-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/31/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

ahmadi_nejad_sepah

محمود احمدی‌نژاد طی جلسه‌ای با اعضای هیئت رئیسه كمیسیون اصل 90 مجلس، به بیان سخنان و انتقاداتی در رابطه با قوه مقننه پرداخته است.

به گزارش فارس،‌ اعضای هیئت رئیسه كمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی هفته گذشته طی جلسه‌ای بسیار مهمی با برخی از مقامات اجرایی كشور كه محمود احمدی‌نژاد  نیز در آن جلسه حضور داشته است، به بیان نكاتی در رابطه با عدم ابلاغ قوانین مصوب مجلس پرداختند كه احمدی‌نژاد نیز با ارائه توضیحات و بیان ادله‌ای، علت این امر را به اعضای كمیسیون اصل 90 توضیح می‌دهد.

لازم به توضیح است این جلسه به دعوت هیئت رئیسه كمیسیون اصل 90 برگزار شده است.


* سؤال اعضای كمیسیون اصل 90 درباره عدم ابلاغ دو قانون توسط رئیس‌ دولت

یكی از نكات مورد اشاره اعضای هیئت رئیسه این كمیسیون، عدم اجرای قوانین مصوب مجلس و یا تأخیر در ابلاغ این قوانین برای اجرا بوده است. تأخیر در ابلاغ قانون " 2 میلیارد تومان تسهیلات برای قطار شهری " و نیز "قانون حمایت از تولید مسكن " دو مورد قانون ابلاغ نشده از سوی دولت بوده كه هیئت رئیسه كمیسیون اصل 90 آن را ذكر كرده‌اند و رئیس‌ دولت نیز پس از ارائه توضیحاتی در خصوص این 2 قانون، تأكید كرده كه اگر مورد سومی هم هست بگویید كه هیئت رئیسه كمیسیون مورد دیگری را نگفته‌اند.

رئیس‌ دولت در این جلسه و در توضیحات خود برای عدم ابلاغ این دو قانون گفته كه بر اساس قوانین بالا دستی و شرایط توافق شده در موضوعات اجرایی، امكان ابلاغ این دو قانون نبوده است و خود مجلس نیز به عنوان مركز مصوب قانون به این نتیجه رسیده كه اشتباه كرده لذا مجلس نیز به دنبال راه اصلاح می‌گشت.

احمدی‌نژاد گفته كه قانون تسهیلات 2 میلیاردی قطار شهری دارای تبعات و خطرات بسیار بسیار نامناسبی بوده و قانون حمایت از تولید مسكن نیز در صورت ابلاغ مشكلات فراوانی را به وجود می‌آورده است از جمله در قیمت مسكن و زمین اثر می‌گذاشته و همچنین سوء استفاده در صدور سند زمین‌های روستایی را نیز در پی داشته است.

رئیس‌دولت در این جلسه تأكید كرده كه خود مجلس بدون توجه به قوانین بالا دستی موارد فراوانی از قوانین را به تصویب رسانده كه همه آنها با مشكل مواجه است. اگر اشكال نا به جای دولت عدم ابلاغ 2 قانون باشد، مجلس تاكنون بیش از 130 قانون تصویب كرده كه مغایر با شرع و قانون اساسی است، این راه ناصواب و نامناسبی است كه مجلس بگوید ما قانون خلاف شرع و خلاف قانون اساسی تصویب می‌كنیم و مجمع تشخیص مصلحت نظام تكلیف آن روشن می‌كند؛ مگر مجمع تشخیص مصلحت نظام، مافوق شرع و قانون اساسی است؟ و چرا یك مركز بالا دستی دیگری فراتر از قانون اساسی و شرع مقدس در كشور تصمیم گیرنده نیست؟ فلسفه وجودی مجمع برای تنگناها و موارد خاص قانونگذاری بود كه هم‌اكنون تبدیل به روش جاری شده است.

* توضیح درباره برداشت دولت از حساب ذخیره ارزی برای تأمین بنزین

بر اساس این گزارش، مورد دیگر مطرح شده در این جلسه بحث برداشت نامتوازن دولت از حساب ذخیره ارزی برای تأمین واردات بنزین بوده كه احمدی‌نژاد در این باره نیز گفته دولت به جهت اینكه آثار تورمی و سوء اجتماعی به وجود نیاید برای این موضوع لایحه مجددی را به مجلس ارسال نكرد اما با "هماهنگی كامل "، این برداشت از حساب ذخیره ارزی برای تأمین واردات بنزین صورت گرفت، واردات این بنزین نیز به 2 دلیل عمده از روی ناچاری بوده یكی اینكه دولت بخشی از بنزین را كه "بنزین اوكتان " است باید وارد می‌كرد و دوم اینكه آیا می‌شود به جایگاه‌های پمپ بنزین گفته می‌شد كه شما در ماه به عنوان مثال 20 روز بنزین توزیع كنید و 10 روز توزیع نكنید؟ چه بحرانی در كشور ایجاد می‌شد؟ كسانی كه مرتب تذكر می‌دهند و ادعا می‌كنند كه دولت حق برداشت از حساب ذخیره ارزی را نداشته، به این سؤال پاسخ دهند، آیا می‌شود به مصرف كننده بنزین نداد؟ ضمن اینكه موضوع برداشت از حساب ذخیره ارزی هم در بودجه 1388 تأمین و در زمان تصویب آن مستهلك شد.

* گلایه احمدی‌نژاد از عدم پیگیری كمیسیون اصل 90 درباره خبر تكذیب شده جابجایی یك میلیارد دلار

همچنین رئیس‌ دولت در این جلسه گفته است اصلاً كمیسیون اصل 90 كه مسئول رسیدگی به شكایات اشخاص علیه مسئولان است از زمانی كه بحث جا به جایی خلاف قانون یك میلیارد دلار در آستانه انتخابات دهم ریاست‌جمهوری مطرح شد و ضربه‌ای را به دولت نهم وارد كرد، بعد از اینكه ثابت شد كه این ادعا، اتهام و كذب محض است، چرا كمیسیون اصل 90 در این زمینه احقاق حق نكرد؟

بر پایه این گزارش، رئیس‌ دولت در این جلسه از علی لاریجانی رئیس مجلس گلایه كرده و گفته بنده به عنوان یك دوست آقای لاریجانی از او توقع نداشتم كه او بر موضوع جا به جایی یك میلیارد دلار صحه بگذارد.

احمدی‌نژاد ادامه داده حتی زمانی كه این موضوع ثابت شد، دیوان محاسبات كل كشور اتهام را درج نكرد؛ آیا در آنجا حق فرد و حق دولت مطرح نبود؟ چرا كمیسیون اصل 90 به این موضوع رسیدگی نكرد؟ موضوعی طراحی شد و برای تخریب و اتهام زدن به دولت، در اختیار رقیب قرار گرفت، حتی پس از آنكه ثابت شد این اتهام، كذب محض بوده، مدعیان راضی نشدند و كسی حاضر نشد كه حق یك مظلوم كه مورد تهاجم افراد و افكار قرار گرفت و در رأی 24 میلیونی او اثر گذاشت، احقاق حق كنند.

* اگر كسی اتهام جابجایی یك میلیارد دلار را ثابت می‌كرد راضی بودم دست و گردن مرا قطع كنند

رئیس‌ دولت همچنین در این جلسه گفته كه بنده آمادگی داشتم هر كسی و در هر محكمه‌ای اگر این موضوع را به اثبات می‌رساند كه ما خلافی مرتكب شدیم، راضی بودم دست و گردن من را قطع می‌كردند.

احمدی‌نژاد در این جلسه همچنین گفته است كه بنده همین الآن نیز به كمیسیون اصل 90 اعلام می‌كنم برای چندمین بار هم اگر این موضوع یك میلیارد دلار را بررسی كنید و به اندك جا به جایی خلاف قانون در این رابطه رسیدید، حاضرم دست یا گردن من را قطع كنید اما اگر دیدید این اتهام، مظلومانه به من وارد شده، حق من بود كه حداقل كذب بودن این اتهام را اعلام كنید اما تا به امروز كسی این موضوع را اعلام نكرده است.

*استیضاح و سؤال نمایندگان در مجلس اكثراً در موضوعی كه از تریبون اعلام می‌شود، نیست

احمدی‌نژاد گفته كه یكی از گلایه‌های من این است كه بخش عمده‌ای از وقت مؤثر وزرا گرفتار پاسخگویی به استیضاح و سؤال نمایندگان در مجلس می‌شود كه این سؤالات اكثراً در موضوعی كه از تریبون اعلام می‌شود، نیست. مطالباتی در رابطه با مسئولان حوزه انتخابیه آن نماینده است اما چون به آن مطالبات عمل نمی‌شود، نماینده گوشه‌ای از مأموریت اجرایی یك وزیر را مورد بهانه قرار داده و سؤال می‌كند. بحثی نیست، چون قانونی است و نماینده مجلس می‌تواند سؤال و استیضاح كند اما مایه تعجب است كه كمترین لغزش یك مقام اجرایی زیر ذره‌بین مراكز نظارتی متعددی از جمله قوه مقننه قرار می‌گیرد در حالی كه اگر صدها برابر بزرگتر، تخلفی از یك نماینده مجلس صورت گیرد هیچ كس حق تعرض به نماینده مجلس را ندارد، آن هم نماینده‌ای كه ممكن است با 6 هزار رأی نماینده شده باشد.

به گفته رئیس‌ دولت كسی كه با 6 هزار رأی نماینده شده خود را مصون و مبرا و نماینده مردم می‌داند اما خود این فرد، رئیس‌جمهور را با بیش از 24 میلیون رأی نماینده ملت نمی‌داند!؟


 


 

israeli_flag_2_barbed_wire__gun

اسرائيل در واكنشی تند به قطعنامه تازه ۱۸۹ كشور عضو پيمان منع گسترش سلاح‌های اتمی، ان‌پى‌تى، ضمن «رياكارانه» خواندن این قطعنامه اعلام کرد که از حضور در كنفرانس «خاورميانه عارى از سلاح‌هاى هسته‌اى» خوددارى مى‌كند.

در بيانيه‌اى كه روز شنبه دفتر بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل، منتشر كرد اشاره شده است كه در اين قطعنامه تنها از اسرائيل نام برده شده و هيچ «اشاره‌اى به دشمن قديمى اين كشور يعنى ايران» در آن نیامده است.

در بيانيه پايانى کنفرانس يک‌ماهه بررسى پيمان منع گسترش سلاح‌ هاى اتمى در نيويورک بر ادامه پيگيرى سه هدف اصلى «خلع سلاح اتمى، منع گسترش سلاح‌هاى اتمى و انرژى صلح‌ آميز اتمى براى همه» تاكيد و خواسه «خاورميانه فارغ از سلاح‌هاى كشتار جمعى» مطرح شده است.

در جلسات اين كنفرانس كشورهاى عرب و دولت‌های غربى حامى اسرائيل بارها به چالش با يكديگر پرداختند و در مورد نام بردن از اسرائيل در بيانيه پايانى يا تنها اشاره به برگزارى كنفرانس «خاورميانه خالى از سلاح‌هاى كشتار جمعى در سال ۲۰۱۰ ميلادى» میان آنها اختلافاتى بروز كرد.

در نهايت قطعنامه پايانى اين كنفرانس با اشاره صريح به اسرائيل، خواستار برگزارى كنفرانسى با هدف دستيابى به خاورميانه عارى از سلاح هسته‌اى در سال ۲۰۱۰ شده است.

در اين توافق به طور مشخص از «اهميت پيوستن اسرائيل به اين معاهده و همچنين تحت نظارت قرار گرفتن تمام پايگاه‌هاى هسته‌اى اين كشور ذيل پادمان آژانس بين‌المللى انرژى اتمى» سخن گفته شده است.

اسرائيل كه ظن آن مى‌رود حدود ۲۰۰ كلاهك هسته‌اى در اختيار داشته باشد همواره در برابر افشاى زرادخانه احتمالى خود همواره سیاست سکوت را در پیش گرفته است. 

قطعنامه «رياكارانه»

دفتر نخست وزيرى اسرائيل در بيانيه خود گفته است: «قطعنامه ياد شده ناقص و رياكارانه است و واقعيات مربوط به خاورميانه و تهديدهاى واقعى كه منطقه و جهان با آن روبه‌روست را ناديده مى‌گيرد.»

در اين بيانيه همچنین آمده است: «اين قطعنامه فقط اسرائيل را نشانه گرفته كه تنها دمكراسى حقيقى در خاورميانه بوده و تنها كشورى است كه تهديد به نابودى شده است.»

اسرائيل گفته است كه در واكنش به «ماهيت انحرافى» قطعنامه ياد شده در كنفرانس اجرايى كردن آن شركت نخواهد كرد.

واكنش اسرائيل به قطعنامه كنفرانس بازنگرى در ان‌پى‌تى در حالى صورت گرفته است كه ايران از اين قطعنامه استقبال كرده است.

همايش بازنگرى ان‌پى‌تى كه هر پنج سال يك بار برگزار مى‌شود، در اين دوره به خاطر سخنرانى محمود احمدى‌‌نژاد در روز نخست اجلاس مورد توجه بيشترى قرار گرفت.

مطرح شدن صريح و بى‌‌پرده نام اسرائيل براى نخستين بار در بيانيه پايانى اجلاس و درخواست برچيدن توان هسته‌‌اي این کشور موفقيتى براى جنبش عدم تعهد به‌ويژه كشورهاى عربى و اسلامى محسوب مى‌شود كه از ۱۵ سال پيش اين تلاش را آغاز كرده‌اند.

این در حالی است که کشورهای غربی تلاش کرده بودند تا نام ایران به عنوان یکی از عوامل تهدید اتمی در خاورمیانه در بیانیه پایانی کنفرانس یاد شده گنجانده شود، ولی به نظر می‌رسد این تلاش‌ها به نتیجه‌ای نرسیده است.

در قطعنامه ياد شده همچنین هيچ اشاره‌اى به كشورهايى چون هند و پاكستان نشده است كه مانند اسرائيل عضو معاهده ان‌پى‌تى نيستند و به عنوان دولت‌هاى داراى سلاح هسته‌اى شناخته مى‌شوند.

در همین زمینه باراک اوباما، رئيس جمهور آمريكا، روز جمعه گفت كه از اهداف مندرج در اين سند حمايت مى‌كند، اما در عین حال از تمركز اين موافقت‌نامه بر اسرائيل انتقاد كرد.

وى اظهار داشت: «ما قويا مخالف تلاش‌هايى هستيم كه تنها اسرائيل را هدف قرار داده و با هر گونه اقدامى كه امنيت ملى اين كشور را دچار تنش كند مخالف هستيم.»

على‌اصغر سلطانيه، نماينده ايران در آژانس بين‌المللى انرژى اتمى، گفته است كه به‌رغم مخالفت آمريكا با اين سند، اين كشور بايد همراه با ساير كشورها آن را اجرايى كند.

كاترين اشتون، مسئول امور سياست خارجى اتحاديه اروپا، نيز در واكنشى از تصويب اين قطعنامه استقبال كرد و گفت که اتحاديه اروپا «به سرعت مقدمات شركت در روند اجرايى كردن قطعنامه مربوط به خاورميانه (عارى از سلاح هسته‌اى) را فراهم مى‌كند».

منبع:رادیو فردا


 


 

dr_maleki

دکتر محمد ملکی روز جمعه گذشته دچار حمله قلبی شد و بلافاصله در بیمارستان بستری گردید.

به گزارش ادوارنیوز، این حمله در اثر عوارض بیماری نوسان ضربان قلب است که در اثر سختی ها و فشارهای وارده بر ایشان در سال گذشته تشدید شده است.

ایشان هم اکنون تحت مراقبت ویژه هستند و قرار است تا در روزهای آینده تحت عمل جراحی قلب قرار گیرند.

دکتر محمد ملکی با وجود کهولت سن و بیماریهای متعدد، سال گذشته مدت 6 ماه را در زندان اوین و در شرایط بسیار نامساعدی در بازداشت بودند و در آن مدت نیز چندین بار دچار حمله قلبی شده و در بیمارستان بستری گردیدند.

ایشان همچنین از بیماری سرطان پروستات نیز رنج برده و پس از آزادی از زندان در اسفند ماه گذشته مشغول مداوای این بیماری هستند.


 


Sepah

در ادامه واگذارى پروژه‌هاى عمده نفت و گاز به سپاه پاسداران پنج فاز دیگر از میدان گازى پارس جنوبى به قرارگاه خاتم‌الانبیا واگذار شده و همزمان رییس مجلس شوراى اسلامى از سپاه خواسته است، مانع رقابت در اقتصاد کشور نشود.

به گزارش خبرگزارى مهر ، على وکیلى، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس روز جمعه از امضاى تفاهم نامه قرارداد واگذارى فازهاى ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبى به قرارگاه خاتم‌الانبیا و نیز واگذارى قرارداد فازهاى ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبى به کنسرسیومى متشکل از قرارگاه خاتم الانبیا سپاه و چند شرکت داخلى خبر داده است.


وى در این باره گفته است: «در حال حاضر تفاهم نامه توسعه این سه فاز پارس جنوبى با خاتم الانبیا امضا شده و زمین براى آغاز عملیات اجرایى نیز تحویل این مجموعه شده است».

على وکیلى همچنین در باره اعضاى کنسرسیومى که قرار است فازهاى ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبى را در اختیار گیرد نیز اظهار داشته است: «به نظر مى رسد قرارگاه سازندگى سازندگى خاتم الانبیا، صدرا، شرکت ملى حفارى و شرکت مهندسى و ساخت تاسیسات دریایى اعضاى این کنسرسیوم را تشکیل خواهند داد».

بر اساس گزارش‌هایى که پیشتر توسط خبرگزارى‌هاى ایران منتشر شده بود، ارزش قرارداد توسعه فازهاى جدید پارس جنوبى که به سپاه پاسداران واگذار شده است، بیش از ۱۰ میلیارد دلار است و وزارت نفت با «موافقت نمایندگان ویژه رئیس جمهور در امور نفت از روش ترک تشریفات مناقصه» براى واگذارى این قرارداد استفاده کرده است.

به این ترتیب بدون آن که در این زمینه مناقصه‌اى انجام شود، قرارگاه سازندگى خاتم‌النبیاء وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اجراى قراردادى چند میلیارد دلارى را برعهده گرفته است.

واگذارى فازهاى جدید پارس جنوبى به سپاه در حالى است که قرارگاه خاتم‌الانبیاء در اجراى فازهاى ۱۵ و ۱۶ با مشکل مواجه شده و نزدیک به شش هزار کارگر شاغل در این فازها بیکار شده‌اند.

به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهورى و پس از آن که سپاه پاسداران نقش عمده‌اى در سرکوب خونین اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهورى ایفا کرد، روند واگذارى قراردادهاى سود‌آور اقتصادى به ویژه در حوزه نفت و گاز به سپاه شدت بیشترى گرفته است، که این امر انتقادهاى فراوانى را در پى داشته است.

در همین راستا على لاریجانى، رییس مجلس شوراى اسلامى نیز که پیشتر از سپاه پاسداران خواسته بود، وارد رقابت با بخش خصوصى نشود، روز شنبه در یک کنفرانس خبرى در تهران به تکرار موضع خود در این باره پرداخته است.

وى در پاسخ به سوالى در باره واگذارى قرارداد نفتى ده میلیادر دلارى به سپاه گفته است‌: «این درست نیست که آنها طورى عمل کنند که مجالى به بخش خصوصى ندهند. من یک بار به فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء گفتم که شما نباید رقیب بخش خصوصى باشید و قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه نباید مانع رقابت اقتصادى در کشور باشد، همانند بنگاه‌هاى بزرگ دولتى».

لاریجانى در عین حال به دفاع از فعالیت اقتصادى سپاه پرداخته و این کار را به نفع اقتصاد کشور خوانده و اظهار داشته است: «برخى کارهاى خدماتى بزرگ احتیاج به روحیه جهادى دارد که سپاه این کارها را انجام مى‌دهد».

رییس مجلس شوراى اسلامى با بیان این که بخش خدماتى و پشتیبانى سپاه کارهاى اقتصادى را انجام مى‌دهد، افزوده است: «بخش پشتیبانى سپاه در زمان صلح معطل مى‌ماند، ضمن اینکه در همه جاى دنیا از نیروهاى معطل مانده استفاده مى‌کنند، در کشور ما هم همین طور است».

منبع:رادیو فردا


 


 

sorush

دكتر عبدالكريم سروش براي سومين بار در دولت احمدي نژاد مرتد وكافر اعلام شد. ديروز خبرگزاري ها از قول روزنامه كيهان، از بيانيه جامعه مدرسين قم خبر دادند كه براساس آن دكتر سروش مرتد اعلام شده است. پيش از اين دفتر سياسي سپاه در شهريور ماه گذشته اين انديشمند دینی را مرتد دانسته بود. اما گويي اعلام ارتداد اين نهاد نظامي كفايت نكرده كه نهاد سياسي ـ مذهبي حامی افراطیون نيزوارد گود تكفير وارتداد شده است. پيش تر در اسفند 86 مجيد مجيدي، كارگردان سينما دكتر سروش را كافر دانست ودر پی آن در تظاهراتي در قم، جمعي از نماز گزاران حكم به ارتداد دكتر سروش دادند.

 

توصيه به مهاجرت يعني ارتداد

اعلام دور سوم حکم ارتداد دكتر سروش، پس از آن صورت می گیرد که وی در نامه اخيرش به علماي دين از آنها خواست در اعتراض به وضعيت موجود به نجف مهاجرت كنند؛توصيه ای که از نظر جامعه مدرسين مساوي با ارتداد اعلام شده است.

دکتر سروش در این نامه که در آستانه سالگرد جنبش سبز منتشر شده، از مراجع و عالمان دین خواسته بود در برابر "حاکمان ظالم"، آرام ننشینند و "برای بیان حقیقت،  بی واهمه از جنود حرامیان، به حوزه علمیه نجف هجرت" کنند تا "هم از قبح استبداد بگویند هم از حسن آزادی؛ و دین ورزی را در هوایی آزاد و پر رقیب تجربه کنند و اجتهادات نوین خود را با تشنگان معنویت در میان بگذارند".

دو روز بعد از نگارش اين نامه، كاظم انبار لويي سردبير روزنامه رسالت در سرمقاله اين روزنامه نوشت: "جريان منورالفکري هيچ گاه در يکصد سال اخير به اين درجه از افلاس و ورشکستگي نرسيده است. از سويي در اهانت به مقدسات مردم مسابقه گذاشته اند و از سوي ديگر براي هتاکي و فحاشي به عالمان، عارفان و مراجع ديني از هيچ زباني دريغ نمي کنند. زبان به رهنمود و نصيحت نيز گشوده اند. "

انبار لويي در ادامه این نوشته، اگر چه سروش را عامل وجاسوس سرويس هاي اطلاعاتي غرب و "لات وبي سروپا" خوانده اما در عین حال توصيه سروش به مهاجرت علما را با مهاجرت علما در زمان مشروطه مقايسه کرده است؛مهاجرتي كه باعث پيروزي جنبش مشروطه شد.

سردبير رسالت نوشته است: "سروش فرمان مهاجرت علما را به نجف صادر مي کند و خود را در نقطه اي از جايگاه مرجعيت منورالفکري مي نشاند و مي خواهد از لندن، پايتخت استعمار پير به علما و مراجع ما امر و نهي و بايد و نبايد کند. !درجه خودشيفتگي او به حدي است که طمع مي کند در کرسي فتوا بنشيند و خطاب به علما و رهبران روحاني چنين فرماني را صادر کند. ظاهر اين حرف ها مضحک است اما باطني هم ممکن است داشته باشد. سروش پرده از سياست هاي شوم سرويس هاي جاسوسي انگليس عليه مرجعيت و روحانيت در نجف و قم برداشته است. اين نامه يک روي سکه توطئه انگليسي ها عليه مرجعيت است. سرويس هاي آمريکا و انگليس در نجف و قم ارتباطاتي دارند و مراوداتي که به اين ارتباطات و مراودات هم دل بسته اند. آنها فکر مي کنند همانند نهضت ملي و انقلاب مشروطه مي توانند روي ذهنيت حوزه اثر بگذارند. حوزه و مراجع ما در دهه80 با حوزه و مراجع ما در دهه40 و20 و ايام مشروطيت از زمين تا آسمان تفاوت دارند. امروز درجه بصيرت نخبگان و آگاهي مردم در اوج است".

 

قم ونجف يكپارچه هستند!

البته در انتقادهاي اين عضو بلند پايه موتلفه وسردبير روزنامه رسالت سخني از ارتداد نبود ولي ديروز خبر گزاري ها خبراز اعلام ارتداد سروش از سوي جامعه مدرسين دادند؛جامعه اي كه پيش از اين، آيت الله شريعتمداري و آيت الله صانعي را فاقد شرايط مرجعيت دانسته بود. مضمون بيانيه ارتداد سروش اتفاقا همان نكته اي است كه انبار لويي معترض آن شده بود. يعني دكتر سروش به خاطر توصيه به مهاجرت از نظر جامعه مدرسين از مسلماني خارج شده است.

در بيانيه منتشر شده از سوي اين جامعه آمده است: "حوزه هاي علميه بلاد اسلامي تفكيك ناپذير بوده و مراجع تقليد قم و نجف پشتيبان نظام مقدس جمهوري اسلامي و ولايت فقيه هستند. اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم با بررسي اظهارات جديد سروش مبني بر ضرورت مهاجرت مراجع تقليد از حوزه هاي علميه قم به نجف تصريح كردند دشمنان از نقش مهم و تاثيرگذار مراجع تقليد قم و نجف در جهان تشيع هراسان هستند".

اين ادعا در حالي مطرح شده كه حوزه نجف با نظريه ولايت فقيه همراهي ندارد  وچهره شاخص اين حوزه، یعنی  آيت الله سيستاني در زمره طرفداران ولایت فقیه محسوب نمی شود.

مدرسين حوزه علميه قم با این حال می نویسند: "سروش با تخطئه مباني نظام اسلامي و ولايت فقيه ارتداد خود را بر همگان ثابت كرد و با همراهي اپوزيسيون خارج نشين در جهت سازماندهي فتنه 88 همدستي خود با سازمان اطلاعاتي سيا و موساد را به اثبات رساند بنابراين اظهارات اخيرش مبني بر ضرورت مهاجرت مراجع قم به نجف در راستاي اهداف شوم دشمنان نظام و به خاطر ترس از نقش تاثيرگذار مراجع قم و نجف در جهان تشيع مي باشد. لذا مراجع تقليد براي اظهارات اين مرتد خارج نشين كوچكترين ارزشي قائل نبوده و توطئه هاي شوم دشمنان براي ايجاد شكاف و نفاق ميان مراجع قم و نجف و مراجع عظام با نظام جمهوري اسلامي را در هم مي شكنند".

عليرضا سليمي يكي از اعضاي اين جامعه در اين خصوص گفته است: "سروش با فرار از كشور دچار توهم خود بزرگ بيني شده. كسي كه از سازمان هاي خارجي براي فعاليت عليه نظام جمهوري اسلامي پول دريافت مي كند كوچكتر از اين است كه بخواهد درباره مسائل داخلي نظام اسلامي به ويژه مسائل مربوط به اداره حوزه هاي علميه و مراجع عظام اظهارنظركند".

سيديونس موسوي، ديگر عضو اين جامعه حامی افراطیون نیز گفته است: "با توجه به اظهارنظرهاي اخير سروش درباره دين اسلام و ولي فقيه وي به دره ارتداد سقوط كرده است بنابراين اپوزيسيون خارج نشين همراه با دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي حق اظهارنظر در امور كشور را ندارند".

 

ترس از مهاجرت؟

گفتني است كه مهاجرت علما در فرهنگ شيعه يك رفتار سياسي واعتراضي است كه در جنبش مشروطه باعث پيروزي اين جنبش عليه استبداد قاجاري شد. در يك سال گذشته هم اين بحث در بيوت برخي مراجع بزرگ به صورت يك گزينه دهان به دهان چرخیده، هرچند عمومي نشده است. اما به گفته یک منبع آگاه، ظاهرا  نامه اخير دكتر سروش اين بحث را عمومی کرده؛به همین علت جامعه مدرسين به عنوان نهادي نزديك به حاكمیت از اين موضوع آشفته شده وتوصيه به مهاجرت را ارتداد خوانده است.

نه ماه پيش كه دكتر سروش نامه اي اعتراضي به آيت الله خامنه اي نوشت وجمهوري اسلامي را «فاقد مشروعيت» اعلام كرد جامعه مدرسين واکنشی نشان نداد، اما نشريه صبح صادق وابسته به دفتر سياسي سپاه، حكم ارتداد دكتر سروش را اعلام كرد. البته اعلام ارتداد سروش در اين سالها رويه اي عادي شده است چرا كه در اسفند 86 هم مجيد مجيدي در اعتراض به مباحث دكتر سروش در خصوص در يافت وحي توسط پيامبر اسلام او را كافر اعلام كرده بود. پس از سخنان وی، شيخ عليرضا پناهيان هم بعد ازنماز جمعه قم يك راهپيمايي در قم به راه انداخت وحکم ارتداد سروش را صادر كرد. در  اظهار نظری مشابه، آیت الله نوری همدانی مرجع حامی محمود احمدی نژادهم سروش را با سلمان رشدی مقایسه کرد و گفت: "جریان سلمان رشدی در سب النبی منحصر می‌شد، ولی آقای سروش ریشه نبوت، قرآن و وحی رازده است که اگر از روی غرض باشد، تکلیف دیگری داریم".

 

ارتداد سياسي هم صادر كرديم

منتقدين واصلاح طلبان جامعه مدرسين را يك نهاد سياسي  ميدانند كه در لباس مذهب به سياسي كاري مشغول است؛ به عنوان نمونه اين جامعه در طول چند سال گذشته در دو مقطع سازمان مجاهدين انقلاب را فاقد مشروعيت ديني دانسته وخواستار انحلال اين سازمان شده بود. این موضع در خرداد ماه سال گذشته نيز بروز دوباره اي يافت كه اين سازمان در اعتراض به اين نهاد وجامعه سياسي نوشت: "اگر از تمام دلایل و شواهد دال بر ماهیت حزبی و سیاسی جامعه مدرسین چشم بپوشیم، نامه اخيرتان در خصوص سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي  به روشنی حاکی از ماهیت سیاسی و حزبی تشکیلات متبوع شماست. زیرا تنها چیزی که اثری از آن در این بیانیه مشاهده نمی‌شود فقه و فقاهت و روحانیت است. ادبیات فقهی غنی شیعی و اسلامی پیش روی ماست؛ خوبست حتی یک نمونه ارایه دهید که تحت عنوان «مبانی نظری» و توجیه شرعی یک فتوا و یا حکم فقهی به جای سند و مدرک فقهی و استناد به اصول استنباط فقهی، هر رطب و یابس سیاسی به هم بافته شده باشد".

سازمان مجاهدین انقلاب در خرداد 88افزوده بود: "بیانیه اخیر حزب متبوع شما در واقع چیزی نیست جز یک بیانیه سیاسی با هدف تحریک احساسات دینی مخاطبان و البته در سطحی بسیار نازل و متأسفانه بدور از اخلاق و تقوای سیاسی و مملو از فحش و اهانت و ناسزاهایی نظیر «هتاک»، «مزدور»، « پیرو اسلام آمریکایی» و «سیاسی کار» علیه یک رقیب سیاسی و درجهت توجیه یک موضع سیاسی".

پس از اين واكنش سازمان مجاهدين در اسفند 88 رو در روي اين جامعه ايستاد و اين جامعه را فاقد شرايط مرجعيت دانست. سازمان مجاهدين با خطاب قرار دادن شيخ محمد يزدي رياست اين جامعه و حامی احمدی نژاد نوشت: "ماهیت سیاسی رفتار جناب آقای یزدی برکسی پوشیده نیست. علائق و گرایش های تند سیاسی ایشان و حمایت های افراطی و عجیب وی از دولت نهم و دهم موجب شده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دوره دبیری ایشان بیش از پیش از جایگاه علمی و دینی خود فاصله گرفته و به هویت یک حزب سیاسی را به خود بگیرد".


 


afshari

علی افشاری:حکم غیر منتظره صادر شده برای بهاره هدایت و میلاد اسدی شوکی بر پیکره جنبش دانشجویی وارد ساخت. تا کنون پس از انقلاب فرهنگی سابقه نداشته است رهبران دانشجویی به چنین احکام زندان طولانی مدت محکوم شوند.

تا پیش از این حکومت در برخورد با نمایندگان دانشجویان و کسانی که منتخب جامعه دانشجویی کشور بودند، تا حدودی جانب پروا را نگاه می داشت. حتی المقدورمی کوشید تا برخورد ها به بازداشت های کوتاه مدت امنیتی محدود گردد. فقط در مواردی خاص حاکمیت مجبور شد  فعالان دانشجویی راکه از پشتیبانی قاطبه دانشجویان برخوردار بودند ، به احکام زندان چند ساله محکوم نماید که سنگین ترینش  6 سال حبس تعزیری بود. اما در موج اخیر بازداشت ها این احکام به 9. 5 سال حبس برای رهبران افزایش پیدا کرده است. فعالان دانشجویی نیز چون ضیا نبوی، مجید دری قریب به پانزده سال حبس دریافت کرده اند و در یک مورد نیز محمد امین ولیان به اعدام محکوم شد که در تجدید نظر این حکم ننگین شکسته شد. البته صدور احکام اعدام و حبس های بیش از ده سال برای فعالان عادی دانشجویی، بخصوص در پرونده کوی دانشگاه تهران سابقه داشت، اما افزایش چشمگیر کمی و کیفی احکام تنبیهی بر علیه  فعالان دانشجویی نشان از دور جدید فشار و اختناق در فضاهای دانشجویی دارد.

اوج گیری جنبش کلان اجتماعی و به لرزه افتادن اندام حاکمیت در پس خیزش سبز اعتراضات عمومی باعث شده است تا آستانه تحمل حاکمیت دردانشگاه ها پایین بیاید و با بالا بردن هزینه کنش های انتقادی، جنبش دانشجویی را مهار کند. ایجاد فضای سنگین امنیتی در تهران و دیگر شهر های بزرگ سبب شده است تا اعتراضات خیابانی فروکش کند. در چنین شرایطی موقعیت جنبش دانشجویی، عمق استراتژیک و اهمیت مضاعفی پیدا کرده است که می تواند بستر تداوم اعتراضات را فراهم کند و کوره مبارزات را گرم نگاه دارد.

افزایش عمق و سطح شکاف بین گفتمان، سبک زندگی و مطالبات جامعه دانشجویی با گفتمان رسمی و انتظارات ایدئولوژیک حکومت، دیگر حوزه حساسیت و منازعه را تشکیل می دهد. پادگانی کردن دانشگاه، زندانی کردن فعالان دانشجویی منتقد و اخراج آنها از تحصیل، حربه های اصلی سیستم امنیتی و اصول گرایان افراطی برای حفظ موازنه قوا در دانشگاه ها است که علی رغم صرف هزینه های گزاف و انحصاری کردن استفاده از امکانات رسمی توسط تشکل های دانشجویی حکومتی نتوانسته است در میدان رقابت های سیاسی و دانشجویی ناکامی هایش را متوقف کند.

اینک صدور احکام ظالمانه برای بهاره هدایت و میلاد اسدی به شکلی نمادین دوره جدیدی از سرکوب دولتی در دانشگاه ها را بازتاب می دهد که در تلاش است تا این پیام را بدهد که دیگر دوره فعالیت های آزادی خواهانه حول پروژه مبارزات مسالمت آمیز و حق طلبانه   وفعالیت های رسمی منتقدانه بسر آمده است. هر دانشجویی که بخواهد در این راه گام بگذارد نه تنها باید قید تحصیل را بزند بلکه باید پی زندان ها طولانی و سپری شدن دوران جوانی اش در پشت دیوار های بلند زندان را نیز به تنش بمالد.

احکام زندان صادر شده اخیر بر علیه فعالان دانشجویی در اصل علیه کلیت جنبش دانشجویی  است و هدف آن  انتقام گبری  از پویش آزادی خواهانه دانشجویان و ایفای رسالت روشنگری دانشگاه است. مطالبه آزادی های اکادمیک و استقلال دانشگاه خوار چشم کسانی است که به  اگاهی دانشجو و رویکرد انتقادی آن به چشم تهدید می نگرند. ساختار سلطه دانشگاه حقیقت طلب را نمی پسندد و دانشگاه مطیع و فرمانبر را طلب می کند که توجیه گر ساختار سلطه باشند.

بهاره و میلاد طلایه داران نسل کنونی جنبش دانشجویی هستند که با الهام از مبارزات مستمر نسل های پیش آرامش استبداد را بر هم زدند و نشان دادند که دانشگاه فرمانبر و تهی از نقادی، خواب آشفته ای بیش نیست و هرگز تعبیر نخواهد شد. آنها پرچم مقاومت را در دانشگاه ها برافراشتند که متکی به پشتوانه ای گران سنگ است و هفت دهه تاریخ  پر افتخار کوشش های خستگی ناپذیر دانشجویان آرمان خواه در پشت سر آن قرار دارد. این مقاومت است که باعث شده رئیس دولت کودتا مخفیانه به دانشگاه ها بیاید و جسارت رودر رویی با دانشجویان و پاسخ به سئوالات آنها را نداشته باشد.

بی تردید در میان جنبش های اجتماعی و گروه های صنفی هیچ گروهی به مانند دانشجویان هزینه نپرداخته و در مبدان مبارزه با ارتجاع، خودکامگی و استعمار در صحنه حضور نداشته است.

اما بهاره و میلاد که  نماد های  کنونی جنبش دانشجویی هستند، ویژگی هایی هم داشتند که باعث شد آتش خشم نیروهای تمامیت خواه شعله ور شود. هر دو عضو  شورای مرکزی  دوره ای از دفتر تحکیم وحدت بودند که بیشترین فشار ها را در طول تاریخ حیات مستقل این تشکل ریشه دار تحمل کرد. هر دوی آنها همراه با مهدی عربشاهی و عباس حکیم زاده و اعضا شورای عمومی  جانانه مقاومت کردند و اینک تاوان شجاعت و پایمردی شان را پس می دهند.

بهاره هدایت پس از یک دوره ده ساله به عدم حضور دختران در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت پایان داد. عملکرد موثر و حضور پر ثمر وی در دوران مسئولیتش چنان پر رنگ بود که ارزشمندی توازن ترکیب جنسیتی تحکیم را نمایان ساخت. وی  نشان داد که چه میزان حضور دختران در رده های رهبری جنبش دانشجویی می تواند مفید و موثر باشد. توانایی های وی روشن ساخت که چه قدر ظرفیت و توانمندی دختران دانشجو بالا است  و عبور آنها از مرزهای تاریخ مذکر و فائق شدن بر بی میلی نسبت به کنش های سیاسی می تواند چه پتانسیل ارزشمندی را برای تقویت جنبش دانشجویی به ارمغان بیاورد.  شجاعت وی در کنار صداقت، پای بندی به اصول و دفاع همیشگی از آرمان های  دانشجویی  چنان مثال زدنی بود که عملا مهر بطلان بر انگاره کاذبی کشید که صفت مردانه را برای توصیف شجاعت و پاکبازی بکار می گیرد. او ثابت کرد که این ادعا تنها میراث فرهنگ منحط مردسالاری است و زنانگی هم می تواند همپای مردانگی بستری برای ظهور و تجلی رشادت و ایثار انسانی باشد. فضائل انسانی در فراسوی مرز های جنسیتی قرار دارد و راه پیشرفت، تکامل و حاکمیت حقیقت در عرصه جهانی نیازمند  حضور فعال و برابر زنان و مردان است.

بهاره حلقه اتصال جنبش زنان و جنبش دانشجویی نیز بود. این تلاش مضاعف و مشارکت در دو حوزه کنش مدنی که علی رغم تمایز ها، مطالبات مشترک و  شیوه مشابه فعالیت دارند و هر دو متکی به شبکه ای از روابط اجتماعی در جمعیت های مخاطب شان  هستند، کینه توزی ساختار سلطه از وی را  دو  چندان کرد. مقاومت او و امتناعش از هر گونه مصالحه با عوامل دولت کودتا و اصحاب قدرت خودکامه سرمایه اجتماعی را پدید می آورد که دیر یا زود بنیان ستم و تک صدایی را فرو خواهد ریخت.

این سرمایه اجتماعی مرهون مبارزه، رشادت و مقاومت دوشادوش مردان و زنانی است که به ندای وجدان شان پاسخ گفته و نگذاشته اند دیو استبداد آنها را به ذلت و خفت بکشاند.

امروز جنبش دانشجویی سهمی در خور در رشد سرمایه اجتماعی ایران دارد. این سرمایه اجتماعی سوخت گذار مسالمت آمیز به دموکراسی را تامین می کند. خیل عظیم دانشجویانی که به ناحق از سوی کمیته های انضباطی تنبیه شده اند، دانشجویانی که از تحصیل محروم گشته اند و دانشجویان زندانی همه همه اعتباری را فراهم می آورند که کمک می کند تا نیروی لازم برای تغییر مثبت بوجود آید. درد ها و مرارت های دانشجویان زندانی و فعالان دانشجویی سابق و لاحق در بند  چون بهاره هدایت، میلاد اسدی، ، کوهیار گودرزی، عماد بهاور، مجید توکلی، مهدیه گلرو، حشمت الله طبرزدی، محمد پور عبدالله، عبدالله مومنی، علی ملیحی، مجید دری، ضیا نبوی و خیل عظیم دانشجویان گمنام همراه با مبارات و تلاش های دیگر اقشار اجتماعی، مدافعان حقوق بشر و فعالان سیاسی آزادی خواه طلوع صبح رهایی را بشارت خواهد داد.


 


 

zendan_2

در حالیکه تنها چند روز به سالگرد تقلب انتخاباتی 22 خرداد باقی مانده است، خبرهای نگران کننده ای از وضعیت زندانیان سیاسی و مطبوعاتی به گوش می رسد. زندانیانی که سال گذشته و بلافاصله بعد از کودتای انتخاباتی، بازداشت فله ای آنها آغاز شد و همچنان ادامه دارد. طی روزهای گذشته اخبار نگران کننده ای  از عیسی سحرخیز، کوهیار گودرزی، عماد بهاور، حسین ملکی رونقی (بابک خرمدین) و هنگامه شهیدی منتشر شده و "روز" در گفتگو با خانواده های این فعالان سیاسی و مطبوعاتی، آخرین وضعیت آنان را جویا شده است.

خانواده حسین رونقی ملکی که روز گذشته موفق به ملاقات با فرزندشان شده اند به "روز" گفته اند که این وبلاگ نویس دربند، با حسام فیروزی در یک سلول به سر می برد و وضعیت جسمی مناسبی ندارد.

 

عیسی سحرخیز

وضعیت عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که این روزها در زندان رجایی شهر به سر می برد به شدت نگران کننده است.

همسر این روزنامه نگار در گفتگو با "روز" ضمن ابراز نگرانی شدید می گوید: همسرم را در وضعیت اضطرار نگه داشته اند نه پرونده اش را به دادگاه می فرستند و نه به او اجازه مرخصی میدهند.

وی با اشاره به انتقال آقای سحرخیز به زندان رجایی شهر می گوید: سه هفته پیش بدون اینکه خود او خبر داشته باشد او را به اتفاق 5 نفر دیگر به دفتر رئیس زندان خواسته  و سپس دستبند زده و به زندان رجایی شهر منتقل کرده اند بدون اینکه اجازه دهند داروهایش را با خود ببرد. من نمیدانم هدف آقایان چیست. به دادستان تهران هم نامه دادم اما تاکنون موفق به ملاقات با وی نشده ام.

همسر آقای سحرخیز می افزاید: ابتدا عیسی و دو نفر دیگر را که با او به رجایی شهر منتقل شده اند به محلی مثل حسینیه برده و در آنجا نگداشته اند اما الان انها را به اتاقی 5 الی 6 متری برده اند که جز موکت هیچ چیزی ندارد و روز زمین می خوابند. گفته اند خودش باید وسایل تهیه کند. اکنون آنها تنها با یک موکت سر میکنند. از طرفی حمام، آب گرم ندارد و برای 500 نفر آدم فقط 7 توالت است که آنها نیز خراب است.

خانم سحرخیز با وحشتناک توصیف کردن شرایط همسرش می گوید: زنگ زده بود و گفت که  برای اکو قلب به بیمارستان میرود. نگران شدیم ضمن اینکه او چون مراعات ما را می کند زیاد حرفی نمی زند تا اینکه در خبرها دیدم نوشته اند دچار حمله قلبی شده است.

وی می افزاید: به شدت نگران هستیم که نکند در بی خبری ما، بلایی سر او بیاید. یازده ماه است عیسی را نگهداشته اند مرخصی هم نمی دهند می گویند بازجو مخالفت کرده است. 12 تیر پارسال بازداشت شد و اکنون برای 27 تیر وقت دادگاهش است. سئوال من این است که چرا این همه مدت بلاتکلیف و در این شرایط وحشتناک او را نگهداشته اند؟اگر بلایی سر او بیاید چه کسی پاسخگو است؟

به گفته خانم سحرخیز، به همسرش اجازه نداده اند حتی وسایلی را که در زندان اوین داشته با خود به رجایی شهر ببرد. وی توضیح مید هد: تنها با لباس هایی که به تن داشته به رجایی شهر منتقل شده. من رفتم زندان اوین و وقتی وسایلش را تحویل گرفتم شوکه شدم. چون همسر من فقط یک داروی فشار خون مصرف میکرد اما یک نایلون پر از دارو به من دادند که همه نوع دارویی در آن است. به دکتر که نشان دادم گفت اینها داروهای قلب و مربوط به گشاد شدن رگ های قلبی و داروهای پروستات و.... است. در حالیکه عیسی اصلا مشکل پروستات نداشت.

وی می افزاید: داروهای او را به زندان رجایی شهر بردم. زنگ زده  داروهای دیگری نیز خواسته بود که تهیه کردم و بردم، اما لباس هایش رااز ما نگرفتند و گفتند باید از یک هفته قبل هماهنگ کنید اکنون برای او پتو و بالشت ولباس تهیه کرده ام و روز دوشنبه می برم اما دقیقا یک ماه است نمی توانم او را ببینم. به رجایی شهر می روم و ساعت ها منتظر می مانم اما در انتها با حالت تمسخر می گویند خودش نمیخواهد شما را ببیند. می گویم خودش زنگ زده و خواسته که بیایم اما مسخره میکنند.

همسر آقای سحرخیز سپس به دیدار 6 ماه پیش خود با دادستان تهران اشاره می کند: دادستان 6 ماه پیش رسما به من گفت که اگر نتوانم آزادش کنم حداقل پرونده اش را جلو می اندازم اما 6 ماه گذشته و خبری نشده است. در اصل کسی نه پاسخی میدهد و نه اهمیتی به وضعیت زندانیان میدهند.

وی می افزاید: هر روز فشارها از قبل بیشتر می شود و هر روز هم یک فشار جدید می آورند. متاسفانه فشار روی روزنامه نگاران از هر قشر دیگری بیشتر است روزنامه نگاران پرتلاش تر از همه و بی پناه تر از همه هستند و هر اتفاقی می افتد اینها در تیر رس هستند و تاوان پس می دهند.

خانم سحرخیز سپس تاکید کرد: به شدت نگران وضعیت همسرم هستم و تا او را نبینم آرام نمی شوم.

 

کوهیار گودرزی

کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر است که پیش از این اخباری مبنی بر انتقال او از زندان به بیمارستان منتشر شده بود. پروین مخترع، مادر این فعال حقوق بشر در گفتگو با "روز" ضمن ابراز نگرانی از وضعیت فرزند دربندش خبر میدهد که قرار است امروز به صورت حضوری با کوهیار ملاقات کند.

وی توضیح میدهد: امروز قرار است دادستان تهران در جریان بازدید از زندان اوین با کوهیار دیدار کند و به ما نیز وقت ملاقات حضوری با پسرم را داده است.

مادر کوهیار گودرزی می گوید: از وقتی به سلول انفرادی منتقل شده از کوهیار بی خبر هستیم. به شدت نگران وضعیت روحی و جسمی فرزندم هستم؛ نه تلفنی کرده و نه ملاقاتی صورت گرفته.  اکنون بیش از 20 روز است که نمیدانم کوهیار در چه وضعیتی به سر می برد اما به امید خدا امروز او را خواهم دید.

خانم مخترع، پنجم خرداد نیز از دادستان تهران، وقت ملاقات حضوری با کوهیار را گرفته بود اما در مراجعه به زندان اوین این پاسخ را شنیده بود: کوهیار گودرزی در سلول انفرادی و ممنوع الملاقات  است.

او می گوید: به شدت نگران بودم نمی فهمیدم چرا باز به انفرادی منتقلش کرده اند که یکی از هم بندان کوهیار زنگ زد و گفت که کوهیار را به بیمارستان منتقل کرده اند  و کوهیار به خاطر اعتصاب غذا بی هوش شده است. برگشتم زندان اوین اما کسی جوابی نداد و پی گیری هایم نیز بی نتیجه بود تا اینکه بالاخره دیروز موفق شدم نامه ای از دادستان تهران بگیرم و امروز به ملاقات کوهیار می روم.

به نوشته وب سایت کلمه، علت اعتصاب غذای کوهیار اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی در ۱۹ اردیبهشت بوده که یکی از آنان، فرهاد وکیلی، هم‌بند کوهیار بوده است.

مادر کوهیار گودرزی به "روز" می گوید: این روزها خیلی سخت است و خیلی دلهره دارم. من یک مادرم؛ دادستانی یا زندان اوین که می روم مادران و همسران و فرزندانی را می بینم که برای دیدار و ملاقات با عزیزان دربندشان آمده اند همه نگران، همه ناراحت و هزار جور دلهره و استرس است. واقعا امیدوارم هر چه زودتر این وضعیت خاتمه یابد.

 

هنگامه شهیدی

هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و مشاور دبیر کل حزب اعتماد ملی است که به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده و در بند نسوان زندان اوین به سر می برد.

این روزنامه نگار به گفته خانواده اش از سوی یک زندانی معتاد مورد حمله قرار گرفته است. مادر هنگامه شهیدی در گفتگو با "روز" ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت دختر روزنامه نگارش می گوید: مسئولیت جان و سلامتی دخترم با مسئولان دستگاه قضایی است و هر اتفاقی برای هنگامه بیفتد آقایان باید توضیح دهند و به گردن آنها است.

مادر هنگامه که به شدت نگران و مضطرب است، می افزاید: دختر من در زندان، امنیت جانی ندارد به راحتی یک زندانی معتاد به او حمله کرده و در میان دیدگان همه، به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داده و حتی کسی به کمک هنگامه نرفته و مانع اینکار نیز نشده است.

وی می افزاید: بعد از این اتفاق با هنگامه که زنگ زده بود حرف زدم. دخترم به شدت عصبی است و اعصابش به هم ریخته و احساس امنیت ندارد. مسئولان زندان و دادستانی باید در این زمینه توضیح دهند و به من بگویند مسئولیت جان دختر من با چه کسی است؟

 

عماد بهاور

عماد بهاور، عضو نهضت آزادی ایران سال گذشته سه بار بازداشت و آزاد شد اما در پی بازداشت چهارم همچنان در زندان به سر می برد. این فعال سیاسی از سه شنبه هفته گذشته به زندان رجایی شهر منتقل شده و طاهره طاهریان، مادر وی در گفتگو با "روز" از وضعیت فرزندش به شدت انتقاد و ابراز نگرانی کرده است.

هر چند روز گذشته عماد بهاور در تماسی از زندان رجایی شهر خبر داده بود که از او خواسته اند لباس هایش را جمع کند و بازپرس به نقل از دادستان خبر از انتقال قریب الوقوع او به زندان اوین داده است.

خانم طاهریان، مادر عماد بهاور به "روز" می گوید: از عماد خواسته بودند تن به مصاحبه تلویزیونی بدهد اما علیرغم همه فشارها، عماد این موضوع را نپذیرفته بود برای همین او را به زندان رجایی شهر منتقل کردند. من بعد از شنیدن این خبر به شدت شوکه شدم هر چند سه بار زنگ زد و گفت حالش خوب است اما من تا خودم او را نبینم آرام نمی شوم.

وی می افزاید: روز چهارشنبه رفتم دفتر دادستان اما دادستان از علت انتقال عماد به رجایی شهر ابراز بی اطلاعی میکرد. با توجه به تکمیل تحقیقات و اتمام بازجویی ها، من فکر میکنم قضیه کاملا مغرضانه است و چون عماد با آقایان همکاری نمی کند با او مغرضانه برخورد میکنند.

مادر عماد بهاور با تاکید براینکه هیچ یک از اتهامات منتسب به عماد، وارد نیست می گوید: عماد یک آدم بسیار آرام، صادق و سالم و اهل قلم است که اندیشه اش را می نوشته. وقتی تلفن کرد و گفت به رجایی شهر منتقلش می کنند من واقعا تا مرز سکته رفتم. باور کنید وقتی می شنوم کسی را به رجایی شهر می برند حالم به شدت بد می شود چه برسد به پسر خودم.

خانم طاهریان می افزاید: عماد بچه مقاومی است؛ وقتی از رجایی شهر زنگ زد برای اینکه ما زیاد ناراحت نشویم گفت که زندان، زندان است و فرقی نمیکند اما از همه شنیده ام و میدانم که رجایی شهر شرایط خوبی ندارد. چرا کسی را که بازجویی هایش تمام شده ابتدا به انفرادی منتقل می کنند و پس از 8 روز از انفرادی به زندان رجایی شهر می برند. متاسفانه وقتی دادستان تهران ابراز بی اطلاعی میکند نتیجه می گیریم که کارشناسان پرونده یعنی بازجویان عماد، خودسر عمل می کنند.

مادر عماد بهاور سپس خطاب به مسئولان می گوید: با ما بازی نکنید این بازی کردن ما را عذاب میدهد و به نفع هیچ کسی نیست.

وی درباره پرونده عماد نیز توضیح میدهد: پرونده عماد تکمیل شده و به دادگاه انقلاب ارسال شده است اما دادیار پرونده با کارشناسان و بازجویان عماد، درباره اتهامات او اختلاف نظر دارند و هنوز زمان دادگاه مشخص نیست.

 

بازگشت ها و احضارها

بازگشت بهمن احمدی امویی به زندان، احضار احمد منتظری به دادگاه، شکستن اعتصاب غذای مجید توکلی و ضرب و شتم رسول بداغی در زندان رجایی شهر از دیگر خبرهای روز گذشته زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بود. همزمان خبر بازداشت بهرام چگینی، از فعالین ستاد مهندس موسوی در اراک و دانشجوی دانشگاه علم و صنعت اراک که از دو هفته پیش در زندان به سر می برد منتشر شد و مازیار خسروی، سردبیر سایت هم میهن نیز  از زندان آزاد شد.

آقای خسروی، که بر اساس شکایت معاونت حقوقی دانشگاه تهران در رابطه با انتشار گزارشی در مورد حمله خرداد ماه سال گذشته به کوی دانشگاه تهران به نشر اکاذیب متهم شده بود، از زندان آزاد شد.

وی سردبیر سابق سایت آفتاب و دبیر گروه دیپلماسی روزنامه های مردم سالاری و بهار بود و با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب همکاری نزدیک داشت.

 

ضرب و شتم رسول بداغی

در پی اعتراض رسول بداغی به وضعیت نامناسب زندان رجایی شهر، مسئولین بند، این فعال سیاسی و صنفی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گزارش سایت "تا آزادی زندانیان سبز"، نگهبانان دستان این معلم را با دستبند به در بسته و سپس به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

احمد زیدآبادی، روزنامه نگار که با بداغی در یک بند نگه داری می شود نیز با دیدن این اقدام نگهبانان برای کمک به بداغی می رود که او را نیز با فشار به عقب می رانند.

چندی پیش خانواده های زندانیان سیاسی رجایی شهر در بیانیه ای از امنیت جانی و روانی عزیزان خود ابراز نگرانی کرده و از مسئولین خواسته بودند مسئولیت جان زندانیان را بپذیرند.

 

بازگشت بهمن احمدی امویی به زندان

بهمن احمدی امویی روز شنبه به زندان احضار شد. این روزنامه نگار و تحلیلگر مسایل اقتصادی که به ۵ سال زندان تعزیری محکوم شده است، ۲۹ اسفند به مرخصی آمد و طی تماسی که روز شنبه از دادسرای اوین با او گرفتند، باید امروز به زندان بازگردد.

به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، دادگاه ژیلا بنی یعقوب همسر احمدی امویی نیز فردا در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار خواهد شد. بهمن احمدی امویی قبل از بازگشت به زندان قصد همراهی همسرش در این دادگاه را دارد.

این روزنامه نگار در یادداشتی کوتاه آورده است:

سلام به همه دوستان. در این مدتی که بیرون زندان بودم شما بسیار به من لطف داشتید از اینجا از همه تشکر می کنم. هر چند شاید روش خوبی نباشه. من فردا بر می گردم زندان اوین. البته به من گفتند که باید امشب برگردم. اما فردا دادگاه ژیلا است. من هم می خواهم با او در دادگاهش باشم. برای همین احتمالا یه روز غیبت دارم !!! در مدتی که زندان بودم دوستان زیادی برای من و ژیلا زحمت کشیدند. با هیچ کلامی نمی توانم از آنها تشکر کنم. این اولین مطلبی است که در اینجا می نویسم. برای یه لر کار سختی است که با اینترنت و فیس بوک با دیگران صحبت کند. دلم می خواست خیلی کارها بکنم و خیلی جاها بروم و خیلی ها را ببینم. اما موفق نشدم. ولی خوشحالم. راستش خجالت آور بود که بسیاری از دوستان در زندان هستند و من بیرون. دیگر در این روزهای آخر پیش خودم شرمنده شده بودم. شرمنده دانشجویان و روزنامه نگارانی که در شرایط سختی در زندان به سر می برند. کم کم داشتم به خودم بدبین می شدم که چرا کسی سراغی از من نمی گیرد که برگردم به زندان...

 

انتقال مجید توکلی به بند عمومی

مجید توکلی پس از 6 روز اعتصاب غذای خشک، به بند عمومی بازگشت و به اعتصاب خود پایان داد. به گزارش دانشجو نيوز اين فعال دانشجویی، در تماس با خانواده از انتقال دوباره خود به بند عمومی خبر داده، در حالیکه به علت آثار اعتصاب غذا توان تکلم بسيار محدودی داشته است.

مجید توکلی که از سوی دادگاه انقلاب به ۸ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است، پس از ماه ها انفرادی حدود یک ماه پیش به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شد اما پس از انتشار یادنامه وی برای فرزاد کمانگر و زندانیان اعدام شده در ۱۹ اردیبهشت و همچنین اعتراض شدید وی به تفتیش عقاید نمایندگان دادستان در روز ۲ خرداد مجدداً به سلول انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شد.

گفته می شود از دیگر دلایل انتقال وی به انفرادی عصبانیت مقامات امنیتی از انتشار جزوه "برای تغییر" وی است. مجید توکلی به محض انتقال به انفرادی اعلام اعتصاب خشک نمودو به علت وضعیت نامناسب جسمی اش پیش از اعتصاب غذا نگرانی های زیادی در مورد سلامتی اش ایجاد شد تا جایی که روز گذشته بر اثر خونریزی معده به بهداری زندان اوین منتقل شد.

اعتصاب غذای خشک و وضعیت مجید توکلی نکرانی های بسیاری را دامن زده بود و مادر این فعال دانشجویی نیز برای همراهی با فرزندش دست به اعتصاب غذا زده بود. طی روزهای گذشته، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، شیرین عبادی و مهدی کروبی به ههراه تعداد زیادی از فعالان مدنی ضمن تماس تلفنی با مادر مجید توکلی و ابراز تاسف نسبت به عدم رعایت حقوق ابتدایی مجید توکلی و فشارها بر وی، خواستار پایان بخشیدن به اعتصاب غذای وی و مادر مجید شده بودند که این تماس ها، پایان اعتصاب غذای مادر مجید را به دنبال داشت.

روز گذشته همچنین تعدادی از روزنامه نگاران، دانشجویان و اعضای ستاد مهندس موسوی در شیراز به دیدار خانواده مجید توکلی رفتند و همزمان با حضور آنها، مجید توکلی تماس گرفت و خبر انتقالش به بند عمومی و شکستن اعتصاب غذایش را به مادرش داد.

بعد از این تماس، مادر مجید توکلی گفت: از همه دوستانی که حمایت کردند تشکر و قدردانی می کنم. همه برای من مجید بودند. در مدتی که در سلول انفرادی بود و اعتصاب غذا کرده بود، افراد زیادی تماس می گرفتند و به من روحیه و ارامش می دادند. من فکر می کردم که مجید تماس گرفته و اصلا احساس تنهایی نمی کردم.

به گزارش وب سایت کلمه، او گفته است: دوستانی هم که امروز اینجا امده بودند با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند. مجید  به همه دوستانش، دانشجویان و همه کسانی که به مادرش آرامش داده اند، سلام رساند.

مادر مجید توکلی تاکید کرد: مجید در این تماس گفت که با حمایت های شما روحیه من قوی تر می شود.

منبع:روزآنلاین/فرشته قاضی


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته