نصور نقی پور، فعال حقوق بشر که از اسفندماه سال گذشته در بازداشت به سر می برد، بار دیگر به سلول انفرادی منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نقی پور به دلیل عدم پذیرش مصاحبه ی تلویزیونی از سلول دو نفره ای که اخیرا به آن منتقل شده بود مجدداْ به سلول انفرادی بازگردانده شد.
در حالی قریب به سه ماه از بازداشت این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر می گذرد که قرار بازداشت موقت وی دوماهه بوده و در 11 اردی بهشت ماه مهلت آن به سرآمده است.
پیگیری های خانواده، آشنایان و وکیل نصور نقی پور تاکنون بی نتیجه بوده و مقامات اتهام مشخصی برای وی عنوان نمی کنند. وی از 11 اردی بهشت ماه تاکنون تنها یک بار و آن هم در ایام نوروز موفق به ملاقات با خانواده ی خود شده است و به دلیل افزایش فشارها 10 روز است که موفق به برقراری تماس با خانواده ی خود نیز نشده است.
گفتنی است مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در آخرین بیانیه ی خود از تشدید فشارها و اخذ اعترافات تلوزیونی از فعالان حقوق بشر خبر داده بود.
نصور نقی پور وبلاگ نویس، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، 11 اسفندماه سال گذشته و در پی یورش های گسترده به فعالین حقوق بشر، در منزل پدری اش در شهر قزوین بازداشت و مستقیما به بند2 الف زندان اوین منتقل شد.
جمعی از فعالان زنان با انتشار نامه ی سرگشاده ای به صادق لاریجانی، ریاست قوه قضائیه به عدم پاسخگویی نسبت به شرایط فعالان دربند اعتراض کرده و خواستار آزادی ایشان عموما و محبوبه کرمی خصوصا، شدند.
متن کامل نامه ی مذکور به شرح زیر است:
ریاست محترم قوه قضائیه آیت الله صادق آملی لاریجانی
با سلام
حدود سه ماه هست که از بازداشت محبوبه کرمی، یکی از فعالان حقوق زن در کمپین یک میلیون امضا می گذرد اما تاکنون هیچ پاسخ روشنی از وضعیت وی به وکلا یا خانواده ایشان داده نشده است. محبوبه کرمی در تاریخ 11 اسفند 88 بازداشت شد. از آن زمان تا کنون وکلای وی نه به پرونده دسترسی داشته اند و نه اجازه ملاقات با موکلشان را داشته اند. هیچ مرجع قانونی نیز توضیحی در مورد اتهامات وارده به وی ارائه نداده است. این درحالیست که بر طبق آئین دادرسی کیفری متهم باید ظرف 24 ساعت اول پس از بازداشت تفهیم اتهام شود. همچنین افراد بازداشت شده باید از حق تماس و ملاقات با خانواده برخوردار باشند. محبوبه کرمی امروز پس از حدود 20 روز در تماس با خانواده اش اعلام کرده که علیرغم وضعیت مبهم پرونده اش, وی را به بند عمومی نسوان زندان اوین منتقل کرده اند.
ریاست محترم قوه قضائیه شما بارها در سخنرانیهای خود به "لزوم قانونمندی دستگاه قضایی" و "تسهیل فرآیند دادرسی" اشاره نموده اید، اما موقعیت بلاتکلیف فعالان حقوق زن و خبرهای ناگواری که از صدور حکم های سنگین برای این فعالان می رسد از این منظر برنگرانی های ما افزوده است. از آن جمله می توان به صدور حکم سنگین برای بهاره هدایت فعال دانشجویی و فعال کمپین (نه و نیم سال) و بلاتکلیفی شیوا نظرآهاری از فعالان دانشجویی و حقوق زن اشاره کرد.
ریاست محترم قوه قضائیه، تاکنون بسیاری از فعالان حقوق زن، از جمله عالیه اقدام دوست (محکوم به3 سال حبس تعزیری) و زینب بازیدی (محکوم به 4 سال حبس تعزیری) در حال سپری کردن حبس های ناعادلانه خود در زندان هستند و بسیاری دیگر با احکام تعلیقی و یا بدوی و همچنین محرومیت از کار یا تحصیل هزنیه های گزافی پرداخته اند.
اکنون با عنایت به این نکته که مسئولیت دستگاه قضا در مقطع کنونی امانتی خطیر است در دستان شما، امیدواریم شاهد بازگشت روند قانونی به کلیه پرونده های فعالین کمپین یک میلیون امضا و دیگر فعالان اجتماعی و سیاسی و بطور خاص روشن شدن وضعیت محبوبه کرمی باشیم.
جمعی از فعالان حقوق زن در کمپین یک میلیون امضا
پروین اردلان – زهره اسدپور – نفیسه آزاد – جمشید آئین دار – ستاره هاشمی –الناز انصاری – آزاده فرامرزیها – دلارام علی – رها عسگری زاده – هدا امینیان – سمانه عابدینی – کاوه مظفری – جلوه جواهری – فروغ سمیع نیا – ژینا مدرس گرجی – محمد شوراب – آرش نصیری اقبالی – امیر یعقوبعلی – خدیجه مقدم – ناهید میرحاج – ناهید جعفری – سوسن طهماسبی – مریم زندی – مریم مالک – نسیم سرابندی – سمیه رشیدی – زینب پیغمبرزاده – نوشین کشاورزنیا – سیما حسین زاده – تارا نجد احمدی – نیلوفر گلکار – نیلوفر انسان – نگار انسان – محبوبه حسین زاده – مریم حسین خواه – نیکزاد زنگنه – پرستو الله یاری – افروز مغزی - امیر رشیدی – شهاب الدین شیخی – بلال مرادویسی – فرناز کمالی – حمیده نظامی – هایده تابش – مهرنوش اعتمادی – نسیم خسروی – نازلی فرخی – رزیتا رجایی – مونا محمد زاده – زهره ارزنی – لیلا نظری – سحر روان – فاطمه پیغمبر زاده – بهاره بهبودی – یاشار گرمستانی – مرضیه شکیبا – سیما شاه عباسی – زهره امین – سمیه فرید – مارال فرخی – ریحانه جدید – ریحانه رجایی – ماهرخ روستایی صفت – سولماز احمری – علی عبدی – ظریفه نصیری – مریم عامری – طیبه مونسان – زانیار احمدی – هما مداح – نینا وباب – فیروزه مهاجر – نرگس طیبات – بهناز شکاریار - عشا مومني - نگار سماک نژاد - اميد کوهي - روجا بندري - سودابه فرخ نيا
جمعی از اعضای شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران، با خانواده علی ملیحی، عضو دربند این شورا دیدار کردند.
به گزارش ادوار نیوز، در این دیدار که در منزل پدری علی ملیحی برگزار شد، اعضای سازمان ادوارتحکیم وحدت در جریان آخرین وضعیت علی ملیحی در بند ۳۵۰ زندان اوین قرار گرفتند و پدر علی ملیحی در این دیدار با اشاره به پیگیری های مداوم خود در رابطه با پرونده فرزندش، از روند طولانی و فرسایشی دادرسی انتقاد کرد و گفت: "بارها از آقایان مسئول خواسته ایم که تا زمان صدور رای نهایی با توجه به اینکه بیش از دو ماه از پایان بازجویی ها و همچنین برگزاری یک جلسه از دادگاه می گذرد با تبدیل قرار بازداشت فرزندم موافقت کنند که متاسفانه تاکنون پاسخی دریافت نکرده ایم".
وی افزود: "در شرایط کنونی تا زمان برگزاری جلسه دوم دادگاه عملا به صورت بلاتکلیف مانده ایم".
لازم به ذکر است علی ملیحی، روزنامه نگار و عضو زندانیِ شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت)، بیستم بهمن ماه سال گذشته دستگیر و بیش از ۱۰۵ روز در انفرادی و سپس بند عمومی در بازداشت موقت و وضعیت بلاتکلیف نگهداری شد.
اولین جلسه دادگاه علی ملیحی، روز ۲۲ اردیبهشت ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار گردید و هنوز حکمی صادر نشده است.
تا ازادی روزنامه نگاران زندانی - ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار و فعال حقوق زنان نهم خرداد ماه در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی محاکمه می شود.
به گزارش سایت «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» اتهام بنی یعقوب اقدام تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی است و مصادیق این اتهام فعالیت های روزنامه نگاری وی بویژه تهیه گزارش از تظاهرات های اعتراضی مردم درنخستین روزهای پس از انتخابات پرمناقشه 22 خردادماه سال گذشته عنوان شده است .
تهیه گزارش از زنجیره انسانی حامیان سبز پوش میرحسین موسوی از میدان تجریش در شمال تهران تا میدان راه آهن در جنوب شهر در هجدهم خرداد و همچنین نوشتن مقالاتی در باره مبارزات انتخاباتی هواداران کاندیداها از جمله بحث و گفت و گوهای مردم در خیابان های تهران در روزها و شب های قبل از انتخابات نیز ار دیگر مصداق های فعالیت تبلیغی وی علیه نظام جمهوری اسلامی ذکر شده است.
بنی یعقوب سی ام خرداد و در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به همراه همسرش بهمن احمدی امویی که او نیز روزنامه نگار است، در خانه اش بازداشت و پس از دو ماه با قرار وثیقه آزاد شد.
هرانا - محمد نادری پور، دانشجوی رشته مهندسی عمران دانشکده مهندسی سيرجان وابسته به دانشگاه باهنر کرمان، و رييس شاخه دانشجويی ستاد انتخاباتی ميرحسين موسوی در شهرستان سيرجان، به طرز مشکوکی در تابستان سال گذشته به قتل رسيد و علی رغم رسانه ای شدن خبر مرگ وی پس از گذشت يک ماه از مرگ اين فعال دانشجويی، واکنشی از سوی مقامات دولتی در اين خصوص انجام نگرفت.
حضور نيروهای امنيتی در حين برگزاری مراسم ختم و فشار بر خانواده مقتول برای دفن فوری جسد از جمله مواردی است که در آن تشابه زيادی به مراسم ختم ساير جانباختگان معترض به نتيجه انتخابات ديده می شود که شائبه يک قتل سياسی را دامن می زند.
با اين حال و پس از گذشت ماه ها از قتل اين دانشجو دادستانی سيرجان در گفتگويی اعلام کرد که قتل اين دانشجو نه با انگيزه سياسی بلکه با انگيزه شخصی انجام گرفته است.
فرج الله کارگر دادستان سيرجان برای شفاف سازی اين پرونده مدعی شده است که در پيگيری پرونده ۳ تن را بازداشت کرده اند و هر سه با اعتراف به قتل اعلام داشته اند که در قتل اين دانشجو دخيل بوده اند.
وی در تشريح پيگيری پرونده گفت: "پس از يک سری کارهای پليسی، قضايی و اطلاعاتی، سه نفر متهم در اين رابطه دستگير شد که يک نفر از آنها به جرم قتل به خاطر کينه جويی از مقتول (محمد نادری) به دليل ارتباط درسی وی با يک دختر دانشجو، اعتراف کرد."
دادستان سيرجان خاطر نشان کرد: "دو متهم ديگر نيز که يک زن و يک مرد هستند به جرم پنهان کردن موضوع و حمل جنازه در زندان به سر می برند."
پرونده سازی بر عليه فعالين سياسی و برگزاری دادگاه های نمايشی برای ايشان، ارتباط دادن ساير فعالين سياسی بازداشت شده در پيش از انتخابات تحت عناوين اغتشاشگر و آشوبگر و صدور احکامی چون اعدام برای ايشان و...از جمله مورادی است که در يک سال گذشته بيش از پيش روند دادرسی و رسيدگی عادلانه به پرونده متهمين را از سوی قوه قضائيه زير سوال برده است و اين امر تاثير مستقيم در بی اعتمادی عمومی نسبت به اظهارات مقامات قضايی دارد که در پرونده اين فعال دانشجويی نيز از موراد تاثير گذار است.
راديو فردا- شهرام ميريان :سحرگاه روز يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ماه پنج زندانی سياسی يعنی شيرين علم هولی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکيلی، علی حيدريان و مهدی اسلاميان در زندان اوين به دار آويخته شدند.
در اعتراض به اين اعدام ها بلافاصله در شهرهای اروپا، آمريکا، کانادا و استراليا تظاهرات و مراسم يادمان برپا شد که در اکثر آنها يکی از خواسته های خانواده های اعدام شدگان يعنی تحويل اجساد اين پنج تن مطرح شد؛ خواسته ای که تاکنون از سوی دستگاه های مسئول جمهوری اسلامی بی پاسخ مانده است.
از سويی عدم تحويل اجساد اين پنج زندانی سياسی به خانواده هايشان شايعاتی را هم دامن زده است.
برخی معتقدند جنازه اين افراد در گورستان موسوم به «کافران» به خاک سپرده شده که بعداً به خانواده هايشان اطلاع داده خواهد شد و بعضی مانند طوبی کمانگر، دخترعموی فرزاد کمانگر، می گويند که اجساد همچنان در سردخانه کهريزک نگهداری می شود.
طوبی کمانگر در اين باره به راديو فردا می گويد: جنازه هر پنج نفر هنوز در سردخانه کهريزک است. به رغم تمام تلاش هايی که مادر فرزاد کمانگر انجام داده، هنوز موفق نشده اند جنازه ها را حتی برای يک لحظه ببينند و مادران از بچه هايشان خداحافظی کنند.
وی می افزايد: رژيم جمهوری اسلامی از اين موضوع وحشت دارد که اگر جنازه ها به کردستان برگردد با اعتراضات و تظاهرات بزرگی همراه شود چون بعد از شنيدن اعدام اين پنج عزيز در کردستان اعتصاب انجام شد. البته ممکن است اين بچه ها را آن قدر شکنجه کرده باشند که جرأت نمی کنند برای يک لحظه به خانواده هايشان نشان دهند. فرزاد کمانگر وقتی در زندان کرمانشاه بود تمام بدنش را له کرده بودند و شيرين علم هولی شش ماه تمام با وحشيانه ترين شيوه شکنجه شد.
دختر عموی فرزاد کمانگر که در آلمان زندگی می کند به راديو فردا می گويد: در سه دهه اخير به اين سو ۱۹ تن از خويشاوندانش با نام خانوادگی کمانگر به دليل فعاليت های سياسی از سوی جمهوری اسلامی ايران کشته شده اند.
روز گذشته يکی از بخش های خبری صداوسيمای جمهوری اسلامی در گزارشی کذب و مجعول به نقل از همسر احمد زيدآبادی، دبيرکل دربند سازمان ادوار تحکيم وحدت مدعی شد که "شکنجه احمد زيدآبادی در زندان کذب و دروغ است".
ظاهرا رسانه دربست اقتدارگرايان و دروغ پراکنان، با سوءاستفاده از يکی از اظهارنظرهای خانم مهديه محمدی همسر محترم احمد زيدآبادی، در مورخه ۱۵ ارديبهشت ماه که حاوی توضيحاتی در خصوص گفتگوی تفصيلی ديگری در تشريح شکنجه های گوناگونی که در ايام بازداشت نسبت به آقای زيدآبادی اعمال شده است، چنين ادعای سراسر کذبی را مطرح کرده است.
ادوارنيوز، که پيش از اين توضيحات خانم محمدی را منتشر کرده بود، ضمن تاکيد بر اين واقعيت روشن که "اعمال شکنجه های بی سابقه از ابتدای بازداشت ربايش گونه تا به امروز و خصوصا در مدت ۱۴۱ روز حبس انفرادی دکتر زيدآبادی" امری غيرقابل انکار است تصريح می کند که خانم محمدی در آن توضيحات صرفا "شليک گلوله در اتاق بازجويی" را تکذيب کرده اند که طبعا اين به معنی تکذيب اصل شکنجه نسبت به دکتر زيدآبادی نيست.
ادوارنيوز از صاحبان "رسانه های دروغ و تزوير" دعوت می کند که اگر قصد پوشش اخبار زندانيان مظلوم سياسی را دارند، بخش های ديگر گفتگوی خانم مهديه محمدی را در بخش های خبری خود منتشر کنند.
در پی انتشار اخباری مبنی بر ديدارهای دکتر تابنده قطب دراويش گنابادی با فعالین نهضت آزادی و ملی مذهبی و همچنين جوسازی های این رسانه ها در مورد حمایت دراويش گنابادی از جنبش سبز و رهبران ان پایگاه اطلاع رسانی دروایش گنابادی توضيحاتی برای خبرگزاری ها منتشر نمود.
این جوابیه به شرح زیر است:
آلزایمر سیاسی
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
چندی قبل محفل های خبری و زنجیره ای وابسته به مراکز قدرت که وظیفه بسترسازی سرکوب را برعهده دارند و با جوسازی، افکار عمومی را آماده پذیرش فاجعه می سازند در راستای سیاست ایجاد وخلق بحران، اقدام به انتشار اخباری نمودند که در پاسخ به هدایتگران این لمپن های رسانه ای ، باید گفت :
در حکومتهای مردمی و مبتنی بر اصول دمکراسی و مردمسالار، رقابت افراد و گروهها و جناحهای مختلف سیاسی ، قانونمند و تابع ضوابط و معیارهایی است که برآیند جابجایی عناصر سیاسی در حاکمیت و تحولات ناشی از آن، نهایتا در جهت اراده مردم و در راستای منافع ملی می باشد .
دلایل این امر نیز بسیار روشن است زیرا زیربنای فکری و رفتاری همه فعالان سیاسی با هر روش و منشی تابع اصولی مشترک و حیاتی همچون احترام به قانون وخواست ملت ،استقلال کشور، وحدت ملی و.....می باشد و در صورتیکه احیاناً فرد یا گروهی از این اصول تخطی کند، قانون وخصوصاً افکار عمومی جامعه با آن برخورد نموده و مانع می شوند.
امروز متاسفانه به دلیل بایکوت خبری و سانسور وکنترل وکانالیزه نمودن اخبار و حاکمیت جو پلیسی بر کشور، بر عملکرد یک جریان سیاسی که دولت را تشکیل داده است ، افکار عمومی نظارتی ندارد و قانون نیز بر پاشنه قدرت می چرخد و همچون موم در دست مجریان امور بوده ، جهت گیری آن را مشخص و معین می کنند و کلیه مراکز تصمیم گیرنده متحد و متفق ازدولت حمایت کرده و از خود واکنشی یکسان نشان می دهند و البته گاهی نیز اختلافات و تضادهایی خود نمایی می کند که بی اثر ومصنوعی و برای خالی نبودن عریضه است.
شوربختانه در این کشمکشها ضمن آنکه حقوق ملت ایران بیش از پیش لگد مال می شود داشته ها و سرمایه های تاریخی ،اقتصادی ، فرهنگی و...نیز نابود شده واثرات و تبعات این مالباختگی ملی، کشور را به فاجعه ای بزرگ سوق می دهد.
وقتی تلاش، فعالیت و از خود گذشتگی نیروهای صدیق جنبش مردمی در سال 1357 نادیده گرفته می شود ومقامات عالی رتبه نظام در اوایل انقلاب را که خود سهم بسزایی در پیروزی آن داشته اند محارب ،مرتد، و ضد انقلاب می خوانند وجماعتی سعی می کنند با نفی دیگران ، خویش را اثبات کنند ،آیا این زیر سئوال بردن ماهیت و اساس انقلاب نیست؟
هر چند حافظه تاریخی ملت ایران متاسفانه ضعیف است، اما ملت ما و خصوصاً نسل دوم و سوم انقلاب از خود نمی پرسند، چگونه است که عده ای ضد انقلاب ، رهبران انقلاب بوده اند ؟!
امروز صاحبان قدرت دم از انقلابی می زنند که در آن هیچ نقشی نداشته اند و مغز متفکرو ایدئولوگهای پشت پرده آنها نیز حتی با اساس انقلاب مخالف بودند.
امروز کسانی دم از خون شهداء و دفاع مقدس می زنند که در جبهه ها حضور نداشتند!؟ و...
گویا برنامه ریزان و هوچی گران دچارآلزایمر سیاسی شده اند . در خبر منتشر شده معلوم نیست دراویش گنابادی از رهبران جنبش سبز پول دریافت نموده اند یا به آنها پول داده اند. وحشت از دست دادن قدرت و حفظ آن برنامه ریزان سیاست حاکم را مبتلا به بیماری توهم توطئه کرده است تا آنجا که یک دید و بازدید دوستانه که به مناسبت عید نوروز انجام گرفته است را تأویل به براندازی می کند.
جناب آقای دکتر نورعلی تابنده قطب معزز دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شخصیتی سیاسی بوده اند و هیچگاه دیده و شنیده نشده است که ایشان این موضوع را انکار نموده باشند و پس از قطبیت نیز به دلیل مسئولیت امری الهی در تربیت سالکان طریق معرفت از دخالت در امور کناره گرفته و برای ایشان فرصتی باقی نمی ماند که یک فعال سیاسی باشند اما ایشان در مقام یک رجل دینی هنوز هم اصرار بر اجرای قانون و تحقق عدالت واحترام به آزادی و اصرار بر مطالبات مردمی نسبت به حکومت را دارند و عملکرد ایشان نیز در طی سالیان متمادی مبارزه علیه ستم و ظلم نشان می دهد که آموزه های عرفانی و درویشی را در عمل بکار بسته اند و دوستان ایشان نیز انسانهای فرهیخته و وارسته ای هستند که تاریخ مبارزات ملت ایران به وجود آنها افتخار می کند.
آنروز که جناب آقای دکتر تابنده در دفاع از نهضت ملی مردم ایران و محکومیت کودتای 28 مرداد به رئیس جمهور آمریکا ژنرال آیزنهاور در سال 1336 با جمعی از دوستانشان نامه می نویسند، مدعیان امروز و استادان نوحه خوان آنها، در همان سالها عدالت طلبی و مبارزه با استبداد را به استناد احادیث کعب الاحباری و ابوهریره ای حرام مطلق اعلان می کردند و ارتباط با ساواک و همکاری با آن را واجب و کمک به ظهور امام زمان(عج) می دانستند و امروز همانها و شاگردان آنها رهروان مصدق را ضد انقلاب، مرتد و ضد دین می نامند.
آقایان با افترا وانتساب مفاخر سیاسی کشور به اجانب و تهمت ارتداد به جبهه ملی وضد دین خواندن عارفانی متقی و پرهیزگار که تجسم عینی دیانت هستند، سعی بر آن دارند که شان و آبرویی برای خود دست و پا کنند و با به خدمت گرفتن واژگانی که در حوزه دینی و اعتقادی کاربرد دارد عوام فریبی نموده دین را به خدمت سیاست سرکوب گرفته با کشیدن نقاب تقدس بر خویش توجیه گر خشونت باشند .
باید دید تعزیه گردانان و سناریو نویسان سیاست، از انتشار اینگونه اخبار چه اهدافی را دنبال می کنند!! سرکوب و درگیری با دراویش گنابادی یا توطئه ای جدید علیه فعالان ملی – مذهبی و سرکوبی جنبش سبز ملت ایران ؟ !
سیصد گل سرخ، یك گل نصرانی
ما را ز سر بریده میترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در آستانۀ کودتای ننگین اتنخابات ، فشارها بر دانشجویان و دانشگاهی بالاخص دانشجویان دربند دوچندان گشتهاست. همانان که هیچگاه شهامت خوشنام زیستن را در خود نمیدیدند، زندگی را بر آزادیخواهان و دانشجویان سختتر کردند تا بل بر بر جنایات خویش سرپوش نهند و اعمال ننگین دیکتاتور را مخفی نگه دارند. فشارها تا آنجا بالا گرفت که حتی ترس از آنان که هماکنون نیز در چنگال خویش هستند رعشه بر اندامشان انداخته بطوریکه برخی را به زندانهای مخوف و دهشناک گوهردشت و رجاییشهر و پردیس کرج بردند و چندی را علیرغم اتمام براحل دادرسی به سلولهای تنگ و تاریک انفرادی انتقال دادند. در این میان شرف جنبش دانشجویی ایران، آزادۀ دربند، مجید توکلی تحت فشارهای سخت و صدچندان عُمال دیکتاتور قرار گرفته است و به دلایل نامعلوم به سلول انفرادی برده شد. وی نیز در واکنش به این اقدام سفاکانه دست به اعتصاب غذای خشک و نامحدود برای دستیابی به حقوق حَقّهاش زده و درحال پرپر شدن است.
در این زمانۀ عسرتبار ما دانشجویان دانشگاه تهران بر خود لازم میدانیم تا در اعتراض به این اقدام جنایتکارانۀ حاکمیت و همراهی و همدلی با یار دبستانی دربندمان، فریاد خود را به رسایی شرافت شرف جنبش دانشجویی ایران به گوش ملت ایران و تمام آزادگاه جهان برسانیم. ما همچنین به حاکمیت تمامیتخواه هشدار میدهیم در صورت عدم توجه به خواستههای مجید توکلی و آزادی هرچه سریعتر وی، ما نیز همپای او دست به اعتصاب غذای ادامه دار سراسری در دانشگاه تهران خواهیم زد و در صورت عدم شنیدن صدای خویش و تحقق خواستهمان از حضور در امتحانات سرباز میزنیم و با عدم حضور خویش بر سر امتحانات اعتراض خویش را دوباره اعلام می کنیم.
جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران
5/3/1389
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT)، محکومیت چهار تن از مدافعان حقوق بشر به زندان را به شدت محکوم کرد.
در روز 27 اردیبهشت، خانم شادی صدر وکیل سرشناس و فعال حقوق زنان، مدیر مرکز راهی (مرکز مشاوره حقوقی برای زنان)، موسّس وبسایت زنان ایران (ویژه فعالیت های فعالان حقوق زن در ایران)، روزنامه نگار میدان، نشریه آنلاین کمپین قانون بدون سنگسار ، و همچنین خانم محبوبه عباسقلی زاده از اعضای موسس کمپین قانون بدون سنگسار و منشور زنان، موسس مرکز آموزش جامعه مدنی و ظرفیت سازی برای سازمان های غیردولتی در تهران و سردبیر فصلنامه فرزانه به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی» به خاطر شرکت در اعتراضات در چارچوب کمپین یک میلیون امضا و علیه محاکمه چهار فمینیست در برابر دادگاه انقلاب در اسفند 1385 به ترتیب به شش سال زندان و 74 ضربه شلاق و دو سال و نیم زندان و 30 ضربه شلاق محکوم شدند. مقامات ایرانی آنان را به همراه 30 معترض دیگر دستگیر کرده بودند. این دو مدافع حقوق بشر که در حال حاضر در خارج از کشور هستند به صورت غیابی در روز 26 اردیبهشت محاکمه شدند و علیه حکم دادگاه تقاضای تجدید نظر خواهند نمود.
در روز 29 اردیبهشت، دو تن از رهبران یک گروه دانشجویی به نام دفتر تحکیم وحدت به حبس های سنگینی محکوم شدند. خانم بهاره هدایت که از فعالان جنبش زنان ایران و از اعضای موسس کمپین یک میلیون امضا نیز است، در دی 1388 در حین اعتراضات در مقابل زندان اوین در همدردی با خانواده های زندانی سیاسی حوادث اخیر دستگیر شد و توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای بیگانه، توهین به رهبر و رییس جمهور، اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در گردهمایی های غیرقانونی، ورود غیرقانونی و تخریب در دانشگاه امیرکبیر به نه سال زندان محکوم شد. او در حال حاضر در بند زنان زندان اوین به سر می برد. آقای میلاد اسدی که در آذر 1388 دستگیر شده و توسط همان دادگاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به هفت سال زندان محکوم شد. او در حال حاضر در بند 350 زندان اوین زندانی است.
همچنین، دادگاه شیوا نظر آهاری، از اعضای موسس کمیته گزارشگران حقوق بشر، فعال مبارزه با کار کودکان، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامه نگار، وبلاگ نویس و دانشجوی محروم از حق تحصیل که از تاریخ 29 آذر 1388 در بازداشت به سر می برد، در 2 خرداد 1389 برگزار می شود. او در صورت محکومیت به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلقاحتمالا با خطر محکومیت به اعدام روبرو است.
پس از موج عظیم بازداشت ها، رژیم ایران با برگزاری دادگاه های سریع و مجازات بدنی به فشار خود علیه مدافعان حقوق بشر ادامه داده است. برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از مقامات ایرانی می خواهد تا فورا و بدون هیچ قید و شرطی تمامی مدافعان حقوق بشر را که در بازداشت به سر می برند آزاد نموده و در تمام شرایط از بیانیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز اسناد بین المللی حقوق بشر که به تصویب ایران رسیده اند، پیروی کنند.
تماس برای اطلاعات بیشتر:
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر:
Karine Appy / Fabien Maitre, + 33 1 43 55 25 18 begin_of_the_skype_highlighting + 33 1 43 55 25 18 end_of_the_skype_highlighting begin_of_the_skype_highlighting + 33 1 43 55 25 18 end_of_the_skype_highlighting begin_of_the_skype_highlighting + 33 1 43 55 25 18 end_of_the_skype_highlighting begin_of_the_skype_highlighting + 33 1 43 55 25 18 end_of_the_skype_highlighting
سازمان جهانی مبارزه با اعدام:
Delphine Reculeau, + 41 22 809 49 39
روسیه سخنان محمود احمدی نژاد را در کرمان برعلیه این کشور«عوام فریبی سیاسی» خواند.
سرگئی پریخُودکو، مشاور ارشد کاخ کرملین، دربیانیه ای گفت: روسیه نمی تواند هیچ نوع تصمیم گیری غیر قابل پیش بینی، تندروی سیاسی، عدم شفافیت و تضاد مواضع را بپذیرد.
او افزود: هیچ کس هرگز نتوانسته است با عوام فریبی سیاسی قدرت خود را حفظ کند.
گفتنی است رییس دولت کودتا با اعتراض به مواضع روسیه و رییس جمهور این کشور گفته بود :«نبايد ببينيم كه همسايه ما درمواقع حساس در كنار كساني است كه ٣٠ سال است با تمام توان عليه ملت ايران دشمني كردند»
این در حالی است که کودتاگران در ایران همواره روسیه را جزو دوستان درجه اول و متحدان استراتژیک خود ارزیابی می کنند، تا آنجا که هواداران احمدی نژاد یکی از افتخارات وی را سفر پوتین رییس جمهور سابق روسیه در دوره دولت نهم به ایران ذکر میکردند و همچنین فیروزآبادی رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح و از حامیان سرسخت رییس دولت کودتا نیز، چندی پیش روسیه را دوست خطاب کرد و خواستار گسترش روابط با موسکو شد.
علی پرویز ،دانشجوی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر که از ۱۳ آبان ماه سال گذشته در زندان اوین به سر می برد ،به سلول انفرادی منتقل شد.
به گزارش کلمه، پرویز چند شب پیش همچون تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین ساعت یک بامداد برای بازجویی به بند ۲۰۹ منتقل شد . ماموران ۲۰۹ وی و دیگر فعالان سیاسی را مجبور به استفاده از چشم بند کرده بودند .
پرویز با یاد آوری اینکه بازجوهای وزارت اطلاعات در زمان بازداشت و تفهیم اتهام اولیه ،او و تعدادی دیگر از فعالان دانشجویی را که با چشم بند برگه تفهیم اتهام را نمی دیدند ،مجبور به امضای موارد اتهامی کرده بودند که بعد مشخص شد هیچ ارتباطی به او و دیگر فعالان دانشجویی نداشته ،نسبت به این موضوع اعتراض کرد.
علی پرویز وقتی با برخورد تند ماموران اطلاعات برای اجبار وی به استفاده از چشم بند مواجه شد ،چشم بندش را پاره کرد و از دیگر فعالان داشجویی خواست که اجازه ندهند بار دیگر با چشم بند بازجویی شوند.
ماموران اطلاعات در یک اقدام تنبهی و تلافی جویانه ،دستور انتقال پرویز را به سلول انفرادی صادر کردند.
علی پرویز یکی از ۱۲ دانشجوی بازداشتی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر است که از تاریخ ۱۲ آبانماه در زندان اوین به سر می برد .وی در دادگاه اولیه به سه سال حبس تعزیری و در دادگاه تجدید نظر به یکسال حبس تعزیری و همچنین جریمه نقدی محکوم شد .اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، شرکت در تجمعات و توهین به مقام ریاست جمهوری است.
www.sabzlink.comشبکه اجتماعی «سبز لینک» در راستای شبکه سازی و حمایت از جنبش سبز، راه اندازی شد.
این شبکه اجتماعی مجازی دارای بخش ها و گروه های مختلف است به طوریکه گروه های «سیاست»، «جامعه»، «اقتصاد»، «ورزش»، «ادب و هنر»، «حوادث»، «فرهنگ و تاریخ»، «علم و فن» و «تفریح» در تقسیم بندی های این سایت گنجانده شده است. در این شبکه اجتماعی کاربرانی که قصد دارند لینکِ مطلبی را در اختیار عموم بگذارند، می توانند عضو این شبکه شوند.
این سایت در بخش معرفی خود نوشته است:«سبزلینک پلی است برای ارتباط اعضا در شبکه های مختلف اجتماعی مجازی و حقیقی. با امکاناتی که در سبز لینک موجود است شما می توانید به اشتراک خبر و تبادل نظر بطور همزمان در این سایت، فیس بوک، توئیتر و … اقدام کنید، گروههای مختلف با آراء گوناگون بسازید و در گفتگوهای مختلف میان گروهی و فرا گروهی شرکت کنید.»
همچنین این سایت تاکید دارد :«سبز لینک وابسته به هیچ جناح یا دسته سیاسی نیست. گروه سبز لینک ترجیح می دهد به عنوان یک حلقه ارتباطی میان شبکه اجتماعی گسترده ای عمل کند که رنگ سبز را به نشان اعتراض و حق طلبی برای خویش برگزیده است.»
این سایت از مخاطبان خود می خواهد تا به سبز لینک بپیوندند تا با نظر و عقیده خود، راه ساخت ایرانی آباد و آزاد بر اساس حقوق شهروندی و حقوق بشر را هموار سازند.
پیش از این دست اندرکاران و گردانندگان این شبکه اجتماعی سایت سبز فوتو که طی ماههای اخیر عکس های مرتبط با جنبش را جمع آوری کرده و در اختیار عموم قرار می دادند، راه اندازی کرده بودند.
بامداد روز ورود محمود احمدی نژاد به کرمان، ۱۷ تن از فعالان دانشجويی دانشگاه شهيد باهنر کرمان بازداشت شدند.
به گزارش رهانا در بامداد روز ورود محمود احمدی نژاد به کرمان، ۱۷ تن از فعالان دانشجويی دانشگاه شهيد باهنر کرمان بازداشت شدند و بيش از سی نفر از دانشجويان مورد تهديد ماموران امنيتی قرار گرفتند که در صورت حضور در دانشگاه و يا هر گونه حضور در مسير استقبال رئيس دولت، مورد پيگرد قضايی قرار خواهند گرفت.
گفتنی است در یک سال اخیر حضور احمدی نژاد در تمام نقاط کشور با اعتراض مردم مواجه شده است و بر این اساس در سفر به کرمان نیز نگرانی های زیادی جهت تجمع اعتراض آميز وجود داشت.
بازداشت شدگان توسط نيروهای امنيتی به نقاط نامعلومی منتقل شده اند و از وضعيت و محل نگهداری آنان خبری در دست نيست.
چند تن از فعالين دانشجويی آن دانشگاه نيز، که به رغم تهديدات صورت گرفته خود را به دانشگاه رسانده بودند، بلافاصله بازداشت شدند.
دانشگاه شهيد باهنر کرمان، طی هفته های اخير شاهد فعاليتهای گسترده ای در زمينه حمايت از جنبش در زمينه های مختلفی بوده است، از جمله گردهمايی شاعرانِ حامی جنبش، مناظره صادق زيباکلام و عباس سليمی نمين و فعاليت های ديگر دانشجويان حامی جنبش سبز .
روز دوشنبه سوم خرداد ماه نيز، حضور محمود احمدی نژاد در خرمشهر، با شعارهای اعتراضی مردم و کارگران مواجه بود.
دکتر محسن میردامادی دبیرکل پرافتخار جبهه مشارکت ایران اسلامی از سوی کودتاگران به زندان بازگردانده شد.
در پی موافقت نکردن با تمدید مرخصی میردامادی، جمعی از یاران و دوستداران دبیرکل جبهه مشارکت نزد وی رفته و میردامادی را تا زندان اوین بدرقه کردند.
محسن میردامادی پس از کودتای انتخاباتی خردادماه دستگیر و روانه زندان شد. وی پس از تحمل ماه ها زندان انفرادی و نیز متعاقب صدور حکم زندان از سوی دادگاه نمایشی کودتاگران، اسفندماه سال گذشته به مرخصی آمد.
در پی مخالفت با تمدید مرخصی، وی امروز به زندان بازگشت.
به گزارش تحول سبز، محسن میردامادی در جمع بدرقه کنندگان خود طی سخنانی با تاکید بر اینکه جامعه در شرایط بحرانی به سر می برد گفت: همه جا تبدیل به زندان شده و تفاوت ما زندانیان سیاسی با سایرین این است که از زندانی بزرگتر به زندانی کوچکتر در رفت و آمدیم. من واقعاً تا زمانی که در زندان بودم چندان نسبت به وقایع بیرون اطلاع دقیق نداشتم ولی فکر می کنم وضع بیرون سخت تر و مشقت بارتر از وضع ما در زندان بود و بیرون هم چندان تفاوتی با زندان ندارد. همه جا تعقیب و مراقبت و وضع شدید امنیتی حاکم است. وضعی که به نظر من قبل از انقلاب هم کمتر نظیرش را داشتیم.
وی با اشاره به اینکه ماه خرداد در کشور ما به یک ماه تاریخی در دفاع از حقوق ملت و کشور تبدیل شده و مناسبتهای بسیاری از۱۵ خرداد سال ۴۲ تا ۲۵ خرداد سال ۸۸ در این ماه واقع شده که همگی مرتبط با حقوق مردم بوده خاطرنشان کرد دوم و سوم خرداد درواقع یک جریان هستند همان ها که حماسه سوم خرداد را در فتح خرمشهر بوجود آوردند حماسه دوم خرداد را نیز در دفاع از حقوق ملت آفریدند.
میردامادی افزود: ۲۵ خرداد نیز روز دفاع از رأی مردم و حقوق مردم بود.
میردامادی تأکید کرد خرداد بمناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد با نام امام هم همراه است و یادآور مبارزه با استبداد شاهنشاهی و جایگاه یگانه امام در این مبارزه و پیدایش جمهوری اسلامی است. نظامی که شعار اصلی آن استقلال و آزادی در قالب جمهوری اسلامی بود که همگی امروزه به فراموشی سپرده شده است و افراد به جرم دفاع از همین شعارها زندانی می شوند.
وی ابراز امیدواری کرد که افق پیش رو کاملا روشن است و گفت: الحمدلله مسایل علیرغم تلخی و سختی و مشکلاتی که داشته سیر قابل قبولی را طی کرده و اتفاقاتی نطیر روشن بینی و افزایش آگاهی مردم فوق العاده بوده و اکنون پتانسیل موجود در مردم بسیار بالاست. برای مثال در مراسم ازدواج پسر من که برگزار شد مهندس موسوی هم از مهمانان بودند. من حدس می زدم که به هنگام ورود مهندس موسوی عده ای از مهمانان که اکثریت آنها افراد غیرسیاسی و عامه ی مردم بودند مهندس را تشویق کنند، اما هنگام ورود مهندس موسوی دبدم که تمام افراد حاضر چند دقیقه ایستادند و ایشان را ایستاده تشویق کردند که تشویق ایشان در این حد هم باعث تعجب و هم باعث خوشحالی من شد و این نشان می دهد که در عامه مردم و جامعه نگاه مثبت به مهندس موسوی این مقدار بالاست و مردم هم نسبت به ایشان امید دارند.
میردامادی افزود: این اتفاقات نشان می دهد که نتیجه ی گرفته شده در این یکسال فوق العاده بوده. نتیجه فقط این نیست که ۲۵ خرداد تکرار شود، همین پتانسیل بالای موجود در جامعه و افزایش آگاهی مردم نتیجه بسیار مهمی بوده که طرف مقابل هم از آن آگاه است. با این که فضا نسبت به سال قبل کنترل شده تر است آقایان تا این مقدار دستپاچه هستند و شتابزده عمل می کنند از همین می توان فهمید که آنها از پتانسیل بالای موجود در جامعه هراسانند که اینگونه شتابزده عمل می کنند.من در بازجویی هایم هم گفته ام که شما اوضاع را کنترل کردید و نتوانستید مشکلات را حل کنید و وضع موجود همانند خاکستر زیر آتش است و تنها نیازمند به یک جرقه است.
میردامادی در پایان صحبت های خود گفت: من در روزهای اخیر با دوستانم که صحبت می کردم می گفتم که بعد از بازگشت آقای عرب سرخی به زندان از رفتار طرف مقابل می توان فهمید که عده ای دیگر از ما زندانیان آزاد شده را به زندان بازمی گردانند و اتفاقا حدس می زدم که اولین آنها خودم باشم که این امر محقق شد و این نشان می دهد که طرف مقابل با این که در یکسال اخیر از این راه نتیجه ای نگرفته هم چنان راه حل اوضاع بحرانی کشور را در زندانی کردن افراد می داند.
محسن میردامادی در پی بازتاب وسیع مراسم عروسی فرزندش که با حضور شخصیتها و چهره های اصلاح طلب برگزار شده بود، شب گذشته به بهانه مخالفت مقامات با تمدید مرخصی وی، به زندان اوین فراخوانده شده بود.
بعد از اینکه بسیاری از اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با محدودیت های فراوان روبرو و عده ای از آنها حذف شدند اینبار یکی از رشته های اقتصادی این دانشگاه حذف شد.
به گزارش کلمه، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان قطب علمی اقتصاد توسعه کشور شناخته می شود اما در چند سال اخیر و به خصوص یکسال اخیر اتفاق های فراوانی در این دانشکده رخ داد که زمینه های محدود کردن فعالیت اساتید را فراهم کرد.
در این روزها که نتایج اولیه کنکور کارشناسی ارشد اعلام شده است بسیاری از داوطلبان مطلع شدند که رشته اقتصاد توسعه و برنامه ریزی از رشته های ارشد این دانشگاه حذف شده است.
رئیس دانشگاه در اقدامی سوال برانگیز به سازمان سنجش نامه ای را ارسال و در آن اعلام کرده است که امسال در این رشته دانشجو نمی گیرد.
هر ساله این دانشگاه در این رشته ۱۲ دانشجوی روزانه و ۱۵ دانشجوی شبانه را مورد پذیرش قرار می داد.
دی ماه گذشته شایعه انحلال گروه توسعه دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی بنا به آنچه رئیس دانشگاه آن را اخلال در امتحانات دانشجویان عنوان می کرد شنیده شد. شریعتی در آن زمان اعلام کرد: تمام اعضای این گروه در یک جریان خاص سیاسی حرکت می کردند و به دنبال اخلال در امتحانات بودند و می خواستند امتحانات را برگزار نکنند.
افرادی مانند محمد ستاریفر، حمیدرضا برادرانشرکا، علی صادقتهرانی، بهروز هادیزنوز، محمود ختایی، صادق بختیاری، رضا عاصی، مهدی جهرمی، محمدمهدی بهکیش و خانم ترکیان، اساتید برجسته بازنشسته شده دانشگاه علامهطباطبایی بودند که اعلام بازنشستگی آنها اعتراض گسترده دانشجویان را در پی داشت.
علاوه بر این هم اکنون دکتر علی عرب مازار از اساتید این دانشکده و مشاور میر حسین موسوی از ۷ دی ماه ۸۸ در بازداشت به سر می برد.
جمعی از فعالان دانشجویی و فرهنگی دانشگاه امیرکبیر با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار کردند.
به گزارش کلمه، این دیدار صبح امروز برگزار شد و دانشجویان درباره مسائل این روزهای کشور با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد تبادل نظر کردند.
فخرالسادات محتشمی پور عضو برجسته جبهه مشارکت ایران اسلامی بعد از نامه ای که آسیه باکری به پدر شهیدش نوشته بود دلنوشته ای را خطاب به وی به رشته تحریر درآورد.
متن دلنوشته همسر مصطفی تاج زاده که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
درود بر تو دخترم آسیه جان
درود بر تو و خاندان پاکت. درود بر تو و پدر آزاده ات که تا پایان عمر بر سر پیمانی که روز الست با پروردگارش بست، صادقانه و مردانه ایستاد. درود بر پدرت که هرگز رخصت نداد تن خاکی اش محبس روح خدا باشد که در واپسین لحظات آفرینش در او دمیده شد تا راه را برای خدایی شدنش باز بگذارد.
پدر تو مصداق بارز انسان، موجودی مرکب از جسم و جان، خاکی و افلاکی است که می تواند با بسنده کردن به حداقل های حیوانی، خور و خواب و خشم و شهوت، تا پایان عمر زمینگیر بماند و با پرورش استعدادهای فطری و خداداد و با تقویت بال های پرواز به سوی کمال اوج بگیرد. و خوشا به حال او و همه یاران سفرکرده اش که بهترین انتخابگر بودند و زمین را برای ما بی خبران غفلت زده فروگذاشتند و خود با گسستن همه بندها از روح پاکشان با عزم و اراده ای آهنین و با چشمانی باز دعوت حق را لبیک گفته در جایگاهی که خود با اعمال حسنه خویشتن ساخته بودند و خدایشان برایشان تقدیر کرده بود، آرام گرفتند.
خوشا به حال پدرت و خوشا به حال مادرت که بهترین همراه و همنشین و هم سفر را انتخاب کرد و اساس زندگی مشترکش طبق آیه شریفه قرآن، مودت و رحمت بود و ثمره شیرین این زندگی افتخارآمیز، فرزندان خداشناس، پاک، آگاه، زمان شناس و صبوری چون شما. درود بر تو دخترم و درود بر مادر صبور و مقاومت که لحظه وداع با یار وفادار زندگیش آغاز دردهایی بود که بی رحمانه بر دل ماتم زده و جان حرمان کشیده از فراق یارش هجوم آورد. و چه جانکاه است تحمل تیرهای زهرآلودی که از جانب دوست و خویشاوند و هم تبار بر جان انسان بنشیند و چه بی قرار می شود آدمی آنگاه که پشت نقاب دوستی، چهره پلید شیطان را با لبخندی گستاخانه بر لب بر اثر شادمانی از پیروزی بر اشرف مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین می بیند.
دخترم آسیه جان
من به نمایندگی از نسل انقلاب ، نسل یاران در گهواره امام تو را و دردهای جانگدازت را که بر اثر انحراف از راه و آرمان انقلاب و امام و یاران شهید پدر قهرمان و اسطوره ایت، روز به روز افزون می شود، می فهمم و از این که از مرهم نهادن بر این زخم های جانسوز انقلاب عاجزم، سخت شرمنده ام. من به نمایندگی همه آنان که نتوانسته اند سهمی درخور در پاسداری از ارزش های انقلاب ایفا کنند و نتوانسته اند حافظ حرمت خون شهدا و از آن مهم تر حرمت خانواده های معزز و مکرم و یادگار های ارجمند شهدا باشند، سخت شرمنده ام.
دخترم ای دردمند صبور. ای عزیز نازنین که همه سال های کودکی و نوجوانی ات را محروم از دست نوازش پدر گذراندی و روزهای شکوهمند جوانی ات با جفای به حقی که برگردن این جامعه و مردم داری و دارید، می گذرد مبادا دلت بگیرد و در نجواهای شبانه با پدر رازهای مگویت را با او در میان بگذاری . مبادا ناجوانمردی هایی که طی این سال ها و بخصوص توسط مدعیان ارزشمداری و پاسداران دروغین حرمت شهدا با شما شد، برای پدر بازگو کنی. مبادا…آه چه می گویم من! چه ساده اندیشانه فراموش می کنم و فراموش می کنیم حضور همیشگی شهدا را در زندگی هر روزمان. شهیدان شاهد. باری عزیزدل به تو حق می دهم و به مادر مهربان و بزرگوارت که در دل سکوت شب های مهتابی با قهرمان زندگیتان و یکی از قهرمانان تاریخ دفاع مقدس، از جور زمانه و بی مروتی برخی یاران دیروز که اینک لباس خصم پوشیده اند و در دل هایشان که باید پرورش دهنده خصائل رحمانی باشد، بذر کینه و نفرت و عداوت می کارند و یا نه، از سوه استفاده های آنان که حتی روزی را در جبهه های دفاع از خاک پاک وطن نگذرانده و اینک مدعیند و طلبکار، درددل کنید و شکوه کنید و از آنان بخواهید که برای شفای دل های بیمار آنان دعا کنند.
و خوب می کنید شما یادگاران نسل سرداران جنگ وحماسه سازان بی ادعا که ترفندهای شیطانی یاران ابلیس را با روشنگری هایتان نقش بر آب می کنید و خوب می کنید که مانع نسیان ما می شوید و نسیان یاران و همرزمان دیروز پدرهاتان و خوب است که رسالت ما را که مانده ایم و باید کاری زینبی کنیم، به یادمان می آورید.
درود خدا بر تو و بر خاندان پاکت. درود بر پدر بزرگوارت و همه یاران سفرکرده اش، شهیدان خدایی که غریبانه رفتند و بازماندگانشان در غربتی سخت ملال انگیز ماندند و نام های پرطمطراق و یادبودها و تجلیل ها و تکریم ها و نمایش ها و فرمایش ها و تشریفات فقط و فقط فاصله نسل جوان را با آرمانهای آنان و راه و مرامشان بیشتر کرد اما چه باک که حق ماندنی است و امروز فریاد رسای شما، تو، مادرت، همسر شهید همت و همه بازماندگان سرداران و رزمندگان جنگ و بسیجیان واقعی که گفته هایتان و نوشته هایتان این روزها دل ها را می سوزاند و جان ها را بی قرار می کند و اشک ها را از چشمان جاری می سازد و آدم را یاد خطبه های مادرمان زهرای مرضیه (س) می ادازد که برای بیداری مهاجر و انصار شبانه درب خانه هایشان را می کوفت و با روشنگری هایش، عرق شرم بر جبینشان می نشاند. فریاد امروز شما فرزندان واقعی ملت حقی را که شهدا بر این جامعه دارند
یادآورمان می شود و روح حماسی را در شریان های حیاتمان به گردش در خواهد آورد تا رخصت آشیان کردن ظلم و بی عدالتی در این سرزمین پاک را ندهیم به یاد همه شهدای جاوید و نام نامی حماسه آفرینان دفاع مقدس و بویژه شهدای جاوید آزاد سازی خرمشهر
میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتمادملی به اهمیت احزاب در این برهه زمانی تاکید کرد و همچنین نسبت به نفوذ خرافه گرایی در سطح مدیریت کلان کشور هشدار داد.
شجاعت و افشاگری آقای کروبی سهم بالایی در آگاهی بخشی دارد
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی در ابتدای این دیدا از نقش آقای کروبی در این حرکت ملی تشکر کرد و گفت: شجاعت و افشاگری ایشان سهم بالایی در آگاهی مردم و جنبش دارد. امیدواریم که این نقش همچنان با قدرت ادامه داشته باشد. ایستادگی ایشان در تداوم نقش جنبش سبز اهمیت حیاتی دارد.
وی سپس به بررسی نقش احزاب بعد از انقلاب پرداخت و گفت: از اول انقلاب تفکری وجود داشت که با حزب و تشکل مخالف بود . تجربه نامناسب مردم درباره احزاب دوران بعد از مشروطیت این بدبینی را تشدید می کرد.
یکی از ویژگی های شهید بهشتی مخالفت با تک صدایی و تک حزبی بود
وی افزود: در کنار این نگاه بدبینانه اندیشه مثبتی هم بود که در راس آن شهید بهشتی قرار داشت. ایشان معتقد به فعالیت های حزبی و تشکیلاتی بودند و در این زمینه نیز بسیار تلاش کردند . از آن فعالیت ها نتایج درخشانی گرفته شد و یکی از ویژگی های ایشان مخالفتشان با تک صدایی و رژیم تک حزبی بود.
وی با ابراز تاسف از نگاه منفی به احزاب و تشکل ها و حتی تشکل های کوچک مردمی در سال های اخیر تاکید کرد: اقدام اخیر در مورد دو حزب اصلاح طلب کشور ریشه در همین اندیشه منفی در مورد احزاب دارد. البته این روزها با سرکوبی که وجود دارد اهمیت احزاب و تشکل ها بیش از سابق احساس می شود.
حفظ حذب حیاتی است
موسوی گفت: ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ احزاب در این روزها حیاتی تر از همیشه است. وقتی بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی می شود یکی از اصول صراحت در آزادی تشکل ها و احزاب است؛ چه این احزاب سیاسی باشند و چه صنفی.
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: تشکل های سیاسی باید از آزادی و حقوق همه دفاع کنند و در صورت امکان در هم ادغام شوند و تشکل های بزرگتری را ایجاد کنند
خرافات امروز در خدمت فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی است
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود به مسئله خرافات اشاره کرد و گفت: امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامه های پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است.
اقتصاد صدقه ای اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است
وی تصریح کرد: شیعه واقعی همیشه و هر روز منتظر فرج و ظهور امام زمان (عج) است ولی در عین حال برای هزار سال بعد خود هم برنامه ریزی می کند ولی امروز اقتصاد صدقه ای و اقدامات باری به هر جهت اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است .
به اعتقاد موسوی ، حذف بخش عمده ای از مدیران باتجربه معتقد به برنامه ریزی و مدیریت علمی به خرافه گرایی افراطی مرتبط است.
وی با اشاره به سخنان چند وقت پیش رئیس دولت حاضر و ارتباط آن با خرافه گرایی گفت: بر اساس این نگاه، آمریکا نه برای نفت یا دلائل ژئوپلتیکی یا به دلایل استراتژیک به عراق آمده بلکه آمده است که جلوی ظهور امام زمان علیه السلام را بگیرد. حاکمیت با این طرز فکر در سیاست خارجی چه فاجعه ای می تواند ایجاد کند.آیا توافق های شبه ترکمنچای نمی تواند نتیجه اجتناب ناپذیر چنین طرز فکری باشد؟
موسوی در انتها به نقش حضرت امام(ره) در انقلاب اسلامی و ریشه کن کردن یک رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی اشاره کرد و گفت: ایشان بیشترین حساسیت را به تسلط تحجر و خرافه داشتند و در دوره ای که فشار غیر عادی برای جلوی از شرکت زنان در انتخابات ایجاد شد، ایشان با صراحت و تندی برخورد کردند و گفتند مگر می توان نیمی از جمعیت کشور را از دخالت در سرنوشت خود محروم کرد.
در ابتدای این دیدار صمیمانه، سیدباقر اسکویی مشاور دبیرکل و رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی، شرحی از فعالیتها و اهداف این سازمان ارائه داد و در بخشی از صحبتهای خود گفت: مقاومت ورزی و ایستادگی را ابتدا از آموزه های دینی و اسلامی و سیره ائمه ی معصومین (ع) و سپس با الگو قرار دادن رفتار معنوی و الهی امام (ره) و یاران صدیق و دیرینه ی ایشان همچون جنابعالی و حجت السلام والمسلمین کروبی آموخته و سرلوحه ی خویش قرار داده ایم.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود: افق و مسیر ما همان مسیری است که مردان بی ادعا و شیرزنانی گمنام با تقدیم هزاران شهید و صدها جانباز و ایثارگر نهال انقلاب را به درختی تنومند تبدیل نموده اند و ما قرزندان همانانیم، ما فرزندان انقلابیم که امروز نگران کشور و انقلاب و نظام خویش هستیم.
در پی بالا گرفتن نگرانی ها از ادامۀ اعتصاب غذا و وضعیت دانشجوی زندانی مجید توکلی، گروهی از فعالان و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران)، تهدید کرده اند در صورت عدم رسیدگی به وضعیت مجید توکلی، امتحانات پایان ترم آن دانشگاه را تحریم خواهند کرد. همزمان مادر مجید توکلی از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داد.
به گزارش جرس، مجید توکلی از صبح روز یکشنبه هفته جاری (دوم خرداد)، در پی نگاشتن نامه ای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی کشور، به دستور دادستان تهران به سلول انفرادی منتقل شد و همزمان دست به اعتصاب غذای خشک زد و با گذشت زمان، وضعیت سلامتی وی به شدت نگران کننده گزارش شده است.
هشدار دانشجویان
گروهی از فعالان دانشجویی دانشگاه امیرکبیر در همین زمینه هشدار داده اند، در صورتی که به وضعیت توکلی رسیدگی نشود و وی در گام اول از انفرادی خارج و به مرخصی اعزام نشود، طیِ حرکتی اعتراضی و هماهنگ، از حضور در امتحانات پایان ترم خودداری کرده و آن را با تحریم و مشکل مواجه خواهند کرد.
دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، در جریان حوادث بعد از انتخابات و در اعتراض به سرکوب خونین و بازداشت دانشجویان متحصن و معترض دانشگاههای کشور، اعلام کرده بودند که تا زمان آزادی همکلاسی های خود و توقف سرکوب دانشگاه، سر کلاسها و امتحانات حضور نخواهند یافت که در چند روز متوالی دانشگاه را به تعطیلی کشانده و بیش از شصت امتحان پایان ترم توسط دانشجویان لغو شد. این مسئله با واکنش شدید وزارت علوم دولت کودتا و حراست روبرو شد.
اعلام اعتصاب غذای مادر توکلی
به دنبال اعلام اعتصاب غذای مجید توکلی، مادر وی نیز از اعتصاب غذای خود خبر داد.
مادر این فعال دانشجویی گفته است: "از روزی که مجید اعتصاب غذا را شروع کرده، من هم اعتصاب غذا کردهام و هیچ غذایی نخوردهام."
علی توکلی برادر مجید نیز، به رسانهها گفته است که برادرش با وجود بیماری ریوی دست به اعتصاب غذا زده و خانواده شدیدا نگران وضعیت جسمی او هستند.
مادر توکلی گفته است "خیلیها تماس میگیرند و به من دلداری میدهند و من واقعا خوشحالم که مجید من تنها نیست."
لازم به ذکر است مجید اعلام کرده است تا زمان بازگشت به بند عمومی اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد .
گزارش منابع موثق خاطرنشان کرده بود ماموران پس از اطلاع از نوشته شدن نامه مجید توکلی و ارسال آن به خارج از زندان، وی را تهدید به قتل کرده بودند و در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین و بحث و جدل توکلی با وی، دستور انتقال این فعال دانشجویی به سلول انفرادی صادر شده است.
مجید توکلی عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر از ۱۶ آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در آن دانشگاه به مناسبت روز دانشجو، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی پیش از این نیز ۲ بار در سال های ۸۶ و ۸۷ بازداشت شده و تاکنون نزدیک به دو سال و نیم در زندان محبوس بوده است.
در پی تداوم وضعیت وخیم مجید توکلی، بسیاری از فعالان دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که چهارشنبه ۵ خردادماه برابر با ۲۶ می، در شهرهای و کشورهای مختلف جهان در همبستگی به مجید توکلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
کنگره آمریکا تصویب قانون تحریم صادرات بنزین به ایران را یک ماه به عقب انداخته است.
کریستوفر داد، رئیس کمیته امور بانکی مجلس سنا و هاوراد برمن، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان با صدور بیانیه مشترکی اعلام کردند، تصویب تحریم های اقتصادی علیه ایران را یک ماه به عقب می اندازند تا قطعنامه جدید پیشنهاد شده به شورای امنیت به تصویب برسد.
به گزارش بی بی سی، بر اساس این بیانیه، کنگره آمریکا صبر می کند تا قانون جدید تحریم های اقتصادی ایران را به گونه ای تصویب کند که قطعنامه جدید شورای امنیت را تقویت کند.
نمایندگان کنگره پیش تر قرار بود تا پایان ماه مه به اصلاحات انجام شده در مصوبات مربوط به "مجازات اقتصادی" ایران رای دهند ولی این کار به پایان ژوئن موکول شده است.
این مجازات ها شامل تحریم صادرات بنزین به ایران ممنوعیت معامله با صنعت پتروشیمی آن است.
مجلس نمایندگان و سنا آمریکا در این زمینه مصوباتی دارند و کمیته مشترک در حال تلفیق این مصوبات برای تهیه یک طرح واحد است.
همزمان، کشورهای غربی عضو شورای امنیت اعلام کردند توافق ایران با ترکیه و برزیل به خاطر ادامه تولید اورانیوم غنی شده در این کشور ارزش چندانی ندارد.
به گفته این کشورها، حتی در صورتی که ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنی شده خود را با سوخت اتمی مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران مبادله کند، همچنان مواد لازم برای تولید بمب اتمی را در اختیار خواهد داشت.
آمریکا و متحدانش ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات هسته ای متهم می کنند ولی این کشور برنامه اتمی خود را صلح آمیز می داند.
در همین حال نخست وزیر جدید بریتانیا خواستار افزایش فشار بین المللی بر ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم شده است.
دیوید کامرون که سه شنبه در پارلمان بریتانیا سخنرانی می کرد گفت: "بر این باورم که زمان افزایش فشار (بر ایران) فرا رسیده و زمان زیادی را در اختیار نداریم."
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا نیز توافق ایران با ترکیه و برزیل برای مبادله اورانیوم غنی شده را دارای مشکل دانسته است.
خانم کلینتون که به چین سفر کرده است گفت:"در این نامه نواقصی وجود دارد که به نگرانی های جامعه جهانی پاسخ نمی دهد."
ایران، ترکیه و برزیل یک هفته پیش تفاهم نامه ای را در تهران امضا کردند که براساس آن موافقت شده است ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده خود را به ترکیه بفرستد و در ازای آن سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران را دریافت کند.
از سوی دیگر فرانسه هم توافق تهران را دارای نواقصی دانسته است.
به گفته سخنگوی وزارت امورخارجه فرانسه، تاکید ایران بر ادامه غنی سازی اورانیوم توافق این کشور برای مبادله اورانیوم غنی شده را مشکل دار می کند.
برنار والرو گفت: "آن زمان (اکتبر سال گذشته) که بحث مبادله مطرح شد، صحبت از مبادله ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده مطرح بود حال آن که ذخیره اورانیوم غنی شده فعلی ایران باید به حدود دو هزار تا ۲۴۰۰ کیلوگرم رسیده باشد."
به گفته او تفاوت میان ذخیره اورانیوم غنی شده ایران با میزان مورد مبادله نگران کننده است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی سال گذشته با هدف اعتمادسازی و کمک به از سرگیری گفتگوهای هسته ای بین ایران و گروه ۱+۵ پیشنهاد مبادله بخش عمده ای از اورانیوم غنی شده این کشور را با سوخت هسته ای راکتور تحقیقاتی تهران مطرح کرد.
ایران هفته پیش با میانجیگری ترکیه و برزیل با این مبادله موافقت کرد ولی کشورهای غربی این توافق را برطرف کننده نگرانی های خود نمی دانند و پیش نویس قطعنامه تحریم های جدید علیه این کشور را به شورای امنیت تقدیم کرده اند
سایت جنبش راه سبز(جرس) گفت و گویی به مناسبت یکسالگی جنبش سبز گفت و گویی با مهدی کروبی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی ایران و دبیرکل حزب اعتماد ملی که حزب او توسط نهادهای امنیتی پلمپ شده است ترتیب داده که وی در این مصاحبه به پرسش های جرس پیرامون آنچه در این یک سال بر جنبش سبز گذشت، چشم انداز، بیم ها، امیدها و همچنین انتقادهایی که به شیوه رهبری این جنبش وجود دارد، پاسخ گفته است:
آقای کروبی یک سال از خرداد پر از حادثه و حماسه سال ۱۳۸۸ گذشت. اما خرداد اساسا ماه تاریخی در ایران محسوب می شود، حماسه دو خرداد،مقاومت دلیرانه سوم خرداد و پس از آن نهضت پانزده خرداد و بعد انتخابات شبهه برانگیز و پر مسئله بیست و دوم خرداد که آغازی بود برای شکل گیری جنبش سبز مردم. آیا اساسا می شود، یک ارتباط منطقی بین این رخدادها در نظر گرفت؟
منشاء و پایه ریزی این انقلاب ۱۵ خرداد است که به تعبیر بنیانگذار نظام، مبدا انقلاب است و فراموش ناشدنی. خرداد ماه حادثه هاست. ولی چیزی که برای ما مهمتر است این است که این حوادث باید بررسی شود. به طور مثال حتی باید انتخابات ریاست جمهوری نهم یعنی سال ۸۴ هم بررسی شود. انتخاباتی که ما اصلاحاتی ها در آن سال دولت، دستمان بود و بنا به دلایلی که نمی خواهم از آن صحبت کنم همه چیز را از دست دادیم و نتیجه این شد که هم اکنون کشور به دست این افراد و جریان بیفتد و این عواقب و مصیبت های سخت برای مردم و مملکت پیش آید.
شما می گویید از سال هشتاد و چهار که احمدی نژاد و هاشمی به مرحله دوم انتخابات رفتند مسائلی رخ داد که اصلاح طلبان همه چیزشان را از دست دادند، اما سال گذشته و پیش از انتخابات وقتی برای یک مصاحبه خدمت شما رسیدم و از شما سوال کرده بودم بر اساس فرضیه« انقلاب فرزندانش را می خورد»، شما جزء خورده شدگان هستید یا خورندگان، شما آن موقع با لبخند پاسخ دادید: « من نه جزء خورده شدگان هستم و نه هرگز حاضر می شوم یکی از فرزندان این انقلاب خورده شود»، آیا الان هم همان نظر را دارید یا آن زمان چنین تصوری داشتید که علی رغم انتخابات پر اما و اگر هشتاد و چهار می شود به عقب نشینی نیروهای افراطی امیدواربود؟
پس از رحلت امام خمینی ما پیش بینی می کردیم که به تدریج از طرف برخی افراد منزوی شویم. اما این شرایط را پیش بینی نمی کردیم.البته این شرایط نه تنها برای ما بلکه بر بسیاری از مردم کشور نیز سخت می گذرد. علیرغم اینکه آمادگی این را داشتیم و داریم اما شاهدیم که این شرایط ( خورده شدن فرزندان انقلاب) برای اکثر قریب به اتفاق نسل اول انقلاب رخ داده است آن هم به خاطر فردی که هم اکنون سکان اجرائی کشور را در دست گرفته است. از طرفی اگر این فرد را مردم منصوب کرده بودند غمی نداشتیم و خیالمان راحت بود که این شخص وجاهت مردمی و قانونی دارد.
در دومین سال جنبش فکر می کنید کجا ها را اشتباه کردید و کجا ها نقطه قوت و پیروزی جنبش بوده است؟
من از رفتار، گفتار و کردارم در این سال کاملا راضی و خوشنودم. اگر به تعبیر آنها تندروی کردم، بازتاب برخورد و رفتار خودشان بوده که باعث این تندروی ها شد. من هیچ گاه از آرمان های انقلابی ام جدا نشده ام که دچار افراط و تفریط شوم. من در این یکسال بر اساس وظیفه ام در قبال مردمی که حقشان پایمال شده بود رفتار کردم. من در یکی از مناظرات انتخاباتی در سال گذشته گفتم که برای جهاد آمده ام و آماده پرداخت هرگونه هزینه در این راه هستم. شبی که کاندیدا شدم می دانستم راه دشوار و پر پیچ و خمی را می رویم ولی من بنابر ضرورت و برای آنکه نیروهای حزبی پراکنده نشوند باید در انتخابات شرکت می کردم .
دیگران چه؟ هر یک از شما ، موسوی و خاتمی منفردا بیانیه می دهید و یا سخنرانی می کنید، آیا در دومین سال جنبش انتظار بیانیه دو یا سه نفره داشته باشیم؟
من معتقدم هر یک از افراد باید کار خود را انجام دهد و البته انجام می دهد و باید فعالیت فردی را حفظ کنیم و ادامه دهیم. لیکن در مواردی که نیاز به انتشار بیانیه های مشترک باشد باید این امر صورت گیرد. البته من برای مورد خاصی پیشنهادی دادم و استقبال شد اما متاسفانه عملی نشد و خودم به تنهایی اقدام کردم.
با این توصیف ضرورتی برای تشکیل هسته رهبری جنبش نمی بینید؟ استراتژی شما برای رهبری جنبش چیست؟
اولا این یک جنبش مردمی ست و رهبر آن مردمند و این جریان به سمتی می رود که مردم می خواهند. نبض کار دست مردم است. قطعا اگر این جریان رهبری بجز مردم داشته باشد، جریان مخالف وی را به سرعت حذف می کند. هنگامی که من و آقای موسوی کمیته ای را متشکل از چهار نفر-آقای بهشتی و آقای مقدم از طرف مهندس موسوی و آقای الویری و امینی از طرف من جهت پیگیری و کمک به حال آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات ایجاد کردیم، سه نفر از این چهار نفر را به سرعت بازداشت کرده و روانه زندان کردند و کارهایی که باید انجام می شد به زمین ماند. در چنین شرایطی تنها رهبری که می تواند جریان را هدایت کند، توده مردم است.
همه روزنامه های منتقد را توقیف کردند، احزاب سیاسی را پلمپ کرده اند، به عنوان دبیر کل یک حزب سیاسی چه آینده ای برای جنبش می بینید؟ با سلطه و غلبه ی تمام عیار نظامی و امنیتی در جامعه، جنبش سبز از چه منفذهایی می تواند حضور و زندگی اش را نشان بدهد؟
بخش اول این سوال به سوال قبلی مربوط است. این آقایان تحمل یک دفتر حزبی را نداشتند. تحمل روزنامه حزبی را نداشتند. تحمل اینکه کسی به دیدار من در دفترم بیاید را نداشتند. تحمل چند روزنامه و اندک مجله به “قول آنان غیر خودی” را هم نداشتند. آنقدر این جریان حاکم سخیف و ترسو شده است که از کسانی که به دیدار من می آیند تعهد کتبی می گیرند که دیگر نباید به دیدار کروبی بروید. حتی مجله ای هفتگی را هم نمی توانند تحمل کنند. حضور ما را در جلسات عمومی و رسمی تحمل نمی کنند و افرادی را اجیر می کنند تا آن مراسم را بهم بزنند و یا به ما حمله کنند.
در پاسخ به بخش دوم سوالتان باید بگویم همینکه جنبش برای هر مراسم و رویدادی اعلام حضور می کند این یعنی مبارزه و ادامه راه. اینکه جنبش تغییر را می خواهد این یعنی زندگی و حضور. از طرف دیگر ما نیز باید بر روی حرفی که می زنیم باشیم و به آن عمل کنیم و آماده پرداخت هزینه های آن نیز باشیم. همینکه می بینیم جریان حاکم چه برنامه ریزی هایی را از هم اکنون برای سالگرد رحلت امام در دست تهیه دارد، و یا تدابیر امنیتی شدید در مراسم ها و نمایشگاه ها نشان از زنده بودن جنبش دارد. اینکه برخی سالگردها را نگذاشتند برگزار شود نشان دهنده زنده بودن جنبش است. کما اینکه از حضور من در مراسمی برای شهادت حضرت زهرا(ع) ممانعت بعمل آوردند. نیروهای مسلح فراوان، چماق و چاقو و آجر و غیره به قدر کافی فراهم کرده بودند تا ازحضور من ممانعت بعمل بیاورند. همه این رفتارها یعنی اینکه ما حضور داریم و جنبش پایدار است و پایدار خواهد ماند.
خب تا کجا به بیانیه صادر کردن و عمل نکردن به الزامات مبارزه می خواهید ادامه دهید؟
حرکت ما یک حرکت مدنیست. حرکت و جنبش ما یک حرکت خشونت آمیز و مسلحانه نیست. درکدام بیانیه من سخنی را گفته ام و عمل نکرده ام؟ مگر نه اینکه هر کجا که توانستم در میان مردم حضور پیدا کردم؟ فرزندانم را ممنوع الخروج کردند. دو مرتبه به منزل من حمله کردند. دفتر شخصی ام، حزب و روزنامه حزبی ام را تعطیل کردند. نشریه ایراندخت که متعلق به موسسه همسرم بود را توقیف کردند. در قزوین قصد ترور من را داشتند. به یکی از فرزندانم حمله و وی را در بازداشتگاه به شدت مجروح کردند. به خود و محافظینم در راهپیمایی های مختلف حمله کردند. آیا به نظر شما اینها عمل نبوده است؟ تمام نزدیکانم را بازداشت کردند. اما این جریان حاکم باید بداند که مهدی کروبی آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه است.
یک از خواسته هایی که همواره در همین بیانیه ها مطرح می شود برگزاری انتخابات آزاد است، امیدی هست که روزی انتخاباتی که برای مجلس یا برای دولت انجام می شود بر پایه نظامهای حزبی انجام شود؟ اساسا فکر می کنید در ایران مفهوم «حزب» آینده ای دارد؟ مقصودم از حزب سیاسی، حزبی است که توانایی اعمال قدرت بر اساس انتخاب مردمی در سطح حکومت داشته باشد؟
باید به دنبال این کار باشیم. این کار دو مانع سخت پیش روی خود دارد. اول حاکمیت است که تمایل ندارد و دوم خود گروه های سیاسی هستند که عادت به انجام کارهای تشکیلاتی ندارند و بارها گفته ام که یا حزب ستیزند و یا حزب گریز! در ایران حزبی رفتار کردن بسیار سخت است و نیاز به زمان دارد تا ما رفتار حزبی و نحوه برخورد با یک حزب را یادبگیریم.
عنوان قایق نظام در ادبیات جنبش سبز به نام شما ثبت شد، در حالی که دیگران معتقدند این شما هستید که دارید از کشتی نظام خارج می شوید. بلاخره این کشتی یا قایق نظام جمهوری اسلامی به کجا می رود؟
این قایق همان قایق است. ظرفیتش هم به اندازه همان قایق است و ظرفیت ۷۵میلیون را ندارد. این قایق تحمل کمترین توفان و بادی را هم ندارد. امیدواریم به زودی این قایق را به کشتی که گنجایش سوار کردن و پذیرش تمامی مردم ایران را داشته باشد تبدیل کنند.
شما در رژیم قبل زندان بوده اید. انصافا وضع زندانها و دادگستری ایران بهتر یا بدتر شده است؟
رژیم گذشته مشکلش فساد بود. هم اکنون انقلاب شده و نیروهای تازه نفس انقلابی بر روی کار آمده است. اما به دلیل اینکه این انقلاب تبدیل به قایق شده است و حالت انحصاری پیدا کرده است و افرادی که در این قایق هستند صرفا حکومت را برای خودشان و منافع خودشان می خواهند، برای اینکه مردم را راه ندهند، شروع به برخورد کردند. یک عده قلیلی مدیریت کشور را در دست گرفته اند و به دلیل اینکه توانایی و قدرت اداره کشور را ندارند، سعی در اعمال فشار بر مردم دارند و فشارها را بیشتر می کنند. وضعیت بدتر شده است. در آن زمان هیچ کس درب منزل هیچ یک از انقلابیون تجمع نمی کردند و یا رفتارهایی که با برخی از زندانیان مانند آقای نوری زاد داشتند و دارند آغاز انحراف بیشتری است. این جریان حاکم به دلیل اینکه پایگاه مردمی ندارد می خواهد روز به روز با اعمال فشار بر مردم برای خود وجاهت پیدا کنند. همان جریان قتل های زنجیره ای. به تدریج گسترش پیدا کرده به طوری که افراد مبارزی چون فروهرها نیز توسط این افراد به قتل رسیدند. چه بسا اگر جلوی آن جریان گرفته نمی شد بسیاری از افراد دیگر هم به دست اینها کشته می شدند. لیکن باید جلوی این تند روی ها را گرفت. در زمان شاه جمهوری نبود. در جمهوری اسلامی همه افراد یکسانند. در قانون حتی رهبر هم مانند تمام مردم است. اما هم اکنون کارهایی ناپخته در حال شروع شدن است.
می گویید در قانون حتی رهبر هم همانند همه مردم است، پس در مجلس خبرگان رهبری دارند چه کاری انجام می دهند ؟ آیا به غیر از مداحی کاری برای ملت و وظیفه تعریف شده خود در قانون اساسی انجام می دهند؟ چرا مجلس خبرگان و مدیریت آن در برابر بخشی از مجلس که منتقد رهبری بوده اند وقتی با تهدیدات و حتی حملات لباس شخصی ها مواجه شده اند سکوت کرد؟
زمان امام خبرگان دارای یک مسیر و مکانیزمی بود که همانطور که در مجلس خبرگان اول. چهره های ممتاز، شخصیت های درجه اول، مجتهد های مطلق حضور داشتند، همین خبرگان پس از رحلت امام، آیت الله خامنه ای را برگزیدند. سال بعد به دلیل تنگ نظری، برای اینکه از ورود برخی افراد به مجلس خبرگان جلوگیری کنند، مرجع تایید کننده صلاحیت کاندیداهای خبرگان رهبری را از مدرسین حوزه های علمیه گرفتند و تحویل شورای نگهبانی دادند که خود آنها منصوب رهبری بودند. شورای نگهبانی که ناظرینش از فیلتر آقایان جنتی و امثال او بگذرند دیگر معلوم است سرانجامش چه می شود. قوی ترین اصل قانون اساسی همین اصل ۱۰۸ است که به واسطه رفتارهای این افراد هم اکنون جزو ضعیف ترین اصول قانون اساسی است. بحث افراد و زمان نیست، بلکه بحث جایگاه واقعی یک نهاد است. چند وقت قبل من نامه ای هم در همین خصوص یعنی وظایف خبرگان به آقای هاشمی نوشتم
در یک جمله بگویید احوالتان چگونه بود در هر کدام از این شب های بحرانی راهپیمایی های مردم که نام می برم:
بیست و پنجم خرداد: از موج جمعیت و حضور فوق العاده مردم خوشحال بودم . ولی وقتی شب شنیدم که تعدادی در این مراسم کشته شده اند باورم نمی شد که در جمهوری اسلامی چنین برخوردی با مردم صورت گیرد و بسیار متاثر شدم .
سی خرداد : در آن روز از کشتاری که شد به شدت ناراحت شدم.
روز قدس : خوشحال شدم از اینکه مردم در راهپیمایی این روز حضور گسترده ای داشتند .
سیزده آبان : من آن روز را به راهپیمایی رفتم ولی جایی جلویمان را بستند و گاز فلفل به سوی ما پرتاب کردند و در اثر موادی که سوی ما پرتاب می شد یکی از محافظین من مجروح شد. وقتی به خانه برگشتم شنیدم که تعدادی کشته و دستگیر شده اند که تداوم این برخورد شدید برایم قابل باور نبود و با خود فکر می کردم که چرا با مردم این گونه برخورد می شود .
روز عاشورا: از همان صبح نگران بودم . البته آن روز به روضه رفتم ولی در همان جا وقتی شنیدم گفته می شود که یکی را از روی پل پرتاب کرده اند و ماشین نیروی انتظامی از روی برخی از مردم رد شده است بسیار متاثر شدم. اخبار لحظه به لحظه تاثر برانگیز تر می شد. البته من آن روز بیشتر از این جهت از اتفاقاتی که افتاده بود متاثر شدم که چرا در روز عاشورا که یک روز مذهبی است و همه در سوگ شهادت امام حسین (ع) می نشینند و باید همواره حرمت این روز نگه داشته شود، دارند مردم را می کشند .
بیست و دوم بهمن: آن روز خودم را برای هر حادثه ای آماده کرده بودم . وقتی به میان جمعیت رفتم حمله شدیدی به ما شد . گاز فلفل زدند به طوری تا ساعاتی نمی توانستم چشمهایم را باز کنم و تا یک هفته از ناحیه چشم و مشکلات تنفسی رنج می بردم. وقتی به خانه برگشتم شنیدم که درگیری شده و تعدادی بازداشت شده اند و خبر دادند که علی پسرم هم بازداشت شده . اتفاقاتی که روی داده بود بسیار ناراحت کننده بود . وقتی علی آزاد شد و از حادثه ای که برای او روی داده بود آگاه شدم بسیار متاثر شدم و باورم نمی شد که با فرزندان این مرز و بوم با چنین خشونتی برخورد می شود
آقای کروبی! شما به دیدار بسیاری از زندانیان سیاسی سرشناس می روید و از خانواده آنان دلجویی می کنید. به عنوان مثال، شما با خانواده آقای جعفر پناهی، محمد نوری زاد و دیگر زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند، از نزدیک دیدار کرده اید، در مورد مجید توکلی که نه سیاستمدار است و نه هنرمند، در مورد دانشجویان ناشناس و در مورد بسیاری از زندانیانی که گمنام مانده اند، چه برنامه ای دارید؟
متاسفانه وضعیت زندانیان کمتر شناخته شده، بسیار نگران کننده است، همانطور که پیش از این هم گفتم، بیشتر برای همین منظور کمیته ای برای پیگیری وضعیت زندانیان تشکیل داده بودیم ، تاسف آور است که همین را هم تحمل نکرده اند و اعضای کمیته ای که قرار بود به داد زندانیان برسد را هم زندانی کرده اند. همواره نگران زندانیانی هستم که خانواده های آنها در شرایط دشواری قرار دارند، با خانواده آقای توکلی فعال دانشجویی هم صحبت کرده ام، حق یک دانشجو که در چارچوب قانون نقد می کند این نیست که با زندان جوابش را بدهند، با خانواده برخی از زندانیان شهرستان ها تلفنی حرف زده ام، حق مردم نیست که با آنها چنین رفتارهایی شود ولی یقین دارم رنجی که خانواده ها و مادران زندانیان گمنام می کشند، آنها را شایسته تکریم می کند.
شما در بیانیه های خود برای اثبات خشونت طلب بودن رفتارهای صورت گرفته با مردم عادی ، به عکس ها و فیلم هایی اشاره کردید که حاصل احساس مسولیت مردم و شهروندان بوده است . این عکس ها و هزاران عکس و فیلم های دیگر هرگز اجازه پخش در رسانه ملی را نیافتند و حاصل دسترنج شهروندان معمولی بود که توسط دوربین موبایل ها ثبت شده و در سایت ها و وبلاگ ها و شبکه های مجازی مانند فیسبوک و توییتر قرار گرفت. شما اصلا آن فیلم ها را دیده اید یا با خبر شده اید از موج ایجاد شده در فضای مجازی که در اعتراض به محدودیتی که برای محافظان شما به وجود آورده بودند، جوانان داوطلبانه کمپین راه انداختند و نوشتند که حاضر هستند محافظ شیخ مهدی کروبی و یا میرحسین موسوی باشند؟ در مجموع می خواهم نظرتان را در مورد جنبشی که توسط شهروند روزنامه نگاران در زمینه اصلاع رسانی از خشونت های خیابانی و همدلی های نمادین به راه افتاده است بدانم .
بله و متاثر و شرمگین می شدم از اینکه این گونه برخوردهای خشونت آمیز در جمهوری اسلامی صورت می گیرد، چرا که در زمان حکومت فاسد شاه با مردم این گونه برخورد نمی شد . بارها در نامه هایی که نوشتم در این باره تذکر داده ام . البته در آن زمان فیلم هایی هم از کسانی که شکنجه شده بودند تهیه کردیم که در آن زمان قبل از آنکه این بچه ها جلوی دوربین حرفی بزنند من به آنها تاکید می کردم که برای خوشایند ما حرفی نزنند بلکه همواره خدا را در نظر بگیرند و بدانند که دادگاهی هست که در محضر او هیچ چیزی پنهان نمی ماند و هر فردی مسئول و جوابگوی اعمال خود است. وقتی بدن سیاه و کبود آنها را می دیدم بسیار دلم می سوخت و متاثر می شدم که با مردم آن هم برای اعتراض به نتیجه یک انتخابات چنین برخورد شده است. نه می خواستیم سند سازی کنیم و نه اینکه آنها را به جایی تحویل دهیم ، از این فیلم ها دو نسخه تهیه می کردیم که یک نسخه آن را به دستگاهی که قرار بود به موضوع رسیدگی کند می دادیم و نسخه دیگر را برای خودمان نگه می داشتیم تا چنانچه در آینده آنها تحت فشار قرار گرفتند تا حرفهایشان را تکذیب ما حرف های آنها را داشته باشیم . البته این ایجاد وحشت چندان هم بی مورد نبود چرا که بعدها برخی از آنها را آنقدر تحت فشار قرار دادند تا حرف هایشان را تکذیب کنند که تعدادی هم به خاطر این فشارها مجبور شدند تا از کشور خارج شوند و عده ای هم با احساس ناامنی که بر زندگی شان حاکم شد، به ناچار از پیگیری قضیه منصرف شدند.
و اما در مورد اتفاقاتی هم که برای محافظان به وجود آوردند، طبیعی است وقتی شنیدم برخی از جوانان چنین پیشنهادی داده بودند خوشخال شدم ولی من هیچ گاه نمی خواستم به کسی زحمت بدهم و هر جا می خواستم بروم با فرزندان خودم می رفتم. از طرفی من تشکر و سپاس خودم را از این فرزندان و جوانان عزیز به خاطر همه تلاش هایشان برای سربلندی کشور دارم و از خدا می خواهم خوشبختی و سلامتی همیشه در مسیر زندگی، همراه شان باشد
سوال بعدی من در مورد جنبش اعتراضی شکل گرفته شده توسط ایرانیان خارج از کشور است، رهبران جنبش سبز برای ساماندهی نیروهای داخل و خارج کشور هیچ برنامه ای ندارند؟ چرا سرمایه عظیم همه ایرانیان را در این مبارزه وارد نمی کنید؟
در داخل کشور جنبشی به راه افتاد. ایرانیان خارج از کشور هم به تبع آن از این جنبش حمایت کردند. تلاش ها و اقدامات ایرانیان خارج از کشور قابل تقدیر است اما گاهی باید شرایط داخل را هم باید در نظر بگیرند. من در اینجا از ایرانیان خارج از کشور می خواهم که در بیان درخواست ها، توقعات و شعارهای خود به برخی موارد توجه کنند. متاسفانه گاهی برخی تندروی هایی که در خارج از کشور صورت می گیرد فشارش بر داخلی ها وارد می شود و متاسفانه حکومت از این ابزار در جهت فشار بر نیروهای داخل استفاده می کند. ایرانیان خارج از کشور هم اکنون به عنوان رساننده صدای مردم داخل کشور به ملت ها و کشورهای دیگر عمل می کنند و امیدوارم شعارهای داخل و خارج از کشور نیز به سمتی پیش رود که با هم همسانی داشته باشد. از طرفی باید مراقب نفوذی ها هم باشیم. گاها افرادی نفوذی با دادن شعارهای بسیار تند، موجب دادن دست آویزی به جریان حاکم در سرکوب جنبش مردمی می شوند. این حرکت همچنان ادامه دارد و مردم داخل و خارج به تدریج با هم هماهنگ خواهند شد و البته باید بدانیم که این پیروزی نیاز به زمان دارد.
بخش هایی از این آزاداندیشان در جنبش سبز از تاریخ انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ میپرسند و منصفانه میخواهند بدانند که چرا از همان آغاز انقلاب، برخی از خودکامگیهای فردی و سرکوبگری سودپرستانه در سخن رهبران انقلابی بازتولید شد. شما در افشاگری جنایات پس از انتخابات دهم مردانه پا به میدان نهادید و حقیقت را فدای مصلحت نکردید، پیشتر نیز منادی غیرقانونی بودن برخی تضییقات همچون نظارت استصوابی شورای نگبهان بودید، اما اینها همه آن ستمی نیست که سودای انقلاب برای ساختن بهشت آرمانی در زمین بر سر ایران آورد. از شما درباره دههی نخست انقلاب خواهند پرسید. از رهبری امام خمینی و حواشی آن خواهند پرسید. در پاسخ به این پرسش اگر منصفانه و آزاد اندیشانه برخورد کنید بخشی از همراهان جنبش از شما رنجیده میشوند (همان اندیشهباختگانی که هنوز قادر به گسستن بندهای شخصیتپرستی و پرهیز از نقدخویش نیستند) و اگر منصفانه برخورد نکنید و مصلحت بینی کنید و به منزهسازی گفتمان امام خمینی و رویههای دهه نخست انقلاب بپردازید، بخش دیگری از جنبش سبز ناامید میشوند (اینان دستکم دو گروهند، گروهی که کینه گذشته را بر دل دارند و جز سیاهی در آن دوران چیزی نمیبینند و شاید تاب سخن منصفانه و بازگویی هنر گذشته در کنار عیب آن را هم نداشته باشند، و گروهی که میکوشند تا منصف باشند و در جهت روشنگری و رهایی از بند پیشداوریها گام بردارند). میانداری در چنین شرایط سختی فقط از عهده رهبران شجاع بر میآید. با این توضیح بلند میخواهم بپرسم دهه نخست انقلاب و رهبری امام را چگونه ارزیابی میکنید و چه میزان از ریشههای مشکلات ایران امروز را در رفتار و افکار سیاسی آن دوران بازیابی میکنید؟
باید مشکلات را بررسی کنیم که ببینیم چه بخشی از مشکلات ما مربوط به قدیم است و چه بخشی از آن جدیدا شروع شده است. دهه اول انقلاب مقاومت، فداکاری ایثارگری و غیره بود. من فکر می کنم مشکلات جدی ای که هم اکنون با آن روبرو هستیم پس از فوت امام پیش آمد. مثال های زیادی در این انحرافات می شود گفت. به طور مثال همیشه جلسات خبرگان رهبری در محل مجلس قدیم برگزار می شد. اما در اولین دوره پس از فوت امام بر خلاف روال همیشه جلسه را در محل حسینیه رهبری برگزار کردند. یا یک دفعه در میان دوره انتخابات دیدیم شورای نگهبان بسیاری از چهره های سیاسی و مذهبی را با نام نظارت استصوابی رد صلاحیت کرد. انقلابی که امام بنایش را گذاشت، عده ای آن را از مسیرش خارج کرده اند. از رحلت امام به بعد تقلب ها آغاز شد. در همین انتخابات ریاست جمهوری سال قبل که البته انتخابات نبود بلکه انتصابات بود ، حدود آراء از قبل تعیین شده بود و آراء هم به شکل جالب توجهی سهمیه بندی شده بود.
باید در باب این موضوع بیشتر بررسی کرد.
به هر حال خیلی ها منتقد دیدگاه شما هستند، فکرمی کنید مهم ترین نقطه مشترک شما با نسلی که به نظر می رسد با شما و نسل شما ، اختلاف سلیقه و عقیده و حتی تفاوت ظاهر زیادی دارند چیست که حالا همه در حلقه جنبش گرد هم جمع شده اند و حتی با شما به عنوان یک روحانی احساس خویشاوندی می کنند ؟
طلب آزادی ، احقاق حقوق شهروندی ، عزت و عظمت ایران .
با تشکر از شما و وقتی که در اختیار جرس گذاشتید.
انتخابات هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی امروز برگزار شد.
علی لاریجانی تنها کاندیدای ریاست مجلس بود که از میان 258 رای ماخوذه با كسب 214 رای بار دیگر به ریاست مجلس انتخاب شد، همچنین 44 رای سفید نیز به صندوق ریخته شد.
برای انتخابات نواب رئیس، محمد حسن ابوترابیفرد،مسعود پزشكیان و شهاب الدین صدر نامزد شده بودند.
در این میان از265 رای ماخوذه به ترتیب، ابوترابی فرد 188 رای و پزشكیان(عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس)، 115 رای و صدر، 145رای كسب كردند و به این ترتیب ابوترابیفرد و صدربابه عنوان نایب رئیس مجلس در سومین سال انتخاب شدند.
همچنین برای پست کارپردازی مجلس محسن كوهكن، محمد آشوری، احمد ناطقنوری و همچنین مهرداد لاهوتی(کاندیدای مورد حمایت فراکسیون خط امام(ره)مجلس) و قسیم عثمانی کاندیدا شده بودند که از میان 262رای ماخوذه، محسن كوهكن با كسب 160 رای، احمد ناطق نوری با كسب156 رای و محمد آشوری با كسب203 رای برای سومین سال پیاپی به عنوان كارپرداز انتخاب شدند و مهرداد لاهوتی با 90 رای و قسیم عثمانی با 39 رای از حضور در این پست هیات رئیسه بازماندند.
در حالی که در هفتههای اخیر برخی نمایندگان نسبت به غیرواقعی بودن تعداد و یا اصالت امضای برخی بیانیهها اعتراض کردهاند، خبرهای جدیدی از روند دستکاری در تعداد امضاها و البته متن بیانیهها بعد از امضای نمایندگان به گوش میرسد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، همواره و در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، تعداد امضاهای بیانیهها و اینکه آیا امضاکنندگان با مطالعه دقیق بیانیهها آن را امضا میکنند مورد بحث بوده است که این مسئله در مجلس هشتم به اوج خود رسیده است.
عمده بیانیههای تهیه شده در مورد مسائل جنجالی توسط سه یا چهار نماینده حامی دولت در مجلس هشتم تهیه و به امضای نمایندگان میرسد البته نکته جالب آنجاست که تعداد و اصالت امضاهای بیشتر این بیانیهها بعد از قرائت مورد تردید جدی قرار گرفته است.
در نامه معروف اخیر تعدادی از نمایندگان مجلس به آیتالله صادق لاریجانی در انتقاد از برخورد قانونی با دروغپراکنی برخی رسانهها و بعد از واکنش صریح رئیس قوه قضائیه به این نامه، از یک سو برخی نمایندگان مجلس در موضعگیریهای رسمی اعلام کردند که بنا بر اعتمادی که به همکار خود داشتهاند بدون خواندن متن بیانیه آن را امضا کردهاند و از سوی دیگر بر اساس اطلاعات رسیده به پارلماننیوز، در متن این نامه بعد از جمعآوری امضاها به این شیوه نادرست، تغییراتی اعمال شده که همین امر موجب ناراحتی برخی از امضاکنندگان شده است.
نمونه دیگر این نامه تعدادی از نمایندگان در حمایت از توافق تهران است که در جلسه 28 اردیبهشت مجلس شورای اسلامی با 234 امضا قرائت شد، اما نکته جالب آنکه در «روزنامه رسمی»، که منعکس کننده مذاکرات رسمی است تعداد امضاهای این نامه 203 نفر عنوان شده است و این به معنای 31 امضا اختلاف میباشد.
عدم تعهد تهیه کنندگان بیانیههای خاص به امضاهای نمایندگان، تغییر در متن بیانیهها، تعداد غیرواقعی امضاها و ... از مسائلی است که با روند در پیش گرفته شده توسط طیفی خاص در مجلس موجب بحران حیثیت و زیر سئوال بردن نامهها و بیانیههای نمایندگان مجلس شورای اسلامی میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر