ندای سبز آزادی: شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان، با صدور پیامی، درگذشت حاج میر اسماعیل موسوی را به مهندس میر حسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اهل سنت ایران، متن این پیام به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«انا لله وانا اليه راجعون»
جناب آقای مهندس میر حسین موسوی
خبر درگذشت پدر مکرّم و بزرگوارتان موجب تأثر و تألم گردید.
بدون تردید، زحمات شایان حضرتعالی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس، شاهدی بر این مدعا است. خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند و إن شاءالله نام نیک وی در اذهان جاودانه خواهد ماند.
اینجانب این مصیبت و ضایعه را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم مغفور، علوّ درجات، و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستارم.
(شیخ الاسلام مولانا) عبدالحمید
امام جمعه اهل سنت زاهدان
ندای سبز آزادی: تجمع اعتراضی مردم در تبریز در 13 فروردین که به روند خشک شدن دریاچه ی ارومیه صورت گرفته بود با برخورد نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، در تجمع صورت گرفته در میدان آذر بایجان و خیابان های مشرف به آجی چای بازداشتهایی از طرف نیروهای انتظامی صورت گرفته است. در این تجمعات شعارهایی نظیر :سدلری سیندرین ارموگولون دولدورون (سدها را بشکنید و دریاچه ی ارومیه را پر از آب کنید )،اوز دیلینده مدرسه اولمالیدی هر کسه (هر کس به زبان خود باید مدرسه داشته باشد )، تورک دیلینده مدرسه اولمالیدی هرکسه از ناحیه ی تجمع کنندگان سر داده شده است.
گفتنی است، در میادینی که این تجمعات صورت گرفته بود با با پخش آهنگهای ترکی برخی از مردم به رقص آذری پرداختند
سعید علیا
صبح روز پنجشبه یازدهم فروردین 1390 به مقابل منزل پدر آقای مهندس موسوی واقع در کوچه پس کوچه های محله درخونگاه – پانزده خرداد برای ادای احترام قلبی به خاندان بزرگ ایشان رسیدم . دلم گرفت و بی اختیار گریه کردم . از دیدن خیل پاسبان ها و سربازان با نام و بی نام و گمنام و سراپا مجهز به ادوات مدرن سخت افزاری و نرم افزاری وبعضا شبیه سامورایی ها که گویی برای آنکه پوزه ناوگان آمریکا را به کف خلیج فارس بمالند ، چنین صف ارایی کرده ند ، بی اختیار افکارم به این مساله متمرکز شد مگر چه خبر است اینجا ! جز اینکه پیکر پیرمردی را می خواهند تشییع نمایند .
آری پیر مردی سالخورده ولی در حقیقت ستون خانه و ریشه درختی که مهندس موسوی عزیز میوه و ثمره آن است !
شخصیتی که در روزگار سختی و تنگناها و غربت مملکت آشوب زده ما در کوران جنگ با وجود کارشکنی های جریان و جناحی که سلاطین شکر و آهن صفوف اصلی آن را تشکیل می داد ، آقای موسوی و همکارانش کشور را با نفت بشکه ای 7 دلاراداره می کردند. این در حتالی بود که جریان مزبور هیاهوی کمبود هندوانه راه می انداختند و در روزنامه شان با هیجان و شعف ورشستگی اقتصاد را به جهانیان" راپرت "می دادند ولی امروز که اعقابشان زمام اداره کشور را بدست دارند وضعیت با وجود نفت بشکه ای بالای 100 دلار به دلیل سوء مدیریت و فساد کسترده چنان وخیم و آش چنان شور شده که فریاد نگرانی خودشان بالاتر از اصلاح طلبان و منقدان گوشها را می آزارد .
حال چرخ زمانه به گونه ای چرخیده که حتی امکان برگزاری مراسم شایسته این خاندان سلب شد وبعلاوه این مراسم در حالی انجام شد که آقای موسوی و همسر فرهیخته ایشان در خانه خود زندانی اند و محروم از حضور در مراسم تدفین پدر !
از این رو غم و اندوه از مشاهده فضای خانه و کوچه و چهره های حاضرینی که فقط از نگاههای متفکرانه و سرد انها می شد شدت تاثر انها را درک نمود ، دوچندان احساس می شد . از خود می پرسم آیا قدر و حرمت چنین شخصیتی که گنجینه های بزرگی را تقدیم جامعه نموده اینقدر نازل است که حتی به جمعیت حاضر در محل اجازه ندادند به صورت مناسب و طبق عرفی معمول عمل نمایند ؟ و در عوض چنان شرایط پلیسی به وجود آوردند که گویی صاحب و متولی مراسم پاسبان ها و سربازان گمنام اند ! اینان که خود را ربالنوع مهرورزی و مقسم آن در جامعه بشری می دانند برای آقای موسوی و پدر و خاندان ایشان چه سهمی از عزت و حرمت قائل شدند که چنین عمل کردند ؟
اینان که در سالهای اخیر عزت و آبرو و حرمت کشور را در برابر بیگانگان حتی ارزانتر از اجناس چینی به حراج گذاشتند در برابر این رفتار های ناجوانمردانه چه پاسخی در روز جزا خواهند داشت ؟
گفته شد شب قبل مهندس موسوی در پی اصرار خانواده بالاخره فرصت یافت بر سر جنازه پدر حضور یابد در این فرصت کوتاه هم پیام اصلی اش را صادر کرد: صبر و پایداری و دعا ...
اکنون که این سطور را می نگارم غروب روز پنجشنبه ای است که بی تردید موسوی عزیز ما در غم فقدان پدر عزیز شان تنها در کنج خانه کوچک اش که اینک به لطف مهر ورزی حکومت زندان او گشته شام غریبان غریبی را تجربه می کند او طبعا برای پدر اشک می ریزد که امروز در کنار خواهر زاده اش سر به سنگ لحد گذاشت .
آری دوستان امشب شب شام غریبان کسی است غربت و غم او ازجنس اندوه و مظلومیت همیشگی و ابدی آشنا در فرهنگ شیعی ما است .
او در جایی زندانی است که درست در چند صد متری مرکز دارالحکومه قرار دارد .جایی که سران آن به خیال خود شان مشغول تمشیت امور مسلمین و بلکه جهانیان به شیوه عدالت علوی هستند و ادعا هم دارند در هر امری مستقیما از امام عصر رهنمود ها به سوی ایشان ساری و جاری است !
امااینک در روزی که فردای آن سالگرد جمهوری اسلامی است ، مشاهده می کنیم سمبل های حقیقی چنین نطامی به بند و زنجیر کشیده شده اند و هر روز لایه ای قطور تر به میله های آهنین اطراف منزل ایشان اضافه می شود تا لابد پایه های حکومتشان از گزند خس و خاشاک ! مصون و چتر امنیت و احترام و آزادی و عدالت بر سر جامعه وحشت زده و نگرن ما گسترش یابد.
غروب امروز و لحظات امشب بسیار سنگین ودلگیر است .
تنها چیزی که تسکین دهنده زمزمه اشعار سوزان شاعر عرب در وصف غربت و غم و شرح عظمت و شان بی مثال امام حسین (ع) است . و چه اکسیر معجزه آسایی است یاد و معرفت ایشان که از غم های مقدس آدمی توشه ای برای تداوم صیر و پایداری می آ فریند و امید را زنده و اعتقاد به روز حشر را که در آن نقاب ها از چهرهها ی فریب و ریا فرومی افتد و عذاب شرم گریبان دلهای ستکار می شود که دین را به دنیا ی حقیر و حس تفرعن خویش فروختند .
با صلوات و دعا برای شادی روح پدر آقای موسوی و شهدایمان برگردان فارسی چکیده فراز هایی از شعر مهدی جناح اکاظمی را تقدیم می کنم :
یاد کنید مرا...نام من حسین است
یاد کنید مرا...
که لطافت ترنم بارانم ...
مزارم شفابخش آلام انسان ها ...
و خونم حقیقت معنای واژه "نه "...
یاد کنید مرا ...
که خوار چشمان یزدیان و...
رهاننده بشریت از زنجیر بندگی هستم...
یاد کنید مرا...
که زبانم بازتاب حقیقت و ...
قلبم فوران محبت هستی و...
راهم خشنودی اوست
یاد کنید مرا...
که سرگذشتم دل سنگ را آب و...
مشعل راه آزادگان را فروزان می کند
یاد کنید مرا ...یادکنید مرا... نام من حسین است ..
ندای سبز آزادی: جمعی از تشکلهای سبز خارج از کشوری با صدور پیامی در گذشت میر اسماعیل موسوی را تسلیت گفتند.
در بخشی از این پیام آمده است « برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد. »
متن کامل این پیام که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
بشارت بده صابرانی راکه اگر مصيبي به ايشان رسد گويند؛همه از خداييم و به سوي او بازمي گرديم
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
خبر درگذشت ابوی فاضل و باتقوای جنابعالی ، مرحوم مغفور حاج میراسماعیل موسوی خامنه موجب تاثر همراهان سبزاندیش ملت ایران در سرتاسر جهان گردید
شبکه های سبز خارج از کشور ضمن عرض تسلیت و آرزوی صبری جزیل برای جنابعالی و خانواده محترم آن مرحوم، برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد.
آنچه مسلم است اینکه درگذشت آن مرحوم در هنگامه حصر غیرقانونی فرزند و عروس ایشان و برخوردهای شدید نیروهای امنیتی پس از فوت آن مرحوم و در مراسم خاکسپاری ایشان، رسوایی دیگری برای عوامل خودسری است که رهبران جنبش سبز ملت ایران را به گروگان گرفته اند.
در پایان ضمن طلب اعلی علیین و علو درجات برای آن مرحوم مغفور از درگاه ایزد منان، ضمن تاکید بر حق مشروع و طبیعی خاندان موسوی در برگزاری مراسم ختم، بدون دخالت های امنیتی و اجازه حضور عموم مردم، امید داریم تا بزودی با رفع حصر غیر قانونی همراهان جنبش سبز اسباب تسلی خاطر این خانواده بزرگوار را فراهم شده و مرحمی باشد بر داغ این خاندان عزادار.
فالله مع الصابرین
راه سبزایرانیان مالزی - رسام
کانون شهید بهشتی آلمان
راه سبز ایرانیان بریتانیا (رساب)ء
راه سبز ایرانیان وین (رساو)ء
راه سبز اتاوا
کانون دکتر شریعتی فرانسه
ندای سیز آزادی - آیت الله سید حسن خمینی نوه آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی طی پیامی درگذشت پدر نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس را به وی تسلیت گفت.
به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جماران پیام تسلیت آیت الله سید حسن خمینی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب اقای مهندس میرحسین موسوی
درگذشت والد ماجد مرحوم حاج سید اسماعیل موسوی که عمری را در عشق به پیامبر و اهل بیت مکرم ایشان سپری نمود، خدمت جنابعالی، جمیع بستگان خصوصا برادران و خواهران گرامیتان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم غفران واسعه و برای جمیع بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم.
به نظر می رسد خاورمیانه، تجربه دهه 80 میلادی بلوک شرق را در دومینوی سقوط کشورهای اروپای شرقی از سر می گذراند. این منطقه حساس اینک در تب تحولخواهی و تغییر می سوزد. آتش اعتراضات یکی پس از دیگری کشورهای غیر دمکراتیک منطقه را در نوردیده است. زبانه آتش اینک به سوریه متحد استراتژیک جمهوری اسلامی رسیده و طی دو هفته اعتراض (از 18 مارس) 130 تن کشته و تعداد زیادی زخمی در سوریه برجا مانده است. کم رنگ نشان دادن حوادث سوریه از یک سو و پررنگ کردن حوادث بحرین از سوی دیگر، تکرار مکرر سیاست های دوگانه جمهوری اسلامی برای بار دیگر است.
بشار اسد رییس جمهور سوریه در واکنش به حوادث کشورش اعتراضات را "فتنه" و "توطئه" خواند. او گفت: "سوریه امروز در معرض توطئه ای بزرگ قرار دارد که سر رشته آن در کشورهای دور ( اشاره به امریکا) و کشورهای نزدیک ( اشاره به عربستان) و عوامل داخلی آنهاست...توطئه گران میان سه چیز خلط کرده اند: فتنه، اصلاحات و نیازمندی های روزانه مردم". بشار در حالی که از خود نمی پرسد که چرا باید مردمش از جان گذشته و در برابر گلوله دست به اعتراض بزنند، ساده لوحانه شعور مردم را نادیده گرفته و می گوید:" توطئه گران عده ای نقاب دار را به در خانه مردم روانه کردند و یا با ارسال پیامک و بکار گرفتن اینترنت مردم را تحریک کردند تا به خیابان ها بیایند... توطئه گران با داشتن سلاح اقدام به کشتن و تخریب اموال عمومی کردند." سپس در حالی که بشار نیازمند آن است خود را مبرا از از کشتن مردم وانمود کند، اقدام به شهید دزدی کرده و می گوید:" خون هایی که از مردم (در درعا) ریخته شد... خون های ما بودند. آنان برادران ما هستند و ما مسئول شناسایی مسببان این حادثه هستیم." ( 30.3.2011)
سخنان اسد نکاتی را در برداشت که بازگو کننده ناتوانی او از درک اعتراضات است. در سخنان 4785 کلمه ای او، تعداد استفاده از کلمات زیر، بازگو کننده فقدان درک درست او از ابعاد و علل اعتراضات است:
- تحولات: 4 بار
- بحران: 3 بار
- توطئه (گر): 10 بار
- فتنه: 14 بار
- اصلاحات: 30
- آزادی: تنها 1 بار
جالب اینکه وی در سرتاسر این سخنان هرگز از واژه "دمکراسی" و "حقوق بشر" و "آزادی بیان" استفاده نکرده و همانطور که آمار بالا خود گویاست وی تنها یک بار از واژه آزادی( حریة) در سخنان خود استفاده کرده است.
فتنه در سخنان رهبر جمهوری اسلامی
فتنه در لغت به وضعیتی گفته می شود که تشخیص حق از باطل دشوار می شود. رهبران خودکامهlمنطقه و دستگاه تبلیغاتی آنان از بکارگیری این واژه مقصود خاصی را پیگیری می کنند. آنان می خواهند به حامیان خود و جهانیان بقبولانند که اگر شاهد موج اعتراضات در کشور من می باشید این به دلیل التباس حق و باطل است که عده ای فریب خورده به دام دشمن افتاده ، راه حق را گم کرده و دست به شورش زده اند. این برچسب ضرورتاً اما تلویحاً به معنای صدور مجوز برای هرگونه سرکوب معترضان( فتنه گران) است.
"فتنه" ، "دشمن" و "توطئه" سه کلید واژه ای هستند که از قضا برای ایرانیان سخنی بسیار آشنایند. در پی ظهور و بروز جنبش سبز، جمهوری اسلامی (از رهبر گرفته تا امامان جمعه و رسانههای دولتی) یکپارچه، آن را فتنه 88 و رهبران جنبش را سران فتنه نام نهادند. برای نمونه آیت الله خامنه ای در دیداری از قم در سخنانی آتشین گفت: "دشمنان قصد داشتند با فتنهانگيزي اين حضور پرشور(انتخابات 88) را تحتالشعاع قرار دهند اما موفق نشدند و فتنه 88 كشور را در برابر ميكروبهاي سياسي واكسينه كرد.... فتنه سال گذشته كه فتنه بزرگی بود و سالها بعد مشخص خواهد شد كه چه توطئه خطرناكی در پشت آن نهفته بود."( 29 مهر 89 در دیدار از قم)
فتنه بزرگ
"فتنه بزرگ" به دست " میکروب های سیاسی " تعبیری نیست که فقط از رهبر جمهوری اسلامی صادر شده است. بسی جالب است که سیف الاسلام پسر معمر قذافی نیزدر سخنان مفصلی که با تلویزیون دولتی لیبی داشت، معترضان را معتاد، اوباش و زندانیان فراری و اعتراضات مردمی را فتنه بزرگ (الفتنة الکبری) توصیف کرد. وی در همان مصاحبه گفت: "آنچه اتفاق افتاده، فتنه بزرگی است که تهدیدی است برای وحدت ملی لیبی" 20.2.2011
جالب تر اینکه اگر واژگان معمر قذافی و آیت الله خامنه ای را مرور کنیم، بی تردید آمارهای مشابه آمار بشار اسد را به دست می دهد. هر ایرانی می تواند با کمک از حافظه شخصی خود به یادآورد آخرین باری که واژه "آزادی بیان" و "حقوق بشر" را از رهبر جمهوری اسلامی شنیده چه وقت بوده و صد البته همچنین به یادآورد که آخرین باری که واژه "دشمن" را از او شنیده است چه وقت بوده است؟
مدعای این مقاله، این نیست که برای جمهوری اسلامی، دشمنی وجود ندارد تا آیت الله خامنه ای حق نداشته باشد آن را کراراً و مراراً به زبان آورد بلکه مدعای این مقاله از مقایسه قذافی و بشار اسد با خامنه ای این است که مدار فکری این سه تن و امثال آنان فقط بر محور "دشمن شناسی" دور می زند و نه "دشمن تراشی". به این مثال دقت کنید:
انتخاباتی در ایران انجام شد که مورد تشکیک سه تن از چهار نامزد انتخاباتی قرار گرفت. در پی اعتراضات گسترده مردم، نظام جمهوری اسلامی قریب به دو سال را پس از انتخابات با تنشی سخت سپری کرده که ابعاد آن بر همگان روشن است. فرض را بر این بگذاریم که نامزدهای معترض (موسوی، کروبی) در تشخیص خود مبنی بر تقلب در انتخابات اشتباه کرده بودند. آیا اگر جمهوری اسلامی در حد رفتار و منش افغانستان هنگامی که عبد الله عبدالله در صحت انتخابات ریاست جمهوری افغانستان تشکیک کرد و آزادانه با استفاده از حق "آزادی بیان" به اعتراض پرداخت، از خود شکیبایی نشان می داد تا نامزدهای معترض به انعکاس نظرات خود در رسانه ملی بپردازند، حوادث پس از انتخابات رقم می خورد؟ جمهوری اسلامی ایران قریب به دو ماه است چهار تن از افراد برجسته نظام خود را حتی بدون یک دادگاه نمایشی تحت الحبس قرار داده است. این رفتار از نابخردترین ناخردان گیتی بعید بود. از یاد نبریم که آیت الله هاشمی رفسنجانی در پیام تسلیت به مناسبت فوت پدر مهندس موسوی، وی را فردی "خدوم ، برومند و از خاندانی که خدمات شایسته به اسلام، انقلاب و میهن کرده است" نام برد نه سران فتنه. کدامین دهن کجی از چنین شخصیتی به تمامی اظهارات دوساله آیت الله خامنه ای بالاتر؟
عجب واژه فراخی است این "فتنه". جمهوری اسلامی دو سال کوشیده تا اعترضات مردم خود را به منشأ خارجی نسبت دهد. اینک بازخورد ادبیات غیرفاخر جمهوری اسلامی به خود او بازگشته است. بنا به گفته پایگاه خبری تابناک به نقل از چند رسانه عربی، دفاتر دو شبکه تلویزیونی " الانوار " و "الکوثر" در کویت که در حمایت از اعتراض شیعیان بحرینی برنامه پخش می کردند، به جرم ایجاد "فتنه" پلمپ شدند. سکوت معنی دار جمهوری اسلامی در برابر سرکوب معترضان در سوریه و سینه چاکی برای معترضان بحرینی، نشان بارز استانداردهای دوگانه این رژیم در برابر واقعیت یکسان است و آن اینکه موج تغییر و تحولخواهی در خاورمیانه آغاز شده است. جمهوری اسلامی را نیز از این تغییر گریزی نیست.
ندای سبز آزادی: سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی در پیامی به مهندس موسوی، ارتحال پدر بزرگوار ایشان را تسلیت گفته و آرزوی رحمت بیکران و علو درجات برای روح پاک میراسماعیل موسوی کرده است. در بخشی از این پیام آمده است: پدر بزرگوارتان عمری را در راه خدمت به مملکت سپری کرده بود و در این مسیر پر تلاطم و دشوار نام نیک از خود به یادگار گذاشت.
به گزارش بوی باران متن این پیام به شرح زیر است:
انا لله و انا الیه راجعون
جناب آقای مهندس میر حسین موسوی
درگذشت پدر بزرگوارتان که عمری را در راه خدمت به مملکت سپری کرده بود و در این مسیر پر تلاطم و دشوار نام نیک از خود به یادگار گذاشت، اندوه و غم فراوان بر جان نهاد.
سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی ضمن تسلیت این مصیبت به جنابعالی و خانواده محترم، رحمت بیکران و علو درجات را برای روح پاک میراسماعیل موسوی از خداوند متعال خواستار است.
سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی
ندای سبز آزادی: یکی از عناصر اصلی هویت هر ملتی، زبان و موسیقی خردهفرهنگهای آن ملت است؛ این امر در مورد ملت ایران اهمیت بیشتری دارد، زیرا ایرانیان از اقوام و فرهنگهای گوناگونی تشکیل شدهاند که هر کدام از آنها در جایگاه خود محترم و ارزشمند است و به هیچ وجه فرهنگی بر فرهنگی دیگر برتری ندارد.
اما طی سالهای اخیر و به ویژه در دولتهایی که احمدینژاد تشکیل داده است، بیتوجهی زیادی نسبت به موضوع خردهفرهنگها و مسایل زبانی و موسیقایی آنها میشود. به قول محمدرضا درويشي، هنرمند موسیقی محلی، «گوش كسي بدهكار مشكلات هنرمندان موسيقي محلي نيست.»
اعتراض مجلس به دولت درباره بیتوجهی به خردهفرهنگها
نماینده مردم ایلام ،ایوان و شیروان و چرداول در مجلس در آخرین جلسه علنی مجلس در سال گذشته در قالب تذکری خواستار توجه حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به مسایل فرهنگی استان و وضعیت هنرمندان شد.
داریوش قنبری در این باره اظهار داشت: تذکربه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مربوط به مسایل فرهنگی استان ایلام و کشوراست، متاسفانه خط فکری خاصی در صدد این است نگاه سلبی به هنرمندان، اصحاب رسانه و...اعمال شود.
وی خاطرنشان کرد: همین تفکر موجب شده تا بسیاری از انجمنهای هنری در استان ایلام در معرض تعطیلی قرار گیرند و فعالیتهای فرهنگی به رکود رسد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: وزیر و معاونین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عملکرد غیر مسئولانهای که داشتهاند خواسته و ناخواسته نشان دادهاند دوستدار این نیستند که فرهنگ و موسیقی و شعر و ادب در کشور شکوفا شود؛ اگر خواهان رشد این بخش بودند نظارت دقیق و شایستهای به فعالیت موسیقی اعمال میکردند.
استفاده از نوار کاست به جای هنرمندان!
این نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی افزود: خوانندگان سنتی و محلی در استان ایلام که خود نشان دهنده غنای فرهنگ یک منطقه هستند، اجازه ندارند در مراسمها و اعیاد به اجرای برنامه بپردازند به جای آن مسئولان معتقدند از نوار کاست استفاده شود.
قنبری یادآورشد: تاکنون سابقه نداشته تا این حد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با موسیقی و فرهنگ محلی مخالفت کند، یا مدیرانی را به کار گیرد که فاقد این ادراک باشند که بیتوجهی به فرهنگ و زبان و موسیقی محلی یعنی نابودی زبان و خرده فرهنگها و این به معنای فاجعه برای کشوراست.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شواری اسلامی گفت: متاسفانه هیچ گاه وضعیت هنرمندان تا این اندازه در تنگنا نبوده است، انتظار میرود دولت و وزیر فرهنگ ارشاد و اسلامی نسبت به اصلاح این وضعیت اقدام کنند.
اعتراض جمعی از هنرمندان موسیقی گیلان
اما این فقط نمایندگان مجلس نیستند که به این موضوع اعتراض کردند، هنرمندان معترضان اصلی به این بیتوجهی دولت هستند.
چندی پیش رئيس صنف هنرمندان موسيقي گيلان، به یکی از خبرگزاریهای داخلی گفت: بيتوجهي به موسيقيهاي بومي و محلي، نسل جوان و تحولخواه را از هويت ملي خود دور ميكند.
همايون سليمي، عدم شفافيت در حوزه موسيقي را سبب عدم امنيت شغلي هنرمندان اين بخش دانست.
وي افزود: هيچ صاحب سرمايهاي هر چند متعهد و علاقمند، حاضر به سرمايهگذاري در زمينه موسيقي محلي استانها نيست، بنابراين عرصه موسيقي براي افرادي كه كاري به جز ابتذال موسيقي ندارند، فراهم ميشود.
سليمي، سرمايه بدون اصالت را با فرهنگ ملي مغاير خواند و اظهار داشت: از هنرمندان موسيقي در شهرستانها كه به صورت حرفهاي از اين راه ارتزاق ميكنند، حمايت نميشود.
وي ارائه هنر موسيقي بدون مطالعه و بوميسازي به جامعه را سبب ايجاد زمينه براي موسيقيهاي وارداتي دانست و گفت: نسل جوان و تحولخواه به دليل بيتوجهي به موسيقيهاي محلي و بومي از هويت ملي خود دور مانده است.
عدم حمایت از سندیکای اهالی موسیقی
رئيس صنف هنرمندان موسيقي گيلان تصريح كرد: هنرمندان موسيقي گيلان به دليل بيتوجهي متوليان هنر به اين سرمايههاي ملي، در يك دهه گذشته از طريق وزارت كار ايران سنديكاي اهالي موسيقي استان را تاسيس كردند.
سليمي، راهاندازي اين سنديكا را گامي در بهبود اوضاع اقتصادي اهالي موسيقي گيلان عنوان كرد و افزود: طي اين مدت هيچ حمايتي از سنديكا نشده است.
وي ادامه داد: پس از بارها نامهنگاريهاي بيحاصل، هنرمندان عضو انجمن صنفي موسيقي گيلان همچنان در انتظار حمايت و مساعدت متوليان دولتي هستند.
رئيس صنف هنرمندان موسيقي گيلان، آينده موسيقي استان را بستگي به حمايت از دستگاههاي ذيربط مانند ارشاد خواند و خاطرنشان كرد: اين سنديكا تنها پايگاه صنفي اهالي موسيقي شمال كشور است و از وزارت ارشاد ميخواهيم تا حمايتهاي خود را از اين سنديكا دريغ نكند.
برگزار نشدن جشنواره در زمینه موسیقی محلی
اما موسیقی محلی ایران، مشکلات بسیار زیادتری دارد، یکی دیگر از این مشکلات،برگزار نشدن جشنواره معتبر در این زمینه است. در سال 1389، به غير از يکي دو مورد هيچ برنامه و جشنواره و کنسرتي به اين نوع موسيقي اختصاص نيافت. این در حالی است که موسيقي بومي، ميتواند گردشگران بسياري را از ایران و جهان جذب کند.
اما هيچ نهادي از اين نوع موسيقي پشتيباني نميکند و حتي جوانان هر منطقه، موسيقي محلي خود را نميشناسند. با برگزاری جشنوارههای محتلف موسیقی محلی، علاقهمندان میتوانند به هر شهر و منطقهاي سفر كنند و با آداب و رسوم و فرهنگ و موسيقي آن منطقه آشنا شوند.
بیتفاوتی سازمان میراث فرهنگی و وزارت ارشاد
سازمان ميراث فرهنگي ميتواند فضايي را به اجراي موسيقي بومي اختصاص دهد و از هنرمندان بخواهد تا در آن به اجراي برنامه بپردازند، اما تاکنون چنين اتفاقي نيفتاده است. هيچ مکان ثابتي وجود ندارد تا هنرمنداني که در زمينه موسيقي نواحي فعاليت ميکنند بتوانند موسيقي و هنر خود را به مخاطب علاقهمند معرفي کنند.
وزارت ارشاد نیز بیتفاوتی خود را به گونهای دیگر نشان میدهد. براي انتشار هر آلبوم، ابتدا بايد وزارت ارشاد، شعرها را تاييد كند، اما این وزارتخانه با روند فرسایشی در زمینه صدور مجوز، سرعت فعالیت هنرمندان موسیقی محلی را کند میکند.
از طرفی گاهی اشعار موسیقی محلی بسيار قديمي و فولكلوريك است و قابليت ترجمه ندارد. از اينرو در ترجمه، مفهوم و زيبايي خود را از دست ميدهد و ممكن است كسي كه زبان لري يا ترکي و کردي نميداند، شعر را نپسندد. اما همه چيز به گرفتن مجوز براي شعر، تمام نميشود. ضبط و پخش سي دي و معرفي آن به علاقهمندان، نيازمند زمان و انرژي بسيار است.
بیتوجهی صدا و سیما به موسیقی محلی
خبرگزاری میراث فرهنگی به تازگی گزارشی را منتشر کرده و نوشته است: «موسيقي لرستان، آذربايجان، کردستان و سيستان و بلوچستان و خراسان با همه قابليتهايي که دارند ناديده گرفته ميشوند. در حالي که صدا و سيما ميتواند موسيقي فولكلور و مقامي را به درستي معرفي كند اما چنين نميكند. امروز، نسل جوان آنگونه كه بايد و شايد اين نوع موسيقي را نميشناسد تا از آن نگهداري كند. از سوي ديگر جشنواره يا مراسمي برگزار نميشود كه بتوان در آن به معرفي موسيقي بومي به جوانان پرداخت. برگزاري كنسرت هم بسيار پرهزينه است؛ اجاره سالن و انتشار بروشور و... بسيار پرهزينه و بهاي بليت بالاست و درصد كمي از مردم با اين شرايط بد اقتصادي ميتوانند به ديدن برنامههاي مختلف هنري بروند اما اگر سازمانهاي دولتي، تدبيري در نظر بگيرند و براي مثال جايي را به عاشيقها اختصاص دهند تا به طور ثابت به اجراي برنامه بپردازند، خوب است.»
حضور کمرنگ موسیقی محلی در جشنواره فجر
جشنواره موسيقي نواحي، چند سالي است که برگزار نميشود.از طرفی، در بيستوششمين جشنواره موسيقي فجر که بهمنماه 1389 برگزار شد، ليان، به سرپرستي محسن شريفيان، تنها گروه شرکتکننده در اين جشنواره بود و اين در حالي است که گروههاي موسيقي بومي ، نمايندگان فرهنگ و زبان و تاريخ مردم ايران در شهرها و روستاهاي مختلفاند و ميتوانند آداب و رسوم مردم ايران را با همه گستردگي و گوناگونياش به مردم جهان معرفي کنند آن هم در روزگاري که همه دنيا به موسيقي ويژه هر منطقه توجه ميکند و ميکوشد تا با آن آشنا شود.
نابودی موسیقی محلی با از دست رفتن هنرمندان
در سال گذشته چندین استاد موسيقي محلي ايران درگذشتند. یکی از این استادان علي آبشوري بود که در غربت درگذشت.
محمدرضا درويشي(آهنگساز و محقق موسيقي محلي) درباره از دست رفتن این هنرمند موسیقی گفت: صداي ساز علي بهدليل تغييراتي كه روي ساز قوشمه دادهاند؛ يك صداي منحصربفرد بوده است.
وي افزود: اين هنرمند تعداد سوراخهاي ساز قوشمه را از شش سوراخ به هفت سوراخ افزايش داده بود. همچنين جنس سر ساز را از فلز گرفته بود و به همين دليل اندازهي اين ساز با قوشمههاي معمولي متفاوت بود و از آنها بزرگتر بود و صداي آن نيز منحصربفرد بود.
درويشي خاطرنشان كرد: اين هنرمند به همراه همكارش حسين ببي كه دايره ميزد، بخش مهمي از ميراث شمال خراسان را حفظ كرده بودند كه با مرگ آنها همه چيز نابود شد.
وي يكي ديگر از خصوصيات مهم عاشيقهاي شمال خراسان را اجراي نمايش طنزآمير «توره» عنوان كرد و درباره ويژگيهاي اين نمايشنامهها گفت: اين نمايشنامههاي طنز اغلب در عروسيها اجرا ميشد و عاشيق در آن به بالاترين مقام حكومتي مانند ايلخانيان با طنز انتقاد ميكرد كه متاسفانه اينگونه نمايشها بهدليل بداهه بودن نمايشها و صحبتها اكنون از بين رفته است.
دکتر محمد حسین شریف زادگان به قید کفالت آزاد شد.
به گزارش کلمه، این استاد دانشگاه شهید بهشتی و وزیر سابق رفاه و تامین اجتماعی بعد از ۵۰ روز بازداشت در زندان اوین نیمه شب چهارشنبه ۱۰ فروردین ماه به قید کفالت آزاد شد.
آزادی وی که داماد مرحوم میر اسماعیل موسوی است چند ساعت پس از درگذشت ایشان صورت گرفته است.
در واکنش به انتشار پیام تسلیت هاشمی رفسنجانی به میرحسین موسوی - پیرامون درگذشت پدر وی- روزنامه رسمی دولت محمود احمدینژاد، ضمن حملات تند به هاشمی، پیام تسلیت وی را، "تداوم روند حمایتی و دوپهلوی" او از جنبش سبز و رهبران آن ذکر کرده و نوشته است "با توجه به نارضایتی افکار عمومی از مواضع و اقدامات هاشمی که روند حمایتی و البته دوپهلو نسبت به جریان فتنه و سران آن داشت، سال نود سرآغاز رویکرد او در عرصه سیاسی کشور باشد."
گفتنی است به دنبال درگذشت پدر میرحسین موسوی و صدور پیام تسلیت از سوی برخی از چهرههای سیاسی و مراجع تقلید، هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز، در پیامی با تسلیت درگذشت میراسماعیل موسوی، از میرحسین موسوی تجلیل کرده و وی را " فرزند خدوم و برومند" آن مرحوم ذکر نموده بود.
روزنامه رسمی دولت، «ایران»، در حالیکه از منتقدین و حمله کنندگان به هاشمی طی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در شش سال اخیر بوده، پیام هاشمی به میرحسین موسوی را "نشان از دور جدید سیاستهای حمایتی وی از جریان اغتشاش" دانسته و نوشته است "درحالی که به نظر میرسید با توجه به نارضایتی افکار عمومی از مواضع و اقدامات هاشمی در سال گذشته که روند حمایتی و البته دوپهلو نسبت به جریان فتنه و سران آن داشت، سال نود سرآغاز رویکرد او در عرصه سیاسی کشور باشد، پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد. رفسنجانی که در روزهای پایانی سال، ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیتالله مهدوی کنی واگذار کرده بود، در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانهای از تغییر در آن به چشم نمیخورد، بلکه نشان از دور جدید سیاستهای حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد. هاشمی از این هم فراتر رفته در اظهارنظری عجیب که هیچ سنخیتی با حوادث دو سال گذشته کشور ندارد، موسوی را فردی خوانده که "خدمات شایستهای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی" کرده است! "
این جوسازی ارگان رسمی دولت در حالیست که رفسنجانی که اکنون تنها ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده دارد، در پیام خود، با اشاره به نخست وزیری موسوی در دوران جنگ گفته بود: "خانواده میرحسین موسوی خدمات شایستهای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامیمان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند."
این روزنامه در ادامه حملات خود به هاشمی، همچنین در برابر عبارت "فرزند خدوم" که هاشمی در خصوص میرحسین موسوی گفته، علامت تعجب گذاشته و سپس از گفته هاشمی رفسنجانی درباره "خدمات شایسته" میرحسین موسوی ابراز تعجب کرده و آورده است "وی در این پیام که در سایت رسمی او هم منتشر شده، میرحسین موسوی را فرزند خدوم! ایران نامیده و از تلاشهای وی برای سربلندی ایران تقدیر کرده است. "
روزنامه ایران مینویسد: "آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایسته میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوبهای خیابانی توسط وی."
ارگان دولت همچنین نوشته است "در همین راستا برخی فعالان سیاسی معتقدند هاشمی در سال جدید هم رویکرد حمایتی خود نسبت به جریان فتنه را حفظ و برای بازگرداندن چهرههای سرشناس این طیف به عرصه سیاسی کشور تلاش خواهد کرد؛ موضوعی که با توجه به در پیش بودن انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی، جدی به نظر میرسد."
ندای سبز آزادی: شورای فعالان ملی-مذهبی پیام تسلیتی را خطاب به میر حسین موسوی منتشر کردند و در آن در گذشت میر اسماعیل موسوی را به وی و بازماندگان آن مرحوم تسلیت گفتند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
به نام خدا
بيانيه شوراي فعالان ملي-مذهبي بهمناسبت درگذشت پدر مهندس موسوي
جناب آقاي مهندس میرحسین موسوي
درگذشت پدر گرامي و بزرگوارتان را خدمت حضرتعالي و خاندان موسوي تسليت ميگوييم. بيترديد، مهر گستردهي خداوند بخشنده و مهربان نصيب اين آزادمرد خواهد شد؛ او که عمر پربرکت خود را صرف خدمت به دين و ارزشهاي انساني نمود و در اين راه، فرزندي صالح تربيت کرد که آزادي، آبادي، و سربلندي ايران را تا سرمنزل مقصود وجههي همت خويش قرار داده است.
شوراي فعالان ملي-مذهبي، ضمن درخواست علو درجات براي روح پاک ميراسماعيل موسوي، از خداوند رحمان ميخواهد تا ابرهاي تيره و تار را از آسمان ايران زمين بزدايد، و فرزند آزاده و برومند آن مرحوم را در پرتو عنايات خود قرار داده، در شکيبايي و پايداري ياري فرمايد.
شوراي فعالان ملي-مذهبي
12 فروردين 1390
ندای سبز آزادی: سال 1389 را می توان سال توهین خواند. توهین های مداوم و بی شرمانه ای که کودتاگران نسبت به من و تو و افکار و باورها و اندیشه های سبزمان روا داشتند. توهین های ریز و درشتی که نه فقط در سیاهچال های بازجویی و نشستهای خصوصی کودتاگران و چکمه پوشان استبداد، بلکه حتی از تریبونهای رسمی و توسط عالی ترین مقامات مدعی سیاست و سیاستمداری در تاریخ ایران ماندگار شد. توهین تشنگان قدرت به جویندگان راه حقیقت. توهین به مقدسات. توهین به شعور مردم. توهین به محبوب ترین چهره های سیاسی جغرافیای سیاست ایران. توهین به وفادارترین و اصیل ترین و اصلی ترین یاران امام خمینی، توهین به قدیمی ترین و باوفاترین یاران انقلاب سال 1357. توهین به خانواده شهدای بزرگی نظیر باکری و همت. توهین به باورهای مردم. توهین به هاشمی رفسنجانی و خانواده اش. توهین به سید حسن خمینی. توهین به مراجع محبوب و پرمقلدی نظیر آیات عظام دستغیب و صانعی. توهین به زندانیان و خانواده های آنان. توهین به شهدای جنبش سبز. توهین به فرهنگ و تاریخ ایرانیان و از جمله کوروش کبیر. توهین به روزنامه نگاران و آزادی بیان. توهین به بدیهی ترین حقوق حقه ملت. توهین به خانه ملت به عنوان یک نهاد حقوقی و مدنی و ... این مقال البته مجال آن را نمی یابد که به همه این توهین ها بپردازد، اما مرور برخی از مهمترین آنها در سال 1389 برای ثبت در تاریخ هم که شده ضروری و مفید فایده می نماید.
زندانیان سیاسی
همچون همیشه 32 گذشته، زندانیان سیاسی و دگراندیشان و روزنامه نگاران دربند، از توهین های مکرر و شکنجه های جسمی و روانی اراذل و اوباش استبدادیان نه تنها خلاصی نیافتند، بلکه هر روز بیشتر از دیروز گرفتار بدترین و غیرانسانی ترین توهین ها از سوی بازجویان و شکنجه گرانشان در سیاه چاله های زندانهای امنیتی دستگاه بی در و پیکر نظام امنیتی، اطلاعاتی و قضایی کشور شدند. در این نوسته تنها به دو نمونه کوچک از صدها و بلکه هزاران نمونه و روایت درباره نحوه توهین و شکنجه و آزار زندانیان سیاسی توسط اراذل حکومتی اشاره می کنیم:
در روز سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ محمد نوری زاد یکی از روزنامه نگاران هوادار آیت الله خامنه ای که به واسطه موضوع گیریهای شجاعانه اش در حوادث پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بازداشت و روانه زندان شده بود، را به بهانهٔ هواخوری از سلول خارج می کنند و سپس پنج نفر از عوامل امنیتی اوین بر سر وی ریخته و به قصد کشت او را کتک می زنند. به طوریکه ضربه شدیدی که به سر او وارد آمده بود توسط پزشک زندان ضربه مغزی تشخیص داده می شود و بر اثر این ضربه بینایی وی مختل می گردد. نوری زاد پس از این عمل ماموران زندان اوین به اعتصاب کامل آب و غذا دست زد و در یادداشتی، از زندان اوین با عنوان "کهریزک دوم" یاد کرد و نوشت، بازجوهای وزارت اطلاعات او را در زندان کتک زده و به او و خانوادهاش فحاشی کرده اند و در پی اعتراض وی به وضعیت نامناسب بند ۲۰۹ اوین، پنج نفر از ماموران زندان به او حمله و به سر، دو کتف و بینایی او آسیب وارد کردهاند. او نوشت، دادستان تهران به او پیشنهاد داده است درخواست عفوی را خطاب به آیتالله خامنهای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کرده است.
در میانه تابستان سال گذشته نامه ای از جانب عبدالله مومنی، سخنگوی دفتر تحکیم وحدت، خطاب به رهبر نظام سیاسی حاکم بر ایران منتشر شد که نحوه رفتار بازجویانش را برای اعتراف گرفتن از وی علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی و به نفع کودتاگران و کودتای انتخاباتی رخ داده در سال 1388، بازتاب می داد. نامه ای تکان دهنده و رسوا کننده. گرچه زمان روایت حوادث رخ داده در زندان بر سر عبدالله مومنی به سال 1388 باز می گشت، اما انتشار آن در سال 1389، برگ تازه ای از رسوایی کودتاگران و مستبدان حاکم بر ایران بود.
او در بخشی از نامه خود به آیت الله خامنه ای ضمن اشاره به اصرار بازجویانش برای گرفتن اعتراف از او درباره روابط نامشروع جنسی و مقاومتش در این باره می نویسد: " پس از خواندن کاغذ بازجویی، به من هجوم آورده و با مشت و لگد و سیلی به جان من افتادند و به خود و خانوادهام تا جای ممکن فحاشی کردند و پس از کتک کاری مفصل و تحقیر و توهین گفتند «به تو اثبات می کنیم که حرامزاده و ولدزنا هستی.» این سخنان عصبانیت مرا نیز برانگیخت و به درگیر شدن من با آنان نیز منجر شد که البته نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم. سرم را بیرون آوردند و گفتند که میرویم و تا شب بر میگردیم و تو تا آن زمان وقت داری که به مسائل اخلاقیات اعتراف و خودت را خلاص کنی. میگفتند که «باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشتهای» و حتی از من میخواستند که در برگه بازجویی ام بنویسم که «در دوران کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهام». بارها به تجاوز و استعمال بطری و شیشه نوشابه و چوب تهدید می شدم تا جایی که فیالمثل بازجوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بیان میکرد که چوبی را در ... استعمال میکنیم که صدتا نجار نتواند آن را در بیاورد. "
خانواده امام خمینی
یکی از بدترین توهین های رخ داده توسط اراذل حکومتی در سال گذشته، توهین به آیت الله سید حسن خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در هنگام سخنرانی وی در مقابل شخص رهبر ایران در چهاردهم خرداد ماه سال 1389 بود.
مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی در سال 1389 در حالی برگزار شد که شعارهای خاص عده ای از حاضران در این مراسم، فضای سخنرانی آیت الله سیدحسن خمینی را مشوش کرد و بارها باعث قطع سخنرانی نوه امام و تولیت حرم ایشان شد. این اتفاق در حالی رخ می داد که آیت الله سید حسن خمینی ، سخنانی خارج از ارزش های نظام و انقلاب نمی گفت و بسیاری از کارشناسان سیاسی حتی موافق کودتاگران توهین به نوه امام را برنامه ای از پیش تعیین شده قلمداد کردند. با این همه در فردای همان روز خبرگزاری فارس این توهین ها را از سر دلسوزی و خیرخواهی توصیف کرد و به نقل از بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس نوشت: " این توهین ها از سر دلسوزی و خيرخواهي و در جهت وصيت نامه پدر بزرگوار شما حاج احمد آقاي خميني صورت گرفت! "
توهین به خانواده امام و بیت او در واپسین روزهای سال گذشته و پس از ماجرای 25 بهمن و ضربه سنگین مردم به کودتاگران، بار دیگر با تجمع اراذل و اوباش حکومتی در خیابانهای اطراف خانه اش و همچنین در حرم حضرت معصومه مجددن رخ داد و صدایی از رهبر جمهوری اسلامی هم در این باره بلند نشد که نشد.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی
گرچه از فردای کودتای انتخاباتی و مقاومت تاریخی و مثال زدنی این دو در برابر کودتاگران، توهین به آنان از رسمی ترین تریبونهای کشور، یکی از روشهای ترقی و طی کردن مدارج و مراتب قدرت و ثروت در میان کودتاگران محسوب می شد اما شناعت و فضاحتی که در ماه رمضان سال 1389 در برابر خانه مهدی کروبی توسط اراذل و اوباش حکومتی رخ داد، به عنوان یکی از سیاه ترین و شنیع ترین نقاط کارنامه سیاه آنان در تاریخ این سرزمین باقی خواهد ماند. ماجرایی که به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی رخ دادن آن با چراغ سبز عالی ترین مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ممکن می نمود.
ماجرا از زمانی شروع شد که مهدی کروبی، یکی از دو رهبر شجاع جنبش سبز اعلام کرد در راهپیمایی روز قدس شرکت می کند. این موضوع باعث شد تا در شبهای قدر و در بین روزهای ۹ شهریور تا ۱۲ شهریور ۱۳۸۹ چندین تجمع اعتراضی در برابر خانه مهدی کروبی شکل بگیرد. تجمع کنندگان که باز هم از اراذل و اوباش حکومتی و نیروهای وفادار به رهبر ایران بودند با سردادن سخیف ترین واژه ها علیه کروبی و موسوی اقدام به پاشیدن رنگ و شکستن شیشههای خانه و استفاده از گاز اشکآور و سلاح گرم و سرد و حمله به خانه کروبی کردند. این تجمع تا روز ۱۲ شهریور روز قدس ادامه یافت. مهاجمان اقدام به پرتاب سنگ، پاشیدن رنگ و سرقت دوربینهای امنیتی نمودند و در اثر این درگیری سر تیم محافظان کروبی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی بیمارستان شد. رفتار چکمه پوشان استبدادی به حدی وقیح بود که حتی سپاه محمد رسول الله تهران آن را محکوم کرد و از آن تبری جست.
با این همه توهین به رهبران جنبش سبز ایران، در سال 1389 ادامه یافت و اوج این توهینها به واقعه 25 بهمن و بهت زدگی کودتاگران و استبدادیان از زنده بودن جنبش سبز و سرخوردگی آنان از وفاداری مردم به این دو رهبر، حتی در بدترین شرایط امنیتی و اطلاعاتی حاکم بر ایران بود. تا جائیکه حتی از تریبون خانه ملت هم وکیل الدوله های مجلس هشتم برای توهین به رهبران جنبش سبز استفاده کردند و بار دیگر لکه ننگی را بر دامن خونین و آلوده کودتائیان و استبدادزدگان قدرت ثبت کردند.
توهین به مردم
گرچه توهین به هوادارن جنبش سبز که اکثریت مطلق جمعیت این روزهای ایران را تشکیل می دهد از فردای انتخابات ریاست جمهوری دور دهم در خرداد ماه 1389 با " خس و خاشاک " خواندن آنها توسط محمود احمدی نژاد آغاز شده بود. اما کسی که به خود اجازه داد تا مردم ایران و هواداران جنبش سبز را " میکروب " بخواند، آیت الله سید علی خامنه ای، رهبر نظام سیاسی فعلی ایران بود که در سفر خود به شهر مذهبی قم در آخرین روزهای مهرماه سال 1389 بود.
او در سخنرانی که در صحن حرم حضرت معصومه برگزار شد بدون اشاره به تقلب گسترده انتخاباتی در سال 1388 گفت: " فتنه سال 88 کشور را در برابر میکروب های سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد." سخنی که پس از چند روز و در اثر ترس از شدت گرفتن اوج کینه و نفرت از رهبر نظام سیاسی ایران و افزایش روز افزون اعتراضات در رسانه های اینترنتی و مستقل، به نوعی توسط سایت رسمی وی پس گرفته شد. چرا که وب سایت رسمی بیت او پس از جند روز در صفحه اصلی خود با متهم کردن رسانه های مخالف خامنه ای به دروغ گویی در این باره نوشت: " "این رسانه ها در پوشش این خبر با استفاده از تکنیک برجسته سازی و تاکید بر نکته ای مبهم برای طرح تفسیرهای مناقشه آمیز، بر کلید واژه "میکروب های سیاسی" تاکید کردند و کوشیدند تا به مخاطبان خود این گونه القا کنند که رهبر انقلاب همه منتقدان و معترضان انتخابات را میکروب های سیاسی خوانده اند، در حالی که ادامه سخنان رهبر انقلاب که هیچگاه از سوی این رسانه ها منتشر نشد، این تصور غلط را از بین می برد."
توهین به هاشمی و خانواده اش
گرچه در اثر موضعگیری حمایتی آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت به جنبش سبز در نماز جمعه 26 تیر ماه سال 1388، موج پایان ناپذیری از توهین و تحقیر او و خانواده اش توسط کودتاگران به راه افتاده بود، اما در واپسین روزهای سال 1389 فیلمی بر روی صفحات اینترنتی قرار گرفت که حاوی فحاشی و توهین اراذل و اوباش حکومتی به فائزه هاشمی رفسنجانی و یکی از پسران و نوه های هاشمی رفسنجانی در پارکینگ حرم عبدالعظیم شهر ری بود. فرد توهین کننده که خیلی زود مشخص شد " سعید تاجیک " از اعضای بسیج بوده است در جلسات شعرخوانی رهبری مورد تشویق آقای خامنه ای قرار گرفته بود. با این همه انتشار این فیلم واکنشهای متفاوتی را در پی داشت و در حالیکه هواداران هاشمی رفسنجانی این اقدام گروههای فشار را تقبییح می کردند، هواداران دولت کودتا این فیلم را جعلی و ساخته و پرداخته یاران آیت الله هاشمی رفسنجانی دانستند.
انتشار گسترده این فیلم و افزایش موج اعتراضات مقامات مختلف سیاسی و اجتماعی نسبت به آن باعث شد تا آیت الله خامنه ای، طی سخنانی در واپسین روزهای سال 1389 در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري گفت: " هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسي است...خداي متعال را هم از ما خشمگين مي كند...بعضي از اين جوانها بلاشك مردمان با اخلاص و مؤمن و خوبي هم هستند، اما خيال مي كنند اين[فحاشي و تهمت] وظيفه است؛ نه، من عرض مي كنم اين خلاف وظيفه است، عكس اين وظيفه است... من بخصوص از جوانها مي خواهم كه نگذارند اين فضاي غيبت و تهمت و فحاشي و هتاكي و شكستن حرمتها ادامه پيدا كند. "
این موضعگیری رهبر نظام سیاسی حاکم بر ایران نه تنها موجب فروکش کردن موج اعتراضات شخصیتهای سیاسی و اجتماعی ایران نشد بلکه بر عکس، این سئوال اساسی را در ذهن آنان و کارشناسان سیاسی ایران رقم زد که آیا دشنام گوياني چون كيهان، صدا و سيما، لباس شخصي ها و...که جملگی مستقيماً تحت فرمان شخص رهبر ایران که عنوان ولی فقیه را بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی یدک می کشد، عمل مي كنند، سر منشاء رخ دادن اینگونه حوادث نیست؟
این در حالی بود که آیت الله خامنه اي در دیدار خود با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که آنان را شخصاً منصوب كرده، هتاكان را «مردمان با اخلاص و مومن و خوب» نامید که در انجام وظيفه ، كمي زياده روي كرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر