-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
آیا مردم و روشنفکران در ایران و برخی دیگر از نقاط جهان مشغول مبارزه برای هدفهایی هستند که اهمیت خود را در جهان کنونی از دست دادهاند؟ آیا دموکراسی که زمانی کعبه آمال بسیاری از نخبگان در کشورهای جهان سوم بود، اکنون به یک روایت در حال زوال تبدیل شده است؟
یکی از انتقادهایی که در سالهای اخیر متوجه دموکراسی شده است، عدم کارکرد مفید و واقعی دموکراسی بدون وجود لیبرالیسم در کشورهای مختلف است. کسانی که از این زاویه بر دموکراسی میتازند، معتقدند که دموکراسی تنها یک روش حکومت کردن است که برای ایفای نقش مفید خود در عرصه سیاست و اجتماع نیازمند درجات مختلفی از وجود لیبرالیسم است. یکی از افرادی که این دیدگاه را بسط و گسترش داده است، «فرید زکریا» سردبیر نشریه معتبر «نیوزویک» است.
فرید زکریا
زکریا در نگاه به دموکراسی از سویی به گسترش و شیوع آن در گوشه و کنار جهان اشاره میکند و از سوی دیگر نگران وضعیت جوامعی است که در آنها دموکراسی بدون وجود لیبرالیسم و قانون، تبدیل به ابزاری مشروعیتبخش برای حکومتهای خودکامه و دیکتاتوریهایی شده است که دموکراسی را در انتخابات فرمایشی و نمایشی خویش خلاصه کردهاند. وی با مثالهای فراوان از خاورمیانه، آمریکای جنوبی و آسیا سعی در القا این نکته مهم دارد که دموکراسی لزومن به حکومتی خوب و قانونمدار و طرفدار آزادی منجر نمیشود.
البته نباید به خاطر این مسئله حکم به تعطیلی همین انتخابات را داد اما اعتقاد به اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی به ما این امکان را میدهد که از تبدیل دموکراسی به ابزاری مشروعیتبخش از سوی نظامهای توتالیتر و استبدادی جلوگیری کنیم. (۱)
اما به نظر میرسد که دموکراسی و یا حداقل گونههای مثله شدهای از آن در دنیای کنونی و نزد اکثر کشورها و حکومتها پذیرفته شده است و آنچه که امروز دشمن جدید دموکراسی به شمار به میرود، نه حکومتهای توتالیتر دیروز و دیکتاتوریهای فاسد امروز ، بلکه رشد شگفتانگیز دانش و تکنولوژی بشری در زمینههای گوناگون است.
«فرانسیس فوکویاما» نظریهپرداز معروف آمریکایی و نویسنده کتاب «پایان تاریخ و واپسین انسان» چند سال قبل و در گفتوگویی که با «مایکل لدین» داشت، به شکلی تلویحی از نظریه پایان تاریخ خود عقبنشینی کرد و دلیل آن را نوآوریهای شگفتانگیز علمی و تکنولوژیک عنوان کرد. و در این گفتوگو دلیل پیروزی غرب در جنگ سرد را ناکامی آرمانشهرهایی میداند که خواهان دگرگون کردن نوع بشر بودند و با نقل قولی از جفرسون میگوید، دموکراسی بر این فرضیه استوار است که همه برابر آفریده شدهاند و تغییر سرشت انسان ناممکن و خطرناک است. وی آنگاه با اشاره به رشد علم در زمینههای مختلف میگوید: بیگمان کشفیات در زمینه ژنتیک تفاوتهای بنیادین انسانها را از لحاظ تواناییهای فیزیکی و بهره هوشی اثبات کرده است. این کشفیات نشانگر نوعی نابرابری طبیعی است. با بیشتر شدن آگاهیمان در مورد کارکرد مغز امکان نظارت اجتماعی گستردهتر از آنچه تاکنون قادر به آن بودیم را به دست میآوریم. نتایج سیاسی این یافتهها را در نظر بیاورید. به سادگی میتوان نتایج فجیعی را که این تکنولوژیها در زمینه سیاسی به بار میآورند، درک کرد. (۲)
فرانسیس فوکویاما
اما خبر داغی که سر و صدای زیادی به پا کرد، این بود که دانشمندان برای نخستینبار موفق به ایجاد شکل مصنوعی حیات شدهاند. آنها موفق شدهاند یک باکتری مصنوعی بسازند. به راحتی میتوان تصور کرد که این دستاورد عجیب در سالهای آینده به مراتب بیش از کشفیات دیگر بر فضای روحی و روانی اندیشمندان و نخبگان تاثیرگذار خواهد بود و علوم انسانی و اجتماعی را دست خوش تحولات جدی خواهد کرد.
«به نوشته روزنامه گاردین، منتقدان از جمله گروههای مذهبی این تحقیقات را محکوم کرده و به خصوص یکی از گروههای منتقد میگوید که باکتری و اشکال دیگر حیات که با این روش خلق میشوند ممکن است به حیات وحش و محیط طبیعی گریخته و باعث فجایع زیستمحیطی شوند. گروه دیگری از منتقدان نیز میگویند که این کشف دخالت در کار خداوند و خلقت است. نتایج این تحقیقات این هفته روی وبسایت مجله علمی نیچر منتشر شد.
دکتر «کریگ ونتر»، مسوول این پروژه، گفت: «این دستاورد هم از نظر علمی و هم از نظر فلسفی گامی بزرگ است. بدون هیچ تردیدی این کشف دیدگاه و تصور مرا از مفهوم حیات و چگونگی آن تغییر دادهاست.» «جولیان ساوولسکو»، استاد رشته اخلاق در علوم تجربی از دانشگاه آکسفورد، در اینباره میگوید: «کریگ ونتر با این کشف خود در را به سوی بنیانیترین موضوع در تاریخ بشریت و احتمالن سرنوشت و آینده آن گشوده است. کار او صرفن کپی کردن شکل حیات به صورت مصنوعی نیست. او دارد به ایفای نقش خداوند نزدیک میشود و آن خلق حیات به شکل مصنوعی است که هیچگاه به صورت طبیعی نمیتوانسته وجود داشته باشد.»
پاورقیها :
۱- نظریات فرید زکریا در این مورد به تفصیل در کتاب « آینده آزادی-ترجمه امیر حسین نوروزی-انتشارات طرح نو» آمده است .
زندگی کردن در کشوری که از ترکیب چند نژاد و ملیت تشکیل شده، محاسن زیادی دارد. آشنایی با فرهنگها، زبانها، آداب و سنتها از جمله این امتیازهاست. (البته تعطیلیهای زیاد به مناسبتهای ملی، فرهنگی، مذهبی هرکدام از این نژادها)
اما اگر در کشوری زندگی کنید که علاوه بر چند فرهنگی، چندمذهبی هم در آن وجود داشته باشد این شانس را داری که با دینهای مختلف هم آشنا بشوی و شاید هم گاهی مقایسهای داشته باشید میان پیروان این دینها.
آنها که در مالزی زندگی میکنند به این چند مذهبی عادت کردهاند. ممکن است همسایه سمت چپشان یک چینی پیرو بودیسم باشد در حالی که سمت راستشان یک مالایی مسلمان زندگی میکند و کمی آن سو تر یک هندو. به همان اندازه که مسجد در این کشور وجود دارد، معابد چینی و هندی وجود دارد و در طول روز آداب هر یک از این مذهبها توسط پیروانشان اجرا میشود. بوی عود، صدای ناقوس، بانگ اذان و گلهای نذری از نشانههای به جا آوردن آداب مذهبی است که از هر سو شنیده و دیده میشود.
در روز ۲۹ می شاهد برپایی مراسمی با عنوان روز «ویساک» بودیم که یکی از مهمترین آیین بوداییان است و به مناسبت تولد، شکوفایی و مرگ بودا برگزار میشود.
هرچند که من معتقدم تمامی ادیان ریشه ای مشترک دارند و به همان اصول نیکو عمل کردن، نیکو سخن گفتن و نیکو اندیشیدن پایبندند چنانچه در معبدی چینی نیز این سه اصل را با عنوان یک پیام مذهبی خواندم، اما به هرحال جالب است از چند و چون سایر مذاهب آگاه شویم.
آزادی در بی آرزویی است.
رامکردن دل چه نیکوست که به فرمان داشتن آن دشوار، لرزنده و لغزنده است و به اینسو آنسو میرود، دل رامشده برنده به نیک بختی و دارندهی آن است.
سخنانی از بودا
اینها سخنانی از «بودا» با نام اصلی «سیذارتا» شاهزادهای از اهالی بنارس است که شاید بارها داستان آن را شنیده باشید. شاهزادهای که در سن ۳۰ سالگی و پس از تولد نخستین فرزندش در حالی که در اوج توانگری و رفاه زندگی میکرد ناگهان به این اندیشه افتاد که در پی چیزی باشد که زاییده نشده، بدون پیری، بدون بیماری، بیمرگ، بیاندوه و نیالوده باشد. پس از آن لباس زرد پوشید، موی سر و صورت خویش را کوتاه کرد و به پرسهگردی پرداخت.
او که در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد میزیسته است در واقع با اندیشه و اعتقاداتی که بدان دست یافت به نوعی از «روشنی» رسید که میتوان گفت به ناگاه رازهای حیات را بر او آشکار کرد.
در افسانهها و داستانها آمدهاست که مادر او، ملکه، بدون درد وضع حمل میکند و درخت انجیری برای کمک به او شاخههایش را خم میکند. نوزاد به حالت ایستاده به دنیا میآید و چهار گام بر میدارد – به سمت شمال، جنوب، مشرق، و مغرب و با صدای شیرآسایی سخن میگوید: «من همان انسان بیهمتا هستم، این آخرین تولد من خواهد بود.» (هندوها به تولدهای مجدد و بیپایان اعتقاد دارند) .
شاهزاده بزرگ میشود و بهترین تیرانداز، بهترین سوارکار، بهترین شناگر، بهترین ورزشکار و بهترین خوشنویس میشود و همهی پزشکان را مبهوت میکند. طالعبینان به پدر او گفتهاند که اگر پسرش چهار واقعیت زندگی، یعنی پیری،بیماری، مرگ و ریاضت را بشناسد، بیم آن میرود که بودا یا ناجی دیگران شـود. پدر نیز پسـر را از جامعه منزوی میکند و در قصر نگاه میدارد و برایش حرمسرایی تدارک میبیند و او در سن شانزده سالگی ازدواج میکند.
شاهزاده به خوشی زندگی میکند. نمیداند که در دنیا رنج وجود دارد. او را از پیری و بیماری و مرگ محفوظ نگاه داشتهاند. او روزی با کالسکهی خود از یکی از چهار دروازه ی قصر بیرون میرود و به موجودی میرسد که هرگز مانندش را ندیده، موجودی خمیده، چروکیده که سرش هیچ مو ندارد. به سختی میتواند راه برود و به چوب دستیای تکیه دادهاست. شاهزاده سوال میکند آن مرد کیست. کالسکهچی جواب میدهد که او پیرمردی است و میگوید همهی ما اگر به زندگی ادامه دهیم مانند او خواهیم شد. شاهزاده ناراحت به قصر باز میگردد.
شش روز بعد دو باره بیرون میرود این بار از دروازه جنوبی. در جویی، مردی را که چهرهاش در اثر جذام بسیار ناخوشایند به نظر میرسد، میبیند. سوال میکند آن مرد کیست. کالسکهچی پاسخ میدهد که او بیمار است، وهمهی ما، در صورتی که به زندگی ادامه دهیم چون او خواهیم شد. شاهزاده که بسیار نگران شده، به قصر باز می گردد. شش روز بعد باز قصر را ترک میکند. این بار مردی را میبیند که به ظاهر خوابیدهاست اما رنگ او رنگ زندگی نیست و عدهای درحال حملکردن او هستند. میپرسد او کیست. کالسکهچی میگوید او مردهای است و همهی ما هنگامی که به حد کافی زندگی کرده باشیم، چنین خواهیم شد. شاهزاده افسرده است. سه حقیقت هولناک بر او آشکار شدهاند: «حقیقت پیری، حقیقت بیماری و حقیقت مرگ.» برای چهارمین بار از قصر خارج میشود. مردی را میبیند که تقریبن عریان است و چهرهای پر از صفا و آرامش دارد. سوال میکند او کیست. به او میگویند آن مرد مرتاضی است، مردی است که از همه چیز چشم پوشیده و به سعادت دست یافتهاست. شاهزاده مصمم میشود که همه چیز را رها کند. او که زندگیاش آنچنان اشرافی بود تصمیم میگیرد که بودا شود.
(آیین بودا معتقد است که ریاضتکشی شاید ضروری باشد امانه پیش از امتحانکردن زندگی. لازم نمیداند که انسان بودایی شدن را با ترک همهچیز آغاز کند. انسان باید زندگی خود را تا به آنجا که به درد آن برسد تسویه کند و آنگاه از توهم زندگی چشم بپوشد، نه پیش از آن که به شناخت آن نایل شود.)
و اینجا بود که او «روشنی» را تجربه کرد و شاید بتوان گفت این روشنی یکی از لحظات بزرگ تاریخ بشر است.
و پس از آن آیینی بوجود آمد که به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا راه یافت. آیینی که مبتنی بر درک همان چهار حقیقت اصیل و رهسپردن به هشت راه اصلی برای رسیدن به آرامش و دوری از رنجبردن است.
در آیین بودا برای درک این حقایق باید مراقبه و تمرکز داشت و بر روی قدرت ذهن در این آیین تاکید میشود. بودا، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است.
او معتقد است که انسانها باید به درک رنج، ریشهی رنج، درمان رنج و راه رسیدن به حقایق برسند. رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد، دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است و بریدن از رنجها با بریدن از تمایلات نفسانی دست یافتنی است.
راه اصیل هشتگانه که به رهایی از رنج یاری میرساند عبارتند از: «گفتار نیکو، کردار بهجا و درست، معاش درست،کوشش درست، توجه درست،تمرکز درست، جهانبینی درست و پندارنیک و درست.»
گفته میشود که یک بودایی، مادام که از شریعت پیروی کند مجاز است که هر مذهبی را پیشه کند. آنچه مهم است رستگاری و این چهار حقیقت اصیل است.
آیین بودا، آئینی شکیبا و با عمری طولانی است. رهروان آن باید به راستی آن را احساس کرده باشند وگرنه پیرو آن به حساب نمیآیند. در این آیین آنچه مهم است اعتقاد به تعالیم است.
از این رو یکی از بزرگترین رهبران بوداییان مالزی،در سخنرانی خویش به مناسبت روز «ویساک» به این نکته اشاره داشتهاست که بسیاری از بوداییان چیز زیادی از این آیین نمیدانند و تنها در روزهای مقدس به معابد میروند. او خطاب به بوداییانی که در این روز، از صبح زود به معبد میروند، دعا میکنند، آواز میخوانند و با خوردن خوراکیهای گیاهی و اهدای خون یا دادن اعانه تلاش در خوب بودن میکنند، میگوید: «این کارها نباید تنها به یک روز اختصاص داشته باشد و این کار باید در تمام سال ادامه یابد.»
و اما در نهایت بودا در سن هشتاد سالگی پس از آن که به پیروانش تاکید کرد که پس از مرگ وی خود را با جسد او مشغول نسازند و در پی رشد معنوی خویش باشند، به حال اغما افتاد و پس از آن به مرحلهی رهایی از رنج پس از رهاکردن تن رسید و پیکر او سوزانده و خاکستر شد.
اکنون این آیین پس از ۲ هزار و پانصد سال همچنان با ۳۵۰ میلیون پیرو یکی از آیینهای اصلی جهان به شمار میآید.
در تمامی دینها آنچه مهم است عمل به تعالیم است نه تنها داشتن پیرایهای بیانی از آن.
پاک زندگیکنید و رها باشید
واژههای خوب که به کاربسته نمیشوند، بیباراند ؛ همانند گلهای زیبای پررنگی که بیبویند
اقلیتهای قومی، دینی و جنسی در ایران گروههایی هستند که همراه به دلیل عدم تعریف روشن حقوق قانونی و یا حرکتهای فرا قانونی مورد هجوم و فشار قرار دارند. قومیتهای ایرانی که همراه باید در ستیز هویت خود باشند، باورهای دینی که باید از منظر حکومت پنهان باشد و حقوق جنسی که فارغ از هر نوع نقدی بخشی از حق انتخاب یک فرد است.
هویت جنسی و تمایلات جنسی که به تعبیر برخی از دگرباشان یا همجنس خواهان وجهی خدادادی و مادرزاد از شخصیت برخی افراد است و یا حتا به تعبیرهای دیگر یکی از خط قرمزهای اجتماعی و حقوقی در ایران به حساب میآید که همواره با شدت با آن برخورد شده است.
با استناد به برخی مواد حقوق اسلامی بدون توجه به نحوه اثبات آن به جرم لواط در ایران سنگسار انجام میگیرد و یا این افراد مورد تحقیر و تجاوز نیز از سوی نیروهای اجرایی قرار میگیرند.
یکی از این افراد «سروش حاجی عرب» است. سروش به جرم رابطه با یک پسر در اصفهان دستگیر شده است و بعد سه ماه مورد شکنجه قرار گرفته است و در زندان اصفهان بارها توسط ماموران مورد تجاوز واقع شده است.
او پس از آن که به قید وثیقه تا تشکیل دادگاه از زندان بیرون آمده است مورد تهدید خانواده و نزدیکانش و حتا بسیج و همسایه قرار گرفته است که تهدیدهای به مرگ او را وادار به فرار از ایران کرده است. پس از یک سال انتظار پرونده پناهندگی او برگشت خورده است و او اینک دوباره در جلسه استیناف باید بتواند از خود دفاع کند. پروسهای سخت و حقوقی که او به دلیل عدم آشنایی با زبان، نداشتن مشاور مناسب و آشنایی با روند این قبیل پروندهها اینک در آستانه بازگرداندن به ایران است.
سروش حاجی عرب خود توضیح میدهد:
خود را معرفی کرده و بگویید علت اینکه به ترکیه آمدید چه بود؟
من سروش حاجی عرب هستم و علت اینکه به ترکیه آمدم دستگیری من به علت همجنسگرایی بود که در حدود دو ماه در زندان بودم و بعد از اینکه با قرار وثیقه آزاد شدم به ترکیه آمدم. همچنین به خاطر ترس از شکنجه و فشارهای اجتماعی و خانوادهام که به من تحمیل میشد به ترکیه آمدم.
نحوهی برخورد با افرادی مانند شما در ایران به چه ترتیبی است؟ با افرادی مانند شما که دگرباش و همجنسگرا خوانده میشوند چه بر خوردی میشود؟ آیا این افراد در جامعه پذیرفته شدهاند؟
آنها با این احترامی که شما ما را همجنس گرا خطاب میکنید، مورد خطاب قرار نمیدهند و به ما توهین میکنند و ما را مایهی ننگ خود و جهنمی و افرادی فاسد میدانند.
نحوهی دستگیری شما به چه ترتیبی بوده و در زندان با شما چهطور برخورد کردند؟
برادرم از من قول گرفته بود که با آبروی او بازی نکنم. میخواستم با فردی به نام احسان دوست شوم. من با چند تن از دوستانم برای تفریح و گردش به باغی رفتیم و فکر نمیکردم احسان در تفریح ما شرکت کند که با حالت تعجب دیدم که او هم با ما آمد.
سه روز از این اتفاق میگذشت که پدر احسان در ادارهی پلیس شکایت کرده بود و نمیخواست که احسان با دوستانش ارتباط داشته باشد. از ادارهی پلیس به خانهی ما تماس گرفتند و از من خواستند که به آنجا بروم. من هم که جرمی مرتکب نشده بودم به آنجا رفتم. آنها هم بدون حکم جلب من را به بازداشتگاه بردند. شب آن روز هم من را به باد کتک گرفتند و سوال کردند که در آن روز در باغ چه کاری انجام دادیم. به من گفتند که تو فرد لواط کاری هستی.
من را شکنجه کردند و پس از سه روز دیگر نتوانستم زیر شکنجه تاب بیاورم و گفتم که ما به باغ رفتیم و دوستانم با احسان رابطهی جنسی داشتند اما من نه. ولی دوستانم تمام رابطهها را به گردن من انداخته بودند. پلیس آگاهی اعلام کرد که به احسان دخول شده و پزشکی قانونی آن را تایید کرده است. و از من خواستند که حقیقت را بگویم اما آنها باور نمیکردند.
همیشه سر من را با گونی میپوشاندند و من را کنار دوستم نشاندند و از او اعتراف گرفتند. و متوجه شدم که دوستانم تمام مسایل را به گردن من انداخته بودند و گفته بودند که من با احسان که خود نیز همجنس گرا بود، رابطهی جنسی داشتم.
من را دو ماه به زندان فرستادند و در آنجا به من تجاوز کردند. اما گفتند که اگر حرفی بزنم من را از بین میبرند. بنابراین تصمیم گرفتم از ایران فرار کنم. به دلیل شکنجههای سنگین در بازداشتگاه تصمیم گرفتم خود را بکشم. چون فضای آنجا با دوربین کنترل میشد، آنها متوجه شدند و دست و پای من را بستند.
پس از آزادی از زندان به دلیل تجاوز و فشارهای عصبی حدود یک ماه در بیمارستان اعصاب و روان اصفهان بستری بودم. نمیدانستم روند پروندهی من چه مدت طول میکشد. خود را به یو ان( (UN معرفی کردم. آنها متوجه شدند که من ناراحتی روحی دارم من را به پزشکی معرفی کردند و تحت درمان قرار گرفتم.
پروندهی من را دو ماه به جلو انداختند. یو ان از من خواست به آنجا بروم اما من نتوانستم درد خود را به خوبی به آنها بگویم. من از محیطی تعصبی، سنتی و مذهبی آمده بودم و از یو ان هیچ اطلاعی نداشتم، فکر نمیکردم سازمانی است که از ما حمایت میکند. بنابراین «گی» بودن خود را پنهان کردم. با سازمانی به نام «هلسینگی» آشنا شدم اما آنها گفتند تنها به افراد استینافی پاسخ میدهیم. سازمانی به نام «اوروم» با من تماس گرفت و با من صحبت کرد. اما من تا آن روز نمیدانستم کسی از همجنس گرایان حمایت میکند. من بعد از ۱۲ ماه استیناف خوردم.
من الان خود را درک کردم و دیگر به خود به چشم یک فرد هرزه نگاه نمیکنم که دیگران نیز چنین نگاهی داشتند. از آنجایی که اعلام میکردند جزای لواط اعدام و شلاق و سنگسار است، من شبها کابوس میدیدم.
اگر شما را دوباره به ایران بازگردانند، فکر میکنید چه چیزی در انتظارتان باشد؟
من هم از طرف خانواده و هم از طرف جامعه تحت فشار هستم. اگر من را تحویل دهند خانوادهام خوشحال میشوند. طبق نامهای که در آن حوزهی مقاومت بسیج و روحانی مسجد خواستار اشد مجازات برای من شدند، فکر میکنم بدترین مجازات را برای من در نظر گرفتهاند. در جامعهی اسلامی ایران هیچ کس ما را نمیپذیرد. هرچند در ترکیه هم مشکلاتی دارم و رنج میکشم.
آیا افرادی مشابه خود را در ایران میشناسید که با او برخورد سختی شده باشد؟
بله. در روزنامهها مطلع میشوم که افراد را اعدام میکنند
اتفاقی که اگر بیفتد با برگرداندن او به ایران حکم مرگش صادر شده است.
از سویی به نظر میرسد برای روشن شدن این قبیل پروندهها برنامهریزی و تلاش بیشتری صورت بگیرد. «ساقی قهرمان» دگرباش و یکی از فعالان حقوق دگرباشان در مورد پرونده سروش اشاره میکند که بیشک با توجه به نامههای تهدید که برای او نوشته شده و نگاهی که به او از سوی جامعه و قوه قضاییه و شکنجهها و تجاوزی که به او شده است، او در ایران از بین خواهد رفت.
اتفاقی که اگر بیفتد با برگرداندن او به ایران حکم مرگش صادر شده است.
از سویی به نظر میرسد برای روشن شدن این قبیل پروندهها برنامهریزی و تلاش بیشتری صورت بگیرد. «ساقی قهرمان» دگرباش و یکی از فعالان حقوق دگرباشان در مورد پرونده سروش اشاره میکند که بیشک با توجه به نامههای تهدید که برای او نوشته شده و نگاهی که به او از سوی جامعه و قوه قضاییه و شکنجهها و تجاوزی که به او شده است، او در ایران از بین خواهد رفت.
ساقی قهرمان ادامه میدهد:
سروش معتقد است در صورتی که پروندهی پناهندگی او عودت داده شود و به ایران برگردد زندگی او با خطر مواجه میشود. آیا این نکته را تایید میکنید؟
با نامههایی که از زندان و دادسرا برای سروش رسیده اگر به ایران برگردد خطر زیادی او را تهدید میکند. با داشتن چند شاهد پروندهی او به جرم لواط به دادگاه میرود و این خطر بزرگی است. در کنار سروش ۹ نفر دیگر را هم داریم که حکم اعدام دارند اما ما نمیتوانیم از طریق هیچ وکیلی با آنها تماس بگیریم و به آنها کمک کنیم.
بسیاری از مسایل مربوط به جامعهی مدنی در ایران توسط بسیاری از سازمانهای بینالمللی دنبال میشود. به نظر میرسد به مسئلهی دگرباشها و شرایط مشابه سروش حساسیتی داده نمیشود. چرا جامعهی جهانی این مسایل را در ایران جدی دنبال نمیکند؟
اگر جامعهی جهانی مسایل ایران را جدی دنبال نمیکند دلایل خاص خود را دارد. اما ما مسایل دگرباشان را باید در نظر بگیریم. جامعهی جهانی مسایل دگرباشان جنسی را با شدت دنبال میکند. جامعهی ایرانی این موضوع را جدی نمیگیرد. اگر اطلاع رسانی شود ما میتوانیم از وضعیت افرادی مانند سروش جلوگیری کنیم.
یو ان به پروندهی دگرباشان جنسی رسیدگی میکند. ما مشکلاتی مانند ترجمه و توضیح وضعیت همجنسگرایان در ایران را داریم. ما با دو مشکل مواجه هستیم. یکی اینکه یو ان با وضعیت دگرباشان شهری آشنا است نه با آنهایی که در روستاها و شهرهای کوچک زندگی میکنند. و دیگری اینکه از طرف دولت ایران اعلام میشود که دوجنس گونهها در ایران مشکلی ندارند و قانونن میتوانند تغییر جنسیت دهند. این باعث میشود که دوجنس گونهها در یو ان با مشکل روبهرو شوند. اما بعد از آن برای آنها مشکلات زیادی به وجود میآید. از جمله اینکه به آنها تجاوز میشود، نمیتوانند شغلی داشته باشند، نمیتوانند ازدواج کنند و تمام اینها زندگی را تا مرحلهی خودکشی پیش میبرد و یا از طرف مردم و جامعه و دولت تهدید میشوند.
سروش از طرف ماموران دولت مورد آزار قرار گرفته و زندانی شده است و حمایت خانوادهاش را ندارد. و اگر برگردد خانوادهاش اولین کسانی هستند که برای اینکه از آبروریزی جلوگیری کنند، او را تحویل میدهند. دیگر زندانیان از طرف خانوادههایشان حمایت میشوند. به عنوان مثال مادر «مجید توکلی» به همراه او اعتصاب غذا میکند اما دگرباشان جنسی حمایت خانواده را ندارند.
سروش هیچ کار خطایی مرتکب نشده و با هیچ مسئلهای مخالفت نکرده و کار خلاف قانون انجام نداده است. من فکر میکنم مسئلهی سروش باید به شکلی مطرح شود که آنها بتوانند از حمایت خانوادهها برخوردار شوند. این افراد هیچ جرمی به جز اینکه اینگونه به دنیا آمدهاند، ندارند.
محمد نوریزاد روزنامهنگار و وبلاگنویس طی یادداشتی در بند از ضرب و شتم خود در داخل زندان اوین خبر داد و آن را «کهریزک دوم» نامید. آقای نوریزاد در این یادداشت که در تارنمای کلمه منتشر شده است اظهار داشته که بنا به درخواست دادستان تهران نامهای به رهبر جمهوری اسلامی نگاشته است. به نوشتهی این فیلمساز و روزنامهنگار در بند هفتهی گذشته عباس جعفری دولتآبادی در دیدار با وی در زندان اوین خواست تا نامهای به رهبر ایران بنویسد و از آیتاله خامنهای تقاضای عفو و بخشش نماید. او میگوید درخواست عفو را رد کرده اما پیشنهاد داده که به رهبر ایران نامهای از واقعیات بنویسد که دادستان تهران با آن موافقت کرده است. محمد نوریزاد در این نامه خطاب به آیتاله خامنهای مینویسد: «من در اوین با هتاکی بازجوهای بیسواد و ضرب و شتم آنان مواجه شدهام. بازجوهایی که به قبیحترین روشها از متهمان اقرار میگیرند. با کثیفترین رویه. و با زدنها و فحشها و تحقیرهای پلید. خیلی دوست داشتم در یک ملاقات حضوری کهریزک دوم را به شما معرفی کنم و از فجایع رفتاری کسانی بگویم که ادعای سربازی امام زمان را دارند…» لازم به یادآوری است محمد نوریزاد در پی نوشتن نامههایی خطاب به سران جمهوری اسلامی از جمله آیتاله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در آذر ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی در دادگاه به سه و نیمسال حبس و تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.
مردم در کوچه و بازار درباره کسی صحبت میکردند که میخواهد مانند پرندگان پرواز کند. داروغه که منتظر چنین روزی بود، تصمیم گرفت خود شاهد صحنه باشد. روز بعد یکی از برادران «رایت»، به بالای یک تپه بلند رفت. نفسها در سینهها حبس شده بود. کسی پلک نمیزد. همه به کسی خیره شده بودند که تا لحظاتی دیگر پرواز میکرد. زمان به کندی میگذشت. رایت، چند قدم به عقب رفت و شروع به دویدن کرد. نگاهها او را دنبال میکرد. اما ناگهان خبر مهمی به داروغه رسید که باعث متوقف شدن اجرای برنامه شد…
ضیا نبوی، فعال دانشجویی و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پیش از این، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، آقای نبوی را به ۱۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده بود.
«اجتماع و تبانی به جهت برهم زدن امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «اخلال در نظم عمومی»، «تشویش اذهان عمومی» و «همکاری با منافقین» از جمله موارد اتهامی این فعال دانشجویی عنوان شده است.
پیشتر، ژینوس شریفی، وکیل این فعال دانشجویی، علت صدور حکم موکل خود را «انتقامگیری از او برای فعالیتهایش در شورای دفاع از حق تحصیل»، خوانده بود.
گفتنی است ضیاالدین نبوی در شامگاه روز ۲۵ خرداد سال گذشته در منزل یکی از دوستانش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
پنجمین نشست جهانی حلال، ۲۱ و ۲۲ ماه میلادی ژوئن سال ۲۰۱۰ در سالن همایشهای «کوالالامپور» در پایتخت مالزی برگزار میشود.
به نقل از worldhalalforum، این نشست جهانی با حضور محققان، نمایندگان شرکتهای تولیدکننده محصولات حلال، اساتید دانشگاهی و علمای مسلمان با هدف ارایه راهکارهایی نوین برای ارتقای کیفیت محصولات حلال و توسعه صادرات این نوع از تولیدات اسلامی برگزار میشود.
برگزاری پنجمین نشست جهانی حلال تحت عنوان «صنعت تولیدات حلال، ساختارها و نظام اقتصادی، معامله و بازار» میتواند روزنه امیدی برای تمام شرکتکنندههایی باشد که قصد دارند تولیدات خود را به معنای واقعی جهانی کرده و این محصولات را در سراسر جهان توزیع کنند.
برگزارکنندگان این نشست ابراز امیدواری کردهاند که صنعت محصولات حلال در سال ۲۰۱۰ به رقمی بالغ بر ۶۴۵ بیلیون دلار برسد و این امر فقط با تبلیغات و ارتقای کیفیت محصول ممکن است.
یادآوری میشود چهارمین نشست جهانی حلال با موضوع «یکپارچهسازی صنعت جهانی حلال» ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت ماه سال گذشته با حضور کشورهایی از خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی، استرالیا، نیوزیلند، برزیل، اروگوئه، روسیه و کشورهای مشترکالمنافع در مرکز همایشهای کوآلالامپور برگزار شد.
در دنیایی که صنعت مد در آن روز به روز در حال پیشرفت است، طراحی مد اسلامی هم به یکی از مهمترین مباحث طراحی لباس تبدیل شده به گونهای که بسیاری از طراحان غربی و اروپایی هزینه بسیاری را به این امر اختصاص دادهاند البته در این میان مالزی بیش از سایر کشورها روی صنعت مد اسلامی سرمایه گذاری کرده است.
یک طراح مد مالزیایی گفت: «بسیاری از غیرمسلمانان فکر میکنند پوشش اسلامی تنها پوشیدن لباسهای سیاه است.»
به نقل از سایت اینترنتی تایمز «توم آبنگ سائوفی او» اظهار داشت: «برخلاف باورهای موجود، یک نفر هم میتواند به اصول مذهبی خود پایبند بماند و در عین حال پیرو مد هم باشد.»
وی افزود: «طراحان مد اسلامی برای طراحی لباسهای خود البته باید فاکتورهایی را که در دین اسلام بر آن تاکید شده، در نظر بگیرند. با وجود این مدهای لباسهای اسلامی دارای تنوع فراوانی است و از طراح به طراح و از کشور به کشور متفاوت است.»
توم آبنگ سائوفی در ادامه تصریح کرد: «در طراحیهای من رنگهای شاد حرف اول را میزند، دوست ندارم لباس هایم سیاه باشد. لباسها به جای آنکه محدودکننده به نظر بیایند باید زیبا باشند.»
خانم توم معتقد است صنعت مد اسلامی پتانسیلهای فراوانی دارد و مالزی در حال حاضر بیشترین پیشرفت را در این زمینه داشته است.
وی با اعتقاد به از بین بردن کلیشهها در نوع پوشش زنان مسلمان بر تغییر نوع پوششها همزمان با پایبندی به شئون اسلامی تاکید کرد.
این طراح مد در مالزی تاکید کرد: «روسری به سرعت در حال تبدیل شدن به یک مد جدید در غرب است و مشهورترین طراحان مد اروپا نگاه ویژهای به استفاده از این پوشش اسلامی در طراحیهای خود دارند، همچنین تولید مایوهای اسلامی انقلابی در صنعت پوشاک اسلامی برپا کرده است».
وی در پایان یکی از دلایل موفقیت مالزی در صنعت مد اسلامی را تعداد زیاد مسلمانان در این کشور دانست و گفت: «بیش از نیمی از جمعیت مالزی مسلمان هستند و در عین حال این کشور همسایه اندونزی است که بیشترین تعداد مسلمانان جهان را به خود اختصاص داده است.»
وزارت داخله افغانستان با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد روز شنبه در پی انفجار یک عدد سرگلوله که از سالهای قبل در منطقه ولایت ننگرهار باقی مانده بود یک نفر کشته و چهار تن زخمی شدند.
در بخش دیگر این اطلاعیه همچنین آمده است که در مرکز ولایت خوست چهار فرد ملکی زخمی شدند که توسط پلیس محلی به بیمارستان منتقل شدند.
بر اساس این اطلاعیه، در پی انفجار یک حلقه مین در مسیر حرکت یک خودرو در ولایت غور، دو زن کشته شدند که پلیس افغانستان پس از جستوجو در محل این انفجار سه حلقه مین را کشف و خنثی کرد.
گفتنی است با وجودی که تاکنون شخص یا گروهی مسوولیت این انفجارها را بر عهده نگرفته است اما به تظر میرسد طالبان در این حوادث دخالت داشته باشند.
فشار حملات گروههای افراطی و منسوب به طالبان در سال جدید میلادی شدت یافته است.
«ویساکها پوجا» از روزهای مقدس بوداییان است که هر ساله بوداییان این روز را در سراسر جهان گرامی میدارند.
در این روز بوداییان در هر نقطه از جهان گرد هم میآیند تا با عمل به خردمندی، خلوص و شفقت یاد بودای بزرگ را گرامی دارند.
بوداییان در این روز مراسم خاصی انجام میدهند که عبارتند از: «انجام کارهای خوب، غذا دادن به راهبان، صدقه دادن، گوش دادن به وعظ های بودایی و مراسم روشن کردن شمع در پایان این روز.»
گروهی از دیرینه شناسان آمریکایی بقایای اولین دایناسور شاخ درازی را کشف کردند که طول شاخهایش به حدود ۱٫۵ متر میرسد.
به گزارش مهر، محققان موزه تاریخ طبیعی یوتا و دانشگاه یوتا موفق به کشف این بقایا شدهاند. این کشف میتواند اطلاعات جدیدی را در خصوص تاریخ طبیعی آمریکای شمالی در اختیار دانشمندان قرار دهد.
محققان میگویند این دایناسور شاخ دراز حدود ۷۲ میلیون سال قبل در مکزیک میزیسته و علفخوار بوده و بین ۴ تا ۵ تن وزن داشته است.
دیرینهشناسان آمریکایی با بررسی اسکلت و جمجمه این جانور ماقبل تاریخ دریافتند که این دایناسور در لحظه مرگ یک نمونه بزرگسال بوده و به احتمال در کنار گروه دیگری از نمونههای جوان که بقایای آنها نیز در همان سایت پیدا شده میزیسته است.
براساس گزارش دیجیتال ژورنال، این جانور ماقبل تاریخ دارای دو شاخ بزرگ بوده است که طول هر یک از آنها بین ۱٫۵ تا ۲ متر بوده است.
کشور فرانسه با کنار زدن ترکیه و ایتالیا، میزبان رقابتهای فوتبال جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۱۶ شد.
فرانسه تاکنون دو بار در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۸۴ میزبانی این رقابتها را بر عهده اشته است. قهرمان جام جهانی ۱۹۹۸ تنها با یک رای نسبت به ترکیه به عنوان میزبان رقابتهای جام ملت های اروپا در سال ۲۰۱۶ انتخاب شد.
همچنین کشور ایتالیا در دور مقدماتی این رایگیری از نامزدی خود برای میزبانی انصراف داد.
در همین رابطه ژانپییر اسکلاتس، رییس فدراسیون فوتبال فرانسه، گفت: «امروز برای ما روزی زیباست. از اینکه میدانیم میزبان رقابتهای جام ملتهای ۲۰۱۶ هستیم احساس ویژهای داریم و باید به تعهد خود عمل کنیم.»
گفتنی است در رقابتهای جام ملتهای فرانسه، ۲۴ کشور حضور پیدا خواهند کرد تا در مدت زمانی یکماهه، ۵۱ بازی برگزار کنند.
شش تن از دروایش سلسله نعمتاللهی گنابادی به اتهام «تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در محل ممنوعه» به ۴ ماه حبس محکوم شدند.
علی افکار، عباسعلی افکار، معصومه سالاری، رضا شوقی و حسنیه کاظمی از دراویش نعمتاللهی ساکن بیدخت به اتهام تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در مزار سلطانی از سوی شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی شهرستان گناباد، به تحمل ۴ ماه حبس تعلیقی (به مدت ۳ سال) محکوم شدند.
همچنین بر اساس این حکم عباسعلی زارعحقیقی متصدی مزار سلطانی به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده است. آقای حقیقی در گذشته نیز به همین اتهام از سوی دادگاه گناباد در مجموع به ۷ ماه حبس قطعی محکوم شده است که پرونده وی در دستور کار اجرای احکام دادگستری قرار دارد.
در اسفند ماه سال ۱۳۸۷ شبکه بهداشت گناباد بر اساس نامههای محرمانه فرمانداری و اداره اطلاعات به بهانه جلوگیری از تردد دراویش در مزار سلطانی دفن اموات در این محل را ممنوع اعلام کرد و از آن زمان تاکنون عدهی زیادی از دراویش پس از دفن اموات در این مکان متبرک به زندان، شلاق و تبعید محکوم شدند.
جلسه رسیدگی به اتهام الیاس حضرتی، مدیر مسوول روزنامه اعتماد روز شنبه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
در این جلسه که در شعبه ۷۶ به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور هیت منصفه مطبوعات برگزار شد، نماینده مدعیالعموم کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران عنوان نمود.
بنا به گفتهی نماینده دادستان تهران اتهام آقای حضرتی، «نشر مطالب خلاف واقع» درخصوص چاپ دو مطلب تحت عناوین «علیرضا بهشتی دچار عارضه قلبی شد» و «هفت سال زندان برای مهدی اقبال» عنوان شده است.
الیاس حضرتی در دفاع از خود در خصوص موارد اتهامی اظهار داشت: «پس از بررسیها درباره خبر «مهدی اقبال» مشخص شد که اشتباه بوده و ما در مرحله بازپرسی نیز این مسئله را توضیح دادیم و فردای آن روز نیز تکذیبیهای در روزنامه منتشر کردیم.»
وی درباره خبر دیگر مبنی بر اینکه «علیرضا بهشتی دچار عارضه قلبی شد»، گفت: «خبر منتشره به نقل از خانواده آقای بهشتی بود. بر این اساس ما آن را در روزنامه چاپ کردیم که من فکر میکردم پس از توضیحات لازم در دادسرا این پرونده مختومه شده است و از اینکه اکنون در جلسه دادگاه حاضر شدهام تعجب میکنم که چرا پرونده به دادگاه ارسال شده است.»
مدیرمسوول روزنامه اعتماد به عنوان آخرین دفاع با بیان اینکه در عرصه مطبوعات به طور طبیعی امکان اینگونه اشتباهات وجود دارد، تاکید کرد: «مسئلهی مهم این است که تعمدی در کار نباشد که درخصوص چاپ این مطلب نیز تعمدی نداشتیم.»
گفتنی است روزنامه اصلاحطلب اعتماد اسفند ماه سال گذشته پس از هشت سال انتشار بر اساس حکم هیت نظارت بر مطبوعات توقیف شد.
معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی از محرومیت تحصیلی برخی از دانشجویان «بدحجاب» این دانشگاه خبر داد.
به گزارش مهر، قادر پریز گفت: «از سوی هر دانشکده لیستی از اسامی بدحجابان به کمیته انضباطی داده شد و از بین فهرست، اسامی کسانی که دفعات زیادی تذکر گرفته بوده و اعتنایی به این تذکرات نداشتند احضار شدند و به دلیل تاکید بر بدحجابی برابر موارد ۱۱ و ۱۲ آییننامه انضباطی، تفهیم اتهام شدند. تاکنون به چند نفر هم حکم داده شده است.»
وی افزود: «بر اساس موارد قانونی حکم این دانشجویان تعلیق از تحصیل به مدت یک ترم یا دو ترم با احتساب سنوات و یا بدون احتساب سنوات بوده است.»
به گفتهی آقای پریز «به دلیل محرمانه بودن آمار و ارقام در کمیته انضباطی، امکان اعلام تعداد دقیق دانشجویان احضار شده وجود ندارد.»
معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان با اشاره به اینکه در طول یکسال گذشته تعداد دانشجویان احضار شده بسیار زیاد بوده، تصریح کرد: «هر هفته افرادی به کمیته انضباطی احضار میشوند و تعداد این افراد کم نیست اما در دانشگاهی که ۱۶هزار دانشجو دارد عددی کوچک به شمار میآید».
ششمین جشنواره بینالمللی فیلم و عکس دانشجویی از روز جمعه در تهران آغاز به کار کرد.
در این جشنواره که در خانه هنرمندان و دانشکدههای اقتصاد و علامه طباطبایی برگزار میشود ۱۲۳ عکاس از شهرهای مختلف ایران با هم به رقابت میپردازند.
به گزارش خبرگزاری کار ایران – ایلنا- جوانترین هنرمندان حاضر در این جشنواره «آریانا آهنگری» از مشهد و «هژیر روشنگر» از تهران هستند که هر دو متولد سال ۱۳۷۰ هستند.
ششمین جشنواره بینالمللی فیلم و عکس دانشجویی از روز جمعه هفتم خرداد ماه آغاز شده و تا روز سهشنبه یازدهم خرداد ماه ادامه خواهد یافت.
1331 خورشیدی – در این روز «دکتر مصدق» برای دفاع از حق ایران در «دیوان داوری لاهه» در هلند بهسر میبرد. «چرچیل» نخستوزیر وقت انگلستان در همین روز در پارلمان این کشور گفت که ما اینک در برابر دو مخالف قرار داریم: «مصدق و مائو». هر دو نسبت به کارهایی که میکنند تعصب دارند و همین تعصب به لجبازی و یکدنگی آنان منجر شده و به مذاکره فرصت نمیدهند.
۱۷۷۸ میلادی – «فرانسوا ماری آروئه» با نام مستعار «ولتر» از بزرگترین فلاسفه، نویسندگان، طنزنگاران و روشنگران اروپا سیام ماه می در آستانه انقلاب فرانسه دیده از جهان فروبست. ۲۸ اثر مهم از ولتر به یادگار مانده است که دو اثر او «فرهنگ فلسفی» و «کاندید» معروفترند.
۱۹۰۳ میلادی – «الکساندر ابرونویچ» پادشاه صربستان که ازدواج او با یک بیوه با مخالفت افکار عمومی روبهرو شده بود در این روز با همسرش در کاخ سلطنتی ترور شد. وی در عین حال متهم شده بود که آزادیها و حقوق اتباع کشور، مندرج در قانون اساسی را نادیده انگاشته و راه استبداد و خودکامگی در پیش گرفته بود.
۱۸۱۴ میلادی – اعضای اتحادیهای که ناپلئون را شکست داده و به جزیره الب تبعید کرده بودند با امضای یک اعلامیه مشترک مرزهای فرانسه را محدود به خطوط سال ۱۷۹۲ کردند و همین امر باعث برانگیخته شدن خشم فرانسویان شد که راه را بر بازگشت ناپلئون باز کرد.
۱۷۲۷ میلادی – «پتر بزرگ» تزار روسیه شد، قلمرو آن را گسترش داد و این کشور را بهصورت یک امپراتوری درآورد که تا ۱۹۹۱ از جمله ۷ دهه بهنام اتحاد جماهیر شوروی دوام داشت.
۱۹۹۸ میلادی – زلزله شمال افغانستان بیش از ۵ هزار تن را کشت.
۱۳۰۳ خورشیدی – درگذشت «میرزا علیاکبرخان نفیسی» ملقب به «ناظمالاطبا کرمانی» در ۷۷ سالگی. وی در کرمان بهدنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی، به فراگیری علومی چون حکمت الهی و فلسفه روی آورد و در مدرسه دارالفنون تهران طب را آموخت. ناظمالاطبا پس از پایان تحصیلات، نخستین بیمارستان جدید در ایران را تاسیس کرد و در مجلس حفظ تندرستی متشکل از پزشکان معروف شهر حضور داشت. وی دومین بیمارستان با سبک جدید را در مشهد بنیان نهاد و از ۱۲۷۱، از اطبای ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار شد. علیاکبر نفیسی علاوه بر طبابت به نگارش کتاب همت میورزید و آثاری را نیز پدید آورد. ناظمالاطبا در گردآوری واژههای زبان فارسی نیز سعی بسیار مبذول داشت و آثار ارزشمندی بهوجود آورد که مهمترین اثر او در این زمینه، فرهنگ نفیسی در پنج جلد است که مدت ۲۵ سال از عمر خود را صرف گردآوری و تحریر آن کرد.
۱۳۷۱ خورشیدی – دکتر «جلال صمیمی» محقق و استاد دانشگاه صنعتی شریف تهران، پس از بیست سال تحقیق درباره کهکشان راه شیری و آزمایش در مورد تابش اشعه گاما، موفق به کشف «پنج چشمه گاما» در مرکز این کهکشان شد. دکتر جلال صمیمی متولد سال ۱۳۱۹ در شهرستان زابل و دارای مدرک دکترا در رشته فیزیک است. او پس از مطالعات و تحقیقات گسترده، آزمایشهای مکرر خود را در زمینه امولوسیون هستهای انجام داد و سرانجام موفق به این کشف مهم شد.
۱۹۶۰ میلادی – «بوریس لئونیدویچ پاسترناک» شاعر بزرگ روسی در هفتاد سالگی درگذشت. وی مدتی در رشتههای موسیقی، حقوق و فلسفه تحصیل کرد. اما سرانجام به سرودن شعر و نمایشنامهنویسی روی آورد و از دهه ۱۹۳۰ بهعنوان بزرگترین شاعر روسیه شناخته شد. وی در این زمان به انتشار آثار خود پرداخت و به شهرت رسید. آثار وی بعضن درباره انقلاب روسیه بود و جنبههای عاطفی و انقلابی، در آن با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشتند. نفوذ اشعار وی بر نسل جوان انکارناپذیر است. «آسمان زمینی، دومین پرنده و زندگی خواهرم» از آثار پاسترناک میباشند.
در پی اعلام تعطیلی دفتر آیتاله منتظری در قم و ممانعت از بسته شدن این دفتر، احمد منتطری فرزند وی به دادسرای ویژه روحانیت احضار شد. گزارشی از احضار احمد منتظری به دادسرای ویژه روحانیت برای تعطیلی بیت آیتاله منتظری موجود است که در ادامه میبینید.
متن نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
اینجانب احمد منتظری در تاریخ ۸/۳/۸۹ به دعوت دادسرای ویژه روحانیت قم در ساعت ۹ صبح در آن دادسرا حاضر شدم و چون در آن جلسه تهمتهایی به اینجانب زده شد لازم دیدم موارد را شفاف بیان نمایم تا جواب تهمتهای مشابه آن نیز باشد.
دادیار شعبه ۴ جناب حجهالاسلام آقای انصاری و بازپرس آن دادسرا جناب آقای قاضوی در جلسهای نسبتن دوستانه مسئله تعطیلی دفتر آیتالهالعظمی منتظری را مطرح کردند که با مخالفت جدی اینجانب روبهرو شدند. همانطور که در دو جلسه قبل در اداره اطلاعات قم مطرح شده بود و اینجانب جواب داده بودم که طبق هیچ قانونی ادامه کار دفتر منع نشده است و من به هیچوجه این ننگ را نمیپذیرم که دفتر مرحوم پدرم را تعطیل نمایم.
پس از اتمام مذاکرات نامهای توسط دادیار شعبه ۴، جناب حجهالاسلام انصاری، تهیه شد و پس از مشاوره با دیگر قسمتها تایپ شد و به اینجانب ابلاغ نمودند که با کمال تاسف و تعجب مضمون آن این بود که: «حجهالاسلام احمدمنتظری تاکنون دو بار در تاریخ ۵/۱۲/۸۸ و ۶/۲/۸۹ در اداره اطلاعات قم حاضر شده است و علیرغم تعهد خود مبنی بر تعطیلی دفتر مرحوم آیتاله منتظری، همچنین به کارهای خلاف شرع و قانون خود ادامه میدهد و به اخذ وجوهات شرعیه و پرداخت شهریه ادامه میدهد و در روز ۸/۳/۸۹ مجددن به او ابلاغ شد که باید دفتر را تعطیل نماید.»
اینجانب در جواب نوشتم : «بسمهتعالی اینجانب تاکنون تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر ندادهام و هیچگاه در این دفتر کارهای خلاف شرع و قانون انجام ندادهایم و نسبت دادن اینگونه امور به اینجانب اتهامی ناروا است و اکنون هم هیچ تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر نمیدهم.»
لازم به ذکر است که چون به فتوای مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم بقا بر تقلید میت اعلم یا واجب است یا جایز، تعداد زیادی از مقلدین مرحوم آیتالهالعظمی منتظری بر تقلید از ایشان باقی هستند و دفتر ایشان لازم است جوابگوی مراجعات آنان باشد. علاوه بر آن بهزودی کتابخانه بزرگ ایشان بنابر سفارش آن مرحوم، در اختیار مراجعین قرار خواهد گرفت و مراجعه به دفتر بیشتر جنبه فرهنگی خواهد داشت و جلوگیری از ادامه کار آن به هیچوجه در جمهوری اسلامی پسندیده نیست.
در پایان چون در دادسرای ویژه روحانیت به اینجانب تهمت زدند که بدون اجازه وجوهات شرعیه را دریافت مینمایم، تصویر تعداد ۵ عدد از اجازات مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم را در اختیار مردم عزیز قرار میدهم تا از تهمتهای مشابه جلوگیری شود:
۱- اجازه حضرت آیتاله العظمی شبیری زنجانی
۲- اجازه حضرت آیتاله العظمی موسوی اردبیلی
۳- اجازه حضرت آیتاله العظمی یوسف صانعی
۴- اجازه حضرت آیتاله العظمی سید صادق شیرازی
۵- اجازه حضرت آیتاله العظمی اسداله بیات زنجانی
همچنین اجازات شفاهی از طرف حضرت آیتالهالعظمی صافی گلپایگانی و حضرت آیتالهالعظمی سیستانی دامتبرکاتهما نیز توسط حضرت آیتاله سید اصغر ناظمزاده به اینجانب ابلاغ شده است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
گزارشهای رسیده حاکی است از هفته گذشته «علیرضا شکوفنده» فیلمساز ایرانی مقیم آلمان که با نام هنری «داریوش شکوف» شناخته میشود، ناپدید شده است.
به نوشته روزنامه آلمانی دیولت، آقای شکوف ۵۵ ساله که روز دوشنبه هفته گذشته برای دیدن دوستانش به کلن رفته بود، آخرین بار در راه پاریس در ایستگاه قطار کلن دیده شده است و پس از آن، نه اثری از وی هست و نه تلفن همراهش را پاسخ میدهد.
داریوش شکوف در اواخر حکومت پهلوی برای تحصیل به آمریکا رفت و از ۲۵ سال پیش به این سو در آلمان به سر میبرد.
وی ۱۴ فیلم در کارنامه هنری خود دارد که فیلم «هفت مستخدم» با بازی آنتونی کویین، هنرپیشه معروف سینما، یکی از آنها است. «ایران- زندان» تازهترین اثر داریوش شکوف است که هفته پیش در شهر برلین به نمایش در آمد.
این فیلم ۷۵ دقیقهای که به وضعیت زندانهای ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال پیش میپردازد، چگونگی برخورد بازجویان با زندانیان سیاسی و نمونهای از شکنجههای طاقتفرسا را به تصویر میکشد.
به نوشته روزنامه آلمانی دیولت، داریوش شکوف یکی از مخالفان دولت جمهوری اسلامی به شمار میرود و در دفاع از آزادی و عدالت در چند همبستگی دست به اعتصاب غذا زده است.
در حالی که پلیس آلمان تلاش خود را برای یافتن داریوش شکوف آغاز کرده، قرار است کمیتهای هم برای پیگیری یافتن وی در شهر برلین تشکیل شود.
گفته میشود احتمال اینکه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی وی را دستگیر کرده باشند، وجود دارد.
آمار واقعی دانشجویان ایرانی مقیم مالزی مشخص نیست. در حال حاضر بیش از سه میلیون دانشجو در خارج از کشور خود در حال تحصیل هستند.این در حالی است که تعداد دانشجویان علاقهمند به تحصیل در خارج از کشور محل تولد خود به خصوص در کشورهای در حال توسعه مثل ایران روز به روز افزایش پیدا میکند و به همین دلیل دولتها به دنبال بررسی فاکتورهای تاثیرگذار در تعداد دانشجویان ورودی و خروجی به کشورشان هستند.
در طول یک سال گذشته اظهار نظرهای متناقضی در خصوص آمار واقعی دانشجویان ایرانی حاضر در دانشگاههای مالزی شد آماری که یک مدیر آن را ۶ هزار نفر و مسوولی دیگر تا ۳۰ هزار نفر نیز برشمرده است.
به گزارش رادیو کوچه حدود آوریل سال گذشته بود که «وحید عالی» رایزن علمی سابق جمهوری اسلامی ایران در جنوب شرق آسیا در مصاحبهایی رسمی با خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) تعداد دانشجویان ایرانی حاضر در دانشگاههای مالزی را ۹ هزار نفر اعلام کرد.
اما چندی بعد که عبداله جاسبی رییس دانشگاه آزاد اسلامی قصد سرزنش مسولان نظام در خصوص عدم مقابله با فرار مغزها را داشت این آمار را ۳۰ هزار نفر خواند.
در پروسه بعدی یک مقام آگاه ایرانی در دانشگاه مالایا (یو ام) در مالزی که نخواست نامش فاش شود، گفت: «شش هزار دانشجوی ایرانی در مالزی مشغول به تحصیل هستند که آمار قابل توجهی از دانشجویان خارجی این کشور را تشکیل میدهند.»
وی افزود: «چین و اندونزی که با فاصله اندکی در این ردهبندی بالای سر ما قرار دارند هر کدامشان چند برابر ما جمعیت دارند و کلی دلیل فرهنگی و زبانی برای آمدن به مالزی دارند اما درک درستی از خروج نخبگان و دانش پژوهان ایرانی ندارم.»
در تایید این اظهار نظر در اواخر اسفند سال گذشته محمود ملاباشی معاون دانشجویی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز به خبرگزاری ایسنا گفت: «بر اساس آمار وزارت خارجه حدود ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور مشغول به تحصیل هستند که هند، مالزی و اوکراین به ترتیب بیشترین دانشجویان ایرانی را در خود جای دادهاند.»
وی با اشاره به این که، هند با ۷۵۰۰ دانشجوی ایرانی بیشترین دانشجو از کشورمان را جذب کرده است، اضافه کرد: «مالزی و اوکراین نیز به ترتیب با ۶۰۰۰ و ۴۰۰۰ دانشجو در رتبههای بعدی قرار دارند.»
اما این اظهار نظرها به اینجا ختم نمیشود.
دکتر محمد باقر لاریجانی رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران که در یازدهمین جشنواره «ابن سینا» سخن میگفت، اظهار داشت: «از ۴۷ هزار دانشجوی خارجی شاغل به تحصیل در مالزی، ۲۷ هزار دانشجو، ایرانی هستند.»
این در حالی است که خود دولت مالزی ماه گذشته تعداد دانشجویان خارجی خود را بیش از ۸۰ هزار و ۷۵۰ نفر اعلام کرد و گفت قصد دارد این آمار را تا پایان ۲۰۱۵ به ۱۲۰ هزار نفر برساند.
این گزارش میافزاید: «دانشجویان خارجی در مالزی از ۱۸۲ کشور جهان هستند که برای ادامه تحصیل به مالزی روی آوردهاند. بیشترین تعداد دانشجویان خارجی کشور مالزی را ایرانیان با تعداد ۱۰ هزار و ۹۳۲ تن و پس از آن اندونزی و چین تشکیل میدهند.»
اما در اظهار نظر دیگری از سوی عزیزاله معماریانی رایزن علمی جدید جمهوری اسلامی ایران در جنوب شرق آسیا که نخواست نسبت به این مسئله بیتوجه باشد آماری در حدود ۱۳ هزار نفر اعلام شده است.
همچنین خبرنگار صداوسیما در مالزی بر پایه گزارشی که در این خصوص تهیه کرده بود آمار دانشجویان ایرانی را ۱۰ هزار نفر خواند این در حالی است که این گزارش امار ایرانیهای مقیم مالزی را نیز ۶۰ هزار نفر اعلام کرد البته تهیهکننده این گزارش خود بر غیررسمی بودن این خبر صحه گذاشته بود.
و اما در آخرین اظهارنظر حسن مسلمی نایینی مدیر کل بورس و امور دانشجویان خارج از کشور وزارت علوم در گفتگو با خبرگزاری مهر با معرفی کشورهایی که بیشترین دانشجویان ایرانی در آن تحصیل میکنند از حضور ۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در آمریکا خبر داد و گفت: «کشور آلمان پس از آمریکا بیشترین دانشجوی ایرانی را به خود اختصاص داده است و پس از آن بیشترین آمار دانشجویان ایرانی در کشورهای مالزی و هندوستان تحصیل میکنند.»
البته ایشان عددی را برای امار دانشجویان حاضر در مالزی عنوان نکرد اما همین که رتبه اول با ۱۰ هزار دانشجو در اختیار آمریکاست طبق قاعده باید مالزی که در رتبه سوم قرار دارد حدود هزار تا ۲ هزارتایی کمتر از آن باشد اما نکته مهم این حرف تناقض آن با صحبتهای معاون وزیر علوم در بالاست.
صندوق بینالمللی پول از رشد اقتصادی مثبت ایران در سال ۲۰۱۰ خبر داد و سال جاری را سال موفقی برای ایران معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری رسمی غیرمتعهدها، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد که در سال ۲۰۱۰ نرخ تورم در ایران به ۸٫۵ درصد میرسد و رشد ناخالص ملی ایران ۳۰ میلیارد دلار افزایش مییابد و ذخیره ارزی نیز ۵ میلیارد دلار افزایش مییابد.
صندوق بینالمللی پول در گزارش ماه مه سال ۲۰۱۰ با عنوان«چشمانداز اقتصادی منطقهای: خاورمیانه و آسیای مرکزی» وضعیت اقتصادی ایران را در سال جاری رو به بهبود توصیف کردند.
در ادامه این گزارش آمده است که با افزایش ۳۰ میلیارد دلاری در رشد ناخالص ملی ایران در سال ۲۰۱۰ رشد تولید ناخالص ملی به مبلغی معادل ۳۶۰ میلیارد دلار خواهد رسید که در سال ۲۰۰۹ که این مبلغ ۵/۳۳۰ میلیارد دلار بوده است ۳۰ میلیارد دلار در مقایسه با سال پیش افزایش مییابد.
صندوق بینالمللی همچنین در گزارش خود به کاهش چشمگیر نرخ تورم در ایران اشاره کرده و نوشته است که برای اولین بار در ایران نرخ تورم یک رقمی خواهد شد و دلیل افزایش تورم در دو سال گذشته را دلایل گوناگون از جمله افزایش قیمت جهانی اعلام کرد.
در گزارش صندوق بینالمللی پول همچنین آمده است که ذخیره ارزی ایران در سال ۲۰۱۰ با ۵ میلیارد افزایش به ۸۸٫۵ میلیارد دلار میرسد که با این وضعیت در جایگاه چهارم منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی قرار میگیرد.
گفتنی است کشورهای عربستان، الجزایر و لیبی هر کدام به ترتیب با ذخیره ارزی ۴۰۸، ۱۴۷ و ۱۰۲ میلیارد دلاری در ردههای اول تا سوم خاورمیانه و آسیای مرکزی قرار دارند.
دولت اندونزی از اختصاص ۲۷۲ میلیارد روپیه برای گسترش صنعت گردشگری در بخش «سیدوراجو» در جاوای غربی این کشور خبر داد.
به نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، «سوئوکارو» فرماندار استان جاوا اعلام کرد که دولت با همکاری امور دریایی و وزارت شیلات این کشور با اختصاص ۲۷۲ میلیارد روپیه سایت گردشگری زمینشناسی «لاپیندو» را توسعه میدهد.
این سایت گردشگری با مساحت ۸۳ هکتار مربع از اماکن گردشگری در جاوای شرقی است که در این سایت و اطراف آن چندین هزار نقطه گلفشان بر جذابیت این منطقه گردشگری افزوده است.
تپههای گل فشان در این منطقه پس از کشف یک چاه گاز در سال ۲۰۰۶ به وجود آمده است که با گذشت زمان به یک دریاچه گل تبدیل شده و بر اثر آن چندین کارخانه و مدارس و خانههای این منطقه در گل فرو رفتند و بیش از ۱۵ هزار نفر از مردم این ناحیه خانههای خود را از دست دادند.
دولت اندونزی در صدد است که از این منطقه گلفشان به عنوان جذابیت گردشگری استفاده کند.
شرکت هواپیمایی ایراشیا مالزی جایزه جهانی پیمان خدمات و تکنولوزی اطلاعات سال ۲۰۱۰ را دریافت کرد.
به نقل از خبرگزاری رسمی مالزی (برناما)، این جایزه به خاطر استفاده مناسب از تکنولوژیهای اطلاعاتی در ارایه خدمات به مشتریان به صورت آنلاین به این شرکت هواپیمایی تعلق گرفت.
گفتنی که شرکت ایراشیا اولین شرکت هواپیمایی در جهان است که این امکان را برای مشتریان خود فراهم کرده است که از طریق پیام کوتاه موبایل (اساماس) بلیط خود را رزرو و مبلع پرواز را پرداخت نماید.
گفتنی است شرکتهای دیگری از تایوان، آرژانتین وآمریکا نیز از طرف پیمان خدمات و تکنولوژی اطلاعت جوایزی دریافت کردند.
سیام می برابر با سالروز درگذشت «فرانسوا ولتر» فیلسوف و نویسنده مشهور فرانسوی است که در ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴ میلادی در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۷۷۸ میلادی درگذشت. آثار مهم بسیاری از ولتر به یادگار مانده است که دو اثر «فرهنگ فلسفی» و «کاندید» او معروفتر از دیگر آثار اوست.
«وای به روزی که نظام قضایی یک کشور ضعیف و نفوذپذیر باشد و یا تضعیف شود.»
«فرانسوا ماری آروئه» معروف به «ولتر»، در ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴میلادی در «پاریس» به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در مدرسه «لویی کبیر» به پایان رساند و مدتی به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. پس از چندی نیز جایزه آکادمی فرانسه به او داده شد.
والتر ذوق ادبی خود را در سرودن طنزی علیه برخی مقامات حکومت به کار گرفت و به همین علت به زندان افتاد، هرچند وی پس از یازده ماه زندان بر اثر کوشش دوستانش آزاد شد، اما در استحکام و مقاومت روحی وی خللی ایجاد نشد و باز کار خود را شروع کرد و در نتیجه برای بار دوم به زندان افتاد. با این حال آزادی وی از زندان برابر با تبعید او به مدت سه سال از فرانسه به انگلستان شد.
در انگلستان پس از مطالعه و آشنایى با برخی متفکران، در گوشهای به انتشار آثار خود پرداخت. ولتر در آثار خود، انسان را به تامل و تردید و سنجش میکشاند. وی پس از بازگشت به پاریس، تراژدی «بروتوس» را نوشت و بعد از چند سال نمایشنامه «سمیرامیس» را به قصد رقابت با «کره بیون» به رشته تحریر درآورد.
ولتر بیش از هر کس دیگر از آزادی اندیشه و بیان و تحمل دیگران دفاع کرده است. او میگوید که بدون آزادی اندیشه و بیان، انسان بدون روح و روان است و زندگانیاش جسمانی (مانند سایر جانداران) خواهد بود.
ولتر در باره نظامهای سلطنتی و جمهوری میگوید: «خوبی نظام به رییس آن بستگی دارد نه به نوع آن. نظامهای جمهوری اگر رییس و مسوول خوب نداشته باشند از نظامهای سلطنتی بدتر خواهند بود. هر نظام جمهوری بهطور حتم یک دمکراسی و یا عاری از ظلم نیست.
به نظر ولتر، میزان دمکراسی یک کشور و رعایت حقوق افراد متناسب است با رشد سیاسی مردم و آگاهی آنان از دمکراسی و دلسوزیشان برای رعایت آن ولتر دمکراسی را از میهندوستی که یک احساس طبیعی (ذاتی) است و در خون هر فرد باید باشد جدا نمیداند.
به همان اندازه که اثر قلمش نوربخش است، طنزهایش ویرانگر است. همچنین ایجاز و وضوح، خصوصیتی است که در همه نوشتههای او وجود دارد. مذهب واقعی او تقوایى آمیخته با وجدان و براساس اغماض مذهبی بود. وی به امور ماوراالطبیعه، جز به قدرت الهی به چیزی عقیده نداشت و مذهب کاتولیک را سدی برای تجلی روح بشر میپنداشت.
او که به آزادی اندیشه و بیان و اصول حقوق انسانی پایبند بود، مصلح و پیشوای جامعه و یکی از ارکانی معرفی شد که برای انقلاب فرانسه که یازده سال پس از مرگش به وقوع پیوست، آماده کرد.
شیوه انشا ولتر ممتاز بود. هیچکس روشنتر، زیباتر و صحیحتر از وی به زبان فرانسوی ننوشته است و نه تنها در نثر، بلکه در شعر نیز از ظرافت طبع برخوردار بود و همچنین به عنوان تراژدینویس بزرگ زمان شهرت داشت.
ولتر در سال ۱۷۵۵م ساکن ژنو شد و از آن زمان به بعد، خانه او، کانون علم و ادب اروپا شد. از ولتر آثار متعددی برجای مانده که «فرهنگ فلسفی»، «تاریخ پتر کبیر»، «ساده دل» و «ژول سزار» از آن جمله است.
فرانسوا ولتر سرانجام در ۳۰ می ۱۷۷۸ میلادی به علت خستگی و کار زیاد در ۸۴ سالگی درگذشت. او معتقد بود که بهترین کشور، کشوری است که در آن فقط قانون حکومت کند گرچه تصور میکرد چنین کشوری وجود ندارد.
هفته گذشته بخش فارسی صدای آمریکا با برکناری رییس و معاون رییس بخش روبهرو شد که به اعتقاد برخی محافل رسانهای در تاریخ عزل و نصبهای صدای آمریکا سابقه نداشته است.
«الکس بلیدا» رییس شبکه خبری فارسی صدای آمریکا و «هیدا فولادوند» معاون اجرایی او به دنبال کشمکش یک ساله در این بخش از صدای آمریکا روز سهشنبه گذشته با حکم «آستین» رییس کل صدای آمریکا از سمت خود برکنار شدند. آستین یکی از کارمندان ارشد صدای آمریکا که گفته میشود یوگسلاوی الاصل است به عنوان سرپرست موقت گماشته است.
الکس بلیدا که به عنوان مشاور امور افغانستان منصوب شده است، به دنبال این برکناری به مرخصی دو هفتهای فرستاده شده است. او و خانم هیدا فولادوند به تقلب در تنظیم صورتحسابهای مالی متهم شدهاند اما به باور کارشناسان این برکناریها به علت اعتراضهای شدید تعدادی از پرسنل بخش فارسی صدای آمریکا و همچنین کارمندان سابق آن به نحوه پوشش اخبار ایران و برخوردهای حذفی مدیریت با کارمندان ،که به مطبوعات آمریکایی نیز کشیده شد، صورت گرفته است.
اشاره می شود در برکناری خانم فولادوند حتا اجازه ورود به اتاقش نیز داده نشده است و به همراه دو مامور به بیرون ساختمان رادیو هدایت شده است. اگر چه این روال را در کشور آمریکا برخی عادی قلمداد میکنند.
الکس بلیدا با برگزیدن «علی سجادی» به عنوان سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا و جایگزینی دکتر کامبیز محمودی، رویکرد حرفهای این رسانه را تغییر داد، اما با واکنشهای تند زیادی روبهرو شد. روزنامه واشنگتن تایمز به تازگی در سرمقالهای، بخش فارسی صدای آمریکا را به صدای آخوندها تشبیه کرد.
چند هفته پیش نیز ۶۹ عضو مجلس نمایندگان آمریکا به همراه تعدادی از سناتورهای با نفوذ، در نامهای به باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده، خواستار توجه او به اطلاعرسانی ضد آمریکایی و جمهوری اسلامی پسند بخش فارسی صدای آمریکا شده و نارضایتی خود را نسبت به سیاستهای مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا ابراز داشتند. بنا بر گفته منایع آگاه، تحقیقات کنگره آمریکا در مورد نحوه پوشش خبری مسایل ایران در بخش فارسی صدای آمریکا همچنان در جریان است و احتمال میرود تغییرات دیگری در این رسانه اتفاق بیفتد.
حسن زارع زاده اردشیر، برنامهگزار و نویسنده اخبار سابق صدای آمریکا که به علت سیاستهای آن رسانه مجبور به جدایی شد، در این زمینه میگوید: «صدای آمریکا یک دوره بحرانی را طی میکند. در دو سال گذشته تعداد زیادی از کارکنان و مدیران بخش فارسی عوض، جابهجا و یا برکنار شدهاند. فضای ناسالم روانی در آنجا حاکم شده بهطوریکه کارکنان به همدیگر اعتماد ندارند و بعضی نیز برای حفظ و ارتقا موقعیت خود همکارانشان را زیر سوال میبرند. فضایی که مدیریت فعلی البته بوجود آورده است.
به اعتقاد او، مدیریت سابق بخش فارسی (الکس بلیدا با مشاوره علی سجادی) تلاش میکرد رویکرد جدیدی را در پخش برنامهها حاکم کند بهطوریکه در یک سال گذشته نیز نگرش سیاسی خاصی را جا انداخته و بسیاری از اخبار و مسایل مهم ایران را سانسور میکردند و یا به درستی به آن نمیپرداختند.
اخبار رسیده به رادیو کوچه حاکی از آن است که عدهای از کارمندان صدای آمریکا در جلسه معارفه مدیر جدید در روز چهارشنبه گذشته با لحنی انتقادی سخن گفته و از او خواستهاند تصمیم جدی و سازنده برای بهبود وضعیت این شبکه خبری اتخاد کند.
با این احتساب همچنین بهنظر میرسد هدف بعدی علی سجادی سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا باشد. این در حالی است که از سال پیش تاکنون برخی از فعالان مدنی و روزنامهنگاران معتقد بودند دستگاه امنیتی ایران در صدای آمریکا نفوذ کرده است، نکتهای که تاکنون مستنداتی در این زمینه ارایه نشده است.
رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «نمیتوان با تنگنظری کشور را اداره کرد» اظهار داشت: «کشور به دنبال محدودسازی نیست. هرچند که ممکن است عدهای بخواهند تنگنظری کنند، اما نظام به دنبال مشارکت هرچه بیشتر همگان در کشور است.»
علی لاریجانی روز شنبه در نخستین نشست خبری خود در سال ۸۹ ضمن ابراز تعجب از افراط و تفریطهایی که در کشور روی میدهد تصریح کرد: «افراطیگری در مسایل و پنجهکشی بر روی یکدیگر به نفع کشور نیست.»
وی افزود: «هر ناصحی که سخن میگوید کسانی که نانشان در دعواست آن را به دعوا تبدیل میکنند همانطور که حوادث پس از انتخابات آسیب به حیثیت کشور بود. در عین حال عدهای هم میخواهند صفکشی جدیدی ایجاد کنند تا میدانداری کنند»
آقای لاریجانی نیاز امروز کشور را رفتارهای متعادل و معقول دانست و تاکید کرد: ««انسان باید آرمانگرا باشد و معنادار حرکت کند و اصولگرایی هم در این راستا تعریف میشود.»
رییس مجلس در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه گفته میشود برخی معتقدند جریان اصلاحطلب از ساحت سیاسی کشور حذف شده است و با دستگیری و محکومیت شماری از فعالان سیاسی این جناح جریان اصلاحات منزوی شده است، گفت: «اینکه افراد از چارچوبهای قانونی عبور کنند و قوه قضاییه آنها را مجازات کند باید درباره همه گروهها صادق باشد و نباید به شکل گزینشی رفتار کرد.»
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید یک نگاه دقیق به مسئله عدالت وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد: «عدالت به معنای توزیع پول نیست، بلکه به معنای این است که مردم زندگی کرامتانگیزی داشته باشند و بتوانند آینده خود را پیشبینی کنند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر