-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

Latest News from Norooz for 10/31/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عریضه به نمایندگان واقعی ملت
از: همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران نظامی
به: هر خانه ملت نشینی که خود را نماینده واقعی مردم می داند
سلام
مستحضرید که این دومین مرحله از عریضه نویسی های اینجانب فخرالسادات محتشمی پور همسر آزاده دربند شاکی از کودتاگران نظامی،سید مصطفی تاجزاده است. ماه مبارک رمضان که به پایان رسید من به عریضه هایم خطاب به دادستان تهران پایان دادم. نه این که فکر کنید پاسخی گرفتم و یا این که از طرح سؤالاتم پشیمان یا ناامید شده ام. نه نه! نیک می دانم که پاسخ گویی متعلق به دوره اصلاحات بود که دولتش خود را برآمده از اراده ملت می دانست و دو قوه دیگر نیز متأثر از همان فضا خود را ملزم به پاسخگویی می دانستند. و این پاسخ به داخل و شهروندان پرسش گر تمرین خوبی بود برای این که به مقامات بین المللی هم دروغ گفته نشود. برای همین بهانه برای جنگ طلبان آمریکایی و خشونت طلبان در سطح جهان وجود نداشت و آنان نمی توانستند مدعی نقض حقوق بشر در کشورمان باشند. حالا که آن دوران سرآمده و خصوصا اینک پس از کودتا ، نه پاسخ ما را می دهند و نه خود را ملزم می دانند که پاسخ وکلایمان را بدهند. دادستان شهر ما به نمایندگی از دستگاه قضا و متأثر از حاکمان مست از قدرت، به جای پاسخ گویی به خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی، بیشتر دوست دارد که آنان با هر شرایطی که دارند مثل پیری و بیماری و گرفتاری، پشت در دفترش به صف شوند و درخواست های شفاهی شان را مکتوب کنند و بدهند به آن سرباز پشت در که بفرستد مراحل اداری اش را طی کند و بعد اگر صلاح دانستند و به مصلحت نمی دانم کدام نظام بود، اقدام کند و اگر تشخیص ازمابهتران فشار بیشتر بر روی زندانی و خانواده اش بود، بی اعتنایی کند یا آنان را به سکوت در برابر ظلم و تسلیم در برابر امیال خود، تأکید می کنم امیال خودشان و همان از ما بهتران توصیه کند. این در حالی است که حقوق دان ها می گویند حقوق زندانی باید بدون درخواست خود و خانواده اش به او داده شود. ما که هنوز زندانی بودن عزیزدلمان را به رسمیت نمی شناسیم به دلیل همه روند غیرقانونی طی شده و به دلیل این که شاکی به جای متهمین کودتا دربند است! و شکایت ده ساله اش از آقای جنتی به دلیل مصونیت قضائی ایشان هنوز به مرحله رسیدگی نرسیده است. بنابراین آزادی فوری او را طالبیم و بس.
نمایندگان محترم!
شما که خودتان را نماینده واقعی مردم می دانید و در این زمینه شبهه ای ندارید همین برای من کافی است تا شما را مخاطب قرار بدهم و از شما سؤال کنم که چرا به وظایف نظارتی خود عمل نمی کنید؟ نظارت بر عملکرد قوه مجریه و قوه قضائیه که باید مستقل عمل کند و نمی کند و قضات مربوط به پرونده های سیاسی دیگر هیچ ابایی از اعلام وابستگی شان به نیروهای امنیتی ندارند. شما اگر به این وظیفه خطیر عمل کنید دیگر هیچ ظالمی به خود اجازه ظلم به کسانی که دیوارشان کوتاه است نمی دهد. شما در سوگندی که برای نمایندگی تان خورده اید پای بندی به حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم ذکر شده است و شما طبق شرح وظیفه نمایندگی در برابر تمام ملت مسئولید و حق دارید که در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر کنید و در بیان نظراتتان از مصونیت برخوردارید و اصل نود قانون اساسی نیز به ما شهروندان این رخصت را داده که شکایت از هر سه قوه را نزد شما بیاوریم تا رسیدگی کرده پاسخ دهید. من اینک به دنبال درخواست تحقیق و تفحصی که همسرم و دوستانش، زندانیان بند دو الف، ماه ها پیش از مجلس کرده بودند تا نحوه بازداشت و نگهداری غیرقانونی و بازجویی ها و رفتارهای خشن و غیرانسانی با آنان توسط سپاه را مورد بررسی قرار دهند و متأسفانه به جای رسیدگی به بایگانی سپرده شد، حق خود می دانم که از شما سؤال کنم چه ملاحظه ای برای مطرح نشدن این درخواست داشته اید و چرا وظیفه ذاتی نمایندگی تان را به دست فراموشی سپرده اید؟؟؟ بی تردید اگر این درخواست در زمان خود مورد توجه قرار می گرفت اینک تن بیمار همسر دلبندم اسیر شرایط نامطلوب قرنطینه اوین نمی شد.
نمایندگان واقعی ملت!
من از حق شهروندی خود استفاده می کنم تا شما را به وظیفه نمایندگی تان هشدار دهم و بخواهم که آن درخواست تحقیق و تفحص را به جریان بیندازید ونیز از مسئولین قوه قضائیه پرسش کنید چرا بیش از 76 روز است که مدیر خدوم و اندیشمند غیور و دلسوز نظام و انقلاب سید مصطفی تاجزاده را در حالی که باید پس از عمل جراحی تحت نظارت و توصیه های پزشک متخصص باشد، در قرنطینه و محروم از حقوق اولیه اش نگاه داشته اند؟ این سؤال را امروز در پیشگاه ملت فهیم ایران از شما می کنم که حجتی باشد برای پرسش فردایم در پیشگاه خالق متعال و امیدوارم هم امروز پاسخگو باشید که فردا دچار ندامت و استیصال نشوید.
با احترام
فخرالسادات محتشمی پور همسر شاکی از کودتاگران نظامی سید مصطفی تاجزاده
9/8/1389
 


 


هرچند پس از روی کارآمدن دولت احمدی نژاد نظام تصمیم کیری کشور از روند و چرخه کارشناسی بتدریج خارج شده است و از اینرو کارشناسان و صاحب نظران که دریافته اند نظرات و سخنانشان نه تنها شنیده نمی شود بلکه برای آنها پرونده جنگ نرم می شود و اگر در انشگاه باشند با حکم بازنشتگی اجباری یا اخراج یا …روبرو می شوند و اگر در جای دیگری هم باشند بگونه ای بالاخره به حسابشان می رسند ، سکوت را به ویژه پس از کودتای انتخاباتی ترجیح داده و دیگر از امثال نامه هایی که اقتصادادنان در دولت نهم به رئیس دولت در نقد عملکرد اقتصادی نوشتند خبری نیست و اینها نسبت به رخدادی که از سوی حامیان دولت مستقر به عنوان بزرگترین جراحی اقتصادی کشور( هدفمند کردن یارانه ها ) نامیده می شود ، به نظاره نشسته اند و این نویسنده نیز به تاسی از بزرگان این عرصه مدتهاست راجع به مسائل اقتصادی مطلبی ننوشته ام اما "سخنان عجیب بانک مرکزی " روز شنبه هشتم آبان ماه، در گردهمایی سراسری "نقش نظام بانكی در مسیر توسعه و تحول كشور" مرا تحریک کرد که در باره بخشی از آن این مطلب را بنویسم .
رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که طبعا باید عالم به امور اقتصادی و مالی باشد و حرف های دقیق و حسابشده در این زمینه بزند در سخنانی عجیب اینگونه گفته است :" با توجه به تحریمها و احتمال بلوكه شدن سپرده های ارزی ایران در برخی از كشورها، سپرده هایمان را به داخل كشور منتقل کرده ایم که این كار منجر به تامین ٧۵ میلیارد دلار از پروژه های داخلی گردید. " بهمنی در ادامه سخنانش خاطرنشان کرده نهادهای پولی جهان موجودی حساب ذخیره ارزی ایران را صد میلیارد دلار اعلام كرده اند. و همزمان با اظهارات فوق، رئیس دولت مستقر نیز گفته است : "ذخیره ارزی ایران را صد میلیارد دلار عنوان كردند كه البته قطعاً بیش از این مقدار است." از آنجا این سخنان عجیب است که :
در کلام ایندو مقام ارشد بانکی و دولت ظاهرا فرقی میان "حساب ذخیره ارزی ایران " و " ذخیره ارزی ایران " وجود ندارد در حالیکه همه اهل فن می دانند بین این دوحساب تفاوت بنیادی وجود دارد و بکار بردن ایندو به اینصورت و استفاده از اشتراک لفظی نوعی مغالطه و فریب افکارعمومی را هدف گرفته است که البته در دولت احمدی نژاد رویه ای پسندیده و نهادینه شده به شمار می رود .
" حساب دخیره ارزی ایران " حسابی است که برپایه اجرای قانون برنامه سوم توسعه نزد بانک مرکزی باز شد تا مازاد درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز( درآمد کل منهای هزینه مصوب در بودجه سنواتی از فروش نفت و گاز) به آن واریز شود و برداشت از این حساب فقط برپایه قانون مربوطه وتصویب مجلس امکان پذیر است و لاغیر.
"ذخیره ارزی ایران " یا به تعبیر درست تر" ذخائر ارزی بانک مرکزی " که الزاما در خارج و می تواند بصورت سبدی ازارزهای مختلف و فلزات گرانبها چون طلا و در حساب های خاص نگهداری شود عبارت است از ارزی که توسط بانک مرکزی از دولت جمهوری اسلامی ایران خریداری و ما به ازای ریالی آن به دولت پرداخت شده و دراختیار بانک مرکزی قرار گرفته است و دیگر دولت حق هیچ دخل و تصرف وهزینه آنرا ندارد و این ذخائرارزی پشتوانه ارزش پولی کشور محسوب می شود و مدیریت آن با بانک مرکزی برپایه حفظ ارزش پولی و منافع کشور است .
با توجه به این توضیح واضحات حال این سئوالات مطرح می شود :
1- این سپرده هایی که رئیس بانک مرکزی مدعی آوردنشان بداخل شده است از کدام حساب است؟
2- اگر از" حساب ذخیره ارزی " است که هزینه آن به هرصورت نیاز به مصوبه مجلس دارد که تاکنون چنین مصوبه یا مصوباتی اعلام نشده است ، ضمن اینکه تامین 75 میلیارد دلاربرای پروژهای داخلی بصورت ریال بوده است یا ارز؟ اگر بصورت ریال بوده معنایش تبدیل این ارز به ریال بوده است که همه اهل نظر می دانند چه بلایی بر سر اقتصاد ایران می آورد اما از آنجا که در هیچیک از گزارشات بانک مرکزی ردپای چنین تبدیلی به چشم نمی خورد پس باید تامین هزینه این پروژه ها بصورت دلاری باشد که این به معنای هزینه این دلار درخارج کشور و به تعبیر دقیق تر انتقال این ارزها به خارج باشد که با مدعای اول سخن ایشان در انتقال این ارزها به داخل نمی خواند!
3- اگر منظور " ذخائر ارزی ایران " یا " ذخائر ارزی بانک مرکزی" است که انتقالش بداخل معنا و ضرورت ندارد چون برپایه معاهدات بین المللی هرگز بلوکه نمی شود ، باضافه اینکه در صورت انتقال بداخل دولت و ایضا بانک مرکزی حق استفاده و هزینه آنرا به هرصورت ندارند . البته رقم این ذخائر که پشتوانه پولی کشور محسوب می شود نوعی اعتبار مالی برای کشور بهمراه دارد که در شرایط مساعد از آن می توان برای دریافت قرض و اعتبار از دیگر کشورها و نهادهای مالی بین المللی و بانکها استفاده کرد ضمن اینکه به سرمایه گذاران خارجی برای اعتبار و ثبات مالی کشور علامت مثبت می دهد .
4- دولت احمدی نژاد از سال 84 تاکنون بیش از 400 میلیارد دلار درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و گاز داشته است که نزدیک به 300 میلیارد دلار آن برپایه قوانین بودجه سنواتی هزینه شده است و بنابراین باید حدود 100 میلیارد مازاد در" حساب ذخیره ارزی " واریز شده باشد ، با این فرض که 70 میلیارد دلار مدعایی متعلق به این حساب باشد بازهم رئیس کل بانک مرکزی باید با شفاف سازی و جدا سازی آن از " ذخائر ارزی ایران " یا " ذخائرارزی بانک مرکزی " اعلام کند برپایه چه قانون یا مجوزی از این حساب برای تامین هزینه پروژه ها استفاده کرده است .
5- با توجه به این رقم بالای درآمد نفتی و هزینه آن در کشورطی سالهای اخیر رقم " ذخائر ارزی ایران" یا " ذخائرارزی بانک مرکزی " باید خیلی بیشتر از 100 میلیارد دلار باشد ، همانگونه که رئیس دولت مستقر هم ادعا کرده است . اعلام دقیق این رقم نمی تواند سری و محرمانه باشد چون که نهادهای مالی بین المللی به ریز و جزئیات آن آگاهند ضمن آنکه اعلامش نوعی اعتبار و حیثیت مالی و اعتباری برای کشور بهمراه دارد بنابراین اینگونه نادقیق سخن گفتن اگرچه برای رئیس دولت معمول و جای خرده گیری ندارد اما برای رئیس بانک مرکزی که باید ریاضیاتی و دقیق سخن بگوید جای بس تعجب دارد مگر اینکه بپذیریم در دولت مستقر رسم براین شده است که همه مسئولان عجیب و غریب سخن بگویند به ویژه در شرایطی که قرار است بزرگترین جراحی اقتصادی در کشور انجام بگیرد باید روح و ذهن مردم را با این خبرهای خوش اما عجیب و غریب آماده ساخت تا جراحی ای که به تعبیر دقیق قرار است با چشمان بسته دولتیان صورت بگیرد تاب بیاورند و باز به گفته های همین رئیس كل بانك مركزی نگران نباشند که "ذخیره سازی ٩۰۰ میلیون تن كالای اساسی در كشور برای اجرای هدفمندی یارانه‌ها" انجام گرفته است و بازهم وی بدون ذکر هیچگونه جزئیاتی در این باره خاطرنشان کرده "با كوچكترین تهاجم، این میزان كالای اساسی ذخیره شده به عنوان پشتوانه قوی توزیع می شود. "
به هرحال اینروزها که اقتصاد ایران در حال جراحی است لابد گفتن این "سخنان عجیب " آنهم از سوی "رئیس بانک مرکزی" برای آرامش بیمار لازم و ضروری است گفته شود هرچند اعتبار چندانی برای ایشان و بانک مرکزی به عنوان مغز تصمیم گیری اداره پولی و مالی و اقتصاد کشور باقی نمی گذارد .


 


بعد از ظهر روز جمعه به مناسبت سالروز میلاد شهیدجنبش سبزسید علی موسوی بستگان وی با حضور بر مزار این شهید در قطعه ۹ بهشت زهرا یاد و خاطره ارجمند او را گرامی داشتند.
کیکی با نوشته «پدر شهیدم تولدت مبارک» بر روی سنگ قبر مزار گل اندود و متبرک شهید قرار داده شده بود و حاضرین با سکوتی حزن آلود نفرت خود را ازستمی که بر این خانواده مظلوم و دردمند رفته است، فریاد می کردند. فضای سنگین حاکم بر این مراسم مانع از آن بود که کسی لب به سخت بگشاید اما پدر شهید با چشمانی اشک بار از او خاطره ای بیان کرد و یادگار او فاطمه، نوشته ای کوتاه را به شرح زیر به پدر هدیه داد:
تولد واقعی پدرم امروز نبود. تولد واقعی او همان ظهر عاشورایی بود که خون گرمش از سینه جاری شد و همان دم که به سوی محبوب شتافت. او تبریک تولدش را از آن یاران مظلوم عاشورا می گیرد نه من و ما.
خوشا به حال او و همه شهیدانی که این گونه تولدشان را جشن گرفتند و خوشا به حال ما که توفیق درک آنان را داشتیم هرچند خیلی کوتاه
برادر فرزندان شهید کیک تولد او را تقسیم کرده خیرات کردند و عطر خوش صلوات روح جان حاضرین را نوازش داد و آرامشی بر دل ها افکند.
 


 


عصر جمعه تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی با حضور در نمایشگاه مطبوعات از برخی غرفه های مطبوعات بازدید کردند.
در این بازدیدها هم چنین وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده هایشان به اطلاع حاضران در نمایشگاه و غرفه های مطبوعات می رسید. سال گذشته نیز این خانواده ها با حضور در نمایشگاه گزارش وضعیت عزیزانشان را داده و ابراز امیدواری می کردند که مطبوعات بدون سانسور اقدام به انتشار این اخبار و گزارش های واقعی بکنند اما متاسفانه امسال میزان سانسور و اختناق خبری به مراتب از سال گذشته بیشتر شده است.
 


 


به نام او که یادش شفای دل هاست
امروزپس از یک سال و چندماه که از حوادث پس از انتخابات می گذرد، هنوز اندرخم یک کوچه ایم. گویی رنج های خانواده های زندانیان سیاسی پایانی ندارد. گویی ناله های پیران و ضجه های خردسالان و اندوه جوانانمان، اکسیر حیات کسانی است که همسران و عزیزان ما را به بند کشیده اند. گویی پایمال کردن حقوق زندانیان سیاسی و فشار مضاعف و روزافزون بر خانواده های آنان برای دستگاه امنیتی کشور اسلامی مان، فرض و واجب است. چگونه است که در قوه قضائیه ما با وجود قضات مستقل و آزاده و قوانین پیشرفته مبتنی بر تعالیم قرآن، این چنین گستاخانه و بی پروا ابتدائی ترین حقوق انسان ها نقض می شود؟
متأسفانه امروز قضات مستقل و آزاده نادیده گرفته می شوند و قاضی وابسته و گوش به فرمان ترفیع می گیرد! رفتار دستگاه قضائی در حوادث اخیر ثابت کرد که قضات صادرکننده احکام، عدالت را نمی شناسند و انصاف را به دست فراموشی سپرده اند و شیوه ای اتخاذ کرده اند که حاصل آن حکم ها و قرارهای سنگینی است که به وضوح جز با کینه توزی و غرض ورزی سیاسی هیچ مصلحت دیگری در صدور آن نقشی نداشته است.
متأسفانه آمران این احکام هرچه می توانستند در حق ما و عزیزان مان کردند. آزاداندیشان معترض را به بند کشیدند، آزار دادند، از حقوق اولیه شان محروم کردند، ناسزا گفتند، تحقیر کردند تا به خیال خام خود آنان را خرد کنند و در نمایش از پیش نوشته شده شان به صحنه برده مضحکه شان را تکمیل کنند. غافل از آن که براساس سنت الهی «و مکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین» بالاخره اززبان یکی از خودی هایشان سناریوی فتنه سیاهشان افشا خواهد شد. مشفق نامی واسطه این افشاگری و پرده برداری از طرح سیاه کودتا شد و واضح و آشکار پشت صحنه را توضیح داد. ولی متأسفانه امروز که تنی چند از قربانیان آن حوادث؛ رسیدگی به فجایع انجام شده و رسیدگی به نقش کودتاگران را خواستار شده اند، به جای این که قوه قضائیه به شکایت شاکیان رسیدگی کند، به عکس رفتار می کند. شاکیان را به زندان برمی گرداند، خانواده ها را در فشار مضاعف قرار می دهد و همسران آزادگان دربند، را احضار و بازجویی و تهدید می کنند. عزیزانی را که پرونده دارند و حکم برایشان صادرشده تهدید به اجرای احکام می کنند، همسران و دختران بعضی را تهدید و حتی بازداشت می کنند و به طرق مختلف سعی در از هم پاشیدن جمع صمیمی خانواده های زندانیان سیاسی دارند که طی این دوران طولانی هجران عزیزانشان، یار و غم خوار یکدیگر و کمک حال هم بوده اند، می کنند و از خواسته به حق تشکیل کمیته حقیقت یاب استنکاف می ورزد. غافل از آن که ضجه های نوزادان و خردسالان، نفرین و دعای پیران و رنج هجران همسران و فرزندان برومند مان انگیزه پایداری ما در راه حقمان بوده و مدد و یاری خدای مهربان مان، بهترین پشتوانه برای صبوری و ایستادگی در مسیر تحقق آرمان های آزادی و عدالت خواهانه ماست. و آنان که خود را فعال مایشاء می دانند و شیوه همه جباران و ستمگران عالم را پی گرفته اند، بدانند که تا کنون نه نان ما را جز خدایمان داده و نه شرف و ایمان ونام مان جز با اراده قاهر او حفظ می شود. شما راه خود روید و ما نیز راه خود می گیریم که خدایمان را برای خود و عزیزانمان کافی می دانیم و تنها به او پناه می بریم و توکل می کنیم.
حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
6/8/1389
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته