ندای سبز آزادی: از این هفته هر سه شنبه شب مروری بر اخبار و گزارش های اقتصادی منتشر شده در رسانه های مکتوب و مجازی داخلی خواهیم داشت و سری خواهیم زد به اخبار آشفته بازار مسکن، ارز و طلا، نوسانات بورس و اوراق بهادار، افزایش و البته احیاناً کاهش قیمتهای اقلام مصرفی و دیگر خبر های ریز و درشت حوزه افتصاد در کشور که این روزها چندان حال و روز مساعدی ندارد.
گرانی بیسابقه در ایران؛ احمدی نژاد نگران اروپا
در هفتهای که سپری کردیم در حالی که محمود احمدی نژاد رئیس دولت ایران از وضعیت اقتصادی «اروپا» اظهار نگرانی کرده است، در ایران خودمان بنا بر گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ۱۹ تا ۷۸ درصد قیمت مواد غذایی نسبت به سال گذشته افزایش یافته است.
در گزارش بانک مرکزی اعلام شده که قیمت گوشت قرمز و سبزیهای تازه نسبت به سال گذشته، به ترتیب ۳۹ و ۷۸.۶ درصد جهش داشته است.
بهای گوشت مرغ نیز نسبت به سال گذشته ۵۷.۱ درصد افزایش نشان میدهد.
بانک مرکزی ایران میگوید که قیمت لبنیات نیز در این هفته نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴۴.۴ درصد و حبوبات نیز ۵۴ درصدافزایش داشته است.
میوههای تازه نسبت به سال گذشته ۲۷.۸ درصد جهش قیمت داشتهاند که در این میان، گوجهسبز با ۹۷.۸ درصد افزایش قیمت و رسیدن به رقم هر کیلو چهار هزار و ۹۸۰ تومان، صدرنشین این فهرست است.
بانک مرکزی در گزارش خود از افزایش ۴۰.۴ درصدی قیمت چای، ۲۲.۷ درصدی قیمت برنج، ۲۳.۲ درصدی قیمت روغن نباتی و ۱۹.۲ درصدی قیمت قند و شکر خبر داده است.
محمد فربد عضو هیئت مدیره انجمن صنایع فرآوردههای لبنی نیز با اشاره به تناقضات زیاد در قیمت گذاری محصولات لبنی از جلسه اخیر تولیدکنندگان با مسئولان سازمان حمایت و بازرسی خبر داده و گفته که «مصوبه قیمتگذاری شیر خام اجرا نشد و در حال حاضر هر کیلو شیر بالای ۸۰۰ تومان به کارخانهها عرضه میشود در حالی که قیمت مصوب آن در اسفند سال گذشته ۶۳۰ تومان تعیین شده بود».
موضوع افزایش قیمتها فقط مربوط به مایحتاج مصرفی مردم نیست و مطابق گزارش منابع خبری داخلی دایره گرانی ها شامل فرآورده های اولیه و نهادههای بخش کشاورزی نیز شده است.
بنا بر این گزارش ها کنجاله سویا داخلی و خارجی در ماه اردیبهشت نسبت به فروردین افزایش ۱۲ درصدی را تجربه کرده است.
همچنین مکمل گوشتی، تفاله چغندر، کنجاله تخم پنبه بهشهر و علیآباد، سبوس برنج، دان آماده تخمگذار، دان آماده گوشتی و مکمل دامی نسبت به فروردین افزایش قیمت داشته است.
نکته جالب آنکه تاثیر سیاستهای غلط اتخاذ شده در بخش کشاورزی به حدی بوده است که مرکز پژوهشهای مجلس عنوان کرده که «اگر هرچه سریع تر این روند اصلاح نشود شاهد از بین رفتن مزیت نسبی تولید محصولات کشاوری در کشور خواهیم بود.»
بی «مهر»ی مسکن
اما در بازار مسکن که عمدهترین مشکل شهروندان ایرانی در سالهای متمادی بوده است، علیرغم شعارهای تبلیغاتی دولت احمدی نژاد مبنی بر «حل معضل مسکن» و طرح هایی پر سر و صدا نظیر «مسکن مهر» که در عمل نه تنها گرهای از مشکلات مردم باز نکرد بلکه به دلیل برداشت غیرقانونی دولت از صندوق ذخیره ارزی و واریز آن به حساب مسکن مهر خود باعث چالش های فراوان میان مجلس و دولت شد، اوضاع چندان مساعد نیست.
محمد سعیدی کیا، وزیر وقت مسکن و شهرسازی دولت نهم، در سال ۸۶ طرحی موسوم به «مسکن مهر» را پیشنهاد داد تا دولت با اجرای آن ابتدا «قیمت مسکن را کنترل نماید» و همچنین «آرزوی همه مستاجرها را برآورده کرده و آن ها را صاحب خانه کند».
در طرح مسکن مهر قرار بود که دولت، زمین را در اختیار مردم قرار دهد تا آن ها از طریق شرکت های تعاونی و با کمک تسهیلات بانکی خانههایی ارزان قیمت داشته باشند.
اما این طرح که دولت دهم تاکنون تمامی وعده های خود، برای خانه دار شدن مردم را روی آن متمرکز کرده و بر اساس آن قرار بود تا پایان کار دولت دهم تمام ایرانیان صاحب خانه شوند با گذشت سه سال از اجرای آن در شهرهای مختلف ایران، به سبب عدم تامین اعتبارات لازم، هنوز گروه زیادی از متقاضیان، خانه های خود را تحویل نگرفته اند و بسیاری نیز از خانه دار شدن منصرف شده اند.
سرانجام ماه گذشته نیز اعلام شد که «به دلیل عدم تامین اعتبارات لازم، اجرای طرح مسکن مهر متوقف شده است».
برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند که دولت به دلیل شتابزدگی در قانون بودجه سال ۹۰، ردیف اعتباری خاصی برای مسکن مهر در نظر نگرفته و در لایحه بودجه این قانون هیچ اشاره ای به مسکن مهر و اعتبارات آن نکرده است.
در عین حال بنا به گفته تحلیلگران بازار املاک در ایران، قیمت مسکن که طی ماههای اخیر با رشد ۲۵درصدی مواجه شده است در آینده ای نه چندان دور باز هم طعم افزایش قیمت ها را خواهد چشید؛ زیرا فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در راه است و بر اساس تحلیل کارشناسان این مرحله از هدفمندی تاثیر چشمگیری بر قیمت مسکن خواهد داشت.
هر چند وزیر مسکن و شهرسازی دولت دهم پیشتر با اشاره به این که «برخی آتش به پا می کنند و می خواهند بازار مسکن را به هم بریزند»، گفته بود: «قیمت بالا نمی رود و این افراد یقین بدانند که موفق نخواهند شد، زیرا ما آنقدر خانه ساخته ایم که روی دستمان مانده است» اما گزارش ها حاکی است که قیمت ها با جهش بی سابقه ای در دو سال گذشته رو به رو شده و به سرعت نیز افزایش می یابند و به نظر می رسد نقدینگی های سرگردان بازار سکه و ارز پس از فروکش کردن التهاب به سمت بازار مسکن پیش رفته اند.
واردات بی سابقه طلا و جواهر از ترکیه
در بازار طلا و سکه نیز قیمت اونس جهانی امروز دوباره از مرز ۱۶۰۰ دلار گذشت و به ۱۶۱۹.۴ دلار رسید و همین بهانهای شد برای افزایش قیمت سکه در داخل کشور.
بامداد امروز قیمت سکه طرح جدید ۶۷۸ هزار تومان، نیم سکه ۳۳۸ هزار تومان و ربع سکه ۱۸۵ هزار تومان و برای فروش عرضه شد.
به نظر میرسد در صورت ادامه این روند با افزایش قیمت سکه در بازار و کاهش ۴ درصدی نرخ سود اوراق گواهی سپرده، استقبال از خرید این اوراق کاهش و میزان دریافت سکههای پیشفروشی افزایش یابد.
دلار در این روزها نوسان چندانی ندارد و در قیمت ۱۷۶۶ تومان ایستاده است.
همچنین محمود بهمنی در تازهترین گفتوگو ی خود با رسانهها از «بالا رفتن میزان تقاضا برای ارز» خبر داده و با اشاره به محدودیت هایی که در پی تحریم ها در نقل و انتقال ارز وجود دارد» می گوید که «قیمت ها در سطح جهانی بالا رفته و در داخل نیز همچنان شاهد تورم دو رقمی هستیم».
از سوی دیگر بانک مرکزی برای تحویل سکههای پیشفروش شده، چهار راهکار تعیین کرد که یکی از آنها تحویل اوراق گواهی سپرده با سود ۲۴ درصد به جای سکه بود. در ابتدا این راهکار برای کنترل بازار سکه و طلا مناسب ارزیابی میشد اما وقتی جزئیات این موضوع و اثرات آن بر اقتصاد را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این اقدام چندان خالی از اشکال نیست.
به گفته مسئولان بانک مرکزی علت اصلی این اقدام جلوگیری از زیان خریداران سکه بوده است اما برای جلوگیری از این ضررها بانک مرکزی چه بهایی باید بپردازد.
سوال اینجاست که در شرایطی که اقتصاد کشور با مشکلاتی مواجه است و طرحهای اقتصادی معمولا دیر بازده هستند یا اصلا بازدهی ندارند، سود ۲۴ درصد در قالب گواهی سپرده از چه طریقی به دست خواهد آمد؟ نرخ سود تسهیلات بانکی به ۲۰ درصد رسیده اما نرخ سود اوراق گواهی سپرده ۲۴ درصد.
از مسئولان بانک مرکزی باید پرسید که اگر امکان پرداخت سود به سپردهها با نرخ ۲۴ درصد وجود دارد، چرا تنها به دارندگان این اوراق این نرخ پرداخت میشود!؟
اما یک خبر جالب توجه نیز گزارش منتشر شده از سوی اداره آمار ترکیه، مبنی بر افزایش صادرات طلا و جواهر به جمهوری اسلامی ایران است.
بر اساس این گزارش «صادرات طلا، جواهر و فلزهای گرانبهای ترکیه در ماه آوریل ۱.۵ میلیارد دلار افزایش یافته و بیشتر این میزان به ایران وارد شده است»
ایران ۱.۲ میلیارد دلار طلا و جواهر در این ماه از ترکیه خریداری کرده است که معادل ۸۰ درصد کل صادرات ترکیه در این ماه بوده است.
خرابی خودپردازها؛ مشکل همیشگی
در روزهای گذشته همزمان با تعطیلات ۱۴،۱۳ و ۱۵ خرداد که بسیاری از مردم ترجیح دادند به سفرهای تفریحی و سیاحتی بروند باز هم با معضل همیشگی خرابی دستگاههای خودپرداز مواجه شده و از آنجا که معمولا در ایام تعطیلات افراد به وجه نقد بیشتری نیاز پیدا می کنند این موضوع مشکلات و مصایب بسیاری برای شهروندان ایرانی پدید آورد.
در تهران اغلب عابر بانک ها از شبکه خارج شده و به نظر می رسد عابرنکها باز هم از فرصت تعطیلی استفاده کردند برای مدتی به استراحت رفتند.
به گزارش خبرگزاری فارس این خرابیها تنها مربوط به یک خیابان یا یک بانک نبود بلکه اغلب شعب دارای خودپرداز از خیابان انقلاب گرفته تا فردوسی، خراسان، بهارستان و مولوی خرابی و تعطیلی عابربانکها مشهود بود.
در انتظار خاموشی های گسترده باشیم
مدیر عامل مپنا گفته که «برق به دلیل واقعی نبودن قیمت، همواره به مردم ایران هدیه شده است و چنانچه پروژههای نیمه تمام تکمیل و طرح های جدید راهاندازی نشود در سال ۹۲ با خاموشی برق به طور وسیع مواجه خواهیم شد».
شرکت مپنا با ۵۸ هزار مگاوات پروژه نیروگاهی به ارزش ۳۰ میلیارد یورو جزو بزرگترین پیمانکاران عمومی نیروگاهی در خاورمیانه و غرب آسیا و یکی از مجموعههای بزرگ اقتصاد ایران است که توسط مهندس محسن صفایی فراهانی راه اندازی شد که پس از انتخابات با اتهامات سیاسی به زندان افتاد.
اکنون اما عباس علی آبادی در سمت مدیر عاملی مپنا قرار دارد که بعد از "مرجویی" و "رفان" سومین مدیر عامل شرکت مدیریت پروژه های نیروگاهی ایران(مپنا) از زمان تاسیس در سال ۷۱ است.
علی آبادی در گفتگویی با خبرگزاری فارس گفته که «در بحث هدفمندی یارانهها قیمت برق بالا رفت، لذا مردم در سال اول مقداری مصرف خود را کنترل کردند اما از آن طرف سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه به همین نسبت کم شد. اتفاقی که رخ داد این بود که تولید برق متوقف شد، مصرف در سال اول پایین آمد اما مجددا افزایش پیدا کرد و متأسفانه تولید برق افزایش پیدا نکرد و من برای سال ۹۲ نگران هستم.»
مشکل آب با پول هم حل نمیشود
از مشکلات صنعت برق که بگذریم در بخش آب نیز شاهد اوضاع و احوال چندان مناسبی نیستیم.
سرپرست معاونت آب و آبفا در گفت و گو با خبرگزاری ها در پاسخ به این سوال که آیا بودجه بخش آب کشور در سال ۹۱ افزایش یافته است گفته که برخی مشکلات آب کشور حتی با افزایش بودجه هم حل شدنی نیست.
علی رضا دایمی به خبرگزاری فارس گفته که «افزایش بودجه آب در سال ۹۱ به این معنا نیست که مشکلی در این بخش نخواهیم داشت چه بسا که برخی از مشکلات هم با بودجه حل نشود و با توجبه به گسترده بودن طرحهای آبی و وجود طرحهای نیمه تمام آب در کشور رشد بودجه بخش آب به این معنا نیست که مشکلی نخواهیم داشت».
از سوی دیگر منابع خبری در داخل از لغو قرارداد ۲ میلیارد دلاری ساخت سد بختیاری توسط چینی ها خبر داده اند و به نظر می رسد پس از لغو یکی پس از دیگری قراردادهای تجاری در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور از سوی طرفهای اروپایی این بار در صنعت آب و برق کشور شاهد نیمه تمام ماندن پروژههای عمرانی به علت لغو یک طرفه قرارداد از سوی پیمانکاران خارجی هستیم.
سه روز دیگر زمان واریز یارانهها
بالاخره زمان واریز یارانهها نقدی از سوی دولت اعلام شد و طبق وعده دولت قرار است سه روز دیگر یعنی ۱۸ خرداد ماه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان یارانه نقدی به حساب ۷۳ میلیون سرپرست خانوار ریخته شود.
موضوع هدفمندی یارانه ها طی ماه های اخیر به کشمکش اصلی میان دولت و مجلس بدل شده بود در آخرین جدلها، دولت هفته گذشته اعلام کرد که «به دلیل مشکلاتی که مصوبات اخیر مجلس شورای اسلامی به وجود آورده، تا اطلاع ثانوی هیچ قصدی برای اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها ندارد».
در این بین محمود احمدینژاد طی حکمی محمدرضا فرزین رئیس سازمان هدفمندی یارانهها را با حفظ سمت به عنوان مدیرعامل "صندوق توسعه ملی" نیز منصوب کرد.
حضور همزمان وی در رأس در این دو نهاد مهم اقتصادی از برنامهریزی مشکوک دولت برای نحوه مواجه با مصوبات اخیر نمایندگان مجلس درباره چگونگی استفاده دولت از منابع صندوق توسعه ملی خبر می دهد.
بنا بر این گمانهزنی، حضور همزمان محمدرضا فرزین به عنوان رئیس ستاد هدفمندی یارانهها و رئیس صندوق توسعه ملی در حالی صورت گرفته است که نمایندگان مجلس تغییرات زیادی در بودجه ارائه شده دولت به مجلس اعمال کردهاند تا دولت به راحتی نتواند از صندوق توسعه ملی برای پرداخت یارانهها برداشت کند.
حال گفته می شود از آنجا که دولت احتمال میدهد برای تامین کسری بودجه، اجرای قانون هدفمندی یارانهها با مشکلاتی مواجه خواهد شد، محمدرضا فرزین را با حفظ سمت به عنوان رئیس هیئت عامل صندوق توسعه ملی منصوب کرده است.
سید حسین رونقی ملکی، وبلاگنویس زندانی که در پی اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده بود، به اتاق دیگری در این بیمارستان جابهجا و ممنوعالملاقات شده و همزمان خانواده او نیز نسبت به هرگونه خبررسانی درباره وضعیت وی منع شده و تهدید شدهاند.
به گزارش کلمه، ساعتی پیش ماموران اطلاعات سپاه به اتاق محل بستری حسین رونقی در بیمارستان هاشمینژاد حمله کرده و دیگر ماموران مستقر در اتاق و همچنین پدر و مادر این زندانی سیاسی را از اتاق بیرون کرده و سپس حسین رونقی را به اتاق دیگری در همین بیمارستان منتقل کردهاند.
نیروهای اطلاعات سپاه درباره علت این جابهجایی و نیز شرایط محل نگهداری حسین رونقی توضیحی ارائه ندادهاند و از ملاقات پدر و مادر این زندانی بیمار با او نیز جلوگیری کردهاند. آنها گفته اند که این پدر و مادر صرفا در روزهای تعیینشده برای ملاقات از سوی بیمارستان اجازه خواهند یافت فرزند خود را ببینند.
در همین حال حسن رونقی ملکی، برادر این زندانی سیاسی، نیز ساعتی قبل توسط نیروهای امنیتی به صورت تلفنی تهدید شده است. آنها در این تماس از وی خواستهاند درباره وضعیت برادرش سکوت کند.
حسین رونقی ملکی که یکشنبه شب در پی وخامت حالش به بیمارستان منتقل شده بود، با وجود آنکه خطر از دست رفته کلیهاش وجود دارد، حاضر به شکستن اعتصاب غذا نشده و به همین خاطر از وصل کردن سرم نیز جلوگیری کرده است.
این وبلاگنویس زندانی که از دو سال و نیم قبل بدون مرخصی در زندان به سر میبرد، معتقد است بدون پیگیری کامل درمان در خارج از زندان، امکان بهبود وضعیت او وجود ندارد. به همین خاطر او تاکید دارد که تا زمان گرفتن مرخصی درمانی، به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
اما خانواده این زندانی سیاسی نگران اند که ادامه شرایط فعلی به سرانجامی تلخ و ناگوار منجر شود.
جمع گستردهای از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین نیز در نامهای که دیروز در کلمه منتشر شد، هشدار داده اند که رسیدگی نگردن به وضعیت حسین رونقی، ممکن است برای او خطرات جانی در پی داشته باشد. آنها به سابقه مشابه بیتوجهی مسئولان به سلامتی هدی صابر اشاره کرده بودند که به مرگ او منجر شد.
در این نامه همچنین به نظر پزشکی قانونی که در خصوص رونقی ملکی رای به «عدم تحمل کیفر» داده است و همچنین نظر پزشکان متخصص و معالج که بر نگهداری ایشان پس از عمل در خارج از زندان تاکید کرده بودند، اشاره شده است.
سیدحسین رونقی، از روز شنبه گذشته دست به اعتصاب غذا زده است. او قصد خود برای اعتصاب غذا را هفته پیش در نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری اعلام کرد و هدفش از این اعتصاب را در قسمتی از نامه مذکور اینگونه شرح داد: «اینجانب در اعتراض به این رویه های غیر قانونی از تاریخ ششم خرداد ۱۳۹۱ اعلام اعتصاب غذا می کنم و مسوولیت حفظ جان من بر عهده مسوولان جمهوری اسلامی است. این اعتصاب غذا در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان نظیر برخورداری از مرخصی، تلفن، ملاقات و غیره است.»
دیروز کلمه گزارش داد که سیدحسین رونقی با آنکه از طرف ماموران امنیتی برای شکستن اعتصاب غذای خود تحت فشار است و تهدید شده که او را به زندان باز خواهند گرداند و علیه وی به جوسازی رسانه ای خواهند پرداخت، بر حق مرخصی و پیگیری درمان در خارج از زندان تاکید کرده و حاضر به شکستن اعتصاب خود نشده و حتی از وصل کردن سرم هم جلوگیری کرده است.
از سوی دیگر، مسئولین زندان هم که پیشتر اعلام کرده بودند کلیه هزینه های درمانی را تقبل می کنند، اکنون گفتهاند که چون زندان با بیمارستان قرارداد ندارد نمی توانند هزینه ها را پرداخت کنند.
این وبلاگنویس و فعال حقوق بشر هم اکنون دو سال و نیم است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر میبرد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلولهای انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر از درگذشت سید محمد مهدی زالیه نقشبندیان زندانی کرد محبوس در زندان رجایی شهر خبر داده است.
براساس این گزارش این زندانی سیاسی و مجروح شیمیایی جنگ ایران و عراق پس از تحمل بیش از ۱۸ سال حبس در زندانهای ارومیه و رجایی شهر کرج پس از وخامت حال جسمیاش در زندان رجایی شهر کرج و انتقال به بیمارستان شب گذشته درگذشت.
سید محمد مهدی زالیه نقشبندیان به اتهام همکاری با یک حزب کردی بازداشت و به حبس ابد محکوم شده بود، وی در ماههای اخیر حبس خود در زندان رجایی شهر به دلیل آلودگی محیط زندان و سابقه آلودگی شیمیایی ریههایش در وضعیت وخیمی بسر میبرد.
مسئولین زندان رجایی شهر کرج با بیتوجهی به وضعیت این زندانی وی را تا سوم خرداد ماه سال جاری در این زندان بدون رسیدگی پزشکی نگهداری کردند.
یکم خرداد ماه سالجاری نیز منصور رادپور دیگر زندانی سیاسی محبوس در این بند بر اثر سکته مغزی در زندان جان خود را از دست داد، وی نیز پیش از سکته مغزی از بیماریهای عدیده جسمی رنج میبرد.
سیدابراهیم نبوی
حدودا یک ماه پیش دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در برزیل را به زور ازآب گرفتند و اوهم که ظاهرا خیلی دلش می خواست هنوز زیرآبی برود، قهر کرد و بار وبندیلش را گذاشت روی دوشش و به ایران برگشت. رامین مهمان پرست هم خیلی از تفاوتهای فرهنگی موجود بین ایران و برزیل شاکی شد و گفت این اتفاق اصلا با سابقه دیپلمات ما جور نیست و اصلا دیپلمات ما را پس بدهید. بعد هم سر فرصت دیپلماتی که خودش به ایران آمده بود را از برزیل فرا خواندند و یک هفته بعد همان دیپلمات از وزارت خارجه اخراج کردند و قضیه تمام شد.
اما هیچکس تا همین دیروز که بیست و سومین سالگرد درگذشت آیت الله خمینی بود، متوجه جریانات پشت پرده این اتفاقات نشده بود. گویا دولت پاک درطول این مدت در حال طراحی یک نوع دیپلماسی مدرن انگشتی بوده و حالا که مراحل آزمایش برون مرزی اش ( نفوذ به مواضع دشمن وعملیات زیر آبی در قالب جنگ مختلط و نامتقارن) را با موفقیت طی کرده وقرار است توسط دکتر رونمایی( یا تونمایی) و به کار گرفته شود، اتفاقا در طول مراسم سالگرد ارتحال، بار ها و بارها مورد استفاده قرار گرفت تا از این فرصت استفاده کند و حالا که همه رهبران جهان برای دیدن پخش زنده این مراسم جلوی تلویزیون نشسته اند، پیام های مهمی را به جهان مخابره کند و اولین قدم مدیرت متمرکز جهانی را از راه دور بردارد.
برای مثال همانطور که در این تصویر می بینید
دکتر با تاکید بر محافظت از انرژی هسته ای و تدادم و تکراربرنامه های غنی سازی اورانیوم( با توجه به تعدد دانه های تسبیح و چرخش همیشگی آنها چنین استنباط می شود) اشاره می کند ما با دنیا در حال ارتباط و گفتگو هستیم. (تصویر این دو برادر دست روی دست گذاشته مغموم هم آدم را یاد طفلان مسلم می اندازد وبه نوعی جذابیت بصری ایجاد می کند.)
و در اینجا همچنان با همان تاکید بر محافظت از انرژی هسته ای و تداوم برنامه های غنی سازی اورانیوم، با اشاره همزمان به شمال ( طرفای روسیه) و شرق یا غرب (شاید طرفای چین یا سوریه) به حمایت آنها از خودش و آرمان های امام راحل اشاره می کند و به صورت نمادین اسلحه اش را آماده شلیک کرده که بگوید: اگر کسی جلو بیاید زود شلیک می کنیم.
حالا با این اطلاعات می شود پیامی که دیپلمات ایرانی درعملیات برون مرزی اش به دنیای غرب داده را تفسیر کرد... باشد که تفسیر کنند و حالش را ببرند. بطور جدی از مفسرانی که می خواهند دیپلماسی انگشتی را تفسیر کنند، خواهشمندیم تفاوت های فرهنگی را که وارد جبهه دشمن می شود، در نظر بگیرید. این نکته را نیز بقول هدایت لحاظ کنید که دیروز در پایان جلسه " دوازده مرد خبیث" معروف به هیات دولت، شخص فوق الذکر، که کم کم دارد به شخص تحت الذکر تبدیل می شود، به سووالات خبرنگاران جواب نداد و فقط به یکی از آنها با مظلومیت تمام گفت " من که حق حرف زدن ندارم" البته خیلی بد است که رئیس جمهور مملکتی که مهم ترین وظیفه و کارش در هفت سال نامربوط گفتن بوده، حق داشته باشد حرفش را بزند، ولی معمولا این جمله را کسی می گوید که قبلا حرف های خوبی می زده، نه آدمی که قبلا نامربوط می گفته و حالا نامربوط نشان می دهد.
سالمرگی که رسید
نویسنده بهترین رمان جایزه هوشنگ گلشیری در سال 1386 ، سالمرگش رسید و روز 12 خرداد ماه قلبش ایستاد. اصغرالهی متولد۱۳۲۳ در مشهد بود. اولین داستان های کوتاه اصغر الهی در دهه چهل منتشر شدند. البته او نیز مثل بسیاری از هنرمندان مدرک تحصیلی خودش را در حوزه ای متفاوت با کارش گرفته بود، که یعنی می شود دکترای تخصصی در رشته روانپزشکی از دانشگاه تهران گرفت و به همین دلیل در فاصله سالهای ۵۸ تا ۶۰ سردبیر مجله بازتاب روانشناسی شد. بعد هم در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی درس می داد و رمان می نوشت.
رمانهای"سالمرگی"، "مادرم بیبی جان" و مجموعه داستانهای"بازی" و "قصههای پاییزی" را نوشت و با رمان"سالمرگی" در سال ۱۳۸۶ موفق به دریافت جایزه"بهترین رمان" از جایزه هوشنگ گلشیری شد. در سال ۱۳۷۰ ، با انتشار مجموعه داستان کوتاه "دیگر سیاووشی نمانده است" به سراغ شیوه های تازه روایتگری در داستانهای روانشناختی رفت و مجموعه داستان های "رؤیا تا رؤیا" ونمایشنامه "قالیباف" را هم نوشت.
بعد از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، رمان"سالمرگی" اش مجوز تجدید چاپ نگرفت و چاپ مجددش منوط به بررسی دوباره اثر شد. او دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص روانپزشکی بود و چند کتاب هم در زمینه شناخت مسائل روانپزشکی ترجمه و تألیف کرد. در مراسم خاكسپاري اصغر الهي، كه از مقابل انستيتو روانپزشكي برگزار شد، علياشرف درويشيان، اسدالله امرايي، سعيد سلطاني، مسرور نعمتي، اسدالله عمادي و دكتر بلهري ـ رييس انستيتو روانپزشكي تهران - حضور داشتند .اصغر الهی از آنها بود که همیشه کار ادبیات را بیش از حاشیه هایش جدی می گرفت و شاید به همین دلیل کمتر در بیرون حوزه ادبیات شناخته شده است.
طعم تلخ دروغ و تنهایی
سجاد افشاریان در مورد نمایشی که نوشته و کارگردانی کرده ودر تئاتر شهر، سالن قشقایی از اواخر اردیبهشت روی صحنه برده و تا 26 خرداد هم روی صحنه هست، می گوید :"... این روزها طعمی بیشتر از دروغ و تنهایی اطرافم مزه مزه نکردم . نخواستم از بمب اتم بگم یا انرژی هسته ای ، نخواستم حتی واسه داداشِ کوچولوم منبر رفته باشم، نخواستم فخرِ یک رسالت ِ تایوانی رو یدک بکشم، نخواستم شکسپیر باشم یا نعلبندیان ، نخواستم بیضایی بخونم وُ تکرار کنم، که از سجاد افشاریان بودن راضی ام..."
افشاریان" گروتسکي بر تبارشناسي دروغ و تنهايي"را با سیامک صفری . ناهید مسلمی . بهاره رهنما . هوتن شکیبا . حسین کشفی اصل ، محسن بابایی . شیدا خلیق . مهتاب کرکوندی . صباگرگین پور و سجاد افشاریان روی صحنه برده و از قصه آدم و حوا بدون توجه به مستندات واقعی شروع کرده و در یک ساعت و نیم به امروز رسیده به دروغ هایی که هر روز ما آدما خیلی ساده به هم می گوییم و وضعیتی که گرفتارش هستیم.
در روزهایی که نمایش اجرا شد با استقبال مخاطبان روبه رو بود وظاهرا این تصویر دروغ و تنهایی واقعی و به هم ریخته که از زندگی امروز نشان داده به دل تماشاگرانش نشسته ... کارش را هم به علی رفیعی تقدیم کرده است. فکر می کنم هر چه درباره دروغ بگوئیم تماشاگران زیادی به تماشایش می نشینند. البته معنی حرف من این نیست که ما دروغ می گوئیم. شاید هم همین باشد. ولی به هر حال وضعیت این روزهای دنیا با گروتسگ خوب بیان می شود.
جهت اطلاع و عرض زیرنویس بگویم که گروتِسک: Grotesque یا همان طنزسیاه، جلوه دادن بسیار سیاه یک ضعف است. در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعادی،خیالی یا باورنکردنی را «گروتسک» یا صُوَر عَجایب یا عجیب و غریب میگویند.
صادرات ضدانقلاب
البته بقول آن آقایی که نامش را بخاطر ندارم، تجربه نام محترمانه ای است که روی اشتباهات مان می گذاریم، گاهی هم بقیه نام اشتباهات ما را تجربه های خودشان می گذارند. همین است که هر اشتباهی که تکرار نشود،تجربه می شود. این واقعیت می تواند خیلی دردناک باشد که سی سال از زندگی یک ملت ،اشتباهی باشد که دیگران نمی خواهند تکرارش کنند. اما از نگاهی بالاتر، یک قدم به جلو برای جامعه انسانی است و از این منظر می تواند خوشایند هم باشد. مردم ایران در سالهای اخیر نشان دادند که خودشان اهل تکرار اشتباهاتشان نیستند و به جای آنکه انقلابشان را صادر کنند، تجربه هایشان را صادر کرده اند.
هدی عبدالناصر، دختر انقلابی بزرگ مصر، جمال عبدالناصر که انقلاب1952 آن کشور را رهبری کرد و به حکومت پادشاهی مصر پایان داد و از 1956 تا آخر عمر به عنوان دومین رئیس جمهور مصر در قدرت بود، در مقاله ای در روزنامه الاهرام نوشت:
"نمى خواهيم تجربه ايران را تکرار کنيم که آن را با همه جوانب و جزیيات دنبال کرديم و ديديم که چگونه نيروهاى ملى و مارکسيست از انقلاب به رهبرى خمينى عليه شاه حمايت کردند. اما وقتى اسلامگرايان به قدرت رسيدند، ديگران را سر به نيست کردند و نظام حکومت مدنى در ايران را تا به امروز از صحنه روزگار زدودند".
اینکه فرزندان امروز انقلابی های دیروز، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، نمی خواهند اشتباه پدرانشان را تکرار کنند، نشانه ی خوبی است که اگر در مقابل دست های بیکار مشت شده و چشم های بسته در تاریکی تاب بیاورد، فردای بهتری را برای دنیا می سازد. مردمی که حرفشان را به موقع بگویند و دستشان به کاری بند باشد، طالب انقلاب نیستند و می خواهد بسازند. اما معمولا حاکمان در اجرای همین فرمول ساده هم ناتوانند و البته همیشه اخوانی هم هستند که چون عرضه ساختن ندارند، از به هم ریختن استقبال می کنند. بگذریم از اینکه خانم هدی خانم هم روشنفکری است مثل بسیاری از روشنفکران مصر و شاید عوام الناس مصر در ماه تصویر هر کسی را ببینند و بگویند چه ماهه، مرسی، ولی حداقل ما که اعدام شدیم، شاید بقیه عبرت بگیرند.
قائد سابق زیر میکروسکوپ قائد موجود
این حضرت قائد هم خوب می نویسد، گاهی بگویم که خیلی خوب می نویسد. یک یک نوشته هایش را بخوانید که نخواندنش از دست دادن خیلی چیزهاست. شاید بشود گفت یکی از بهترین تحلیل هایی که از زندگی آیت الله خمینی و تاریخ معاصر ایران در طول این سال ها نوشته شده، همین مقاله تحلیلی " ظهور،صعود و معضلات جانكاه" محمدقائد است.
قائد با نگاهی دقیق و از بالا، بدون هیچ زاویه و تعلقی به گروهی خاص تمام جریانات این سال های تاریخ معاصر ایران را با عوامل موثر داخلی و خارجی وتاریخی اش بررسی کرده و رد پای هر اتفاقی را تا جایی که می توانسته دنبال کرده است.
محمدقائد در این مقاله، "امام راحل" را در دوره های مختلف سنی اش بررسی می کند و در جایی اشاره می کند: خمینی اواخر دههٔ هفتاد عمر به حكمرانى رسيد. در شرح احوال خويش مىنويسد 30 شهريور 1281 شمسى به دنيا آمد. پس در پايان سال 1357 دقيقاً 5/76 سال داشت و در 87 سالگى (به طوردقيق، سهماه ونيم كمتر از آن) درگذشت. اين دهههاى عمر نه تنها زمان يادگرفتن نيست بلكه حتى حفظ آموختههاى پيشين مدام دشوارتر مىشود. معدود آدمهايى در فاصلهٔ هشتاد و نود قادرند مهارتهاى دو دهه پيش را همچنان از خود بروز دهند"
او تصویر روشنی از ساختار قدرت انحصاری در ایران را نشان می دهد و اینکه چطور وقتی کسی در قدرت قرار می گیرد، آنقدر جایش را گشاد می کند که اگر یک شبه تصمیم بگیرد چمدانش را بردارد و از کشور برود، با رفتنش چنان سیلی به راه می افتد که کسی جلودارش نیست و فرصتی می شود برای فرصت طلبان موج سوار: " تغيير اوضاع ايران با اظهار درماندگى علنى شاه در نيمهٔ آبان 57 چنان شتابى گرفت كه خلائى باورنكردنى ايجاد شد. دستگاهى فرو مىريخت، نيرويى عظيم در خيابان آزاد مىشد و وقايعى غيرمنتظره پياپى رخ مىداد. در چنان شرايطى، اقدام صحيح، و در واقع تنها كار ممكن، حالتى بود كه طرفداران آيتالله خمينى به خود مىگرفتند: هر اتفاقى بيفتد در مشت ما و/يا جزو برنامهٔ ماست."
از سهم طلبی بازاریان و عمامه به سر ها می گوید و تقابلشان بادانشگاهی ها که اگر امام راحل از گروه دوم بیشتر حمایت می کرد، بنابه دلایل در هم پیچیده ای بود از جمله :" روحانيت شيعه داراى سلسله مراتب نيست؛ تعداد مريدان و قدرت مالى و نفوذ اجتماعى و البته آمادگى آنها براى عرضاندام فيزيكى جايگاه روحانى مورد تأييدشان را تعيين مىكند. كسانى فارغبودن از چهارچوبی سازمانی را حُسن و نشانهٔ مردمىبودن مىدانند، اما پیچیدگی ِ جامعهٔ امروزى اقتضا مىكند سلسله مراتبى متمركز شكل بگيرد."
از برداشت های اشتباهی که از حرف های امام راحل شده است می گوید وبررسی اتفاقات را در دوران جنگ ادامه می دهد و به اینجا می رسد که : " ماجراى جام زهر را به معنى پوزش و عذر تقصير نزد ملت گرفتهاند. تعبيرشايد درستتر اين باشد به آنها كه از ادامهٔ جنگ دستبردار نبودند پيغام داد: محضاً لله ول كنيد اين كار را؛ آنچه خيال مىكنيد پيش رو داريد ماهها پيش تمام شد رفت پى كارش."
و در نهایت غروب پدرسالانه و مغمومش را چنین تصویر می کند: "بسيارى از حكمرانان اين سرزمين يا كشته شدهاند يا غضبناك وغمگين مُردهاند. واژهٔ دژم، به معنى خشم همراه با نااميدى و اندوه، بهعنوان قيد براى رفتار و نیز توصيف حالت فرد، بارها در شاهنامه به كار رفته است. بيمارى كاهنده و تأثير كرختكنندهٔ داروهاى قوى تنها يكى از علتهاى نااميدى و اندوه است. اين احساس كه اطرافيانى پولكى جز به منافع خودشان نمیاندیشند و همواره دروغ مىگفتهاند و اين مردم و اين مملكت درستبشو نيستند، به همان اندازه مايهٔ خشم و افسردگى است."
محمد قائد در پایان نوشته اش چرخه ی قدرت را بررسی می کند وانقلاب های دوم و سوم ... را بعد از هر انقلابی پیش بینی می کند و می گوید :" جمهورى اسلامى ايران بيستواندى سال نوعى شركت سهامى خاص بود و اصحاب پانزده خرداد، بهعنوان سهامداران اصلى، افرادى براى حفظ وضع موجود به خدمت مىگرفتند. در انقلاب چهارم، به خدمتگرفتهشدگان سابقْ سيستم را تعاونى اعلام كردند. سيستم ِ استخدام و مواجبْ تبديل به روش توزيع سهام شد و اكنون هركس سهمى مىگيرد بايد با تمام قوا و نهايت خشونت براى حفظ وضع موجود بكوشد: يا همه با هم مىمانيم يا همه با هم مىرويم؛ قدرت و ثروت را تحويل نخواهيم داد؛ يا ما يا هيچكس."
آيتالله به پيروانش كمك كرد به واقعيتى اينجهانى برسند و چهرهاى اندكى واقعىتر از خويش در آينه ببینند. با توجه به اين گام عظيم در توهّمزدايى،شايستهٔ لقب قدّيس است. اگر چه به نظر می رسد توهم در صندلی قدرت ایرانی مثل موریانه جاخوش کرده است.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید از مسوولان جمهوری اسلامی خواست، هر چه زودتر دست از لجاجت و عوام فریبی بردارند و در عرصه بین المللی و همچنین در عرصه داخلی تنش زدایی کنند.
اردشیر امیر ارجمند، مشاور میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در گفت و گویی با وبسایت "کلمه" با اشاره به مذاکرات ایران و گروه پنج بعلاوه یک از جمهوری اسلامی خواست، در عرصه بین المللی با شجاعت پرونده هسته ای را که موجب تحریم های فلج کننده بر کشور شده است، به صورت عزت مندانه و با حفظ منافع مهم و اصلی کشور حل و فصل کنند. به مردم اعتماد کنند و با آنها صادق باشند.
وی افزود: جناح های مختلف حاکمیت باید دست از رقابت های مخرب و کارشکنی در این زمینه که مربوط به امنیت ملی و منافع ملی است، بردارند. در عین حال رسانه های حکومتی و صدا و سیما عوام فریبی را متوقف کنند و صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارند، وگرنه کمی دیرتر مجبور خواهند شد با اعطای امتیازات حداکثری به امتیازات حداقلی رضایت دهند و بعد نام آن را پیروزی بزرگ بگذارند.
امیرارجمند اضافه کرد: در عرصه داخلی هم باید روندها و روش ها را تغییر دهند. قدرت تنها در اعمال خشونت نیست. خشونت بلای قدرت است. کسی واقعا قدرت دارد که بتواند در موقع لازم دست به اصلاحات بزند و از آن نترسد.
وی با بیان اینکه "مردم دارند زیر بار گرانی و فقر، له می شوند و بیکاری، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حتی خانوادگی جامعه را دچار گسست های فراوان کرده و همبستگی ملی آسیب جدی دیده است"، گفت: حکومت باید شجاعت گفت و گو با مردم و معترضان را پیدا کند، حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و اشتباهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را اصلاح کند.
مشاور میرحسین موسوی یادآور شد: فرافکنی و متهم کردن منتقدان به انواع اتهامات بی اساس، جز افزایش عصبیت ها نتیجه ای نخواهد داشت و مشکلی را حل نخواهد کرد. قطعا واقع بینانه نخواهد بود که بخواهیم همه اینها یک شبه اتفاق بیفتد، ولی باید از جایی شروع کرد. راه رام کردن رودخانه طغیان زده و گل آلود کشور، همانطور که مهندس موسوی می گفت، در جاری ساختن فوری آب روان و زلال به صورت تدریجی و مستمر است.
وی تاکید کرد که بدون آزادی آقایان موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی، هیچ گام دیگری برای اصلاح رفتار حاکمیت قابل باور نخواهد بود.
سخنگوی شورای راه سبز امید همچنین درباره تحولات سوریه به اعلام موضع پرداخت و گفت: اصرار بشار اسد و حاکمان دمشق بر ادامه سرکوب و کشتار مردم و ناکارآمدی طرح کوفی عنان در توقف درگیری ها، سوریه و کل منطقه را در وضعیت خطرناکی قرار داده است و متاسفانه زمینه مداخله قدرت های خارجی در منطقه را فراهم ساخته است. بشار اسد متاسفانه به موقع از سرنوشت قذافی درس نگرفت. اصلاحات را به موقع و به معنای واقعی نپذیرفت. فرصت سوزی کرد و حالا شاید دیر شده باشد و کسان دیگری برای مردم سوریه تصمیم بگیرند.
وی افزود: در ایران هم آقایان باید هر چه زودتر دست از لجاجت و عوام فریبی بردارند و در عرصه بین المللی و همچنین و به ویژه در عرصه داخلی تنش زدایی کنند.
آقای امیرارجمند همچنین در پاسخ به سوالی درباره مواضع انتخاباتی اصلاح طلبان و اعتقاد برخی از آنان به لزوم شرکت در انتخابات گفت: مکررا اعلام کردیم که عدم مشارکت در انتخابات مجلس نهم به معنای قهر کردن با صندوق های رای نیست. اما انتخابات معنا و مفهومی دارد، شرایط حداقلی دارد. تا این شرایط مهیا نشود، انتخابات و شرکت در آن معنا ندارد. اقتدارگرایان حاضر نشدند قدم مثبتی را بردارند تا شرایط برای مشارکت فراهم شود. کدامین اصل دموکراتیک یا قاعده عقلی تجویز می کند که ضرورتا و باید در هر انتخاباتی با هر شرایطی شرکت کرد؟
سخنگوی شورای راه سبز امید با بیان اینکه این شورا هرگز از واژه تحریم استفاده نکرده و خواستار عدم مشارکت شده است و از عدم مشارکت یا حتی تحریم انتخابات، نمیتوان ضدیت با نظام را نتیجه گرفت، گفت: تصمیم بر عدم مشارکت در انتخابات حاصل چند ماه بحث و گفت و گو و تبادل نظر بین نیروهای داخل کشور بوده است. نتیجه عقل جمعی فعالان جنبش سبز بوده است. تصمیم بر عدم مشارکت توسط اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز چه ربطی به تحریم انتخابات توسط اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور دارد؟ آنها که همیشه این کار را می کردند.
وی در عین حال جنبش سبز را جنبشی متکثر دانست و یادآور شد که عده ای هم موافق نوعی حضور یا تاکتیک های دیگری بودند که در اقلیت قرار گرفتند و عموما بر اساس نظر اکثریت عمل کردند. در هرحال من از موضع شورا دفاع می کنم و آن را هم دموکراتیک، هم درست و هم در چارچوب قانون و اصول حقوق شهروندی می دانم. در عین حال به طور جدی معتقدم باید همگی نقد را چه در داخل جنبش و چه در خارج آن بپذیریم، وگرنه دچار همان مشکلی می شویم که حکومت با آن مواجه است و ما با آن مبارزه می کنیم. البته متاسفانه گاهی دیده می شود که در بین مدعیان دموکراسی بردباری لازم وجود ندارد و اصول مفاهمه دموکراتیک رعایت نمی شود.
وی با بیان اینکه گفت و گو آداب و البته ادبی دارد که هر دو باید رعایت شود، تا همدلی به وجود آید وگرنه تنوع و تکثر تبدیل به اختلاف، تفرقه و سپس دشمنی می شود یادآور شد: هر کس حق دارد رای دادن آقای خاتمی را نقد کند، چه در شکل چه در محتوا. ولی تخریب شخصیت ایشان نه اخلاقی است و نه به سود جنبش است. نقد سودمند است، ولی پاره پاره کردن جنبش و ایجاد دوگانه جنبش سبز- اصلاح طلبی و امثالهم و رودررو قرار دادن افراد، گروه ها و شخصیت ها نه تنها مفید نیست، بلکه مخرب است. من فکر می کنم نه آقای خاتمی با این کار موافق است و نه رهبران زندانی جنبش سبز چنین راه و روشی را تایید می کنند. آیا درست است که ما بی صبرانه سرمایه های خود را بسوزانیم؟ رفتاری از این جنس را با آقای خزعلی هم شاهد بودیم.
امیرارجمند با پافشاری بر اینکه عدم مشارکت در انتخابات دوره اول صحیح بود و چون هیچ چیز بین دو دور اول و دوم تغییر نکرده بود، شرکت در دور دوم نادرست و بی فایده بود گفت: به علاوه معتقدم که علی رغم نظرات متنوع همگی باید بر اساس عقل جمعی حرکت کنیم و گرنه شکست خواهیم خورد. اما به هر حال آقای خزعلی تصمیم دیگری گرفتند. ما باید قبل از هر چیز به تصمیم ایشان و یا افرادی مانند ایشان احترام بگذاریم و همچنین به دنبال ارتقا روشهای اجماع سازی در جنبش باشیم. نباید عجولانه زحمات افراد را فراموش کنیم و به راحتی به خود اجازه هتک حرمت و تخریب شخصیت افراد را بدهیم و راه را برای خودنمایی آتش بیاران معرکه باز کنیم. مگر ما مدعی هستیم که آنهایی که خود را در چهارچوب جنبش سبز تعریف نمی کنند یا با آن مخالف هستند، چه در حاکمیت و چه در بیرون آن، همه خائن یا جنایت کار هستند؟ قطعا خیر. فراموش نکنیم که یکی از خواست های ما باز گرداندن اخلاق به سیاست بود.
خانواده عماد بهاور و امیرخسرو دلیرثانی، دو زندانی سیاسی ملی مذهبی آخرین وضعیت آنان را تشریح کردند.
عماد بهاور مسئول شاخه جوانان و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و عضو هسته مرکزی «پویش حمایت ازخاتمی و موسوی» (موج سوم) بود که ۷ خرداد ۱۳۸۸در زمان فعالیت های انتخاباتی توسط دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت و پس از ۹۶ ساعت آزاد شد. اما پس از اعلام نتایج انتخابات دستگیر و تحت فشارهای روانی برای اقرار تلویزیونی قرار گرفت و در نهایت با حکم قاضی دادگاه به اتهام اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و عضویت در نهضت آزادی به ۱۰ سال حبس قطعی محکوم شد.
امیر خسرو دلیر ثانی نیز از فعالان ملی-مذهبی، عضو جنبش مسلمانان مبارز دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. دلیر ثانی همچنین تنها همراه شهید هدی صابر دیگر زندانی ملی مذهبی در جریان اعتصاب غذای اعتراضی بود که در نهایت به شهادت صابر ختم شد.
خانواده این دو زندانی سیاسی در گفت و گویی با وبسایت کلمه، آخرین وضعیت آنان را تشریح کردند.
مریم شفیعی، همسر عماد بهاور در این گفت و گو با تاکید بر اینکه از مرخصی هیچ خبری نیست می گوید، مادر آقای بهاور هفته ای دو سه بار می رود و می آید من هم می روم اما هنوز با مرخصی موافقت نشده است. مسئولان هیچ دلیلی برای این که اجازه ی مرخصی صادر نمی شود هم نمی آورند و تنها می گویند ما پیگیریم.
خانم شفیعی درباره ی دلیل محرومیت همسرش از حق مرخصی ابراز بی اطلاعی میکند و می گوید که احتمالا وزارت اطلاعات در این تصمیم دخیل است زیرا "نامه هایی که ما برای تقاضای مرخصی می فرستیم از روی پرونده برداشته می شود".
وی در ادامه روحیه عماد بهاور را خوب ارزیابی کرد و گفت که فعلا مشغول درس خواندن است.
همسر عماد بهاور با اشاره به نامه ها و تلاش های اخیر خانواده های زندانیان سیاسی برای احقاق حقوق آنان گفت: هر بار که حرکتی انجام می دهیم فشارها بر ما زیاد تر می شود. چه ما و چه زندانیان مان، کوچکترین حرکتی که می کنیم فشار می آورند. حالا هم که یاد گرفته اند مرخصی ها را کنسل می کنند، تلفن هایشان را قطع می کنند و یا پرونده های جدید برایشان درست می کنند. از نظر آنان فقط ما اگر سکوت کنیم خوب است و خوشحالند و کاری به ما ندارند. به هر حال با انتشار همین درد دل ها هم فشار روی ما زیاد می شود و فقط می توانیم امیدوار باشیم هرچه زودتر این روزها تمام شود.
در همین حال شیوا فلاح، همسر امیرخسرو دلیرثانی نیز در مورد آخرین وضعیت همسرش گفت که آخرین ملاقاتشان دوشنبه هفته گذشته بوده و این هفته به دلیل تعطیل نتوانسته اند عزیزان خود را ملاقات کنند.
خانم فلاح در عین حال از وضعیت جسمی و روحی دلیرثانی ابراز رضایت کرده است.
وی اضافه کرد: مشکلاتی که هم برای من و هم برای یک سری از خانواده های دیگر وجود دارد این است که حقوقی که برای زندانیان تعیین شده رعایت نمی شود. مثلا در مورد حق ملاقات حضوری، مرخصی، و تماس تلفنی. ما الان مجبوریم ۲ هفته بی خبر باشیم یعنی هیچ طریق دیگری نیست که ما بتوانیم از حالشان با خبر شویم و این خیلی خانواده ها را نگران می کند و باعث میشود که استرس دو چندان داشته باشند.
فلاح با اشاره به نامه خانواده زندانیان سیاسی به دادستان تهران و مطالبه حقوق بدیهی آنان گفت: همانطور که در نامه هم اشاره شده بود خانواده ها واقعا چیزی بیشتر از آن حقوقی که برای زندانیان دیگر هم تعیین شده نمی خواهند. خانواده ها هیچ چیز غیر قانونی و یا خواسته دیگری ندارند.
همسر این فعال ملی مذهبی با ابراز امیدواری از اینکه عدم پاسخ دادستان در این چند روز شاید به دلیلی تعطیلی این هفته باشد می گوید: احتمالا چون مراکز اداری تعطیل بوده هنوز واکنشی نشان ندادند اما به هر حال اگر واکنشی نشان بدهند باید ببینند خواسته ما چیست. واکنش نشان دادن باید به این شکل باشد که بیایند خواسته های مارا ببینند چیست و آن ها را انجام دهند.
شیوا فلاح همچنین خاطرنشان کرد: اگر حقیقتش را بخواهید به اینکه این نامه پاسخی داشته باشد امید نداریم اما باید خودمان را امیدوار کنیم. چاره ی دیگری نداریم غیر از اینکه امید داشته باشیم. به هر حال خواسته هایمان را مطرح کردیم ببینیم که مسوولین چطور می خواهند به خواسته هایمان پاسخ دهند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه ما از مسوولین خواسته غیر قانونی نداریم و هرچه می خواهیم در چهارچوب قانون است می گوید: ما دوست داریم که آن ها نیز این پایبندی به قانون را داشته باشند و هرآن چیزی که در قانون تعیین شده را اجرا کنند و دیگر اینکه آرزو می کنم که هر چه زودتر شرایطی برقرار شود که تمامی زندانیان سیاسی آزاد شوند.
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی نسبت به ورود موج جدید گرد و خاک به کشور هشدار داد.
عبدالرضا امیدوار شهری روز سهشنبه در گفتوگو با ایسنا، افزود: در روز چهارشنبه به سبب افزایش وزش باد در شرق کشور تداوم گرد و خاک در سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان و برخی از نقاط استان یزد پیشبینی میشود که این شرایط از روز پنجشنبه بتدریج کاهش مییابد.
وی افزود: طی روزهای چهارشنبه تا جمعه به علت افزایش وزش باد در کشور عراق به تناوب باد و گرد و خاک در استانهای ایلام، خوزستان و بوشهر سبب کاهش دید افقی و کیفیت هوا میشود.
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور تصریح کرد: بر اساس نقشههای پیشیابی تا روز چهارشنبه وزش باد شدید به همراه گرد و خاک در شرق و جنوب شرق کشور تداوم خواهد داشت؛ همچنین در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه به سبب افزایش سرعت وزش باد بر روی عراق پدیده گرد و غبار در جنوب غرب کشور دو از انتظار نیست و از لحاظ دمایی نیز تا پایان هفته روند افزایش نسبی دما در اغلب نقاط کشور خواهیم داشت.
وی به ایسنا گفت: بر این اساس در روز چهارشنبه آسمان تهران صاف در بعدازظهر با رشد ابر در ارتفاعات گاهی وزش باد خواهد بود که حداقل و حداکثر دما در این روز به ۲۳ و ۳۴ درجه سانتیگراد بالای صفر میرسد. همچنین در روز پنجشنبه نیز آسمان پایتخت صاف در بعدازظهر با رشد ابر در ارتفاعات گاهی وزش باد پیشبینی شده است که حداقل و حداکثر دما در این روز به ۲۴ و ۳۵ درجه سانتیگراد بالای صفر میرسد.
شیرین عبادی برندهی ایرانی جایزه صلح نوبل، فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر ایران و گزارشگران بدون مرز رفتار غیر انسانی جمهوری اسلامی با زندانیان عقیدتی و از میان با مدافعان حقوق بشر، روزنامهنگاران و شهروند وبنگاران را محکوم کردند.
به گزارش وب سایت سازمان گزارشگران بدون مرز شیرین عبادی و سه نهاد حقوق بشری در بیانیه خود یادآور شده اند:وضعیت حقوق بشر در ایران هر روز بدتر میشود، ما شاهد مرگ مشکوک زندانیان و بدرفتاری با آنها در زندانهای سراسر ایران و به ویژه در زندانهای اوین و رجایی شهر هستیم. خطر مرگ بسیاری از زندانیان عقیدتی را تهدید می کند. برای نمونه نرگس محمدی، محمد صدیق کبودوند و حسین رونقی ملکی به شدت بیمار هستند. ما خواهان ازادی فوری و بدون قید و شرط آنها هستیم. ما مقامات مسوول ایران را فرا میخوانیم به بد رفتاری با زندانیان و از به خطر انداختن جان این انسانها خود داری کنند. ما مسوولان جمهوری اسلامی ایران را مسئول هرگونه پیشامد بد برای آنها میدانیم.
شیرین عبادی برندهی ایرانی جایزه صلح نوبل، ،فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران و گزارشگران بدون مرز اعلام کرده اند:جمهوری اسلامی ایران از وضعیت پرتنش منطقه و مذاکرات پیرامون برنامههای اتمی خود، بهره میبرد تا توجه افکار عمومی جهانی را از وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران دور کند. مقامات ایران همچنان از ورود احمد شهید، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، به این کشور ممانعت میکنند. بر خلاف قوانین ملی و بینالمللی هیچ نظارتی بر زندانهای ایران پیرامون حمایت از حقوق بنیادین زندانیان صورت نمیگیرد. جامعه جهانی باید مقامات جمهوری اسلامی ایران را به همکاری بدون قید و شرط با سازمان ملل وادار کند و امکان بازدید گزارشگر ویژه را از ایران فراهم آورد.
مصطفی تاجزاده در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه به صدور بی دلیل حکم ممنوع المعامله شدن دختر خود اعتراض کرد.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی چنین اقداماتی را در جهت تحقق راهبرد «النصر بالرعب» و تلاش برای ساکت و مرعوب کردن منتقدان سیاست های نادرست جاری در کشور و حکومت مطلقه فردی خوانده است.
عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی که در قرنطینه زندان اوین به سر می برد، در بخشی از نامه خود آورده است:" احتمالا تاکنون متوجه شده اید که چنان چه سازمان اطلاعات سپاه به جای ۵۰۰ صفحه، ۵۰۰۰ صفحه پرونده علیه این جانب بسازد و دادگاه نمایشی با حکمی فرمایشی چند سال دیگر بر محکومیت زندانم بیفزاید و تمام خویشانم را نیز از حقوق خود محروم کنید، قادر نخواهید بود که مرا از انجام وظیفه انسانی، اسلامی و ملی خود بازدارید و من به یاری خداوند از آن چه حق می دانم دفاع کرده با ارائه چهره ای استبدادی، خشن و ضد حقوق بشر از اسلام و جمهوری اسلامی مقابله خواهم کرد."
تاجزاده در پایان نامه خود ابراز امیدواری کرده است تا این موضوع توسط لاریجانی حل شود تا مجبور نباشد با "ولی" وی مکاتبه کند.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام
همان گونه که مستحضرید از سه ماه پیش فرزند این جانب فاطمه سادات تاج زاد بدون ارائه هیچ گونه دلیلی ممنوع المعامله شده و تلاش من برای حل مشکل، از جمله رساندن پیغام به شما بی نتیجه بوده است. بناچار این نامه سرگشاده را برایتان ارسال می کنم:
جناب آقای لاریجانی
به راستی با استناد به کدام مواد و موازین قانونی و شرعی، یک شهروند قانون گرا اما منتقد افزون بر تحمل سال ها حبس و حتی بی بهره شدن از حقوق اولیه خود در زندان، باید شاهد محکومیت همسر و محرومیت فرزندانش از حقوق قانونی و بدیهی خود باشد؟ از مبارزان رژیم ستم شاهی بپرسید شاه و دربار و ساواک، همسر کدام یک از مخالفان قانون گرای خود را به چهارسال حبس محکوم کردند و علاوه بر آن، از دو دخترش یکی را ممنوع الخروج و دیگری را ممنوع المعامله نمودند؟! و به شنود تلفنی بسنده نکرده در اطاق خوابشان نیز شنود گذاشتند؟ تردید ندارم که این اقدامات خلاف قانون و شرع و اخلاق، در جهت تحقق راهبرد «النصر بالرعب» یا «کسب و حفظ قدرت برپایه ترس» انجام می شود و هدف اصلی از این گونه اقدامات از جمله تشکیل پرونده اتهامی جدید علیه زندانیان سیاسی، در ایام حبس، تلاش برای ساکت و مرعوب کردن منتقدان سیاست های نادرست جاری در کشور و حکومت مطلقه فردی است. شما به نیکی آگاهید که مشی و شعار فعالان انتخاباتی و سیاسی بازداشت شده در سه سال گذشته، اجرای کامل قانون اساسی از جمله دو فصل سوم و پنجم آن که بر حقوق شهروندی آحاد ایرانیان تأکید دارد، بوده است.
اما گذشته از آن که عملکرد زندانیان سیاسی قانون گرا که مشی و هدفشان اجرای کامل قانون اساسی و خلاصه نکردن آن در یک اصل و در حقیقت در یک نفر است، بطلان آن راهبرد را به اثبات رسانده است، از جناب عالی می پرسم فرض کنیم جناح حاکم بتواند در عصر اینترنت و ماهواره و تلفن همراه و هم زمان با بهار عربی دهان منتقدان استبداد دینی ومخالفان «احیای مناسبات شاهنشاهی به نام اسلام» را ببندد و آزادی مطبوعات و نیزاطلاع رسانی آزاد، احزاب آزاد، تجمعات آزاد و انتخابات آزاد را برای مدتی به محاق برد، در آن صورت آیا شاهد گرانی و تورم لجام گسیخته، بیکاری روزافزون، فساد مالی- اقتصادی روبه رشد، تضعیف پایه های تولید و پول ملی و چینی شدن اقتصاد کشور آن هم در دوره درآمدهای طلایی نفت نخواهیم بود؟ آیا بزه ها و نابهنجاری های اجتماعی، فرار سرمایه ها، مهاجرت نخبگان و مهم تر از همه سست شدن پایه های ایمان و اعتقاد و اخلاق جامعه پایان خواهد یافت یا مهار خواهد شد؟!
جناب آقای لاریجانی
احتمالا تاکنون متوجه شده اید که چنان چه سازمان اطلاعات سپاه به جای ۵۰۰ صفحه، ۵۰۰۰ صفحه پرونده علیه این جانب بسازد و دادگاه نمایشی با حکمی فرمایشی چند سال دیگر بر محکومیت زندانم بیفزاید و تمام خویشانم را نیز از حقوق خود محروم کنید، قادر نخواهید بود که مرا از انجام وظیفه انسانی، اسلامی و ملی خود بازدارید و من به یاری خداوند از آن چه حق می دانم دفاع کرده با ارائه چهره ای استبدادی، خشن و ضدحقوق بشر از اسلام و جمهوری اسلامی مقابله خواهم کرد. عجالتاً امیدوارم در حدی اختیار و آزادگی داشته باشید که نام دخترم را از فهرست ممنوع المعامله ها خارج کنید تا مجبور نشوم در این زمینه با «ولیّ» آن جناب مکاتبه کنم.
با احترام
سید مصطفی تاجزاده
اوین ۱۸/۲/۱۳۹۱
شاپور قريب، فيلمساز و کارگردان سينمای ايران، روز سه شنبه در سن ۸۰ سالگی و پس از دست و پنجه نرم کردن با یک بيماری طولانی در تهران درگذشت.
همسر شاپور قريب در گفت و گو با خبرگزاری ايسنا درگذشت اين کارگردان سينما را تاييد کرده است. به گفته وی، آقای قريب از اوايل فروردين ماه ديگر قادر به حرکت و حرف زدن نبود.
"ملاقات" عنوان آخرین ساخته وی است. این فیلم در سه اپیزود به تهیه کنندگی عباس رافعی ساخته شده و یکی از اپیزودها با عنوان "ایستگاه آخر" از ساخته های وی به شمار می رود که هنوز امکان اکران عمومی پیدا نکرده است.
شاپور قریب متولد ۱۳۱۱ است. وی فعالیت هنری را با تئاتر آغاز کرد و سپس با دستیاری مرحوم جلال مقدم در فیلم "سه دیوانه" حرفه خود را ادامه داد و پس از بیست و اندی سال کار در تئاتر و سینما اولین فیلم سینمایی خود را ساخت.
شاپور قريب در دوران فيلمسازی خود که از سال ۱۳۴۷ آغاز شد نزديک به بيست فيلم ساخت که از معروفترين آنها می توان به «هفت تيرهای چوبی»، «ممل آمريکايی»، «دختر شاه پريون»، «رقاصه شهر»، «سايه های غم»، «بت شکن»، «خروس»، «غريبه» و «بدنام» اشاره کرد.
فيلم «بگذار زندگی کنم» که در سال ۱۳۶۵ ساخته شد يکی از پر مخاطب ترين فيلم های پس از انقلاب به شمار می رود. اين فيلم که در آن مهدی هاشمی و افسانه بايگان ايفای نقش کرده اند داستان زن و شوهری را به تصوير می کشد که طلاق گرفته اند ولی بعد با مصائب آن دست به گريبان می شوند.
فيلم «بگذار زندگی کنم» به رغم اينکه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درجه «جيم» گرفت و از اکران در سينماهای ممتاز محروم بود ولی توانست به فروش بالايی دست پيدا کند.
هنوز از فیلم «هفت تیرهای چوبی» این کارگردان بهعنوان شاخصترین اثر سینمای کودک و نوجوان نام برده میشود.
این کارگردان درگفت و گوی خود با ایسنا با اشاره به ساخت «هفت تیرهای چوبی» یادآور شده بود:« قبل از آن «حسنی» را در کانون پرورش فکری کودکان ساخته بودم. در «هفت تیرهای چوبی» حرف بزرگی را در قالب گفتار بچهها زدم و مردم اصلا انتظار نداشتند، فیلم بچهها اینگونه باشد. برای این فیلم حدود ۵۰ هزار تومان از کانون دستمزد گرفتم. بعد از ساختهشدن مدیر کانون میگفت؛ آنقدر کشورها متقاضی هستند که فرصت جوابدادن نداریم و این فیلم را میدادند و چند فیلم خارجی میگرفتند.
او یادآور شده بود:« بعد از «سایههای غم» فیلمهایی که ساختم بیشتر برای گذران زندگی و دادن کرایه خانهام بود. فیلم «کفشهای جیرجیرکدار من» در سال ۸۲ ساختم.»
شاپور قریب در سال ۸۹ پس از هشت سال به سینما بازگشت و یکی از اپیزودهای فیلم«ملاقات» را کلید زد.
اواخر سال ۹۰، دو، سه روزی از بازگشت کارگردان برگزیده اسکار به ایران نگذشته بود که اصغر فرهادی پیگیر حال شاپور قریب کارگردانی شد که به دلیل آلزایمر در بستر بیماری بود؛ آلزایمری که به دلیل کهولت سن به سراغ کارگردان «هفت تیرهای چوبی» آمده بود.
شاپور قریب که به گفتهی همسرش، وضعیت جسمانی و روحیاش در روزهای مختلف متفاوت بوده و شدت و ضعف داشت، در آن روز برفی اواخر سال ۹۰ که عزتالله انتظامی و اصغر فرهادی به عیادتش رفتند، وضعیت مناسبتری داشت تا جایی که خاطراتش را از تئاتر و سینما با آقای بازیگر سینمای ایران مرور کرد و از همکاری سالهای دورش با اصغر فرهادی گفت، از فیلمبرداری بخشهای سری اول «روزگار جوانی» که فرهادی مینوشته و شاپور قریب کارگردانی میکرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر