-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 10/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شراره سعیدی/ رادیو کوچه

آیا جمهوری اسلامی به فلسطییان و الفتح مدیون است؟ «جلال‌الدین فارسی» مدعی‌ست که نخستین رابط میان آیت‌اله‌ خمینی و فلسطینیان و به حکم او نماینده جنبش ایران در الفتح بوده و سال‌ها با فلسطینی‌ها زیسته و در نهایت با عرفات نیز به ایران بازگشته است، مرور خاطرات جلال‌الدین فارسی از نقش الفتح در پیروزی انقلاب ایران حکایت دارد، روایتی که اگر درست باشد از دین جمهوری اسلامی به فتح خبر می‌دهد. او می‌گوید:

«عرفات و فلسطینی‌ها سال‌ها جنبش ایران و رژیم سلطنت را زیر نظر داشتند و در روند مبارزات قبل از پیروزی انقلاب هم‌راه مبارزان ایرانی بودند. سفر بنده به لبنان و سوریه برای استفاده از امکانات الفتح جهت براندازی رژیم سلطنت بود و مقدمات این امر در داخل کشور مهیا شده بود. شهید اسداله لاجوردی در داخل کشور هماهنگی‌ها را انجام می‌داد. هم‌چنین روحانیونی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی و خصوصن شهید باهنر در جریان کامل امور بودند. حرکت از سال ۴۷ شروع شده بود.

آن موقع به علت فعالیت‌های سیاسی خود ممنوع‌الخروج شده بودم لذا به دنبال راهی می‌گشتم که از کشور خارج شوم. من قبل از قیام علما نزدیک 2 سال و نیم در زندان قزل قلعه زندانی بودم. در سال 41 از زندان آزاد شدم. من قبل از آن‌که با امام راحل آشنا شوم در مسیر مبارزات بودم. در سفر اول خود قصد ارتباط با جمهوری متحد عرب آن زمان که مرکب از مصر و سوریه بود را داشتم تا با کمک آنان رژیم پهلوی را ساقط کنیم. مرحوم مهندس بازرگان و عزت‌اله سحابی در جریان سفر اول بودند. لذا بنده با توجه به هم‌کاری خود با گروه‌های مختلف خصوصن در مؤتلفه اسلامی و نهضت آزادی و جریان امام راحل فرد شناخته‌شده‌ای در روند مبارزات بودم. آقای خلیلی که از اعضای موثر موتلفه بوده و نسبت فامیلی نیز با آقای هاشمی داشتند، متعهد شدند مبالغی را در اختیار بنده بگذارند تا مبارزان ایرانی را تحت تعلیم الفتح قرار دهم.

و همان‌جا با عرفات آشنا شدم، البته بیش‌تر با ابوجهاد به عنوان فرمان‌ده کل نیروهای مسلح الفتح و مسوول اقلیم لبنان در سازمان الفتح به نام «صخر» ارتباط داشتم. هنگامی که امام راحل مرتبن اعلامیه در حمایت از ملت فلسطین می‌دادند ارتباط یاسر عرفات و ابوجهاد با حضرت امام در نجف نیز صمیمی شد. آنان نامه‌ای از امام را به هم‌راه داشتند و درخواست کردند و درخواست ملاقات با ایشان را از طریق من داشتند. حضرت امام هم‌چنین نامه‌ای را بعد از اخراج ایشان از عراق به من نوشته و از من پرسیدند که به نظر تو من به کجا بروم؟ و من لبنان و سوریه را به ایشان پیشنهاد دادم. البته بعد از پیروزی انقلاب ایشان توصیه دیگران برای سفر را تکذیب کردند گویا ایشان این نامه‌نگاری را فراموش کرده بودند. ایشان مجددن پیغام دادند که من به لبنان نخواهم رفت چرا که معذوراتی هست. بنده فکر کنم ایشان به علت شکاف‌های عمیق جامعه لبنان و دسته‌بندی‌های موجود و فعالیت صدر و مجلس شیعی که به واسطه آقای خویی بودند صلاح ندانستند که به لبنان سفر کنند. چرا که به واسطه فعالیت نزدیکان فکری آقای خویی در بین شیعیان لبنان خمینی محبوبیت چندانی در بین شیعیان آن دیار نداشت. همین مرحوم علامه فضل‌اله نیز یکی از مقلدین اصلی آیت‌اله‌ خویی به حساب می‌آمدند. هنگامی که نهضت و جنبش در داخل ایران اوج گرفت و دولت عراق، آیت‌اله‌ خمینی را اخراج کرد، فعالیت‌های عرفات تشدید شد و رابط ایشان سیدی سیاست‌مدار به نام سیدهانی‌فر بود.

سیدهانی‌ فحص نماینده عرفات در بین کل شیعیان لبنان و یکی از مشاوران اصلی عرفات به من گفت: «عرفات خواهان دیدار با شما است». عرفات در آن دیدار بسیار گرم و صمیمی بود چرا که می‌دانست نزدیک 8 سال با الفتح در تماس هستم و جای‌گاه خاصی در محضر امام دارم. اصلن امکانات چاپ‌خانه الفتح در دست من بود و کتاب تسلط بر قوه مجریه در بهار 57 در چاپ‌خانه الفتح منتشر شد. به هر حال پس از حرکت امام به سوی پاریس عرفات از من خواست که چگونه تمام امکانات نظامی خود را در اختیار امام خمینی قرار دهم. در آن جلسه آقای هانی ‌فحص که هم‌اکنون نیز در جنوب لبنان مشغول به زندگی هست حاضر بود، از عرفات خواستم تا درخواست و پیشنهاد خود را مکتوب کند تا ما آن را نزد حضرت امام ببریم. در همین فواصل افراد زیادی از راه اروپا با رجوع به من خواستار گذراندن دوره آموزش نظامی بودند. البته شهید محمد منتظری هم در این راستا مستقلن فعال بود البته بیش‌تر افراد آن‌ها نجف‌آبادی‌ها بودند. در سوی دیگر محمد غرضی نیز هم‌راه با علی جنتی در سوریه مشغول به آموزش بودند. هیأت عرفات به هم‌راه ابوجهاد و من به پاریس نزد امام رفتیم البته یک جاسوس حکومت اردن نیز به هم‌راه ما بود که ما بعدها این موضوع را فهمیدیم، البته از همان ابتدا برخورد و نحوه نشستن وی در مقابل امام اهانت‌آمیز بود. امام مرا خواست و گفت با امکانات الفتح چه می‌خواهید بکنید؟ من فعالان نظامی را ابتدا توصیف کردم و امکانات زیاد الفتح را نیز برای ایشان تشریح کردم و به ایشان عرض کردم که جناب‌عالی شورایی را مشخص کنید که مهندس غرضی، محمد منتظری و هر که را که صلاح می‌دانید مشخص کنید و من نیز به آن‌ها کمک خواهم کرد. امام فرمودند که «من به شما اعتماد دارم» بنابراین قرار شد که من تمام گروه‌ها را متحد کنم ایشان هم تنها یک سطر نوشتند که در صحیفه نور موجود است.

در متن پیام آمده است: «جناب آقای ابوجهاد این‌جانب آقای جلال‌الدین فارسی را برای آن امر تعیین نمودم.» این نوع نگارش هم به علت ذکاوت امام از بابت پیش‌بینی افتادن این پیام به دست ساواک بود. من مجددن پرواز کردم و در لبنان اعلام کردم هرکس می‌خواهد مبارزه انجام دهد باید با امام خمینی به واسطه من بیعت کند همان‌طور که مردم با نمایندگان رسول‌اله به نیابت بیعت می‌کردند. شهید محمدصالح حسینی اولین فرد بیعت‌کننده بود، ایشان بعدها در ماجراهای خرید سلاح به نمایندگی آقای رفیق‌دوست به دست عوامل مزدور بعثی در الفتح به شهادت رسیدند. پس با محمد منتظری و مهندس غرضی نیز بیعت کردیم، در شب پیروزی انقلاب، دولت لیبی از کمک الفتح به انقلابیون ایران مطلع شد، لازم به تذکر است که مهم‌ترین حامی الفتح و تامین‌کننده سلاح و بودجه جنگ‌های داخلی دولت قذافی بود، به هر حال لیبی به واسطه مدیر روزنامه سفیر پیغام داد که دولت لیبی از شما دعوت می‌کند. من به هم‌راه شهید محمدصالح حسینی به لیبی سفر کردیم که آن‌جا نیز اتفاقات جالبی رخ داد. ما در چادر قذافی در 400 کیلومتری طرابلس بودیم که خود قذافی گفت هم‌اکنون عبدالسلام جلود به من اطلاع داد که انقلاب پیروز شد. ما بلافاصله به بیروت بازگشتیم که همان‌جا اولین فرزندم متولد شد، سفارت را تحویل گرفته بعد از اندکی یاسر عرفات به من خبر داد که من می‌خواهم به ایران سفر کنم.

این درخواست به دلیل این‌که من نماینده تام‌الاختیار امام در سازمان الفتح و آزادی‌بخش فلسطین بودم ارایه شد، بنابراین ما هم‌راه عرفات مستقیم به مدرسه‌ای که امام در آن ساکن بودند رفتیم، البته من شب به منزل رجایی رفتم. ما 28 بهمن که با هواپیما به سمت تهران پرواز می‌کردیم در فضای ایران دسته‌ای از هواپیماهای فانتوم به استقبال آمدند، ابتدا نگران شدیم ولی بعد که با خلبانان هواپیما تماس رادیویی برقرار شد نگرانی‌مان تبدیل به شادی شد. عرفات در آن‌جا گفت: «تا به حال فانتوم برای کوبیدن اردوگاه‌ها و پای‌گاه‌های ما می‌آمد. این اولین باری است که فانتوم به حمایت ما برمی‌خیزد.» و شایعه خروج مقدار زیادی طلا و سرمایه از ایران همش دروغ است، او اصلن نیاز نداشت. قبل از این‌که قیام شروع و همه‌گیر شود الفتحی‌ها به من گفتند شاه ایران در نشست الجزایر بعد از تخریب مسجد‌الاقصی مبلغ زیادی را به سازمان آزادی‌بخش فلسطین پیشنهاد می‌کند اما ما قبول نکردیم، چراکه وی می‌خواست ما را به خود وابسته کند.»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

بر‌ خلاف بسیاری از مدافعین حکومت پهلوی که بر این باورند که رسانه‌های جمعی هم‌چون رادیو «بی‌بی‌سی» در جهت‌ سرنگونی نظام پادشاهی تلاش می‌کرده است، من گمان می‌کنم که آن چیزی که پیش آمد دقیقن برعکس بود و از قضا یکی از مهم‌ترین عوامل پیروزی انقلاب عدم اطلاع‌رسانی درست و ناآگاهی عمومی مردم بود و در این میان هیچ‌کس به اندازه‌ی خود حکومت و شخص «محمدرضا پهلوی» مقصر نبود.

در هفته‌های گذشته و در پی پخش مستند شبکه‌ی خبری «بی‌بی‌سی» درباره‌ی «سید علی‌ خامنه‌ای» شماری از مستندسازان ایرانی از سوی دولت بازداشت و اتهامات سنگینی متوجه آنان شد. یک هفته پس از آن اختلالات پیش آمده در سیستم «وی‌پی‌ان»‌ها در ایران نگرانی‌های بسیاری را برای سانسور و اعمال محدودیت‌های تازه و شدیدتر بر سر راه ارتباط مردم با رسانه‌های آزاد و محدود کردن سیستم اطلاع‌رسانی به‌ وجود آورده است. واقعیت این است که ظاهرن تحلیل‌گران، کارشناسان و مشاوران امنیتی حکومت در وزارت اطلاعات، سپاه و دیگر نهادهای امنیتی جمهوری‌اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که گسترش هر‌چه بیش‌تر این ارتباطات و آگاهی گسترده‌تر مردم، روند سرنگونی آنان را سریع‌تر خواهد کرد. گرچه که این باور بسیاری از اپوزیسیون داخل و خارج از کشور هم هست اما نگارنده بر این باور است که چنین فضایی به نفع هیچ یک از طرفین و مخصوصن نظام جمهوری‌ اسلامی نخواهد بود.

رهبر جمهوری ‌اسلامی با وجود این‌که خود بارها به‌طور آشکار و نهان گفته است که از وقایع انقلاب ‌اسلامی سال 57 درس‌های فراوانی گرفته است، هم‌چنان بر  روش‌هایی پا می‌فشارد که اصرار بر انجام آن‌ها سبب سرنگونی حکومت شاه شد. همه‌ی آن‌هایی که در جریان وقایع انقلاب 57 بودند به خوبی به یاد دارند که در سال‌ آخر حکومت پهلوی و به ویژه در ماه‌های پایانی آن چیزی که از همه بیش‌تر کمر حکومت را شکست تصویر خشن، وحشی و سنگ‌دلانه‌ای بود که از حکومت و ساختار امنیتی آن ساواک در ذهن مردم ایجاد شده بود. چیزهایی که به تایید بسیاری از انقلابیون بخش فراوانی از آن ساخته و پرداخته‌ی رهبران انقلاب و مردم عادی بود. شایعاتی که در مورد کشتارهای چند ده هزار نفری، شکنجه‌های عجیب و غریب از جمله اره‌کردن دست و پای مخالفان حکومت و تجاوز به اقوام نزدیک در برابر چشم زندانیان سیاسی، در جامعه پخش و گسترش می‌یافت ریشه‌ای به جز بسته بودن فضای رسانه‌ای، عدم اجازه‌ی نقد به اپوزیسیون و اطلاع‌رسانی ضعیف به مردم، نداشت. شاید اگر چندین رسانه‌ی آزاد دیگر هم‌چون «بی‌بی‌سی» در فضای آن موقع ایران وجود می‌داشت و اطلاعات واقعی و صحیح در میان مردم گسترش می‌یافت، نمی‌شد آن‌چه که شد. اما متاسفانه آن نفرت فراگیر منجر به این شد که مردم به چیزی کم‌تر از سرنگونی نظام پادشاهی راضی نشوند. همان فضای تیره و تار و رواج دروغ و شایعات بود که حتا پس از پیروزی انقلاب ‌اسلامی نیز دست از سر جامعه بر نداشت و به انتقام‌های وحشت‌ناک از افراد بی‌گناهی انجامید که در حکومت گذشته فقط نقش‌های کوچکی را بر عهده داشتند.

حال پس از سی سال و با اعتراضات و پیش‌آمدهای پس از انتخابات، نظام جمهوری‌ اسلامی حس کرده است که این رسانه‌های آزاد هستند که مخالفت‌ها و دشمنی‌ها با حکومت را رهبری می‌کنند و اختلال و حتا در صورت امکان تعطیلی آن‌ها می‌تواند به ثبات هر‌چه بیش‌تر نظام کمک کند، اما تجربه‌ی انقلاب‌ اسلامی خود گواهی است بر ابطال این مدعا. با بسته شدن فضای اطلاعاتی، کنترل و میدان‌داری حوادث به دست شایعه‌پردازان خواهد افتاد و جریانات از روال عادی خود خارج خواهند شد. در چنین شرایطی تشخیص واقعیت‌ها از تهمت‌ها و شایعات مشکل خواهد بود و امکان برای ایجاد شورش‌های کور به هر بهانه‌ای مهیا خواهد شد و این فضا بیش از آن‌که به نفع حکومت جمهوری ‌اسلامی باشد، به نفع کسانی خواهد بود که از تغییرات دموکراتیک، آرام و بدون خون‌ریزی گریزانند و به چیزی کم‌تر از فروپاشی کل ساختار موجود راضی نمی‌شوند.


 


آرش حسینی‌پژوه‌/ رادیو کوچه 

«وال استریت» نام خیابان معروفی‌ست در کلان شهر نیویورک، منطقه «منتهن»، وال استریت یکی از بزرگ‌ترین بورس‌های جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی است، خیابانی که بزرگ‌ترین بازار بورس جهان در آن وجود دارد چند روزی‌ست شاهد اعتراض تعدادی از مردم به وضعیت اقتصادی آمریکا  است.

دلایل اصلی این اعتراض‌ها، افزایش بی‌کاری در جامعه، کاهش دست‌مزدها، و مشکلات اقتصادی جامعه آمریکا است.

اما برای این‌که بدانیم‌، اقتصاد آمریکا و جامعه آمریکا چه شد که به اعتراضات در خیابان وال استریت رسید، به سراغ کارشناسان این حوزه رفته‌ایم و گزیده‌ای از نظرات‌شان پیرامون این بجران را آورده‌ایم.

دکتر «نرسی قربان»، کارشناس اقتصاد بین‌الملل، در این خصوص معتقد است: «تا به امروز سابقه نداشته است که در وال استریت بدون مجوز چنین اعتراضی شکل بگیرد. درست است که مشکلات اقتصادی در آمریکا و دیگر کشورها وجود دارد، اما این تجمع و اعتراض بیش‌تر به این موضوع مربوط است که تعدادی از بانک‌های آمریکایی و تعدادی از افراد از این بحران پول می‌سازند.»

 

اکنون اصلی‌ترین پرسش پیش روی تحلیل‌گران آمریکایی این است که آیا با گسترده شدن این اعتراض‌ها دولت باراک اوباما در آستانه انتخابات سال 2012 وادار به امتیاز‌دهی برای بقای در قدرت خواهد شد یا خیر؟ پاسخ نرسی قربان به این پرسش این است که «مردم در آمریکا دو حزب دارند که در کنگره با هم در حال نزاع هستند، دولت لایحه خود را به سنا و کنگره می‌برد. اگر بتوانند در آن‌جا جواب دریافت کنند که روند طی خواهد شد، اما در غیر این ‌صورت مردم عریضه‌های خود را پی‌گیری می‌کنند و به دولت فشار می‌آورند تا به نتیجه برسند. اگر چنین روندی طی شود به طور حتم بر رای سنا و کنگره تاثیرگذار خواهد بود.»

هم‌چنین دولت آمریکا بسته لوایحی دارد که از ثروت‌مندان مالیات بیش‌تری می‌گیرد تا مسایل مالی را حل کند از این طریق اختلاف میان دو قشر فقیر و غنی را در کشور کم کند. البته جمهوری‌خواهان با این روش مخالفند. به عنوان مثال «وارن بافت» که یکی از سرمایه‌گذاران عمده آمریکاست در یکی از مصاحبه‌های خود گفته بود که کم‌تر از منشی خود مالیات می‌دهد.

در ادامه دکتر قربان معتقد است که می‌توان به این موضوع این‌گونه نیز نگاه کرد: «برخی از گروه‌ها این اعتراض‌ها را برپا می‌کنند تا صدای آن‌ها بگوش دولت‌مردان برسد و دولت نیز از این فرصت استفاده کرده تا با زمینه‌ پیش‌آمده، نمایندگان به لایحه‌ای که دولت در گذشته پیشنهاد کرده است، رای مثبت دهند.»

 به نظر می‌رسد اعتراضات به‌وجود آمده در خیابان وال استریت، ادامه اعتراض به وضعیت اقتصادی باشد که این سال‌ها دامن‌گیر آمریکا شده است، اما این اعتراضات بر عکس خواست کسانی که منتظر پایان نظام اقتصاد آزاد نشسته‌اند، پایان راه نیست

در همین رابطه دکتر «فرهاد خرمی»، استاد دانش‌گاه نیز بر این باور است که: ریشه این اعتراض‌ها به بحران اخیر اقتصادی آمریکا که از سال 2008 خود را نشان داد، برمی‌گردد. بی‌کاری در آمریکا به‌وجود آمد و تا به امروز 9.1 درصد باقی مانده است، متاسفانه دیدگاه خوبی از سوی سیاست‌مداران آمریکایی برای حل این مشکل بیان نشده و اوباما نیز اعلام کرده است که شاید این روند طولانی باشد.»

این استاد دانش‌گاه درباره ادامه‌دار بودن این اعتراض‌ها نظری کاملن متفاوت با دکتر نرسی قربان دارد و بر این باور است که جنبش وال استریت گذراست و ممکن است دو هفته‌ای این تظاهرات‌ها طول بکشد. به این دلیل چنین اعتراض‌هایی گذراست که چاره دیگری در دولت وجود ندارد. به عنوان مثال در یونان گفته می‌شود که دولت عوض شود، در حالی‌که با تغییر دولت بحران اقتصادی هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

اما برای تکمیل این گزارش، به سراغ یکی از مصاحبه‌های دکتر «موسا غنی‌‌نژاد» رفته‌ام، وی در این گفت‌وگو با اشاره به واژه‌ی «سرمایه داری به انتهای خط رسیده است» که این روزها از سوی نیروهای چپ به گوش می‌رسد، در پاسخ به این پرسش که آیا واقعن روزی نخواهد رسید که به دلیل پیچیدگی و گستردگی ابعاد بحران اقتصادی و صدمات اجتماعی که این بحران وارد می‌کند مهار یا جبران زیان‌ها ناممکن شود، می‌گوید: «آن‌چه موجب تداوم و استحکام دموکراسی‌های غربی شده اساسن به باز بودن سیستم سیاسی و نقد پذیری این جوامع باز می‌گردد. این ویژگی موجب می‌شود که آن‌ها دایمن از تجربه‌های گذشته درس بگیرند و اشتباهات خود را تصحیح کنند. همین فرایند باعث شده که این جوامع در دراز‌مدت به دست‌آورد‌های بزرگی نایل آیند و از دامنه ضایعات ناشی از اشتباهات بکاهند. فاجعه زمانی رخ می‌دهد که جزمیت (دگماتیسم) جای عقلانیت و نقد‌پذیری را بگیرد. خوش‌بختانه چنین چشم‌اندازی فعلن وجود ندارد.»

به نظر می‌رسد اعتراضات به‌وجود آمده در خیابان وال استریت، ادامه اعتراض به وضعیت اقتصادی باشد که این ساله‌ا دامن‌گیر آمریکا شده است، اما این اعتراضات بر عکس خواست کسانی که منتظر پایان نظام اقتصاد آزاد نشسته‌اند، پایان راه نیست، از آن‌جا که نظام بازار مانند دیگر پدیده‌های بشری معایب فراوانی دارد، اما با این وجود بر اساس آزادی انتخاب فردی بنا شده است، همان‌طور که با اشتباهات انسانی به سمت بحران رفته است، با تکیه بر آزادی فرد در نظم خود، و با فضای آزادی که فراهم کرده است می‌تواند خود را ترمیم کرده و به پیش برود.

به نظر می‌رسد، تصویب طرحی که «باراک اوباما» در ذهن دارد، مبنی بر افزایش نرخ مالیات افرادی که بیش از یک میلیون دلار در سال درآمد دارند، می‌تواند، مرهمی برای فروکش کردن اعتراضات فعلی باشد.


 


خبر / رادیو کوچه

نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی روز شنبه، یکم اکتبر، دو فعال مدنی شهر تبریز را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.

بنا به گزارش هرانا، روز شنبه نیروهای امنیتی دو تن از فعالان مدنی شهر تبریز به نام‌های اکبر مهاجری و رضا خواجه‌ای را در دو مکان جداگانه بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کرده‌اند.

لازم به ذکر است رضا خواجه‌ای از صدمه‌دیدگان جنگ ایران و عراق بوده است.


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

«جانی بیک مراد» آوازخوان محبوب، اما جوان تاجیک نتوانست نخستین کنسرت خود را در «کاخ باربد» بزرگ‌ترین تالار کنسرتی در پایتخت تاجیکستان برگزار کند. وی مجبور شد، یک روز قبل از زمان برگزاری کنسرتش توسط رسانه‌ها هواداران خود را به یکی از تالارهای کوچک «دوشنبه» دعوت نماید. «جانی بیک مراد» فرزند آوازخوان سرشناس تاجیک و آوازخوان مردمی «اتحاد شوروی» سابق است که حدود ده سال به این سو در ژانر پاپ هنرنمای می‌کند.

او دو سال پیش یکی از جایزه‌های معتبر موسیقی فارس‌زبانان دنیا را به دست آورده بود. این آوازخوان جوان تاجیک با هم‌راهی «شبنم ثریا» از جمله آوازخوان‌های تاجیک بودند، که برای اولین بار از تاجیکستان به صحنه‌های آمریکا و اروپا راه یافتند و هنرنمایی کردند. «جانی بیک مراد» دو سال آخر بیش‌تر در آمریکا زندگی می‌کند و کلیپ‌های خود را نیز در آن‌جا به نوار می‌گیرد.

وی در آغاز کنسرت خود در یکی از تالارهای کوچک شهر «دوشنبه» به مخلصانش گفت، در اول مقامات اجازه دادند تا او در تالار «کاخ باربد» هنرنمایی کند. ولی‌ یک روز قبل از آغاز برنامه کنسرتی گفته‌اند به دلایل فنی برگزاری آن غیر‌ممکن است. هنرمند جوان تاجیک افزود، برای او مهم نیست، که در کدام تالار هنرنمای می‌کند، مهم آن است که مخلصانش به دنبال تماشای برنامه او به یکی از تالارهای کوچک آمدند و با کف‌کوبی‌های خود آن را به لرزه درآوردند.

این نخستین بار نیست که مقام‌های تاجیک با آوازخوان‌های محبوب این کشور برخورد نامناسب می‌کنند. چند سال پیش مقامات مانع آوازخوانی «منیژه دولت» شده بودند که بیرون از تاجیکستان، در میان ایرانی‌ها و افغان‌ها محبوبیت دارد. هم‌چنین در نوروز سال جاری مقامات رادیو و تلویزیون تاجیک ترانه «شبنم ثریا» را از برنامه‌های نوروزی «قیچی» زدند. حالا به گفته کارشناسان شاو بیزنس (سرگرمی) در تاجیکستان صحنه هنر برای بخشی از آوازخوان‌های این کشور تنگ شده است. یعنی‌ اکنون هنرمندانی مثل «دلیر نظر»، «سراج‌الدین فاضل»، «شبنم ثریا»، «منیژه دولت» و «صدرالدین نجم‌الدین» که در میان مردم هواداران بیش‌تر دارند در این صحنه کم پیدا می‌شوند.

گذشته از این در کنسرت‌های رسمی که با حضور رییس جمهوری تاجیکستان برگزار می‌شود نه همه آوازخوان‌ها راه می‌یابند. این مراسم با آوازخوان‌ها مورد توجه رییس جمهوری تاجیکستان برگزار خواهند شد. از جمله آوازخوان‌های رویه‌های معاصر بیش‌تر «بختیار ابراهم‌اف»، «ژانا شانیان»، «دلارام قرباناوا»، «دلنازه کریم اوا»، «تابش»، «پرده قاسم»، «دولتمند خال» و «دولت نظری» در برنامه‌های رسمی ظاهر می‌شوند که به قول ساکنان تکرار شدن آن‌ها دل‌گیرکننده است.

کارشناسان می‌گویند، این‌جا سخن سر بوروکراسی و یک‌دسته شدن شاو بیزنس است که برای موسیقی تاجیک خطر بزرگ دارد.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌ها، در روزهای اخیر، چهار شهروند اهل مهاباد توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در این شهر بازداشت شده‌اند.

به گزارش موکریان، اسامی این چهار شهروند که چند روز پیش بازداشت و روانه زندان شده‌اند عبدالرحمان فتاحی، ابراهیم رسولی، منصور معروفی و یوسف احمدی اعلام شده است.

تاکنون هیچ علت یا عللی برای بازداشت این شهروندان که هم اکنون در زندان مهاباد به سر می‌برند از سوی مراجع قضایی در این شهر اعلام نشده است.


 


امیر و کاملیا‌/ رادیو کوچه

نخستین مدرک کشف شده حساب‌داری در جهان، لوحه‌های سفالین از تمدن سومر در بابل‎ (Babylon) ‎است و ‏قدمت آن به ۳۶۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد و از پرداخت دست‌مزد‎ ‎تعدادی کارگر حکایت دارد‎.‎ تعدادی از اشیای شمارشی به شکل مخروط، کُره (تیله) و میله (باتونه) به دست آمده است. علاوه بر شوش، در «چغامیش» در نزدیکی شوش نیز داده‌‌هایی مثل مهره‌‌ها و گلوله‌‌های شمارشی و هم‌چنین گل‌نوشته‌‌های اقتصادی که نشان‌دهنده شمارش است، به‌دست آمده است. در تخت جمشید و با یافتن حدود ۳۰ هزار لوح گلی که به خط ایلامی بوده، اطلاعات گرانب‌هایی را ارایه کرده است. این لوح‌ها متعلق به «بایگانی دیوانی داریوش» بوده است. متن این لوح‌ها بیش‌تر کوتاه و حاوی مطالبی درباره درآمدها و هزینه‌هاست.

ایرانیان قرن‌ها به خبرگی و مهارت در امور مالی، محاسباتی و حساب‌داری، زبان‌زد جهانیان بوده‌‌اند. به‌طوری که نظام مالی و اداری امپراتوری بیزانس در قرن هفتم میلادی، به تقلید از اصلاحاتی بوده که در قرن ششم میلادی در تشکیلات مالی، اقتصادی، پولی و حساب‌داری ایران به دست «انوشیروان» صورت گرفته است. نخستین مهارت‌ها در گستره موضوع‌های مالی، بانکی و حساب‌داری در ایران را به استناد اوح‌های کشف‌‌شده در «بابل» و به دوران «فریدون» نسبت می‌‌دهند. در دورانی که می‌‌توان بابل را پایتخت ایران به حساب آورد، اسناد و قراردادهای مالی مهم نوشته بر گل را در کوره می‌‌پختند تا از خطر نابودی ایمن بماند. مخارج بزرگان دربار و حتا شخص پادشاه، بدون استثنا و به‌دقت بازبینی و حساب‌رسی می‌‌شده است.

در لوح‌های فراوان گلی که از قسمت خزانه تخت‌جمشید به‌دست آمده است، روشن می‌‌شود که در زمان حکومت هخامنشیان سازمان اداری گسترده و منظمی وجود داشته که به همه زمینه‌‌های اقتصادی و اجتماعی کشور رسیدگی می‌‌کرده است. صورت کارگاه‌‌های خیاطی و فرش‌با‌فی و مبل‌‌سازی و میزان محصول کشت‌زارها، دام‌داری‌‌ها و سهم ماهانه هر یک از کسانی که به کار مشغول بوده‌‌اند و ده‌ها حساب دیگر در مرکز استان‌ها نگه‌داری می‌‌شده است. الواح و اسناد پرسپولیس جنبه داستانی و روایتی ندارد، بلکه واقعیت عینی در این اسناد به وضوح مشخص است. عمده این اسناد، به دو بخش تقسیم می‌شود:

لوح‌های به دست آمده در تخت جمشید، از نظام دست‌مزدها در زمان دایوش اطلاعات جالبی به دست می‌دهد. طبقه‌بندی دست‌مزدها بسیار غنی و از جهاتی چنان «مدرن» است که گاه پیش‌رفته‌تر از امروز به نظر می‌آید

1- «الواح استحکامات» (قلعه)، مربوط به عملیات گردآوری، انبارداری و توزیع مواد غذایی و آذوقه است. استفاده‌کنندگان از این مواد عبارت بوده‌‌اند از شاه و خانواده او، صاحب منصبان رتبه دیوانی (سازمان اداری)، «کاهنان» (یا خدمت‌گذاران دینی)، چارپایان و به‌خصوص کارگرانی که در دبیرخانه‌‌ها و تاسیسات کشاورزی روستاها و کارگاه‌‌های تبدیل مواد پرسپولیس کار می‌‌کردند. این الواح در یک زنجیر دراز تحویل جیره‌‌های غذایی به افراد و گروه‌‌هایی که از نقطه‌‌ای به نقطه دیگر امپراطوری سفر می‌کردند، ثبت شده است. در سه مجموعه دیگر از الواح، نامه‌‌ها، یاداشت‌های روزانه و صورت‌حساب انبارها نوشته شده است.

2- «الواح خزانه»، مربوط به واریز جیره به صنعت‌کارانی است که در کارگاه‌های دوران داریوش و خشایارشا و اردشیر اول کار می‌‌کرده‌‌اند. در سال‌های ۴۹۴-۴۹۳ قبل از میلاد، بخشی از جیره آن‌ها به صورت پول و نه به‌شکل محصولات غذایی، به آن‌ها پرداخت می‌‌شد.

محتوا و مضمون لوح‌های تخت‌جمشید این باور را پیش روی قرار می‌‌دهد که «اسناد داخلی و حساب‌داری» کارکنان تخت‌جمشید، در واقع یک بایگانی اداری بوده است. شکل ظاهری این لوح‌ها تقریبن به اندازه «یک کف دست» است و بر روی گل خام نوشته و نگه‌داری می‌شده‌‌اند. هر لوح در چند نسخه نوشته می‌‌شده تا برای بایگانی ادارات دیگر به شهرهای مورد نیاز ارسال شوند. یک نسخه نیز در تخت جمشید نگه‌داری می‌‌شد. ایرانیان در ساختن انوع «مُهر» نیز خبره بوده‌‌اند. این اسناد به دقت طبقه‌‌بندی و بایگانی و رونوشتی از آن به نواحی و شهرها فرستاده می‌‌شده است.

در زمان فرمان‌روایی داریوش، اسناد دیوانی به خط ایلامی نوشته می‌‌شد. خشایارشا نیز همین روش را داشت. هنوز هم از زمان اردشیر، اسناد محاسبات دیوانی به خط ایلامی بر جای مانده است. در دوره تمدن ایلامی نیاز به استفاده از فنون مالی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. آن‌چه از کاوش‌های علمی در دوره ایلامی به اثبات رسیده، وجود املاک وسیعی است که از طرف طبقه حاکم به خدایان اهدا می‌شد و این املاک در اختیار کاهنان قرار می‌‌گرفت. بنابر‌‌این به‌دلیل وجود «درآمد»، ضرورت جمع‌بندی اطلاعات حساب‌داری نیز احساس شد. شواهد نیز تاییدکننده این واقعیت است. به‌عنوان مثال، طبق سندی که از «شوش» به دست آمده، مشخص شده است که الهه ایلامی «انونیتوم» یک مزرعه بزرگ را با احترام توسط کاهن خود اجاره داده است.

در عصر هخامنشیان و به‌ویژه در دوران داریوش اول، نظام اقتصادی به گونه‌‌ای سامان‌یافته بود که دولت هرگز با «مشکلات مالی» برخورد نمی‌‌کرد و در عین حال طبقات مختلف مردم نیز تحت فشار سنگین نبودند. نکته درخور توجه دیگر در تنظیم سیاست‌های اقتصادی عصر داریوش، تعیین «منبع خراج» از سوی حاکم پس از مشورت با حاکمان ایالت‌ها بود. داریوش نخستین کسی است که دفتر دولتی خراج‌گذاری را منتشر کرد. او فهرست خراج همه ایالت‌ها را مشخص و منتشر کرد تا همه ایالت‌ها از میزان خراج اطلاع داشته باشند.

تاریخ‌نگارانی نظیر «هرودوت» که از عصر هخامنشیان روایت کردند، اشاراتی به سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها کرده‌اند، ولی کم‌تر وارد جزییات شده‌اند. تنها منبعی که اطلاعات به نسبت جامعی از اوضاع اقتصادی هخامنشیان ارایه کرده، اثری است به نام «اقتصادها» که یکی از نمایندگان مکتب ارسطو آن را تالیف کرده و به ارسطوی دروغی معروف است، که تنها در این کتاب است که یک تحلیل کلی از نظام اقتصادی هخامنشیان یافت می‌شود. در عصر هخامنشیان و به ویژه در دوره داریوش اول نظام اقتصادی به گونه‌ای سامان یافته بود که دولت هرگز با مشکلات مالی برخورد نمی‌کرد و در عین حال طبقات مختلف مردم نیز تحت فشار سنگین نبودند.

«پیر بریان»، ایران‌شناس فرانسوی در کتاب امپراتوری هخامنشی می‌نویسد: «علت علاقه نویسنده «اقتصادها» به هخامنشیان این است که به یونانیان امکان تعمق در یک نمونه از تشکیلاتی را می‌دادند که در آن برخلاف دولت شهرهای یونانی، دولت هرگز با مشکلات مالی برخورد نمی‌کرد.» یکی از نکات جالب توجه در عصر هخامنشی تنوع منابع درآمدی دولت است. در «اقتصادها» به شش منبع اشاره شده که عبارتند از: خراج، هدایا، منافع حاصل از اماکن تجاری، مالیات بر زمین، عوارض گله‌داری مالیات صنعت‌گری. نکته قابل توجه دیگر در تنظیم سیاست‌های اقتصادی عصر داریوش، تعیین منبع خراج از سوی حاکم پس از مشورت با حاکمان ایالات است. داریوش هم‌چنین نخستین کسی است که دفتر دولتی خراج‌گذاری را منتشر کرد. او فهرست خراج همه ایالات را مشخص و منتشر کرد، تا همه ایالات از میزان خراج اطلاع داشته باشند.

لوح‌های به دست آمده در تخت جمشید، از نظام دست‌مزدها در زمان دایوش اطلاعات جالبی به دست می‌دهد. طبقه‌بندی دست‌مزدها بسیار غنی و از جهاتی چنان «مدرن» است که گاه پیش‌رفته‌تر از امروز به نظر می‌آید. کارمندان دیوانی دو رده بسیار متفاوت دارند، اربابان و آزادان و خدمت‌کاران و پادوها. در «اوستا» در باره مزد کارگران یا حق‌ زحمه، از چارپایان ذکر شده است، چنان که در فصل هفتم «وندیداد» در چند قسمت، از «حق‌القدم» پزشک یاد شده است. در دوران هخامنشی، دادوستد و پرداخت مواجب و مزد کارگران و صنعت‌گران بیش‌تر «جنسی» بود و  «گوسفند» پایه و میزان پرداخت بوده است. هم‌چنین، مقداری از آن را به «شکل» (Shekel) و بقیه را به تناسب مزد، گوسفند داده‌اند یا آن را فقط با پول رایج هخامنشی یعنی «شکل» پرداخته‌‌اند. طبقه‌بندی دست‌مزدها، بسیار غنی و از جهاتی چنان مدرن است که گاه پیش‌رفته‌‌تر از امروز به نظر می‌آید.

«کارمندان دیوانی» نیز دو رده بسیار متفاوت داشته‌اند. اول اربابان و آزادان، دوم خدمت‌کاران و پادوها. مزد کارگران به‌طور عمده به صورت «جنسی» پرداخت می‌‌شد و پایه اصلی محاسبه آن «جو» (به‌عنوان سکه) و حداقل مزد یک مرد، ۳ (سه) «بن» جو در ماه بود. یک «بن» برابر با ده «دقه» و هر دقه برابر با، هم حجم 97.0 لیتر جو (تقریبن معادل یک کیلوگرم جو) بود. بنابراین یک «دقه» نزدیک به هم حجم یک لیتر جو می‌‌شد که به زحمت از آن نیم کیلو نان می‌‌پختند. پایین‌‌ترین سطح حقوق، یعنی هم حجم ۳۰ لیتر جو در ماه، به خدمت‌کارها و پادوها تعلق می‌‌گرفت که با دست‌مزد «کارگران خارجی» هم‌‌سطح بوده است. از این کارگران که از لیکیه، تراکیه و یا از بلخ می‌‌آمدند، بیش‌تر برای برداشت محصول استفاده می‌‌شد.

همه کارگرانی که حداقل جیره را می‌‌گرفتند، به عناوین و مناسبت‌های گوناگون «اضافه درآمد» داشتند. به‌طور منظم، شاید هر دو ماه یک بار «پاداش» دریافت می‌کردند که اغلب هم حجم یک لیتر جو و نیم لیتر نوشیدنی بود. به این پاداش‌ها باید جیر‌‌ه‌‌ای را که «دیوان اداری» به نام «کمک شاهانه» به کارگران می‌‌داد، افزود. تقسیم این کمک‌ها به عهده سرپرست ویژه‌‌ای بود که «مفتش» خوانده می‌‌شد. میزان دریافتی گروهی از حقوق‌‌بگیران رده‌‌های بالا، چشم‌‌گیر بود و از همه بالاتر دریافتی «رییس تشریفات» بود که همه «تشکیلات دیوانی پارس» یعنی هسته مرکزی حکومت ایران، را زیر نظر داشت. حقوق ماهانه او، عبارت از هم حجم ۵۴۰۰ لیتر جو، ۲۷۰۰ لیتر نوشیدنی و ۶۰ راس بز یا گوسفند بود.

در تسویه حساب‌ها گاهی به «اعداد منفی» برمی‌‌خوریم. برای مثال، در سال ۵۰۲ پیش از میلاد در آبادی «پرمیه» برای یک حق‌الاجاره ۲۲۳۰ لیتری جو، ۴۰۰ لیتر کسری ثبت شده است. معمولن این کسری‌ها را در سال‌هایی که محصول زمین به‌تر بوده است، باز پس می‌‌گرفتند

تا مدت‌های دراز چنین گمان می‌‌رفت که تخت‌جمشید تنها به‌منظور نشان دادن قدرت داریوش و جانشینان وی برای برگزاری جشن‌ها و آیین نوروزی بناشده است، در صورتی که اکنون به کمک «الواح دیوانی» مشخص شده که تخت جمشید، «مرکز کل سازمان اداری و مالی پارس» بوده به‌طوری که سررشته تمام امور مالی در تخت‌جمشید به هم می‌‌پیوسته است. در این تشکیلات پیچیده، هر «مامور دیوانی» موظف بوده است.

 در هر سفر همیشه لوح ماموریتی مُهر شده را به هم‌راه داشته باشد که در این لوح قید می‌‌شد دارنده آن از سوی چه مقامی ماموریت دارد و باید چه مسیری را طی کند و چه میزان آرد، نوشیدنی و گوشت برای زمان ماموریت خود و هم‌راهان زیر دستش باید در مسیر ماموریت از خزانه‌‌های پادشاه دریافت کند. بدون تردید سهم عمده‌‌ای از شکوه دوران داریوش هخامنشی را می‌‌توان نتیجه دقت، کنترل، نظارت و سیستم منحصر به فرد «اداری و مالی» آن دوره به حساب آورد. «حساب‌داران خبره» که در پارسی باستان «همره کره» (Hamarak) نامیده می‌‌شدند، سیستم حساب‌داری منظم و دقیقی ایجاد می‌‌کردند و به‌طور سالانه، خزانه‌‌های کشور را مورد حسابرسی قرار می‌‌دادند.

یکی از بلندپایه‌‌ترین مقامات سازمان مالی هخامنشی، خزانه‌‌دار بوده است. این عنوان به فارسی باستان «گنزه بره» (Ganzabara)  خوانده می‌‌شد. خزانه‌‌های کشور زیر نظر «خزانه‌‌دار» تخت‌جمشید که مسوول اداره کردن «نوزده خزانه» در کل کشور بود، قرار داشت. انبوهی از افراد متبحر و آموزش دیده در «امور مالی، حساب‌داری و حساب‌رسی» در این خزانه‌‌ها مشغول به کار بوده‌‌اند. خزانه‌‌ها علاوه بر جمع‌آوری و نگه‌داری اموال نقدی و جنسی، مسوولیت نظارت مستقیم در تولید انواع محصولات را نیز به عهده داشته‌‌اند. تعداد کارگران خزانه در خزانه‌‌های مختلف، گوناگون بوده است. مثلن خزانه شیراز تا ۲۳۱ کارگر داشته و یا در تخت‌جمشید در یک سال، از ۱۳۴۸ کارگر خزانه نام برده شده است. «کرکیش» (Karkis)، «چوته یاوده»  (Cutayavda) و «برته کامه»  (Bartakama) بدون شک سه تن از خزانه‌‌داران نامی زمان داریوش بوده‌‌اند که علاوه بر آن‌که منشا تحولات شگرفی در نظام مالی، حساب‌داری و حساب‌رسی داریوش شدند، امپراتوری وسیع و قدرت‌مند هخامنشی را به مدت بیش از دویست سال به قدرت بی‌رقیب جهانی تبدیل کردند.

نظام کنترل هخامنشی تنها در جمع‌آوری و بایگانی سندها خلاصه نمی‌‌شد، بلکه هر دو ماه یک بار باید گزارشی از عمل‌کرد همه حوزه‌‌ها تهیه می‌‌کردند. این روند، کار کنترل مرکزی در تخت جمشید را آسان‌تر می‌‌کرد. خوش‌بختانه به‌تصادف، در میان لوح‌‌های به‌دست آمده گاهی هم سندهای یک حوزه و هم گزارش جمع‌‌بندی (دو ماه یا سالانه) این سندها موجود است. مثلن از حوزه «کردوشوم»  (Krdusum) در منطقه ایلام، گزارش عمل‌کرد دو ماه سال بیست و دوم، (۵۰۹ پیش از میلاد) به‌دست آمده است. از اغلب «سندهای منفرد» این محل گزارش جمعی نیز در دست است. برای «سندهای متفرق»، نمونه‌‌ای نیز از گزارش سالانه در دست است. در این گزارش، همه «دریافت‌ها و پرداخت‌های» یک سال در یک‌جا جمع شده است. بدیهی است که لوح‌‌های گزارش دو ماهه یا سالانه، اندازه بزرگ‌تری داشته‌‌اند.

در تسویه حساب‌ها گاهی به «اعداد منفی» برمی‌‌خوریم. برای مثال، در سال ۵۰۲ پیش از میلاد در آبادی «پرمیه» برای یک حق‌الاجاره ۲۲۳۰ لیتری جو، ۴۰۰ لیتر کسری ثبت شده است. معمولن این کسری‌ها را در سال‌هایی که محصول زمین به‌تر بوده است، باز پس می‌‌گرفتند. ظاهرن این مقدار اضافی از طرف دیوان به صورت قسط بدهی محاسبه شده است. در برخی از حساب‌رسی‌‌ها، بخش معینی برای «دریافت‌های اضافی» به چشم می‌‌خورد. موقعی که از این گزارش‌ها به تعداد زیادی برای یک سال معین در دست باشد، پی می‌‌بریم که آن سال باید سال وفور نعمت و سال «بازپرداخت دیون» بوده باشد.

ثبت هزینه‌‌ها در هر ایست‌گاه پستی به وسیله یک نفر «حساب‌دار» که با در اختیار داشتن گِل تازه، آماده ثبت «هزینه‌‌ها و روی‌دادهای مالی» بوده، انجام می‌‌شده است. ماموری که مُهرش را پس از دریافت جیره بر لوح می‌‌زد، باید دو لوح دیگر را نیز مُهر می‌‌کرده است. زیرا از هر سند دو رونوشت دیگر تهیه می‌شده که یک نسخه برای «واحد حساب‌رسی و نظارت» محلی که جیره تحویل می‌‌شده، ارسال می‌‌گشته و نسخه دیگر به‌طور مستقیم به مرکز تخت جمشید برای «ثبت و کنترل» فرستاده می‌‌شده است. نحوه نگه‌داری این اسناد بسیار درخور توجه است.

این اسناد را بر اساس مکان، سال و موضوع طبقه‌بندی کرده و در سبدهای مخصوصی قرار داده و سپس آن‌ها را در قفسه‌‌هایی می‌‌گذاشتند و برچسب مخصوصی بر آن می‌‌زدند و هر دو ماه یک بار گزارشی از عمل‌کرد حوزه‌‌ها تهیه می‌‌کردند تا کنترل، نظارت و تهیه صورت‌های مالی سالانه مرکزی آسان شود. در گزارش سالانه، همه دریافت‌ها و پرداخت‌های یک سال در یک گزارش جمع‌بندی، و در نهایت صورت وضعیت مالی تهیه می‌‌شد. این صورت وضعیت، نسبت به الواح دیگر در اندازه‌‌ای بزرگ‌تری تهیه می‌‌شده است.

بررسی‌‌ها نشان‌دهنده این واقعیت است که در اعصار کهن به فراخور گستردگی حکومت‌ها، از روش‌های کنترل مالی استفاده می‌‌شده است. در این شیوه شمارش، اسناد و مدارک معبد «اوروک» (Uruk) و لوح «امارسین» (Amarsin)  مورد مطالعه قرار گرفته و سپس «سنگ‌‌نوشته حمورابی» به عنوان سند تاریخی بررسی شده است. برخی از نویسندگان مانند «دو فن مونیـه» (Dauphin Meunier) معتقدند که بدون تردید سومریان با نظام حساب‌رسی آشنا بوده‌‌اند.

بسیاری از اسناد حساب‌رسی از معابدی نظیر «معبد قرمز اوروک»، نشان‌دهنده گسترش استفاده از مفاهیم علم حساب‌داری بوده است. «اندره لایک من»  (Andre Leickman) باستان‌شناس معروف، «امارسین» را چنین توصیف می‌کند: «این لوح در نوع خود دفترچه‌‌ای است که بر روی آن حساب‌ها، عایدی‌‌ها و هزینه‌‌ها در بخش‌های مختلف و در ستون‌های متعددی نوشته شده‌‌اند. متن لوح، «حساب مواد مصرفی» و تعداد روزهای کاری کارگران را نشان می‌‌دهد. ریز جزییات فهرست «نیروی کار»، «مواد به کاررفته»، نظیر «چوب درخت خرما»، «نی‌‌ها‌‌ی بافته‌شده»، «حصیر»، «کل مواد هزینه‌شده» و « تفاوت آن در خصوص «کم یا زیاد بودن با مواد صورت‌حساب‌شده» در کارگاه‌‌ها را نشان می‌‌دهد.»

در تخت‌جمشید از حدود سی هزار لوح گلی به خط میخی ایلامی، تعداد حدود «شش هزار لوح تقریبن سالم» به دست‌آمده است که حاوی مطالب کوتاه و ارزش‌مندی در باره نحوه تنظیم دفترهای درآمد و مخارج و سیستم نظارتی و حساب‌رسی بی‌نظیر داریوش بوده است

وجود اسناد تاریخی حساب‌داری که در آن، «افزایش حساب» در بالا و «کاهش حساب» در پایین (اسناد معبد اوروک) نشان داده شده و یا «لوح امارسین» که منبع مالی و «موارد استفاده سود کشاورزی» را در طول یک سال جمع‌بندی کرده است و نیز اسناد مالی تحلیل‌شده «عصر هخامنشیان» و سایر گزارش‌های مالی،حساب‌داری، نشان می‌‌دهد که جدا از ثبت داده‌‌های مالی، صورت‌های مالی نیز از اهمیت برخوردار بوده‌‌اند.

در سیستم مالی هخامنشیان، سر حسابرس‌هایی نیز وجود داشته‌‌اند که به کلیه درآمدها و دریافتی‌‌ها از فراورده‌‌های کشاورزی تا مالیات و پرداخت‌ها، تسلط کافی داشتند. به‌عنوان نمونه، در منطقه عیلام به فردی بنام مرنتشانه (Mrntshnah) با سمت «کنترل حسابرسی» با مهُر شماره ۵۷ بر می‌خوریم که به کلیه درآمد‌‌ها و دریافت‌ها از فراورده‌‌های کشاورزی تا مالیات و پرداخت‌ها تسلط کافی داشته‌‌ است. وی مسوول اقدام لازم برای دریافت «مازاد درآمد» نیز بوده است. در راس این حساب‌رس‌ها، «حساب‌رس کل» قرار می‌‌گرفته که سمت کنترل حساب‌رسی‌‌های منطقه را بر عهده داشته است. البته در برخی از موارد کشاکش‌هایی نیز با کارمندان سهل‌انگار داشته و ناگزیر بوده است، برای این که سرانجام «صورت‌حسابی» به‌دستش برسد، «اخطارهایی» نیز صادر کند، برای مثال همین «مرنتشانه» در لوحی آورده است: «چرا حساب درامد از بابت بهره سال نوزدهم، میوه ‌آبادی زرشویش (Zarsvatis) در ماه ۶ از سال بیست و دوم، به او رسیده است.

به این ترتیب معلوم می‌شود که با نظام دیوانی فوق‌العاده دقیقی سروکار داریم که انبوهی کارمند در اختیار داشته است. حساب «درامد و مخارج» باید با دقت ثبت می‌‌شد و سندها را از هفت خوان کنترل می‌‌گذرانید تا سرانجام از بایگانی تخت‌جمشید سر در آورد. مرنتشانه، نه‌تنها ترازنامه‌های بزرگ را «کنترل» می‌کرده، بلکه «مسوولیت انبار غله» نیز با او بوده، هم‌چنین «حساب و کتاب بذرهای» آن حوزه نیز در اختیار او بوده است. حتا روی سند مربوط به «شترهای یک ملک» و نیز «حساب‌رسی» مربوط به «شراب» (که به منزله بهره میوه ثبت شده بوده) مُهر او خورده است.

در تخت‌جمشید از حدود سی هزار لوح گلی به خط میخی ایلامی، تعداد حدود «شش هزار لوح تقریبن سالم» به دست‌آمده است که حاوی مطالب کوتاه و ارزش‌مندی در باره نحوه تنظیم دفترهای درآمد و مخارج و سیستم نظارتی و حساب‌رسی بی‌نظیر داریوش بوده است. خبر داریم که نگه‌داری کاخ‌‌های «مدنه و کونگا» زیر نظر کارگزاری به نام «شلامانو» (Shalmanu) بوده است. دیوان‌‌سالاری حتا برای ملکه نیز استثنا قایل نمی‌‌شد و اسناد لازم برای محاسبه درامد و مخارج وی را مطالبه می‌‌کرد. سیستم نظارتی داریوش چنان دقیق و منظم بوده است که حتا نزدیکان او ناگزیر از پذیرش دقیق حسابرسی سالانه کلیه درآمدها و مخارج‌شان بوده‌اند.

 برای نمونه، می‌‌توان به یکی دیگر از الواح ترجمه‌شده اشاره کرد که در آن «ارتیستونه» (Artystone) یکی از همسران داریوش، به کارگزار خود یعنی «شلامانو» دستور می‌‌دهد، هزار لیتر نوشیدنی از موجودی کاخش واقع در ابادی «کوگنکا» (Kugank) در اختیار حساب‌رسی به نام «گاوشه‌پانه» (Govshapana) بگذارد که مربوط به بدهی ایجادشده ناشی از مخارج یکی از سفرهای وی در قلمرو امپراتوری بوده است. این مقدار نوشیدنی بدون تردید به‌عنوان حقوق حسابرس نبوده است. شاید حساب‌رس املاک ملکه «اریستونه» به این نتیجه رسیده باشد که این مقدار نوشیدنی، علاوه بر پرداخت‌های قبلی، برای اجرت مستخدمان مورد نیاز است.

بررسی درستی (تصدیق) ترازنامه‌‌ها با سه کارمند بوده است. به‌عنوان مقام اول، از کسی که مسوول بخش مربوط در آبادی مربوط بوده، نام برده می‌‌شود. مثلن وقتی که «حساب‌رسی غله» انجام می‌‌شد، اولین مسوول مربوط، «رییس کل انبار» نامیده می‌‌شد. پس از رییس کل انبار، مقام دوم، همیشه یک «آتش ریز» بود. این «مقام رسمی روحانی محل» بود که از سوی حکومت برای انجام آیین‌های دولتی تعیین می‌‌شد. او باید هم‌زمان «امور اداری» را کنترل می‌‌کرد و با مُهر خود، مسوولیت صحت صدور سند را به‌عهده می‌‌گرفت. مقام سوم، «نگه‌بان انبار» نامیده می‌‌شد که اغلب به تاکید در زیر اسناد آمده است. حساب‌رسی در مجموع توسط این سه مقام انجام می‌‌شده است.

در ترازنامه‌‌های سالانه بندرت به نام حساب‌رسان نیز به اشاره شده مثلن «مسیکه»  (Masika)، حساب‌رسی سال هجدهم و نوزدهم را در سال نوزده انجام داده است. هم‌چنین در آغاز گزارشی در باره «غله» آمده است: «حساب‌رسی سال‌های ۱۸ و ۱۹ در دژ هومیاسه (Humyasa) انجام گرفت. بازرس دربار به نام تخمرزما  (Taxmarzma)  و آتش‌‌بان به نام «رته‌زوشته» (Rtazusta)، انباردار «بگینه» (Bayina) جمعن سه نفر این حساب‌رسی را به انجام می‌‌رسانده‌‌اند.»  وقتی که «مسیکه» به خاطر کار زیاد نتوانست شخصن همه موارد را کنترل کند، آن قدر محتاط و زیرک بوده که این ناتوانی را عین بر لوح بیاورد. به این ترتیب او فقط به گفته مسوولان مربوط اعتماد کرده و نوشته است: «ذخیره نگه‌بانان انبار را در مکنه (Makan) خود ندیدم، بنابراین، «حساب‌ها» را بر اساس گفته نگه‌بانان انبار انجام دادم.»

اغلب در کنار این‌ها یک «حساب‌رس ویژه» نیز وجود داشت. این «حساب‌رس‌‌ها» مسوولیت رسیدگی به همه حساب‌های یک حوزه را به عهده داشتند. آن‌ها در منطقه خود به همه‌جا سرکشی می‌‌کردند و موجودی محل را کنترل و صورت‌حساب تهیه می‌‌نمودند. کار اینان بیش‌تر در پایان سال و در ماه‌های نخستین سال بعد انجام می‌‌شد، زیرا نوبت رسیدگی به همه «ترازنامه‌‌های سالانه» بود. مهُر «مسیکه» بر روی بسیاری از حساب‌رسی‌های مربوط به میوه، نوشیدنی و غله دیده می‌‌شود. اما همین حساب‌رسی نیز بار دیگر کنترل می‌‌شد. مثلن در تسویه حساب میوه یک آبادی به نام ندینیش (Nadinis) که مهُر شماره ۲۷ «مسیکه» بر آن خورده است، یک بار دیگر تاکید شده: «حساب سال بیست و دوم، در ماه دوم سال بیست‌وسوم، توسط هوسه‌‌وه (Hussavah) کنترل شده است.»

علاوه بر این، کلیه گزارش‌های حساب‌رسی باید بار دیگر کنترل و تایید نهایی می‌‌شد. «مرنتشانه» با سمت کنترل کننده مالی، علاوه بر «حساب‌رسی مجدد» و تایید گزارش‌های حساب‌رسی‌شده، در صورت لزوم حق «واخواست» و «اخطار» را نیز داشته است. در مجموع می‌‌توان گفت که این گونه متن‌ها، فقط یادداشت‌های اداری است. برای نمونه بر لوحی نوشته شده است: «هم حجم ۱۲۰۰ لیتر جو برداشت شد، به حوا‌‌له دوشهرته (DUsharta)، وهوکه (Vahauka)، آن را تحویل گرفت.» و یا این متن: «در سال بیست و دوم، «تهماسب حساب‌دار» یک کوزه آبجو گرفت. این که به «روحانی‌‌ها» هم «وظیفه دیوانی» سپرده شود، در بین‌‌النهرین از دیرباز یک تجربه شناخته شده بود. «داریوش» نیز این شیوه را خیلی موثر تشخیص داده بود. زیرا علاوه بر این که روحانی‌‌های ستاینده «اهورا مزدا» بسیار درخور اعتماد بودند، فرصتی هم برای «کارهای دیوانی» پیدا می‌‌کرده‌‌اند.

ایرانیان «قبل از اسلام»، خط‌های پارسی را برای مقاصد مختلف به کار می‌‌بردند. خط غیر مالی«آم دپیره» یا «هام دپیره» خط عمومی بوده است. اما «خطوط مالی» و مربوط به «حساب»، شش یا هفت خط بوده که در زیر می‌‌آید. پیش از آن، اجازه دهید به دو کلمه، همار = آمار، و دپیره = دبیره، اشاره کنم:

۱- کده‌آمار دبیره (نگارش حساب‌‌های کشور)

۲- شهر‌آمار دبیره (نگارش حساب‌‌های شهری)

۳- گنج‌آمار دبیره (نگارش حساب‌‌های خزانه)

۴- آخور (= آهٌر) آمار دبیره (نگارش حساب‌های اصطبل‌‌ها)

۵- آتشان‌آمار دبیره (نگارش حساب‌‌های آتش‌گاه‌‌‌‌ها)

۶- روانگان‌آمار دبیره (نگارش حساب‌‌های اوقاف)

۷- داد دبیره (نگارش احکام دادگستری) (احمد بن یوسف خوارزمی،)

لوح‌‌های محاسبات دیوانی، بیان‌گر این واقعیت است که در تخت‌جمشید «نظام اداری» کاملن دقیق و منظمی وجود داشته و دست‌مزدها، پاداش‌ها و کمک هزینه‌‌ها در اسناد متعدد ثبت و از سوی طرفین حتا «مُهر» هم می‌‌شده است. «لوح‌های استحکامات» (قلعه) و «لوح‌های خزانه» دلیل دیگری بر قدمت تشکیلات مالی ایران است. در زمان داریوش هخامنشی، تنظیم دفترهای «درآمد و هزینه» و «کنترل‌‌های مالی» از امور عادی و رایج بوده است و خزانه‌‌های کشور در تشکیلات منظم و پیچیده دیوانی و «سیستم حساب‌داری» دقیقی «به‌طور سالانه حسابرسی» می‌‌شده است. اسناد دیوانی در دوره ایلامی به خط خاص ایلامیان نوشته می‌‌شد و هم‌چنین کلمه «چک» از اصطلاحات «پارسی قدیم» بوده است.

نظام کنترل هخامنشی تنها در جمع‌آوری و بایگانی یکایک این سند‌ها خلاصه نمی‌شد. هر دو ماه یک‌بار باید گزارشی از عمل‌کرد همه حوزه‌ها تهیه می‌کردند

سیستم حقوق و دست‌مزد نیز از تشکیلات اداری و مالی پارس سرچشمه می‌گرفت که در آن «حساب‌داران خبره» که نام آنان در پارسی باستان «همره کره» بود، به‌طور سالانه خزانه کشور را حساب‌رسی می‌‌کردند. در آن‌جا سرحساب‌رسانی وجود داشتند که به کلیه درآمدها و هزینه‌‌ها تسلط کافی داشتند. در گزارش حوزه «کردشوم»، همه دریافت‌ها و پرداخت‌های یک سال جمع‌آوری شده است. اسناد نظام حساب‌رسی و لوح «امارسین»، نشان‌‌دهنده استفاده گسترده از مفاهیم حساب‌داری بوده است. وجود این اسناد حتا جزییاتی نظیر «مواد مصرفی»، «نیروی کار»، «کل مواد هزینه‌شده» و … را نشان می‌دهد.

اما نظام کنترل هخامنشی تنها در جمع‌آوری و بایگانی یکایک این سند‌ها خلاصه نمی‌شد. هر دو ماه یک‌بار باید گزارشی از عمل‌کرد همه حوزه‌ها تهیه می‌کردند. این روند، کار کنترل مرکزی در تخت‌جمشید را آسان‌تر می‌کرد. خوش‌بختانه به تصادف در میان لوح‌های به دست آمده، گاهی هم سندهای یک حوزه و هم گزارش جمع‌بندی (دو ماه یا سالانه) این سندها موجود است. مثلن از حوزه کردوشوم در منطقه عیلام گزارش عمل‌کرد دو ماه سال ۲۲ (۵۰۹پیش از میلاد) را یافته‌ایم. از اغلب سندهای منفرد این محل گزارش جمعی نیز در دست است. تصدیق ترازنامه‌‌ها بر عهده سه نفر بود؛ اول رییس کل انبار، دوم آتش ریز و سوم نگه‌بان انبار. هم‌چنین، از دیرباز «وظیفه دیوانی» به «روحانیان» معتمد سپرده می‌‌شد. ایرانی‌‌ها برای نوشتن به خط پارسی باستان، از شش یا هفت «خط مالی و حساب‌داری» استفاده می‌‌کردند.

در کنار این‌ها یک حساب‌رس ویژه نیز وجود داشت. این حساب‌رس‌ها مسوولیت همه حساب‌های یک حوزه را به عهده داشتند. آن‌ها در منطقه خود به همه جا سرکشی و موجودی محل را کنترل می‌کردند. کار این‌ها بیش‌تر در پایان سال و در ماه‌های نخستین سال بعد انجام می‌شد. زیرا نوبت رسیدگی به همه ترازنامه‌ها، سالانه بود. جای شگفتی نیست اگر آن‌ها همیشه قادر نبوده باشند به همه حساب‌های منطقه خود در یک زمان (پایان سال) رسیدگی کنند. به این ترتیب گاهی حساب دو و یا حتا سال‌های بیش‌تری مورد بررسی قرار می‌گرفت. در چنین حالتی بالطبع ممکن نبود تک تک اقلام رسیدگی شود. بنابراین فقط به ارقام کلی می‌پرداختند. به عنوان مثال به کل محصول غله یا به کل آن چه که ذخیره شده بود و باید در مخارج سال بعد منظور شود.

به ندرت در پایین ترازنامه‌های سالانه به نام این حساب‌رسان اشاره می‌شود. به عنوان مثال این حساب‌رسی‌ را برای سال ۱۸ و ۱۹ مسیکه در سال ۱۹ به انجام رسانده است. وقتی که مسیکه به خاطر کار زیاد نتوانسته خودش همه موارد را کنترل کند این قدر احتااط کار و زیرک بوده است که این ناتوانی را بدون تغییر بر روی لوح بیاورد. به عنوان مثال نوشته است: «ذخیره نگه‌بانان انبار را در مکنه خودم ندیدم. حساب‌رسی‌ را بر اساس گفته نگه‌بانان انجام دادم. به این ترتیب او فقط به گفته مسوولان مربوط اعتماد کرده است. پس از این که همه چیز نوشته شده، مسیکه مهرش را بر روی سند زده است. به‌هر حال، وجود هزاران متن‌‌ لوح دیوانی کوچک و بزرگ و اسناد مالی در عصر هخامنشیان، از اهمیت فراوانی برخوردار است و به ما نیز این امکان را می‌‌دهد که نگاهی عمیق به زوایای این امپراتوری بیندازیم.»

منابع:

سازمان حساب‌رسی

صدری افشار، غلام‌حسین، تاریخ ریاضیات،

شهریاری، پرویز، سرگذشت ریاضیات،

کریم آبادی، حسین، نظام حساب‌داری و حساب‌رسی در ایران باستان،                                                                                                                                                                                                                                                                                                             فرقان‌دوست حقیقی، اوزان و مقادیر در ایران باستان،

رجبی، پرویز، از زبان داریوش،


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، 3 اکتبر، آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنانی، با اشاره به اختلاس چند میلیارد دلاری از سیستم بانکی ایران، از رسانه‌های همگانی خواسته است این قضیه را «کش ندهند» و اجازه دهند مسوولان کارشان را دنبال کنند.

به گزارش فارس، وی در دیدار با جمعی از کارگزاران فرهنگی و اجرایی حج افزود که «مردم هم باید بدانند این چیزها دنبال می‌شود، دست‌ها قطع می‌شود، و مسوولان قوه قضاییه هم خبررسانی کنند.»

آیت‌اله خامنه‌ای تاکید کرد: «به بدکار و خراب‌کار و مفسد رحم نکنید.»

هم‌زمان به دنبال واگذاری مسوولیت رسیدگی به رسوایی سو‌استفاده مالی بزرگ بانکی به کمیسیون اصل نود، یازده تن از نمایندگان مجلس از رییس و هیت رییسه مجلس در خواست کردند که در این باره ماده 233 آیین‌نامه اعمال شود.

بر اساس ماده 233، هرگاه حداقل ده‌نفر از نمایندگان و یا هرکدام از کمیسیون‌ها، عدم رعایت شئونات و نقض یا استنکاف از اجرا‌ قانون یا اجرا‌ ناقص قانون توسط رییس جمهوری و یا وزیر و یا مسوولین دست‌گاه‌های زیرمجموعه آنان را اعلام نمایند، موضوع بلافاصله از طریق هیت رییسه جهت رسیدگی به کمیسیون ذی‌ربط ارجاع شود.

این نمایندگان در بخشی از نامه خود آورده‌اند: «رسوایی مالی اخیر که تعداد زیادی بانک دولتی و خصوصی درگیر آن بوده‌اند، ضربه سختی به اعتماد مردم به نظام بانکی و اداری کشور وارد کرده است. بی‌شک بررسی بی‌طرفانه و دقیق این فاجعه و کشف عوامل تعیین کننده در پیدایش آن و گزارش نتایج به مردم می‌تواند از ابعاد این بی‌اعتمادی بکاهد و رسیدگی قضایی را تسهیل نماید.»

آن‌ها در ادامه اعلام کردند: «بررسی‌های مقدماتی نشان می‌دهد که برخی از مقامات قوه مجریه بر خلاف قانون حمایت‌هایی اعمال کرده‌اند، برخی مسوولان بانکی بدون صلاحیت به‌کار گمارده شده‌اند و نظارت قانونی بر عملیات بانکی تعمدن یا از سر بی‌مسوولیتی یا ندانم‌کاری اعمال نشده است. احتمال زد و بندهای کثیف نیز بین صاحبان قدرت و ثروت وجود دارد. چون در فرایند این امر احکام متعددی از قوانین ذیربط، از جمله قانون اداره امور بانک‌ها، قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانکی، قانون اساس‌نامه سازمان حساب‌رسی، قانون برنامه و بودجه و قوانین برنامه چهارم و پنجم توسعه،  توسط رییس جمهوری و رییس دفتر ایشان، رییس کل بانک مرکزی و قائم مقام وی، وزیر امور اقتصادی و دارایی و برخی دیگر از مسوولان زیر مجموعه دولت، نقض شده یا نادیده گرفته شده است‌؛ ما امضا‌‌کنندگان ذیل خواهان اعمال ماده 233 در این باره هستیم.»

 بیشتر بخوانید:

«برکناری مدیر عامل بانک سامان در ایران»


 


دوشنبه 11 مهر 90‌/ 3 اکتبر2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران

تمام رخ- «وال استریت پایان راه نیست»- آرش حسینی‌پژوه

بخش اول خبر‌ها

مجله جاماندگان- «جمهوری اسلامی مدیون الفتح است»- شراره سعیدی

مجله خبری کابل- آرین

پس‌نشینی تند- «گام در تاریکی»- اکبر ترشیزاد

بخش دوم خبرها

گزارش روز تاجیکستان- «آوازخوان‌های درباری و غیر‌درباری»- کیومرث

پارس‌نامه- «حساب‌داری و حساب‌رسی در زمان هخامنشیان»- امیر و کاملیا

بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های حقوق بشری، در روزهای اخیر، دادگاه هفت نفر از مسوولان و مرتبطان دانش‌گاه آنلاین بهایی(موسسه علمی آزاد) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شده است.

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، طی دو هفته گذشته دادگاه این افراد به نام‌های وحید محمودی، رامین زیبایی، کامران مرتضایی، فرهاد صدقی، نوشین خادم، محمود بادوام و ریاض سبحانی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شد. اتهام تمامی این افراد «عضویت در گروهگ ضد امنیتی بهائی»(ماده ۴۹۹) عنوان شده است.

شش نفر از این افراد در تاریخ یکم خرداد ماه و ریاض سبحانی در تاریخ ۲۵ خرداد ماه 90 دستگیر شدند. تمامی این افراد در بند ۲۰۹ زندان اوین نگه‌داری می‌شوند.

 بیشتر بخوانید:

«احضار و بازجویی سه شهروند بهایی قائم‌شهر»


 


لیسا رستلوند  و یوسفین کارلسون

منبع: روزنامه آفتون‌بلادت

فاضل نادری / برگردان

روزنامه «آفتون‌بلادت» یکی از پرتیراژترین روزنامه‌های کشور سوئد درمورد اخراج کردن یک پناه‌جوی سیاسی ایرانی توسط اداره مهاجرت دولت سوئد درتاریخ ۲۴سپتامبر 2011 ، چنین می‌نویسد:

علی منصوری ۲۸ ساله، مخفیانه به تهران اخراج می‌شد ولی به‌خاطر ترس از رژیم ایران فریاد می‌کشید و به‌خاطر نجات جانش تقاضای کمک می‌کرد. مسافرین به حرف‌های اوگوش کردند و از پرواز هواپیمای چارتر جلوگیری کردند.

علی می‌گوید آن‌ها ازمن دفاع کردند

صبح زود روز جمعه ۲۳ سپتامبر، منصوری که دربازداشت‌گاه اداره مهاجرت در «مشتا»، بازداشت بود را ازخواب بیدار کردند. پلیس به‌دیدن او آمد و او را دست‌بند به‌دست به‌داخل هواپیما که قصد پرواز به‌ ایران را داشت، نشاندند.

هواپیما توقف بین راهی در آمستردام داشت. وقتی‌که می‌خواستند هواپیما را تعویض کنند، پلیس هم‌راه علی، او را وادار کرد که سوار هواپیمای دیگر شود. علی به‌شدت مقاومت کرد و حاضر نشد در صندلی هواپیما بنشیند. سه نفر پلیس هم‌راه و یک نفر پلیس امنیتی از فرودگاه آمستردام، با فشار و به‌ زور، او را روی صندلی نشانده و کمربند صندلی‌اش را بستند و علی را روی صندلی نگه‌ داشتند.

چند نفرحمایت کردند

درکنار علی چند مسافر که عازم تهران بودند نشسته بودند. درحالی‌که او گریه‌کنان فریاد می‌زد، توجه مسافرین را به‌خود جلب کرد. مسافرین ضمن اعتراض به چنین وضعیتی، از او حمایت کردند. علی توضیح می‌دهد، پلیس تلاش کرد آرامم کند ولی در واقع موفق نشد. من از خودم دفاع کردم، زیرا نمی‌خواستم به جهنم فرستاده شوم. علی فریاد می‌زد که من در ایران مشکلات داشتم، رژیم ایران مرا شناسایی و زندانی کرده و مرا هم‌چون دیگران به‌راحتی به‌قتل خواهد رساند.

خلبان تصمیم گرفت 

مسافرین از نشستن روی صندلی‌هایشان امتناع کرده و به‌خاطر حمایت از هم‌وطنشان اعتراض کردند و درخواست کردند که او را از هواپیما رهایش کنید. علی می‌گوید، مسافرین نگران بودند و می‌گفتند «او نباید درداخل هواپیما باشد.» بعد از حدود یک‌ساعت علی به بیرون از هواپیما برده شد درحالی‌که توسط نگه‌بانان مرزی اسکورت می‌شد و درساعت ۲۲ همان‌شب علی به‌خاک سوئد برگردانده شد.

علی اضافه می‌کند آن‌هایی‌که در داخل هواپیما به‌من کمک کردند را نمی‌شناسم، آن‌ها از من دفاع کردند و از آن‌ها عمیقن سپاس‌گزارم.

وکیل ازاین واقعه اطلاع نداشت

علی مجددن به بازداشت‌گاه در مشتا برگردانده شد. بدن او به‌ویژه سینه‌اش هم اکنون درد می‌کند و صدایش گرفته است. او توانست با وکیلش صحبت کند و ا‌میدوار است که بتواند یک پزشکی را ملاقات کند. انتظار اینست که او اجازه اقامت گرفته و بتواند درسوئد ماندگار شود.

هنگامی‌که علی منصوری را برای اخراج در داخل هواپیما می‌نشانند به وکیل او ماریا ایویک خبر می‌دهند که علی را اخراج می‌کنند. وکیل می‌گوید، من به‌عنوان وکیل رسمی او باید از قضیه مطلع می‌شدم. من بلافاصله به اداره مهاجرت زنگ زده و خواهان لغو تصمیم اخراج شدم. به من پاسخ دادند که علی هم اکنون درهواپیما نشسته و در حال پرواز است. وکیل اضافه می‌کند که علی از یک اقلیت مذهبی است و به‌عنوان یک فعال سیاسی برای رژیم شناخته شده است.

لازم به‌اطلاع دادن نیست

ازکارل بکسلیوس یکی از مسوولین حقوق‌دان اداره مهاجرت سوال می‌شود: نبایست وکیل علی منصوری درجریان اخراج وی قرارمی‌گرفت؟

ایشان پاسخ می‌دهد: «دراین مورد، تقاضای توقف اخراج بعد از اجرای دستور اخراج دریافت شده است. بنابراین در چنین مواقعی، اداره مهاجرت عطف توجهی به‌درخواست نمی‌کند.»

بنا به‌گفته وی اداره مهاجرت در این‌گونه موارد، متعهد نیست که وکیل اخراجی را در جریان امر قرار بدهد.

روزنامه آفتون بِلادت تلاش کرده است با مسوول پلیس مرزی در این مورد گفت‌وگو کند لیکن موفق به دریافت پاسخ نشده است.

درانتهای مقاله مزبور آمده است:

دومین تلاش برای اخراج

اولین بار نیست که اداره مهاجرت تلاش می‌کند علی منصوری را اخراج کند. انسان‌دوستانی به‌کمک وی شتافتند. دربیست و ششم اوت ۲۰۱۱ اداره مهاجرت دولت سوئد، قصد اخراج علی منصوری پناه‌جوی ۲۸ ساله ایرانی را داشت که یک گروه ۲۰ نفره از فعالین مدافع حقوق انسانی مانع ازاخراج کردن او شدند. تظاهر‌کنندگان درصحنه، خلبان هواپیما را مطلع کردند، درصورتی‌که منصوری به دولت ایران تحویل داده شود، خطر اعدام در کمین اوست، خلبان از پرواز کردن خودداری کرد.


 


خبر / رادیو کوچه

بروس بوتلر، پژوهش‌گر آمریکایی، ژول هوفمان، پژوهش‌گر فرانسوی، و رالف استاینمن، پژوهش‌گر کانادایی به خاطر تحقیقاتی که در زمینه سیستم ایمنی بدن انجام داده‌اند به طور مشترک برنده جایزه نوبل سال جاری در رشته پزشکی شده‌اند.

هم‌زمان اعلام شد رالف استاینمن، یکی از سه نفری که امروز برنده جایزه نوبل پزشکی شد، سه روز پیش بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشته است.

جایزه نوبل معمولن به افراد درگذشته تعلق نمی‌گیرد. کمیته اهداکننده این جایزه هنوز واکنشی به خبر درگذشت آقای استاینمن نشان نداده، اما قرار است به زودی بیانیه‌ای در این باره صادر کند.

بروس بوتلر و ژول هوفمان در تحقیقات خود به نحوه فعال شدن سیستم ایمنی در سازواره‌های زنده دست یافته‌اند و رالف استاینمن نیز کشف کرده است که کدام بخش از سیستم ایمنی خود را با نحوه مقابله با خطرات جدید انطباق می‌دهد.

برندگان جوایز نوبل در رشته‌های زیست‌شناسی، شیمی، فیزیک و ادبیات در طول هفته جاری اعلام می‌شود و برنده جایزه صلح نوبل نیز روز جمعه، 7 اکتبر، معرفی خواهد شد.

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه منسوب به دراویش نعمت‌الهی، روز یک‌شنبه، 2 اکتبر، هفت نفر از دروایش گنابادی که چندی پیش در جریان درگیری‌های شهرستان کوار از توابع شیراز با نیروهای امنیتی و افرادی موسوم به لباس شخصی بازداشت شده بودند، از زندان آزاد شدند.

به گزارش سایت مجذوبان نور، طبق این گزارش علی کرمی‌، علیرضا روشن‌، مهدی اسانلو‌، علی آسترکی با صدور قرار کفالت (ضمانت با فیش حقوقی) از زندان اوین و بهزاد نوری، فرزاد درویش و فرزانه نوری با سپردن وثیقه از بازداشت اداره اطلاعات شیراز به‌صورت موقت آزاد شدند.

این در حالی است که تعدادی از این دراویش که از زندان اوین آزاد شدند به دلیل تجمع برابر این زندان در اعتراض به دستگیری دراویش شهرستان کوار و جان‌باختن آقای بنانی در درگیری‌ها این شهرستان بازداشت شده بودند.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت شرعیاتی، از دراویش نعمت‌الهی یزد»


 


حسن زارع‌زاده اردشیر / روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر

فرار آقای محمود خاوری مدیر عامل بانک ملی جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین بانک دولتی در ایران، به کانادا پرونده اقامت سران نظام جمهوری اسلامی به کشورهای بزرگ غربی را بار دیگر سر زبان‌ها انداخت تا داغ آن‌ها که سال‌هاست روی این موضع کار کرده‌اند تازه شود. این موضوع به ویژه از آن‌جایی اهمیت پیدا می‌کند که وی دارای ثروت و املاک قابل توجهی در کانادا است چرا که توجه بسیاری به عدم توجه دولت کانادا به نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری اسلامی نشانه می‌رود.

بر اساس تحقیقاتی که نگارنده انجام داده است، محمود خاوری ملکی در تورنتو به ارزش سه میلیون دلار دارد که در سال 2007 خریداری شده و با احتساب چند سال تورم و نوسات اقتصادی در کانادا هم اینک این ملک دارای ازشی نزدیک چهار میلیون دلار است. این خانه دو طبقه دارای 15 اتاق و 7 دست‌گاه حمام و دست‌شویی است و از ویژگی‌های یک قصر چیزی کم ندارد. از جمله یک بخش ویژه برای سرو مشروب، سونا و جکوزی، امکانات صوتی تصویری و دیگر امکانات رفاهی را در خود دارد. این خانه که در گران قیمت ترین نقطه تورنتو قرار دارد در آپریل سال 2007 به قیمت سه میلیون و یک‌صد و نود و هشت هزار دلار برای فروش گذاشته شده بود که با دویست و هفتاد هزار دلار پایین‌تر به نام محمود خاوری و خانم ماندانا خلیلی خریداری شده است. هم‌چنین فرزند او، اردوان خاوری، صاحب چندین آژانس مسافرتی از جمله آژانسی به نام جری کاپلین Jerry caplan Travel و کاسبی‌های دیگر است. خاوری در دوران ریاست خود در بانک سپه وام‌های قابل توجهی به فرزند خود داده تا در کانادا سرمایه‌گذاری کند. خانواده خاوری دارای از چند سال قبل تابعیت کانادا را دریافت کرده‌اند و فعالیت‌های اقتصادی قابل توجهی در ونکوور و تورنتو دارند.

خاوری پس از استعفا به کانادا گریخت. او که در ماموریت اداری در لندن بود که در همان جا استعفای خود از مدیر عاملی بانک ملی را اعلام کرد و عازم کانادا شد تا خیال بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی را از بابت عدم فاش شدن پشت پرده‌های اختلاس سه هزار میلیاردی در ایران راحت کند. مدیر عامل برکنار شده بانک صادرات نیز او را متهم کرده است که در این اختلاس دست دارد.

پیش از این مهم‌ترین اختلاس در تاریخ جمهوری اسلامی اختلاس 123 میلیاردی بود که در سال 1374 توسط حشمت‌اله طبرزدی‌، مدیر مسوول نشریه پیام دانش‌جو که امروز در زندان است، افشا شد. در آن پرونده نیز تلاش برخی مقامات جمهوری اسلامی برای ایجاد مانع در برابر رسیدگی قضایی کاملن آشکار بود اما به مدد سماجت و تلاش حشمت‌اله طبرزدی و نیز اختلاف در سطوح بالای قدرت سرانجام این پرونده با محکومیت فاضل خداداد به اعدام و مرتضی رفیق دوست به حبس ابد بسته شد. فاضل خداداد آن زمان در بیرون از کشور بود اما با وعده و وعیدهایی به کشور بازگشت و به فاصله کمی بازداشت و اعدام شد. محمود خاوری این تجربه را به یاد دارد و خوب می‌داند که حفظ منافع سردمداران جمهوری اسلامی از جان او با ارزش‌تر است و چه بسا که در ساده‌ترین حالت قربانی اختلافات درون حکومتی نیز شود و با چوبه داری که در انتظارش است این پرونده نیز بسته شود. البته‌، مبلغ اختلاس امروز قابل مقایسه با آن زمان نیست اما هر دو نیز از طریق بانک صادرات ایران انجام گرفته است و در هر دو مقامات جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند تا پای افراد رده بالای حکومتی به پرونده کشیده نشود.

از سوی دیگر زندگی در کانادا نیز برای خاوری راحت نخواهد بود چرا که ایرانیان مقیم کانادا از حضور او در کانادا خشنود نیستند. طلب بخشش از ایرانیان و افشای بسیاری از دانسته‌های پشت پرده در مورد جمهوری اسلامی از سوی محمود خاوری و نیز کمک‌های انسان‌دوستانه، می‌تواند شرایط زندگی او را در کنار دیگر ایرانیان کانادا تسهیل کند در غیر این‌صورت حضور او در کانادا با اعتراضات مدنی هم‌راه خواهد بود. اگرچه اقامت خانواده خاوری و شخص او در کانادا به صورت قانونی انجام شده است اما باید از دولت کانادا پرسید که آیا نسبت به حضور فردی عالی رتبه در کانادا از حکومتی که در کشتار و شکنجه مردمش معروف است، سکوت خواهد کرد و یا اقدام درخور شانی انجام خواهد داد. حضور مقامات و وابستگان جمهوری اسلامی در کانادا چنان‌چه با حمایت دولت کانادا روبه‌رو شود در واقع ادعای کانادا در دفاع و گسترش حقوق بشر در جهان را زیر سوال می‌برد.

این‌ها همه در حالی است که پناهندگان ایرانی تحت نظر سازمان ملل در ترکیه و سایر کشورها سرگردان هستند و پرونده مهاجرت آن‌ها گاها بیش از چند سال طول می‌کشد، چگونه است که مقامات جمهوری اسلامی که درآمدشان از جیب مردم ایران است، به راحتی می‌توانند اقامت کشورهای غربی را دریافت کنند. حتا بسیاری از ایرانیانی هستند که نمی‌توانند برای بستگان درجه یک خود ویزای دیداری تهیه کنند و در هنگام عروسی‌، زایمان و اتفاقات دیگر از دیدار فامیل و بستگان خود محروم هستند. هم‌چنین شرکت‌های کوچکی وجود دارند که با مشکل انتقال پول به دلیل تحریم‌ها روبه‌رو شده‌اند، اما وابستگان مقامات جمهوری اسلامی، با استفاده از اموال مردم ایران و رانت‌ها و وام‌های بی‌حساب و کتاب، در کانادا و دیگر کشورهای غربی زندگی می‌کنند و با پول‌شویی و وارد کردن مبالغ میلیونی به سرمایه‌گذاری، تجارت و کسب و کار مشغول هستند.

بسیاری از مردم ایران که به دلیل شرایط سخت زندگی و محدودیت‌ها و خطراتی که آن‌ها را تهدید می‌کند مجبور می‌شوند کشور را ترک کنند ولی برای انتقال اندک دارایی خود با مشکلاتی روبه‌رو هستند. ولی سرمایه‌داران جمهوری اسلامی میلیون‌ها دلار را از طریق بانک‌های اروپایی، جزایر آزاد و واسطه‌های مالی با تکیه بر قدرت نفوذ مافیای دولتی، سپاه و لابی‌های خود به کانادا منتقل می‌کنند. امروز زمان آن رسیده است که دولت کانادا و دیگر کشورها که به راحتی این افراد را می‌شناسند دست به اقدام اساسی بزند و با اعمال تحریم روی مقامات جمهوری اسلامی به وعده‌های خود مبنی بر دفاع از حقوق بشر جامه عمل بپوشانند. این اقدام تاثیری به مراتب بیش‌تر از تهدیدات نظامی و غیره خواهد داشت.

ما به‌عنوان بخشی از مردم ایران که امکان مهاجرت به کانادا و دیگر کشورها را پیدا کرده‌ایم باید نمایندگان درستی برای هم‌وطنان خود باشیم تا بدانند از یاد آن‌ها غافل نبوده و هم‌چون آن‌ها به‌خاطر آزادی و دموکراسی در ایران هم‌دوش هم‌وطنان داخل کشور تلاش می‌کنیم. با تلاش‌های مدنی، حقوقی و ارتباط با دولت‌ها اجازه ندهیم کانادا و کشورهای غربی به حیاط خلوت جمهوری اسلامی تبدیل شوند.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

دو حمله انتحاری در ولایت کندهار در جنوب افغانستان جان سه تن را گرفت و شانزده تن دیگر را زخمی کرد.

حمله اولی صبح امروز زمانی رخ داد که یک انتحار‌کننده‌ی سوار موتورسایکل (موتور) خود را در مرکز شهر انفجار داد.

وزارت داخله افغانستان با انتشار یک اعلامیه گفته است قربانیان این حمله افراد ملکی می‌باشند و یک تن از کشته‌شدگان نیز یک کودک است.

در اعلامیه‌ی وزارت داخله آمده است که وضعیت سه تن از زخمی‌ها نیز وخیم می‌باشد.

هم‌چنان دفتر مطبوعاتی کندهار گفته است شش تن از زخمی‌ها نیز کودکان است.

در حمله دومی انتحار‌کننده با استفاده از لباس ارتش افغانستان خود را در مقابل یک پاس‌گاه ارتش انفجار داد که در نتیجه یک سرباز ارتش کشته و دو تن دیگر زخمی شدند.

تا‌کنون کسی مسوولیت این حملات را به عهده نگرفته است.


 


کیان امانی / عکس / رادیو کوچه

وال استریت نیویورک ۲ هفته است که شاهد تجمع کنندگان معترض به طمع‌ورزی شرکت‌ها و بنگاه‌های مالی در آمریکا است. معترضان به گفته خودشان خواستار دفاع دولت از حقوق ۹۹ درصد مردم آمریکا در برابر یک درصد از طبقه مرفه و ثروت‌مند هستند.

جنبش «اشغال وال‌استریت» در فراخوانی خواهان سرازیر شدن۲۰ هزار نفر در روز ۱۷ سپتامبر به بخش جنوبی منهتن و ماندن آن‌ها به مدت چند ماه در این منطقه است. بازار بورس نیویورک در این منطقه واقع شده و این‌جا یکی از نبض‌های اقتصادی دنیاست. در پی این فراخوان صدها نفر در پارک زاکوتی در نزدیکی وال استریت است تجمع کرده‌اند و دو هفته است که شب و روز را در این بخش شهر می‌گذرانند.


 


نهاد کودکان مقدمند‌ استکهلم و هم‌بستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی-‌سوئد در نامه‌ای به سازمان‌های مدافع حقوق پناهندگی و مدافع حقوق کودکان در خصوص وضعیت بیست نفر پناه‌جو که از فعالان سیاسی محسوب می‌شوند، گزارشی را مطرح کرده است.

متن این نامه در پی آمده است:

همان‌طور که اطلاع دارید، روز سه‌شنبه بیستم سپتامبر حدود بیست نفر پناه‌جو که از فعالین سیاسی می‌باشند در مرکز شهر استهکلم در یک چادر٬ آن‌هم در این وضعیت بد آب و هوا دست به اعتصاب غذا زده‌اند. درمیان آن‌ها خانواده‌هایی به چشم می‌خورند که  کودکانشان را نیز به هم‌راه دارند. جعفر قادری و همسر او خدیجه ابوبکری هم‌راه چهار فرزندشان، شب‌بو، شنه، شیبا و شه‌وگر و هم‌چنین رحمان حسین‌پور و همسرش بهیه خالدنژاد هم‌راه با فرزندانشان هدی، هیمن و هلین و تعدادی دیگر از شرکت‌کنندگان در این اعتصاب غذا هستند. تا زمان صدور این نامه 10 روز از این اعتصاب می‌گذرد٬ ولی با این حال از تصمیمات اداره مهاجرت مبنی بر بررسی مجدد پرونده این پناه‌جویان تاکنون خبری دریافت نشده است.

این پناه‌جویان در اعتراض به تصمیمات غیر‌منصفانه و بی‌توجهی این اداره نسبت به سرنوشت خود دست به اعتصاب غذا زده‌اند. حال چند نفر از این پناه‌جویان که از روز سه‌شنبه 26 سپتامبر دست به اعتصاب غذا زده‌اند در اثر نخوردن آب و غذا به‌شدت رو به‌ وخامت گذاشته است. همه‌ این پناه‌جویان از فعالین سیاسی و  اکثر آن‌ها از اعضای اپوزسیون ایران از جمله حزب دمکرات کردستان ایران هستند و سال‌ها علیه جمهوری اسلامی مبارزه علنی کرده‌اند. با این وجود هر کدام از‌ پناه‌جویان اعتصابی از 5 تا 9 سال است در انتظار گرفتن پناهندگی سیاسی در سوئد به‌سر می‌برند ولی با این‌حال اداره مهاجرت یکی پس از دیگری به آن‌ها پاسخ رد داده است. ما فکر نمی‌کنیم اداره مهاجرت سوئد از این موضوع بی‌خبر باشد که این‌گونه افراد از  سوی دست‌گاه‌های قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی به‌عنوان محارب با خدا و اقدام علیه جمهوری اسلامی با مجازات مرگ مواجه می‌شوند.

روز سه‌شنبه 26 سپتامبر پناه‌جویان اعتصابی در گفت‌وگو ‌با دو نماینده اداره مهاجرت که به چادر پناه‌جویان اعتصابی آمده بودند هم‌صدا می‌گفتند: «ما این‌جا دست به اعتصاب زده‌ایم و ترجیح می‌دهیم که در این چادر بمیریم و به ایران بازگردانده نشویم٬ چون در ایران همه ما را زیر شکنجه‌های وحشیانه خواهند کشت.» اداره مهاجرت سوئد باید متوجه این مسئله شده باشد، که جمهوری اسلامی به خودی‌های خودشان که دستشان در یک کاسه است٬ رحم نمی‌کند چه رسد به کسانی که فعال سیاسی علیه جمهوری اسلامی بوده‌اند.

اداره مهاجرت سوئد درست در شرایطی پناه‌جویان ایرانی را برای بازگشت به ایران تحت فشار گذاشته است که جمهوری اسلامی در نهایت بی‌رحمی و  با استفاده از ارتجاعی‌ترین قوانین مجازات اسلامی علیه مخالفین خود، دست به کشتار ‌و‌ شکنجه و تجاوز می‌زند. به همین دلیل از نظر نهاد کودکان مقدمند و فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی لازم است این پناه‌جویان برمبنای معیارهای پذیرش پناهندگان در کنوانسیون ژنو در‌ کشور سوئد تحت حفاظت قرار گیرند چرا که همه آن‌ها کسانی هستند که در سازمان‌های اپوزسیون جمهوری اسلامی به عنوان عضو، فعالیت سیاسی‌–‌نظامی داشته‌اند و در منطقه برای رژیم ایران و مردمان آن مناطق چهره‌های آشنایی هستند.

اداره مهاجرت برای بررسی مجدد پرونده‌های این پناه‌جویان از آن‌ها خواسته است مدارک جدید ارایه دهند. در حالی که همه عالم و آدم آن‌ها را می‌شناسد که وجود و حضورشان در مبارزه علنی علیه رژیم ایران از هر مدرکی روشن‌تر است. در میان پناه‌جویان اعتصابی تعدادی از کودکان در سنین مختلف دو ماهه تا زیر هیجده سال نیز دیده می‌شود.  متاسفانه زندگی کودکانه این کودکان هم به زندگی و آینده والدین آن‌ها گره خورده و آن‌ها عملن در شرایط سخت زندگی والدین خود شریک شده‌اند. در حالی که نباید به  کودکان به چشم پناه‌جو نگاه کرد.

در کنوانسیون حقوق کودک هم اشاره شده است که کودک چه هم‌راه خانواده باشد یا تنها آمده باشد باید از حقوقی که در کنوانسیون حقوق کودک تدوین شده است برخوردار باشند. تلاش کنوانسیون حقوق کودک بر این است که اعضای خانواده آن‌ها باید از این حق برخوردار شوند و این اجازه به آن‌ها داده شود که به کودکان خود ملحق شوند. بنابراین بر گرداندن هر کدام از این خانواده‌ها یعنی جدا کردن آن‌ها از کودکانشان. بد‌تر از این برگرداندن کودکان به هم‌راه والدین‌شان از هر نظر یک  اقدام غیر‌انسانی محسوب می‌شود و با معیارهای رعایت حقوق کودکان در مغایرت کامل قرار می‌گیرد. چون معلوم نیست در صورت بازگرداندن آن‌ها چه بلایی برسر این کودکان خواهد آمد. به‌علاوه شرایطی که این دسته از کودکان چه قبل و چه الان در آن به‌سرمی برند بسیار آزار‌دهنده است. برای مثال  چند نفر از این کودکان فوتبالیست هستند ولی به‌دلیل نداشتن اقامت اجازه ندارند برای مسابقات به کشورهای دیگر بروند و اصلن در مدت هفت، هشت سال گذشته اجازه نداشته‌‌اند از سوئد خارج شوند.

نهاد کودکان مقدمند و فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد ضمن دفاع از خواسته‌های به‌حق این پناه‌جویان و تامین فوری نیازهای کودکان، از اعتراض و مبارزه آن‌ها حمایت می‌کند و همه سازمان‌ها و نهادهای مدافع حقوق کودکان را نیز به حمایت از حقوق انسانی آن‌ها فرا می‌خوانند.

نهاد کودکان مقدمند‌- استکهلم

هم‌بستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی- سوئد

2011-09-28

 —————————

 «هزار شمع نورانی به یاد زندانیان سیاسی ایران»


 


خبر / رادیو کوچه

در حالی که کم‌تر از شش ماه به انتخابات مجلس باقی مانده است و اصلاح‌طلبان نیز از صحنه سیاسی حذف شده‌اند، اینک یک عضو کمیته وحدت اصول‌گرایان اعلام کرد، جبهه پایداری با فهرست جداگانه در انتخابات شرکت خواهد کرد و وحدت محقق‌ نخواهد شد.

رضا تقوی، عضو کمیته وحدت اصول‌گرایان، موسوم به کمیته ۷+۸ درنشست ماهانه جامعه مهندسین تصریح کرده است جبهه پایداری (متشکل از  نزدیکان پیشین محمود احمدی‌نژاد که با محوریت آیت‌اله مصباح تشکیل شده‌اند)،  نتوانسته‌اند با  دیگر اصول‌گرایان به توافق برسند و با توجه به فعالیت‌های آن‌ها، این جبهه فهرست جداگانه‌ای در انتخابات مجلس می‌دهد.

کمیته وحدت اصول‌گرایان، به دعوت آیت‌اله یزدی از جامعه مدرسین قم و  آیت‌اله مهدوی کنی از جامعه روحانیت مبارز، برای هم‌گرایی طیف‌هایی مختلف اصول‌گرایان برای انتخابات آینده مجلس تشکیل شده است.

به گزارش ایلنا، رضا تقوی همانند برخی دیگر از چهره‌های اصول‌گرای مخالف محمود احمدی‌نژاد، گفته است گرچه جبهه پایداری می‌گوید از آن‌چه وی به عنوان«جریان انحرافی» یاد می‌کند یا اسفندیار رحیم مشایی به دور است، اما به گفته او،  شماری از کاندیدادهای این جبهه با  نامزدهای «جریان انحرافی» یکی است.

رضا تقوی هم‌چنین عنوان کرده که اعضای جبهه پایداری گفته‌اند، این جبهه  به پول «جریان انحرافی» احتیاج دارد.

کمیته وحدت اصول‌گرایان، که جبهه پایداری، نسبت به آن انتقاد دارد مرکب از دو گروه هفت و هشت نفری است.

در گروه هفت نفره، هاشم حسینی ‌بوشهری و عباس کعبی (هر دو از جامعه مدرسین) و رضا تقوی، محمد حسن ابوترابی‌فرد (هر دو از جامعه روحانیت)، غلام‌علی حداد عادل، علی‌اکبر ولایتی و حبیب‌اله عسگر اولادی حضور دارند.

در گروه هشت نفره هم که بازوی اجرای گروه  نخست است، گروه‌ها و چهره‌های اصول‌گرا دارای نماینده هستند.

در مقابل، اصول‌گرایان مخالف احمدی‌نژاد، هم‌چون علی مطهری، جبهه پایداری را در ارتباط با رییس دولت و «جریان انحرافی» دانسته‌اند.

تحقق نیافتن وحدت اصول‌گرایان در حالی است که پیش‌تر  غلامعلی حداد‌عادل، نماینده اصول‌گرای مجلس و عضو کمیته وحدت اصول‌گرایان، تصریح کرده بود که آیت‌اله خامنه‌ای، مایل نیست اصول‌گرایان با بیش از یک لیست در انتخاب آینده مجلس شرکت کنند.

بیشتر بخوانید:

«تصویب طرح نظارت بر نمایندگان در مجلس»


 


خبر / رادیو کوچه

لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا، روز یک‌شنبه، 2 اکتبر، در اظهار نظری اعلام کرد که اسراییل باید گفت‌وگو با فلسطینیان را از سر بگیرد و در صدد بهبود روابط خود با مصر و ترکیه برآید و در غیر این‌صورت، با خطر انزوای دیپلماتیک در منطقه مواجه خواهد شد.

آقای پانه‌تا که برای گفت‌وگو با مقامات اسراییلی و فلسطینی عازم منطقه خاورمیانه است، گفته است که اگرچه اسراییل حق دارد از لحاظ نظامی برتری نسبی خود را در منطقه حفظ کند، اما برتری نظامی به تنهایی کافی نیست.

وی گفته است که در حالی‌که تحولاتی جدی در خاورمیانه در جریان است، به نفع اسراییل نیست که به انزوای سیاسی گرفتار شود و افزوده که چنین وضعیتی در شرف وقوع است.

بیشتر بخوانید:

«اقدام فلسطین برای حضور رسمی در سازمان ملل شجاعانه است»


 


رادیو کوچه

1935 میلادی- ایتالیا‌، «اتیوپی» را اشغال کرد. یونانیان از همان زمان باستان این سرزمین را اتیوپی و مسلمانان آن را «حبشه» می‌نامیدند. ایتالیا از سال‏های پایانی قرن نوزدهم میلادی، نواحی شرقی آفریقا را تصرف می‌کرد. در سال 1887 ایتالیا که به حبشه وارد شده بود، شکست خورد و عقب‌نشینی کرد. در سال 1917 اختلاف میان ایتالیا و حبشه شدت گرفت تا جایى که در سال 1935 به جنگ تبدیل شد.

موسولینى پس از جلب نظر انگلیس و فرانسه در فوریه 1935، 2 لشکر کامل ایتالیا را به سومالى (در شرق اتیوپى) فرستاد. در 3 اکتبر 1935، فرمان حمله به اتیوپى را صادر کرد. ارتش فاشیستی ایتالیا پس از چندین ماه توانست مقاومت اتیوپیایی‌ها را در هم بشکند. در روز 5 مه، موسولینی الحاق این کشور را به مستعمرات ایتالیا اعلام کرد.

همان‌طور که گفته شد این جنگ در نهایت، به پیروزی ایتالیا انجامید و حبشه به تصرف ایتالیایی‏ها درآمد. از این زمان دوران استعمار ایتالیا بر حبشه آغاز شد تا این‌که در سال 1941 و در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش انگلستان، ایتالیایی‏ها را از حبشه بیرون کردند.

1941 میلادی- هنگامی که نیروهای نظامی آلمان به مسکو نزدیک می‌شدند هیتلر در نطقی در برلین در اعلام کرد که «شوروی در هم شکسته شده و دیگر زنده نخواهد ماند» وی در همین سخن‌رانی پیروزی‌های نظامی ارتش آلمان در همه جبهه‌ها را تشریح کرد. چهارسال بعد برلین به دست روس‌ها تصرف شد و حکومت هیتلر به پایان رسید. پس از جنگ جهانی دوم، مورخان تاریخ نظامی سیاست‌مداران و دولت‌مردان را از پیش‌بینی نتیجه جنگ برحذر داشته‌اند.

1990 میلادی- امروز روز ملی و روز وحدت دو آلمان است. جمهوری فدرال آلمان، بعد از جنگ جهانی دوم به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و هر‌کدام به بلوک شرق و غرب ملحق شدند. آلمان شرقی حکومت کمونیستی را پذیرفت و آلمان غربی، دارای حکومت جمهوری فدرال بود. در سال 1990، حکومت کمونیستی آلمان شرقی سقوط کرد و وحدت آلمان شرقی و غربی نزدیک‌تر شد. مقدمات این اتحاد با پیروزی حزب دموکرات مسیحی در نخستین انتخابات آزاد آلمان شرقی فراهم آمد.

دولت شوروی نیز با وحدت آلمان شرقی و غربی موافقت کرد و ادامه عضویت آلمان واحد در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، را هم پذیرفت. در نخستین انتخابات سراسری آلمان که روز دوم دسامبر 1990 برگزار شد، «هلموت کول» (Helmut Kohl) صدر اعظم آلمان غربی که قهرمان وحدت این کشور شناخته می‏شد، با اکثریت آرا به پیروزی رسید.

1969 میلادی- «گوئن استفانی» (Gwen Stefani) خواننده‌ی پاپ و طراح مد آمریکایی در کالیفرنیا به دنیا آمد. وی خواننده‌ی گروه «نو داوت»  (No Doubt)است. این گروه در سال ۱۹۹۵ با انتشار آلبوم «پادشاهی تراژیک» (Tragic Kingdom) به شهرت جهانی دست یافت.

استفانی از سال ۲۰۰۴ و در کنار فعالیت‌اش در گروه «نو داوت»، به انتشار آلبوم‌های تکی روی آورده ‌است. اولین آلبوم او که با نام «عشق، فرشته، موسیقی، بچه» در نوامبر ۲۰۰۴ منتشر شد مورد استقبال قرار گرفت. این خواننده آمریکایی تا به حال برنده‌ی سه جایزه گرمی شده ‌است.

  ———————————————–

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

تارنمای جنگ جهانی دوم

نیویورک تایمز

راسخون

Iranian history


 


خبر / رادیو کوچه

رییس شورای نظامی حاکم بر مصر که اداره امور این کشور را بر عهده دارد روز دوشنبه، 3 اکتبر، اظهار داشت او در دادگاه شهادت داده است که حسنی مبارک رییس جمهوری برکنار شده این مصر هرگز از ارتش نخواست که به تظاهرکنندگان تیراندازی کند.

فیلد مارشال، حسین طنطاوی این سخنان را در مراسم افتتاح مجموعه پتروشیمی در جنوب قاهره عنوان کرد.

او هفته گذشته در دادگاه که پشت درهای بسته برگزار شد، حاضر شده بود.

محمدحسین طنطاوی، رییس شورای نظامی، برای ۲۰ سال، وزیر دفاع دولت آقای مبارک بوده است.

بیشتر بخوانید:

«طنطاوی در دادگاه محاکمه حسنی مبارک شهادت داد»

«حکم حبس برای دو تن از مقامات دولت حسنی مبارک»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در یکی از رسانه‌های خارجی، روز یک‌شنبه، 2 اکتبر، یکی از رهبران گروه شبه‌نظامی افغان موسوم به شبکه حقانی اعلام کرد که این گروه مسوول کشتن برهان‌الدین ربانی، که بر گفت‌وگوهای صلح با طالبان نظارت داشت، نیست.

این در حالی است که مقام‌های افغان شبکه حقانی را با یک حمله انتحاری که به مرگ برهان‌الدین ربانی منجر شد مرتبط دانسته‌اند.

به گزارش بی‌بی‌سی، سراج حقانی، رهبر این شبکه، هم‌چنین گفت که گروه او با سازمان جاسوسی پاکستان (آی.اس.آی) ارتباطی ندارد.

سراج حقانی پسر جلال‌الدین حقانی، بنیان‌گذار این گروه، است و نقشی کلیدی در عملیات آن گروه دارد.

سراج حقانی گفت: «ما برهان‌الدین ربانی را نکشته‌ایم و سخن‌گوی امارت اسلامی بارها این مسئله را بیان کرده است.»

طالبان نیز گفته است که مایل نیست در مورد مرگ آقای ربانی اظهار نظر کند.

ماموران تحقیق در افغانستان می‌گویند که قاتل یک شهروند پاکستانی بود و توطئه قتل در شهر کویته پاکستان برنامه‌ریزی شده بود.

مقام‌های دولت افغانستان هم‌چنین سازمان اطلاعات پاکستان را به ارتباط با آن حمله متهم کرده‌اند اما مقامات پاکستانی این اتهام را رد می‌کنند.

افغانستان و آمریکا هر دو آی.اس.آی را به ارتباط با شبکه حقانی متهم کرده‌اند.

آقای حقانی اذعان کرد که این شبکه عامل «حمله به سفارت آمریکا، ستادهای ناتو و سایر حملات» در کابل بوده است که به گفته او به دستور یک «شورای نظامی» انجام شد و کاری فردی نبوده است.

او نسبت به ملا عمر ابراز وفاداری کرد و گفت «او رهبر ماست و ما کاملن مطیع او هستیم.»

 بیشتر بخوانید:

«سازمان ملل نباید در برابر پاکستان سکوت کند»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

کیهان

1) سهام بی‌صدای خاتمی در بانک پر صدای سامان

http://www.kayhannews.ir/900711/2.htm#other205

براساس یک خبر موثق که کیهان در جریان پی‌گیری ماجرای غارت 3 هزارمیلیارد تومانی اخیر به آن دست یافت، آقای سید محمد خاتمی رییس جمهوری سابق و از سران فتنه آمریکایی- اسراییلی 88 یکی از سهام‌داران بانک سامان است. و آقای سید علی خاتمی برادر رییس جمهوری سابق و رییس دفتر وی در سال‌های پایانی ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نیز، مدیر شرکت سرمایه‌گذاری این بانک است.

بانک سامان هم‌راه با بانک غیرقانونی و هنوز تاسیس نشده «آریا» در غارت 3 هزار میلیارد تومانی از سیستم بانکی کشور دست داشته که مدیرعامل آن به همین اتهام از کار برکنار شده و در انتظار محاکمه به سر می‌برد.

2) وزیران خارجه 8 کشور آمریکای لاتین برای میانجی‌گری به دمشق می‌روند

http://www.kayhannews.ir/900711/16.htm#other1601

وزیران خارجه هشت کشور عضو کشورهای بلوک آسیا در آمریکای لاتین برای میانجی‌گری به سوریه می‌روند. هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا در اظهاراتی در تلویزیون این کشور با اعلام مطلب فوق افزود: «برادران ما در سوریه در حال مقاومت کردن مقابل حملات امپریالیستی هستند چرا که آمریکا و اروپایی‌ها در تلاش برای نابودی نظام بشار اسد هستند.» وی تصریح کرد: «باراک اوباما و هم پیمانان امپریالیست وی می‌کوشند مردم سوریه را نابود کنند ولی من از این‌جا پیام هم‌بستگی خود و ملتم را به مردم سوریه و رییس جمهوری این کشور می‌فرستم.»

خراسان

1) اسماعیل هنیه: فلسطینیان بر آزادی همه خاک فلسطین از «نهر تا بحر» اصرار دارند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=11&id=1101498

اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت قانونی فلسطین با تاکید بر این‌که ما از طریق مقاومت می‌توانیم آزادی قدس را رقم بزنیم و آن را بازپس گیریم افزود: «فلسطینیان بر آزادی همه خاک فلسطین از «نهر تا بحر» اصرار دارند.»

2) بعضی دست‌ها و فشارهای بیرون از نظام بانکی دخیل در اختلاس برای کمیته ویژه مجلس شناسایی شده‌اند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=11&id=1101492

غلامرضا اسداللهی عضو کمیته ویژه بررسی اختلاس بزرگ در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اشاره به شناسایی برخی دست‌ها و فشارهای بیرون از نظام بانکی دخیل در وقوع اختلاس ۳ هزار میلیاردی گفت: «باقی مانده افرادی که در این امر دخیل بوده‌اند نیز تحت بررسی کمیسیون قرار دارند.» از سوی دیگر به دنبال وقوع اختلاس بزرگ در شبکه بانکی جلسه بررسی طرح تحول نظام بانکی دیروز با حضور وزیر امور اقتصادی و دارایی، رییس کل بانک مرکزی و مدیران عامل بانک‌ها تشکیل شد و در این نشست علاوه بر مباحث مطرح در این طرح نحوه نظارت بر سیستم بانکی به ویژه نظارت بر اعتبارات مورد تاکید قرار گرفت.

اعتماد

1) بقایی: احمدی‌نژاد سردار رهبری است

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-11/150.htm

با وجود انتقادات اصول‌گرایان و یاران قدیم احمدی‌نژاد از سخنان او در مجمع عمومی سازمان ملل که به زعم بعضی از آن‌ها هم‌چون کاظم انبارلویی سخنانی تکراری بود اما حمید بقایی با «سردار رهبری» نامیدن احمدی‌نژاد گفت: «بهره‌گیری رییس ‌جمهوری از بیانات رهبر معظم انقلاب در سخن‌رانی خود و پی‌گیری آن نشان داد دکتر احمدی‌نژاد سردار رهبر معظم انقلاب است.»

2) جنگنده یمنی سربازان ارتش را بمباران کرد

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-11/144.htm

یمن که این روزها با همه‌گونه مشکل از انقلاب‌‌خواهی‌ مردم تا مبارزه با القاعده و جنگ داخلی روبه‌روست و رییس ‌جمهوری‌اش هم نمی‌خواهد حتا به بهای نابودی کشور قدرت را واگذار کند، میزان خشونت را روز به روز افزایش می‌دهد و حالا که به استفاده از نیروی هوایی برای پیشبرد اهداف خود رسیده، دوست و دشمن نمی‌کند و هر جماعت سلاح به دستی را هم هدف حمله قرار می‌دهد. گو این‌که سربازان ارتش وفادار به صالح باشند. مقامات پزشکی و نظامی یمن روز یک‌شنبه اظهار داشتند: «جنگنده‌های متعلق به ارتش این کشور در حمله‌ای شنبه‌شب در استان ابین یک مدرسه متروک را که توسط سربازان تیپ 119 ارتش به عنوان پناه‌گاه استفاده می‌شد، بمباران کردند.»

جام جم

1) آمادگی ایران برای بازدید متخصصان تمام کشورها از تاسیسات هسته‌ای

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855702831

به گزارش فارس، محمود احمدی‌نژاد، رییس‌ جمهوری در دیدار رییس مجلس کویت که دیروز در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، اظهار کرد: «ایران و کویت دو کشور مسلمان و همسایه هستند؛ به گونه‌ای که در تاریخ، هیچ نقطه تاریکی در روابط بین دو کشور وجود ندارد.»

رییس‌ جمهوری در ادامه از آمادگی کشورمان برای بازدید متخصصان تمامی کشورهای منطقه و جهان از تاسیسات هسته‌ای خبر داد و اضافه کرد: «متخصصان تمام کشورها می‌توانند بیایند با متخصصان ایرانی گفت‌وگو و از تاسیسات نیز بازدید نمایند؛ زیرا تاسیسات هسته‌ای ایران همان‌طور که بارها اعلام شده هیچ‌گونه خطری برای کشورهای منطقه ندارد.»

2) دستگیری‌های گسترده معترضان در آمریکا

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855693492

در پانزدهمین روز از تظاهرات مردم نیویورک علیه سیاست‌های دولت اوباما در خصوص حمایت از نظام بانک‌داری و کاهش فرصت‌های شغلی، پلیس این شهر بار دیگر دست به خشونت زد و صدها نفر از تظاهرات‌کنندگان را دستگیر کرد. به گزارش بی‌‌بی‌‌سی، بعد از آن که تظاهرات معترضان از وال‌استریت در منطقه منهتن به منطقه بروکلین در شهر نیویورک کشیده شد، پلیس بازداشت‌ها را شروع کرد که بنا به گزارش برخی منابع تعداد بازداشت‌شدگان نزدیک به 700 نفر رسید.

رسالت

1) وحشت تل‌آویو از موضع‌گیری صریح ایران در مسئله فلسطین

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=77687

موضع‌گیری صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در خصوص مردود بودن تقسیم فلسطین وحشت  مقامات رژیم صهیونیستی و غرب را برانگیخته است .

«بنیامین نتانیاهو»که خشم در سخنانش کاملن هویدا بود در سخنانی که از شبکه 10 تلویزیون اسراییل پخش شد، مدعی شد: «سخنان رهبر ایران اصرار کابینه اسراییل برای به رسمیت شناخته شدن اسراییل به عنوان کشوری یهودی را به اثبات می‌رساند. ما به تلاش‌های خود برای رسیدن به صلح ادامه خواهیم داد.» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در این واکنش عملن سعی کرده است مولفه‌های اصلی سخنان رهبر انقلاب را کتمان نموده و متعاقب آن بر خواسته‌های نامشروع رژیم صهیونیستی در خصوص تشکیل کشوری یهودی اصرار ورزد.

2) قدردانی خالد مشعل از تدبیر رهبر معظم انقلاب

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=77699

خالد مشعل رهبر جنبش مقاومت اسلامی حماس در حاشیه پنجمین اجلاس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین گفت: «اقدامات و موضع قوی ایران بالاخص بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در حق ملت فلسطین در مقابل با موجودیت رژیم صهیونیستی قابل ستایش و تقدیر است.»

دنیای اقتصاد

1) اشتباه در پرداخت یارانه نقدی

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271912

تئوریسین اصلی هدف‌مندی یارانه‌ها در تازه‌ترین اظهار نظر خود پرداخت یارانه نقدی به مردم را روش درستی ندانست و تاکید کرد که این روش هم در افکار عمومی و هم در میان سیاست‌گذاران انحراف ایجاد کرده است. به گفته پژویان، سیاست‌گذاران با حرکت به سمت یارانه‌های نقدی که او آن را «ناعادلانه» توصیف کرده، از بحث اصلی در قانون هدف‌مندی که اصلاح نظام قیمت‌ها و قیمت‌های نسبی بوده، غافل شده‌اند. پژویان هم‌چنین کاهش نرخ سود بانکی با هدف کمک به بخش تولید را «خطرناک و غیرکارشناسانه» برشمرد.

2) تخلیه 40 هزار تومانی حباب سکه

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271959

روز گذشته 40 هزار تومان از قیمت سکه و 40 تومان از بهای دلار کاسته شد؛ به گفته فعالان بازار، سیاست بانک مرکزی در تزریق ارز از طریق صرافی‌ها دلیل کاهش قیمت دلار و دیگر ارزها در بازار بوده است، اما حکایت سکه با ارز تفاوت دارد.


 


خبر / رادیو کوچه

برهان غلیون یکی از چهره‌های برجسته مخالفان حکومت سوریه روز یک‌شنبه، 2 اکتبر، پس از پایان نشست مخالفان بشار اسد در استانبول بیانیه تاسیس «شورای ملی» را اعلام کرده است.

به گزارش العربیه، در این بیانیه تاکید شده است شورای ملی «چارچوبی فراگیر برای اپوزسیون سوریه تشکیل می‌دهد و همه جریان‌ها سیاسی از جمله لیبرال‌ها‌، اخوان‌المسلمین‌، کمیته‌های هماهنگی محلی‌، کردها و آشوری‌ها را دربر می‌گیرد.»

برهان غلیون گفت‌: «شورای ملی پایه و اساس انقلاب سوریه است و مخالفان را در داخل و خارج از کشور نمایندگی می‌کند. تا زمینه لازم برای حمایت از مردم و تحقیق خواسته‌های آنان فراهم شود.»

بیانیه تاکید کرد «شورای ملی تلاش می‌کند رژیم حاکم از جمله راس قدرت را سرنگون کند و یک حکومت مدنی به دور از تبعیض نژادی‌، جنسی‌، دینی و یا سیاسی تشکیل دهد و همه مردم سوریه را که به اصول انقلاب مسالمت‌آمیز پای‌بند باشند زیر چتر خود جمع کند.»

برهان غلیون در پاسخ به سوالی در مورد تلاش مخالفان برای ارتباط با کشورهای مختلف و تلاش برای به رسمیت شناخته شدن در سطح جهان گفت‌: «تشکیل شورا سخت‌تر بود‌. شناسایی بین‌المللی آسان‌تر خواهد بود. کشورهای عربی و جامعه جهانی منتظر بودند مخالفان خود را سازماندهی کنند تا آن‌ها را به عنوان جای‌گزین نظام به رسمیت بشناسند.»

شورای ملی سوریه شامل نمایندگانی از بیانیه دمشق برای تحول دمومکراتیک‌، بسمه قضمانی سخن‌گوی مطبوعاتی و عضو کادر اداری شورای ملی سوریه‌، محمد ریاض رهبر اخوان‌المسلمین‌، عبدالباسط سیدا متفکر سوری و هم‌چنین نمایندگانی از اقلیت‌های کرد و آشوری است.

برهان غلیون جامعه شناس و متفکر معروف سوری که به ریاست این شورا برگزیده شده است تاکید کرد جریان‌های دیگری به شورا خواهند پیوست.

او تاکید کرد: «شورا چارچوب واحدی برای جلوگیری از کشتاری که رژیم هر روز علیه غیرنظامیان انجام می‌دهد به شمار می‌آید.»

برهان غلیون گفت‌: «شورای ملی با هرگونه دخالت خارجی که حاکمیت ملی را تهدید کند مخالف است.»

او در عین حال از سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای جهان خواست نسبت به تحولات این کشور بی‌تفاوت نباشند و از آن‌ها در برابر جنگ علنی رژیم پشتیبانی کنند.»

بیشتر بخوانید:

«فشار بین‌المللی بر حکومت بشار اسد کافی نیست»


 


خبر / رادیو کوچه

در روز آخر از هفته نهم لیگ برتر فوتبال ایران، روز یک‌شنبه، 2 اکتبر، تیم‌های فوتبال سپاهان و ذوب‌آهن اصفهان به مصاف حریفان خود رفتند که سپاهان توانست برابر حریف خود به برتری پرگل دست یابد و ذوب‌آهن به یک تساوی رضایت داد.

دیدار تیم‌های سایپای البرز و سپاهان اصفهان در چارچوب هفته نهم لیگ برتر فوتبال از ساعت 17:15 در ورزش‌گاه انقلاب کرج با حضور حدود 4 هزار تماشاگر برگزار شد که در پایان سپاهان با نتیجه 4 بر صفر به برتری رسید.

و در آخرین دیدار این هفته تیم‌های ذوب‌آهن اصفهان و نفت تهران از ساعت 18:30 در ورزش‌گاه فولادشهر به مصاف هم رفتند که این دیدار با نتیجه یک بر یک به پایان رسید.

در پایان هفته نهم از لیگ برتر فوتبال ایران، تیم‌های تراکتورسازی تبریز، استقلال تهران و صبای قم هر سه با 19 امتیاز در مکان‌های اول تا سوم و تیم‌های راه آهن ری، مس سرچشمه و مس کرمان در انتهای جدول رده‌بندی قرار گرفته‌اند.

بیشتر بخوانید:

«شکست استقلال و از دست رفتن صدر جدول»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته