مارال/رادیو کوچه
maral@koochehmail.com
صوت در این دسته از سازها بر اثر کوبیدن جسمی با نرمی یا سختی معین بر پوستی که بر سطح دایرهای شکل حلقه، استوانه یا کاسهای کشیده شده یا بر اثر کوبیده شدن دو جسم سخت حاصل میشود.
در برخی از سازها که پوست برحلقه یا استوانه کشیده شده ممکن است یکی از سطوح بدون پوست باشد و در نوع دیگر هر دو سطح با پوست پوشانده شود.
صوت سازهای ضربی-پوستی برخی با ارتفاع (زیروبمی) نامعین و بعضی با ارتفاع معین بوده و نوع اخیر قابلیت کوک شدن (تغییرارتفاع صوت) را در بیشتر سازهای پوستی ایرانی، ضربه زدن توسط انگشتان هر دو دست نوازنده صورت میگیرد. سازهای «زنگ وار» و «نیمه زنگ وار» غالبن بدون ارتفاع معین هستند.
انواع سازهای ضربی:
«تمبک»
این ساز از دو قسمت کلی و استوانهای شکل تشکیل شده: قسمت اول (بالا) به قطر تقریبی ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر و به طول ۴۵ سانتیمتر که سطح بالایی آن پوست کشیده شده و در پایین به قسمت دوم متصل شده است و این قسمت عبارتست از استوانه باریکتری که درانتها (پایین) کمی گشادتر شده و به دهانهای باز منتهی گشته است. جنس تمبک معمولی از چوب است. تمبک به منظور نواختن، به طور افقی روی ران نوازنده نشسته قرار میگیرد و او دست چپ خود را در بالا و دست راست را در کنار راست تمبک قرار میدهد و با انگشتان، نرمه و تمام دست خود بر قسمتهای مختلف (مرکز، میان، کنار) پوست میکوبد.
صوت تمبک بدون ارتفاع معین است.
از آنجا که وسیله کوبیدن روی سازانگشتان انسان است و این وسیله قادر است بر روی تمبک ریزهکاری و شیرینکاری های فراوان اعمال کند میتوان از آن به عنوان «تکنواز» استفادههای شایان و جالب کرد.
«تمبک زورخانه»
شکل ظاهری آن با تمبک معمولی کمی اختلاف دارد. قسمت بالایی آن به شکل جام و قسمت دنباله (درپایین) مخروطیتر از تمبک معمولی است. علاوه بر این تمبک زورخانه را از گل پخته میسازند. صدای آن نیز بمتر و قویتر از تمبک معمولی است. بلندی ساز ۴۵ و قطر دهانه پوستی ۴۸ سانتیمتر است.
«دهل»
این ساز متشکل است از استوانهای کوتاه از جنس چوب است که قطر دایره آن حدود یک متر و ارتفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر است و بر دو سطح دایرهای شکل جانبی آن پوست کشیده شده است. بر دو نقطه از بدنه استوانه، دو انتهای تسمهای ثابت شده که نوازنده هنگام نواختن آن را به گردن میاندازد و به این ترتیب دهل در جلوی سینه و شکم او طوری قرار میگیرد که سطوح پوست دار در جوانب راست و چپ واقع شوند. نوازنده در دست راست خود چوبی به شکل عصا و در دست چپش ترکهای نازک میگیرد و با آنها بر روی سطوح پوستی میکوبد؛ یا آن که ترکه را به پوست چپ میچسباند و با عصا به پوست راست میکوبد. صدای این ساز ارتفاعی نامعین دارد. دهل سازی کاملن محلی و همراهی کننده است و در بیشتر مواقع با سرنا نواخته میشود.
«دایره»
این ساز متشکل است از حلقهای چوبی به عرض ۵ تا ۷ و قطر دایرهای از ۲۵ تا ۴۰ سانتیمتر که بر یکی از سطوح جنبی دایرهای شکل آن پوست کشیده شده و در جدار داخلی ساز حدود چهل حلقه فلزی کوچک به فواصل مساوی آویزان شده است. در یکی از نقاط جدار چوبی سوراخی است که نوازنده انگشت شست دست راست را در آن داخل میکند و به این وسیله ساز را نگه میدارد و با بقیه انگشتان هر دو دست بر پوست میکوبد و در عین حال ساز را کمی سریعتر حرکت میدهد تا حلقههای کوچک داخلی، همراه با صدای کوبیدن انگشتان صوتی زنگوار نیز حاصل کنند. هیچ یک از اصوات ساز دارای ارتفاع معین نیستند. این ساز بیشتر سازی شهریست تا محلی.
«نقاره»
این ساز به انواع و اندازههای مختلف در نقاط کشور وجود دارد:
نقاره شمال؛ از دو کاسه سفالین ( یک کمی کوچکتر از دیگری) تشکیل شده است؛ و آن را با دو چوب و گاه با دست مینوازند و قطر دهانهی کوچک ۱۶ و بزرگ ۲۲ سانتیمتر است.
نقاره کردستان؛ تقریبن شبیه نقارهی شمال، ولی بزرگتر است که آن را گاه به اسب میبندند و نوازنده سوار اسب آن را با دست مینوازد.
نقاره فارس؛ این نقاره نیز مانند دوتای قبلیست، ولی بزرگتر از آنها و اختلافهای بیشتری در اندازههای هر یک نسبت به دیگری دارد(قطر دهانه شان ۲۳،۳۷ سانتیمتراست.) شکل آنها نیز خمرهای فشرده است. نقاره فارس برای ساختن نقارههای جدید، زمینه و مدل قرار گرفته است.
«گورگه»
شکل خارجی این ساز شبیه به سطل یا گلدان و از جنس فلز است. روی آن را پوست کشیدهاند و در نوع شهری شده ساز، آن را بر روی سه پایههایی محکم کردهاند.
گورگه را با دو چوب مینوازند. این ساز اگر چه سازی محلی است اما فاقد شهرتی مانند«دهل» است.
رادیو کوچه
گزارشهای رسیده حاکی است کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، روزنامه نگار و از دانشجویان اخراجی دانشگاه صنعتی شریف در پی اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد.
به گفتهی پروین مخترع؛ مادر کوهیار گودرزی، وی از سیزده روز پیش بدون هیچگونه اطلاعی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است و هفته گذشته یکی از همبندیان آقای گودرزی اطلاع داده که وی در اعتراض به وضعیت خود در سلول انفرادی این بند دست به اعتصاب غذا زده است.
خانم مخترع با بیان اینکه «کسی مسوول سلامت فرزندان ما نیست» تصریح کرد: «نه به ما خبر میدهند و نه فکری به حال دلهرهها و نگرانیهای ما پدر، مادرها میکنند. حتی نمیدانم کوهیار چند روز اعتصاب غذا کرده است و مطمئن هستم کوهیار از همان روزی که به سلول انفرادی رفته است که فکر میکنم ۱۰،۱۲ روز باشد، اعتصاب کرده است.»
وی افزود: «هیچ کس به جز بازجویان از وضعیت آنها خبر ندارد و کسی هم به ما اطلاع نمیدهد. کوهیار نیز در بیمارستان توسط یکی از همبندیان سابقش دیده شده است.»
گفتنی استمجید توکلی و حسین رونقی نیز در پنجمین روز اعتصاب غذای خشک خود قرار دارند و سلامتی ایشان به شدت تهدید میشود، گزارشهای رسیده حاکی از خونریزی معدهی مجید توکلی در پی همین اعتصاب غذا دارد.
سام شریف/ رادیو کوچه
sam@koochehmail.com
دانشگاه آزاد، سومین دانشگاه جهان از لحاظ تعداد دانشجو فعالیت خود را در دهه ۱۳۵۰ با مدیریت عبدالرحیم احمدی و معاونت شاهرخ مسکوب آغاز کرده بود و در سال ۱۳۵۵ تعدادی از فارغ التحصیلان ممتاز کشور را با بورس تحصیلی به دانشگاههای ممتاز جهان اعزام کرد تا فعالیت خود را با کادری نخبه آغاز کند. پذیرش دانشجو در این دانشگاه در ۱۳۵۷ به طور محدود آغاز شد و فعالیت آن با درگرفتن انقلاب اسلامی و رویدادهای پس از آن و نهایتن انقلاب فرهنگی به کلی متوقف شد.
دو سال پس از انقلاب فرهنگی در اردیبهشت۱۳۶۱ به پیشنهاد و با حمایت آیتاله خمینی دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس شد. برخی از رجال سیاسی جمهوری اسلامی از جمله احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی عضو هیات امنای آن بودهاند.
جاسبی ابتدا پیشنهاد خود را با هاشمی رفسنجانی در میان گذاشته و هاشمی در خطبههای نماز جمعه درباره دانشگاه در شرف تاسیس چنین میگوید:
«یکی از طرق این است که از همین امسال در هر جا که دستمان رسید و شاید کمکم به روستا هم بکشد ـ البته به شهرهای کوچک به آسانی میرسد ـ مراکزی درست کنیم به نام دانشگاه آزاد اما نه دانشگاه آزاد رژیم گذشته، دانشگاه آزاد واقعی که مواد تحصیلی دانشگاهی را با روش تحصیلی که در حوزههای علمیه علوم دینی میخوانند، خوانده شود.
امروز اگر یک دانشجو در سال به خاطر فضای دانشگاه و اساتید زیاد، کارمندان موسسه، وزارت علوم، آزمایشگاهها و سایر چیزها، دهها هزار تومان، صدها هزار تومان خرجش است، یک طلبه وقتی درس میخواند تقریبن هیچ خرجی ندارد و آن خرجهایی هم که دارد، خودش در یکی دو ماهی که میرود برای تبلیغ برمیگرداند و به مدرسه میآورد. اصلن مدارس و خیلی چیزهای دیگر را پولهایی که طلبهها به عنوان سهم امام، خمس و انفاقات از روستاها برمیگردانند، اداره میکنند. اصلن مراجع با این پولها اداره میشوند.»
چهار ماه بعد هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس شورای موقت دانشگاه و طی حکمی با سربرگ مجلس، «عبداله جاسبی» را به ریاست موقت دانشگاه منصوب میکند. هیات موسس دانشگاه شامل «علی خامنهای» (رییس جمهوری)، «میرحسین موسوی»(نخست وزیر)، «احمد خمینی» فرزند خمینی و «عبداله جاسبی» تشکیل جلسه داده و جاسبی را به ریاست دانشگاه منصوب میکند.
سالهای اوج دانشگاه آزاد
دانشگاه آزاد در سالهای پایانی دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد روند پر شتابی را در زمینه جذب دانشجو داشت. انفجار جمعیت سالهای ۶۰ و ۶۱ از یک سو و کمبود امکانات آموزش عالی ایران از سویی دیگر باعث شد خیل عظیمی از داوطلبان ورود به دانشگاه روانه دانشگاه آزاد شوند. هر چند در سالهای ۷۶ تا ۸۴ و در زمان دولت «سید محمد خاتمی» این دانشگاه به علت نفوذ هاشمی رفسنجانی که در آن هنگام جز جناح راست ایران محسوب می شد، فضایی کاملن بسته داشت و هر گونه فعالیت سیاسی در این دانشگاه پیامدهای بسیار سنگینی را به دنبال داشت.
با پایان گرفتن دولت سید محمد خاتمی امیدواریها افزایش یافت. چرا که هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست جمهوری شد و در نبوی کاندیدهای اصلاحطلب به گزینه نخست اصلاحطلبان برای رقابت با محمود احمدینژاد مبدل شد.
سالها پر تنش و افول دانشگاه آزاد
با به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد تنش میان دولت و دانشگاه آزاد بالا گرفت. برخی تحلیلگران سیاسی اختلاف آقای احمدی نژاد را به حمایت آقای جاسبی از اکبر هاشمی رفسنجانی، رقیب رییس جمهوی کنونی ایران در انتخابات نهم ریاست جمهوری نسبت دادهاند. عملکرد دانشگاه آزاد به یکی از محورهای اصلی اختلاف تبلیغات دولت بدل شد و در این بین تحقیق و تفحص مجلس از این دانشگاه مورد استفاده دولت قرار گرفت. روزنامه ایران کرارن به انتشار مطالب مختلف علیه دانشکاه آزاد میپرداخت. که با شکایت دانشگاه آزاد مواجه شد. با بالاگرفتن انتقادات از این دانشگاه و عملکرد آن ، هیات موسس هاشمی رفسنجانی ( رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام) را به عنوان ریاست هیت موسس این دانشگاه برگزید. همزمان نیز موج انفجار جمعیت سالهای ۶۰ به پایان رسیده بود و از میزان داوطلبان کنکور کاسته شده بود و از سویی دیگر نیز دولت با افزایش ظرفیت دانشگاههای دولتی ضربه سنگینی را به دانشگاه آزاد زد. برخی از رشتههای این داشگاه به علت نبود متقاضی طی این سالها تعطیل شد. البته در این میان از کیفیت مراکز آموزش عالی نیز به علت افزایش ضرفیت بیش از حد کاسته شده بود.
وقف اموال دانشگاه آزاد
بر اساس بیانیهای که در هفتم شهریور ۱۳۸۸ به تایید هیت موسس دانشگاه آزاد اسلامی رسیده، تمام اموال منقول و غیرمنقول این دانشگاه وقف شده است و این موقوفات باید برای توسعه و تعمیق آموزش، پژوهش و فناوری در داخل و خارج از ایران مصرف شود. تصمیم هیت موسس دانشگاه آزاد اسلامی برای وقف اموال آن، واکنش قابل توجهی به دنبال داشت و به طور مشخص، طرفداران دولت به انتقاد از این تصمیم پرداختند؛ از جمله معاون مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد که این اقدام برای دور زدن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده است و تصمیم جدید برای وقف اموال دانشگاه آزاد، نوعی فرار از قانون به شمار میرود.
عبداله جاسبی در مصاحبهای که در شماره اردیبهشت ماه نشریه همشهری ماه منتشر شد، به ارایه وقف نامه دانشگاه آزاد به آیتاله علی خامنهای، رهبر ایران اشاره کرد.
آقای جاسبی در این مصاحبه گفت بنا بر نظر آیتاله خامنهای «دانشگاه آزاد اسلامی درباره اموالی که مربوط به دانشگاه است و هیت موسس و امنا حق تصرف مالکانه نسبت به آن را دارند، میتوانند وقف کنند.»
او همچنین در واکنش به کسانی که مخالف وقف اموال دانشگاه آزاد هستند، تاکید کرد: «مقوله وقف، مسالهای شرعی و برگشتناپذیر است.»
دانشگاه آزاد اسلامی در سالهای نخست شکلگیری با استقبال چندانی روبهرو نشد و کارشناسان چندان از موفقیت آن مطمئن نبودند، ولی این دانشگاه توانست با گذشت بیش از ۲۷ سال از تاسیس آن که به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۱ انجام شد، طرفداران زیادی پیدا کند. هرچند اگر ارزش اموال و داراییهای دانشگاه آزاد را طبق اعلام «کریم زارع»، عضو هیت امنای این دانشگاه، بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم، میتوان به علت پرطرفدار بودن آن به ویژه در بین سیاستمداران پی برد.
اختیارات تازه دولت ایران در اداره دانشگاه آزاد
همزمان با بالا گرفتن اعتراضات دانشجویی پس از انتخابات در سال گذشته خورشیدی، جناحهای بنیادگرا به مسوولان دانشگاه آزاد در باره وجود اعتراضات دانشجویی در دانشگاه آزاد هشدار دادند. دانشگاه آزاد در طی دوران حکومت محمود احمدینژاد فضای نسبتن بازی را تجربه کرد. پس از انتخابات جنجالبرانگیز ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ جنبش دانشجویی در دانشگاه آزاد نیز جانی دوباره گرفت و در برخی موارد نیز در اعتراضات پیشروتر از دانشگاههای دولتی بود و این زنگ خطری بود برای دولت. چرا که مراکز آموزش عالی در زیر سیطره دولت با ابزارهایی مانند کمیته انضباطی، میتوانستند دانشجویان را زیر فشار قرار دهند و از آن برای کنترل اعتراضات انشجویی استفاده کنند. اما در دانشگاه آزاد به علت نفوذ هاشمی رفسنجانی و مدیریت عبداله جاسبی که خود از مخالفان دولت بودند سازمانهای کنترلکننده کارایی لازم را نداشتند. این مسئله دولت را بر آن داشت تا اختیارات خود را در دانشگاه ازاد افزایش دهد.
دولت ایران با تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد اختیارات هیت موسس، هیت امنا و رییس این دانشگاه را محدود کرده و نام میرحسین موسوی رهبر معترضان پس از انتخابات را از هیت موسس دانشگاه حذف کرد. در اساسنامه جدید، ترکیب اصلی هیت اداره کننده دانشگاه را شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و دفتر نمایندگی رهبری در دانشگاه ها تعیین میکنند.
محمود احمدینژاد رییس جمهوری ایران مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی را ابلاغ کرده است که بر اساس آن اساسنامه جدید جایگزین اساسنامهای میشود که در سال ۱۳۶۶ به تصویب همین شورا رسیده بود.
تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد در سال ۱۳۸۵ و پس از بالا گرفتن اختلاف میان آقای احمدینژاد و عبداله جاسبی رییس دانشگاه آزاد در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت.
روند کار شورای عالی انقلاب فرهنگی در باره اساسنامه دانشگاه آزاد در آذر ماه سال گذشته و پس از آن شدت گرفت که هیت امنای این دانشگاه در مصوبه امکان وقف اموال دانشگاه آزاد راتصویب کرد.
این مصوبه به مناقشه بین میانهروهای حامی دانشگاه آزاد و طرفداران دولت دامن زد که به مداخله آیتاله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی به نفع دولت منجر شد.
بنا بر اساسنامه جدید روسای واحدهایی از دانشگاه آزاد که دارای ۵۰۰۰ دانشجو یا بیشتر هستند باید با نظر دولت تعیین شود که این به معنای کنترل واحدهای این دانشگاه در شهرهای بزرگ ایران توسط دولت است.
در واکنش به تغییر اساسنامه، هیت موسس دانشگاه آزاد، اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را «مغایر با قانون اساسی، قوانین مصوب مجلس ایران، اساسنامه الگو و آییننامه مصوب خود شورای عالی انقلاب فرهنگی» تشخیص داد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران در اقدامی دیگر ۵ عضو جدید هیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی را در اساسنامه جدید خود معرفی و مهلت یک ماههای برای تغییر رییس این دانشگاه تعیین کرد.
«محمدرضا مخبر دزفولی»، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی روز چهارشنبه ۵ خرداد (۲۶ مه) اعلام کرد که در جلسه شب قبل این شورا و طبق اساسنامه تازه دانشگاه آزاد، ۵ عضو هیت امنای این دانشگاه انتخاب شدند.
«شهابالدین صدر»(نماینده مجلس و رییس سازمان نظام پزشکی)، «نسرین سلطانخواه»(معاون رییس جمهوری و رییس بنیاد ملی نخبگان)، «محمدحسن شجاعیفرد»(رییس دانشکده مهندسی خودرو دانشگاه علم وصنعت)، «فرهاد دانشجو»(رییس سابق دانشگاه تربیت مدرس)، و «فرهاد رهبر»(رییس دانشگاه تهران) ،۵ عضو جدید هیت امنای دانشگاه آزاد و همه از چهرههای اصولگرا به شمار میآیند.
انتخاب این اعضا از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدینژاد، مرحله جدیدی از اختلاف قدیمی میان دولت آقای احمدینژاد با دانشگاه آزاد خواهد بود. با این تصمیم به نظر میرسد دانشگاه آزاد بیش از پیش در زیر چکمههای دولتیان قرار گرفته است.
فرورتیش / رادیو کوچه
lichar@koochehmail.com
در شهر وین اتریش، آهنگسازی به نام «موتسارت» زندگی میکرد. او مدرک دکترای موسیقی داشت، اما چون در آن زمان مردم اهمیتی برای موسیقی قایل نبودند، توجهی به موتسارت نداشتند و او به سختی امرار معاش میکرد.
یک روز خوانندهای نزد موتسارت رفت و از او خواست برایش موزیک بسازد. او ابتدا مخالفت کرد، اما وقتی رقم پیشنهادی را شنید، پاهایش شل شد و قرارداد را بلافاصله امضا کرد. آنها به استودیو رفتند و کارشان را انجام دادند. چند ماه بعد خبر رسید که موتسارت به علت همکاری با شبکههای ماهوارهای همسو، ممنوعالکار شده است.
در این فیلم صوتی مستند خواهید فهمید که موتسارت چند سال بعد، به عنوان یک «محارب» مطرح شد.
علیخاکپور / دفترترکیه / رادیو کوچه
khakpour@koochehmail.com
در این برنامه قصد داریم رمان بسیار مشهور «ناتور دشت» نوشتهی «جروم دیوید سلینجر» را بهشما معرفی کنیم.
سلینجر در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک به دنیا آمد. در هجده، نوزدهسالگی چند ماهی را در اروپا گذراند و در سال ۱۹۳۸ همزمان با بازگشتاش به آمریکا در یکی از دانشگاههای نیویورک به تحصیل پرداخت، اما آن را نیمهتمام رها کرد.
ناتور دشت اولین کتاب سلینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی کرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا، بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ – منتشر شده از سوی «انجمن کتابخانههای آمریکا» – قرارگرفت.
«فرانی و زویی»، «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم»، «جنگل واژگون» ، «نغمه غمگین» ، «هفتهای یه بار آدمو نمیکشه» و «یادداشتهای شخصی یک سرباز»از جمله آثار کمشمار سلینجر هستند. جنبه مهم زندگی سلینجر مبهم بودن او برای منتقدان و هواداران اوست. به بیان بهتر نوعی دور از دسترس بودن است به همین دلیل اطلاعات زیادی در مورد زندگی روزمره و عادی او موجود نیست. سلینجر در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۰ (میلادی) و به مرگ طبیعی در محل زندگی خود در شهر کوچک کورنیش در نیوهمپشایر درگذشت.
«ناتور دشت» روایت سرگشتهگی، فلاکت و تنهایی نوجوانی ۱۷ساله بهنام «هولدن کالفیلد» است که در هنگام تعریف کردن قصه در یک آسایشگاه روانی یا جایی شبیه بهاین بستریست. کل داستان کتاب مربوط است به ۳-۴ روز پایانی سال گذشته (زمانی که هولدن ۱۶ ساله است.)، درست در ایامی که هولدن از مدرسهی شبانهروزی محل تحصیلاش اخراج شده و باید بهخانه برگردد. اما وی تصمیم گرفته بازگشت بهخانه را چند روزی بهتعویق بیاندازد. او اینکار را میکند و این مدت را در نیویورک میگذراند. چندین پاکت سیگار میکشد، آوارهی مهمانخانههای کثیف و ارزانقیمت میشود، با چند دوست و آشنا دیدار میکند، زن بدکارهای را ملاقات میکند اما بدون اینکه حتا لباسش را در بیاورد او را رها میکند و جالب آنکه از پاانداز محترم هم کتک مفصلی نوش جان میکند. بهخانه میرود و بهطور پنهانی خواهر کوچکاش را ملاقات میکند و سرانجام…
هولدن قد بلند است و در سمت راست سرش چند موی سفید دارد. از خانوادهای متمول و ساکن در نیویورک است و برادر کوچکش را چند سال قبل از دست دادهاست. برادر بزرگتری دارد به نام «دیبی» که نویسندهاست و در هالیوود کار میکند.
هولدن کالفیلد در نظرسنجی مجله کتاب به عنوان دومین شخصیت ادبی جهان انتخاب شد.
هولدن نوجوانی حیران، تنها و بیپناه است. بهدرسهایش علاقهای ندارد (این چهارمین مدرسهایست که از آن اخراج میشود)، با همکلاسیهایش نمیجوشد و در خوابگاه مدرسه با دوستانش یکیبهدو میکند. هیچکس هولدن را درک نمیکند. جامعهی سطحی آمریکا، دیوانهای چون او را برنمیتابد.
«یکی از دلایلی که من مدرسهی الکتونهیلز را ترک کردم این بود که افتاده بودم وسط یک مشت آدمهای متقلب و حقهباز…مثلن آنجا مدیری داشت بهنام آقای «هاس» که حقهبازترین حرامزادهای است که من در تمام عمرم دیدهام. صد درجه بدتر از من.»
«من بهشما خواهم گفت که موهای الی چهجور قرمز بود… مشغول بازی گلف بودم و بهدلم برات شده بود که اگر یکهو بهعقب برگردم الی را میبینم. این بود که یکباره رویم را برگرداندم و با کمال تعجب دیدم که الی بیرون حصار روی دوچرخهاش نشسته است…الی صد و پنجاه متر آنورتر پشتسر من ایستاده بود و داشت بازی مرا تماشا میکرد. بله، موهای الی اینجور قرمز بود.»
«آدم فکر میکرد که که ممکن است بیشترشان با مردهای احمقی ازدواج بکنند. مردهایی که همیشه ورد زبانشان این است که اتومبیل آنها با دهلیتر بنزین چند کیلومتر راه میرود. مردهایی که اگر توی گلف یا حتا بازی بسیار احمقانهای مثل پینگپونگ، ببازند بیاندازه دلخور میشوند و مثل بچهننهها قهر میکنند. مردهایی که بیاندازه خسیس و پست هستند. مردهایی که هیچوقت لای کتاب را باز نمیکنند.»
از ناتور دشت دو ترجمه در بازار کتاب ایران موجود است؛ ترجمهی «محمدنجفی»، انتشارات «نیلا» و ترجمهی «احمد کریمی حکاک»، انتشارات «ققنوس».
این مطلب از وبلاگ فاطمه حق وردیان برداشته شده است.
آقای اطلاعاتی عزیز که بنده را فالو میکنین و پرینت لحظه به لحظه از کامنتها و نوتهای من را به رییس احمقتر از خودت میدی. در کشوری که به قول رییس جمهوری تو، آزادی ۱۰۰ درصد وجود داره من به عنوان کسی که شهروند اینجام فارغ از دختر سردار فلانی یا دختر خانوم مدیر فیلان جا بودن، یه آدمام و حق دارم حرف بزنم.
لااقل توی گودر. شما که آنقدر شعور ندارین که به مادرم که امروز از مراسم بزرگداشت پدرم برگشته بود زنگ میزنید و به خیالتون تهدید میکنید. شما که حرمت عزادار بودن یه زن رو که از ۱۶ سالگی تا حالا صلیب زندگی رو به تنهایی به دوش کشیده و همهی امیدش توی این زندگی مزخرف جنین حالا بیست و هفت سالهای از یه زندگی مشترک دو ماهه است، نگه نمیدارین.
شما که قلب ندارین. شما که نمیفهمید اگر پشت اون میز نشستید حاصل زحمت پدر و مادر من و امثال اونا بوده. شما که وقت جنگ پیش زنتون خوابیده بودید یا مادرتون داشت پوشکتون رو عوض میکرد. بهتون اخطار میکنم این آخرین باره که مادر من رو آزار میدین. بهتون اخطار میکنم. به خون پدرم قسم، به خونی که امروز از شدت فشار عصبی از بینی مادرم میریخت، اگه تار مویی از سر مادرم کم بشه دنیا رو بر سرتون خراب می کنم.
من توی دنیا کسی و چیزی غیر از مادرم ندارم. جونم هم به اندازهی سر سوزنی برام عزیز نیست. من دختر داوود هستم احمقها. فرمانده گردان ویژه کربلا لشگر قدس گیلان. خون اون توی رگهای منه. از هیچکس هم غیر از خدا نمیترسم.
به این عکسها خوب نگاه کنید آقا. شرم کنید
رادیو کوچه
معاون سینمایی وزارت ارشاد میگوید که فیلم «رونوشت برابر اصل» ساخته عباس کیارستمی به دلیل «پوشش» بازیگر زن آن امکان نمایش عمومی در ایران را ندارد.
جواد شمقدری سهشنبه شب گذشته در بخشی از برنامه مجله سینمایی «هفت» در تماس تلفنی درخصوص سفر خود به جشنواره کن و همچنین فیلم «رونوشت برابر اصل» عباس کیارستمی به اظهارنظر پرداخت.
وی در خصوص این فیلم اظهار داشت: «رونوشت برابر اصل، فیلم بدی نیست. به نوعی انگشت روی شرایط نابهنجار جامعه اروپایی گذاشته که وقتی افراد آن به میانسالی میرسند، پناهی ندارند و عمدتن طلاق گرفتهاند. در حالی که در این شرایط آدمها باید در کنار هم باشند. البته مشکل فیلم مثل سایر کارهای آقای کیارستمی سکانسهای طولانی پردیالوگ آن بود، اما فیلم به معیارهای زیباییشناسی سینمای اروپا نزدیک بود.»
رونوشت برابر اصل، آخرین ساخته عباس کیارستمی سینماگر سرشناس ایرانی است که امسال در شصت و سومین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد.
آقای شمقدری در ادامه اظهارات خود افزود: «داستان فیلم در یک روند زمانی سه تا چهار ساعته از زندگی میگذرد و در همه فیلم ژولیت بینوش پوششی دارد که جلوی نمایش عمومی فیلم در ایران را میگیرد. گرچه فیلم را یک پخشکننده آمریکایی پخش میکند و علیالقاعده اقدام برای نمایش فیلم از طرف آنها صورت میگیرد، اما در هر حال به این فیلم نمیتوانیم مجوز اکران عمومی بدهیم.»
به گفتهی آقای شمقدری شاید بتوان این فیلم را تنها در محافل دانشگاهی و خاص نشان داد.
گفتنی است ژولیت پینوش به خاطر بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر زن فستیوال کن امسال را به دست آورده است.
رادیو کوچه
رییس دولت ایران در سخنانی با انتقاد از وضعیت جامعه ایران اظهار داشت: «برخی در یکسال گذشته مردم را قربانی کردند تا خودشان بمانند».
به گزارش ایسنا، محمود احمدینژاد صبح امروز (پنجشنبه) در جمع مدیران استان کرمان با بیان اینکه «مدیران این کشور در نظامی خدمت میکنند که ملت آن پرچمدار هستند»، تصریح کرد: «امروز همهی کشورها از وضع موجود اظهار نارضایتی و احساس ناامیدی میکنند و بر این نکته تاکید دارند که آنها نمیتوانند اصلاحی در وضع جهان ایجاد کنند. آنها تنها نقطهی امید را ملت ایران میدانند تا تغییر و اصلاحی به وجود بیاورد.»
وی افزود: «همهی مناسبات آیندهی جهان وابسته به عملکرد امروز ماست، امروز در دنیا به جز جمهوری اسلامی ایران نقطهی امید و اتکایی برای ملتها باقی نمانده است. نمونهی این مسئله را در اعتراضهای کشورهای دیگر به وضع موجود در سازمان ملل متحد پس از چند دوره اعلام این مسئله از طرف ایران شاهدیم.»
آقای احمدینژاد در ادامه افزود اگر مرزها بهم بخورد و مقامهای جمهوری اسلامی با یکدیگر «زد و بند» کنند، در سطوح پایینتر این رابطه تبدیل به «رشوه» میشود.
رییس دولت ایران در بخش دیگری از اظهارات خود گفت که «دستهجات، گروهها و احزاب محترمند ولی حق دخالت در امور کشور را ندارند.»
احمدینژاد کسانی که از فرصتها بهره نمیبرند را افراد غیروفاداری توصیف کرد که از فرصت، استفادهی ابزاری میکنند چنانکه در یکسال اخیر حاضر شدهاند مردم را قربانی کنند تا خودشان بمانند.
اظهارات آقای احمدینژاد در حالی بیان میشود که پس از انتخابات ریاست جمهوری ژوئن سال گذشته که وی پیروز شد شمار زیادی از مردم ایران به همراه سه نامزد دیگر انتخابات اعتقاد داشتند که در روند شمارش آرا «تقلب» شده است و وی از با «تقلب» و «سرکوب معترضان» از سال گذشته همچنان روی کار مانده است.
همچنین میرحسین موسوی و مهدی کروبی دولت احمدینژاد را «نامشروع» اعلام کردهاند.
رادیو کوچه
گروهی از گزارشگران و فعالان حقوق بشر ایران با انتشار بیانیهای ضمن اشاره به وضعیت وخیم مجید توکلی و حسین رونقی در زندان، مقامهای ایران را مسوول سلامت این دو زندانی دانسته و خواستار آزادی هر چه سریعتر آنان شدند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر، امضاکنندگان این بیانیه ضمن ابراز نگرانی از شرایط بازداشت زندانیان سیاسی و عقیدتی به ویژه زندانیانی چون مجید توکلی و حسین رونقی ملکی، اظهار داشتند: «اعتصاب غذای مجید توکلی و حسین رونقی ملکی در پی شرایط بازداشت و نقض مکرر حقوق ایشان اتفاق افتاده است و مسوولیت هر گونه اتفاقی متوجه مقامات ایران و به طور مشخص دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است.»
در بخشی از این بیانیه آمده است: «زندگی بسیاری از زندانیان در دربند به علت بیماری و عدم امکان درمان، ماهها بازداشت در سلولهای انفرادی همراه با شکنجه و فشارهای غیرمتعارف و غیرقانونی در معرض خطر جدی قرار دارد. ما از مقامات و مسوولان جمهوری اسلامی به جد خواستار رسیدگی سریع و آنی به وضعیت زندانیان هستیم.»
گفتنی است مجید توکلی فعال دانشجویی که از ۱۶ اذرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و روانه زندان شده است از هفته گذشته در اعتراض به وضعیت نامساعد خود در زندان دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
هم چنین حسین رونقی ملکی که با نام مستعار بابک خرمدین وبلاگنویسی میکرد، دیگر زندانی است که در پی شرایط بازداشت غیرانسانی و رفتارهای خلاف قانون مقامهای امنیتی و قضایی مجبور به اعتصاب غذا شده است.
در پایان این بیانیه نیز آمده است: «سرکوب در ایران به طور متدوام ادامه دارد و گزارشگران ویژه سازمان ملل و کمیسر عالی حقوق بشر باید هر چه سریعتر به ایران اعزام شده و از نزدیک وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران را در دستور کار و رسیدگی قرار دهند. سکوت کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل مساوی با سرکوب شدیدتر شهروندان ایران است.»
پنج شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه – ۲۰ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
روزنگاشت – «قاضی عادل و دانا بهتر از سلطان» – به مناسبت زادروز «ابن خلدون» – محبوبه
کاغذ کاهی – «ناتور دشت، روایت سرگشتگی دومین شخصیت ادبی جهان» – علی خاکپور
رادیو لیچار – «زندگی موتسارت و محارب شدن او»- قسمت چهل و یکم - فرورتیش
بخش اول اخبار
گفتوگوی روز – «نه شورش کور، نه کرنش در برابر قدرت» – گفتوگو با اردشیر زارع زاده – اردوان روزبه
آقای گجت – دامون
گزارش روز – «دانشگاه آزاد زیر چمکههای دولت»- سام
زیر باران – «سازهای ضربی» – مارال
گزارش روز – «وقتی مامان در خانه نیست»- شکوفه
بخش دوم اخبار
در ۱۳ جمادیالثانی سال ۸۰۰ هجری هارونالرشید خلیفه عباسی با پیشکش یک دستگاه بازی شطرنج به دربار شارلمانی، امپراطور رم شطرنج را به جهان غرب معرفی کرد.
ارغوان رضایی تنیسور ایرانیالاصل فرانسه با غلبه بر حریفی از کشور آلمان به دور سوم رقابتهای تنیس آزاد فرانسه راه یافت.
به گزارش فارس، ارغوان رضایی در دور دوم رقابتهای تنیس آزاد فرانسه مقابل آنجلیک کربر از آلمان به میدان رفت و با نتیجه سه بر یک به برتری رسید.
رضایی در دور بعد به مصاف نادیا پترووا، تنیسور سید ۱۹ روسی خواهد رفت. پترووا در دور دوم با نتیجه ۶ بر یک و ۶ بر ۲ آگنس اسزاوای از مجارستان را از پیش رو برداشت.
همچنین سوتلانا کورنتسووا روس مدافع عنوان قهرمانی در برابر آندریا پتکوویچ به برتری رسید.
کوزنتسووا که در سید ۶ این بازیها قرار دارد موفق شد با نتیجه ۴ بر ۶، ۷ بر ۵ و ۶ بر ۴ تنیسور شماره ۴۱ جهان از آلمان را از دور مسابقات حذف کند.
دور سوم رقابتهای تنیس آزاد فرانسه به مدت دو هفته در این کشور برگزار خواهد شد.
نتایج یک پژوهش جدید نشان داده است نوشیدن آب بهترین شیوه برای مقابله با تابستان طاقتفرسا است که ممکن است منجر به سکته قلبی شود.
به نوشته وبسایت کنجکاو، کارشناسان پزشکی میگویند، از دسترفتن محتوای آب بدن اگر به موقع تشخیص داده نشود حتا ممکن است منجر به مرگ شود.
آنشول جین،متخصص کاردیولوژی در بیمارستان ماهاراجه اگراسن در هند، تاکید کرد: «متاسفانه بسیاری از مردم به ویژه در روزهای داغ و بلند تابستان از نوشیدن آب در وعدههای مکرر غفلت میکنند و این امر منجر به افزایش سکتههای قلبی میشود.»
همچنین محققان انستیتو آسیایی علوم پزشکی در اینباره خاطرنشان کرد که در صورت پیری و ضعف جسمی، احتمال سکته قلبی بیشتر است.
کارشناسان پزشکی توصیه میکنند در تابستان مقادیر زیادی آب حاوی مقادیر کافی نمک و قند باید مصرف شود. پوشیدن پوشاک آزاد نیز ضرورت دارد تا پوست بتواند نفس بکشد. بهعلاوه خوردن میوه و سبزیجات، با محتوای آب زیاد در این فصل ضروری است.
دفتر افغانستان / رادیو کوچه
سازمان عفو بینالملل در گزارش سالانه خود اعلام کرده است که شمار زیادی از مردم افغانستان از نقض گسترده حقوق بشر در این کشور رنج میبرند و به دلیل جنگهای مسلحانه میان نیروهای بینالمللی و افغان از یک سو، و طالبان از سوی دیگر، وضعیت مناسب و دسترسی به کمکهای حقوق بشری در این کشور خرابتر شده است.
در این گزارش این سازمان از روسیه، چین وآ خواسته است تا در دادگاه جنایات بینالمللی حاضر شوند.
محکمه جنایات بینالمللی تنها محکمه دایمی مستقل است که صلاحیت محاکمه جنایاتی چون قتل عام، جرایم علیه بشریت و جرایم جنگی را دارد.
همچنین در گزارش سالانهی این سازمان که امروز (پنجشنبه) منتشر شد، از هند، اندونزی، عربستان سعودی و ترکیه نیز تقاضا کرده تا به عضویت محکمه جنایات بینالمللی بپیوندند.
این مطلب از تارنمای گویا نیوز برداشته شده است.
مهدی جلالی
آقای سروش، خطاب جنابعالی در این نامه به چه اشخاصی است؟ چرا به یک شخص معین حقیقی نامه ننوشتید؟ هدف شما از نگاشتن نامهای که به موضوعاتی تا به این پایه حیاتی و حساس اشاره دارد، تاثیرگزاری جدی است. آیا بهتر نبود که نام هر یک از این مراجع و مشایخ را بر سر نامه میگذاشتید و به دفتر آنان ارسال میکردید؟ سیاقنامه شما سیاق اتمام حجت است. ما که نمیتوانیم با روحانیت اتمام حجت کنیم. خب، فرض کنید که این نامه را نوشتید و پاسخ درخوری نیامد. چه سودی حاصل خواهد شد؟ نامه شما بیش از آن که روحانیت را به اتخاذ مواضع روشنتر ترغیب کند، عتابآمیز است.
آقای سروش،
این نوشته نقد یک شاگرد است به استاد. اما این نقد نظری نیست بلکه درمیان گذاشتن نگرانی از شرایط متغیر و در عین حال تعیینکنندهای است که ما در آن بهسر میبریم. آینده سیاسی ایران چیزی نیست مگر نتیجه رفتار و گفتار سیاسی امروز ما و در این میان بدون تردید اعمال کسانی که صاحب وزن سیاسی در اجتماع هستند، نقش جدی دارد. تاثیر شما بر تاریخ تفکر سیاسی و مذهبی معاصر ایران بر کسی پوشیده نیست. من نیز سالهایی که شما ممنوعالتدریس بودید از اقدسیه تا عیسیخان و تا خیابان یخچال بحثهای شما را دنبال کردم و بسیار آموختم.
نامه اخیر شما نیز به «مشایخ و مراجع کرام» جز بیان حقایق و از سر شفقت نیست. نامه شما اثری است با نثری فاخر و فکری ناب و سخنانی نغز که خواننده را در مقام اقناع و تحسین قرار میدهد. اما آنچه مرا به نوشتن وامی دارد پرسشهایی است که از سیاق این گونه نامهنگاری به ذهنم میرسد.
اگر هدف اصلاح است و تاثیربخشی، کدامیک احتمال منطقی پاسخ گفتن مخاطب را بالا میبرد، نامه شخصی و یا نامه سرگشاده به یک جماعت؟ آیا بهجای یک دسته کردن روحانیون و همگی را باهم خطاب و عتاب و تحذیر و تنذیرکردن، ایجاد یک رابطه و تعامل حقیقی با روحانیون مفیدتر به نظرتان نمیرسید؟ شما که به احوال شخصی بسیاری از روحانیون اشراف دارید و آنها را از نزدیک میشناسید و میدانید که تا چه حد از نظر فکری قشر متکثری هستند، پس خطاب جمعی به آنها به چه کار میآید؟
بر این باورم که سیاست مدرن نیاز به تعاملات واقعی و ملموس دارد و جامعه سیاسی ما نیاز به تولید روابط معین، حقیقی و انسانی. روحانیون انسانهایی هستند مثل خود ما و با اخلاقیات و نیازهایی حقیقی. حقیقت این است که نامه بدون مخاطب شخصی و معین، نامه به تاریخ است و محتمل است که منظور شما نیز همین بوده است. پس مخاطب آن برخلاف مدعایش روحانیون نیستند. روحانیون هم مثل من و شما آن را میفهمند و خود را مکلف به جواب و یا هرگونه اقدام فراخور آن نمیبینند. آنها نامهای را میخوانند که ادبیاتی فاخر دارد، اما همدلی نمیآفریند.
اشاره کردهاید که میدانید بسیاری از مراجع و مشایخ «سینهای پر آتش» دارند. اما از سوی دیگر آنان را توصیهای غیرمنصفانه و غیرواقعی کردهاید که بنا به سنتی از دوران مشروطه به نجف مهاجرت کنند. طبیعی است که این توصیه ناسنجیده به نظر بیاید. علقه به وطن به کنار، آیا واقعن این انتظاری بهجاست که امروز از مرجعی که قم را شهر و کاشانه خود میداند، خانواده و روابط و مراجعاتش در این شهر است، و شبکهای از شاگردان و درس و بحث و وجوهات شرعیه را فراهم آورده، بخواهیم که همه را رها کرده و به نجف مهاجرت کند؟ آیا اخیرن دیداری از نجف داشتهاید و شرایط زندگی در آنجا را سنجیدهاید؟ امروز از کدام انسان معاصر میتوان خواست که الگو از صد سال پیش بگیرد که شما روحانیون را به سنت دوران مشروطه توصیه میکنید؟ مهاجرتهای دوران معاصر هم همانطور که خود به نیکی میدانید عمده از عراق به ایران بوده و دلیل آن نه خواست شخصی روحانیون ساکن عراق، بلکه به اجبار و به سبب تبعید آنان توسط صدام بوده است.
اما این توصیه را چه کسی میکند؟
شما از ابتدا با روحانیت سنتی در ستیز بودهاید. سالهای پیش از انقلاب و اوایل انقلاب در پیروی از آیتاله خمینی فقه سنتی را شماتت کردید. نهاد روحانیت سنتی شیعه از دید نوگرایان دینی به سازش با طاغوت و یا بیعملی متهم میشد. سنت تقیه پوسیده قلمداد میشد و سیره روحانیت اصیل «اسلام توضیح المسایل» خوانده میشد. واقعیت این است که ازدواجی نامبارک میان اندیشههای حوزه ستیز و سنت ستیز آیتاله خمینی با آموزههای ایدئولوژیک مرحوم شریعتی و بقیه نوگرایان دینی در گرفت و شما ساقدوش این داماد عقیم بودید. بسیاری از مراجع خانهنشین شدند و کماکان از تیغ ملامت انقلابیهای تندروی روزگار در امان نماندند. نشئه اسلام ایدئولوژیک و نوگرا آن چنان در خون این انقلابیان میدوید که در همان ماههای نخست پس از انقلاب در جلوی درب منزل آیتاله خوانساری در بازار گرد آمدند و شعار سر دادند که «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن». امروز همان تاریخ را تکرار میکنید.
پس از چند سالی که از تئوری ولایت فقیه ملول شدید، بجای بازنگری و نقد نوگرایی و ایدئولوژی دینی که خود از دامنزنندگان به آن بودید، شمشیر نقد آختید و بر سر فقیهان فرو آوردید و اسلام منهای روحانیت را تبلیغ کردید. گفتید که فقه از اعراض دین است و روحانیون جمعی فقهدان و محتسب. اکنون راه دیگری میپیمایید و آنان را «اقطاب و ارکان دین» میخوانید. بدرستی نوشتهاید که روحانیت امروز «خونین دل و خسته جگر» است، اما ریشههای آن را نکاویدید.
آقای سروش، آنچه مایلم با شما درمیان بگذارم، فاصلهای است که نسل انقلاب، بهطور خود انگیخته، از واقعیات و مقتضیات امروز گرفته و کماکان نیز بر آن میافزاید و این شکاف میان دو نسل را گسترش میدهد. امروز با وجود انقلاب رسانهای باید برای مشارکت سیاسی و تاثیرگزاری سازنده از شیوههایی متفاوت از صدور اعلامیه و نوشتن نامه سرگشاده بهره برد و باید طرحی نو درانداخت.
پیش از هرچیز لازم است قبول کنیم برای گذار به دموکراسی ما نیازمند همراهی و تولید اعتماد در روحانیت هستیم. نهاد روحانیت ریشهای چند صد ساله دارد و مخالفخوانی با آن، چه از سر شفقت و چه از سر اتمام حجت، ما را به هیچ هدف سازندهای نمیرساند. حتا سکولاریزم سیاسی که شما آن را مفید دانسته و ترویج میکنید بدون اقناع و همراهی روحانیت مقدور نیست. شما به زیبایی گفتهاید که اتفاقن روحانیت امروز بیش از هر زمان دیگری از «بارض عالمها ملجم و جاهلها مکرٌم» خون دل میخورد. شما نیک میدانید که بسیاری از دیدارهای مراجع این روزها جز به معنی اعتراض نیست و بیانصافی است که آن را در سطح «اعوذ و لاحول» قلمداد کنیم. اگر هدف ما اصلاحی است و میخواهیم روحانیت را به صراحت بیشتری ترغیب کنیم باید با آنان صمیمانه و صادقانه وارد تعامل بشویم نه آنکه از دور صدای عتاب بلند کنیم و انگشت اشارت به سوی شان دراز. چگونه میتوان با سرزنش همدلی کسی را بدست آورد؟ برای تعامل با روحانیت باید رفتار نهادی آنان را شناخت، شیوه اعتراضی آنان را دریافت و اعتبار و انعکاس داد، و سپس طلب چیزی بیشتر کرد.
بگذارید صریحتر باشم. وقتی آیتاله جوادی آملی نیز بعد از سیسال دریافته که چه جفایی بر هم کسوتان ایشان رفته و میگوید که باید سنت مرجعیت را حفظ کرد، چه فرصتی از این مغتنمتر؟ چرا چنین فرصتی را با صفکشی لفظی پایمال کنیم؟ شما میتوانید بجای عتاب، طرحی دراندازید که با سنت روحانیت نیز اتفاقن در وفاق باشد. میدانیم که روحانیون اعتبار زیادی به مباحثات طلبگی میدهند و آن را گرامی میدارند. به همین سبب نیز معمولن عدم پاسخ به طرح مباحثه را قبیح میشمرند. چرا از این سنت استفاده نکنیم و با آنان در تعامل قرار نگیریم. تاکید میکنم که منظور من استفتا نیست، بلکه طرح یک مباحثه فقهی با یک فقیه معین است. موضوع «عدالت حاکم اسلامی» یکی از حیاتیترین بحثهایی است که امروز برای بسیاری از مردم متدین سوالهای زیادی را ایجاد کرده است. ضرورت اخلاقی چنین بحثی اکنون غیرقابل انکار است و بیتردید شما از معدود کسانی هستید خارج از روحانیت که میتوانید به این گونه بحثها غنا ببخشید.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- ۲۷ می : روز کودک در نیجریه
- ۱۶۱۴ میلادی – «شاه عباس» در اصفهان دومین پیام فیلیپ پادشاه وقت اسپانیا را از فرستاده ویژه او دریافت کرد که در آن بار دیگر خواسته بود که ایران جزیره بحرین را تخلیه و به اسپانیا تحویل دهد. شاه عباس در همان جلسه خطاب به فرستاده پادشاه اسپانیا که به دیدار وی شتافته بود گفت که بحرین طبق اسناد موجود و فرهنگ مردم آن جزیی از قلمرو ایران بوده است و وی بر سر قلمرو ایران با کسی مذاکره و مصالحه نخواهد کرد.
- ۱۳۵۹ خورشیدی – نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که ششم خرداد ۱۳۸۹ سی ساله شده است، در تهران و در ساختمان سنای سابق آغاز بهکار کرد. تا آن زمان وظیفه قانونگذاری بر عهده شورای انقلاب بود.
- ۱۳۳۲ میلادی – «ابنخلدون» مولف «مقدمه» که ازفلاسفه، مورخها، جامعهشناسان و نویسندههای بزرگ جهان بهشمار میآید در این روز بهدنیا آمد و ۶۳ سال عمر کرد. وی گفته است: «خدا به هر انسان هنگام تولد مغز را برای تفکر و تعقل و تشخیص خوب و بد و روا و ناروا از هم اهدا کرده است که اگر در طول عمر از این وسیله مهم استفاده بهینه نکند کیفیت حیات و شیرینی زندگی را خواهد باخت.»
- ۱۳۴۴ قمری – «عبدالجواد ادیبنیشابوری» معروف به ادیب اول در حدود سال ۱۲۸۱ قمری در یکی از روستاهای اطراف نیشابور بهدنیا آمد. وی در چهار سالگی بر اثر بیماری آبله نابینا گردید و پس از مداوای بسیار، اندکی از بینایی چشم چپ را بهدست آورد. ادیب دارای حافظهای قوی بود و در اندک زمانی خواندن و نوشتن فارسی و عربی را آموخت. با اینکه بر اثر کمبینا بودن، مطالعه برایش بسیار سخت بود ولی او معلومات فراوانی را با مطالعه بهدست آورد. ادیب علاوه بر فنون ادبی، در حکمت الهی و طبیعی، نجوم، حساب، جبر و هندسه مهارت داشت و از طب علمی، فقه، اصول، حدیث و رجال نیز بهرهای وافی داشت. دیوان اشعار ادیب و نیز رسالهای در جمع بین عروض فارسی و عربی از جمله آثار اوست. سرانجام این شاعر وارسته و مربی نمونه پس از چهل و سه سال تدریس، در چنین روزی در ۶۴ سالگی درگذشت.
- ۱۷۰۳ میلادی – شهر «سنپترزبورگ» که بعدها از جایگاه ویژهای در تاریخ روسیه و اتحاد شوروی برخوردار شد، توسط «پتر کبیر» بنیاد نهاده شد.
- ۱۹۱۰ میلادی – «رابرت کخ» پزشک آلمانی، کاشف باکتری عامل بیماریهای وبا و سل و نیز یکی از بنیانگذاران رشته باکتری شناسی، درگذشت.
- ۱۹۳۷ میلادی – پل «گلدن گیت» که در زمان تکمیل آن، طولانیترین پل معلق دنیا محسوب میشد، گشایش یافت.
- ۱۹۶۰ میلادی – طی یک کودتا توسط نظامیان ترکیه، دولت دموکراتیک این کشور سقوط کرد.
- ۱۹۶۴ میلادی – «جواهر لعل نهرو» نخستوزیر سابق هند، همرزم گاندی و یکی از رهبران جنبش استقلال این کشور در دهلینو درگذشت.
- ۲۰۰۵ میلادی – ایران به عضویت ناظر در سازمان تجارت جهانی (WTO) پذیرفته شد.
- ۱۹۵۶ میلادی – تولد «جوزپه تورناتوره» کارگردان ایتالیایی. آغاز شهرت تورناتوره، با فیلم سینما پارادیزو بود که توانست جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را بهدست آورد. از فیلمهای بعدی وی که توانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند، میتوان «یک تشریفات ساده، افسانه ۱۹۰۰، ستارهساز و مالنا» را نام برد.
سینا / رادیو کوچه
sina.magazine@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
روزنامه دولتی ایران در صدر اخبار امروز خود با اشاره به سفر محمود احمدینژاد به کرمان از تاکید «دو توصیه مهم احمدینژاد به اوباما و مدودف» یاد کرد.
«تقدیر ۱۸۲ نماینده مجلس از وزیر ارشاد برای برگزاری نمایشگاه کتاب» عنوان دیگر این روزنامه است.
روزنامه ابتکار از «افزایش یکسان حقوق کارمندان و بازنشستگان» در خرداد ماه سال جاری خبر داد.
«از نوع تحلیل و نگاه آقای شمخانی متاسفم» واکنش نماینده ولی فقیه در سپاه به سخنان وزیر اسبق دفاع آقای شمخانی بود که به عنوان دیگر تیتر ابتکار منتشر شده است.
«کنگره آمریکا تصویب طرح تحریم ایران را به تعویق انداخت» عنوان برجسته روزنامه اطلاعات است.
این روزنامه همچنین از ساخت فازهای جدید پالایشگاهی پارس جنوبی ظرف مدت ۳ سال خبر داد.
روزنامه تهران امروز نیز با اشاره به سخنان احمدینژاد و پاسخ روسیه نوشت: «انتقاد در کرمان، واکنش در کرملین»
«باهنر از صدر به صحن آمد» تیتر دیگری است که این روزنامه در خصوص جایگزینی یک تن دیگر در هیت رییسه مجلس به جای باهنر آورده شده است.
روزنامه اصلاحطلب شرق نیز عنوان «اجتناب از برخورد انتظامی در مبارزه با بدحجابی» را مهمترین خبر خود دیده است.
این روزنامه همچنین در گفتوگویی با واعظ آشتیانی مدیر عامل باشگاه استقلال تهران از قول وی نوشت: «سناریو داشتند که استقلال سیزدهم شود».
«سکه ۳۰۰ هزار تومان شد» تیتر اول روزنامه جامجم است.
این روزنامه همچنین از حذف «نرخ دستوری سود تسهیلات بانکی» مطلبی را منتشر ساخته است.
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از آیتاله واعظ طبسی نوشت: «سیاست بازی را کنار بگذاریم، کدام ستم بزرگتر از شکستن اعتبار افراد است؟»
«ترکیب هیت رییسه مجلس برای سال سوم مشخص شد» عنوان دیگر این روزنامه است.
«شلیک کنید، همه جا را ویران میکنیم» اشاره به هشدار سیدحسن نصراله به اسراییل است که در صدر خبرهای روزنامه کیهان به چاپ رسیده است.
«دستگاههای دولتی به تعداد بازنشستگان نیروی جدید استخدام میکنند» خبر دیگری است که این روزنامه تیتر خود را به آن اختصاص داده است.
و در پایان روزنامه همشهری از «افزایش یکسان حقوق کارمندان و بازنشستگان» خبر داده است.
این روزنامه به نقل از معاون شهردار تهران نوشت که در تهران، یک میلیون جای پارک کم است.
رادیو کوچه
در واکنش به اظهار نظر محمود احمدینژاد در خصوص حمایت دولت روسیه از تصویب پیشنویس قطعنامه جدید علیه ایران، روز چهارشنبه مشاور ارشد کاخ کرملین آقای احمدینژاد را به «عوام فریبی سیاسی» متهم کرد.
به گزارش رویترز، سرگئی پریخودکو، مشاور ارشد کاخ کرملین گفت که «هیچ کس هرگز نتوانسته است با عوام فریبی سیاسی، قدرت خود را حفظ کند.»
وی افزود: «برای روسیه هرگونه غیرقابل پیشبینی بودن، هرگونه افراطگرایی سیاسی، عدم شفافیت و غیرقابل پیگیری کردن در اتخاذ تصمیمات مرتبط به جامعه جهانی که موجبات نگرانی را فراهم میآورد، غیرقابلقبول است.»
محمود احمدینژاد روز چهارشنبه در جمع مردم کرمان گفت: «ایران و روسیه دو همسایه هستند. ما به طور تاریخی و طبیعی باهم دوست هستیم و دو همسایه نمیتوانند باهم دوست نباشند اما این دوستی لوازمی دارد و لازمه آن احترام به حقوق متقابل است.»
آقای احمدینژاد با انتقاد از حمایت روسیه از پیشنویس قطعنامه وضع تحریمهای جدید علیه برنامههای هستهای ایران گفت: «ما نباید ببینیم که همسایه ما (روسیه) در مواقع حساس در کنار کسانی قرار میگیرد که سی سال است با همه توان علیه ملت ما دشمنی کردهاند. این قابل توجیه و قابل قبول ملت ایران نیست.»
در پی این اظهارات آقای پریخودکو مشاور ارشد کاخ کرملین با اشاره به اینکه «روسیه بدون تردید از منافع ملی دراز مدت خود پیروی میکند»، اظهار داشت: «در مواضع ما منافع ملت روسیه منعکس میشود به همین خاطر این مواضع نمیتواند در طرفداری آمریکا و یا جانبداری ایران باشد.»
گفتنی است پیش از این نیز رییس دولت ایران از روسیه به دلیل عدم حمایت از بیانیه اخیر تهران برای مبادله سوخت اتمی انتقاد کرده بود.
رادیو کوچه
رییس هیتمدیره شرکت مرکزی کارگزاران زیارتی کرمان گفت: «پرواز کرمان – مالزی به وسیله آژانس مسافربری جنوب شرق در کرمان بهزودی راهاندازی میشود.»
مسعود دهقانی اظهار داشت: «در راستای سیاستهای شرکتهای زیارتی کرمان برای ایجاد رفاه و آسایش برای زائران عتبات عالیات در استان کرمان نخستین خط پروازی کرمان – کرمانشاه صبح یکشنبه از فرودگاه کرمان در قالب دو کاروان ۴۰ نفره زیارتی به سمت کرمانشاه پرواز کرد.»
وی با اشاره به استقبال گسترده مردم کرمان از این پرواز گفت: «این پرواز با هواپیمای فوکر با ظرفیت ۱۰۰ نفر انجام میشود که در هر پرواز ۲۰ صندلی نیز برای استفاده از امور گردشگری و تجاری در نظر گرفته شده است.»
دهقانی با تاکید بر لزوم افزایش پروازهای نقاط مختلف به استان کرمان این امر را موجب افزایش رونق گردشگری استان در بخشهای مختلف دانست.
وی گفت: «پس از پرواز کرمان- شیراز و کرمان- کرمانشاه بزودی پرواز کرمان- مالزی نیز به وسیله آژانس مسافربری جنوب شرق در کرمان راهاندازی میشود.»
رادیو کوچه
یک مترجم آمریکایی که تاکنون بسیاری از آثار مربوط به حوزه جنگ ایران و عراق را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و هم اکنون مشغول ترجمه رمان «دا» است نظرات جالبی در خصوص این رمان پرفروش ایرانی دارد.
پل اسپرچمن مترجم آمریکایی معتقد است که رمان پرفروش ایرانی «دا» تصویر واقعی زنان ایران را به جهان ارایه می دهد.
به نقل از روزنامه انگلیسیزبان استار چاپ مالزی، اسپرچمن به دعوت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به ایران رفت و با نویسنده این رمان فارسی که سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ جنگ ایران و عراق را روایت کرد، دیدار نمود.
وی شنبه شب در نشست خانه مطبوعات حوزه هنری گفت: «در طول سفرم به ایران، شاهد فعالیت گسترده زنان ایرانی در جامعه بودم و حتا معتقدم که زنان ایرانی قویتر از مردان این کشور هستند.»
دا به قلم سیده اعظم حسینی با توجه به روایات سیده زهرا حسینی است.
این کتاب که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد خیلی زود به یک کتاب پرفروش ایرانی تبدیل شد.
وی خاطرنشان کرد: «در آمریکا فقط هزار نسخه از این کتابها منتشر میشود و مورد توجه ایرانشناسان، دانشجویان و کتابخانههای معتبر جهان که بخش ایرانشناسی دارند قرار گرفته و از همه مهمتر اینکه مورد توجه سیاستمداران و بخش دولتی قرار میگیرند که این موضوع بیانگر اهمیت این کتابها است.»
«دا» شامل خاطرات سیده زهرا حسینی از زمانی که ارتش عراق خرمشهر را در روزهای جنگ ایران و عراق اشغال کرد، است. این یک داستان واقعی از زندگی نوجوانی است که روزهای جنگ در خرمشهر را تجربه کرده است.
این مترجم آمریکایی تاکید کرد: «سعی دارم با ترجمه «دا» تصویری درست و شفاف از زن ایرانی در جهان ارایه دهم، چرا که آمریکاییها فکر میکنند چون زنان ایرانی چادر دارند نمیتوانند کار کنند و نوع پوشش این زنان آنها را از عرصه فعالیتهای اجتماعی دور کرده است.
رادیو کوچه
پلیس فیلیپین روز پنجشنبه اعلام کرد افراد ناشناسی با پرتاب نارنجک به داخل یک خانه در جنوب این کشور باعث کشته شدن ۳ نفر و زخمی شدن ۳ نفر دیگر شدند.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شینهوا)، «بینفنینیدو لاتاگ» رییس پلیس شهر «تالیپوا» در استان «میندانائوس سولو» گفت در حالی که اعضای این خانواده خواب بودند بر اثر پرتاب نارنجک توسط افراد ناشناسی پدر خانواده و دو پسرش جان خود را از دست دادند و مادر و دو کودک دیگر نیز به شدت زخمی شدند.
پلیس همچنین اعلام کرد که تحقیقات برای روشن شدن دلیل حمله و افراد حمله کننده در حال انجام است.
رادیو کوچه
دولت کامبوج روز چهارشنبه از کشتهشدن ۲۷ کامبوجی بر اثر رعد و برق در این کشور خبر داد.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شینهوا)، مرکز حوادث و بلایای طبیعی کامبوج اعلام کرد که از اوایل سال ۲۰۱۰ تاکنون ۲۷ نفر در این کشور جان خود را بر اثر رعد و برق از دست دادهاند.
این مرکز همچنین اعلام کرد که میزان کشتهشدگان این حادثه نسبت به دوره زمانی مشابه سال قبل افزایش یافته است.
پیش از این کارشناسان کامبوجی در مورد تلفات این حادثه در سالهای قبل و احتمال افزایش این تلفات در سال جاری به مردم این کشور هشدار داده بودند.
گفتنی که سال پیش ۱۴۰ نفر و سال قبل از آن نیز ۹۵ نفر در اثر این پدیده جان خود را از دست دادند که بیشتر افراد روستایی بودند.
اردوان روزبه/ رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
جمعی از فعالان دانشجویی خارج شده از کشور در روز پنجشنبه با صدور بیانیهای، به بهانه صدور احکام سنگین برای «بهاره هدایت»، «میلاد اسدی» و «مجید توکلی»، این احکام را، پیامی نمادین به جنبش دموکراسیخواهی و «محاکمه روش و منش جنبش دانشجویی دریک دهه اخیر» تحلیل کردند.
در خصوص صدور این بیانیه اردوان روزبه گفتوگویی داشته با «اردشیر زارعزاده« فعال حقوق بشر و سخنگوی جبهه متحد دانشجویی که یکی از امضا کنندگان این بیانیه هم بوده است.
متن این بیانیه به شرح زیرست:
بیش از یک دهه است که نسل جدید فعالان جنبش دانشجویی ایران هدف برخورد دستگاههای امنیتی و قضایی بوده است، نسلی که با بازخوانی انتقادی میراث دو دهه مبارزه مسلحانه نسل پیش از خود، با الهام گرفتن از جنبشهای اصلاحی و مبارزات بدون خشونت کوشید بر ویرانههای برجامانده از نزاعهای خونین دهه ۶۰، آکادمی آزاد و جامعه باز را بنا کند. این آن تجربهی مشترکی است که ما امضاکنندگان این نامه را به هم متصل میکند، نسلی از فعالین جنبش دانشجویی که اینک به اختیار یا به اجبار، از سر اضطرار یا به قصد اندوختن دانش و تجربه در خارج از کشور به سر میبریم.
بهانهی این مکتوب حکم عمیق ناعادلانهی صادر شده برای بهاره هدایت، میلاد اسدی و مجید توکلی است. این حکم تنها حکم ناعادلانه یک سال اخیر، یک دهه اخیر و نیمقرن اخیر علیه جنبش دانشجویی نیست. این حکم حتا ناعادلانهترین حکم صادر شده در نوع خود هم نیست. بسیارند دیگرانی که بیش از بهاره و میلاد و مجید مورد ظلم و ستم حکومتهای استبدادی در ایران واقع شدهاند، از شبنم مددزاده و مجید دری و پیمان عارف و علی بیکس و ضیا نبوی و شیوا نظرآهاری و مهدیه گلرو و محمد پورعبداله تا زندانیان همچنان دربند مانده کوی دانشگاه همچون بهروز جاوید تهرانی. از دانشجویان شناخته شده تا دانشجویان گمنامی که در زندانهای جمهوری اسلامی مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و میگیرند. اما این حکم، حکمی نمادین است. محاکمه روش و منش جنبش دانشجویی دریک دهه اخیر است، پیامی نمادین است به جنبش دموکراسیخواهی به طور عام و جنبش دانشجویی به طور خاص، مبنی بر اینکه راهی که میروند جز به بن بست محبس راه نمیبرد. بهاره و میلاد را عامدانه بهخاطر چند بیانیه محکوم کردهاند. بهخاطر انجام سادهترین، مدنیترین، بیخشونتترین و کمهزینهترین رفتاری که یک تشکل مدنی میتواند در پیش بگیرد. میتوانستند اتهامات دیگری برای آنان دست و پا کنند و از آستین شعبده بدر آورند چنانکه برای بسیاری کردهاند، اما نکردند. چرا که پیغام حکومت به سادگی این است: «این کوچه بن بست است و رفتار بدور از خشونت را با خشونتی تمام پاسخ خواهیم داد.»
فشارها و تضییقات در نظامهای استبدادی نیز، بهطورعمومی حد و حدود و رابطه معقولی با آنچه که فرد میکند، دارند. دولت احمدینژاد در چند سال اخیر کوشیده است با درنوردیدن این حد و مرزها و مخدوش کردن تمامی نسبتها، جنبش دانشجویی را از عرصه اجتماع حذف کند. با برآمدن جنبش سبز در سپهر سیاست ایران این فشارها به شکلی غیرقابل باور افزون شدهاند تا هزینه فعالیت سیاسی را افزایش دهند غافل از آنکه سرکوب فزاینده، در عین بالا بردن هزینه فعالیت، منجر به افزایش انگیزه مشارکت سیاسی نیز میشود. هر بار که موج جدیدی از درنوردیدن این مرزها آغاز میشود، این پرسش در جنبش دانشجویی مطرح میشود که با این همه فشارهای نامتناسب آیا همچنان باید مبارزات مدنی و بدور از خشونت را ادامه داد؟ آیا جنبش باید زیرزمینی شود؟ آیا نباید برخوردی متناسب با رفتارهای حکومت را در پیش گرفت؟ ما در طول فعالیت دانشجویی خود در داخل ایران، نه یک بار که بارها با این پرسشها مواجه بودهایم.
تجربهی سالهای اخیر نشان میدهد که بهترین پاسخ به این فشارها ادامه مبارزات مدنی، مسالمتآمیز، بدور از خشونت و ایستادگی بر خواست دموکراسی است، نه شورش کور و نه کرنش در برابر قدرت. شورش کور واردشدن به رقابتی است که حکومت برای آن آماده است و مجهز، و کرنش در برابر قدرت قدم نهادن بر پلکان پوسیدهای است که اولین قدم بر آن، آخرین قدم و سقوط به چاه ویل وابستگی خواهد بود. در تمامی این سالها امواج فشارهای سهمناک، نسل جدیدی از رهبران و فعالان دانشجویی را با راهکارها و روشهای جدید و نوین در سپهر دانشگاههای کشور پدیدار ساخته و این موج نیز چنین خواهد کرد. از سوی دیگر تجربه نشان میدهد که حکومت اگر چه همواره احکامی سنگین و کمرشکن برای فعالان دانشجویی صادر کرده است ولی آنجا که با اتحاد و تکاپوی دانشجویان مواجه شده، همواره عقب نشسته و خود پس از مدتی احکام ناعادلانه صادر شده را نقض کرده است.
اگر زیرزمینیشدن به معنی بیشتر بودن «بود» جنبش دانشجویی از «نمود» جنبش دانشجویی باشد، زیرزمینی شدن هم ممکن است و هم مطلوب. تلاش بیشتر در راه ساختن شبکههای جدید اجتماعی در درون و بیرون دانشگاهها، پیوند خوردن با دیگر جنبشهای اجتماعی، فعالیت تئوریک و افزایش دانش و معلومات فعالان جنبش، توجه بیشتر به مناسبات درون دانشگاه و تلاش برای ساختن آکادمی آزاد در عین ایستادگی بر آرمانهای دموکراسیخواهانه که هم اینک در جنبش سبز تبلور یافتهاند، میتواند به جنبش دانشجویی در مواجهه با وضعیت جدید کمک کند. همچنانکه پیوند خوردن جنبش دانشجویی با جنبش زنان توانست هر دوجنبش را تقویت کند، به باور ما اینک وقت آن است که جنبش دانشجویی ضمن همراهی با جنبش سبکهای زندگی که در طول چند سال اخیر هر روزه در کوچه و خیابان حکومت را به چالش گرفته است، عرصه جدیدی از مبارزه در درون دانشگاهها را بگشاید و با بهرهگیری از تلاش حکومت برای تحمیل بیش از پیش سبک زندگی ایدئولوژیک خود در درون دانشگاه، با دفاع تمام قد از حق دانشجویان برای زیستن به سبک دلخواهشان در فضای دانشگاه، مقاومت مدنی در درون دانشگاهها را در عرصهای جدید سامان دهد و با تودههای دانشجویی پیوندی جدیتر و جدیدتر برقرار کند. اما اگر زیرزمینی شدن به معنی رفتن به سمت هیجانات خطرناک، فرقههای ماجراجو و ایدئولوژیهای غیردموکراتیک باشد، تجربه کشور ما و دیگر کشورها نشان میدهد که بهطور یقین جز زیان و ضرر چیزی نصیب جنبش دانشجویی نخواهد کرد.
آنچه آمد تلاشی بود برای تقسیم بخشی از تجربه زیسته ما به عنوان کسانی که برخیشان چند سالی است در خارج از کشور به سر میبرند و برخیشان چند ماهی. در نهایت این فعالان جنبش دانشجویی در داخل هستند که میبایست با ارزیابی اوضاع، راه حل مناسب برای منفعل نشدن در برابر فشارهای فزاینده حکومت را بیابند. اگرچه حکومت میکوشد جنبش دانشجویی و جنبش سبز را به یاس و افسردگی بکشاند، اما هیچ یک از ما دیگر مردمان پیش از خرداد نیستیم. ما جلوههای درخشان شعور و مدنیت را در نزد مردمانمان دیدهایم و باور داریم طی یکصد سال اخیر، ایران ما هیچوقت بیش از امروز برای گذار به دموکراسی آماده نبوده است. ما بارقههای نور را نه در دوردستها که در خیابانهای ایران دیدهایم و یقین داریم که بهزودی خورشید آزادی و عدالت در دل این شب تیره طلوع خواهد کرد.
اسامی امضاکنندگان این بیانیه به شرح زیرست:
آرش بهمنی- فعال دانشجویی سابق دانشگاه گیلان و روزنامه نگار
آرش هاشمی – عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
احمد عشقیار- بنیانگزار دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران ومدیر مسوول و سردبیرماهنامه دانشجویی تلنگر
اکبر عطری – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
امیر رشیدی – عضو سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
امین بزرگیان – سردبیر نشریات دانشچویی و عضو سابق شورای مرکزی تشکل دانشجویی جامعه فرهنگی
بابک مینا – دبیر کل سابق جامعه فرهنگی دانشگاه تهران
پویان محمودیان – عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر
پیمان ملاز – فعال دانشجویی سابق
حسام میثاقی – دانشجوی اخراجی و عضو سابق جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
حسن زارع زاده اردشیر – فعال حقوق بشر و سخنگوی جبهه متحد دانشجویی
سراج میردامادی – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
سعید حبیبی – دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
سعید قاسمی نژاد – سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران و عضو سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
سینا مالکی – فعال سابق نشریات دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
عسل اخوان – دانشجوی تعلیقی و فعال دانشجویی سابق دانشگاه علامه
علی افشاری – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
علی اکبر موسوی خوئینی – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و دبیر کل سابق سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
علی عبدی – دبیر سابق واحد سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
علی هنری – فعال دانشجویی سابق
عمار ملکی – فعال دانشجویی سابق
فاطمه حقیقت جو – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی
کورش صحتی – فعال دانشجویی سابق
محمد تهوری – فعال دانشجویی سابق
محمد علی توفیقی – فعال دانشجویی سابق و عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
مرتضی اصلاحچی – دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
مصطفی خسروی – عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای سیاست گذاری سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
منوچهر محمدی – عضو سابق شورای مرکزی جبهه متحد دانشجویی
مهدی حسین زاده – عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
مهدی روحانی – عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت ایران
ناصح فریدی – سخنگوی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و دبیر سابق انجمن دانشگاه تربیت معلم
نریمان مصطفوی – نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر تهران و قائم مقام فرهنگی دفتر تحکیم وحدت
نیلوفر گلکار – فعال دانشجویی سابق دانشگاه تهران
نیما راشدان – فعال دانشجویی سابق
رادیو کوچه
بر اثر برخورد دو شناور که متعلق به کشور مالزی و سنگاپور بودند ۲۰ هزار تن نفت خام وارد آبهای دریایی مشترک بین این کشورها و اندونزی شد.
به نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، تانکر نفتی مالزی که حامل ۵۰ هزار تن نفت خام بود در تنگهای در نزدیکی مرز آبی سنگاپور و اندونزی بامداد روز چهارشنبه با هم برخورد کردند که در اثر این برخورد ۲۰ هزار تن نفت خام به دریا ریخته شد.
در همین ارتباط پلیس دریایی اندونزی از پاکشدن قمست اعظم محل حادثه به کمک نیروهای پلیس مالزی و سنگاپور خبر داد و افزود به دلیل نگرانی از تاثیرات این حادثه بر محیط آبی کشور اندونزی آنها همچنان در روزهای آتی تلاش میکنند که محیط حادثه را بهطور کامل پاکسازی نمایند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
شنیدهها حاکی از آن است که «سیدمحمد حجازی» به عنوان فرمانده جدید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران معرفی خواهد شد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، قرار است، سرتیپ سیدمحمد حجازی به عنوان فرمانده جدید ناجا و به جای اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده کنونی این نیرو منصوب شود.
شنیدههای خبرنگار «تابناک»، حاکی از آن است که حکم وی به زودی منتشر خواهد شد و وی بهطور رسمی به عنوان فرمانده جدید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران آغاز به کار خواهد کرد.
بنا بر این گزارش، سرتیپ سیدمحمد حجازی متولد ۱۳۳۵در اصفهان است. حجازی از آغاز انقلاب و با تاسیس سپاه پاسداران به عضویت این نهاد درآمد و تحصیلات دانشگاهی خود را نیز ادامه داد. او اکنون دانشجوی دوره دکترای دانشکده عالی دفاع ملی در رشته مدیریت استراتژیک و عضو هیت علمی دانشگاه امام حسین است.
وی در حکمی در سال ۱۳۸۶ از جانب آیتاله خامنهای، به سمت رییس ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاباسلامی منصوب و پس از آن، به عنوان جانشین فرمانده کل سپاه مشغول به کار شد. وی همچنین بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را به عهده داشت.
گفتنی است، سردار حجازی هم اکنون معاونت آماد و پیشتیبانی تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح را به عهده دارد.
شایان ذکر است که احمدی مقدم در تیر ماه ۱۳۸۴ از سوی رهبر جمهوری اسلامی به عنوان فرمانده ناجا و به جای محمدباقر قالیباف منصوب شده بود.
رادان: تکذیب میشود
البته بلافاصله جانشین فرمانده نیروی انتظامی خبر تغییر فرمانده ناجا را تکذیب کرد.
سرتیپ احمدرضا رادان در گفتوگو با فارس گفت: «تغییر فرمانده ناجا صحت ندارد و سردار احمدیمقدم همچنان در سمت خود باقی است.»
رادان درباره خبر یکی از سایتها مبنی بر احتمال معرفی حجازی به عنوان فرمانده ناجا افزود: «چنین خبری شایعه است و صحت ندارد».
این مطلب از تارنمای تابناک برداشته شده است.
مخالفان میگویند ارغوان دو راکت به آقای احمدینژاد هدیه داد، حال آنکه این دو راکت را به آقای احمدینژاد نداد، به ملت ایران داد که نماینده شان احمدی نژاد بود. هنوز پاسپورت ایرانی دارم و هیچوقت تا به حال آمریکا نرفتم و نخواهم رفت. فکر میکنید من افتخار میکنم ارغوان برای فرانسه بازی میکند؟ نه، این باعث خجالت من است. یک روز آرزو میکردم تیم ملی ایران بازی کنم و امروز دخترم بازی میکند. اگر برای ایران بازی کند، به واسطه اینکه برای دو کشور بازی کرده، فرانسه و ارغوان را جریمه میکنند.
روزهای اوجگیری ارغوان رضایی تنیسور ایرانیالاصل فرانسه فرارسیده است. او در کمتر از شش ماه موفق شده در دو رویداد بزرگ، خوش بدرخشد، ابتدا قهرمانی در جایزه بزرگ بالی و حالا قهرمانی در جایزه بزرگ مادرید که او را بیش از هر زمان به جمع ده تنیس باز جهان نزدیک کرده و طرفدارنش را امیدوار ساخته که بتوانند یک هم خونشان را در صدر تنیس جهان بدانند. اتفاقی که در این مدت افتاده، تغییر مربی اش بوده است، مربیای که برخلاف نظرات برخی کارشناسان، به زعم پدر ارغوان، مربی ایده آلی است.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک، دیوید مراد اغلو که او را به اشتباه ترک میخواندند توانسته زیر نگاه پدر ارغوان، تمریناتی را برای رضایی ۲۳ ساله در نظر بگیرد که او را در مدتی نه چندان طولانی به ده بازیکن برتر تنیس حرفهای جهان نزدیک کند و در این زمینه نیز تا بدین جای کار موفق بوده است. رضایی برای رسیدن به جمع چهار تا ده تنیسور برتر دنیا، به حدود ۲ هزار امتیاز نیاز دارد، امتیازی که به گفته پدرش میتواند در زمینهای رولند گاروس که برخی رسانهها به واسطه ناآشنایی با ابتداییترین مسایل تنیس «رولند گاروش» نامیده بودند، بدست آورد.
در خصوص وطنپرستی ارغوان شک و شبههای نیست و او حتا در سختترین شرایط که شدیدترین حملات علیه ایرانیها و ایرانی تبارها در کشورهای اروپایی وجود داشته، تبار ایرانیاش را فریاد زده است و از این حیث محبوبیت ویژهای نزد ایرانیان داخل و خارج از کشور دارد. رضایی سال گذشته یک بار پس از رولند گاروس ۲۰۰۹ و پیش از انتخابات ریاست جمهوری با تابناک به گفتوگو نشست. او با همان لهجه شیرینیاش آن زمان تاکید کرد که راکتهایش را به احمدینژاد هدیه نداده، بلکه به رییس جمهوری ایران هدیه کرده و جنبه سیاسی نیز نداشته است اما انگار با این مصاحبه همه مشکلات حل نشد.
پدرش در این باره تلاش میکند این موضوع را باز کند و یادآور شود که ارغوان به هیچ عنوان سیاسی نیست و با همین محوریت گفتوگویی جامع که بخشهایی از آن نیز فنی میشود را با تابناک ورزشی انجام داد. ارسلان رضایی که در جایگاه پدر و دلسوز اولین مربی ارغوان از زمانی بوده که او توان حمل یک راکت را داشته، در ابتدای این گفتوگو با اشاره به اینکه دخترش در حال تمرین تنیس است، یادآور شد که بسیاری از روزنامهها، سایتها و خبرگزاریها با او تماس گرفته اند و او صحبت کرده و قرار شده این صحبت ها را به نقل از ارغوان رضایی درج کنند، حرکتی که پدر ارغوان در جریان نیست در روزنامهنگاری تا چه حد غیرحرفهای است اما خبرگزاریها و روزنامههای داخلی که در جریانند انجام دادهاند و برخی مصاحبههای انجام شده با پدر ارغوان که به نام ارغوان درج شده ثمره همین گاف همکاران رسانهای ماست.
بسیاری از کارشناسان خارجی اعتقاد داشتند که ارغوان رضایی در فینال نمیتواند نتیجه بگیرد و اتفاق دیگری جز این پیروزی میافتد.
همه آنها در اشتباه بودند و پیش از فینال هم با من مصاحبه داشتند که میبازد و من گفتم که اشتباه میکنید. نه اینکه غرور داشته باشم اما واقعیت آن است که هرکس بیشتر تمرین و کار کرده باشد، او نتیجه بهتری به دست میآورد و تاکید کردم که فکر نمیکنم امشب ونوس ویلیامز کاپ داشته باشد چرا که ارغوان در ترکیه طی دو ست ویلیامز را زده بود که آنها تعجب کردند اما تنیسوری که تلاش میکند نباید دست کم گرفت و هرکس که تلاش کند، نتیجه اش را میگیرد.
بعد از این مسابقات مهمترین رویداد مسابقات رولندگاروس به عنوان دومین گرانداسلم سال میلادی است، ارغوان سال گذشته تا یک هشتم نهایی بالا آمدند. تصور میکنید امسال چقدر رشد داشته باشد؟
ارغوان برای شماره یک شدن تمرین کرده و برای شماره یک شدن باید تمام این بازیها را ببرد. باید در هفت مسابقه تا فینال رولند گاروس شرکت کند اما رقابت سنگینی وجود دارد و تمام ۱۳۲ شرکتکننده در این رویداد برای پیروزی میآیند و هرکس از نظر روحی، تکنیکی و بدنی کار کرده باشد، موفقتر خواهد بود. به همین دلیل اینکه بخواهم بگویم ارغوان تا کجای جدول بالا خواهد آمد، نامعلوم است، چون هرچیزی که بگویم ممکن است عکسش در بیاید. به قول معروف ما پیغمبر نیستیم که بتوانیم پیش بینی کنیم اما در ارزیابی که دارم با توجه به آنکه روی فرم است، میتواند بهتر از دوره قبل ظاهر شود.
پس منتظر چهره قدرتمندتری نسبت حضور گذشتهاش در این گرانداسلم باشیم. آیا تصور میکنید با توجه به آنکه دخترتان با قهرمانی در مادرید تا رتبه ۱۶ رده بندی تنیس بازان حرفهای جهان صعود کرده، نتایجی که در رولند گاروس به دست میآورد، او را به جمع ده تنیسور برتر جهان یا حتا جایگاهی بهتر از دهمی ارتقا دهد؟
احتمالن چنین خواهد بود. یک سال گذشته و یک سال سرعت، استقامت و بدنسازی کار کرده و از لحاظ تاکتیکی و تکنیکی هم رشد داشته است و به همین دلیل برای نتایج بهتر مسابقه خواهد داد که امیدواریم این نتایج هم به دست بیاید و ارغوان در فرانسه بتواند موفق ظاهر شود.
در خصوص امتیازات هم باید متذکر شوم که اینها ماندگار نیست و مثلن اگر ارغوان سال آینده نتواند از قهرمانیاش دفاع کند، ۱۰۰ امتیاز این رویداد از مجموع امتیازاتش کم میشود و اگر در رولند گاروس تا یک هشتم نهایی صعود کند، همان امتیاز سال گذشته اش حفظ شده و کسر نمیشود و در صورتی که صعود داشته باشد و به یک نیمه نهایی یا فینال صعود کند، امتیازات بیشتری به دست خواهد آورد. قهرمانی گراند اسلم پاریس بیش از دو هزار امتیاز دارد که در صورت به دست آوردنش، ارغوان نفر چهارم تنیس جهان خواهد شد و اگر نایب قهرمان یا پایینتر شود، به همین نسبت امتیازات کمتری به دست خواهد آورد.
با توجه به قوانین تنیس، قرعهکشی هم که تاثیری در سبک شدن و تسهیل در صعود ارغوان به مراحل بالاتر رولند گاروس ندارد؟
نه تاثیری ندارد، چون ۱۶ نفرات صدر ردهبندی تنیس جهان در جدول مسابقات تقسیم میشوند و برای سایرین قرعهکشی میشود. روال هم به این شکل است که نفر اول در یک سوی جدول قرار میگیرد و نفر دوم تنیس زنان جهان در سوی دیگر جدول و به همین ترتیب برترینها به عنوان سرگروه قرار میگیرند و سایرین نیز تقسیم میشوند که مراسم قرعهکشی نیز با حضور چند بازیکن برگزار میشود تا شائبه تقلب پیش نیاید و این ورزشکاران در پایان قرعهکشی باید صحت این قرعه کشی را تایید کنند.
در خصوص مربیان دخترتان که شما و پاتریک مراد اغلو که در رسانهها به عنوان فرانسوی دارای اصالت ترکی معرفی شده، این دیدگاه نزد کارشناسان وجود دارد که باید کادر فنی قویتری برای قرار گرفتن ارغوان میان ده تنیسور برتر جهان به کار بگیرید. نظر خودتان چیست و آیا فکر میکنید آقای مراد اغلو مربی ایده آل هستند یا در نظر دارید مربی بزرگتری هم به خدمت بگیرید؟
پاتریک ترک نیست و اصالت ترکی نیز ندارد. پدرش اهل قبرس یونانی است و مادرش فرانسوی است و زمانی که ترکها حمله کرده بودند به آنجا، پدرش برای اینکه در امان بماند، اسمش را به ترکی تغییر داد و مراد اغلو به معنی «پسر مراد» گذاشت. او که زمانی ایجینت بوده، پدری میلیاردر دارد و پس از آنکه از شغل ایجنتی خسته شد، پدرش به او سرمایهای داد که آکادمی مجهز تنیسش را تاسیس کرد. ما روابط نزدیک و دوستانهای با پاتریک و خانواده و فرزندانش داریم و من هم شخصن روی عملکردش نظارت دارم و همه چیز زیر نظر خودم انجام میشود.
اولین جرقهای که زد در بالی بود و دومین مسترز را بعد از بالی در مادرید برد و ارتباط خوبی میان مربی و ارغوان برقرار است و هرچه میگوید ارغوان انجام میدهد که پاتریک هم گفته من تمرینهای ارسلان را انجام میدهم، نه تمرین های دیگران را و میدانید تمرینهای من به چه صورت است. من بچه خیابان سرباز هستم و از بچههای محلهای قدیمیام بپرسید، میگویند که من در کارم چه پشتکاری دارم. من از ۵ سالگی که با ارغوان تنیس را شروع کردم با این هدف بود که شماره یک جهان شود و امروز شروع نکردم. نه به خاطر تفریح بود و نه خاطر پول درآوردن و به خاطر اینکه بگوید فرانسوی هستم. من این کار را کردم که بگویم یک ایرانی شماره یک جهان است. این اتفاقی نبوده که دخترم تا اینجا رسیده و با حریفانش مبارزات سختی داشته است.
در بحث فنی، یکی از مواردی که مطرح میشود و میگویند میتواند مانع از حضور ارغوان رضایی در میان چند تنیسور برتر جهان شود، وزن ایشان است و اندام بعضن ایشان با سافینا، شاراپوا یا همین خواهران ویلیامز مقایسه میشود که با توجه به سرعتگیر بودن اضافه وزن، عنوان میشود که باید وزن ارغوان برای ارایه بازی ایدهآلتر، کاهش یابد.
بله، حرفتان کاملن درست است و به همین دلیل برایش برنامه بدنسازی در نظر گرفته ایم. مدتها است روی این مسئله کار میکنیم، مرتب وزن کم میکند و هر روز ناشتا یک الی یک ساعت نیم باید بدود و بعد صبحانه راحت میخورد و ناهار و شام سبکی هم میخورد. به همین دلیل توانست در مادرید به خوبی حرکت کند که این روند نیز ادامه خواهد داشت.
در عین حال که خانم رضایی برای حضور در ترکیب تیم ملی فرانسه جهت شرکت در جام فدراسیونها (FedCup) دعوت شد، بحث حضور ایشان نیز توسط برخی مسوولان فدراسیون تنیس ایران طرح و توسط گروهی از رسانهها در داخل ایران دامن زده شد. با توجه به آنکه شرایط حضور ارغوان در ایران متفاوت است و باید با لباس طراحی شده برای بانوان تنیس که حالت یک تیشرت و شلوار را دارد، استفاده کند، آیا شاهد حضور او در تیم ملی بانوان ایران خواهیم بود؟ و اگر بحث تیم ملی ایران قطعی نشود، حضورش در تیم ملی فرانسه تا چه میزان قطعی خواهد بود؟
بارها هم ارغوان و هم من گفتهام که قبل از المپیک پکن درخواست دادیم که ارغوان برای ایران در المپیک بازی کند و امتیازش را نیز داشت اما متاسفانه فدراسیون تنیس ایران گفت نمیشود و از زمانی که ارغوان به ایران میآید باید حجابش را رعایت کند که گفتیم این معلوم است و هیچ صحبت و شکی هم در آن نداشتیم. پس از این گفتند که باید حجابش را در خارج از کشور هم داشته باشد، حال آنکه WTA اجازه نمیدهند تنیسوری حتا با یک تیشرت وارد زمین شود و لباس باید یقهدار باشد یا مثل زنهایی رکابی میپوشند و بدنشان را نشان میدهند، باشد که ارغوان لباس یقهدار میپوشد.
اگر WTA به تنیسورهای ایران اجازه میدهد با آن لباس بروند و مسابقه بدهند، علتش این است که ردهبندیشان خیلی خیلی پایین است اما در ردهبندیهای بالا چنین امکانی نیست و اصلن ارغوان با لباس کاملن پوشیده و شلواری که طراحی شده، طبق قوانین نمیتواند مسابقه دهد و مثلن در همین مسابقات مادرید با این لباس راهش نمیدادند و اگر هم راه میدادند، اصلن نمیتوانست به خوبی عمل کند، چون بازی سطح بالا است. بازیکنی غیرحرفهای که با این پوشش بسته میرود به مسابقات ده هزار دلاری هند و یک مسابقه میدهد و میبازد را نمیتوان با یک بازیکن حرفهای که در جایزه سه میلیون دلاری شرکت میکند، در یک ظرف قرار دارد.
با این اوصاف برخلاف تحلیلهای رسانهها، ارغوان ملیپوش ایران نخواهد شد؟
ببینید. تیم ملی فرانسه ارغوان رضایی را برای مسابقات جام فدراسیونها (FedCup) خواست اما ارغوان شرکت نکرد که تیم ملی فرانسه در غیاب دخترم به آمریکا باخت و در حال سقوط به دسته دوم بودند و برای اینکه سقوط نکنند باید برابر آلمان به پیروزی میرسیدند و از میان این دو کشور یکی باید به دسته دوم میرفت. دوباره التماس کردند و عنوان کردند که باید ارغوان بیاید و ما احتیاج داریم که به همین خاطر ارغوان یک بازی برای فرانسه کرد و آلمان اینچنین به دسته دوم رفت. به همین دلیل طبق قوانین ارغوان تا پنج سال برای کشور دیگری جز فرانسه نمیتواند بازی کند. اگر برای ایران بازی کند، به واسطه اینکه برای دو کشور بازی کرده، فرانسه و ارغوان را جریمه میکنند.
موضوع دیگری که باید بپردازیم، مسئله اهدای راکتهای تنیس به احمدینژاد است که علیرغم صحبتهایتان در همان مقطع، حواشیاش جمع نشد و در خارج از کشور نیز مسایلی مطرح شد.
برخی مخالفان میگویند ارغوان دو راکت به آقای احمدینژاد رییسجمهوری ایران هدیه داد، حال آنکه ارغوان این دو راکت را به آقای احمدینژاد نداد، به ملت ایران داد که نمایندهشان احمدینژاد بود. او این راکتها را به مردم ایران به این خاطر داد که بگوید به مردم کشورش که من با این راکتها مبارزه میکنم و من با اینها در میدانها میجنگم و الا آقا احمدینژاد یک کسی هست که چند سال دیگر تمام میشود و میرود اما این راکتهای تنیس برای ملت ایران است.
دخترم وارد سیاست نمیشود و هیچ رنگی را نمیشناسد. ارغوان از بچگی در زندان ورزش بوده و فقط ورزش کرده است. اگر یک عید نوروز داشتید، ارغوان آن عید نوروز را نداشته و اگر شما یک روز جشن تولد داشتید، ارغوان برای خودشان یک روز جشن تولد نداشته، اگر شما یک روز دیدن مادربزگتان رفتید، ارغوان یک روز وقت نکرد دیدن مادربزرگش برود. ارغوان زندگیاش را وقف تنیس و امروز خوشحال است که راهش را ادامه داده است و امروز به نام یک ملت که ۲۵۰۰ سال در تاریخ قدمت دارد، به مبارزه میپردازد.
شما این مطلب را بیان کردید اما شایعهای وجود دارد که ارغوان رضایی در چند مسابقه آخرش به خاطر همین مسایل اخیر، پلاک طلایی که نقشه ایران بوده را نبسته است. آیا حقیقت دارد و علتش چه بوده است؟
ارغوان چهار ماه است که نقشه ایرانی که بر گردن میانداخت برداشتهاند و دزدیدهاند. در یکی از مسابقات اخیر این پلاک بزرگ که طلای خالص بود و دستگاه پخش آهنگش را از او برداشتند که قرار است قبل از رولند گاروس یکی از ایران بیاورند و به گردنش بیاندازد.
در همین رابطه، ما در ایران بر روی موضوع ایرانی بودنش خیلی مانور دادیم که برخی از مخاطبان ما حمله میکردند که چرا چنین میکنیم و اصلن به ما ربطی ندارد و رضایی با امکانات فرانسه و در این کشور رشد کرده و نباید این مسئله را به نام ایران مصادره کرد و حالا که قهرمان شده، مکرر بگوییم که ایرانی است، آیا مردم ایران حق دارند بگویند ارغوان به عنوان یک قهرمان ایرانی است یا نه؟
ببنید ارغوان هیچ وقت خارجی نبوده و من از خانواده هایی نیستم که بروم خارج و اسمم یا ملیتم را عوض کنم. خیلی از خانوادهها این کار را کردهاند و خیلیهایشان هم نکردهاند و وقتی وارد خارج شدهاند، اولین کاری که کردند، اسمشان را عوض کردند، دومین کاری که کردند به بچههایشان اصلن اجازه ندادند فارسی حرف بزنند و شروع به صحبت به انگلیسی و زبانهای آن کشورها کردند، حتا گفتهاند، افغانی، ترک یا ایتالیایی هستیم اما نگفتند ایرانی هستیم و امروزه بزرگ شدهاند و بچههایشان زبان فارسی بلد نیستند و عذاب میکشند و نمیتوانند با پدر و مادرشان مکاتبه کنند.
من تا امروز یک ایرانی بودم و بچههایم هم یک ایرانی هستند و ارغوان برای ایران بازی میکند. متاسفانه شرایط دامن و لباس و قوانین اجازه نمیدهد رسمن برای ایران بازی کند و اگر بگذارند نشان میدهد که ایرانیها بیش از این قدرت دارند. من هنوز پاسپورت ایرانی دارم و هیچ وقت تا به حال آمریکا نرفتم و نخواهم رفت. اینها با انگلیسیهای کثیف دنیا را زیر سلطه خودشان گرفتهاند و همه بدبختی مردم از سر انگلیسیها و آمریکاییها است. فکر میکنید من افتخار میکنم ارغوان برای فرانسه بازی میکند؟ نه، این باعث خجالت من است. یک روز آرزو میکردم تیم ملی ایران بازی کنم و امروز دخترم بازی میکند و نمیدانم چگونه بگویم که دختر یک ایرانی وطنپرست است. بچهها بعضی وقتها با پرچم ایران به استادیوم میآیند که من تشکر میکنم.
و به عنوان سوال آخر، چه زمانی ارغوان به ایران بازخواهد گشت؟
اگه خدا بخواهد و قسمت شود پیش بینی کردهایم که برای بعد از رولندگاروس به ایران بیاییم و دیداری دوباره از وطنمان و همچنین دوستان و آشنایان داشته باشیم.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیست و هفتم می برابر با زادروز «ابن خلدون»، تاریخنگار، جامعهشناس، مردمشناس و سیاستمدار مسلمان است. شناختهشدهترین اثر او کتاب تاریخ اوست که مقدمهى آن از خود اثر بسیار مهمتر است و با نام «مقدمه ابن خلدون» در ایران شهرت دارد و توسط «محمدپروین گنابادی» به فارسی ترجمه شدهاست و از شاهکاری بزرگ در فلسفه تاریخ و جامعه شناسی به شمار میآید. او که در سال ۱۳۳۲ میلادی به دنیا آمده و در سال ۱۴۰۶ میلادی درگذشت.
خدا به هر انسان هنگام تولد «مغز» را برای تفکر و تعقل و تشخیص خوب و بد و روا و ناروا از هم، اهدا کرده است که اگر در طول عمر از این وسیله مهم استفاده بهینه نکند کیفیت حیات و حلاوت زندگی را خواهد باخت.«ابن خلدون»
«ابوزیدعبدالرحمنبنمحمدبنخلدون» معروف به «ابن خلدون» که یک عرب یمانی تبار بود دربیست و هفتم می سال ۱۳۳۲ میلادی در تونس زاده شد.
او تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش گذراند و سپس نزد علمای تونسی قرآن و تفسیر، فقه، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر و فلسفه آموخت. وی پس از تکمیل تحصیلات در تونس به مراکش وسپس الجزایر رفت و دوباره به مغرب بازگشت و پس از آن که اطلاعات مفیدی دربارهی کشورهای شمال آفریقا به دست آورد،به مصر رفت و در دفتر سلطان این کشور به کار پرداخت.
وی پس از دو سال به شمال آفریقا بازگشت. او در هر یک از کشورهای «مغرب» که میرفت به علت دانش معلوماتی که در زمینه فقه و علوم دیگر داشت قدر میدید و بر صدر مینشست. او مدتها در تونس و مراکش به وزارت امیران محلی مشغول بود و نیز ، بارها از جانب امیران شمال آفریقا در تونس، مغرب و الجزایر به سمت «قاضیالقضاتی» رسید. با این حال در زمانی که در الجزایر به سر میبرد مورد خشم سلطان آن دیار قرار گرفت و مدت ۴ سال در قلعه «ابن سلامه» زندانی شد.
او در زندان ، به نوشتن کتاب معروف تاریخ خود مشغول شد و پس از آزادی از زندان به نوشتن آن ادامه داد تا آن که کتاب را به پایان رساند. که مقدمهى آن کتاب از خود اثر بسیار مهمتر است، و به این دلیل با عنوان «مقدمهی ابنخلدون» شهرت دارد که از شاهکاری بزرگ در فلسفه تاریخ و جامعهشناسی به شمار میآید. او در همین کتاب برای نخستین بار شیوههایی علمی برای استخراج حقیقت از منابع دست اول را طراحی کرده است. کتاب او توسط «محمدپروین گنابادی» به فارسی ترجمه شده و بارها به چاپ دیگر رسیده است.
ابنخلدون پس از آزادی از زندان، از الجزایر به تونس رفت، و با کشتی راهی بندر اسکندریه شد و از آنجا به قاهره رفت. در قاهره به دستور «الملک الظاهر سیف الدین»، ازممالیک برجی مصر، به سمت استادی «جامع الازهر»، که امروزه دانشگاه «الازهر» نامیده میشود، رسید و در آن جا به آموزش و پرروش دانشجویان پرداخت و به جایگاه قضاوت نیز رسید.
او از مصر برای زیارت خانهی خدا به مکه رفت و از آنجا به سوی شام رهسپار شد. در دمشق بود که دیدار مشهور او با امیر تیمور گورکانی رخ داد. در آن دیدار ابنخلدون مورد توجه تیمور قرار گرفت.
ابن خلدون در نوشتههایش کوشیده است، ثابت کند که محیط، اقتصاد و واقعیتهای اجتماعی هر عصر، به تمدن آن عصر شکل میدهد و تاریخ آن عصر را به وجود میآورد و تمدن به همین عوامل بستگی دارد.
برای مثال: او به جای پرداختن به شرح جنگهای امیر تیمور، از او به عنوان مردی ادیبپرور و علاقهمند به اصحاب فکر و دانش و مشوق هنر، معماری و مهندسی یاد کرده است.
ابن خلدون بار دیگر به قاهره بازگشت و ۲۴ سال آخر عمر را در قاهره بهسر برد و در الازهر به تدریس تاریخ و فلسفه ادامه داد. سرانجام، در روز چهارشنبه، چهار روز مانده به پایان رمضان سال ۸۰۸ قمری، برابر با سال ۱۴۰۶ میلادی درگذشت و در مزار صوفیان، در قاهره به خاک سپرده شد.
منبعها:
تقویم تاریخ
زندگینامه ابنخلدون
ویکیپدیا
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- نفتکش آسیبدیده مالزی باز هم نفت خام را جابهجا میکند.
- هیت IRB برنده جایزه نوآوریهای نخستوزیری شد.
- پلیس ۷ زن خارجی را در مرکز ماساژ درمانی بازداشت کرد.
- بوکیت امان اعلامیههایی از خواهر امینالرشید و دوستانش دریافت کرده است.
- زنان سیگاری در حال افزایش هستند.
- وزیر ارشد کردوآ در مسیر خوبی برای بازیابی قرار گرفته است.
- چین خواستار سازماندهیهای بزرگتر برای قبول نمودن «فروش سبز» شد.
- سود پیش از مالیات بانک توسعه به ۳۸۴ میلیون رینگیت رسید.
- IGB میخواهد بخشهای پذیرایی خود را افزایش دهد.
- پروتون گفتوگوها با فولکس واگن را بهطور رسمی تایید کرد.
- سازمان عفو بینالملل تجاوزهای رو به گسترش اسراییل به حقوق بشر را محکوم کرد.
- دکترین اوباما پاکسازی بدون جنگ با اسلام است.
روزنامه استار
- دوآ که به اشتباه دستگیر شده بود ۷۳،۰۰۰ رینگیت دریافت کرد.
- کاهش سویسبدها باعث نگه داشتن ۱۰۳ میلیارد رینگیت میشود.
- دانشگاه UTM از تحقیقات دانشگاه هاروارد در برنامههای تحصیلی خود استفاده میکند.
- مالزی خواستار همکاریهای بیشتر در زمینه فنآوری ارتباطات و اطلاعات با کرهجنوبی شد.
- سلانگور تصمیم در مورد زمینهای روستایی ۲۵ بومی را در مطبوعات چاپ میکند.
- مالزی در نمایشگاه گل و گیاه چلسی خوش درخشید.
- یک خانواده پناهنده میانماری بهخاطر قاچاق مواد مخدر بازداشت شدند.
- لنکاوی میزبان مسابقات دوچرخهسواری کوهستان است.
- ایریشیا ۱۰،۰۰۰ صندلی مجانی برای سفر به تایلند اختصاص میدهد.
- یک زوج هنرمند ماه عسل خود را به کمک به افراد فقیر جامعه گذراندند.
- کلاه برداری ۴،۰۰۰ رینگیتی یک دکتر از زنی که مبتلا به سرطان بود.
- انگلیس تعداد کلاهکهای هستهای خود را در عدد ۲۲۵ ثابت نگه میدارد.
- شاتل آتلانتیس به فلوریدا باز گشت.
روزنامه نیو استریت تایمز
- حقوقدانها تشکیلات مدیریتی بیشتری برای دادگاه فدرال میخواهند.
- بورسیه پزشکی برای دانشجویان مدارس مذهبی.
رادیو کوچه
میر حسین موسوی از رهبران مخالف دولت ایران با انتقاد از «خرافهپرستی» در جامعه کنونی ایران تصریح کرد: «خرافه گرایی امروز در خدمت فساد سازمانیافته سیاسی و اقتصادی است».
به گزارش تارنمای کلمه- پایگاه اطلاعرسانی میرحسین موسوی- وی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتمادملی به اهمیت احزاب در این برهه زمانی تاکید کرد و همچنین نسبت به نفوذ خرافهگرایی در سطح مدیریت کلان کشور هشدار داد.
میرحسین موسوی در ادامه افزود: «امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمانیافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامههای پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است.»
به گفتهی آقای موسوی حذف بخش عمدهای از مدیران باتجربه معتقد به برنامهریزی و مدیریت علمی به خرافهگرایی افراطی مرتبط است.
این رهبر اصلاحطلب در پایان با ابراز نگرانی از سیاست داخلی ایران خاطرنشان کرد: «متاسفانه شاهدیم در چند سال اخیر جریانی مشکوک از یک سو درصدد حذف جمهوریت نظام و یاران انقلاب برآمده و از سوی دیگر با مدیریتی نامناسب وضعیت نگرانکنندهای را برای کشور ایجاد نمودهاند. افق و مسیر ما همان مسیری است که مردان بیادعا و شیرزنانی گمنام با تقدیم هزاران شهید و صدها جانباز و ایثارگر نهال انقلاب را به درختی تنومند تبدیل نمودهاند و ما قرزندان همانانیم و راه آنان را ادامه خواهیم داد».
فرورتیش/رادیو کوچه
lichar@koochehmail.com
تاریخ سیاسی ایران تاکنون تنها شش احمدینژاد را در خود ثبت کرده است. «محمود احمدینژاد»، «داود احمدینژاد»، «پروین احمدینژاد»، «علیرضا احمدینژاد»، «مهدی احمدینژاد» و یک احمدینژاد دیگر که دخترش است.
امروز با هفتمین احمدینژاد زندگیتان آشنا خواهید شد. باید بدانید او تاکنون با هیچ رسانهای مصاحبه نکرده و کاملن نقطه مقابل محمود احمدینژاد ایستاده است.
گفتوگوی رادیو کوچه با هفتمین احمدینژاد تایخ ایران را امروز خواهید شنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر