این مجله سعی میکند تا با نگاهی از زوایای متفاوت، به گروههایی از اقشار مختلف جامعه که از حقوق کمتری نسبت به سایرین برخوردارند بهصورت جزیی، نگاهی دوباره داشته باشد، گروههایی درگیر در معضلاتی که بهواسطه عدم درک جامعه از نیازهایشان اکنون بزرگشده، ریشه دوانیده ودر آستانه انفجار یا حتا با عبور از این مرحله توانستهاند فضای اطرافشان را نیز درگیر کنند.
ما تلاش خواهیم کرد تا به قوانین، احکام و تابوهایی که با ایجاد تنگناهای متعدد عرفی، شرعی و قانونی برای این گروهها، راههای درک آنها توسط جامعه را مسدود کرده و با ایجاد هنجارهای ساختگی هموطنانشان را طرد کرده و منزوی کنند و یا حتا با ایجاد هالههای قدسی عابران از این خطوط را رو در روی خدا قرار دهند، بپردازی.
……………………………………………
«بهای قدرتی که تقسیم نشد» - قسمت دویست و ده
دومین گروهی که پس از گروه «فرقان» به عملیات تروریستی متوسل شدند، «مجاهدین خلق» بودند، این گروه اگرچه تعدادی از افراد مهم حکومتی را از بین بردند، اما در همه حال بیش از کردارشان وانمود کردند. از سرگیری استراتژی تروریسم نتیجه ناکامی از کسب قدرت به شیوههای دموکراتیک بود.
……………………………………………
«فرقان، ضد آخوندیسمی که نمیشناسیم» - قسمت دویست و نهم
در بررسی چگونگی ایجاد، گسترش و مانایی پدیده ترور در حکومت جمهوری اسلامی، که موجب شد این حکومت همزمان عامل و قربانی این واژه شود به مستنداتی تکیه کردیم که یکی از آنان سخنان منتشرنشده عزتاله سحابی بود.
……………………………………………
«دولت قاتل، قاتلین دولت» - قسمت دویست وهشتم
در لغتنامه دهخدا آمده است: «ترور به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در فارسی متداول شده است و تازیان معاصر اهراق را به جای ترور به کار میبرند و این کلمه در فرانسه به معنای وحشت و خوف آمده…»
……………………………………………
«فرنگیکاران نظام» - قسمت دویست وهفتم
در ادامه روایت ترور تبعیدیان ایرانی باید از «کاظم رجوی» گفت، کاظم رجوی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در سال 1990 در سوییس ترور شد. از سوی بازپرس تحقیق در سوییس 13 تن از کارکنان رسمی دولت جمهوری اسلامی متهم به شرکت در قتل کاظم رجوی شدند.
……………………………………………
با آنکه دولت جمهوری اسلامی مدت نسبتن طولانیست که اقدام به ترورهای خارج از کشور ننموده است اما برای آنکه پرونده حکومت روحانیون کامل گردد نمیتوان از این ترورها چشمپوشی نمود. آمران و عاملان این ترورها اگرچه کمتر با نام رسمی شناخته و یا محاکمه شدند اما نام جمهوری اسلامی را به عنوان دولتی که اقدام به ترور شهرونداناش میکند، ثبت نمودند.
……………………………………………
«خانه ما هم دزد دارد هم دیوانه» - قسمت دویست و پنجم
تنها دزدان نیستند که خانه را غارت میکنند بلکه گاهی دیوانهای خانهزاد داروندار را به آتش فنا میسپارد، حال تصور کنید خانهای را که دیوانه و دزد با هم دارد، خانه ما در دوران «پاکترین دولت تاریخ» اینگونه است.
……………………………………………
«خدا را سپاسگزارم که چیزی از اقتصاد نمیدانم» - قسمت دویست و چهارم
میدانیم که اگر حقوق بشر را نادیده بگیریم، ضعیفترین بخش کارنامه جمهوری اسلامی و خطر مداومی که موجودیت آنرا همواره تهدید میکند، اوضاع و احوال اقتصادی کشور است.
……………………………………………
«دولت فعلی تنها حاکم بیلیاقت نیست» - قسمت دویست و سوم
ردههای مشخص فساد اقتصادی- بازار سیاه، دزدسالاری، رشوهخواری و پولشویی است که در کشور ما تمامی آنها قابل مشاهده است، در کشوری که نرخ سکه توسط خود دولت به سوی بازار سیاه سوق مییابد یا وزرایاش عضویت و یا حتا ریاست بزرگترین باندهای اختلاس و…
……………………………………………
«مضحکه پیشپا افتاده» - قسمت دویست و دوم
یکی از مزایای بازنگری رفتار و سخنان سیاستمداران جمهوری اسلامی به خصوص پس از گذار از یک بحران و تناقضهای مشهود و مستور در آن سبب میشود فعالیت سیاسی در گروهها و احزاب درون نظام و دلبستگی به امید تغییر، تبدیل به مضحکهای پیشپا افتاده شود.
……………………………………………
«هدف اصلی همه ما، حفظ نظام و انقلاب است» - قسمت دویست و یکم
روز گذشته نیمی از مصاحبه آقای «منتجبنیا» با «بولتننیوز» پخش شد، اما از آنجا که این مصاحبه 20 تیر 1390 پس از 6 روز و طی یک یادداشت کوتاه در سایت شخصی ایشان انکار گردید نگاهی خواهیم داشت به مصاحبههای منتشر و تکذیبنشده ایشان…
……………………………………………
«دام شیطان و خدعه روبهان» - قسمت دویستم
شاید مهمترین رهآورد رویداد انتخابات 88 آشکار نمودن انواع خدعههای مزورانه باشد، ما به لطف این واقعه توانستیم ببینیم و باور کنیم که سالهای بسیاری در دام شیطان و به خدعه روباهان گرفتار بوده و در همین مسیر نیمجان شدهایم.
……………………………………………
«دوپینگ روزانه آقای خمینی» - قسمت صد و نود و نهم
ابطحی: «آقای موسوی توهمی داشت. اگر دوپینگهای روزانه امام نبود، ایشون همون کارهای جاری کشور را نمیتوانستند انجام بدن. اما در عین حال ایشون تصورشون این بود که خط امام ملک رسمی ایشان است و او زیر این عنوان میتواند آرای مردمی به دست بیاورد.»
……………………………………………
«ما پذیرفتهایم که رهبری در راس هرم این نظام است» - قسمت صد و نود و هشتم
«عبدالواحد موسوی لاری» عضو مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دولت خاتمی در مصاحبه با هفتهنامه «مثلث» نکات بسیار جالبی را در ابتدای شهریور ماه امسال مطرح کرده که میتواند برای جوانانی که دلبسته اصلاحطلبان و روحانیون هستند هشداری برای تفکر بیشتر باشد…
……………………………………………
«آخوند یعنی آنها» - قسمت صد و نود و هفتم
گاهی انتخاب واژه تعریفی درست برای کسی یا کسانی مشکل است، ترسو؟ حزب باد؟ منفعتطلب؟ پررو؟ … یا تنها آخوند؟ میگویند رویداد 88 پروژهای بود که مرد خاکستری فتنه آن را طراحی کرد….
……………………………………………
«مجمع روحانیون در برزخ» - قسمت صد و نود و ششم
«علیاکبر آشتیانی، سید هادی خامنهای، سید محمدعلی ابطحی، سید مهدی امام جمارانی، مجید انصاری، محمدعلی انصاری، سید محمد موسوی بجنوردی، اسداله بیات، سید محمد خاتمی، محمدعلی خسروی، سید تقی درچهای، محمدعلی رحمانی و …اعضای کنونی مجمع روحانیون مبارز هستند.
……………………………………………
«حرکت نوسانی مجمع روحانیون» - قسمت صد و نود و پنجم
در اردیبهشت سال 88 در پی جلسهی شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و انتقاد از عملکرد انتخاباتی صدا و سیما، بیانیهی تفصیلی مجمع روحانیون مبارز در این خصوص منتشر شد.
……………………………………………
«انتخابات سه قطبی» - قسمت صد و نود و چهارم
در خرداد 84 «مهدی کروبی» با صدور میثاق نامهای در 12 بند، التزام خویش را در رسیدن به اهداف مشخص شده در این بندها اعلام کرد و بر حق پیگیری شعارهای انتخاباتی توسط مردم تاکید نمود.
……………………………………………
«آغاز پردهدری بزرگان» - قسمت صد و نود و سه
تامل در سابقه نفوذ، انشعاب و جنگ تصاحب قدرت در میان روحانیون اگرچه در شرایط کنونی مشتاقین بسیاری ندارد، اما مطمئنن هستند کسانی که با مرور و بازخوانی این جریانات به نگاهی جدید در مناسبات قدرت حاکمه برسند
…………………………………………….
«محکمات جبهه دوم خرداد، امام، ولایت فقیه و قانون اساسی» - قسمت صد و نود و دوم
مجمع روحانیون مبارز برای انتخابات در مهرماه 78 مجلس ششم، ستادهای مستقل برپا میکند. مجمع روحانیون مبارز در آخرین جلسهی خود به اتفاق آرا تصمیم گرفت از موسوی خوئینیها و مهدی کروبی به عنوان مسوول ستادهای انتخاباتی تهران و شهرستانها بهره بگیرد.
…………………………………………….
«مجمع روحانیون، اپوزیسیون صوری نظام» - قسمت صد و نود و یکم
یکی از اهداف یادآوری رفتارهای جامعه روحانیون و جناح چپ آنست که ما به خاطر داشته باشیم این اپوزیسیون داخل نظام و ایجاد شده توسط آقای خمینی دقیقن دارای رفتار تعریف شده در فلسفه تاسیساش میباشد…
…………………………………………….
«بیداری بخت چپها» - قسمت صد و نودم
گفتیم که در هنگام حمله عراق به کویت جالبترین نکته موضعی بود که «علیاکبر محتشمیپور» «عضو شاخص مجمع روحانیون و نمایندهی وقت تهران در مجلس شورای اسلامی» اتخاذ کرد. محتشمی پور، در نطق پیش از دستورش در جلسهی 30 دی 1369، با استناد به
……………………………………………
«اطاعت محض از آیتاله خامنهای را واجب عینی میدانیم» - قسمت صد و هشتاد و نهم
فروردین ماه سال 68، پایان روندی طولانی بود که منجر به برکناری «آیتاله منتظری» از قائم مقامی رهبری شد. اعلام استعفای آیتاله منتظری از مقام نیابت رهبری و تحولات مربوط به این امر، انگیزهی صدور بیانیهای از سوی روحانیون مبارز تهران شد…
……………………………………………
«پابرهنگان، گرسنگان و رنجبران، اولویت روحانیون» - قسمت صد و هشتاد و هشتم
پیشینه احزاب و جناحهای سیاسی بهترین مسیر برای پیشبینی رفتارهای آینده آنان است زیرا در هنگام تاسیس این احزاب و جناحها، مسلمن اهداف و مسیری مشخص برایشان تعیین شده….
……………………………………………
«جناح چپ، کاردستی زیرکانه خمینی» - قسمت صد و هشتاد و هفتم
به باور نگارنده جناح چپ بسیار سودمندتر از جناح راست برای ثبات جمههوری اسلامی کوشیده است، از آنجا که مواضع غیرقابل تغییر جناح موسوم به راست شناخته شده و بعضن منزجرکننده بود….
……………………………………………
«تکثری واجب در جریان حاکم» - قسمت صد و هشتاد و ششم
در زمان انتخابات مجلس سوم درست زمانی که خمینی با انحلال حزب جمهوری اسلامی موافقت میکند با فاصلهی زمانی کوتاهی با انشعاب مجمع روحانیون از روحانیت هم موافقت میکند، یعنی آقای خمینی به نوعی تکثر را در جریان انقلاب تایید میکند.
……………………………………………
«منشور برادری معممین» - قسمت صد و هشتاد و پنجم
گفتیم که انشعاب میان معممین حکومتی انجام گرفت و موجب دلخوری دوستان قدیمی شد. آقای مهدویکنی برای گلهگذاری نزد آقای خمینی رفت، او در این مورد چنین خاطرهنویسی کرده است: بنده میان دو مرحله انتخابات (مجلس) با مشورت دوستان با نامهای که قبلن تهیه کرده بودم…
……………………………………………
«سرآغاز اختلاف معممین» - قسمت صد و هشتاد و چهارم
فلسفه انشعاب دو گروه معممین متمایل به جناحهای چپ و راست را خواندیم، اکنون چگونگی این انشعاب و پیامدهای آن. با نزدیک شدن به زمان انتخابات بحث تهیه فهرست انتخاباتی هم جدی شد. جامعه روحانیت مبارز به عنوان تشکلی شاخص میتوانست نقشی مهم در خطدهی به مردم داشته باشد
……………………………………………
«انشعاب معممین» - قسمت صد و هشتاد و سوم
معممینی که سالهای بسیاری در صدر قدرت قرار داشتهاند عمومن به دو شاخه روحانیون و روحانیت تعلق دارند، برنامه امروز بازخوانی چگونگی تشکیل این دو گروه حاکمیت است که بیش از دو دهه همراستا و همهدف اما با شیوههای متفاوت و نگاهی متعارض نسبت به هم بر کشور حکومت کردهاند.
……………………………………………
«دادگاهی ویژه روحانیون» - قسمت صد و هشتاد و دوم
ما سالهای زیادیست که روحانیت را یکپارچه مقابل توده میبینیم، نگاهی مغرضانه، که تنها وجود یک نفر کافیست آن را نقض کند. نام آقای «منتظری» کافیست تا هر منتقد منصفی را دچار دلهره اشتباه کند….
……………………………………………
«امتیازات و مناصب ویژه روحانیون» - قسمت صد و هشتاد و یکم
نگاه ویژه جمهوری اسلامی به روحانیون موجب گشته تا این قشر دارای موقعیتی متفاوت و ممتاز باشند، این مناصب و امتیازات گاه به واسطه اوامر فقه پویای شیعه و گاهی به دلیل پاسداری و حراست نظام توسط خودیها به روحانیت سپرده شد…
……………………………………………
«تفاوت عاقبت روحانیت دولتی و مستقل» - قسمت صد و هشتادم
در طول تاریخ شیعیان به عینیت دریافته بودند که اهل تسنن به دلیل در دست داشتن قدرت سیاسی توانستهاند بر رونق مذهب خود افزوده، نظریههای خود را به کرسی نشانده، از امتیازات بیشتری برخوردار شوند، اما شیعیان که چنین قدرتی نداشتند، در تنگناهای زیادی قرار گرفتند.
……………………………………………
«ریشه تفکرات مشابه روحانیون حکومتی» - قسمت صد و هفتاد و نهم
ما شاهدیم که چند سالیست روحانیون دولتی و وابسته به سیستم قدرت، ابتدا در درون و اکنون در خارج از حلقه قدرت دارای رفتار و گفتار متعارضی نسبت به هم بودهاند، یافتن دلایل این اختلافات مهمترین راه شناخت چرایی درگیریهای سیاسی کنونی است.
……………………………………………
«در خواب خدا بودیم که بتی را برافراشتند» - قسمت صد و هفتاد و هشتم
آیا در استقرار حکومت جمهوری اسلامی، روحانیت شیعه از سایر اقشار مقصرتر است؟ آیا اگر حمایت آنان نبود انقلاب 57 شکل میگرفت؟ و سوال مهمتر آنکه آنان در دوام و ثبات نظام تا کی و به چه میزان سهیمند؟
……………………………………………
«خمینی رویای مومنان را کابوس کرد» - قسمت صد و هفتاد و هفتم
آقای خمینی با آنکه یک فرد بود، شاید هم فردی مورد حمایت، اما آنچه از اندیشههای این شخص نشات گرفت موجب تحولی شد که کلیت نظام و جامعه امروزی ایران ماحصل آن است. میتوان او را مزدوری وابسته و دارای پشتیبانی نامید…
……………………………………………
«فرصت تاریخی نمایش حکومت شیعی» - قسمت صد و هفتاد و ششم
با آنکه در 175 برنامه قبلی به اختصار از تاریخچه ورود نام آخوند و مراحل پیشرفت این حرفه تاکنون گفتیم، اما به واسطه وجود انقلاب اسلامی به صورت آشکار مشخص نشد آیا این افراد موجب جاماندگیاند یا خود جامانده هستند؟
……………………………………………
«سرنوشت مشترک نظام، روحانیت و دین» - قسمت صد و هفتاد و پنجم
در برنامه پیش گفتیم که روحانیت با انتقال به دوره جدید و زمامداری کشور ایران در حال شدن نوینی بود که با شدن سابقاش تفاوت داشت. آنان در این دوره با الزامات متعددی مواجهه شدند. بدون تردید انقلاب بستری مناسب برای تقویت نگاههای غیرسنتی به فقه و سایر موضوعات دینی بود.
……………………………………………
«آیا این قرار ما بود؟» - قسمت صد و هفتاد و چهارم
آیا این قرار ما بود؟ آیا قرار انقلابیون بر این بود که حکومت جمهوری اسلامی نظام روحانیت باشد و روحانیون علاوه بر مسند ایدئولوژیک بر سکان اجرایی، قضایی و تمامی مناسب قابل و ناقابل رخنه کنند؟ آیا این قرار ما بود؟
……………………………………………
«افول بخت مسافر» - قسمت صد و هفتاد و سوم
وقتی سفرهای استانی محمود احمدینژاد آغاز شد، نخبگان سیاسی و روشنفکری از چنین مواجههای انتقاد کردند. اما او نه انتقاد نخبگان را به گوش میگرفت و نه تذکر مسوولان را در باب آسیبهایی که این سفرها به برنامهریزیهای اقتصادی میزند.
……………………………………………
«زشتترین رفتار عمومی احمدینژاد» - قسمت صد و هفتاد و دوم
به ظاهر تا قبل از قهر فراموشنشدنی 11 روزه آقای احمدینژاد او بسیار به سفرهای استانی علاقهمند بود، سفرهایی که اگر به دقت مورد توجه قرار بگیرد یکی از بدترین اهانتهای مسلم به ایرانیان به شمار میرود…
……………………………………………
«فتح جدید رکوردهای خط فقر» - قسمت صد و هفتاد و یکم
اکنون که فقر فزاینده، روابط تجاری بیمار و کسب و کار بیرونق نتیجه اقتصاد بیبرنامه دولتی منتظر شده و این ضعف مشهود دولت در اداره وضعیت معاش مردم نه تنها قابل کتمان نیست بلکه پایههای نظم اجتماعی را مانند خره از بین برده است، تمامی کسانی که در پروسه ایجاد این بیماری پیشرفته و…
……………………………………………
«فقر هرگز عادی نمیشود» - قسمت صد و هفتادم
حکومت روحانیت شیعه در ایران با آنکه مدعی اسلاممداریست، اما در بسیاری از قوانینی که در این دین لحاظ شده بنا بر مصالحی توجه نکرده و حتا گاهی آنرا منکر میشود، این ترفندی برای بسیاری از امور است، یکی از این موارد «فقر» است.
……………………………………………
«خامنهای اسطوره، پاشنه آشیل نظام» - قسمت صد و شصت و نهم
اسطوره، قهرمان و نماد اقتدار تمام آن چیزیست که نیازهای روحی جامعهای آرمانگرا و بیچیز را در قالبهای ملون دارد، رویاپردازیهایی که به واسطه خلاهای روانی و عادی جوامع میتواند در هیبت یک اسطوره تجسم یابد..
……………………………………………
«رویای نظام متوهم» - قسمت صد و شصت و هشتم
سالیانی طولانیست که ایرانیان منتظر تحولی عظیم و دگرگونی شرایط حاکمیت هستند، البته به دور از اغراق باید اقرار کرد که این تب آنچنان نبوده که به اقدامی عملی و جدی مانند کشورهای عربی منجر شود…
……………………………………………
«رهبر، سایه که نه خود خداست» - قسمت صد و شصت و هفتم
نظام جمهوری اسلامی اکنون با کدام اصطلاح رایج در علوم سیاسی قابل توضیح و مطابقت است؟ یا به کدام شیوه حکمرانی نزدیکتر؟ استبدادی- شایستهسالاری- دزدسالاری- تمامیتخواه یا دموکراسی.
……………………………………………
«ترکیب بیقواره دو مفهوم بیربط» - قسمت صد و شصت و ششم
میدانیم که جمهوری اسلامی ایران، نخستین مورد در تاریخ اسلام است که علمای مذهبی که نزدیکترین طبقه به روحانیت در اسلام هستند، مستقیمن بر یک کشور حکومت کردهاند.
……………………………………………
«سکولاریسم یا تنها جدایی دین از سیاست» - قسمت صد و شصت و پنجم
اگر باور داشته باشیم که شرایط موجود در کشورمان غیرعادیست و به عدم کفایت نظام موجود اندیشیده باشیم، پس مسلمن مهمتر از چگونگی این تغییر باید برنامهای برای پس از آنروز را تدارک دیده باشیم تا شاید مجددن در دور باطل انقلاب 57 گرفتار نشویم، اتفاقی که در کشور ما روی داد …
……………………………………………
«قوانین قبیلهای، عاملین افزایش جرایم» - قسمت صد و شصت و چهارم
در کشور ما قوانین شریعت حاکمان دادگاهها هستند و به همین علت کیفر جرایم بسیار بیتناسب اعمال میگردند، به جرات میتوان بزرگترین دلیل رشد فزاینده بزه را اعمال قوانین بیتناسب شریعت با جرمهای ارتکابی دانست.
……………………………………………
«شکست آهسته پدران سانسوری» - قسمت صد و شصت و سوم
چندین سال پیش پدرانی بودند که فرزندانشان را از خواندن اثر سه نویسنده به جد منع کرده بودند، «صادق هدایت»، «صادق چوبک» و «کسروی» و گویی دقیقن در واگویههای ذهنشان کسی به گوششان خوانده بود که روزی همین نوشتهها مسیر فرزندشان را از آنها جدا میکند.
……………………………………………
«ایران و اسراییل، دوستانی دیرینه» - قسمت صد و شصت و دوم
آیا روابط دو کشور ایران و اسراییل خصمانه است، یا این دو کشوری که بر پایه اعتقادات دینی اداره میشوند دوستانی دیرینه هستند؟ پاسخ به این سوال با وجود فضای بسیار غبارآلود دشوار است، دشوار از آن جهت که نظامهای مستقر بر هر دو کشور رفتاری صادقانه نداشته…
……………………………………………
«آیا جامعه مردان به این سوالات اندیشیده است؟» - قسمت صد و شصت و یکم
وقتی در خاورمیانه به دنیا آمده باشی خود حکایتی است، چه رسد به آنکه در این مهد ادیان زنی ایرانی هم باشی در دوره حکومت جمهوری اسلامی.
……………………………………………
«به مرد ایرانی زیادی خوش میگذرد» - قسمت صد و شصتم
یک بام و دو هوا نداریم، اگر زن نیم مرد است، فرزند ندارد، دیه نیمه دارد، ارثاش نصفه است، …مردش میتواند این ناقصالعقل را مانند کودکان تنبیه کند و صیغهها و عقدیهای بسیار داشته باشد و حتا او را بزند…
……………………………………………
«باید زنان نامریی شوند تا دلم آرام گیرد» - قسمت صد و پنجاه و نهم
واژهای آشنا به نام فاحشه را میشناسید؟ واژهای که تنها برای زنان به کار میرود، نظامی را که تمامی زنان را بالقوه فاحشه میداند را نیز که حتمن به جا میآورید؟
……………………………………………
«فقط برای زنان» - قسمت صد و پنجاه و هشتم
سالهای زیادی درس میخوانی، کار میکنی، مدتها سفر میروی، عمری را در تجربه زندگی مشترک و فرزندداری گذراندهای و در روزی که به نامت «روز زن» نامیدهاند،……
……………………………………………
«زنان بردگان جنسی حکومت» - قسمت صد و پنجاه و هفتم
ما زنان ایرانی در کشوری زندگی میکنیم که خشنترین حکم تنبیهای برای روابط غیرعرفی جنسیمان اعمال میشود، در کشور ما اگر شخصی هزاران نفر را زنده زنده بسوزاند در نهایت به دار آویخته میشود…
……………………………………………
«گفتهاند زنان ناقصالعقلند» - قسمت صد و پنجاه و ششم
نوشتن در مورد زن، زنانگی و هرچه مرتبط با این موجود است وقتی که زن باشی سخت است، شاید به همین علت است که این نوشتار را در قسمتهای پایانی برنامههای «سایههای هراسان در شبستان عتیق» قرار دادم…
……………………………………………
«ظهور مهدی موعود به تاخیر افتاد» - قسمت صد و پنجاه و پنجم
وقتی یکی از مقامات جمهوری اسلامی در مورد اصل ولایت فقیه یا امامت سخن میگوید تردیدهای نهان را در مورد ائمه شیعیان بیدار میکند، راستی این امامانی که تا به این حد در زندگی ما زنده بودهاند، از کجا و به وسیله چه کسانی در طول تاریخ چگونه بودهاند و وقتی به ما رسیدهاند …
……………………………………………
«امامان شیعه افزایش خواهند یافت» - قسمت صد و پنجاه و چهارم
ما میدانیم که امامت مبناییترین اصل فلسفهی سیاسی شیعه است و این مذهب نتیجهی نشناختن امام را فرو افتادن در ورطهی جاهلیت و مردن به مرگ جاهلیت میداند و به نظر میرسد که فرآیند افزایش آرام و نامحسوس امامان شیعه توسط عالمان این دین در دست اقدام است.
……………………………………………
«دین ترسوست» - قسمت صد و پنجاه و سوم
بسیار طبیعی است که وقتی محل ارتزاق و آبروی کسی از راه دینی باشد که داعیه آخرین ارتباط با ملکوت را دارد آن شخص در مقابل دینی مشابه که اتفاقن مدعی است نیازمند هیچ واسطهای برای اتصال با بالا نبود….
……………………………………………
«نتیجه فضولی در حیاطخلوت مردم» - قسمت صد و پنجاه و دوم
جمهوری اسلامی در تحریک نیروهایی که بالقوه برای موجودیتاش خطرناک نیستند بسیار فعال عمل ..میکند و اصرار دارد که در تمامی زوایای خصوصی زندگی عامه مداخلهای قیممابانه داشته باشد
……………………………………………
«مصداق سیب حوا» - قسمت صد و پنجاه و یکم
اصولن کمتر مسلمزادهایست که بعد از تجربه دین آخر «اسلام» پس از خروج میل به پذیرش دینی دیگر داشته باشد، اما گاهی هم نیروهای اعتقادی سرکوب شده و درونمایه مذهبی شخص به اضافه هزاران مورد دیگر باعث میشود شخصی مسلمانزاده قصد تغییر دیناش را نماید.
……………………………………………
«لا اکراه فی الدین» - قسمت صد و پنجاهم
ابتدا باید باوری به آزادی داشت سپس در مورد حدود این آزادی سخن گفت، وقتی بحث به جمهوری اسلامی و اساسن دین اسلام میرسد توضیح این ماجرا کمی سخت میشود.
……………………………………………
«احکام قانونی انواع کافران» - قسمت صد و چهل و نهم
قبل از پرداختن به روش برخورد جمهوری اسلامی با اقلیتهای دینی، باید تعاریف مربوط به آنان و دامنه افرادی که در این گروه قرار میگیرند را شناخت.این احکام مختص پیروان دینهای دیگر نیست و تقریبن در مورد تمامی مسایل صدق .میکند
……………………………………………
«باور کنید ایرانی بودن کافیست» - قسمت صد و چهل و هشتم
مهم نیست که باورهای دینی داشته باشیم یا نه، تنها کافیست به حقوق حداقلی انسانها اندکی حرمت قائل باشیم تا به اندیشههای مذهبی غیرآزاردهندهای که در حریم شخصی دیگران در حریان است بیحرمتی ننماییم.
……………………………………………
«تنها شرط، رفع بزرگترین نقیصه نظام است» – قسمت صد و چهل و هفتم
ایراد اساسی حکومت روحانیت در چیست؟ کجای کار این نظام مشکلدار است که چنین ارتباط نفرتانگیزی با مردمانش دارد؟ آیا هزینههای انقلاب ارزش دگرگونی کلی این حکومت را دارد؟
……………………………………………
«کاش تاریخ با ما تمام شود» - قسمت صد و چهل و ششم
برخی میگویند: «اخلاق و ارزشهای اخلاقی هیچ اعتبار کلی و واقعیت و ریشه ثابتی ندارند. اعتبار همه اصول اخلاقی به فرهنگ، گزینش فردی، زمان، مکان و … برمیگردد.
……………………………………………
«رفع بیماری جنسی توسط دگمها» - قسمت صد و چهل و پنجم
روز گذشته آقای احمدینژاد در نامهای که تاکنون به وزارت علوم و بهداشت نرسیده، نوشت: «شنیده شده است که در برخی دانشگاهها رشتهها و کلاسهای تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال میگردد.»
……………………………………………
«روز از انتهای شب آغاز میشود» - قسمت صد و چهل و چهارم
انتخابات مجلس و سخن از تحریم یا مشارکت در آن موضوع داغ این روزهاست، البته که مانند همیشه این چه کنمها در میان ایرانیان خارج از کشور آغاز میشود،
……………………………………………
«روح سرگردان اراجیف» - قسمت صد و چهل و سوم
استدلالات عجیب، سخنانی غیرمتعارف، گستاخی و الفاضی بعضن رکیک چاشنی کلام بعضی از مقامات جمهوری اسلامیست، این سبک گویش نادر پس از مرگ آقای خمینی از انحصار وی درآمد…
……………………………………………
«بساط خنده مهیاست» - قسمت صد و چهل و دوم
اصلاحطلبان آشنا نیز رخت نو پوشیده منتظر پایان این نمایش و جایگیری دوباره در صحنهاند، خلاصه تنها به شرط آنکه ایرانی نباشی، بساط خنده در این جابهجایی مهیاست.
……………………………………………
«امتیاز جریان انحرافی» قسمت صد و چهل و یکم
رییس دولت پس از رسیدن به ریاست جمهوری مدعی شد که خود و وزرایش برگزیده امام زمان هستند و نام وزرای خود را در یک نامه نوشت و در چاه جمکران انداخت…
……………………………………………
«ایران، بینیاز از هر پانیست» قسمت صد و چهلم
وقتی که در نقد پانی برآیی، یعنی عبور کردهای از خطوط قرمز و وارد شدهای به منطقه خشونت، تحقیر، تهدید و تهمت. پان یعنی نژادپرستی در قالب زیبای همه….
……………………………………………
«پانایرانیسم، نه برای همه ایرانیان» – قسمت صد و سی و نهم
پان در زبان یونانی به معنای همه است و پان ایرانیسم هم یکی از پانهای فعال در کشورمان، شاید در نگاه اول و بیاطلاع به پانایرانیسم از آنجا که تاولهای آماسیده بر چهره ایرانیان باعث شده به هر دستآویزی متوسل شوند، این عقیده سیاسی مساوی وطندوستی باشد، اما زمان و رخدادهای گذشته نشان آن دارد که پانایرانیسم یا راه را به خطا رفته یا از ابتدا بر پایهای نااستوار بنا نهاده شده.
……………………………………………
«پانترکها، راهزنانی فرصتطلب» – قسمت صد و سی و هشتم
ما میتوانیم تمامی نیرویمان را صرف جنگیدن با هم کنیم، البته انتخاب دیگری هم داریم، کمی به اسناد تاریخی مراجعه کرده و آن را از منابعی مستقل و به دور از تحریف دریافت کنیم
……………………………………………
«آذربایجان، نام تکهای از سرزمین من ایران» – قسمت صد و سی و هفتم
برنامه تهیهشده برای امشب درباره پانایرانیسم بود، اما از آنجا که کامنتهای محترمانه دوستان پانترک بندهنوازی فرموده بود اقتضا میکرد که اطلاعات بیشتری گردآوری شده…..
……………………………………………
«پانترکهای منقرض شده در رویای احیا» – قسمت صد و سی و ششم
اندیشه پانترکیسم، یعنی یکی کردن همه سرزمینهایی که ساکنان آن به یکی از زبانهایی که ریشه آنها به زبانهای آلتایی میرسد نخستین بار از سوی یک خاورشناس مجارستانی یهودیتبار در دهه 1860 ساخته و مطرح شد.
……………………………………………
«حق، واژهای ناشناس» – قسمت صد و سی و پنجم
گاهی حق در فرهنگ سنتی و بومی سرزمینی معنایی شناسایی شده نداشته و در عرف آن مکان گفتن یا شنیدن همین کلمه نوعی بیحرمتی یا گستاخی تلقی میشود.
……………………………………………
«صحبت از آنست که ما پیر شدیم» - قسمت صد و سی و چهارم
ای کاش میتوانستیم باور کنیم، میتوانستیم تو را و رویاهایمان را با هم جمع کنیم و تمامیاش را در رگهای متورم و مرده روحمان تزریق نماییم. ای کاش ممکن بود که فردایی برایمان باشد، روزی به رنگ نوشته آخرینات، روزی برای پوزش بدان و بخشایش برباد رفتهها.
……………………………………………
«همه چیز برای ما خوب است» – قسمت صد و سی و سوم
خبرها زیادست، آنقدر زیاد که برای انتخاب سوژه به مشکل نمیخوری، دختری روی پلی از گرسنگی غش میکند، در تلویزیون ملی مردی عجیب ادعا میکند «تنها کشور در کره زمین هستیم که هیچ خانوادهای در آن گرسنه نیست»
……………………………………………
«زن شورشی به دنبال زناست» – قسمت صد و سی ودوم
مسئله اساسی این نیست که قانون اساسی را مردان نوشتند، مشکل آنجا نیست که این قوانین توسط مذهبیون یا ملیمذهبیها نوشته شد، کلید این قفل زنگزده در جایی پشت ذهن جامعه مردسالار ما گمشده و مشکل دقیقن همینجاست.
……………………………………………
«مراجع، متهمین ردیف اول» – قسمت صد و سی و یکم
یا ما تعریف صحیحی از مرجع تقلید نداریم یا آنچه تاکنون از وظایف آنها شنیده بودهایم به قصد فریب بوده است، مراجعی که مانند آقایان نوری همدانی و صافی گلپایگانی حتا آنقدر حساس عمل میکنند که برای شعارنویسی بر روی اسکناس اشکال شرعی قائل میشوند در مورد بزرگترین مسایل کشور به سکوت اکتفا مینمایند.
……………………………………………
«مراجع تقلید پس از انتخابات» – قسمت صد و سیام
اکنون از 31 مرجع تقلید در قید حیات شیعیان جهان، 25 نفر ایرانی هستند، اگرچه تعدادی از این افراد متولد ایران نیستند ولی از والدینی ایرانی متولد شدهاند و سپس در ایران زندگی کردهاند، این افراد سالهای بسیاری وجوهات ایرانیان را دریافت کرده و بهعنوان مجتهد از بالاترین امتیازات بهره بردهاند.
……………………………………………
«تقلید یعنی قلاده برگردن انداختن» – قسمت صد و بیست و نهم
جمهوری اسلامی همانگونه که از ناماش هویداست، انقلابی است که توسط روحانیون و فقها مورد حمایت بوده است، این پشتیبانی که جز موارد نادری دوسویه بوده…
……………………………………………
«لباس شخصی بدلباس» – قسمت صد و بیست و هشتم
لباس شخصی یعنی کسی که وقتی در کنارت راه میرود اگر چه لباس فرم برتن ندارد باز او را تشخیص داده و هراس میشوی، لباس شخصی یعنی کسی که بهطور حتم مشخصههایی برای شناساندن خودش به تو را به همراه دارد
……………………………………………
«هتاکی از قم» – قسمت صد و بیست و هفتم
شجاعالدین شفا، ادیب و مترجم نامدار را در زمره هتاکین محسوب میکنیم نه از آنجا که جرس، پایگاه اینترنتی اصلاحطلبان که زیر نظر چند روشنفکر دینی اداره میشود، هنگامی که از مرگ او خبر داد برخلاف سنت مطبوعات ایرانی در حفظ حریم متوفی از او با عنوان نویسنده «متهتک» یاد کرد
……………………………………………
«هتاکی در کسوت روحانیت» – قسمت صد و بیست و ششم
یکی از معروفترین هتاکینی که کتاب مشهورش به نام «23 سال» بسیار خوانده شده و خوانده میشود، کتابی که بدون اهانت به مقدسات دینی مومنان در قالب نوشتاری روان تنها به دنبال شواهد است، «علی دشتی» است.
……………………………………………
«هتاک یعنی پردهدر» – قسمت صد و بیست و پنجم
موضوع هتاکین ادیان، سوژهای به قدمت عمر دین است، در تمام زمانها و کلیه ادیان ما شاهد بودهایم که کسانی داعیه ارتباط با خدا را داشته و دیگرانی نیز بودند که در صدد انکار این رابطه و تمسخر آن ناظمان و احکام برمیآمدند.
……………………………………………
«علل عدم اتحاد اپوزیسیون» – قسمت صد و بیست و چهارم
تمامی گروههای مخالف فعلی به جز سلطنتطلبان همان نیروهایی بودند که موجب انقلاب 57 شدند، این گروههای شناخته شده به غیر از اصلاحطلبان پس از ناکامی در سهمخواهیشان تبدیل به گروههای معاند و مخالف شدند، اما شاید تنها وجه اشتراک کنونی آنها آرزوی سرنگونی رژیم باشد، آرزوی که نمیتواند موجب فراموشکاری آنان در مورد اغفالشان در سال 57 شود.
……………………………………………
«رژیم سمج و اپوزیسیون لجباز» – قسمت صد و بیست و سوم
اگر فرض را بر این بگذاریم که ادامه حکمرانی جمهوری اسلامی با منافع ملی ایرایان در تعارض است و اکثریت جامعه بالغ صاحب رای خواهان تغییرات هستند ….
……………………………………………
«بسیجیان قربانیان قربانیگیر» – قسمت صد و بیست ودوم
وقتی محوریت تفکرات یک نظام بر پایههایی شرعی و توصیفی، آن هم بنا بر سلیقههای شخصی و فلسفی عقلای دینی باشد، نفس و جان یک انسان آنچنان در راه اهداف ایدئولوژیک بیمعنا است که افراد در آن تنها به چشم ابزاری برای رفع نیازهای آن آرمان دیده میشوند،
……………………………………………
«بسیجیان، کیسههای شنی خاکریز حکومت» – قسمت صد و بیستم و یکم
بسیجیان چه کسانی هستند؟ مسلمن باید بپذیریم که این افراد ایرانیانی هستند که میتوانند خود ما، خانواده یا اقوام نزدیکمان یا همسایه و آشنایان دور ما باشند، بهطور قطع غیر از این نیست…
……………………………………………
«ما موجب بهت و تمسخر دیگرانیم» - قسمت صد و بیستم
در هر رقابتی هرچه میدان محدودتر و افراد کمتر باشند رقیبان بیشتر دیده میشوند، حرکات و تکنیک حریفان در شطرنج با تختهای کوچک آشکارتر است از رفتار بازیکنان در یک میدان فوتبال، این همان شلوغی مطلوبیست که جمهوری اسلامی نهایت لذت را از آشفتگی خاورمیانه و بازار موادمخدر در افغانستان میبرد، بساط سود دوجانبه برپاست.
……………………………………………
«ایران، کشوری بیاخلاق و بیخدا» – قسمت صد و نوزدهم
متاسفانه جمهوری اسلامی به صورت نرم کودتای ایدئولوژیکی انجام داد که در آن سعی شد توده را بیخدا و بیاخلاق نماید و ثمره این کوشش اکنون در جامعه ما بسیار آشکار است.
……………………………………………
سردار «حسین ساجدینیا»، رییس پلیس تهران بر طبق آمار اعلام کرد : «کمتر از 100 زن خیابانی در تهران وجود دارد.»
…………………………………………..
موضوع این برنامه بحثی قدیمی است، انقلاب یا اصلاحات؟ کدام نوع دگرگونی برای بهبود شرایط اکنون ایران ممکن، مفید و پایدار است؟
……………………………………………
در ادامه مبحث روز گذشته و بررسی واژه انقلاب، اکنون به واژه اصلاحات خواهیم پرداخت، اصلاحات در ادبیات سیاسی به معنای دگرگونی در جهت تامین برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و گسترش دامنه اشتراک سیاسی، در جامعه است.
……………………………………………
پس از مطالعه مطلبی از یک گروه اپوزیسیون که در آن نویسنده مدعی شده بود که جامعه ایران در شرایط انقلاب قرار نداشته و تنها مستعد ادامه اصلاحات است …..
……………………………………………
اتفاق جدیدی نیست اما سوژه خوبی برای کمی تفریح میتواند باشد، چاه جمکران کن، جاش ته چاه شد، روحانیت با مهرههای خودش کیش شده و از ترس مات شدن قدرت کلاماش منقطع گشته…
……………………………………………
پس از ماهها درگیریهایی با فرکانسهایی متفاوت بین دولت، قوه قضاییه، رهبری نظام و اقشار گوناگون و در راس همه لباسشخصیها و معترضان پس از انتخابات جنجالی ۸۸ اتفاقی که هر دو طرف آنرا خط قرمز خود قرار داده بودند در ۹ اسفند ماه ۸۹ اتفاق افتاد.
……………………………………………
«جمهوری اسلامی را سرزنش نکنید» – قسمت صد و دوازدهم
حکومت دینی مستقر در ایران دارای راهکارهای آشکاریست که بعضن مغرضانه آن را فراموش میکنیم، هیچ اتفاقی غیرقابل پیشبینی و شوکآور نخواهد بود اگر ما به اصول و مبانی این ساختار نگاهی دقیق داشته باشیم
……………………………………………
«از همان اول هم قرار بر این نبود» – قسمت صد و یازدهم
از همان اول هم قرار نبود حکومتی مبتنی بر دموکراسی قوام و دوام بگیرد، اینکه ما اعتقادی به جمع دینی با احکام ثابت با تلاش برای تغییر در جامعه و مدرنیته داشته باشیم موضوع بحث نیست…
……………………………………………
«شکنجهگران قدسی» – قسمت صد و ده
همانگونه که در برنامههای پیش اشاره شد، خشونت و اعمال شکنجه عمری طولانی داشته و بررسی علل شکنجه و خصوصیات شکنجهگران کاری آسان نیست.
……………………………………………
«شکنجههای معمولی» – قسمت صد و نه
پس از بازگویی تاریخچه شکنجه در زمان صفوی و پهلوی، در این برنامه به شکنجه در زمان حکومت جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت.
……………………………………………
«شکنجه، ابزار کمهزینه انقیاد» – قسمت صد و هشتم
موضوع سلسله برنامههای «سایهای هراسان در شبستان عتیق» چگونگی و علت حضور آخوندها در کشور ما و روند پرورش موجودیت آنها و سرانجام دستیابی این جماعت به حکومت و اتفاقات زمان زمامداریشان به عنوان رابطین خدا با زمینیان است…
……………………………………………
«علت تفسیر اسلام رحمانی چیست؟» – قسمت صد و هفتم
در دو برنامه گذشته در مورد روشنفکر دینی آقای عبدالکریم سروش گفتیم و در جستوجوی علت خشم ایشان که بنا بر جایگاهشان بسیار نامتعارف مینمود، سوالاتی را بیان کردیم…
……………………………………………
«شعر مولانا را به ما تحویل بدهید، تحویل بدهید،…» – قسمت صد و ششم
در برنامه قبلی در مورد روشنفکران دینی و افکار و سخنان آقای سروش بهعنوان نماد کنونی این گروه سخن گفتیم ولی در ابتدا و قبل از بررسی صحت، مقبولیت و واقعیت این اعتقادات به شناخت شخصی از ایشان با زاویهای متفاوت خواهیم پرداخت…
……………………………………………
«بازیگران دیگر صحنه» – قسمت صد و پنجم
شاید روزی جامعه ایرانی به نقطهای در محدوده روابط شخصی و اجتماعیاش برسد که توان آن را داشته باشد که با درکی درست برای ایجاد تعادلی منطقی میان اعتقادات و باورهایش با تمامی زندگی عرفی انسانیش، بکوشد، اما مطمئنن آن روز امروز نیست .
……………………………………………
«دوباره هاشمی میبرد اما برای شما فرقی نمیکند» – قسمت صد و چهارم
از آنجا عنوان این برنامه را گذاشتم «گویی دوباره هاشمی میبرد، اما برای شما فرقی نمیکند» که ما برای چندمینبار در دوران جمهوری اسلامی شاهدیم که «هاشمی رفسنجانی» ریگ ته جوی گشته و باز هم رهبری به سوی او برگشته…
……………………………………………
«توابین مصلح در میان اصلاحطلبان» – قسمت صد و سوم
در برنامه گذشته دیدیم که چگونه اصولگرایان نهایت استفاده را از سستی اصلاحطلبان کردند، در دو دوره ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی، وضعیت طبقات متوسط و فرادست جامعه رونق گرفت…..
……………………………………………
«نقش اصلاحطلبان در بازی بزرگان» – قسمت صد و دوم
در برنامه قبلی از چگونگی ایجاد پروژه توابسازی و خطر آن برای اصلاحطلبان گفتیم و در این برنامه به روند غیرصادقانه شکلگیری این جناح خواهیم پرداخت.
……………………………………………
«اصلاحطلبان، طعمههای جدید توابسازی» – قسمت صدویکم
آنگونه که به نظر میرسد پروژهای قدیمی در پوستهای جدید پا به عرصه ترفندهای حکومت جمهوری اسلامی گذاشته است، توابسازی.
……………………………………………
«رجعت تکراری ما به قعر تاریخ» – قسمت صدم
در برنامه قبلی سعی شد تا در مورد مشترکات فرهنگی غالب میان ایرانیان توضیحاتی ارایه شود، این توضیحات در مورد مشخصههایی مانند: محافظهکاری افراطی.
……………………………………………
«مشخصههای مشترک ما، عامل دوام نظام» – قسمت نود ونهم
در ادامه سلسله برنامههای شبستان عتیق قصد داشتم تا بر تاثیرات فرهنگی جمهوری اسلامی بپردازم که آقای «خاتمی» بهانهای ایجاد نمود برای ارایه شواهد گویا، سخنان رییسجمهوری اسبق ایران و واکنشهای بسیار متفاوت در قبال آن…
……………………………………………
«عورت مومنان برباد رفت» – قسمت نود هشتم
حکومتهایی که برپایه اعتقادات وحدانی پایهریزی میشوند، گاهن دچار پارادوکسهایی بسیار پیچیدهاند، در عصر ارتباطات و بیمعنایی محدودیت، چارههای موثر اینگونه دولتها که با چارچوبهای از پیش تعیین شده و غلوآمیز و پوسیده به علت تکرار شعارهایی غیرعملی برای جلب طرفداران متعصب، خود را محدودتر کردهاند، بسیار کم است.
……………………………………………
«ملونترین اپوزیسیون فریبکار» – قسمت نود و هفتم
بزرگترین، قدرتمندترین و متمولترین اپوزیسیون ایرانی، اصلاحطلبان هستند، این گروه که راندهشدگان بدنه حکومتاند، از اعتماد خارجیان برخوردارند….
……………………………………………
«خاتمی یعنی ردی از ترس و بیلیاقتی و دروغ» – قسمت نود و ششم
انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری ایران در 2 خرداد 1376 برگزار شد. این انتخابات که به پیروزی غیرمنتظره محمد خاتمی انجامید آغازگر دورانی است که به اصلاحات معروف شده است.
……………………………………………
«آقای خامنهای را تبرک کنید» – قسمت نود و پنجم
نسل انقلابی دیروز که اتفاقن بسیار هم پرمدعاست، باید جوابگو باشد . آنها باید پاسخگو باشند برای تمام اشتباهات بیبازگشتشان، این والدین نسل امروزی که باز هم خواهان اعتماد جوانان برای سپردن مدیریت تغییرات به آنها هستند…
……………………………………………
«سرنوشت مشهود تیتیشها» – قسمت نود و چهارم
بعضی اوقات فکر میکنم گله از چیست؟ آیا ما مغبون شدیم؟ و متاسفانه پاسخ بیغرض آنست که نه ما مغبون نشدیم، اگر مغبون بودیم باز جایی برای توجیه باقی بود، اما باید صادقانه دید….
……………………………………………
«مرتضوی، را هرگز فراموش نکنید» – قسمت نود و سوم
آقای مرتضوی یکی از معدود اشخاصی است که نه میتوان فراموشش کرد و نه بخشید، هرچه که رئوف بوده و به بازخورد انرژیها مومن باشی، او وجدانت را به مبارزه میطلبد….
……………………………………………
«مرتضوی، موجودی برای تمام فصول دیکتاتوری» – قسمت نود و دوم
جنین نفرت، تنها با خونآبه مکرر تحقیر رشد میکند، ما ملتی تحقیرشده هستیم، آنقدر تحقیر شدهایم که نفرتمان از ما بلندتر شده، وقتی قومی کهن با مشخصه تکبر، هر روز از سوی کسانی که هیچ برایشان زیاد مینماید سرخم میکنند و عادت کردهاند که حتا در خصوصیترین مسایل زندگیشان پاسخگو شوند، آنگاه باید از همدیگر بترسند، ما تبدیل به موجوداتی مخوف شدهایم.
……………………………………………
«کفشهای قاتل مرتضوی» – قسمت نود و یکم
بعضی از موجودات آنقدر حقیرند که بهتزده از چرایی خلقتشان میشوی، برخی از رفتارهای بشری تا به آن حد چندشآور است که یادآوریشان هم حالت را دگرگون میکند و بعضی از آدمها تجسم تمامی این نکبتند.
……………………………………………
«نورچشم آقا، مرتضوی» – قسمت نودم
بعضیها برای مهمشدن از انجام هیچ عملی کوتاهی نمیکنند، اما آقای مرتضوی حتا اگر به زن متهماش هم تعرض کند باز هم موجود مهمی نیست، از جریان مهمی هم نیست حتا اگر تمامی آنها آرزوهای بیمارگونهشان را توانسته باشند جامه عمل بپوشانند،
……………………………………………
«یکی بود، یکی نبود، یک قاضی مرتضوی بود» – قسمت هشتاد و نهم
یکی بود یکی نبود، توی شهر ما یک قاضی «مرتضوی» بود، این قاضی قصه ما انسان بسیار ناراحتی بود، این موجود به قدری ناراحت بود، که تونست همه ما رو ناراحت کنه، مرض ناراحتیاش واگیر داشت، به خودش اثر نمیکرد ولی نمیدونم چرا همه رو دربهدر کرد، از اونجایی که ارادتی شایات توجه به ایشان هست، به صورت خلاصه کارنامه کوتاه ولی پربار ایشون را تورق میکنیم.
……………………………………………
«خدای خمینی» – قسمت هشتاد و هشتم
گاهی دلم میسوزد برای موجودی فرضی بهنام خدا، این وجود اگر وجود باشد، یکی از محرومترینهای کل کائنات است، حداقل در زمین. «ژان روﺳﺘﺎن» میگوید: «اﮔﺮ ﮐﺴﻰ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ را ﺑﮑﺸﺪ ﻗﺎﺗﻞ اﺳﺖ، میلیونها را ﺑﮑﺸﺪ ﻓﺎﺗﺢ اﺳﺖ و همه را ﺑﮑﺸﺪﺧﺪاﺳﺖ.» در جامعهای دینی، در کشوری محروم، مغزهایی خرافی بهصورت عرفی، فرار به سوی بینهایتهای لذتآور را در سر میپرورانند و این لایتناهی تنها به یک مقصد منتهی خواهد شد، خدا .
……………………………………………
«تفاوت اهداف اصلاحطلبان و مردم» - قسمت هشتاد وهفتم
ما وقتی به اصول یک پدیده معتقدیم و تنها به نظام آن معترضیم و در نهایت خواهان اصلاح آن هستیم، «اصلاحطلب» نامیده میشویم. در حکومت جمهوری اسلامی سالهاست که دو جریان قدرتمند، مانند اکثریت نظامهای فعلی دنیا با هم در حال رقابتاند، با یک تفاوت، یکی از این دو رقیب دارای نیرویی به مراتب بیشتر است که «محافظهکاران» نامیده میشوند، این نیروی مضاعف حاصل تبانی شخصی با موقعیت رهبریست، در واقع میتوانست شرایط به گونه دیگری باشد، یعنی بهطور مثال به جای رهبر کنونی، شخصی با ایدههایی نزدیک به اصلاحطلبان بر مسند قدرت نشسته باشد، در آن صورت بیشک اکنون محافظهکاران گروه منزوی بودند.
……………………………………………
«به اسانلو بگویید، ما هیچیم، روی ما حساب نکن» – قسمت هشتاد و ششم
شاید ناامیدکننده باشد اما، ما در صفحات پرتعداد مستندات تاریخی حتا نقاطی ریز نیستیم، ما که میگوییم دقیقن حال کنونی ما ایرانییان است، ما مرکز ثقل عالم نیستیم و این یک حقیقتیست که باید باور کنیم.
……………………………………………
«خاتمی، ذوب در ولایت» – قسمت هشتاد و پنجم
اگر به سخنان «احمد خاتمی» اعتماد کنیم، او را باید یکی از افرادی دانست که اصطلاح ذوب در ولایت در موردش صادق است، او مانند رهبر در تمامی مصاحبهها و نماز جمعههایی که امامت آن را بر عهده دارد از دو موضوع حتمن استفاده میکند: دشمن خارجی و فتنه و فتنهگرانی که آنها را ناکثین، قاسطین و مارقین میداند، البته این دو سوژه در راستای حمایت بسیار غلیظ از ولایت فقیه صورت میگیرد.
……………………………………………
«زندگی معمولی احمد خاتمی» – قسمت هشتاد و چهارم
احتمالن مخاطبین این برنامهها با نام «احمد خاتمی» آشنایند، او به این علت سوژه این برنامه قرار گرفت، که مانند آقای «شریعتمداری» خلقتند و زبان آزاردهندهای دارد و البته اعتماد به نفسی شگفت.
……………………………………………
«قاموس ناسازگار شریعتمداری» – قسمت هشتاد و سوم
بودن ایرانیان از دیدگاه آقای شریعتمداری از دو حالت خارج نیست، دوست و دشمن، البته نباید از یاد برد که او این قدرت را دارد که در یک لحظه جایگاه دوستان و دشمنان را تغییر دهد و الزامن تفسیر منطقی هم ارایه نمیدهد، کافیست او از حرفی، کلامی یا حتا اشارهای دلخور شود، آنگاه صاحب سخن با سرعتی عجیب انگهای متفاوتی دریافت میکند، مانند ضدنظام، صهیونیست، ضدولایتفقیه، جاسوس، مرتد و …..
……………………………………………
«حسین شریعتمداری، پدیدهای نادر» – قسمت هشتاد و دوم
انسانها میتوانند در تمامی زمینهها متفاوت باشند، این اصلی کلیست. ما میتوانیم آدمی باشیم به دور از تمامی معیارهای تعریف شده انسانیت و مبنای جدید و خودتعریفی از اصولمان ارایه دهیم، این مسئله تا وقتی که موجب آزار دیگران نباشد، معنای دقیق آزادیست.
……………………………………………
«آیتاله صانعی از صدرات تا عزلت» – قسمت هشتاد و یکم
تمام ترس از آن است که دغدغهها، نه برای برباد رفتن آرزوهای انسانی ایرانیان باشد و نه پاسداشت آزادیهای مسلم و تمام کشاکش و طنابکشی رقبا، بر سر تصاحب تخت زرین سروری باشد.
……………………………………………
«آیتاله صانعی، الگوی حرکت پاندولی» – قسمت هشتاد
«آیتالهیوسف صانعی» که در سن 22 سالگی به اجتهاد دست یافته و اکنون یکی از معدود مراجع اصلاحطلب است، یکی از مصادیق الگوهای عجیب برای سیر غیرعادی و ناگهانی اندیشه است، او که بین سالهای 61 تا 64 دادستان کل کشور بود و عضو شورای نگهبان، نکات ظریف و جالبی را در کارنامه دارد.
……………………………………………
«لا اله الا الله را لا الله جلوه دادند» – قسمت هفتاد و نهم
مدتی طولانیست که مخالفین جوان جمهوری اسلامی از آیتالهها ناامید شدهاند، پس از درگیریهای انتخابات 88 و سکوت اکثریت مراجع و بزرگان دینی، کسانی که تمایلات مذهبی شدیدتری نسبت به همرایان خود داشتند، متوقع بودند که با وجود خطای بارز حکومت و ظلم مشهود، آیتالهها رویهای مناسب برای تنبیه نظام دینی در پیش گیرند، این معترضان جوان، شاید به علت شکاف جدی با نسل قبل از خود در نوع بیان دیدگاهشان، به مسایلی مهم توجه نکردهاند.
……………………………………………
«آیتاله، گویی تو از ابتدا میدانستی» – قسمت هفتاد و هشتم
«شما به ما تهمت میزنید، بر علیه ما و دوستان ما هرچه میخواهید مینویسید و پخش میکنید، اما به ما اجازه نمیدهید که «آخ» هم بگوییم. آخر ما چه گناهی کردهایم که مستحق این همه تهمت و افترا شدهایم؟ من همان فردی هستم که چند ماه قبل بودهام.
……………………………………………
«آقازاده مشکوک» – قسمت هفتاد و هفتم
در شرایط کنونی کشور ایران، دو حالت متصور است، شما یا آخوندزاده هستید یا نه. اگر آخوندزاده باشید هم، باز به دو دسته تقسیم میشوید، آقازاده یا ملازاده – اگر چه ملازادگی اعتباری اندک در مناسبات رایج سیاسی را به همراه خود دارد، اما مسلمن هموزن آقازادگی نیست.
……………………………………………
«آقازادههای بدبخت» – قسمت هفتادوششم
آقازاده بودن هم به خودی خود نمیتواند موجب سعادت شود، فرزند «آیتاله خامنهای» را مقایسه کنید با پسر حجتالاسلام «حسنی»، سنت دیرینه و تبلیغشده فرزندکشی گاهی آنچنان مخاطبش را تحت تاثیر قرار میدهد که اسطورهای بودن را باور کرده و برای اثبات رستم بودنش در اولین قدم گردن فرزندش را میفشارد.
……………………………………………
«ترفند پاپتییان آواره» – قسمت هفتادوپنجم
وارثان پاپتییان آواره، سرگردان و قاتل صدر اسلام در ترفندی عجیب با حرکتی آهسته و نرم در نظام اجتماعی سیاسی کنونی ایران موجب شدند، با شرایطی مشابه آغاز تغییر دین در کشورمان روبهرو شویم، بازگشتی به اعماق تاریخ.
……………………………………………
«راه طولانی گنجی» – قسمت هفتادوچهارم
ماجرای جدایی تلاشگران یک انقلاب از بدنه اصلی و ایجاد انشعابهای گوناگون مختص انقلاب ایران نیست، بسیار کسان پس از آنکه با اندیشههای ایدهآلیستی بهدنبال تغییراتی ساختاری حتا در روابط انسانها هستند، پس از رویارویی با محصول ناقص، عقبمانده و معیوبتر از بنای پیشین، خود با توسل به روشهای گوناگون آن را انکار کرده یا درصدد تخریباش برمیآیند، وقتی نقص یک انقلاب حتا در ایدئولوژی وجودی آن باشد، کار از تمیزکاری و مرمت گذشته و بنا خود به فکر نابودی اثر برمیآید.
……………………………………………
«عمر کوتاه عاشقی آقا» – قسمت هفتاد و سوم
در این برنامه یادی میکنیم از «حشمتاله طبرزدی»، اولین کسی که این آقا را «امام» خواند و اکنون از جورش به محاکم بینالمللی شکایت میبرد، گویی عمر عاشقی آقا کوتاه است و او میتوانست الگویی برای «نوریزاد» باشد.
……………………………………………
«مصداق زوال یک باور» – قسمت هفتاده و دوم
در کشور ما، قضاوت عرف است، سخت است که باور کنیم باید پذیرای یکدیگر باشیم و میتواند ملحد و مومن برادر شود، در سرزمین ما بسیار کسان هستند که خالصانه معتقد به شریعتند و ولی فقیه را با سراسر وجودشان نماینده خدا بر روی زمین میدانند، بحث بر سر چرایی اعتقادشان نیست، سخن از دیدنشان است، خدا اگر در زندگی ایرانی آرام بگیرد و در هر مناسبتی سرک نکشد، برادری محال نیست!
……………………………………………
«دور دوم اعتراضات خیابانی» – قسمت هفتاد و یکم
«آیتاله خامنهای» گرچه هرگز رهبری محبوب نبود، اما بهعلت سبک خویشتندارانهشان و سکوت رسانهای عجیب پیرامون زندگی خصوصی این آقا، رهبری منفور نیز نبود، او تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88، مسوول بسیاری از بحرانها شناخته نمیشد، آنچنان رفتار میکرد که به سادگی در تمامی بحرانها، کمتر نامی از او برده میشد، شخصی که توسط توده جدی گرفته نمیشد، و تنها در مناسبات مهم ملی یا مذهبی دیده میشد، نوعی رهبر تشریفاتی.
……………………………………………
«افتخار یگانه دولت شیعه» – قسمت هفتادم
سالهای زیادی باید بگذرد تا تجربههای گوناگون ذهن آدمی را آنچنان احاطه نماید، که به راحتی باور کند در کشوری شیعی و پرمدعا، در برابر دیدگان مومنان این مذهب، تعدادی از همکیشانشان در روزهای حرام، راحت و باافتخار توسط دولتی حسینگرا کشته میشوند، باید یا از فقه شیعه چیزی ندانی، یا ترفندهای عجیب یگانه دولت شیعی را بسیار دیده باشی.
……………………………………………
«در امتداد راه طولانی ما» – قسمت شصت و نهم
ما هنوز در امتداد راهی طولانی، از ابتدای ورود آیین اسلام به کشورمان و متعاقب آن پدیدهای بهنام آخوند، هستیم، با بررسی برنامههای قبلی، به جرات میتوان گفت که در هیچ دورهای تا به این زمان این قشر به چنین مرتبه اجتماعیای دست نیافته بودند، پیگیری اعتراضهای انتخابات سال 88 در راستای شناخت مکفی از نوع حکومتداری این گروه است،
……………………………………………
«باور زخمی و پرگله» – قسمت شصت و هشتم
ما هموطنیم و در بسیاری از عادات مشترک، فراموشی نیز یکی از عادات دیرینه من و شماست، ما بازخوانی میکنیم تا به یاد داشته باشیم تا به کجا توانستیم نظام را به عقب برانیم، اما … شاید ما خود نخواستیم که حرف آخر را ادا کنیم، چرا که هنوز خود نمیدانیم چه میخواهیم،
……………………………………………
«اعتراضات قشری محکوم به شکست است» – قسمت شصت و هفتم
اعتراضات خیابانی، وقتی قشری باشد، به راحتی قابل نادیده گرفتن میشود، روشنفکران و جوانانی که زبانی آنقدر پیچیده دارند که توان انتقال افکار متفاوتشان را به خانوادههای خود ندارند و در پیش رو رقیبی ایستاده که به عامیانهترین طریق ممکن، ذهن کوچک جامعهشان را قلقلکهای مذهبی میدهد،
……………………………………………
«ما فقط دوباره به خط شدیم» – قسمت شصت و ششم
ما با هم قهر بودیم، سالها بود که به دور از هم گریسته بودیم، حنجرههایمان به تنهایی و بیصدا نعره کشیده بود، ما از هم دلخور بودیم، اما … بهانهای از جنس همان آزار ما را به آشتی فراخواند، چیزی برای تغییر نبود، ما فقط دوباره به خط شدیم،
……………………………………………
«آنها از مرز شک هم گذشتند» – قسمت شصت و پنجم
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دو کاندیدای معترض، چهرهای متفاوت با آنچه از آنها انتظار بود را به نمایش گذاشتند، موسوی و کروبی آنچنان اعتراض نمودن که شائبه تبانی را حتا در میان بدبینترینهای اپوزیسیون از میان بردند، در ادامه برنامه گذشته و بازشناسی کروبی باید گفت:
……………………………………………
«کروبی از ابتدا هم منعطف بود» – قسمت شصت و چهارم
«مهدی کروبی» و صراحت سخنان و شوخطبعی ذاتیاش حتا وقتی نامشان با هزاران شایعه بدنامی اقتصادی همراه شد، از آنجا که انعطافاش با میل توده رفتارش را در تمامی دور زندگی سیاسیاش شکل بخشیده، توانست بهعنوان یکی از ارکان اعتراضات پس از انتخابات مطرح شود،
……………………………………………
«پایان سکوت سیاسی» – قسمت شصت و سوم
شاید بتوان دلبستگی آقای موسوی را به آقای خمینی و دوران طلایی دانستن زمان زمامداری او را به این دلیل دانست که با بازنگری قانون اساسی در سال 68 مقام نخستوزیری از ساختار سیاسی ایران حذف شد و با مرگ او، میرحسین موسوی، و کل جناح چپ جمهوری اسلامی، حامی اصلی خود را از دست دادند، بنابراین میرحسین موسوی هفتاد و نهمین، و آخرین نخست وزیر ایران بود.
……………………………………………
«خامنهای او را برای تسویهحساب فرا خواند» – قسمت شصت و دوم
موسوی کاندیدای اصلاحطلبان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که پس از بیست سال سکوت و کنارهگیری از ورود به عرصه، در 20 اسفند 87 و پس از مدتها اما و اگر، با انتشار بیانیهای رسمن اعلام نامزدی کرد. محمد خاتمی در تاریخ 26 اسفند 1387 با انتشار بیانیهای بهطور رسمی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد هشتاد و هشت، به نفع او انصراف داد و عرصه را به میرحسین موسوی سپرد.
……………………………………………
«قبای گشاد مکتب ایرانی برای دولت» – قسمت شصت و یکم
سخنان آقای مشایی آنچنان عجیب نبود، آنچه گفتار او را متفاوت و باورناپذیر میکرد جایگاه او در کنار آقای احمدینژاد بود، آن سخنان برای دهان او و قبای دولت زیاده از حد ناهمخوان مینمود، به خصوص وقتی سخن از مکتب ایرانی کرد، «مکتب ایرانی» یا «مکتب ایران» اصطلاحی است که در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور اوایل مردادماه 1389 توسط رحیم مشایی به کار رفت و با واکنشهای متفاوتی در داخل ایران روبهرو شد.
……………………………………………
«مهرهای بیارزش و کمسواد» – قسمت شصتام
وقتی دولتی مانند دولت ظهور آقای «احمدینژاد» احساس نیاز برای نزدیکی به جوانان و دگراندیشان نماید، از آنجا که این محال برای خود وی نیز رویاست، برای نیل به آن از حربههای عجیبی مدد میگیرد که در صورت عدم جوابگویی نیز زیاد زیان نکرده باشد، در ادامه برنامه قبلی به برخی سخنان و اقدامات جنجالی «مشایی» در دوران حضور در دولت نهم میپردازیم، سخنانی دوپهلو باژستی روشنفکرانه، بیاناتی که هرگز باور نشد، اظهاراتی همچون «دوران اسلامگرایی به پایان رسیده، البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است».
……………………………………………
«صاحبنظری در تمامی امور» – قسمت پنجاه و نهم
دولت مدعی پاکدستی و خوشنیتی آقای «احمدینژاد»، مزین به شخصیت تازه مشهوری بهنام «اسفندیار رحیم مشایی»، است، آقای رحیم مشایی با آغاز به کار دولت نهم و بهدلیل آشنایی پیشین احمدینژاد با وی، در بدنه دولت جذب شد و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را عهدهدار شد.
……………………………………………
«دولتی که همه را دور زد» – قسمت پنجاه و هشتم
ما عادت داریم قضاوت کنیم، محکوم میکنیم و این عادت سخیفمان ما را آسیبپذیر کرده، ما از ارازل میترسیم و این ترس باعث شد تا به ازای رفع علت ترسمان تاوان رواج قساوت بیمحکمه را پرداخت کنیم، این عادت تا گاهی که درب منزل خودمان را بکوبد همچنان ادامه مییابد، دولتی که ارازل را هم دستهبندی خودی و غیرخودی میکند، همه را دور زد.
……………………………………………
«خدمات فرهنگی دولت» – قسمت پنجاه و هفتم
در ادامه بررسی فعالیتهای فرهنگی دولت آقای «احمدینژاد» باید به پلمپ «وبگاه بازتاب» با شکایت دولت اشاره کرد، سایت بازتاب (نزدیک به محسن رضایی) که فعالیت خود را از سال 81 آغاز کرده بود اول مهر 86 پلمپ شد.
……………………………………………
«دولت رسانهنواز» – قسمت پنجاه و ششم
پس از پاگیری دولت آقای احمدینژاد، هیت دولت 29 مرداد سال 85 طرح ساماندهی سایتها و وبلاگها را تصویب کرد که براساس آن همه سایتها و بلاگهای ایرانی میبایست اطلاعات خود را در اختیار وزارت ارشاد قرار دهند تا تحت نظارت وزارت ارشاد قرار گیرند، لازم به ذکر است که این طرح آزادی مطبوعات و وبلاگنویسی را در ایران محدودتر از قبل کرده و آزادی را در معرض خطر جدی قرار داده است.
……………………………………………
«عملکرد، دولت منکر» – قسمت پنجاه و پنجم
انتقاد شدید از دولتهای گذشته و در عین حال اغراق در فعالیتهای خود یکی از محورهای اصلی مواضع دولت آقای «احمدینژاد» را شامل میشود. در حالی که احمدینژاد در کابینه «هاشمی رفسنجانی» بهعنوان استاندار اردبیل حضور داشته است و همچنین ریاست جمهوری ایران برای هشتسال در اختیار «علی خامنهای» رهبر فعلی ایران قرار داشت، احمدینژاد تنها 2 ماه پس از روی کار آمدن مدعی شد که دولتهای قبل هیچ کار اساسی نکردهاند در حالیکه او در این 2 ماه چهار مصوبه زیر بنایی اقتصادی داشتهاست :
……………………………………………
«روابط آقای رییس جمهوری و امام زمان» – قسمت پنجاه و چهارم
در ادامه تشریح تاثیرات دولت آقای احمدینژاد، فعالیتهای فرهنگی آقای رییس جمهوری تحولات چشمگیری را باعث شده، مطرح کردن «انقلاب فرهنگی دوم» توسط هواداران دولت، ادعای ممانعت از تحصیل عدهای دانشجویان منتقد، انتصاب افراد روحانی به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی، بازنشسته کردن اجباری استادان، احضار فعالان دانشجویی به کمیتههای انضباطی و در مواردی اخراج آنان، تنش و اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاههای مختلف، از تحولات مهم دوره وی در دانشگاهها بود.
……………………………………………
«آقای رییسجمهوری، بیادب است» – قسمت پنجاه و سوم
«احمدینژاد» دارای لحن و ادبیاتی عجیب برای هر شخصی، بهخصوص برای یک مقام دیپلماتیک است، سخنانی چون: آن ممه را لولو برد، آب رو بریز اونجات که میسوزه، چرا جای دیگه میریزی، 4 تاکه نه 4000 تا قطعنامه بدهید، یک مشت خرفت، یک مشت گلهدار، با چاقوی زنجان، دشمنان این مملکت را به دو نیم میکنیم، برخلاف نظر بقیه، من معتقدم زنان گیلانی در کنار کار و تلاش روزانه، حریم عفاف و ناموس خود را هم حفظ میکنند، آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان بترکد، سران کشورهای دنیا برای نزدیکی با کشور ما صف کشیدهاند، مثل این پیرزنها که در صف زنبیل میگذارند.
……………………………………………
«شروعی با فریب» – قسمت پنجاه و دوم
اگرچه آقای «احمدینژاد» به گفته «فاطمه رجبی» همسر «غلامحسین الهام» معجزه هزاره سوم نیست، اما بیشک پدیدهای عجیب و بهتآور است، او میتواند با کلماتی عرفی معجونی سرگیجهآور و شگفتیساز بسازد که شدت شوک وارده به مخاطب تا لحظاتی او را مجبور به سکوت در مقابل اوج بیصداقتیاش میکند، یکی از بارزترین مصادیق این سخن، برنامهها و شعارهای این آقا و تناقض رفتارش با وعدههایش است.
……………………………………………
«نتیجهای غیر منتظره» – قسمت پنجاه و یکم
انتخابات شگفتیساز سال 1384 و حرف حدیثهای فراوان در پی آن، از آنجا که هرگز جدی گرفته نشد، باعث شد تا نظام، تقلب آشکار را بسیار آسان ببیند، وزارت کشور بهعنوان مجری انتخابات روند رایگیری در برخی حوزههای انتخابیه را بهدلیل وقوع تقلب متوقف کرد، اما شورای نگهبان ضمن مداخله مانع از توقف روند رایگیری شد. در شرایطی که «محمد خاتمی» رییسجمهوری وقت نیز مدعی بروز برخی مسایل در انتخابات شد و آن را «بداخلاقی» نامیده بود، مدیر کل حقوقی وزارت کشور تاکید کرد آنچه روی داده جرمهای آشکار در انتخابات است و بد اخلاقی نامیدن این مسئله منحرف کردن افکار عمومی است.
……………………………………………
«انتخابات انتصابی» – قسمت پنجاهام
مهمترین اتفاق پس از افول زمامداری اصلاحطلبان، انتخاب شهردار تهران بهعنوان ریاستجمهوری بود، آن انتخابات یکی از عجیبترین رویدادهای ایران بود، انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 1384 خورشیدی نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود، که طی دو مرحله در تاریخ 27 خرداد و 3 تیر همان سال برگزار شد و در جریان آن «محمود احمدینژاد» بهعنوان ششمین رییسجمهوری ایران انتخاب شد.
……………………………………………
«جنبشی که صرفن تجربه آموزی بود» -قسمت چهل و نهم
همانگون که گفته شد، رابطه میان بالادست و کارگزاری که برای منافع سیاسی و اقتصادی پیرو اوست، در نظام سیاسی ایران پس از آقای «خمینی» رواج بسیار یافت، این روابط نامشروع به سبب اقتدار مالی دولت شاهد مثال فراوانی دارد.
……………………………………………
«گفتمان گیج، گنگ، کدر و خاکستری» – قسمت چهل و هشتم
مطمئنن همه خوب میدانیم که هزینه اصلاحات میتواند کمتر از تغییرات کلی باشد و اگر باور کنیم که اصلاحطلبان درصدد بهبود عمیق و کلی نظام بودند، متاسفانه شاهد بودیم که اصلاحات شکست خورد.
……………………………………………
«جنبش بیسر و بیبنیه» – قسمت چهل و هفتم
اگرچه شاید این سخن که جنبش اصلاحات شکست خورد، خوشآیند نباشد، اما واقعیت اینست که جنبشی با دلبستگان فراوان شکست خورد و شاهد این مدعا در انتخابات بعدی مشاهده شد، دلسردی عمومی از این جنبش یکشبه اتفاق نیافتاد و تفاسیر متفاوتی در این مورد وجود دارد، که یکی از معتبرترین و منصفانهترین این تفاسیر توسط عباس کاظمی نوشته شده، این مقاله در دو برنامه ارایه خواهد شد.
……………………………………………
«سزارین ظهور مهدی موعود» – قسمت چهل و ششم
در ادامه مبحث قبلی و یادآوری زاویه اندیشههای انجمن حجتیه و مشی غیر سیاسی آن تا 17 شهریور 1357 باید گفت، آنها با موج انقلاب همراه نشدند. مشی انجمن که میتوان یک دلیل آن را سرخوردگی «شیخ محمود حلبی» از فعالیتهای سیاسی دوران جوانیاش دانست، این بود که تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت ناممکن و عبث است.
……………………………………………
«انجمن خیریهای مسوول تندرویهای خشن» – قسمت چهل و پنجم
انجمن حجتیه، «آقای مصباح»، دولت کنونی و مدرسه حقانی آنچنان رابطهی گستردهای دارند که میتوان رفتار فعلی دولت حکم را تنها با شناخت این فاکتورها بررسی کرد.
……………………………………………
«ثابت کنید پیرو حجتیه هستم» – قسمت چهل و چهارم
پس از آنکه «مصباح یزدی» در میان رواج شایعه انتصابش به انجمن حجتیه قرار گرفت در تاریخ یکشنبه، 7 اردیبهشت 1385 در قم هرگونه سوالی مبنی بر این که وی عضو انجمن حجته هست یا خیر را از پایه غلط و بیاساس دانست.
……………………………………………
«از لبهای ایشان شنیدهاند که او نایب من است» – قسمت چهل و سوم
نقد علت توجه افراطی و سخنان بسیار احساسی و بهدور از منطق متناسب با این دوران «آیتاله محمدتقی مصباح یزدی» نسبت به آقای خامنهای، اگرچه جز وظایف این نوشتهها نیست، اما شنیدن بعضی از سخنرانیهای او تاحدودی ما را با میزان تعاریف تعجبآور این آیتاله از آقای خامنهای و عناد او با هرگونه تغییرات روبهجلو و متمدنانه آشنا مینماید.
……………………………………………
«مطالب کتاب توحید از آن آقای خامنهایست» – قسمت چهل و دوم
شاید بتوان با شهامت «آقای مصباح یزدی» را یک پدیده عجیب و بهجا ماندهی نسلهای از یاد رفته در طی قرون دانست، سخنان، اندیشهها و نوع گویشش بسیار بهتآور و آمرانه است و آنچه از کلام او درک میشود آنست که او برای مخاطبینش احترام انسانی مستقل قایل نیست. تاثیر او بر روند ایجاد اقتدار و هاله تقدسمابانه آقای خامنهای بسیار موثر بوده است.
……………………………………………
«همه پس از تاریخی، منافقاند» – قسمت چهلم و یکم
قبل از اجرای برنامه امشب، تذکر مطلبی که تا قبل از این بهگمانم نیازی به توضیح بیشتر از آنچه قبلن عنوان کردم، نداشت، باید خدمتتان عرض کنم، سلسله برنامههای، «سایهای هراسان در شبستان عتیق»، که امشب قسمت چهلویکم آنرا تقدیمتان میکنم.
……………………………………………
«نخستین چالش فامیلی» – قسمت چهلم
اهمیت مجلس ششم قابل انکار نیست، نمایندگان این دوره مجلس سیستم معمول و عرفی جمهوری اسلامی را به چالشی درونی و البته خانوادگی مبدل کردند و این عرض اندام فرزندان کم اهمیتتر بیپاسخ نماند.
……………………………………………
«مثل همیشه کار، کار دشمن است» – قسمت سی و نهم
در ادامه روایت رویدادهای تاریخی زمان حکمرانی نظام استوار بر روحانیت، توقیف فلهای مطبوعات که به توقیف همزمان دهها نشریه اصلاحطلب و دستگیری روزنامهنگاران در اردیبهشت 1379 بهدستور «علی خامنهای» توسط قوه قضاییه و با استناد به قانون اقدامات تامینی مصوب 1339 که اختیار دستگیری اراذل و اوباش پیش از ارتکاب مجدد به جرم را به قضات میدهد خواهیم پرداخت، ا
……………………………………………
«آن زن متوهم انکاری بر انکار خودش بود» – ویژه برنامه
از همان ابتدا هم نمیدانستم که تفاوت این لحظه با لحظات دیگر سال در چیست و پس از این همه سال هم، هنوز نمیدانم. سالهای زیادی از روزگار کودکی گذشته و آن روزها تنها خاطرهای محو و دورند، پردههای حریر سفیدی که مادر خیس آویزان میکرد و کارگرهای بیچارهای که با لبان و دستان و پاهایی سرخ شده از سرما هولکی و عاصی در حیاط فرشها را پارو میکشیدند و مادرم که نگران دستان ما و سفیدی تمامی خانه بود، بوی شوینده و صدای ساطور و عطر سبزی پلویی و همه چیز روی دور تند…. همه چیز جز او.
……………………………………………
«درد تحملسوز ترور دولتی» – قسمت سیوهشتم
ماجرای شرمآور قتلهای زنجیرهای برای 3 سال فضای سیاسی کشور را کاملن تحت تاثیر خود قرار داد و بخشهای مهمی از ناگفتههای آن توسط روزنامههای اصلاحطلب منتشر شد. تلاش نشریات از جمله روزنامه «خرداد» به مدیریت عبداله نوری آخرین نماینده آیتاله خمینی در سپاه پاسداران و وزیر کشور اول در کابینههای هاشمی و خاتمی و روزنامه «صبح امروز».
……………………………………………
«عربده خودسران متوهم» – قسمت سیوهفتم
پس از اطلاعیه تاریخی و منحصر بهفرد وزارت اطلاعات در بهمن ماه سال 77 «قربانعلی دری نجف آبادی» وزیر اطلاعات وقت از سمت خود استعفا داد. نجفآبادی بارها در مصاحبهها گفته بود که از قتلهای صورت گرفته توسط پرسنل وزارت اطلاعات، بیاطلاع است. دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح تنی چند از مسولین عالیرتبه وزارت اطلاعات را دستگیر کرد.
……………………………………………
«قتلهای دولتی در زمان رهبری دوم» – قسمت سیوششم
پس از آغاز زمامداری آقای خامنهای، اولین مورد غیرقابل بخشش قتلهای زنجیرهای بود، اتفاقی کممانند در سراسر دنیا.
……………………………………………
«آقای خامنهای عذرخواهی کرد» – قسمت سیوپنجم
گاهی آقای خامنهای در مواردی کوچک دخالت مینماید که در شان رهبری نمیتواند باشد، بهطور مثال «محسن آرمین» در متن استعفانامه خود از نمایندگی مجلس ششم اشاره میکند، طرح اصلاح قانون سربازی و کاهش آن به 18 ماه را از مصوبات اخیر مجلس ششم بوده است که با عکسالعمل شدید برخی فرماندهان سپاه و نیروهای مسلح مورد مخالفت شورای نگهبان قرار میگیرد، اما پس از شروع به کار مجلس هفتم طرح مذکور با درخواست نیروهای مسلح، به تصویب میرسد، اما فقط چند ماه بعد همین اقدام با موافقت شخص خامنهای صورت گرفت و خدمت سربازی از 24 ماه به 17 تا 20 ماه است، این طرح پس از تصویب مجلس هفتم و شورای نگهبان با موافقت رهبری، جایگزین طرح فروش سربازی و مشمولین مازاد شد و مشمولان داوطلب کنکور نیز از یکسال معافی برخوردار شدند.
……………………………………………
«اختیارات نامحدود آقای رهبر» – قسمت سیوچهارم
در ادامه برنامه گذشته و بررسی کدهای مشخصه رهبر ایران و چگونگی حکمرانیاش با توجه به اختیارات قانونیاش باید بدانیم، قانون اساسی تمامی ملت را در برابر قانون برابر دانسته و وظایف رهبر را در اصل 110 قانون اساسی مشخص کرده است. در جریان بازنگری قانون اساسی در سال 68 اختیارات رهبر افزایش چشمگیری یافت.
……………………………………………
«قبای خمینی برای او اندازه بود» – قسمت سیوسوم
مجلس خبرگان رهبری در دهه نخست جمهوری اسلامی، آیتاله حسینعلی منتظری را به سمت قائم مقامی رهبری انتخاب کرد. بالاگرفتن اختلاف نظرهای سیاسی میان آیتاله منتظری و آیتاله خمینی در واپسین سالهای عمر رهبر ایران باعث شد سرانجام چند ماه پیش از درگذشت خود، آیتاله خمینی، آیتاله منتظری را ازاین مقام عزل کند.
……………………………………………
«او مرد» – قسمت سیودوم
«سید روحاله مصطفوی موسوی خمینی» متولد 30شهریور 1281 در تاریخ 13خرداد 1368 فوت کرد، او روحانی و مرجع تقلید شیعه بود که انقلاب ایران در سال 1357 را رهبری کرد و با پیروزی انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیانگذاری کرد.
……………………………………………
«قاتلان تشویق شدند» – قسمت سیوبکم
در زمان این اعدامها (اعدامهای سال 67) آیتاله خمینی بالاترین مقام کشور بود و از طرفی بخش عمده اینها به دستور شخص او صورت گرفته بود، حسینعلی منتظری در اینباره نامهای به خمینی نوشت و شخص روحاله خمینی را مسوول این اعدامها دانست و از او انتقاد کرد.
……………………………………………
«آن روزها خدا غایب بود» – قسمت سیام
یکی از معدود مواردی که زنبودن در جمهوری اسلامی امتیاز بوده، در سال 67 و برای زندانیان زن کمونیست بوده است، در مورد زنان کمونیست، به حکم شرع در مورد زن مرتد «توبه یا مرگ زیر شلاق» عمل میشده است و از همین رو زنان کمونیست یا زیر شلاق میمردند یا اسلام را میپذیرفتند، البته رفتاری که با زنان صورت گرفت تا اندازهای پیچیدهتر بود. در حالی که زنان مجاهد بهعنوان «محارب خدا» به دار آویخته شدند، به زنهای متعلق به سازمانهای چپ، حتا اگر در خانوادههای مذهبی هم پرورش یافته بودند، فرصت دیگری ارزانی شد چون آنها «بهعنوان زن» بهطور کامل مسوول اعمال خود شناخته نمیشدند.
……………………………………………
«راستی، خدا در آن تابستان کجا بود؟»- قسمت بیست و نهم
اعدامهای تابستان 67 بسیار ناگهانی، مخوف و در سکوت کامل انجام گرفت، زندانیان به هیچ وجه از جزییات آن خبر نداشتند. در ضمن بهطور کلی اعدامها دو ماه طول کشید. با آنکه منتظری در خاطرات خود مینویسد که در آن زمان گفته میشد که نامه اول به خط احمد خمینی نوشته شده و در مورد نامه دوم هم آشکارا دست خط سوالکننده و پاسخدهنده نامه یکسان است، اما تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی بر قدرت است، اسناد کافی و مستدل برای شناخت عاملین اساسی موجود نیست.
……………………………………………
«آقای خمینی، اکنون چگونهای؟»- قسمت بیست و هشتم
بر روال برنامههای پیشین و بررسی سیر تاریخی آخوندها در کشور ایران و پس از بازخوانی روایت جنگ باید در یک سیر منطقی به کشتارهای سال 67 اشاره کنیم، البته پس از شنیدن سخنان نقل شده از «حسین طائب» فرمانده اطلاعات سپاه در جمع برخی طلاب بسیجی قم که داماد حجت الاسلام «حسینی»، معروف به «حسینی اخلاق در خانواده» هم هستند، باید در نهایت احتیاط این واقعه دردناک را بازخوانی کرد، احتیاط از آنجا که در صف جاهطلبان، کینهای و مزدور قرار نگرفت.
……………………………………………
«دو راهی آیتاله» – قسمت بیست و هفتم
رجایی در 8 شهریور 1360 خورشیدی بعد از اینکه کمتر از یک ماه رییس جمهوری بود به همراه محمدجواد باهنر در انفجار کشته شد. پس از او با برگزاری انتخابات مجدد «انتخابات ریاست جمهوری دوره سوم» سید علی خامنهای به ریاست جمهوری برگزیده شد، میر حسین موسوی پنجمین و آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران از سال 1360 تا 1368 بود.
……………………………………………
«جنگ تنها برای او نعمت بود» – قسمت بیست و ششم
جنگ، اتفاق نامیمونی که دو کشور همسایه ایران و عراق از شهریور 1359 تا مرداد 1367 درگیر آن بودند به اعتقاد برخی دقیقن آن چیزی بود که «آیتاله خمینی» و نظام حاکم در ایران برای فرار از فشارها به آن نیازمند بودند، شاید به همین علت بود که آیتاله از آن بهعنوان نعمت یاد میکرد، نعمتی که در خوشبینی باید آن را فرصتی غیرمنتظره برای نظام تلقی کرد.
……………………………………………
«هوادارانش او را تنها گذاشتند» – قسمت بیست و پنجم
«بنیصدر» اولین رییس جمهوری ایران که در دانشگاه اصفهان گفته بود «از موی زنان اشعهای ساطع شده که باعث تحریک جنسی مردان میشود» و اکنون این گفته را انکار میکند، از حامیان اصلی انقلاب فرهنگی بود، مطلبی که اکنون قابل اثبات نیست و اصلیترین منتقدانش نیروهای چپ محسوب میشدند، صبح روز دوم اردیبهشت همراه با انبوهی از مردم تهران به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ کرده و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تاکید کرد.
……………………………………………
«من توی دهن این دولت میزنم» – قسمت بیست و چهارم
در بیست و چهارمین برنامه سایهای هراسان در شبستان عتیق لازم به یادآوریست، ما در این سلسله برنامهها که مربوط به روحانیون و نقش آنان در تاریخ ایران است، از ابتدا به چگونگی ورودشان به فرهنگ و جامعه ایرانی تا اکنون که به بالاترین مسند قدرت تکیه دادهاند پرداختهایم، سعی شده آنان مانند سایر گروههای دیگر تنها به صورت مستندات تاریخی روایت شوند و بیهیچ دخل و تصرف و اعمال سلیقهای تنها قسمتهای فراموش شده و یا در ابهام آهسته و صادقانه تاریخ بیش از پیش دریابد .
……………………………………………
«امروز روز سیاه تاریخ ایران است» – قسمت بیستوسوم
مسئله بسیار پیچیدهای که اکنون از مباحث مناقشهانگیز در نظام جمهوری اسلامی و وجه اشتراکی این نظام با حکومتهای پادشاهی استبدادی و وجه تمایز اساسی آن با نظامهای دموکراسی است، ولایت فقیه مورد علاقه آقای «خمینی» است، ولایت فقیه پس از انقلاب ۵۷ با مصوبه مجلس خبرگان به قانون اساسی جمهوری اسلامی اضافه شد و روز به روز اختیاراتش افزایش یافت.
……………………………………………
«طرفداران شریعتی او را امام کردند» – قسمت بیستودوم
در ادامه برنامه قبل و بررسی گروههای مخالف دولت سلطنتی و یاوران روحانیت در به ثمر رسیدن انقلاب 57 باید گفت: «آیتاله خمینی در سخنرانیهای خود برای طلاب، از حکومت روحانیون حمایت میکرد، اما در اعلامیههای عمومی بحث روشنی از اینگونه حکومت به میان نمیآورد و از کاربرد ولایت فقیه خودداری میکرد.
……………………………………………
«ولایت فقیه، رویایی از سال ۱۳۴۰» – قسمت بیستویکم
در برنامه پیشین از گروههای همگام با روحانیون که پس از انقلاب به حاشیه رانده شدند گفتیم، در ادامه باید گفت روشنفکر برجسته نهضت آزادی و به عقیده برخی، نظریهپرداز اصلی انقلاب 1357، علی شریعتی بود. شریعتی که از یک خانواده مذهبی و زمیندار خراسانی برخاسته بود، با استفاده از بورس دولتی برای تحصیل در زبانشناسی تطبیقی و جامعهشناسی به پاریس رفت و در آنجا همزمان با اوج گرفتن انقلابهای «کوبا» و «الجزایر»، به فعالیتهای سیاسی و شرکت در تظاهراتها پرداخت و به عضویت نهضت آزادی و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درآمد.
……………………………………………
«نفرت با خون برون شود» – قسمت بیستم
درک تاریخی عناد میان جمهوری اسلامی و سازمانها و گروههای متفاوت غیر قابل فهم نیست، به خصوص که از یکسو با توجه به سیاست و مشی «صد در صدی» و یا صد در صد حذفی که پس از پیروزی جمهوری اسلامی بر ایران حاکم شد، و از طرف دیگر به سنت خشونتورزی و مبارزه مسلحانهای که به دلایل مختلف بر فعالیتهای سیاسی دهههای قبل از انقلاب سایهافکن شده بود.
……………………………………………
«انقلاب بخشیدهشده به روحانیون» – قسمت نوزدهم
«عزیز احمدفرد» ژورنالیست رادیو فرانسه تعاریف مختصر اما درستی را در مورد انقلاب، به معنی عام آن ارایه داده که به مشاهدات عینی بسیار نزدیک است. او میگوید :«پیروزی انقلاب: انقلاب در صورتی پیروز میشود که مردم، قدرت را شکست بدهند و معدوم کنند. از داخل مردم انقلابگر، نمایندگانی انتخاب شوند و امور انقلاب را به پیش ببرند و همین نمایندگان مجلسی تشکیل بدهند و در تفاهم و همآهنگی با مردم برای آینده تصمیم بگیرند.
……………………………………………
«اختیارات شاه را نخواهم داشت» – قسمت هجدهم
روشنفکران و روحانیون با دیدگاههای متفاوت برای استیلا به نظام شاهنشاهی با پیشینهای به قدمت تاریخ ایران، به هم پیوستند، ابراهیم یزدی میگوید: «اما شاه از موضع غرور و قدرت و ضعف درون به سنتهای گذشته و تاریخی نظام پادشاهی بیاعتنایی کرد و به جای آنکه به التیام روابط با روحانیون بپردازد، در سخنرانیای در قم که نخوت و غرور از سر تا پای آن میبارید، به روحانیان به سختی حمله کرد و آنان را «ارتجاع سیاه» نامید و اختلاف، درگیری و تخاصم با روحانیون را به نقطه غیرقابل آشتی و ترمیم رساند، در نتیجه روحانیت به جنبش ضداستبدادی پیوست.
……………………………………………
«ماحصل پیوند ملا و منورالفکر» – قسمت هفدهم
محمدرضا پهلوی سقوط میکند، انقلاب سال 1357 به سرانجام میرسد و برای اولین بار نظامی بر پایه حکومت روحانیت شکل میگیرد، مباحثی مانند دزدی انقلاب توسط این قشر و همکاری تمامی مخالفان و سهمخواهی آنها در اداره دموکراتیک جامعه پس از انقلاب، اگر چه جای بحث دارد،
……………………………………………
«میبینم که شما دیرباور هستید» – قسمت شانزدهم
باید کاملن به یاد داشته باشیم که روابط آخوندهای هر دینی چه با لباس فرم و چه با کتوشلوار با دینشان یک رابطه دو سویه است، زیرا منظور از آخوند هر کسی است که با هر لباسی از صحبتکردن و تبلیغ دین، خرج زندگی خود را بهدست آورد، اگر آخوندهای هر دینی نبودند آن دین به فاصله زمانی کوتاهی از میان میرفت زیرا مبلغی برای آن وجود نداشت.
……………………………………………
«شاه مومن، ملا را بیدار کرد» - قسمت پانزدهم
آنچه امروز ما با آن درگیریم، موقعیت کابوسوار و متوهم کنونیمان، آن هم پس از اصلاحات اساسی رضا شاه شاید که نه، مطمئنن از دستآوردهای پهلوی دوم است، اینکه او چگونه روحانیون منزوی و فراموش شده توسط پدرش را، که پس از چند صد سال رضا شاه، توانسته بود به باور عادی و قانونمدار بودن برساند، تا به آنحد حرمتگذار شد که رویای زندگی گذشتگانشان را در آنها بیدار کرد، به استناد تاریخ تنها به علت ترس از نفوذ کمونیست نبوده، در این مبحث به اعتقادات دینی شخص شاه برای ایجاد نگاهی واقعیتر به علل احیای دوباره آخوندیسم خواهیم پرداخت.
……………………………………………
«او میخواست آهسته بخشکاند» – قسمت چهاردهم
آنچه «رضا شاه» انجام میداد، ماجرای پیچیدهای نبود، او تصمیم داشت تا کاملن میان سیاست و دیانت مرزی مشخص ترسیم کند، پس از واقعه قم و نامهای که «عبدالکریم حائری» منتشر کرد، رضاشاه نیز به وزیر خود دستور داد ابلاغیهای صادر کرده، جامعهی روحانیت را از آشوبطلبی بر حذر داشته، عواقب ضدیت با سلطان تازه برتخت نشسته را گوشزد کند.
……………………………………………
«او روحانی اعظم را به گریه انداخت»- قسمت سیزدهم
در تمامی تاریخ مذهبی کشورمان، شاید هیچ حاکمی تا حد رضا شاه با روحانیون به ستیز برنخاست، او آنچنان جدی و محکم، به مقابله با تمامی تجلیات مذهبی به مخالفت نهان و آشکار پرداخت که توانست آنان را که در کل زوایای زندگی عادی مردم و دربار در زمان قاجار نفوذ کرده بودند، کاملن به حاشیه براند، چند حکایت جالب برگرفته از کتاب «ماجرای پایانناپذیر کشف حجاب» نوشته «محمد بهمنی» را برایتان نقل میکنم:
……………………………………………
«روحانیون باید عذرخواهی کنند»- قسمت دوازدهم
روزنامه واشنگتنپست چهارشنبه 18 آگوست 2010 مقالهای به قلم رای تاکیه بهنام «روحانیون مسوول شکست تلاشهای ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی هستند» را چاپ کرد که توسط «صادق رحیمی» به فارسی برگردانده شده است، این مقاله راهگشای بسیاری از سوالات بیجواب آن دوران است، او مینویسد:
……………………………………………
«آنها نان از تنبلی میخورند» - قسمت یازدهم
دانستیم که در دشمنی با دولت محمد شاه، انگلیسها بیبرو برگرد با مجتهد و لوطیانش همسو بودند. از همین رو بود که شفتی به آسانی خواست انگلیسها را به جان خرید و دست به فتوا برد و خواستار تجزیه برخی از ولایات ایران شد و به جدا شدن هرات از ایران روی خوش نشان داد و بیپروا اعلام داشت: «پیشوایان مذهبی» با سیاست دولت در ربط با هرات «توافق ندارند»، به ویژه که محمد شاه «لامذهب» است.
……………………………………………
«قدیسان ارزان ملایان»- قسمت دهم
گاهی، برای کسانی، قداست معنایی نسبی دارد، این افراد توان آن را دارند که در هر لحظه که بخواهند و اقتضا کند قدیسانشان را تغییر دهند. ما در این گفتار و در ادامه مبحث پیشین به لطماتی خواهیم پرداخت که دوستان و هموطنان روحانی ما با توان خارقالعاده تغییر و توجیح تبدیل قداست «قداست وطن و هموطن» ردپایی هولناک در مسیر تاریخی سرزمینشان برجای گذاردند، یکی از این ردهای ماندگار «سودای تجزیه ایران» است.
……………………………………………
«توطئه لوطیان، ملایان و درباریان»- قسمت نهم
در برنامههای پیشین دانستیم که چگونه روحانیون متنفذ، تحت تاثیر عوامل بیگانه، تبدیل به دستنشاندههایی جهت قتل بیدلیل همنوعانشان شدند و انگلیسها از این جهل و وطنارزانی بیشترین سود را حاصل کردند و حال ادامه ماجرای «گریبایدوف»:
……………………………………………
«جهاد ملایان در راه انگلیس»- قسمت هشتم
هر جا که آخوندی سر بلند میکرد و قشونی از لوطیان میآراست، نمایندههای سیاسی انگلیسها را در کنار و یار و یاور خود میدید، نمونهها کم نیستند. به مثل، به زمانه عباس میرزا ولیعهد، در ۱٨۲٨ میلادی، یعنی در جنگ دوم و به دنبال شکست ایران از روسیه، انگلیسها فرصت را غنیمت شمردند و برآن شدند که جنگ سومی با کمک بخشی از سپاه ترکیه، علیه روسها به راه اندازند.
……………………………………………
«بستنشینی لوطیان، حربه قدیمی ملایان»- قسمت هفتم
درقسمت قبل، از روابط «مظفرالدین شاه» و آخوند مورد علاقهاش گفتم و بنا بر این داشتیم که در این قسمت نیز به آخوندهای قجری بپردازیم که با شرایط موجود در این روزها، بهتر دیدم که نگاهی به ارتباط روحانیون و لوطیان یا همان گروههای فشار و قدمت تاریخی این ماجرا و آسیبهای شگفتانگیز و تاسفآور آن انداخته شود.
……………………………………………
«جهل شاه و حرص ملا» – قسمت ششم
در ادامه برنامه روز گذشته و ماجرای آخوند مظفرالدین شاه به نکات ظریفی از نفوذ آهسته اما بسیار عمیق و ریشهدار آخوندها در اندیشههای زاییده ذهنهای محافظهکار و هراسان خواص و عوام ایرانیان مشاهده نمود، خاطرات عینالسلطنه، اطلاعات جالب دیگری از «سید حسین بحرینی»، روحانی کوتاه قد و چاقی که با چشمانی ریز و درخشان و چهرهای سبزه و متمایل به زرد، به سرعت توانست به مدد ترس موهوم و خرافهگرایی مظفرالدینشاه، در دستگاه حکومت او جایی برای خود دست و پا کند، به دست میدهد:
……………………………………………
«ترس ما، نان ملا» -قسمت پنجم
از زمان صفویان تاکنون آنچه مشخص است، آنست که «آخوندها» را به گونه کلی به دو گروه میتوان تقسیم کرد: «آخوندهای درجه اول که فقیه و مجتهدند و به امور فقهی و اجتهاد میپردازند و آخوندهای گروه دوم که به روضهخوانی، زیارتنامهخوانی و یا پیشنمازی اشتغال میورزند و منابع درآمدیشان از راههایی مانند حق امام٬ نماز و روزه فروشی٬ زکات و غیره است.
……………………………………………
«او رهآورد است» – قسمت چهارم
در ادامه نقل روایت ورود نام «آخوند» به فرهنگ ایران، از آنجا که منابع مذهبی، خود نشانههای درست و صادقانهای از سرگذشت و چگونگی ورود مردان روحانی به تمامی زوایای زندگی ایرانیان ارایه نمیدهند و به سوالات اساسی مانند این پرسش مهم که اجتهاد و از آن مهمتر تقلید حتا تا زمانهای نه چندان دور گذشته به علت نبود ابزار ارتباطی و دشواری سفر، دسترسی به هرگونه اطلاعاتی را تا حد غیرممکن پیش میبرد،
……………………………………………
«ارواح شوم و آواره» – قسمت سوم
آخوندها، اولین و ابتداییترین گروهی هستند که با ایرانیان به واسطه تبلیغ صرفن مذهبی و نه کشورگشایی رابطه ایجاد کردهاند، برای شناخت این افراد و تاریخچه وجودیشان مدارک مستدلی وجود ندارد، اما در بین تمامی جستوجوهای انجام شده آنچه که خواهد آمد، از همه منطقیتر به نظر میآید.
……………………………………………
«مردان رداپوش»- قسمت دوم
آیا روحانیون بدون توجه به دین منتخبشان گروهی از مجموعه جاماندگان هستند؟ این سوالی است که ما سعی میکنیم بدون پیشداوری آن را بررسی کنیم، شاید لازم باشد برای بازشناسی این همنوعانمان با نگاهی دیگر از زاویهای متفاوت ببینیم، و از ابتدا آنها را در تعاریف کادربندیشده رسمی دریابیم، ابتدا مراتب و مسوولیتهای سنتیشان و سپس سیر طبیعی اکثریت آنها و چالشهای مداومشان مابین زندگی زمینی و سلوک معنوی.
……………………………………………
«آنها کیستند؟» – قسمت اول
آیا روحانیونی که در خدمت ادیان گوناگون به نوعی واسطه مذهبی بوده و عالم به دینشان هستند، جز گروههای جامانده هستند؟ این سوال اگرچه اساسی و پیچیده است و در شرایط فعلی جامعه ما پاسخگویی به آن سخت مینماید، اما اگر به این افراد بادقت بنگریم، در خواهیم یافت که باید آنها را در گروههای مختص جاماندگان قرار دهیم .
……………………………………………
«آنها تنها و ترسیدهاند» – قسمت نهم
ما در برنامههای گذشته در مورد همجنسگراها، تاریخچه، مسایل علمی، نقش دگرجنسگراها و روشنفکران دینی… گفتیم و علل جاماندگی همجنسگراها و مسوولیتهای انسانی وجدانی دگرجنسگراها را گوشزد کردیم، اما نکته جامانده در این بین نقش و سهم خود این افراد برای اثبات حقوقشان است، تا وقتی این افراد از وجودشان شرمندهاند و خویشتنشان را بهعلت خلقتشان موجب سرافکندگی میدانند، آیا کسی توان یاری رساندن به آنها را خواهد داشت؟ آیا این افراد به نقش غرورشان اندیشیدهاند؟
……………………………………………
«به آنها دل مبند» – قسمت هشتم
در برنامه گذشته از چرایی تلاش برای دخالت روشنفکران دینی در مبحث همجنسگرایان مسلمان و همچنین سهلانگاری این گروه در پاسخگویی به آنها گفتیم، و اما ادامه نقد همجنسگرایان از آقای کدیور که به عنوان یکی از روشنفکران دینی مطرح، در برنامهای تلویزیونی «تلویزیون هما» همجنسگرایی را مانند متعصبین دینی بدون نگاه کارشناسانه و توجه به پیشرفتهای علمی و علت این گرایش، گناهی کبیره دانسته است.
……………………………………………
«نفرت از شما در عصای پیران است» – قسمت هفتم
در برنامه گذشته از لزوم دخالت روشنفکران دینی در مورد مسایل و مشکلات همجنسگرایان مسلمان صحبت کردیم، ما میدانیم که هستند همجنسگرایانی که متدین به دینشان هستند، اما به سبب نوع خاص خلقتشان، در ناگزیری مابین اعتقاد و گرایششان اسیرند و تنها گروهی که توان رهایی آنها را از این مشکل دارند، نواندیشان دینی هستند.
……………………………………………
«تقدیر خدایان را تغییر دهید» – قسمت ششم
چه با انکار چه با اغماض – چه باور کنیم، چه نه، آنها هستند – در کنار ما زندگی میکنند و ما با رفتارمان انسانیتمان را به آزمون بردهایم، یکی از مباحث بسیار پیچیده در مورد مسئله همجنسگرایی، همجنسگرایان مسلمان هستند، این افراد کسانی هستند که تحتتاثیر تمایلات همجنسخواهانه قرار دارند، اما از سوی دیگر پایبند به موازین شرعیشان میباشند، آنها در برزخی بسیار متاثرکننده قرار دارند، از سویی به علت ساختار نامتعارف وجودیشان تمایلی به جنس مخالف ندارند و از سوی دیگر از آنجا که دارای اعتقادات دینی هستند، نمیتوانند با طبیعتشان هماهنگ عمل نمایند، این افراد جز واخوردهترین اقشار جامعه ما هستند.
……………………………………………
«هیچکس آنها را دوست ندارد» – قسمت پنجم
اینکه ما دیگرانی را که مانند ما نیستند، دوست نداشته باشیم و یا حتا از آنها دوری کنیم، اتفاقی نامتعارف نیست، انسانها با همرنگهای، هممذهبها، هموطنها … و همزبانهایش ارتباطات بیشتری برقرار میکنند و هرچه افرادی اشتراکات و تعلقات روحی و اندیشهای بیشتری داشته باشند مسلمن دلبستگی بالاتری را احساس میکنند.
……………………………………………
«غریبههایی دیر آشنا»- قسمت چهارم
همجنسگرایی اتفاقی کنونی نیست، همجنسگرایان اگر چه اصولن مطرود بودهاند، اما این میل نامتعارف در لحظه به وجود نیامده و نمیتوان آن را سوغاتی فرنگی و آموزشی دانست قدیمیترین مستندات در رابطه با همجنسگرایی مربوط به یونان است.
……………………………………………
«ما از تو میترسیم» – قسمت سوم
آیا ترس از همجنسگراها امری واقعی است؟ آیا ما از آنها میترسیم؟ آیا این احساس ترس از آنها موجب رفتارهای غیرانسانی از سوی ما میشود؟
……………………………………………
«انکار طبیعت اصرار به جهل است» – قسمت دوم
از آنجایی که نمیتوان حیوانات را که کلن معانی تعریفشده از هنجارهای انسانی مانند شرافت، نجابت و غیرت را ندارند به هرزهگری و تنوعطلبی و تخطی از قانون تثبیتشده غریزه ناب نامید، باید اعتراف کرد که تعدادی از این موجودات بهصرف اطاعت از الگوی غریزیشان همجنسگرا هستند. ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺎرﻛﻨﺎن در ﺑﺎغ وﺣﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺑﺎغ وﺣﺶ ﺧﻮد اذعان ﻛﺮدهاﻧﺪ، اﻣﺎ وﻗﺖ، ﻫﺰﻳﻨﻪ و ﻓﺮﺻﺖﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﺪی و عمیقی ﺣﻮل ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت در ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺷﺪه ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺑﻮده اﺳﺖ.
……………………………………………
«ما نمیدانیم، پس تو مقصری» – قسمت اول
ما میتوانیم آنها را به سخره بگیریم، بیمار بخوانیم، تحقیر کنیم، در مواردی به زندان و اعدام محکوم کنیم، طردشان کنیم، خلاصه چون بیشتریم، توانایی نابودیشان را داریم، اصولن از نابودیشان به واسطه قدرتی که داریم و میتوانیم آن را با اقتدار اعمال نماییم لذت برده و به آن مفتخریم.
……………………………………………
«فال» – قسمت بیست و چهارم
ما در سلسله برنامههای خدایان نجاتشان نمیدهند، سعی کردیم به مشکلات عمومی متدینین به سه دین «هندوئیسم، مسیحیت و اسلام» که از دید شمار رسمی پیروان، برترین بودند، بپردازیم، گرفتاریهای مورد بررسی در این برنامهها صرفن به مواردی اختصاص یافت که تنها ایرادات منتج از نوع اعتقادات دینیشان بود، ما صادقانه تلاش کردیم به دور از هرگونه تعصبی با ارایه مستندات در حد توان صرفن منعکسکننده بزرگترین معضلات این گروهها باشیم و از آنجایی که شنوندگان فارسیزبان این برنامهها عمدتن مسلماناند، برنامههای بیشتری به مسلمانان اختصاص یافت.
……………………………………………
«مشکوکترین راه آسمان» – قسمت بیست و سوم
منتقدان در کشاکش با متدینین بر سر آسمانی بودن قرآن همچنان درگیرند، اشارات بسیار کلی از دلایل منتقدان به این ترتیب است، آیه 82 سوره نسا برای اثبات آسمانی بودن قرآن به عدم وجود اختلاف و تناقض در این کتاب اشاره کرده است.
……………………………………………
«مائدهای از آسمان بیستاره تهدید» – قسمت بیست و دوم
ما سعی میکنیم تا با مرور تناقضات و شبهات دینی ادیان گوناگون و پرسشهای منتقدان، بدون تعصب صیقل کنیم اندیشههایمان را. بدون ترس از آنکه در زیر این لایههای انباشته از گذر زمان آنچه که رخ مینماید، همانی نباشد که انتظارش را میکشیدیم، در ادامه پرسشهایی در مورد تناقضات قرآنی مورد ادعای منتقدان، نمونه هشتم آیه 286 سوره بقره است.
……………………………………………
«روایت روز نحس از بهترین خالقها» – قسمت بیست و یکم
ما در این نوشتهها سعی میکنیم، روایت کنیم، نقاط مورد ادعای منتقدانی را که انگشت بر روی آیاتی از قرآن گذاشته و آنرا تناقضات مینامند، نمونه پنجم از این دست آیات را که برای رفع سوتفاهم، متدینین، بهعنوان حامیان دینشان ملزم به پاسخگویی هستند، مربوط به روایت قرآن از چگونگی عذاب قوم «عاد» است.
……………………………………………
«مصائب از تو، نعمات از الله» – قسمت بیستم
در ادامه مبحث تناقضات مورد ادعای منتقدان قرآن، موضعگیری انسانها در برابر خیر و شر و سخنان قرآن و آیات مرتبط با آن مورد بررسی قرار میگیرد، این تناقضات از سه منظر مورد موشکافی قرار گرفته است.
……………………………………………
«ارواح توبهکار در مدخل بهشت» – قسمت نوزدهم
در مبحث پیشین تناقضات آیاتی در مورد توبه مطرح شد، اینکه خدای قرآن معیار پذیرش توبه کفار را چه قرار داده مورد بحث منتقدان قرار گرفته بود، آنها در مورد تناقضات آیات سوره «آلعمران» استدلال مینمایند که ممکن است متدینین بگویند آیه 91، معنای آیه 90 را روشن میکند.
……………………………………………
«تردید ممزوج درحصار توبه» – قسمت هجدهم
منتقدان میگویند سخن از تناقض حتا برای متون ادبی، علمی، سیاسی و تاریخی هم مورد پذیرش نیست، چه رسد به کتاب آسمانی که به واسطه وحی نبوی منزل شده است، اینجا سخن از متن صریح قرآن، کتاب مقدس مسلمانان است و انتقاد ناقدانی که آن را به تناقضگویی متهم کردهاند.
……………………………………………
«سیاهترین فتحنامههای آبایی» قسمت هفدهم
در مبحث مطرحشده دیگری از سوی منتقدان، طبع جنگجویانه اله و میل آن به نبرد زیر سوال رفته است، تقریبن تعداد 164 آیه در ارتباط با جنگ در قرآن آمده است، جنگ و خونریزی با واژههای متنوعی در قرآن وجود دارد.
……………………………………………
«غروری کودن به نفرین فقر» قسمت شانزدهم
شاید مومن به دین اسلام در مورد پیشبینیهای قرآن دچار تردید نشود، اما منتقد این حق را برای خود قائل است که از کتاب آسمانی فرستاده از سوی خدا صراحت و صداقت را انتظار داشته باشد، آنجا که میگوید: « کسانی که قبل از این، کتاب به ایشان دادهایم، آنان به این ایمان میآورند.»
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت پانزدهم
در ادامه روایت انتقادات منتقدان و شکاکان به اسلام و تغییر گویش قرآن در مورد اهل کتاب باید ادامه دهیم که تا قبل از هجرت، محمد پیامبر، اسلام را جزیی از یهودیت و مسیحیت قلمداد میکرد و انتظار داشت او و یهودیان جبهه مشترکی علیه شرک قریشیان و دیگر اعراب تشکیل دهند.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت چهاردهم
مومن به اسلام کسی است که در ذهنش هیچ خدایی نیست مگر خدای محمد که فرستاده اوست.اما برای کسانی که به این اصل و دیگر باورهای ثابت، آمده در قرآن «همچون آخرین پیامبر بودن محمد، قیامت و…» اعتقاد نداشته باشند جهنم در نظر گرفته شده است.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت سیزدهم
یکی از چالشهای پیش روی مومنان نسبتدادن صفات بشری به خدا از سوی قرآن است، قرآن در آیاتی الله را با صفات بشری توضیح داده است، از قرآن انتقاد شده که اوصاف و تفاصیلی که از خدا در قرآن آمده است گاه جنبه کاملن بشری مییابد.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت دوازدهم
در ادامه چالشهای توانفرسای مومنان در پاسخگویی منتقدان و داستانهای اسطورهای، تاریخی قرآن پس از طوفان نوح، زندگی یونس در شکم ماهی است.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت یازدهم
یکی دیگر از پرسشهای منتقدان به قرآن و چالشهای متدینین ارزش ادبی قرآن است، «تئودور نلدکه»، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل ارزش شمردن بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیباحسیک به هیچ روی اثر تراز اولی به حساب نمیآورد.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت دهم
متدینین امروزی دین اسلام که پرتعدادتر از گذشته همچنان برای حل کوچکترین مسایلشان با قرآن مشورت میکنند، آنگاه که تحصیلکرده باشند، دچار معضلاتی دو چندان میشوند، ارتباطات گسترده اجتماعی از سویی و سوالات مکرر در دنیای مجازی از سوی دیگر، آنها دچار تضاد میکند،
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت نهم
توجه شود که اتفاقات روایت شده منحصرن برای ایران نبود. اتفاقن گفتهها و شنیدهها در خصوص مصر بیشتر است. نوشتهها حاکیست که کتابخانه دانشگاه «اسکندریه» تا سالها به حمام تبدیل شده بود و از کتابها به عنوان سوخت استفاده میشد.
…………………………………………..
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت هشتم
اعراب معمولن در امور داخلی مردمان محلی که مالیات خود را میپرداختند دخالت نمیکردند، در قرون اول اسلامی، سران محلی مسولیت اداره محلات و شهرها را بر عهده داشتند. پس از فتح یک ناحیه، اعراب در پادگانهایی که ساکن میشدند که یا خود تبدیل به شهر میشدند یا اینکه در نزدیکی شهرهای دیگر قرار داشتند.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت هفتم
اگر لغزشگاه عرب را عصبیت او بدانیم، عصبیتی که از بندهای سنن، آداب، رسوم و اتمسفر غالب صحرا نشات میگیرد، باید اعتراف کنیم که با وجود جنگها و ناملایماتی که اعراب در حین پذیرش دین جدید متحمل شدند، اما چه برای متدینین واقعی این دین و چه دیگر اعراب عربستان، البته اعراب مذکر، منفعت اسلام غیر قابل چشمپوشی است.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت ششم
در جامع ترمذی که یکی از صحاح سته، یکی از معتبرترین کتابهای حدیث جهان تسنن است، از قول «ابوهریره» صحابی معروف محمد از پیامبر اسلام روایت شده است که اگر قرار بود دستور دهم انسانی به انسان دیگر سجده کند، یقینن دستور میدادم زنان به شوهرانشان سجده کنند.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت پنجم
در چنین شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی محمد پیامبر مسلمانان در عربستان ادعای پیامبری کرد، سرزمینی که مناسبترین شرایط را برای این ادعا فراهم میآورد و همزمان با او و پیش و پس از او و حتا تاکنون نیز ادعاهای بسیاری حتا از سوی زنان عرب برای پیامبری مطرح است.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت چهارم
مردم عربستان در قدیم عمومن مشرک و بتپرست بودند، دو نوع بت را میپرستیدند یکی بتهای خانگی که مخصوص به هر خانه بود و دیگری بتهای قبیلهای و عمومی. مردم هر خانه قبل از هر سفر و بعد از هر سفر ابتدا بتخانگی خود را پرستش میکردند.
……………………………………………
«الله، خدای اشتراکی و پیر» قسمت سوم
در ادامه سلسله برنامههای خدایان نجاتشان نمیدهند، پس از بررسی شرایط متدینین به ادیان «هندو» و «مسیحیت»، اکنون به بررسی دینداران مسلمان خواهیم پرداخت، اما از آنجا که مخاطبین این برنامهها اکثریت مسلمانان هستند، در ابتدا بهتر آن است که ما زمانی را به چگونگی و چرایی شکلگیری این دین اختصاص دهیم،
……………………………………………
«آهسته در دهلیز خاموش تثلیث»-بخش دوم
اکنون انسآنهایی که دوشادوش ادیان با گذر از مسیر دشوار بقا با نگریستن به جای پای خود باورهای قومی و مذهبیشان را پیر و خسته و جامانده از خویش میبینند، شاید تنها راه گریزشان را بر جای گذاردن ادیانشان و طی مسیری بیهمسفری فرتوت بدانند.
……………………………………………
«آهسته در دهلیز خاموش تثلیث»
متدین آن است که دینش بیشترین نفوذ را بر سکنات، اندیشهها، کلام و روانش دارد، متدین مورد نظر ما برای تمامی تصمیمات زندگیاش به نوعی از دیناش استمداد میجوید و در اکثر موارد، مخاطباش برای مشورت، خدای معرفی شده توسط دیناش میباشد، دین او تمامی هویتاش است.
……………………………………………
«نجسها فرودستان تسلیم» - بخش نخست
اگر متدینین را گروهی با شاخصه تعریف واحدی در نظر بگیریم و اگر وجه تمایز این افراد را باورمندیشان به دینی خاص بدانیم، آنگاه شواهد و دلایل تاریخی و منطقی وجود خواهد داشت تا ما آنها را بهعنوان یکی از گروههای آسیبدیده در طول تاریخ دانسته و به علل جاماندگیشان بپردازیم، در این نوشته روی سخن با پیروان هیچ دین مشخصی نیست، ما سعی خواهیم کرد، تاثیرات ادیان را بر جوامع دینی از گذشته تا حال و همچنین نمودهای مشخص آن را بر زندگی متدینین بنگریم، نگاهی بیتعصب.
……………………………………………
«خدایان سمج همچنان در تعقیب زنانند» – بخش سوم
من حرامزادهام، خواهرم هم حرامزادهست، مادرم یک فاحشه قدیمی بود. بچههای من و خواهرزادههام هم حرامزادهاند، این شغل ما بود، تقدیرمون عوض شد، نوههام حلالزاده شدن، حالا نوهها و نتیجههام بهم میگن خانم جون.
……………………………………………
«خدایان سمج همچنان در تعقیب زناناند» - بخش دوم
سنگسار در قرآن در پارهای روایتهای اسلامی آمده که ریختن خون مسلمان تنها در سه صورت حلال میشود: «کفر پس از ایمان، زنای مرد یا زن همسردار و قتل.» بهنص قرآن، بالاترین جرم در اسلام شرک به خداوند است، با این همه در سنت اسلامی، سختترین نوع مجازات برای آمیزش جنسی خارج از چارچوب ازدواج، بهویژه آمیزش زن یا مرد همسردار و نیز لواط یا عمل همجنسگرایانه مردان در نظر گرفته شده است.
……………………………………………
«خدایان سمج همچنان در تعقیب زناناند»- بخش نخست
اولین بخش از این گفتار را به حکم قانونی سنگسار اختصاص دادهایم، حکمی برای مجازات زنان و مردانی که خارج از چارچوب ازدواج، روابطی عاطفی و جنسی برقرار کردهاند، در این بحث به تاریخچه اجرای این حکم، سرنوشت افراد درگیر در این پروسه، منشا این قانون و قربانیان آن خواهیم پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر