-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 10/29/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



رئیس جمهورافغانستان حامد کرزای اذعان کرد که دفترش مرتباً از کشورهمسایه ایران پول دریافت کرده است. وی روز دوشنبه در کنفرانس مطبوعاتی در کابل و در پاسخ به پرسش هایی راجع به گزارش نیویورک تایمز گفت رئیس دفترش عمر داودزی «بسته های پول» از تهران گرفته است.

کرزای پرداخت پول را اقدامی معمول بین کشورهای دوست خواند. رئیس دفترش گفت پول داده می شود تا به دولتش «کمک کند و آن را در پرداخت هزینه ها مورد حمایت قراردهد.» به گفتۀ وی تهران یک تا دو بار در سال پول پرداخته است. بنابر اظهارات او هر بار این کمک به ارزش 500 تا 700 هزار یورو بوده است. طبق گزارش نشریۀ آمریکایی نیویورک تایمز مقدار پول بسیار بیشتر بوده است، صحبت از چندین میلیون دلار آمریکا شده است. طبق اعلام روزنامه، دولت از این پول استفاده می کند تا حمایت رهبران قبیله ها و اعضای مجلس و نیز نمایندگان طالبان را بدست آورد.

طرف ایرانی (ولی) همچون روز قبل کاملاٌ تکذیب کرد. سفارت ایران در کابل اعلام داشت گزارش «غلط و توهین آمیز و مسخره است.» به گفتۀ سفارت، رسانه های غربی تنها می خواهند «بر افکار عمومی تأثیر بگذارند و آشفتگی ایجاد کنند.» همانطور که دیپلمات ها در کابل پیوسته تأکید می کنند ایران همچون کشور همسایه پاکستان برای ثبات افغانستان تعیین کننده است. غرب تهران را متهم می کند که شورشیان افغانستان را مورد حمایت قرار می دهد، دولت ایران قاطعانه این اتهام را رد می کند.

رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد درجریان دیدارش با کرزای در ابتدای سال جاری به شدت به غرب حمله کرد. این گونه اظهارات و افشاگری های کنونی دربارۀ پرداخت پول از ایران رئیس جمهور افغانستان را در موقعیت دشواری قرار می دهند. زیرا از سویی کرزای به حمایت غرب وابسته است، بدون کمک نیروهای خارجی به دشواری می تواند در سِمت خود بماند. از سوی دیگر برای روند صلح در کشورش مهم است که کشورهای همسایه چون ایران –مغضوبِ غرب به ویژه به علت موضوع اتمی- در دستیابی به راه حلی برای آشتی شرکت داشته باشند.

البته بین غرب و ایران در ماه های گذشته دست کم می توان در موضوع افغانستان مشترکاتی دید. اینگونه بود که وزیر خارجۀ آمریکا هیلاری کلینتون و همتای ایرانیش منوچهر متکی در ژوئیه درکابل دور یک میز نشستند تا درجریان کنفرانسی دربارۀ آیندۀ افغانستان گفتگو کنند. در دیدار تازۀ نمایندگان غربی در امور افغانستان در رم نیز نماینده ای ازایران شرکت داشت.

از: توبیاس ماتِرن در: زود دویچه تسایتونگ


 


خوب تر از اینها به نظر می رسید که واقعی باشد و شاید همین باید اولین هشدار می بود. گفته شد «هیستک» تنها ابزار مورد نیاز برای فعالان دمکراسی ایران است تا از سانسورهای اینترنتی دولتی عبور و هویت شان را پنهان کنند. اما حالا در پایان، این امکان وجود دارد که هیستک، آنها را در معرض خطر قرار داده باشد. چطور شد که وعده هیستک بسیار اشتباه از کار درآمد؟

هیستک از لحاظ تکنیکی در ۱۶ ژوئن سال ۲۰۰۹ متولد شد؛ زمانی که آستین هیپ، جوان برنامه نویس کامیپوتر اعلام کرد که هدفش از این پیشنهاد، باز تولید و تقویت اینترنت برای ایرانی هایی است که در تلاش برای تهیه و ارسال اخبار در داخل و خارج از کشورشان هستند. هیپ در سایت سالن.کام (Salon.com) نوشت: «وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدم، بیشتر از ۳۰۰ ایمیل از افراد داوطلبی دریافت کرده بودم که سعی در مشارکت و روشن کردن مسیر پیش رو برای جنبشی داشتند که هم تازه و هم قدیمی است.»

او به فراخوان عمل خود با این نوشته پایان داد: «این انقلاب شاید تلویزیونی نشود اما صدای زیادی به پا خواهد کرد.»

فقط یک روز زمان برد تا رسانه ها از این موضوع خبردار شوند. بی بی سی در میان دیگر آژانس های خبری، هیپ را به عنوان طلایه دار «انقلاب توئیتر» مورد تمجید قرار داد. هیپ و همکارانش شروع به کار در مورد چیزی کردند که سرانجام تبدیل به هیستک شد.

در کمتر از دوماه، هیپ اظهاراتش را درباره این موضوع که ابزار جدید تقریبا برای آزمایش بتا آماده است، شروع کرد- زمان فوق العاده کوتاهی برای اجرای عملیات برنامه ضدسانسور پیچیده.

برخلاف نرم افزارهای قدیمی که برای رخنه در سانسور اینترنت استفاده می شد، گفته می شد که هیستک از طریق پنهان نگه داشتن هویت استفاده کننده و جستجوی اینترنتی در هیاهوی ترافیک غیرقابل بحث و سنتی وب عمل می کند. این طور ادعا می شد که ماموران سانسور حکومتی با این برنامه که جستجوهای واقعی در اینترنت را پنهان نگاه می دارد، فقط متوجه بازدید از سایت های بی ضرر می شوند؛ مثل یک سوزن در انبار کاه.

ظرف همین ماه ها، هیپ از یک فرد گمنام واقعی به فعال مشهور آزادی تبدیل شد و هیستک برنده این تبدیل و دگرگونی شد- حداقل در میان رسانه ها. هیپ از سوی گاردین «مبتکر سال» نامیده شد و نشریه کریستین ساینس مانیتور گفت؛ هیستک مایه امیدواری ایرانیایی است که در طلب شکستن و عبور از سانسورهای تهران هستند.

وزارت خارجه ایالات متحده در ماه مارس به صورت قاطع، مجوز ویژه برای توزیع هیستک در ایران را صادر کرد - همه اینها اما با مهر موافقت واشنگتن و ارائه مجوز به هیپ صورت گرفت. تا همین اواخر در ششم آگوست ۲۰۱۰، مجله نیوزویک از قول هیپ گفت که او «... پوشش و استتار کاملی برای معترضان در جنگ سایبری علیه دیکتاتورهای جهانی یافته است.»

اما هیچ کدام از اینها واقعیت نداشت. هیستک آنطوری که بنیانگذارانش می گفتند، کار نکرد. هرگز مورد آزمایش های گسترده قرار نگرفت و شاید همان تعداد اندک افراد ناشناخته ای که آن را در ایران امتحان کرده بودند به شناسایی مقامات قدرت درآورده باشد. در روز چهاردهم سپتامبر، دانیل کلاسیون، همدست هیپ، پایان هیستک را اعلام کرد. او در یک ایمیل نوشت:«من پشیمان هستم از این که کسانی را به ناحق در معرض خطر قرار دادیم، و ما شهروندان را از ابزار ضدسانسور قابل اجرا و موثری که می توانستند داشته باشند، محروم کردیم.»

«من پیشمانم از این که وقتی به وعده های توخالی گوش می کردم، سکوت می کردم و به خصوص پشیمانم از این که کل این تجربه سخت، دورنما و چشم انداز ضدسانسور را آنقدر به نحو بدی جریحه دار کرده است که شاید سالها زمان ببرد تا هرچیز دیگری در این حوزه مجددا بوجود بیاید.»

چطور شد که هیستک بسیار اشتباه از کار درآمد؟

ژیلیان سی. یورک که در «مرکز برکمن هاروارد برای اینترنت و جامعه» درباره اینترنت وبلاگ می نویسد، می گوید: «نویسندگان فنی در پیش بردن یک داستان سریع وارد عمل می شوند.»«هم اکنون حکایت ها و داستان های زیادی حول و حوش آزادی نت به خصوص در کشورهایی مثل ایران و چین وجود دارد، و خب در این مورد، رسانه ها سریع وارد عمل شدند تا داستانی را به تصویر بکشند که به نظر می رسید در حال انجام یک اقدام عظیم برای مردم ایران است.»

کارشناسان می گویند؛ مساله اینجاست همان زمانی که هیپ در حال وعده دادن درباره هیستک بود، به هیچکس اجازه نمی داد تا آن را مورد آزمایش و تحقیق قرار دهد و یا به کد منبع آن دسترسی داشته باشد. اینها فقط ادعاهای هیپ بودند و یورک می گوید که بسیاری از روزنامه نگارها شاید این مهارت را نداشته اند که با دقت، اعتبار و صحت این ادعاها را مورد ارزیابی قرار دهند.

اگر منصف و بی طرف باشیم، همان زمانی که بیشتر رسانه های سنتی مشغول تمجید و ستایش هیپ بودند، صداهای آنلاین مشکوک به این مساله هم وجود داشت مثل براس اسچنر و اوجنسی مورزو، نویسندگان امنیت اینترنت که دانشجوی پژوهشگر در بنیاد آمریکای نو هستند.

موروزو در روز دوم سپتامبر نوشت: «به نظر نمی رسد که چنین چیزی در مورد هیستک درست باشد.»«چیزی که واقعا باعث نگرانی ام شده این است که کسی نمی تواند این نرم افزار را دانلود و مورد آزمایش قرار دهد؛ تا آنجایی که به اینترنت مربوط می شود، هیستک وجود ندارد.»

با آگاهی از شکست هیستک، انتقاد و سرزنش های بسیار زیادی از جمله از جانب کسانی که انگشت اتهام به سوی وزارت خارجه ایالات متحده دراز کرده بودند، مطرح شد. سامی بن غربیه، فعال وب خاور میانه ای که به تصویب و تائید هیستک از سوی آمریکا و به طور کلی به سرمایه گذاری در زمینه ابزارهای ضدسانسور انتقاد دارد، می نویسند: «ایالات متحده و دیگر دولت های غربی به عنوان مدعیان بزرگ آزادی اینترنت می توانند تهدید واقعی را به فعالینی که حمایت و سرمایه گذاری شان از این مساله را می پذیرند، نشان دهند.»«سیاسی سازی بیش از حد جنبش عملی دیجیتال و اختصاص بودجه برای موفقیت آن برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیک یا برای خوشایند اندیشه های پوچ واشنگتن، حالا از سوی بسیاری «بوسه مرگ» محسوب می شود.»

آژانس اصلی «صدای آمریکا»، رادیو و تلویزیون بین المللی، بخشی از سرمایه گذاری ها را برای پروژه های ضدسانسور اینترنت، تور و فسیفون (Tor and Psiphon) ، تهیه می کند. ژیلیان یورک موافق است که هم رسانه و هم وزارت خارجه آمریکا به نوبه خود در این اشتباه سهیم هستند. یورک می گوید: «این ضروری است که پدیدآورندگان ابزارهایی مثل این، هوشیار و مراقب باشند و قبل از این که آن را به رسانه ها بکشانند، اطمینان حاصل کنند که یک محصول واقعی به دست آورده اند.»

* در: تای نیوز سرویس- این مطلب ابتدا در سایت وی او ای منتشر شده است

ترجمه اختصاصی برای انتشار در شماره ماه اکتبر مجله «ایران در جهان»


 


سخنان کوتاهی که این ماه از سوی حسن نصرالله- رهبر حزب الله- ایراد شد، در مقایسه با سخنرانی های رسایش مورد توجه کمی قرار گرفت؛ اما او از یک معامله بزرگ در مورد سیاست امروز برای اسرائیلی ها، فلسطینی ها و دنیای بزرگ اعراب سخن گفت.

آقای نصرالله در میان دهها هزار نفر از حامیانی که اینجا برای خوشامدگویی به محمود احمدی نژاد- رئیس جمهور ایران- جمع شده بودند، اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران از «نه» حمایت و پشتیبانی می کند؛ همان «نه» که خیلی از عربها قبل از ترک خارطوم در زمان رئیس جمهور فقید- جمال عبدالناصر- گفته بودند. ایران این «نه» را همراه با ملتهای عرب تکرار و تجدید می کند.

این «نه» اشاره دارد به گردهمایی تاثیرگذار اعراب در سال 1967 در کشور سودان، بعد از این که اسرائیل، همسایه هایش را در جنگی تحقیرآمیز شکست داد؛ کشورهای عربی به صلح با اسرائیل «نه» گفتند، به مذاکرات با اسرائیل«نه» گفتند و «نه» گفتند برای به رسمیت شناختن این کشور. ناصر، رئیس جمهور مصر که در آن زمان به جنگ خاتمه داده بود، رهبر جنبش سکولار ناسیونالیسم بود؛ امروز، ایران از روی انتخاب و یا غفلت و غصور، فرزند نسلی از سیاست مخالفت است که صرفا دربردارنده مهر و نشان مذهبی دائمی است.

این منطقه، سابقا بوسیله مجموعه ایدئولوژی هایی- ازمائوئیست های همچنان تغییر نیافته تا سَلَفیست های هزارساله (اقتدا کنندگان به سه نسل اول اسلام) به تشنج کشیده شده است، اما هیچ کدامشان جز جنبش های اسلامی همیشگی نبوده اند؛ از انجمن برادری مسلمان مصر (اِخوان المسلمین) و حماس در قلمرو فلسطین تا حزب الله که شاید قوی ترین و ترسناک ترین آنها باشد. در میان مخالفان با اسرائیل تا رژیم های استبدادی عرب، و با حجم عظیم بی عدالتی که در اعراب دیده می شود، تنها اسلامگراها هستند که پیغام های عامه پسند وسیع و پیروان جدی و سرسخت دارند، البته با یک یا دو استثنای کوتاه مدت و زودگذر.

قدرت اسلامگراها، چیز جدیدی نیست؛ آنها یک نسل، پیشینیان سکولار و چپگرایشان- یعنی افرادی را که اغلب اینگونه عمل می کنند( و یا گاهی حرف می زنند)- را تحت الشعاع قرار داده اند. ولی میراث معنوی انحصاری آنها درباره اپوزیسیون بودن، بیشتر و بیشتر شفاف و مشخص می شود. آنها مناقشات- بین اعراب و اسرائیل، شرق و غرب- را باز تفسیر می کنند و این رتبه را که کدام یک از همین ملت عرب دارای هویت یکسان از دنیای عرب تغییر مکان داده است، برجسته و پررنگ کرده اند؛ آنقدر زیاد که ممکن است به زودی «عرب» برای تعیین و معناکردن دنیای عرب، منسوخ و کهنه شده باشد. و آنها با سیاستی که بی بهره و محروم از ایدئولوژی ماورای اعتقاد است، راه تغییر را در منطقه ای که ساکنانش خیلی زیاد خواهان این تغییر هستند، محدود و تنگ کرده اند.

این جنبش ها اغلب دارای حجم وسیعی از پراگماتیسم هوشمند و دقیق اند. اسلامگراها در ترکیه، مصر، لبنان و سرزمین فلسطین، همه موفقیت های انتخاباتی را بدست آورده اند؛ آنها حتی شاید در آینده بتوانند از یک پیکره سیاسی دمکراتیک حمایت و آن را تقویت کنند. اما در مسائل و موضوعاتی از فقر گرفته تا فلسطین، الگویی از اخلاق و مطلق گرایی موردی را اعمال کرده اند که جامعه را که بیشتر از همه تحت فشار مشکلات قرار دارد، نادیده می گیرد و یا آن را به سمت سرودهای مذهبی غیر قابل تلافی و پاداش سوق می دهد.

این دلیل بزرگی است که امروز بدبینی، مد و سبک اصلاح طلب ها، مبارزه طلب ها و منقدان خارج از قلمروی آنها شده است. فواز ترابولسی- تاریخدان، مقاله نویس و اکتیویست چپگرای باسابقه لبنان- می گوید:«سیاست مذهبی یا مذهب سیاسی شده، غلبه کرده است». وقتی پرسیدم آیا هیچ فرضیه متناقض دیگری– فراتر از خیال پرستی و آرمانگرایی غیرعادی (به سبک دن کیشوت) و ایده آلیست های سرسخت و غیر قابل انعطاف_ وجود دارد، سرش را تکان داد.

او گفت:«نه». «فکر نمی کنم وجود داشته باشد».

دانشگاه آمریکایی لبنان، میزبان مجموعه ای از صدها پوستر از سالی است که هم سخت و شدید بود و هم پر از آشوب و بی نظمی، اما به اعتقاد بسیاری در این منطقه، در این سال امیدواری بیشتری به یافتن راه حل برای مشکلات عمیق منطقه وجود داشت. این پوسترها گلچینی از تبلیغات گروه های فلسطینی سکولار تا وعده های همیشگی مست کننده شرکای لبنان درباره براندازی نامعلوم ملتهای دارای سیستم فئودال یک نسل قبل است.

بسیاری از آنها از پیکرنگاری جنبش های روز آزادیخواه جهان سوم الهام گرفته اند. مدل موها تاریخ عکسها را معین می کند. شرح عکسها را بخوانید («مبارزات مسلحانه» به جای «جهاد» که امروزه مقدم است). اما آنها ایده آلیسم ملتهب و پر شور را به تصویر کشیده اند. برای غرب، این باید دوران کشتار و قتل عام در مونیخ، هواپیما ربایی و ظهور تشکیلات آزادیخواه فلسطین یاسر عرفات بوده باشد. اما برای بسیاری از اعراب، دوران پر اهمیت وعده تغییر واقعی بود، دورانی که جنبش فلسطینی ها، تصور اعراب را تا حد بی نظیری نسبت به قبل و بعد از این جنبش به تسخیر خود درآورد.

در یکی از پوسترها خوانده می شود:«از طریق انقلاب، آزاد سازی زنان رخ می دهد». پوستر دیگری اعلام می کند:« فلسطین برای مردم است...با هرمذهبی که داشته باشند». شعارهای دیگر همچون «تنها نماینده مشروع مردم فلسطین» که برای تشکیلات آزادیخواه فلسطین تبلیغ می کنند، یک تلخی ساختگی به تقسیم بندی های امروز بین حماس مذهبی خشن و دولت فاقد قدرت در ظاهر سکولار فلسطینی داده است؛ دولتی که در مذاکرات مایوس کننده با اسرائیل با بحران و بدون قاعده ظاهر شده است. پوستر لبنانی، وعده یک رهبر قدیمی را نقل قول می کند: «رهبری جدید کسی است که قابلیت ساختن لبنان واقعی را داشته باشد، نه یک رهبری اسلامی و نه یک رهبری مسیحی، بلکه یک رهبری ملی».

بیشتر شعار هستند تا نوستالژی: آنها به صورت تلخ و نیشدار، چیزهایی را نشان می دهند که واقعا نه حالا و نه قبل از این درموردش بحث و مناظره ای بود_ حقوق زنان، شهروندان سکولار که امروز هویت های اساسی بیشتری دارند (مسلمان سنی، مسلمان شیعه، مسیحی و...) و شکاف عمیق بین فقیر و پولدار. برای بسیاری از اسلامگراها، رفاه اجتماعی موضوعی درباره خیریه و بخشندگی است و نه درباره بازسازی جامعه.

«رادیکال»، کلمه ای است که روزنامه نگارها اغلب آن را پخش می کنند. در حقیقت «جنگ طلب» درست است. روزنامه نگارها مختصرنویسی می کنند، و همین طور برای توصیف چیزی که اپوزیسیون اسلامگرای امروز واقعا نماینده آن است، کم کاری می کنند.

کریم مکدیسی، استاد دانشگاه آمریکایی بیروت می گوید:«آنها رادیکال هستند فقط در درک این که هژمونی و سلطه اسرائیل را در این منطقه نپذیرند». در حقیقت حزب الله مدتها قبل سیاست محافظه گرایی اجتماعی را به خاطر متحد کردن حوزه های انتخاباتی مختلف در لبنان به اجرا درآورده بود. حال آنکه 25 سال پیش، تشکیل یک دولت اسلامی در امتداد مرزهای ایران، این امر را ایجاب می کرد و حالا این امر بخش ثابت غالب سیستم حزبی است. همانند انجمن برادری مصر و حزب عدالت و توسعه ترکیه، این امر به نمایندگی کردن طبقه متوسط در حال افزایش کمک می کند. سعید الیاس کاوری، نویسنده و منتقد لبنانی می گوید: «آنها به هیچ وجه مخالف دولت نیستند». «تنها مساله این است که آنها می خواهند تا به شیوه خودشان بر این دولت تسلط و حکمفرمایی داشته باشند».

مهم ترین میراث کشمکش اعراب- اسرائیل می تواند این باشد که هرکدام از این دو، یعنی اسرائیل و مخالفان اسلامگرایش، بیرحمانه مبارزه بین ناسیونالیسم در حال رقابت با یکدیگر را به سوی برخورد معروف و شدید مذاهب- مسیحایی تر، بیشتر برمبنای هویت ها به عنوان مسلمان و یهودی، و از این لحاظ، خطرناک تر- تغییر داده اند. آوردن مقدسات در مناقشات و بحث ها، سازش با یکدیگر را سخت تر می کند. آقای کاوری، این را بنیادگرایی یهودی علیه بنیادگرایی اسلامی می نامد: «این نشانه ای از مصیبت و فاجعه است و این وضعیتی است که ما اکنون در آن قرار داریم».

حتی پیکرنگاری از سالهای قدیمی تر از شطیلا وجود دارد؛ شطیلا، کمپ پناهندگان فلسطینی در لبنان، جایی است که نیروهای شبه نظامی مسیحی صدها نفر را به قتل رساندند و شاید بیشتر از این تعداد بعد از این که جنگجویان فلسطینی در سال 1982 عقب نشینی کردند. اما پوسترهای عرفات و گفته های جنبش تشکیلات آزادیخواه فلسطین وی مات و مبهم هستند. حتی عکسها هم احساس منسوخ و کهنه شدن دارند؛ قابهای شیشه ای عکسها به نحو بدسلیقه ای ضخیم اند. حالا شعارها خوانده می شوند:« ملت محمد»

پوسترها در پایین یک خیابان باریک نمایش داده می شوند؛ پیش از کودکان فلسطینی که در خاکروبه ها و آشغال ها بازی می کنند تقریبا با هیچ امیدی به بازگشت به زمین اجدادی شان، پیش از شبکه سیم های برق تارعنکبوت مانند که در رقابت با عملکرد بد بغداد است، پیش از تشخیص بوی زننده فاضلاب. یک پوستر می گوید: «شهادت، زندگی است». پوستر دیگری اضافه می کند:« جهاد تا پیروزی یا شهادت».

چند روزی بعد از دیدار آقای احمدی نژاد، قسان عبد الهادی که پدر چهار فرزند است با آشناهایش در مغازه خواربار فروشی اش نشسته است. پایین خیابان، اعلان و اخطار تهدیدآمیزی از سوی مقامات فلسطینی در مورد «نوکرهای آمریکایی» وجود دارد. یک بازرگان از حزب الله به خاطر پرداخت هزینه جراحی پدرش تعریف و تمجید می کند. آقای عبدل هادی خودش ایدئولوگ نیست. او مودبانه ابراز امیدواری می کند حتی اگر در عمل از وخیم شدن شرایط در هراس است.

مغازه دار می گوید:«وقتی کسی از شما حمایت نمی کند، باید به خدا تکیه کنید». «به او توکل کنید و به سوی مواجهه با چیزهایی بروید که پیش روی شماست».

آنتونی شدید

نیویورک تایمز


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته