-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

Latest News from Emrooz for 03/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مصطفی تاج زاده، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، با ارسال یادداشتی از زندان اوین حوادث منطقه را با جنبش سبز ایران مقایسه کرده است. لازم به ذکر است که همسر تاجزاده، فخرالسادات محتشمی پور دور پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. متن کامل این یادداشت در پی می آید.

مقدمه:

«امواج انقلاب ایران پس از سی سال به کشورهای منطقه رسیده است» این جمله مضمون مشترکت تبلیغات رسمی کشور طی هفته های اخیر در باره تحولات منطقه خاورمیانه و عربی است. نظیر این جمله را تقریباً هرروز از این یا آن مسئول و به ویژه در تحلیل های سیاسی صدا و سیما می شنویم. این اظهارات تبلیغاتی و سیاسی صورت دیگر ادعایی است که طی سال های اخیر از اصول گرایان حاکم زیاد شینده شده است. آنان که با اتخاذ راهبرد و مواضع تنش آفرین خود کشور را در عرصه سیاست خارجی گرفتار بحران های سخت کرده و در سطح بین الملل به انزوا کشانده اند، در توجیه عملکرد خود همواره بر این نکته تأکید دارند که اگر روابط دیپلماتیک ما با بسیاری از دولت ها تیره شده است، چه باک، در عوض در میان ملت ها محبوبیت بسیاری داریم و ملت ها با ما هستند. بنابراین اصول گرایان می کوشند اوج گیری حرکت های اعتراضی مردمی در کشورهای عربی، را شاهد و دلیلی بر صحت رویکردها و جهت گیری های خود در سطح مدیریت کشور و نیز عرصه سیاست خارجی و معرفی می کنند. آنان پارا فراتر نهاده سیاست ها و مواضع خود را الهام بخش مردم تونس و مصر و یمین و... در خیزش های اخیر معرفی می کنند. این احساس الهام بخشی چنان است که یکی از ایشان گفته بود مشکل مردم به پاخاسته این کشوره رهبری است و اگر بخواهند ایران می تواند این خلاء را برطرف کند. در تبلیغات اصول گرایان این جنبش ها اسلامی معرفی می شوند. آنان در تبلیغات رسمی از نظام های مقابل این جنبش ها با عنوان نظام ضد اسلامی یاد می کنند و عامدانه از به کار بردن اوصافی نظیر استبدادی و دیکتاتوری برای این نظام ها خودداری می کنند تا به مخاطبان خود القا کنند که ملت های منطقه نه از فقدان آزادی و محرومیت از حقوق اساسی خود بلکه از عدم اجرای احکام شریعت در کشور خود به ستوه آمده اند. هدف من در نوشتار حاضر این است که نشان دهم خیزش های مردمی در کشورهای مسلمان فرصت مغتنمی را فراهم آورده تا صحت و سقم ادعاهای اصول گرایان مبنی بر محبوبیت حاکمان کنونی ایران و الهام بخشی نظام سیاسی واقعاً موجود ایران در میان ملت های مسلمان روشن شود.

الف- حرکتی که از انقلاب اسلامی از سی و دو سال پیش در ایران آغاز شد، تا کنون مراحل و نقاط عطف مهمی را پشت سر گذاشته است. حرکت اصلاحی و جنبش سبز از جمله مهمترین این نقاط عطف بوده اند. به رغم این که تحولات سیاسی اجتماعی منطقه یکسال و نیم پس از آغاز جنبش سبز در ایران رخ می دهند و در مطالبات آزادی خواهانه بسیار شبیه به این جنبش هستند، اما تبلیغات رسمی کشور هیچ اشاره ای به این واقعیت ندارند و اساساً هرگونه رابطه ای را میان این جنبش سبز ایران و تحولات مذکور به شدت تکذیب می کنند. تنها اشاره به رابطه میان این دو را می توان در صحبت های اخیر وزیر اطلاعات کشور در برنامه دیروز امروز فردا مشاهده کرد. آقای مصلحی در پاسخ به سؤال مجری برنامه در باره رابطه حوادث اخیر ایران با جنبش های منطقه گفت: حوادث اخیر ایران و برخورد موفق ما با آن، موجب شد آمریکا و غرب از کشورهای منطقه غافل شوند و فرصت کافی برای آغاز نهضت در این کشورها فراهم شود!!!(نقل به مضمون) پاسخ وزیر اطلاعات به این پرسش اگر چه بسیار سطحی و سست می نماید اما در بطن خود اعتراف به این حقیقت دارد که فی الجمله میان جنبش سبز و حرکت های اعتراضی در کشورهای منطقه رابطه ای وجود دارد.

طبیعی است طرفداران جنبش سبز برخلاف جریان حاکم جنبش های منطقه را ضد استبدادی تحلیل می کنند و معتقدند همین ویژگی مضمون مشترک این جنبش ها و جنبش سبز ایران را تشکیل می دهد. آن ها التزم ملت های منطقه را به اسلام انکار نمی کنند اما در عین حال مطالبه این ملت ها را نه نظامی سیاسی شبیه ایران بلکه نفی استبداد و ستم و تحقیر و برپایی نظامی دموکراتیک ارزیابی می کنند که ضمن پایبندی به هویت و فرهنگ اسلامی ، حقوق اساسی و آزادی های ملت را به رسمیت بشناسد و برای ایشان عدالت و رفاه به ارمغان آورد.

ب- طبیعتاً فقدان سازوکار دموکراتیک در عرصه عمومی ایران و نابرابری فاحش و آشکار در برخورداری از وسائل ارتباط جمعی و نیز وجود سانسور و محدودیت های جدی برای تضارب آزاد آراء و اندیشه ها امکان هرگونه بحث و مناظره آزاد را برای تبیین حقایق و ازجمله در موضوع مورد بحث منتفی ساخته است. در عین حال می توان برای فهم ماهیت جنبش های کنونی در کشورهای منطقه خاور میانه و کشورهای عرب آفریقایی ملاک ها و شاخص های عینی بدست داد.برای این منظور ابتدا ذکر یکی دو نکته را ضروری می دانیم:

1. تحقیقات نظریه پردازان انقلاب و جنبش های اجتماعی سیاسی، به ما می گوید این تحولات اجتماعی و سیاسی طیف گسترده و متنوعی را تشکیل می دهند به گونه ای که نمی توان همه آن ها را در یک مقوله گرد آورد. هرگاه جنبش های دهه اخیر را به فهرست انقلاب ها و نهضت های سیاسی اجتماعی جوامع مختلف بیفزاییم آن گاه با طیفی گسترده از جنبش ها و انقلاب ها با ایدئولوژی ها، شعارها، روش های اعتراض و مبارزه و رهبری های متفاوت روبرو خواهیم بود. به رغم چنین تکثر و تنوعی می توان گفت همه آن ها در یک امر مشترکند و آن این که مردمی ستم دیده، تحقیر شده تصمیم می گیرند به استبداد، فساد، فقر و فریب و تحقیر پایان دهند.

2. در این حقیقت نیز نمی توان تردید کرد که انقلاب ها و جنبش های اجتماعی مانند دیگر پدیده های اجتماعی بر یکدیگر تأثیر می گذارند و از یکدیگر الهام می گیرند. بدون تردید انقلاب اسلامی مردم ایران، هم چون جنبش اصلاحی و سبز آن در ایجاد خود باوری ملت های منطقه و آگاهی آن ها به قدرت خویش، تأثیر داشته است. کما این که این جنبش ها تأثیر محتوم خود را بر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران برجای خواهند گذاشت.

3. نکته دیگری نیز که باید بدان توجه داشت این است که کشورهای عربی گرفتار بحران، طیفی از کشورهای فقیر (مصر و یمن و اردن) که بعضاً دریافت کننده کمکهای مالی از دیگر کشوها هستند، تا کشورهای ثروتمند و نفت خیز(لیبی و بحرین) را شامل می شوند. این کشورها همچنین طیفی از کشورهای غیر وابسته (لیبی) تا کشورهایی که مشکل بتوان عدم وابستگی آن ها را پذیرفت(بحرین) تا کشورهایی که غرب در آن ها نفوذی غیر قابل انکار دارد(مصر) را شامل می شوند. اما به رغم این اختلاف، همه این کشورها در یک چیز مشترکند و آن برخورداری از نظام های دیکتاتوری و خودکامه است.

ج- با این توضیحات برای این که معلوم شود مطلوب مردم این کشورها چیست و تحلیل های دستگاه تبلیغات رسمی کشور تا چه میزان به حقیقت نزدیک است، باید دید مردم معترض وخشمگینی که در مصر و تونس و یمن و بحرین... به خیابان ها آمده اند و خواهان تعیین حق سرنوشت خود شده اند، چه مدلی از نظام سیاسی را انتخاب کرده اند یا انتخاب خواهند کرد؟

چنان چه آنان کشور را نه همچون مِلکی مشاء و متعلق به همه ساکنان بلکه همچون اتوبوسی بخواهند که فقط یک نفر آن را می راند و مسافران تنها باید برای سلامتی او صلوات بفرستند، و در نتیجه طالب ولایت مطلقه انتصابی شوند و رهبری سیاسی را در یک فقیه متمرکز بخواهند و هم زمان خواهان اجرای احکام اسلامی با توسل به زور شوند و دیگر اندیشان و غیر خودی ها را از ورود به عرصه سیاست و قدرت و رقابت انتخاباتی محروم کنند یا مانع تشکیل احزاب قانونی و انتشار روزنامه های سراسری توسط آنان شوند و اقوام و اقلیت های مذهبی را از مشارکت در ساختار قدرت محروم کنند، معلوم می شود که حاکمیت کنونی کشورمان آن گونه که ادعا می کند توانسته است در سطح جهان اسلام و ملت های مسلمان، خود را به عنوان الگوی مطلوب و ایده آل مطرح سازد. اما اگر مردم معترض و به فریاد در آمده از ظلم و ستم در این کشورها، اعم از مسلمان و غیرمسلمان چنین مدلی را نپذیرفتند و بر دموکراسی، انتخابات آزاد و تأمین حقوق همه مردم و حضور تمام جناح ها و گرایش های دینی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی تأکید کنند و تنها شرط فعالیت و حیات سیاسی را مخالفت با خشونت و التزام به قانون بدانند، باید گفت مدل حکومتی مورد نظر اصولگراهای ایرانی نه فقط الگوی مردم منطقه نیست بلکه برعکس مایه عبرت آنان شده است. بدین معنا که از تجربه ایران و اشتباهات ما درس گرفته و حاضر نیستند آن دسته از تجارب شکست خورده ما را تکرار کنند.

البته تاکنون هیچ کشوری حاضر به قبول مدلی نشده است که اصول گرایان حاکم به نمایش گذاشته و آن را تبلیغ می کنند. حتی هم فکرترین و نزدیک ترین اشخاص و احزاب و حکومت ها به ما از عراق و افغانستان گرفته تا لبنان و فلسطین و تونس حاضر نشده اند مدل سیاسی حاکم بر ایران به تفسیر اقتدارگراها را برگزینند و خواهان اجرای آن باشند.

در عراق مسلمانان اعم از شیعه و سنی که اکثریت قاطع جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، همواره بر توزیع قدرت ، تکثر و رقابت سیاسی، انتخابات آزاد و حضور مشارکت اقوام و مذاهب و جریان های مختلف در ساختار قدرت و اداره کشور تأکید کرده اند. در تونس راشد الغنوشی رهبر اسلام گرایان این کشور که روابط بسیار نزدیکی با ایران دارد، از همان آغاز جنبش تونس، با صدای بلند اعلام کرد به هیچ وجه خواهان عملی شدن الگوی ایران در این کشور نیست. در تونس اخوان المسلمین بزرگترین حزب اسلامی این کشور که رهبران آن عموماً نسبت به انقلاب اسلامی ایران موضع مثبتی داشته اند، درجریان خیزش اخیر مردمی این کشور بارها اعلام کرده اند که به هیچ وجه خواهان ایجاد نظامی شبیه نظام ایران نیست. دلیل این همه تأکید ها و اعلان های مکرر روشناست. آنان به خوبی از حساسیت منفی جامعه خود نسبت به اجرای مدلی شبیه به ایران در کشور خود آگاه هستند. بنابرین ایران به رغم جاذبه اولیه انقلاب اسلامی در ترویج حرکت های ضد استعماری در منطقه، متأسفانه قادر به صدور الگوی سیاسی و حکومتی خویش، حتی به نزدیکترین جریان های سیاسی به خود نیوده است و جوامع دیگر در تلاشند تا برای مقابله با استبداد و توسعه طلبی اسرائیل و دخالت های دولت آمریکا مرتکب خطاها و اشتباهات ما نشوند.

د- اکنون تا آن جا که به جنبش سبز مربوط می شود ، این جنبش باید بر ضرورت حمایت از حرکت های ضد استبدادی و ضد استعماری و در جهت تثبیت حق حاکمیت ملت ها بر سرنوشت خود از طرق دموکراتیک و برخورداری آن ها از حقوق و آزادی های مدنی و سیاسی و فرهنگی تأکید کند و همچون شعار «ایران برای همه ایرانیان»، «مصر را برای همه مصریان» و «تونس را برای همه تونسی ها» بخواهد. به باور من اقتدار گرایان حاکم نخواهند توانست به تظاهر خود در حمایت از جنبش های کنونی جوامع مسلمان منطقه ادامه دهند. تحقق مطالبات آزادی خواهانه و برقراری مناسبات دموکراتیک در این کشورها به ضرر اقتدار گرایان وطنی خواهد بود و آنان دیر یا زود به میزان عملی شدن مطالبات مردم به پاخاسته منطقه مدعی انحراف این جنبش ها از مسیر اسلامی (البته به زعم خود) خواهند شد. متقابلاً فاصله گرفتن کشورهای منطقه از استبداد و برقراری نظام های دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر و استقرار «آزادی» به جای «بندگی و بردگی» در این کشورها به سود همه از جمله ملت ایران خواهد بود. مهم آن است که کشورهای منطقه به چنان رشدی برسند که با هر دیکتاتوری به هرنام، اسلام یا سکولاریزم، مخالفت کنند. تحقق این مطالبات در کشورهای منطقه و همسایگی بدون شک دستاوردهای مبارکی برای ملت ما خواهد داشت. بنابراین حمایت جنبش ملی سبز ایران از خیزش های دمکراسی خواهی در کشورهای اسلامی علاوه بر دفاع از حقوق ملت های به پاخاسته مطقه با این انگیزه صورت می گیرد که از نظر این جنبش، ثبات و منافع بلند مدت کشور عزیز ما ایران در گرو استقرار دموکراسی در منطقه و در همسایگی ماست.

یادداشتی از سید مصطفی تاج زاده:


 


امروز: ۱۸ روز از ربوده شدن دو رهبر گرانقدر جنبش سبز می‌گذرد و این ماجرا‌ هر روز شکل نگران کننده تری به خود می‌گیرد. آنچه که این ماجرا‌ را پیچیده تر میکند رفتار‌ها و گفتار‌های متناقض حاکمیت و اظهارات معمولاً دروغ متصدیان این رفتار غیر قابل باور است. و اینک بعد از ۱۸ روز فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد طی‌ نامه‌ای خطاب به ملت بخشی از دغدغه‌های خود را با آنها در میان گذشتند.

به گزارش کلمه، شرح این نامه به قرار زیر است:

دوستان و یاران مهربان ما

این روزها

ما نگرانیم، مانند هر فرزند دیگری که به ناگهان همه ی ارتباطاتش با خانواده ی خود قطع شده و در بی خبری مطلق از عزیزترین های زندگیش به سر می برد.

عزیزترین هایی که بر همه روشن است در بند کسانی هستند که جز تنفر و کینه به خاطر آرمانهایشان از ایشان به دل ندارند.

ما نگرانیم که در روزنامه ها می خوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبر ها می خوانیم آنان اسکورت هم می شوند! و ما یعنی فرزندان می توانیم آنها را ببینیم.

اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان می افزاید همین تناقض گویی هاست.

برایتان بگوییم که ما برای اتمام حجت و روشن شدن واقعیت، که این روزها کمیاب شده، پس از این همه خبر بی اساس، همگی در شب پنجشنبه بازهم به در خانه مراجعه کردیم و از نیروهای درون کوچه، از پشت آن در آهنی که از پس آن کوچه و خانه و پدر و مادر باهم گم شده اند، پرسیدیم اگر پدر و مادر ما اینجا هستند، آیا می توانیم آنها را ببینیم؟ گفتند چه کسی گفته؟ گفتیم کیهان، دادستان، وزیر امور خارجه. و ما فکر می کردیم برخی از این مراجع خبر، قاعدتا باید آنقدر محکم باشند که بشود باورشان کرد که دیدار میسر گردد و این نگرانی ها رفع گردد.

گفتیم شاید واقعا می شود ببینیمشان و ما نمی دانستیم. بی خبر بودیم!

جواب سوال ما باز هم نه بود. نه! نمی توانید. خبرها اشتباه بوده است ! هرکسی گفته اشتباه گفته است. بروید دادگاه انقلاب. بروید پیش قاضی.

اما پدر و مادر ما که مجرم نیستند و آنها گم شده اند. ما پیش قاضی خواهیم رفت. اما قاضی واقعی، قاضی عادل دنیای این روزهای ما خداست. ما از او می خواهیم حکم کند.

ما فرزندان پدر و مادری که بیش از دوهفته است که چنان در اسارت اند و ربوده شده اند، که گویی نیستند و نبوده اند، به حکم فرزندی نگرانیم. اما صبر می کنیم که خودش گفته است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ

ما صبر می کنیم هم چون دو عزیز گم شده مان که تا کنون بر این همه جفا، راست قامت، صبر کرده اند و خدا را خوانده اند و به او پناه آورده اند و ایمان داریم اکنون نیز به یقین صبر می کنند.

ما هم یارشانیم و یاورشان در این راه حق که سختی آن از ابتدا بر همه روشن بود.

برای شما که در این روزهای تلخ بی خبری از والدین و دل نگرانی از گم شدن عجیبشان و حصر و زندان و هرچه که هست یا بگویند، از سر محبت مرهم دردهای جانمان بودید و هستید، می نویسیم که با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند .

اگر از آن روزها می گوییم تنها درددلی است دوستانه با شما درد آشنایان. به همین دلیل بود که در تمام این روزها نه شکوه ای از آنها شنیدیم و نه واگویه ی دردی و نه حدیث ستم ها و تلخی هایی که بر آنان رفت و شما خود بیش از ما می دانید.

به یاد می آوریم شب ۲۲ خرداد پس از آن حمله هایی که مدام تکرار می شد، دل نگران از پدر پرسیدیم که فردا چه خواهد شد؟ او با همان آرامش و شرافت و صلابت دوست داشتنی پاسخمان داد که آنچه بیش از نتیجه مهم است سربلندی نزد خدا و مردم و تاریخ است. فردا آمد، روزهای سخت و سخت تر هم از پس آمدند. باران رنج و تهمت و افترا بر جانشان نشست. اما آن دو، هم چون شما یارانشان، ایستادند تا سربلند نزد خدا، مردم و تاریخ خود باشند. و این امید و آرزوی ماست.


 


امروز: علی‌رغم ادعای رسانه‌ای‌های نزدیک به حکومت مبنی بر عدم وجود هیچگونه ممانعتی در دیدار بستگان درجه یک با میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، شب گذشته دختران میرحسین موسوی علی‌رغم مراجعه حضوری بر دیگر موفق به دیدار با میرحسین نشدند تا با گذشت هر روز، ابهام در سرنوشت رهبران جنبش سبز شکل نگران کننده تری به خود بگیرد. دروغ گویی‌های سازمان یافته و رفتار‌ها و گفتار‌های متناقض حاکمیت در مورد نحوه بازداشت و نگهداری رهبران جنبش مخالف در چند روز اخیر باعث ایجاد نگرانی شدیدی، در لایه‌های مختلف جامعه شده است
.


به گزارش کلمه، شب گذشته دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و پس از بارها مراجعه برای آخرین بار به خیابان پاستور کوچه اختر رفتند تا شاید طبق آنچه دادستان تهران و سایر مقامات حکومتی اعلام کردند که موسوی و رهنورد در منزل هستند با خانواده خود بعد از هفده روز بی‌خبری مطلق همراه با نگرانی دیدار کنند اما بی‌نتیجه برگشتند.

فرزندان میرحسین موسوی شب گذشته با رفتار ناشایست ماموران در مقابل کوچه خانه پدر و مادر خود روبرو شدند. آنها سعی داشتند با انواع ترفندها بگویند که در پدرو مادرشان در خانه هستند اما برخورد‌های عجیب و توام با تمسخر ماموران ابهام‌ها را بیشتر کرد.

خانواده موسوی و کروبی بارها اعلام کرده اند که هیچ خبری از پدر و مادرشان ندارند و شواهد قطعی نشان می دهد که آنها در منزل نیستند. همچنین با اظهار بی‌اطلاعی از پدران و مادران خود درخواست کمک از علما و مراجع کرده اند.


 


من و جمعي از دوستان جامعه روحانيت بعد از انتخابات رياست جمهوري هفتم و انتخاب آقاي خاتمي، خدمت آقا رفتيم و صحبت كرديم. من خدمت آقا عرض كردم ما وظيفه‌اي داشتيم، كارمان را انجام داديم. اينك كه انتخابات برگزار شد و نامزد ما راي نياورد ما در اينجا مي‌توانيم يكي از اين سه گزينه را انتخاب كنيم.

به گزارش فارس، حضرت آيت الله محمدرضا مهدوي‌كني از جمله ياران نزديك امام خميني(ره) و مبارزان قديمي است كه پس از سال‌ها تجربه اداري و سياسي با تاسيس دانشگاه امام صادق(ع) گامي مهم در عرصه تعليم و تربيت برداشته است.

طبعاً با توجه به سابقه‌ وي از دوران مبارزه و پيروزي و استقرار نظام جمهوري اسلامي، خاطرات او مي‌تواند حاوي نكات جالب و خواندني از اين دوران باشد.

خاطره اي كه در ذيل خواهد آمد برگرفته از فصل پنجم كتاب خاطرات آيت‌الله مهدوي كني است كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده است.

من و جمعي از دوستان جامعه روحانيت بعد از انتخابات رياست جمهوري هفتم و انتخاب آقاي خاتمي، خدمت آقا رفتيم و صحبت كرديم. من خدمت آقا عرض كردم ما وظيفه‌اي داشتيم، كارمان را انجام داديم. اينك كه انتخابات برگزار شد و نامزد ما راي نياورد ما در اينجا مي‌توانيم يكي از اين سه گزينه را انتخاب كنيم:

يكي اينكه بايستيم، بگوييم ما اين انتخاب را قبول نداريم، زيرا انتخابات مردود است و ما آن را قبول نداريم، راي مردم را هم قبول نداريم، به نظر مي‌آيد كه اين گزينه عقلايي نمي‌باشد بالاخره مردم راي داده‌اند، پس ما نمي‌توانيم بگوييم قبول نداريم.

دوم اينكه ما بگوييم كه مردم راي داده‌اند و آقاي خاتمي هم راي آورده، راي مردم را هم قبول داريم و با ايشان همكاري مي‌كنيم و از نظرمان هم برگشتيم. اين هم يك نظر يعني در واقع اعتراف به اشتباه كنيم و از گناه و خطاي خودمان توبه نماييم. ما چنين كاري را هم نمي‌كنيم، ما ايشان را گزينه‌اي برتر نمي‌دانستيم.

گزينه سوم، آنكه طبق قانون به آراي مردم احترام مي گذاريم تا حدي كه لازم باشد براي احترام به آراي مردم و حفظ نظام، همكاري مي‌كنيم ولي درعين حال از نظام اسلامي پاسداري مي‌كنيم و در سنگرهاي خود با ديده‌باني دقيق، مراقب اوضاع هستيم و هرگاه براي انقلاب احساس خطر كنيم، شليك خواهيم كرد.

من اين حرفها را در دانشگاه امام صادق زدم و خدمت آقا هم همين حرف را زدم و گفتم بعضي مي‌گويند جامعه روحانيت شكست خورده و برخي از دوستان ناراحت شده و برخي ديگر دل سرد شده‌اند. بالاخره سياست است و دعواي سياسي همين حرفها را دارد و ما باز هم بر همان عهدي- عهد ولايت- كه بسته‌ايم، هستيم و بر روي آن ايستاده‌ايم ولي شما اگر بفرماييد كه مخالفت كنيد! مي‌كنيم، بگوييد نه مخالفت هم نكنيد! نمي‌كنيم اگر بگوييد حتي هيچ انتقادي نكنيد! انتقاد هم نمي‌كنيم. اگر شما بفرماييد انتقاد كنيد! انتقاد مي‌كنيم. ما دروغ نمي‌گوييم كه شما را به عنوان ولي امر قبول داريم بايد هم بپذيريم. حتي در مواردي كه مخالف راي‌مان باشد اما فكر نمي‌كنم كه جنابعالي رايتان اين باشد كه ما خلاف‌ها را ببينيم و هيچ نگوييم. ايشان فرمودند اگر خلافي باشد، بايد اظهار كنيد، منتها كيفيت اظهار فرقي مي‌كند؛ در هر موقعيتي بايد سنجيد كه چگونه مي‌توان انتقاد كرد كه به ضرر انقلاب و نظام تمام نشود و دشمنان سوء استفاده نكنند. خوب، اين هم مطلبي بود كه ايشان فرمودند و ما هم قبول داريم.


 


سرانجام پس از مدت ها تایید و تكذیب ، سرانجام عصرامروز سخنگوی جامعه روحانیت مبارز اعلام كرد كه در جلسه شورای مركزی جامعه روحانیت مبارز ، آیت الله مهدوی كنی از حضور خود در انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان خبر داده است.

به گزارش عصرایران ، جلسه شورای مركزی در حالی در محل دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار شد ، كه به گفته یكی از اعضای جامعه روحانیت مبارز - كه نخواست نامش ذكر شود - آیت الله مهدوی كنی به دلیل كسالت ، در بستر بیماری بود و برای جلسه او را با ویلچر از بیمارستان به دانشگاه بردند.

حجت الاسلام والمسلمین احمد سالك در باره جلسه امروز گفت: در این نشست موضوع نامزدی آیت الله مهدوی كنی برای ریاست مجلس خبرگان مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به درخواست های متعدد اعضای مجلس خبرگان رهبری و تقاضای علما و روحانیون در رابطه با ریاست مجلس خبرگان ، آیت الله مهدوی كنی پاسخ مثبت دادند و فرمودند "من می آیم." كه این امر نشان دهنده وظیفه شرعی و بر اساس اعتقادات ایشان است و نشان دادند كه روحیه ایثارگری دارند.

پیش از این ، از آیت الله هاشمی رفسنجانی ، آیت الله مهدوی كنی ، آیت الله جنتی ، آیت الله مصباح و آیت الله یزدی به عنوان كاندیداهای احتمالی ریاست مجلس خبرگان یاد می شد. با این حال به نظر می رسد اگر آیت الله مهدوی كنی كاندیدا شود ، برخی از این افراد از كاندیداتوری خود را منتفی كنند چه آن كه آیت الله مهدوی كنی ، از موقعیت بسیار مناسبی در مجلس خبرگان برخوردار است و شیخوخیت او مورد قبول اكثریت این مجلس است.
حتی بسیاری از ناظران معتقدند با كاندیداتوری آیت الله مهدوی كنی ، هاشمی نیز شانس چندانی برای كسب مجدد عنوان ریاست خبرگان نخواهد داشت و ای بسا از كاندیداتوری نیز انصراف دهد.
آیت الله مهدوی كنی ، از معدود روحانیون مورد وثوق جناح های مختلف سیاسی كشور است.

در پی درگذشت آیت الله مشكینی ، رییس سابق مجلس خبرگان رهبری ، با رأی اعضای این مجلس ، آیت الله هاشمی جایگزین او شد. دور جدید انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری ، اسفند جاری برگزار می شود.

تعیین و نظارت بر عملكرد رهبری وظیفه اساسی این مجلس به شمار می رود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته