-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 09/15/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گلچینی از وبلاگ‌های به روز شده  چهارشنبه، ۲۳ شهریور ۱۳۹۰

 

رضا پهلوی، فرزند محمدرضا شاه نیز به عالم وبلاگ نویسی پا گذاشته است و عضو بالاترین نیز شده است. آدرس وبلاگ او این است، او در نوشته اولش نوشته است :

 

 «در هر دیدارم با جوانانی که از ایران می آیند و یا این طرف آب زندگی می کنند، متوجه شدم که چقدر علاقمند هستند تا از من، خانواده ام و زندگی روزمره ام بیشتر بدانند. در یکی از شب های گذشته، دیر وقت در کنار پنجره اتاقم در حالی که طوفان شهر واشنگتن را در می نوردید، به دوران کودکی و نوجوانیم در ایران و دوران جوانیم در تبعید، به آنچه گذشت، به روزهای تلخ و شیرینی که با گذشت زمان گاهی کم رنگ و گاهی پر رنگ می شوند، برگشتم. به این فکر افتادم، تا در جایی غیر رسمی و در یک فضای صمیمانه بتوانم با جوانان و نسل جدید کشورم نزدیکتر شوم و در ارتباطی زنده و مستقیم بیشتر بتوانم در زندگی روزمره مردم سهیم باشم.تلاش خواهم نمود تا از این طریق بصورت مستمر با شما هم میهنان عزیزم بخصوص نسل جوان در ارتباط باشم.»

 

وبلاگ مصائب آنا، در یک نوشته بسیار  جذاب، نوشته است:

 

«سخنرانی باقر پرهام در شبهای شعر گوته: دوپارگی فضای حرف و فضای عمل»

 

وبلاگ سه راه جمهوری، به عدم برابری مردان و زنان پرداخته و نوشته  اسـت:

 

«لازمه‌ی داشتن موقعیت اجتماعی, ورود به اجتماع و اختلاط و مراوده‌ی مردان و زنان است، که این خود در حکومت اسلامی با مانع بزرگی روبه رو است و همین ممنوعیت، پس از انقلاب زنان بسیاری را از حضور در بسیاری از مشاغل اجتماعی باز داشت.«مستور بودن زن و عدم اختلاط آنان با مردان به لحاظ خوف مفسده» یکی دیگر از ادله‌ی برخی از فقها بود که منجر به تنگ شدن عرصه برای ورود زنان به  حوزه‌های گوناگون گردید. براساس این استدلال برخورد کلامی و رفتاری زنان و مردان مفسده‌‌زاست و چه بسا خللی در عدالت و داوری ایجاد کند! آیا ضعف مردان در برابر صدای زنانه دلیل محکمی برای عدم قابلیت زنان در منصب قضاست!؟ «مستور» نبودن و «مرد» بودن برابر است با رهایی از هر قید و بندی, و بَری از هر مفسده و خطایی! و این خود بدین معناست که زنان تحت هیچ شرایطی به حکم «زن» بودن‌شان از مهلکه‌ی تبعیض جنسیتی در امان نخواهند ماند

 

وبلاگ فورکریتیک، به موضوع هنر رقص پرداخته و نوشته است:

 

«رقص‌ها اشاره کردند و از مرز ابتذال و هنر، که شاید در رقص تشخیص‌اش دشوار است سخن گفتند. ابتدا اینکه باید اشاره کنم اگرچه رقص بر حرکت بدن استوار است، هر جنبش تنی رقص نیست. همانطور که هر آوایی موسیقی نیست. هنر رقص، هنری است فاخر با دانش ونظریات خاص خودش که اصول و مبانی و معنایابی آن در رقص‌شناسی فرهنگ‌ها و جغرافیاهای گوناگون قابل مطالعه و بررسی است و البته  بیرون از دانش نویسنده است. دیگر اینکه هنر فاخر طبیعتن هنری است همراه با خلاقیت و نوآوری که به بهترین و حرفه ای ترین وجه قادر به بیان احساس باشد، با این حال، الزامن نه هر نوآوری هنر فاخر است و نه هر سنتی ابتذال، و مسلمن تشخیص این مرزها بر عهده متخصصان و پیش‌کسوتان هر هنر است

 

مسعود مشهدی در وبلاگ شاتوت به ذکر خاطره ای از خدمت سربازیش پرداخته است.

 

وبلاگ دودوزه ، با ترکیب یک ویدیو از مجاهدین خلق و گروه پینک فلوید پرداخته است و به انتقاد از تفکر رهبرپرستی این گروه پرداخته است

 

وبلاگ حسن آقا، به مقایسه رفتار یک سگ با رهبران رژیم ایران پرداخته و نوشته است:

 

«هر از چندگاه یک شهروند بدبخت آمریکایی یا انگلیسی را می‌گیرند و هر کدام از آقایان برای رجز خوانی از یکدیگر پیشی می‌گیرند که بیایید و ببینید چطور دشمن خطرناک آمریکای جهان‌خوار را به دام انداختیم! و در این رجز خوانی‌ها هر کدام از سران حکومت سعی می‌کند به سهم خود آن اندازه که می‌تواند از این شعبده بازی خنده دار بهرگیری سیاسی بکند! بعد که دیگر گرفتن شهروند این دو کشور بهره سیاسی نداشت، آنوقت است که در آزاد سازی نیز گوی سبقت را از همدیگر می‌ربایند! تو گویی انگار سگ همسایه ما که برای آوردن استخوان و در مقابل من دم تکان دادند دست از پا نمی‌شناسد و همزمان برای پارس کردن و مزاحم من شدن هم دست از پا نمی‌شناسد! شباهت این دو نوع حیوان‌ها را می‌بینید

 

 

وبلاگ پرشیا رویال، در مطلبی طنز نوشته است:

 

«آخوند صدیقی : اگر آبی که جوانان در پارکها روی هم می ریختند را در دریاچه ارومیه می ریختند شاهد خشکسالی نبودیم

 

 

کمانگیر در وبلاگ خودش، به فساد مالی احمدی نژاد پرداخته و بسیار زیبا نوشته است:

 

«وقتی عکس ِ کسی را به دیوار می‌زنیم، مهم نیست که زیرش نوشته‌ایم «قهرمان» یا «شیطان بزرگ». قهرمان و شیطان هر دو نشانه‌هایی از یک بیماری ِ اجتماعی خطرناک هستند؛ اینکه هنوز درگیر ِ افراد هستیم و به درک ِ ساختار و فرایند نرسیده‌ایم. نامه‌نوشتن برای رهبر که اجازه بده رییس‌کابینه‌ استیضاح شود همان‌قدر نادانی است که چک سفید دادن به رییس کابینه که تو معجزه‌ی هزاره هستی. سوال مهم این نیست که چه کسی دزدی کرد. پرسش اساسی این است که چرا امکان دزدی وجود داشت.

 

آدمک‌ها را بالا می‌بریم، زمین می‌زنیم، و باز آدمک ِ جدیدی را بالا می‌بریم. آنچه در این میان از دست می‌رود، فرصت برای سر ِ پا کردن ساختاری است که برای آدم‌ها ساخته شده باشد؛ نه شیاطین و نه قهرمانان افسانه‌ای

 

مدیار در سایتش نوشته است:

 

«مجتبی سمیع‌نژادعلیرضا روشن، حمید مرادی سروستانی، رضا انتصاری، علی کرمی، مهدی اسنالو، مهدی حسینی، علی آسترکی، نصرت طبسی، علی معظمی مصطفی عبدی و مهران رهبر که از تاریخ ۱۳ اردیبهشت ماه در بازداشت به سر می‌برند، روز جاری وکالت‌نامه‌ی وکیل خود را در زندان دریافت و آن را امضا کردند.

 

یکی از اعضای خانواده‌ی علیرضا روشن با اعلام این خبر در خصوص آخرین وضعیت وی به «خانه‌ی حقوق بشر ایران» گفت: «وکیل ایشان و دیگر بازداشت شدگان که آقای املشی هستند، برگه‌ی وکالت را در چند روز گذشته برای هر ۱۱ نفر بازداشت شدگان ارسال کردند که امروز این برگه به دست ایشان رسیده و آن را امضا کرده‌اند

 


 


محکومیت قطعی نسرین ستوده

منابع حقوق بشر از صدور حکم قطعی برای نسرین ستوده خبر دادند.

 

نسرین ستوده که در بند نسوان زندان اوین به سر می‌برد به دلیل بی‌حرمتی به خود و خانواده‌اش در آخرین ملاقات اعلام کرده بود که تا اعاده حیثیت از آمدن به ملاقات‌ خودداری خواهد کرد.

 

 

 

 نسرین ستوده وکالت بسیاری از فعالان سیاسی و مطبوعاتی را برعهده داشته است. وی در شهریور سال گذشته دستگیر و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی‌»، «تبانی و تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به ۱۵ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت، و ۲۰ سال ممنوع الخروجی از کشور محکوم شده بود.

 

روزنامه تایمز امروز با چاپ عکسی از نسرین ستوده نوشت: وکیلی که به خاطر دفاع شجاعانه از آزادی، زندانی شده بود.


 


دفتر احمدی نژاد به تلویزیون: لطفا پخش نکنید؛ تغییر نظر احمدی‌نژاد در چند ساعت

پس از ماجراهای جنجالی حذف و ابقای حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات، ظاهرا به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد وزیر را کنار گذاشته و خود مستقیما با برخی از کارکنان و مدیران عالی در ارتباط باشد.

براساس گزارش‌های غیر رسمی احمدی‌نژاد در هر وزارتخانه، یک «وزیرک» هم دارد که تمام اختیارات وزیر را داراست و از دیگرسو گزارش‌های لازم را هم به احمدی نژاد می‌دهد.

اما در وزارت اطلاعات ظاهرا قضیه متفاوت است و احمدی‌نژاد پس از ماجراهای جنجالی مربوط به حذف و ابقای حیدر مصلحی، به نظر می‌رسد همان روش «وزیرک» را در مقیاس بالا در این نهاد امنیتی به کار گمارده باشد.

در همین زمینه خبر دیدار رسمی شب گذشته احمدی‌نژاد با برخی از کارکنان وزارت اطلاعات بدون آنکه وزیر اطلاعات دولت دهم حضور داشته باشد جای تامل دارد و به نظر می‌رسد هنوز احمدی‌نژاد «ولایت‌پذیر» نشده است.

امروز مشرق نوشت: «در حالی که از صبح امروز تمامی رسانه ها با انعکاس خبر دیدار شب گذشته محمود احمدی نژاد رییس جمهور بر روی جمله «وزارت اطلاعات امروز نقطه اطمینان رهبری و دلسوزان انقلاب است» مانور داده بودند، اداره ارتباطات نهاد ریاست جمهوری با ارسال نامه ای فوری به معاونت سیاسی سیما خواستار جلوگیری از پخش این خبر و تصویر آن شده است.»

ظاهرا به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد نخواسته است این موضوع بصورت گسترده منعکس شود تا مجددا تیغ انتقادها به سمت وی برگردد.

تغییر نظر احمدی نژاد درباره اختلاس ظرف چند ساعت

در رویدادی دیگر و در ارتباط با ماجرای اختلاس تاریخی بانک صادرات؛ محمود احمدی‌نژاد ظرف چند ساعت نظر خود را تغییر داد.

در حالی که احمدی نژاد ظهر امروز در اردبیل از رییس قوه قضاییه خواست تا عوامل اختلاس را معرفی کند، چند ساعت بعد وی در خلخال گفت که «عوامل اختلاس را خودمان شناسایی کرده بودیم.»

سایت ریاست جمهوری ظهر امروز: «رییس جمهور با اشاره به تهمت‌هایی که در خصوص تخلف صورت گرفته از این بانک به دولت مطرح شده است، تصریح کرد: از رییس‌ قوه قضائیه درخواست می‌کنم این موضوع را در دستور کار قرار داده و با تعیین عناصر مورد اطمینان مشخص کنند که چه کسانی پشت پرده سوء استفاده از این بانک حضور دارند و آنان را تحت هر عنوان و در هر لباسی که در دولت یا مجلس و یا بخش‌های دیگر حضور داشته باشند دستگیر، مجازات و به ملت معرفی کنند.»

فارس عصر امروز: رئیس جمهور با اشاره به اینکه خود دولت عاملان اختلاس ۳ هزار میلیاردی را شناسایی کرد،‌ گفت: ‌قرار شد بی سر و صدا ‌اموال این افراد را شناسایی و مسدود کنیم اما یکی خبر را زودتر داد و یک باره دیدیم قلم‌های خبیث برای فراری دادن مجرمین پشت پرده شروع به متهم کردن خود دولت کردند.

سایت ریاست جمهوری عصر امروز: وقتی دولت از فعالیت کسانی که مورد حمایت برخی باندهای قدرت و ثروت بودند و با دور زدن قوانین وام‌های کلان اخذ کرده و کارخانه‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را برای خود خریداری کرده بودند مطلع شد تصمیم گرفت تمامی عوامل این تخلفات را شناسایی اموال آنها را مسکوت نماید.

در سایت ریاست جمهوری (عصر امروز)؛ «خبر خودمان شناسایی کرده‌ایم» ظاهرا حذف شده است.


 


از باج‌گیری رسانه‌ها از بانک‌های متهم تا رشوه میلیون دلاری آقای مربی

براساس خبری که برخی رسانه‌های محافظه‌کار منتشر کردند، (والبته برخی رسانه‌ها همچون بولتن نیوز، بلافاصله پس از انتشار آن را حذف کردند)، برخی رسانه‌ها به سراغ بانک‌های متهم به اختلاس رفته و از آنان درخواست رشوه کرده‌اند.

به گزارش جهان‌نیوز این رسانه‌ها با سوءاستفاده از شرایط نامطلوب بانک‌های متهم، از آنان خواسته‌اند که در ازای سکوت یا حمایت تبلیغاتی، به این رسانه‌ها آگهی تبلیغاتی بدهند.

در همین راستا، اخیرا مدیران یکی از روزنامه‌ها نیز به سراغ تعدادی از بانک‌هایی که در جریان اختلاس اخیر متهم شده، رفته‌اند و از مدیران بانک‌ها خواسته‌اند که به این روزنامه «آگهی تبلیغاتی» و «پشتیبانی مالی» بدهند تا این روزنامه هم در عوض به حمایت از بانک متهم بپردازد یا دست کم از آن انتقاد نکند.

انتشار اخباری از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در چند روز گذشته، واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشته و هفت بانک در این زمینه متهم شده‌اند. همچنین بسیاری از چهره‌های سیاسی و مقامات جمهوری اسلامی این اختلاس را به دولت احمدی‌نژاد نسبت داده‌اند. اما امروز احمدی نژاد که در اردبیل سخن می‌گفت دولت خود را پاک ترین دولت دانست و گفت «از قوه قضاییه خواستم که متهمان این اختلاس را شناسایی و به من معرفی کند.»

رشوه ۵/۱ میلیون دلاری مربی ایرانی

در رویدادی دیگر و در زمینه فساد مالی در جمهوری اسلامی روزنامه خبر ورزشی نیز چندی پیش نوشت که یک مربی باسابقه مبلغ ۵.۱ میلیون دلار از یکی از تیم‌های هم گروهش در جام باشگاه‌های آسیا رشوه گرفته است.

جهان به نقل از خبر نوشته است: «یکی ازمربیان نام‌دار کشور بلافاصله پس از یکی از دیدارهای حساس تیمش برای پاسخ دادن به برخی از شبهات ورزشگاه را ترک کرد و پس از چند ساعت به منزل رسید. مسوولان این باشگاه برای اینکه غیبت سرمربی خود را در کنفرانس خبری توجیه کنند به خبرنگاران از قول او جمله‌ای کوتاه و مختصر گفتند، اما از آنجا که ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند، خیلی زود مشخص شد که سرمربی این باشگاه برای توضیح دادن درباره اتفاقاتی که در یکی از بازی‌های تیمش در لیگ قهرمانان باشگاه‌های آسیا افتاده بود ورزشگاه را ترک کرده است.»

این وب‌سایت اضافه کرده است: «این مربی مطرح متهم به دریافت ۵/۱ میلیون دلاری از یکی از تیم های گروهش در مرحله مقدماتی پیکارهای آسیا است و قرار است به زودی و پس از بررسی دقیق و کامل از سوی دستگاه های مربوطه با او و مدیر سابق این باشگاه برخورد شود.»


 


معامله پنهانی اصلاح‌طلبان؛ انسان دوستانه یا منفعت‌طلبانه؟

قرار است انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه برگزار شود و حاکمیت جمهوری اسلامی، با توجه به انتخابات خونین ریاست جمهوری بیش از هر زمان دیگری نیازمند حضور اصلاح‌طلبان در این انتخابات است. گفته‌ها و اقدامات چهره های سیاسی و یا اخبار دروغ و نیمه‌دروغ برخی از وب‌سایت‌های تندرو و محافظه‌کار، مبنی بر شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات موید همین ادعاست؛ اما از آنسو اصلاح‌طلبان چه تصمیمی خواهند گرفت؟

مواضع اخیر اصلاح‌طلبان و بخصوص  آیت‌الله محمد موسوی خویینی‌ها، پدر معنوری این گروه، نشان می‌دهد که آنان آشکارا تصمیم گرفته‌اند که در فضای سیاسی تحرکی داشته باشند و از حالت انفعال خارج شوند.

پس از سخنان قبلی موسوی خویینی‌ها درباره‌ی نفی شعار «جمهوری ایرانی» و نیز مخالفت با شعار علیه رهبری، به تازگی نیز وی در یادداشتی کاملا همسو با حاکمیت گفته است که نیازی به رفراندوم نیست.

به گزارش وب‌سایت آهنگ راه موسوی خویینی‌ها با تصریح بر این نکته که «در ساختار نظام موجود رئیس جمهور بدون حمایت رهبری در کارهای خود کامیاب نخواهد شد» گفته است: «همین که مردم در سال ۸۸ آمدند پای صندوق‌های رأی یعنی جمهوری اسلامی را قبول دارند، پس دیگر نیازی به برگزاری رفراندوم نیست.»

آقای خویینی‌ها که این مساله را در پاسخ به سوال یکی از خوانندگان سایت خود نوشته است ادامه داده: «در ساختار نظام موجود معلوم است که رئیس جمهور بدون حمایت رهبری در کارهای خود کامیاب نخواهد شد و این مطلب درباره آقای احمدی‌نژاد بیش از رؤسای جمهور گذشته صادق است، ولی من باز هم عرض می‌کنم که من مخالف شعار علیه رهبری هستم و این مخالفت به معنای آن نیست که من به ایشان انتقاد ندارم یا کسی حق ندارد انتقاد کند.»

دبیر مجمع روحانیون مبارز با اشاره به حضور مردم پای صندوق‌های رای انتخابات ریاست جمهوری اضافه می‌کند که همان حضور نشان دهنده‌ی پذیرفتن جمهوری اسلامی توسط مردم است و دیگر نیازی به رفراندوم وجود ندارد؛ «هرچند حوادث پس از انتخابات تا به امروز می تواند شاهدی باشد بر اینکه بخش قابل ملاحظه ای از مردم خواهان اصلاحات هستند.»

خویینی‌ها سپس به جمله معروف آیت‌الله خمینی که گفته بود «رای پدران ما به قانونی نباید برای فرزندان آنان هم در نظر گرفته شود و فرزندان باید خودشان قانون را انتخاب کنند و به آن رای بدهند» اشاره می‌کند و می‌گوید این جمله خمینی درست است اما شامل شرایط حال حاضر نمی‌شود.

آنچه مسلم است دگرگونی آشکار در مواضع موسوی خویینی‌ها تامل برانگیز است؛ البته ممکن است برخی چنین بیاندیشند که مواضع اصلاح‌طلبان همواره این چنین بوده است، اگر این سخن را هم بپذیریم، بازهم بیان آشکار آن در مواضع اصلاح‌طلبان کم سابقه بوده است. بنابراین باید اندیشید که هدف آنان از بیان چنین مواضعی، آن هم در زمانی نزدیک به انتخابات مجلس چیست؟

می‌توان دو هدف را برای بیان این مواضع در نظر گرفت: اولین هدف معامله پنهانی و انسان دوستانه اصلاح‌طلبان با حاکمیت است مبنی براینکه اصلاح‌طلبان مواضع خود را آشکارا تعدیل کنند، از رهبری خدشه‌دار شده خامنه‌ای حمایت بی‌چون و چرا کنند، انتخابات مجلس را بپذیرند تا از این سو حاکمیت هم زندانیان سیاسی را به تدریج آزاد کند.

و درباب هدف دوم هم می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان معتقدند پایان جمهوری اسلامی، پایان آنان نیز هست، پس به این نتیجه رسیده‌اند که باید حساب خود را از جنبش سبز، موسوی و مخالفان حاکمیت جدا کنند؛ از این‌رو با بیان این مواضع سعی دارند دل حاکمیت را به دست بیاورند.

اگر از هدف دوم که مربوط به خود آنهاست بگذریم، در خصوص هدف اول (معامله به منظور آزادی زندانیان سیاسی) که ظاهرا نیتی انسان دوستانه پشت آن است باید گفت که آیا صرف هزینه‌ای چنین گزاف! با خواست خود زندانیان سیاسی و مردم است؟


 


خبر آزادي دو آمريكايي متهم به جاسوسی تکذیب شد

در حالی‌که اعلب رسانه‌های جهان، دیروز سه شنبه، از قول محمود احمدی‌نژاد، خبر داده بودند که دو تبعه آمریکا ظرف دو روز آینده آزاد خواهند شد، قوه قضاییه در اطلاعیه خود تاکید کرده است که هرگونه اطلاع‌رسانی در این زمینه، از سوی این قوه صورت خواهد گرفت و اطلاع رسانی از سوی سایر افراد موجه نیست.

به گزارش خبرگزاری فارس، در این اطلاعیه قوه قضاییه آمده است: «ضمن تکذیب خبر برخی رسانه‌ها درباره آزادی ۲ آمریکایی متهم به جاسوسی اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه اعلام می‌دارد درخواست وکلای مدافع ۲ متهم در رابطه با صدور قرار وثیقه و آزادی آنان از سوی قاضی پرونده در دست بررسی است و اطلاع رسانی در این زمینه از سوی قوه قضاییه صورت خواهد گرفت و هرگونه اطلاع رسانی در این باره از ناحیه سایر افراد موجه نیست.»

این در حالی است که روز گذشته مسعود شفیعی وکیل شین بائر و جاش فتال گفته بود شعبه ۳۶ تجدیدنظر دادگاه انقلاب اسلامی با آزادی این دو تبعه آمریکایی با قرار وثیقه نیم میلیون دلاری موافقت کرده است.

وی تصریح کرده بود: «این موضوع امروز به اطلاع خانواده این دو آمریکایی و سفارت سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در تهران رسیده و بائر و فتال می‌توانند مانند سارا شورد با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از کشور خارج شوند.»


 


دو کوهنورد امریکائی تکذیب شدند!

 

احمدی‌نژاد در آستانه‌ی سفر استانی به نیویورک که اگر نرود صدای ملت مظلوم و بطور همزمان قهرمان ایران به گوش هیچ صندلی‌ئی نمی‌رسد خبر از آزادی دو کوهنورد امریکائی داد و افزود این دو عزیز دل که با یک عزیز دل دیگر فقط برای تفریح و عشق و حال و صفا سیتی و خنده خوشحالی ما را سرافراز نموده و از طریق کوه به میهن اسلامی ما وارد شدند تا دو روز دیگر بهمراه مقادیر انبوهی کیف، کفش، گیوه، کت، شلوار، فرش لاکی کاشان، مبل استیل، قطعاتی از منارجنبون، سی و دو تا از پایه‌های سی و سه پل، قسمتهائی از رصد خانه‌ی مراغه و امثالهم با اسکورت هوائی به کشورشان بازگردانده خواهند شد تا قدرت‌های زورگو بدانند که ..... (یه همچین شر و ورهائی).

 

همزمان قوه قضائیه ضمن اعلام خبر رسیدگی به اتهام سیصد و پنجاه و ششم از مجموع دوازده هزار و هشتصد و چهل و هفت اتهام وارده، ابراز امیدواری کرد که با اعدام این دو جاسوس امریکائی طی همان دو روز آینده بتواند پاسخگوی احساسات نرم و لطیف ملت حق طلب ایران باشد و در راه احقاق حق همان ملت شریف ایران از هیچ کوششی فروگذار نکند (یا کوشش کند که فرو گذاشته نشود یا با کوشش فرو گذاشته نشود یا ... بدلیل ارتباط تنگاتنگ قوه قضائیه با فروگذاری دقیقاً متوجه منظور نشدیم) . این قوه که مثل سایر قوا اعم از مسلح و سه‌گانه و قوه تخیل و امثالهم به پرونده‌ی دو کوهنورد اتفاقاً اینهم مثل سایر پرونده‌ها کاملاً مستقل رسیدگی می‌کند همچین دوباره ابراز امیدواری کرد که با رسیدگی عادلانه به اعدام و پرونده‌ی این دو جاسوس مقام معظم رهبری خوشحال بشود.

 

سه روز پس از انجام موفقیت آمیز سفر احمدی‌نژاد به نیویورک که مورد استقبال میلیون‌ها صندلی دسته‌دار قرار گرفت و طی آن دو جنین در شکم مادرشان در طول مسیر خودروی احمدی‌نژاد فریاد زدند محمود محمود و دوازده انگولاساکسون اسم پدربزرگشان را گذاشتند مموتی و چهار صد و هشتاد میلیون روشنفکر ایرانی مقیم امریکا اعم از دکتر، مهندس، پرفسور، رئیس ناسا، مدیر دانشگاه و تعدادی خانم بی‌حجاب در حالیکه همگی بخاطر بازگشت به وطن اشک شوق بهشان حلقه زده بود در دیدار دسته جمعی با احمدی نژاد که شام هم می‌دادند تاکید کردند که ما باید حتماً به ایران برگردیم تا بیشتر پیشرفت کنیم؛ خلاصه بعد از تمام چیز کلک بازی‌ها وزارت اطلاعات نسبت به شایعه‌ی دستگیری دو کوهنورد امریکائی کلاً اظهار بی‌اطلاعی کرد!


 


سخنرانی ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، در گردهمایی «زندانی در ایران»

در این برنامه ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، با مدافعان حقوق بشر ایرانی که مخصوصا در دو سال گذشته مجبور به ترک ایران شده‌اند ملاقات کرد.

ویلیام هیگ علاوه بر ملاقات با مدافعان حقوق بشر ایرانی با جوامع مدنی بریتانیایی و بین المللی و خبرنگارانی که برای آشکار کردن نقض حقوق بشر در ایران فعالیت می‌کنند نیز دیدار کرد.

وزیر خارجه با ادای احترام به مدافعان حقوق بشر و رسانه‌هایی که نقض حقوق بشر در ایران را در کانون توجه قرار دادند بر تعهد بریتانیا مبنی بر جلب توجه همگان به سابقه حقوق بشر ایران و قراردادن حقوق بشر در مرکز سیاست خارجی بریتانیا تاکید کرد.

وزیر خارجه نقش بریتانیا و دولت‌های دیگر در همکاری با رسانه و جامعه مدنی در ترویج حقوق بشر در ایران را برشمرد و افزود تعیین آینده ایران به عهده ایرانیان است؛ اما بریتانیا مصمم و استوار برای حقوق بشر آنها ایستاده است. ما کسانی را که «زندانی در ایران» هستند فراموش نخواهیم کرد.

متن کامل سخنرانی 
حقوق بشر و دموکراسی



 


 


زاییدن اسفندیار مکتب ایرانی را

دور زمانی نیست که اسفندیار خان مشایی مکتب ایرانی را ورد زبانها ساخت، مکتبی که پوست خربزه‌ای شد زیر پاهای آقای احمدی نژاد. پدیده‌ای که به زعم اصولگرایان بانی و آغاز لغزش (نا فرمانی) رییس جمهوری از منویات رهبر انقلاب. واژه احیا شده مکتب ایرانی که آقای رحیم مشایی رفیق و فامیل گرمابه و حمام آقای احمدی نژاد در همایش خارج نشینان وطنی بیان نمود دردسرزا شد. گرچه در همان هنگام نیز استفاده از واژه مکتب ایرانی از سوی نظریه پرداز زیرک دولت آقای احمدی نژاد که بنا بر شنیده‌ها هوای پاستور نشینی بعد از آقای احمدی نژاد را در سر می‌پروراند به مذاق اصولگرایان خوش نیامد. بسیاری وی را متهم به اسلام گریزی و برخی دیگر نیز وی را به تبلیغات زود هنگام برای خویش متهم نمودند.

چیزی که مرا به پرداختن به این مقوله کشید زیرایی و علت بکار بردن مکتب ایرانی توسط آقای رحیم مشایی است ولو اینکار برای تبلیغات و یا رزمایش سیاسی آقای احمدی نژاد باشد. چه نکته پنهان و یا چه برتری آشکاری در استفاده ابزاری و به کارگیری تبلیغاتی واژگان «مکتب ایرانی» میباشد و اینکار برای حامیان دولت چه دستاوردی داشت؟

پیگیری فراگیر رسانه ها و مصاحبه های بعدی آقای مشایی نشان از برداشت خاصی از این واژه توسط ایشان نمی‌داد و ظاهرا منظور ایشان از مکتب ایرانی ملغمه ای از مذهب شیعه، زبان فارسی، فرهنگ ایرانی و کمک شایان اقوام ایرانی به گسترش نفوذ اسلام و فرهنگ اسلامی در خاور و باختر بوده است.

اگر براستی هدف آقای مشایی از این صحبت‌ها همسو کردن و برآیند گیری از بردارهای ملی، مذهبی، نژادی و احساسی مردم ایران باشد آنگاه نباید پرسید که مشاور آقای احمدی نژاد را با این برآیند تقریبا شاخ مانند چه کار؟

استنباطی که آقای مشایی از آن به عنوان مکتب ایرانی سخن راند در واقع رزمایشی بود نمایانگر سطح احساسات عمومی جامعه ایران نسبت به شرایط کشور. این رزمایش سیاسی به نمایندگی از اقلیم های وطنی، گونه های نژادی، زبانهای رایج، مقایسه کشور در سطح منطقه و نسبت به زمان شاه، رقابت های منطقه ای و کلا شرایط حاکم برجامعه ایران انجام شد. با بازنگری و موشکافی هر کدام از عنصرهای بالا پی بردن به واقعیت نارضایتی قسمت گسترده ای از ایرانیان از عملکرد حاکمان (نه الزاما کنونی) و بازتاب آن در اندیشه، رفتار و هنجارهای جامعه است

آقای مشایی موج سواری که شنا نمی‌دانست..!

چالش های فراروی آقای مشایی و به تبع آن محمود خان احمدی نژاد پس از این سخنان به حدی بود که حتی اثری از سماجت مشهور رییس جمهوری اسلامی بر مواضعش دیده نشد. در واقع آقا مشایی سوار بر موج بزرگی گشت که ارتفاع آن به بلندای احساسات مردم ایران بود. اگر اصولگرایان پیشتر دوست تخته موج سواری را زود هنگام از زیر پایش نمیکشیدند بی شک آقای مشایی بهترین و اصلی ترین گزینه فراروی اصولگرایان وطنی بود. در مقابل با توجه به ارتفاع موج حتی تیوبهای نجات محمود خان احمدی نژاد نیز مانع فرو رفتن آقای مشایی نشد.

نکته قابل اندیشه در این گفتمان کشوری است که نام خود را کمتر از ۱۰۰ سال است که بازیافته (ایران). چگونه ممکن است ایران با مکتب ایرانی مورد نظر آقای مشایی جهانی شده باشد؟ با ارزیابی مکتب ایرانی مورد نظر آقای مشایی میتوان برآورد نسبتا کاملی از تاثیر گذاری تاریخی و یا احتمالا سیاسی (زمان حال) آن در منطقه و جهان داشت.

شاید بتوان گفت که مکتب ایرانی مورد نظر آقای مشایی در بطن جامعه ایرانی به عنوان احساسات پاداسلامی، پاد عربی و همذات پنداری با امپراتوریهای تاریخی اقوام ایرانی و پارس ریشه ای دیرین دارد.

باور بیشتر ایرانیان به آریایی بودن( با اینکه پشتوانه دانش وراثت را به همراه ندارد و فقط ۱۰% ایرانیان دارای ریشه های آریایی هستند), یهود ستیزی حاکمان دینی مسلمان از بدو اسلام تا کنون و تایید رویه هیتلر در آزار یهودیان، از سوی دیگر رشد و پیشرفت به یکباره کشور که متکی به دلار های نفتی در دوران حکومت شاه بود و مهاجرت گروه زیادی از ایرانیان به خارج از کشور، آغاز حرکتی بود به سوی باور به برتری نژادی(در منطقه) در میان ایرانیان..

جریان ملی شدن صنعت نفت بدست فرزند نیک ایران در دهه ۵۰ میلادی و جدایی بحرین از چنگ رفته به صورت رسمی در سال ۱۹۷۴ در آغاز و پایان حکومت شاه، قسمتی از حرکت گسترده ای گشت به یک ناسیونالیسم* (نه الزما ایرانی گرایانه) افراطی در میان جامعه به واقع نوکیسه ایران که با ۳۰ میلیون جمیعت و پول سرشار نفت بهترین دوره تاریخی کشور لا اقل از لحاظ اقتصادی و نظامی را تجربه مینمود. این حرکت به ظاهر ملی گرایانه چیزی نبود جز ظهور پدیده شوم پان پارسیسم که عنوان جعلی پان ایرانیسم را هر از گاهی بدوش می‌کشید.

در این جریان افراطی و فراگیر یگانه راه سعادت ایران پارسی شدن وکوروشی گشتن است و لا غیر. در این نگرش که با توجه به ظلم، فقر و عقب ماندگی گسترده و فراگیر کشور طرفداران زیادی پیدا کرده یگانه مشکل ما ایرانیان حمله و هجوم اعراب به ایران و فجایع شکست ملتی متمدن از قبائل بادیه نشین عرب است. با اینکه زبان ما آمیخته با زبان عربی است و بسیاری از ادیبان ایرانی به زبان اعراب شعر نیز گفته اند بسیاری حتی در فکر تبدیل رسم الخط فارسی افتاده و راز عقب ماندگی را از راست به چپ خواندن و نوشتن میدانند و به این نکته توجه ندارند که ایرانی نه از چپ به راست و نه از راست به چپ نمیخواند! بسیاری از هموطنان ما بیمناک از نامیده شدن و وابسته بودن به اقلیت قومی در کشور زبان و گویش خود را نیز فراموش نموده و صرفا پارسی (با لهجه تهرانی آن) سخن راندند. در این نگرش است که حتی آزادی خواهان ما احساسات پاد عربی و پادمسلمانی به خود میگیرند گرچه خود مسلمان اند و نماز گزار! اثرات شوم این نگرش را در بازیهای فوتبال و گفتمان های شبانه در منزل ایرانیان نیز میتوان احساس کرد..

از سوی مقابل و در انتقاد هایی بجا میتوان حکومت های عرب منطقه را (اکه بیشتر ایشان نیز ملت های خود را نمایندگی نمیکنند) مورد نوازش قرار داد! حمایت بی چون و چرای اعراب از حمله صدام به کشورمان، کشتار زائران ایرانی در سال ۱۳۶۸ و مسائل مربوط به خلیج پارس و جزائر ایرانی چنان اعراب را در نزد ایرانیان منفور گردانیده که ایرانیان بسیاری هوادار خشونت های اسراییل میگردند و یا حتی اقلیت عرب هموطن نیز از این احساسات بعضا غیر انسانی آزار می‌بیند.

نتیجه تمامی نا بسامانی های کشور در چند صد سال اخیر بوجود آمدن جامعه ای ابتدایی است که برای رهایی از بحران هویت از اجداد پارسی خود بت سازی نموده! و اغراق میکند. قهرمان سازی های اسطوره ای میکند، تا نهایت آمال خویش را نه در واقعیت بلکه در رویا دنبال کند. ملتی که تمامی حافظه تاریخی مردمانش از دکتر و مهندس های تراز اول گرفته تا رفتگری زحمت کش و یا کارتن خوابی فقیر، سلسله حکومت های قبل اسلام است. مردمی که آنچنان سرخورده اند که حساب تاریخ با زمان حال را اشتباه میکنند و پیاپی شکست میخورد. مردمانی که حساب نخوانده اند و به دلیل استفاده ابزاری ملایان حاکم از کشته شدگان نبرد با عراق ایشان را احترام که نمیکند هیچ، گاهی تحقیر هم میکند.

بسیار شنیده ام در کوچه و خیابان که «آقا!!!! ما یه رضا شاه بدردمون می‌خوره!» و این چنین مردمانی راه گم کرده بدور خود میچرخند و نیازمند به نقشه گوگل برای پیدا کردن راه در برزن خویش! مردمانی که بدنبال تغییرات از بالایند و تکان دادن خویش را سخت هراس دارند، هیچ امیدی به بهبود نیست.

همین قوانین راهنمایی و رانندگی را در نظر بگیریم، یا ملموس تر از آن روابطمان با یکدیگر، الگوی مصرف مان و کلا فرهنگ عمومی حاکم بر کشورمان آنچنان پیزری و زهوار در رفته است که عنقریب در بی اخلاقی و بی فرهنگی (از دید خودمان!) غرب را پشت سر گذشته ایم. در دانش و فن آوری که هزار ماشالله بعد از شادروان رازی و پیکانی قراضه هیچ نداشته ایم و نساخته‌ایم.

قصدم تحقیر مردمی هم جنس خودم نیست. آگاهی دادن صرف است به مردمی که از کودکی داستان شنگول و منگول و حبه انگور را در گوش دارد و به جای هراسیدن از گرگ در فکر تدارک مراسم هفت برای شنگول منگول است. اگر بود ما را آگاهی وافر و آزادی نسبی، اسفندیار خان مشایی را به چالش میکشیدیم که های اسفندیار! مکتبی که شما از آن سخن میرانید (مکتب = جهان بینین +ایدولوژی) بر کدامین جهان بینی استوار است؟ راه رسیدن و مسیر رسیدن به آن چگونه است؟

بگذریم که خطر با اختلاف داخلی راست گرا ها از بیخ گوش ما جست، اما تصور کنید حکومتی را که علاوه بر در سر داشتن سودای صادرات اسلام شیعی، خواهان صادر و اجباری کردن تناول قرمه سبزی(رسیدن به جمع بندی برای انتخاب نمادی ایرانی کار راحتی نیست به هر حال ساده و فراگیرترین نمایه ایرانی) نیز باشد.

کمتر کشوری در دنیا یافت میشود که به مانند کشور ما دارای تعداد بیشماری دشمنان بالقوه و بالفعل باشد، رابطه ما با همسایگانمان(صرف نظر از نوع حکومت بر کشور) همواره آنچنان خراب است که همگانشان طمع ورزی بر سرزمین پدری ما را در سر دارند. ادعاهای امروز آذربایجان و دیروز حاکمان شهر دبی فقط در وجود تنش های شدید منطقه ای ما در منطقه محلی از اعراب پیدا می‌کنند.

اندکی انصاف و کمی اندیشه مارا بدانجا رهنمون میکند که خواستاری حقوق برابر برای همه صدق میکند و همسایگان عرب و افغان ما را نیز شامل میگردد. گاه بیان کردن اینگونه صحبت ها و گفتگوی راجع به آن چنان دشوار است که برخی هنگام کم آوردن با دست یازیدن به نام عربی طرف مقابل و نام بومی خویش تلاش در چربش و برتری در گفتمان دارند.

مرز بین این نوع ملی گرایی کور و نژاد پرستی آنچنان گم است که برخی ناخودآگاه اسیر دیو عفریت نژاد پرستی ( راسیسم ) میشوند. در امروز روز است که اندیشمندان خطر نژاد پرستی را دست کمی از تروریسم ندانسته و در جهت مقابله با آنند. این بدان معناست که احقاق حقوق مردمان کشورمان را باید به شیوه ای اندیشه محور پیگیری نمود. از آن دست مطرح کردن هر روزه بازپرداخت غرامت های جنگ، رفع مشکلات با همسایگان و رفع ابهاماتی که موجب بدبینی به همسایگان میشود. چنان که بتوان لگامی زد بر این موج فزاینده بیگانه (نه از نوع غربی) ستیزی در کشور!

دولت در سال‌های گذشته با بخشنامه ای مجوز تدریس به زبانهای قومی و محلی(بسیاری از این اقوام در فرا سوی مرزهای ما نیز ریشه دارند مانند کردها، عرب ها، ترکمن ها، بلوچ ها و ترک های شمال غربی) را صادر نموده است اما تا تحقق این واقعیت و این حق که انسانها در آموختن به زبان مادری آزادند فاصله زیادی موجود است. با تقویت اقوام ایرانی است که میتوان مقداری از این بیگانه ستیزی را نیز کاهش داد. این اقدام به اضافه جلوگیری از پیشرفت پدیده مهلک و تجزیه گر پان پارسیسم به کوچکتر نشدن کشور بزرگ و تجزیه نشدن کشور زیبای مان ایران کمک شایانی می‌کند.

پانوشت:

*گرفتن و استخراج معنای ملی گرایی از واژه فرانسوی ناسیونالیسم با توجه به ویژگی خاص کشور در چند بوم و اقلیمی بودن درست به نظر نمیرسد. ناسیونالیسم به معنا و تعریف غربی در کشور ما ایرانی و بومی شده و خود را به صورت احساسات شوونیستی (بوم گرایی افراطی ) بروز میدهد. این مساله همچنین در گستردگی جغرافیایی کشور نسبت به کشورهای غربی نیز ریشه داردج.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته