بهای نفت خام به دنبال افزایش تنش ها در خاورمیانه و نیز حوادث روز سه شنبه ایران، افزایش یافت.
خبرگزاری اسوشیتدپرس گزارش داده که قیمت نفت خام در روز سه شنبه به دلیل بالاگرفتن اعتراضهای ضددولتی در ایران و ناآرامیهای خاورمیانه، افزایش یافته و موجب نگرانی شده است.
براساس این گزارش، قیمت نفت خام برای تحویل در ماه آوریل در بازار بورس نیویورک با افزایش یک دلار و ۲۳ سنت، به بشکهای ۹۸ دلار و ۲۰ سنت رسید.
قیمت نفت خام لندن در بازار لندن با افزایش یک دلار و ۷۴ سنت، به بشکهای ۱۱۳ دلار و ۵۴ سنت در بورس شاخص جهانی نفت خام رسید.
محمدتقی کروبی از مسئولان ایران خواست تا پدرش را در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفهای بیطرف محاکمه کنند، تا مردم امکان "قضاوت میان حاکمیت و معترضین" را داشته باشند.
دومین فرزند مهدی کروبی، با بیان اینکه از هشت روز پیش تاکنون از سرنوشت پدر، مادر و برادر کوچک خود علی بیخبر است، در نوشتهای که امروز ۱۰ اسفند (۱ مارس) بر روی سایت شخصی خود منتشر کرده، به شرح هجوم خشونت آمیز ماموران امنیتی به منزل آقای کروبی در شامگاه ۲ اسفند پرداخته است.
این نوشته ساعاتی پس از آن منتشر شده که سایت سحام نیوز، در واکنش به تکذیب خبر بازداشت رهبران معترضان به دولت توسط برخی رسانههای نزدیک به حکومت ایران، نوشته است: "تمامی شواهد حاضر، دال بر عدم حضور مهدی کروبی و فاطمه کروبی در منزل است. صبح امروز یکی از عروسان آقای کروبی به منزل مراجعه کرد که متاسفانه حتی کسی برای پاسخگویی، جلوی در منزل نیز حاضر نشد."
شب گذشته، بعد از یک حدود هفته ابهام در سرنوشت دو رهبر مخالفان دولت ایران، سایت کلمه نزدیک به میرحسین موسوی، خبر بازداشت آقایان موسوی و کروبی را تایید کرد.
محمدتقی کروبی با اشاره به بیخبری کامل از وضعیت پدر و مادر خود نوشته است: "این عزیران به همراه مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد... زندانی حکومت هستند، در نتیجه بر حاکمان است که اتهام، ادله و مستند بازداشت و حکم قانونی را منتشر کنند و اجازه دهند آنان از حقوق زندانیان مصرح در قانون برخوردار شوند."
وی یادآوری کرده که "تاکنون هیچ حکمی از مقام ذی صلاح قضایی یا دستوری از شورای امنیت ملی مبنی بر حصر یا بازداشت پدر و مادرم و نیز مهندس موسوی و همسر محترمه ایشان به دو خانواده ابلاغ نشده... و در رسانهها هم، چنین حکم یا دستوری منتشر نشده است".
شرح حمله ۲ اسفند
فرزند دوم مهدی کروبی در بخش دیگری از نامه خود، با اشاره به "تجمع، عربده کشی و عقده گشایی" افراد مسلح در مقابل منزل پدری خود و "توسل آنان به الفاظ رکیک و ناموسی" در شبهای منتهی به ۲ اسفند، توضیح داده است که در شامگاه این روز، چگونه نیروهای امنیتی حصر محل سکونت پدر وی را شکسته و به داخل منزل "یورش بردهاند".
وی نوشته است: "مکارانه به برادرم گفته شد حصر پایان پذیرفته و فرزندان میتوانند برای دیدار با پدر و مادرم به منزل بروند. علی و همسرش بلافاصله به آنجا رفتند اما به جای دیدار ،شاهد حضور بیش از ۳۰ مامور امنیتی با صورتهای بسته در منزل شدند."
محمدتقی کروبی با یادآوری اینکه ماموران پدر و مادر وی را در اتاقهایی جداگانه در طبقههای اول و پنجم ساختمان مسکونیشان محبوس کرده و به تفتیش طولانی مدت منزل آنها پرداختهاند، اظهار داشته که برادرش علی، از آن روز تاکنون "به عنوان یک گروگان" در زندان اوین است.
فرزند مهدی و فاطمه کروبی افزوده است: "وضعیت پدر و مادرم از علی و امثال علی که در انفرادی هستند بدتر است، زیرا گاه بازجویان به متهمین انفرادی اجازه میدهند تا یک تلفن ساده به خانواده بزنند، اما از آنان هیچ نمیدانیم."
او خاطرنشان کرده است که به این ترتیب، "از خانواده شش نفره کروبی، سه نفر در بند حاکمیت هستند؛ منزل برادر [محمدحسین کروبی] تحت کنترل است و فرزندانش از ترس نیروهای امنیتی جرات رفتن به مدرسه را ندارند؛ بقیه هم خطوط ارتباطیشان قطع شده و امنیت ندارند و هر لحظه منتظر یورش و دستگیری هستند."
روایت فرزند مهدی کروبی از نحوه برخورد با خانواده خود در شرایطی منتشر میشود که که امروز در حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، تظاهرات پراکندهای در تهران و چند شهر دیگر ایران برگزار شده است.
عباس عبدی:ابتدا تأکید کنم که اگرچه تحولات مصر به لحاظ تغییراتی که در خاورمیانه عربی ایجاد میکند، بسیار بااهمیتتر از سایر تغییرات رخ داده یا در حال وقوع در منطقه است و از این جهت شایسته توجه بیشتری است، ولی من به لحاظی از سقوط احتمالی سرهنگ معمر قذافی بیشتر احساس خوشحالی میکنم. البته وی در زمان جنگ با عراق کمکهای مهمی به ایران کرد که از منظر منافع ملی باید قدردان آن بود، ولی قذافی مسیری را پیموده است که نه تنها عامل تحقیر یک ملت محسوب میشود، بلکه موجب تحقیر و انزجار از «سیاست» نیز شده است، و این تحقیر «سیاست» از جانب او برای هر کسی که خواهان اعتلای جایگاه سیاست و نشاندن آن در قله رفیع عقلانیت باشد، زجرآور است. در واقع میتوان گفت که قذافی فقط به عنوان نمادی از دیکتاتوری خلاصه نمیشود، بلکه، نمادی از حماقت نیز محسوب میگردد، چیزی که در مورد مبارک یا بنعلی چندان صادق نبود، حتی هیتلر و استالین و امثال آنان نیز نماد دیکتاتوری بودند، ولی نماد حماقت محسوب نمیشدند. ویژگی اخیر قذافی موجب تحقیر "سیاست" و عذابآورتر بود. بدتر اینکه پس از اتفاقات اخیر در لیبی، معلوم شد که، اگر بنعلی یا مبارک به هر دلیل نتوانستند یا نخواستند حمام خون راه بیاندازند، قذافی از این حیث نیز کم و کسر نیاورده و با هواپیما به مردم خود حمله میکند، همان هواپیماهایی که در زمان حمله ایالات متحده آمریکا، فرماندهان و خلبانانش در رختخوابهای نرم و راحت خواب بودند، امروز علیه مردم کوچه و خیابان بکار میروند. کاری که مبارک نمایش آن را انجام داد، قذافی صحنه واقعیاش را ایجاد کرد. بنابر این قذافی به جز نماد «دیکتاتور» و نماد «حماقت» بودن مدال نماد «جنایت» علیه مردم خود بودن را هم به گردن آویخت.
از این مقدمه بگذریم. اگر از من بپرسند چه راهی برای ارزیابی موقعیت یک فرد یا نهاد یا حکومت وجود دارد، راحتترین و ارزانترین راه را ارزیابی گفتار میدانم. هر فرد یا جنبش یا رژیمی پیش از آنکه در عمل سقوط کند یا ارتفاع گیرد، در گفتار سقوط کرده یا ارتفاع خواهد گرفت. گفتاری که صدر و ذیل آن متضاد و فاقد منطق روشن و پر از جملات بیسر و ته و حتی فاقد معنا برای مخاطب باشد و مملو از ادعاهای پوچ و دروغ، و به طور خلاصه آشفته و پریشان باشد، چنین گفتاری معرف آشفتگی و پریشانی عملی آن فرد یا نظام یا جنبش نیز هست. شبی که مبارک فردای آن سقوط کرد، منتظر شنیدن سخنان مبارک خطاب به مردم مصر بودم. گمان عمومی بر این بود که او استعفا خواهد داد. ولی وقتی که سخنانش تمام شد، تعجب کردم که چگونه میشود؛ یک نفر نزدیک به نیم قرن در سطح بالای نظامی و سیاسی این کشور فعالیت کرده باشد، و در میان مردم مصر زندگی کند، ولی متوجه نشود که این سخنان بیهوده است و نه تنها آبی به آتش خشم مردم نمیریزد، بلکه بنزینی است که بر این آتش افزوده میشود. چگونه او این را نمیفهمد؟ آشفتگی گفتار مبارک نشان از آشفتگی وضعیت او داشت و به همین دلیل هم علیرغم بیان قاطعش مبنی بر ماندن در قدرت، بیش از ۱۲ ساعت طول نکشید که او را سوار هلیکوپتر کردند و به جای امنی بردند و دستور دادند که استعفایش را معاونش بخواند!
وضعیت سرهنگ قذافی هم همین طور است. سخنان او خطاب به مردم شهر «زاویه» در نزدیکی طرابلس، که پنجشنبه شب ایراد شد؛ نشانه روشنی از آشفتگی و پریشانگویی یک صاحب قدرت است و این نیز نشانهای از وضعیت سیاسی و اجتماعی آشفته و فروپاشیده نظام اوست. قذافی چه گفت؟ قذافی گفت که معترضین مواد مخدر مصرف کردهاند! گفت که حکومت لیبی زخم چشم دیده است! گفت که سلطه من فرهنگی است! گفت که اگر میخواهید بعضی از شما بعضی دیگر را بکشید، پس بکشید! گفت که این توطئه زیر سر بنلادن و القاعده است! مردم را بر حذر داشت از اینکه آمریکا به اسم مبارزه با القاعده دخالت نظامی کند! گفت قدرت دست من نیست و من مسئول خرابیها نیستم، قدرت از سال ۱۹۷۷ در دست مردم و کمیتههای مردمی است! گفت من قدرت را به شما مردم دادم و شما با دست خود کشور را به خرابی میکشانید! و چندین جملات پراکنده و بی پایه دیگر هم گفت.
ولی قذافی خیلی چیزها را فراموش کرد که بگوید و همین فراموشی نشان از آشفتگی گفتاری او بود. او فراموش کرد که بگوید پس از چهل سال حکومت بر مردم لیبی و با وجود یک رژیم کاملاً بسته و امنیتی، و تحت رهبری فرهنگی جناب قذافی، چطور القاعده و مواد مخدر تا این حد در میان مردم نفوذ کرده است؟ آیا در این صورت چیزی جز بی کفایتی سیاسی خود را فریاد زده است؟ او فراموش کرد که بگوید اگر قدرت در دست مردم است، پس این همه معترضین از کجا آمدهاند؟ در کجای دنیا مردمی که قدرت در دست خودشان است علیه خودشان قیام کردهاند؟ او فراموش کرد که بگوید آیا سفرا یا وزرای او هم مواد مخدر مصرف کردهاند که استعفا میدهند؟ او فراموش کرد که بگوید اگر او حاکمیت ندارد، پس در این میان چه نقشی دارد و چرا عصبانی است و چرا دستور تحویل تظاهرکنندگان به دادگاهها را صادر میکند؟ او فراموش کرد که بگوید چرا از تانک و مسلسل و هواپیما و ارتش باید علیه مردم استفاده کرد؟ اگر جامعهای تا این حد مصرفکننده مواد مخدر و وابسته به القاعده است، چه ارزشی به حکومت کردن دارد؟ او فراموش کرد که بگوید که چرا پس از چهل سال حکومت بر لیبی براساس سوسیالیسم علمی! هنوز هم باید قبایل لیبی را به کمک طلبید؟ او فراموش کرد که بگوید که چرا با تولید و صادرات حدود ۵/۱ میلیون بشکه نفت و گاز و فرآوردههای نفتی، اما هنوز تولید ناخالص آن کشور از ارزش این نفت تولیدی کمتر است؟! او فراموش کرد که بگوید چرا آخرین سخنرانی خود را در مقر تلویزیون انجام نداد و به صورت نوار صوتی ضبط شده به اطلاع مردم رساند آیا از چیزی می ترسید؟! مگر همان لحظه آقا زاده اش سیف الاسلام نگفت که نه تنها در طرابلس بلکه در کل لیبی هیچ خبری نیست و همه چیز امن و امان است؟
سرهنگ قذافی آخرین بازمانده ناسیونالیسم و سوسیالیسم منحط عربی است که علت اصلی بقای او تا قرن ۲۱ رژیم نفتیاش بوده است، بقایای ناسیونالیسم ناصری و سوسیالیسم بعثی در همه کشورهایی که حاکم شدند چه در عراق، چه در سوریه، چه در یمن، چه در لیبی و حتی در قالب گروههای لبنانی، تاریخ خونباری را رقم زدند، و این آخرین نفر از این نسل که به یمن نفت سلطنتی طولانی داشت، دچار اختلال مشاعر نیز بود، و باید شکرگزار خداوند بود که او در منطقه ای چون عراق نبود که امکان جاه طلبی شبیه صدام داشته باشد و باید امیدوار بود که بیش از این منشاء خسارت برای مردم کشورش و جهان عرب و خاورمیانه نشود و شاهد رویدادی مشابه آنچه در عراق گذشت در لیبی نباشیم.
منبع: روزنامه روزگار
مردم ایران دیروز در حالی بار دیگر به خیابان ها آمدند که حکومت، نوجوانان پانزده شانزده ساله را مجهز به شوکر برقی و گاز فلفل کرده و به خیابان ها فرستاده بود تا همگام با نیروهای سپاه، گارد ویژه و بسیج از شکل گیری تجمع مردمی جلوگیری کنند.
نوجوانانی که به گزارش خبرنگاران روز کم تجربه بوده و ترس در چهره آنها مشهود بود. روزنامه نگاران و شاهدان عینی همچنین میزان خشونت به کار رفته از سوی نیروهای نظامی و بسیج نسبت به مردم معترض را بی سابقه خوانده و گفته اند که حکومت همه امکانات خود را به کار گرفته بود تا به هر شکل ممکن با ضرب و شتم، گاز اشک آور و بازداشت های گسترده، خیابان های تهران را خلوت کند اما مردم نیز تلاش داشتند هر طور شده به هم بپیوندند.
براساس گزارش های خبرنگاران روز از تهران، روز گذشته هم ماموران حکومتی اجازه ندادند هسته اصلی تجمع شکل بگیرد اما مردم در خیابان ها و میادین مختلف شهر تهران با فریاد های "یا حسین، میرحسین" و "یا مهدی، شیخ مهدی" حمایت خود را از رهبران جنبش سبز اعلام کردند. آنها همچنین فریاد می زدند: "موسوی، کروبی، آزاد باید گردند"، "مرگ بر دیکتاتور".
ارتباط میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان از 25 بهمن با دنیای خارج قطع شده و رسانه های خبری از انتقال آنها به بازداشتگاه حشمتیه خبر داده اند.
با وجود حضور سنگین نظامیان و لباس شخصی ها درمشهد، شیراز، اصفهان و رشت نیز مردم به خیابان ها آمدند و خواهان آزادی رهبران جنبش سبز و همسرانشان شدند. تبریز نیز برای اولین بار شاهد حضور و تجمع مردم در چهارراه آبرسانی این شهر بود.
خشونت عریان
براساس گزارش های شاهدان عینی و روزنامه نگارانی که در تجمعات دیروز تهران حضور داشته اند، خشونت نسبت به مردم از تجمعات پیشین بیشتر بوده. گفته می شود به نیروهای بسیج و گارد ویژه اختیار تام داده بودند تا با هر میزان از خشونتی که می توانند مردم را پراکنده کنند.
نیروهای حکومتی با استفاده از گاز اشک آور، گاز فلفل، شوکر، باتوم فنری، گلوله های ساچمه ای، پنت بال مردم را پراکنده می کردند.
یک شاهد عینی به روز می گوید: وسط خیابان، علی الخصوص خط ویژه اتوبوس در خیابان ولیعصر چند موتوری با پرچم ویراژ می دادند وعربده کشی می کردند. آنها فریاد می زدند "حزب الله" و فردی که در ترک موتور نشسته بود بلند می شد و دستانش را بالا می برد و عربده میزد. از کنار هر کسی هم رد می شدند به شدت می زدند.
او می افزاید: ما در ایستگاه اتوبوس بودیم که یکباره ریختند و گفتند بروید اتوبوس نمی آید؛ لازم نکرده به بهانه سوار شدن به اتوبوس توی ایستگاه تجمع کنید. مردم اعتراض کردند و آنها به شدت شروع به زدن کردند. من هنوز تمام بدنم درد می کند.
به گزارش یکی دیگر از خبرنگاران روز، دیروز تعداد زيادي شيشه هاي خودرو توسط نيروهاي بسيج خرد شد. خودروها به نشانه حمايت از مردم معترض که در خیابان ها یا پیاده رو ها حضور داشتند، مدام بوق ميزدند و نیروهای بسيج كه در خيابان ها كمين كرده بودند ماشين ها را شناسايي و تمام شيشه هاي ماشين هاي مذكور را مي شكستند.
یک شاهد عینی حاضر در چهارراه ولیعصر نیز به روز می گوید: افراد لباس شخصی خیلی ناجور برخورد می کردند؛ یکباره حمله می کردند به جمع و بدون توجه می زدند. یک پسری را به پشت پایش زدند و زمین افتاد، یک نفر رفت کمک کند تا بلند شود اما یکباره ریختند سرشان و با باتوم به شدت او و فردی را که زمین افتاده بود زدند.
یک روزنامه نگار دیگر نیز که در خیابان های مرکزی شهر حضور داشته به روزمی گوید: من سمت هفت تیر بودم ؛رفتم سمت بلوار کشاورز و بعد تقاطع کارگر و بعد هم ستارخان. واقعا از رفتارهای عجیب ماموران تعجب کرده بودم؛ از استفاده از بچه های کم سن و سال گرفته تا فیلم برداری علنی از مردم. در تجمعات قبلی معمولا مخفیانه از مردم فیلم می گرفتند اما این بار خیلی علنی، از مردمی که در پیاده رو ها بودند تا مردمی که اصلا فقط در حال عبور بودند یا مردمی که پشت چراغ قرمز منتظر بودند فیلم می گرفتند انگار داشتند فیلم مستند می ساختند.
او می افزاید: مردم از قشرهای مختلف بودند اما نمی توانستند جمع شوند یعنی با خشونت هر چه تمام تر آنها را متفرق می کردند. یک جا که مردم توانستند جمع شوند شروع کردند به شعار دادن و راننده اتوبوسی که در حال رد شدن بود از پنجره داد زد یا حسین جمعیت گفت میرحسین که ریختند سر مردم و گاز اشک آور زدند.
به گفته این روزنامه نگار شعارهایی که از سوی مردم سر داده می شد بیشتر برحمایت از رهبران جنبش سبز متمرکز بود.آنها نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی را فریاد می زدند؛ انگار همه با هم هماهنگ باشند که روی "یا حسین میرحسین و یا مهدی و شیخ مهدی" زوم کرده بودند.
مردم معترض روز گذشته نیز همچون 25 بهمن و یک اسفند در پیاده روها متمرکز بودند و اجازه حضور در خیابان و تشکیل تجمع در خیابان را نیافتند. شاهدان عینی می گویند: اما یک جاهایی که تجمع می شد و ترافیک هم کمک می کرد، نیروهای نظامی و لباس شخصی کم می آوردند. ملت هم بوق می زدند بعضی از توی ماشین ها علامت وی نشان می دادند؛ فضا مثل روزهای بعد از انتخابات بود.
نوجوانان مجهز به شوکر و گاز فلفل
حضور نوجوانان مجهز به شوکر و گاز فلفل در کنار نیروهای بسیج و استفاده از آنها برای سرکوب معترضان، تاثر مردم معترض را برانگیخته بود.
خبرنگار روز گزارش داده است:آنها آنقدر كم تجربه و تازه كار بودند كه حتي جسارت درگيري نداشتند. در يك درگيري كه رخ داد يكي از آنان انقدر ترسيده بود كه شوكر را دور سر خود مي چرخاند در خيابان فرار مي كرد.او به محض رسيدن به نيروهاي يگان ويژه نيروي انتظامي بغل يكي از آنها پريد و وحشت زده گفت: "من بسيجي هستم و افتاده اند دنبالم كمكم كنيد." ماموران كه از اين حركت تعجب كرده بودند، گفتند: بچه! ما اينجا كه كسي را نمي بينيم. رهگذران كه از وحشت نوجوان بسيجي شگفت زده شده و به خنده افتاده بودند در عین حال متاثر بودند که چطور این بچه ها را در این سن و سال مجهز کرده و برای مقابله با مردم فرستاده اند.
خبرنگار روز از درگیری بین نیروهای انتظامی و بسیج و گارد ویژه هم خبر داده : دیروز در چند صحنه کاملا مشخص بود که نیروهای انتظامی تلاش میکنند مانع از درگیر شدن بچه های کم سن و سال شوند. در تقاطع طالقانی - ولیعصر یکی از افسران نیروی انتظامی شوکر را از دست پسری حدودا 15 ساله بیرون کشید و فریاد زد چه کسی گفته این را دستت بگیری.از این گذشته به وفور بین نیروهای بسیجی وانتظامی درگیری پیش میامد، با هم جر وبحث میکردند، سرهم داد میزدند. سر فلسطین یک مورد را دیدم که یک بسیجی به افسر نیروی انتظامی فحش ناجور میداد. میگفت لباست را در بیاری میدونم که سبزهستی و میروی قاطی اینها و....
به گفته شاهدان عینی، ماموران نیروهای انتظامی تلاش میکردند کمتر در برخوردها شرکت کنند و در حد توان خود به مردم معترض کمک میکردند. یک روزنامه نگار که همکارش توسط گارد ویژه بازداشت شده بود به روز می گوید: میدان ولیعصر، نزدیک سینما قدس در حال رفتن بودیم که گارد ویژه یکباره از پشت دست همکارم را گرفت و کشید و او را بازداشت کرد. یک افسر نیروی انتظامی آنجا بود به او گفتم و واقعا خیلی کمک کرد گفت شما کمی دورتر بروید من حواسشان را پرت میکنم و همکارتان را می آورم و واقعا همین کار را کرد و چند دقیقه ای نکشید که همکارم آمد.
او می افزاید:لباس شخصی ها و نیروهای بسیج خیلی فعال تر از سایر نیروها بودند.
یک شاهد عینی گفته است:"لباس شخصی ها از همه تیپ بودند از قیافه های خیلی معمولی تا قیافه های خیلی تابلو. می امدند توی جمعیت و آمار می گرفتند و نشان میکردندو بعد می ریختند آن فرد را بازداشت می کردند. یکباره میدیدی بغل دستی ات را کشیدند و بردند.اما ویژگی که دیروز داشت این بود که تعداد بازداشت شده ها بسیار زیاد بود ولی بازداشت شده ها را هما نجا تحویل ناجا می دادند یعنی اگر یک لباس شخصی هم فردی را بازداشت میکرد او را به ناجا تحویل میداد.
فخری محتشمی پور، عضو جبهه مشارکت و همسر مصطفی تاج زاده از بازداشت شدگان تجمعات روز گذشته است.
پی گیری های روزنشان می دهد تعدادی از بازداشت شدگان روز گذشته را به پادگان جی واقع در خیابان جی منتقل کرده اند.
براساس گزارش خبرنگاران روز کسانی که بازداشت می شدند خطاب به ماموران می گفتند ما برای خرید عید آمده ایم.
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی روز پنج شنبه در برنامه زنده شبکه سه سیما گفته بود که در روز یک اسفند خبری نبوده و مردم در حال خرید عید بوده اند. پس از آن سایت ها و پایگاههای اجتماعی مجازی پر شد از استعاره های معترضان و کاربران اینترنت که روز ده اسفند برای خرید عید خواهیم رفت و آزادی خواهیم خرید و....
کوهیار گودرزی، روزنامه نگار، به روز می گوید بیش از 15 ون را دیده که بازداشتی ها را با آنها منتقل میکردند.
به گفته او این ماشین های ون پلاک نداشته و برخی که دارای پلاک بوده اند روی پلاک آنها با چسب پوشانده شده بود.
مردم پراکنده بودند اما آمدند
اندک ویدئوی منتشر شده از تجمعات دیروز، حضور پراکنده مردم را نشان میدهد که در حمایت از رهبران جنبش سبز شعار میدهند. در این میان تصویری از اتوبان نیایش منتشر شده که پوستری با نوشته "دیکتاتور به پایان سلام کن" در آن نصب شده است.
فرهاد رجبعلی، خبرنگار - عکاس در تهران که در میان مردم حضور داشته به روز می گوید که دیروز فدائیان آقایان موسوی و کروبی آمده بودند؛اما آنطور که انتظار می رفت همه حامیان و طرفداران آقایان موسوی و کروبی حضور نداشتند به همین خاطر نیروهای امنیتی توانستند اوضاع را کنترل کنند.
او می افزاید: اگر همه حامیان آقای موسوی و آقای کروبی به این تجمعات بپیوندند دیگر قابل کنترل نخواهد بود.
به گفته این روزنامه نگار دیروز مردم دنبال هر فرصتی می گشتند تا به هم بپیوندند اما به دلیل سرکوب شدید موفق نشدند و اگر حضور مردم گسترده تر شود اعتراض شکل دیگری خواهد گرفت.
او در عین حال از وحشتی می گوید که لباس شخصی ها و نیروهای نظامی داشتند: نمیدانم چی بود؛ به شدت می زدند. خیلی بد می زدند اما همین که می زدند سریع و به سرعت به عقب می رفتند گویی از خشم مردم وحشت داشتند. در اصل خیلی خشونت به کار بردند اما این خشونت همراه با ترس بود. چون مردمی که به خیابان آمده بودند به شدت خشمگین بودند؛ شاید از همین خشم می ترسیدند.
او حضور مردم را خوب ارزیابی می کند: جمعیت میلیونی نبود اما همین تعدادی هم که آمدند حضورشان خیلی خوب بود. مي توانم به تقريب بگویم حدود 50 هزار نيرو فقط برای سرکوب آورده بودند خب اگر روزي به اينها 30 هزار تومان حق ماموريت بدهند كه ميدهند و من خبر موثق در این زمینه دارم میدانید چه رقمی می شود؟ بماند هزینه های اقلام مصرفی اینها و... که سر به فلک می زند.
به گفته آقای رجبعلی: "همين حضور هم مطلوب است (حضور مردم)، حضور اين روزها در كف خيابان شده براي فداييان موسوي و كروبي و حكومت از وحشت، همه توانش را مامور مي كند خب اين در دراز مدت حکومت را از پا می اندازد و من خطر بزرگي كه براي حكومت مي بينم با بازداشت سران اصلاح طلب و آقايان موسوي و كروبي حكومت به صورت بي واسطه اي رو در روي مردم قرار گرفته. خب اين خطر بيشتر متوجه حكومت خواهد شد بدون حضور اصلاح طلباني كه همواره جامعه را به عدم خشونت دعوت مي كردند."
تجمع دیروز به دعوت شورای هماهنگی تشکیلات راه سبز امید شکل گرفته بود. امروز تولد میرحسین موسوی است و به همین دلیل شب تولد او برای تجمع و اعتراض به بازداشت او و مهدی کروبی و همسرانشان انتخاب شده بود.
براساس اعلا ماین شورا و همچنین براساس گفته مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی به روز این تظاهرات سه شنبه های دیگر نیزادامه خواهد داشت.
منبع:روزآنلاین/فرشته قاضی
دامنه اعتراضات به بازداشت رهبران جنبش سبز از مرجع تقلید تا دولت های غربی را فرا گرفت و تجمعات روز گذشته مردم در شهرهای مختلف ایران، توجه رسانه ها را به خود جلب کرد.
به دنبال انتشار خبر بازداشت این دو، مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی و سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد در گفتوگو با بیبیسی فارسی، اعلام کرد که بازداشت این دو "بعد از کسب تکلیف صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، از آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران انجام شده است".
نخستین بار وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، فاش کرد که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو رهبر جنبش سبز به همراه همسرانشان، به زندان حشمتیه، یکی از زندانهای نظامی تحت نظر وزارت دفاع، منتقل شدهاند.
علیاکبر موسویخوئینی، نماینده مجلس اصلاحات که این زندان را از دوره حضورش در مجلس ششم می شناخت گفت: "این زندان متعلق به ارتش است و طی موافقتنامه ای با سازمان زندانها، توسط ارتش اداره میشود... در زندان حشمتیه ساختمانی هم وجود داشت که گفته میشد افراد برجستهتر آنجا نگهداری میشدند. [از جمله] فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ در پرونده حادثه کوی دانشگاه... عمده افراد زندانی در آن مقطع کسانی از پرسنل این نیرو بودند که محکومیتهایی داشتند و بعضا هم افراد شخصی که به طور ویژه زندان بودند... می توان حدس زد با توجه به سابقه قبلی این زندان در استفاده برای موارد خاص و ویژه، به علت درجه بالای امنیتی از آن استفاده شده است".
در عین حال، وبسایت العربیه، به نقل از یک منبع مطلع نوشت که میان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران درباره نحوه برخورد با موسوی و کروبی اختلاف نظر وجود دارد: "وزارت اطلاعات خواستار بازداشت خانگی موسوی و کروبی است و معتقد است که باید آنها را در خانه نگاه داشت و ارتباطهای آنها را قطع کرد، بدین ترتیب دیگر امکان ارتباط گیری با معترضان را نخواهند داشت و میتوان جلوی واکنشهای احتمالی معترضان به بازداشت آنها گرفت. اما سپاه پاسداران این شیوه را مناسب نمی داند و از ابتدا خواستار برخورد شدید با سران معترضان بوده، سپاه معتقد است که موسوی و کروبی باید بازداشت و به زندان افکنده شوند و سپس محاکمه و مجازات شوند. اما درباره احتمال واکنش شدید از سوی معترضان می گوید که هر اعتراضی هر چند شدید باشد بیش از دو یا سه هفته طول نخواهد کشید و پس از سرکوب آن دیگر شاهد تحرکی از سوی معترضان نخواهیم بود. بدین ترتیب امکان ارتباط موسوی و کروبی با معترضان برای همیشه قطع می شود و می توان امیدوار بود اعتراض ها برای همیشه خاموش میشود".
اما مجتبی واحدی از نقشی فراتر از نقش سپاه و وزارت اطلاعات در این پرونده سخن گفت: "صادق لاریجانی در مورد تبعات دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی تردید داشته، اما آیتالله خامنه ای به او گفته است که جمع بندی انجام شده در دفتر رهبری نشان داده که این اقدام، مساله ای ایجاد نخواهد کرد".
واحدی اعلام کرده که به گفته رهبر جمهوریاسلامی، مسوولیت جمعبندی هزینههای دستگیری رهبران معترضان به انتخابات، با مجتبی خامنه ای فرزند اوست.
پیش از این و همزمان با حصر موسوی و کروبی، کلمه با اشاره به وضعیت آنها، رهبر جمهوریاسلامی را آمر اصلی حصر این دو معرفی کرده و نوشته بود: "واکنش فراگیر و سراسیمهٔ مجلسیان و موضعگیری بعضی از چهرههای خاص، نشان میدهد که آمر اصلی حصر «دستگاه حاکمه» است. دستگاهی که علیرغم رسمیت، نفوذ کافی در بیوت و مراجع تصمیم گیری دارد. نفوذی که میتواند هاشمی، ناطق نوری، قالیباف و بسیاری از چهرههای دیگر را هم به اطاعت امر وادارد. عوامل اصلی حصر اگر رسما از رهبری دستور نگرفته باشند، قطعا ریشهای در بیت رهبری دارند. تنها جایی که میتواند فرمان آتش را به این همه افراد صادر کند، بیت رهبری است. آمران وعوامل اصلی حصر جنتی را گفتهاند تا در نماز جمعه فتوای برخورد با سران سبز را صادر کند، دادستان کل را گفتهاند تا آنها را ضد انقلاب بنامد، احمدینژاد را گفتهاند که خاموش بنشیند، صدا و سیما را گفتهاند که شعار مرگ و اعدام سر دهد و وزیر اطلاعات را به مصاحبه واداشتهاند؛ مصاحبهای که مصلحی از عهدهٔ آن برنیامد و کار را از قبل خرابتر کرد. آملی لاریجانی پیش از این گفته بود که در برخورد با رهبران معترض فقط از رهبری سفارش می گیرد".
این در حالی است که پس از انتشار خبر بازداشت موسوی و کروبی، بسیاری از وبسایتهای متعلق به اصولگرایان، این خبر را تکذیب کردند. کیهان امروز به نقل از یک مقام امنیتی، نوشته است که: "موسوي و كروبي در خانههايشان قرار دارند و تنها ارتباطات آنها، به ويژه ارتباطاتي كه از خارج كشور با آنها برقرار ميشد، قطع شده است... موسوي و كروبي اجازه ديدار با بستگان درجه اول خود را تا زماني كه از اين طريق به انتشار مطالب دروغ و تنش آفرين نپردازند، خواهند داشت".
کیهان همچنین خبر انتقال موسوی و کروبی به یک زندان نظامی را "شایعهسازی سرویسهای اطلاعاتی غرب" نامیده است.
خبرگزاری ایرنا نیز در گفتوگویی کوتاه با غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور، از قول وی نوشت: "خبر برخي رسانهها مبني بر انتقال كروبي و موسوي به زندان درست نيست و تكذيب ميشود".
سایت تابناک، نزدیک به محسن رضایی، سخن یک مقام امنیتی را نقل کرد که: "موسوی و کروبی در منازل خود بوده و محدودیتهای ارتباطی آنها برای عدم دسترسی و سواستفاده عناصر ضد انقلاب از آنهاست".
پس از آن، خبرگزاری فارس هم سخنان یک "مقام آگاه قضایی" را منتشر کرد که مدعی بود: "اين دو در حال حاضر در منازل خود به سر ميبرند و تنها محدوديتهايي در برابر تماسهاي آنان با عناصر مشكوک اعمال شده است".
در واکنش به این تکذیبها، فرزندان میرحسین موسوی، به کلمه گفتند: "تنها هنگامی عدم صحت خبر بازداشت پدر و مادرمان برای ما مشخص و قابل باور خواهد شد که فورا آنها را در خانه پدری خود و بدون تهدید یا حضور نیروهای امنیتی یا نظامی در صحت و سلامت کامل فیزیکی و روحی، همانگونه که تا پیش از ناپدید شدن بودهاند، دیدار کنیم".
گفته میشود انتقال مهدی کروبی و میرحسین موسوی در روزی انجام شد که جو تهران با حضور گسترده نیروهای نظامی و امنیتی به شدت پلیسی بود. پنجشنبه گذشته، همان موقعی که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در صدا و سیما حاضر شد و درباره اعتراضات سخن گفت. پیش از آغاز مصاحبه وزیر اطلاعات، اعلام شده بود که وی قرار است "اطلاعاتی جدید و مهم" در اختیار مخاطبان قرار دهد.
گفتنی است موسوی و کروبی پیش از آغاز راهپیمایی 25 بهمن تحت نظر بودند، اما همزمان با برگزاری این راهپیمایی، محدودیت آنان نیز بیشتر شد و پس از اینکه موسوی و کروبی به صدور بیانیه درباره راهپیمایی 25 بهمن پرداختند، بازداشت خانگی آنان شکل جدیتری به خود گرفت.
موسوی در روزهای ابتدایی بازداشت خانگی خود، دو بار با برخی از نزدیکان خود به صورت تلفنی صحبت کرد. وی در این تماسها خبر از آن داده بود که محافظانش عزل شده و موادغذایی نیز توسط نیروهای امنیتی برای آنها تهیه میشود. موسوی همچنین خبر از آن داده بود که هیچ روزنامهای برای مطالعه در اختیار وی قرار نمیگیرد.
روز شنبه نیز فرزندان موسوی و رهنورد، با انتشار نامهای سرگشاده، اعلام کرده بودند: "به سراغشان رفتیم. خودروی ون به شکلی پارک شده بود که از کنارش یک کاغذ هم رد نمی شد. مردانی که از خودرو پیاده شدند، نقاب داشتند. آدامس می جویدند و در جواب سوال ما که براساس کدام حکم، فرزندانی را ازدیدن پدر و مادرشان محروم می کنید، پرخاش کردند: "به شما چه مربوط که حکم کجاست؟ از کجاست؟ از طرف کیست؟ پرسیدیم در خودروی ون چند نفر هستید؟ باز هم پرخاش که به شما چه مربوط؟ پرسیدیم شیشه های خودروی تان چرا سیاه است؟ گفتند به شما چه مربوط؟"
همه مصایب مهدی کروبی
روز گذشته، محمدتقی کروبی، یکی از فرزندان مهدی کروبی، به بیان شرح کاملتری از آنچه بر خانواده وی در روزهای گذشته رفته است، پرداخت.
وی در یادداشتی که در سایت سحامنیوز، نزدیک به مهدی کروبی، منتشر شده است، چنین نوشت: "در باب بازداشت پدر و مادرم که متاسفانه و به اشتباه در ۲۰ روز گذشته از واژه حصر خانگی استفاده میشد، باید بگویم که آنان در بازداشت به سر می برند نه حصر. از وضعیت آنان هیچ خبری در دست نیست و خدا میداند در چه وضعیتی هستند".
وی همچنین پیشنهاد داده است که: "محکمهای سیار در زمین چمن استادیوم یکصد هزار نفری آزادی با پخش زنده برپا کنید تا با حضور هیت منصفهای بینظیر، کیفرخواست هیات حاکمه و دفاعیات رهبران در بند استماع شود و مردم به قضاوت میان حاکمیت و معترضین بپردازند. اجازه دهید امت را کل مردم ایران بدانیم، نه آن لباس شخصی ها که بعضا به عنوان امت خود جوش، ترموستاتشان در مواقعی به جوش میآید که حمایت نیروهای امنیتی را دارند".
از سوی دیگر، یکی از فرزندان کروبی نیز، در گفتوگو با سحامنیوز، با واکنش نسبت به ادعاهای دادستان کل کشور، مبنی بر عدم بازداشت موسوی و کروبی، اعلام کرد: "در روز آغاز حصر، ماموران اطلاعات طي تماسي تلفني با علي كروبي از وي ميخواهند به منزل پدر مراجعه نمايد. در همين راستا علي سريعا به منزل پدر و بياطلاع از حيله و نيرنگ ماموران اطلاعاتي مراجعه و دستگير ميگردد. یکی از عروسهای آقای کروبی شاهد جمع آوری کورکورانه و فلهای کلیه وسایل از جمله کتب (تنها حدود 700كتاب فقهي) و حتی داروها از منزل بوده است. به طوري كه ايشان ذكر ميكردند كه احساس كردم تنها مبل و يخچال منزل را نبردند".
پیش از این و در روزهای گذشته نیز، یکی از فرزندان کروبی به سحامنیوز گفته بود: "توانستیم با يكي از همسايگان که شاهد انتقال پدر و مادرمان به خارج از منزل بوده است صحبت کنیم. وی به ما اطلاع داد که نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نيروهاي امنيتي در مقابل ساختمان و ورودي پاركينگ منزل آقای كروبي بوده كه پس از دقايقي همگي به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترك كرده اند. به گزارش این شاهد عینی پس از آن، ساختمان به طور كامل تخليه و چراغهاي منزل ايشان خاموش شده است".
در روزهای گذشته، چندین بار نیز نیروهای لباس شخصی و ماموران امنیتی در مقابل منزل کروبی تجمع کرده و یا وارد منزل وی شده بودند. مجتبی واحدی، مشاور کروبی در این زمینه گفته بود: "هیچ خبری از آقای کروبی و همسرشان وجود ندارد. نیروهای امنیتی با ورود به منزل، هر چیزی را که تصور میکردند ممکن است کمک به شکلگیری تماس کند، با خود بردهاند و در منزل ایشان مستقر شدهاند".
ادامه واکنشها به بازداشت موسوی و کروبی
پیش از این و همزمان با خبر بازداشت خانگی موسوی و کروبی، برخی از چهرهها و شخصیتهای سیاسی، نسبت به این مساله واکنش نشان دادند. مجمع روحانیون مبارز، کمیسیون زنان جبهه مشارکت و شخصیتهایی چون آیتالله یوسف صانعی، آیتالله بیات زنجانی، آیتالله دستغیب، احمد منتظری و سیدمحمد خاتمی، روز گذشته آیتالله بیات زنجانی و آیتالله صانعی، دو تن از مراحع تقلید نیز نسبت به ادامه بازداشت و حصر کروبی و موسوی هشدار دادند.
در روزهای گذشته اما، این مساله ابعاد بینالمللی پیدا کرد و برخی از کشورهای جهان، نسبت به این مساله واکنش نشان دادند.
شورای امنیت ملی کاخ سفید، با صدور بیانیهای سیاست سازمانیافته ارعاب و بازداشت شخصیتها، فعالان سیاسی و حقوق بشر، دانشجویان، روزنامهنگاران و بلاگرها از سوی دولت ایران را محکوم کرد.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، اعلام کرده است که دولت ایران باید به مردم اجازه دهد از حق آزادی بیان و آزادی تجمعات برخوردار شوند و باید بلافاصله به ارعاب سازمان یافته مخالفان پایان دهد.
جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد نیز به خبرهای منتشر شده در خصوص بازداشت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو رهبر مخالفان در ايران، واکنش نشان داده و ضمن "غيرقابل پذيرش" خواندن اين بازداشت، خواهان آزادی آنها شده است.
همچنین سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی، جان کایل و مایک کرک گفتهاند بازداشت میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان "نشانه هراس یک دیکتاتوری رو به ضعف از مردم خود است".
یرژی بوزک، رییس پارلمان اروپا بازداشت موسوی و کروبی را "شدیدا محکوم" کرد و خواستار آزادی "بدون قید و شرط" آنان شد. رئیس پارلمان اروپا تصریح کرد که "تلاشهای ارعابآور" حکومت ایران حمله به اصول دمکراسی و نهادهای قضایی است.
سخنگوی دولت آلمان نیز اعلام کرده است که دولت متبوع وی از اینکه جمهوری اسلامی"در عملیاتی شبانه رهبران معترضان، آقایان موسوی و کروبی را به مکانی نامعلوم" منتقل کرده، شوکه شده است. سخنگوی دولت آلمان این اقدامهای دولت جمهوری اسلامی را "تهدید و ارعاب" مخالفان، و ناقض موازین بینالمللی حقوق بشر خوانده است.
از سوی دیگر گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان در دیدار با صالحی همتای ایرانی خود از وی خواسته سلامت دو رهبر ایران را تضمین کند. وی از وزیر خارجه جمهوری اسلامی خواسته موسوی و کروبی را مورد آزار جسمانی و سرکوب قرار ندهند.
از سوی دیگر در پی انتشار خبر بازداشت موسوی و کروبی و همسرانشان، و همچنین انتقادات آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، وزارت امورخارجه آلمان کاردار جمهوری اسلامی در برلین را برای ادای توضیحاتی احضار کرد.
این در حالی است که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امورخارجه، بحث بازداشت موسوی و کروبی را یک مساله داخلی عنوان کرد که دیگر کشورها حق دخالت در آن را ندارند.
همچنین علیاکبر صالحی نیز، خواستار آن شد که "میان حرکتهای اصیل مردمی و حرکت های مدیریت شده توسط قدرت های خارجی تفاوت قائل شد."
سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار بیانیهای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان را محکوم کرد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست که محل بازداشت رهبران معترضان را فورا و بهشکل رسمی اعلام کنند.
از سوی دیگر، کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران در اطلاعیهای درباره سرنوشت زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نوشته است: "این چهار ناراضی ناپدید شدهاند؛ آنان بدون ارتباط با دنیای خارج، در مکان نامعلومی نگاهداری میشوند و این نقض شدید قوانین ایران و بینالمللی است و آدمربایی توسط حکومت است".
منبع:روزآنلاین/آرش بهمنی
موج قیام های مردمی که منطقه خاور میانه را فراگرفته، موقعیت اسرائیل و چشم انداز صلح در این منطقه را با ابهام رو به رو کرده است.
افرائيم حليفی، رئیس اسبق موساد ضمن اذعان به دگرگون شدن صحنه بازی در خاورمیانه به بی بی سی گفت: "وضعیت موجود قابل دوام نیست، کلا ً غیر قابل دوام است، من حتی قبل از وقایع مصر تصور نمی کردم که این شرایط را بتوان حفظ کرد اما حالا دیگر حفظ آن حتی کمتر امکان پذیر است. در نتیجه ما باید سیاست جدیدی را تدوین کنیم."
اظهارات صریح رئیس اسبق موساد، کمابیش حس شوک و بهت روانی حکومت اسرائیل از انقلاب مصر را خلاصه می کند. طی 35 سال اخیر، پیوند راهبردی با یک مصر با ثبات، سنگ بنای تمام سیاست های اقتصادی و ژئوپلیتیک اسرائیل بوده و امروز آن سنگ بنا دیگر وجود ندارد.
این تنها طرف اسرائیلی نیست که تبعات این زمین لرزه سیاسی را حس کرده است.
قاضی حمد، سخنگوی جنبش حماس واقعیت جدید خاور میانه را برای بی بی سی این گونه تشریح می کند: "به نظر من الان مردم منطقه دارند تاریخ را خلق می کنند، چه در فلسطین، چه در تونس یا مصر و سایر کشورها، به زودی وضعیت کاملا تغییر خواهد کرد. لذا به نظر من اسرائیل باید درک کند که این اشغالگری بدبخت کننده باید پایان یابد و باید همین حالا خاتمه یاید، به خاطر آنکه مردم کشورهای اطراف اسرائیل، چه در مصر چه در لبنان یا سوریه خیلی خشمگین هستند و همه آنها می خواهند ار مردم و مقاومت فلسطینیان حمایت کنند تا به این اشغالگری پایان دهند."
بسیاری از کارشناسان ارشد دستگاه دیپلماسی اسرائیل با این ارزیابی اتفاق نظر دارند. بیم از واقعیت جدید در حال ظهور در خاور میانه، برخی از سیاستمداران ارشد اسرائیل را بر آن داشته که در مواضعی علنی، بر ضرورت توافق فوری با فلسطینیان تاکید کنند.
در بحبوحه قیام مردمی در مصر علیه حسنی مبارک، شائول موفاز، رئیس کمیته روابط خارجی و امنیت در پارلمان اسرائیل به بی بی سی چنین گفت: "من اعتقاد دارم به خاطر وضعیت جدید، به خاطر وضعیت استراتژیک جدید، مذاکره با فلسطینیان و اراده مثبت برای دستیابی به یک توافق با آنها، یکی از پایه های برقراری ثبات و ایجاد ثبات بیشتر در منطقه ما است."
اما آقای موفاز از اعضای ارشد حزب کادیما است که در ترکیب دولت ائتلافی اسرائیل حضور ندارد و مقامات دولتی اسرائیل با مواضع او موافق نیستند.
دانیال آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائیل در واکنش به این نوع تحلیل ها به بی بی سی چنین گفت: "معضل فلسطینیان موضوع محوری ثبات در خاورمیانه نیست، اینکه گفته شود ما باید به خاطر یک ابر ساختار ژئوپلیتیک مشکل را حل کنیم، با واقعیت جور در نمی آید."
به گفته یکی از تحلیلگران اسرائیلی، همچون یکی از داستان های هزار و یک شب، غول انقلاب از چراغ جادو گریخته و در آسمان سراسر خاور میانه آزادانه سیر می کند.
به نظر می رسد یا اسرائیل ظرفیت تطبیق خود با این فضای جدید را خواهد یافت یا یک روز بیدار می شود و می بیند محله قدیمی مجاورش کاملا تغییر کرده است.
منبع:بی بی سی/محمد منظر پور
فخرالسادات محتشمی پور، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، مدیرکل امور بانوان وزارت کشور در دولت اصلاحات و همسر مصطفی تاجزاده بازداشت شد.
علی طباطبایی، داماد خانم محتشمی پور امروز سه شنبه ۱۰ اسفند به بی بی سی فارسی گفت که ساعتی پیش خانم محتشمی پور با موبایل خود با آنها تماس گرفته و موبایل را روشن گذاشته تا آنها مکالمه او و مأموران را بشنوند.
به گفته آقای طباطبایی، صدای مأموران در این تماس تلفنی شنیده می شد که به خانم محتشمی پور می گفتند که باید او را با خود ببرند.
آقای طباطبایی گفت که صدای خانم محتشمی پور هم شنیده می شد که می گفته: "مگر من چکار کرده ام؟ من هم مثل بقیه مردم به خیابان آمده ام و دارم راه می روم".
مأموران در پاسخ تأکید کرده اند که باید او را با خود ببرند.
اعضای خانواده خانم محتشمی پور می گویند که پس از این تماس تلفنی نتوانسته اند خبری از او بگیرند.
خانم محتشمیپور در ماههای اخیر در اعتراض به بازداشت همسرش دهها نامه و مقاله اعتراضآمیز نوشته و از جنبش اعتراضی موسوم به جنبش سبز و رهبران آن به صراحت دفاع کرده است.
داماد خانم محتشمی پور به بی بی سی فارسی گفت که علت دستگیری او، شرکت در تجمع اعتراضی امروز بوده است که در واکنش به حصر یا بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسران آنها برگزار شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر