بر من خرده نگیرید و مرا ملامت نکنید که فیلتر شدن وبلاگ "قلم نوشته ها" مگر اتفاق جدیدی و یا ظلم نوظهوری است که قلم به دست در صدد بیان آن هستی. آری، نه اتفاق جدید است و نه ظلم نوظهور؛ که ما درباره منتقدان، همه گونه بی عدالتی: زدن، شکستن، پاره کردن، پلمب کردن، زندان، تبعید، تجاوز به حقوق، شکستن قلم ها، دوختن دهان ها، بریدن زبان ها، دروغ و تهمت و ... از مدعیان اسلام و مسلمانی دیده ایم.
من نمی خواهم از فیلتر شدن قلم نوشته هایم توسط مسئولین حکومتی ایران خبر دهم، بلکه می خواهم تأثیر طبیعی این پایمال کردن حقوق را بیان کنم. آیا نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که شکستن قلم ها و بستن قلم نوشته ها، قلم به دستان را در مسئولیتی که بر عهده دارند مصمم تر از قبل می نماید؟ آیا نمی دانند که برای احقاق حقوق از دست رفته، فریادها در قالب قلم نوشته ها بیشتر از قبل می گردد؟ و آنها که تاب تحمل قلم ها را ندارند چگونه فریادها را بر می تابند؟!
قلم نوشته های من که فقط پنج ماه از عمر آن می گذرد در مقایسه با قلم نوشته های صاحبان قلم بسیار ناچیز محسوب می شود، و اکنون که فیلتر شده چه نیکو این عبارت نغز معنا می یابد که: «الغریق یتشبث بکل حشیش» : "انسان غرقه بر هر گیاه خشک چنگ زند".
متأسفانه حکومتیان همیشه بسیار عقب تر از مردم زندگی می کنند. بد نیست بدانند که در دنیای اینترنت برنامه های فراوانی طراحی شده به نام فیلترشکن. و از این طریق تجاوز به حقوق افراد جبران می گردد، سوای آن حقوقی که در حسابرسی روز قیامت مطالبه خواهد شد.
امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
امیر شیبانی زاده دانشجوی دانشگاه مشهد پس از احضار به دادگاه برای دومین بار بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، امیر شیبانی زاده بخاطر احضاریه ای که از دادگاه دریافت کرده بود روز سه شنبه 6 مهرماه 89 در دادگاه حضور یافت. که پس از آن، بازداشت و به احتمال به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است.
بازداشت، احضار و ستاره دار کردن دانشجویان در آغاز سالتحصیلی در اولویت کار دستگاه اطلاعاتی، قضایی و کمیته های انضباطی دانشگاه ها قرار گرفته است.
بنا بر آخرین اخبار رسیده از وضعیت دبیرکل و اعضای نهضت آزادی ایران، ایشان شب گذشته در اداره اطلاعات شهر اصفهان محبوس بوده اند.
به گفته ی یک منبع آگاه به خبرنگار «میزان خبر» دستور بازداشت اعضای نهضت آزادی از اطلاعات تهران صادر شده است و وکلا و خانواده های بازداشت شدگان منتظرند که بعد از انتقال افراد به تهران اقدامات لازم را برای پیگیری پرونده اتهامی ایشان را صورت دهند.
گفتنی است دبیر کل و چندین تن از اعضای شورای مرکزی و تعدادی از اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی پس از شرکت در مراسم ختمی در این شهر برای اقامه نماز گردهم آمده بودند، پس از اقامه ی نماز توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شدند.
دکتر ابراهیم یزدی که برای سومین بار بعد از انتخابات بازداشت شده، متولد سوم مهر 1310 است و به تازگی وارد هشتادمین سال زندگی خود شده است. او مدرک دکترای داروسازی خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده است و در سالهای دهه ی سی در نهضت مقاومت ملی علیه حوکت پس از کودتا مبارزه میکرد .او در سال 1339 به آمریکا مهاجرت کرد و مدتی در دانشگاه پزشکی بیلور مشغول به تحقیق بوده است. او در سالهای اقامت در آمریکا، به تاسیس انجمن اسلامی آمریکا و کانادا همت گماشت و به کمک دوستانش نهضت آزادی خارج از کشور را تاسیس کرد. در سالهای بعد به همراه چمران یک آموزشگاه نظامی در مصر را پایه گذاری کرد که پس از چند سال به جنوب لبنان منتقل شد. یزدی هنگام اخراج رهبر انقلاب 1357 به عنوان یکی از مهمترین مشاوران آیت الله خمینی در کنار او قرار گرفت و در اعضای شورای انقلاب جای گرفت. با پیروزی انقلاب و نخست وزیری مهندس بازرگان به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب و سپس وزیر خارجه ایفای نقش کرد. با استعفای دولت پس از حادثه گروگانگیری او نیز از دولت کناره گرفت و به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب شد. پس از آن صلاحیت دکتر ابراهیم یزدی در تمامی انتخابات توسط شورای نگهبان رد شده است. با مرگ مهندس مهدی بازرگان در سال 1373 او به عنوان دبیر کل نهضت آزادی انتخاب شد. او پس از انتخبات ریاست جمهوری اولین بار زمانی که بر روی تخت بیمارستان بود بازداشت شد و پس از 72 ساعت آزاد شد. پس از آن نیز ساعتی بعد از سخنرانی در مراسم عاشورا در منزل مهندس صباغیان بازداشت شد که قریب به دو ماه به طول انجامید و در حالی که نیاز مبرم به عمل جراحی داشت آزاد شد. او پس از آزادی به زیر تیغ جراحی رفت و عمل باز قلب روی وی صورت گرفت. پزشکان معالج وی به شدت در مورد سلامتی وی هشدار داده اند.
مهندس هاشم صباغیان،از قدیمی ترین اعضای نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران است. او متولد 1316 در تهران است و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته راه و ساختمان از دانشگاه تهران است. او از فعالین مبارزه با حکومت شاهنشاهی در نهضت مقاومت ملی بوده است. صباغیان در سال 1337 به عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان درآمد و با تاسیس نهضت آزادی به این حزب پیوست. او در رژیم شاهنشاهی از سال 32 تا 57 چهار مرتبه به زندان افتاد. با پیروزی انقلاب، نخست به عنوان معاون نخست وزیر دولت موقت،مهندس بازرگان مشغول به کار شد و سپس به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. او با استعفای مهندس بازرگان از دولت خارج شد و در انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد. صباغیان بارها در حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شده و مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفته است. اثرات این شکنجه ها به حدی بوده که پزشکان مجبور به عمل جراحی در ستون فقرات او شده اند. در مورد وضعیت سلامتی او نیز تردیدهای هشدارهای جدی پزشکی وجود دارد.
دکتر علی اصغر غروی، فرزند مرحوم آیت الله العظمی محمد جواد غروی و مسئول شاخه اصفهان نهضت آزادی ایران است. او متولد 1325 و دارای مدرک دکترای فلسفه ی اسلامی از دانشگاه سن ژوزف بیروت است. غروی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه تهران و در سال ۱۳۴۸ فارغ التحصیل شد.در دانشگاه تهران از مهندس بازرگان متاثر شد و به مبارزات سیاسی پرداخت. پس از اتمام خدمت نظام وظیفه و نیز ضمن آن تدریس در مدرسه عالی مدیریت کرمان در میانه سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل به لبنان رفت. او در لبنان به دکتر مصطفی چمران پیوست و به مبارزات خود علیه حکومت پیشین ایران ادامه داد. او پس از بازگشت به ایران به اصفهان بازگشت و به تالیف و ترجمه ی آثار پدر مشغول شد و همچنین به مبارزه علیه انحراف انقلاب از مسیر خود مشغول بودند. او بارها در حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شد مدتهای مدیدی را در زندان گذراند که از آن جمله می توان به بازداشت همزمان اعضای نهضت آزادی در سال 1380 اشاره کرد. دکتر غروی پس از فوت پدر گرامی خود به سنت ایشان در برگزاری نماز جمعه اهتمام ورزید که پس از مدتی با مخالفت و ممانعت نیروهای امنیتی متوقف شد.
دکتر غفار فرزدی، مسئول شاخه آذربایجان نهضت آزادی، متولد 1324 است که برای سومین مرتبه پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است. او دارای مدرک دکترای ریاضی و عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تبریز است.او در سالهای بعد از انقلاب فرماندار تبریز بوده است و مدتی در استانداری آذربایجان شرقی معاونت این اداره را برعهده داشته است. فرزدی در سال 80 نیز هنگام دستگیری های گسترده اعضای نهضت آزادی بازداشت شد و مدت 9 ماه را در بازداشت موقت گذراند.
احد رضایی، مسئول شاخه زنجان نهضت آزادی است که برای دومین بار بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است. رضایی متولد سال 1335 در زنجان است و از مبارزین مسلح علیه حکومت پیشین بوده است. او در اوایل انقلاب به سپاه پاسداران پیوست اما خیلی زود به علت هماهنگ نبودن با افکار حاکم از این سازمان کنار کشید. او در سال 1360 همراه با دیگر منتقدان جمهوری اسلامی بازداشت شد و به یک سال حبس محکوم گردید. او در سال 1367 و 1380 نیز با دیگر اعضای نهضت آزادی بازداشت شد.وی به بیماری حاد قند مبتلا است و نیاز مبرمی به داروهای خود دارد.
همچنین گزارش شده است در این حادثه تعدادی از حاضران ازجمله مصلحی و ورپایی توسط ماموران بازداشت شده اند.
به گزارش خبرنگار «میزان خبر» ماموران لباس شخصی که بدون ارایه حکم قضایی وارد محل شده و خود را نیروهای امنیتی و اعضاء بسیج معرفی می نمودند با این توجیه که دکتر سید علی اصغر غروی در این محل بصورت غیر قانونی نماز جمعه اقامه نموده است، پس از بازداشت این چند تن نسبت به ارعاب و تهدید سایر حاضرین و فیلمبرداری و ثبت مشخصات آنها اقدام نموده و سپس محل حادثه را ترک کردند.
فیلم "روزهای سبز" ساخته حنا مخملباف برنده جایزه بهترین کارگردانی از فستیوال بین المللی فیلم مستند حقوق بشر شد.
این فستیوال که در دهه آخر سپتامبر امسال در شهر بیشکک قرقیزستان برگذار شد 28 فیلم مستند از سراسر جهان را از جمله کشورهایی چون آلمان ، انگلیس و یونان به نمایش گذاشت.
موضوع فیلم روزهای سبز مربوط به حوادث قبل از انتخابات و شکل گیری جنبش سبز است.
حنا مخملباف پس از دریافت جایزه اعلام کرد:
این جایزه را تقدیم می کنم به هنرمند و کارگردان در بند کشورم محمد نوری زاد که با نوشتن نامه هایی دردمندانه، صادقانه، شجاعانه و صریح خطاب به خامنه ای ( کارگردان اصلی سرکوب مردم ایران) ، از منافع و مصالح شخصی خود به خاطر مردممان، وطن مان، ایران مان گذشت.او به ما آموخت که نمی توان کنار رودخانه ایستاد و شاهد بود که سیل مردم را می برد و گفت من هنرمندم و کارم تنها ستایش از زیبایی های رودخانه است. نوری زاد می توانست در کنار قدرت بایستد و به ثروت برسد وبه شوکت برسد و از سوی حاکمیت هنرمند بزرگ ملی قلمداد شود، به شرط آن که چشم بر این همه خون، این همه زندانی، این همه بی عدالتی ببندد. اما او از قدرت و ثروت و
آزادی و حتی هنر خود در گذشت تا انسان باقی بماند. در مقابل روح چنین کارگردان هایی است که سینما زانو می زند.این جایزه مفتخر است که به او تقدیم می شود.
دو زندانی سیاسی کرد محبوس در زندان مرکزی ارومیه که به تازگی از اداره اطلاعات این شهر به این زندان منتقل شدند برای محو آثار شکنجه بیش از سه ماه است که در سلولهای انفرادی این زندان نگهداری می شوند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، بهروز آقا خانی، اهل سلماس به همراه اکبر اکبرلو، اهل خوی بیش از شش ماه در اداره اطلاعات ارومیه تحت شکنجه های بسیار شدید جسمی قرار گرفته و پس از اتمام بازجویی ها مدت سه ماه است که در سلولهای انفرادی زندان ارومیه نگهداری می شوند و از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده نیز محروم هستند تا آثار شکنجه های جسمی این افراد از بین برود.
گفتنی است، وضعیت جسمی این افراد که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده اند به شدت نگران کننده است و مسئولین زندان نیز از رسیدگی پزشکی به آنها سر باز می زنند.
یکی از مسئولین مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام کرد: این روش همواره از سوی دستگاه اطلاعاتی در شهرستان ها به خصوص در مناطق کردنشین انجام می گیرد و در اوایل سالجاری نیز یک نمونه در تهران داشتیم که یک دانشجوی کرد علی رغم صدور قرار وثیقه به دلیل اعتصاب و وجود ضعف شدید جسمانی به مدت یک ماه در بند زنان نگهداری شد و سپس آزاد شد.
امروز: محمد خوشچهره اقتصاددان و نماینده سابق مجلس معتقد است: طرح تحول اقتصادی را اگر به منزله یک «چاشنی» تلقی کنیم و در کنار این «باروت» قرار دهیم، اگر مدیریت عالمانهای بر سر اجرای آن نباشد، خدای ناکرده این چاشنی در این باروت، عمل میکند، و منجر به تنشهای گسترده اجتماعی میشود و ابعاد آن غیرقابل پیشبینی خواهد بود
او یکی از معترضان به یکسویه بودن سخنرانیها در اجتماع ائمه جمعه است که در انتقاد به اظهارات یکسویه وزیر اقتصاد در تشریح ابعاد طرح هدفمند کردن یارانهها، از انتقادات معنی دار به محتوای این طرح و نگرانیهای ناشی از عواقب اجرایی آن اشاره میکند و میگوید: به خط کردن ائمه جمعه برای توجیه یک طرح پرچالش به صورت یکطرفه، به منزله هزینه کردن یک نهاد انقلابی برای اجرای یک قانون پر تناقض است.
انتقاد به حمایتهای خارج از عرف از دولت نیز بخش مهمی از سخنان این استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرآنلاین را تشکیل میدهد که با وسواس در بکارگیری الفاظ و عبارات، هشدار میدهد: انحرافاتی که در نوع حمایت از نظر دوره زمان و کیفیت پیش میآید، خود به صورت «ضد حمایت» تبدیل میشود و اصطلاحا «بچه را لوس میکند».
تشریح ریشههای اختلافی میان نظرات کارشناسی دولت با مجلس و کارشناسان اقتصادی در مورد مبلغ یارانههای نقدی ماهانه و نرخ تورم ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها از دیگر مواردی است که نماینده سابق تهران به آن پرداخته است. او که نگران نادیده گرفتن عواقب ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در محتوای این قانون است، به تشریح این عواقب نیز میپردازد و تاکید دارد که اگر این عواقب از یک بحث آکادمیک وارد فضای عمومی شود، چیزی جز یاس و ناامیدی در مردم نمیآفریند. از همین روست که خوشچهره بر لزوم ایجاد آگاهی عمومی قبل از اجرای این قانون سخن میگوید تا مردم با متانت ریاضت این دوران را سپری کنند. در غیر اینصورت به زعم وی، «چاشنی» هدفمند کردن یارانهها در کنار «باروت» رکود اقتصادی موجود ممکن است انفجاری را بیافریند که دامنه آثار آن قابل پیش بینی نیست.
مشروح مصاحبه خبرآنلاین با این استاد دانشگاه را در ادامه میخوانید:
موعد اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها سرآمده است؛ اما به جای اجرای این قانون همچننان شاهد وعدههای دولتمردان در این رابطه هستیم. که از جمله آخرین آنها، سخنان وزیر اقتصاد در گردهمایی ائمه جمعه بود که طی آن بار دیگر از تشریح طرح هدفمند کردن یارانهها سخن گفت. یارانههایی که زمان اعطا و میزان دقیق آنها هنوز برای کسی مشخص نیست. به نظر شما تعلل دولت در اجرای این قانون، به چه دلیل است؟
ابتدا فراتر از پرداختن به این سوال نکته حائز اهمیت آن است که این طرح از سوی وزیر مربوطه در تجمع اخیر ائمه جمعه سراسر کشور مطرح میشود. باید یادآورشد برپا کردن تریبون نماز جمعه از تدابیر امام خمینی(ره) برای تنویر افکار عمومی بود که به خوبی کارکرد خود را در فراز و فرودهای دوران بعد از انقلاب، در جهت تنویر افکار و آگاهی مردم و جلب آمادگی مشارکتهای مردمی برای مقابله با مسائل و مشکلات داخلی و دسایس دنیای سلطه در دوران پس از انقلاب نشان داده است. از این منظر میتوان گفت که نماز جمعه و تریبون آن از دستاوردهای امام و انقلاب است. بنابراین نماز جمعه به عنوان یک نهاد انقلاب و ائمه جمعه به عنوان کسانی که در تنویر افکار عمومی نقش موثری دارند، یک سرمایه اجتماعی محسوب میشوند. اجتماع ائمه جمعه و یا به اصطلاح نظامیها به خط کردن این بزرگواران تحت عنوان توجیه این طرح از سوی یک مقام اجرایی در خصوص یک مطلب پر چالش و مسالهدار، آن هم صرفا به شکل یک طرفه، نکات قابل تاملی دارد.
اولین نکته مهم آنکه اگرچه اظهار نظر یکسویه از سوی وزیر مربوطه برای طرحی که قانون شده، قابل درک است؛ اما ایراد بنده به نحوه گردانندگی چنین جلسهای است که فرصت شنیدن نظرات منتقدینی که هنوز نظرات نافذ و قابل استنادی به شکل محتوایی و اجرایی این قانون دارند، فراهم نشد. به طوری که شاهد بودیم این نگرانی حتی از سوی مدافعین و مروجین این طرح که متعاقبا از پیامدها و ایرادات آن آگاه شدند، نیز مطرح شد. حتی دبیر شورای نگهبان به عنوان خطیب نماز جمعه، دو هفته گذشته از آن به عنوان «شبیه ریاضت» یاد کرد که به نظر میرسد از افراطیترین نظراتی بود که تا کنون درباره این قانون بکار گرفته شده بود . چنین اظهار نظری متاثر از اشراف ضمنی و آگاهی ایشان نسبت به این طرح است. البته خوشبختانه این نوع اطلاعات و اشراف خوشبختانه با بررسی و مطالعات بسیاری که از سوی نهادهای انقلابی کشور در حوزه اطلاعات و امنیت و حتی حوزههای انتظامی داشتهاند، حاصل شده است. مخصوصا آنکه نگرانی این گروه عمدتا ناشی از نادیده گرفتن پیامدها و آثار امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی و انتظامی این قانون است. طرحی که هنوز آثار و پیامدهای آن در حوزههای فرهنگی و اجتماعی به طور شفاف دیده نشده و نگرانیهای اجتماعی در زمینه تعمیق فقر، تشدید بیکاری و گسترش فساد را ممکن است به دنبال داشته باشد.
مجموعه این نگرانیها نشان دهنده این است که طرح این موضوع نباید در جمع ائمه جمعه صرفا در قالب یک نوع اظهار نظر یکسویه مطرح شود. بلکه باید فرصتی برای شنیدن نظریات متقابل و متناظر مخصوصا از سوی نمایندگانی از مجلس و یا صاحبنظران مستقل فراهم میشد که مصداق آیه شریفه «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» به جمع بندی نظرات پرداخته شود. بنابراین اگرچه دولت تصمیم گرفته است که با استفاده از نماز جمعه و تریبون ائمه جماعات به جلب افکار عمومی در زمینه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها بپردازد، باید توجه داشت لازم بود که بصیرت و اشراف لازم آگاهی مطلوب برای توجیه این طرح با درک صحیح از پیامدها و اثار بعضا نامناسب ناشی از اجرای آن یک ضرورت غیرقابل انکار برای ائمه جمعه مخصوصا بواسطه پایگاه اجتماعی آنها که سرمایه انقلابی است و بستر ساز اعتماد عمومی میباشد، نباید ایجاد شود. چرا که اساسا هزینه کردن یک نهاد انقلابی، سرمایه دینی و اجتماعی برای موضوعات یا قوانینی که در بطنشان تناقضات و چالشهای محتوایی و اجرایی بسیاری وجود دارد، صحیح نیست.
گفتید لازم بود که از اظهار نظرهای رقیب نیز در چنین تجمعاتی برای تنویر افکار عمومی ائمه جماعات استفاده میشد. منظورتان این بود که این تریبون به منتقدان قانون هدفمند کردن یارانهها نیز داده میشد؟
منظورم از رقیب، بیش از همه دعوت از نمایندگان دلسوز و منتقد از مجلس و حتی کارشناسان ارشد از مرکز پژوهشهای مجلس بود. اگر اقایان حضور این افراد را سیاسی میدانستند، لااقل از نهادهای آکادمیک و دانشگاهی و چهرههای اقتصاددان منتقد مورد وثوق نظام دعوت میکردند تا یک فضای عادلانه اطلاع رسانی ایجاد میشد.
به نظرتان چرا حضور دیدگاههای منتقد دولت در چنین محافلی اجازه طرح پیدا نمیکند؟ این ناشی از بیتوجهی دولت به نگاه منتقدان، عدم پذیرش مشورت دیگران و یا نادیده گرفتن هر نظر مخالفی است؟
پاسخ من گزینه چهار یعنی مجموع این سه دلیلی است که اشاره کردید. مضاف بر اینکه فضای یک طرفهای تحت عنوان «حمایت» از دولت و بعضا با طراحی خود دولت برای تسلط بر فضای اطلاع رسانی ایجاد میشود که قطعا صحیح نیست. البته قطعا دفاع از کلیت شعارها و جهت گیریهای ارزشی، در کلان واجد ارزش است. اما باید توجه داشت که صرف استفاده از واژههای ارزشی یک طرح برای تایید آن و تصمیم به اجرایی کردن آن نیست. یک طرح، سیاست، برنامه یا تصمیم عملیاتی باید وجاهت علمی و منطق عقلایی لازم را بر اساس معیارهای شناخته شده اشته باشد و صرفا استناد در بکارگیری واژههای ارزشی، برای قضاوت در مورد صحت و درستی آن کافی نیست.
در حالیکه ما بعضا آگاهانه یا ناآگاهانه در قالب واژهای مانند «حمایت» سعی میکنیم دولت مورد علاقه خود را به دلیل جهتگیریهای انقلابی، با استناد به آرمانها و واژههای ارزشی مورد حمایت عام و بعضا تامه خود قرار دهیم. بنابراین اولین ایراد این است که باید در تعریف «حمایت» دقت کرد. البته «حمایت» یک واژه شناخته شده در ادبیات اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه است. بعضا دیده میشود که «حمایت» چه از جانب نظام سیاسی و آحاد مردم از یک حزب یا حتی دولت یا یک جریانی که در مسیر حرکت خود با چالشهای ناشی از موانع رقیب و یا فراتر از آن فضای ناشی از جو یک تخاصم سیاسی، اعم از تخاصم سیاسی دنیای سلطه یا رقبای سیاسی که پایگاه اجتماعیشان مناسب نیست، مواجه است، صورت میگیرد. در حالیکه در ادبیات اقتصاد سیاسی، «حمایت» به مفهوم ایجاد یک فضای سالم رقابتی، زمانی صورت میگیرد که جریانات نوپا هنوز به مرز بلوغ برای رقابتهای لازم یا دفاع و خودکفایی برای مقابله نرسیده باشند.
مثلا در بعد اقتصاد، «حمایت از صنایع نوپا» معمولا از طریق جلوگیری از حضور فعال رقیب، آن هم از طریق ابزارهایی مانند ممنوعیت ورود کالاهای رقیب، افزایش تعرفه کالاهای وارداتی، اعطای وام و انرژی ارزان قیمت برای کاهش هزینههای تولید و ... تا این صنایع نوپا به سمت بلوغ حرکت کنند. البته برای اعمال این حمایتها یک پریود و دوره زمانی مشخص تعریف شده است. انحرافی که عموما پیش میآید در این است که اگر حمایتهای مذکور، خارج از سقف زمانی تعریف میشود. تجربه نشان داده است انحرافاتی که در نوع حمایت از نظر دوره زمان و کیفیت پیش میآید، خود به صورت «ضد حمایت» تبدیل میشود.
اصطلاحا حمایت والدین از فرزندان در سنین نوزادی، نوپایی تا بلوغ اگر منطبق بر منطق حمایت نباشد و دوره ان رعایت نشود، میگویند بچه «لوس» بار آمده است. لوس بار آمدن ناشی از حمایتهای غیر متعارف و غیرمنطقی است که خود هم ضد بلوغ مطلوب است.
پیش از این هم یکبار اقای مطهری نماینده تهران نوع حمایتها از دولت را به لوس کردن دولت تشبیه کرده بودند.
البته بنده سه سال پیش این موضوع را مطرح کرده بودم. بحث من بر سر این است که بین «حمایت» و «لوس کردن» فرق است. تجربه نشان داده است که صنایع فشل، پرهزینه و بیکیفیت، صنایعی است که از حمایتهای بیرویه برخوردار بودهاند. به عبارت دیگر به جای انکه فضا برای بلوغ مطلوب آنها ایجاد شود تا این صنایع در مقابل رقبا، با کیفیت بالاتر و قیمت پایینتر عرضه شوند؛ حمایتها بگونهای ادامه یافته که نهایتا به تعطیلی یک واحد صنعتی در یک کشور جهان سوم منجر شده است.
این مثال «حمایت»، آموزههایی در فضای سیاسی هم میتواند داشته باشد. «حمایت» با هشدارهای به موقع و امر و نهیهای یک پدر و مادر فهیم نسبت به فرزندشان در برابر خواستههای ابتدایی و انحرافات احتمالی، میتواند همراه باشد که با نوعی تغیر و نگاه غضب آلود و امثالهم فرزندشان را تربیت میکنند. اما اگر «حمایت» فقط به بهبه و چهچه و تایید محدود شود، قطعا در فضای تربیتی و فراتر از آن در فضای صنعتی و حتی سیاسی، نمیتواند نتیجه خوبی داشته باشد و ممکن است هزینههای جدی ایجاد کند.
بنابراین اگر «حمایت» به خوبی تعریف شود، میبینیم که هشدار و انتقاد، یک هدیه برای جلوگیری از کندی در بلوغ اجتماعی و سیاسی و انحراف در این مقولات تلقی میشود.
نگفتید که تعلل در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها به چه دلیل است. با وجود حمایتهایی که به ان اشاره کردید، چرا دولت اجرای آن را به تعویق میاندازد؟ منتقدان دولت بر این باورند که دولت توان اجرای این قانون را ندارد و برخی نیز عواقب ناشی از اجرای این قانون را علت تاخیر مذکور میدانند. نظر شما چیست؟
در پاسخ کوتاه باید اشاره شود که دولت در عمل به ایرادهایی پی برده است. ایرادهایی از نظر شیوه اجرا و گروههای هدف و مبالغ مورد نظر برای توزیع که در قالب ذکر اعداد متفاوت از ۷۰ تا ۲۰ هزار تومان ماهانه بروز یافته و مبین نوعی درک ضمنی از واقعیتهای مربوط به منابع و هزینههاست.
در یک بحث جامعتر باید گفت از یک دهه پیش تا کنون اظهار نظرهای جدیای در مورد اصل و لزوم هدفمند کردن یارانهها و اصلاح قیمت حاملهای انرژی و تخصیص برخی منابع مطرح شده است که تا پیش از آن نیز بعضا مطرح بود. به همین دلیل میتوان گفت وضع موجود و ادامه روند کنونی مصرف انرژی قطعا مورد تایید هیچکس نیست و همه در لزوم اصلاح این روند متحدالقول هستند. اما راجع به اصل طرح هدفمند کردن یارانهها که از سوی دولت ارائه شد، باید گفت که از همان ابتدا ایرادهای محتوایی، شکلی و فرایندی جدی مطرح بود که خود چالشهایی را میان دولت و مجلس، دولت با صاحب نظران و محافل علمی و کارشناسی و دانشگاهی برانگیختکه به هر حال به یک قانون تبدیل شده است. گرچه فراتر از چالشهای موجود، مهمترین چالش و دغدغه مربوط به شیوه اجرای آن است.
باید گفت از اظهار نظرهای رسمی دولت چنین به نظر میآید که آنها به دنبال اجرای ضربتی این طرح و یا به اصطلاح نوعی «شوک درمانی» هستند. این در حالی است که به سادگی نمیتوان ارزیابی دقیقی از ابعاد و پیامدهای این «شوک درمانی» در حوزه اجرا داشت. مضاف بر اینکه ممکن است شاهد واکنشهای فعالان اقتصادی و آحاد مردم به دلیل تاثیر پذیری مستقیم و یا غیر مستقیم از اجرای این قانون باشیم. کما اینکه با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده نیز شاهد چنین واکنشهایی تا مرز تعطیلی بازار بودیم. برخی معتقد بودند که بخشی این واکنشها در نتیجه شیوه اجرای قانون مذکور بوده است که با همراهی، توجیه، آگاه سازی و جلب همکاری مردم از قبل از اجرا همراه نبوده و به شکل یک طرفه و دستوری اعمال شده است که واکنشهایی را به حق یا ناحق ایجاد کرد. به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ انقلاب، شاهد اعتراض صنوفی بودیم که تا پیش از آن سابقه نداشت و حتی به تدریج به دامنه آن نیز افزوده شد. تا جایی که شنیدهام صنف آهن نیز به این جریان اعتراضی ملحق شده است.
قطعا هیچ کس از این پیامدها خوشحال نیست و آن را به نفع نظام جمهوری اسلامی، دولت، اصناف مختلف و آحاد مردم، نمیداند اما این واقعیتی غیرقابل انکار است که ناشی از عدم جامعیت قانون و اشکالات در شیوه اجرای آن است.
در مورد سقف یارانههای اعطایی و نیز تورم ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها اختلاف نظرهایی بین دولت و صاحبنظران اقتصادی وجود دارد . تا کنون نه عدد مشخصی از سوی دولت برای تخصیص یارانه به هر خانوار اعلام شده و نه توافقی بر سر نرخ تورم ناشی از اجرای این قانون حاصل شده که نوعی سردر گمی ایجاد کرده است. این اختلاف نظرها بر سر چیست؟
اصلیترین نکته در این زمینه مربوط به استنادات آماری، مخصوصا منابع مورد ادعای دولت است که بویژه در محتوای طرح، خود را نشان داده است. بویژه منابع ناشی از هدفمند کردن یارانهها را با نظر صاحبنظران و مرکز پژوهشها کاملا زیر سوال برده است. دولت مصرا سقف واقعی یارانهها را در ارقام مختلفی از ۹۰ تا ۱۱۰ میلیارد دلار مطرح میکند. در حالیکه در جبهه مقابل دولت، یعنی در مجلس و نظرات اقتصادی صاحب نظران، در خوشبینانهترین استدلالات این عدد پایینتر از ۲۵ میلیارد دلار است نه ۱۱۰ میلیارد دلار که قطعا در مبلغ توزیع یارانه مورد نظر دولت، تفاوت مهنیداری ایجاد میکند.
این در حالی است که بخش اعظمی از انرژی، از سوی خود دولت مصرف میشود نه مردم. مصارف دولت در مواردی همچون تزریق گاز به چاههای نفت تحت عنوان صیانت از چاههای نفت یا مواردی ناشی از ضعف در پروسه تولید به واسطه بهرهوری پایین، باعث شده است که این اعداد غیرواقعی شوند. در حالیکه بسیاری از صاحب نظران معتقدند با اصلاح شیوههای تولید و با اعمال یک مدیریت کارا میتوان جلوی این پرتها و اسرافها در مصرف انرژی را گرفت.
از سوی دیگر اصل تورمی بودن این طرح را همه طرفین چه موافقان و مخالفان اذعان دارند. اما برآورد دقیق از تورم این قانون جزء ابعاد ناشناخته ان است. چرا که هدفمند کردن یارانهها علاوه بر تورم عادی، یک تورم انتزاعی و روانی نیز دارد که تا کنون محاسبه نشده و آثار و تبعات آن را در شوکهای قیمتی مثل نرخ طلا و دلار شاهد هستیم که انشالله با یک مدیریت عالمانه کنترل شود تا دامنه خطرناکی برای اقتصاد کشور پیدا نکند.
به دلیل مجموعه این شرایط است که اختلاف نظرهایی در مورد نرخ تورم ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها وجود دارد. دولتمردان نرخ ۲۴ و ۲۵ درصد تورم را در استدلالاتشان مطرح میکنند اما مجلس و مرکز پژوهشها رقم دوبرابر ان و تورم بالغ بر ۵۰ درصد را پیش بینی میکند. از سوی دیگر محافل آکادمیک رقمی بین این دو را مطرح کردهاند که به نظرم به واقعیت نزدیکتر است.
نگرانیهایی در مورد اجرای شتابزده قانون هدفمند کردن یارانهها در ماههای پایانی سال وجود دارد که بار تورمی ناشی از آن را افزایش میدهد. موضوعی که شما هم تحت عنوان «شوک درمانی» از آن یاد کردید. اجرای اینچنینی قانون هدفمند کردن یارانهها چه عواقبی خواهد داشت؟
نوع و میزان عواقب، متاثر از عوامل متعددی است که اگر به واسطه قانون شدن این طرح، از برخی از آنها بگذریم، قطعا شیوه و نحوه اجرای قانون؛ زمان و طول اجرای آن میتواند در پاسخ این سوال نقش داشته باشد. برای مثال میزان تورم واقعی ناشی از این طرح از یک طرف، فضای اقتصادی حاکم بر جامعه در زمان اجرای آن و نحوه اجرای این قانون، همه و همه در عواقب ناشی از آن موثر هستند. بنده نگرانیای دارم که امیدوارم درست نباشد، هرچند مبتنی بر یافتههای علمیام است و آن فشار ناشی از فضای اقتصادی کلان ملی است و مخصوصا متغیرهای کلان اقتصادی. برای مثال متغیر بیکاری، یک کتغیر بحرانی موجود در اقتصاد کشور است که فشار ناشی از آن میتواند از روی پیامدهای اجرای این طرح، تاثیرات غیر قابل پیش بینی داشته باشد. چون در عمل، آمارهای ناشی از بیکاری به شدت جای بحث دارد. برای مثال آمارها به دلیل تغییر در تعریف بیکاری متفاوت از واقعیت است و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی و بیکاری زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه به طور منطقی در آن دیده نشده است. از طرفی کاهش معنیدار نرخ رشد اقتصادی و افت آن اگرچه به دلیل مسائل درونزا و برونزا و تاثیر محیط بینالملل است که هر یک تجزیه تحلیلهای خاص خود را در یک بحث جداگانهای میطلبد و از طرفی رکود سنگین و معنیدار بخش مسکن و دیگربخشهای اقتصادی، فضایی را در بعد اقتصاد امنیتی برای کشور بوجود آورده که من از آن به عنوان یک «باروت اقتصادی» نام میبرم.
بنابراین با یک نگاه بدبینانه میتوان گفت که طرح تحول اقتصادی را اگر به منزله یک «چاشنی» تلقی کنیم و در کنار این «باروت» قرار دهیم، اگر مدیریت عالمانهای بر سر اجرای آن نباشد، خدای ناکرده این چاشنی در این باروت، عمل میکند، و منجر به تنشهای گسترده اجتماعی میشود و ابعاد آن غیرقابل پیشبینی خواهد بود و فشار جدی آن به گروههای محروم و مستضعف که حامیان اصلی نظام و انقلاب هستند، وارد میشود.
ابعاد اجرای این قانون فقط یک بحث مستقل اقتصادی نیست، بلکه به لحاظ ملاحظات اجتماعی و امنیتی آن میتواند یک چاشنی در یک محیط متراکم شده ملی عمل کند. بنابراین مردم باید به گونهای آگاه شوند و جلب مشارکت آنها ایجاد شود که با صبر و متانت و به تعبیر برخی صاحب نظران با ایثار و ریاضت این فضا را بگذرانند. بر عکس با عدم اعتماد و مشارکت مردم و در کنار آن فرصت طلبی دنیای سلطه از وضعیت اقتصاد کشور، ممکن است در عمل به شرایطی برسیم که پیشبینی عواقب آن قابل درک نیست.
البته من از تحلیل محتوای برخی پیامدهای ناشی از این مقوله اجتناب میکنم. چون ارائه برخی تحلیلهای آکادمیک در فضای عمومی جامعه، نه تنها اثر خوبی ندارد؛ بلکه روحیه نا امیدی و یاس را میآفریند که با شیطنت دنیای سلطه، تحت عنوان «تشدید عوامل روانی ناشی از تورم و انتزاعات تورمی» مقولاتی به بار میآورد که به نظر من بیش از توان مدیریتی دولت برای کنترل و مهار آن است.
با تمام اینها ما در آستانه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها هستیم. با توجه به عواقب اجرای ضربتی آن، آیا راهکار ضربتیای هم برای پیشگیری از این عواقب سراغ دارید؟
باید از همه ظرفیتهای نظام برای اجماع منطقی در مورد این قانون استفاده کرد و با یک نگاه یک طرفه پیش نرفت. باید فضایی ایجاد شود تا دولت از محدودنگری و خدای نکرده خوش باوری و توجه صرف به آثار مثبت احتمالی و بی توجهی مطلق به آثار منفی بعضا قطعی، اجتناب کند. باید باور و اعتماد مردم نسبت به صحت و سلامت این طرح را با رفع برخی موانع موجود برانگیخت و نگرانیهای کارشناسان را رفع کرد.
نوع شیوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را هم باید از حالت ضربتی و عجولانه و ندیددن نقاط مسالهساز دور کردو مورد باز بینی قرار داد تا به عاقبت قانون مالیت بر ارزش افزوده دچار نشود. در یک کلام باید محیط اجتماع را برای اجرای این قانون آماده کرد.
به طور کلی در دنیا سه مدل برای هدفمند کردن یارانهها وجود دارد. یکی در کشورهای صنعتی که از حاملهای انرژی هم مالیات میگیرند. دوم کشورهایی که عین قیمت تمام شده را به مصرف کننده عرضه میکنند. البته کشورهای سومی هم هستند که قیمت تمام شده را با یارانه عرضه میکنند. قطعا کشورهای نوع اول، بهترین روش را در پیش گرفتهاند. اما آنها با بسترسازیهای عالمانه به آنجا رسیدهاند و کوشیدهاند فشار به مصرف کننده نیاید و باعث فقیرتر شدن مردم به دلیل رکود و کاهش تولید ملی و افزایش هزینهها نشوند.
مثلا اگر پزشکان قند را مضر بدانند، اصل چای خوردن که به یک فرهنگ عمومی در جامعه ما بدل شده است را نمیتوان منتفی کرد. قطعا اگر دولت قیمت قند را ۱۰ برابر کند که مصرف قند کم شود، درست نیست و باید کالای جایگزین همچون توت یا خرمای ارزان قیمت در ازای آن در اختیار مردم بگذارد. الان هم که دولت قصد افزایش قیمت حاملهای انرژی بالاخص بنزین را دارد باید در ازای آن یک کالای جایگزین در اختیار مردم قرار دهد که همان گسترش سیستم حمل و نقل عمومی کارامد است. با افزایش قیمت بنزین به ۴۰۰ تا ۶۰۰ تومان فشار تورمی زیادی به مردم به دلیل افزایش قیمت بنزین، افزایش نرخ حمل و نقل و دیگر کالاها وارد میشود.
این تصور که افزایش قیمت به تنهایی کارایی ایجاد میکند، یک اشتباه استراتژیک است باید اصلاحات ساختاری انجام دهیم تا همه چیز درست شود.
منبع: خبرآنلاین
مصاحبه از: نسرین وزیری
اخیرا متصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واکنشی که نسبت به جشن خانه سینما نشان داده اند لگدی هم به " انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران " زده و گفته اند: " چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامهنگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی میکرد و دیدیدم که چه بر سرش آمد. "
هرچند محتوای گفته ها و عملکرد ایشان از بدو بدست گیری مسئولیت این وزارتخانه بخوبی نشانده عدم دانش و تجربه ایشان نسبت به مدیریت امورفرهنگی و هنری درکشوربوده است اما واکنش اخیر ایشان نسبت به جشن خانه سینما و مایه گذاشتن از انجمن صنفی برای عبرت گیری مسئولان این نهاد صنفی اثبات مضاعفی است براینکه نسبت ایشان با اموراتی که ارتباط با فعالیت های زیر مجموعه شان دارد جز تباین نیست.
برای اینکه معلوم شود ایشان از موضوع پرت است و چقدر از وضعیت " انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران " اطلاع دارد که دیگران به درس آموزی از سرنوشت آن دعوت می کند ، به اطلاع ایشان می رسد :
۱- انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در مهرماه سال ۷۶ اولین مجمع عمومی خود را با حضوربیش از ۶۰۰ نفر از روزنامه نگاران تشکیل داد و با تصویب و به ثبت رساندن اساسنامه خود در وزارت کار و امور اجتماعی فعالیت خود را شروع کرد وخوشبختانه توانست با عملکرد خود اعتماد قاطبه روزنامه نگاران را بدست آورد بگونه ای که بطور متوسط هر روز یک روزنامه نگار به عضویت آن درآمد و تعداد اعضای ثبت نام شده آن به چهار هزار نفر( دو سوم کل روزنامه نگاران کشور) بالغ شد و این امر بخوبی نشانده عملکرد صنفی انجمن در جلب رضایت روزنامه نگاران است و آنچه می تواند معیار عملکرد یک نهاد صنفی در مورد صنفی یا سیاسی بودن عملکردش باشد داوری اعضاست و نه افرادی خارج از صنف که قطعا می تواند ناشی ازنگاه های جانبدارانه غیرصنفی و سیاسی باشد .
۲- این انجمن همواره بر فعالیت در چارچوب قانون و اساسنامه خود و درتعامل با همه نهادهای حاکمیتی تاکید و عمل می کرد و سوابق مکتوب بخوبی اثبات کننده این مدعاست . متاسفانه پس از روی کارآمدن دولت نهم کارگزاران این دولت در دو وزارتخانه فرهنگ و ازشاد اسلامی و کار و امور اجتماعی برپایه نوعی پیشداوری سیاسی و سوء تفاهم به عدم تعامل و کارشکنی در امور انجمن روی آوردند و درادامه همه تلاش خود را برای در اختیار گرفتن یا به تعطیلی کشاندن و انحلال این نهاد به کار بستند اما از آنجایی که از ارائه هرگونه دلیل و مدرک حقوقی در این زمینه به مراجع مربوطه عاجز بودند و حتی بهانه گیری آنها در مورد تعداد اعضای حاضر در مجمع عمومی انجمن با حضور پرشور و بیش از نهصد نفری آنان در سال ۸۷ بی اعتبار شد ، انجمن توانست به رغم همه کارشکنی ها بکار خود و ارائه خدمات صنفی به اعضا تا مردادماه سال ۸۸ ادامه دهد . بنابراین این سخن وزیر که :" چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامهنگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی میکرد " بخوبی نشاندهنده بی اطلاعی ایشان از طول عمر و فعالیت های این نهاد می باشد.
۳- اما این سخن که :" و دیدیدم که چه بر سرش آمد " ، جهت اطلاع ایشان به عرض می رسد در سال گذشته ، درآستانه روز خبرنگار و درحالی که هیات مدیره انجمن اعضا را به مجمع عمومی عادی سالانه برای ارائه گزارش عملکرد و انتخاب بازرسین دعوت کرده بود ، مامورینی شبانه و بدون ارائه حکم و دلیلی به پلمپ درب ساختمان و دفتر انجمن اقدام کردند و بدینگونه از ادامه فعالیت های صنفی این نهاد جلوگیری کردند . لابد ایشان می دانند که انجام این اقدام آنهم پس از رخدادهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و بازداشت و زندانی کردن دهها روزنامه نگارهیچگونه ارتباطی با مدعای ایشان در مورد فعالیت های انجمن ندارد و گفته ایشان مصداق تجاهل العارف است ، چراکه در همین ایام تعداد دیگری از نهادهای صنفی و مدنی نیز پلمپ و تعطیل شدند . جالب آنکه تا امروز به رغم همه پیگیری ها در قوه قضائیه و حتی جابجایی قاضی مرتضوی از دادستانی تهران ، که به قاتل مطبوعات و دشمنی با روزنامه نگاران شهره بود و ایضا دشمن خونی انجمن بود ، تاکنون هیچکس پاسخگو و ارائه دلیل و حکم قانونی برای پلمپ دفتر انجمن نبوده است و این اقدام را به نیروهای غیبی نسبت می دهند! و جالبتر اینکه در جریان بازداشت و زندانی کردن نائب رئیس انجمن ( شمس الواعظین ) و دبیر( خانم مفیدی) بر بازجویان و دستگاه اطلاعاتی کشور نیز روشن شد که انجمن هیچ فعالیتی خارج از چارچوب قانون و اساسنامه خود نداشته است .
۴- با توجه به آنچه آمد آنچه بر سر انجمن آمده جز بر پایه قاعده زور و اصلی که حق را با غالب می داند ، توجیه پذیر نیست ،و صد البته برای هشدار دادن به دیگران لازم نبود ایشان اینهمه به خود زحمت دهد و از انجمن مایه بگذارد بلکه می توانست بدون رودربایستی بگوید در این دولت برآمده از آن انتحابات اداره امور بر پایه قاعده و قانون زور می چرخد و هر نهاد و فردی به غیراز آنچه متصدیان این دولت فکر می کنند و می پسندند ، فکر و عمل کند سرنوشتش حذف ، تعطیلی و نابودی است . فرق نمی کند روزنامه نگارباشد یا انجمن صنفی روزنامه نگاران ، سینماگر باشد یا خانه سینما ، نویسنده باشد یا ناشر،... و یحتمل این نوع اداره امور فرهنگی و هنری کشور و برخورد با اهل فکرو فرهنگ و نهادهای صنفی کارنامه ای بس درخشان برای متولیانش برجای خواهد نهاد و فقط دراین میان و میدان خدا می تواند به فریاد دادخواهان و اهل فکر و فرهنگ و قلم برسد و ما نیز شکایت به خدا می بریم از اینهمه دروغ و دغل و ظلم و جفا به اهالی هنر و فرهنگ و قلم.
اگر چه بررسی وتحلیل مساله پذیرش قطعنامه وپایان جنگ بحری نیست که در کوزه ای بگنجد وموضوعی نیست که در یک یادداشت به آن پرداخته شود با این وصف برای درک حقایق موجود در این باره به نکاتی مختصر اشاره می شود.
برای دریافت دقیق این مساله مهم ابتداباید به موضع ونظر امام خمینی درباه پذیرش قطعنامه ۵۹۸پرداخت.
موضع امام خمینی درباره قبول قطعنامه و پایان جنگ
اغلب کسانی که عبارت نوشاندن جام زهر به امام را برای حمله به رزمندگان جنگ بهانه کرده اند، بهانه و پوشش حملاتشان را دفاع از امام قرار داده اند!این عده برای به کرسی نشانده ادعای نوشاندن جام زهر به امام معتقدندایران دراین جنگ ازعراق شکست خورده ومغلوب آن شده است. آنها با طرح این ادعای غلط بی آنکه بخواهند به صراحت با نظر امام خمینی در مورد اینکه ایران پیروزجنگ بوده است مخالفت کنند،عملا و بطورغیر مستقیم، صدام وعراق را پیروز جنگ می دانند ودر نتیجه دراین ادعا با صدام که خود را پیروز این نبرد می دانست موافق هستند. همانطور که سرهنگ صبارفلاح اللامی در کتاب خاطرت خود که مدال واشغال نام دارد وتوسط دفترهنر وادبیات دفاع مقدس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است می گوید:
صدام پس از قبول قطعنامه توسط ایران برای فریب افکار عمومی عراق که متحمل آن همه خسارات در جنگ خود ساخته سردار قادسیه شده بودند درحرکتی کاملا تبلیغاتی ومزورانه و در فراری روبه جلو! در جلسه ای که بلافاصله پس از شنیدن خبرپذیرش قطعنامه از سوی امام بافرماندهان ارشدعراقی گذاشت اعلام کرد عراق دراین جنگ برایران پیروز شده است!
اینک برای آنکه اثبات شود این برداشتها تا چه حد با بیانات امام نه تنها سازگاری ندارد بلکه با آنها درتضادی آشکارقرار دارد تلخیص بیانات امام را در باره قبول قطعنامه با اندکی شرح وتوضیح نقل می کنیم:
الف: امام ایران راپیروزدرجنگ می داند:
۱- ...ما به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب وشکست خورده نیستیم. حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آنهمه خسارت چیزی به دست نیاوردند.
۲-... قریب به هشت سال دفاع مقدسی که به استقلال وتمامیت ارضی وشکست طرحهای توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید.
۳- ...البته اگر همه علل واسباب را دراختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر وبالاتری می نگریستیم ومی رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز واثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ابم.
با عنایت به بند سوم بخوبی معلوم می شود که امام درغایت این جنگ هشت ساله چون به رهایی ونجات ملت مسلمان عراق از سلطه رژیم ستمگر عراق می اندیشید و درپایان جنگ این امر محقق نشد در اهداف بالا و والایی که از نتیجه جنگ به آنها نظر داشتند عدم سقوط رژیم کافربعث عراق را نوعی ناکامی می دانستند.
ب :امام قبول قطعنامه راپایان جنگ نمی داند:
- اکیدا به ملت شریف ایران سفارش می کنم که هوشیار ومراقب باشید که قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی به معنای حل مساله جنگ نیست...ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده ومهیا باشیم وملت هم فعلا نباید مسئله راتمام شده بداند.
سرهنگ صبار فلاح اللامی در خاطرات خود در کتاب اشغال ومدال که درباره عملیات مرصاد وپایان جنگ واشغال کویت است وتوسط دفتر ادبیات وهنر دفاع مقدس سازمان تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۸۷ منتشر شده وآقای محمدنبی ابراهیمی آن را ترجمه کرده در این باره چنین گفته است:
با اینکه شعله های جنگ فروکش کرده بود اما صدام حسین همچنان لباس نظامی می پوشید.این کار برای آگاهان بیانگر این بود که اونقشه هایی را در سر می پروراند.(ص۳۲)
پ: امام پیشنهاد قبول قطعنامه رابه خود، کار یک نفر نمی داند.
امام معتقد بودند بر اساس نظرتمامی کارشناسان نظامی وسیاسی کشور که به صداقت وتعهد ودلسوزی آنان اعتماد دارند این پیشنهاد راپذیرفته اند.بنا براین آنگونه که منتقدین غیر منصف این روزها سعی می کنند قبول قطعنامه از طرف امام را امری تحمیلی آن هم از جانب فردی مانند محسن رضایی یا دیگری بدانند این ادعا برخلاف حقیقت وواقعیتی است که امام بیان کرده وبه آن اعتقاد داشته اند که آقایان باید در همین جا تکلیف نظر مغایر خود را با نظرامام که فرمانده اصلی جنگ بود وبیشتر ازهر کس واز جمله آنها برمساله وروند جنگ اشراف داشت روشن کنند:
... و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور ـ که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم ـ با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. ،( صحیفه امام ، جلد ۲۱ ، صص ۹۲-۹۶)
آقای دکتر محسن رضایی در این باره گفته است:
امام پذیرش یا عدم پذیرش قطعنامه رابه گروهی ۴۰ نفره از نخبگان سیاسی ونظامی واگذار و در پیامی که توسط فرزندشان مرحوم حاج احمد آقا به این گروه دادند که در ابتدای آن جلسه قرائت شد اعلام کردند تصمیم گیری در باره سرنوشت جنگ رابه این گروه واگذارمی نمایند که در این زمینه به بحث وبررسی بنشینند ودر پایان به هر تصمیمی که رسیدند به ایشان گزارش کنند وایشان هم آن رامی پذیرند.
نتیجه دو روز جلسات این گروه که در تاریخ ۲۳ و۲۴ تیر ماه ۶۷ برگزارشد پیشنهاد پذیرش قطعنامه بود که به امام عرضه شد وامام هم آن را در تاریخ ۲۶ تیرماه پذیرفتند. پس از این بود که دولت ایران در ۱۵ مرداد۶۷ رسما به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که قطعنامه ۵۹۸ رامی پذیرد.
این گفته آقای دکتر محسن رضایی نیز همانند بیان ذکر شده فوق ازامام موید آن است که پیشنهاد قبول قطعنامه ازسوی فرمانده وقت سپاه یا جنگ -رضایی وهاشمی -به امام داده نشده وبه تعبیر آقایان این امر به امام تحمیل نشده است!
امام در بیانی دیگر پیشنهاد قبول قطعنامه را بمنزله یک پیشنهاد از سوی تمام مسولان کشور و نه از سوی یک شخص خاص می داند وهرگونه دخالت شخص یا کشوری را دراین مورد منتفی می داند:
...نکتهای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران با اتکای خود تصمیم گرفتهاند و کسی یا کشوری در این امر مداخله نداشته است..
ت : شورای عالی دفاع پذیرش قطعنامه را به امام پیشنهاد داد.
نکته مهمی که آقای دکتر محسن رضایی در مصاحبه ای که در سال ۱۳۶۵ باسایت بازتاب در باره قبول قطعنامه توسط ایران داشت به آن اشاره نمود این بود که پیشنهاد قبول قطعنامه را شورای عالی دفاع به امام ارائه کرد:
... مسئولان سیاسی به خدمت امام رفتند و قبل از اینکه امام صلح را بپذیرد، به امام گفتند : شما اگر معذوریت در پذیرش صلح دارید، ما صلح را میپذیریم، بعد که صلح را پذیرفتیم، شما ما را کنار بگذارید وبه مردم بگویید اینها بدون اجازه من این کار را کرده اند، ولی حالا چون این کار را کرده اند، من هم آن را قبول دارم.
دکترمحسن رضایی به نقل از آیت الله موسوی اردبیلی گفت: آنجا برخی دوستان ، پیش امام گریه کرده بودند که ارتش عراق آمده و ممکن است بیاید خرمآباد و آنجا را بگیرد و بیاید داخل عمق ایران ولی امام در برابر این نظرمقاومت میکرد.
امام پس از جلسه با سیاسیون فرموده بودند: چرا شما قطعنامه را بپذیرید؟. اگر قرار شد، خودم میپذیرم. یعنی بعد از اینکه امام این را به سیاسیون گفتند، نامهای نوشتنند به سران کشور و پذیرش صلح را خودشان تقبل کردند.
ث: امام شخصا مسولیت اعلام پذیرش قطعنامه را بعهده گرفتند.
امام با شهامتی مثال زدنی وباعنایت به اینکه در پیام قبل خود از استراتژی ادامه جنگ تا آخرین نفس وتا آخرین قطره خون وآخرین منزل سخن با مردم سخن گفته بودند ونیز با توجه به شور واحساس زیاد حاکم بر مردم و رزمندگان اسلام، اعلام پذیرش قطعنامه را توسط نماینده ایشان وفرمانده جنگ - آقای هاشمی رفسنجانی - موجد آسیب به ایشان در افکار عمومی می دانست و طرح این مساله علاوه برآنکه به زمینه سازی گسترده ای نیاز داشت کار بسیار دشواری بود ودر حکم انتحارقلمداد می شد خود شخصا باآغوش باز خطرات وآسیبهای ناشی از این مساله راپذیرفت و مسولیت اعلام آن رابرعهده گرفت وبه تعبیرخودشان دراثرتبعات منفی این تجدید نظر وتغییررای درباره ادامه جنگ در افکار عمومی داخل وخارج اگرآبرویی داشتند آن راباخدا معامله کردند.
تفاوت قبول قطعنامه با پایان جنگ
بسیاری به اشتباه ،دومساله کاملا از هم جدای قبول قطعنامه وپایان جنگ را باهم یکی می دانند وگمان می کنند که پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران جنگ عراق باایران عملا پایان یافته است حال آنکه اینگونه نیست واین یک اشتباه فاحش در تاریخ جنگ است:
الف : ایران قطعنامه را در مرداد سال ۱۳۶۷ به دنبال وقوع برخی ناکامیها در جبهه ها که نتیجه حملات عراق به برخی مناطق وتصرف آنها با هدف در اختیار داشتن کفه سنگین در مذاکرات صلح انجام گرفته بود پذیرفت.
ب:عراق در تیرماه سال ۱۳۶۹ یعنی دوسال پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران به دلیل شکستهای متعددی که از رزمندگان اسلام متحمل گردید و تمامی مواضع دوباره متصرف شده در خاک ایران را از دست داد و از پشتیبانی از حمله منافقین که در عملیات ۶ مرداد ۶۷ رزمندگان اسلام -مرصاد - که آن را کاملا ناکام وشکست خورده دید نتیجه ای به دست نیاورد به قبول آن تن در داد.
در ۵ نامه ای که صدام به آیت الله هاشمی بعنوان رییس جمهور وفرمانده جنگ نوشت در نامه پنجم او که در تاریخ ۱۲ مرداد ۶۷ یعنی درست یک روز پس از اشغال کویت توسط ارتش بعث عراق به آقای هاشمی نوشت عبارتی وجود دارد که موید این حقیقت است که آنچه ایران درمورد نحوه اجرای این قطعنامه گفته وخواسته بود که عبارت بودند از:
۱- مبنا بودن قرادداد۱۹۷۵ الجزائر در مذاکرات صلح ۲- برقراری آتش بس فوری وخروج عراق از سرزمینهایی که در اواخر جنگ مجدد اشغال کرده بود وبازگشت وی به مرزهای شناخته شده بین المللی ۳- بر رسی و اعلام کشور متجاوز وپرداخت غرامت به کشور مورد تجاوز و انجام فوری دیگر بندهای قطعنامه از جمله آزادی اسراو.. به تمام وکمال محقق شد .
صدام دراین نامه مهم به آیت الله هاشمی رفسنچانی نوشت:
با این تصمیم ما وآغاز آزادی اسرای ایران در جمعه ۱۷ اوت -۱۹۹۰- دیگر همه چیز روشن شده وبه این ترتیب همه آنچه را که می خواستید وبه آن تکیه می کردید تحقق می یابد ودیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمی ماند.
آیا بهتر از این می توان از زبان دشمن قسم خورده ای مانند صدام به پیروزی ایران در تحمیل وتحقق شرائط وجابجایی بندهای قطعنامه ۵۹۸ به عراق که در اواخر سال ۶۶ در اوج عملیاتهای رزمندگان ایران در شلمچه و. در سازمان ملل .به تصویب رسیده بود وبا توجه به متن آن نسبت به قطعنامه های قبلی این سازمان واجد منافع بیشتری برای ایران اسلامی بود به حقیقت اعتراف کرد؟
ابهامات موجود درباره پایان جنگ
آنچه باعث شده ومی شود که روند پذیرش قطعنامه توسط ایران وعراق ونحوه پایان جنگ برای بعضی ها همچنان در بوته ابهام باقی بماند این است که:
الف: در این زمینه اسناد منتشر نشده فراوانی وجود د ارد که می بایست منتشر شود ولی تا آنجا که من اطلاع دارم فعلا انتشاربسیاری از آنها به مصلحت کشور و نظام نیست.
ب:حرفهای ناگفته بسیاری دریادداشتهای خصوصی و سینه فرماندهان جنگ دراین زمینه وجود دارد که زده نشده است و باید زده شود.
رییس دفتر آقای دکترمحسن رضایی به من می گفت آقای رضایی در دوران جنگ سیصدنامه به امام نوشته که بسیاری از حقایق جنگ در آنها نهفته است.
در ملاقاتی که اخیرا با آقای دکتر محسن رضایی داشتم می گفت در جهت پاسخ به بعضی ابهامات پیرامون قبول قطعنامه ۵۹۸ وپایان جنگ کتابی راباعنوان پایان جنگ درباره نکات پنهان ونادیده نوشته ودرصدد انتشارآن است.
از بعضی فرماندهان جنگ که از دوستان نزدیک من هستند اطلاع دارم دراقدامی ستودنی کلیه ماوقع جنگ اعم از شنیده ها وگفته ها ورویدادها وتصمیمهای جلسات حساس جنگ را در سررسیدهای خود به دقت ثبت وضبط کرده اند.
پ:اسناد زیادی درارتش عراق وجود دارد که اگربا دولت کنونی عراق تفاهمهایی در باره انتشار آنها صورت بگیرد بدون تردید انتشار آنها به روشن شدن این مبحث مهم کمک بسیاری خواهدنمود .
برای مثال به یک نمونه ازصدها مورد اشاره می شود .
سرهنگ صبار فلاح اللامی در خاطرات خود در این باره می گوید:
امام خمینی به دنیا ثابت کرد که یک فرمانده نظامی واستراتژی شناس است .او شرائط حاکم بر نیروها رابررسی کرد وتوانست دستورآتش بس را صادر کند.این کار رویاهای صدام حسین رابرباد داد چون امیدواربود جنگ ادامه پیداکند به ویژه که کارخانه های مابه مرحله تولید بمبهای شیمیایی وفسفری رسیده بودند واسلحه وتجهیزات لازم برای جنگ راتهیه کرده بودیم.بالاتراز این سرنگونی حکومت ایران برای صدام اهمیت داشت تا بتواند دربرابرآن کویت وجزایراین کشور را تصاحب کند.(اشغال ومدال ص۳۱)
سرهنگ اللامی در بیانی به هوشمندی امام خمینی بعنوان فرمانده اصلی جنگ درتععیین وانتخاب زمان مناسب پذیرش قطعنامه می پردازد و با نقل قول واعترافی از صدام در این باره می گوید:
موافقت امام خمینی با قطعنامه ۵۹۸ مانند شمشیری بود که پشت صدام حسین راشکست .اودرجلساتش با بلندپایگان عراق می گفت : من فکرنمی کنم که خمینی فقط یک رجل مذهبی باشد بلکه اویک رجل سیاسی زبردست است.( پیشین -همانجا)
صدام در ادامه حرکتهای تبلیغاتی خود که تماما در جهت سرپوش گذاشتن به ناکامیهای او در تکرار قادسیه دوم وسقوط جمهوری اسلامی بود با هوشمندی تمام دستورد اد روز پذیرش قطعنامه توسط ایران را د رسرتاسرعراق بعنوان تعطیل رسمی اعلام کنند ومردم دراین روز به جشن وپایکوبی بپردازند.
سرهنگ اللامی در ادامه خاطرات خود به شگرد تبلیغاتی صدام دراین مقطع اشاره جالبی دارد ومی گوید :
در حالی که اکثر خانواده های عراقی عزادار کشته های خود بودند صدام بر صفحه تلویزیون ظاهر شد وگفت ما کاسه زهر رابه خمینی نوشاندیم. پس طایفه های عراقی به شیوه ورسم خودشان شادمانی کنند. ماهم تعطیل رسمی اعلام کردیم زیرا در جنگ پیروز شدیم وخمینی راشکست دادیم.(پیشین -ص۳۲)
دو روی جنگ
جنگ ها غالبا دو رویه دارند .یک رویه آنها شکست ورویه دیگرشان پیروزی است.
آنچه درارتباط با پایان جنگ ایران وعراق بدیهی می نمایاند این است که این عراق بود که در نتیجه وبدنبال پیروزیهای مکرر ایران در بازپس گیری مواضعی که ارتش عراق در سال ۶۷ به تصرف خود درآورد وبویژه شکست حمله سازمان منافقین در عملیلت مرصاد که با اسلحه های سبک و تانکها وخمپاره اندازها وتوپخانه ی عراق مسلح شده بودند وازحمایت هوانیروز ونیروی هوایی ارتش عراق دراین حمله برخوردار بودند بدون هیچ دستاوردی در نتیجه جنگی که برایران تحمیل نمود سرانجام واز سر ناچاری به شرائط ایران تن در داد ودر نهایت توسط سازمان ملل به عنوان کشور متجاو ز به دنیا معرفی گردید. واز سوی دیگر این ایران بود که در اثر درایت و تدبیر امام وایثار ودلاوری و مقاومت ملتش در جنگی نا برابر که در بد ترین شرائط بر او تحمیل شده بود به رغم تحمل خسارات مادی ومعنوی بی شمار بدون از دست دادن حتی یک وجب از خاک خود در کمال عزت وسربلندی از جنگ بیرون امد.
ماجرای نامه محسن رضایی
یکی از مباحث مهم مرتبط با دلائل پذیرش پیشنهاد قطعنامه توسط امام ،بحث نامه ای است که به فرمانده وقت سپاه آقای محسن رضایی نسبت داده می شود وغلط مشهوری که رایج شده وبعضی آن را حقیقتی انکار ناپذیر می داند این است که ایشان به امام نامه نوشته وبرای ادامه جنگ تا ۵ سال بعد در خواستهای گسترده ای را مطرح کرده که چون با توجه به محدودیتهای کشور تامین آنها توسط دولت ونظام ممکن نبوده در نتیجه، امام بناچار با پیشنهاد قبول قطعنامه توسط مسولان سیاسی و غیر سیاسی کشورموافقت نموده است.
آقای دکترمحسن رضایی در مصاحبه با سایت بازتاب در سال ۸۵ در این مورد ،ضمن رد این مطلب گفته است که وی این نامه را نه به محضر امام بلکه به درخواست آقای هاشمی که تازه از سوی امام به مسولیت فرماندهی جنگ منصوب شده بود وبه منظور تامین نیازهای سپاه برای بهتر جنگیدن به ایشان نوشته است:
...از ما پرسیدند برای پایان دادن جنگ چه میخواهید،؟آن زمان سپاه نامهای را برای آقای هاشمیرفسنجانی ـ نه امام ـ تنظیم کرد. زیرا امکانات کشور در اختیار مسئولان سیاسی کشور بود. در این نامه برای پیروزی در جنگ امکاناتی خواسته شده بود. آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برده و گفته بود که نظامیان این گونه میگویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم میگویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند. در حقیقت، آن نامهای که من نوشته بودم، ارائه یک برنامه بلندمدت برای جنگ بود، من در نامهام نوشته بودم که ما جنگ را نباید برای یک عملیات برنامهریزی کنیم، چرا که با این کار، جنگ به پایان نمیرسد. ما باید استراتژی داشته باشیم و یک مجموعه عملیاتها را برنامهریزی کنیم و برای پنج سال آینده برنامه داشته باشیم. بعد آمدم برنامهای را که برای این پنج سال میخواهیم، نوشتم و در حدود چهار و نیم میلیارد دلار نیز پیشبینی ارزی کرده بودیم که میبایست طی پنج سال به ما بدهند. این مبلغ با توجه به درآمد ۱۰ میلیارد دلاری کشور در سال ۱۳۶۶، کمتر از ۲۰ درصد درآمد ما در پنج سال محسوب میشد، صدام چند برابراین درصد را به ارتشش تزریق میکرد. با این کار یک برنامهریزی درازمدت کرده بودیم که جنگ را با پیروزی قطعی به پایان ببریم. البته ما قبلا هم گفته بودیم که حتی اگر همه امکانات را هم به ما ندهید، بالاخره میتوانیم در جنگ پیروز شویم، ولی خسارت این پیروزی بالاست.
ایران، پیروز جنگ بود
ونکته مهم آخر که می تواند بهترین شاهد ودلیل براین باشد که عراق در این جنگ شکست خورده و ایران در آن پیروزشده است اینکه عراق درتیر ماه ۱۳۷۰ از سوی سازمان ملل متحد رسما بعنوان متجاوز به افکار عمومی جهانی معرفی گردید.
در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۰ دبیرکل سازمان ملل متحد، با بررسی دلایل و شواهدی که از ایران و عراق دریافت کرد اعلام نمود: « عراق آغازگر جنگ هشت ساله اش با ایران بوده است.به این ترتیب پس از یازده سال تعلل و خودداری دنیا از اعلام متجاوز بودن عراق ، بالاخره دنیا به این واقعیت اقرار کرد که مردم ایران ۸ سال با دفاع مقدس ازتمامیت ارضی خود پاسداری میکردهاند و یک پیروزی دیگر برای ملت ایران در تاریخ سراسر افتخار کشورمان به ثبت رسید.
با توجه به نکات ذکر شده وذکر نشده ! می توان چنین داوری کرد که طرح مساله قبول قطعنامه و پایان جنگ در سطح افکارعمومی جامعه اسلامی ما تا کنون غالبا یکسویه ،بعضا غرضمندانه واکثرا غیر تخصصی و درنتیجه برای مردم غیراقناعی بوده است که برای رفع مشکلات موجود دراین زمینه و برای تبیین درست این مساله در سطح جامعه ضرورت دارد چند کار صورت بگیرد برای همیشه به این ابهام پایان داده شده وبهانه ازغرضمندانی که از این رهگذر بدنبال عقده گشایی با رزمندگان جنگ هستند گرفته شود:
۱- همانگونه که آقای محسن رضایی بدرستی گفته اند برگزاری سالگرد دفاع مقدس در۳۱ شهریور یعنی روزی که ارتش بعث عراق تهاجم گسترده وسراسری خودرا از زمین وهوا ودریا به ایران آغاز کرد سیاست غلطی است وباید این مراسم در روزی که عراق از سراستیصال ونومیدی قطعنامه ۵۹۸ را در مردادسال ۶۹پذیرفت یعنی نه در شهریور ومهر ماه بلکه در مرداد ماه هرسال برگزارشود.
۲- اواخرتیرماه که دبیرکل سازمان ملل عراق رابعنوان متجاوز به دنیا معرفی کرد نیز می تواند یکی از مناسبتهایی باشد که در کشور جشن گرفته شود وهفته دفاع مقدس ازآن آغاز شود.
بدیهی است تحقق این پیشنهاد ها جز با نظر ودستو رهبری به ستادکل نیروهای مسلح که تصمیم گیرنده اصلی و سیاستگذاربرگزاری این مراسم است امکان پذیر نخواهدبود.
۳- رسانه ها وبویژه درصدا وسیمای جمهوری اسلامی دربرنامه های متوالی و با د عوت کارشناسان ونخبگان نظامی وسیاسی کشور به بررسی به این دو موضوع مهم بپردازند.
۴- توسط مبادی امر،اسنادعراق در ارتباط با این مساله که در اختیار مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح ماست منتشر وموردبررسی وتحلیل محتوا قرارگیرد
۵ - در حرکتی اقناعی واز سر ضرورت و در جهت تنویر افکار عمومی وگرفتن بهانه از دست برخی اشخاص که متاسفانه موضوع مهم جنگ وبخصوص مسئله خطیر پایان آن را دستمایه سلایق و بازیهای سیاسی خود کرده اند بعضی اسناد وناگفته های جنگ وفرماندهان آن دراین زمینه منتشر شود.این امر نیز صرفا با تاکید ودستور رهبری امکان پذیر است ودرغیراینصورت غالب فرماندهان به دلائل گوناگون کماکان از انتشار وبازگویی خاطراتشان به تاریخ ومردم خودداری خواهند نمود.
منبع: وبلاگ شخصی نویسنده
مقامات دولتی ایران همیشه مدعی بودهاند که هر یک از سیاستهای اقتصادی آنان بر صدها و بلکه هزاران ساعت کار کارشناسی متکی است، اما واقعیت این است که نهتنها هیچگاه یک گزارش از این بررسیهای کارشناسانه جهت اطلاع سایرین ارائه نمیدهند، بلکه با گذشت زمان معلوم میگردد که قضیه متفاوت از چیزی است که ادعا میشود.
ناگفتههای اخیراً منتشر شده وزیر سابق نیرو درباره تصمیم دولت مبنی بر عدم تغییر ساعت رسمی کشور، گویای این واقعیت است که آقای وزیر با هر یک از کارشناسان وزارتخانه متبوع خود که گفتوگو میکرد، بالاتفاق تغییر ساعت را به لحاظ صرفهجویی در مصرف برق مفید و ضروری میدانستهاند، علی رغم این واقعیت ساده مجبور بودهاند که از سیاست دولت درباره عدم تغییر ساعت دفاع کنند.
البته این مسأله در نهایت با تصویب قانون از سوی مجلس فیصله یافت، اما اجازه دهید به دو سیاست دیگر دولت بپردازیم تا ببینیم چقدر کارشناسانه است؟ این دو یکی نرخ سپرده بانکی و دیگری سیاست در دست اجرای دولت، یعنی پرداخت مستقیم یارانههاست.
همه خوانندگان به یاد دارند که از ۵ سال پیش که این دولت مستقر شد، چه گرد و خاکی درباره ضرورت کاهش نرخ بهره تسهیلات بانکی برپا شد، و حتی چند نفر از روسای بانک مرکزی و سایر بانکها، ظاهراً به دلیل همین مسأله تغییر کردند. اما این موضوع پس از آن که بهرهبرداری سیاسی آن به پایان رسید، به فراموشی سپرده شد و به سرعت مسیر متفاوتی طی گردید. به طوری که امروز نرخ بهرهای که به تسهیلات بانکی تعلق میگیرد، حدوداً با هزینههای جانبی آن بیش از دو برابر رقمی است که این دولت در پی دریافت آن بود و بانکهای دولتی نهتنها مجاز شدهاند که نرخ بهره بسیار بالایی دریافت کنند، بلکه بدتر از آن این که کلیه بانکها در مقایسه با گذشته، نرخهای بهره ی بسیار پایینتری را به سپردهگزاران پرداخت میکنند و در کنار آن برای هر نوع خدماتی که بانکها میدهند، برخلاف گذشته مبالغ قابل توجهی از مشتریان نیز دریافت میکنند.
مسأله این نیست که آیا این سیاستها درست است یا غلط، مسأله اصلی این است که اگر دفاع سرسختانه این دولت از کاهش نرخ بهره مبتنی بر گزارشی کارشناسانه بود، چرا از اجرای آن کوتاه آمدند و حتی نسبت به گذشته سیر معکوسی نیز پیش گرفتهاند، به طوری که وضع فعلی به شدت به ضرر پسانداز کننده و هم وامگیرنده و در مقابل به نفع دولت و بانکها تمام شده است. البته وامهای کلان بحث دیگری دارند که فکر نمیکنم روزنامهها آمادگی پرداختن به این رانت عظیم را داشته باشند.
با عنایت به سابقه دو طرح پیشگفته، فکر میکنید سرنوشت طرح هدفمند کردن رایانهها چه خواهد شد؟ قبلاً هم در چند نوشته خود به این مسأله اشاره کردهام که مشکل اصلی دولت این است که اکنون با کمبود شدید درآمد مواجه شده و به این دلیل در پی افزایش قیمت حاملهای انرژی است و اگر دولت فارغ از تامین کسری بودجه خود در پی اصلاح قیمتها بود، در این صورت چرا از همان سال ۸۴ این سیاست را اتخاذ نکرد؟ سهل است که در ابتدا در جهت عکس وضع موجود؛ سیاست تثبیت قیمتها را برگزید؟
بنابراین اگر دولت بتواند به نحوی به درآمد مورد نظر خود برسد، طبعاً انگیزه چندانی برای اجرای این سیاست نخواهد داشت و اگر هم برای خالی نبودن عریضه یک بار پرداختی نقدی به مردم صورت گیرد، این امکان وجود دارد که آن را متوقف کند. در نتیجه باید دید که دولت چگونه میتواند سهم خود را از افزایش قیمتها به دست آورد؟ راهحل آن سیاستی است که از اواسط سال گذشته در مورد بنزین اتخاذ شده است.
در گذشته سهمیه بنزین خودروها ماهانه ۱۲۰ لیتر بود و در دو نوبت هم بنزین مخصوص برای سفرهای عید و تابستان به آن اضافه میشد که به طور متوسط ماهانه ۱۳۰ لیتر میشد، اما دولت این رقم را ابتدا به ۱۰۰ و سپس به ۸۰ و ۶۰ لیتر کاهش داد و احتمال دارد که در آینده این مسیر را تا سطح ۴۰ و ۳۰ لیتر ادامه دهد. نتیجهای که حاصل میشود این است که اگر در سال ۸۸، مصرف مردم از بنزین آزاد با قیمت لیتری ۴۰۰ تومان در هر روز فقط ۲٫۵ میلیون لیتر یعنی حدود ۴ درصد کل بنزین مصرفی بود، در تابستان امسال این رقم روزانه به ۲۰ میلیون لیتر رسیده است و با کاهش بیشتر سهمیه خودروها، میتواند تا پایان سال به ۳۰ میلیون لیترو بیشتر هم در روز برسد. به عبارت دیگر بدون اجرای طرح پرداخت یارانهها، نیمی از مصرف بنزین به قیمت ۴۰۰ تومان برسد و به معنای دیگر متوسط قیمت بنزین مصرفی در کل کشور از ۱۰۰ تومان به ۲۵۰ تومان خواهد رسید و کل تفاوت قیمت حاصل از این افزایش قیمت نیز نصیب دولت میشود که رقم آن بیش از سه هزار میلیارد تومان خواهد بود.
مشابه این کار را هم میتوان در حوزه مصرف برق و گاز انجام داد و با تعیین سهمیهای که در ابتدا کم هم نخواهد بود، قیمتها را در چارچوب آن سهمیه تغییر نخواهند داد، اما بالاتر از آنرا به صورت تصاعدی با قیمت بیشتر اخذ خواهند کرد و پس از مدتی مقدار سهمیه را کم و درآمد خود را بیشتر میکنند. مشکل انجام این سیاست فقط در بخش گازوئیل است، اما آنجا هم میتوان با بالا گرفتن مقدار سهمیه، مشکل را به صورت ابتدایی حل کرد، ضمن این که نیازی هم نیست افزایش قیمت خیلی زیاد باشد.
در پایان می توان تمام کاسه و کوزه های عدم انجام طرح را بر سر دیگران شکست و کل طرح به فراموشی سپرده میشود، اما در این میان فقط مشکل اصلی دولت یعنی کمبود درآمد و کسری بودجه حل خواهد شد. با این توضیحات باید گفت که کار کارشناسی انجام میشود، فقط نتایج آن قابل انتشار نیست. کافی است عمل شود تا نتایج کار کارشناسی هم دیده شود.
منبع: روزنامه شرق یازدهم شهریور ۱۳۸۹
امروز: آیت الله سید علیمحمد دستغیب با اشاره به اینکه سایت اینترنتی دفتر وی برای پاسخگویی به سؤالات شرعی مردم راهاندازی شده است، از فیلتر شدن این سایت انتقاد کرد و ضمن اشاره به ادعای مسئولان در خصوص وجود آزادی بیان در ایران، تصریح کرد: ما که نمیتوانیم همراه آنها بر این مرکب دروغی که درست کردهاند سوار شویم. خوب اگر به قول خودتان آزادی است که ما طبق معلوم خود صحبت کردهایم و نزاعی هم با کسی نداریم؛ بلکه به دنبال این هستیم که واقعیات گفته شود و آن چیزی را که در قرآن و سنت آمده است، بیان شود.
این مرجع تقلید منتقد دولت که در جلسه تفسیر قرآن کریم در مسجد قبا سخن میگفت، در تفسیر آیات ۴ و ۵ از سوره حجر گفت: «اگر مردم حرف امام صادق (ع) را میشنیدند و تفحص میکردند تا حق را متوجه شوند، اگر مردمی که متوجه بودند به دیگران هم گزارش میدادند و جامعه خود را نسبت به حقایق آگاه میساختند، بنی عباس به اسم دین نمیتوانستند بر آنها حاکم شوند و مردم گرفتار حکام ظالم بنی عباس نمیشدند».
آیتالله دستغیب تاکید کرد: دستهای از ملتها و قومهایی که هلاک شدند حکومتهای ظالمی هستند که هلاک شدن آنها به جهت خواست باطنی مردم برای نجات پیدا کردن از ظلم بوده است. مانند حکومت شاه که همراه اطرافیان و طرفدارانش خود یک قوم و ملت بودند و چون مردم خواستند، مؤمنین خواستند، بساط ظلم آنها را خدایتعالی از بین برد. بنابراین همیشه از بین رفتن یک قوم و گروه به جهت عذاب و در خواست انبیا نیست بلکه اگر مردم هم (حال یا مؤمنین و حتی غیر آنها) از خدا بخواهند که از ظلم رها شوند این آیه آنها را هم شامل میشود.
آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از سخنان ایشان در جلسه تفسیر قرآن است که در سایت حدیث سرو منتشر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا وَ لهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ (۴) مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا یَسْتَاخِرُون (۵)
ترجمه: ما هیچ ملت و ملکی را هلاک نکردیم جز به هنگامی معیّن. هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند. و کافران گفتند: ای مردی که قرآن بر تو نازل شده، حقّا تو دیوانه ای. ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی کنیم و در آن هنگام دیگر مهلتشان ندهند.
وقتی در تاریخ اقوام گذشته و گزارشی که قرآن از آنها داده است نگاه شود، این هلاک شدن ملتها و اقوام مختلف در طول تاریخ مصادیق گوناگونی دارد که میتوان آن را به دو دسته کلی تقسیم نمود: یا آن قوم و ملت هلاک شده افرادی بودند که در مقابل انبیا و اولیا الهی ایستادند و دست از پرستش غیر خدا برنداشتند و البته با فرستادگان الهی هم به صورت قهر و غلبه برخورد نمودند. نمونه آنها قوم نوح است که بعد از سالها ارشاد و هدایت حضرت نوح (ع) فقط عده کمی ایمان آوردند و بقیه خواستند که در همان وضع مادی و حیوانی خود بمانند. خوب وقتی انبیا از هدایت شدن آنها ناامید شدند، از خدا عذاب آنها را خواستند که میدانید در بعضی موارد حتی زمینی که این قوم در آن زندگی میکرد بعد از عذاب هم صلاحیت زندگی مؤمنین را نداشت؛ مانند زمین قوم لوط و قوم شعیب. این یک دسته.
دسته دوم از ملتها و قومهایی که هلاک شدند حکومتهای ظالمی هستند که هلاک شدن آنها به جهت خواست باطنی مردم برای نجات پیدا کردن از ظلم بوده است. مانند حکومت شاه که همراه اطرافیان و طرفدارانش خود یک قوم و ملت بودند و چون مردم خواستند، مؤمنین خواستند، بساط ظلم آنها را خدایتعالی از بین برد. بنابراین همیشه از بین رفتن یک قوم و گروه به جهت عذاب و در خواست انبیا نیست بلکه اگر مردم هم (حال یا مؤمنین و حتی غیر آنها) از خدا بخواهند که از ظلم رها شوند این آیه آنها را هم شامل میشود.
در آیه بعد خدایتعالی میفرماید که برای اقوام، حکومتها، ملتها، و جمعیتها هم مانند یک فرد از انسان، اجل و مدت معینی در علم خدایتعالی معلوم شده است. این طور نیست که مثلاً بنی امیه حالا که به حکومت رسیدهاند، برای همیشه باشد. بلکه برای حکومت آنها یک مدتی معین بوده است (همان هزار ماه که اهل بیت (ع) از آن خبر داده بودند). به همین ترتیب برای بنی عباس هم مدت و اجلی مشخص شده بود. البته یکی از علتهایی که باعث شد حکومت بنی امیه یا بنی عباس این مقدار طول بکشد، مسامحه خود مردم بود. اگر مردم بعد از رسول خدا (ص) دنبال حق بودند، این گونه مبتلا به حکومت ظالم بنی امیه نمیشدند.
در مورد حکومت بنی عباس هم باز یکی از دلایل ظلم آنها خود مردم بودند. اگر مردم حرف امام صادق (ع) را میشنیدند و تفحص میکردند تا حق را متوجه شوند، اگر مردمی که متوجه بودند به دیگران هم گزارش میدادند و جامعه خود را نسبت به حقایق آگاه میساختند، بنی عباس به اسم دین نمیتوانستند بر آنها حاکم شوند و مردم گرفتار حکام ظالم بنی عباس نمیشدند. به هر حال اینگونه شد که این حکام جور که خود را خلیفه و نایب رسول خدا (ص) هم میخواندند با استفاده ابزاری از دین مخالفین خود را به شدت سرکوب و مجازات میکردند.
نکته ای در پایان عرائض خدمت برادران عزیز عرض می کنم. برای اینکه مردم از سراسر دنیا، سؤالاتی در زمینههای مختلف به خصوص شرعی داشتند، دوستان تصمیم گرفتند که سایتی را برای این جهت درست کنند که ضمن پاسخگویی به این سؤالات در دسترس بیشتر مردم نیز باشد. در مجموع سؤالات خوبی مطرح میگشت و جواب داده میشد که مورد استقبال هم قرار گرفته است. اما قریب به یک ماه است که این سایت را بستهاند و به اصطلاح امروز فیلتر کردهاند. وقتی دوستان طی نامه نگاری حقیقت امر را جویا شدند در پاسخ گفته شده است: «آقای دستغیب در ارتباط با مجلس خبرگان صحبت کرده و از اشخاصی مانند موسوی و کروبی حمایت کرده است و باید این سایت بسته باشد»!
بنده خدمت شما دوستان عزیز عرض میکنم : خوب خود این آقایان در آن طرف دنیا مدعی میشوند که ایران کشوری آزاد است و هر کسی میتواند حرف خودش را بزند و هیچ اتفاقی نمیافتد؟! درست است این افراد بر مرکب دروغ سوار هستند ولی ما که نمیتوانیم همراه آنها بر این مرکب دروغی که درست کردهاند سوار شویم. خوب اگر به قول خودتان آزادی است که ما طبق معلوم خود صحبت کردهایم و نزاعی هم با کسی نداریم؛ بلکه به دنبال این هستیم که واقعیات گفته شود و آن چیزی را که در قرآن و سنت آمده است، بیان شود.
متأسفانه در مقابل (بنا بر نقلی که شده است) سایتهایی وجود دارد که وسوسههایی را نسبت به دین و احکام ایجاد میکند، که آنها باز میباشد و هرکسی میتواند به آنها رجوع کند. خلاصه این هم یک وضعی است که با حرف این افرادی که ادعای آزادی دارند در تضاد است. یعنی فیلترینگ را نمیشود با ادعای آزادی جمع کرد.
امروز: امام جمعه شمیرانات تاکید کرد: ادعای بیتأثیر بودن تحریمها و تهدیدها بر ملت و کشور، تبلیغات سیاسی و نادیدهگرفتن آشکارترین واقعیات خارجی است.
به گزارش پارلماننیوز»، حجت الاسلام محسن دعاگو در خطیه اول نماز جمعه شمیرانات ضمن تسلیت شهادت امام جعفر صادق(ع) به مبحث ادب در نگاه فرهنگ دینی و آئین مدنی را اشاره کرد و گفت: کسانیکه از ادب در گویش و منش برخوردار نیستند و عرصههای اظهارنظر و نقد و تحلیل را به توهین و تحقیر دیگران میآلایند از فرهیختگی بیبهره و در اندیشه همگانی شخصیتهای فرسوده، عقبمانده، فاقد هویت ارزشی و آلوده به ناهنجاریهای فرهنگی و سیاسیاند.
وی اظهارنظر و نقد و تحلیل را خدمتی ارزشمند و بزرگ و اثرگذار به صاحبنظران و مجریان توصیف کرد و گفت: اظهارنظر صاحبنظران و نخبگان در مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای صاحبان اندیشه و متصدیان امور حکومتی همیشه موهبتی رحمانی و خدمتی شایسته و ستودنی است.
به گفته عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارزبررسی اندیشه و عملکرد دیگران، ریشهیابی و نقد و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن، بسترها و عرصههای مدنی را برای اصلاحات حقیقی میگشاید.
وی افزود:صاحبنظران و مسئولان با اصلاح اندیشه و عملکرد خویش به کمال بیشتر و برتر میرسند و پویائی و رشد و شکوفائی مطلوب را تجربه میکنند.
ناطق جمعه شهرستان شمیرانات ادبیات تعرضی و تهاجمی به جای اظهار نظر و نقادی را بداخلاقی فرهنگی و سیاسی، بیادبی، نماد بیشخصیتی و فقدان تربیت خانوادگی دانست واظهار داشت: متأسفانه ادبیات مؤدبانه و منطقی در بین گروههایی از جامعه اسلامی از جمله برخی از خواص، شایسته و مطلوب نیست. بیبهرهگان از تربیت دینی و ادب شایسته مسلمانی در خطابها و نوشتههای خود از ادبیات تعرضی و آلوده به توهین و تحقیر استفاده میکنند و جایگاه ارزشی ملت شایسته و مؤدب ایران را با کاستی روبرو میسازند. برخی از خواص به رغم دانش و شأن و جایگاهشان به هجومهای غیرمنطقی و به آلایشهای فرهنگی و سیاسی آلوده میشوند و در اندیشه همگانی شخصیت خویش را زیرسئوال میبرند.
دعاگو تأکید کرد: کسانیکه به جای اظهارنظر و نقد و تحلیل منصفانه و مؤدبانه با تعرض به صاحب اندیشه و توهین و تحقیر به انتقال پیام موردنظر میپردازند از اخلاق اسلامی، منش انسانی و فرهنگ دینی فاصله دارند، از وزانت فرهنگی و وقار مناسب با شخصیت انسانی بیبهرهاند، نفوذ و اعتبار فرهنگی اجتماعیشان را با کاستی و سستی روبرو میسازند و از خردمندان و فرهیختگان جز سرزنش همراه با نفرین و نفرت، هدیهای دریافت نمیکنند.
وی در خطبه دوم به تحلیل تحولات سیاسی روز تحت عنوان بازتاب تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای سیاسی و نظامی بر جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: ادعای بیتأثیر بودن تحریمها و تهدیدها بر ملت و کشور، تبلیغات سیاسی و نادیدهگرفتن آشکارترین واقعیات خارجی است. تحریمها و تهدیدها برآمده از زورگویی و دشمنی صهیونیسم جهانی با ایران و امت اسلامی است. خواسته دشمن از تحریمها و تهدیدها تسلیم ایران اسلامی در برابر سلطهجویی، زیادهخواهی و حذف اسلام و امت اسلامی از معادلات سیاسی است. ستمپذیری و انفعال سیاسی در برابر زور و تزویر هرگز مصلحت جمهوری اسلامی و شأن امت اسلامی نیست.
امام جمعه شهرستان شمیرانات پایداری با شاخصههای تحریمشکنی، بکارگیری امکانات ملی در خودکفایی، خوداتکایی، نوآوری، تولید، بازسازی، و صرفهجویی در پرتو وحدت و امنیت ملی را بهترین راه مقابله با تحریمها نامید و گفت: تهدیدها انگیزه جمهوری اسلامی را برای بازسازی و تقویت شایسته نیروهای دفاعی افزایش میدهد، رزمایشها و مانورها را برای به نمایش گذاشتن مهارتها و توانمندیها سازماندهی میکند، بر اعتماد ملت به ارتقاء ضریب امنیت میافزاید و اعتبار و اقتدار منطقهای، جهان اسلامی و جهانی نظام دینی را افزایش و گسترش میدهد. اگر با مقوله تحریم و تهدید با درایت و دوراندیشی برخورد شود بهترین نعمتهای الهی برای تقویت انقلاب و نظام اسلامیاند.
امروز: قیمت طلا در بازارهای جهانی بار دیگر افزایش یافت و هر اونس طلا در بازارهای جهانی امروز به یک هزار و ۳۱۹ دلار و ۲ سنت رسید.
به گزارش ایلنا، قیمت هر مثقال طلای ۱۷ عیار در ایران ۱۵۳ هزار و ۹۰۰ تومان به فروش رسید که نسبت به دیروز با افزایش ۲ درصدی مواجه بوده است.
پیشبینی میشود قیمت هر مثقال طلای ۱۷ عیار تا ۱۵۴ هزار و ۹۰۰ تومان نیز افزایش یابد.
قیمت هر مثقال طلای ۱۸ عیار نیز امروز به ۱۶۳ هزار و ۷۲۰ تومان رسید که باز نسبت به روز گذشته از روند روبه رشدی برخوردار بود.
پیشبینیها حاکی از آن است که قیمت هر مثقال طلای ۱۸ عیار طی ساعات آینده بیش از یک هزار تومان دیگر هم افزایش یابد و به ۱۶۴ هزار و ۷۹۰ تومان برسد.
امروز هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز ۳۵ هزار و ۵۳۰ تومان معامله شد که پیشبینی میشود قیمت آن طی ساعات آینده به ۳۵ هزار و ۷۶۰ تومان برسد.
قیمت سکه همچنان رو به بالا
قیمت سکه نیز همچنان با افزایش مواجه است و پیشبینیها حکایت از آن دارد که قیمت آن طی روزهای آینده با رشد قابل توجهی برخوردار شود.
البته گروه دیگری از کارشناسان و فعالان بازار عقیده دارند با عرضه سکه به بازار از سوی بانک کارگشایی روند رو به رشد قیمت سکه تا حدودی متوقف میشود.
هر سکه تمام بهار آزادی در حال حاضر ۳۵۰ هزار تومان به فروش میرسد که پیشبینی میشود طی ساعات آینده با هزار تومان افزایش به ۳۵۱ هزار تومان برسد.
قیمت هر نیم سکه نیز ۱۷۳ هزار تومان معامله شد.
پیشبینی میشود که هر نیم سکه در ساعات آینده ۱۷۵ هزار تومان به فروش برسد.
هر ربع سکه نیز امروز در بازار ۸۸ هزار تومان معامله شد.
پیشبینی شده است افزایش ۲ هزار و ۲۰۰ تومانی قیمت این نوع سکه در ساعات آینده قیمت آن را به ۹۰ هزار و ۲۰۰ تومان برساند.
قیمت دلار هم رو به بالا رفت
هر دلار امریکا نیز با افزایش قیمت مواجه شد و امروز یک هزار و ۱۰۰ تومان به فروش رفت. این در حالی است که قیمت آن در بازارهای جهانی با کاهش ۵ درصدی مواجه شده است.
امروز هر دلار کانادا نیز یک هزار و ۱۴۰ تومان و هر یورو نیز یک هزار و ۵۲۰ تومان در بازار ارز کشور معامله شد.
هر پوند انگلیس نیز یک هزار و ۸۰۰ تومان به فروش رفت.
امروز: به دنبال اعتراضات صورت گرفته به نحوه محاسبه قانون مالیات بر ارزش افزوده از سوی اصناف مختلف که با اعتصاب صنف طلافروش در روزهای اخیر به اوج رسیده، صنف ساعت فروشان هم امروز مغازههای خود را باز نکردند.
پایگاه خبری سفیر در این باره گزارش داد که امروز بسیاری از مغازههای راسته بازار ساعتفروشان در بازار تهران تعطیل بود.
بر اساس این گزارش، اعتراض صنف طلافروشان نیز که از هفته گذشته با بستن مغازههایشان آغاز شده، همچنان ادامه دارد.
جهان نیوز نیز در این باره به نقل از یک طلافروش باسابقه نوشت: ما هر روز به بازار میرویم اما وقتی میبینیم بازار بسته است برمیگردیم.
این طلافروش همچنین با اشاره به شایعه حمله اوباش به طلافروشان در هفته گذشته، گفته است: اتحادیه طلا هم به مغازه داران میگوید بروید مغازهها را باز کنید و ما هم میگوییم که اگر باز کنیم شما امنیت ما را برقرار کنید.
امروز: بازار ارز داخلی از روز پنجشنبه به طور کامل در حالت تعطیلی قرار دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عدم مبادله ارز در این بازار عامل اصلی تعطیلی چند روزه بازار داخلی ارز بوده است.
در حالی که بانک کارگشایی اقدام به فروش دلار به قیمت یک هزار و ۸۵ تومان کرده است، اما هیچیک از خریداران دلار اقدام به فروش دلار در بازار ارز نکردند.
یکی از صرافان در این زمینه به خبرنگار ایلنا گفت: بازار ارز داخلی کاملاً مبهم و پرتلاطم است؛ چرا که در حال حاضر خریداران دلار به امید افزایش بیش از پیش قیمت آن، اقدام به فروش ارز و دلار نکردند.
این صراف ادامه داد: پیشبینی میشود رکورد قیمت دلار که روز پنجشنبه به هزار و ۳۰۰ تومان رسید، بار دیگر شکسته شود.
در حال حاضر خریداران بسیاری در محل بانکهایی که اقدام به فروش دلار و ارز کردهاند تجمع کرده و صفهای طویلی را تشکیل دادند.
به گفته یکی از خریداران دلار، این موضوع در طی ۱۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.
یکی دیگر از خریداران دلار به خبرنگار ایلنا گفت: اعلام اجرای طرح تحول اقتصادی که امروز نیز سخنگوی اقتصادی دولت بر آن تاکید کرد، باعث شده است تا خریداران بیشتری تمایل به خرید دلار کرده و نسبت به عدم فروش آن برای افزایش قیمت دلار اقدام کنند.
براساس این گزارش پیشبینی میشود که بازار دلار و حتی طلای ایران طی هفته آینده روزهای پرتلاطمی را پشت سر بگذارد.
امروز: برخلاف تبلیغات رسمی که سرکوب معترضان در سال گذشته را انکار میکند، محسنی اژهای دادستان کل کشور در جمع نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی، ضمن تشکر از این نیروها، از نقش آنها در سرکوب اعتراضات و آنچه خنثی کردن فتنه خواند، تشکر کرد و همچون دیگر چهرههای حامی دولت هشدار داد که ممکن است فشارهای اقتصادی به اعتراض مردم یا به تعبیر اژهای "اغتشاش" بینجامد.
به گزارش ایسنا محسنی اژهای در مراسم رزمایش اقتدار یگانهای ویژه ناجا ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن هفته «ناجا» ، افزود همه ملت ایران دل به شما و اقدامات شما بستهاند و دشمن از اقدامات شجاعانه شما بسیار نگران و هراسان است.
اژهای با تاکید بر اینکه آنها امروزه از آموزش و پشتیبانی نیروهای ضد نظام فروگذار نیستند، تصریح کرد آنان این نیروها را آموزش میدهند تا در کشور عزیز ما ایجاد ناامنی و وحشت کنند.
وی با بیان اینکه نیروی انتظامی تنها نیرویی است که با متنوع ترین و متعددترین ماموریتها در جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند، افزود هیچ نهاد و نیرویی به مانند شما فعالیت نمیکند.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه در شرایط جدیدی که دشمن دل بسته است که از طریق اقدامات جنگ نرم و اقدامات سخت به جمهوری اسلامی ایران خدشه وارد کند، مردم برای رویارویی با این اقدامات دل به نیروی انتظامی بستهاند.
وی با اشاره به تحریمهای اقتصادی و قطعنامه جدیدی که اخیرا ایجاد شده است، خاطرنشان کرد ما باید از تحریمها فرصتی برای خودکفایی ایجاد کنیم و قبل از اینکه تحریمها به فعلیت برسند، آنان را به فرصتی برای شکوفایی تبدیل کنیم.
دادستان کل کشور با تاکید بر اینکه دشمنان تصور میکنند با اعمال تحریمها و فشارهای اقتصادی میتوانند مردم را به اغتشاش دعوت کرده و جمهوری اسلامی ایران را به زانو درآورند، یادآور شد فتنه سال گذشته درس خوبی برای دشمنان بود که نشان میداد مردم ایران بیش از ۳۰ سال است که حافظ ارزشهای اسلامی و انقلابی هستند و به راحتی به زانو در نمیآیند.
وی ادامه داد دشمنان تصور میکردند که اقدامات و چراغ سبزهای برخی از جریانات در داخل کشور میتواند راه را برای نفوذ آنان باز کند و آنان تصور میکردند که تا پایان سال ۸۸ میتوانند به اهداف خود دست یابند.
اژهای با اشاره به اقدامات نیروی انتظامی در حوادث پس از انتخابات آن را بسیار چشمگیر و مثبت توصیف کرد و ادامه داد نیروی انتظامی در مهار جریان فتنه نقش بسیار موثر و چشمگیری ایفا کرده است.
سخنگوی قوه قضاییه با تاکید بر اینکه نیروی انتظامی از ابتدای انقلاب اسلامی هر روز قویتر و مقتدرتر میشود، اظهار کرد در فتنه سال گذشته نیروی انتظامی با هزینه زیاد در مقابل جنگ نرم ایستاد و وظایف خود را به خوبی انجام داد و من به عنوان دادستان کل کشور به همه مسوولان و فرماندهان نیروی انتظامی این اتفاق مبارک را تبریک میگویم.
وی خطاب به ماموران یگان ویژه حاضر در مراسم، گفت: «امروز وقتی به پشت سر خود نگاه میکنیم در مییابیم که چه توطئه بزرگ و عظیمی را شما جان برکفان یگان ویژه خنثی کردهاید و جانفشانی و مدیریت شما در جهت خنثی کردن جریان فتنه افتخار آمیز بوده است.»
به گفته دادستان کل کشور، همیشه نیروی انتظامی در عرصههای مختلف افتخار آمیز عمل کرده است، اما در مهار جریان سال گذشته نقش بسیار زیادی داشته است.
وی در ادامه با تاکید بر این که اشرار و سارقین از جریان فتنه سال گذشته حداکثر استفاده را کرده و به اقدامات مجرمانه خود افزودهند، تصریح کرد نیروی انتظامی نه تنها از فتنه و جنگ نرم سال گذشته غافل نبود، بلکه با سارقین و اشراری که از این موقعیت سوء استفاده کردند نیز برخورد کرد.
به گفته محسنی اژهای، ایمان و اعتقاد، فداکاری و ایثار، صبر و تحمل و مدیریت و تدبیر عالی فرماندهان نقش موثری در پیشرفت و اقتدار ماموران یگان ویژه داشته است.
سخنگوی قوه قضاییه خطاب به سردار رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ـ که در این مراسم حضور داشت-، گفت این سربازان ضمن آموزشهای خاص نیازمند تجهیزات ویژهیی هستند و باید از حمایتهای ویژه شما و همچنین مابقی مسوولان برخوردار باشند.
وی افزود من به عنوان دادستان کل کشور پشتیبان و یاور شما خواهم بود و شما را در انجام کلیه ماموریتها همراهی میکنم.
امروز: ماموران لباس شخصی که بدون ارایه حکم قضایی وارد محل شده و خود را نیروهای امنیتی و اعضاء بسیج معرفی کردند با این توجیه که دکتر سید علی اصغر غروی در این محل بصورت غیر قانونی نماز جمعه اقامه کرده است، پس از بازداشت دبیرکل و اعضای نهضت آزادی نسبت به ارعاب و تهدید سایر حاضرین و فیلمبرداری و ثبت مشخصات آنها اقدام کرده و سپس محل را ترک کردند. بنا بر آخرین اخبار رسیده از بازداشتشدگان، آنها شب گذشته در اداره اطلاعات شهر اصفهان محبوس بوده اند.
به گزارش میزان خبر به نقل از یک منبع آگاه، دستور بازداشت اعضای نهضت آزادی از اطلاعات تهران صادر شده است و وکلا و خانواده های بازداشت شدگان منتظرند که بعد از انتقال افراد به تهران اقدامات لازم را برای پیگیری پرونده اتهامی آنان را صورت دهند.
گفتنی است دبیر کل و چندین تن از اعضای شورای مرکزی و تعدادی از اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی پس از شرکت در مراسم ختمی در این شهر برای اقامه نماز گردهم آمده بودند، پس از اقامه ی نماز توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شدند.
ابراهیم یزدی که برای سومین بار بعد از انتخابات بازداشت شده، متولد سوم مهر ۱۳۱۰ است و به تازگی وارد هشتادمین سال زندگی خود شده است. او مدرک دکترای داروسازی خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده است و در سالهای دهه ی سی در نهضت مقاومت ملی علیه حوکت پس از کودتا مبارزه میکرد .او در سال ۱۳۳۹ به آمریکا مهاجرت کرد و مدتی در دانشگاه پزشکی بیلور مشغول به تحقیق بوده است. او در سالهای اقامت در آمریکا، به تاسیس انجمن اسلامی آمریکا و کانادا همت گماشت و به کمک دوستانش نهضت آزادی خارج از کشور را تاسیس کرد. در سالهای بعد به همراه چمران یک آموزشگاه نظامی در مصر را پایه گذاری کرد که پس از چند سال به جنوب لبنان منتقل شد. یزدی هنگام اخراج رهبر انقلاب ۱۳۵۷ به عنوان یکی از مهمترین مشاوران آیت الله خمینی در کنار او قرار گرفت و در اعضای شورای انقلاب جای گرفت. با پیروزی انقلاب و نخست وزیری مهندس بازرگان به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب و سپس وزیر خارجه ایفای نقش کرد. با استعفای دولت پس از حادثه گروگانگیری او نیز از دولت کناره گرفت و به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب شد. پس از آن صلاحیت دکتر ابراهیم یزدی در تمامی انتخابات توسط شورای نگهبان رد شده است. با مرگ مهندس مهدی بازرگان در سال ۱۳۷۳ او به عنوان دبیر کل نهضت آزادی انتخاب شد. او پس از انتخابات ریاست جمهوری اولین بار زمانی که بر روی تخت بیمارستان بود بازداشت شد و پس از ۷۲ ساعت آزاد شد. پس از آن نیز ساعتی بعد از سخنرانی در مراسم عاشورا در منزل مهندس صباغیان بازداشت شد که قریب به دو ماه به طول انجامید و در حالی که نیاز مبرم به عمل جراحی داشت آزاد شد. او پس از آزادی به زیر تیغ جراحی رفت و عمل باز قلب روی وی صورت گرفت. پزشکان معالج وی به شدت در مورد سلامتی وی هشدار داده اند.
هاشم صباغیان، از قدیمی ترین اعضای نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران است. او متولد ۱۳۱۶ در تهران است و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته راه و ساختمان از دانشگاه تهران است. او از فعالین مبارزه با حکومت شاهنشاهی در نهضت مقاومت ملی بوده است. صباغیان در سال ۱۳۳۷ به عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان درآمد و با تاسیس نهضت آزادی به این حزب پیوست. او در رژیم شاهنشاهی از سال ۳۲ تا ۵۷ چهار مرتبه به زندان افتاد. با پیروزی انقلاب، نخست به عنوان معاون نخست وزیر دولت موقت،مهندس بازرگان مشغول به کار شد و سپس به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. او با استعفای مهندس بازرگان از دولت خارج شد و در انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد. صباغیان بارها در حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شده و مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفته است. اثرات این شکنجه ها به حدی بوده که پزشکان مجبور به عمل جراحی در ستون فقرات او شده اند. در مورد وضعیت سلامتی او نیز تردیدها و هشدارهای جدی پزشکی وجود دارد.
علی اصغر غروی، فرزند مرحوم آیت الله العظمی محمد جواد غروی و مسئول شاخه اصفهان نهضت آزادی ایران است. او متولد ۱۳۲۵ و دارای مدرک دکترای فلسفه ی اسلامی از دانشگاه سن ژوزف بیروت است. غروی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه تهران و در سال ۱۳۴۸ فارغ التحصیل شد.در دانشگاه تهران از مهندس بازرگان متاثر شد و به مبارزات سیاسی پرداخت. پس از اتمام خدمت نظام وظیفه و نیز ضمن آن تدریس در مدرسه عالی مدیریت کرمان در میانه سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل به لبنان رفت. او در لبنان به دکتر مصطفی چمران پیوست و به مبارزات خود علیه حکومت پیشین ایران ادامه داد. او پس از بازگشت به ایران به اصفهان بازگشت و به تالیف و ترجمه ی آثار پدر مشغول شد و همچنین به مبارزه علیه انحراف انقلاب از مسیر خود مشغول بودند. او بارها در حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شد مدتهای مدیدی را در زندان گذراند که از آن جمله می توان به بازداشت همزمان اعضای نهضت آزادی در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد. دکتر غروی پس از فوت پدر گرامی خود به سنت ایشان در برگزاری نماز جمعه اهتمام ورزید که پس از مدتی با مخالفت و ممانعت نیروهای امنیتی متوقف شد.
غفار فرزدی، مسئول شاخه آذربایجان نهضت آزادی، متولد ۱۳۲۴ است که برای سومین مرتبه پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است. او دارای مدرک دکترای ریاضی و عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تبریز است.او در سالهای بعد از انقلاب فرماندار تبریز بوده است و مدتی در استانداری آذربایجان شرقی معاونت این اداره را برعهده داشته است. فرزدی در سال ۱۳۸۰ نیز هنگام دستگیری های گسترده اعضای نهضت آزادی بازداشت شد و مدت ۹ ماه را در بازداشت گذراند.
احد رضایی، مسئول شاخه زنجان نهضت آزادی است که برای دومین بار بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است. رضایی متولد سال ۱۳۳۵ در زنجان است و از مبارزین مسلح علیه حکومت پیشین بوده است. او در اوایل انقلاب به سپاه پاسداران پیوست اما خیلی زود به علت هماهنگ نبودن با افکار حاکم از این سازمان کنار کشید. او در سال ۱۳۶۰ همراه با دیگر منتقدان جمهوری اسلامی بازداشت شد و به یک سال حبس محکوم گردید. او در سال ۱۳۶۷ و ۱۳۸۰ نیز با دیگر اعضای نهضت آزادی بازداشت شد.وی به بیماری حاد قند مبتلا است و نیاز مبرمی به داروهای خود دارد.
همچنین گزارش شده است در این حادثه تعدادی از حاضران از جمله مصلحی و ورپایی توسط ماموران بازداشت شده اند.
بنا بر این گزارش ماموران لباس شخصی که بدون ارایه حکم قضایی وارد محل شده و خود را نیروهای امنیتی و اعضاء بسیج معرفی کردند با این توجیه که دکتر سید علی اصغر غروی در این محل بصورت غیر قانونی نماز جمعه اقامه کرده است، پس از بازداشت این چند تن نسبت به ارعاب و تهدید سایر حاضرین و فیلمبرداری و ثبت مشخصات آنها اقدام کرده و سپس محل را ترک کردند.
امروز: شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات با صدور بيانيهاي از رئيس قوه قضائيه و مسوولين كشور درخواست كرد به موضوع اظهارات منتسب به يكي از مقامات امنيتي در مشهد و فعاليت گروههاي موسوم به خودسر و اهانتكنندگان به "سمبلهاي مقاومت و دينداري يعني شهيدان همت و باكري" به صورت شفاف رسيدگي و نتيجه را در اختيار عموم قرار دهد.
شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات خواستار برخورد با گروههاي خودسر و رسيدگي به اظهارات منتسب به يكي از مقامات امنيتي در مشهد شد.
به گزارش ایلنا، شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در تداوم نشستهاي معمول خود با حضور اكثريت اعضا تشكيل جلسه داد و رويدادهاي سياسي داخلي و بينالمللي را مورد بحث و بررسي قرار داد.
شوراي هماهنگي در اين نشست با صدور بيانيهاي از رئيس قوه قضائيه و مسوولين كشور درخواست كرد به موضوع اظهارات منتسب به يكي از مقامات امنيتي در مشهد و فعاليت گروههاي موسوم به خودسر و اهانتكنندگان به "سمبلهاي مقاومت و دينداري يعني شهيدان همت و باكري" به صورت شفاف رسيدگي و نتيجه را در اختيار عموم قرار دهد.
اين بيانيه "تداوم مشي اصلاحطلبانه و قانونمند قانونمداري و اجراي بدون تنازل قانون اساسي را تنها راهحل بازگشت آرامش واقعي و ثبات كشور دانسته" و در مسير تحقق اين امر يادآور شد: در پي اتهامات آشكار و پنهان كه طي سال گذشته به گروهها و افراد و شخصيتهاي منتقد دولت وارد ميشد، اظهارات منتسب به يكي از مقامات امنيتي در مشهد نشانههاي روشني از منشاء اينگونه تحليلها و طرح اتهامات به دست داد.
اين بيانيه ميافزايد: شكوائيه برخي از فعالان سياسي كه خود در اين اظهارات مورد بيشترين اتهامات قرار گرفته بودند، فرصتي به دست داد تا دستگاه قضايي از طريق رسيدگي دقيق به اين شكايت روشنگر بسياري از مسائل مطرح شده باشد.
شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در ادامه اين بيانيه با اشاره به اينكه "تاكنون نشانهاي روشن از نحوه رسيدگي به اين درخواست قانوني ديده نشده است"، عنوان کرد: از رياست قوه قضاييه، دادستان محترم كل كشور و نيز دادستان محترم تهران درخواست ميكند، رسيدگي به اين خواسته قانوني را با رعايت همه ملزومات حقوقي آن وجهه همت خود قرار دهند و گزارش نتايج آن را شفاف و صادقانه با مردم در ميان بگذارند.
اين بيانيه در ادامه با اشاره به "حمله و هجوم به منزل شخصيتها و ياران امام و بيوت مراجع عظام و مسجد آيتالله دستغيب" اين اقدامات را "اقداماتي چنان غيرقابل دفاع ارزيابي ميكند كه همگان اين حملات را به خودسرها نسبت دادهاند" و در ادامه با طرح اين پرسش كه "اين خودسر چه كساني هستند كه تاكنون نهاد و دستگاهي به نحو شفاف مسووليت شناسايي و برخورد با اقدامات آنها را به عهده نگرفته است؟" از مسوولين ذيربط درخواست ميكند يك بار هم كه شده اين عوامل را شناسايي و به جرايمشان رسيدگي و گزارش شفاف آن در اختيار عموم قرار گيرد.
بيانيه شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در پايان با اشاره به "حمله به خانواده و فرزندان فرماندهان شهيد همت و باكريها در آستانه هفته دفاع مقدس اين اقدام را اقدام ناهنجاري ارزيابي ميكند كه دلهاي بسيجيان و همرزمان واقعي اين فرماندهان عظيمالشان را شديدا متاثر كرد.
اين شورا ضمن درخواست از مسوولين قضايي و انتظامي براي برخورد با عوامل و آمرين اينگونه اقدامات، از اين بابت نيز ابراز تاثر مينمايد كه همرزمان اين شهيدان نيز صرفا به دلجويي غير علني از اين خانوادهها بسنده نموده، آشكارا به دفاع از سمبلهاي ارزشمند دفاع مقدس برنميخيزند."
امروز: فرمانده سپاه تهران درباره بحثهای اخیر درباره سیاسی شده سپاه اظهار کرد: اینکه می گویند سپاه سیاسی شده درست نیست. اصلا سپاه از روز اول که تشکیل شد، سیاسی بوده است. سپاه اگر وارد عرصه سیاسی نشود اصلا سپاه نیست؛ بسیج نیست. مگر می شود یک بسیجی، فهم و بینش سیاسی نداشته باشد.
به گزارش خبرآنلاین، سردار همدانی در گفتوگویی درباره بیانیه سپاه در مورد حوادث مقابل خانه کروبی نیز گفت: شاید ما نباید آن بیانیه را درباره عدم دخالت در مقابل منزل آقای کروبی می دادیم. کار ما نبود و هیچ بحثی هم درباره آن نیست ولی وقتی می بینیم آنها شروع می کنند مجبور می شویم اعلام کنیم. خود آنها هم بهتر از ما می دانند که سپاه و بسیج آن قدر شجاعت دارد که هر کاری که انجام می دهد اعلام کند و بگوید ما انجام دادیم.
همدانی درباره حوادث یک سال گذشته عنوان کرد: ما ادعا داریم امنیت ما در بین کشور های منطقه از همه بیشتر است. ادعا داریم که مردم ما یکپارچه و علاقمند به انقلاب هستند. با حوادث سال گذشته چهره بدی در عرصه بین المللی از ایران ثبت شد.
وی می گوید: ما با منشورکوروش به شدت مخالفیم و این را مخالف سیره امام و آقا می دانیم؛ حالا هر کس می خواهد از منشور کورش بگوید. منتها ما نباید وقتی دولتمردی یک جایی اشتباه کرد همه بر علیه او بسیج شویم. دستور دینی ما می گوید که به طور جمعی نصیحت کنیم. اما آنچه مهم است این است که ما الان در معرض یک تهدید نظامی جدی قرار گرفتیم. البته اعتقادمان است که هنوز اولویت دوم است. وقتی می بینیم دشمنان ما شاخ و شانه می کشند و بعد هم شاهد تحولاتی مثل نقل و انتقالات نظامی و تخلیه کردن برخی قوای آنها و مانور های مشترک هستیم، خوب اینها نشانه است. لذا امروز عقل سلیم حکم می کند ولو اینکه شما مطالبه از دولت دارید به خاطر آن خطر از این موضوع ها عبور کنیم. ولو اینکه اگر به جای آقای احمدی نژاد بنی صدر هم بود حکم می کرد که ما شرایط را بررسی کنیم و به نفع منافع ملی و مردم فعلا درگیری داخلی خود را متوقف کنیم. لذا می بینید که بعد از حوادث سال گذشته ما تنش داخلی نداریم.
فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله، معاون مرکز راهبردی سپاه، مشاور عالی فرمانده کل سپاه و نیز جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج مسئولیت هایی بوده که همدانی پیش از این تجربه کرده است. آبان 1387 و به دنبال تغییرات ایجاد شده در ساختار سپاه و تشکیل سپاههای استانی، لشکر 27 محمد رسولالله و منطقه مقاومت بسیج تهران بزرگ در یکدیگر ادغام و به سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ تغییر نام یافت.
این مصاحبه به شرح زیر است:
سردار! به نظر شما اصلی ترین مساله ای که در شرایط حاضر کشور را تهدید می کند چیست؟
از ابتدای انقلاب اسلامی ما یک تهدید بیشتر نداشتیم که تا الان هم همان باقی است و آن موضوع ارزش ها و باورها است. دستاورد وقوع انقلاب اسلامی بیداری ملتها بود، چیزی که آنها به شدت با آن مخالف بودند. برای همین بعد از پیروزی انقلاب دنبال ایجاد شکاف بودند؛ بعدا به این نتیجه رسیدند که با جنگ تحمیلی ضربه شست و پتک آهنی را وارد کنند و انقلاب تازه شکل گرفته را از بین ببرند.
وقتی در جنگ به هدف خود نرسیدند دنبال تهی کردن و خالی کردن «باورها» رفتند؛ باورهایی که در میادین جنگ نتوانستند آن را تغییر دهند. آنها الان دهها مرکز تحقیقاتی و راهبری و مطالعاتی ایجاد کرده اند تا بفهمند چطور ایرانی ها 8 سال از جان خود گذشتند. لذا می بینید از دوران بعد از دفاع مقدس می آیند به باورهای مذهبی ما حمله می کنند. بنابراین تهدید امروز نظام جنگ نرم است و تهدید نظامی اولویت دوم است.
برنامه های شما برای مقابله با این تهدید ها چه بوده است؟
ما در دو بخش شکلی و محتوایی کار کردیم. امروز بر اساس همین تدبیر و نسخه به دنبال این هستیم که جمعیت 8 میلیون و500 هزار نفری تهران همگی بسیجی شوند.در این صورت ما دیگر مشکلی نخواهیم داشت.
این ایده ای واقعی است سردار؟
واقعی است. از این منظر که اسلام می گوید ایده آل نگاه کنید. ما باید برای خودمان مدینه فاضله تعریف کنیم تا به آن برسیم. اگر قصدمان این باشد که ایرانی آباد داشته باشیم نباید به کشور خودمان محدود شویم.
صحبت های شما از جنبه مدیریت استراتژیک درست است، منتها ما باید بستر واقعیت ها را هم ببینم. فکر می کنید نگاه به بسیج در شرایط حاضرهمان نگاه قبل از انتخابات سال 88 است؟
نه، قطع و یقین نیست. ما سال گذشته احساس کردیم که بیش از این باید عمق بخشی داشته باشیم. ببین! تا قبل از این بد تفهیم شده است. ما می گویم همه مردم بسیجی هستند. ما بسیجی را بد تعریف کردیم. ما می گویم هر کس که دلش برای نظام و اسلام و ایران می ثپد، بسیجی است ولو اینکه مسلمان نباشد. ما اگر بسیجی را از آن محدوده تنگ پایگاه خارج کنیم و بگویم که بسیج اندیشه و فکر است، آن زمان دایره شمول ما فراتر از تعدادی از افراد است. آن وقت خانمی که در خانه فرزندانش را بزرگ می کند بسیجی است. معلمی که خوب درس می دهد، بسیجی است. هر راننده ای که خوب خدمت می کند این می شود بسیجی.
ولی می پذیرید که این تعریف هیچ گاه طی سالهای گذشته عام نشده است.
بله، شما اگر مریض شوید و به نسخه پزشک عمل نکنید، این موجب تشدید بیماری می شود. امام راحل برای ما نسخه پیچیده و دائم راهنمایی کرده است. امام دائم از ملت تشکر کرده است. در سالهای جنگ از جمعیت حدود 50 میلیونی ما یک میلیون در جبهه ها حضور یافتند.
یک میلیونی از 36 میلیون جمعیت آغاز جنگ؟
یک میلیون از 36 میلیونی که بعدا به 50 میلیون رسید. ما 50 میلیون آخر جنگ جمعیت داشتیم. آن زمان یک میلیون نفر از مردم ما در جبهه ها حضور یافتند. پس بقیه چه می کردند؟ ما می گویم بقیه نقش پشتیبانی داشتند؛ ما این گونه تعریف می کنیم. ما می گویم کسانی که با جنگ هم موافق نبودند و حتی کمک مالی نکردند، اما مخالفت نداشتند و رزمنده ها را تضعیف نمی کردند، آنها هم در دفاع مقدس ما - ولو کم- سهم دارند. ما می گویم مردمی که 9 دی سال قبل آمدند در دفاع از ولایت، اینها بسیجی هستند. اینهاچند نفر هستند؟ شما می گوید با این تعریف آرمان ما درباره بسیج تحقق پیدا نمی کند؟! تفکیک ما تا پیش از این غلط بوده است؛ ما نسخه امام را عمل نکردیم.
اشاره داشتید به واقعه9 دی. تجربه سال گذشته چه نقاط مثبت و منفی برای کشور داشت؟
من از یک منظر دیگری به حوادث سال 88 نگاه می کنم. تاریخ انقلاب ها نشان داده هر انقلابی که خود را در مسیر حوادث صیقل ندهد، شکست می خورد. انسان هم همین طور است. بچه های که در ناز و نعمت بزرگ می شوند در مقابل یک سختی به بن بست می رسند. لذا من رخدادهای سال 88 را یکی از کمین های می دانم که بحمدالله کاروان انقلاب از آن عبور کرد. پیش بینی من این است که کمین های سخت تری در پیش داریم. انقلاب ما اگر می خواهد نامش انقلاب بماند حتما باید حوادث این چنینی را در مسیر خودش انتظار بکشد.
من جواب سوالم را نگرفتم. تجربه های سال قبل نقاط مثبت و منفی اش چه بود؟
درباره نقاط منفی سال گذشته ما این انتظار را داشتیم اما انتظار از برخی ها که ادعای انقلابی بودن را داشتند نداشتیم.
منظوتان این است که انتظار حوادث سال گذشته را داشتید؟
بله، انتظار حوادث فتنه را داشتیم، آن هم بر اساس برآورد اطلاعاتی نه تحلیل و تفسیر. برآورد اطلاعاتی ما می گفت که شبکه های جاسوسی دشمن و با توجه به اختصاص بودجه برای مقابله با انقلاب در کنگره آمریکا برنامه های دارند. ما انتظار داشتیم که حوادثی داشته باشیم. یکی از آنها بهانه انتخابات بود. بنابراین انتظار رخ دادن حوادثی را داشتیم، اما انتظار نداشتیم برخی ها خودشان را به اردوگاه مخالفین ببرند و بر علیه مردم حرکتی انجام دهند.
منظورتان آقایانی است که در انتخابات کاندیدا بودند؟
تنها بحث آنها نیست؛ ما بیشتر به عناصر پنهان می پردازیم. کسانی که تا دیروز ادعای دوستی و خط امامی بودن داشتند و در کاروان انقلاب بودند. ما خلاصه نمی کنم اینها را در دو یا سه نفر کاندیدا. درست است که آنها نمایان شدند اما آنهایی که پشت صحنه مدیریت کردند آنها مهم هستند. ما انتظار این را نداشتیم. تلخی سال گذشته این بود که خیلی خسارت به مردم وارد شد. خیلی خسارت به اعتبار بین المللی ما وارد شد. ما ادعا داریم امنیت ما در بین کشور های منطقه از همه بیشتر است. ادعا داریم که مردم ما یکپارچه و علاقمند به انقلاب هستند. با حوادث سال گذشته چهره بدی در عرصه بین المللی از ایران ثبت شد.
این سوال را از این جهت پرسیدم که برخی معتقدند شاید در مقاطعی نیرویهایی که در حوزه امنیت مسئولیت داشتند دچار غفلت های در برخورد با فتنه شدند؛ یا اینکه بد عمل کردند و تصویری مخدوش از بسیج ارائه شد.
برخی می گویند چرا سپاه و بسیج ما سال قبل بدعمل کرد؛ ما این چنین نمی بینیم. ما باید عمیق تر نگاه کنیم. اولا ما بسیج را برای چه زمانی می خواهیم؟ بسیج را برای بسیج می خواهیم یا انقلاب؟ اگر قرار باشد که نظام آسیب ببیند و بسیج آسیب نبیند، ما چنین بسیجی را نمی خواهیم. آیا می پذیریم که نظام ما مورد حمله واقع شد؟ آیا می پذیریم که به مردم ما حمله وارد شد؟ امنیت از آنها گرفته شد؟ اگر این را بپذیریم بسیج فدایی است. یک جا در دفاع مقدس جانش را می دهد و یک جا از آبرویش هزینه می کند. سال گذشته خیلی ها این سوال شما را از من می پرسیدند، سوال جدیدی نیست.
می گفتند چرا بسیج را می آورید در عرصه؟ ما می خواهیم بسیج را چه کارش کنیم؟ بگذاریم در قوطی کبریت بماند. شما ببینید سال قبل چقدر ویرانی درست کردند؛ تخریب را به حد اعلای خودشان رساندند که نمونه اش روز عاشورا است. بسیجی های در هیات داشتند سینه می زدند. گفتیم چه دارید سینه می زنید برای امام حسین، در میدان ولیعصر جسارت شده به تکیه امام؛ شما اینجا سینه می زنید؟ همین که گفتیم مسئول هیات، گفت عزاداری بس است. ما باور نمی کردیم که روز عاشورا جسارت را به حد اعلای خودش برسانند. فکر می کردیم اینها با دولت مخالفند، با برخی بخش های نظام مخالفند اما با امام حسین نباید اینها مخالف باشند. وقتی روز عاشورا چنین جسارتی می کنند بسیج سالم بماند؟ ما چنین بسیجی را نمی خواهیم. ما بسیجی می خواهیم در زمان خطر آبرو، جان و همه سرمایه اش را به میدان بیاورد. ما از 22 بهمن سال قبل جانباز 70 درصدی داریم. ما با هیچکس درگیر نشدیم اما در شهرک غرب و میدان کاج از بالای ساختمان وسیله ای را پرتاب کردند که الان این برادر ما چهار، پنج عمل مغر انجام داده، اما بهبود پیدا نکرده است. سرش دچار آسیب بسیار جدی شده است. اخیرا که من از پزشک اش سوال کردم پزشکان خیلی امیدوار نیستند. ما گل را به کسی می دهیم که آمده اعتراض کرده، اما در مقابل کسی که قمه کشیده و دست بسیجی ما را قطع کرده ما نباید گل بدهیم.
پیش بینی تان از رفتارهای آتی کاندیدا های شکت خورده انتخابات چیست؟
بنده تحلیل خودم این است که پرونده سران فتنه بسته شده است اما فتنه جدید در دستور کار است و به دنبال این هستند که کسانی را با بهانه های دیگری وارد کنند. با توجه به اینکه مواردی از قانون اساسی - مثل اصل 44 - اجرایی نشده آنها به دنبال پیاده شدن این اصل دنبال ایجاد نارضایتی در مردم هستند و می خواهند بر این موج سوار شوند و مردم را بر علیه نظام بشورانند.
این تحلیل است یا برآورد اطلاعاتی؟
تحلیل.
سیاست جذب حداکثری موضوعی بوده که در یک سال اخیر رهبر انقلاب بر آن تاکید کردند. اخیرا هم در دیدار اعضای مجلس خبرگان به این موضوع اشاره کردند. برخی سیاسیون معتقدند منظور ایشان اصلاح طلبان بودند. تحیلل شما از سیاست جذب حداکثری چیست؟
ما در سال گذشته بعد از فرمایشات رهبر انقلاب درباره جذب حداکثری به دنبال روشنگری بودیم. به افرادی که در زندانها بازداشت بودند مراجعه می کردیم؛ در مواجه با برخی از اینها می دیدم اتاق اینها پر از عکس شهدای انقلاب بود. لذا فهم ما از جذب حداکثری این بود که روشنگری کنیم. یک نهضت روشنگری راه انداختیم با چهار هزار نفر از اساتید، محققیین و روحانیون و برخی دانشجویان بسیجی که در تمام مدارس، مساجد و دانشگاه ها کار روشنگری انجام دادند. کار سختی بود. در جلسات اول با همین سوالات تند مواجه می شدیم که چرا با مردم برخورد شد. وقتی بر اساس منابع اطلاعاتی و با اسناد و مدارک توضیح داده شد با زمینه ای که جوانان ما داشتند آنقدر ریزش از آن طرف انجام شد که ما فکر هم نمی کردیم و شما دیدید در 22 بهمن کمترین تنش را داشتیم. حتی در سال 89 در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری و روزهایی که رسانه های بیگانه اعلام کردند که مردم بیایند در خیابان ها، دیگر این حوادث را نداشتیم. حتی شبکه های اینها اخیرا آن قدر فعال شدند و مردم را به تکبیر گفتن دعوت کردند. در همین امسال در هفته گذشته گسترده تبلیغ کردند، اما شما دیدید که به جز دو سه نقطه مشخص در شهر تهران چیزی دیگری نداشتیم. شعار نویسی که سال گذشته بود الان دیگر خبری نیست. بعضی در بازداشتگاه بودند بعد که بیرون آمدند با رفتاری که ما با اینها داشتیم الان جزو کسانی هستند که آمدند در بسیج و به ما کمک می کنند.
سوال من درباره سیاست جذب حداکثری ناظر به اصلاح طلبانی بود که در عرصه سیاسی حضور دارند.
ما اعتقاد داریم بر اساس تحلیلی که رهبری دادند جذب حداکثری یعنی هیچ کس ازدایره ما خارج نمی شود، مگر اینکه خودش از اردوگاه خارج شود. در سپاه تهران در بخش افرادی که در راس هستند، مسئولیتی نداریم. آن بخش به جای دیگری واگذار شده است، اما در بخش دیگر کسانی که لیدر بودند اینها کسانی بودند که در نهضت روشنگری با ما همکاری کردند. یک کسی که چهره بسیار شاخص ستاد آقای میرحسین بوده بعدا آمد به همکاری ما و رفت در مدارس بالا شهر سخنرانی کرد و بسیار هم اثر گذار بود.
می شود نام ببرید؟
نه! خودش گفته من را رسانه ای نکنید و بگذارید کارم را بکنم. یا فرزند شهیدی در ستاد آنها بوده که وقتی من دو سه ساعت با او صحبت کردم ایشان اظهار ندامت می کرد و برای جبران کار خودش با ما می گفت من چه کاری می توانم انجام بدهم؟ الان دارد در حوزه جنگ سایبری ما کمک می کند و یک متخصص است. ما هیچ کس را از دایره خارج نمی کنیم. چون آموزه های دینی این را به ما می گوید. من اگر مجاز بودم می رفتم با برخی از این سران فتنه می نشستم و حرف می زدم. چون تکلیف دارم این کار را هم کردم. من با برخی که بازداشت بودند ومی شناختم رفتم نشستم صحبت کردم و دیدم که چه چیزی های در ذهنشان است.
دو سه شب بعد از اینکه از مسجد الهادی سلاح کشف شد وقتی آقای غفاری را دیدیم ایشان گفت که «بازهم کار خودتان را کردید. رفتید اسلحه را گذاشتید در مسجد و بعد هم خودتان رفتید گرفتید»؟! من چون آقای غفاری را از قبل می شناسم، می دانم روحیه تندی دارد و این حرکت های ایشان طبیعی است. به همین خاطر قوه قضائیه خیلی برخورد تندی با ایشان نکرد. آقایی بعدا به این موضوع اعتراض می کرد، وقتی توضیح دادم گفتم:«شما مطمئن باشد کار ما نبوده چون 7 سال در آن مسجد پایگاه بسیج نداشتیم» باز هم قبول نکرد و بعد از حرف من هم تحقیق کرد دید حرف ما درست است.
یک اتفاقی که اخیرا بسیار جنجال به پا کرد تجمعات مقابل منزل آقای کروبی بود که سپاه محمد رسول الله(ص) در بیانیه ای آن را کار افراد «خودسر» اعلام کرد، اما با این حال این بیانیه هم نتوانست کسی را اقناع کند و موضوع همچنان محل ابهام است. شما فکر می کنید با این گونه افراد چگونه باید مواجه شد؟
این مظلومیت بسیج است که هر اتفاقی می افتد و سازمان های رسمی مسئولیت نمی پذیرند، به بسیج و سپاه برمی گردانند. مردمی که فداکاری می کنند ،این قدر به آنها تهمت می زنند. یک ماه قبل بی بی سی فارسی میزگرد گذاشت - من خودم نگاه می کردم- می گفت «ما باید برای سپاه و بسیج فکری بکنیم. آنها از موانع بزرگ سر راه ما هستند» احساس کردند این بسیج و این مردم مانع آنها هستند. بنابراین ممکن است هر اتفاقی را که به بسیج آسیب می رساند به نام آن انجام دهند. شاید ما نباید آن بیانیه را درباره عدم دخالت در مقابل منزل آقای کروبی می دادیم. اصلا نباید بیانیه می دادیم. کار ما نبود و هیچ بحثی هم درباره آن نیست ولی وقتی می بینیم آنها شروع می کنند مجبور می شویم اعلام کنیم. خود آنها هم بهتر از ما می دانند که سپاه و بسیج آن قدر شجاعت دارد که هر کاری که انجام می دهد اعلام کند و بگوید ما انجام دادیم.
اما آقای کروبی در عین حال باز هم اعتراض کرد.
ما نماینده فرستادیم آنجا.
منزل آقای کروبی؟
بله، آقایان هم متوجه شدند اینها از طرف سپاه و بسیج نیستند. منتها برخی مواقع می بینند که به قول معروف تیغشان برنده نیست برای مشخص شدن می گویند بگویم بسیج تا بعدا خود آنها اعلام کند اینها چه کسانی هستند. لذا ما چنین حرکتی را خلاف تدبیر رهبری می دانیم. ما معتقدیم اگر قرار است هر کسی را محاکمه کنند باید بر اساس قانون باشد. ما پارسال هم اعلام کردیم که هر بسیجی ما که بدون مجوز اقدامی بکند ما درخواست اشد مجازات را می کنیم. ممکن است یک برادری یا خواهری با بسیج بوده اما حالا سالها است که با ما نیست، بعد حرکتی انجام داده است اینکه به حساب ما نمی شود. بسیج همه مردم هستند. ما می گویم آن بخش از مردمی که سازماندهی کردیم و برای انجام ماموریت وارد می کنیم همه مسئولیتشان را می پذیریم. چه جلوی منزل آقای کروبی باشد و چه جای دیگر.
چرا پس با این افراد هنوزبرخورد نشده است؟
این را من نباید پاسخ بدهم. ما که متولی همه کارها نیستیم. مسئول امنیت نیروی انتظامی است و آنها باید پاسخ بدهند.
سردار! فکر می کنید استمرار این حرکت ها ممکن است چه هزینه ها و تبعاتی برای کشور داشته باشد؟
قاعدتا تبعات منفی دارد و ما برخی از آسیب هایش را داریم می ببینیم. به ناچار باید اطلاعیه بدهیم و از خودمان دفاع کنیم. ما از مراجع قانونی پیگیری کردیم و یک دوره ای را مشخص کردیم که اگر چنین حرکت هایی که انجام می شود و به بسیج تهمت می زنند اگراز مسیر قانونی به نتیجه نرسید افشا خواهیم کرد.
برخی سیاسیون اصلاح طلب معتقدند دولت نهم و دهم وامدار سپاه است. به نظر می رسد دولت نهم به آرمانهای سپاه نزدیک بوده است. در دولت دهم برخی موضع گیری های اطرافیان رئیس جمهور و خودشان ظاهرا اصولگرایان را نگران کرده است...
اولا سپاه و بسیج در همه دولتها -هر انتخاباتی انجام شده- برای مشارکت عمومی ایفای نقش کرده اند.
بالاخره این واضح است که گرایش به این دولت در سپاه بیشتر است.
اجازه دهید! اینکه بگوییم همه بسیجیان ما به فردی رای بدهند-اگر ما هم چنین حرفی را بزنیم- مردم تابع ما نیستند. کار ما روشنگری است و بس.
ولی قابل انکار نیست که در مقایسه دو دولت رابطه شما با آقای خاتمی صمیمی نبود.
صمیمی بودنش را بعدا می خواهم بگویم. سوال شما چیز دیگری بود. ما در هر انتخاباتی برای افزایش مشارکت کار کردیم. سپاه در دورانی که آقای بنی صدر کاندیدا شد نقش مهمی داشت. من خودم جزو کسانی بودم که تبلیغ می کردم.
برای بنی صدر؟
بله، برای ایشان هم تبلیغ کردیم. سپاه همدان واقعا کاندیدایش آقای بنی صدر بود. از این حرف می خواهم به شرایط زمانی اشاره کنم. اینکه می گویند سپاه سیاسی شده درست نیست. اصلا سپاه از روز اول که تشکیل شد، سیاسی بوده است. سپاه اگر وارد عرصه سیاسی نشود اصلا سپاه نیست؛ بسیج نیست. مگر می شود یک بسیجی، فهم و بینش سیاسی نداشته باشد. در آن صورت می شود سربازان امام حسن مجتبی(ع) که به جای اینکه با معاویه بجنگد با امام معصوم جنگ می کند. بنابراین در همه دوره های گذشته جزو وظایف ما بوده که برای مشارکت مردم تلاش کنیم. این رسالت ما است. انجام داده و انجام می دهیم، اما هر رئیس جمهوری را مردم انتخاب کردند ما موظف هستیم که حمایت کنیم. تا چه مرزی؟ چه آقای هاشمی باشد چه آقای خاتمی و چه احمدی نژاد یک خط قرمز داریم.
آن خط قرمز چیست؟
ارزش ها. ما ارزیابی می کنیم که دولت کجا نقاط قوت دارد و کجا نقاط ضعف. کجا باید اعتراض کنیم و کجا عبور کنیم.شما نگاه کنید! این بی انصافی نسبت به سپاه است. ما در دوره آقای خاتمی بیشترین دعوت را از ایشان برای شرکت در برنامه های سپاه داشتیم که نسبت به دوره آقای هاشمی بیشتر بوده است. نسبت به آقای احمدی نژاد هم بیشتر بوده است. اینها مشخص است. دائم تمام برنامه های ما را می آمدند. حتی آقای خاتمی در برنامه های هفته بسیج ما صحبت کرده است. برنامه های اردوهای ما را آمدند صحبت کردند. چون اعتقاد داشتیم مردم رای داند ولو اینکه ما مخالف بودیم.
در دولت فعلی هم اشکالاتی می بینیم و همه دلسوران نظام توصیه، تذکر می دهند. ما با هیچ کس نه آقای احمدی نژاد نه هاشمی معامله نکردیم و معامله هم نخواهیم کرد. تعهدی که بین ما و آنها هست این است که به قسمی که یاد کردند که از نظام و ارزش ها پاسداری کنند وفادار باشند. این خط قرمز ما است.
ما هر جا احساس کنیم لازم است اعتراض کنیم اعتراض می کنیم. ما با منشورکوروش به شدت مخالفیم و این را مخالف سیره امام و آقا می دانیم؛ حالا هر کس می خواهد از منشور کورش بگوید. منتها ما نباید وقتی دولتمردی یک جایی اشتباه کرد همه بر علیه او بسیج شویم. دستور دینی ما می گوید که به طور جمعی نصیحت کنیم. اما آنچه مهم است این است که ما الان در معرض یک تهدید نظامی جدی قرار گرفتیم. البته اعتقادمان است که هنوز اولویت دوم است. وقتی می بینیم دشمنان ما شاخ و شانه می کشند و بعد هم شاهد تحولاتی مثل نقل و انتقالات نظامی و تخلیه کردن برخی قوای آنها و مانور های مشترک هستیم، خوب اینها نشانه است. لذا امروز عقل سلیم حکم می کند ولو اینکه شما مطالبه از دولت دارید به خاطر آن خطر از این موضوع ها عبور کنیم. ولو اینکه اگر به جای آقای احمدی نژاد بنی صدر هم بود حکم می کرد که ما شرایط را بررسی کنیم و به نفع منافع ملی و مردم فعلا درگیری داخلی خود را متوقف کنیم. لذا می بینید که بعد از حوادث سال گذشته ما تنش داخلی نداریم.
شاید عبارت «کم شده است» واژه دقیق تری باشد.
نداریم! نگویید کم شد. در هر کشوری در بهترین شرایط هم اختلاف نظر هست. شما کدام کشور را می شناسید که مردمش همه موافق باشند. اعتراض نکنند.
سردار رشید چندی پیش در اظهار نظری اعلام کردند در آستانه یک جنگ محتمل هستیم آیا این نبرد جدی است؟
دستور حمله نظامی روی میز اوباما موجود است اما آنها شرایط را می بینند. اگر دشمن احساس کند وحدت بین ما نیست، حمله نظامی قطعی است. اما اینکه مثل عراق از زمین هجوم بیاورند نیست. اینها حمله های هوایی خواهند داشت. به خاطر اینکه مردم ما را بترسانند که بحمدالله پیش بینی همه اینها هم شده است. یکی از اشکالات که ما به دولت داشتیم همین بود. دولت می گفت حمله نظامی نیست. در حالی که فرماندهان نظامی ما بر اساس اطلاعات و براوردها می گویند حمله جدی است. لذا نیاز به وحدت داریم.
با توجه به خصوصیات جامعه شناختی و روان شناختی ایرانیان و از آن رو که مردمان این سرزمین در مسائل اجتماعی و تصمیم گیری های سیاسی به شدت احساس گرا و شعارزده می باشند و تعلق و پای بندی چندانی به حزب و مرام نامه و امثلالهم ندارند و با تمسك به مطالعه تاریخ معاصر ایران ، به این نتیجه میرسیم که آن چه در ایران موثر و مورد استقبال بوده است و توانسته به نتيجه اي هرچند مقطعي برسد ، نهضت ها و قيام ها بوده اند و نه احزاب.
البته وجود این پيش زمینه اجتماعي در سالهای اخير ، حداقل در بين طبقه متوسط جامعه كم كم دارد جايش را به حزب گرايي مي دهد و به نظر می رسد اندک اندک و لنگ لنگان سواد سیاسی و همچنين علاقه به كار گروهي و تعقل سياسي-حزبي ایرانیان بویژه نسل سوم و چهارم رو به افزایش است و اين حركت لاك پشتي نسبتا بعد از روي كار آمدن جريان اصلاحات و شروع دور تازه اي از فعاليت احزاب سياسي در حال پيدا كردن سرعت و كيفيت خوبي بود.
اگرچه احزاب شكل گرفته در آن سالها با معيار هاي تعريف شده و مورد قبول ادبيات سياسي جهان در مورد حزب بسيار تفاوت داشتند و خود نه تنها در مقابل دولت تشكيل نشده ،بلكه جزئي از دولت حاكم بودند اما در سالهاي بعد و پس از كسب تجربه و تزريق دانش و تجربه هاي گذشته و با برگشتن ورق به سمت دولت اصولگرا و مخالف اين احزاب ، كم كم كار حزبي در حال نهادينه شدن در بين مردم -باز هم متذكر مي شوم طبقه متوسط- بود، ولو با مشكلات و نواقص بسيار.
از بررسي احزاب در اين چند سال صرف نظر مي كنيم چرا كه موضوع بحث ما نيست و پلي مي زنيم به سال 1388.
مثل هميشه بيشترين فعاليت احزاب در روزهاي نزديك به انتخابات هاي گوناگون ديده مي شد كه آخرين آن دهمين دوره رياست جمهوري اسلامي بود ، بعد از اتفاقاتي كه همه شرح آن را مي دانيم ، و پس از بازداشت بسياري از سران احزاب اصلاح طلب،فعاليت اين احزاب كم كم دچار جمود و در حال منقبض شدن بود كه همين ادامه لنگان لنگان هم با لغو پروانه فعاليت مواجه شد. باز هم جسته و گريخته احزاب با صدور بيانيه و ... اعلام موجوديت مي نمودند كه اخيرا با حكم قوه قضائيه جمهوري اسلامي ايران، دو حزب بزرگ اصلاح طلب يعني «جبهه مشارکت ایران اسلامی» و «سازمان مجهاهدین انقلاب اسلامی» رسما منحل اعلام شدند. آن هم در روزگاري كه بسياري از سران آن احزاب كه خود روزي از مديران نظام بودند در زندان به سر مي برند.
تصمیم حاکمیت جهت انحلال اين دو حزب تاثیرگذار دوم خردادی و همچنين پلمپ دفاتر و ايجاد محدوديت براي ساير احزاب منتقد دولت ، نه تنها به بهبود شرایط پیش آمده در روزهاي بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم کمک نخواهد کرد ، بلکه با نیرو سوزی از ميان معترضين ، موجبات خروج توده های معترض را از مسيرهاي قانونی، مقبول و مشروع در قالب قانون اساسی جاري را فراهم می کند و ممكن است روزي عاملان و آمران اين سياست ، از اين تصميم ابراز پشيماني كنند كه ديگر نتوان كاري كرد و تدبيري انديشيد.
به هر رو، اگرچه تاريخ نشان داده است كه علاقه و تعلق خاطر به حزبي را نمي توان با لغو مجوز از اذهان و قلوب مردم پاك كرد اما انحلال اين دو حزب تاثيرگذار و پرنفوذ ضربه سختي به انديشه نوپاي حزب گرايي در ايران وارد مي نمايد كه جبران آن سالها زمان مي برد و بي شك كشور را به تك حزبي خواهد كشاند كه تجربه تلخ آن در تمام تاريخ به اثبات رسيده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر