-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 05/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




امیدوارم دوستانی که بنا گذاشته بودند در مورد زندانیان گمنام بنویسند، اهمیت کارشان را فراموش نکنند. البته من دوست ندارم از واژه گمنام استفاده کنم. بهتر است بگویم، حساس کردن جامعه در مورد سر نوشت افرادی که رسانه ها حساسیت کمتر نسبت به سر نوشتشان دارند، یک وظیفه اخلاقی است و هر کس به اندازه وسعش در این زمینه مسئول است.

اما نکته تلخ سرنوشت فردی است که علی رغم شهرت، حساسیتی نسبت به سرنوشتش وجود ندارد. حسین درخشان در سکوت رسانه ای و دور از چشم افکار عمومی، تیکه گوشتی زیر دندان بازجو ها است. من قبلا خیلی با فضای وبلاگی آشنا نبودم اما امیدوارم این بی توجهی ناشی از گله هایی که از او وجود دارد نباشد. حتی اگر آنطور که دوستان می گویند باشد خیلی وحشتناک است که در مقابل قربانی شدن انسانی ساکت باشیم چون راه و رسمش را نمی پسندیم.

هم سلولی ها هم به درخشان ظنین بودند و جلوی او حرف نمی زدند یا در گوشی حرف می زدند؛ حتی یکی از هم سلولی ها مدام به او می گفت جاسوس و من ناراحتی عمیق یک انسان را در مقابل این رفتار می دیدم. حتی دوستان یه شدت اعتراض می کردند که چرا من جلو او راحت حرف می زنم. یادم هست که وقتی درخشان را برای بازجویی بردند،در همین مورد بینمان بحثی در گرفت. به بچه ها گفتم "فرض می کنم هر چیزی که شما در مورد این آدم می گویید، درست باشد اما می فهمین که او هشت ماه انفرادی بوده است. می فهمین که هشت ماه انفرادی توی دو الف یعنی چی. یک انسان است که در حال قربانی شدن است. می فهمین درچه رنج و فشاری بوده است. شما در این ظلم شریک نشوید."

پی نوشت 1: نمی دانم شاید بخاطر چند شبی که به من بی خوابی دادند، خوابم دچار مشکل شده بود؛ ولی در هر صورت علاوه بر بی خوابی این که تنها چند روز بود از انفرادی خارج شده بودم، من را حسابی تشنه ی گفتگو کرده بود. اهالی واعظ پنج اما مفصل می خوابیدند. البته خوشبختانه هم زمان نمی خوابیدن و به نوبت با هر کس که بیدار بود صحبت می کردم. البته بحث با درخشان جذابیت مضاعفی داشت؛ بحث های نظری، آن هم توی آن شرایط، واقعا مثل آب خنک وسط کویر لوت، گوارا بود. اول گفتگوهایمان به درخشان گفتم که بنظرم تغییر موضعش صادقانه نیست و برای برگشتن به کشور این حرفها را زده است. البته او خیلی در این مورد توضیح نداد اما بحث های بعدی (در چهار روزی که هم سلولی بودیم) برایم نشان از این بود که حداقل حرفهایش منسجم است. ادبیاتش همان ادبیات پست کلونیال ها بود. می گفت برای بازجو ها توضیح داده است که همانطور که در سیاست خارجی با چاوز کمونیست ائتلاف می کنند در داخل هم باید انقلابی های غیر مذهبی را به رسمیت بشناسند. می گفت که او انقلابی غیر مذهبی است. البته با ما نماز می خواند؛ حتی بچه ها گفتند قبلا یکی دوبار پیش نماز هم ایستاده است. برایش گفتم توی گروه ما یکی از اساتید گاهی ترم ها کورس نظریه های پست کلونیال را ارائه می دهد. خیلی ابراز تمایل کرد که وقتی آزاد شد توی این کلاس ها شرکت کند.

پی نوشت 2: البته توی همان زندان آن هم بعد همه ی شرایطی که گفتم از احمدی نژاد دفاع می کرد. می گفت احمدی نژاد تنها کسی بود که می توانست در مورد انتخاب معاون اول استقلال به خرج دهد. اوست که توانست وزیر زن وارد کابینه کند. از بازداشت اصلاح طلب ها ابراز خوشحالی می کرد. حتی در مورد اصلاح طلب ها شوخی های زننده ای می کرد؛ می گفت شما ها می خواستید براندازی کنید. بازداشت معترضان مخصوصا جوان ها را کار درستی می دانست. می گفت توی انقلاب مخملی یکی از مهم ترین نقش ها را جوان ها دارند. بهش گفتم بابا اصلا این حرفها نبود من که دیگه خودم خبر دارم خودمان می خواستیم چی کار کنیم. در جواب گفت اگر هم نمی دانستید چی کار می کردید، عملا داشتید براندازی می کردید. یکی از دوستان گفت تو که از احمدی نژاد دفاع می کنی پس حقته که بازداشت شدی. در جواب گفت سپاه او را گرفته است و این ربطی به احمدی نژاد ندارد.

پی نوشت 3: طوری که خودش برایم گفت، متهم به جاسوسی برای سی آی اَی است. گفت زیر فشار بعد از اینکه دوماه انفرادی بوده است به جاسوسی اعتراف کرده است. بعدا که پیش دادیار رفته است گفته است که زیر فشار مجبور به اعتراف شده است. برای همین دوباره او را به انفرادی برگردانده اند. بعد هم که احتمال دادیم من ممکنه آزاد بشم، گفتم چیزی هست بخواهی بیرون منتقل کنی گفت که من فقط می خواهم بروم دادگاه اگر اتهامی دارم در محکمه قضایی محاکمه بشوم. در مورد شرایط بازداشتگاه هم اعتراض داشت مخصوصا آب آلوده و رفتار بد زندانبان ها. یکی از هم سلولی ها که بعد از آزادی رفته بود پیش آقای صادق لاریجانی و در مورد شرایط بند 2 الف گفته بود؛ برای من نقل کرد که وقتی از حسین درخشان اسم آورده آقای لاریجانی گفته است که او جاسوس است و همه جای دنیا با جاسوس همین کار را می کنند و بالاخره اعتراف خواهد کرد.

پی نوشت 4: یکی دیگر از دوستان که هم سلولی درخشان بوده است برایم نقل کرد که درخشان گفته است به دعوت مشایی به کشور برگشته است و قرار بوده که به ستاد آقای احمدی نژاد کمک کند. کیهان هم برای اینکه با آنها کار کند با او وارد مذاکره شده اما به توافق نرسیده اند. دلیلش این بوده که کیهان می خواسته است درخشان با اسم مستعار کار کند و او اصرار داشته است که با اسم خودش کار کند. کارش در شبکه جام جم هم قطعی شده و حتی سمتش در جام جم هم قبل رسیدن به کشور مشخص بوده است. چند بار هم در خلال همان 2-3 هفته ی قبل از بازدشت به شبکه جام جم رفته و در حال مشغول شدن بوده است که بازداشت می شود. مشایی بعد از بازداشت هم ظاهرا پیگیر کارش بوده است اما به نتیجه نمی رسد. آنجور که دوست من می گفت، درخشان به بازجوش هم گفته است که به دعوت مشایی برگشته است که بازجویش در جواب گفته است مشایی هم از نظر آنها جاسوس است. البته بازجو به درخشان گفته بوده است که احمدی نژاد دوبار پرونده ات را خواسته است!

منبع: رتوریک


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته