محمود احمدی نژاد در اظهاراتی حاکی از فرافکنی، تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی را به تغییر نظام های بین المللی موکول کرد!
به گزارش خبرگزاریها، رئیس دولت دهم که در همایش ملی نقش مدیریت راهبردی در تحقق چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه عالی دفاع ملی سخن میگفت، با همین صراحت، دستیابی ایران به اهداف خود در سند چشم انداز ۲۰ ساله را مشروط به تحول در مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جهان دانست و تاکید کرد: تحقق این امر منوط به آن است که مناسبات جهانی تغییر کند و مناسبات جهانی در خدمت تحول کشور قرار گیرد.
احمدی نژاد که در دولت قبلی و فعلی تاکنون نه تنها هیچ گام مهمی در جهت اهداف چشم انداز بیست ساله نظام برنداشته، بلکه در اجرای برنامه چهارم توسعه را به کمتر از یک سوم اهداف آن رسیده است، به جای بیان راههای رسیدن به هدف اصلی چشم انداز یعنی کسب جایگاه اول برای ایران در منطقه، به فرافکنی به سمت اهداف خیالی جهانی پرداخت و گفت: برای ساختن ایران باید افق روشنی را برای کشور ترسیم کنیم که این افق باید آنقدر بلند باشد که همه ملت ها آرمان خود را در تحقق آن بدانند.
وی افزود: اگر افق را در نقطه ای قرار دهیم که کل جامعه بشری در تحقق آن مشارکت کنند شرایط عوض می شود.هر چه قدر افق نگاه گسترده تر باشد امکان هم افزایی در عرصه بین المللی بیشتر است. در افق نگاه جهانی هر اتفاقی می تواند به فرصت تبدیل شود و تبدیل تهدیدها به فرصت ها ارتباط مستقیمی با افق نگاه دارد.
احمدی نژاد به جای اشاره به میزان نیل به هدف چشم انداز در خصوص کسب جایگاه اول ایران در منطقه، به ایراد سخنانی در تناقض با سند چشم انداز یا دست کم مغایر با آن پرداخت و تصریح کرد: اگر افق نگاه ایران محدود به منطقه بود وقایع منطقه یک خطر عظیم و تهدید نابودکننده تلقی می شد اما در افق نگاه جهانی ایران تهدیدها به فرصت تبدیل شدند. وقتی افق نگاه آینده دور، نه به معنای زمانی بلکه معنای کمالی را در برگیرد همه حوادث، اتفاقات و طراحی های شیاطین می تواند در خدمت اهداف ما قرار بگیرد.
رئیس مجلس هفتم با اعتراف به عملی نشدن ۷۰ درصد برنامه چهارم توسعه در دولت احمدی نژاد، مدعی شد که ظرفیتهای دولت و مجلس در قانون برنامه چهارم در نظر گرفته نشده است!
به گزارش خبرگزاریها، حداد عادل با اذعان به اینکه مجلس و دولت اصولگرا با هم هماهنگ نیستند و هر یک ساز خود را میزنند، از نبود حزب اصولگرا و اتاق فکر برای این جریان انتقاد کرد و گفت: مادامی که پشت سر دولت و مجلس یک جای واحد نداشته باشیم که اینها با هم در کلیت با هم همسو شوند و در مسائل فنی و کلام اداره کشور هماهنگ شوند این داستان تا ابد ادامه خواهد داشت و ربطی به اینکه چه کسی رئیسجمهور و چه کسی نماینده و رئیس مجلس باشد ندارد.
این نماینده حامی احمدی نژاد البته مشخص نکرد که چرا در دوران حاکمیت فعلی، بسیاری از احزاب و فعالان سیاسی و مدنی با تیغ توقیف و پلمب و سرکوب، از صحنه حذف شدهاند. اما در عین حال از نبود حزب فعال و مؤثر در جناح اصولگرا انتقاد کرد و گفت: امروز یک آدم خوبی پیدا میشود به او میگویند آیا حاضری نماینده شوید و وی مقداری این پا و آن پا کرده و میگوید بله، سپس هم بهعنوان نماینده انتخاب میشود و در طرف مقابل فردی وزیر میشود اما نه وزیر نه نماینده، به هیچ جای واحدی مرتبط نیستند. شاید شما مباحث را به چشم مبالغه ببینید شاید هم اینگونه نباشد، ولی خالی از واقعیت نیست.
وی همچنین بدون اشاره به نقش احمدی نژاد در ویران کردن سازمان مدیریت برنامه ریزی کشور و به زیر سلطه خود درآوردن این نهاد کارشناسی، گفت: سازمان برنامه کارش این است که مدیریت راهبردی را اعمال کند. اما الان چند سال است که دولت گزارش پیشرفت قانون برنامه را به مجلس ارائه نمیدهد و البته مجلس هم تلاشی برای دریافتی این گزارش نمیکند.
حدادعادل خاطرنشان کرد: در مجلس و قانون برنامه، مقرر شده که رئیسجمهور موظف است سالانه گزارش پیشرفت برنامه را به مجلس ارائه کند. من یازده سال است که در مجلس هستم و امروز از یک دانشجو کارشناسی ارشد یا دکترای دانشگاه عالی دفاع ملی میخواهم که بیاید در این موضوع بهعنوان پایان نامه خود تحقیق کند که از وقتی که این قانون در مجلس تصویب شد و روسای جمهور موظف به ارائه گزارش سالانه از برنامه قانون شدهاند، اولا چند بار این کار صورت گرفت؟ ثانیا وقتی که روسای جمهور آمدند برای ارائه گزارش چه چیزی گفتهاند؟
وی ادامه داد: گرچه این موضوع تلخ است اما آسیبشناسی به حساب میآید. خرده نگیرید زیرا قدرت نظام به قدری است که جرات میکند با ضعف خود روبهرو شود، این واقعیتهایی هستند که اگر به زبان نیاوریم از بین نمیبرند. ما نسبت به این موضوعات ما بیچاره نیستیم و در فکر چارهایم بیچاره کسی است که در فکر چاره نباشد.
وی تصریح کرد: تاکنون ۲ الی ۳ مورد بوده که رئیسجمهور آمده و گزارش داده است و نه دیگر مجلس اصرار بر این امر دارد، نه دولت تمایل نشان میدهد. زمانی هم که تظاهر به اجرای قانون بود. جالب است بروید ببینید که به هنگام ارائه گزارش مطالب چقدر مستند به قانون برنامه بوده و بهعنوان مثال ۵۰ دقیقه نطق چقدر داخل در موضوع صورت گرفته، یعنی پیشرفت در قانون برنامه، موضوع گزارش بوده اما محتوا چیز دیگری بود و این نشان میدهد یک جای کار ما لنگ است.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در ادامه از سازمان برنامه و بودجه (که در دولت اصلاحات، نام و ماموریت آن به “سازمان مدیریت و برنامه ریزی” تغییر یافت) یاد کرد و بون اشاره مستقیم به خطای احمدی نژاد در انحلال این نهاد کارشناسی با سابقه شصت ساله، گفت: البته چون نام آن عوض شده و نمیدانم چه بوده، اما آن مرحوم هر چه که بود اگر میخواست خوب باشد کارش این بود که مدیریت راهبردی را اعمال کند.
حداد عادل همچنین با اذعان به اینکه تنها حدود ۳۰ درصد قوانین برنامه چهارم عملی شده است، گفت: این به این دلیل است که ظرفیت مجلس و دولت را در قانون برنامه در نظر نمیگیریم. مجلس بیش از سالی ۱۲ الی ۱۴ قانون جامع را نمیتواند تصویب کند و دولت هم به همین صورت. باید بین مدیران ارشد کشور نوعی همدلی و همزبانی در اجرای قوانین حاکم شود.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به اینکه طبق خطبه ۲۳۸ نهج البلاغه، امام علی (ع) به دلیل جهل و عدم آگاهی مردم و تبلیغات سوء عمروعاص و معاویه علیه ایشان، حکمیت را پذیرفت؛ تصریح کرد: در جامعه ای که تفکر عمروعاصی حاکم باشد و علی را کنار گذاشته باشند، قطعا علی اگر بخواهد مقاومت کند، محکوم به شکست است، ولی در قیامت حساب و کتاب و محکمه عدل است.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیت الله جوادی آملی، ظهر امروز در درس اخلاق خود در جمع پرشور طلاب حوزه و اقشار مختلف مردم به فوائد فن اخلاق اشاره کرد و اظهار داشت: فن اخلاق دارای ۴ فایده مهم است که پایین ترین آن در دنیا و سه فایده بزرگ آن در برزخ و قیامت است.
جامعه متمدن، جامعه اخلاقی است
ایشان، فایده دنیوی رعایت اخلاق و اخلاق مداری در جامعه را ایجاد جامعه متمدن دانست و افزود: جامعه متمدن حقیقی جامعه ای است که اخلاق در راس روابط اجتماعی مردم باشد.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به فواید اخروی اخلاق مداری ادامه داد: اخلاق طبی است که در برزخ به انسان حیات و سلامت می دهد و معماری است که بدن را در برزخ در برابر شدائد مرگ مقاوم نگه می دارد و هنری است که انسان را در برزخ، زیبا و سفید رو جلوه می دهد.
وی افزود: در فرهنگ دینی مصاف انسان با مرگ همواره به نفع انسان به پایان می رسد و انسان مرگ را می میراند و مرگ را می چشد نه این که مرگ انسان را بمیراند، چون «کل نفس ذائقه الموت» است نه برعکس؛ بنابراین انسان در برزخ زنده است و حیات دارد و اخلاق بدنی از خود می سازد که در برابر مرگ و شدائد آن مقاوم است، چون شدت مرگ باعث میشود برخی افراد، اولیات دین را فراموش کنند.
این استاد برجسته تصریح کرد: گرچه انسان در مصاف با مرگ پیروز است، ولی مرگ چنان قدرتی دارد که انسان با چشیدن آن وارد دنیای دیگری می شود، این انتقال برای برخی آنچنان شدید و دردناک است که در قبر هرچه از او میپرسند را می تواند جواب دهد.
تقوا و اخلاق است که برتری میآورد، نه زیبایی
وی در ادامه گفت: زیبایی برای همه مهم است، ولی هیچ امتیاز و فخری ندارد، بنابراین سهیل رومی با بلال حبشی هیچ امتیازی ندارند و آنچه باعث برتری بر دیگری می شود، تقوا و اخلاق الهی است. همه ما دوست داریم همچون یوسف نبی در برزخ حاضر شویم این کار اخلاق است و اخلاق می تواند انسان را در برزخ رو سفید کند.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: چنین فنی که ۴ فایده دنیوی و اخروی برای انسان دارد هرگز نمی تواند انتزاعی و نسبی باشد، برخلاف عقیده برخی غربی ها که تلاش می کنند اخلاق را نسبی جلوه دهند.
تبعات حاکمیت تفکر عمرو عاصی
این مفسر قرآن و نهج البلاغه با اشاره به خطبه ۲۳۸ نهج البلاغه اظهار داشت: این خطبه درباره جنگ صفین است و امام علی (ع) در این خطبه فتنه هایی که از داخل توسط اشعث و از خارج توسط عمر و عاص ایجاد شده را تشریح و علت پذیرفتن حکمیت را بیان کردند.
ایشان خاطرنشان کرد: حضرت علی(ع) به دلیل جهل و عدم آگاهی مردم و تبلیغات سوء عمروعاص و معاویه علیه ایشان، حکمیت را پذیرفتند و گفتند: « اگر من حکمیت را قبول نمی کردم مردم من را مخالف قرآن و معارض آن می پنداشتند».
این استاد حوزه تصریح کرد: در جامعه ای که تفکر عمروعاصی حاکم باشد و علی را کنار گذاشته باشند قطعا علی اگر بخواهد مقاومت کند محکوم به شکست است، ولی در قیامت حساب و کتاب و محکمه عدل است.
یک نماینده اصلاح طلب مجلس معتقد است تغییرات برنامه پنجم توسعه که به خواست دولت و از سوی کمیسون تلفیق صورت گرفته، اداره کشور در بخش های مختلف و در بخش کشاورزی را با مشکلات جدی روبه رو می کند، مگر اینکه تغیرات ایجاد شده در برنامه در صحن علنی مجلس به حالت اول برگردد.
علی دلاور در آستانه بررسی برنامه پنجم توسعه در مجلس، در گفتگو با پارلمان نیوز با اشاره به گزارش کمیسیون تلفیق از برنامه پنجم توسعه در خصوص برنامه هایی که برای اداره بخش کشاورزی ارائه شده است، گفت: متاسفانه تمامی شاخص هایی که کمیسیون کشاورزی برای توسعه بخش کشاورزی و آبیاری کشور پیشنهاد داده بود، حذف شده است.
نماینده مردم درگز در مجلس شورای اسلامی به برخی از شاخص هایی که کمیسیون کشاورزی پیشنهاد داده بود و در کمیسیون تلفیق تغییر یافته است، اشاره کرد و گفت: یکی از شاخص هایی که ما پیشنهاد داده بودیم، این بود که ظرف مدت ۵ سال، ۲۰۰ هزار دستگاه فرسوده کشاورزی از چرخه خارج شود، در حالی که دولت این شاخص را نپذیرفته و تنها گفته است هر سال تعدادی از این دستگاه ها تعویض می شود.
عضو کمیسیون کشاورزی با بیان اینکه در کشور حدودا ۸ و نیم میلیون هکتار زمین کشاورزی وجود دارد که تا پایان سال ۱۴۰۴ باید پروژه آبرسانی آنها به اتمام رسیده باشد، گفت: کمیسیون کشاورزی برای رسیدن به این هدف مقرر کرده بود هر سال ۵۰۰ هزار هکتار آبیاری شود که دولت موافق آن نیست.
دلاور با بیان اینکه طبق فرمایش مقام رهبری، ۳ نفر از نمایندگان مجلس و ۳ نفر از دولت موظف به تشکیل کارگروه بررسی برنامه پنجم توسعه شدند، گفت: متاسفانه با جوی که به وجود آمد، تصمیماتی در آن کمیسیون گرفته شد که به هیچ وجه به نفع اداره کشور نیست.
وی در پایان خاطر نشان کرد: برنامه فعلی اداره کشور در بخش های مختلف و در بخش کشاورزی را با مشکلات جدی روبه رو می کند، مگر اینکه تغیرات ایجاد شده در برنامه در صحن علنی مجلس به حالت اول برگردد.
یک عضو شورای مرکزی فراکسیون اقلیت مجلس میگوید: برنامه پنجم توسعه تنها فرصتی دست دولت داد تا مجوزهایی را که برای انجام خواسته ها و آرزوهایش می خواهد، به دست آورد تا به هرچه از برنامه خواست و توانست، عمل کند و هر کجا از برنامه ای خوشش نیامد و نتوانست، آن را اجرا نکند و در قبال آن نیز هیچگونه وظیفه پاسخگویی به مجلس نداشته باشد .
علی اکبر اولیا در گفتگو با پارلمان نیوز در خصوص گزارش کمیسیون تلفیق از برنامه پنجم توسعه گفت: حذف و اضافاتی که در این لایحه ایجاد و سپس با نام برنامه پنجم توسعه ارائه شده است را نمی توان به عنوان یک برنامه برای توسعه کشور پذیرفت .
نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس افزود: حداقل انتظاری که از این برنامه می شد داشت، مشخص کردن اولویت ها و منابع تامین مالی برای اجرای پروژه ها در بخش های مختلف است که متاسفانه این انتظار در برنامه پنجم برآورده نشده و مبهم است.
وی با بیان اینکه برنامه پنجم توسعه تنها فرصتی دست دولت داده تا مجوزهایی را که برای انجام خواسته ها و آرزوهایش می خواهد به دست آورد، گفت: برنامه موجود این امکان را برای دولت فراهم آورده است که به هر چه از برنامه خواست و توانست، عمل کند و هر کجا از برنامه ای خوشش نیامد و نتوانست، آن را اجرا نکند و در قبال آن هیچگونه وظیفه پاسخگویی به مجلس نداشته باشد و مجلس نیز حق هیچ بازخواستی از او نداشته باشد.
اولیا با اشاره به سخن مقام رهبری مبنی بر اینکه برنامه پنجم توسعه دومین گام برای رسیدن به سند چشم انداز پنج ساله است، گفت: اما متاسفانه در این برنامه هدفی مشخص نشده است و هیچ تضمینی وجود ندارد که برنامه پنجم توسعه بتواند کشور را در رسیدن به اهداف مندرج در سند چشم انداز ۲۰ ساله کمک کند.
عضو فراکسیون خط امام(ره) با بیان اینکه دولت مدام از بسته هایی اجرایی برای اداره کشور حرف می زند، گفت: هیچ کدام از نمایندگان از محتویات این بسته های اجرایی اطلاع ندارند و دولت هم توضیحی در این مورد نمی دهد و مشخص نیست که بالاخره قرار است کشور را با برنامه پنجم توسعه اداره کند یا با آن بسته های اجرایی پر از ابهام که این در نوع خود یک موازی کاری است.
وی با طرح این پرسش که اگر قرار است رابطه ای تعاملی بین دولت و مجلس وجود داشته باشد پس چرا دولت مجلس را از این بسته های اجرایی آگاه نمی سازد، تصریح کرد: هیچ ارتباط منطقی بین برنامه پنجم توسعه و این بسته های اجرایی و جود ندارد و در راستای هم قرار ندارند .
عضو کمیسیون عمران مجلس تاکید کرد: یک سال است که کشور بدون برنامه اداره می شود و گویا قرار است این روند ادامه داشته باشد چرا که برخلاف آنچه دولت ادعا می کند که “این برنامه، مسئله محور است ” اینگونه نیست و هیچ ساز و کاری برای تنظیم و حل مشکلات در بخش های مختلف از جمله حل مشکلات حمل و نقل ریلی ، دریایی ، صنعت هوایی و همچنین حل مشکلات مسکن و شهرسازی ارائه نشده است.
یک اقتصاددان اصولگرا معتقد است که دولت باید بتواند بیاعتمادیها و نگرانیهایی را که نسبت به اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در میان محققان و جامعه وجود دارد مدیریت، کنترل و بازسازی کند و برای کنترل عوامل تورم روانی ناشی از اجرای این قانون مدیریت استراتژیک لازم است.
به گزارش مهر، محمد خوشچهره در خصوص شرایط دولت برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها اظهار داشت: معتقدم جدای از چالشها و ایرادات بنیادین که به لحاظ محتوایی و شکلی به این قانون وارد است و در دو سال اخیر بارها به این موارد اشاره کردهام که بعضاً توسط دولت اصلاح شد ، بزرگترین مسئله در این رابطه شیوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در کشور است.
وی اضافه کرد: اگر حتی قائل شویم که بهترین طرح را از نظر جامعیت و اشراف در اختیار داریم این تازه ۵۰ درصد مسئله است و ۵۰ درصد مابقی مرحله اجرای این قانون است.
ابراز نگرانی از عدم اشراف آماری در اجرای هدفمندی
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: برخلاف مرحله قبلی که مرحله برنامه ریزی و تصمیم گیری بود این مرحله، مرحله اجرا و برخورد با واقعیات است که به توانمندیها و اشراف به اطلاعات آماری به شدت وابسته است، از این رو نگرانی زیادی برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در کشور دارم.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هفتم در برشمردن دلایل نگرانی خود نسبت به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها عنوان کرد: عدم جامعیت قانون هدفمند کردن یارانهها نسبت به آثار و پیامدهای اجرای آن در جامعه و عدم اشراف به اطلاعات آماری در قانون هدفمند کردن یارانهها نسبت به میزان پرداختها و منابعی که ارایه شده است از جمله نگرانی های من در اجرای این قانون در کشور است.
خوش چهره در ادامه عنوان کرد: جدای از این ایرادات مقوله ای به نام انتظارات یا عوامل روانی تورمی یا همان عوامل روانی مردمی نسبت به اجرای این طرح در جامعه وجود دارد ، که باید به آن توجه ویژهای کرد.
کنترل عوامل روانی تورم نیازمند مدیریت استراتژیک است
وی خاطرنشان کرد: بین همه از جمله دولت، مجلس، عناصر آکادمیک، انستیتو تحقیقاتی در تورمی بودن اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها اشتراک نظر وجود دارد ، اما اختلاف نظر بر سر میزان تورم تولیدی است.
این تحلیلگر مسایل اقتصادی اضافه کرد: مثلاً بانک مرکزی تورم چند درصدی را قبول دارد در حالی که مرکز پژوهشهای مرکز شورای اسلامی آن را بالای ۵۰ درصد میداند و همچنین برخی از پژوهشکدههای تحقیقاتی هم میزان تورم را بین ۲۵ تا ۵۰ درصد ارزیابی کردهاند.
وی با بیان اینکه همه این عوامل روانی تورمی به نوع رفتار مردم در جامعه برمیگردد، گفت: این جا یک مدیریت استراتژیک لازم است تا بتواند عوامل روانی را کنترل کند.
رفتار دولت باید اعتماد ساز باشد
خوش چهره در توصیه به دولتمردان گفت: باید نوع رفتار دولت در جامعه اعتماد ساز باشد، یعنی دولت باید بتواند بی اعتمادیها و نگرانیهایی که نسبت به اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در کشور وجود دارد را مدیریت، کنترل و بازسازی کند.
وی تصریح کرد: باید بر روی بازسازی افکار عمومی و فعالان اقتصادی به شدت کار شود.
این اقتصاددان افزود: اگر اعتماد عمومی بازسازی شود ، پدیده تورم میتواند کنترل و مهار شود و در مسیر صحیح پیش رود ولی اگر این اتفاق نیفتد ، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها میتواند آثار و پیامدهای نامطلوبی را در جامعه داشته باشد.
وی در خصوص اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها توسط دولت تا پایان سال جاری نیز گفت: به دلیل اینکه دولت آبروی خود را بر سر اجرای این قانون گذاشته است هر طور که شده سعی میکند تا پایان امسال استارت کار را بزند، اما اینکه پایداری و جامعیت آن به چه میزان خواهد بود قطعا ًجای بحث دارد.
ایرادات برنامه پنجم
خوش چهره در بخش دیگری از این گفتگو در مورد برنامه پنجم توسعه نیز اظهار داشت: هنوز ایرادات محتوایی جدی به برنامه پنجم وارد است که از جمله آن میتوان به ابهام کمیتی یا عدم نگاه مسلط عددی و آماری در برنامه پنجم توسعه اشاره کرد که باید برطرف شود.
وی معیار قضاوت بر روی تدوین برنامه پنجم را سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور دانست و افزود: برنامه ۵ ساله پنجم توسعه باید بخشی ۵ ساله از برنامه ۲۰ ساله باشد و متعاقبا ًنیز برنامه سالانه که زیرمجموعههای برنامه پنج ساله هستند هم باید منسجم باشند در حالی که طی ۵ سال گذشته مشاهده کردیم که این انسجام وجود نداشته است.
هنگامه شهیدی از زندان اوین به صورت موقت آزاد شد
هنگامه شهیدی که از اسفند ماه سال گذشته در پی بازداشت مجدد, , برای گذراندن دوران محکومیت در زندان اوین به سر می برد، برای درمان به صورت موقت از زندان اوین آزاد شد.
هنگامه شهیدی هنگامه شهیدی در روز سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ ودر پی دستگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. در ابتدا برای آزادی او در خواست وثیقه یک میلیارد ریالی شد ولی در ۲ آبان قرار مجرمیت برای او صادر شد و پرونده او به دادگاه فرستاده شد.اتهامات شهیدی شامل شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ،تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و اهانت به ریاست جمهوری بودشهیدی در ۱۰ آبان ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد..
گفتنی است، ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران شهیدی را به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد. قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب او را درباره تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و به اتهام اجتماع و اقدام علیه امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به رییس دولت به ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم کرده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس تعزیری تبدیل شد.
حکم یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه نگاری برای ژیلا بنی یعقوب ، روزنامه نگار به تازگی در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد.
به گزارش کلمه، حکم بدوی این روزنامه نگار که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی صادر شده بود عینا در دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد که به موجب آن ژیلا بنی یعقوب به جز تحمل یک سال حبس قطعی به ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری هم محکوم شده است.
بهمن دارایی زاده در یادداشتی که در وبلاگ خود نوشته، این حکم را از جنبه حقوقی بررسی کرده که به این شرح است:
یک) روند صدور و تایید احکام سنگین برای روزنامه نگاران ایرانی همچنان ادامه دارد. از آخرین این موارد، اعلام شد که حکم محکومیت “ژیلا بنی یعقوب” روزنامه نگار و وبلاگ نویس با سابقه که چند جایزه مهم بین المللی نیز گرفته است، به تایید شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران رسیده. پیش تر خانم بنی یعقوب، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که به ریاست قاضی پیرعباسی تشکیل شده بود به یک سال حبس تعزیزی و نیز سی سال محرومیت از حرفه ی روزنامه نگاری محکوم شده بود. با تایید و ابلاغ این حکم، ژیلا بنی یعقوب نیر می باید همچون بسیاری دیگر از روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی همچون همسراش[۱] برای تحمل مجازات زندان، خود را به دایره ی اجرا احکام دادگاه انقلاب معرفی کند.
صدور احکام زندان برای روزنامه نگاران ایرانی امر تازه ای نیست. به گفته مسئولین سازمان گزارش گران بدون مرز، ایران بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران در سراسر جهان است. اما صدور حکم محرومیت از فعالیت های اجتماعی و روزنامه نگاری که پیش تر نیز در پرونده ی احمد زید آبادی تکرار شده بوده، تا حدودی برخورد و رویه ی تازه ای است که شاید نمونه های مشابه آن در کشورهای دیگر به سختی یافت شود.
به موجب حکم قطعی دادگاه تجدید نظر، احمد زید آبادی برای همیشه از فعالیت مطبوعاتی و روزنامه نگاری منع شده و اینک نیز “ژیلا بنی یعقوب” در دادگاه انقلاب به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم می شود. بدون تردید چنین احکامی برای یک روزنامه نگار در معنای نابودی کامل هویت حرفه ای و منبع درآمد و حق انتخاب حرفه و کار است.
هویت کاری سازنده ی هویت اجتماعی فرد است و از نابودی آن به مثابه نابودی چنین هویتی است. هیچ یک از رژیم های کیفری مدرن به گونه ای تنظیم نشده اند که هویت حرفه ای و کاری مجرم را برای همیشه از میان ببرند. آزادی انتخاب نوع شغل ( دست کم در ظاهر و نگرش لیبرالی) یکی از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی فرد است. جدای از اسناد و کنوانسیون های بین المللی، قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل ۲۸ خود به آن اذعان کرده است.
دو) “محرومیت از حقوق اجتماعی” یک مجازات تبعی و عرفی است که تنها در برخی از جرایم بسیار سنگین به موجب قانون و آن نیز تنها برای مدت محدودی قابل اجرا ست. در اینجا صحبت بر سر کارآیی و یا ناکارآمدی چنین ساز و کار کیفری نیست. بلکه اجرای چنین مکانیسم تنبیهی، حتا به موجب قوانین داخلی ایران و یا همان قانون مجازات اسلامی تشریفاتی دارد، که در تصمیمات اخیر دادگاه انقلاب رعایت نمی شود.
در حقوق جزا قاعده ای وجود دارد که به “اصل قانونی بودن جرم و مجازات” مشهور است. خود این قاعده، برآمده از اصل برائت و یا بی گناهی افراد است. به این معنا که تنها اقدامی مجرمانه تلقی می شود که پیش تر به عنوان “رفتار جرم” تعریف شده باشد. در همین راستا، محکومیت افراد به مجازاتی به غیر از آن چه که در قانون آمده نیز ممنوع شده است. این اصول نه تنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده ( اصل ۳۶ )[۲] بلکه در قوانین عادی جزایی کشور نیز به آن ها اشاره شده است.( فرضاً ماده ۲ قانون مجازات اسلامی)
از مفاد پرونده ی خانم ژیلا بنی یعقوب و یا آقای زید آبادی اطلاعی در دسترس نیست . اما من اطمینان دارم که در سراسر رژیم کیفری ایران، حکم به محرومیت دائمی یا طولانی مدت، حتا اگر تنها یکی از “حقوق اجتماعی” به مانند حق رای، نامزدی در انتخابات، عضویت در انجمن ها و احزاب، استخدام در داویر دولتی و… را در بربگیرد در مقام مجازات امکان پذیر نیست.
متاسفانه “محرومیت از حقوق اجتماعی” از جمله ” اشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامه نگاری” ( به نقل از ماده شصت و دو قانون مجازات اسلامی) به عنوان مجازات در چهارچوب قوانین جزایی ایران پیش بینی شده است. اما این مجازات یک مجازات تبعی است. به این معنا که نه تنها در حکم دادگاه قید نمی شود، بل که مدت آن نیز به موجب همین ماده[۳]، حداکثربرای برای پنج سال تعین می شود.
به هر روی این طور به نظر می رسد که نفس صدور چنین احکامی نه تنها با روح رژیم های کیفری مترقی به روشنی منافات دارد، بلکه با موازین حقوقی خود جمهوری اسلامی نیز هم خوانی ندارد. در واقع “محرومیت از حقوق اجتماعی” به این شکل و ترتیبی که در دادگاه های انقلاب موضوع احکام قضایی قرار می گیرد، نشان از قصد و نیتی خاص دارد. قصد و نیتی که به دنبال پایمال کردن واپسین پایگاه های جامعه مدنی در ایران است.
پی نویس :
[۱] بهمن احمدی امویی همکار و همسر خانم بنی یعقوب به ۵ سال زندان محکوم شده است و هم اینک در تهران مشغول گذراندن دوران محکومیت خود است.
[۲] اصل ۳۶ قانون اساسی: حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
[۳] ماده ۶۲ قانون مجازات اسلامی ( اصلاحی سال ۷۷ ) محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی به شرح ذیل ، محکوم علیه را از حقوق اجتماعی محروم می نماید و پس از انقضا مدت تعیین شده و اجرای حکم رفع اثر می گردد :
۱ ـ محکومان به قطع عضو در جرایم مشمول حد ، پنج سال پس از اجرای حکم .
۲ ـ محکومان به شلاق در جرایم مشمول حد ، یک سال پس از اجرای حکم .
۳ ـ محکومان به حبس تعزیری بیش از سه سال ، دو سال پس از اجرای حکم .
تبصره ۱ ـ حقوق اجتماعی عبارتست از حقوقی که قانونگذاری برای اتباع کشور جمهوری اسلامی ایران و سایر افراد مقیم در قلمرو و حاکمیت آن منظور نموده و سلب آن به موجب قانون یا حکم دادگاه صالح می باشد از قبیل :
الف ـ حق انتخاب شدن در مجالس شورای اسلامی و خبرگان و عضویت در شورای نگهبان و انتخاب شدن ریاست جمهوری .
ب ـ عضویت در کلیه انجمنها و شوراها و جمعیتهایی که اعضای آن به موجب قانون انتخاب می شوند .
ج ـ عضویت در هیاتهای منصفه و امنا .
د ـاشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامه نگاری .
هـ ـ استخدام در وزارتخانه ها ، سازمانهای دولتی ، شرکتها ، موسسات وابسته به دولت شهرداریها ، موسسات مامور به خدمات عمومی ، ادارات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و نهادهای انقلابی .
و ـ وکالت دادگستری و تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر یاری .
ز ـ انتخاب شدن به سمت داوری و کارشناسی در مراجع رسمی .
ح ـ استفاده از نشان و مدالهای دولتی و عناوین افتخاری.
علی شکوری راد، نماینده مردم تهران در مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، با قید وثیقه آزاد شد.
به گزارش جرس، به دنبال تودیع وثیقه برای علی شکوری راد در روز گذشته، امروز پنج شنبه وی از زندان آزاد شد و به آغوش خانواده بازگشت.
وی بیستم مهرماه به دنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای احضار و بازداشت شده بود. شکوری راد در نوشته خود تحت عنوان افتضاح روی افتضاح؛ تناقضگویی و دروغهای جدید، خاطرنشان کرده بود: “آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.”
طی چند روز گذشته پزشکان و استادان دانشگاه با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه خواستار آزادی این پزشک خدمتکار شده بودند. همچنین هفته گذشته در اعتراض به بازداشت وی تجمعی در بیمارستان سینا محل کار شکوری راد برگزار شد. در آن اجتماع دکتر خدمت، همسر شکوری راد، به نقل از وزیر بهداشت گفته بود که این وزارتخانه پیگیر آزادی دکتر شکوری راد است.
خواهر و پسر دکتر شکوری راد هم یادداشتهایی را برای این زندانی سیاسی منتشر کرده بودند. خواهر شکوری راد در یادداشتی برای آزادی برادرش، نوشته بود: امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند!
پسر این زندانی سیاسی هم نامهای را خطاب به بازجوی پدرش منتشر کرده بود که در آن آمده بود: دلم به حالت می سوزد بازجو، که زندگی ات در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف میشود.
دبیر انجمن خودروسازان ایران درباره تاثیر هدفمند کردن یارانهها بر بازار خودرو گفت که در صورت اجرای لایحه هدفمندسازی یارانهها، شاهد افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی قیمت فروش خودروها در کشور خواهیم بود.
به گزارش «جهان صنعت»، احمد نعمتبخش اظهار داشت البته در این زمینه هنوز برآورد دقیقی صورت نگرفته است اما پیشبینی میشود قیمت تمامشده تا این میزان افزایش یابد.
وی ضمن تشریح وضعیت صنعت خودرو در صورت اجرای این لایحه تصریح کرد دولت در این لایحه موظف شده است که ۳۰ درصد از درآمد حاصله از یارانهها را به بخش صنعت اختصاص دهد و چنانچه معادل هزینه تحمیل شده، بازگردانده شود، مشکلی نخواهیم داشت.
دبیر انجمن خودروسازان ایران، آزادسازی تعرفه حاملهای انرژی ظرف مدت ۵ سال را نیز از مزیتهای این طرح دانست و افزود عدم حذف یارانهها به صورت یکجا میتواند، راهکاری در این زمینه باشد.
وی تاکیدکرد: به هر میزان که بازگشت سهم صنعت از درآمد حاصله یارانهها جبران نشود، به همان میزان افزایش قیمت خواهیم داشت.
کلمه: آیت الله دستغیب، مرجع تقلید ساکن شیراز، با اشاره به فشارها و محدودیتهای ایجاد شده در یک سال اخیر برای شاگردانش، از صبر و استقامت آنها در راه حق تشکر کرد.
این مرجع تقلید در پایان درس اخلاق خود، با بیان اینکه “طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت میکنند و وضع زندگیشان آنگونه که باید باشد، نیست”، تاکید کرد: “ناراحتیها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد میشود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شدهاند، رها کنند. میدانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمیروند و رد میکنند. این خود نشانهای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام.”
خلاصهای از سخنان ایشان در پایان درس اخلاق خود را به نقل از سایت حدیث سرو، در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله نعمتهای خداوند به دوستان خود، صفا و یکرنگی و اخلاص نسبت به وجود مقدس خودش است. این صفات اگرچه در همه انسانها موجود است، اما بسیاری افراد به خاطر گناهان و غفلتهای خود آن را آلوده و پنهان میکنند.
این صفا و صافی موجب میشود که شخص، حق را به خوبی دریابد و آن را از باطل به روشنی باز شناسد، لذا در شبهات و اختلافات اجتماعی دچار تحیّر و سرگردانی نمیشود و میتواند به سادگی سره را از ناسره و صالح را از طالح تشخیص دهد.
این خود لطفی از ناحیه خدای تعالی و توفیقی از جانب او است. سفارش بنده به همه دوستان عزیز این است که شکر این نعمت را فراموش نکنید. چرا که «شکر نعمت نعمتت افزون کند.»
علاوه بر این طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت میکنند و وضع زندگیشان آنگونه که باید باشد، نیست. مضافاً اینکه ناراحتیها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد میشود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شدهاند، رها کنند. میدانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمیروند و رد میکنند. این خود نشانهای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام. آیا این نعمتی بزرگ برای کسی که در پی خدای تعالی است، نیست؟
غیر از این، نعمتهای دیگری که از صبح تا شام در اطراف شمایند، از جمله سلامتی و آرامش. مخصوصاً آرامشی که در هنگام بروز سختیها و وقایع مهم در درون شماست. این نعمت نیز شایسته شکر فراوان و حمد و سپاس به درگاه خداست. مخصوصاً از آن جهت که انسان بالعیان دست خدا را در این پیشآمدها مشاهده میکند و چه بسا این توفیق برای همه کس میسر نشود. جالب آنکه دوستان ما در اثر این اتفاقات نه تنها از دین زده نشدهاند، بلکه دینشان قویتر هم شده است. آیا این نعمت نیست و نباید به خاطر آن شکر پروردگار گزارد؟
نعمت دیگر، دوستان خوبی هستند که همنشین شمایند و در دل و زبان با یکدیگر همراه هستید و دروغگو و دورو و منافق در میانتان نیست و همه یک هدف کلی دارید که آن هم توحید خدای تعالی است. الحمد للَّه به خاطر معاشرینی اینچنینی!
روزی خدمت حضرت آیتاللَّه نجابت (قدس سره) عرض کردم که دوست دارم اگر روزی امام جماعت مسجدی شدم طوری باشد که همیشه صحبت از خدا و معرفت او باشد و دوستانی داشته باشم که همین هدف را داشته باشند. البته آنگونه که میخواستیم پیش نیامد، اما در این چند سال اخیر چنین وضعی اتفاق افتاد و با دوستانی مخلص، در این راه قدم بر میداریم. این آرزوی ما بود که چنین دوستانی داشته باشیم که هر وقت از توحید خدا سخن میگوییم و میگوییم: «خدای تعالی مدیر و مدبّر و مالک و رازق ماست، ما از اوییم و به سوی او باز میگردیم»، هیچکدام اعتراضی نمیکنند و منکر نمیشوند و سوءظنّی برایشان پیش نمیآید.
درخواست دیگری که از همه شما دارم این است که با هم مهربان باشید و برای رضای خدا با هم معاشرت کنید، نه برای چیزهای دیگر! در معاشرتهای دوستانه و در روابط خانوادگی خود و نیز در ارتباطات میان همسر و فرزندان و والدین، انس خدایی با هم داشته باشید و سخنتان همه، یاد خدا باشد تا حتی در خانه نیز لذت و ثواب در مسجد نشستن را ببرید و چه لذتی از این بالاتر که در خانه و در بیرون خانه و در معاشرت با دوستان و خلاصه در همه جا آرامش خاطر داشته باشید. این آرامش، یاد خداست و این دوستان همنشینان الهی هستند. همان همنشینانی که در روایت میفرماید: با کسی همنشینی کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتنش بر علم شما بیفزاید و کارهایش ترغیب به آخرتتان کند.
سید محمد علی ایازی *
اصل عدالت در قرآن تردید ناپذیر است. آیات بسیاری به موضوع عدالت و قسط پرداخته و به موارد و جنبه هاى مختلفى از آن اشاره و نه تنها بر تحقق عدالت در جامعه تاکید کرده، بلکه آن را از اهداف بلند پیامبران دانسته است. لذا مى فرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.(حدید/۲۵)«هرآینه پیامبران را به براهین روشن و آشکار فرستادیم و با ایشان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا عدل و انصاف را مردم بپا دارند.»
بارها به رعایت عدالت دستور داده شده است: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ (نحل/۹۰)«در حقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان می دهد.»
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ (اعراف/ ۲۹)«بگو پروردگارم به دادگری فرمان داده.»
وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ(شوری/۱۵)«و مامور شدم که در میان شما دادگری کنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست.»
حتی فرمان به عدالت از سوی خدا به پیامبر داده شده و به این نکته یادآور شده که خدای همه ما یکی و پروردگار ما یکی است.
از مصادیق آشکار عدالت قدرت بر سخن گفتن و احقاق حق کردن است. تحقق عدالت به فراهم شدن شرایط و هزینه دار نبودن بیان اندیشه و نظر است. بنابراین عدالت اجتماعى پایه و اساس آزادى انسان است، همان طور که آزادى وسیله تحقق عدالت است.
تا آزادى نباشد عدالت اجتماعى هم تحقق نخواهد پذیرفت. تا آزادى نباشد امنیتى به وجود نخواهد آمد، امنیتى که انسانها بتوانند مشکلات خود را بازگو کنند و از ستم و اجحاف زورگویان جلوگیرى کنند یا کاستیها و مشکلات را نمایان سازند. به این جهت آزادى نردبان عدالت است.
یکى از مبانى آزادى، اصل عدالت است. اگر عدالت، قرار دادن هر چیزى در جاى خود است، آزادى حق انتخاب انسان و از حقوق طبیعى اوست. اگر در اسلام نسبت به عدالت آن همه تأکید شده، به این دلیل است که عدالت پایه رسیدن به آزادى است.
در متون دینى گاهى حقیقت آزادى و مبارزه با ظلم و ظالم، عین عدالت است. کلمه عدل تعبیری از حق بیان و ابراز حقیقت است. امام على(ع) مى فرماید: «افضل الجهاد کلمة عدل عند امام جائر.»( بحار الانوار، ج ۱۰۰، صص ۷۵ و ۸۹ و ۹۳) بهترین مبارزه کلمه عدل در پیشگاه رهبر ستمکار است.
بنابراین گاهی مصداق آزادی، کلمه عدل است. آزاد سخن گفتن و حق را بیان کردن است که هم جهاد است و هم آزادى و نوعى ارزش.
از سوی دیگر جایگاه عدالت سیاسی دارای ابعاد گوناگونی است. از عدالت در قانون گذاری گرفته، تا عدالت کارگزاران، و عدالت قضایی و عدالت در رعایت حقوق شهروندی. هم چنین امکان انتخاب زمامداران و نقش مردم در گزینش افرادی که خود آنها را شایسته می دانند؛ و نیز اینکه همه افراد توانمند و دانشمند امکان این را داشته باشند که توانایی های خود را برای خدمت به مردم عرضه کنند، و مردم هم بتوانند آزادانه افراد شایسته را انتخاب کنند.
در قرآن کریم – صرف نظر از آزادی عقیده و ممنوعیت اجبار و اکراه – مبانی تمام این جنبه هاى عدالت سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. مثلا در زمینه ضرورت مبارزه با ستمگران که باید منتهی به اجرای عدالت شود و یکی از مظاهر عدالت سیاسى است، آمده: وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش به شما می رسد.(هود، آیه ۱۱۳)
نه تنها به هیچ فردى نباید ستم کرد، بلکه نباید به کسانى که مرتکب ستم مى شوند تکیه کرد. اتکاى به ستمگران، افزون بر اینکه موجب اظهار رضایت از اعمال آنان مى گردد، موجب تقویت و ادامه ظلم آنان نیز مى گردد. لذا قرآن به صراحت مى فرماید:
قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ.(قصص، آیه ۱۷) «[موسی] گفت: پروردگارا به پاس نعمتی که به من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».
* استاد حوزه علمیه قم و عضو مجمع مدرسین و محققین
منبع: وبلاگ نگاشته ها
سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیهای ضمن تاکید بر اینکه سرکوب مطبوعات در ایران همچنان ادامه دارد، به بازداشت مجدد محمدرضا مقیسه و تائید حکم محکومیت ژیلا بنییعقوب و صدور حکم دادگاه بدوی مهسا امرآبادی اشاره کرده و نوشته است که «این اقدامات نشانگر ادامه سیاست سرکوب بیوقفه و تبعیضآمیز علیه مطبوعات» در ایران است.
محمدرضا مقیسه روزنامهنگار دوم آبان ماه برای دومین بار بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
در همین تاریخ، حکم یک سال زندان و ٣٠ سال ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و وبلاگنویس از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران تایید شد.وی حق تجدید نظرخواهی در باره این حکم را دارد.
حکم یک سال حبس تعزیری مهسا امرآبادی خبرنگار روزنامه توقیف شده اعتماد ملی نیز از سوی قاضی مقیسه رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران صادر شده است.
ایران در نهمین رده بندی آزادی مطبوعات در جهان که از سوی سازمان گزارشگران منتشر شده، در رده ١٧۵ قرار دارد که از آخر جدول، چهارمین رتبه محسوب میشود!
نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی از جمله سویا ۱۰۰ تومان کمتر از هزینه های تمام شده تولید است و این امر هر سال موجب کاهش سطح زیر کشت سویا در استان شده و سویاکاران گلستانی را با در آستانه ورشکستگی قرار داده است.
به گزارش مهر، بر اساس تصمیم دولت، نرخ خرید تضمینی محصول سویا در سال زراعی ۸۹ – ۸۸ حدود ۵۳ هزار و ۵۰۰ ریال ریال تعیین شده است. این درحالی است که هزینه تولید یک کیلوگرم سویا شش هزار و ۹۰ ریال از سوی کارشناسان برآورد شده است و پائین بودن نرخ خرید محصولات، کشاورزان را با مشکلات عدیده ای روبرو کرده است. علاوه براین، محصول توت فرهنگی نیز در سال زراعی جاری به قیمت هر کیلوگرم سه هزار ریال از کشاورزان گلستانی خریداری شد که ۱۰۰ تومان کمتر از نرخ هزینه های تولید بوده است.
پائین بودن نرخ تضمینی محصولات، دیر پرداخت شدن وجه محصولات، افزایش و گرانی قیمت نهاده های کشاورزی، کشاورزی گلستان را دستخوش مشکلات عدیده ای کرده است.
رئیس سازمان جهاد کشاورزی گلستان با اشاره به اینکه نرخ خرید تضمینی سویا ۵۳۵ تومان به ازای هر کیلوگرم است، گفت: برخی مسائل در کشاورزی تبعیت از مسائل جهانی دارد. رمضانعلی جعفری بیان کرد: نرخ سویا در جهان افت کرده و دولت سال گذشته محصول سویای کشاورزان را هزار ریال گزانتر از قیمت جهانی این محصول خریداری کرده است. وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر دولت تمهیدات لازم برای خرید محصولات زراعی در کشور و استان صورت داده است و در استان نیز نسبت به دایر شدن مراکز خرید اقدام شده است.
۸۰ درصد سویا در کشور وارداتی است
نماینده مردم علی آباد کتول در مجلس نیز گفت: قیمت سویا در دو سال گذشته ثابت مانده است و این امر به کشاورزان ضرر وارد کرده است. اسدالله قره خانی افزود: تولید یک کیلوگرم سویا ۶۰۹ تومان هزینه دارد، درحالیکه به ازای خرید آن ۵۳۵ تومان پرداخت می شود. وی اظهار داشت: درست که نرخ محصولات از سوی شورای عالی اقتصادی تعیین می شود ولی این نرخ متاثر از گزارشهایی است که از سوی استانها ارائه می شود.
وی یادآور شد: در حال حاضر ۸۰ درصد سویای کشور وارداتی است و نیاز است از تولید کنندگان این بخش نیز حمایت بیشتری صورت گیرد. این نماینده مجلس، به پرداخت با تاخیر وجه محصولات خریداری شده، اشاره و اضافه کرد: این امر نیز مشکلات کشاورزان را بیشتر کرده است.
بالا بودن هزینه های تولید، بروز خشکسالی سال جاری، کاهش سطح تولید، وجود دلالها و واسطه ها و پایین بودن نرخ خرید تضمینی این محصول، فعالان این بخش را برای تداوم فعالیت دلسرد کرده است. این کشاورزان بر لزوم برنامه ریزی برای تغییر و تجدید نظر در نرخ جدید تعیین شده از سوی جهاد کشاورزی استان تاکید کردند. ۵۵ هزار هکتار از اراضی کشاورزی گلستان در سال جاری به زیرکشت سویا رفته است و گرگان، علی آباد و کردکوی بیشترین میزان سطح زیرکشت این محصول را به خود اختصاص داده اند.
استان گلستان در کشت و تولید سه محصول دانه روغنی شامل سویا، کلزا و آفتابگردان رتبه نخست کشوری را داراست که گسترش و توسعه تولید این محصولات نیاز به حمایت دولت و برنامه ریزی مسئولان امر دارد.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران از کاهش ۲۵ درصد میزان بارش در مهر ماه سال ۸۹ در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن خبر داد و گفت: برداشت بی رویه آب از سفره های زیرزمینی کشور همچنان ادامه دارد.
به گزارش مهر، علیرضا الماسوندی اظهار داشت: میزان بارش در مهر ماه امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است و با توجه به پیش بینی های سازمان هواشناسی همچنان احتمال ادامه کاهش نزولات جوی در بعضی از مناطق کشور وجود دارد.
وی ادامه داد: میزان بارش در مهر ماه سال جاری تا حدی کاهش پیدا کرده است که این آمار در مقایسه با دوره آماری ۴۰ سال گذشته نیز بیش از ۵۴ درصد کاهش را نشان می دهد و با توجه به پیش بینی های صورت گرفته و همچنین وضعیت بارش در مهر ماه، احتمال دارد میزان بارش ها در سال آبی ۹۰ – ۸۹ کمتر از حد نرمال باشد.
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران بیان داشت: با توجه به اینکه طی ۱۰ سال اخیر کشور با خشکسالی مواجه شده است، عدم بارش مناسب باعث می شود که با مشکلاتی در راستای تامین آب کشاورزی در بعضی از استان های کشور به ویژه در جنوب شرقی، جنوب و مناطق مرکزی مواجه شویم.
وی گفت: حوزه خلیج فارس و محدوده رشته کوه های زاگرس به عنوان یکی از از حوزه های مهم آبی در کشور در سال جاری با کمبود بارش مواجه خواهند بود و تمامی استان های که در این حوزه قرار دارند نیز با این گونه مشکلات روبرو می شوند که وزارت نیرو تمهیدات لازم برای مقابله با این پدیده را در دست بررسی دارد ولی امیدواریم که پیش بینی های در خصوص کاهش بارش درست نباشد و ما شاهد افزایش باران در ادامه سال آبی جاری باشیم.
الماسوندی با اشاره به برداشت بی رویه از سفره آب های زیر زمینی و عدم رعایت استاندارد های لازم در این بخش خاطرنشان کرد: متاسفانه روند برداشت بی رویه در سراسر کشور همچنان ادامه دارد و ما هر سال با کاهش آب زیرزمینی مواجه هستیم.
وی یادآور شد: افزایش برداشت بی رویه از سفره های زیرزمینی به عنوان یک معضل اساسی باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد چرا که ادامه این روند بخش کشاورزی را با چالش های جدی مواجه می کند و آخرین آمار حکایت از برداشت هشت میلیارد متر مکعبی آب در دشت های کشور دارد.
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران افزود: حجم مخازن ۱۱۷ سد ملی و بزرگ کشور ۴۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون متر مکعب است که در پایان سال آبی ۸۹-۸۸ میزان ۱۷ میلیارد متر مکعب آب در پشت سدهای ملی و بزرگ در کشور ذخیره شده است.
الماسوندی ذخیره ۱۷ میلیارد متر مکعبی آب در مخازن سدهای ملی در کشور را کافی ندانست و اظهار داشت: هر چند که میزان ذخیره سازی آب در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن از رشد ۴٫۷ درصدی خبر می دهد ولی باید همچنان کنترل های لازم در راستای مصرف بهینه منابع آبی در کشور صورت گیرد.
نشست هیاتهای اجرایی خانههای کارگر سراسر کشور صبح امروز با حضور دبیران، اعضای هیات اجرایی و دیگر فعالان تشکیلات خانه کارگر در محل اردوگاه کارگران سراسر کشور (چمخاله) برگزار شد.
به گزارش ایلنا، در این نشست که تا ظهر فردا ادامه خواهد داشت نمایندههای خانه کارگر سراسر کشور در حضور دبیرکل ، معاونان و اعضای شورای مرکزی این تشکل به بررسی آخرین وضعیت جامعه کارگری و تشکیلات خانه کارگر خواهند پرداخت و در ادامه به برنامهریزی برای تحقق اهداف و مطالبات صنفی و حقوقی جامعه کارگری میپردازند.
در آغاز این مراسم یعقوبی دبیر اجرایی خانه کارگر گیلان به ارایه گزارش کوتاه از وضعیت کار اشتغال در استان گیلان پرداخت.
وی با بیان اینکه در حال حاضر بیش یکصد هزار واحد تولیدی در زمینههای کشاورزی، صنعتی و خدماتی فعالیت دارند،گفت: در سالگذشته برای تجهیز و فعالیت بیش از ۳ هزار واحد تولیدی جدید مجوز صادر شد و تنهاحدود ۲ هزار واحد به بهرهبرداری رسید.
دبیر اجرایی خانه کارگر گیلان همچنین در خصوص آمار کارگران شاغل استان گیلان گفت: براساس آمار ثبت در اداره اجتماعی حدود ۲۱۹ هزار نفر از اهالی گیلان به عنوان بیمه شده اصلی شناخته شدهاند .
وی با بیان اینکه مسوولان از این آمار برای رشد اشتغال کارگران در استان گیلان استفاده میکنند،گفت: بخش قابل توجهی از این جمعیت را بیمه شدگانی تشکیل میدهند که در مشاغل آزاد شاغل بوده و جزء قانونکار تلقی نمیشوند.
وی با یادآوری اینکه در استان گیلان سابقه فعالیت واحدهای تولیدی در زمینه برنجکاری ،چایکاری ، پرورش زیتون، شیلات و خاویار فعالیت دارند،گفت: متاسفانه در سالهای گذشته با ورود محصولات مشابه خارجی فعالیت این واحدها نیز دچار مشکل شده است.
یعقوبی همچنین در خصوص آمار تشکل های صنفی کارگری موجود در استان گیلان گفت: در حال حاضر در گیلان ۳۱ واحد تولیدی دارای شورای اسلامی کار ، ۱۰ واحد تولیدی دارای نمایندگی کارگر هستند و یک کانون بازنشستگی نیز داریم.
کلمه- محمد نصر اصفهانی*: کاربرد واژه «فتنه» و عنوان «سران فتنه» برای منتقدان حکومت، اولین بار در زمان خلافت «عثمان بن عفان بن ابو العاص بن امیه» انجام گرفت. داستان «فتنه» و عملکرد «سران فتنه»، که به زعم جناب عثمان اصحاب پیامبر(ص) همچون «عبدالله بن مسعود»، «عمار یاسر»، «ابوذر غفاری» و «علی(ع)» و بزرگانی چون «مالک اشتر» و «کمیل بن نخعی» را شامل می شد، حکایتی شنیدنی است. داستان عملکرد منتقدان حکومت عثمان و برخورد با آنان، در کتب مختلف تاریخی آمده است ولی با توجه به هنری که «ابن اعثم کوفی» در برقراری ارتباط منطقی بین حوادث این دوره از خود نشان داده است، ما در این نوشتار، آن را به نقل از کتاب «الفتوح» او آورده ایم:
۱- صحابه پیامبر(ص): در نیمه دوم خلافت عثمان، به دنبال فزونی قدرت مسلمانان و گسترش تصرفات آنان، اموال بیتالمال مسلمانان افزایش یافت. «عبد الله بن خالد» پسر عموی عثمان، پس از مدتی به دیدار عثمان آمد، او ۳۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید. او عموی خود «حَکم بن العاص» را که پیامبر از مدینه به طائف تبعید کرده بود را به مدینه باز گرداند و ۱۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید و بخشی از خمس آفریقا را نیز برای او مقرر کرد. عثمان بازار مدینه را هم در اختیار پسر وی حارث قرار داد و اموال بسیاری به او بخشید.
صحابه پیامبر(ص) از این اعمال ناراحت شدند و به «عبد الرحمن بن عوف» اعتراض کردند. آنان او را مسئول به قدرت رساندن عثمان میدانستند. روز بعد علی(ع) نیز عبد الرحمن را ملاقات کرد و همین اعتراض را به او کرد. عبد الرحمن خطاب به علی(ع) گفت: اگر چنین است، شمشیر برداریم و به سراغ عثمان برویم. این خبر به عثمان رسید. عثمان گفت: عبد الرحمن «منافق» است. واکنش عبد الرحمن این بود که گفت: فکر نمیکردم روزی برسد که او مرا منافق خطاب کند. به خدا دیگر با او هم سخن نخواهم شد. روزهای بعد عثمان در سخنرانی خود از اینکه عدهای از ولی امر مسلمین اطاعت نمیکنند گله کرد و اضافه کرد که از این به بعد در مصرف بیت المال دقت لازم را خواهد داشت. من نگهبان و محافظ ندارم و در دسترس همگان هستم از این به بعد هر انتقادی که دارید به خود من بگویید.
۲- عمار یاسر: یک سال گذشت و باز رویه عثمان به گذشته بر گشت. برخی از اصحاب پیامبر جلسهای تشکیل دادند و نامهای تهدید آمیز به او نوشتند که اگر دست از رویه خود برنداری تو را عزل و دیگری را جانشین تو خواهیم کرد. نامه را به عمار یاسر دادند تا به عثمان برساند. او در آستانه در خانه در حالی که عثمان با همراهان خود بیرون میآمد وی را دید و نامه اصحاب را به او داد. عثمان چند سطری از آن را خواند و خشمگین نامه را به طرفی انداخت. عمار گفت: این نامه اصحاب رسول خدا(ص) است، آن را نینداز. مطالعه کن و کمی در مورد محتوای آن تامل کن. من چون خیر خواه تو هستم، چنین میگویم. عثمان گفت: پسر سمیه، دروغ میگویی. عمار پاسخ داد: پسر سمیه هستم ولی دروغ نمیگویم. عثمان که عصبانی شده بود، گفت تا او را بزنند. در حالی که عمار در اثر ضربات، بیحال بر زمین افتاده بود عثمان نیز چندین لگد بر شکم و زیر شکم او زد. عمار یاسر غش کرد و از هوش رفت. آشنایان، او را که بیهوش بود به خانه بردند تا اینکه بالاخره نیمههای شب به هوش آمد و نمازهایی که از او قضا شده بود را به جا آورد. او از این ضربات بیماری فتق گرفت.
۳- ابوذر غفاری: شنیدن رفتار عثمان برای اصحاب پیامبر(ص) بسیار گران تمام شد. این خبر در شام به ابوذر غفاری رسید. ابوذر زبان انتقادش را نسبت به عثمان تندتر ساخت. معاویه، حاکم شام، به عثمان نامه نوشت که ابوذر با سخنانش شام را نابود کرد. حضور او در شام مصلحت نیست چون اینجا مردمی تازه مسلمان دارد و زود با فتنه همراه میشوند. عثمان در پاسخ معاویه نوشت: فورا ابوذر را بر مرکبی بد بنشان و همراه او نگهبانی خشن همراه کن تا او را شب و روز راه ببرد تا من و تو از یادش برود. معاویه ابوذر پیر و نحیف را بر شتری بدون جهاز سوار کرد و شخص بداخلاق و خشنی را مامور همراهی او کرد تا او را به سرعت به مدینه برساند. ابوذر با رانهای مجروح، گوشت ریخته و رنجور به حضور عثمان رسید. عثمان خطاب به او گفت: ای جُندب. هیچ چشمی به دیدار تو روشن مباد! ابوذر گفت: پدرم مرا جندب و پیامبر مرا عبد الله نام نهاد. عثمان گفت: تو اظهار داشتهای که من گفتهام خدا فقیر و من ثروتمند هستم؟ ابوذر گفت: من چنین نگفتهام ولی از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: هنگامی که پسران ابوالعاص سی نفر شوند، مال خدا را ابزار قدرتطلبی خود میکنند، سپس خداوند مردم را از دست آنان خلاص خواهد کرد. عثمان از حاضران پرسید: شما از رسول خدا(ص) چنین سخنی شنیدهاید. گفتند: خیر نشنیدهایم. عثمان گفت: به رسول خدا دروغ میبندی؟ ابوذر رو به حاضران کرد و گفت: نظر شما هم چنین است که من به رسول خدا دروغ بستهام. آنان گفتند: نمیدانیم. عثمان گفت: علی(ع) را بخوانید. علی(ع) حاضر شد و ایشان نیز فرمود: من هم نشنیدهام ولی ابوذر دروغ نمیگوید. چون رسول خدا(ص) فرمود: آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است. حاضران نیز گفتند: پس ابوذر راستگو است. عثمان رو به ابوذر کرده و گفت: دروغ میگویی، تو میخواهی فتنه ایجاد کنی. تو علاقه داری که بین ما فتنه به وجود آوری. ابوذر گفت: تو اگر به سیره ابوبکر و عمر رفتار کنی، کسی در مورد تو چیز بدی نخواهد گفت. عثمان گفت: تو را با این سخنان چه کار؟ ابوذر گفت: من گناهی غیر از امر به معروف و نهی از منکر ندارم. عثمان خشمگین شد و گفت: بگویید با این پیر دروغگویِ فتنهانگیز که میان مسلمانان اختلاف میاندازد چه کنم.
علی(ع) خطاب به عثمان فرمود: او را اذیت نکن. اگر دروغ بگوید دروغگو است و گناه کرده است و اگر راست بگوید معلوم خواهد شد که چه اتفاقی خواهد افتاد. عثمان که از سخن علی(ع) خشمش افزون شده بود گفت: … علی(ع) پاسخ داد: خاک بر دهان خودت باد. این چه بیانصافی است که در حق ابوذر، دوست رسول خدا(ص)، است که روا میداری. معاویه چیزهایی گزارش کرده است، او حالش معلوم است.
عثمان پاسخ علی(ع) را نداد و رو به ابوذر کرد و گفت: برخیز و از شهر ما بیرون رو. ابوذر گفت: به شام برگردم؟ گفت: نه. به عراق بروم؟ گفت: نه، عراق خود مرکز فساد و فتنه است. گفت: پس کجا بروم؟ پرسید: از کجا بیشتر بدت میآید؟ گفت: ربذه. عثمان گفت: به همانجا برو و از آنجا هم خارج نشو. او مروان حکم را مامور کرد و گفت: ابوذر را بر شتری سوار و راهی ربذه کن. نگذار هیچ کس او را بدرقه کند. جماعتی از اصحاب رسول خدا(ص) چون علی(ع)،حسن(ع) حسین(ع) عبد الله بن عباس و عمار یاسر و مقداد بن اسود او را بدرقه کردند. آنها ابوذر را دلداری دادند و به صبر توصیه کردند. «مروان حکم» بدرقه کنندگان را توبیخ داد. علی(ع) در پاسخ وی فرمود: دور شو، تو که هستی که به ما اعتراض میکنی. ابوذر رفت و مروان جریان بدرقه را به عثمان گزارش کرد. عثمان از علی(ع) گلایه کرد. علی(ع) برخاست و از مجلس او بیرون رفت.
ابوذر غفاری آنقدر در ربذه ماند تا در همانجا مُرد. او در حال احتضار به همسرش گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: که تو در غربت خواهی مُرد. نیکمردانی از راه میرسند و تو را دفن میکنند. همسر ابوذر بر سر راه نشست. بزرگانی از زیارت خانه خدا بر میگشتند. آنان با همسر ابوذر روبرو شدند و از مرگ او اطلاع پیدا کردند و بر او گریستند. آنان برای مشارکت در این افتخار، هر یک تکه پارچهای دادند و از آن برای او کفنی ساختند و وی را دفن کردند. پس از دفن او «مالک اشتر» سخنرانی کرد و در ضمن آن گفت: او یار رسول خدا(ص) بود. در اسلام ثابت قدم بود و به آنچه خلاف سنت بود اعتراض میکرد. او را به جرم حقگویی آزردند. حقیر شمردند و تبعید نمودند تا در غربت وفات کرد… بار خدایا، آنکس که او را از حرم رسول خدا(ص) اخراج کرد و تحقیرش نمود به سزای اعمالش برسان.
۴- باز عمار یاسر: هنگامی که خبر وفات ابوذر به عثمان داده شد، او گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. عمار یاسر که در مجلس حاضر بود گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. من این را از صمیم قلب میگویم. عثمان خشمگین شد و گفت: ای ناکس. تو فکر میکنی من از اخراج کردن ابوذر پشیمانم؟ عمار گفت: نه والله من چنین فکری نکردهام. عثمان به اطرافیان گفت: بزنید پشت گردن او و او را همانجا که ابوذر بود بفرستید. تا من زندهام او حق ندارد پای خود را به شهر مدینه بگذارد.
نزدیکان عمار نزد علی(ع) آمده و خواستند که او واسطه شود و به علی(ع) گفتند: عثمان یکبار او را آنچنان کتک زد و ما دم بر نیاوردیم. اینبار اگر بخواهد اقدامی کند کاری میکنیم که او پشیمان شود و خود ما نیز شرمنده شویم. چاره کار به دست توست. نزد عثمان برو و بگو: دست از عمار بردارد. علی(ع) آنان را دلداری داد و فرمود عجله نکنید تا من با عثمان مذاکره کنم.
علی(ع) نزد عثمان آمد و در ضمن سخنان خود گفت: زود تصمیم میگیری و به نصیحت دوستانت توجه نمیکنی. آن از ابوذر و اینک شنیده ام که قصد داری عمار یاسر را از شهر مدینه تبعید کنی. از خدا بترس و با صحابه پیامبر(ص) اینگونه رفتار نکن. عثمان که این سخنان علی(ع) را شنید خوشش نیامد و به او برگشته گفت: اول باید تو را از شهر بیرون کنم که همه چیز زیر سر توست. علی(ع) پاسخ داد: تو که هستی که بخواهی مرا از شهر بیرون کنی. میتوانی امتحان کنی… آنگاه برای اینکه او را نرم کرده باشد، گفت: گاه چنان عمل میکنی که از راه شریعت بیرون است و طبیعی است که اعتراض مردم بلند میشود. این برخورد با معترضان از شیوه بزرگان دور است. علی(ع) از جلسه بیرون آمد و به عمار یاسر فرمود: در خانه باش و بیرون نیا. قبیله عمار از علی(ع) تشکر کرده و گفتند: ما همه دوستدار تو هستیم. اگر تو کمک کنی از عثمان هرگز ضرری به ما نخواهد رسید.
این گفتگو به عثمان منتقل شد و او هر جا مینشست از علی(ع) گله میکرد. برخی از اصحاب این گلایه را به علی(ع) منتقل کردند. او پاسخ داد: به خدا قسم تا توانستهام به او اعتراض نکردهام. تنها آنجا که ضرورت داشت جز حق و خیر و صلاح او و مسلمانان را در نظر نداشتهام.
۵- مالک اشتر: بعد از شرابخواری علنی «ولید بن عقبه» و خواندن نماز چهار رکعتی در صبح، آن هم در حال مستی و شکایت مردم کوفه، از بیعدالتی او، عثمان «سعید بن عاص» را به جای او بر حاکمیت کوفه منصوب کرد. او به سعید سفارش کرد عدل و انصاف را رعایت کند و با مردم کوفه خوشرفتار باشد. سعید جوانی کم تجربه بود و علیرغم قول و قرار خود، به بد رفتاری با مردم پرداخت.
روزی سعید با جمعی از بزرگان کوفه در مسجد کوفه نشسته بودند و از زمین و محصولات زمین عراق سخن میگفتند. یکی از نظامیان سعید گفت: عراق بوستان قریش است هر چه را بخواهند بر میدارند و هر چه بخواهند را برای دیگران میگذارند. مالک اشتر گفت: متکبر و فزون طلب نباش. به تو مربوط نیست که بوستانی را به خود اختصاص دهی. جدال لفظی بالا گرفت. مالک اشتر کمربند آن نظامی را گرفت و به برادران خود گفت این فاسق را بکشید تا عبرت دیگر گناهکاران باشد. نزدیکان مالک اشتر وی را کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند. دو گروه از مسجد بیرون رفتند. سعید بن عاص به عثمان نامه نوشت و در ضمن بیان حوادث به او نوشت: تا مالک اشتر در کوفه حضور دارد هیچ کاری نمیتوان کرد…در اصلاح این شر و فساد و فرو نشاندن این فتنه که اشتر ایجاد کرده است هر چه مصلحت میبینی، انجام دهم؟
عثمان نامهای به سعید نوشت و گفت مالک را از شهر تبعید کند و نامه دیگری برای مالک اشتر نوشت. او در نامه به مالک اشتر گفت: به من خبر رسیده است که تو ریشه فتنه هستی و میخواهی کوفه را به شر و فساد بکشی و آتش فتنه را روشن کنی… از این ساعت مصلحت آن است که در کوفه نباشی و به سوی شام بروی. تو در کوفه فتنه بر میانگیزی و اذهان مردم را بر من مشوش و تباه میسازی.
مالک با برخی از مشاهیر و دوستان خویش راهی شام شدند. معاویه در شام مالک و یکی از یاران او را به زندان انداخت ولی با مذاکراتی که یاران وی از جمله «صعصعه بن صوحان» با معاویه کردند او آنها را از زندان آزاد ساخت. معاویه به آنان توصیه کرد با رهبران خویش مخالفت نکنند. ولی آنان پاسخ دادند ما مخلوق را با معصیت خالق فرمان نبریم. با این حال معاویه همواره آنان را تحت نظر داشت.
در سال ۳۴ هجری عثمان استانداران خود را در یک نشست اضطراری گرد هم جمع آورد و از آنان خواست برای خاموش ساختن فتنه و آشوب چاره اندیشی کنند. دیدگاه استاندار شام، «معاویه بن ابی سفیان»، این بود که هر کس منطقه خود را به بهترین نحو حفظ کند و امام نیز امور مدینه را زیر نظر داشته باشد. نظر استاندار مصر «عبد الله بن سعد بن ابی سرح» این بود که امام باید سران فتنه را هر چه زودتر به قتل برساند تا آتش فتنه خاموش شود. پیشنهاد استاندار بصره، «عبد الله بن عامر» این بود که امام باید مردم را به جهاد با دشمن در مرزها بفرستد تا آنان به دشمن مشغول باشند و فرصتی برای فتنهگری نداشته باشند. در جمع بندی نهایی عثمان گفت: به مناطق خود باز گردید. با مردم خوشرفتاری کنید. سلوکی عادلانه در پیش گیرید و با احتیاط کامل مردم را به سوی دشمن در مرزها بفرستید. در این صورت از هر که حرکتی ناملایم سرزد فوراً حقوق او را از بیتالمال قطع کنید.
آنان پراکنده شدند ولی دیگر برای این برنامه ها فرصتی نبود. روز به روز اعتراض معترضان افزون شد. تهدید، تطمیع، زندان، شکنجه و تبعید، معترضان را خاموش نکرد. اصحاب پیامبر(ص)، بزرگان کوفه، بصره و مصر به بیکفایتی عثمان رای دادند و یکصدا خواهان کنارگیری او از حکومت شدند. اما عثمان تا آخرین لحظات عمرش بر این باور اصرار داشت که مردم حق نظارت بر عملکرد حاکمان و چگونگی عزل و نصب او و مخارج بیتالمال را ندارند و او لباسی که خدا بر تن او کرده است را به درخواست مردم از تن خارج نخواهد کرد. اینگونه بود که طومار حکومت و حیات او به یکباره برچیده شد و مردم حکومت را به منتخب واقعی خود امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) واگذار کردند.
کلمه: مهندس مصطفی کتیرایی از قول شهید مطهری نقل میکند که امام به شدت از سوی روحانیونی سنت گرا تحت فشار بود تا زنها در ادارات، مجلس و تظاهرات حضور نداشته باشند، اما در برابر این فشارها مقاومت کرد و هزینهاش را هم داد.
کتاب ماه فرهنگی و تاریخی «یادآور» در ویژهنامهای که در آن به بررسی اقدامات تروریستی گروه فرقان پرداخته، مصاحبهای را با مهندس مصطفی کتیرایی به عنوان کسی که در واپسین لحظات زندگی در کنار شهید مطهری بوده، انجام داده است.
کتیرایی در بخشی از این مصاحبه میگوید: اتفاقا آن شب آقای مطهری پهلوی من نشسته بود و از قول امام خمینی درد دل میکرد که ایشان از طرف روحانیون سنتگرا به شدت تحت فشار بود که زنها را باید از ادارات بیرون کنند و اینها نباید در هیچ مجلس و تظاهراتی باشند، ولی ایشان مقاومت کرد و هزینهاش را هم داد، چون کسانی که این حرفها را میزدند، غالبا زور هم داشتند.
مهندس کتیرایی تاکید میکند: آقای مطهری می گفت یکی از کارهای مهم امام خمینی این بود که در برابر این نوع فشارها مقاومت میکرد.
وی همچنین میافزاید: بعد از برگزاری جلسه شام خوردیم و حدود ۱۱ شب بود که جلسه تمام شد و من و آقای مطهری و آقای طرخانی از منزل بیرون آمدیم و سه تایی سر کوچه آمدیم. آقای مطهری وقتی احساس کرد ما داریم در مورد یک مساله خصوصی صحبت میکنیم، با ما فاصله گرفت و سرکوچه ایستاد تا اینکه جوانی با موتور سیکلت به ایشان رسید و ایشان را به اسم صدا کرد؛ آقای مطهری که جواب داد، با گلوله به سرش زد.
منبع: خبرآنلاین
حدود ۳۰ نفر از کارگران سازمان فضای سبز شهرداری آبادان در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق و بیمه خود در مقابل شهرداری مرکزی آبادان تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران معترض گفتهاند، دریافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامین امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصیل فرزندان و غیره شده است.
سرپرست شهرداری آبادان، دلیل تاخیر در پرداخت حقوق و بیمه کارگران را مسدود بودن حساب این سازمان از سوی سازمان مالیات ارزش افزوده عنوان کرده است.
خواهر و فرزند علی شکوری راد، زندانی عضو جبهه مشارکت، با انتشار متنهای جداگانه، از ویژگیهای شخصیتی این زندانی سیاسی و علت واقعی بازداشت وی گفتند.
به گزارش کلمه، شکوری راد بیستم مهرماه گذشته به دنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه بازداشت شد. شکوری راد در یادداشت خود تحت عنوان “افتضاح روی افتضاح؛ تناقضگویی و دروغهای جدید”، خاطرنشان کرده بود: “آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.”
همچنین قرار بود روز گذشته شکوری راد به دنبال تودیع وثیقه آزاد شود که هنوز خبری از آزادی وی در دست نیست و به نظر میرسد باز هم بازجویان با ایستادگی در برابر دستور قضایی، قصد دارند ثابت کنند که آنچه در زندان اوین میگذرد، هرچه باشد، قانون نیست.
اکنون خواهر شکوری راد در یادداشتی که در سایت نوروز منتشر شد، نوشته است: امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند! پسر این زندانی سیاسی هم نامهای را خطاب به بازجوی پدرش منتشر کرده که در سایت جرس منتشر شده و در آن آمده است: دلم به حالت می سوزد بازجو، که زندگی ات در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف میشود.
متن کامل این دو نامه را در ادامه میخوانید:
آیا فکر می کنند علی را به بند کشیده اند؟
صدیقه شکوری راد
عجب روزگارى شده است! نیک مردان و زنان روزگار ما گرفتار زندان هاى نظامى مى شوند که از دل مردم و به خواست آن ها برآمده است. نظامى که جانشین ظلم شده تا عدالت امام على (ع) را تحقق بخشد چگونه است که «على»ها را به بند مى کشد؟ کجا را اشتباه کرده ایم؟ امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند!! چه شد که آنان که از لحظه ى نخست جان نثارانه در تقلاى برقرارى نظام عدل و مهرامام على (ع) هر چه در توان داشتند به کار گرفتند امروز قربانی و زندانی میشوند؟
دیده اید هر چه مى شود در تاریخ اسلام نمونه اى دارد که به کمک تفسیر و تحلیل ها و توجیه هاى ما مى آید؟ یک روز زمان امام حسین (ع)است و استقامت و مبارزه و روز دیگر زمان امام حسن (ع) و صلح؟ هیچ وقت این تحلیل ها و استدلال هاى قیاسى را نپسندیده ام اما امروز مى خواهم بگویم به مشرب این تحلیل گران نورچشمى تاریخ و سیاست ، اینجا هم تاریخ تکرار مى شود. امام على (ع) که نخستین مسلمان بود و همواره همراه پیامبر(ص)، در بستر تهدید به مرگ او آرمید و شیر میدان هاى رزم وفاتح خیبر بود، چون پیامبر (ص) به ملکوت اعلى پیوست نادیده گرفته شد وعلیرغم حکمت و فرزانگى اش حتى در سقیفه به مشاوره خوانده نشد و رأى اوگرفته نشد. امروز «على» هاى ما نیز که از نخستین گروندگان به موج انقلاب اسلامى بودند و در مهد حکمت و اخلاق اسلام پرورده شدند و در کوره ى مبارزه استقامت و پایمردى نشان دادند ، چون مقتدایشان خانه نشین و بند نشین هستند.
على که از نظر سنى از همه ى خواهران و برادرانم به من نزدیکتر است در عرصه ى نگرانى ها و فعالیت ها ى اجتماعى و سیاسى هم به من نزدیک تر است. او را به خوبى مى شناسم. مرد انصاف، حق گویى و حق پذیرى است. اهل عافیت و سازش نیست. در راه هدف صریح است و بى باک. در عین حال، به لحاظ صفاى درون، اخلاص و صداقت نه فقط در عمل دینى بلکه در عمل اجتماعى و سیاسى نیز و هم چنین مردمى بودن نه فقط به لحاظ اجتماعى و سیاسى بلکه بیشتر از جنبه ى عاطفه ى انسانى و اخلاقى هم از نمونه هایى است که کمتر مشابه آن را در عرصه ى پرتلاتم سیاست مى توان یافت. احترام به دیگران، تواضع، لطافت روح و انسان دوستى او چنان است که هرگاه کسى با هر طرز تفکرى از خانواده، بستگان، همسایگان، آشنایان دور و حتى غیر آشنایان که به واسطه به او دسترسى دارند با مشکلى روبرو مى شود به راحتى در خانه ى او را مى کوبد و اطمینان دارد که او هر چه در توان دارد بى ریا و منت و چشمداشت به کار مى برد تا مشکل آن ها را برطرف کند. علیرغم مسئولیت هاى سنگین علمى- پزشکى و سیاسى اش به احوال اطرافیان توجه دارد و بى آن که از او بخواهى متوجه بسیارى مى شود و پیشنهاد یارى مى دهد. از آن هایى نیست که چنان در فعالیت هاى خود غرقند که از احوال دیگران بى خبر مى مانند. على واقعأ سخى است و از همه ى وجود به دیگران مى بخشد.فعالانه یارى مى کند و از اختصاص وقت و آبرو و مال برای کمک به دیگران دریغ ندارد. زیباتر از همه این است که این همه را چنان روان انجام مى دهد که محال است بفهمى سختى و زحمتى براى او دارد و لذا اگر دوباره نیازى داشته باشى به راحتى دوباره به او مراجعه مى کنى. ولى مگر مى شود مردى با آن همه مشغله این اندازه وقت و انرژى داشته باشد؟ وقتى فکرش را مى کنى مى فهمى حتماً خداوند به پاس از خودگذشتگی هاى بى ریایش که از روى عشق به دیگران و ایمان است به وقت و انرژى او برکت مى دهد. . او نه فقط الگوی محبت، دیگردوستی و سخاوت است بلکه افزون بر این ها او با شوخ طبعى ظریف خاص خود که فارغ از هرگونه لودگی، مسخره کردن یا اهانت به شخص یا فکری و غالباً با استفاده از موقعیت و یا کژتابی های زبان فارسی است همیشه خنده و شادی را نیز به جمع تقدیم مى کند.
در این دوره ى عجیب که روحیه ى« فردگرایى » افراطى به سرعت رو به گسترش دارد نمونه هایى از «علی» که با عشق و ایمان و بى چشمداشت به« دیگران» مى اندیشند و آن ها را برخود مقدم مى دارند و « خود» را از این طریق ارتقاء مى بخشند و «لذت بودن» را این چنین تجربه مى کنند واقعاً غنیمت است. . وجود اوسراسر نعمت است. اگرچه در جمع هایمان نیست اما باور کنید حضور گرم او را در خانواده حس مى کنیم. حضور گرم و صمیمی او چنان گیراست که از پرده های زمان و مکان می گذرد. آیا فکر می کنند علی را به بند کشیده اند؟ جسم او را آری اما فکر و روح او آزاد است و هم چنان الهام بخش نیکی و استقامت در راه.
آقای بازجو! دلم به حالت می سوزد
مصطفی شکوری راد
نمی دانم در کجا و در چه تاریخ و خانواده ای بدنیا آمده ای .نمی دانم دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خود را چگونه سپری کرده ای .نمی دانم تا چه اندازه سواد داری و آخرین مدرک تحصیلی تو چیست .نمی دانم به دانشگاه رفته ای یا نرفته ای .نمی دانم اگر دانشجو بوده ای در چه زمینه ای درس خوانده ای .نمی دانم چطور شد که وارد کادر نظام شده ای.نمی دانم چطور زندگیت ورق خورده است که هم اکنون در این جایگاه قرار گرفته ای و بازجو شده ای . ولی بازجو، آنکس که امروز در مقابل تو قرار گرفته است را به خوبی می شناسم، او دکتر علی شکوریراد، پدر من است.
او در تاریخ ۱۱/۱۱/۱۳۴۰ در تهران در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد.پدر او (یعنی پدر بزرگم که او را آقا جان صدا می کردیم ،خدا بیامرزدش)از طلاب حوزه علمیه قم بود و فوق لیسانس الهیات داشت . وی از دوستان نزدیک برخی از روحانیون طراز اول قم در حال حاضر بوده است .وی بعد از آمدن به تهران کارهای فرهنگی فراوانی را انجام داد، که از آن جمله راه اندازی دبیرستان مفید می باشد که جزء مدارس طراز اول ایران است و در زمان جنگ شهیدان زیادی از این دبیرستان داده ایم و بسیاری از افراد سرشناس و موفق جامعه کنونی از این مدرسه فارغ التحصیل شده اند، و در جایگاه خود حق به گردن این نظام و مملکت دارد.
دوران کودکی پدرم همانند سایر کودکان هم سن و سال خود در آن زمان سپری شده است با این تفاوت که او دوران تحصیل خود را به سرعت و سریعتر از دیگران طی کرده و کلاسها را با هوش و ذکاوت فراوانی که داشته است به صورت جهشی سپری کرده است بطوریکه توانسته در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه تهران شود .به نقل از خودش "وقتی وارد دانشگاه شدم هنوز سیبیل در نیاورده بودم" آن هم وارد دانشگاهی که آن زمان در بحبوحه ی کارهای سیاسی و فرهنگی قرار داشته است و تعداد احزاب و اختلافات شدید بین آنها بیداد می کرده است هر حزب و مکتبی در صدد جذب افراد بیشتر بوده است و هر دانشجوی تازه واردی در مقابل هجمه ی شدید نظرات و عقاید قرار می گرفته بطوریکه دو دوست صمیمی آنطور که من شنیده ام ممکن بوده در سال دوم دانشگاه در مقابل هم قرار می گرفتند و شاید در مواردی نقشه ی ترور همدیگر را می کشیدند .
در این شرایط، پدرم با آن سن کم خود راهی را انتخاب کرد که تا روز قبل از دستگیریش بر آن بود و پافشاری میکرد و هیچگاه از آن فاصله نگرفت و روز به روز بر استواری عقیده اش در این راه افزوده شد .او شیفته ی امام و راه امام شده بود ، او شیفته انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شده بود .ولی آنچه که فکر می کرد انجام داده است کمی متفاوت تر از آن بود که رخ داد و قرار بود که رخ دهد. یادم هست که یکبار برایم گفت: " اولین ضربه ای که من بعد از انقلاب خوردم این بود که وقتی ۱۷ یا ۱۸ سالم بود(در ان زمان با آن سن کم جزء فعال ترین دانشجویان خط امام بوده است) طبق معمول با دوچرخه به دانشگاه رفتم .موقع پیاده شدن به خودم گفتم ما انقلاب کرده ایم و نظام جمهوری اسلامی بوجود آورده ایم ، فکر کنم نیاز به قفل کردن دوچرخه در نظام اسلامی نباشد.مگر نظام جمهوری اسلامی دزد دارد !؟ زمانیکه برگشتم و دیدم دوچرخه ام نیست و آن را دزدیده اند اولین ضربه را خوردم "
این ضربات در سالهای بعد از انقلاب گهگاه به صورت ها و مدل های دیگر بر او وارد می شد و او را مجبور می کرد در مقابل غیر قانونی عمل کردن ها و کج روی ها فریاد بر آورد. این فریاد ها در سالهای اخیر و به خصوص در سال گذشته به شدت افزایش یافت بطوریکه او که جزء فعالان برای این انقلاب بوده است را متهم به اختلال در امنیت (حالا امنیت کی با حرف زدن به خطر می افته !!!) دانسته و در زندان کرده اند.
بازجو، اینقدر حرف در سینه دارم که داشت فراموشم می شد که دلم به حال تو سوخت که شروع به نوشتن این نامه کردم . بازجو ، امروز این شخص که فقط قطره ای از اقیانوس شخصیتش را که من توانستهام درک کنم برای تو گفتم و خود نیز بر این امر حتماّ واقف هستی در جلوی تو نشسته است .کسی که می دانم راه او و راه انقلاب و امام همواره دو خط همراستا و به هم پیوسته بوده است .کسی که میدانم هرگز از عقیدهای که داشته است تخطی نکرده است ،کسی که می دانم اگر به چیزی عقیده و ایمان داشته باشد تا پای جانش میایستد.
بازجو، اگر منطق و استدلال کافی برای آنچه که فکر می کنی صحیح است و خلاف عقیده ی پدرم هست نداری و خود را نیز به خواب زده ای و حرف منطقی که بر خلاف میلت هست را نمی شنوی ،در حال تلف کردن عمرت هستی .بازجو کاش می توانستم از وصف حالم در آن لحظه که بعد از چهار روز بیخبری پدرم به خانه زنگ زد و من را با آن صدای دلنشین و آرامش بخشش پسرم صدا کرد برایت بگویم. نمیدانی چه بر من گذشت و نمیدانم چه بر او گذشت ولی بازجو این را برای تو میگویم که اگر من را در جلوی چشمانش آتش بزنی تا از عقیدهاش برگردد ،شاید خم شود ،شاید بر زمین افتد ،شاید به خود بپیچد ،شاید زاری کند ،شاید فریاد بر آسمان بر دارد و خاک بر سر بریزد ولی مطمئن هستم از عقیده ای که به آن ایمان دارد هرگز بر نمی گردد. دلم به حالت می سوزد بازجو که زندگیت در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر