بيست سال هر چه دوستان خودتان خواستند او را نامزد انتخابات کنند، ميرحسين موسوی عزيز تن نداده بود، با قصد قبلی، تقلب، کودتا، آگاهانه و عامدانه کنار زديد، فقط بخاطر اينکه فکر می کرديد احمدی نژاد نوکر شما می ماند و نوکر شما نبايد در مقابل کسی که سر در برابرتان خم نکرد، کم بياورد. گفتيد نوشتند که رئيس جمهور شود.

بهترين زنان و مردان اين کشور را که برای حفظ مصلحت ايران پشت سر موسوی نشان سبز مقدس کشور را بر دست و بازو داشتند، زديد و کشتيد و به محبس افکنديد، و به دروغ يک ارتش را پول داديد تا تمام حکومت را تسخير کند که همين جوانک نادان را بر کرسی رياست نگه دارد. اين اشتباه ديگر شما بود. در اين اشتباه حتی خود احمدی نژاد هم از شما کمتر مقصر بود. هر چه بلا از او می کشيد، ناشی از عمل خودکرده بی تدبير شماست. همه اين اشتباه ها را کرديد و خود را بی آينده و مردمان را بی آبرو و دين را بی منزلت و جوانان را نااميد و ايران عزيز را روز به روز به پرتگاه سقوط نزديک تر و نزديک تر کرديد. هيچ کس در تاريخ ايران اين چنين که شما اشتباه کرديد اشتباه نکرد. رضا شاه، که رحمت خدای براو باد، وقتی فهميد ديگر جای ماندن ندارد، رفت، با پای خودش رفت و در غربت مرد. محمدرضا شاه که خدايش بيامرزد، وقتی اشتباه کرد و به موقع به مردم آزادی نداد و در غرور خويش غرق شد، وقتی دانست که اشتباه کرده است، چمدانش را بست و رفت. رفت قبل از اينکه همه ارتش هزاران نفر را به خاک و خون بکشند چون می دانست کشوری که با خون حفظ شود، کشور نيست. آيت الله خمينی وقتی فهميد که اصرارش برای ادامه جنگ فقط به کشتن جوانان مردم منجر شده است، جام زهر را سرکشيد و صلح کرد. اگرچه تمام آنان اشتباه کردند، اما وقتی فهميدند اشتباه کرده اند، مردم و کشور را قربانی نکردند. شما چه اصراری داريد که ايران را از روی نقشه جهان محو کنيد؟ چه دشمنی با اين ملت داريد؟ آيا اين ملت چون شما را دوست ندارد، بايد حقير و فقير و معتاد و فاسد و بيمار و مسموم و بی منزلت شود؟ آيا اين کشور چون اندازه اش از شما بزرگتر است، بايد نابود شود چون شما نمی خواهيد برويد؟

چند ماه قبل خاتمی عزيز آخرين فرصت را هم به شما پيشنهاد کرد، می دانم که نمی خواست و از سر خيرخواهی چنين کرد، از خود گذشت تا ايران بماند. موسوی آمده بود تا جلوی اين حقارت و ذلت را بگيرد، کروبی عزيز آمده بود تا نگذارد ايران ويران تر از اين که کرديد شود. هاشمی در نماز جمعه مصلحت اين نظام را و مصلحت ايران را گفت و نکرديد. همه اينها اشتباهات تان را گفتند و خدای را شکر می گذارم که به دو سال نکشيد که همين " نزديک ترين يار" تان خار چشم تان شد. مگر نمی گفتيد اين بهترين دولت تاريخ پس از انقلاب است؟ چه شد که اين همه فساد و بی کفايتی در اين دوره بروز کرد؟ مگر نمی گفتيد اين دولت محبوب همه جهان اسلام است؟ چه شد که همه جهان اسلام دشمن تان شد، هم مردم اش و هم دولتهايشان. يک دولت سراغ نداريد که بدون گرفتن مواجب و پول ملت از شما طرفداری کند. يک هنرمند و سياستمدار و انسان شريف با نام و نشان سراغ نداريد که بدون جيره و مواجب و مقام و پست کلمه ای در نعت شما بگويد. نمی بينيد که به محض اينکه برادرم نوری زاد اعلام کرد که برای شما نامه بنويسند، نامه ها نوشته شد که هر کدامش گوهری است از پختگی و مصلحت انديشی و شهامت و درايت و دانايی. نادانان را بر کار گمارده ايد و هر که اهل درک و فهم است يا به زندان انداختيد يا در خانه حصر کرديد. تاريخ جهان را مثال نمی زنم، تاريخ اسلام را بخوانيد، ببينيد که کار شما با دشمنان پيامبر و ائمه شبيه است يا به کار ائمه و پيامبر؟ حصر کردن مردمان مصلح را کدام امامی دستور داد؟ خودتان را در آئينه ببينيد که گذشت زمان از اشتباهات بی پايان شما ديکتاتوری ساخته که حالا در جمع نزديک ترين يارتان هم مردم شعار بت شکنی می دهند. حتما نمی خواهيد بگوئيد که بت زمانه هاشمی رفسنجانی است که ديگر حتی پايگاه مجازی اش را هم حکومت تان توقيف می کند، وجود حقيقی اش که مدتهاست انکار شده. و آخرين و بزرگترين اشتباه تان اين بود که وقتی يقين کرديد نزديک ترين مرد سياست امروز به شما يعنی محمود احمدی نژاد، عامل مهم فساد و تباهی است، او را برکنار نکرديد. نه برای حفظ ايران، برای حفظ خودتان. رهبری که مصلحت خودش را هم تشخيص ندهد چه با مردمش خواهد کرد؟

جناب آقای خامنه ای!

می دانم که در خانه کاسه چه کنم در دست گرفتيد و می دانيد که خود کرده را تدبير نيست و حتی دشمنی نمی يابيد که به اشاره انگشت سگهای وحشی تان را به جانش بياندازيد. مير ما دو سال قبل گفته بود به ملتش که مراقب خود باشيد که وقتی ديکتاتورها می خواهند بروند خانه و کاشانه شما را به آتش نکشند. مردم ما بارها شاهد اين روزها بوده اند، تاريخ شان آموخته که ديکتاتور وقتی می رود، می خواهد همه جا را بسوزاند و برود. نهم دی تان هم آمد و حتی تلويزيون و رسانه های فرمايشی تان ده عکس و دو دقيقه تصوير نداشتند که مردمان طرفدار شما را نشان بدهند. اين انتخابات، بدون مردم، در سکوت، تصويری از رفتن مردی است که نخواست شرافتمندانه برود. مثل بيماری سرطانی که همه خبر مرگ زودرس او را شنيده اند، مردم منتظر نشسته اند تا برويد. متاسفم که راهی برای بازگشت شرافتمندانه باقی نگذاشتيد، حداقل زودتر برويد و بگذاريد مردم بيش از اين از حضورتان در رنج  نيافتند.

ابراهيم نبوی، دوازدهم دی ماه ۱۳۹۰

 
 


  "ديگران و کسانی را هم که از اوضاع و احول اطلاع ندارند، بايد آگاه کرد و حتی اگر کسی از دوستان و منسوبين يا هر کس ديگری با ستمگران همراهی می‏کند، بايد با زبان نرم او را از عقوبت کارش آگاه کرد. به آن‏ها بگوييم که اين سنت الهی و سنت تاريخ است که روزگاری نه ظلم می‏ماند و نه ظالم و ستمگر، فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا "


خبرنگاران سبز/جامعه:
آيت‏ الله صانعی در ديدار جمعی از دانشجويان دانشگاه های تهران و کرج، با بيان اينکه "سکوت و رضايت در برابر ظلم و ستم، سبب شراکت انسان در ظلم می شود"، تاکيد کرد اين سنت الهی و سنت تاريخ است که نه ظلم می‏ماند و نه ظالم، و ان شاء الله روزی فرا خواهد رسيد که اسلام راستين حاکم خواهد شد.


به گزارش پايگاه اطلاع رسانی آيت الله صانعی تاکيد کرد: "در آن روز لرزه بر اندام ستمگران خواهد افتاد و آنها هيچ راه چاره‏ای در مقابل اراده ملت‏ها نخواهند داشت و روشن است که ملت‏ها با آن‏ها چه خواهند کرد."


آيت‏ الله العظمی صانعی تنفر ملت‏ها از ظلم ظالمان را نشانه آگاهی و بيداری آن‏ها توصيف کرد و افزود: "خدا را شاکريم که اعتقاد ما و شما عزيزان هنوز که هنوز است، با اين همه ظلمی که به نام اسلام به ملت ها می‏شود، پابرجاست."


اين مرجع منتقد حکومت، سکوت و رضايت در برابر ظلم و ستم را سبب شراکت انسان در ظلم توصيف کرد و گفت: " کسی که مستقيماً به ظلم و ظالم کمک می‏کند، در گناه آن شريک است و همچنين فرد سومی که در مقابل ظلمی که به ديگران می‏شود، سکوت کند، و راضی به آن باشد هر سه به طور مساوی در ظلم و عقاب آن شريکند. از امام سجادروايت شده که می‏ فرمايند: اگر در مشرق عالم، کسی را بکشند و در مغرب، کسی به آن قتل راضی باشد، مثل آن قاتل در گناه قتل شريک است."


اين مرجع حامی جنبش سبز، مخالفت با اعمال و کردار ظالمان و کسانی که حقوق ملت ها و حقوق اسلام را پايمال می‏کنند يک وظيفه عنوان کرد و افزود: "ديگران و کسانی را هم که از اوضاع و احول اطلاع ندارند، بايد آگاه کرد و حتی اگر کسی از دوستان و منسوبين يا هر کس ديگری با ستمگران همراهی می‏کند، بايد با زبان نرم او را از عقوبت کارش آگاه کرد. به آن‏ها بگوييم که اين سنت الهی و سنت تاريخ است که روزگاری نه ظلم می‏ماند و نه ظالم و ستمگر، فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا "


آيت الله صانعی در ادامه با بيان اقسام ظلم، ظلم به اسلام، علم و دانش و فضيلت و تقوا را بزرگ‏ترين ظلم‏ها عنوان کردند و افزودند: "ظلم به مراکز علمی ازجمله حوزه‏ ها و دانشگاه‏ ها اين است که عشق به تحصيل و تحقيق در اين مراکز کم شود، حوزه‏ های علميه‏ ای را که روزگاری دارای قدرت علمی زيادی بودند، اگر با برخی دخالت‏ها دچار سطحی‏ نگری و ظاهرگرايی گردند، اين ظلم به حوزه است. اخراج اساتيد دانشگاه‏ها و ايجاد مانع برای تحصيل دانشجويان، ظلم به دانشگاه است همان‏گونه که عدم‏ استفاده از اساتيد بزرگ دانشگاه هم ظلم و ستم به دانشگاه است."


اين مرجع تقليد، رشد ناهنجاری‏ های اجتماعی در سطح جامعه را ظلم و ستم به فضيلت و تقوا دانستند و افزودند: "متأسفانه روز به‏ روز شاهد افزايش روحيه تملق، تهمت، دورغ و... هستيم که منشاء زياد شدن مفاسد اخلاقی و ناهنجاری‏های اجتماعی در جامعه بوده و هست."


وی با اشاره به سياست مزورانه ستمگران در پيشبرد اهدافشان تاکيد کرد: "بسياری از جنايت‏کاران، متملقان و دروغ‏گويان علناً از جنايت و دروغ بدگويی می‏کنند و ديگران را به خوبی و فاصله گرفتن از بدی‏ها سفارش می‏کنند، اما مقصودشان اين است و اين‏گونه القا می‏کنند که فقط ما خوبيم و شما همگی بد هستيد و در شرق و غرب عالم که بگرديد، همگی جنايت‏کارند جز ما!"
آيت‏ الله صانعی در پايان خاطرنشان ساخت: "در حال حاضر، افراد دلسوز و معتقدی هستند که از راه‏های مختلف مطالبی را متذکر می‏شوند؛ آن‏ها نه غرضی دارند و نه دنبال پست و مقام هستند، لذا مسئولان هم بايد به خيرخواهی اين عده برای پيشرفت کشور توجه داشته باشند." 



 
 


خبرنگاران سبز/اخبار رهبران جنبش سبز:
ميرحسين موسوی به همراه همسرش زهرا رهنورد با فرزندان خود ديدار کرد.شنبه گذشته فرزندان مير حسين موسوی با پدر و مادرشان ديدار و ساعتی را با آنها به گفتگو نشستند. اين ديدار که در سايه ی حضور مامورين امنيتی صورت گرفته بود، سبب شد تا فرزندان ميرحسين موسوی با ديدن والدين خود خاطرشان تا حدودی نسبت به سلامت پدر و مادرشان آسوده شود. در اين ديدار دختران ميرحسين به همراه همسران شان در منزل پدری حضور يافته بودند. ۳۲۲ روز از حصر میرحسین و دکتر رهنورد گذشت.در این مدت حکومت فرزندان و خانواده میرحسین را محدود به ملاقات امنیتی و اندک محدود کرد.
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی که بيش از ده ماه از حصر خانگی آنها ميگذرد، همچنان تحت تدابير شديد امنيتی نگهداری می شوند، و از هرگونه ارتباطی نيز طی اين مدت محروم بوده اند. رهبران در حصر جنبش سبز طی دوران حصر خانگی شان تنها چند نوبت آن هم تحت تدابير ويژه امنيتی با فرزندان خود ديدار هايی کوتاه را داشته اند که حتی در اين ملاقات ها نيز گفتگويی بين آنها نيز کنترل شده و در چارچوب مشخص شده از سوی مامورين امنيتی صورت گرفته است.

طی ده ماه به گزارش چمران نیوز، حصر خانگی بارها و بارها اين دو عزيز سعی کرده اند که با پيام های مختلف در ديدارها و با بيان های متفاوت از ايستادگی شان در برابر خواسته های مطرح شده از سوی سران ارشد نظام  بگويند. و به صراحت نيز اذعان داشته اند که يک قدم از مواضع شان عقب نخواهند نشست و بر سر عهدی که با مردم بسته اند ايستاه اند و خواهند ماند.

 
 

راهی که آغاز شده ممکن است به شکسته شدن هنجارهای سياسی و حتی هنجارهای اجتماعی و اخلاقی بينجامد که خسارتی جبران‌ناپذير است و برای پيش‌گيری از آن بايد بی‌درنگ اقدام نمود. استاد اساتيد شما مرحوم آيت‌الله العظمی بروجردی می‌فرمود: «مرد آن است که از حرفش برگردد»
خبرنگاران سبز/ سیاست:
احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری دومین نامه خود را به علی خامنه‌ای نوشت. نامه قبلی وی در اسفندماه هشتاد و نه نوشته شد و بی پاسخ ماند. احمد منتظری در نامه جدید خود با یادآوری این‌که آیت‌الله فقید، حسینعلی منتظری استاد علی خامنه‌ای بوده، به ذکر خاطره‌ای از وی و همچنین به نقل قولی از آیت‌الله العظمی بروجردی پرداخته است. متن نامه احمد منتظری به این شرح است:

باسمه تعالی

حضرت آيت الله آقای خامنه‌ای رهبر محترم جمهوری اسلامی ايران

پس از عرض سلام؛ با اين‌که نامه قبلی اين‌جانب به جنابعالی در تاريخ ۷/۱۲/۱۳۸۹ بی‌جواب ماند، ولی بر حسب وظيفه شرعی و ملّی لازم می‌دانم نکاتی را به استحضار برسانم:

وضعيت تحوّل خاورميانه و خطراتی که کشور عزيزمان را تهديد می‌کند بر جنابعالی پوشيده نيست و لابد بر اين باور نيستيد که ايران در اين امور استثناء است.

تجربه‌ای که از رژيم گذشته و هم اکنون در ايران و ساير کشورها، با هزينه‌های فراوان مادی و معنوی به جای مانده اين است که فشار، زندان، حصر و تبعيد منتقدان نمی‌تواند مانع حرکت مردم گردد. قبول داريد که تجربه دوباره اين موارد برخلاف درايت و عقلانيت است. و حتماً به ياد داريد که در سال ۱۳۵۷ در تبعيدگاه جيرفت وقتی اخبار ساعت ۱۴ راديو اعلام کرد که سينما رکس آبادان آتش گرفت و تعدادی از هم‌وطنان در آتش سوختند يکی از علمای بزرگوار تبعيدی با نا‌اميدی گفت: «ديگر تمام شد»؛ دقيقا يادم هست که جنابعالی بلافاصله فرموديد: «چی تمام شد؟ تازه شروع شد». و همان شد که شما گفتيد، يعنی فشار زيادتر بر مردم باعث مقاومت بيشتر آنان گرديد و شش ماه بعد نتيجه داد. امام علی(ع) خطاب به حاکم فارس می‌فرمايد: «الحيف يدعو الی السيف»؛ فشار و ستم، مردم را دست به شمشير می‌کند.

چندی است که لحن نامه‌های سرگشاده ارسالی برای شما تند و تندتر شده است. راهی که آغاز شده ممکن است به شکسته شدن هنجارهای سياسی و حتی هنجارهای اجتماعی و اخلاقی بينجامد که خسارتی جبران‌ناپذير است و برای پيش‌گيری از آن بايد بی‌درنگ اقدام نمود. فرياد زدن کسی که مورد ظلم قرار گرفته بسيار طبيعی است، «لا‌یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ»؛ بايد با علت مبارزه کرد تا مسائل به شکل اساسی حل گردد. جنابعالی اگر نويسندگان نامه‌ها را دوست خود می‌دانيد به آنان اعتماد کنيد و درصدد اصلاح برآييد که امام صادق(ع) فرمود: «احبّ اخوانی الیّ من اهدی عيوبی الیّ»؛ و اگر آنان را دشمن می‌دانيد بهترين روش، خلع سلاح دشمن است. اشکالاتی را که مطرح می‌کنند رفع نماييد تا آنان نتوانند مطرح کنند؛ از زندانيان بی‌گناه می‌گويند، آزادشان کنيد. از خفقان می‌گويند، آزادی بيان را رسماً اعلام و بر آن تأکيد نموده و به آن ملتزم باشيد. از سخت‌گيری نسبت به مخالفان سياسی می‌گويند، احزاب و فعاليت حزبی را آزاد نماييد. چرا بايد فعاليت احزابی مثل نهضت آزادی، مجاهدين انقلاب و حزب مشارکت ممنوع باشد؟ آزادی فعاليت آنان موجب آبروی نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. اين احزاب آيينه‌اند، چهره خود و نظام را می‌توانيد در آن ببينيد؛ اين حداقل انتظار از جنابعالی است. نجات نظام از فروپاشی و حفظ کشور عزيزمان ايران از ويرانی و تجزيه، بيش از همه، وظيفه شماست؛ با اين اقدامات شما می‌توانيد رهبران ديگر کشورها را نيز به مسيری درست هدايت کنيد.

مردم شريف ايران بسيار نجيب و قدرشناس‌اند. آزاد نمودن زندانيان سياسی، دلجويی و عذرخواهی از آنان و جبران خسارات وارده، باعث سوء استفاده نخواهد شد بلکه کم‌هزينه ترين راه خروج از بحران است. جابجايی مسئولين افراطی، خشن و هتاک با افرادی معتدل، متدين و عاقل می‌تواند تکميل کننده اين تصميم تاريخی باشد. بسياری از زندانيان سياسی که اکنون دربند می‌باشند اشخاص شريفی هستند که موارد اتهام آنان از مصاديق بارز امر به معروف و نهی از منکر است؛ شايسته نيست که انجام وظيفه شرعی در نظام اسلامی مصداق جرم باشد. استاد اساتيد شما مرحوم آيت‌الله العظمی بروجردی می‌فرمود: «مرد آن است که از حرفش برگردد»؛ اکنون که ابتکار عمل با شماست بياييد در مسير حرکت نظام تجديد نظر کنيد و روح اميد را در مردم بدميد. صلح و صفايی که در بين مردم و به خصوص در ميان خانواده‌ها بر اثر اين اقدام شما به وجود خواهد آمد، در تاريخ برای جنابعالی يادگاری ارزشمند و فراموش نشدنی ايجاد خواهد کرد و آثار مادی و معنوی آن در نسل‌های آينده هم باقی خواهد ماند. افتخار نهادينه کردن فرهنگ گذشت و آشتی به جای فرهنگ قهر و انتقام را می‌توانيد به نام خود ثبت کنيد؛ پيامبر اکرم(ص) فرمود: «من سنّ سنّه حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها الی يوم القيامة».

استاد من و شما، مرحوم آيت‌الله العظمی منتظری، هميشه اميدوار بودند که با يک تحوّل ناگهانی، مسئولين نظام جمهوری اسلامی منقلب شوند و راه ملاطفت و مدارا با مردم را پيش گيرند؛ وقتی اين اميد را مطرح می‌کردند بعضی می‌گفتند: «تا حال کدام حاکمی تغيير روش داده است که شما چنين انتظاری داريد؟» ايشان می‌فرمود: «اين آقايان يعنی متدين‌اند، بعضی‌هايشان اهل نماز شب هستند.»

اميدوارم اين اميد ايشان، که آرزوی بسياری از دوستان کشور و نظام است، جامه عمل بپوشد.

والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته.

۱۳۹۰/۱۰/۱۴

احمد منتظری

 
 


در مورد سايت آقای هاشمی رفسنجانی بايد اين نکته را اعلام کنم که اين سايت به اسم آقای محسن هاشمی به ثبت رسيده است و باو جود اعلام کارگروه تعيين مصاديق مجرمانه آقای هاشمی اين سايت را در سامانه مخصوص ثبت نکرده است. به صورت رسمی در مهر‌ماه کارگروه مطلبی را به گردانندگان سايت اعلام کرده بود که آنها هم مصداق مجرمانه را از سايت خود حذف کرده‌اند اما بار ديگر در چهارم آبان‌ماه مصاديق مجرمانه ديگری در اين سايت قرار داده شد. بار دوم نيز به اين مجموعه تذکر داده شد تا نهايتا در برج ۹ تذکر سوم داده شد اما اين بار ديگر مسئولين سايت هيچ توجهی به تذکر نکرد.
خبرنگاران سبز/جامعه:
گویا هاراگيری از هاشمی رفسنجانی تمامی ندارد. از حمله به فرزندان تا حذف نام و تصوير وی از رسانه ميلی و کتوب دروس راهنمايی تا برکناری از رياست خبرگان و اين آخری مسدود و فيلتر کردن پايگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی که تنها بلندگوی رئيس مجمع تشخيص مصلح نظام محسوب ميشد از جمله اقدامات تلافه جويانه اقتدارگرايان است که با تاييد محسن اژه ای دادستان کل، مطالب آن به عنوان مصداق جرم شناخته شد.دادستان کل کشور گفت: مواردی در سايت هاشمی رفسنجانی وجود داشت که طبق قانون بررسی سايتها از مصاديق مجرمانه محسوب می شد.

حال به اینها مصادره گذرنامه های خانواده مهدی هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر از اعضای خاندان هاشمی که پس از ورود به فرودگاه امام، با حکم قاضی ازآنها گرفته شد را نیز اضافه کنید. این افراد از امارات متحده به سمت ایران پرواز کرده بودند که به محض ورود به فرودگاه 

سخنگوی قوه قضائيه در نشست خبری خود درباره فيلتر شدن سايت هاشمی رفسنجانی گفت: در سال ۸۸ قانون بررسی سايت‌ها تصويب شد که اين قانون از مردادماه همان سال لازم‌الجرا شد. در ذيل اين قانون يک کارگروه پيش‌بينی شد که براساس ماده ۲۱، ۲۲ و ۲۳ آن وظايفی به عهده اين کارگروه نهاده شد که يکی از اين وظايف تعيين مصاديق مجرمانه بود.
غلامجسين محسنی اژه ای گفت: مبنای کار اين کارگروه قوانين لازم‌الاجرا مانند قانون مطبوعات، قانون انتخابات و ساير قوانينی بود که بايد به آن عمل می‌شد.

محسنی‌اژه‌ای با اشاره به اينکه ۶ وزير يا نمايندگان آنها شامل وزير اطلاعات، وزير آموزش و پرورش، وزير علوم، وزير ارتباطات، وزير فرهنگ و وزير دادگستری به عنوان نمايندگان دولت و همچنين رئيس يا نمايندگان سازمان تبليغات، صدا و سيما، شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنين دادستان کل کشور در کارگروه فيلترينگ حضور دارند گفت: چنانچه پس از پالايش يک سايت از سوی صاحب سايت شکايتی شود اين شکايت در همين کارگروه رسيدگی و نتيجه آن به مهمان اعلام می‌شود.

وی گفت: در مورد سايت آقای هاشمی رفسنجانی بايد اين نکته را اعلام کنم که اين سايت به اسم آقای محسن هاشمی به ثبت رسيده است و باو جود اعلام کارگروه تعيين مصاديق مجرمانه آقای هاشمی اين سايت را در سامانه مخصوص ثبت نکرده است. به صورت رسمی در مهر‌ماه کارگروه مطلبی را به گردانندگان سايت اعلام کرده بود که آنها هم مصداق مجرمانه را از سايت خود حذف کرده‌اند اما بار ديگر در چهارم آبان‌ماه مصاديق مجرمانه ديگری در اين سايت قرار داده شد. بار دوم نيز به اين مجموعه تذکر داده شد تا نهايتا در برج ۹ تذکر سوم داده شد اما اين بار ديگر مسئولين سايت هيچ توجهی به تذکر نکرد.

محسنی‌اژه‌ای گفت: با توجه به عدم توجه مسئوليت سايت به حذف مصاديق مجرمانه کارگروه در ۷ دی‌ماه اين سايت را پالايش کرد که البته شنيده‌ام در روز ۱۱ همين ماه نامه اعتراضی از سوی مسئولان سايت به کارگروه رسيده که هنوز متن آن را نديده‌ام. در سايت آقای هاشمی خاطرات ايشان نقض شده است که البته فقط اين خاطرات نيست و مطالب ديگر نيز در اين سايت قرار داده شده است که متأسفانه برخی از آنها مصداق مجرمانه دارد.

محسنی‌اژه‌ای در پاسخ به اين سؤال که گفته می‌شود به دليل انتشار متن خطبه‌های آخرين نمازجمعه هاشمی رفسنجانی اين سايت فيلتر شده است گفت: فقط اين يک مورد نبوده بلکه موارد ديگر هم به استناد قانون به صورت رسمی به اين افراد اعلام شده است.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته