پس بازگشت حسین الله کرم از ماموریت خارج از کشور ، او طی مصاحبه ای با خبر آنلاین به مرور برخی وقایع مربوط به دوم خرداد و نقش انصار حزب الله در تحولات آن دوره خاص پرداخته است .
الله کرم پس از گذشت ۱۳ سال از ۲ خرداد ۷۶ ، دستاوردهای این جریان را آمیخته به شعارهای مختلفی می داند که به گفته وی از آزادی خواهی غربی، توسعه سیاسی، جامعه مدنی تا تداوم تفکر خط امامی موسوم به عدالت گرایی و ضد استکباری را در خود جای داده بود . فرمانده جوان سپاه گیلان غرب رهبران فکری جریان دوم خرداد را متعدد می داند و خط و مشی آن را متشکل از ۱۸ گروه نا متاجنس عنوان می کند که هر یک خواستههای خود را بیان میکردند به طوری که همین خواستههای متفاوت عامل سقوط آنها شد. و آنها را متهم به دگرسازی می کند تا از طریق مقابله با آن انسجام درونی را حفظ کنند.
الله کرم در صحبت هایش درباره ارتباط انصار حزب الله با حادثه کوی دانشگاه و دگرسازی های می گوید : یکی از این دگرسازیها جریانهای حزب اللهی بودند که از دیدگاه آنها باید لباس شخصیها و گروه فشار را تشکیل دهند تا هر روز یک بحران از ذهنیت به عین کشیده شود.
وی در ادامه با بیان اینکه حزب الله در درگیری های کوی دانشگاه اساساً حضور نداشته است می گوید : در حادثه کوی دانشگاه اولین دسته از لباس شخصیها دانشجویان معترض هستند .
این در حالی است که دسته دوم از دانشجویان نیز در حواشی آنها هستند که اعتراضی ندارند و فقط تماشاچیاند. دسته سوم از دانشجویان را مخالفین دسته اول تشکیل میدهند که میتواند بسیجیها در آن جای بگیرند. دسته چهارم از لباس شخصیها خود شما خبرنگاران هستید. این در حالی است که دسته پنجم از لباس شخصیها را عکاسان همکار شما تشکیل میدادند. ششمین و هفتمین دسته از لباس شخصیها را مردم محله از تماشاچی تا اقدام گر و پناه دهنگان هستند که از طرفین حمایت و پشتیبانی به عمل میآورند. نیروهای وزارت کشور، اطلاعات ناجا و اطلاعات قرارگاه ثارالله هشتمین، نهمین و دهمین گروه از لباس شخصیها را تشکیل میدادند. صرف نظر از عوامل خدماتی و نظارتی کوی دانشگاه تهران میتوان از منافقین و عوامل دشمن نیز نام برد که برای به خشونت کشاندن این اعتراضات به جمع دانشجویان پیوستند. در این میان میتوان از نیروهای حزب اللهی تحت عنوان گروه فشار نیز نام برد تا سناریوی دوم خردادیها نیز به وقوع بپیوندد.
این در حالی است که این گروهها در میان خود دو دسته نفوذی و خودسر نیز دارند. بنابراین فکر میکنم از این ۱۵ دسته لباس شخصی، منظور گروهی از حزب الله است که اساساً در کوی حضور نداشتند، زیرا تحلیل بنده در آن زمان مبنی بر دست ساز بودن حادثه کوی دانشگاه از سوی دست اندرکاران روزنامه سلام بود که با چاپ نامه ی سعید امامی سرمنشا این حرکت بودند. از این رو با حضور هر گونه نیروی حزب اللهی در حادثه کوی به شدت مخالف بودم. اما همانطور که گفتم سناریوی دگرسازی نیازمند این بود که ما در کوی حضور پیدا کنیم و اگر حضور نیابیم با تبلیغات آن را حضور یافته تلقی دهند
الله کرم با نسبت دادن لباس شخصی به دانشجوها و خبرنگاران حاضر در جریان حادثه کوی دانشگاه ، به طور ضمنی اصطلاح “لباس شخصی” های موسوم به حزب الله را عام تعریف می کند که کلیه افراد ناشناس را در بر می گیرد . او در صحبت هایش به طور علنی حضور افراد انصار حزب الله در حادثه وحشتناک کوی دانشگاه را تکذیب نموده و حضور آنها را صرفاً در اعتراض خیابانی پس از حادثه عنوان کرده و در این باره گفت : اساساً جریانهای حزب اللهی زمانی به صحنههای سیاسی اجتماعی کشیده میشوند که رقابت یا درگیری سیاسی میان گروههای داخلی به همسویی یکی از این گروهها با دشمن خارجی کشیده شده باشد. از آنجا که در کوی دانشگاه تهران این نوع از تنازع سیاسی میان گروههای داخلی توسط گروههای فشار هر یک از طرفین بود نیروهای حزب اللهی در آن شرکت نکردند. البته تداوم آن که منازعات به اردوکشی خیابانی تبدیل شد و محلی برای حضور نیروهای ضد انقلاب، سلطنت طلب، منافقین و غیره ایجاد شد، نیروهای حزب اللهی نیز به صحنه آمدند .
وی در ادامه به توضیح تاثیر نیروهای نفوذی در جریان حزب الله می پردازد و می گوید : نیروهای نفوذی از سوی گروههای سیاسی به جریانهای حزب اللهی وارد میشدند تا تفکر جریان دگرسازی را با ایجاد آشوب و درگیری تحقق بخشند. این در حالی است نیروهای حزب اللهی خودسر از طریق تحریک احساسات به نیروهای نفوذی میپیوستند. از این رو دو شکل از نیروهای حزب اللهی میتواند در حال حاضر هم به وجود آید. به عنوان مثال برخوردی که آقای ابطحی معتقد است اخیراً در شهر ری با وی صورت گرفته در این چهارچوب قابل ارزیابی است.
وی در خصوص حادثه کوی دانشگاه در سال اخیر می گوید :واکنش جریانهای حزب اللهی به صورت بیانیه منتشر میشود و در اختیار گروههای سیاسی، خبرگزاریها و سایتها قرار میگرفت و این گروهها و یا دولت وقت بر مقتضای اندیشه و عملکرد خود از آن استفاده میکردند. حادثه اخیر کوی جزیی از جریان فتنه میباشد و تحلیل بنده این است که آشوب و بلواهای خیابانی عمدتا از سوی افراد ضد انقلاب، جاسوسهای هدایت شده، منافقین، سلطنت طلبها و ملی گرایان مرتد و سکولار ایجاد و از سوی دستگاههای اطلاعاتی موساد اسرائیل، امای شش انگلیس وسازمان سیا آمریکا از طریق ماهواره، سایتهای اینترنتی و. . . هدایت میشدند. البته در این میان نقش سران فتنه و برخی از گروههای داخلی نیز مؤثر بوده است که از گروه های داخلی ، گروههایی است که از طریق گلدکوئیستی به سازماندهی افراد طرفدار خود پرداختند تا به خیال خود گروههای فشار خیابانی را به منظور ایجاد تاکتیک فشار از پایین به وجود آورند تا امکان چانه زنی در بالا فراهم گردد. متأسفانه این گروهها اعتراضات خود را در قالب رمزهایی مثل تقلب در انتخابات و تجاوز در بازداشت گاهها سازمان دادند که بیشباهت به کودتای مخملین در اکراین، صربستان و گرجستان نبود. در این میان گروههایی مثل سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت از جمله سازمان دهندگان گروههای فشار خیابانی بودند که توسط کمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور پروانه فعالیت شان توقیف و از ادامه فعالیت سیاسی منع شدند.
حسین الله کرم در ادامه به توضیح این مطلب می پردازد که گروه های حزب الله به اقتضای شرایط زمانی پدید می آیند و کارکرد آن در وضعیت های مختلف ، متفاوت خواهد بود . وی در این باره می گوید : گروههای حزب اللهی در هر زمان برای منظوری خاص به وجود آمدهاند. از آنجا که پس از انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ نیاز به همکاری جریان حزب الله با هیاتهای مذهبی بود گروه نوسازی معنوی حزب الله به وجود آمد که طی هشت سال دوران اصلاحات فعالیت ایجابی داشت. البته این کار در انصار حزب الله عملی نبود و نیاز به گروه جدید با کارکردهای جدید بود که انجام شد.انصار حزب الله در دوران گسترش اباحه گری کارکرد مناسبی در حضور در صحنه داشت این در حالی است که در دوران موسوم به اصلاحات که برخی آن را براندازی سیاسی نامیدند نیاز به کارکرد جدیدی بود که تحت عنوان نوسازی معنوی حزب الله صورت گرفت و اکنون کارکرد رزمندگان حزب الله حتی با دوران نوسازی معنوی نیز متفاوت است. جامعه در هشت سال اخیر شاهد برگزاری عاشورای فاطمی و جلسات مشابهی در میدان ولی عصر تهران بود که سازماندهی آن با رزمندگان حزب الله آغاز شد. این نوع کارکردها براساس مقتضیات زمان شکل میگیرد. آخرین تجمع آن امسال در میدان هفت تیر بود که جمعیتی حدود یک صد هزار نفر به برپایی عزای عاشورای فاطمی پرداختند. از این رو کارکرد اساسی جریان حزب اللهی در بدنه اجتماعی جامعه تعریف میشود که بر اساس مقتضیات زمان سعی در تقویت اطاعت پذیری از ولایت مطلقه فقیه را دارد.
چرا بعد از مدتی که در حاشیه حضور داشتید مجدد به صحنه سیاسی آمده و برای این بازگشت انتقاد شدید از شهردار تهران که یک اصولگرا و از همرزمان سابق شما بود را انتخاب کردید؟
الله کرم حضور دوباره خود را در صحنه ، وقایع سیاسی اجتماعی پس از انتخابات می داند که و بهانه ورود به این صحنه را یک انتقاد در مورد عدم نصب بیلبورد و تبلیغات برنامه عزاداری دهه فاطمیه توسط شهرداری عنوان می کند . که آنچه روشن است این است که در خلال یک انتقاد تمامی صحبت های تند و موضع گیری هایش را انجام می دهد . او در این باره می گوید : از آن جا که وضعیت سیاسی اجتماعی جامعه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در پی عدم پذیرش قانون و همسویی سران فتنه با دشمن بر هم خورد جریانهای حزب اللهی به متن جامعه بازگشتند. مسئله انتقاد این جانب به شهردار نیز پیرامون عدم انجام تبلیغ شهرداری برای برگزاری عاشوری فاطمی بود و مسئله دیگری را در بر نمیگرفت. الله کرم حاشیه نشینی در عرصه سیاسی را در مورد خود قبول ندارد و می گوید در دوران دولت عدالت گرای احمدینژاد کارکرد جریان های حزب اللهی به این دولت واگذار میشد. زیرا این دولت شعار خود را رفع نیازهای حقیقی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امت اسلامی قرار داده بود ..
حسین الله کرم اولین انتقاد به دولت احمدینژاد از سوی جریان حزب الله پیرامون حضور زنان به عنوان تماشاچی در مسابقات فوتبال عنوان می کند و می گوید : این انتقاد در ماههای اولیه تشکیل دولت نهم صورت گرفت، لذا اگر دولت از اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی فاصله بگیرد مورد انتقاد ما قرار خواهد گرفت. البته لازم است از عملکرد دولت اخیر در اجلاس بازنگری ان پی تی در نیویورک و نشست سه جانبه تهران تقدیر گردد. انتقاد ما پیرامون ارسال ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳٫ ۵ تا ۵ درصد به ترکیه خواهد بود. زیرا نباید از قدرت نظامیان در ترکیه غافل ماند.
الله کرم از منتقدان اصلی و پرپاقرص سیاستهای فرهنگی دولت خاتمی و تساهل و تسامحی که به نظر وی مهاجرانی در عرصه فرهنگ به کار می برد و در نهایت به اباحه گری ختم می شد ، بوده است و این در حالی است که اباحه گری در دولت کنونی را به هیچ عنوان نمی پذیرد و استراتژی دولت کنونی کاملاً منطبق بر قانون اساسی و ارزشهای انقلابی و اسلامی است . وی در این باره می گوید :
رابطه استراتژی و تاکتیک همواره از بالا به پایین بوده است و جریانهای حزب اللهی به این رابطه اهمیت زیادی قایلاند. از آنجا که استراتژی اصلاحات با کاهش قدرت رهبری و افزایش قدرت رئیسجمهور آن هم بر خلاف قانون اساسی تحت عنوان لوایح دوقلو همراه شد تاکتیک تساهل و تسامح در همراهی این استراتژی مورد نقد و چالش دوسویه جریان حزب اللهی قرار گرفت. این در حالی است که استراتژی دولت کنونی کاملاً منطبق بر قانون اساسی و ارزشهای انقلابی و اسلامی است. در این وضعیت ممکن است برخی از تاکتیکهای دولت مثل عملکرد یا گفت و گوهای برخی عناصر دولتی مورد انتقاد باشد که این انتقاد نیز از سوی جریانهای حزب اللهی همواره مطرح شده است.اما جریانهای حزب اللهی حاضر نیستند این اشتاباهات تاکتیکی را به استراتژی منطبق بر قانون اساسی و ارزشهای انقلابی و اسلامی دولت ترجیح دهند.
الله کرم در پایان در حالی که به طور ضمنی خواستار محاکمه سران فتنه می شود می گوید :بنده فکر میکنم که اباحه گری موجود اساساً بر اثر عملکرد هشت ماه بعد از انتخابات و ناشی از عملکرد جریان قتنه گسترش یافته باشد. در اینجا لازم به ذکر است که جریان اباحه از سوی دشمن بیرونی نیز حمایت و هدایت میشود و به نظر میرسد این وضعیت تا محاکمه سران فتنه به طول خواهد انجامید. زیرا تداوم فتنه را در راستای گسترش اباحه گری ارزیابی میکنم. البته باید توجه داشت که جریان حزب اللهی علاوه بر فهم فوق نسبت به عملکرد مسئولین به جلوگیری از گسترش اباحه در نماز جمعه تهران و شهرهای دیگر پرداختند.
صبح امروزهنگامه شهیدی روزنامه نگار و مشاور دبیر کل و عضو حزب اعتماد ملی مورد تعرض و حمله یک فرد معتاد و بزه کار در بند نسوان قرار گرفت.
بنا بر اخبار رسیده به کلمه،این فرد دارای ظاهری نامرتب و آلودگی و دارای علائم چاقو روی دست خود بوده است و هنگامی که هنگامه شهیدی قصد داشت داروی خود را از پرستار بهداری دریافت کند به طور مرتب خود را در تماس بدنی با وی قرار داده و وقتی مورد اعتراض هنگامه قرار گرفته است او را به میان جمعی از متادونی ها پرتاب کرده و به شدت وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است و هیچ یک از افراد حضور داشته در انجا اقدامی جهت جدا کردن وی برای جلوگیری از ضرب و شتم هنگامه انجام ندادند.
شایان ذکر است هنگامه شهیدی چندین بار مراتب اعتراض خود را به حضور زندانیان زن سیاسی در میان بزه کاران به معاون دادستان اعلام کرده است.
بهمن احمدی امویی روز شنبه به زندان احضار شد. این روزنامه نگار و تحلیلگر مسایل اقتصادی که به ۵ سال زندان تعزیری محکوم شده است، ۲۹ اسفند به مرخصی امد و طی تماسی که روز شنبه از دادسرای اوین با او گرفتند، باید روز یکشنبه ۹ خرداد به زندان بازگردد.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، دادگاه ژیلا بنی یعقوب همسر احمدی امویی نیز فردا در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار خواهد شد. بهمن احمدی امویی قبل از بازگشت به زندان قصد همراهی همسرش در این دادگاه را دارد.
این روزنامه نگار در یادداشتی کوتاه آورده است:
سلام به همه دوستان . در این مدتی که بیرون زندان بودم شما بسیار به من لطف داشتید از اینجا از همه تشکر می کنم . هر چند شاید روش خوبی نباشه . من فردا بر می گردم زندان اوین . البته به من گفتند که باید امشب برگردم . اما فردا دادگاه ژیلا است . من هم می خواهم با او در دادگاهش باشم .
برا همین احتمالا یه روز غیبت دارم !!!
در مدتی که زندان بودم دوستان زیادی برای من و ژیلا زحمت کشیدند . با هیچ کلامی نمی تونم از آنها تشکر کنم . این اولین مطلبی است که در اینجا می نویسم . برای یه لر کار سختی که با اینترنت و فیس بوک با دیگران صحبت کند . دلم می خواست خیلی کارها بکنم و خیلی جاها بروم و خیلی ها را ببینم .
اما موفق نشدم . ولی خوشحالم . راستش خجالت آور بود که بسیاری از دوستان در زندان هستند و من بیرون . دیگر در این روزهای آخر پیش خودم شرمنده شده بودم. شرمنده دانشجویان و روزنامه نگارانی که در شرایط سختی در زندان به سر می برند. کم کم داشتم به خودم بدبین می شدم که چرا کسی سراغی از من نمی گیره که برگردم به زندان . ..
مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی ایران گفت: برخوردهای سیاسی امنیتی به آسیبهای اجتماعی سبب رشد چشمگیر آن شده است.
به گزارش ایسنا، حسن موسوی در همایش ملی آسیبهای پنهان در سنندج گفت: رقم معتادان در ایران بسیار بالاتر از ۲ میلیون نفر است اما ۱۶ سال است که همین رقم تکرار میشود.
وی شمار مبتلایان به ویروس ایدز را که تاکنون شناسایی شدهاند، ۲۱ هزار نفر اعلام کرد که ۱۳٫۵ درصد آنها بر اثر رابطه جنسی غیرایمن و «نامشروع» به این ویروس مبتلا شدهاند.
همچنین به گفته او طلاق در ایران در سال گذشته ۱۷ درصد رشد داشته که استان یزد بالاترین نرخ را دارد.
این مقام مسئول در سازمان بهزیستی افزود: شاخص زندانیان در جهان در ازای هر ۱۰۰هزار نفر، ۱۴۰ نفر است در حالیکه در ایران ۲۰۰ نفر است.
همچنین ۳۰ درصد مراجعات به نهادهای مختلف اورژانس در ایرا ن به همسر آزاری، کودکآزاری و سالمند آزاری مربوط میشود.
حجت الاسلام احمد منتظری فرزند آیت الله العظمی منتظری به دادسرای ویژه روحانیت احضار شد . بنا به گزارش سایت دفتر آیت الله منتظری ، فرزند وی این احضار را که درباره فشارهایی مبنی بر تعطیلی دفتر آیت الله منتظری است به طور کامل شرح داده است:
باسمه تعالی
اینجانب احمد منتظری در تاریخ ۸۹٫۰۳٫۰۸ به دعوت دادسرای ویژه روحانیت قم در ساعت ۹ صبح در آن دادسرا حاضر شدم و چون در آن جلسه تهمت هایی به اینجانب زده شد لازم دیدم موارد را شفاف بیان نمایم تا جواب تهمتهای مشابه آن نیز باشد.
دادیار شعبه ۴ جناب حجة الاسلام آقای انصاری و بازپرس آن دادسرا جناب آقای قاضوی در جلسهای نسبتاً دوستانه مسئله تعطیلی دفتر آیت الله العظمی منتظری را مطرح کردند که با مخالفت جدی اینجانب روبرو شدند. همانطور که در دو جلسه قبل در اداره اطلاعات قم مطرح شده بود و اینجانب جواب داده بودم که طبق هیچ قانونی ادامه کار دفتر منع نشدهاست و من به هیچوجه این ننگ را نمیپذیرم که دفتر مرحوم پدرم را تعطیل نمایم.
پس از اتمام مذاکرات نامهای توسط دادیار شعبه ۴، جناب حجة الاسلام انصاری، تهیه شد و پس از مشاوره با دیگر قسمتها تایپ گردید و به اینجانب ابلاغ گردید که با کمال تأسف و تعجب مضمون آن این بود که: “حجةالاسلام احمدمنتظری تاکنون دو بار در تاریخ ۸۸٫۱۲٫۰۵و ۸۹٫۲٫۶ در اداره اطلاعات قم حاضر شده است و علیرغم تعهد خود مبنی بر تعطیلی دفتر مرحوم آیت الله منتظری، همچنین به کارهای خلاف شرع و قانون خود ادامه می دهد و به اخذ وجوهات شرعیه و پرداخت شهریه ادامه میدهد و در روز ۸/۳/۸۹ مجدداً به او ابلاغ شد که باید دفتر را تعطیل نماید.”
اینجانب در جواب نوشتم :”بسمه تعالی اینجانب تاکنون تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر ندادهام و هیچگاه در این دفتر کارهای خلاف شرع و قانون انجام ندادهایم و نسبت دادن اینگونه امور به اینجانب اتهامی نارواست و اکنون هم هیچ تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر نمیدهم.”
لازم به ذکر است که چون به فتوای مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم بقا بر تقلید میت اعلم یا واجب است یا جایز، تعداد زیادی از مقلدین مرحوم آیت الله العظمی منتظری بر تقلید از ایشان باقی هستند و دفتر ایشان لازم است جوابگوی مراجعات آنان باشد. علاوه بر آن بزودی کتابخانه بزرگ ایشان بنابر سفارش آن مرحوم، در اختیار مراجعین قرار خواهد گرفت و مراجعه به دفتر بیشتر جنبه فرهنگی خواهد داشت و جلوگیری از ادامه کار آن به هیچوجه در جمهوری اسلامی پسندیده نیست.
در پایان چون در دادسرای ویژه روحانیت به اینجانب تهمت زدند که بدون اجازه وجوهات شرعیه را دریافت مینمایم، تصویر تعداد ۵ عدد از اجازات مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم را در اختیار مردم عزیز قرار میدهم تا از تهمتهای مشابه جلوگیری شود:
۱- اجازه حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی
۲- اجازه حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
۳- اجازه حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی
۴- اجازه حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی
۵- اجازه حضرت آیت الله العظمی اسد الله بیات زنجانی
همچنین اجازات شفاهی از طرف حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی و حضرت آیت الله العظمی سیستانی دامتبرکاتهما نیز توسط حضرت آیت الله سید اصغر ناظم زاده به اینجانب ابلاغ گردیده است.
روح الله حسینیان در توهینی آشکار به سید حسن خمینی نوه حضرت امام (ره) حضور وی در مراسم ازدواج پسر محسن میردامادی و دیدار با نخست وزیر امام، رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور دوره اصلاحات را خروج از راه امام و اقدامی ناشایست ! توصیف کرده است.
وی که با خبرگزاری فارس گفت و گو می کرد با پرهیز دادن سید حسن خمینی از حرکت در مسیر سید حسین خمینی به او توصیه کرد که دوست داریم نوادگان و وابستگان حضرت امام(ره) در خط آن حضرت باشند.
روحالله حسینیان نماینده مردم تهران و رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس با اشاره به دیدار سید حسن خمینی با آنچه وی از آنها به عنوان سران و عوامل فتنه یاد می کند به او متذکر شد که مقام امام آنقدر رفیع است که اقدامات ناشایست، تاثیری بر بزرگی آن حضرت نداشته باشد و گردی بر آستان عظمت ایشان نخواهد نشست.
وی در عین حال خطاب به نوه امام توصیه کرد: دوست داریم همانطور که امام راحل آخرین لحظات عمر بابرکتشان از آرمانهای انقلاب، جمهوری اسلامی، تشیع و مردم دفاع میکردند، نوادگان و وابستگان ایشان هم در خط آن حضرت باشند.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه مردم اشخاص را به صورتی ارزیابی میکنند که در گذشته ارزیابی و قضاوت کردهاند، یاد آور شد: چند سال قبل حسین خمینی (نوه امام) به دامان آمریکا پناه برد اما بعد از مدتها دریوزگی تنها چیزی که ثابت شد این بود که او فقط نوه امام است و هیچ چیز دیگر نیست.
حسینیان سپس تاکید کرد: هر کس از خط امام خارج شود، حتی اگر نوه امام باشد، هیچ چیز نیست؛ تنها چیزی که به انسانها شخصیت میدهد رهپویی راه امام است و بس و اگر غیر از این مسیر را بروند خودشان ضرر خواهند کرد.
علی لاریجانی در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود با خبرنگاران در سال ۸۹ در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه گفته میشود برخی معتقدند جریان اصلاحطلب از ساحت سیاسی کشور حذف شده است و با دستگیری و محکومیت شماری از فعالان سیاسی این جناح جریان اصلاحات منزوی شده است، گفت: “اینکه افراد از چارچوبهای قانونی عبور کنند و قوه قضائیه آنها را مجازات کند باید درباره همه گروهها صادق باشد و نباید به شکل گزینشی رفتار کرد.”
وی افزود: “حوادث پس از انتخابات را نظام با صبر و تانی برخورد کرد و صحبتهایی شد که قضایا به اینگونه رفتارهای قضایی نینجامد اما به آنها توجهی نشد. ولی ارادهای وجود ندارد که نظام جلوی فعالیتهای سیاسی را بگیرد و اگر کسانی به دنبال فعالیت سیاسی باشند و دنبال دعوا نباشند نظام به دنبال کنار گذاشتن آنها نیست البته کاری به برخی تنگنظریها ندارم ولی قانون هم باید رعایت شود.”
رئیس قوه مقننه در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه پیشنهاد شما در مورد آرایش سیاسی جدید در کشور و ریزشها و رویشها چیست با بیان اینکه آرزوی ما است که همه مردم و جریانات سیاسی با احساس مسئولیت در قبال سرنوشت ایران و انقلاب اسلامی و رهبری فعالیت سیاسی داشته باشند، تصریح کرد: “گاهی تعجب میکنم که افراط و تفریطهای انجام میشود که در چارچوب رفتار رهبری و ناصحان کشور نیست زیرا دنبال تخطئه و تخریب افراد بودن به نفع کشور نیست و به هر مناسبتی نباید واقعهای را مبدا انقلاب بدانیم در حالی که مبدا انقلاب روشن است و پایبند بودن به نظام و قانون اساسی، صادقانه عمل کردن و عمل به پیام و وصیتنامه امام و شهدا منشورهای حرکت کشور است و در سایر امور نظرات متفاوتی میتواند وجود داشته باشد.”
وی ادامه داد: “پنجهکشی کردن در کشور مهم نیست، اما هر ناصحی که سخن میگوید کسانی که نانشان در دعواست آن را به دعوا تبدیل میکنند همانطور که حوادث پس از انتخابات آسیب به حیثیت کشور بود. در عین حال عدهای هم میخواهند صفکشی جدیدی ایجاد کنند تا میدانداری کنند در حالی که رفتار مکتبی و معنادار صحیح است و لذا اگر اصولگرایی بخواهد تعریف شود بر مبنای قانون اساسی، نگاه نافذ رهبری، نظرات امام و راه شهداست و با رفتارهای تنگنظرانه نمیتوان کشور را اداره کرد.”
عدالت به معنای این نیست که بین مردم پول توزیع کنیم
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه صیانت از عزتمندی نظام و ملت رکن اول حرکت مجلس هشتم در دو سال گذشته بوده است، گفت: “مجلس بر اساس اسلامیت و قرائت انقلابی و همچنین واقعبینی نسبت به شرایط نظام، حرکت میکند. عدالت به معنای این نیست که بین مردم پول توزیع کنیم.”
علی لاریجانی با بیان اینکه اقتصاد باید مردمی شود و از همه ظرفیتهای بخشهای خصوصی بهرهگیری شود با انتقاد از برخی برداشتها از مفهوم عدالت گفت: “عدالت به معنای این نیست که ما بین مردم پول توزیع کنیم، عدالت این است که افراد ملت زندگی با کرامت و عزت داشته باشند و استعدادهای آنها به کار گرفته شود. این رویکرد به طور جدی در دستور کار مجلس و مورد پیگیری است.”
وی همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص رفتارها و اظهارنظرهای برخی از اعضای مجلس که آن را موازیکاری با وزارت خارجه مینامید از لاریجانی سئوال کرد و رئیس مجلس شورای اسلامی پاسخ داد: “اینکه امام (ره) فرمودند مجلس در راس امور است و همه باید از آن تبعیت کنند بنابراین این قوه از قوای کشور حق دارد در مسائل مختلف سیاست داخلی و سیاست خارجی ورود کند و با برخی نگاههای خردبین نباید حق مجلس را در این خصوص محدود کرد.”
وی اضافه کرد: “مجلس به منظور احقاق حقوق ملت نظارت میکند و این به معنای چوب لای چرخ دولت گذاشتن نیست به عنوان مثال اگر مجلس در مسائل پس از انتخابات دخالت کرد از منظر حقوق ملت بود نه از نگاههای شخصی و جناحی.”
ممکن است عده ای دوست نداشته باشند باهنر نائب رئیس شود
لاریجانی در پاسخ به سئوال جام جم مبنی بر اینکه گفته میشود در انتخابات هیات رئیسه ۴۴ رای سفید به شما داده شد، این آراء سفید از طرف چه کسی بود و آیا شما هم جزو کسانی بودید که به خاطر رفتار برخی اصولگرایان به فراکسیون روحانیون شکایت کرده بودید، اظهار داشت: “این موضوع را خیلی مهم نمیدانم و آنقدر دغدغهای برای کشور نیست و موضوعات مهمی مانند هدفمند کردن یارانهها در کشور وجود دارد بنابراین وقتمان را نباید زیاد تلف کنیم اما اینکه اصول تشکیلاتی را باید رعایت کنیم امر صحیحی است و ضمن تشکر از باهنر به دلیل نامزد نشدن تابع تصمیمات تشکیلات بودن را مدنیت میدانیم که نشانه بلوغ سیاسی در کشور است.”
لاریجانی همچنین در پاسخ به سوال دیگری در ارتباط با احتمال تدارک و خیز آرایش سیاسی جدید در پی نایبرئیس نشدن محمدرضا باهنر گفت: “هرچند که عدهای دوست دارند این مساله را پیچیده ببینند اما باید بگویم که صورت مساله همین بود و هیچ پیچیدگیای نداشت و آقای باهنر در رقابت داخلی فراکسیون اصولگرایان پنج رای کم داشت که با توجه به باوری که در مورد کار تشکیلاتی داشت کاندیدای نایبرئیسی نشد و من ایشان را که یک شخصیت پرتحرک و با سابقه برای هیاترئیسه بود تحسین میکنم.”
طرح «استتار مدارس دخترانه» حالا دیگر حدود ۶-۷ سالی میشود که هراز چندگاهی وآن هم به صورت «کجدار و مریز» در میان مسئولان آموزشی کشور مطرح میشود و بعد از مدتی از یاد میرود؛ طرحی که از دولت قبل واز سوی سازمانهای مربوط به امور زنان مانند دفتر امور بانوان آموزش و پرورش وامور زنان وزارت کشور پیشنهاد میشد و دارای طرفداران زیادی بود؛ به طوریکه در سال ۸۲، ۲۰۰ مدرسه با اعتبار دفتر زنان وزارتخانه و ۳۰۰ مدرسه با اعتبار سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس «استتار» شدند. استتاری که طرفداران زیادی داشت و دلایل بسیاری برای لزوم اجرای آن در مدارس دخترانه آورده میشد که گستره وسیعی ازآرامش و راحتی و فعالیت و ورزش آزادانه دختران در مدارس تا شادابسازی دختران و بالا بردن روحیه آنان را دربرمیگرفت.
با وجود اینکه چندماهی بود مسئولان وزارت آموزش و پرورش دیگر اظهار نظر رسمیای در مورد این طرح نمیکردند، روز گذشته وزیر آموزش وپرورش با تاکید بر اینکه طرح «محرمسازی مدارس دخترانه» درشورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی میشود، گفته است که «با توجه به وجود یک هزار و ۵۰۰ مدرسه دخترانه در تهران، محرمسازی مدارس هزینه هنگفتی لازم دارد که این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال بررسی است.»
تفاوتی که در این اظهارنظر حاجی بابایی وجود دارد این است که بعد از گذشتن چند سال از مطرح شدن این طرح و نام گذاریهای مختلف برای آن مانند شادابسازی مدارس، استتار مدارس، بهینهسازی فضاهای آموزشی و. . .، این بار این طرح محرمسازی مدارس نام گرفته است.
حمیدرضا حاجیبابایی درباره این طرح گفته است: «با توجه به وجود یک هزار و ۵۰۰ مدرسه دخترانه در تهران، محرمسازی مدارس هزینه هنگفتی لازم دارد که این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال بررسی است.»
چند هفته پیش، مدیر کل امور زنان وزارت آموزش و پرورش نیز با تشریح جزییات اجرای طرح شادابسازی مدارس دخترانه، گفته بود: «مدارس دخترانه باید از دید ساختمانهای مشرف خارج شوند.»
سویزی درباره اقدامات زمینهساز طرح شادابسازی مدارس دخترانه کشور، گفت: «فرهنگسازی جهت پذیرش اجرای طرح در مدارس باید بین اولیا، مسئولان، صاحبنظران، کارشناسان و خیران در آموزش و پرورش همچنین تغییر و اصلاح نگرش خیران جهت ساخت مدارس دخترانه با نقشههای خاص و ویژه که نیاز به بازسازی مجدد نداشته باشد، صورت بگیرد.»
به گفته مدیر کل دفتر امور زنان وزارت آموزش پرورش، جهت شادابسازی در مدارس دخترانه تغییرات باید در سه محور متناسبسازی کالبدی، زیباسازی محیطی و بهسازی مناسبات انسانی انجام شود.
شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی آموزش؟
حمیدرضا حاجی بابایی در حالی از سپردن این طرح به شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داده است که برخی کارشناسان معتقدند برای بررسی این کار، شورای عالی آموزش و پرورش کافی است و نیازی به بررسی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست.
علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمیسیون آموزش مجلس یکی از این کارشناسان است. او در این باره به خبر میگوید: «ما معتقدیم که این مسئله خارج از اختیارات شورای عالی آموزش و پرورش نیست و خود این شورا میتواند به این مسئله رسیدگی کند.» او دامه میدهد: «من با اجرای این طرح موافقم و آن را مناسب میدانم، چرا که در حال حاضر بسیاری از دانش آموزان دختر که مادران نسلهای آینده هستند دارای فقر حرکتیاند و باید هرچه زودتر برای رفع این مشکل فکری کرد.»
یکی از نکاتی که وزیر آموزش و پرورش به آن اشاره کرده است، هزینه برداشتن زیاد اجرایی کردن این طرح است؛ موضوعی که پیش از این بسیاری از کارشناسان شهری و آموزشی به آن اشاره کرده بودند. اما رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با اینکه این موضوع را قبول دارد اما آن را دلیل مناسبی برای جلوگیری از اجرا کردن این طرح نمیداند: «درست است که اجرایی کردن این طرح هزینه زیادی دارد اما من معتقدم که به جای اینکه بخواهیم در آینده هزینه زیادی را برای مشکلات زایمان و مادر شدن دختران بپردازیم. اگر این هزینهها را الان بپردازیم بهتر است تا مجبور شویم هزینههای بیشتری را در آینده بپردازیم.» عباسپور معتقد است که بسیاری از مدارس در شهر تهران وجود دارند که مشرف به برجهای متعددیاند و اگر نمیشود برای آنها این طرح را اجرا کرد میتوان مکانهایی را در نزدیکی ساختمان این مدرسهها در نظر گرفت تا دانش آموزان بتوانند به راحتی به فعالیت بپردازند.
استتار سطح آموزش را پایین میآورد؟
هنوز هم طرح استتار، محرمسازی یا بیرونی-اندرونی کردن مدارس، موافقان و مخالفان خودش را دارد. شاید مهمترین مخالفان این طرح، کسانی باشند که نگران افت کیفیت آموزشی در مدارس دخترانه هستند. دکتر احد نویدی کارشناس مسائل آموزشی، در این مورد به خبر میگوید: «وزارت آموزش و پرورش آنقدر دارای مشکل است که اجرای هر چه بیشتر این طرح جزو اولویتهای آن محسوب نمیشود، هرچند هدف این طرح میتواند فی نفسه سودمند باشد و بتواند مثلاً به بهتر ورزش کردن آنها در محیط مدرسه کمک کند اما شیوه اجرا کردن این طرح نیز بسیارمهم است.» او معتقد است نباید مطرحکننده چنین طرحهایی را تخطئه کرد و باید به روشهای اجرای آن توجه زیادی کرد: «مطرح کردن فراهم آوردن آزادی دختران در مدارس میتواند بسیارجالب توجه باشد ولی باید گفت ممکن است این مسئله به محدود کردن بیشتر آنان منجر شود، مثلاً جلوی ورود معلمان مردی را ممکن است بسیار کاربلد باشند بگیرد.»
طرح محرمسازی مدارس؛ ماندن در حد یک پیشنهاد
به هرحال، مسئولان در حالی از اجرای طرح شادابسازی طرفداری میکنند که به نظر تعدادی از کارشناسان اگر معنای این طرح تنها بالا بردن دیوارهای مدارس دخترانه و مستتر کردن آنها با حفاظهای متعدد باشد، نه تنها نمیتواند در شادابسازی دختران تأثیری داشته باشد، بلکه منجر به نزدیکتر شدن فضای مدارس به زندانها میشود؛ جایی که همین حالا هم بعضی مدارس ما بیشباهت به آن نیست.
از طرف دیگر با وجود اصرار وزیر آموزش و پرورش و برخی دیگر از مسئولان این وزارتخانه، شاید بهتر است این طرح را در حد یک پیشنهاد اجرا نشدنی بدانیم. چرا که مشکلات مالی وزارت آموزش و پرورش آن قدر زیاد است که جایی برای اختصاص دادن اعتباری برای شادابسازی مدارس باقی نمیگذارد و همیشه اولویتهای دیگری برای صرف اعتبارات وجود دارد که از آن جمله میتوان به مقوله حذف صددرصدی مدارس کپری، جمع آوری کامل بخاریهای چکه ای، نوسازی مدارس فرسوده، ایمنسازی مدارس، رفع کمبود تغذیه دانش آموزان، غربالگری دانش آموزان برای تشخیص بیماریها، تجهیز همه مدارس به وسایل کمک آموزشی، رفع مشکل مدارس استیجاری و. . . اشاره کرد.
منبع : خبرآنلاین
مجید توکلی پس از ۶ روز اعتصاب غذای خشک به خواسته خود دست یافت و مجدداً به بند عمومی بازگشت.
به گزارش دانشجو نیوز این دانشجوی دربند لحظاتی پیش در تماس با خانواده خود از انتقال دوباره خود به بند عمومی خبر داد. وی که به علت آثار اعتصاب غذا توان تکلم بسیار محدودی دارد در این گفتگوی کوتاه حال عمومی خود را رضایتبخش توصیف کرد.
مجید توکلی که از سوی دادگاه انقلاب به ۸ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است، پس از ماه ها انفرادی حدود یک ماه پیش به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شد اما پس از انتشار یادنامه وی برای فرزاد کمانگر و زندانیان اعدام شده در ۱۹ اردیبهشت و همچنین اعتراض شدید وی به تفتیش عقاید نمایندگان دادستان در روز ۲ خرداد مجدداً به سلول انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شد.
گفته می شود از دیگر دلایل انتقال وی به انفرادی عصبانیت مقامات امنیتی از انتشار جزوه “برای تغییر” وی است. مجید توکلی به محض انتقال به انفرادی اعلام اعتصاب خشک نمود و به علت وضعیت نامناسب جسمی اش پیش از اعتصاب غذا نگرانی های زیادی در مورد سلامتی مجید توکلی ایجاد شد تا جایی که روز گذشته وی بر اثر خونریزی معده به بهداری زندان اوین منتقل شد.
دو دانشجوی دیگر زندانی حسین رونقی و کوهیار گودرزی کماکان در اعتصاب غذا به سر می برند.
دیدار خبرنگاران و دانشجویان با خانواده مجید توکلی
عصر روز شنبه،هشتم خرداد جمعی از روزنامه نگاران،دانشجویان و اعضای ستاد مهندس موسوی در شیراز به دیدار خانواده مجید توکلی رفتند.
به گزارش خبرنگار کلمه،دقایقی پس از ورود این مهمانان گذشته بود،که تلفن خانه آقای توکلی به صدا در آمد.مادر مجید که این روزها همه تلفن ها را پاسخ می دهد،گوشی را برداشت و شروع به صحبت کرد.نحوه سخن گفتن او بر همه آشکار کرد که آن طرف خط مجید توکلی است.او با صدایی لرزان و چشمانی اشک بار با فرزندش سخن می گفت و حالش را جویا می شد.
هنگامی که مجید توکلی تماس گرفت و خبر انتقالش به بند عمومی و شکستن اعتصاب غذایش را به مادرش داد،عقربه ها،ساعت هفده و پنجاه و چهار دقیقه را نشان می دادند.
بعد از این تماس،مادر مجید توکلی گفت:از همه دوستانی که حمایت کردند تشکر و قدردانی می کنم.همه برای من مجید بودند.در مدتی که در سلول انفرادی بود و اعتصاب غذا کرده بود،افراد زیادی تماس می گرفتند و به من روحیه و ارامش می دادند.من فکر می کردم که مجید تماس گرفته و اصلا احساس تنهایی نمی کردم.
او تماس گرفتن امروز پسرش را سبب خوشحالی اش دانست و گفت:دوستانی هم که امروز اینجا امده بودند با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند.مجید به همه دوستانش،دانشجویان و همه کسانی که به مادرش آرامش داده اند،سلام رساند.
مادر مجید توکلی تاکید کرد:مجید در این تماس گفت که با حمایت های شما روحیه من قوی تر می شود.
لحظه تماس مجید توکلی با مادرش
بهرام چگینی از فعالین ستاد مهندس موسوی در اراک و دانشجوی دانشگاه علم و صنعت اراک نزدیک به دو هفته پیش توسط مامورین امنیتی بازداشت شد.
بنا به اخبار رسیده به کلمه، مادر وی بیمار است و بازداشت وی در این شرایط عامل فشار بر خانواده وی و وخامت وضعیت مادر ایشان شده است.
لازم به ذکر است پس از بازداشت آرش صابونچی این دومین بازداشت طی روزهای اخیر در اراک است.
مهدی کروبی روز گذشته به دیدار جعفر پناهی کارگردان مطرح سینمای ایران رفت. پناهی در حالی میزبان کروبی بود که چند روز پیش از زندان آزاد شده بود.
به گزارش خبرنگار سحام نیوز مهدی کروبی در این دیدار ضمن ابراز تاسف از اینگونه برخورد ها با مردم و علی الخصوص جامعه هنری کشور، آرزوی آزادی برای تمامی زندانیان سیاسی در بند را از خداوند خواستار شد. پناهی هم در این دیدار گزارشی از روزهای بازداشت خود و شرایط پیرامون آن را به مهدی کروبی ارائه داد.
این دومین بار است که مهدی کروبی به دیدار خانواده ی پناهی میرود.
در آستانه بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی و حادثه ۱۵ خرداد مسؤلان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) – نمایند گی قم – به دیدار آیت الله العظمی صانعی رفتند.
به گزارش سایت جماران، در این دیدار آیت الله العظمی صانعی خطاب به مسوولان موسسه گفت: شما علاقه مرا به امام امت(سلاماللهعلیه) می دانید و از اینکه مرا مشمول لطف خود قرار داده و در ارتباط با امام مورد تفقد قرار میدهید، سپاسگزارم. یک روز در رأس مرکز نشر آثار، یک انسان مبارز، آگاه و مجتهد -یعنی مرحوم حاج احمد آقا بود و امروز هم فرزند بزرگوارش مسئولیت آن جا را به عهده دارد. خود شما آقایان هم دارای فضل هستید. وقتی موسسه ای با این عظمت را چنین شخصیت هایی اداره کرده باشند، خوب اداره شده و امیدوارم که از این به بعد نیز چون گذشته عمل کند.
وی به هجمه ها و فشارهایی که به مؤسسه وارد می شود، اشاره کرد و اظهار داشت: باید بدانید که «وأمّا الزبد فیذهب جفاء» این تحریفها، تهمت ها، افتراها و بی انصافی ها تمام می شود و روزی آن ها که این اعمال را انجام داده اند، پشیمان خواهند شد و قبل از آخرت، در همین دنیا و در مقابل شما زانو زده و از شما تقاضای عفو خواهند کرد.
آیت الله صانعی خاطرنشان ساخت: تاریخ به گونه ای است که بیانصافی بینتیجه نمی ماند، نمیشود ظلم کیفرش را نبیند، به هر حال، نتیجه اش را خواهد دید، اما باید صبر کرد و امید داشت. به یاد می آورم وقتی به فیضیه حمله کردند و شهید هم داده شد، امام همان روز پس از این واقعه فرمود: «هنیئاً لکم» و بعد فرمود: اینها نفسهای آخرشان را دارند میکشند.
به گزارش جماران، وی افزود: این سخنان در چه زمانی گفته شد؟ هنگامی که هنوز پانزده سال به انقلاب مانده بود. صدها نفر در زندانها زیر شکنجه از بین رفتند، صدها نفر اسیر و زندانی شدند، سرمایهها از دست رفت، تعطیلی بازارها پیش آمد و نیروها گرفتار شدند. ایشان میفرمود که: «هنیئاً لکم» و گوارا باد بر شما! اینها نفسهای آخرشان را میکشند.
این مرجع عظام تقلید در ادامه به ذکر خاطره ای از امام پرداخت و تشریح کرد: مرحوم آیتالله ربانی شیرازی (قدسسرهالشریف) از افراد بسیار قویای بود که تحمل و استقامتش معروف بود، زمانی من از شهید قدوسی که در زندان بود، پرسیدم: در زندان، فلانی استقامتش بیشتر بود یا فلان آقا؟ گفت: نه، مرحوم ربانی شیرازی بسیار بیش از او استقامت داشت و معروف است که محاسنش را دانهدانه میکندند و او حرف خودش را میزد. پس از آن که از زندان آزاد شده بود، در تظاهراتی بعد از فوت حاج آقا مصطفی که میزدند و میکشتند، دوستان خدمت مرحوم ربانی رفته و گفتندکه آقا، زدند، کشتند. فرمود: نه اینها تهدید است. گفتند: آقا، جنازه را برداشته، بردیم و دفن کردیم. فرمود: تهدید است.
وی ادامه داد: مبارزه راهش این است که همیشه باید از موضع امید صحبت کرد و خداوند هم امید را در انسانها آفریده؛ اصلاً تشیع بر پایه امید زنده است، امید به آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف).به هرحال همه به انتظار آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و به امید دیدن حاکمیت عدل فرزند پیامبر هستند تا شیعیان، عدالت، انسانیت و احترام به کرامت انسانی را ببینند.
آیت الله صانعی گفت: باید سختی ها را تحمل کرد، البته ممکن است عده ای بخواهند مقام علمی آقاسیدحسن را پایین بیاورند؛ کاری که با امام کرده و می گفتند: امام فقه بلد نیست و فقط فلسفه می داند.
وی ادامه داد: زمانی که امام در زندان بود، یک منبری را آورده بودند تا جوّ موجود را بشکند و درباره او می گفتند این آقا منبری خوبی است، و تبلیغات بسیاری برای او به راه می انداختند. او نیز مأموریت داشت امام را تضعیف کند و با این هدف می گفت؛ درس اخلاق ایشان خوب است؛ یعنی فقه امام خوب نیست، اما خدا به او قدرت و عظمت داد تا بر تمامی دشمنانش پیروز شود.
آیت الله صانعی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به دست اندرکاران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) گفت: بدانید تنها موسسه نشر آثار و آثار امام مورد هجمه و تهمت نیست، یاران امام هم مورد حمله و هجمه همه جانبه قرار دارند. بازار تهمت و افترا هم فراوان است.
وی تاکید کرد: من امروز با صراحت به شما عرض میکنم که دشمنی با امام یک دشمنی ریشهدار است و پایان نمی پذیرد، اما تا می توانید، روی جنبه های مثبت امام تکیه کنید. مأیوس هم نباشید که در این هجوم، تنها هستید، خیر، بلکه حمله به همه هست، تنها نشر آثار نیست. هرکسی را که می توانند مورد هجوم قرار می دهند و این، دلیل بر ضعف آنان است.
وی با بیان اینکه باید از زحماتی که موسسه نشر آثار برای تحریرالوسیله متحمل شد، تشکر کنم،گفت: با این کار، این کتاب وزین علمی ماندگار شد و ما نظریاتی را که از خود امام الهام گرفته بودیم، نوشتیم. در باره بحث ترجمه کتب امام نیز باید توجه داشته باشید که ترجمه هیچگاه حکم کتاب را ندارد. این یک بحث فقهی است. ترجمه قرآن هیچ وقت حکم قرآن را ندارد، چرا که مترجم نمیتواند تمام هدف و مقصد گوینده و نویسنده را بیان کند.این که بیان داشتید، قصد دارید کتاب اخلاق امام را ترجمه کنید، کار خوبی انجام می دهید، ولی سعی کنید ابتدا متن کلمات امام باشد و سپس ترجمه آن در پایین آن قرار گیرد.
آیت الله صانعی در بخش دیگری با بیان اینکه اگر می خواهید مباحث اخلاقی و عرفانی امام را در جامعه بسط و گسترش دهید، باید تدریس کتابهای امام را مردمی و حوزوی کنید،اظهار داشت: باید کتابهای امام تدریس بشود. باید تلاش کنید وقتی که درسها شروع می شود، کتابهای امام هم تدریس بشود. من ۱۰ سال قبل، این مطلب را گفتم که بگذارید شاگردانی از متن حوزه بیایند و در متن حوزه، حرفهای امام را تدریس کنند. خود دوستان بنشینند و درس امام را بیان کنند -همانگونه که بنده در درسم روزی نمیگذرد که مطلبی را از امام عنوان نکنم- به دوستان سفارش کنید مطلبی از امام عنوان کرده و به تدریس کتابها بپردازند، اگر چنین شد، هم کتاب حفظ شده و هم هدف شما برآورده می شود.
وی افزود: مبادا به عقب بازگردیم و خودمان مرتجع شویم. باید به خواستههای امام عمل کنیم. خواسته امام عبارت بود از عمق دادن به فقه، تحقیق و آزادی مردم از قید اسارتها و بندهای فکری و استعماری. خواسته امام این بود که همه چیز مال مردم است و ما هم مرهون مردم هستیم. همه چیز از مردم است و هیچ کس هیچ چیز از خود ندارد. اگر مردم به من احترام نگذارند، من و شما نیستیم، کسی نیست. ما نباید مردم را تحقیر کنیم و به آنان بیاحترامی روا داریم . نترسیم، چون ترس بسیار بد است. به دیگران هم بگویید که نترسید، خیال نکنید که می توانند هر کاری بکنند. چند روزی بیش نیست و تمام میشود. «للحق دولة و للباطل جولة» دوران عذاب، تهمت و دروغ به پایان می رسد و به نصرت و توفیق الهی ایمان داشته باشید.
آیت الله صانعی تاکید کرد: هیچ چیزی نباید از حوزه کنار برود. اگر از حوزه جدا شد، نابود شده و باب افتراء و تهمت فراوان میشود، اما حوزه را نمی توانند به این سادگی نابود کنند، البته دشمنان با آگاهی به دنبال این هستند که حوزه را نیز از هویت و واقعیت اصلی اش جدا ساخته و حوزهای بسازند که هر چه خودشان میگویند، تکرار کند، ولی طول می کشد و به نظر ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را حفظ کرده و می کند.
وی با این گفته که باید هوشیار بود و نقشه های دشمنان را از بین برد، گفت: یکی از اهداف دشمنان، این است که می خواهند دشمنان امام را روی کار بیاورند و در زبان دوستی، امام و بیت امام را تضعیف کنند. شاهد این مدعی نیز این است که حسینیه جماران را خراب کردند و هیچ خبری نشد، آب از آب هم تکان نخورد. به سیدحسن آقا توهین کردند، کسی دم بر نیاورد. برخی رسانهها نیز هماهنگ حرکت کردند که چهره خشنی از امام نشان داده تا خشونت های خود را به نام او و پیروی از خط او جلوه دهند.
وی در ادامه به رفتار امام در مورد کودتای نوژه اشاره کرد و گفت: چرا این جمله را نمیگویید که وقتی کودتای نوژه کشف شد، امام فرمود؛ به خانوادههای اینها رسیدگی کنید تا مبادا در مشکل و فشار قرار بگیرند. چرا اینهمه عاطفه و مهربانیهای امام را نمیگویید؟ چرا نمیگویید که امام در طول حاکمیتش اگر افرادی به جهاتی استعفا میدادند یا کنار میرفتند و یا مردم اینها را نمیخواستند، امام به آن ها مسئولیت دیگری می داد تا آبرویشان حفظ شود، چراکه به هر حال در انقلاب و نهضت نقش داشتند؟
آیت الله صانعی اضافه کرد: چرا نمی گویید که در زمان امام دروغ نبوده و الان این همه دروغ گفته می شود؟ چرا نمی گویید که دو نفر خواستند از امام تعریف کنند، امام جلوی آن ها را گرفت و فرمود؛ از من تعریف نکنید؟ اما امروز باب تملق باز شده و خیلی ها با تملق و دروغ به همه چیز می رسند.
وی به مشکلات اخلاقی جامعه اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: ۵ سال قبل گفتم که دروغ دارد شایع می شود، ولی نمی دانستم که دروغ اصلاً فرهنگ می شود. «کیف بکم اذا رأیتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً». چرا نمی گویند که امام افراد را حفظ می کرد؟ چرا همه متخصصان و افرادی را که در این دولت ها خدمت کردند، کنار زدند؟ اگر همه اینها ضد انقلاب هستند پس چه کسی انقلابی است؟
گفتنی است، در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام والمسلمین موسوی ضمن ارائه گزارشی از روند فعالیت های مؤسسه در قم، به بیان چگونگی انجام تحریفات در سخنان و کتاب های حضرت امام(سلام الله علیه) پرداخته و نگرانی از هجمه هایی که افکار و اندیشه های حضرت امام را نشانه رفته است، ابراز کرد.
در ادامه حملات دامنه دارِ لباس شخصی های حامی دولت و همچنین عوامل نهادهای امنیتی و شبه نظامی به خانواده و نزدیکانِ آیت الله هاشمی رفسنجانی، دفتر فائزه هاشمی مورد حمله و تخریب عوامل ناشناس قرار گرفت.
به گزارش منابع نزدیک به خانواده هاشمی، این حمله شامگاه دیشب یا سحرگاه امروز، به فدراسیون اسلامی ورزش زنان صورت گرفته و تخریب زیادی نیز انجام پذیرفته است. در همین حال دفتر فائزه هاشمی رفسنجانی، با صدور اطلاعیه ای، خبر حمله عوامل ناشناس به آن دفتر را تایید کرد و علت این اقدام را، “نه سرقت”، بلکه “ایجاد وحشت و انجام آزار و اذیت” خاطرنشان ساخت.
در همین حال روابط عمومی دفتر فائزه هاشمی رفسنجانی اطلاعیه ای منتشر کرد که به شرح زیر می باشد: “صبح شنبه هشتم خرداد، هنگامی که کارکنان فدراسیون اسلامی ورزش زنان بر سرکار خود حاضر شدند با صحنه غیر منتظره ای روبرو گردیدند: قفل شکستۀ درها، اتاق های بهم ریخته، میزهای زیر و رو شده، اسناد و مدارک بیرون ریخته شده …. همه چیز حاکی از آن بود که عده های با داشتن زمان کافی وخیال راحت از جنبه امنیتی با بازکردن و بعضاً شکستن قفل ها نسبت به بهم ریختن و شکستن وسایل، زیر و رو کردن اوراق اداری نه به قصد سرقت که به قصد ایجاد وحشت و آزار و اذیت اقدام نموده اند.
اقداماتی نظیر جابجایی گاوصندوق و شکستن قفل آن بدون دست زدن به داخل آن، صدمه زدن به پنکه ها، شکستن المنت سماور، ریختن مقادیر زیادی دستمال در توالت و جاگذاشتن رشته کلید های ساخته شده با نام قفل ساز نمی تواند کار سارقانی باشد که از خود با شربت و پرتقال نیز پذیرایی کرده اند .
در این یورش وحشیانه که بیشتر شبیه حمله مغولان به ایران بوده، و نشاندهنده ماهیت عاملان آن است فقط یک مانیتور مستعمل و دو جعبه خاتم( صنایع دستی) و چند کالای کوچک دیگر که احتمالاً برای ردگم کردن بوده است به سرقت رفته است. ”
طی روزهای اخیر، دفتر مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی، که آیت الله هاشمی رفسنجانی از موسسان آن بوده و فرزند وی، مهدی نیز، از دست اندرکاران آن می باشد، مورد حملات شبانه لباس شخصی ها قرار گرفته و اسناد آن به سرقت رفت.
محسن رضایی در پاسخ به سوالی در خصوص چگونگی حل بحرانها توسط امام(ره) گفت: ایشان در مدیریت بحران، سبک خاص خود را داشتند و همیشه از موضع "اخلاق" و "معنویت» شروع میکردند. برخوردها را در صورت ناچاری انجام میداند و در واقع نسخه امام، نسخه "اخلاق و معنویت"و حل و فصل مسائل و جلوگیری از تفرقه بود و هر جا هم لازم میشد از قاطعیت بینظیر خود استفاده میکردند. همیشه میگفتند "کاری نکنید که یک کلمه بگویم"،و همین تهدید کار خودش را میکرد.
به گزارش ایلنا، وی در پاسخ به سوالی در خصوص اظهار نظر برخی افراد در خصوص حذف تدریجی و بیمهری به یاران امام گفت: من فضای سیاسی کشور در دو سه سال اخیر را اصلا نمیپسندم، فضای سیاسی همراه با تخریب و اتهام زدن و بداخلاقی وجود دارد و از یک طرف هم نمیبینیم و متاسفانه این مسأله در همه طرفها وجود دارد. یعنی تخریب چندجانبه در فضای سیاسی کشور راه افتاده است. ما باید این فضا را عوض کنیم و فضای اعتماد و برادری، همکاری و اینکه همه را خوب ببینیم، ایجاد کنیم که در این صورت میتوانیم پیشرفت و موفقیت داشته باشیم، لذا دیر یا زود فضای فعلی سیاسی باید متحول شده و به سوی فضای دیگری برویم.
رضایی در پاسخ به سوالی در خصوص دلیل تغییر فضای جامعه و ایجاد پراکندگی در عرصههای اساسی کشور طی سالیان اخیر گفت: بخشی از این مسأله به نداشتن تئوری برای "بعد از سیاست" است. یعنی ما برای سیاست تئوری داشتیم؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، مردمسالاری دینی و …، اما برای پس از آن تئوری نداشتیم و در دورههای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد هم نخبگان نتوانستند تئوریسازی کنند، تا "ما بعد سیاست" را تفسیر، تحلیل، سازماندهی و سپس برنامهریزی کنند.
لذا این مسأله به گروه خاصی برنمیگردد و به همه نخبگان و اندیشمندان و دولتمردان مربوط است.
رسول بداغی فعال سیاسی و صنفی و عضو کانون صنفی معلمان که در بند شش زندان رجایی شهر در بازداشت به سر می برد روز گذشته مورد ضرب و شتم شدید مسئولان زندان قرار گرفت.
به گزارش ادوار نیوز روز گذشته دو تن از مسئولان زندان رجایی شهر به نامهای مستعار شیخ و دایی قاسم ، رسول بداغی را به محلی از زندان برده، دستهای او را از پشت بسته و پس از بستن وی به میله اقدام به ضرب و شتم شدید وی نمودند. علت این اقدام ناجوانمردانه مسئولان زندان اعتراض بداغی به وضعیت نا مناسب زندان رجایی شهر و مشکلات ایجاد شده برای وی بوده است.
رفتار بی رحمانه مسئولان زندان در ضرب و شتم این معلم زندانی موجب اعتراض دیگر زندانیان شده و آنها با اعلام اینکه نامبرده زندانی سیاسی است و نباید اینگونه مورد هتک حرمت و آزار قرار گیرد به رفتار مسئولان زندان معترض شدند.
متاسفانه عوامل این ضرب و شتم در پاسخ به اعتراض زندانیان با هل دادن و فحاشی اقدام به متفرق نمودن آنها کرده و در کمال ناباوری اعلام نمودند : از آنجا که این فرد سیاسی است باید مورد آزار و شکنجه بیشتری قرار گیرد.
گفتی است وضعیت نامبرده هم اکنون نامساعد است و اثرات ناشی از شدت ضرب و شتم سلامتی وی را تهدید می کند.
پس از برگزاری انتخابات هیات رییسه مجلس ، نماینده لنجان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به یکی از اصول قانون اساسی در اعتراض به نحوه رای گیری گفت : نمایندگان در ایفای وظایف خود و اظهارنظر آزادند؛ نمایندگان در دادن رأی حقوق مشخصی دارند.
محسن کوهکن، عضو هیأت رییسه مجلس شورای اسلامی که با خبرنگار سایت «تابناک» مصاحبه می کرد با بیان این مطلب، اظهار داشت: این که در زمان رأیگیری کسی در میان نمایندگان بچرخد و از آنان بخواهد به کسی یا چیزی رأی دهند یا ندهند، کاری نادرست و غیر اخلاقی است. اگر دادن رأی را حق نماینده بدانیم، این گونه اعمال به معنای آن است که از نماینده حق وی را سلب کرده و خواسته شده از حق خود کوتاه آمده و آنچه را به وی تحمیل و دیکته شده، انجام دهد؛ اما به این عمل، غیر از بعد اخلاقی و قانونی بار دیگری نیز افزوده میشود.
این نماینده اصولگرای مجلس، با بی سابقه خواندن این اقدام، گفت: اینکه فردی در فراکسیون از دیگران بخواهد به فردی که برای ریاست مورد توافق اکثریت قرار گرفته، رأی ندهند، سابقه نداشته است. در گذشته اگر نمایندهای با تصمیم فراکسیون خود مخالف بود، دستکم به احترام فراکسیون سکوت میکرد.
نماینده لنجان در مجلس شورای اسلامی، با تهدید نمایندگان خاطی فراکسیون اکثریت به امکان لغو عضویت این افراد در این، تأکید کرد: تشکلات سیاسی با اعضایی که این کار را انجام دهند، برخورد میکنند. به این صورت که عضویت وی را لغو و وی را از تشکیلات اخراج میکنند یا دستکم تذکر میدهند. متأسفانه، برخی با حیطه و چهارچوب وظایف خود ناآشنا بوده و در این گونه موارد، از حق و حقوق قانونی خود، پای را فراتر میگذارند که کاری غیر اخلاقی، غیر تشکیلاتی، ناپسند و غیر قابل پذیرش است.
ناظر هیأت رییسه مجلس شورای اسلامی با غیراخلاقی خواندن رفتار برخی از اعضای فراکسیون اکثریت گفت: باید اشاره کرد نقطه مقابل این کار نیز وجود داشته است. آقای باهنر در فراکسیون چند رأی کمتر از آقای صدر داشت حال آن که آقای باهنر در صحن مجلس رای داشت و کسی منکر این نبود که اگر وی حضور مییافت، رأی میآورد؛ اما با وجود پافشاری دیگران و اقدام برای جمعآوری امضا برای حضور وی، از آنان خواست این کار را انجام ندهند و تأکید داشت، به تصمیم فراکسیون پایبند است و از دیگران نیز خواست که تصمیم فراکسیون را دنبال کنند، در چنین شرایطی ظرفیت و قابلیت افراد مشخص میشود.
روزنامه شرق در گفتگویی که با حمید رضا جلایی پور جامعه شناس و استاد دانشگاه انجام داده و در آن به بررسی جریانات به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب پرداخته است. متن این گفتگو که توسط مسعود رفیعی طالقانی انجام شده است به شرح زیر است:
- آقای دکتر! بسیاری از اصلاحطلبان در سخنان و موضعگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بارها تاکید کردهاند که پایگاه اجتماعی اصلاحات در شرایط کنونی بسیار قویتر و گستردهتر از ایام پیشین حتی از سالهای اولیه استقرار دولت اصلاحات است. دیدگاه شما به عنوان یکی از علاقمندان به جریان اصلاحات در این باره چیست؟ اگر شما هم چنین باوری دارید لطفا دلایل آن را بیان کنید.
بله. من هم معتقدم که بدنه اجتماعی حامی اصلاحطلبان وسیعتر و قویتر از قبل شده است. البته منظور من حامیان اصلاحطلبان به طور کلی است و نه صرفاً طرفداران گرایش یا حزب خاصی در میان اصلاحطلبان. در مجموع به نظر میرسد علاقمندان به اصلاحات بعد از تحولات اخیر بسیار بیشتر شدهاند. شواهد و قرائن غیرقابل انکاری حکایت از این میکند که جریان اصلاحات (یا جریانی که به دنبال تقویت سازوکارهای مردمسالاری است) از موقعیت بسیار بهتری در میان مردم ایران برخوردار گشته است.
- شواهد و قرائتی که میگویید چیست؟ مایلم بیشتر به لحاظ تئوریک و آماری بفرمایید …
اگر پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان گسترده و قوی نبود، تندروها زیر بار انتخابات آزادتری میرفتند، از صدور مجوز برای تجمعات آنها نمیترسیدند، با این شدت به سرکوب هر گونه حضور اجتماعی و رسانهای آنها نمیپرداختند و تا این حد نسبت به رهبران اصلاحات واکنش نشان نمیدادند. چرا این امکان وجود ندارد که شریفترین یاران امام و انقلاب حرفشان را در شرایط امروز کشور به راحتی بزنند؟ من معتقدم مجموعهی محدودیتهایی که وجود دارد ناشی از این است که همه میدانند اصلاحطلبان پایگاه گستردهای دارند و اگر اصلاحات چنین پایگاهی نداشت وضع این نبود و این همه محدودیت ایجاد نمیشد.
دلیل اقبال به اصلاحطلبی هم این است که بهترین و کمهزینهترین نسخه برای تغییر ابعاد نامطلوب دولت و جامعة ایران را ارائه میدهد. اکثریت جمعیت شهرها و حتی روستاهای ایران طالب تغییر هستند و وضع موجود برایشان خوشایند و رضایتبخش نیست. این جمعیت در ۳۰ سال گذشته تجربه انقلاب، جنگ، اصلاحات و دوره ۵ سال گذشته را هم داشته است و در تلاش است وضع موجود را اصلاح کند و تغییر دهد، اما به شیوههای آرام و کمهزینه و کاملا مدنی. و به هر روشی حاضر نیست مسبب این تغییرات باشد. این جمعیت گسترده خود را در انتخابات و بعد از آن نشان داد و این چیزی نیست که یک باره در جامعه ایجاد بشود و یا یکباره رخت ببندد. در برابر این جمعیت طالب تغییر چند راه وجود دارد. راه اول رضایت دادن به همین چیزی است که تندروهای جریان حاکم میخواهند. یعنی ایجاد یک حکمرانی اقتدارگرا، یک دولت متمرکز و غیرپاسخگو و یک جامعه مدنی که به وسیله نهادهای امنیتی سازماندهی شود و در نهایت مردمی که زیاد حرف نزنند و مطیع باشند. به اعتقاد من این الگو به تن این جمعیت شهری نمیرود. شاید ۷۰ – ۸۰ سال پیش که در جامعه ایران گرسنه، بیسواد و بیمار زیاد بود و ناامنی بیداد میکرد این الگو طرفداران بیشتری پیدا میکرد اما الان دیگر عملی نیست. تازه در همان موقع هم رضاشاه عاقبت به خیر نشد.
الگوی دیگر الگوی تغییر ساختاری- حقوقی است. عدهای در ایران هستند که معتقدند با ساختارهای موجود کاری نمیشود کرد. مشکل اصلی این راه این است که آن جمعیت میلیونی که اشاره شد علاقه ندارد روشهای پر هزینه را بیازماید و راههای انقلابی پرهزینهاند و عواقب نامشخص و چشمانداز مبهمی دارند. راه سوم هم اصلاحات است که در برابر این جمعیت انبوه شهری قرار دارد و بیشترین طرفدار را دارد چراکه از طریق آن هم تغییر امکانپذیر است و هم میتوان در خلال آن به آینده امید بست و به انقلاب اسلامی هم وفادار بود و هزینة سنگینی نداد. من همیشه گفتهام که پیشنهادات رهبران اصلاحات که در چارچوب نظام مطرح میکنند باید به سرعت تحقق پیدا کنند و الا دیر خواهد شد. این یک تجویز درمانی است. اگر قرار باشد مشکل جامعه با عقل و گرهش با دست باز شود، راهش بازگشت سریعتر اصلاحات است. من به تندروها دلسوزانه توصیه میکنم با این جامعه اینقدر شوخی نکنند چراکه این جامعه نشان داده گاهی شوخی شوخی پاسخهای غیرقابل پیشبینی و درسآموز میدهد.
- این پاسخ شما به طور شفاف پاسخ پرسش من نبود. سئوال این است که چرا گفته میشود پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان قوی است؟
چون اصلاحات بهترین و معقولترین نسخه برای درمان دردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انبوه شهروندان ایرانی است. اجتماعیتر و بانفوذتر شدن این جریان از سال گذشته را هم به روشنی میتوانید در مواجهههای روزمره خود ببینید. موج اجتماعی وسیع پیش از انتخابات، تجمع خودجوش و میلیونی ۲۵ خرداد و ترس مخالفان از صدور مجوز تجمع حامیان این جریان به نظرم به روشنی نشان میدهد که اصلاحطلبان موقعیت اجتماعی بهتری از گذشته پیدا کردهاند.
- ولی باور اصولگرایان و خصوصا حامیان دولت این است که بعد از انتخابات در بدنه اجتماعی اصلاحات ریزشهای جدی وجود داشته است و شاهد مثالشان هم کم شدن تعداد معترضان در خیابانها پس از انتخابات در هر مرحله از راهپیماییهای اعتراضی است. مورد دیگر اینکه در خود بدنه اجتماعی اصلاحات هم میشود خللهایی را دید. یعنی برآوردی وجود ندارد که بتوان از مجموع نظرسنجیها و ساختارهای آماری بگوییم بدنه اجتماعی اصلاحات گسترش داشته است. به همین دلیل میخواهم بیشتر مبتنی بر آمار در این باره بفرمایید؟
اولا حضور خیابانی معترضان در شرایطی که این حضور هزینهبر است و مجوز تجمع مستقل و با حفظ هویت آنها داده نمیشود معیار مناسبی برای سنجش نفوذ اجتماعی این جریان نیست. حضور با نمادهای سبز در تجمعات ملی و قانونی به مرور در طول سال گذشته هزینهبرتر و طبیعتاً کاسته شد چراکه حامیان این جریان اصلاحطلبند و از دادن هزینههای سنگین به درستی اجتناب میکنند. وقتی اجازه نظرسنجی مستقل داده نمیشود و حتی فرآیند برگزاری انتخابات هم اصلا شفاف نیست به آمار و ارقام دقیق دسترسی نداریم تا به آنها استناد کنیم. اما مجموعهای از شواهد و قرائن و مشاهدات شخصی ما به روشنی نشان میدهد که نفوذ اجتماعی اصلاحطلبان بیشتر شده است. حدود ۴۰ درصد جامعة ما را اقشار خاکستری تشکیل میدهند که در بیشتر انتخاباتهای نسبتاً آزاد ۱۳ سال گذشته به اصلاحطلبان رای دادهاند. این ۴۰ درصد نمیخواهد به هر شیوه و با هر هزینهای تغیر ایجاد کند و رفتارهای مدنی و کمهزینه را میپسندد. یک موقعی فکر کرد که باید بیاید به آقای خاتمی و مجلس ششم رای بدهد. یک موقعی هم قهر کرد و مجلس هشتم و انتخابات ۸۴ رقم خورد. بعد فهمید کار اشتباهی کرده و دوباره در انتخابات دهم مشارکت کرد چون دید انتخابات وسیلهای است برای تغییر به شیوههای مدنی و کمهزینه. در رخدادهای بعد از انتخابات هم آن قشر خاکستری آمد و همه روزهای ملی را دوباره ملی کرد و نشان داد نسبت به سلامت انتخابات تردید و شبهه دارد. این قشر از وضع موجود خشنود نیست. این گونه عقلانیت سیاسی و خشونتپرهیزی و هزینهگریزی و رفتار مدنی در تاریخ معاصر ایران و حتی در قرن بیست و یکم در جهان کمنظیر است.
- مدتی است که موضوعی در سطح کلان مطرح است و آن این است که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در یک موقعیتی قرار گرفته که تحرک خاصی را از راس و تئوریسینهای اصلاحات نمی بیند یعنی به عبارت دیگر برای رفتارهای این بدنه اجتماعی نسخه خاصی وجود ندارد. به تعبیری بدنه اجتماعی یک شکاف میان رفتارهای تئوریک و پراتیک احساس میکند درست مثل زمانی که ما در ایران روشنفکر چپ داشتیم چریک هم داشتیم یا روشنفکر دینی بود و مجاهد هم بود. به هر حال بدنه به راس نگاه میکند و این نبودن نسخه رفتاری موجب پیدایش شکاف میشود. نظر شما در این باره چیست؟
نه من اصلا آن جدایی را که شما میگویید قبول ندارم. هم مردم و هم رهبران به درستی به میزان قابل توجهی همدیگر را درک میکنند. رهبران اصلاحات کار سختی در پیش دارند. مردم هم این را میفهمند و حداقل مشاهدات شخصی من از این حکایت میکند که از عملکرد رهبران اصلاحات پس از انتخابات در مجموع راضیاند. رهبران اصلاحات میگویند ما میخواهیم جمهوری اسلامی برای ۷۰ میلیون نفر باشد و قانون اساسی بدون تنازل اجرا شود، اما تندروها میخواهند کشور مال هفت هشت نفر و ۲۰ درصد مطیعانشان در جامعه باشد. رهبران اصلاحات میخواهند این فضا را باز کنند و در واقع یک گشایش سیاسی پدید بیاورند و این کار سادهای نیست. رهبران اصلاحات نمیخواهند گشایش سیاسی با تهییج کینههای مردم پدید بیاید. اتفاقا به نظر من جنبش اصلاحی ایران دارد با تدبیر در رهبری پیش می رود. خیلی از رفتارها و گفتارها در رهبری تا اینجا شمشیر تندروها را کند کرده است و موجب ریزش بدنه حامی تندروها و رویش حامیان اصلاحات شده. رهبری جنبش اصلاحات یک رهبری منطبق با واقعیت و بسیار مدنی بوده و از یک سرمایه غنی اخلاقی برخوردار بوده است. شما میدانید که جنبشهای مدنی معجزه نمیکنند و به تدریج و در یک بازة زمانی نه چندان کوتاه اثر میگذارند. جنبشهای مدنی بر خلاف جنبشهای انقلابی عجله ندارند. دورههای انقلابی از یک نقطه رکود شروع میشوند و به اوج میرسند ولی اشکالشان این است که گروهی میروند و گروهی دیگر میآیند اما باز آن تغییر بنیادین که قرار بوده در جامعه رخ بدهد، رخ نمیدهد.
- یعنی شما فکر می کنید نسبت رفتارهای تئوریک و پراتیک فعالان اصلاحطلب نسبت خوبی است؟
بله. البته همیشه بهتر هم میشود شد، ولی در مجموع و در مقایسه با گذشته درخشان است. باید ویژگیهای جامعهای که در آن زندگی میکنیم را هم در نظر بگیریم. همانطور که گفتم جامعهی ایران جامعهای است علاقمند به گشایش نظام سیاسیِ جمهوری اسلامی. بسیاری از تشکلها، انجمنها، احزاب و اشخاص با نفوذ هستند که اینگونه فکر میکنند. اینها نفوذ اجتماعی دارند اما نفوذ اقتصادیشان ضعیف است. بدنة اجتماعی اصلاحات واقعا در ساختار حاکمیت قدرتی ندارد و به غیر از مجلس خبرگان و قدری هم در مجمع تشخیص مصلحت در سایر نهادها قدرتی متمایل به نهادهای مدنی نیست. درست است اصلاحطلبان را در حاکمیت ضعیف کردهاند، زندانی کردهاند و سرکوب میکنند اما خاطرۀ ایثار و مقاومت آنها و ایثار خانوادههایشان از تمام تشکیلاتهای قبلا موجود اصلاحطلبان قویتر عمل میکند و اثرگذارتر است. همین مقاومتها و آثار و بازخورد اجتماعی آن موجب تقویت اصلاحطلبان در جامعه شده است.
- مطالبات اصلاحطلبان در ایران اکنون به نظر شما چیست؟ آیا این مطالبات همان است که در دوم خرداد ۷۶ مطرح بود یا اینکه با اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم مطالبات تغییر کردهاند؟
مطالبه اصلی همان دموکراتیکتر شدن و گشایش نظام سیاسی و آزادتر شدن انتخابات آزاد است که البته گشایشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را هم به همراه خواهد آورد. درست است که معمولا میگویند جنبش اصلاحی در ایران بیشتر متکی به طبقه متوسط است اما من معتقدم این جنبش فراگیر و فراطبقهای است. طبقه متوسط خودش به دو بخش تقسیم میشود. یک بخش آن بیشتر مطالبات اجتماعی دارد و زندگی خودش را میکند و تنها انتظارش این است که دولت اینقدر در همه شئون زندگی او دخالت نکند. یعنی انتظار دارد دولت وظایف اصلی خودش را انجام بدهد. مثلا برقراری امنیت، دفاع از مرزها و اجرای سیاستهای درست اجتماعی و اقتصادی. این بخش زیاد سیاسی نیست. ولی بخش دیگر طبقه متوسط کاملاً سیاسی است و پس از انتخابات سیاسیتر شده است. مردمسالاری و گشایش سیاسی میخواهد. این همان بخشی است که انقلاب کرد، ۸ سال جنگید، زیر علم جنبش اصلاحی بود و … این طبقه متوسط حداقل حقوق برابر شهروندی و گشایش سیاسی میخواهد. اما مطالبات سیاسی جنبش اصلاحی علاوه بر بعدی که گفتم حداقل دو بعد دیگر هم دارد.
اولین بعد آن به آسیبهای اجتماعی و توسعة کشور مربوط میشود. لااقل در این جامعه ده میلیون نفر دچار فقیر جدیاند. حداقل دو میلیون معتاد داریم. ده میلیون مصرفکننده داروهای اعصاب و افسردگی داریم. این جامعه را باید چه کار کرد؟ تمام صاحبنظران میگویند اگر بخواهیم این معضلات را حل کنیم بدون سازوکارهای مردمسالارانه، دولت پاسخگو، مطبوعات مستقل، انتخابات سالم و احزاب جدی ممکن نیست. آسیب های اجتماعی متراکم و شدید جامعة آسیبزدة ایران را نمیتوانیم بدون داشتن این سازوکارها حل کنیم. دولتی می تواند این معضلات را حل کند که از مطبوعات و یک پارلمان جدی حساب ببرد. در غیر اینصورت اراده و قدرتی برای حل معضلات وجود نخواهد داشت، همچنانکه در بسیاری از موارد هم جناح مستقر نتوانسته است. الان بحث دولت پاسخگو، مطبوعات مستقل، پارلمان زنده و … بحثهای فانتزی نیستند. شما روی کره زمین یک جامعه را به من نشان بدهید که این بخشهایش خوب کار نکنند اما دولتش معجزه کند و آسیبهای اجتماعی را مهار بزند. آخرین مصاحبه مرحوم دکتر عظیمی استاد برجسته توسعه کشور ما این بود که اگر می خواهیم کشور را آباد کنیم تنها راهش ساز و کارهای دموکراتیک است که در آن جامعه مدنی در کنار دولت فعال باشد. هیچ تئوری دیگری جوابگوی توسعه در ایران نیست. یعنی تئوریهایی مثل توسعه دولت آمرانه دیگر در جهان امروز کار نمیکند.
اما بعد سوم. ایرانیان محروم در سال ۸۴ به احمدینژاد امید بسته بودند و به نظر من آگاهانه هم رای دادند. یک عده آمدند گفتند در کشور همه دزدند و ما میخواهیم پولها را از دزدان بگیریم و به شما بدهیم. همان فقیرها شاهد بودند که در ۵ سال گذشته چه اتفاقاتی افتاد. لذا تجربه ۵ ساله به طبقه سه ایران نشان میدهد که اگر همکاری بین طبقه متوسط و طبقات بالا و پایین اجتماعی نباشد، مشکل فقرا هم حل نمیشود. حتی ما مشکلات زیادی در طبقات بالادست اجتماع داریم. به عنوان مثال اینها پولشان را بر میدارند میبرند دبی و مالزی. چرا؟ برای اینکه علیرغم بدی آب و هوا و دوری از خانه داراییشان در جای امنی باشد. به نظر من جنبش اصلاحی در ایران دارد بر چیزی تکیه میکند که یک خواست ملی است، نه فقط خواست طبقه متوسط سیاسی که یک زمانی مطرح بود که فقط این طبقه است که دموکراسی میخواهد. یعنی اگر دولت در این کشور پاسخگو نباشد، مطبوعات مستقل نباشند، پارلمان جدی وجود نداشته باشد، انتخابات آزاد و مستقل نداشته باشیم و امثالهم، فقرا هم دیگر کارشان به جایی نمیرسد و طبقه بالا هم باید سرمایه خود را از کشور خارج کند.
- به هر حال اصلاحطلبان به عنوان گروهی که مطالبات مردم را از سال ۷۶ راهبری و پیگیری کردهاند در شرایط حاضر به شدت تحت فشار هستند. احزاب عمده اصلاحطلب – مشارکت و مجاهدین – در حال انحلال است و بسیاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب در زندانند. شما فکر میکنید با این وضع چه نتیجههای مثبتی دست کم در عالم سیاستورزی عاید آنان میشود؟
بر خلاف ارزیابی شما که یک نگاه منفی دارید، من معتقدم اولا این موضوع انحلال و تنگناهای حزبی یک بحث سطحی است. تاثیر و نفوذ و محبوبیت احزابی مثل مشارکت هیچوقت در حد کنونی نبوده. برخوردها و اعلام انحلالها تنها بر محبوبیت و ضریب نفوذ اجتماعی این احزاب افزوده. اصلا مگر حزب را میشود منحل کرد؟ اینها فوقش یک ساختمان را میتوانند از این احزاب بگیرند. دیگر حقوق احزاب قانونی را هم که مدتها است سلب کردهاند. نامزدهایشان را رد صلاحیت میکنند، حق تجمع به آنها نمیدهند، مجوز روزنامه نمیدهند، سایتشان را فیلتر میکنند و اعضایشان را بازداشت. اعلام انحلال دیگر چه ضرری به این احزاب میرساند؟ حزب تنها نهادی است که طبق قانونی اساسی جمهوری اسلامی احتیاجی به مجوز ندارد. حزب از یک سری آدم تشکیل شده و این آدمها یک چیزهایی برایشان مهم است و مادامی که اینها زندهاند پیگیر آن مطالبات خواهند بود و برخوردها اتفاقا موجب تقویت و محبوبیتشان خواهد شد. مگر اینکه همه اعضای این احزاب را بگیرند و بریزند توی قبرهای بهشت زهرا. که البته این هم نمیشود چراکه باز یاد زندانیها و کشتههای اینها هم جامعه را تکان میدهد و بیدار میکند. بگذارید یک مثال بزنم. از سال ۷۹ عدهای از تندروها تصمیم گرفتند ریشه مطبوعات مستقل را بزنند. آیا موفق شدند؟ چند روزنامه را بستند؛ به جایشان روزنامه های دیگر آمد و حالا هم رسانههای جدید مجازی. روزنامه را بستند اما روزنامهنگاران که نابود نشدند. در روزنامهها یا رسانههای جدید با ضریب نفوذ بیشتر مشغول شدند. الان روزنامهنگاران جزء نیروهای پیشرو کشورند. تندروها کاملاً اشتباه و ضرر کردند. روزنامههای بزرگی در همین تهران تولید میشدند اما با به وجود آمدن تنگناها تعدادی از روزنامهنگاران را به جلای وطن واداشت و رادیکال کرد و قدرت رسانهای را از داخل ایران به خارج برد. آیا این خدمت بود که تندروها به کشور کردند یا ظلم؟ احزاب سیاسی و اصلاحطلبان هم اصولاً حذفشدنی نیستند مگراینکه همانطور که گفتم همه افراد عضوشان را بگیرند که در آنصورت هم بعید نیست یاد آنها بانفوذترشان کند. این محدودیتها به نظر من نتیجه عکس دارد. جامعة ما به ظلم حساس است و مظلوم را دوست دارد. اگر اینها بگذارند مثلا مشارکت شفاف کار کند که برای مشارکت زحمتش بیشترش است. همانطور که میدانید یک حزب برای اینکه شفاف کار کند چقدر باید کار و تبلیغ کند. نفوذ اجتماعی و محبوبیتی که اینها با دستگیریها و برخوردهایشان برای مشارکت و مشارکتیها با ارمغان آوردند را با سالها فعالیت تشکیلاتی منظم و قوی و میلیاردها تومان سرمایهگذاری و تبلیغات به سختی میتوانستیم خودمان به دست بیاوریم. اینها باعث شدند پس از انتخابات مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب در میان دیگر احزاب اصلاحطلب بیشتر بدرخشد. اصلا امکان ندارد که ما یک دیدگاه و یک حزب آنهم به گستردگی مشارکت را از بین ببریم. حزب مشارکت در بهترین بچههای انقلاب ریشه دارد. ببینید همه آن کسانی که نسبت به تندرویها اعتراض داشته و دارند هنوز هم هستند اما همانطور که گفتم بسیار پخته عمل میکنند و تغییرات و اصلاحات ارزان میخواهند. من به آینده اصلاحطلبان هم از همین رهگذر بسیار خوشبینام.
- ارزیابی شما از آینده جریانهای سیاسی اصولگرا چیست؟ فکر میکنید تا چه حد شکاف میان نیروهای رادیکال و میانهرو اصولگرایان رو به عمیقتر شدن است؟
نیروهای تندروی اصولگرا دارند خطاهای بزرگ میکنند و عقلانیت زیادی در رفتارشان مشاهده نمیشود. لذا نمیشود چشمانداز پیش روی آنها و چنین جامعهای را پیشبینی کرد. اینها استعداد این را دارند که خودشان و یک جامعه را به گرداب بکشند. بنابراین نمیشود پیشبینی دقیق کرد. اما میشود یک روندهایی را حدس زد. به نظر من یک اتفاق در میان اصولگرایان ممکن است بیفتد و آن اینکه اصولگرایان عاقلتر جلوی تدروهای اصولگرا که سال پیش هزینههای زیادی روی دست مردم و نظام گذاشت را بگیرند. البته هنوز که هنوز است اصولگراهای پخته و عاقل و میانهرو که خودشان پتانسیل یک حزب قوی را در ایران دارند از ترس اصلاحطلبها در برابر نیروهای تندرو این طیف سکوت کردهاند و میگذارند اینها هر کاری میخواهند بکنند و چوب حراج به سرمایههای اصولگرایان بزنند و آبرو و اعتبار و سرمایههای اخلاقی آن را به باد دهند. سکوت ۵ سال پیششان ظاهرا نتیجهبخش نبوده و الان دارند عوارضش را میبینند. اصولگرایان میانهرو دارند میبینند که نیروهای تندرو که پیشتر حاشیهنشینهای سیاست بودند یکی یکی همه چیز را هزینه کردند و میدانند که پس از اصلاحطلبان نوبت به حذف خود آنها هم میرسد چراکه تندروها هیچ کانون مستقل قدرتی را تحمل نمیکنند. اینها مردم را از این انقلاب گرفتند. اینها حتی آبروی نهادهای عمومی مانند سپاه و بسیج و همة سرمایهای که ایثار صدها هزار بسیجی و سپاهی انباشته شده بود را هم خرج کردند. اصولگراهای میانهرو عقل دارند و میفهمند چه اتفاقی دارد میافتد و این مسیری که تندرو ها دارند میروند مسیر ورشکستگیشان است. لذا پیشبینی من این است که این تندروها یکجا کارشان باید متوقف شود. از سوی دیگر معتقدم جریان اصلاحطلبی متوقفشدنی نیست.
- کنش سیاسی اصولگرایان میانهرو با چه ساز و کاری تنظیم میشود؟ کنشی سلبی به دلیل نگرانی از اصلاحطلبان یا کنشی ایجابی برای مقابله با طیف رادیکال جناح راست؟
نگاهی متاثر از هر دو حالت که شما میگویید. خب اصولگرایان میانهرو تجربه دارند. میفهمند که برخی تندرویها دارد دستاورد سی سال انباشت پرهزینة تجربه را به باد میدهد و تمام قوای کارشناسی کشور را تعطیل میکند و همة نیروهای تکنوکرات و بوروکرات زبدة کشور را تحلیل میبرد و بدنة اجتماعی حامی اصولگرایان را به سرعت آب میکند. اگر تندروها با خرج کردن سیصد و هفتاد میلیارد دلار، لااقل پنج میلیون فقیر را از زیر خط فقر بیرون آورده بودند باز خوب بود. اگر این کار را کرده بودند باز غیرمستقیم به مردمسالاری کمک کرده بودند، که متاسفانه به علت بیکفایتیشان نکردند. الآن شاخصها میگوید که وضع اقتصادی محرومان و دهکهای پایین جامعه بدتر شده. همه حرف این است که در این کشور دو جریان سیاسی اصلی وجود دارد: اصولگرا و اصلاحطلب. اصولگرایان از زمان خاتمی باید یک جبهه رسمی و شفاف (و حتی یک حزب قوی) تشکیل میدادند و همچون دیگر احزاب محافظهکار جهان وارد بازی دموکراتیک و اخلاقی و شفاف و قاعدهمند و قانونی سیاسی میشدند. در اینصورت همیشه حضوری موثر در عرصه سیاسی میداشتند و نفوذ اجتماعی بیشتری مییافتند. اما با مهندسی آرا که نمیشود کشور را اداره کرد. تازه در آن صورت هم، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان باید جا را برای سایر محذوفان سیاسی باز میکردند. اصولگرایان این کار را نکردند و بالعکس سکوت کردند که تندروها از حاشیه به متن بیایند و حالا دارند نیروهای اصلی خودشان را به حاشیه میبرند. به نظرم در نهایت ممکن است اصولگراها به خودشان بیایند و باز همین اصولگراهای میانهرو بشوند جریان اصلی نه این تندروها. اما دارد دیر میشود.
- چند درصد این احتمال را میدهید؟ به هر حال باید پذیرفت که طیف اصولگرای نزدیک به دولت در بسیاری از نهادهای قدرت نفوذ دارد …
دقیق نمیشود گفت مگر اینکه واقعا زودتر اصولگرایان ریشهدارتر یک فکری کنند. به هر حال زمان با اصلاحات و با نیروهای طالب تغییر و اصلاح است و به شدت علیه تندروهاست. متأسفانه این تندروها دارند برای کشور گرداب بدی درست میکنند.
- یعنی این تحلیل شما بر اساس نگاه ” تکامل تاریخ” است؟
نه اتفاقا، کاملاً متکی به واقعیات تجربی است. تندروها مدام دارند خرابکاری میکنند. میایند مردم را بترسانند، غرب کشور را به تعطیلی میکشانند و اقوام را هم به جنبش اعتراضی پیوند میدهند.
- آقای دکتر! آقای علی مطهری چندی پیش مطرح کردند که جامعه تشنه یک جریان سوم است. جریانی متشکل از طیف میانهرو اصلاحطلبان و طیف میانهرو اصولگرایان. فارغ از اینکه این پیشنهاد یک تاکتیک سیاسی از سوی اصولگرایان خارج از دایره قدرت برای وارد کردن هجمه به دولت است یا خیر، به عقیده شما تا چه حد شکلگیری این جریان سوم عملی است ؟
پیشفرض اشتباه آقای مطهری این است که جریان کنونی اصلاحطلبان تندروی میکند. به نظر من در میان اصلاحطلبان، میانهروتر از رهبران فعلی اصلاحات نداریم و مطالبات اصلی جریان اصلی اصلاحطلبان هم بسیار حداقلی و میانهروانه است. مگر اصلاحطلبان مطالبهای حداقلیتر از اجرای بدون تنازل قانونی اساسی هم میتوانند داشته باشند؟ آنکه باید از تندروی دست بشوید جریان تندروی حاکم است. آنطرف باید آقایان به خودشان بیایند و درست رفتار کنند. آقای هاشمی هم نقش همیشگیاش را برای همگرایی نیروهای سیاسی میتواند ایفا کند. فعلاً تندروها به هاشمی هم رحم نمیکنند. جریان اصلاحات در هیچ دورهای انسجام کنونی را نداشته است و به جریان سومی هم نیازی نیست. مشکل ما در جریانهای سیاسی موجود نیست. مشکل ما محدودیتهای غیرقانونی برای حضور و فعالیت بخشی از این جریانها است نه وجود نداشتن یک جریان سوم. اگر رقابتی سالم و آزاد در یک عرصة سیاسی بازتر ممکن شود اتفاقا همین دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا با طیفبندیهای داخلیای که دارند بسیار کارآمد است. این اصولگرایان هستند که میانهروهاشان باید جلو بیایند نه فقط برای نجاتِ نظام سیاسی بلکه برای نجات خودشان.
دقیقا یک هفته پس از عدم قرائت گزارش کمیته تحقیق مجلس در خصوص حادثه کوی دانشگاه تهران که با اعتراض نمایندگانی مانند علی مطهری نیز مواجه گردید، گزارش کمیته تحقیق حادثه دانشگاه آزاد مشهد از آن بعنوان کوی دانشگاه دوم و حتی بدتر از آن نام می برند و توسط هیات امنای این دانشگاه تهیه شده بود در حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شد.
به گزارش نوروز در این گزارش که حاوی مستنداتی از چگونگی حمله لباس شخصی ها، مشخصات آنان و فیلم ها و عکسهای این حمله به دانشگاه آزاد مشهد بود و هیات امنای دانشگاه آزاد برای روشن شدن واقعیت های تلخ این حادثه اقدام به جمع آوری آن نموده بود.
براساس این گزارش ماموران امنیتی برای جلوگیری از انتشار این گزارش و افشا شدن چهره و نامهای حمله کنندگان به دانشگاه آزاد مشهد طی یک برنامه از قبل طراحی شده اقدام به حمله و ربودن این گزارش نموده اند.
به گفته یک منبع آگاه علاوه بر گزارش تحقیق حمله به دانشگاه آزاد مشهد مدارک و اسناد دیگری نیز در جریان این هجوم غیرقانونی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شده است که بیشتر آنان شامل مدارک تخلفات تحصیلی برخی مدیران دولتی است.
یکی از مدارک ربوده شده مدارک تخلفات تحصیلی محمدرضا رحیمی معاون اول دولت احمدی نژاد است که به عنوان دکتری جعلی و تقلبی بعنوان دکتر بعنوان رئیس گروه حقوق دانشگاه تهران جنوب اقدام به تدریس نموده بود.
مدارک تخلفات تحصیلی قاضی سعید مرتضوی نیز یکی از مجموعه مدارکی بوده که ربوده شده و همچنین مدارک تحصیلی شش مدیر ارشد دولتی و مدرک تحصیلی ملک زاده معاون رحیم مشایی که با مدارک تحصیلی جعلی اقدام به فعالیت می کردند و دانشگاه آزاد اقدام به تهیه گزارش مستند از این اقدام غیرقانونی آنان کرده بودند نیز ربوده شده است.
براساس گفته این منبع آگاه حدود ۱۰ جلد مدارک تخلفات تحصیلی مدیران دولتی جزو اسناد موجود در دفتر هیات امناء بوده که مدارک تحصیلی کردان نیز جزو آن بوده و هیچکدام از این مدارک در گزارش های دادستانی یا وزارت علوم نبوده است.
یکی دیگر از مدارکی در جریان این هجوم ربوده شده است مدارک تخلفات تحصیلی فرزندان و برادرزاده های احمدی نژاد بوده که به صورت غیرقانونی به دانشگاه آزاد تهران مرکز منتقل شده بودند.
از جمله اسناد دیگری که توسط هیات امنا دانشگاه آزاد جمع آوری شده بود و ربوده شده است، مربوط به برخوردهای غیرقانونی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد و اسناد مربوط به نظرسنجی های انتخابات سال گذشته بود که توسط موسسسه نظرسنجی دانشگاه آزاد تهیه گردیده بود و در آن پیش بینی پیروزی مهندس موسوی به صورت قطعی وجود داشت.
براساس گفته این منبع آگاه از برخی اسناد ربوده شده نسخه های دیگری نیز موجود بوده و در محل دیگری نگهداری می گردد.
این در حالی است که شب گذشته دادستانی تهران با انتشار گزارشی اعلام کرد برخی اسناد مربوط به شرکت های نفتی و معاملات نفتی در دفتر هیات امنا کشف شده و به این ترتیب قصد داشت با قلب واقعیت حقیقت اصلی و انگیزه اصلی حمله به دفتر هیات امناء دانشگاه آزاد که از بین بردن مدارک تخلفات مدیران دولتی و لباس شخصی ها بوده را تحت الشعاع قرار دهد.
مازیار خسروی، سردبیر سایت هم میهن که بر اساس شکایت معاونت حقوقی دانشگاه تهران در رابطه با انتشار گزارشی در مورد حمله خرداد ماه سال گذشته به کوی دانشگاه تهران به نشر اکاذیب متهم شده بود،پس از یک ما بازداشت از زندان آزاد شد.
به گزارش هممیهن مازیار خسروی سردبیر سابق سایت آفتاب و دبیر گروه دیپلماسی روزنامه های مردم سالاری و بهار بود و با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب همکاری نزدیک داشته است.
سایت هم میهن از رسانه های اصلاح طلب حامی میرحسین موسوی است.
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با بیان اینکه مسئولین حکومتی نتوانستهاند اندیشههای امام را به درستی معرفی کنند، اظهار داشت:« گروهی که امکان پخش سخنان امام از رسانه ملی را دارند به خود اجازه دادهاند که با پخش بریدهای از سخنان امام راحل، در صدد حذف جریان اصلاحطلب برآیند که نزدیکترین جریان به روش و اندیشههای امام بوده است.»
نصرالله ترابی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس«پارلماننیوز»، اندیشهها و افکار امام راحل را نشات گرفته از قرآن دانست و گفت:« افکار و اندیشههای امام اندیشههایی والا و نشات گرفته از دستورات قرآن است که در چارچوب قانون اساسی کشور تبلور یافت.»
نماینده اصلاحطلب مجلس ادامه داد:« از مهمترین اندیشههای امام که میتوان به آن استناد کرد و در قانون اساسی کشور هم مورد توجه قرارگرفته است، توجه به حقوق مردم است که متاسفانه در حال حاضر به صورت کامل اجرا نمیشود ودر بسیاری موارد به صورت ضعیف و نادرست اجرا میشود.»
وی با بیان اینکه امام معتقد بود باید به دنبال جهانی شدن اسلام باشیم، اظهار داشت:« امام (ره) بر این باور بودند که ارزشهایی در دین اسلام وجود دارد که حقوق بشر فعلی در دنیا در برابر آن ناچیز و اندک است چرا که اسلام به دنبال پرورش انسانهای راستگو و صادق است.»
ترابی با بیان اینکه چیزی که در حال حاضر مسئیولین حکومتی از اسلام به جهانیان معرفی کردهاند با اندیشههای امام فاصله دارد، تصریح کرد:« متاسفانه نتوانستهایم افکار و اندیشههای امام راحل را به درستی معرفی کنیم چرا که میباسست از طریق دانشمندان و گروههای مردمی این کار صورت میگرفت، در صورتی که تنها خواستهایم از طریق قدرت و دستگاههای حکومتی این کار را انجام دهیم و مسئولین هم در این امر موفق نبودهاند.»
عضوفراکسیون خط امام(ره)مجلس با انتقاد از برخورد گزینشی صدا و سیما با فرمایشات امام (ره)، تاکید کرد:«شیوهای که صدا و سیمای جهوری اسلامی با عینک سیاسی در گزینش سخنان امام در پیش گرفته صحیح نیست و صدا و سیما با پخش بریدههایی از سخنان امام سعی در حذف یک جریان سیاسی که با جریان حاکم مخالف است را دارد.»
وی ادامه داد:« گروهی که امکان پخش سخنان امام از رسانه ملی را دارند با پیگیری اهداف سیاسی خود جهت خارج کردن یک فکر و اندیشهای که مخالف آنها است به خود اجازه داده اند که با پخش بریدهای از سخنان امام در صدد حذف جریان اصلاح طلب برآیند که نزدیکترین جریان به روش و اندیشههای امام بوده است.»
نماینده اصلاحطلب مردم شهرکرد افزود:« کار آنها به جایی رسیده است که میگویند خانواده امام او را نمیشناسند و کسانی که قرابتی با امام نداشته اند تبدیل به افراد نزدیک به امام و اندیشههای امام شدهاند.»
ترابی با هشدار به جریانی که در پشت پرده با تحریف سخنان امام قصد امامزدایی دارند، گفت:« جریانی ملقب به انجمن حجتیه که در زمان امام وجود داشتهاند و توسط امام افشا و رسوا شدند متاسفانه بعد از امام با همان عقبه ذهنی وارد نظام شدهاند و به دنبال امامزدایی در جامعه از طریق تحریف اندیشهها و افکار امام هستند.»
وی خاطر نشان کرد:« این گروه که در زمان امام منزوی شده بودند، اکنون با قرار گرفتن در متن نظام به دنبال حکومت اسلامی هستند، در حالی که تاکید امام بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر بود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر