-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 09/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



با گذشت نزدیک به یک هفته از بازداشت « ناصر صفاریان، مجتبی میرطهماسب، هادی آفریده، محسن شهرنازدار و کتایون شهابی » سینماگران مستند ساز از سوی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در تهران، کمپین بین المللی حقوق بشر به یک تحقیق داخلی سازمان صداوسیما دست یافته است که در آن  نگاهی امنیتی به سینماگران و مستندسازان را مطرح واستقبال جشنواره ها ومحافل هنری خارج از کشور به سینمای مستقل و آنچه «سینمای زیرزمینی» می نامد را موجب نگرانی «سیاسی-امنیتی» توصیف می کند.

با توجه به تحقیقات مشابهی که صداوسیماطی دو سال گذشته در فراهم کردن مبناو چارچوب های تئوریکی که به موجب آن برخورد با فعالان سیاسی و جامعه مدنی توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی امکان پذیرشده است، از بخش های مختلف این گزارش چنین برمی آید که موضوع سرکوب و ارعاب جامعه سینماگران و مستندسازان مستقل نه در شهریور ۹۰ بلکه در مهرماه سال ۸۸ با زمینه سازی که توسط صداوسیما انجام گرفته کلیدخورده است. همراهی باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری نیمه رسمی وابسته به صداوسیما درجریان اطلاع دهی درخصوص دستگیری مستندسازان، آن هم پیش از آنکه خبری آنها توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شوند نیز نشان دهنده نقش صداوسیما در سرکوب کارگردانان و فیلمسازان مستقل سینمای ایران به شمار می رود.

گزارش داخلی معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما با عنوان « جنگ نرم و فیلم های زیرزمینی ایرانی » در ۲۹ مهر ۱۳۸۸ تهیه شده و همان اتهاماتی به سینماگران مستقل و فرهنگی ایران وارد کرده است که در یک هفته اخیر ابتدا از سوی «باشگاه خبرنگاران » خبرگزاری وابسته به صدا و سیما،و سپس از سوی وزیر ارشاد اسلامی، و وزارت اطلاعات علیه مستندسازان بازداشت شده اعلام شده است.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران عملکردصداوسیمای جمهوری اسلامی را نه تنها همسو با اقدامات نهادهای اطلاعاتی امنیتی برای تحدیدآزادی های مشروع فعالان جامعه مدنی، هنری و سیاسی، بلکه صداوسیما را بازوی رسانه ای نهادهای امنیتی در پروژه های امنیتی سرکوب می داند. چنانکه در این گزارش خواهد آمد طی دهه گذشته صداوسیما بارها وبارها  یا با فراهم کردن چارچوب نظری و توجیه برخورد با بخش های مختلف جامعه راه را برای دستگاه های اطلاعاتی باز کرده است- مانند دستگیری مستندسازان- یا در مواردی چون برنامه «هویت» یا «چراغ» ( که شرح آن درزیرخواهد آمد) به عنوان بخشی تفیکیک ناپذیراز این دستگاه ها عمل کرده است.

پرونده سازی معاونت سیاسی صدا و سیما علیه سینماگران مستقل ایرانی

در این گزارش معاونت سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی با تاکید براینکه « سینما با بهره گیری ازجادوی تصاویر متحرک به همراه کلام و موسیقی به یک پدیده تاثیرپذار در زندگی بشر تبدیل شده » و « ابزار استراتژیک مهمی است که از طریق آن می توان به انتشار و القای باورها و اندیشه ها پرداخت » از حضور آثار فیلمسازان مستقل ایرانی در جشنواره های جهانی از جمله در جشنواره های « کن، ونیز،برلین، اسکار،تورنتو، و منترال » و نیز پخش آثار سینماگران ایرانی در شبکه های تلویزیونی خارجی به شدت ابراز نگرانی شده است.

علاوه براین، در گزارش معاونت سیاسی صدا و سیما به روشنی از « توجه شبکه تلویزیون بی بی سی فارسی » به آثار فیلمسازان ایرانی به عنوان اقدامی « سیاسی »، « دشمنی » و « عناد » با جمهوری اسلامی توصیف شده و آمده است « برخی شبکه های خارجی از جمله بی بی سی فارسی و ام بی سی پرشین که عناد گردانندگان شان با نظام جمهوری اسلامی ایران به خوبی بر همگان آشکار شده است نیز با اهداف سیاسی اینگونه جشنواره ها همگام شده و فیلم های زیرزمینی ایرانی را مورد توجه قرار می دهند بطوری که فیلم “روزهای سبز” حنا مخملباف در تاریخ ۲۰.۶.۸۸ و ۲۴.۶.۸۸ در برنامه اکران پخش شد و مورد نقد قرار گرفت. »

در بخش دیگری از گزارش ۲۹ مهر ۱۳۸۸ معاونت سیاسی صدا و سیما از فیلم های سینماگران مستقل ایرانی به عنوان « فیلم های زیر زمینی » یاد و ادعا شده که « امروزه سینمای ایران شاهد تولید فیم های زیرزمینی است که خارج از سیستم رسمی و نظارتی دولت در کشور تولید می شوند.فیلم هایی که مجوز رسمی برای ساخت کسب نمی کنند و در سکوت مطلق خبری ساخته می شوند و تمام تلاش سازندگان آن ها صرف ارسال آن ها به فستیوال های خارجی می شود تا از این طریق بتوانند امکان نمایش بین المللی پیدا کرده و با مطرح شدن در این فستیوال ها،سرمایه های خارجی جلب کنند، این روند تا آن جا پیش رفته است که اکنون می توان از شکل گیری جریانی با عنوان سینمای زیر زمینی در ایران حرف زد.سینمایی که توجهی به ضوابط و مقررات رسمی فیلم سازی در ایران، از مهم ترین ویژگی های آن است. »

معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما با ابراز نگرانی از شکل گیری سینمای خارج از نظارت حاکمیت، تاکید کرده که «سینمای زیر زمینی همانند موسیقی زیر زمینی،ادبیات و دیگر شکل های هنر غیر رسمی و به اصطلاح زیر زمینی در ایران، به موازات جریان رسمی تولید فیلم و مناسبات حاکم بر آن شکل گرفته و توجه برخی جشنواره های بین المللی را برانگیخته است.»

گزارش ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۸ معاونت سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی همچنین استقبال جشنواره های بین المللی از سینمای مستقل و غیر حکومتی ایران را « سیاسی » و موجب نگرانی « سیاسی-امنیتی » توصیف کرده و ضمن متهم کردن فیلمسازان مستقل ایرانی به « داشتن پرونده های سیاسی-امنیتی » از آن ها به عنوان سینماگران « مساله دار » نامبرده و ادعا کرده که « جشنواره های به ظاهر فرهنگی و هنری که زوایای نگاه آلوده به سیاست شان، با انتخاب مغرضانه و پذیرش فیلم های زیر زمینی که پروانه ساخت و نمایش ندارند و در فرآیندی غیرقانونی با عواملی مساله دار که بعضا دارای پرونده های سیاسی-امنیتی نیز دارند،ساخته شده اند و در مواردی به سیاه نمایی اوضاع کشور می پردازند،بیش از پیش نمایان می شود.»

در این گزارش همچنین سینماگران مستقل ایرانی به « منفعت طلبی در پوشش فرهنگی » متهم شده اند و ادعا شده که چون سینماگران مستقل از حکومت « توانایی برقراری ارتباط با هموطنان را ندارند مورد هدف قرار می گیرند، و برای جبران ضعف و کسب منافع خود با سیاست های دستگاه های فرهنگی امپریالیستی…. همراه می گردند. »

در گزارش معاونت سیاسی صدا وسیما همچنین فیلسمازان ایرانی را به « سیاه نمایی »، ارائه « تصویری تیره و نابسامان از اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران »، « ارائه تصویری سیاه از انقلاب اسلامی» متهم کرده ، و ادعا شده که « « غلبه دیدگاه های سیاسی در جشنواره های بین المللی » و « توجه به آثار زیر زمینی با مضامین سیاسی » دلیل اصلی پذیرش فیلم های سینماگران مستقل ایرانی است.

براساس این گزارش که در اختیار دراختیار کمپین بین المللی حقوق بشر قرار گرفته، معاون سیاسی سازمان صدا و سیما با ابراز نگرانی حضور آثار فیلمسازان مستقل ایرانی در جشنواره های بین المللی ادعا شده که این جشنواره ها در چند سال اخیر از پذیرش « فیلم های معرفی شده از سوی مراکز دولتی ایران » امتناع کرده اند و در اقدامی که معاونت سیاسی صدا و سیما آن را «رویه غیر هنری» و «شکل سیاسی تر» توصیف کرده « توجه جشنواره های اروپایی به سینماگران ایرانی زیر زمینی و غیر رسمی در جشنواره هایی مثل کن، برلین و … در سال های اخیر افزایش یافته بطوری که امسال (۱۳۸۸) نیز در ادامه معرفی و کشف این پدیده های معترض، جشنواره ونیز جایزه خود را به یک سینماگر ایرانی-امریکایی داده است.»

این گزارش از اینکه فیلم هایی چون « روزهای سبز» اثر حنا مخملباف، « کسی از گربه های ایرانی خبر نداره؟ » اثر بهمن قبادی، « پرسپولیس » اثر مرجان ساتراپی، و « زنان بدون مردان » اثر شیرین نشاط در جشنواره های بین المللی جانشین فیلم های مورد نظر مقامات حکومتی ایران و وزارت ارشاد اسلامی شده ابراز نگرانی کرده و آن را « ادامه تحریم های اقتصادی و سیاسی » با هدف « انزوای فرهنگی و سیاسی » جمهوری اسلامی توصیف کرده است.

در گزارش معاونت سیاسی صدا و سیما البته آمده که از سال ۱۳۸۶ « مشکلات داخلی سینمای ایران» افزایش یافته تا آنجا که «عقب افتادن سینمای ایران از جریان روز سینمای هنری و فرهنگی و مستقل دنیا»، « نگاه نامناسب بخش دولتی و خصوصی به سینمای فرهنگی »، « نداشتن تهیه کننده دولتی یا خصوصی برای ساخت فیلم های مستقل و فرهنگی تر و عدم حمایت از اینگونه فیلم ها»، «کم شدن ارتباط دوگانه سیمای ایران با سایر کشورها و رد و بدل کردن فیلم ها و حضور کمتر سینمای کشورهای دیگر در ایران » و « دلزدگی فیلمسازان از سینمای فرهنگی به دلیل اکران نامناسب فیلم ها و حمایت نکردن از کلیه مطبوعات و فیلم های فرهنگی »، « بها ندادن به فیلمسازان و حمایت از آنها در ابعاد دولتی و خصوصی»،« افزایش محدودیت ها و فشارها بر سینماگران و هنرمندان ایرانی، سیاست خودی و غیر خودی کردن هنرمندان، تنگ کردن عرصه فیلمسازی برای سینماگران منتقد، اعمال سانسور و توقیف فیلم هایی که دارای برخی جنبه های انتقادی بوده یا تابوها و خط قرمزهای حاکم بر فضای فرهنگی ایران را ندیده گرفته از مجموعه عواملی است که منجر به حضور کم رنگ سینمای رسمی ایران در جشنواره های بین المللی شده و در عوض فیلم های سینماگران مستقل و آنچه در این گزارش به عنوان « سینمای زیر زمینی » از آن یاد شده مورد استقبال جشنوارها و شبکه های تلویزیونی بین المللی قرار گرفته است.

گزارش مشابه دیگری که در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر قرار گرفته نشان می دهد که معاونت سیاسی صدا و سیما طی گزارشی درباره « انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران » توقیف فعالیت های این انجمن در سال ۱۳۸۲ و پس از بازداشت گروهی نویسندگان سینمایی را مثبت ارزیابی کرده است.

در گزارش معاونت سیاسی صدا و سیما همچنین اشاره شده که انجمنی دیگر با همین عنوان و از سوی برخی اعضای سابق « انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران » که برخی از آن ها از چهره های رسانه ای جناح حاکم به شمار می روند از سال ۱۳۸۲ فعالیتش را آغاز کرده است.

نقش سازمان صدا و سیما که تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی فعالیت می کند در مقابله با فعالان مدنی و فرهنگی که از نیمه دهه هفتاد با پخش فیلم « هویت » محصول مشترک سعید امامی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات و از مجریان قتل های زنجیره ای دگر اندیشان و حسین شریعتمداری عضو اسبق دفترسیاسی سپاه و نماینده فعلی آیت الله خامنه ای در روزنامه کیهان آغاز شد، در سال های بعد با پخش برنامه « چراغ » و « فیلم کنفرانس برلین» تداوم یافته است.

علاوه براین گزارش معاونت سیاسی صدا و سیما که در این گزارش به آن اشاره شد حاکی از آن است که سازمان صدا و سیما سناریوی بازداشت های گسترده نویسندگان و منتقدان سینمایی در اوایل دهه ۸۰ را نمونه ای موفقی از سناریوی سرکوب و کنترل نهادهای فرهنگی و به ویژه سینمایی به شمار می آورد، و از همین رو از زمان آغاز اعتراضات پس از انتخابات برنامه ریزی برای سرکوب و بازداشت سینماگران ایرانی را در همکاری با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی طراحی کرده و به اجرا در آورده است؛که بازداشت ۵ سینماگر و مستند ساز در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۰ نمونه ای کامل و مستند از این اقدامات است.

خبرگزاری صدا و سیما بازوی رسانه ای نهادهای اطلاعاتی در بازداشت سینماگران؟

یک روز پیش از موج بازداشت سینماگران و در حالی که شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی از پخش فیلم مستندی درباره چگونگی رهبر شدن سیدعلی خامنه ، چگونگی برداشتن رقیبانش از راه و « زندگی سیاسی آیت الله خامنه ای و شیوه حکومتداری او » خبر داده بود، « باشگاه خبرنگاران » وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی از شناسایی و بازداشت احتمالی این فیلمسازان خبر داده و در اقدامی کم سابقه و پیشاپیش تهدید به بازداشت شماری از سینماگران کرد.

این خبرگزاری وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ادعا کرده بود که « چند چهره مشهور به ظاهر هنری که به صورت پنهان با شبکه بی بی سی فارسی همکاری گسترده ای داشتند شناسایی شدند و طی روزهای آینده دستگاه های مسئول کشور اقدامات مختلف قضایی را در مورد آن ها اعمال خواهند کرد. »

خبرگزاری وابسته به صدا و سیما همچنین از قول « یک منبع آگاه » مدعی شده بود که « شبکه گسترده ای از عناصری که تامین کننده اطلاعات، فیلم، خبر، سوژه یابی و تهیه گزارش از محیط های مختلف برای بی بی سی فارسی بودند شناسایی شدند و طی روزهای آینده بر علیه آن ها اقدام مختلف مقتضی صورت خواهد گرفت و در میان این افراد چهره های مشهور به اصطلاح هنری اعم از مرد و زن نیز دیده می شود. » (خبرگزاری باشگاه خبرنگاران، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۵ شهریور ۱۳۹۰) و (روزنامه خراسان به نقل از باشگاه خبرنگاران وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۶ شهریور ۱۳۹۰)

این خبرگزاری وابسته به صدا و سیما همچنین از قول « یک مقام قضایی » که نامش را اعلام نکرد، پیش از بازداشت سینماگران ادعا کرد که « عمده همکاری ضد ایرانی این افراد با بی بی سی فارسی به ماههای اخیر بر می گردد که این فعالیت نیز سهم عمده ای از فعالیت تبلیغاتی ضد ایرانی شبکه دولتی انگلیس را طی ماههای اخیر شامل می شود.» (خبرگزاری باشگاه خبرنگاران، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۵ شهریور ۱۳۹۰)

روز شنبه ۲۶ شهریور ماه نیز این خبرگزاری وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی از قول مهدی محمدی دبیر سیاسی روزنامه کیهان شبکه تلویزیونی بی بی سی را به « سیاه نمایی » متهم و اعلام کرد که « مجاری و منافذ ارسال اطلاعات از درون کشور به بی بی سی که هدف گذاری اولیه و اصلی آن تخریب وجهه ملی و تضعیف امنیت ملی ایران بوده کشف شد و این موفقیتی بزرگ برای دستگاه اطلاعاتی ایران است.» (خبرگزاری باشگاه خبرنگاران، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۶ شهریور ۱۳۹۰)

دبیر سرویس سیاسی روزنامه کیهان که تحت نظر حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه ای و از چهره های مشهور دیتگاه های امنیتی جمهوری اسلامی به شمار می رود همچنین پیشاپیش به اظهار نظر قضایی پرداخته و ادعا کرد که « برخورد با شبکه جاسوسی بی بی سی فارسی در ایران ضروری است » و « هدف این شبکه انتقال اخبار و اطلاعات به دشمن ایران بوده لذا همکاری با یک نهاد غیر قانونی به نام بی بی سی فارسی، اقدام علیه امنیت ملی کشور محسوب می شود. »

فیلم مستند «خط و نشان رهبر» ساخته « بزرگمهر شرف الدین » از گزارشگران تلویزیونی بی بی سی فارسی در شامگاه شنبه ۲۶ شهریور از این شبکه تلویزونی پخش شد و ساعاتی بعد در روز یک شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۰ خبرگزاری « باشگاه خبرنگاران » وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی از اجرایی شدن بازداشت سینماگران در تهران خبر داد.

این خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی با اشاره « به فاصله ۴۸ ساعت پس از انتشار خبر » قبلی خود تا آغاز بازداشت سینماگران، از قول « یک منبع آگاه » اعلام کرد که « ساعتی پیش چند همکار بی بی سی فارسی در مکان های مختلف دستگیر شدند و مراحل تحویل آن ها به دستگاههای مسئول هم اکنون در جریان است. »

علاوه براین، خبرگزاری وابسته به صدا و سیما همزمان با بازداشت سینماگران، اتهامی چون «سیاه نمایی »، « تامین فیلم و خبر و گزارش » را نیز به آن ها وارد کرده و مدعی شد که « این افراد عضو شبکه تامین منافع بی بی سی در تهران و تامین کننده اطلاعات، فیلم، خبر، و گزارش پنهانی با محوریت سیاه نمایی در مورد ایران و ملت ایران از محیط های مختلف برای بی بی سی فارسی بودند. » (خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۷ شهریور ۱۳۹۰)

خبرگزاری باشگاه خبرنگاران روز یک شنبه و در خبری دیگر از قول « یک مقام آگاه » از بازداشت دست کم « شش نفر » خبر داد و اعلام کرد که « آقایان: م.م ط / م.ز / ن.ص / ه.ا / م.ش/ و خانم ک.ش » به اتهام « تامین اطلاعات، فیلم، خبر، و گزارش پنهانی با محوریت سیاه نمایی در مورد ایران » بازداشت شده اند. (خبرگزاری باشگاه خبرنگاران، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی،۲۷ شهریور ۱۳۹۰)

روز سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ روزنامه کیهان به نقل از « منابع امنیتی » از « ناصر صفاریان، مجتبی میرطهماسب، هادی آفریده، محسن شهرنازدار و کتایون شهابی » به عنوان سینماگران بازداشت شده نامبرد، و افزود که « تعداد بازداشت شدگان ۶ نفر بوده و نام یکی از آن ها اعلام نشده است. » (کیهان، سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰)

این روزنامه که تحت نظر نظر نماینده منصوب آیت الله خامنه ای فعالیت می کند همچنین سینماگران بازداشت شده را متهم کرد که « همکار شبکه ضد انقلابی بی بی سی در تهران » بوده اند و ادعا کرد که « اطلاعات موجود حاکی از آن است که کارکردهای رسانه ای این شبکه کاملا پوششی بوده و این افراد در اصل مشغول جمع آوری اطلاعات برای سرویس انگلیس بودند. »(کیهان، سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰)

کیهان یک روز پیشتر در دوشنبه ۲۸ شهریور ماه نیز از قول «رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران » از سینماگران بازداشت شده به عنوان « شبکه مزدوری » نامبرده و ادعا کرده بود که « بی بی سی تلاش می کند عناصری با تولیدات فرهنگی خاصی را در داخل شناسایی کند تا از آنها برای مقابله با نظام اسلام نهایت استفاده را ببرد. »

این مقام ارشد سپاه پاسداران همچنین گفته بود که « باید برای جوانان سابقه عملکرد، گذشته و جهت گیری بى بى سى و کسانی که دلبسته فرهنگ غرب هستند تبیین شود تا با این تشریح و آگاهی سازی، عمده توطئه ها را حل و شکل گیری افکار عمومی توسط بى بى سى کند. »(روزنامه کیهان، همکاران بی بی سی در تهران بازداشت شدند،  ۲۸ شهریور ۱۳۹۰)

روز سه شنبه ۲۹ شهریور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز با انتشار اطلاعیه بازداشت سینماگران تائید کرد و مدعی شد که « اعضای شبکه مخفی وابسته به بنگاه سخن‌پراکنی بی‌.‌بی‌.سی » بوده اند.(خبرگزاری ایسنا، اطلاعیه وزارت اطلاعات،سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰)

در اطلاعیه وزارت اطلاعات ادعا شده که « با پیگیری‌های مستمر، اقدامات کنترلی و جمع‌آوری‌های گسترده اطلاعاتی در داخل و خارج کشور طی چندین ماه اخیر » ماموران این وزارتخانه « یک شبکه غیرقانونی که در پوشش همکاری با بنگاه سخن‌پراکنی دولتی انگلیس موسوم به بی‌.‌بی‌.سی در جهت تامین نیازمندی‌های اطلاعاتی سرویس جاسوسی استعمارگر فرتوت مشغول بودند و به عنوان تدارکات‌چی سوژه تبلیغاتی برای متخصصان جنگ روانی دشمنان ایران و اسلام فعالیت می‌نمودند، شناسایی و دستگیر شده اند. »

وزارت اطلاعات همچنین سینماگران بازداشت شده را به فعالیت « زیر زمینی و غیر قانونی »، « دریافت وجوه کلان از مجاری پنهان » و همکاری با بی بی سی متهم کرده و از این شبکه تلویزیونی نیز به عنوان « ستاد ارتباطات پوششی و مرکز عملیات روانی سرویس اطلاعاتی انگلستان موسوم به بی‌.‌بی.‌سی » نامبرده است.

علاوه براین وزارت اطلاعات با وعده افزایش شمار بازداشت شدگان را داده و « تداوم تحقیقات و تحت تعقیب قرار داشتن تعدادی دیگر » که از آن ها به عنوان « مواجب ‌بگیران بی‌.‌بی‌.سی » نامبرد، به رسانه های داخل ایران هشدار داد که « از انتشار اخبار متفرقه و تایید نشده خودداری نمایند. »

محمدحسینی وزیر ارشاد اسلامی در دولت محمود احمدی نژاد نیز ابتدا روز دوشنبه ۲۸ شهریور گفت که « اقدامی که دراین‌باره انجام شده، از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور صورت گرفته و این افراد در پی اتهام همکاری با بی‌بی‌سی فارسی دستگیر شده‌اند. »

وزیر ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد البته اعلام کرد که از چگونگی و نوع همکاری سینماگران بازداشت شده با شبکه بی بی سی بی اطلاع است و تاکید کرد که « قرار شده وزارت اطلاعات جزییات را در اختیار ما قرار دهد چرا که ما نیز اطلاع دقیقی از موضوع نداریم و این وزارتخانه توضیح خواهد داد که نوع همکاری‌ها چه و چگونه بوده است» (روزنامه اعتماد، وزیر ارشاد درباره دستگیری تعدادی از مستندسازان :وزیر اطلاعات جزییات را در اختیار ما می‌گذارد، ،سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰)

محمدحسینی یک روز بعد در سه شنبه ۲۹ شهریور در اظهاراتی متفاوت که در روزنامه کیهان منتشر شد با این ادعا که « بی بی سی فارسی رسانه نیست صدای فتنه گران است » ادعا کرد که شبکه بی بی سی با انتشار اخبار اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ « فرماندهی اغتشاشات در جریان حوادث بعد از انتخابات » را بر عهده داشته و به همین دلیل سینماگران بازداشت شده نیز « برانداز » و « معاند » هستند. (روزنامه کیهان، وزیر ارشاد: بی بی سی فارسی رسانه نیست صدای فتنه گران است، ،چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۰)

وزیر ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد همچنین گفت که « نباید انتظار داشت برای کسی که با بیگانه و دشمن همکاری می کند، فرش قرمز پهن کنند. »

ابراز تاسف سازمان ها و نهادهای سینمایی ایران از بازداشت سینماگران

سازمان ها و نهادهای سینمایی ایران از هنگام آغاز بازداشت سینماگران ضمن انتقاد از این اقدامات سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و رسانه های وابسته به جناح حاکم، این بازداشت ها « تاسف آور » و « ناشی از سوء تفاهم » اعلام کرده اند.

شفیع آقامحمدیان، رییس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یک مرکز وابسته به وزارت ارشاد اسلامی روز دوشنبه ۲۸ شهریور درباره بازداشت شماری از سینماگران و مستندسازان گفت که « براساس پیگیری‌های ما این بازداشت‌ها ربطی به مسایل سینمایی و پخش آثار آن ها از شبکه‌های خارجی ندارد. » ( خبرگزاری ایلنا، اظهارات شفیع آقامحمدیان، رییس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی،دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۰)

او با اشاره به اینکه مقام های قضایی و اطلاعاتی « پاسخ دقیقی » درباره علت بازداشت سینماگران نداده اند، گفت که« از یک شنبه ۲۷ شهریور که ما و معاونت سینمایی در جریان این مساله قرار گرفتیم، موضوع را پیگیری کردیم و هرچند پاسخ دقیقی به ما داده نشد، اما آنچه که گفته شد این است که بازداشت مستندسازان به دلیل پخش فیلم‌های آنها از شبکه‌های خارجی یا فیلم‌هایی که آنها با همکاری مرکز ساختند و از شبکه‌های داخلی پخش شده است، نبوده بلکه دلایل دیگری داشته است. »رییس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی همچنین اعلام کرد که « ما از این موضوع ناراحت هستیم و بازداشت این مستندسازان را همچنان پیگیری می‌کنیم. »

فرهاد توحیدی از اعضای هیات مدیره خانه سینمای ایران نیز روز سه شنبه درباره بازداشت سینماگران گفت که « ما پیگیر کارشان هستیم و به نظرمان تنها یک سوءتفاهم بزرگ اتفاق افتاده است که در تماس با مراجع ذی‌صلاح امیدواریم هرچه زودتر این موضوع حل شود. تصورمان این است که اگر کارشناسان صاحب صلاحیت وارد پرونده شوند، سوءتفاهم برطرف می‌شود و حتما دوستان دستگیر شده توضیحات قانع‌کننده‌ای خواهند داشت. » (روزنامه شرق ، تائید بازداشت چند سینماگر، ۲۹ شهریور ۱۳۹۰)

این عضو هیات مدیره خانه سینما از مقام های جمهوری اسلامی خواسته تا « هرچه زودتر این مساله حل شود و همه کمک کنند تا خدشه‌ای به وجهه بین‌المللی ایران پیش نیاید و با تدبیر مقامات این مساله ابعاد دیگری نگیرد. » فرهاد توحیدی همچنین درباره اتهام « همکاری بی‌بی‌سی فارسی » که از سوی سازمان ها و رسانه های حکومتی به سینماگران بازداشت شده، گفت که « ما هم مثل بسیاری در جریان جزییات نیستیم و وقتی اتفاقی می‌افتد، آن را پیگیری می‌کنیم. »

او با اشاره به اینکه « یکی از دوستانی (کتایون شهابی ) که در مظان اتهام قرار دارد، یک دفتر پخش و فروش رسمی فیلم در عرصه جهانی و بین‌المللی دارد » گفت که این سینماگر بازداشت شده « با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران فعالیت می‌کند و طبق قوانین جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند و طبیعتا طی این سال‌ها کاملا با قوانین کشور آشنایی کامل دارد و باید به قوانین حساس باشد. » عضو هیات مدیره خانه سینما همچنین تاکید کرد که « این افراد با رعایت دقیق قوانین کار خود را انجام می‌دهند. »

هیات‌مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران که ناصر صفاریان یکی از سینماگران بازداشت شده چند ماه پیش به عنوان قائم مقام آن انتخاب شده بود، روز سه شنبه با انتشار بیانیه ای از بازداشت سینماگران و مستند سازان « اظهار تاسف و نگرانی » کرد.

در این بیانیه هیات مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران از « وارد آورن اتهامات » مختلف به سینماگران بازداشت شده پیش از تشکیل « دادگاه صالحه » و پیش از صدور هیچ گونه رایی از سوی دادگاه، به شدت انتقاد شده و آمده است « در پی دستگیری تعدادی از مستندسازان در روزهای اخیر، برخی از سایت‌ها و اشخاص با گمانه‌زنی‌های خود علت دستگیری را امنیتی وانمود کرده‌اند.با اظهار تاسف از چنین اظهارات غیرمسوولانه‌ای که جنبه اتهامی نسبت به مستندسازان را دارد و موجب تضییع حقوق آنان و تشدید نگرانی همکاران و جامعه سینمایی ایران می‌شود، خواستار آنیم تا هنگامی که موضوع اتهام توسط دادگاه صالحه بررسی و رای صادر نشده است، از تکرار چنین اظهاراتی خودداری شود. »

اعضای هیات‌مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران همچنین اعلام کرده اند که « برای هرگونه توضیحی نسبت به شغل مستندسازی که عدم آشنایی با آن به ویژه در مستندهای اجتماعی ممکن است زمینه‌ساز برخی سوءتفاهمات نسبت به همکاران‌مان شده باشد، آماده‌ایم. » (روزنامه شرق، اظهار تاسف و نگرانی هیات‌مدیره انجمن از دستگیری مستندسازان،، ۳۰ شهریور ۱۳۹۰)

تکرار سناریوهای امنیتی علیه سینماگران

به دنبال اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ تاکنون نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بارها به احضار،بازجویی و بازداشت سینماگران اقدام کرده اند. جعفر پناهی فیلمساز سرشناس ایرانی و خالفق آثاری چون «آفساید»،«طلای سرخ»،،«بادکنک سفید»،«آینه » و برنده چندین جایزه از جشنواره های کن،برلین و دیگر جشنواره های معتبر بین المللی،  روز ۸ مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه مهناز محمدی سینماگر و مستند ساز و چندتن از نزدیکانش در مراسم یادبود کشته شدگان پس از انتخابات در بهشت زهرای تهران حاضر شده بود بازداشت شدند. ماموران جعفر چناهی و مهناز محمدی را به بازداشتگاهی نامعلوم منتقل کرده و مدتی بعد آزاد کردند.

پس از حضور جعفر پناهی در هیات داوران جشنواره مونترال کانادا و حضور هیات داوران این جشنواره با شال های سبز به نشانه همراهی با مردم معترض در ایران،و به دنبال بازگشت او به ایران، دوشنبه شب ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ ماموران با هجوم به منزل جعفر چناهی باردیگر این فیلمساز را به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانش که در خانه او در تهران مهمان بودند، بازداشت کردند.

اعضای خانواده و دوستان جعفر چناهی چند روز پس از بازداشت و در چند مرحله آزاد شدند اما بازداشت این فیلمساز تا اوایل خرداد ۸۹ دامه یافت.جعفر چناهی در خرداد ۸۹ با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

مقام های قضایی این فیلمساز را متهم کردند که در تدارک ساخت فیلمی درباره حوادث پس از انتخابات بوده، و مدتی بعد جعفر پناهی در آذر ۱۳۸۹ از سوی دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۶ سال حبس تعزیری و به عنوان تتمیم مجازات به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم کرد.

رامین پرچمی بازریگر سینما،تلویزیون و کارگردان تئاتر در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در تهران بازداشت شد.اتهام او از سوی مقام های قضایی شرکت در راهپیمایی اعتراض آمیز ۲۵ بهمن اعلام شده است.این بازیگر سینما تاکنون زندانی است و از سوی شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب به یک سال زندان محکوم شده است.

مهناز محمدی مستندساز برای دومین بار در ۵ تیر ۱۳۹۰ در تهران بازداشت شد و یک ماه بعد با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

پگاه آهنگرانی بازیگر سینما و فرزند منیژه حکمت و جمشید آهنگرانی دو کارگردان سینمای ایران در تیر ماه ۱۳۹ بازداشت شد.این بازیگر سینما نیز در ۵ مرداد ماه از زندان اوین تهران آزاد شد.

در ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۰ اعلام شد که مرضیه وفا مهرکارگردان و بازیگر و همچنین همسر ناصر تقوایی کارگردان سرشناس سینمای ایران از اوایل تیرماه در بازداشت به سر می برد اما خانواده وی ترجیح داده اند در این زمینه سکوت کنند. (وب سایت کلمه، مرضیه وفا مهر بازیگر سینما بیش از دوهفته در بازداشت است،۲۷ تیر ۱۳۹۰)

ناصر تقوایی کارگردان سینما و همسر مرضیه وفامهر در ۱۲ مرداد ماه به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که « علیرغم سخنان هفته گذشته دادستان کل کشورمرضیه وفا مهر، بازیگر سینما و همسرش که بیش از یکماه است که به اتهام بازی در فیلم ” تهران من، حراج” در زندان قرچک ورامین به سر می برد آزاد نشده » و « وساطت برخی از چهره های صاحبت نام و صحبت آنها با قاضی دادگاه نیز تاثیری در روشن شدن وضع همسرش نداشته است. »

ناصر تقوایی همچنین « از سازمان ملل درخواست کرد که گزارشگر ویژه خود را زودتر به ایران بفرستد تا وضعیت زندانیان را از نزدیک ببیند و به نوعی از آن ها دفاع کند. »

او همچنین با اشاره به رفتار مقام های قضایی گفت که « مدعی شده اند که آزاد نشدن مرضیه به علت مصاحبه های من با رادیو و تلویزیون های خارجی بوده است. اما من مصاحبه هایم را ۱۶ روز پس از تصمیم ایشان شروع کردم. خیلی از مطبوعاتی ها می دانستند که همسرم بازداشت شده است اما به احترام من که می گفتم صلاح نمی دانم فعلا منتشر شود خبر را پخش نکردند. من زمانی گفتگو کردم که قاضی حاجی محمدی بازداشت موقت همسرم را دوباره تمدید کرد. یعنی من هر چقدر صبر کردم دیدم او شدت عملش بیشتر می شود. » (کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، ناصرتقوایی: از گزارشگرویژه سازمان ملل می خواهم تا با زندانیان دیدار کند، ،۱۲ مرداد ۱۳۹۰)

مرضیه وفامهر تا زمان نوشتن این گزارش در زندان به سر می برد.

در ۱۴ شهریور ۱۳۹۰« مجتبی میرتهماسب،کارگردان ، که برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی پیرامون آخرین ساخته سینمایی خود و دیگر فیلمساز ایرانی جعفر پناهی، راهی پاریس بود، توسط ماموران امنیتی مستقر در فرودگاه بطور موقت بازداشت و حکم ممنوع الخروج بودن به وی ابلاغ شده است. » ماموران همچنین پس از بازرسی وسایل سفر وی، پاسپورت، کامپیوتر، دوربین فیلمبرداری و عکاسی او را ضبط کردند. (بازداشت موقت مجتبی میرتهماسب،۱۶ شهریور ۱۳۹۰)

فیلم «این فیلم نیست» ساخته مشترک جعفر پناهی و مجتبی میرتهماسب تا کنون برای نمایش در ۵۰ فستیوال معتبر جهانی پذیرش شده و قرار بود این کارگردان سینما فستیوالهای تورنتو و نیویورک شرکت کرده و پس از آن در تاریخ ۱۹ سپتامبر در مراسم افتتاحیه فیلم در پاریس به دعوت پخش کننده فیلم و سینماتک پاریس شرکت کند اما او پس از ممنوع الاخروج شدن، یک شنبه ۲۷ شهریور ماه در تهران بازداشت شد و اکنون یکی از ۵ سینماگری بازداشت شده در هفته اخیر است.

ناصر صفاریان دیگر سینماگر بازداشت شده خالق آثاری چون مستندهای سه گانه سرد سبز، اوج موج و جام جان درباره فروغ فرخزاده است. وقت خوب مصائب درباره زندگی احمدرضا احمدی شاعر، آواز آفتاب مروری بر ادبیات داستانی ایران،و اتو استاپ از دیگر آثار این فیلمساز هستند.(درباره ناصر صفاریان)

هادی آفریده دیگر مستند ساز بازداشت شده نیز خالق آثاری است چون «نقل گردآفرید؛درباره تنها زن نقال شاهنامه»، « کودک رنگ پریده»،« مراسم صبحگاهی»،« درخت فراموش شده» از دیگر آثار این فیلمساز بازداشت شده است.

سیف الله صمدیان دبیرهشتیمن جشنواره «تصویر سال» درباره وی می گوید:  «هادی آفریده یکی امیدهای سینمای سالم ایران است و کسی است که در چند سال اخیر هر فیلمی ساخته قبل از اینکه برای اثر مانورهای حساب شده بدهد و جنجالی داشته باشد یک حسی در فیلم‌های او است که معمولا در کارهای نسل جدید کمتر دیده می‌شود. تمام فیلم های هادی آفریده دارای حس و دلی است که انسان را بسیار به موضوع نزدیک می‌کند » (خبرگزاری ایسنا)

محسن شهرنازدار دیگر مستندساز بازداشت شده نیز علاوه مستندسازی از پژوهشگران موسیقی است و از اواخر دهه هفتاد تا زمانی که دو سال پیش از سوی مقام های منصوب دولت احمدی نژاد از روزنامه ایران،ارگان مطبوعاتی دولت،اخراج شد به روزنامه نگاری در این روزنامه مشغول بود.

کتایون شهابی دیگر فیلمسلز بازداشت شده نیز فعالیت سینمایی اش را از سال ۱۳۶۶ به عنوان منشی صحنه در فیلم « ماهی » کامبوزیا پروتوی آغاز کرد و در سال های اخیر علاوه بر فیلمسازی مدیریت شرکت بین المللی پخش فیلم « شهرزاد مدیا » در ایران را بر عهده داشته است، که یکی از فعال ترین و شناخته شدن ترین شرکت های خصوصی پخش فیلم ایرانی در مجامع بین المللی به شما می آید. (مصاحبه کتایون شهابی در جریان جشنواره فیلم کن،سال ۲۰۱۱)

آنچه اکنون و در موج جدید بازداشت سینماگران که حاصل همکاری سازمان صدا و سیما و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است نزدیک به یک دهه پیش نیز به شکلی مشابه علیه شمار قابل توجهی از منقدان و نویسندگان سینمایی ایران رویداد.

سیامک پورزند مسئول مجتمع فرهنگی هنری تهران،روزنامه نگاران پرسابقه واز نویسندگان سینمایی در ایران آبان ماه سال ۱۳۸۰ هنگام ترک منزل خواهرش از سوی نیروهای امنیتی که بعدها به عنوان « اطلاعات موازی » شهرت پیدا کردند، ربوده و در بازداشگاهی مخفی ماه ها زندانی شده و مورد شکنجه قرار گرفت.

۸ ماه پس از بازداشت و آزار سیامک پورزند که در آن هنگام ۷۰ سال داشت در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۱ از سوی دادگاه انقلاب به اتهام « اقدام علیه امنیت » و « ارتباط با ضد انقلاب در خارج از کشور» به ۱۱ سال زندان محکوم شد.

دستگاه ها اطلاعات موازی همچنین این روزنامه نگار ۷۰ ساله را پس از ماه ها شکنجه در بازداشتگا هی مخفی به اعترافات اجباری واداشته و پس از مرخصی چند ماه ها باردیگر او را بازداشت و زندانی کردند.

بازداشت سیامک پورزند که همسر مهرانگیز کار وکیل و حقوقدان سرشناس ایرانی است درست پس از پرونده سازی علیه همسرش و شماری از اصلاح طلبان شرکت کننده در کنفرانس برلین صورت گرفت.این پرونده سازی که با پخش فیلمی مونتاژ شده از سخنرانی فعالان مدنی و فرهنگی ایران در برلین از سوی سازمان صدا و سیما و در تلویزیونی رسمی جمهوری اسلامی آغاز شد به بازداشت شماری از شرکت کنندگان در کنفرانس برلین منجر شد و از جمله اکبر گنجی روزنامه نگار سرشناس ایرانی ۶ سال زندانی شد.

مقام های قضائی و امنیتی جمهوری اسلامی حتی پس از آزادی سیامک پورزند به رغم بیماری این روزنامه نگار اجازه خروج از ایران و پیوستن او به همسر و فرزندانش را نداده و حتی ماموران امنیتی او را در آستانه هشتاد سالگی مورد آزارهای روانی قرار دادند تا آنجا که در اول اردیبهشت سال ۱۳۹۰ « لی‌لی پورزند، دختر سیامک پورزند، اعلام کرد که پدرش روز جمعه در اعتراض به وضعیت خود، به زندگی‌اش پایان داده است. »

او گفت که « پدرش خود را از طبقه ششم ساختمان محل سکونت خود در تهران به پائین پرت کرده و «در کمال قدرت و اراده» به زندگی خود پایان داده است، و « این مرگ، مرگی بود اعتراضی و در کمال قدرت و اراده؛ ایشان تصمیم گرفت به این زندگی پایان بدهد و از طبقه ششم بالکن منزل کوچک مسکونی خودش دیروز ساعت دو بعد از ظهر، نهم اردیبهشت، خودش را به پائین پرت کرد. » (رادیوفردا)

بازداشت سیامک پورزند در سال ۱۳۸۰ اما آغاز موجی از بازداشت نویسندگان سینمایی بود که در جریان آن کامبیز کاهه، سینا مطلبی، امیر عزتی،محمدعبدی، یاسمن صوفی،سپیده ابرآویز،بهزاد خورشیدی و شماری دیگر از نویسندگان مدیران نشریات سینمایی بازداشت شدند، و ماهنامه « گزارش فیلم »، هفته نامه « جهان سینما » و برخی دیگر از نشریات سینمایی توقیف شدند.

بازداشت برخی از نویسندگان سینمایی چون امیر عزتی تا ۱۲۰ روز تداوم یافت، و اغلب این نویسندگان و منتقدان مطبوعاتی هرگز اجازه ادامه کار پیدا نکرده یا مجبور به خرج از ایران شدند.علاوه براین شمارقابل توجهی از نویسندگان سینمایی و سینماگران از سوی « اطلاعات موازی » که تحت نظر نهادهای زیر نظر آیت الله خامنه ای فعالیت می کرد، و بخش قضایی آن نیز از سوی سعید مرتضی و همچنین جعفرصابری ظفرقندی اداره می شد، احضار و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند.

چند تن از این بازداشت شدگان از جمله سعید مستغاثی و پیام فضلی نژاد از سوی دستگاه اطلاعات موازی به عنوان « تواب » اجازه همکاری با صدا و سیما و برخی دیگر نهادهای امنیتی-قضایی چون دادستانی تهران را پیدا کردند، و در سال های اخیر در روزنامه کیهان تحت نظر حسین شریعتمداری نماینده آیت الله خامنه ای به فعالیت علیه فعالان فرهنگی و مدنی مشغولند.

 


 


ندای سبز آزادی: رضا علیجانی، روزنامه‌نگار، نویسنده، فعال سیاسی عضو شورای فعالان ملی مذهبی و سردبیر نشریه توقیف شده ایران فردا در هجدهمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، به ایراد سخنرانی پرداخت.

وی در گوشه ای از این سخنرانی با اشاره به شهادت هدی صابر میگوید: «هم بندیان زندانی هدی صابر در شهادت نامه ای با شصت و پنج امضا شجاعانه شهادت میدهند که هدی صابر علیرغم دروغگویی زندان بان ها که اعتصاب غذای اورا تکذیب میکردند در اعتصاب غذا بود و نه تنها با عدم رسیدگی پزشکی بلکه با ضرب و شتم در بهداری زندان مواجه شد و به قتل رسید»

متن مکتوب این سخنرانی که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:

سلام خانم ها و آقایان
من از کشوری می آیم با تاریخی کهن و تمدنی بزرگ که روزی الهام بخش فرهنگ و تمدن برای سراسر جهان بوده است
من از کشوری می آیم که انقلابی به نام خدا در آن صورت گرفت که میخواست مرکز صلح و معنویت و انسانیت و اخلاق برای جهان باشد. اما جلاد وارث شهید شد و قصاب جای شبان را گرفت
امروز از آن انقلاب بزرگ ضد استبداد و شکنجه و دروغ و فریب چیزی جز استبداد و شکنجه و تجاوز و فرد پرستی و ریا و فریب باقی نمانده است
من که خود در اوان جوانی در رژیم گذشته بازداشت شدم از آن پس پنج بار دیگر در رژیم جدید دستگیر شدم. و هفت سال را در زندانهای مختلف گذراندم . پس از آزادی از زندان به کا ر روزنامه نگاری و پژوهش و نویسندگی مشغول شدم و در سال 2001 از سوی سازمان  روزنامه نگاران بدون مرز به عنوان روزنامه نگار سال برگزیده شدم
من یکی از بازماندگان اعدام و قتل عام بیش از چهارهزار زندانی سیاسی در تابستان فاجعه بار 1988هستم که به طوراتفاقی و  معجزه آسایی از اعدام نجات پیدا کردم.
من حاضرم در هر دادگاه صالحه بین الملی علیه این جنایت علیه بشریت شهادت بدهم که این قتل عام هیچ ارتباطی با فعالیت های مجاهدین خلق در آن هنگام نداشت و دلایل و مستنداتم را به عنوان یک شاهد زنده در این باره مطرح کنم که این تصفیه خونین از ماه ها قبل طراحی شده بود و از زندانیان مجاهدین هم هیچ سئوالی در این باره نپرسیدند و از مارکسیستها  که هیچ ارتباطی با مجاهدین نداشتند نیز فقط در باره نماز خواندن و نخواندن سئوال پرسیدند تا آنها را به جرم ارتداد اعدام کنند. از دوستان هم فکر من که هیچ ارتباطی نه با مجاهدین و نه با مارکسیستها نداشتیم نیز دو نفر را به نامهای هوشنگ عنبرشاهی در تبریز و صادق عزیزی در قم اعدام کردند
اما داستان پر اشک و آه نقض حقوق بشر در استبداد دینی حاکم بر سرزمین من همچنان و همچون گذشته با  قتلهای زنجیره ای نویسندگان و فعالان سیاسی و دگر اندیشان دینی و غیره ونیز ترورهای بسیاری از ایرانیان معترض در خارج از کشورادامه پیدا کرد که همگان با آن آشنا هستند و اسناد مختلفش توسط قربانیان این فجایع و خانواده هایشان و هم فکرانشان در جهان منتشر شده است
اما این روند سیاه در دو ساله اخیر بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009سرعت و شدت بیشتری یافته است. ودهها نفر در خیابانهای ایران کشته شدند و صدها نفر از فعالان سیاسی که بخشی از آنهارا مسئولان  سابق همین حکومت تشکیل میدهند و دیگر فعالان سیاسی و مدنی و مردم عادی معترض در جنبش سبز اعتراضی به نتایج انتخابات پر تخلف و تقلب در زندان های مختلف ایران به سر میبرند
داستان شکنجه و تجاوز و قتل زندانیان در زندان های مختلف و تیراندازی به مردم معترض اینک با اسناد و مدارک  مختلف در اختیار افکار عمومی جهان است
جهانیان اینک از مرگ ندا تا هاله و سهراب تا هدی از جزئیات این  سرکوب خونین  مطلع اند
دو نفر از نزدیکترین دوستان و عزیران من در سال جاری کشته شدند. هاله سحابی فرزند یکی از محبوب ترین شخصیت های سیاسی منتقد حکومت یعنی عزت الله سحابی که در مراسم تشییع جنازه پدرش بخاطر حمله ماموران برای ربودن جنازه پدر ش کشته شدو هدی صابر دوست مبارزم . اوپس از اعتراض به این فاجعه و در اعتصاب غذایی که منجر به بدحالی اش شد  در بهداری زندان بجای رسیدگی پزشکی به او، وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و دیر رساندن اش به بیمارستانی دربیرون زندان باعث شد  سربلند بر آستان مرگ بوسه زند
خانم ها و آقایان عزیز
اخبار و اسناد زندانی بودن دهها معلم و دانشجو و وکیل و فعال سیاسی و مدنی و عقیدتی  و فعالین حقوق زنان واقوام و محیط زیست و غیره اینک در اختیار افکار عمومی جهان است
بنا براین اجازه دهید در اینجا به مواردی از نقض حقوق بشر اشاره کنم که کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است
یکی از زشت ترین و غیر انسانی ترین فشارها و نقص حقوق بشر توسط دستگاه امنیتی نیروهای نظامی حاکم بر ایران که اخیرا شدت بیشتری یافته است فشار به بازداشت شدگان کمتر شناخته شده برای خبرچینی برای آنهاست. اخیرا یک دانشجوی جوان 22 ساله تازه آزاد شده  به همین خاطر و از آنجاکه نه میخواست به ز ندان و بازجویی که خاطرات بسیار بدی از آن داشت  برگردد و نه میخواست به جاسوس و خبرچین حکومت سرکوبگر تبدیل شود خودکشی کرد . دو نفر دیگر از کسانی که تحت فشار بازجوهای بی رحم برای یازندان رفتن و یا همکاری با آنها قرار داشتند مجبور شدند از کشور فرار کنند . من اسناد این موارد را در اختیار جناب احمد شهید نماینده ویژه سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران قرار داده ام
همچنین حاکمیت نظامی – امنیتی حاکم بر ایران برای آزادی زندانیانی که به طور غیر قانونی بازداشت میکند وثیقه های سنگینی در یافت میکند تا بدینوسیله زندانی آزاد شده را به گروگان خود تبدیل کند وموارد متعددی وجود دارد که پس از گذشتن سالهای طولانی از این مسئله ( مانند پرونده معروف به پرونده ملی – مذهبیها که متعلق به بیش از ده سال پیش است )که طبق قوانین خود ایران حکم صادره مشمول مرورزمان شده ، از آزاد کردن سندهایی که به گروگان گرفته شده خودداری میکند و در مورد من و دو دوست دیگرم آقای تقی رحمانی که با 15 سال زندان یکی از پرسابقه ترین زندانیان سیاسی در ایران است و نیز دوست شهیدم هدی صابر ؛ حتی پس از اینکه با تحمل بیست و چهار ماه زندان تنها هشت ماه حکم گرفتیم یعنی سه برابر حکم صادره تحمل زندان کرده ایم ، اما باز مسئولان قضایی از آزاد کردن وثیقه های گروگان گرفته شده با زورگویی تمام خودداری میکنند
خانمها وآقایان محترم
امروزه در ایران هیچ فضایی برای فعالیت احزاب شناخته شده و سابقه دار ونهادهای صنفی و فعالان مدنی و قومی و حقوق بشری وجود ندارد
ومتاسفانه حتی ان جی او هایی که قبلا مجوز رسمی هم گرفته اند اینک باید دوباره برای تمدید مجوزشان به دولت مراجعه کنند و دولت با تمدید مجوز اکثر آنها مخالفت میکند مگر از وابستگان حکومت باشند
حضار محترم
فهرست زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران آنچنان بلند و طولانی است که نمیتوانم اسامی تک تک آنهارا بیان کنم. و از این کار صرفنظر میکنم. اما تنها از دو رهبر جنبش سبز که خود قبلا نخست وزیر و رئیس مجلس همین نظام بوده اند یاد می کنم که با همسرانشان بنا به اعتراف دادستان کشور به طور غیر قانونی در خانه هایشان زندانی شده اند یعنی آقایان موسوی و کروبی و خانم ها رهنورد و کروبی که شجاعانه همه گونه فشار را تحمل کرده اند اما بر سر عقایدشان ایستاده اند
دوستان عزیز
حاکمان ایران همان گونه که سالها در مورد مسائل هسته ای به جهانیان دروغ گفته اند و فریب کاری کرده اند در مورد نقض گسترده و مکرر حقوق بشر در ایران نیز همواره به جهانیان دروغ میگویند وسعی در فریب کاری دارند. آنها خبرها و اسناد دروغ پخش میکنند. به عنوان نمونه وقتی هاله سحابی در تشییع جنازه پدرش کشته شد و خانواده وی میخواستند در این باره شکایت کند به آنها گفته شد اگر شکایت کنید پیکر هاله سحابی را کالبد شکافی خواهیم کرد و خودمان دفن میکنیم و دیگر به شما نخواهیم داد مگر از شکایت صرف نظرکنید . آنها هم تحت فشار شدید مسئولان امنیتی مجبور شدند شکایت نکنند و بنویسند که مادرمان بخاطر سکته مرده است. اما ردپای فریب از آنجا آشکار میشود که متن نوشته هر دو دختر نو جوان و دوقلوی این شهید عینا وبا جملاتی که تک تک کلماتش شبیه به هم است  نوشته شده و این به این خاطر بوده است که مسئول امنیتی یک متن را به هردوی انها دیکته کرده و آنها تحت فشار او نوشته اند. حالا حکومت فریب وریا  امثال این نوشته هارا منتشر میکند و میگوید ببینید که فرزندان هاله سحابی خودشان گفته اند که مادر ما سکته کرده و شکایتی نداریم
همان گونه که در مورد شهید صانع ژاله که در تظاهرات اعتراضی با تیراندازی ماموران دولتی کشته شده بود با فریب و  ریا اعلام کردند او عضو بسیج از نیروهای وابسته به سپاه پاسداران بوده است. اما یکی از دوستان هم دانشگاهی او اعلام کرد که وی عضو انجمن دانشجویان معترض بوده است و عکس دیدارشان با آیت الله منتظری( مرجع مذهبی منتقد دولت که سالها در خانه اش در حبس بود و سربلند مرد و با تشیع جنازه گسترده مردم معترض مورد احترام و قدردانی قرار گرفت ) را منتشر کردو بعد در چند مصاحبه نیز به افشای این فریب پرداخت. این جوان فداکار که با تعقیب ماموران مواجه شد مجبور به فرار از کشور شد و اینک در خارج ار مرزهای کشور به سر می برد.
اینک اما من خوشحالم. سالهاوشاید دهه ها بود که در زندان های ایران تعداد زیادی شکنجه و اعدام میشدند اما گاه  ماهها طول میکشید تا خبری از این فجایع در جهان ودر افکار عمومی بین الملی مطرح شود. اما اینک به خاطر هم رشد تکنولوژی ارتباطی و هم  رشد آگاهی در میان لایه های مختلف جامعه ایران و از جمله بخش مهمی از مسئولان سابق و طرفداران قبلی حکومت در میان  اقشار مختلف مردم ؛ خبر هر نقض حقوق بشر ساعتی و گاه دقایقی بعد از اتفاق در سطح جهان منتشر میشودو همگان از آن مطلع میگردند
وباز خوشحالم که دیگر دروغ و فریب هایی نه تنها دراین حد بزرگ که کشتار زندانیان در تابستان خونین  1988 بلکه حتی مرگ دختر جوان مهربانی چون ندا آقا سلطان و شهید دزدی در مورد یک نفر یعنی صانع ژاله نیز بلافاصله افشا میشود وراه دروغ و فریب افکار عمومی را می بندد  یا هم بندیان زندانی هدی صابر در شهادت نامه ای با شصت و پنج امضا شجاعانه شهادت میدهند که هدی صابر علیرغم دروغگویی زندان بان ها که اعتصاب غذای اورا تکذیب میکردند در اعتصاب غذا بود و نه تنها با عدم رسیدگی پزشکی بلکه با ضرب و شتم در بهداری زندان مواجه شد و به قتل رسید
باید به شهامت این زندانیان و به حساسیت افکار عمومی داخلی و بین المللی درود بفرستیم که نمیگذارند حقیقت پایمال شود
در پایان از نماینده ویژه بررسی نقض حقوق بشر د ر ایران یعنی آقای احمد شهید خواهش میکنم که دقت کنند و هر ادعای دروغ و فریب حاکمان فریبکار را با طرفداران حقوق بشر در ایران چک کنند
آقای احمد شهید
نام شهید  یعنی شاهد و گواه حقیقت
آقای احمد شهید مطمئن باشید ما جز حقیقت به شما نمیگوییم و توقعی جز گفتن حقیقت نداریم. پرونده نقض حقوق بشر توسط حکومت نظامی – امنیتی ایران سنگین تر و سیاه تر از آن است که نیاز به دروغ و اغراق داشته باشد.  پرونده حکومتی که سی سال است انقلاب ایران و شعارهاو وعده هایش را برای آزادی و استقلال ورشد و توسعه و گسترش معنویت و مذهب و اخلاق به انحراف برده و در دو سال  اخیر نیز آرای مردم را با تقلب و تخلف به سرقت برده و با دروغ و سرکوب خشنی متکی به پول نفت ( که سرمایه مشترک همه مردم ایران است ) میخواهد صدای اعتراض مردم بیگناه را خفه کند و درآمدهای نفتی (شش ساله اخیر  که بیشتر از همه طول اکتشاف نفت در ایران است ) را بجای صرف در راه آبادانی و رفاه و آسایش مردم فقیر این سرزمین در خراسان و آذربایجان و کردستان و لرستان و خوزستان و بلوچستان و سمنان و گیلان و مازندران و جای جای این سرزمین وسیع  ؛ صرف سرکوب برای حفظ حکومت سیاه خود می کند ویا به کمک دیگر دیکتاتورهای ضدمردمی در منطقه همچون سوریه میرود
در پایان برای سرزمین خود و برای همه هم نوعان مان  در سوریه و یمن و بحرین و عربستان و هر جایی که دروغ و فریب و سرکوب و انحصار طلبی و نقض حقوق بشر حاکم است آرزوی  حاکمیت یک دموکراسی واقعی و  آزادی و عدالت و احترام به کرامت انسان اعم از زن  مرد و کودک و بزرگ و صاحبان همه عقاید و سبکهای زندگی با هر زبان و مسلک و عقیده ای دارم
پیروزو سربلند باشید
هرکجا مشتی گره شد مشت من
زخمی هر تازیانه پشت من
هرکجا فریاد آزادی من ام
من در این فریادها دم میزنم
رضا علیجانی
19سپتامبر2011


 


یک سال پس از آنکه رهبری نظام در دیدار نمایندگان مجلس موضوع “نظارت نمایندگان بر عملکرد یکدیگر” را مطرح کرد و خواست علاوه بر شورای نگهبان،خود نمایندگان نیز در غربال منتقدان نقش داشته باشند، و با وجود آنکه این طرح سال گذشته و پس از اعتراض علنی علی مطهری، رای لازم را برای بررسی با یک فوریت به دست نیاورد، کلیات این طرح و برخی مواد آن دیروز در مجلس تصویب شد و در روزهای آینده نیز بررسی مواد دیگر آن در دستور کار مجلس قرار دارد.

به نوشته خبرگزاری های داخلی، تصویب بندهای این طرح ۱۴ ماده ای با بحث ها و اعتراضات فراوان نمایندگان همراه بوده است.

به نوشته خبرآنلاین، موارد مجازات نمایندگان متخلف که پیش از این موارد تخلف آنها با عناوین “مالی،اخلاقی و مغایر امنیت داخلی” تصویب شده بود، مورد بررسی قرار گرفت اما رای گیری درباره امکان لغو اعتبار نامه نمایندگان متخلف، پس از اعتراضات برخی نمایندگان به جلسه سه شنبه موکول شد.

بر اساس این گزارش، در ماده چهار این طرح هیات نظارت مختار شده تا “با توجه به اهمیت تخلفات و شرایط و موقعیت ارتکاب آنها نسبت به اعمال مجازات انتظامی در مورد نمایندگان اتخاذ تصمیم ‌کند”. لغو اعتبارنامه نمایندگان بیشترین بحث را در این ماده برانگیخت.از جمله مصطفی کواکبیان در اعتراض به آن گفت: “نماینده برای مدت چهار سال انتخاب می​شود و نباید این اصل قانون اساسی را زیر سئوال برد. تا کنون خیلی​ها بیرون از مجلس در پی آن بودند که برخی نمایندگان را برای کنترل انجام وظایف نظارتی شان حذف کنند. چرا ما باید به این کار آنها دامن بزنیم. این بند دست مایه تسویه حساب​های جناحی می شود.”

در پاسخ به اعتراض کواکبیان، موسی​ قربانی سخنگوی کمیسیون بررسی کننده طرح نظارت بر نمایندگان و یکی از چهره های راستگرای افراطی اظهار کرد: “ممکن است در خلال دوره نمایندگی دریابیم که مدرک تحصیلی یا کارت پایان خدمت نماینده​ای جعلی است! این در حالی است که شورای نگهبان متوجه این مساله نشده و یا اینکه موقع تصویب اعتبارنامه در ابتدای مجلس نمایندگان آن را در نیافته باشند. پس از اینکه این تخلف مسجل شد، دیگر آن نماینده شرط لازم برای نمایندگی مردم را ندارد و باید عزل شود.در مواردی که شرایط نمایندگی از دست برود، مجلس رای به لغو اعتبار نامه می دهد. مثلا وقتی که دادگاهی نماینده​ای را محکوم کرده باشد و حکمی علیه وی صادر شده باشد”.

به نوشته خبر آنلاین،پس از این بحث ها،برای کلیت این بند رای گیری نشد وموضوع به جلسه روز سه شنبه موکول شد.
گفتنی است بر اساس بندهای دیگری از این طرح حتی امکان برخورد قضایی با نمایندگان، که بر خلاف اصل ۶۷ قانون اساسی است، هم گنجانده شده است.

طرح مذکور که به دلیل پیوند خوردن اش با نام آیت الله خامنه ای، معترضان را در تنگنا قرار داده، روز گذشته با واکنش هایی در بین رسانه های منتقد داخلی مواجه شد.

آینده نیوز در مطلبی با عنوان “طرح نظارت بر نمایندگان یا ستاره دار کردن نمایندگان؟” در باره این طرح چنین نوشت: “نحوه نظارت نمایندگان بر خود محل مناقشه است. این طرح که در ۱۴ ماده تدوین شده است، نمایندگان مجلس را تحت نظارت خود مجلس نیز قرار می دهد. به این ترتیب نظارت استصوابی بر نمایندگان مجلس تا پایان دوران نمایندگی آنان ادامه خواهد داشت که باز هم باید گفت فواید یا معایب این طرح، کاملاً منوط به نحوه اجرای آن است. جریمه هایی که برای نمایندگان در صورت ارتکاب اعمالی که در این طرح از آن با عنوان «اعمال خلاف شأن نمایندگی» یاد می شود، از توبیخ کتبی بدون درج در پرونده آغاز می شود تا اخراج از قوه ی مقننه. در دانشگاه ها نیز تقریباً چنین پدیده ای وجود دارد؛ با این تفاوت که از تذکر کتبی بدون درج در پرونده شروع می شود و تا اخراج از دانشگاه قابل تغییر است”.

آینده نیوز افزود: “برخی نمایندگان معتقدند این طرح با محتویات فعلی، دست و پای نمایندگان را می بندد. برخی اگرچه وجود چنین قانونی را مفید می دانند، ولی معتقدند این مساله حریت و آزادگی نمایندگان را تحت تاثیر قرار داده و کاهش می دهد.چرا که نمایندگان بر اساس قانون اساسی در اعلام نظرات خود آزادند. با وجود چنین بندی اگر نماینده ای درباره حوادثی چون کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان بخواهد حرفی بزند، آیا متهم به حرکت خلاف امنیت ملی کشور نخواهد شد؟ نمایندگانی هم چون علی مطهری و کواکبیان معتقدند این طرح با اصول ۸۴ و ۸۸ قانون اساسی به جد مغایرت دارد”.

سایت “فرارو” نیز به نقل از نعمت احمدی، حقوقدان درباره این طرح نوشته است: “در طرح‌های این چنینی نمی‌توان امیدی به خیر در آن داشت. معمولا قبل از برگزاری هر دوره‌ای از انتخابات‌ها، مجلس طرح و لایحه جدیدی را در دستور کار قرار می‌دهد تا با ایجاد محدودیت‌های بیشتر، دایره کاندیدا‌ها را تنگ ترکند که نمونه بارز آن را چندی پیش با تصویب قانونی که تنها افراد دارای مدرک فوق لیسانس امکان کاندیداتوری دارند شاهد بودیم. ما از مشروطه به کجا رسیده‌ایم؟ در آن مجلس آنقدر دریا دل بودند که شرط نماینده شدن را تنها سواد خواندن و نوشتن، اشراف داشتن با مسائل مردم، محوبیت و شناخت عمومی قرار دادند و اکنون با تصویب قوانین متعدد سعی می‌شود دایره انتخاب را تنگ تر کنند”.

او افزوده است: “بر اساس طرح نظارت بر نمایندگان، اگر فردی توانست از تمام فیلترهای موجود هیات‌های اجرایی، نظارت استصوابی شورای نگهبان و… گذر کند، صلاحیت لازم را برای شرکت در انتخابات کسب نماید، نظر مردم را هم برای در اختیار گرفتن کرسی نمایندگی جلب کند و وارد مجلس شود و اعتبارنامه‌اش هم مورد تصویب قرار بگیرد، باید در طول چهار سال دست و پا بسته زیر ذره بین نظارت هفت نفر در مجلس قرار گیرد تا مبادا دست از پا خطا کند. چطور انتظار داریم با طرح نظارت بر نمایندگان، نماینده‌هایی که نگران برخوردهای سلیقه‌ای و سیاسی هستند به وظایف خود عمل کنند و مجلس را همچنان در راس امور نگاه دارند”.
نقل از: روز آنلاین


 


دبیر کل خانه کارگر ایران معتقد است در حال حاضر که سال‌ها از دوران دفاع مقدس گذشته است به دلیل منفعت طلبی برخی مسئولان و اداره کنندگان کشور، از آرمان‌های شهدا که یکی از آن‌ها رسیدگی به نیازمندان و ایجاد شرایط برابر در جامعه بود، دور شده‌ایم.

علیرضا محجوب نماینده مردم تهران در گفت‌و‌گو با ایلنا، با اشاره به فرارسیدن هفته دفاع مقدس، اظهار داشت: آن چیزی که امروز بعد از گذشت سال‌ها از دوران دفاع مقدس می‌توانیم بگوییم این است که از آن روز‌ها فاصله پیدا کرده‌ایم که باید این فاصله را کم کنیم.

رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی اصلی‌ترین آرمان شهدا، را شهادت در راه حق و حقیقت دانست و گفت: شهداء برای رسیدن به شهادت از تمام هستی خود گذشتند و این به دلیل آموزه‌هایی است که از واقعه کربلاء و زندگی امام حسین (ع) گرفته بودند.

وی با بیان اینکه یکی از آرمان‌های بلند شهداء احیای برابری و عدالت در جامعه بود، گفت: منفعت طلبی ما که جزو مسئولان و اداره کنندگان کشور هستیم، باعث شده که جامعه از آرمان شهدا که یکی از آن‌ها رسیدگی به نیازمندان و ایجاد شرایط برابر در جامعه بود فاصله بگیریم.

محجوب با بیان اینکه کسی ما را از آرمان شهدا بیرون نکرد و این خودمان بودیم که از آرمان شهداء دور شدیم، ‌ گفت: هر موقع ما که بخشی از مسئولان کشور هستیم، توانستیم از این خواسته‌های مادی ،دنیایی و امیال مادی دل بکنیم و قدری به مردم خود برسیم می‌توانیم فاصله خود با آرمان شهدا را کم کرده و به آن نزدیک شویم.

وی با بیان اینکه تنها سخن گفتن از آرمان شهدا کافی نیست،اظهار داشت: قطعا برای رسیدن به آرمان شهدا باید اهداف آن‌ها برای رفتن به سوی شهادت را مورد مطالعه قرار داده و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم.


 


بر اساس گزارش‌های رسیده به کلمه، ارتباط اینترنتی بسیاری از کاربران ساکن تهران و برخی شهرهای دیگر از صبح امروز با اختلال مواجه و در مواردی به طور کامل قطع شده است.

در حالی که برخی خبرگزاری‌ها ادعا می‌کنند این اختلالات مربوط به سرویس‌ اینترنت پرسرعت شرکت مخابرات است، اما گزارش‌های متعدد موجود نشان می‌دهد که سرویس ADSL بسیاری از کاربران و نیز خدمات وایمکس نیز در موارد متعددی با مشکل روبه‌رو بوده است.

به گزارش خبرنگار کلمه، این اختلالات از صبح امروز آغاز شده و بیشتر به شکل قطع و وصل مکرر اینترنت، و در مواردی به صورت قطع موقت کل ارتباط بوده است.

خبرگزاری مهر صبح امروز گزارش داده بود که قطعی اینترنت پرسرعت، مربوط به خدمات ADSL مخابرات استان تهران است. اما ساعتی بعد، یک مقام مسئول در شرکت ارتباطات زیرساخت به همین خبرگزاری گفت که علاوه بر تهران، در شهرهای شیراز، قم و اراک نیز اختلال در دسترسی به اینترنت وجود داشته است. وی علت بروز این مشکل را نقص در یکی از روترهای شرکت ارتباطات زیرساخت ذکر کرد.


 


دادستان تهران بیش از سه هفته است که به درخواستهای خانواده زندانیان سیاسی هیچ واکنشی نشان نمی دهد و نسبت به درخواستهای کتبی این خانواده ها همچون ملاقات حضوری و نامه های فوری برای انتقال زندانیان بیمار به بیمارستان، بی تفاوت است.

به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده زندانیان سیاسی می گویند بیش از سه هفته است که دادستان تهران به درخواستهای معمول خانواده زندانیان سیاسی توجهی نمی کند و در این مدت نامه های آنان را ندیده و امضا نکرده است. مراجعه خانواده زندانیان سیاسی به دادستانی نیز تاکنون نتیجه ای نداشته است و کارمندان دادستانی تهران تنها می گویند که دادستان هفته هاست برای درخواستهای زندانیان دستوری صادر نکرده است و اساسا پوشه نامه های خانواده های زندانیان را نمی بیند.

پس از انتصاب عباس جعفری دولت آبادی به دادستانی تهران از دو سال قبل، ملاقات حضوری زندانیان با خانواده هایشان با اجازه کتبی او صورت می گیرد. همچنین در صورت بیماری هر زندانی سیاسی، این دادستان تهران است که باید اجازه انتقال او به بیمارستان را صادر کند. اکنون تعدادی از زندانیان بیمار که از مدتها قبل برای درمانهای پزشکی خارج از زندان تقاضا داده بودند، با بی توجهی همراه با سکوت دادستان، روزهای سختی را می گذرانند و خانواده های آنان نیز به شدت نگران هستند.

منابع مطلع می گویند دادستان تهران بر اساس فهرستی که ماموران وزارت اطلاعات به او داده اند، جمعی از زندانیان سیاسی زندان های اوین و رجایی شهر را از سال گذشته تاکنون از حق ملاقات حضوری محروم کرده است. بر اساس این فهرست که به مثابه یک دستورالعمل توسط بازجویان وزارت اطلاعات به عالی ترین مقام دادستانی عمومی و انقلاب تهران ابلاغ شده، تعدادی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین و رجایی شهر نه تنها از حق ملاقات حضوری، که از حق مرخصی هم محروم شده اند و دادستان تنها در صورت رضایت ماموران وزارت اطلاعات می تواند به این زندانیان اجازه استفاده کوتاه مدت از مرخصی بدهد.

در ماههای گذشته، خانواده های زندانیان سیاسی با مراجعه به نهادهای مختلف قضایی از جمله دادستانی تهران، خواهان برخورداری از حقوق اولیه خود به عنوان خانواده های زندانیان شده اند. ملاقات حضوری و تماس تلفنی و حق مرخصی از جمله ی این حقوق است که نزدیک به یک سال است که اغلب زندانیان سیاسی اوین از آن محروم شده اند و اعتراض های مکرر خانواده ها به این روند نیز تاکنون به نتیجه نرسیده است.

در حالی دادستان تهران به دستور بازجوهای وزارت اطلاعات، زندانیان و خانواده ها را از حق ملاقات حضوری و تماس تلفنی محروم کرده است که آیین نامه سازمان زندانها، ملاقات حضوری، تماس تلفنی و مرخصی را از حقوق ابتدایی همه ی زندانی ها برشمرده است.

خانواده های زندانیان سیاسی می گویند برای کسب اجازه از دادستان تهران به منظور ملاقات حضوری با زندانی های خود، و یا دریافت مرخصی های درمانی، مجبورند بارها و بارها به دفتر دادستان تهران در میدان ۱۵ خرداد تهران مراجعه کنند، ولی حالا ظاهرا این مراجعه ها هم قرار نیست اثری داشته باشد؛ چرا که جعفری دولت آبادی هیچ پاسخی به خواسته های زندانیان و خانواده هایشان نمی دهد. درخواست آنها از سایر مسوولان قضایی برای رسیدگی به این وضعیت نیز تاکنون بی اثر مانده است.


 


همراهان گرانقدر و سبز!

نزدیک به دو سال از آغاز به کار پایگاه اطلاع رسانی "ندای سبز آزادی" می‌گذرد و در این مدت تلاش کرده‌ایم با وجود همه کمبود ها و نداشته‌ها، دریچه کوچکی باشیم برای اطلاع رسانی صادقانه از وضعیتی که در کشورمان حاکم است..

همواره تلاش کردیم علاوه بر اطلاع رسانی صادقانه، نگاهی متفاوت و جامع از جنبش سبز را بدون مرزبندی ‌خاصی به نمایش بگذاریم و امیدواریم در این راه از شما همراهان و خوانندگان عزيز، نمره قبولی دریافت کرده باشیم.

براساس وظیفه‌ای که بر دوش خود می‌دانیم در تلاش هستیم تا انشاالله از هفته دوم مهرماه در شکل و قالب و چهره جدید و مطالب متنوع فعالیت ‌مان را با چهره‌ای نو گسترش ببخشیم با این اميد که مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد.

از سوی دیگر ایجاد تغییرات فنی همزمان با ادامه کار روزانه، مشکلاتي را فراهم آورد و موجب شد در چند روز گذشته روند به روزرسانی سايت کمي با اختلال مواجه شود. لذا از مخاطبان محترم پوزش می طلبیم.

شورای سردبیری ندای سبز آزادی
 


 


حمید بقایی معاون اجرایی احمدی‌نژاد و رییس نهاد ریاست جمهوری که به همراه رییس دولت به نیویورک سفر کرده بود، جمعه شب در بازگشت از این سفر در گفت‌وگو با ایرنا مدعی شد که سخنان رییس‌اش در مجمع سازمان ملل کانون توجه افکار عمومی جهان بوده است!

وی با بیان اینکه سفر اخیر هیات ایرانی به نیویورک تفاوتهای چشمگیری با سفرهای گذشته داشت و شاخص بارز این تفاوتها نیز سخنرانی احمدی‌نژاد در جمع نمایندگان کشورهای جهان در مجمع عمومی سازمان ملل بود، افزود: ایشان در این سخنرانی سوالات کلیدی را مطرح کرد که اندیشمندان و سیاستمداران جهان را تا مدتها به تفکر واخواهد داشت!!

بقایی با ادعای این که سخنان احمدی‌نژاد با دقت هر چه تمام از سوی نمایندگان کشورهای مختلف دنبال می شد، افزود: این سخنان حرف دل تمامی کشورهای مظلومی بود که سالها مورد استعمار قرار گرفته بودند و به همین علت حاضرین در سکوتی آرام بخش به سخنان ایشان گوش می دادند.

رییس نهاد ریاست جمهوری با بیان این که رسانه های حاضر و به خصوص رسانه های غربی نیز از زمان آغاز سخنرانی احمدی نژاد به دقت به آن گوش می دادند، علت توجه افکار عمومی و نیز رسانه ها به سخنرانی رییس جمهوری ایران را طرح هوشمندانه برخی موضوعات روز و نیز توجه دادن جامعه جهانی به گذشته سیاه استعمارگران از سوی احمدی نژاد عنوان کرد و افزود: این سخنان طرف مقابل را وادار به پاسخ گویی خواهد کرد، هر چند غربی ها هرگز تاب تحمل و شنیدن سخنانی برخلاف میلشان را ندارند.

بقایی خروج هیات آمریکایی و برخی متحدان غربی آمریکا در میان سخنان احمدی نژاد از سالن مجمع عمومی سازمان ملل را نیز نشانه ضعف و عدم تحمل آنها از شنیدن سخنان برحق وی عنوان کرد و افزود: خروج آنها نه تنها موجب وارد آمدن خدشه به سخنان آقای احمدی نژاد نشد، بلکه برعکس حساسیت افکار عمومی را برانگیخت و موجب جذابیت بیشتر شد، زیرا آنهایی که ماندند با دقت بیشتر به حرفهای آقای احمدی نژاد گوش دادند.

وی در بخش دیگری از گفت و گوی خود با خبرنگار ایرنا در استانبول به ملاقاتهای انجام شده در این سفر نیز اشاره کرد و نیز گفت: بعد از اتمام سخنرانی و خروج احمدی نژاد از سالن مجمع، بسیاری از هیاتهای خارجی و کارکنان سازمان ملل دور وی را گرفتند و احمدی نژاد نیز به رغم ازدحام زیادی که صورت گرفته بود با حوصله تمام با بسیاری از آنان عکس یادگاری گرفت که این یکی از خاطرات جالب این سفر بود.


 


روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام اخبار منتشر شده درباره فعالیت‌های انتخاباتی آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس این مجمع را تکذیب کرد.

به گزارش مهر، اداره کل روابط عمومی و تبلیغات مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار اطلاعیه‌ای انتشار اخباری مبنی بر فعالیت‌های انتخاباتی هاشمی رفسنجانی را حرکتی تخریبی به منظور انحراف افکار عمومی از مسائل و مشکلات اصلی گریبانگیر کشور و طرح شایعات خودساخته برای سوءاستفاده از فضای سیاسی جامعه دانست.

متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:

در پی انتشار شایعات بی‌پایه انتخاباتی توسط رسانه‌ها و محافل وابسته به جریانی خاص در مورد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و بسط و تحلیل اینگونه شایعات خودساخته از سوی سایر رسانه‌های همسو، جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع می‌رساند: القائات و ادعاهایی از قبیل معرفی نماینده رابط با جریان‌ها، معرفی لیست پیشنهادی انتخاباتی و یا محوریت یک جریان، جعل شعار “نجات ملّی”، انتساب مطالبی به ایشان در دیدارهای دروغین و خودساخته و یا حمایت از گروه یا حزبی خاص و دیگر شایعات و القائات جعلی از این قبیل، زائیده افکار و اعتقادات افراد و یا جریان‌ها و رسانه‌هایی است که برخلاف ادعایشان، متأسفانه هدف، توجیه‌کننده وسیله‌های حرام و ضداخلاقی آنان است و به هر شکل و روش ممکن درصدد تخریب شخصیت‌های مستقل غیرهم‌خط و انحراف افکار عمومی از مسائل و مشکلات اصلی گریبانگیر کشور از طریق پرداختن به شایعات خودساخته برای سوءاستفاده از فضای سیاسی جامعه هستند.
از مردم شریف، محافل و مجامع رسانه‌ای و اجتماعی انتظار می‌رود تحت تأثیر اینگونه القائات و شبهه‌افکنی‌های کاذب قرار نگیرند؛ انشاءالله.


 


ندای سبز آزادی: سید محمدرضا خاتمی با اشاره به ضعف انقلاب اسلامی در پرورش الگوهایی همچون مطهری و بهشتی، برخوردهایی که در حال حاضر با متفکران صورت می‌گیرد و همچنین نبود آمادگی برای گفت‌وگوی دوجانبه با دیگرا، تصریح کرد که شعار صدور انقلاب اسلامی به عنوان صدور اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی، ناکام ماند و بلکه به ضد خودش تبدیل شد.

نائب رئیس مجلس ششم شورای اسلامی که به مناسبت روز گفت و گوی تمدنها با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفت و گو می‌کرد، گفت: داعیه داران اسلام، چه در زمانی که پیامبر مبعوث شد و چه در سالها و قرنهای بعد همواره کسانی بودند که بر مبنای یک تفکر و اندیشه پیش می رفتند که معتقد بودند باید این پیام اسلام در جان و دل مردم بنشیند. اصل توحید یک اصل عقلانی است که باید به آن فکر کرد و از نظر عقلی آن را برانداز کرد و قبول کرد. جزء امور تعبدی نیست و بر همین اساس، می توانیم بگوییم اساس اسلام تفکر و اندیشه و اقناع فطرت انسانی است. به همین خاطر هم می بینیم شیوه هایی که در اسلام وجود داشته مهمترین آن تبلیغ و ترویج بوده است نه جنگ و نزاع و خشونت. پیامبر کسانی را به جاهای مختلف چه پیش مردم و چه پیش سردمداران و حکام می فرستادند و آنها را به اسلام دعوت می کردند.

وی درباره ارتباط ایده گفتگوی تمدنها و آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های حضرت امام(س) افزود: انقلاب ایران نیز منشأ گرفته از تعالیم اسلام بود، نمی خواهم بگویم هر کاری که شد اسلامی بود و ونباید به آن نقد داشت ولی به هر حال اسلام جوهره انقلاب اسلامی بود. ممکن است یک عده ای ایراد بگیرند که پس ایران و ملیت چه می شود؟ به اعتقاد من همه این ها در یکدیگر ادغام است و نمی شود آنها را از هم جدا کرد ولی به هر حال اساس و پایه اسلام بود. انقلاب ما هم در مقابل توپ و تانک و مسلسلی که به کار می رفت هیچ وقت به خشونت نگرایید و بلکه پیام خودش را اگر گوش شنوایی وجود داشت در قالب گفت و گو و پیام های منطقی ارائه می کرد و اگر وجود نداشت در قالب شعارها که آن هم باز نوعی گفتگو بود. البته طبیعی است بعد از انقلاب وقتی که این اندیشه در موقعیت حکمرانی قرار می گیرد تا زمانی که در موضع غیر حکمرانی است متفاوت باشد. مشکلات و گرفتاری هایی که بعد از انقلاب وجود داشت مثل جنگ و ترورها و خشونت هایی که تحمیل شد شاید تا حدودی ما را از این فضا دور کرد ، کسانی که هم سن من هستند یادشان می آید در سال اول انقلاب در همین تلویزیون جمهوری اسلامی گفت و گو بود، توده ای ها و چریک های فدایی خلق می آمدند و با مسلمانان و عالمان اسلامی بحث می کردند، دانشگاه ها محل گفت و گو بود. بعد از یک مدتی البته به خاطر مسایلی این باب گفت و گو بسته شد و ما چه در داخل و چه در خارج از این مساله ضرر و زیانهایی را متحمل شدیم.

محمد رضا خاتمی ادامه داد: آقای خاتمی وقتی روی کار آمدند بدون اینکه احتیاح به شعار باشد خود این اتفاق یک باب مفاهمه و گفت و گوی ملی را باز کرد یعنی کسانی که فکر می کردند محذوف اند و جایگاهی برای ابراز عقیده و نظر ندارند و سانسور می شوند و کنار زده می شوند در حقیقت خود پیام آن انتخاب این بود که می توانند در صحنه باشند و حرف بزنند و اعتقاداتشان را بیان کنند. گرچه برای خیلی ها هنوز مطلوب نبود و تردیدی نیست که در سطح ملی ما وارد یک فضای جدیدی شدیم که این فضا بر تساهل و تسامح و تحمل همدیگر بود و طبعاً در این فضای گفت و گوی ملی آثار و برکاتش را در عرصه های مختلف می بینیم که ما چقدر با تکثر و تنوع آرا و اندیشه روبروییم که می توانند انسان ها آنها را انتخاب کنند.

وی در ارزیابی میزان توفیق ایده گفتگوی تمدنها ادامه داد: متاسفانه در زمان روی کار آمدن آقای خاتمی در سال ۷۶ جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی خیلی مطلوب نبود و ما را به چشم خوبی نگاه نمی کردند و این محدودیت و گرفتاریهای بسیاری را ایجاد کرده بود. گرچه خود انتخابات ۷۶ این دیدگاه را عوض کرد ولی به نظر می آمد که باید یک فضای جدیدی باز شود تا بتوان در آن چارچوب منافع ملی را تامین کرد تا جایگاه ایران در جهان جایگاه مرتفع و بالایی شود تا ما بتوانیم منافع ملی و آبادانی کشور را رقم بزنیم و نیازهای مردم را تامین کنیم. به همین جهت باب گفتگوی تمدنها ایجاد فضای جدیدی بود که در درجه اول جمهوری اسلامی بتواند آن واقعیت انقلاب اسلامی را به جهان نشان دهد.

وی افزود: گفتگوی تمدنها در تلاش بود تا در عصر منازعات و دعواها و جنگ یک راه جدید را برای بشر خسته امروزی در جهان ایجاد کند، راهی که در حقیقت بگوید با کمترین هزینه می شود مشکلات در سطح جهانی را برطرف کرد و نشست درباره آنها گفتگو کرد و با این تدبیر خشونت و خشونت گرایان را به عقب راند و کسانی را که اهل فکر و منطق و تدبیر هستند را در پیشانی ملت ها نشاند و ارتباط آنها را برقرار کرد تا زندگی برای مردمان دنیا راحت تر و آسان تر و امن تر شود.

وی اضافه کرد: گفتگوی تمدنها تداوم مسیر اصلی انقلاب اسلامی است و به دنیا نشان داد که انقلاب اسلامی انقلاب گفت و گو، تفکر و اندیشه است نه انقلاب خشونت و سرکوب و دیکتاتوری و استبداد و دستاوردی هم که داشت در آن زمان توانست موقعیت و جایگاه ایران را ارتقا بدهد و به عنوان یک راهی که شاید در سالهای آینده باید منتظرش باشیم ، راهی برای اینکه ملتهای دنیا بتوانند روابط خودشان را نه بر اساس توازن قوای نظامی و اقتصادی بلکه بر اساس توازن اندیشه و تفکر استوار کنند و امیدوار و مطمئن هستم که بالاخره بشر خسته چاره ای ندارد جز اینکه این راه را برود.

محمدرضا خاتمی در ارزیابی شعار صدور انقلاب اسلامی به عنوان صدور اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی گفت: منظور از صدور انقلاب در دیدگاه امام(س) کاملا روشن بود که چیست. ولی دو اتفاق افتاد که ما در این راه ناکام ماندیم نه فقط ناکام بلکه همین شعار صدور انقلاب هم به ضد خودش تبدیل شد. یکی گرفتاریهای داخلی بود. شما می خواستید بگویید صدور انقلاب یعنی صدور اندیشه و الگو، ما با گرفتاریهای بعد از انقلاب متاسفانه الگوی درخشانی را که به دنبالش بودیم نتوانستیم بسازیم نه تنها الگو را نساختیم بلکه در زمینه تولید فکر و اندیشه هم دچار اختلال شدیم. ما بعد از انقلاب چند تا آقای مطهری یا آقای بهشتی تربیت کردیم و یا با متفکرین خودمان الآن چگونه برخورد می کنیم؟! متاسفانه ما در تولید فکر و اندیشه و الگو در بعد از انقلاب آن توفیق لازم را نداشتیم. عوامل بیرونی و داخلی و جنگ و تحریم ها هر چه بود و با وجود آنها نمی توانیم از عملکرد خودمان چشم پوشی کنیم و در خیلی جاها خودمان آن شعار را تخریب کردیم.

وی ادامه داد: دومین مشکل این است که ما هیچ وقت نیامدیم بگوییم که اگر ما می خواهیم این انقلاب را به عنوان یک تفکر و اندیشه صادر کنیم در طرف مقابل هم ممکن است تفکر و اندیشه وجود داشته باشد. ما چه جایگاهی برای پذیرش آن تفکر و اندیشه داریم؟ بسیاری وقتی صدور انقلاب را مطرح می‌کنند یعنی اندیشه انقلاب و اسلام و تفکر اصلاح یک جاده یک‌طرفه‌یی است که فقط هرچه ما می‌گوییم دنیا باید بشنود. وقتی صدور اندیشه انقلاب موفق می‌شد که به عنوان یک گفت‌وگو مطرح می‌شد و روش؛ یعنی ما این‌طرف میز می‌نشینیم و شما آن‌طرف میز، ما یک تفکری داریم و شما هم یک تفکری دارید و با هم تعامل اندیشه و فکر می‌کنیم. وی اظهار داشت: ما هیچ روشی را برای صدور اندیشه و فکر انقلاب اسلامی طراحی نکردیم. یکی از روش ها می توانست باشد ‌که اندیشمندان و دانشمندانی که در دنیای اسلام داشتیم می‌نشستند و با اندیشمندان طرف مقابل در دنیای شرق و غرب گفت‌وگو می‌کردند و ما توفیق زیادتری داشتیم. پس علت دوم ناکامی ما در این مسیر این بود که نیامدیم روش گفت‌وگو را نهادینه کنیم براین اساس که طرف مقابل احساس کند ما فقط زبان و دهانی برای گفتن نداریم، بلکه گوشی هم برای شنیدن داریم. یعنی ما باید اندیشه انقلاب را صادر می کردیم نه صدور با زور و فشار و سلاح و خشونت حتی نه با تبلیغات گمراه کننده.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته