ندای سبز آزادی: یک اقتصاددان اصولگرا معتقد است که دولت باید بتواند بیاعتمادیها و نگرانیهایی را که نسبت به اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در میان محققان و جامعه وجود دارد مدیریت، کنترل و بازسازی کند و برای کنترل عوامل تورم روانی ناشی از اجرای این قانون مدیریت استراتژیک لازم است.
به گزارش مهر، محمد خوشچهره در خصوص شرایط دولت برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها اظهار داشت: معتقدم جدای از چالشها و ایرادات بنیادین که به لحاظ محتوایی و شکلی به این قانون وارد است و در دو سال اخیر بارها به این موارد اشاره کردهام که بعضاً توسط دولت اصلاح شد ، بزرگترین مسئله در این رابطه شیوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در کشور است.
وی اضافه کرد: اگر حتی قائل شویم که بهترین طرح را از نظر جامعیت و اشراف در اختیار داریم این تازه ۵۰ درصد مسئله است و ۵۰ درصد مابقی مرحله اجرای این قانون است.
ابراز نگرانی از عدم اشراف آماری در اجرای هدفمندی
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: برخلاف مرحله قبلی که مرحله برنامه ریزی و تصمیم گیری بود این مرحله، مرحله اجرا و برخورد با واقعیات است که به توانمندیها و اشراف به اطلاعات آماری به شدت وابسته است، از این رو نگرانی زیادی برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در کشور دارم.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هفتم در برشمردن دلایل نگرانی خود نسبت به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها عنوان کرد: عدم جامعیت قانون هدفمند کردن یارانهها نسبت به آثار و پیامدهای اجرای آن در جامعه و عدم اشراف به اطلاعات آماری در قانون هدفمند کردن یارانهها نسبت به میزان پرداختها و منابعی که ارایه شده است از جمله نگرانی های من در اجرای این قانون در کشور است.
خوش چهره در ادامه عنوان کرد: جدای از این ایرادات مقوله ای به نام انتظارات یا عوامل روانی تورمی یا همان عوامل روانی مردمی نسبت به اجرای این طرح در جامعه وجود دارد ، که باید به آن توجه ویژهای کرد.
کنترل عوامل روانی تورم نیازمند مدیریت استراتژیک است
وی خاطرنشان کرد: بین همه از جمله دولت، مجلس، عناصر آکادمیک، انستیتو تحقیقاتی در تورمی بودن اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها اشتراک نظر وجود دارد ، اما اختلاف نظر بر سر میزان تورم تولیدی است.
این تحلیلگر مسایل اقتصادی اضافه کرد: مثلاً بانک مرکزی تورم چند درصدی را قبول دارد در حالی که مرکز پژوهشهای مرکز شورای اسلامی آن را بالای ۵۰ درصد میداند و همچنین برخی از پژوهشکدههای تحقیقاتی هم میزان تورم را بین ۲۵ تا ۵۰ درصد ارزیابی کردهاند.
وی با بیان اینکه همه این عوامل روانی تورمی به نوع رفتار مردم در جامعه برمیگردد، گفت: این جا یک مدیریت استراتژیک لازم است تا بتواند عوامل روانی را کنترل کند.
رفتار دولت باید اعتماد ساز باشد
خوش چهره در توصیه به دولتمردان گفت: باید نوع رفتار دولت در جامعه اعتماد ساز باشد، یعنی دولت باید بتواند بی اعتمادیها و نگرانیهایی که نسبت به اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در کشور وجود دارد را مدیریت، کنترل و بازسازی کند.
وی تصریح کرد: باید بر روی بازسازی افکار عمومی و فعالان اقتصادی به شدت کار شود.
این اقتصاددان افزود: اگر اعتماد عمومی بازسازی شود ، پدیده تورم میتواند کنترل و مهار شود و در مسیر صحیح پیش رود ولی اگر این اتفاق نیفتد ، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها میتواند آثار و پیامدهای نامطلوبی را در جامعه داشته باشد.
وی در خصوص اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها توسط دولت تا پایان سال جاری نیز گفت: به دلیل اینکه دولت آبروی خود را بر سر اجرای این قانون گذاشته است هر طور که شده سعی میکند تا پایان امسال استارت کار را بزند، اما اینکه پایداری و جامعیت آن به چه میزان خواهد بود قطعا ًجای بحث دارد.
ایرادات برنامه پنجم
خوش چهره در بخش دیگری از این گفتگو در مورد برنامه پنجم توسعه نیز اظهار داشت: هنوز ایرادات محتوایی جدی به برنامه پنجم وارد است که از جمله آن میتوان به ابهام کمیتی یا عدم نگاه مسلط عددی و آماری در برنامه پنجم توسعه اشاره کرد که باید برطرف شود.
وی معیار قضاوت بر روی تدوین برنامه پنجم را سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور دانست و افزود: برنامه ۵ ساله پنجم توسعه باید بخشی ۵ ساله از برنامه ۲۰ ساله باشد و متعاقبا ًنیز برنامه سالانه که زیرمجموعههای برنامه پنج ساله هستند هم باید منسجم باشند در حالی که طی ۵ سال گذشته مشاهده کردیم که این انسجام وجود نداشته است.
ندای سبز آزادی: هنگامه شهیدی از زندان اوین به صورت موقت آزاد شد
به گزارش کلمه هنگامه شهیدی که از اسفند ماه سال گذشته در پی بازداشت مجدد, , برای گذراندن دوران محکومیت در زندان اوین به سر می برد، برای درمان به صورت موقت از زندان اوین آزاد شد.
هنگامه شهیدی هنگامه شهیدی در روز سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ ودر پی دستگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. در ابتدا برای آزادی او در خواست وثیقه یک میلیارد ریالی شد ولی در ۲ آبان قرار مجرمیت برای او صادر شد و پرونده او به دادگاه فرستاده شد.اتهامات شهیدی شامل شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ،تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و اهانت به ریاست جمهوری بودشهیدی در ۱۰ آبان ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد..
گفتنی است، ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران شهیدی را به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد. قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب او را درباره تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و به اتهام اجتماع و اقدام علیه امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به رییس دولت به ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم کرده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس تعزیری تبدیل شد.
ندای سبز آزادی: حکم یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه نگاری برای ژیلا بنی یعقوب ، روزنامه نگار به تازگی در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد.
به گزارش کلمه، حکم بدوی این روزنامه نگار که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی صادر شده بود عینا در دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد که به موجب آن ژیلا بنی یعقوب به جز تحمل یک سال حبس قطعی به ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری هم محکوم شده است.
بهمن دارایی زاده در یادداشتی که در وبلاگ خود نوشته، این حکم را از جنبه حقوقی بررسی کرده که به این شرح است:
یک) روند صدور و تایید احکام سنگین برای روزنامه نگاران ایرانی همچنان ادامه دارد. از آخرین این موارد، اعلام شد که حکم محکومیت “ژیلا بنی یعقوب” روزنامه نگار و وبلاگ نویس با سابقه که چند جایزه مهم بین المللی نیز گرفته است، به تایید شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران رسیده. پیش تر خانم بنی یعقوب، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که به ریاست قاضی پیرعباسی تشکیل شده بود به یک سال حبس تعزیزی و نیز سی سال محرومیت از حرفه ی روزنامه نگاری محکوم شده بود. با تایید و ابلاغ این حکم، ژیلا بنی یعقوب نیر می باید همچون بسیاری دیگر از روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی همچون همسراش[۱] برای تحمل مجازات زندان، خود را به دایره ی اجرا احکام دادگاه انقلاب معرفی کند.
صدور احکام زندان برای روزنامه نگاران ایرانی امر تازه ای نیست. به گفته مسئولین سازمان گزارش گران بدون مرز، ایران بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران در سراسر جهان است. اما صدور حکم محرومیت از فعالیت های اجتماعی و روزنامه نگاری که پیش تر نیز در پرونده ی احمد زید آبادی تکرار شده بوده، تا حدودی برخورد و رویه ی تازه ای است که شاید نمونه های مشابه آن در کشورهای دیگر به سختی یافت شود.
به موجب حکم قطعی دادگاه تجدید نظر، احمد زید آبادی برای همیشه از فعالیت مطبوعاتی و روزنامه نگاری منع شده و اینک نیز “ژیلا بنی یعقوب” در دادگاه انقلاب به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم می شود. بدون تردید چنین احکامی برای یک روزنامه نگار در معنای نابودی کامل هویت حرفه ای و منبع درآمد و حق انتخاب حرفه و کار است.
هویت کاری سازنده ی هویت اجتماعی فرد است و از نابودی آن به مثابه نابودی چنین هویتی است. هیچ یک از رژیم های کیفری مدرن به گونه ای تنظیم نشده اند که هویت حرفه ای و کاری مجرم را برای همیشه از میان ببرند. آزادی انتخاب نوع شغل ( دست کم در ظاهر و نگرش لیبرالی) یکی از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی فرد است. جدای از اسناد و کنوانسیون های بین المللی، قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل ۲۸ خود به آن اذعان کرده است.
دو) “محرومیت از حقوق اجتماعی” یک مجازات تبعی و عرفی است که تنها در برخی از جرایم بسیار سنگین به موجب قانون و آن نیز تنها برای مدت محدودی قابل اجرا ست. در اینجا صحبت بر سر کارآیی و یا ناکارآمدی چنین ساز و کار کیفری نیست. بلکه اجرای چنین مکانیسم تنبیهی، حتا به موجب قوانین داخلی ایران و یا همان قانون مجازات اسلامی تشریفاتی دارد، که در تصمیمات اخیر دادگاه انقلاب رعایت نمی شود.
در حقوق جزا قاعده ای وجود دارد که به “اصل قانونی بودن جرم و مجازات” مشهور است. خود این قاعده، برآمده از اصل برائت و یا بی گناهی افراد است. به این معنا که تنها اقدامی مجرمانه تلقی می شود که پیش تر به عنوان “رفتار جرم” تعریف شده باشد. در همین راستا، محکومیت افراد به مجازاتی به غیر از آن چه که در قانون آمده نیز ممنوع شده است. این اصول نه تنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده ( اصل ۳۶ )[۲] بلکه در قوانین عادی جزایی کشور نیز به آن ها اشاره شده است.( فرضاً ماده ۲ قانون مجازات اسلامی)
از مفاد پرونده ی خانم ژیلا بنی یعقوب و یا آقای زید آبادی اطلاعی در دسترس نیست . اما من اطمینان دارم که در سراسر رژیم کیفری ایران، حکم به محرومیت دائمی یا طولانی مدت، حتا اگر تنها یکی از “حقوق اجتماعی” به مانند حق رای، نامزدی در انتخابات، عضویت در انجمن ها و احزاب، استخدام در داویر دولتی و… را در بربگیرد در مقام مجازات امکان پذیر نیست.
متاسفانه “محرومیت از حقوق اجتماعی” از جمله ” اشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامه نگاری” ( به نقل از ماده شصت و دو قانون مجازات اسلامی) به عنوان مجازات در چهارچوب قوانین جزایی ایران پیش بینی شده است. اما این مجازات یک مجازات تبعی است. به این معنا که نه تنها در حکم دادگاه قید نمی شود، بل که مدت آن نیز به موجب همین ماده[۳]، حداکثربرای برای پنج سال تعین می شود.
به هر روی این طور به نظر می رسد که نفس صدور چنین احکامی نه تنها با روح رژیم های کیفری مترقی به روشنی منافات دارد، بلکه با موازین حقوقی خود جمهوری اسلامی نیز هم خوانی ندارد. در واقع “محرومیت از حقوق اجتماعی” به این شکل و ترتیبی که در دادگاه های انقلاب موضوع احکام قضایی قرار می گیرد، نشان از قصد و نیتی خاص دارد. قصد و نیتی که به دنبال پایمال کردن واپسین پایگاه های جامعه مدنی در ایران است.
پی نویس :
[۱] بهمن احمدی امویی همکار و همسر خانم بنی یعقوب به ۵ سال زندان محکوم شده است و هم اینک در تهران مشغول گذراندن دوران محکومیت خود است.
[۲] اصل ۳۶ قانون اساسی: حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
[۳] ماده ۶۲ قانون مجازات اسلامی ( اصلاحی سال ۷۷ ) محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی به شرح ذیل ، محکوم علیه را از حقوق اجتماعی محروم می نماید و پس از انقضا مدت تعیین شده و اجرای حکم رفع اثر می گردد :
۱ ـ محکومان به قطع عضو در جرایم مشمول حد ، پنج سال پس از اجرای حکم .
۲ ـ محکومان به شلاق در جرایم مشمول حد ، یک سال پس از اجرای حکم .
۳ ـ محکومان به حبس تعزیری بیش از سه سال ، دو سال پس از اجرای حکم .
تبصره ۱ ـ حقوق اجتماعی عبارتست از حقوقی که قانونگذاری برای اتباع کشور جمهوری اسلامی ایران و سایر افراد مقیم در قلمرو و حاکمیت آن منظور نموده و سلب آن به موجب قانون یا حکم دادگاه صالح می باشد از قبیل :
الف ـ حق انتخاب شدن در مجالس شورای اسلامی و خبرگان و عضویت در شورای نگهبان و انتخاب شدن ریاست جمهوری .
ب ـ عضویت در کلیه انجمنها و شوراها و جمعیتهایی که اعضای آن به موجب قانون انتخاب می شوند .
ج ـ عضویت در هیاتهای منصفه و امنا .
د ـاشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامه نگاری .
هـ ـ استخدام در وزارتخانه ها ، سازمانهای دولتی ، شرکتها ، موسسات وابسته به دولت شهرداریها ، موسسات مامور به خدمات عمومی ، ادارات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و نهادهای انقلابی .
و ـ وکالت دادگستری و تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر یاری .
ز ـ انتخاب شدن به سمت داوری و کارشناسی در مراجع رسمی .
ح ـ استفاده از نشان و مدالهای دولتی و عناوین افتخاری.
ندای سبز آزادی: دبیر انجمن خودروسازان ایران درباره تاثیر هدفمند کردن یارانهها بر بازار خودرو گفت که در صورت اجرای لایحه هدفمندسازی یارانهها، شاهد افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی قیمت فروش خودروها در کشور خواهیم بود.
به گزارش «جهان صنعت»، احمد نعمتبخش اظهار داشت البته در این زمینه هنوز برآورد دقیقی صورت نگرفته است اما پیشبینی میشود قیمت تمامشده تا این میزان افزایش یابد.
وی ضمن تشریح وضعیت صنعت خودرو در صورت اجرای این لایحه تصریح کرد دولت در این لایحه موظف شده است که ۳۰ درصد از درآمد حاصله از یارانهها را به بخش صنعت اختصاص دهد و چنانچه معادل هزینه تحمیل شده، بازگردانده شود، مشکلی نخواهیم داشت.
دبیر انجمن خودروسازان ایران، آزادسازی تعرفه حاملهای انرژی ظرف مدت ۵ سال را نیز از مزیتهای این طرح دانست و افزود عدم حذف یارانهها به صورت یکجا میتواند، راهکاری در این زمینه باشد.
وی تاکیدکرد: به هر میزان که بازگشت سهم صنعت از درآمد حاصله یارانهها جبران نشود، به همان میزان افزایش قیمت خواهیم داشت.
ندای سبز آزادی: آیت الله دستغیب، مرجع تقلید ساکن شیراز، با اشاره به فشارها و محدودیتهای ایجاد شده در یک سال اخیر برای شاگردانش، از صبر و استقامت آنها در راه حق تشکر کرد.
این مرجع تقلید در پایان درس اخلاق خود، با بیان اینکه “طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت میکنند و وضع زندگیشان آنگونه که باید باشد، نیست”، تاکید کرد: “ناراحتیها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد میشود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شدهاند، رها کنند. میدانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمیروند و رد میکنند. این خود نشانهای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام.”
خلاصهای از سخنان ایشان در پایان درس اخلاق خود را به نقل از سایت حدیث سرو، در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله نعمتهای خداوند به دوستان خود، صفا و یکرنگی و اخلاص نسبت به وجود مقدس خودش است. این صفات اگرچه در همه انسانها موجود است، اما بسیاری افراد به خاطر گناهان و غفلتهای خود آن را آلوده و پنهان میکنند.
این صفا و صافی موجب میشود که شخص، حق را به خوبی دریابد و آن را از باطل به روشنی باز شناسد، لذا در شبهات و اختلافات اجتماعی دچار تحیّر و سرگردانی نمیشود و میتواند به سادگی سره را از ناسره و صالح را از طالح تشخیص دهد.
این خود لطفی از ناحیه خدای تعالی و توفیقی از جانب او است. سفارش بنده به همه دوستان عزیز این است که شکر این نعمت را فراموش نکنید. چرا که «شکر نعمت نعمتت افزون کند.»
علاوه بر این طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت میکنند و وضع زندگیشان آنگونه که باید باشد، نیست. مضافاً اینکه ناراحتیها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد میشود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شدهاند، رها کنند. میدانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمیروند و رد میکنند. این خود نشانهای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام. آیا این نعمتی بزرگ برای کسی که در پی خدای تعالی است، نیست؟
غیر از این، نعمتهای دیگری که از صبح تا شام در اطراف شمایند، از جمله سلامتی و آرامش. مخصوصاً آرامشی که در هنگام بروز سختیها و وقایع مهم در درون شماست. این نعمت نیز شایسته شکر فراوان و حمد و سپاس به درگاه خداست. مخصوصاً از آن جهت که انسان بالعیان دست خدا را در این پیشآمدها مشاهده میکند و چه بسا این توفیق برای همه کس میسر نشود. جالب آنکه دوستان ما در اثر این اتفاقات نه تنها از دین زده نشدهاند، بلکه دینشان قویتر هم شده است. آیا این نعمت نیست و نباید به خاطر آن شکر پروردگار گزارد؟
نعمت دیگر، دوستان خوبی هستند که همنشین شمایند و در دل و زبان با یکدیگر همراه هستید و دروغگو و دورو و منافق در میانتان نیست و همه یک هدف کلی دارید که آن هم توحید خدای تعالی است. الحمد للَّه به خاطر معاشرینی اینچنینی!
روزی خدمت حضرت آیتاللَّه نجابت (قدس سره) عرض کردم که دوست دارم اگر روزی امام جماعت مسجدی شدم طوری باشد که همیشه صحبت از خدا و معرفت او باشد و دوستانی داشته باشم که همین هدف را داشته باشند. البته آنگونه که میخواستیم پیش نیامد، اما در این چند سال اخیر چنین وضعی اتفاق افتاد و با دوستانی مخلص، در این راه قدم بر میداریم. این آرزوی ما بود که چنین دوستانی داشته باشیم که هر وقت از توحید خدا سخن میگوییم و میگوییم: «خدای تعالی مدیر و مدبّر و مالک و رازق ماست، ما از اوییم و به سوی او باز میگردیم»، هیچکدام اعتراضی نمیکنند و منکر نمیشوند و سوءظنّی برایشان پیش نمیآید.
درخواست دیگری که از همه شما دارم این است که با هم مهربان باشید و برای رضای خدا با هم معاشرت کنید، نه برای چیزهای دیگر! در معاشرتهای دوستانه و در روابط خانوادگی خود و نیز در ارتباطات میان همسر و فرزندان و والدین، انس خدایی با هم داشته باشید و سخنتان همه، یاد خدا باشد تا حتی در خانه نیز لذت و ثواب در مسجد نشستن را ببرید و چه لذتی از این بالاتر که در خانه و در بیرون خانه و در معاشرت با دوستان و خلاصه در همه جا آرامش خاطر داشته باشید. این آرامش، یاد خداست و این دوستان همنشینان الهی هستند. همان همنشینانی که در روایت میفرماید: با کسی همنشینی کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتنش بر علم شما بیفزاید و کارهایش ترغیب به آخرتتان کند.
ندای سبز آزادی: سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیهای ضمن تاکید بر اینکه سرکوب مطبوعات در ایران همچنان ادامه دارد، به بازداشت مجدد محمدرضا مقیسه و تائید حکم محکومیت ژیلا بنییعقوب و صدور حکم دادگاه بدوی مهسا امرآبادی اشاره کرده و نوشته است که «این اقدامات نشانگر ادامه سیاست سرکوب بیوقفه و تبعیضآمیز علیه مطبوعات» در ایران است.
محمدرضا مقیسه روزنامهنگار دوم آبان ماه برای دومین بار بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
در همین تاریخ، حکم یک سال زندان و ٣٠ سال ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و وبلاگنویس از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران تایید شد.وی حق تجدید نظرخواهی در باره این حکم را دارد.
حکم یک سال حبس تعزیری مهسا امرآبادی خبرنگار روزنامه توقیف شده اعتماد ملی نیز از سوی قاضی مقیسه رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران صادر شده است.
ایران در نهمین رده بندی آزادی مطبوعات در جهان که از سوی سازمان گزارشگران منتشر شده، در رده ١٧۵ قرار دارد که از آخر جدول، چهارمین رتبه محسوب میشود!
ندای سبز آزادی: مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران از کاهش ۲۵ درصد میزان بارش در مهر ماه سال ۸۹ در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن خبر داد و گفت: برداشت بی رویه آب از سفره های زیرزمینی کشور همچنان ادامه دارد.
به گزارش مهر، علیرضا الماسوندی اظهار داشت: میزان بارش در مهر ماه امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است و با توجه به پیش بینی های سازمان هواشناسی همچنان احتمال ادامه کاهش نزولات جوی در بعضی از مناطق کشور وجود دارد.
وی ادامه داد: میزان بارش در مهر ماه سال جاری تا حدی کاهش پیدا کرده است که این آمار در مقایسه با دوره آماری ۴۰ سال گذشته نیز بیش از ۵۴ درصد کاهش را نشان می دهد و با توجه به پیش بینی های صورت گرفته و همچنین وضعیت بارش در مهر ماه، احتمال دارد میزان بارش ها در سال آبی ۹۰ – ۸۹ کمتر از حد نرمال باشد.
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران بیان داشت: با توجه به اینکه طی ۱۰ سال اخیر کشور با خشکسالی مواجه شده است، عدم بارش مناسب باعث می شود که با مشکلاتی در راستای تامین آب کشاورزی در بعضی از استان های کشور به ویژه در جنوب شرقی، جنوب و مناطق مرکزی مواجه شویم.
وی گفت: حوزه خلیج فارس و محدوده رشته کوه های زاگرس به عنوان یکی از از حوزه های مهم آبی در کشور در سال جاری با کمبود بارش مواجه خواهند بود و تمامی استان های که در این حوزه قرار دارند نیز با این گونه مشکلات روبرو می شوند که وزارت نیرو تمهیدات لازم برای مقابله با این پدیده را در دست بررسی دارد ولی امیدواریم که پیش بینی های در خصوص کاهش بارش درست نباشد و ما شاهد افزایش باران در ادامه سال آبی جاری باشیم.
الماسوندی با اشاره به برداشت بی رویه از سفره آب های زیر زمینی و عدم رعایت استاندارد های لازم در این بخش خاطرنشان کرد: متاسفانه روند برداشت بی رویه در سراسر کشور همچنان ادامه دارد و ما هر سال با کاهش آب زیرزمینی مواجه هستیم.
وی یادآور شد: افزایش برداشت بی رویه از سفره های زیرزمینی به عنوان یک معضل اساسی باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد چرا که ادامه این روند بخش کشاورزی را با چالش های جدی مواجه می کند و آخرین آمار حکایت از برداشت هشت میلیارد متر مکعبی آب در دشت های کشور دارد.
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران افزود: حجم مخازن ۱۱۷ سد ملی و بزرگ کشور ۴۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون متر مکعب است که در پایان سال آبی ۸۹-۸۸ میزان ۱۷ میلیارد متر مکعب آب در پشت سدهای ملی و بزرگ در کشور ذخیره شده است.
الماسوندی ذخیره ۱۷ میلیارد متر مکعبی آب در مخازن سدهای ملی در کشور را کافی ندانست و اظهار داشت: هر چند که میزان ذخیره سازی آب در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن از رشد ۴٫۷ درصدی خبر می دهد ولی باید همچنان کنترل های لازم در راستای مصرف بهینه منابع آبی در کشور صورت گیرد.
ندای سبز آزادی: شب گذشته تعدادی از جوانان در منزل نظام الاسلامی میهمان بودند که توسط ماموران امنیتی به صورت جمعی بازداشت شدند.
به گزارش جرس، همه بازداشت شدگان میهمانی شب گذشته به جز مهدی نظام الاسلامی آزاد شده اند.هنوز دلایل بازداشت مهدی نظام الاسلامی مشخص نیست.
ندای سبز آزادی: کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر که از ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ در زندان اوین بهسر میبرد روز گذشته به زندان رجاییشهر منتقل شد.
به گزارش هممیهن، پروین مخترع مادر کوهیار، گفته که فرزندش به بخش قرنطینه زندان رجاییشهر منتقل شده است.
کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر، وبلاگنویس، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر ایران و از دانشجویان دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف که در آبان ۱۳۸۸با فشار نیروهای امنیتی از ادامه تحصیل در این دانشگاه منع شد.
وی روز ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ هنگامی که عازم قم برای شرکت در مراسم بزرگداشت آیتالله منتظری بود، به همراه شیوا نظر آهاری، عضو دیگر کمیته گزارشگران حقوق بشر، بازداشت شد و پس از گذشت نزدیک به یک سال بازداشت، بهتازگی دادگاه تجدید نظر حکم یک سال حبس تعزیزی را برای او تائید کرده است.
پروین مخترع چندی پیش نیز از اعمال فشارهای جدید و بازجویی مجدد از کوهیار در اداره اطلاعات زندان اوین خبر داد. وی با اظهار نگرانی از بازجویی مجدد فرزندش توسط ماموران اداره اطلاعات زندان گفت در این بازجوییها کوهیار تهدید شده است که با تفهیم اتهامات جدید مواجه خواهد شد و از آزادی وی جلوگیری به عمل خواهد آمد.
ندای سبز آزادی: بدنبال تودیع وثیقه علی شکوری راد امروز پنچ شنبه آزاد و به آغوش خانواده بازگشت.وی بیستم مهرماه بدنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای احضار و بازداشت شده بود.
به گزارش جرس،وی در نوشته خود تحت عنوان “افتضاح روی افتضاح؛ تناقضگویی و دروغهای جدید”، خاطرنشان کرده بود “آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.”
طی چند روز گذشته پزشکان و استادان دانشگاه با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه خواستار آزادی این پزشک خدمتکار شده بودند.همچنین هفته گذشته در اعتراض به بازداشت وی تجمعی در بیمارستان سینا محل کار شکوری راد برگزارشد.در آن اجتماع دکتر خدمت ، همسر علی شکوری راد به نقل از وزیر بهداشت گفته بود که این وزارتخانه پیگیر آزادی دکتر شکوری راد است.
محمد نصر اصفهانی*: کاربرد واژه «فتنه» و عنوان «سران فتنه» برای منتقدان حکومت، اولین بار در زمان خلافت «عثمان بن عفان بن ابو العاص بن امیه» انجام گرفت. داستان «فتنه» و عملکرد «سران فتنه»، که به زعم جناب عثمان اصحاب پیامبر(ص) همچون «عبدالله بن مسعود»، «عمار یاسر»، «ابوذر غفاری» و «علی(ع)» و بزرگانی چون «مالک اشتر» و «کمیل بن نخعی» را شامل می شد، حکایتی شنیدنی است. داستان عملکرد منتقدان حکومت عثمان و برخورد با آنان، در کتب مختلف تاریخی آمده است ولی با توجه به هنری که «ابن اعثم کوفی» در برقراری ارتباط منطقی بین حوادث این دوره از خود نشان داده است، ما در این نوشتار، آن را به نقل از کتاب «الفتوح» او آورده ایم:
۱- صحابه پیامبر(ص): در نیمه دوم خلافت عثمان، به دنبال فزونی قدرت مسلمانان و گسترش تصرفات آنان، اموال بیتالمال مسلمانان افزایش یافت. «عبد الله بن خالد» پسر عموی عثمان، پس از مدتی به دیدار عثمان آمد، او ۳۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید. او عموی خود «حَکم بن العاص» را که پیامبر از مدینه به طائف تبعید کرده بود را به مدینه باز گرداند و ۱۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید و بخشی از خمس آفریقا را نیز برای او مقرر کرد. عثمان بازار مدینه را هم در اختیار پسر وی حارث قرار داد و اموال بسیاری به او بخشید.
صحابه پیامبر(ص) از این اعمال ناراحت شدند و به «عبد الرحمن بن عوف» اعتراض کردند. آنان او را مسئول به قدرت رساندن عثمان میدانستند. روز بعد علی(ع) نیز عبد الرحمن را ملاقات کرد و همین اعتراض را به او کرد. عبد الرحمن خطاب به علی(ع) گفت: اگر چنین است، شمشیر برداریم و به سراغ عثمان برویم. این خبر به عثمان رسید. عثمان گفت: عبد الرحمن «منافق» است. واکنش عبد الرحمن این بود که گفت: فکر نمیکردم روزی برسد که او مرا منافق خطاب کند. به خدا دیگر با او هم سخن نخواهم شد. روزهای بعد عثمان در سخنرانی خود از اینکه عدهای از ولی امر مسلمین اطاعت نمیکنند گله کرد و اضافه کرد که از این به بعد در مصرف بیت المال دقت لازم را خواهد داشت. من نگهبان و محافظ ندارم و در دسترس همگان هستم از این به بعد هر انتقادی که دارید به خود من بگویید.
۲- عمار یاسر: یک سال گذشت و باز رویه عثمان به گذشته بر گشت. برخی از اصحاب پیامبر جلسهای تشکیل دادند و نامهای تهدید آمیز به او نوشتند که اگر دست از رویه خود برنداری تو را عزل و دیگری را جانشین تو خواهیم کرد. نامه را به عمار یاسر دادند تا به عثمان برساند. او در آستانه در خانه در حالی که عثمان با همراهان خود بیرون میآمد وی را دید و نامه اصحاب را به او داد. عثمان چند سطری از آن را خواند و خشمگین نامه را به طرفی انداخت. عمار گفت: این نامه اصحاب رسول خدا(ص) است، آن را نینداز. مطالعه کن و کمی در مورد محتوای آن تامل کن. من چون خیر خواه تو هستم، چنین میگویم. عثمان گفت: پسر سمیه، دروغ میگویی. عمار پاسخ داد: پسر سمیه هستم ولی دروغ نمیگویم. عثمان که عصبانی شده بود، گفت تا او را بزنند. در حالی که عمار در اثر ضربات، بیحال بر زمین افتاده بود عثمان نیز چندین لگد بر شکم و زیر شکم او زد. عمار یاسر غش کرد و از هوش رفت. آشنایان، او را که بیهوش بود به خانه بردند تا اینکه بالاخره نیمههای شب به هوش آمد و نمازهایی که از او قضا شده بود را به جا آورد. او از این ضربات بیماری فتق گرفت.
۳- ابوذر غفاری: شنیدن رفتار عثمان برای اصحاب پیامبر(ص) بسیار گران تمام شد. این خبر در شام به ابوذر غفاری رسید. ابوذر زبان انتقادش را نسبت به عثمان تندتر ساخت. معاویه، حاکم شام، به عثمان نامه نوشت که ابوذر با سخنانش شام را نابود کرد. حضور او در شام مصلحت نیست چون اینجا مردمی تازه مسلمان دارد و زود با فتنه همراه میشوند. عثمان در پاسخ معاویه نوشت: فورا ابوذر را بر مرکبی بد بنشان و همراه او نگهبانی خشن همراه کن تا او را شب و روز راه ببرد تا من و تو از یادش برود. معاویه ابوذر پیر و نحیف را بر شتری بدون جهاز سوار کرد و شخص بداخلاق و خشنی را مامور همراهی او کرد تا او را به سرعت به مدینه برساند. ابوذر با رانهای مجروح، گوشت ریخته و رنجور به حضور عثمان رسید. عثمان خطاب به او گفت: ای جُندب. هیچ چشمی به دیدار تو روشن مباد! ابوذر گفت: پدرم مرا جندب و پیامبر مرا عبد الله نام نهاد. عثمان گفت: تو اظهار داشتهای که من گفتهام خدا فقیر و من ثروتمند هستم؟ ابوذر گفت: من چنین نگفتهام ولی از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: هنگامی که پسران ابوالعاص سی نفر شوند، مال خدا را ابزار قدرتطلبی خود میکنند، سپس خداوند مردم را از دست آنان خلاص خواهد کرد. عثمان از حاضران پرسید: شما از رسول خدا(ص) چنین سخنی شنیدهاید. گفتند: خیر نشنیدهایم. عثمان گفت: به رسول خدا دروغ میبندی؟ ابوذر رو به حاضران کرد و گفت: نظر شما هم چنین است که من به رسول خدا دروغ بستهام. آنان گفتند: نمیدانیم. عثمان گفت: علی(ع) را بخوانید. علی(ع) حاضر شد و ایشان نیز فرمود: من هم نشنیدهام ولی ابوذر دروغ نمیگوید. چون رسول خدا(ص) فرمود: آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است. حاضران نیز گفتند: پس ابوذر راستگو است. عثمان رو به ابوذر کرده و گفت: دروغ میگویی، تو میخواهی فتنه ایجاد کنی. تو علاقه داری که بین ما فتنه به وجود آوری. ابوذر گفت: تو اگر به سیره ابوبکر و عمر رفتار کنی، کسی در مورد تو چیز بدی نخواهد گفت. عثمان گفت: تو را با این سخنان چه کار؟ ابوذر گفت: من گناهی غیر از امر به معروف و نهی از منکر ندارم. عثمان خشمگین شد و گفت: بگویید با این پیر دروغگویِ فتنهانگیز که میان مسلمانان اختلاف میاندازد چه کنم.
علی(ع) خطاب به عثمان فرمود: او را اذیت نکن. اگر دروغ بگوید دروغگو است و گناه کرده است و اگر راست بگوید معلوم خواهد شد که چه اتفاقی خواهد افتاد. عثمان که از سخن علی(ع) خشمش افزون شده بود گفت: … علی(ع) پاسخ داد: خاک بر دهان خودت باد. این چه بیانصافی است که در حق ابوذر، دوست رسول خدا(ص)، است که روا میداری. معاویه چیزهایی گزارش کرده است، او حالش معلوم است.
عثمان پاسخ علی(ع) را نداد و رو به ابوذر کرد و گفت: برخیز و از شهر ما بیرون رو. ابوذر گفت: به شام برگردم؟ گفت: نه. به عراق بروم؟ گفت: نه، عراق خود مرکز فساد و فتنه است. گفت: پس کجا بروم؟ پرسید: از کجا بیشتر بدت میآید؟ گفت: ربذه. عثمان گفت: به همانجا برو و از آنجا هم خارج نشو. او مروان حکم را مامور کرد و گفت: ابوذر را بر شتری سوار و راهی ربذه کن. نگذار هیچ کس او را بدرقه کند. جماعتی از اصحاب رسول خدا(ص) چون علی(ع)،حسن(ع) حسین(ع) عبد الله بن عباس و عمار یاسر و مقداد بن اسود او را بدرقه کردند. آنها ابوذر را دلداری دادند و به صبر توصیه کردند. «مروان حکم» بدرقه کنندگان را توبیخ داد. علی(ع) در پاسخ وی فرمود: دور شو، تو که هستی که به ما اعتراض میکنی. ابوذر رفت و مروان جریان بدرقه را به عثمان گزارش کرد. عثمان از علی(ع) گلایه کرد. علی(ع) برخاست و از مجلس او بیرون رفت.
ابوذر غفاری آنقدر در ربذه ماند تا در همانجا مُرد. او در حال احتضار به همسرش گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: که تو در غربت خواهی مُرد. نیکمردانی از راه میرسند و تو را دفن میکنند. همسر ابوذر بر سر راه نشست. بزرگانی از زیارت خانه خدا بر میگشتند. آنان با همسر ابوذر روبرو شدند و از مرگ او اطلاع پیدا کردند و بر او گریستند. آنان برای مشارکت در این افتخار، هر یک تکه پارچهای دادند و از آن برای او کفنی ساختند و وی را دفن کردند. پس از دفن او «مالک اشتر» سخنرانی کرد و در ضمن آن گفت: او یار رسول خدا(ص) بود. در اسلام ثابت قدم بود و به آنچه خلاف سنت بود اعتراض میکرد. او را به جرم حقگویی آزردند. حقیر شمردند و تبعید نمودند تا در غربت وفات کرد… بار خدایا، آنکس که او را از حرم رسول خدا(ص) اخراج کرد و تحقیرش نمود به سزای اعمالش برسان.
۴- باز عمار یاسر: هنگامی که خبر وفات ابوذر به عثمان داده شد، او گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. عمار یاسر که در مجلس حاضر بود گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. من این را از صمیم قلب میگویم. عثمان خشمگین شد و گفت: ای ناکس. تو فکر میکنی من از اخراج کردن ابوذر پشیمانم؟ عمار گفت: نه والله من چنین فکری نکردهام. عثمان به اطرافیان گفت: بزنید پشت گردن او و او را همانجا که ابوذر بود بفرستید. تا من زندهام او حق ندارد پای خود را به شهر مدینه بگذارد.
نزدیکان عمار نزد علی(ع) آمده و خواستند که او واسطه شود و به علی(ع) گفتند: عثمان یکبار او را آنچنان کتک زد و ما دم بر نیاوردیم. اینبار اگر بخواهد اقدامی کند کاری میکنیم که او پشیمان شود و خود ما نیز شرمنده شویم. چاره کار به دست توست. نزد عثمان برو و بگو: دست از عمار بردارد. علی(ع) آنان را دلداری داد و فرمود عجله نکنید تا من با عثمان مذاکره کنم.
علی(ع) نزد عثمان آمد و در ضمن سخنان خود گفت: زود تصمیم میگیری و به نصیحت دوستانت توجه نمیکنی. آن از ابوذر و اینک شنیده ام که قصد داری عمار یاسر را از شهر مدینه تبعید کنی. از خدا بترس و با صحابه پیامبر(ص) اینگونه رفتار نکن. عثمان که این سخنان علی(ع) را شنید خوشش نیامد و به او برگشته گفت: اول باید تو را از شهر بیرون کنم که همه چیز زیر سر توست. علی(ع) پاسخ داد: تو که هستی که بخواهی مرا از شهر بیرون کنی. میتوانی امتحان کنی… آنگاه برای اینکه او را نرم کرده باشد، گفت: گاه چنان عمل میکنی که از راه شریعت بیرون است و طبیعی است که اعتراض مردم بلند میشود. این برخورد با معترضان از شیوه بزرگان دور است. علی(ع) از جلسه بیرون آمد و به عمار یاسر فرمود: در خانه باش و بیرون نیا. قبیله عمار از علی(ع) تشکر کرده و گفتند: ما همه دوستدار تو هستیم. اگر تو کمک کنی از عثمان هرگز ضرری به ما نخواهد رسید.
این گفتگو به عثمان منتقل شد و او هر جا مینشست از علی(ع) گله میکرد. برخی از اصحاب این گلایه را به علی(ع) منتقل کردند. او پاسخ داد: به خدا قسم تا توانستهام به او اعتراض نکردهام. تنها آنجا که ضرورت داشت جز حق و خیر و صلاح او و مسلمانان را در نظر نداشتهام.
۵- مالک اشتر: بعد از شرابخواری علنی «ولید بن عقبه» و خواندن نماز چهار رکعتی در صبح، آن هم در حال مستی و شکایت مردم کوفه، از بیعدالتی او، عثمان «سعید بن عاص» را به جای او بر حاکمیت کوفه منصوب کرد. او به سعید سفارش کرد عدل و انصاف را رعایت کند و با مردم کوفه خوشرفتار باشد. سعید جوانی کم تجربه بود و علیرغم قول و قرار خود، به بد رفتاری با مردم پرداخت.
روزی سعید با جمعی از بزرگان کوفه در مسجد کوفه نشسته بودند و از زمین و محصولات زمین عراق سخن میگفتند. یکی از نظامیان سعید گفت: عراق بوستان قریش است هر چه را بخواهند بر میدارند و هر چه بخواهند را برای دیگران میگذارند. مالک اشتر گفت: متکبر و فزون طلب نباش. به تو مربوط نیست که بوستانی را به خود اختصاص دهی. جدال لفظی بالا گرفت. مالک اشتر کمربند آن نظامی را گرفت و به برادران خود گفت این فاسق را بکشید تا عبرت دیگر گناهکاران باشد. نزدیکان مالک اشتر وی را کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند. دو گروه از مسجد بیرون رفتند. سعید بن عاص به عثمان نامه نوشت و در ضمن بیان حوادث به او نوشت: تا مالک اشتر در کوفه حضور دارد هیچ کاری نمیتوان کرد…در اصلاح این شر و فساد و فرو نشاندن این فتنه که اشتر ایجاد کرده است هر چه مصلحت میبینی، انجام دهم؟
عثمان نامهای به سعید نوشت و گفت مالک را از شهر تبعید کند و نامه دیگری برای مالک اشتر نوشت. او در نامه به مالک اشتر گفت: به من خبر رسیده است که تو ریشه فتنه هستی و میخواهی کوفه را به شر و فساد بکشی و آتش فتنه را روشن کنی… از این ساعت مصلحت آن است که در کوفه نباشی و به سوی شام بروی. تو در کوفه فتنه بر میانگیزی و اذهان مردم را بر من مشوش و تباه میسازی.
مالک با برخی از مشاهیر و دوستان خویش راهی شام شدند. معاویه در شام مالک و یکی از یاران او را به زندان انداخت ولی با مذاکراتی که یاران وی از جمله «صعصعه بن صوحان» با معاویه کردند او آنها را از زندان آزاد ساخت. معاویه به آنان توصیه کرد با رهبران خویش مخالفت نکنند. ولی آنان پاسخ دادند ما مخلوق را با معصیت خالق فرمان نبریم. با این حال معاویه همواره آنان را تحت نظر داشت.
در سال ۳۴ هجری عثمان استانداران خود را در یک نشست اضطراری گرد هم جمع آورد و از آنان خواست برای خاموش ساختن فتنه و آشوب چاره اندیشی کنند. دیدگاه استاندار شام، «معاویه بن ابی سفیان»، این بود که هر کس منطقه خود را به بهترین نحو حفظ کند و امام نیز امور مدینه را زیر نظر داشته باشد. نظر استاندار مصر «عبد الله بن سعد بن ابی سرح» این بود که امام باید سران فتنه را هر چه زودتر به قتل برساند تا آتش فتنه خاموش شود. پیشنهاد استاندار بصره، «عبد الله بن عامر» این بود که امام باید مردم را به جهاد با دشمن در مرزها بفرستد تا آنان به دشمن مشغول باشند و فرصتی برای فتنهگری نداشته باشند. در جمع بندی نهایی عثمان گفت: به مناطق خود باز گردید. با مردم خوشرفتاری کنید. سلوکی عادلانه در پیش گیرید و با احتیاط کامل مردم را به سوی دشمن در مرزها بفرستید. در این صورت از هر که حرکتی ناملایم سرزد فوراً حقوق او را از بیتالمال قطع کنید.
آنان پراکنده شدند ولی دیگر برای این برنامه ها فرصتی نبود. روز به روز اعتراض معترضان افزون شد. تهدید، تطمیع، زندان، شکنجه و تبعید، معترضان را خاموش نکرد. اصحاب پیامبر(ص)، بزرگان کوفه، بصره و مصر به بیکفایتی عثمان رای دادند و یکصدا خواهان کنارگیری او از حکومت شدند. اما عثمان تا آخرین لحظات عمرش بر این باور اصرار داشت که مردم حق نظارت بر عملکرد حاکمان و چگونگی عزل و نصب او و مخارج بیتالمال را ندارند و او لباسی که خدا بر تن او کرده است را به درخواست مردم از تن خارج نخواهد کرد. اینگونه بود که طومار حکومت و حیات او به یکباره برچیده شد و مردم حکومت را به منتخب واقعی خود امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) واگذار کردند.
*مسئول بخش روحانیون ستاد انتخاباتی آقای موسوی در استان اصفهان
منبع: کلمه
امام (ع) به مردم فرمود: چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه اتان هستم خوار و ذلیل میکنید؟
ندای سبز آزادی: : پس از انتشار مطلبی در سایت کلمه با عنوان «این رفتار، فتنه برای حاکم و ذلت برای مومن است» واکنشهای گستردهای در محافل عمومی، مطبوعات و سایتها به این مطلب طرح شد؛ از کسانی که از اینهمه تفاوت بین مرام امام علی (ع) و رفتار مدعیان امروزین حیرت کردند، تا دیگرانی که برای توجیه تناقض موجود بین گفتار امام با رفتار مدعیان، به هر توجیهی دستاویز شدند و حتی از افترا بستن و تفسیر به رای فرمایشات امام علیهالسلام هم ابایی نکردند.
اکنون به نظر میرسد بهترین پاسخ برای این مدعیان و توجیهگران، گفتاری از شهید مطهری باشد که بیش از چهل سال پیش بیان شده است، اما هنوز درد و دغدغه و آرمان نهفته در آن، غریب است و دستنیافتنی به نظر میرسد. این سخنرانی در ۴ مهر ۱۳۴۸ شمسی مطابق ۱۳ رجب ۱۳۸۹ قمری در حسینیه ارشاد ایراد شده و متن آن در اولین گفتار از کتاب «گفتارهای معنوی» منتشر شده است.
این سخنان شهید مطهری، به خوبی تفاوت نگاه ایشان و همه پیروان اسلام ناب محمدی را با اسلام متحجران نشان میدهد. ایشان در این متن، به خوبی تشریح میکند که اسلام به آزادی به عنوان یک مفهوم مقدس مینگرد و در عین حال تصریح میکند که آزادمردی و آزادگی، جوهر واقعی توحید و نفی بندگی غیر خداست و تنها به معنای آزادگی در برابر سلطان و خلیفه نیست. از نگاه ایشان، یکی از اهداف اساسی اسلام هم جا انداختن همین برده و بندهی غیر خدا نبودن است و نه پوستین وارونهای که برخی به نام اسلام دوختهاند.
عجیب است که برخی توجیهگران پیشگو، گفتهاند که اگر مردم به امام (ع) میگفتند استقبال به خاطر آن است که تو ولی خدایی، ایشان مردم را نهی نمیکرد؛ حال آنکه مرحوم مطهری تاکید میکند امام علی دقیقا به خاطر اینکه مرد خدا بود و بنده نمونه خدا و آزادمرد واقعی بود، مردم را از خوار شدن نهی میکرد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این گفتار است که بدون دخل و تصرف، به همه علاقهمندان و پیروان واقعی راه و روش سبز اهل بیت پیامبر (ص) تقدیم میشود:
یکی از اقسام آزادی، آزادی اجتماعی است که انسان از ناحیه افراد دیگر آزاد باشد. یکی از گرفتاری های زندگی بشر در طول تاریخ همین بوده است که افرادی نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده کرده و افراد دیگری را در خدمت خودشان گرفتهاند، آنها را به منزله برده خودشان قرار داده اند و میوه وجود آنان را که باید متعلق به خودشان باشد، به نفع خود چیدهاند.
می دانید کلمه استثمار یعنی چه؟ یعنی چیدن میوه دیگری. هر کسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوه درخت وجود هر کسی یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید مال خودش باشد. وقتی که افرادی کاری میکنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق میدهند و میوههای وجود آنها را میچینند، میگویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است.
یکی از گرفتاری های بشر در طول تاریخش همین بوده است که فردی، فرد دیگر را قومی، قوم دیگر را استثمار میکرده، به بردگی خود میکشیده است، یا حداقل برای اینکه میدان برای خودش باز باشد میدان را از او میگرفته است، او را استثمار نمیکرده، ولی میدان را از او میگرفته است. مثلا فرض کنید زمینی بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از زمین استفاده میکردهاند، آنکه قوی تر و نیرومندتر بوده برای اینکه میدان خودش وسیع تر باشد، زمین دیگری را از او میگرفته و او را از زمین بیرون میکرده است، و یا او را هم با زمین در خدمت خود میگرفته که این، اسارت و بردگی نام دارد.
در نص قرآن مجید، یکی از هدفهائی که انبیاء داشته اند این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. قرآن کتاب عجیبی است! بعضی از معانی و مفاهیم است که در یک عصر به اصطلاح گل میکند، زنده میشود، اوج میگیرد، ولی در عصرهای دیگر اگر نگاه کنید، آنقدر اوج نداشته است. در بعضی از عصرها میبینیم که برخی از کلمات به حق اوج میگیرد، وقتی به قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم چقدر در قرآن این کلمه اوج دارد، و این عجیب است.
یکی از حماسه های قرآنی، همین موضوع آزادی اجتماعی است. من خیال نمیکنم که شما بتوانید جملهای زنده تر و موج دارتر از جملهای که در این مورد در قرآن هست پیدا کنید، شما در هیچ زمانی پیدا نخواهید کرد، نه در قرن هجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بیستم، در این قرنهایی که شعار فلاسفه بشر آزادی بوده است، و آزادی بیش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است. شما جملهای پیدا کنید زنده تر و موجدارتر از این جملهای که قرآن دارد : «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله»(سوره آل عمران، آیه. ۶۴).
ای پیغمبر! به این کسانی که مدعی پیروی از یک کتاب آسمانی گذشته هستند، به این یهودیها، به این مسیحیها، به این زرتشتیها و حتی شاید به این صائبیها که در قرآن اسمشان آمده است و به همه ملتهائی که پیرو یک کتاب قدیم آسمانی هستند اینطور بگو: بیائید همه ما جمع شویم دور یک کلمه، زیر یک پرچم. آن پرچم چیست؟ دو جمله بیشتر ندارد، یک جملهاش این است : «الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا». در مقام پرستش، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم، نه مسیح را بپرستیم، نه غیر مسیح را و نه اهرمن را پرستش کنیم، جز خدا هیچ موجودی را پرستش نکنیم.
جمله دوم : «و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله». اینکه هیچکدام از ما دیگری را بنده و برده خودش نداند و هیچکس هم یک نفر دیگر را ار باب و آقای خودش نداند. یعنی نظام آقائی و نوکری ملغی. نظام استثمار، مستثمر و مستثمر ملغی. نظام لامساوات ملغی. هیچکس حق استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد.
تنها این آیه نیست، آیاتی که در قرآن در این زمینه هست زیاد است. چون می خواهم عرایضم را بطور فشرده عرض کنم بعضی هایش را میگویم. قرآن از زبان موسی (ع) نقل میکند: که وقتی با فرعون مباحثه میکرد، و فرعون به او گفت : «الم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین و فعلت فعلتک التی فعلت و انت من الکافرین»(سوره شعراء، آیات ۱۸ و. ۱۹)، موسی به او گفت : «و تلک نعمه تمنها علی ان عبدت بنیاسرائیل»(سوره شعراء آیه. ۲۲). فرعون به موسی گفت : تو همان کسی هستی که در خانه ما بزرگ شدی، سر سفره ما بزرگ شدی. تو همان کسی هستی که وقتی بزرگ شدی آن جنایت را انجام دادی (به تعبیر فرعون) آن آدم را کشتی. میخواست منت بر سرش بگذارد که در خانه ما بزرگ شدهای، سر سفره ما بزرگ شدهای. موسی به او گفت : این هم شد حرف؟! من در خانه تو بزرگ شدم، حالا که در خانه تو بزرگ شدهام در مقابل اینکه تو قوم من را برده و بنده خودت قرار دادهای سکوت کنم؟ من آمدهام که این بردگان را نجات بدهم.
مرحوم آیةالله نائینی در کتاب تنزیه الامة میگوید : همه میدانند که قوم موسی، اولاد یعقوب هرگز فرعون را مثل قبطیها پرستش نکردند، ولی در عین حال چون فرعون آنها را مانند برده خودش استخدام کرده بود قرآن این را با کلمه ” تعبید ” از زبان موسی نقل میکند.
یکی از مقاصد انبیأ بطور کلی و بطور قطع این است که آزادی اجتماعی را تأمین کنند و با انواع بندگیها و بردگیها اجتماعی و سلب آزادیهایی که در اجتماع هست مبارزه کنند. دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را یکی از مقدسات خودش میشمارد. اگر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر را خوانده باشید این را میفهمید. در آنجا میگوید علت العلل تمام جنگها، خونریزیها و بدبختیها که در دنیا وجود دارد این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمیگذارند. آیا منطق انبیاء تا اینجا با این منطق موافق است؟
آیا آزادی مقدس است؟ بله مقدس است و بسیار هم مقدس است. پیغمبر اکرم جملهای دارد که میگویند متواتر هم هست، فرمود : «اذا بلغ بنوابی العاص ثلاثین اتخذوا عبادالله خولا و مال الله دولا و دین الله دخلا» (مجمع البحرین طریحی). پیغمبر اکرم همیشه از امویها بیم داشت و از آینده آنها بر امت نگران بود. فرمود : اولاد ابی العاص اگر به سی نفر برسند بندگان خدا را بنده خود و مال خدا را مال خود حساب میکنند و در دین خدا هم آنچه بخواهند بدعت ایجاد میکنند. پس این مطلب هم درست که آزادی اجتماعی مقدس است.
اما نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است. تفاوتی که میان مکتب انبیاء و مکتبهای بشری هست در این است که پیغمبران آمدهاند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند، و آزای معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست بلکه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی، معنوی میسر و عملی نیست و اینست درد امروز جامعه بشری که بشر امروز میخواهد آزادی اجتماعی را تأمین کند ولی به دنبال آزادی معنوی نمیرود، یعنی نمیتواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیاء، دین، ایمان و کتابهای آسمانی نمیتوان تأمین کرد. حال ببینیم آزادی معنوی یعنی چه؟
انسان یک موجود مرکب و دارای قوا و غرائز گوناگونی است، در وجود انسان هزاران قوه نیرومند هست، انسان شهوت دارد، غضب دارد، حرص و طمع دارد، جاه طلبی و افزون طلبی دارد. در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقی دارد. انسان از نظر معنا، از نظر باطن و از نظر روح خودش ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن هم هست یک آدم برده و بنده باشد، یعنی ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همه اینها آزاد باشد. گفت :
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
ممکن است انسانی باشد که همانطور که از نظر اجتماعی آزاد مرد است، زیر بار ذلت نمی رود، زیر بار بردگی نمیرود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ میکند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ کرده باشد، یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد. این آزادی همان است که در زبان دین ” تزکیه نفس ” و ” تقوی ” گفته میشود.
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟ یعنی بشر اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولی در عین حال آزادی را محترم بشمارد؟ امروز عملا میگویند بله، عملا میخواهند بشر برده حرص و آز و شهوت و خشم خودش باشد، اسیر نفس اماره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر خودش است، آزادی را محترم بشمارد. این یکی از نمونه های کوسه و ریش پهن است. یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر همین است. به قول منطقیین یک سیر و تقسیمی میکنیم :
بشر دوران قدیم، آزادی را محترم نمی شمرد، آزادی را پایمال میکرد. بسیار خوب، چرا پایمال میکرد؟ آیا چون نادان بود آزادی دیگران را سلب میکرد و همین که بشر دانا شد دیگر کافی است که آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ مثلا در بیماری ها اینطور است، بشر قدیم جاهل و نادان بود، چون نادان بود وقتی با بیماری ها رو به رو میشد، از داروی مخصوصی که تعیین کرده بود، هیچ نتیجه نمیگرفت ولی امروز که دانا شده کافی است که آن طرز معالجه را دور بریزد و معالجه جدید را جای آن بیاورد. مامیخواهیم ببینیم آیا بشر قدیم که آزادی دیگران را سلب میکرد از این جهت بود بود که نمیدانست؟ از روی نادانی، آزادی را سلب میکرد، خیر، نادانی و دانش در او تأثیری نداشت، از روی دانش سلب میکرد، به خاطر اینکه سود خودش را تشخیص میداد.
آیا بشر قدیم که آزادی و حقوق دیگران را محترم نمی شمرد از این جهت بود که قوانینش اینطور وضع شده بود؟ که تا قانون را عوض کردیم، دیگر تمام بشود؟ مانند قوانین قراردادی که بشر میگذارد مثلا در آمریکا بگویند قانون بردگی ملغی، همینکه گفتند قانون بردگی ملغی، دیگر واقعا بردگی ملغی شد؟ یا شکل و فرمش عوض شد، محتوی همان محتوی است. آیا علت اینکه بشر قدیم آزادی و حقوق را محترم نمیشمرد طرز تفکر فلسفیاش بود؟ هیچکدام از اینها نبود. فقط یک چیز و آن منفعت طلبی بود.
بشر قدیم به حکم طبیعت فردی خودش منفعت طلب بود، سود طلب بود، از هر وسیله ای میخواست به نفع خودش استفاده کند. یکی از وسائل، افراد بشر بودند، همانطوری که از چوب و سنگ و آهن و گوسفند و گاو و اسب و قاطر میخواست به نفع خودش استفاده کند از انسان هم میخواست استفاده بکند، آن وقتی که درختی را میکاشت یا میبرید، چیزی که دربارهاش فکر نمیکرد خود آن درخت بود. فقط درباره خودش فکر میکرد. گوسفند را اگر چاق میکرد و آنوقتی که سرش را میبرید چه منظوری داشت؟ جز منافع خودش چیزی را در نظر نمیگرفت. همینطور افراد دیگر را اگر برده میگرفت و بنده خودش میکرد، اگر حقوقشان را سلب میکرد بخاطر منفعت طلبی خودش بود.
پس آن علتی که در دوران گذشته بشر را وادار میکرد به سلب آزادی اجتماعی و پایمال کردن حقوق اجتماعی دیگران، حس منفعت طلبی او بوده است و بس. خوب حس منفعت طلبی بشر امروز چطور؟ هست یا نیست؟ بله هست، آنکه فرقی نکرده است. دهان بشر امروز برای بلعیدن، اگر بیشتر از دهان بشر دیروز باز نباشد کمتر باز نیست. نه علم توانسته است جلوی آز را بگیرد نه تغییر قوانین. تنها کاری که کرده این است که شکل و فرم قضیه، را عوض نموده است، محتوی همان محتواست، یک روپوش، یک زورق روی آن میگذارد. بشر قدیم یک موجود صریح بود هنوز به حد نفاق و دورویی نرسیده بود.
فرعون مردم را استعباد میکرد، رسما هم میگفت: «و قومهما لنا عابدون»(سوره مؤمنون، آیه. ۴۷) موسی چه می گویی؟ اینها بندگان ما هستند، بردگان ما هستند. دیگر یک روپوش روی استثمار و استعباد خودش نمیگذاشت. اما بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادی تمام سلب آزادیها، سلب حقوقها، بندگیها و بردگیها را دارد. چرا؟ چون آزادی معنوی ندارد چون در ناحیه روح خودش آزاد نیست، چون تقوی ندارد.
علی (ع) جمله ای دارد که مانند همه جملههای ایشان با ارزش است. راجع به تقوی است که به نظر بعضی ها دیگر خیلی کهنه شده است! میفرماید : «ان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرش معاد و عشق من» «کل ملکة و دجاش من کل هلکة» (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۲۲۱، ص. ۷۳۳) تقوای الهی کلید هر راه راستی است. بدون تقوی، انسان به راه راست نمیرود راه خود را کج میکند. بدون تقوی انسان اندوختهای برای آخرت ندارد. بدون تقوی بشر آزادی ندارد. و عتق من کل ملکة تقواست که بشر را از هر رقیقی آزاد میکند، بشر باید در ناحیه وجود خودش، در ناحیه روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. لهذا آزادمرد واقعی جهان کیست؟ علیبن ابیطالب یا افرادی که طراز علیبن ابیطالب و یا تربیت شده دبستان او باشند چون اینها افرادی هستند که در درجه اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا کردهاند. علی (ع) میفرماید : « أقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین (نامه ۴۵، ص. ۹۷۱) – و کیف اظلم احدا لنفس یسرع الی البلی قفولها و یطول فی الثری حلولها» (خطبه ۲۱۵، ص. ۷۱۳).
آن کس میتواند واقعا آزاد و آزادیبخش باشد که همیشه مانند علی است، و یا لااقل پیرو اوست، از نفس خودش حساب بکشد، از روح خودش حساب بکشد. تنها در محراب عبادت دست به محاسن شریفش بگیرد و بگوید : «(یا دنیا) غری غیری» (حکمت ۷۴، ص. ۱۱۱۹)، ای زرد و سفید دنیا، ای طلا ونقره دنیا برو غیر علی را فریب بده، من تو را سه طلاقه کردهام. آن کسی واقعا و نه از روی نفاق و دو رویی برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است که در دلش، در ضمیرش، در وجدانش یک ندای آسمانی است و او را دعوت میکند.
آن وقت شما می بینید که یک همچون کسی که آن تقوا را دارد، آن معنویت را دارد، آن خدا ترسی را دارد، وقتی که حاکم بر مردم میشود و مردم محکوم او هستند، چیزی را که احساس نمیکند همین حاکم و محکومی است. مردم روی سوابق ذهنی خودشان میخواهند از او حریم بگیرند. میگوید حریم نگیرید، با من باشید.
وقتی که برای جنگ صفین می رفت یا از آن بر میگشت به شهر انبار که الان یکی از شهرهای عراق است و از شهرهای قدیم ایران بوده است رسید. ایرانیان آنجا بودند، عدهای از کدخداها، دهدارها، بزرگان به استقبال خلیفه آمده بودند. به خیال خودشان علی (ع) را جانشین سلاطین ساسانی میدانستند. وقتی که به ایشان رسیدند، در جلوی مرکب امام شروع کردند به دویدن. علی (ع) صدایشان کرد، فرمود: چرا این کار را میکنید؟ گفتند: آقا! این یک احترامی است که ما به بزرگان خودمان، به سلاطین خودمان میگذاریم.
امام (ع) فرمود: نه این کار را نکنید! این کار شما را پست و ذلیل میکند، شما را خوار میکند، چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه اتان هستم خوار و ذلیل میکنید؟ من هم مانند یکی از شما هستم. تازه، شما با این کارتان به من خوبی نکردید، بلکه بدی کردید، با این کارتان ممکن است یک وقت خدای ناکرده غروری در من پیدا شود و واقعا خودم را برتر از شما حساب کنم.
این را می گویند یک آزاد مرد، کسی که آزادی معنوی دارد، کسی که ندای قرآن را پذیرفته است : الانعبد الاالله. جز خدا هیچ چیزی را، هیچ کسی را، هیچ قدرتی را، هیچ نیرویی را پرستش نکنیم، نه انسانی را، نه سنگی را، نه حجری را، نه مردی را، نه آسمان را، نه زمین را، نه هوای نفس را، نه خشم را، نه شهوت را، نه حرص و آزا را و نه جناه طلبی را، فقط خدا را بپرستیم. آن وقت او میتواند آزادی معنوی بدهد.
خطابهایی دارد مولا علی (ع) که من قسمتی از آن را برایتان میخوانم، ببینید واقعا کسی که آزاد مرد معنوی است چه روحی دارد! شما میتوانید یک چنین روحی در دنیا پیدا کنید؟ اگر پیدا کردید به من نشان بدهید. خطبه خیلی مفصل است، راجع به حقوق والی بر مردم و حقوق مردم بر والی است. مسائلی دارد که حضرت بحث میکند بعد در ذیل آن جملاتی دارد.
ببینید، اینها را که میگوید؟ خود والی و حاکم است که به مردم میگوید. در دنیای ما حداکثر این است که دیگران به مردم میگویند با حاکمهای خودتان اینطور نباشید، آزاد مرد باشید. علی (ع) میگوید با من که حاکم هستم اینگونه نباشید، آزادمرد باشید.
«لا تکلمونی بما تکلم به الجبابره» مبادا آن اصطلاحاتی را که در مقابل جباران به کار میبرید که خودتان را کوچک میکنید، ذلیل میکنید، خاک پا میکنید و او را بالا میبرید، به عرش میرسانید، برای من به کار ببرید.
نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند
مبادا با من اینگونه حرف بزنید، ابدا. با من همانطور که با دیگران حرف میزنید، صحبت کنید.
«و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره» و اگر دیدید احیانا من عصبانی و ناراحت شدم، حرف تندی زدم، خودتان را نبازید، مردانه انتقاد خودتان را به من بگویید، از من حریم نگیرید.
«و لا تخالطونی بالمصانعة» با باری به هر جهت، هر چه شما بفرمائید صحیح است، هر کاری که شما میکنید درست است (این را میگویند مصانعه و سازش) با من رفتار نکنید، هرگز با من به شکل سازشکارها معاشرت نکنید.
«و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی و لا التماس اعظام لنفسی». گمان نکنید که اگر حقی را در مقابل من بگویید، یعنی اگر علیه من کلمهای بگویید که حق است بر من سنگین خواهد آمد، به حق از من انتقاد کنید، ابدا بر من سنگین و دشوار نخواهد بود، با کمال خوشرویی از شما میپذیریم.
«و لا التماس اعظام لنفسی» ای کسانی که من حاکم وخلیفه تان هستم و شما رعیت من هستید، خیال نکنید که من از شما این خواهش را دارم که از من تمجید و تعظیم کنید، از من تملق بگویید، مرا ستایش کنید، ابدا. بعد یک قاعده کلی را ذکر میکند :
«فانه من استثقل الحق ان یقال له اوالعدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه». یعنی آن آدمی که وقتی حق را به او می گویی دشوارش میآید و ناراحت میشود که چرا حق را گفتی، عمل کردن حق برای او سختتر است.
منبع: کلمه
ندای سبز آزادی: مهندس مصطفی کتیرایی از قول شهید مطهری نقل میکند که امام به شدت از سوی روحانیونی سنت گرا تحت فشار بود تا زنها در ادارات، مجلس و تظاهرات حضور نداشته باشند، اما در برابر این فشارها مقاومت کرد و هزینهاش را هم داد.
کتاب ماه فرهنگی و تاریخی «یادآور» در ویژهنامهای که در آن به بررسی اقدامات تروریستی گروه فرقان پرداخته، مصاحبهای را با مهندس مصطفی کتیرایی به عنوان کسی که در واپسین لحظات زندگی در کنار شهید مطهری بوده، انجام داده است.
کتیرایی در بخشی از این مصاحبه میگوید: اتفاقا آن شب آقای مطهری پهلوی من نشسته بود و از قول امام خمینی درد دل میکرد که ایشان از طرف روحانیون سنتگرا به شدت تحت فشار بود که زنها را باید از ادارات بیرون کنند و اینها نباید در هیچ مجلس و تظاهراتی باشند، ولی ایشان مقاومت کرد و هزینهاش را هم داد، چون کسانی که این حرفها را میزدند، غالبا زور هم داشتند.
مهندس کتیرایی تاکید میکند: آقای مطهری می گفت یکی از کارهای مهم امام خمینی این بود که در برابر این نوع فشارها مقاومت میکرد.
وی همچنین میافزاید: بعد از برگزاری جلسه شام خوردیم و حدود ۱۱ شب بود که جلسه تمام شد و من و آقای مطهری و آقای طرخانی از منزل بیرون آمدیم و سه تایی سر کوچه آمدیم. آقای مطهری وقتی احساس کرد ما داریم در مورد یک مساله خصوصی صحبت میکنیم، با ما فاصله گرفت و سرکوچه ایستاد تا اینکه جوانی با موتور سیکلت به ایشان رسید و ایشان را به اسم صدا کرد؛ آقای مطهری که جواب داد، با گلوله به سرش زد.
منبع: خبرآنلاین
ندای سبز آزادی: حدود ۳۰ نفر از کارگران سازمان فضای سبز شهرداری آبادان در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق و بیمه خود در مقابل شهرداری مرکزی آبادان تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران معترض گفتهاند، دریافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامین امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصیل فرزندان و غیره شده است.
سرپرست شهرداری آبادان، دلیل تاخیر در پرداخت حقوق و بیمه کارگران را مسدود بودن حساب این سازمان از سوی سازمان مالیات ارزش افزوده عنوان کرده است.
ندای سبز آزادی: مادر مهدی محمودیان، روزنامهنگار دربند و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامهای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوهقضاییه نوشته است: اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی میشویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حقگویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت.
مهدی محمودیان از شهریور سال گذشته در زندان به سر میبرد و علیرغم بیماریهای گوناگون نظیر آسم و نفس تنگی با مرخصی وی موافقت نشده است. وی در دادگاه بدوی به ۵ سال زندان محکوم و این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
متن نامه مادر این روزنامهنگار زندانی که در سایت “تا آزادی روزنامهنگاران زندانی” منتشر شده، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمان الرحیم
ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آقای آملی لاریجانی
با سلام
من مادر مهدی محمودیان که در ۲۵ شهریور ۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، هستم. فرزندم حدود سه ماه تحت شکنجههای بسیار سخت و بازجوییهای فراوان و طولانی مدت قرار داشت. فرزندم مدت سه ماه در سلول انفرادی نگهداری شد و طی این مدت از بسیاری از حقوق اولیه و انسانیاش محروم بود. برای مثال در طول این سه ماه که در سلول انفرادی به سر میبرد، در صورت احتیاج به سرویس بهداشتی، برادران عزیز هر ۶ ساعت یکبار به او اجازه استفاده از سرویس بهداشتی میدادند.
لازم است بدانید در دی ماه سال گذشته که او زودتر از وقت تعیین شده احتیاج به استفاده از سرویس بهداشتی داشت، سه تن از برادران مهربان تا آنجا که میتوانستند او را ضرب و شتم کردند و سپس با چشمبند و دستبند و به صورت عریان او را به مدت ۸ ساعت در حیاط و در سرما نگه داشتند.
از همان جا فرزندم دچار آنفولانزای شدید و مریض شد و هرچقدر تلاش کردیم او را معالجه کنیم، به ما اجازه این کار را ندادند و با دادن داروهای موقت و بی اثر از معالجه او سر باز زدند.
تا اسفند ماه همان سال فرزندم چهار بار دیگر به شدت بیمار شد. من مادر او هستم و طبیعی است که نگران حال پسرم باشم، به هرجا که فکر میکردم شاید به سوالات من پاسخ دهند، رفتم. به گفته زندانیان محبوس در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ زندان اوین بارها فرزندم به دلیل تنگی نفس بیهوش شده است و به درمان فوری خارج از زندان احتیاج دارد اما تا کنون برای درمان او پاسخی به ما ندادهاند.
با پیگیریهای بسیار و هر روزه من بالاخره یک بار پزشک قانونی او را معاینه کرد و گواهی داد که باید در خارج از زندان و در بیمارستان بستری شود.
آقای لاریجانی
با وجود بیماری شدید فرزندم، او را به جای اینکه در بیمارستان بستری کنند، از زندان اوین به زندان کچوئی و پس از یک یا دوماه به زندان رجاییشهر منتقل کردند.
تا کنون فرزندم در این مدت به مرخصی نیامده است. در این یک سال و اندی دختر او بسیار بیقراری و بیتابی میکند.
نگرانیهای ما برای مهدی کم بود، نگرانی برای سلامت دختر او هم افزوده شده است. دختر هشت ساله هر روز از پدرش میپرسد که چرا به خانه نمیآید. هرگاه مهدی تلفن میزند میگوید میخواهم با پدرم درد و دل کنم و همیشه در حین صحبت اشک می ریزد اما میگوید: “گریه نمیکنم فقط اشکهایم میآید.”
رییس قوه قضاییه
به داد ما برسید. خانواده فرزندم از هم پاشیدهاند و من نیز به شدت بیمار هستم و بیش از این یک مادر پیر بیمار را آزار ندهید، من در انتظار مرخصی یا آزادی فرزندم هستم تا سپس به درمان خودم بپردازم.
آقای لاریجانی
دادگاه دیگری هم هست. اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی میشویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حقگویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت. قضاوت با شما.
با تشکر
مادر مهدی محمودیان
روزنامهنگار دربند
ندای سبز آزادی: تهران امروز نوشت:انتخاب نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات که قرار بود در ۲۴ مهرماه برگزار شود، به دلیل به حد نصاب نرسیدن برگزار نشد لذا محمد علی رامین در آن روز وعده داد که انتخابات نماینده مدیران مسئول در زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات که اینک در حال برگزاری است، انجام شود. ظاهرا طی روزهای آینده این انتخابات برگزار خواهد شد و مدیران مسئول برای حضور یک نماینده از میان خود، برگههای رای را پر خواهند کرد.
از سویی طبق روال ۱۲ دوره قبلی تعیین اعضای هیات نظارت بر مطبوعات، انتخابات مدیرمسئولان اولین انتخاباتی بوده است که برگزار شده و پس از آن انتخاب نماینده مجلس و تعیین نمایندگان شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزه و وزارت ارشاد و وزارت علوم انجام میشده است. اما در این دوره که دوره سیزدهم هیات نظارت بر مطبوعات است، این روال تغییر کرد و انتخاب نماینده مجلسیان زودتر از سایر اعضا صورت گرفت. انتخاباتی که شاید به مزاق بسیاری از اعضای هیات نظارت فعلی خوش نیامد چرا که آنها از ارسال دعوتنامه برای حضور در جلسه هیات نظارت خودداری کردند. دبیر هیات نظارت بر مطبوعات که محمدعلی رامین عهدهدار آن است هم ارسال نشدن معرفی مطهری از جانب لاریجانی به هیات نظارت را دلیل اصلی عدم ارسال دعوتنامه برای مطهری عنوان کرد. مجلس هم به رامین پاسخ داد که « مدتها بود که از پایان دوره عضویت آقای کامران در هیات نظارت بر مطبوعات میگذشت و برگزاری انتخابات در مجلس، زودهنگام نبوده است.» در نهایت نامه علی لاریجانی برای معرفی مطهری به هیات نظارت بر مطبوعات رسید.
و اکنون محمدحسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگویی با تهرانامروز از پایان چالشها در هیات نظارت بر مطبوعات و برگزاری انتخابات نماینده مدیران مسئول نشریات در آیندهای نزدیک برای دومینبار، انتخاب اعضای دیگر هیات نظارت بر مطبوعات و… میگوید و وعده میدهد که دیگر شاهد چالشی در هیات نظارت بر مطبوعات نخواهیم بود چرا که اعضا باب گفتوگو با یکدیگر را باز کردهاند. حسینی همچنین در مورد حضور مطهری در جلسات هیات نظارت هم گفت که این موضوع را بررسی خواهد کرد و تابع قوانین حقوقی است.
در اولین گام پس از انتخاب نماینده مجلسیان در هیات نظارت بر مطبوعات شاهد بروز چالشها و اختلافاتی بودیم. اطلاع دارید؟
بله. اطلاع دارم و آنها را توصیه میکنیم، سعی کنند تا چالشی وجود نداشته باشد.
چگونه میشود مانع این چالشهای زودهنگام شد؟
ما به آنها میگوییم تا با گفتوگو مسائل را پیش ببرند و دیگر شاهد چالشی نباشیم و تعیین تکلیف شود.
موضع وزارت ارشاد در این ماجرا چیست؟
ما قبول نداریم که از ابتدا این مباحث به مطبوعات و رسانهها کشیده شود. بالاخره یک هیات نظارتی وجود دارد که افراد از طرف دستگاههای مختلف نظام اعم از قوه مجریه، قضائیه و مقننه در آن عضویت دارند لذا باید در همان جمع بنشینند و با یکدیگر گفتوگو کنند نه اینکه همه موضوعات را رسانهای کنند. فکر میکنم اکنون با هم گفتوگو کردهاند.
ظاهرا این گفتوگوهایی که عنوان داشتید، آنچنان تاثیرگذار نبوده است چراکه علی مطهری اخیرا نسبت به عملکرد معاونت مطبوعاتی در برگزاری نشست انتخاب نماینده مدیران مسئول انتقاداتی را در رسانهها مطرح کرده است.
شاید اطلاعات درستی به آقای مطهری نرسیده و به ایشان گفته شده است که در ۲۴ مهرماه انتخابات نماینده مدیران مسئول برگزار شده است! اما درواقع در آن روز انتخاباتی انجام نشد.
چرا انتخاب نماینده مدیرمسئولان در هر سال با مشکل مواجه میشود؟
معمولا انتخابات نماینده مدیر مسئولان در دور اول به نتیجه نمیرسد البته جلسه انتخاب نماینده مدیران مسئول باید زودتر از اینها برگزار میشد یعنی دو هفته قبل از ۲۴ مهرماه این انتخابات باید انجام میشد اما بهدلیل اینکه گفته شد اطلاع رسانی در موعد مقرر انجام نشده است، آن را به تاخیر انداختند که از جمله مخالفان برگزاری انتخابات در آن روز آقای سراج، نماینده قوهقضائیه در هیات نظارت بر مطبوعات بود.
در ۲۴مهرماه بار دیگر قرار شد تا این انتخابات برگزار شود که جلسه آن تشکیل شد اما با توجه به اینکه حضور مدیران مسئول باید به حد نصاب ( نصف) برسد اما در این جلسه، حد نصاب لازم حائز نشد، انتخابات در آن جلسه هم برگزار نشد.
پس انتقادات نسبت به تاخیر در برگزاری انتخابات نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات به چه دلیل است؟
همانطور که اشاره کردم قبل از ۲۴ مهرماه قرار بود جلسهای در روز
پنجشنبه دو هفته قبل برگزار شود اما آقایان به دلایلی مانند اینکه جلسه سهنفره دیرهنگام تشکیل شده است، مانع برگزاری انتخابات شدند. منظور من این است که جلسه انتخاب نماینده مدیران مسئول یکبار به تعویق افتاده است و نشریات هم منتظر برگزاری این جلسه بودند حتی برخی سایتها هم از ما انتقاد کردند که چرا جلسه را در زمان مقرر برگزار نکردیم. همه سوال میکنند که چرا جلسه را برگزار نکردیم و در ۲۴ مهرماه که ما درصدد برگزاری انتخابات نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بودیم، میگویند که چرا برگزار کردید. ما اکنون در این مورد با دوگانگی مواجه هستیم.
با این حساب در روزهای آینده شاهد سومین جلسهای هستیم که برای انتخاب نماینده مدیر مسئولان برگزار میشود؟
جلسه قبل از ۲۴ مهرماه که اصلا برگزار نشد. جلسه اول، ۲۴ مهر بود که معمولا در جلسه اول هیچگاه به نتیجه نمیرسید بلکه افراد میآمدند تا کاندیداها مشخص شود و افراد خود را معرفی کنند. در جلسه دوم است که رای گیری اصلی انجام میشود. برخی بیدلیل ایراد میگیرند چراکه اصلا انتخاباتی نبوده است که آقای مطهری بخواهد نسبت به برگزاری آن انتقاد کند.
آقای مطهری نسبت به عدم دعوتش به جلسه هیات نظارت هم گله داشت. چرا او که با ۹۰ رای از سوی نمایندگان انتخاب شد، به جلسه هیات نظارت دعوت نشد؟
باید دید که در چه زمانی جلسه هیات نظارت تشکیل شده بود که از آقای مطهری دعوت نشد. باید پیگیری کنیم که آیا زمان حضور ایشان در جلسات هیات نظارت فرا رسیده بود یا نه. در مورد دعوت از آقای مطهری برای حضور در جلسات هیات نظارت تردیدهایی وجود دارد که آیا برگزاری انتخابات در مجلس به معنای اجازه حضور به نماینده آنها در جلسات است یا هنوز زمان آن فرا نرسیده و باید منتظر پایان دوره دوازدهم باشیم. این اختلافنظری است که ما این موضوع ر ا بررسی میکنیم و از نظر حقوقی به هر نتیجهای رسیدیم، تابع آن خواهیم بود. از سوی دیگر ما در هیات نظارت به غیر از نماینده مجلس باید نمایندگانی از شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و… هم داشته باشیم.
ظاهرا نمایندگان دستگاههای دیگر کمتر طی ۱۲ دوره تغییر کردهاند. اینطور نیست؟
نه. اینطور نیست. مثلا حجت الاسلام قمی از ابتدای تشکیل هیات نظارت بر مطبوعات عضو ثابت شورای عالی انقلاب فرهنگی این هیات بوده است.ما نامهای به این شورا میدهیم تا نماینده خود را معرفی کند.
از ابتدا حجت الاسلام قمی حضور داشتند و بهنظر نمیرسد ارادهای برای تغیییر ایشان باشد.
از اول بودن که به معنای باقی ماندن نیست. باید از اول نمایندگان دستگاهها برای عضویت در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب و به هیات نظارت معرفی شوند.
ندای سبز آزادی: در ادامه اِعمال تحریم های فراگیر علیه جمهوری اسلامی، ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه پنجم آبان ماه، ۳۷”شرکت صوری” و پنج ایرانی (محمد طلایی، منصور اسلامی، احمد سرکندی، قاسم نبیپور و ناصر باطنی) را به دلیل دست داشتن در هدایت این شرکتها در کشورهای آلمان، جزیره مالت و قبرس در فهرست تحریمهای خود قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت خزانهداری آمریکا در این زمینه خاطرنشان کرد ایالات متحده ۳۷ “شرکت صوری” مرتبط با کشتیرانی تجاری ایران را در لیست تحریمهای خود قرار داده است؛ که عمدتاً در آلمان مستقر بوده و به عنوان پوششی برای فعالیتهای شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی عمل میکردند.
در بیانیهای که وزارت خزانهداری آمریکا در همین زمینه منتشر کرده آمده است، ایران فعالیتهای خود را در پشت “شبکهای پیچیده از شرکتهای کشتیرانی” پنهان کرده است.
وزارت خزانهداری آمریکا همچنین پنج ایرانی به نامهای محمد طلایی، منصور اسلامی، احمد سرکندی، قاسم نبیپور و ناصر باطنی را به دلیل دست داشتن در هدایت این شرکتها در کشورهای آلمان، جزیره مالت و قبرس در فهرست تحریمهای خود قرار داده است.
در اطلاعیه وزارت خزانهداری آمریکا از محمد طلایی با عنوان مدیر ۱۱ شرکت مستقر در هامبورگ و نماینده تامالاختیار شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی در آلمان و از منصور اسلامی با عنوان دستیار مدیر چندین شرکت مستقر در هامبورگ نام برده شده است.
به دنبال تصویب آخرین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که در خرداد ماه سال جاری صورت گرفت، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای یکجانبه دیگری علیه ایران اعمال کردهاند که به مراتب فراگیرتر از تحریمهای شورای امنیت است.
ایالات متحده آمریکا و سایر متحدان این کشور بر این باور هستند که جمهوری اسلامی در پوشش برنامه هستهای خود به دنبال دستیابی به توان لازم برای ساخت جنگافزارهای هستهای است.
مقامات تهران برنامه هستهای خود را صلحآمیز ذکر کرده و از تن دادن به درخواست شورای امنیت سازمان ملل متحد برای متوقف ساختن فعالیتهای حساس اتمی خود که قابلیت کاربرد در ساخت جنگافزارهای هستهای را نیز دارد، خودداری میکند.
در این میان بر اساس اعلام وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران از ناوگان کشتیرانی تجاری خود برای “حمل کالاهای کالاهای نظامی و اقلام مورد نیاز برای توسعه برنامه سلاحهای کشتار جمعی خود” استفاده میکند.
از این رو ایالات متحده آمریکا از سال ۲۰۰۸ شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرده و همچنین بر اساس اعلام وزارت خزانهداری آمریکا تاکنون نزدیک به ۷۰ “شرکت صوری” مرتبط با کشتیرانی ایران، هدف تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند.
درهمین راستا استیوارت لوی، هماهنگ کننده تحریمها علیه ایران در وزارت خزانهداری آمریکا نیز از ادامه تلاشهای واشینگتن به منظور “مقابله با تاکتیکهای ایران به منظور حفاظت از شرکت کشتیرانی خود در مقابل بازرسیهای بینالمللی” خبر داده است.
قرار گرفتن شرکتهای خارجی در فهرست سیاه تحریمهای آمریکا بدین معنا است که این شرکتها دیگر اجازه فعالیت در آمریکا را نخواهند داشت و شرکتهای آمریکایی نیز نمیتوانند با این شرکتها تماس برقرار کنند.
علاوه بر تحریم های شورای امنیت و ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا نیز تحریم هایی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کرده است، که در همین رابطه، خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی (تمام شعبات و توابع بیست و چهارگانه آن) مشمول تحریم می باشند.
ندای سبز آزادی: دو روحانی حامی اقتدارگرایان در اظهاراتی عجیب که به نظر نمیرسد با آموزههای ابتدایی اسلام سازگار باشد، خواستار آن شدند که به جای کتاب آسمانی و معجزه پیامبر (ص)، نظر رهبری فصل الخطاب باشد.
به گزارش کلمه علی سعیدی که نماینده رهبری در سپاه است، دیروز در همایش بررسی و مقابله با جنگ نرم در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین گفت: اسلام و حکومت اسلامی در هر دورهای نیاز به نماد و ترجمان دارد، حتی قرآن به دلیل وجود محکمات و متشابهات نمیتواند فصلالخطاب باشد و نیاز به ترجمان دارد. دیروز این نماد، حضرت روحالله بود و امروز نماد حقانیت و حاکمیت، رهبر معظم انقلاب است.
وی افزود: برای تشخیص حق نباید به شخصیتهای دیگر مراجعه کرد مگر آنکه اهل ذکر باشند و باید دانست که محور نظام، رهبری است. مهمترین وظیفهای که امروز بر عهده ماست، تبیین اسلام ناب است و اینکه مبانی فکری امام و مقام معظم رهبری را بیان کنیم، چراکه اگر این کار را انجام دهیم دیگر جایی برای تفکرات غیرناب باقی نمیماند.
همچنین سیدعبدالهادی شاهرودی نماینده استان گلستان در خبرگان رهبری هم تفسیر بدیع مشابهی از نسبت رهبری و قرآن در شرایط امروز بیان کرد و گفت: فرمایشات رهبری اصیل و مبرهن و همان ترجمه قرآن کریم است.
او ادامه داد: رهبر انقلاب با توجه به دقت، موشکافی و توجه به مسایل اجتماعی، بیشتر نقاط مختلف را تبیین کردند، ممکن است در یک زمان ابعاد دیگری نیاز به تبیین داشته باشد مثلا زمانی برای جمع کردن احادیثی از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت به شکل دقیق نیاز بود که به آن بپردازند. ابعادی که به زمان حال ما مربوط میشود را رهبری از قران کریم استخراج و تبیین میکنند. اما موارد را بیشتر توضیح و تبیین کرده و با این توضیحات تکلیف شدیدتر و واضحتری را برعهده علما، طلاب، محققان و حوزویان گذاشتند.
مشخص نیست با شتابی که برخی روحانیان راستگرا در استفاده از هر ابزاری برای توجیه قدرت دارند، به کجا میخواهند برسند. چرا که به نظر میرسد در ادامه روند بدعتگذاریهای گسترده در دین و قربانی کردن وسیله در پای هدف، اکنون دارد کار به جایی میرسد که استفاده ابزاری از قرآن و روایات هم به کار نمیآید و تنها راه باقی مانده برای توجیه قدرت، از نگاه این روحانیان، به حاشیه راندن قرآن و آموزههای اساسی اسلام است. آیا این روحانیان، پاسخی برای تصریح و نص صریح قرآن و روایات به اینکه حتی اختلافات را هم باید به خدا و پیامبر و قرآن ارجاع داد، دارند؟ و برای توجیه و تفسیر دهها کلام و عمل از امام علی (ع) و دیگر ائمه که با قرآنگریزی و حقیقتستیزی این روحانیان مغایرت دارند، هم چارهای اندیشیدهاند؟
ندای سبز آزادی: به دنبال تبعید سید ضیاء نبوی، دانشجوی دربند و محروم از تحصیل به زندان اهواز و شرایط نامناسب وی در این زندان، زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه طی تماسی تلفنی با مادر وی ، صبر و استقامت این مادر رنجدیده را ستود و مقاومت فرزند برومندش را موجب سرفرازی ملت توصیف کرد.
به گزارش کلمه، رهنورد در این تماس تلفنی از آخرین وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل کسب اطلاع کرد و ضمن آرزوی آزادی هر چه زودتر وی، برای خانواده اش نیز آرزوی صبر و مقاومت بیشتر کرد .
در این مکالمه تلفنی مادر ضیا از آخرین وضعیت فرزند خود در زندان اهواز و شرایط بسیار سختی که این روزها بر ضیا و خانواده می گذرد، سخن گفت . چرا که ضیا در زندانی به سر می برد که از داشتن کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی محروم است و آب آشامیدنی سالم هم ندارد . اعضای خانواده هم مجبورند از استان سمنان تا اهواز بروند تا بتوانند چند دقیقه ای فرزندشان را ببینند که همه اینها فشار روانی زیادی را به خانواده این زندانی تبعیدی وارد می کند .در همین حال مادر ضیا، روحیه فرزندش را با همه این مشکلات مقاوم و خوب توصیف کرد.
سید ضیاء نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل به ده سال حبس تعزیری محکوم شده است. او به تازگی از زندان اوین به زندان کارون اهواز تبعید شده است. ضیا همچنین پس از ورود به زندان اهواز از سوی نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت .
سید علی اکبر نبوی (پدر ضیاء) هم هفته گذشته، پس از بازگشت از زندان اهواز و ملاقات با فرزندش، به اداره اطلاعات فرا خوانده شد و بابت مصاحبه ها و پیگیری وضعیت فرزندش تحت فشار و بازجویی قرار گرفت.
ندای سبز آزادی: یک عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور با اشاره به بررسی طرح تغییر قانون انتخاب شهرداران در این کمیسیون، از تصویب مادهای خبر داد که بر مبنای آن از این پس شهردار تهران و مراکز استانها با پیشنهاد وزیر کشور و رای اعتماد اعضای شورای شهر انتخاب میشوند.
به گزارش خانه ملت، “ولی اسماعیلی” عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور گفت: بعد از رد پیشنهاد انتخاب شهرداران با رای مستقیم مردم، کمیسیون شوراها تصمیم گرفت تا انتخاب شهرداران را به پیشنهاد وزیر کشور و رای اعتماد اعضای شورای شهر واگذار کند که البته این موضوع تنها در تهران و مراکز استانها خواهد بود.
نماینده مردم گرمی و دشت مغان در مورد نحوه انتخاب شهرداران شهرستانها نیز گفت: در مصوبه کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور که در طرح “تغییر قانون انتخاب شهرداران” گنجانده شده است از این پس شهردار شهرستان ها با معرفی استاندار و رای اعتماد اعضای شورای شهر صورت خواهد گرفت.
اسماعیلی با بیان این مطلب که تدوین طرح “تغییر قانون انتخاب شهرداران” در مراحل پایانی به سر میبرد، افزود: با تصمیم گیری کمیسیون در مورد نحوه انتخاب، استیضاح و استعفای شهرداران و با توجه به اینکه کلیات این طرح در کمیسیون رای آورده، کار این طرح تقریبا در کمیسیون شوراها تمام شده است.
عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در پایان، گفت: این طرح به احتمال زیاد هفته آینده به هیات رییسه مجلس تقدیم خواهد شد تا در اولین فرصت مورد بررسی و اعلام نظر همکاران در مجلس قرار گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر