ندای سبز آزادی- صادق شجاعی: چهارم خرداد امسال، با اعلام شدن نتایج اولیه کنکور کارشناسی ارشد، عدهای از داوطلبان به جای رتبه و درصدهای آزمونشان با این جمله مواجه شدند: "داوطلب گرامي به علت نقص پرونده در صورت تمايل از روز سه شنبه مورخ 91/03/09 به سازمان سنجش آموزش کشور واقع در ميدان هفت تير - خيابان کريم خان زند - پلاک 204 - طبقه دوم مراجعه نماييد."
طبقه دوم سازمان سنجش اما جایی نیست به جز محل "ستاد گزینش دانشجو" که در هفت سال گذشته محل مراجعه دانشجویانی بوده که با وجود صلاحیت علمی، از تحصیل محروم شدهاند؛ همانهایی که به نام دانشجویان "ستارهدار" مشهور اند.
البته به صورت مشخص "نقص" اعلام شده از جنس کسری بعضی مدارک و یا اطلاعات نیست؛ چه در این صورت اشکال خاصی نبود و میشد این مدارک لازم را تسلیم کرد. معنی اصلی کلمهی نقص، آن طور که به صورت شفاهی به مراجعه کنندهگان گفته شده این است که وزارت اطلاعات صلاحیت عمومی آنها را برای تحصیل در مقاطع بالاتر تایید نکرده است.
ستاره ها چگونه نصب شد؟
روند ستارهدار کردن دانشجویان از سال 85 همزمان با دولت نهم آغاز شد؛ وقتی تعداد زیادی از پذیرفتهشدگان در کنکور ارشد با یک، دو و یا سه ستاره روی فرمهای ثبت نامشان مواجه شدند. از بین آنها یک و دو ستارهها پس از سپردن تعهد مبنی بر ترک هرگونه فعالیت سیاسی- صنفی در دانشگاه، در نهایت موفق به حضور در دانشگاهها شدند اما سه ستارهها، آنهایی که بعدا توسط احمدینژاد "ستوان یکم" خوانده شدند، هنوز پشت درهای بسته دانشگاه باقی مانده اند.
در سالهای 86 و 87 همزمان با اينترنتي شدن روند اعلام نتايج كنكور كارشناسي ارشد، فعالان دانشجویی که حائز رتبههای قابل قبول و ممتاز شده بودند، اساساً از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند. اما در سال 88 و فضای انتخاباتی، کارنامه و رتبهی همه دانشجویان در روزهای پیش از برگزاری انتخابات، اعلام شد تا دلگرمی نسبت به پایان این روند به وجود آید.
در حین کارزار انتخاباتی هم احمدینژاد با صراحتِ تمام، مسئله دانشجویان ستارهدار را تکذیب و حتا آن را مربوط به دولتهای پیشین دانست که در دولت وی منسوخ شده است. اما تنها دو ماه پس از پایان انتخابات و همزمان با اعلام نتایج قطعی چند داوطلب با وجود به دست آوردن رتبههای بسیار خوب "مردود علمی" اعلام شدند. به عنوان مثال سروش ثابت با داشتن رتبهی "یک" در گرایش مورد نظرش مردود دانسته شد و از ادامه تحصیل بازماند. در سالهای بعد نیز روند سابق تکرار شد و دهها دانشجو موفق به دریافت کارنامه نشدند.
آینده دانشجو در فهرست وزارت اطلاعات
کم نیستند خانوادهها و دانشجویانی که برای مدرک دانشگاهی به ویژه تحصیلات تکمیلی اهمیت فراوان قائلند و آن را کمک بزرگی برای روشن بودن آینده میدانند. اما این آینده اکنون به ویژه برای آنها که فعالیتهای صفنی و یا سیاسی در دانشگاهشان داشتهاند در اختیار خود دانشجو و وابسته به دانش علمی او نیست؛ این وزارت اطلاعات است که تصمیم میگیرد چه کسی "صلاحیت" تحصیل را دارد و چه کسی ندارد.
فواد شمس، دانشجوی رشته جغرافی دانشگاه تهران از دانشجویانی است که امسال سایت سازمان سنجش به جای کارنامه برایاش "نقص در پرونده" صادر کرده است و به وزارت علوم مراجعه کرد تا با رفع نقص کارنامه خود را بگیرد و موفق به انتخاب رشته شود. وی میگوید: "در وزارت علوم به من گفتند مشکلم نقص پرونده نیست و باید به هسته گزینش بروم. آنجا هم منشی به فهرستی لای یک پرونده نگاه کرد و گفت که اسم من در لیست وزارت اطلاعات است. نوربخش رئیس گزینش هم مسئله را مربوط به همین وزارت و شرط دریافت کارنامه من را حل کردن مشکل با وزارت اطلاعات دانست." وی همچنین اضافه میکند نوربخش به او تاکید کرده که از "سر و صدا" پرهیز کند.
درخواست عدم اطلاعرسانی توسط دانشجوی محروم از تحصیل، در سالهای گذشته نیز بارها از سوی نیروهای امنیتی و همچنین مسئولان سازمان سنجش مطرح شده بود. در موارد زیادی وعدهی حل مشکل پس از مدتی به داوطلب داده شد اما پس از رفت آمدهای بسیار اغلب به این وعدهها عمل نشد و دانشجویان همچنان ستارهدار و محروم از تحصیل باقی ماندند.
این یکی از دلایل اصلی است که به جز در سال اول، در سالهای بعدی تعداد دقیق دانشجویان ستارهدار مشخص نشد؛ چرا که عدهی زیادی از این دانشجویان به امید حل مسئله و بازگشت به کلاسهای درسشان از رسانهای کردن مشکلشان پرهیز کردند.
با این حال در سال 87، گروهی از دانشجویان ستارهدار با همراهی بخشی از دانشجویانی که در حین تحصیل معلق شده بودند برای پیگیری حقوق از دست رفته "شورای دفاع از حق تحصیل" را تاسیس کردند. به ویژه در روزهای نزدیک به انتخابات 88، اعضای این شورا با پافشاری و فعالیت زیاد تلاش کردند تا تکذیب دولت مبنی بر وجود دانشجویان محروم از تحصیل به دلایل اعتقادی- سیاسی را افشا کنند. پس از انتخابات اما اعضای این شورا بازداشت و زندانی شدند و از این جمع ضیا نبوی و مجید دری همچنان در حبس در تبعید به سر می برند و مهدیه گلرو نیز به تازگی آزاد شده است.
شکایتهای بینتیجه
دانشجویان محروم از تحصیل پیگیریهای حقوقی زیادی را نیز تا به حال انجام دادهاند ولی نتیجهای عایدشان نشده است. سه سال قبل وقتی جمعی از ستارهدارها درخواست به الزام به تسلیم کارنامه کنکورشان را در دیوان عدالت اداری مطرح کردند، دیوان با ذکر این مطلب که در دفترچه ثبتنام آزمون شرط احراز "صلاحیت عمومی" قید شده و بنا به اعلام سازمان سنجش استعلام این سازمان از مراکز "ذیربط" در مورد این دانشجویان منفی بوده است، شکایت دانشجویان را رد کرد.
همچنین دانشجویان ستارهدار بارها در مجلس حاضر شده و از نمایندگان در خواست کمک کردند اما این نیز بی فایده بود. علی قلیزاده یکی از دانشجویان ستارهدار سال 88، به تازگی در نامهای به احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس، جزئیاتی را در مورد واکنش دو سال قبل توکلی مطرح می کند. قلیزاده در این نامه مینویسد: «آن سال جناب حضرتعالی در صحن مجلس به ما این جمله را گفتید "میدانیم در حقتان ظلم شده اما کاری نمیتوانیم انجام دهیم. دولت کار غیرقانونی میکند و ما زورمان به دولت نمیرسد." البته ما هیچ گاه نمیتوانیم قبول کنیم چون دولتی زورگو سرکار است و مجلسی سر کار است که توان نظارتی کافی ندارد، ما از حق اولیه و انسانی تحصیل در مقاطع عالی به شیوهای غیرقانونی محروم شویم.»
تحصیل "حق" یا "امتیاز"
هر چند محرومیت از تحصیل به دلایل سیاسی همواره توسط دولت تکذیب شده است، اما در دوران وزارت علوم کامران دانشجو، به دفعات وی به خط و نشان کشیدن برای مخالفان سیاسی و اخراج آنها از دانشگاه پرداخته است. در تازهترین موضعگیری، وی با صراحت گفت: «کسانی که در فتنه سال ۸۸ فعال بوده و بعد از اتمام حجت رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تیرماه همان سال، همچنان به فتنهگری ادامه دادند، حق ورود به دانشگاهها را ندارند.»
سخنی که شورای دفاع از حق تحصیل آن را "مجرمانه" خوانده است. این شورا در بیانیهی خود با اشاره به این اظهاراتِ کامران دانشجو، آن را "با قصد انحراف افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر نقاط تاریک زندگی شخصی، سیاسی و فسادهای گسترده اقتصادیاش" دانسته است. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «از بدو ورود آقای کامران دانشجو به وزارت خانه علوم و فناوری، حاکمیت به انقلاب فرهنگی دوم و این بار تدریجی دست زده است. شورا معتقد است انتخاب ایشان به عنوان وزیر علوم که فردی نزدیک به کانونهای قدرت و دارای نقاط ضعف متعدد شخصی و در نتیجه گوش به فرمان نهادهای امنیتی است، با هدف پاکسازی دانشگاهها از دانشجویان و اساتید منتقد و به صفر رساندن هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی و صنفی در دانشگاههای کشور است.»
وزیر علوم دولت احمدینژاد پیشتر نیز سخنان مناقشهانگیزی بر زبان رانده است. از قبیل اینکه بورس تحصیلی افرادی که از نامزدهای معترض انتخابات حمایت کردهاند باید سریعا لغو شود و یا اینکه دانشگاه غیراسلامی را باید با خاک یکسان کرد. همچنین وی سال گذشته از تسویه اساتیدی که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند سخن گفته بود.
پیشتر مشخص شده بود که یک مقالهی علمی از کامران دانشجو که در یک مجله علمی معتبر چاپ شده بود با سرقت علمی تهیه شده و نشریه متشر کننده از انتشار آن عذرخواهی کرد. همچنین در مورد مدرک دکترای وی و دوران تحصیلش در انگلستان داستانهای گوناگونی مطرح است.
سازمان سنجش و وزارت علوم بخشی از وزارت اطلاعات
سال گذشته وقتی چند روز پیش از اعلام نتایج اولیه کنکور ارشد، عدهای از داوطلبان به ادارهی اطلاعات شهرستان یا در تهران به ستاد گزینش احضار شدند، در بازجویی از آنها، بازجویان به رتبه آنها اشاره کرده و آنها برای دریافت کارنامه ملزم به دادن تعهد کردند. این به آن معناست که وزارت اطلاعات پیش از اعلام نتایج به آن دسترسی دارد و از امکان دخالت در اعلام نتایج برخوردار است.
همچنین دانشجویان ستارهدار بارها از وزارت علوم و سازمان سنجش شنیدهاند که تنها راه بازگشتشان به تحصیل اجازه وزارت اطلاعات است.
چندی پیش یکی از دانشجویان داوطلب آزمون دکترا، در صفحه فیسبوکش خبر داد که بعد از مراجعه به سازمان سنجش با لیستی مواجه شده است که در بالای آن نوشته بودند "رد قطعی". بر اساس نوشته این داوطلب به وی گفته شده است: "بر این اساس این نامه صد بار دیگر هم امتحان بدهی رد می شوی. مگر این که نظر وزارت اطلاعات عوض بشود."
بخش زیادی از مدیران آینده جامعه از میان کسانی انتخاب خواهند شد که دارای تحصیلات عالی هستند. با این وصف به حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی با محرومیت گسترده منتقدان از تحصیل نه تنها قصد خاموشی صدای مخالف در دانشگاه و ارعاب دانشگاهیان را دارد بلکه می خواهد به هر نحو ممکن با یک دست کردن فضای دانشگاهها تصمینی برای همسویی فارغ التحصیلان آتی با خود بیابد. کاری که سی سال پیش نیز در انقلاب فرهنگی انجام شد اما سالها بعد دانشگاه بار دیگر به یکی از پایگاه های اصلی فعالیت منتقدان حاکمیت و هواخواهان اصلاحات و تغییر در ایران تبدیل شد.
شورای دفاع از حق تحصیل با صدور بیانیه ای به روند مستمر و سیستماتیک محرومیت دانشجویان از حق تحصیل اعتراض کرد.
در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفت، آمده است: شورا اطلاعات و مستنداتی دریافت کرده است که در کارنامه علمی بعضی دیگر از داوطلبان دست برده شده است و نمره علمی و رتبه آنها با هدف از بین بردن امکان قبولی آنها دستکاری شده است. در دو مورد در کنکور کارشناسی ارشد سال گذشته شورا کارنامه هایی دریافت کرده است که درصدهای دروس امتحانی درج شده در آنها غیرواقعی و غیرممکن است به نحوی که با توجه به تعداد سوالها و شیوه نمره دهی، امکان کسب درصد اعلام شده در آن دروس وجود نداشته است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
در روزهای پیش و پس از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شد که روند غیرقانونی ستاره دار کردن دانشجویان از حق تحصیل امسال هم ادامه داشته است و در کنکور کارشناسی ارشد سال 91 نیز ده ها تن از فعالین دانشجویی از تحصیل محروم شده اند. سازمان سنجش کشور که طبق قانون باید یک نهاد علمی بی طرف باشد و به داوری علمی بین داوطلبان آزمونهای کشوری بپردازد، به شعبه ای از دفاتر بازجویی وزارت اطلاعات و دیگر نهاد های امنیتی بدل شده است.
در روزهای گذشته شورای دفاع از حق تحصیل مستندات متعددی از دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور به دست آورده است که نشان میدهد، فعالین دانشجویی از دریافت کارنامه علمی کنکور کارشناسی ارشد محروم شده اند و یا در روزهای قبل از اعلام نتایج این کنکور احضار، بازجویی و تهدید شده اند.
شورای دفاع از حق تحصیل اعلام میدارد دهها فعال دانشجویی از دریافت کارنامه علمی اولیه کنکور کارشناسی ارشد سال 91 محروم شده اند. این کارنامه علمی حاوی نمرات علمی، درصد دروس امتحانی و رتبه داوطلبان در گرایش انتخابی آنان است. بر اساس این کارنامه، رتبه علمی و امکان انتخاب رشته داوطلبان فراهم میشود. در فایل اینترنتی دهها تن از فعالین دانشجویی که از حق تحصیل محروم شده اند به جای درج نمره و رتبه علمی آنان، این جمله ذکر شده است:
"داوطلب گرامي به علت نقص پرونده در صورت تمايل از روز سه شنبه مورخ 91/03/09 به سازمان سنجش آموزش کشور واقع در ميدان هفت تير - خيابان کريم خان زند - پلاک 204 - طبقه دوم مراجعه نماييد."
طبقه دوم سازمان سنجش، محل ستاد گزینش دانشجو است. در چند روز اخیر در این طبقه به صورت شفاهی به دانشجویان ستاره دار گفته شده است که به دلیل نداشتن شرایط عمومی از تحصیل محروم هستند و به همین خاطر کارنامه علمی آنها اعلام نمیشود. با این حال هیچ برگه کتبی مبنی بر محرومیت دانشجویان از تحصیل به آنها داده نشده است و دانشجویان تنها با این توضیح شفاهی مسئولان سازمان سنجش روبرو شده اند که به خاطر دستور وزارت اطلاعات اجازه اعلام نتایج علمی داوطلبان را ندارند و دانشجویان ستاره دار برای پیگیری مشکلشان باید به نهادهای امنیتی مراجعه کنند. همچنین مسئولان سازمان سنجش، دانشجویان ستارهدار را از اعلام علنی موضوع منع کرده و نسبت به عواقب احتمالی این کار هشدار داده اند .
شورای دفاع از حق تحصیل تا یک هفته پس از اعلام نتایج کنکور سراسری کارشناسی ارشد، مستندات قطعی عدم ارایۀ کارنامه به 22 داوطلب این آزمون را دریافت کرده است. با این حال بر اساس تجربۀ سالهای قبل، شورا تعداد دانشجویان ستاره دار را بسیار بیشتر از این تعداد برآورد میکند. با توجه به اینکه به علت تهدیدها و فشارهای وزارت علوم و وزارت اطلاعات، امکان شناسایی مستقیم و سریع همه دانشجویان ستاره دار دشوار و محدود است، شورا طبق روال هر سالۀ خود، از دانشجویان ستاره دار تقاضا می کند برای معرفی خود به این نهاد به نشانی ایمیل setaredar91@gmail.com نامه بفرستند. بدیهی است کلیه اطلاعات دریافت شده تنها در اختیار شورا بوده و بدون اطلاع و رضایت ایشان منتشر نخواهد شد. همچنین برای آشنایی بیشتر با شورا، صفحۀ اینترنتی http://showra.blogspot.com پیشنهاد میگردد.
اما در کنار روند فوق، دهها فعال دانشجویی دیگر در اردیبهشت ماه و چند هفته پیش از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد به سازمان سنجش کشور احضار شده و در اتاق های این سازمان توسط ماموران امنیتی بازجویی شده اند. در بعضی دیگر از شهرستانها نیز داوطلبان ستاره دار به دفاتر ستاد خبری اداره اطلاعات در شهر خود احضار شده اند.
در این احضار ها به دانشجویان گفته شده است که در کنکور کارشناسی ارشد رتبه علمی مناسبی دریافت کرده اند و تنها پس از این بازجویی ها و در صورت تعهد کتبی مبنی بر عدم فعالیت سیاسی، صنفی و دانشجویی امکان پذیرفته شدن در کنکور کارشناسی ارشد را خواهند داشت.
این احضارهای در دو هفته آخر اردیبهشت ماه به صورت مداوم ادامه داشته و دانشجویان برای مدت های طولانی در اتاق های سازمان سنجش بازجویی و تهدید شده و در بعضی موارد مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند.
شورای دفاع از حق تحصیل اعلام میکند که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی در اقدامی خلاف قانون برگزاری آزمون های علمی سراسری، پیش از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد به کارنامه علمی داوطلبان دسترسی داشته اند و همه ساله سازمان سنجش نتایج علمی داوطلبان را در اختیار این نهاد های غیر مسئول قرار می دهد.
شورا اطلاعات و مستنداتی دریافت کرده است که در کارنامه علمی بعضی دیگر از داوطلبان دست برده شده است و نمره علمی و رتبه آنها با هدف از بین بردن امکان قبولی آنها دستکاری شده است. در دو مورد در کنکور کارشناسی ارشد سال گذشته شورا کارنامه هایی دریافت کرده است که درصدهای دروس امتحانی درج شده در آنها غیرواقعی و غیرممکن است به نحوی که با توجه به تعداد سوالها و شیوه نمره دهی، امکان کسب درصد اعلام شده در آن دروس وجود نداشته است.
همچنین در هفته های گذشته تعدادی از دانشجویان ممتاز از شرکت در آزمونهای پذیرش دوره دکتری محروم شده اند و به آنها اعلام شده است که در لیست سیاه وزارت اطلاعات قرار دارند و نمیتوانند در آزمون دکتری شرکت کنند.
روند مستمر، نهادمند و برنامه ریزی شده ستاره دار کردن دانشجویان در کنکور کارشناسی ارشد از سال 85 و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است. در سال 85 فعالین دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر از طريق روزنامه سازمان سنجش و مراجعه برای ثبت نام در دانشگاههاي پذيرفته شده با ستارههایی در فرم ثبت نام مواجه شدند، و دانشجویانی که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتواستند ادامه تحصیل دهند. در سالهای 86 و 87 همزمان با اينترنتي شدن روند اعلام نتايج كنكور كارشناسي ارشد، فعالین دانشجویی که حائز رتبههای قابل قبول و ممتاز شده بودند، اساساً از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند. در سال 88 كه موعد اعلام نتايج اوليه در ايام پيش از انتخابات رياست جمهوري بود، دانشجویان ستارهدار دانشگاه سراسری موفق به دریافت کارنامه و انتخاب رشته شدند، ولی در شهريور ماه و پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی با گزینه «مردود علمی» مواجه شدند و کارنامه نهایی نیز برای این دانشجویان صادر نشد و سایت سازمان سنجش اعلام کرد که این دانشجویان اساساً انتخاب رشته نکرده اند. مجددا در سالهاي 89، 90 و 91 دانشجويان ستارهدار در كنكور كارشناسي ارشد از دريافت كارنامه اوليه محروم شدند. در تمام این 7 سال سازمان سنجش هیچگونه مدرک مبنی بر ستاره دار شدن یا محرومیت از تحصیل به دلیل نداشتن صلاحیت عمومی به دانشجویان ارائه نکرده است و تنها پس از مراجعه حضوری داوطلبان به سازمان سنجش به صورت شفاهی به آنها اعلام شده که ستارهدار شده اند.
شورا در گزارش تفصیلی اردیبهشت ماه گذشته، مستندات خود مبنی بر غیرقانونی و مجرمانه بودن ستاره دار کردن دانشجویان را ارائه کرده است. شورا معتقد است ستاره دار کردن دانشجویان نقض اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منزله تعطیل کردن این قانون است. هم چنین شورا محرومیت دانشجویان از حق تحصیل را مصداق جنایت آپارتاید و آن را بر خلاف تعهدات بین المللی دولت ایران دانسته که آنها را امضا و به اجرای آنها متعهد شده است. تعدادی از مهمترین این تعهدات که همگی بر حق اولیه و انسانی تحصیل تاکید دارند عبارتند از: اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جنایات آپارتاید و کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی.
شورا معتقد است سازمان سنجش و وزارت علوم صلاحیت اخلاقی و بی طرفی خود برای برگزاری آزمون های علمی را از دست داده اند؛ اتاقهای سازمان سنجش به اتاق بازجویی و ارعاب دانشجویان بدل گشته و این دو نهاد علمی کشور روز به روز از فلسفه وجودی شان که بسط و گسترش عادلانه علم و فراهم کردن امکان تحصیلات عالی برای همه ملت است، دورتر شده اند.
سازمان سنجش کشور و وزارت علوم تحقیقات و فناوری با عدم اعلام نتایج علمی، اعلام مردودی علمی برای دانشجویان ممتاز (در سال 88)، در اختیار گذاشتن و افشا کارنامه علمی داوطلبان نزد نهادهای امنیتی-اطلاعاتی و نهایتا دستکاری کاری نتایج علمی داوطلبان آزمونهای سراسری کشوری، اعتماد عمومی نسبت به بی طرفی و سالم بودن آزمونهایشان را از دست داده اند.
شورای دفاع از حق تحصیل شدیدا روند مستمر، نهادمند و برنامه ریزی شده محرومیت دانشجویان از حق تحصیل از طریق احکام کمیته انضباطی و ستاره داره کردن دانشجویان در مقاطع عالی را محکوم کرده و از دولت ایران می خواهد به اعمال مستمر و نهادمند آپارتاید آموزشی پایان دهد.
شورا خواهان بازگشت صدها تن از دانشجویانی به دانشگاه است که طی این روند غیرقانونی از سال 85 تا کنون از حق اولیه و انسانی تحصیل محروم شده اند، دانشجویانی که یا ستاره دار شده اند یا به واسطه احکام کمیته های انضباطی از تحصیل محروم شده اند.
شورای دفاع از حق تحصیل اعلام می کند خواسته ای جز احترام مقامات حکومتی ایران به اصول قانون اساسی و تعهدات بینالمللی خویش ندارد و از آنها می خواهد روند محروم کردن دانشجویان از حق تحصیل و ستارهدار کردن فعالان دانشجویی را متوقف، دانشجویان زندانی و به ویژه دانشجویان محروم از تحصیل که تنها به دلیل مطالبه حق اولیه تحصیل در زندانهای کشور به سر میبرند را آزاد و امکان ادامه تحصیل دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل را میسر کنند.
شورای دفاع از حق تحصیل
16 خرداد 91
مهدی کروبی، رهبر دربند جنبش سبز پس از هفته ها با خانواده خود دیدار کرد.
به گزارش سحام، محمد حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی؛ با انتشار عکسی در صفحه فیس بوک خود، از دیدار خانواده با ایشان خبر داده است.
بنا به این گزارش آقای کروبی روز دوشنبه به مدت سه ساعت در منزل شخصی خود در منطقه جماران با همسر و فرزندان خود دیدار و گفتگو کرد.
این دیدار به مناسبت ۱۳رجب، روز پدر و ولادت حضرت علی (ع) انجام شده است.
در حال حاضر آقای کروبی در ساختمانی تحت حفاظت و نظارت نیروهای امنیتی، جدا از همسر خود در حبس خانگی به سر می برد.
چندی پیش خانم فاطمه کروبی، همسر آقای کروبی؛ از اجازه دوبار ملاقات با همسرش در هفته خبر داده بود.
همکنون بیش از ۴۵۰ روز از حبس خانگی مهدی کروبی به همراه مهندس موسوی و خانم رهنورد سپری شده است.
در حالی که رسانه های جمهوری اسلامی از آغاز به کار قریب الوقوع نیروگاه بوشهر خبر داده اند، روسیه بار دیگر راه اندازی این نیروگاه را به تاخیر انداخت و اعلام کرد که برای آغاز فعالیت آن "عجله ندارد."
به گزارش "ندای سبز آزادی"، از یک سال گذشته تا کنون دست کم سه بار رسانه های ایرانی به نقل از مسوولان از آغاز به کار این نیروگاه هزار مگاواتی خبر داده اند اما هر بار شریک روسی این پروژه آن را به تاخیر می اندازد.
طبق قرارداد اولیه این نیروگاه باید یازده سال پیش افتتاح می شد. همچنین عسگر جلالیان، عضو کمیتهی بررسی وضعیت نیروگاه بوشهر، یک سال پیش از ارائهی گزارش نهایی این کمیته به هیئت رئيسهی وقت مجلس خبر داد و اذعان کرد که "تا امروز حدود سه برابر یک نیروگاه اتمی برای نیروگاه بوشهر هزینه کردهایم و روند این هزینه کردنها و پول دادن به روسها همچنان ادامه دارد"
او همچنین گفته بود که روسها دربارهی نیروگاه اتمی بوشهر با ایران روراست نیستند و طرف ایرانی هم با آنها کجدار و مریز طی میکند.
اما امروز ایرنا گزارش داد که والری لیمارنكو' رییس 'اتم انرگوپروئكت' از شركت های تابعه شركت دولتی 'روس اتم' گفته است: تاریخ دقیق راه اندازی صد درصدی نیروگاه هسته ای بوشهر در ایران مشخص نیست و در حال حاضر اقدامات مقدماتی در این زمینه جریان دارد. اما ما برای راه اندازی كامل نیروگاه هسته ای بوشهر عجله نمی كنیم، زیرا ایمنی در اولویت فعالیت های ما قرار دارد.
پیش تر 'والری لیمارنكو' به ریانووستی گفته بود، مقام های اتمی روسیه امیدوارند كه بهره برداری صنعتی از نیروگاه هسته ای بوشهر تا پایان سال جاری میلادی انجام گیرد.
از سوی دیگر با وجود آنکه ارزش قرارداد ساخت این نیروگاه یک میلیارد و دویست میلیون دلار است که رقم قابل توجهی است، با این حال برخی ناظران معتقدند جمهوری اسلامی حتی از این رقم نیز بسیار فراتر رفته و میزان بیشتری هزینه کرده است. هزینه ای که با بدقولی روس ها همچنان ادامه دارد.
با این حال از آنجا که این نیروگاه مهمترین بهانه ادامه فعالیت های غنی سازی و هسته ای ایران بوده است، مقامات جمهوری اسلامی اجازه تحقیق در این باره و انتشار آمار و ارقام صحیح از میزان هزینه شده برای ساخت این نیروگاه و توجیه اقتصادی آن را نمی دهند.
یک روز پس از آنکه بشار اسد، رییس رژیم حاکم بر سوریه راه حل سیاسی برای بحران کشورش را رد کرد و بر ادامه سرکوب مخالفان تاکید ورزید، شورای نظامی مخالفان سوريه نیز اعلام کرد که ديگر به طرح صلح کوفی عنان فرستاده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب به سوريه که برای حل و فصل بحران اين کشور ارائه شده، پايبند نيست.
اسد روزگذشته گفت که برخی از مردم سوریه در مقابل دريافت پول در تظاهرات خیابانی شرکت می کنند و اقدام به کشتن دیگران می کنند. او بارها مخالفانش را " تروریست " خواند و تاکید کرد سوریه با " فتنه خارجی " روبه رو است و راه حل سیاسی برای این بحران را رد کرد.
سامی الکردی، سخنگوی شورای نظامی مخالفان سوريه دوشنبه امروز به خبرگزاری رويترز گفت که اين شورا تصميم گرفت که به پايبندی به طرح کوفی عنان پايان دهد و از روز جمعه «حمايت از ملت» را آغاز کرده است.
الکردی خاطرنشان کرده است که اين تصميم به دليل شکست طرح عنان در متوقف کردن خشونتها گرفته شده است.
کوفی عنان نیز پیش از این در اجلاس قطر، به شکست طرح صلح خود اذعان کرده و نسبت به گسترش جنگ داخلی در سوریه ابراز نگرانی شدید کرده بود.
این در حالی است که بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد دوشنبه تاکيد کرد که طرح صلح کوفی عنان در حال حاضر اصليترين راه برای حل و فصل بحران سوريه است.
او که در حاشيه نشست بانک توسعه اسلامی در جده با خبرگزاری رويترز گفتوگو کرده است، اظهار داشت: «ما از آنچه پيش میآيد بسيار آزرده میشويم. اما طرح عنان همچنان محور اصلی برای حل و فصل بحران اين کشور است.»
به گزارش رادیوفردا، سخنگوی شورای نظامی مخالفان سوريه در مصاحبه خود افزوده است که معترضان مسلح، خواهان تبديل هيات ناظران سازمان ملل به هياتی برای «اعمال صلح» هستند؛ او افزوده است که آنها از جامعه جهانی میخواهند تصميمهای «جسورانه»ای در اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوريه و ايجاد کريدورهای امن در اين کشور بگيرد و برای سرنگونی نظام اسد کمک کند.
پیش از این وزرای امور خارجه کشورهای عضو اتحاديه عرب نیز در نشست شنبه خود خواستار آن شدند تا هم شمار ناظران سازمان ملل افزايش پيدا کند و هم بر اختياراتشان به منظور اعمال آتش بس افزوده شود.
بسيج عمومی برای سرنگونی اسد کرد
در تحولی دیگر، جبهه انقلابیون سوریه برای سرنگونی بشار اسد و رهایی از رژیم وی در سوریه اعلام بسیج عمومی کرد.
به گزارش "العربیه" برای این منظور جبهه ای متشکل از همه گروه های نظامی بر اساس طرحی برای سرنگونی رژیم اسد و آنچه که برقراری عدالت و برابری در سوریه نامیده شده، امروز در نشستی مطبوعاتی در استانبول اعلام موجودیت کرد .
محمد عید عباسی سخنگوی این تشکل که "ائتلاف نظامی جبهه انقلابیون سوریه" نام دارد، اعلام داشت در این ائتلاف شماری از گردان های نظامی مستقر در نقاط مختلف سوریه حضور دارند.
وی تاکید کرد این اقدام سرآغاز وحدت عملکرد نظامی به منظور آزادی سوریه است که سرمشقی عظیم مملو از خودگذشتگی ها و پایداری را به نمایش می گذارد .
عباسی افزود: "ما خواهان بر قراری حاکمیت همه گروه های مردمی هستیم و هیچ گروهی کنار گذاشته نخواهد شد، لذا همه در این امر شریک هستند."
وی اظهار امیدواری کرد: " سوریه همچون گذشته متحد باقی بماند و هیچ تفاوتی میان مسیحی، مسلمان، علوی و دروزی به وجود نیاید، زیرا مام میهن همه را در دامن خود جای خواهد داد و سرنوشت مشترک آنان را به یکدیگر پیوند خواهد زد."
عملیات مخالفان مسلح اسد
از سويی دیگر، ديدهبان حقوق بشر سوريه اعلام کرد که مخالفان مسلح بشار اسد، دستکم ۸۰ تن از نيروهای دولتی سوريه را کشتند.
رامی عبد الرحمن رئيس دادهبان حقوق بشر سوريه گفته است که بسياری از ايستهای بازرسی نيروهای دولتی در استان ادلب، در حملات شبانه مخالفان، تخريب شدهاند و نيروهای حاضر در آن، کشته شدهاند.
دولت سوريه را به خاطر اين کشتار، محکوم کرد.
ندای سبز آزادی:۳۲۰ فعال حقوق بشر, سیاسی و مدنی و روزنامه نگار طی نامه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی حسین رونقی ملکی از وی خواستار پایان اعتصاب غذایش شدند.
متن کامل این نامه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته به شرح زیر است:
ما فعالان حقوق بشری، سیاسی، مدنی و روزنامهنگاران هموطنت ضمن تاکید بر خواستههای بر حق تو و ارج نهادن بر رشادت، استقامت و فعالیتهای حقوق بشری و مدنیات در راستای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران، نگران سلامتیات هستیم.
در فضای خفقانی که هر روز بیش از پیش شهروندان ایرانی را اسیر خود کرده است، بودن و ماندگاریات را ارزشمند دانسته و درخواست شکستن اعتصاب غذایت را داریم.
همراهیات را در کنار مبارزه دیگر فعالان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی لازم دانسته و از تو میخواهیم به اعتصاب غذای خود پایان دهی.
از فشارهای وارد شده بر جسم و روحت که از روز نخست به آن دچار شدی آگاهیم و همدلانه روزهایی را که بر تو میگذرد نگاه میکنیم.
ما رفتار جمهوری اسلامی با تو و دیگر زندانیان سیاسی ـ عقیدتی را محکوم میکنیم.
ما همراه با خانواده، دوستداران و تمام کسانی که به راه تو ایمان دارند، راسخانه معتقدیم که بدون تو و دیگر مبارزان نمیتوانیم به آزادی و دموکراسی که هدف مشترکمان است، دست بیابیم.
پیام اعتراض تو و پایداریات به گوش همه رسیده است.
به اعتصاب غذایت پایان بده، با استقامت و پایداریات، با هم قفل زندان بزرگی به اسم ایران را میشکنیم.
همراهان تو در چهار گوشهی جهان:
ا. مومنی, ا. نظریان, آبتین غفاری, ابوالفضل اسلامی, احسان بداغی, احسان منصوری, احمد آزاد, احمد رافت, احمد منتظری, اردوان ارشاد, اردوان روزبه, ارسلان ضیایی, ارسلان کهنمویی پور, آرش آبادپور, ارشاد علیجانی, آرمان رضاخانی, آرنوش ازرحیمی, آریا خسروی, آزاده اسدی, اسماعیل ختائی, آسیه امینی, اشکان یزدچی, اعظم بهرامی, اکبر سیف, اکبر معارفی, امید پیوندی, امید کشتکار, امید کوهی, امیر بیگلری, امیر پیشداد, امیر رشیدی, امیر صحتی, امیر وارسته حیدری, امیرحسین سراجی, امیرحسین فتوحی, امیررضا امیربختیار, امین سرخابی, انور میرستاری, آیدا سعادت, آیدا قجر, ایرج باقرزاده, آینده آزاد, بابک اجلالی, بابک داد, باقر ابراهیم زاده, بهداد ثابت آزاد, بهروز بیات, بهروز حشمت, بهروز معظمی, بهزاد مهرانی, بهزاد مهرانی, بهزاد میرزایی, بهمن امینی, بهمن مبشری, بهمن نیرومند, بهناز مهرانی, بیژن افتخاری, بیژن صف سری, بیژن لطیفی, پرتو نوری علا, پروانه سلطانی, پروانه وحیدمنش, پروین کهزادی, پویا جهاندار, جعفر قدیم خانی, جلال ایجادی, جمشید خونجوش, جهانشاه جاوید, حامد ابراهیمی نژاد, حامیان مادران پارک لاله لسآنجلس, حبیب تبریزیان, حسن زرهی, حسن طالبی, حسن فرشتیان, حسن نایب هاشم, حسین افصحی, حسین باقرزاده, حسین تقی زاده, حسین دولت آبادی, حسین سبحاناللهی, حسین علوی, حسین علیزاده, حمید جاودان, حمید زیارتی, حمید صدر, حمید مافی, حمیدرضا ظریفی نیا, حنیف مزروعی, دارا عزیزی, داریوش وثوقی, داوود نوائیان, دنیا اکبری, راضیه (پری) نشاط, رامین خرسندی, رحیم شام بیاتی, رضا اغنمی, رضا اکرمی, رضا چرندابی, رضا دقتی, رضا سیاوشی, رضا صدیق, رضا علیجانی, رضا فانی یزدی, رضا قاضی نوری, رضا قریشی, رضا مبین, رضا مرزبان, رضا هیوا, رضا ولی زاده, رضوان مقدم, روحالله زم, روحی شفایی, روزبه میرابراهیمی, روژین محمدی, رویا طلوعی, رویا مبشری, رویا ملکی, زهرا ربانی املشی, زهره حبیب محمدی, زیبا میرحسینی, زینت اسماعیل زاده, ساجده عرب سرخی, سامان رسول پور, سانیا عوضپور, سپیده پورآقایی, سپیده فارسی, سجاد شاهمرادی, سجاد ویس مرادی, سحر رضازاده, سرژ آراکلی, سعید آگنجی, سعید پورحیدر, سعید پیوندی, سعید جعفری, سعیده بهرامی, سعیده سهرابی, سلمان سیما, سهراب بهداد, سهیل پرهیزی, سورنا هاشمی, سوسن محمدخانی غیاث وند, سوفیا صدیق پور, سولماز ایکدر, سیامک فرید, سیامک مویدزاره, سیاوش صفوی, سیاوش عبقری, سید ابراهیم نبوی, سید اکبر روحانی, سید علی بنی جمالی, سید مجتبی واحدی, شادی صدر, شاهین انزلی, شاهین فاطمی, شاهین نوربخش, شروین نکوئی, شکوه نجم آبادی, شهاب الدین شیخی, شهاب فیضی, شهره عاصمی, شهزاده نظرآوا, شهلا بهاردوست, شهلا عبقری, شهین نوائی, شیوا نوجو, صابر عباسیان, صبری نجفی, صدرا سمنانی رهبر, طلعت یگانه تبریزی, طیبه علیرضایی, عباس خرسندی, عباس معروفی, عبدالحمید معصومی تهرانی, عبداله گدازگر, عصمت بهرامی, علی افشاری, علی اکبر قنبری, علی, اکبر مهدی, علی پرسان, علی تارخ, علی تقی پور, علی حسین قاضی زاده, علی دماوندی, علی راجی, علی طایفی, علی عبدی, علی فاتحی, علی فتوتی, علی قلی زاده, علی کلائی, علی مهتدی, علی هنری, علیرضا کریم زاده, غریبا طالبیان, فاریا بارلاس, فاطمه عرب سرخی, فرشاد توماج, فرشاد ملک احمدی, فرشید آذرنیوش, فرشید فاریابی, فرهاد ثابتان, فرهاد صوفی, فرهاد طالبیان, فرهاد نعمانی, فرهاد نوری, فرهمند علیپور, فرهنگ قاسمی, فروغ جواهری, فریبرز مهران ادیب, فرید مهران ادیب, فریدون معزی مقدم, فیروزه رمضان زاده, فیروزه فولادی, کاران صدر, کاظم ایزدی, کاظم کردوانی, کامبیز شبانکاره, کامبیز غفوری, کامران بهنیا, کامیار بهرنگ, کاوه آهنگری, کاوه شیرزاد, کاوه کرمانشاهی, کتایون پزشکی, کتایون شیبانی, کتایون عظیمی فرد, کمال بایرام زاده, کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران ـ برلین, کورش صحتی, کیانوش رمضانی, کیانوش سنجری, کیوان فروزان, گرجی مرزبان, گودرز اقتداری, گیسو جهانگیری, لیدا پرچمی, لیدا حسینی نژاد, ماسیس عزیزخانیان, مائده سلطانی, مجید تمجیدی, مجید محمدی, مجید نیکنام, محبوبه عباسقلی زاده, محسن نژاد, محمد بهبودی, محمد شمس, محمد صادقی, محمد قلیخانی, محمدجواد دردکشان, محمدحسین جعفری, محمدرضا فطرس, محمدرضا کلانی, محمدرضا نیکفر, محمدعلی مهرآسا, محمود ایمانی, محمود مهران ادیب, مرتضی کاظمیان, مرتضی ملک محمدی, مرتضی نگاهی, مرجان افتخاری, مرسده هاشمی, مریم اهری, مریم روزبهانی, مزدک عبدی پور, مزدک نصیری, مسعود اکبری راد, مصطفی خسروی, مقداد بریمانی, ملیحه محمدی, منصور معدل, منصوره شجاعی, منصوره فتحی, منوچهر محمدی, منوچهر مقصودنیا, منوچهر یزدیان, مهدی اقدم, مهدی امینی, مهدی سعیدپور, مهدی فتاپور, مهدی محسنی, مهدی معتمدی مهر, مهدی نخل احمدی, مهدی نوذر, مهدی یارمحمدی, مهران براتی, مهرانگیز کار, مهرداد احسان پور, مهرداد درویش پور, مهشید راستی, مهناز پراکند, مونا کاشف, میثاق پارسا, میثم رودکی, میثم معتمدنیا, نادر انتصار, نادر هاشمی, نازک افشار, ناصر پاکدامن, ناصر رحمانی نژاد, ناهید جعفر پور, نسترن هادوی, نسرین ابراهیمی, نسرین الماسی, نسیم سرابندی, نصیر امامی, نگین بانک, نوشابه امیری, نوشین شاهرخی, نیکروز اولاد اعظمی, نیلوفر بیضایی, نیلوفر رستمی, هایده قهرمانی, همایون مهمنش, ویدا حاجبی, ویدا فرهودی, یوحنا نجدی, یوسف سهرابیان
حسین کیست؟
حسین رونقی ملکی، وبلاگنویسی که از دسامبر ۲۰۰۹ در زندان اوین به سر میبرد و از ۲۶ می سال جاری در اعتراض به ممانعت مسولان برای عمل جراحی کلیههایش اقدام به اعتصاب غذا کرده است. او در سال ۲۰۱۰ به اتهام عضویت "غیرقانونی" در گروه اینترنتی ایران پراکسی، نشر اکاذیب، توهین به رهبری و رییسجمهور و با استناد به مطالبی که در وبلاگ خود منتشر کرده بود، به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
طبق آخرین اخبار طی روزهای گذشته, حسین رونقی دوبار به بیمارستان منتقل شده است, بار اول تنها برای دو ساعت و بار دوم در حال حاضر است. بنا به گزارشات رسیده آیت الله آملی لاریجانی, رییس قوه قضاییه کشور دستور رسیدگی به وضعیت نامناسب جسمی رونقی را به عباس جعفری دولت آبادی, دادستان تهران ابلاغ کرده و بستری شدن فعلی رونقی بر اساس این دستور است اما حسین اعلام کرده است تا صدور مجوز نگهداری وی در بیمارستان به اعتصاب خود ادامه خواهد داد.
وضعیت سلامتی او وخیم است. در اثر فشار و شکنجه از زمان دستگیری، کلیههایش از کار افتادهاند. او تا به حال ۴ بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و باید فورا کلیه چپ او را از بدنش خارج کنند. کلیه راست نیز تنها ۲۰ درصد توانایی دارد.
طبق گزارش سازمان عفو بینالملل والدین او گفتهاند "مسئولان جمهوری اسلامی برای اجازه استفاده از مرخصی درمانی که شامل قوانین زندان و حق مسلم اوست، شرط "اعتراف" را قرار دادهاند".
عفو بینالملل طی بیانیهای در اول ژون ۲۰۱۲ خواستار آزادی بیقید و شرط وی شده است.
نماینده پارلمان آلمان، مالته اشپیتز نیز پدرخواندگی حسین رونقی را بر عهده گرفته است و در نامه ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان خواستار آزادی فرزند خوانده خود شده است.
بر اساس ماده ۱۰۳ آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها در خصوص توجه و مرخصی برای زندانیانی که وضعیت جسمانی نامناسبی دارند, "در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تایید بهداری زندان, اجازه رییس مسول زندان و موافقت قاضی ناظر باشد".
از سوی دیگر در پی مصوبه اولین کنگره "جلوگیری از جنایت و رفتار با مجرمان" سازمان ملل متحد در ژنو ۱۹۹۵, و مصوب شورای اقتصادی و اجتماعی در قطعنامه های ژوییه ۱۹۵۷ و مه ۱۹۷۷, "زندانیان بیماری که نیاز به درمان توسط متخصص دارند باید به مراکز تخصصی بیمارستان های عادی انتقال یابند".
طبق گزارشهای رسیده از زندان اوین، همبندیهای او بارها نگرانی شدید خود از خطر مرگی که او را تهدید میکند، ابراز کردهاند.
محمود احمدی نژاد در آستانه مذاکرات مسکو با بیان اینکه بسیاری از کشورهای ۱+۵ با ملت ایران دشمن هستند، گفت: دشمنان ما را تهدید می کنند، پاسخ ما تمسخر تهدیدات آنهاست.
ایران و گروه کشورهای ۱+۵ قرار است اواخر خردادماه در مسکو مذاکره کنند و هنوز معلوم نیست که اظهارات رییس دولت درباره کشورهای عضو این گروه چه تاثیری در مذاکرات داشته باشد.
به گزارش خبرآنلاین، رییس دولت در دیدار و گفتوگو با جمعی از فعالان رسانه ای، روزنامه نگاران و سردبیران خبری مصری گفت: موضوع و بهانه هستهای در حقیقت یک مصداق و گوشه ای از بهانه جویی ها و مانع تراشی هایی است که مستکبران علیه ما اعمال می کنند؛ آنها در حقیقت با آرمان، موجودیت و جهت گیری های جمهوری اسلامی مخالف بوده و درصدد هستند به هر شکل در برابر پیشرفت ملت ایران ایستاده و از آن جلوگیری کنند؛ اما ایران همواره در برابر این اقدامات ایستادگی کرده و توانسته با تکیه بر استعداد و توانمندی خود در مسیر تعالی و پیشرفت گام بردارد؛ به گونه ای که امروز هنگامی که دشمنان ما را تهدید می کنند، پاسخ ما تمسخر تهدیدات آنهاست.
احمدی نژاد درباره موضع دوگانه ایران دربرابر انقلاب مردم سوریه گفت: موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر همه ملت ها روشن است؛ ما عدالت، آزادی، احترام به کرامت انسان ها، پیشرفت و اعمال حاکمیت ملی را حق همه ملت ها دانسته و معتقدیم که این ارزشها باید به دست خود مردم اعمال شود و دخالت بیگانگان هیچ فایده و تاثیری در پیشبرد این اهداف ندارد. ما بر این باوریم که نمی توان آرمانها و ارزشهای انسانی را از طریق لشگرکشی به کشورها و از لوله تفنگ نیروهای ناتو اجرا کرد؛ چرا که مستکبران و ناتو با همه ملت های منطقه دشمنی داشته و هیچ تفاوتی بین کشورهای منطقه برای آنها وجود ندارد.
وی همچنین گفت که جمهوری اسلامی ایران و مصر روابط خوبی با یکدیگر دارند و هیچ کس نمی تواند از آن جلوگیری کند.
سیدابراهیم نبوی
خیلی از ما تا به حال قدر فرصت هایی که داشتیم را ندانستیم و با غفلت از دستشان داده ایم. این فرصت ها شاید آنقدر نادر و بزرگ باشند که فقط یک بار در خانه یا بیت هر کسی (البته آن هم نه هرکس) را بزنند و اگر همان وقت حواسمان نباشد و دودستی قضیه را نچسبیم برای همیشه از دستمان برود. در همین روزهای اخیر هم یکی از این فرصت های تکرار نشدنی از دست "نلسون ماندلا"، اولین رئیس جمهور آفریقای جنوبی رفت. ماجرا از این قرار بود که حضرت استاد محمدی گلپایگانی مسئول دفتر آیت الله خامنهای در اولین همایش تجلیل از نخبگان و ممتازان شاهد وایثارگر حوزههای علمیه (یک متر و نیم فقط اسم همایش) که در سالن همایش( یا نمایش) نهاد رهبری برگزار شد با اشاره به دیدار نلسون ماندلا با خامنهای در تیرماه ۱۳۷۱ گفت:"وقتی که ماندلا به دیدار رهبری آمد دو زانو و با ادب روی زمین نشست و خامنهای رارهبر خود خطاب کرد." و یک فرصت طلایی( از همان ها که گفتم)را فرستاد آفریقای جنوبی دم در خانه ی آقای ماندلا.
من مطمئنم اگرنلسون ماندلا که 27 سال را در مبارزه با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در زندان گذرانده و مردم آفریقای جنوبی او را به نشانه احترام "موخولو"(پدربزرگ) صدا می زنند، می دانست در ایران با همین یک خط خاطره چه کارهایی می تواند بکند و چه درهایی روی زمین و آسمان برایش باز می شود، حتما دو دستی این فرصت را می چسبید و با خانم«"بریدگت ماسانجو"» مسئول دفترش در ژوهانسبورگ که در را باز کرد، هم هماهنگ می کرد تا رو نکند که در آن جلسه اتفاقا خودش در خواست صندلی کرده و به خاطر دردپایش روی زمین ننشسته ... آنهم دو زانو. البته که متاسفانه آقای ماندلا نه تنها از اوضاع داخلی ایران خبر ندارد ونمی داند مثلا با همین یک خط خاطره ( والبته کمی تلاش و خواست خدا) می تواند نماینده مجلس یا رئیس قوه قضائیه یا فرمانده ستاد مشترک یا نماینده خدا در آفریقای جنوبی شود، بلکه از اوضاع جهان هم بی اطلاع است و بعد از چهل سال فعالیت سیاسی و اینهمه جایزه که گرفته، هنوز نمی فهمدهر حرفی که مسئول دفترش می زند خیلی زود در دنیا پخش می شود و ممکن است به گوش خودطرف هم برسد و کار بیخ پیدا کند.
به هر حال آقای ماندلا که این روزها حال و احوال خوشی هم ندارد وبرای آن دنیا هم می توانست بابت این عرض ارادت روزگار خوشی را نصیب خودش کند ونکرد، و بقول خانم شهره هدیه رو وا نکرده پس فرستاد و در مورد سفر بعدیش به ایران هم تا آنجایی که یادش می آمد، بعد از اظهار تاسف از این اتفاق گفت: " " وقتی یک رئیس جمهور منتخب در ایران به قدرت رسید (دوم خرداد ۱۳۷۶) من از حاکمیت مردمسالاری درایران بسیار خوشحال شدم و با کمال میل هم دعوت آقای خاتمی را پذیرفتم و به ایران رفتم و در همان دیدار هم همه مسئولان ایرانی را به دوستی و صلح و احترام به ملت کشورشان و دیگر ملل دعوت کردم و از آقای خامنهای هم خواستم به رای ملت احترام بگذارد و میدان را برای تازه خواهان باز بگذارد، اما متأسفانه چنین نشد و همین بیهوده ماندن صحبتهای من در آن دو سفر بود که باعث شد در سال ۲۰۰۴ دعوت دولت ایران را برای سفر به آن کشور نپذیرم ونروم. حالا این که آقای ماندلا راست می گوید یا نه، با دو زانو نشسته یا یک زانو، به خامنه ای گفته رهبر من یا اصولا در آفریقای جنوبی تفاوت فرهنگی شان با ما اینجوری که ما فکر می کنیم انگشتی نیست، بقول مولوی " گفت خود پیداست از زانوی خویش" برویم ببینیم جای خاک پاک بیت زیر زانوی ماندلا مانده یا نمانده.
آقا به کراوات من چیکار داری؟
به نظر من این سوال اصلا سوال درستی نیست. اتفاقا خیلی هم نیروی انتظامی خوب کاری کرده که این قانون را گذاشته و خیلی جدی هم باید اجرایش کند. اگر به کراوات کاری نداشته باشد، پس به چی کار داشته باشد؟ جواب این همه مامورانتظامی بیکار را شما که قرار نیست بدهید. پول می گیرند که کار کنند. نمی توانند که هر روز بروند دنبال دزدها و جلوی تجاوز را بگیرند و با سرقت مسلحانه مقابله کنند و گروگان ها را آزاد کنند، این جنبش سبز هم که فعلا روزه سکوت گرفته و برادران نه می توانند گازی صادر کنند، یا اشکی در بیاورند، یا در کهریزک بطری مصرف کنند، یا دانشجوها را از خواب بپرانند، یا سایر اقداماتی که برای حفظ امنیت ملی در ملت می نمایند. یک روز هم باید مثل آدم های شیک راه بیافتند توی خیابان و در هر بوتیکی که کراوات می فروشد را ببندند.
این قانون هیچ ربطی هم به این ندارد که بعضی ها فکر می کنند(حالا فکر به آن معنای همیشگی که نه ... یک پروسه ی ذهنی ناشناخته که به تصمیم منتهی می شود) با تغییر ظاهر آدم ها فکرشان هم عوض می شود و مثلا اگر کسی آنطور که ما می خواهیم فکر نمی کند، اگر لباسش را عوض کند و مثل ما لباس بپوشد، آنوقت مثل ما هم فکر می کند و مشکلات حل می شود. بلکه این قوانین در رقابت با سایر کشورهاست که هر کداشان چندتایی از این قوانین دارند.
آدم نمی فهمد چطور این چیزها از کجاشان درمی آید؟ مثلا در سنگاپور جویدن آدامس ممنوع است، یا در دوران طالبان پوشیدن جوراب سفید برای زنان و پراندن کبوتر بطور کلی ممنوع بود و شیشه ی خانه ها را رنگ می کردند که کسی چیزی نبیند، یا در کره شمالی بلند کردن موها از سه سانت بیشتر قدغن است، یا دربرمه دسترسی به اینترنت جرم است، یا در بنگلادش تقلب کردن دانش آموزان بالاتر از15 سال زندانی دارد. در کشورهای خیلی مدرن هم از این قوانین داریم. مثلا در آریزونای آمریکا کشتن شتر ممنوع است، حالا آدم از کجا باید شتر بیاورد به آریزونا خدا خودش می داند. یا در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از اینکه چک کنید و ببینید بچه ای زیر ماشین نخوابیده باشد، ممنوع است یا در انگلستان سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود مال پادشاه است و دمش مال ملکه ( این انگلیسی ها در همه چیز تبعیض قائل می شوند) یا در ویکتوریای استرالیا فقط ماموران اداره برق می توانند لامپ ها را عوض کنند، در حالی که ما در ایران خودمان می توانیم سیستم گازکشی خانه را شخصا استعمال کنیم یا در سوئیس محکم بستن در ماشین جرم است یا درواشنگتن وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است. جدا کی این قانون ها را گذاشته، البته شایا می گوید، این حرف ها را ننویس، فکر می کنند کار درستی می کنند. اوی! آقای سردار، کراوات آقا رو ول کن، همون آفتابه قرمزه رو بچسب.
لطفا زمان را نگه دارید تا ایشان هم برسد
اساسا بعضی ها از زمان عقب هستند. این بعضی ها هم شامل آدمها می شود، هم دولت ها ، هم ملت ها، هم آب و هوا ... یکی از همین بعضی ها هم می شود صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
قائم مقام رييس سازمان صداوسیما با اشاره به راهاندازی نسل سوم فرستنده دیجیتال( یا بقول آقای ضرغامی که گفته بود دیجیتال همان دجال است، دجال) در کشور تا چند ماه آینده گفت: علاوه بر شبکههایی همچون آیفیلم، نمایش، بازار، شما، مستند در آینده نزدیک شبکههای انیمیشن و خانواده راهاندازی میشود و شبکه ورزش از رقابتهای المپیک سراسري ميشود.
البته در اینکه یک کشور باید تلویزیون های متفاوت و متنوع با موضوعات مختلف داشته باشد شکی نیست. اصلا خیلی هم خوب است در ایران هم نسل سوم انقلاب به نسل سوم این فرستنده های دیجیتال رسیدند. اما آقای صدا و سیمای ایران یک تصویر و یک صدا را از صد و پنجاه تا کانال مختلف هم که پخش کنی، کیفیتش را هم بالا ببری، باز مردم برای دیدن و شنیدن یک صدای دیگر، حتی با پارازیت( چه کامبیز، چه سامان، چه هر دو، چه بقیه) آنتن شان را علم می کنند. این ملت هم وقتی آنتن شان را علم می کنند، تا بیخ قضیه می روند.
یک کوچه دلباز و پر رفت و آمد
یکی از اتفاقاتی که درد می افتد و به نظرم بسیار مهم است، تشکیل رسانه های کوچک و متعدد در فضای اینترنت و فضای الکترونیک است. من که اصولا معتقدم تلویزیون بی بی سی فارسی دارد پولش را توی زباله دانی تاریخ می ریزد. تا دو سه سال دیگر یوتیوب شکل اصلی استفاده افراد از تصویر و لپ تاپ وسیله ارتباطی جانشین برای رادیو و تلویزیون و روزنامه و تلفن و میهمانی و سفر و من کی گفتم ماشین لباسشویی.... است. و البته اردوان روزبه پایه گذار و مدیر رادیو کوچه، یا در همین راستا یا در یک راستای دیگر، یک رسانه ی مولتی مدیا را ساخته است. اردوان این رسانه را با تعدادی از روزنامهنگاران آزاد و مستقل در مرداد سال 1388 راه انداخت و فعالیتش را به صورت آزمایشی آغاز کرد. ایده اولیه با عنوان "رسانه کم هزینه" و دور از سیاست برای گسترش ارتباطهای اجتماعی و انتشار اطلاعات با ابزار های رسانهای نظیر صدا، تصویر و متن بود.
اما حالا این رادیوی اینترنتی مجموعهای از مجله آنلاین، تلوزیون اینترنتی ( در آینده) و رادیو است. برنامههای رادیو از یکم دسامبر بیست و چهارساعت در روز با دو ساعت پخش زنده و موسیقی و اهم اخبار پخش می شود. بخش آموزش هم دارد که هنوز راه نیفتاده و از برنامه های آینده است. البته رادیو کوچه فقط یکی از رسانه های دنیای آینده فارسی زبان است، سرتان را که توی اینترنت بکنید، بقیه را هم پیدا می کنید.
کافکا، کلاسیک ترین نویسنده مدرن
بالاخره هر چه باشد، کافکا به گردن هرکسی که جیک ثانیه با کتاب رابطه داشته باشد، حق دارد. آن هم در روز سوم ژوئن که روز مرگ او در 41 سالگی است. خیلی سریع در سوم جولای 1883 در پراگ به دنیا آمد، و قبل از اینکه پیر بشود، در 41 سالگی کارهایش را کرد و سر وقت از دنیا رفت. " جورج لوکاچ" درباره او نوشته ای دارد که " اصغر مهديزادگان" آن را ترجمه کرده است. در این نوشته می توانید چنین بخوانید.
« فرانتس کافکا نمونة کلاسيک نويسنده مدرن است که گرفتار تشويش کور وترس است. وضع استثنايي او ناشي از اين حقيقت است که شيوه مستقيم و روشني را براي بيان تجربه اساسي برگزيد و بدون کمک از تجربههاي فرماليستي اين کار را انجام داد. در آثار او محتوا تعيينکننده شکل زيباييشناختي است. به اين معني کافکا در شمارنويسندگان بزرگ رئاليست است. درواقع او يکي از نويسندگان بزرگ است، زيرا کمتر نويسندهاي توانسته است در توصيف تخيلي تازگي محسوسِ جهان مهارت او را داشته باشد. کيفيت اثرکافکا هرگز به اندازه امروز که اغلب نويسندگان به تجربهگرايي خوشفرم سقوط ميکنند نظرگير نبوده است. تاثير کافکا تنها ناشي از صداقت پرشور او نيست - که اين نيز درعصر ما بسيار کمياب است- بلکه همچنين به دليل روشني موافقي است که او از جهان ميآفريند. اين است اصليترين پيروزي کافکا. کی يرکه گارد ميگفت: «هرچهقدر اصالت فرد بيشتر باشد، بيشتر دچار هراس است.» کافکا که در انديشة «کی یرکه گارد»ي بديع است، اين تشويش وجهان تجزيهشدهاي را توصيف ميکند که هم مکمل و هم علت آن است.» جناب لوکاچ چنین ادامه می دهد که اصالت او در کشف وسايل جديد بيان نيست بلکه در بيان کاملا نافذ و دائماًهراسانگيز دنياي آفريدهاش و واکنش شخصيتهاياش به آن است. آدرنو مينويسد:«آنچه انسان را شگفتزده ميکند هولناکي آثار کافکا نيست، بلکه واقعي بودن آنان است.»
نمی دانم چرا نمی توانم وقتی به کافکا فکر می کنم اصولا هیچ تصویری را رنگی ببینم، به نظرم او آژیر خطر دنیای جدید را کشیده است. دنیایی که واقعا زیباست، و از آن عذاب می کشیم.
محمد صادقی
انتخابات خرداد سال 88 در طول تاریخ حیات نظام جمهوری اسلامی انتخاباتی بینظیر بود و شاید مهمترین ویژگی در این انتخابات حضور گسترده طیفهایی از جامعه بود که تاکنون یا هرگز و یا کمتر حاضر به مشارکت در فضای انتخاباتی کشور شده بودند.
فارغ از بررسی دلایل فرعی این رویکرد در نزد مردم (مثل برگزاری مناظرههای انتخاباتی) شاید مهمترین عامل در بروز این وضعیت را نگرانی جامعه نسبت به تمدید حضور محمود احمدینژاد در قدرت و در نتیجهی آن استمرار سیاستهای غیرمعقول و دردسرساز او در اداره کشور دانست.
دو کاندیدای اصلاح طلب یعنی مهدی کروبی با سیاست "مطالباتی" یعنی سیاست مبتنی بر نمایندگی مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و میرحسین موسوی با رویکرد اجماع سیاسی میان نخبگان به قصد تغییر در وضعیت اداره کشور پای به عرصه انتخابات گذاشتند و اقبال عمومی نیز به سوی آنها روانه بود.
طبیعی بود که در نتیجه احتمال تقلب در انتخابات، تودههای خشمگین به دلیل سوء استفاده از اعتمادشان به خیابانها آمده و به شکل گستردهای به نتیجه انتخابات اعتراض نمایند.
بدین ترتیب پس از کودتای شوم انتخاباتی و نادیده گرفتن آرای ملت، مردم با حضور میلیونی خود در 25 خرداد 88 خیابان را برای باز پس گیری آرای خود برگزینند و این چنین شد که یک جنبش اعتراضی فراگیر با مطالبه ای مشخص در ایران پدید آمد.
در واقع جنبش سبز نیز همچون بسیاری از جنبش های اجتماعی به سان طفلی ناخواسته متولد شد.
این جنبش جلوهگاه اجتماعی عمومی، بحران های موجود در جامعه و ناتوانی نهادها و یا ارزش های حاکم در حل آن و اعتراض به ناهمگونی جایگاههای سیاسی در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت و در حقیقت نابرابری سیاسی بود.
نکته مهم اما واقعیت رنگارنگی جنبش سبز و شمول اجتماعی و سیاسی آن بود که این مهم بارها مورد تأیید رهبران جنبش سبز و کنشگران اصلی آن قرار گرفت.
نقطه قوت جنبش سبز نیز در این بود که توانسته بود از یک حرکت اعتراضی به روند اجرای انتخابات، به یک جنبش ملی فراگیر تبدیل شود و گرایشهای مختلف سیاسی جامعه را، از اصلاحطلب تا تحولخواه، در بر گیرد.
شعار محوری و اولیه جنبش سبز، «رأی من کجاست؟»، بیانگر این بود که هر فرد ایرانی صرف نظر از تعلقات سیاسی و عقیدتیاش از یک رأی برخوردار است و این رأی باید به صورت برابر محترم شمرده شود.
این نقطه مشترکی بود که همه شرکتکنندگان در جنبش را به هم پیوند میداد و بیش از هر چیز دیگر هویت این جنبش را بیان میکرد.
از سوی دیگر رویکرد انتخاباتی مردم در گزینش میرحسین موسوی برای اداره کشور و همچنین شیوه مواجه او با مسئله تقلب در انتخابات عواملی بود که تودههای مردم را در حمایت از او به عنوان رهبر اصلی جنبش سبز متقاعد میکرد.
مهدی کروبی نیز که تا پیش از این به "مرد مذاکرات پشت پرده" مشهور بود در نتیجه اتخاذ مواضع صریح و افشاگرانه در پارهای موارد حتی در جایگاه سپر بلا برای جنبش سبز ایفای نقش کرد.
آن چنان که بسیاری توقف پروژه اعترافگیری و برگزاری دادگاههای نمایشی در ماههای ابتدایی جنبش سبز را نتیجه افشاگریهای مهدی کروبی در خصوص وقایع بازداشتگاه موسوم به "کهریزک" میدانند.
نقش محوری مهدی کروبی ومیرحسین موسوی در تشکیل جنبش سبز و مقاومت آنان در برابر سرکوبها و فشارهای حاکمیت، موقعیت آنان را به عنوان رهبران اصلاحطلب جنبش تثبیت کرد و حمایت قاطبه فعالان جنبش سبز و حامیان آن را برانگیخت.
کروبی و موسوی تا اواخر بهمن سال 89 که از سوی حاکمیت در حصر خانگی قرار گرفتند مرتباً سعی داشتند از طریق پیامها و بیانیههای خود جنبش سبز را زنده نگه دارند و به مناسبتهای مختلف مردم را به اعتراض دعوت کنند.
حال با گذشت سه سال از شکل گیری جنبش سبز به نظر می رسد بازخوانی دوباره مواضع، شیوه های مبارزاتی و مطالبات مردمی که در قالب موضع گیری های رهبران جنبش سبز بارها و بارها بر آن تاکید شد ضروری می نماید.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان راهبران جنبش تحول خواه ایران با طرح مباحثی از طریق بیانیه ها و سخنرانی های خود راه مبارزه را ترسیم و حال و آینده ی جنبش سبز را به شکلی مهندسی کردند.
پیش از هر چیز «روشنگری» مسئلهای بود که در تمامی مواضع، مصاحبهها و ازهمه مهمتر در بیانیههای آن دو به ویژه میرحسین موسوی قابل مشاهده بود.
در حقیقت موسوی و کروبی از میان دو رویکرد گفتگوی پشت پرده و رفع و رجوع امور از طریق چانه زنی با رهبر جمهوری اسلامی و رویکرد مراجعه به مردم و استفاده از قدرت اجتماعی برای توقف این روند و یا بالابردن هزینه تکرار آن، دومی را برگزیدند.
رهبران جنبشسبز با علم به وقوع شبه کودتای سیاسی بدون مسامحه و ترس از عاقبت سیاسی خویش در ساختار حقیقی قدرت، روشنگرانه به افشای ابعاد این تقلب انتخاباتی پرداختند.
از سوی دیگر تکثر و حفظ رنگین کمان شکل گرفته از نیروهای اجتماعی در زمان مبارزات انتخاباتی و چه در جریان اعتراضات پس از انتخابات از طریق از میان بردن مرزهای خودی و غیر خودی و احترام به تمامی گرایشات دموکراتیک نکته دیگر در شیوه راهبری جنبش اعتراضی مردم از سوی آن بود.
«پرهیز از خشونت» و «دعوت به رعایت قانون» و «توجه به منافع ملی و دیرپای کشور» نیز از دیگر مواردی بود که مهدی کروبی و میرحسین موسوی همواره بر آن تاکید داشتند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی از فردای انتخابات 22 خرداد تا پیش از آغاز حصر خانگی، به مناسبتهای گوناگون، با صدور بیانیه، مصاحبه و انتشار یادداشتهایی، مواضع خود را به صورت شفاف بیان کردند.
«راهپیمایی ها مسالمت آمیز است»، «موج سبز وابسته به بیگانگان نیست»، «محکومیت دستگیریها و بازداشتها» و «همراهی با خانواده شهدا و مصدومان» از جمله نکات مهم در موضعگیری رهبران جنبش سبز در روزهای ابتدایی شکلگیری جنبش سبز بود.
آنها بر این نکته تاکید داشت که در اعتراضات و حرکت اصلاحی و اصولی جنبش سبز هیچکس نباید صدمه ببیند.
این دو همواره بر«قانون مداری» و «بازگشت به قانون» تاکید داشته و به زعم آنها راهحل برون رفت از بحران ایجاد شده «قانون مداری» بود.
هرچند موسوی معتقد بود که «قانون همیشه بیعیب نیست» اما او تاکید داشت که «حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است» لذا معتقد بود که برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که «حتی به جسد قانون احترام بگذاریم»، موسوی معتقد بود که «در فردای نزدیک، زمانی که کوششمان به ثمر میرسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است».
میرحسین موسوی بارها اعلام کرده بود که هدف جنبش سبز در ابتدا آن بود که «عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد»، اما او تاکید داشت که «در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم»
موسوی در موضعگیرهای بعدی خود فهرستی از مطالبات جنبش سبز را بیان کرد که مواردی چون «آزادی تجمعات»، «آزادی مطبوعات» و «آزادی دستگیرشدگان» را دربر میگرفت.
وی دادگاه های اعترافگیری برگزار شده را «تدارکی ناشیانه برای آغاز به کار دولت دهم» دانست و نوشت «از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند»
سه ماه بعد از انتخابات ، موسوی بیانیه شماره یازدهم خود را صادر کرد که در آن با پافشاری بر مواضع خود، خواستار «تشکیل گروه حقیقت یاب»؛ «حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری»؛ «رسیدگی به تخلفات و تقلبهای انجام گرفته» و «اعمال مجازات برای خاطیان» شد.
چهاردهمین بیانیه موسوی همچون دیدار آبان ماه 88 خود با مهدی کروبی به انتقاد از رفتار دولت ایران در موضوع پرونده هستهای ایران مربوط می شد.
میرحسین موسوی در دیدار با مهدی کروبی با انتقاد از دیپلماسی خارجی دولت محمود احمدینژاد گفته بود «اگر قول و قرارهایی که در ژنو داده شده، اجرا شود، زحمات هزاران دانشمند در کشور بر باد میرود و اگر اجرا نشود زمینه اجماعی را برای تحریم گسترده علیه ایران فراهم خواهد کرد».
موسوی مواضع جمهوری اسلامی در پرونده هسته ای را «نتیجه ماجراجویی و عبور از اصول و منافع ملی در سیاست خارجی» می دانست.
پس از این بیانیه و وقایع عاشورای 88 که به کشته شدن خواهرزاده موسوی منجر شد، وی در بیانیهی هفدهم خود به مناسبت وقایع عاشورای حسینی و روزهای پس از آن ضمن انتقاد شدید از برخوردهای خشونتآمیز نیروهای حکومتی با ملت عزادار ایران راهحل های خود را برای خروج وضعیت بحرانی فعلی ارائه کرد.
وی در راه حل های پنجگانه خود بر اهمیت "مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس" و "قوه قضائیه در مقابل مردم"، "تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخابات"، "آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها" ، "آزادی مطبوعات و رسانهها" و "به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی" تاکید کرد.
بیانیه شماره ۱۷ میرحسین موسوی و راه حلهای پیشنهادی او عکسالعملهای متفاوتی بهدنبال داشت.
برخی آنرا نشانه ضعف و سازشکاری با حاکمیت و برخی دیگر بر عکس آن را نشانی از خرد و نشانگر یک بلوغ سیاسی و نبوغ فکری دانستند.
یکسال پس از آغاز اعتراضات، میرحسین موسوی در 25 خرداد 1388 ، بیانیه شماره 18 خود را منتشر کرد که "منشور جنبش سبز" نام گرفت.
اگر چه موسوی و کروبی تا آخر به مشی مبارزهی مسالمتآمیز مستقل از قدرتهای خارجی ادامه دادند، اما هیچ تلازمی میان مبارزهی غیر خشونتآمیز و اصلاحطلبانه و عدم انتقاد رهبر جمهوری اسلامی ایران و دیگر ارکان نظام آن هم به تندترین شکل ممکن قائل نشدند.
هر چه زمان پیش رفت، نگاه انتقادی آن دو نسبت به عملکرد مسئولان نظام، و نهادهای امنیتی و نظامی حاکم در جمهوری اسلامی به زبان رادیکالتری بیان میگردید و حمایت آن ها از زندانیان سیاسی و دیدار با خانوادههای آنها فارغ از هرگونه خط کشیهای سیاسی و عقیدتی صورت گرفت.
میر حسین موسوی در 9بهمن 89، همزمان با خیزشهای انقلابی رخ داده در کشورهای منطقه، آن را متأثر از جنبش سبز دانست و آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را تلویجاً «فرعون» خواند و گفت:
«آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه است... امروز دامنهی شعار "رای من کجاست؟" مردم ایران، به شعار "الشعب یرید اسقاط النظام" در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است...اما فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است»
دو نکته ی کلیدی این متن، اشاره میرحسین موسوی به فساد گستردهی بالاترین مقامات نظام و فرعونی بودن زمامداری رهبر جمهوری اسلامی ایران بود.
اگر به بیانیههای موسوی و کروبی و سخنان این دو رجوع کنیم، خواهیم دید که آنها بارها و بارها به فساد گستردهی نظام می تازند.
به باور موسوی و کروبی این نظام، به نظامی فاسد تبدیل شده است.
میرحسین موسوی افشای «ملات کاخ دروغ» فرعون را وظیفهی همگانی به شمار آورد.
او تاکید داشت تا همگان به افشاگری علیه سیاست های سرکوبگرانه دستگاه حاکم بپردازند و این خواست خود را با برخی روایات مذهبی پیوند زده و تا بتواند بخش های مذهبی جامعه را با خود همراه نمایند.
«بر ماست که همچون زینب با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم.»
موسوی و کروبی در 19 بهمن 89 گام دیگری پیش رفتند و از «سلطنتی شدن نظام» سخن گفتند.
آن دو در بیانیهی مشترکی نوشتند که گفتمان مردم در انقلاب سال 57 «در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود اما پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی دوباره همان مناسبات تجدید شده است.»
پس از آغاز به کار دولت محمود احمدی نژاد و با بسته شدن فضا و اعمال محدودیتهای بیشتر در فضای رسانهای کشور، و همچنین بر سر راه فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی و ممانعت نهادهای امنیتی و قضایی از برگزاری هرگونه مراسم اعم از مذهبی یا سیاسی از سوی فعالان جنبش سبز، میر حسین موسوی با انتشار بیانیه ای بر تشکیل شبکههای اجتماعی به منظور پیشبرد اهداف جنبش اعتراضی ایران از سوی مردم، تاکید کرد.
موسوی با برشمردن مزایا و نقاط قوت تشکیل شبکههای اجتماعی این واحدها را عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی دانست که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است.
موسوی از تمام ایرانیان در سراسر دنیا خواست تا در هر کجای جهان که هستند، این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت نمایند.
او خطاب به ایرانیان سراسر دنیا گفت که «باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.»
جمعهای خویشاوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانونهای فرهنگی و ادبی، انجمنها، احزاب، جمعیتها، تشکلهای صنفی، نهادهای حرفهای، گروههایی که با هم ورزش میکنند یا در رویدادهای هنری حاضر میشوند، حلقه همکلاسیها، گروه فارغالتحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافتهاند، و . . . ؛ از جمله نمونه هایی بود که موسوی از مردم خواست تا به آن ها به عنوان شبکه های اجتماعی کوچک اما تاثیرگذار بنگرند زیرا میتوانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیتهای این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.
موسوی و کروبی در بخشی از مواضع خود پیشنهاداتی نیز برای برون رفت از بحران پیش روی مقامهای مسئول در جمهوری اسلامی قرار دادند و اعلام کردند حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:
1.تشکیل گروه حقیقتیاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2.اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانهای
4. رسیدگی به آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و خانوادههای جانباختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پروندهها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد
5. اعمال اصل ۱۶۸ قانون اساسی در خصوص تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به جرایم سیاسی با حضور هیئت منصفه
6. تضمین آزادی مطبوعات، تغییر رفتار جانبدارانه صدا و سیما، رفع محدودیتهای اعمال شده برای برخورداری احزاب، گروههای سیاسی و نگرشهای مختلف از ارائه دیدگاههای خود در رسانهها، به ویژه صدا و سیما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل ۴۴ قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
8. تضمین حق اساسی مردم در تشکیل اجتماعات و راهپیماییها با اعمال اصل ۲۷ قانون اساسی٫
9.تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی ما در راهی پر از نورانیت وارد شدهایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری میطلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.
به هر روی اگر «عدم تکمین در مقابل رای مردم» در انتخابات ۲۲ خرداد، خاستگاه جنبشی تحول خواه، چون جنبش سبز شد که به یمن برخورداری از رهبران و کنش گرانی آگاه و متعهد به منافع عمومی، تاکنون از تندروی ها به دور مانده و به دام خشونت نیافتاده است اما از سوی دیگر انکار موضوع منازعه از سوی حاکمان و نادیده گرفتن هشدارها و انذار و تبشیر رهبران جنبش سبز و تن ندادن به خواست و اراده مردم، به معنای عدم توجه به بحرانی است که لاجرم در جامعه وجود داشته و دارد و مادامی که موضوع منازعه به قوت خود باقی مانده باشد، نادیده گرفتن آن بی تردید، تنها و تنها «میدان منازعه» را تغییر خواهد داد.
خبرگزاری ایلنا با انتشار گزارشی ادعا کرده که درپس پرده لغو آزمون آیلتس در ایران، یک کلاهبرداری ۱۱۲۵۰۰۰۰۰۰ تومانی صورت گرفته است.
گزارش این خبرگزاری به نقل از خانواده تعدادی از داوطلبان شرکت در آزمون زبان آیلتس است و از سوی هیچ مرجع رسمی یا سازمان سنجش تایید نشده است. اما این خبرگزاری می گوید پیگیری هایش برای کسب اطلاع از سازمان سنجش بی نتیجه مانده است.
تا کنون ۴ بار موعد برگزاری این آزمون لغو شده است. پیش از این شایعاتی درباره لغو این آزمون و ارتباط آن با تحریم های بانکی ایران مطرح بود اما ایلنا می گوید، احتمالا یکی از مسوولان برگزاری این آزمون از کشور گریخته است.
نکته قابل توجه در این گزارش آن است که با وجود ثبت نام داوطلبان در سایت رسمی سازمان سنجش، این سازمان دولتی به دلایلی نامعلوم برگزاری آن را به یک شرکت خصوصی واگذار کرده است.
ایلنا به نقل از خانواده داوطلبان نوشته است: در اسفند ماه سال گذشته آزمون آیلتسی به نام سازمان سنجش اما از سوی یک شرکت خصوصی برگزار شد این در حالی است که افراد برای شرکت در آزمون از طریق سایت سازمان سنجش ثبت نام کرده بودند و خبر نداشتند که این آزمون ازسوی یک شرکت خصوصی برگزارمی شود.
یکی ازاین والدین تصریح کرد: این شرکت خصوصی (مرکز ایران- آیلتس) ابتدا در تابستان وپاییز از هر ۲۵۰۰ نفر شرکت کننده ۲۵۰ هزار تومان دریافت کرد اما بعد در اسفندماه ویک هفته قبل از برگزاری آزمون با ارسال پیامکی به آنان اعلام کرد که به دلیل افزایش نرخ ارز باید ۲۰۰ هزار تومان دیگر پرداخت کنید ودر غیر این صورت نمیتوانید در آزمون شرکت کنید.
به گفته وی قبل از هر چیز سازمان سنجش باید توضیح دهد که چرا این شرکت خصوصی ۲۰۰ هزار تومان اضافه از شرکت کنندگان در آزمون دریافت کرده است زیرا از آنها باید براساس میزان نرخ ارز در همان زمانی که ثبت نام کردهاند پول گرفته میشد و علاوه بر آن تصفیه حساب با شرکت انگلیسی آیلتس باید در همان زمان صورت میگرفت.
او با اشاره به اینکه براساس مقررات سازمان سنجش نتایج آزمون آیلتس ۱۴ روز بعداز برگزاری آن باید اعلام شود افزود: با گذشت سه ماه از برگزاری آزمون اما هنوز نتایج آن اعلام نشده و گفته میشود فردی که این آزمون را برگزار کرده دفاترش در تهران و اصفهان رابسته و به لندن رفته یا فرارکرده است.
وی افزود: ما هربار که به دفتراو دردربلوارمیرداماد رفتیم با درهای بسته روبه رو میشویم البته دوستان به لندن هم رفته و در آنجا نیز مراجعه کردهاند ولی نتیجهای نگرفتهاند.
یکی دیگر از والدین که فرزندنش جهت شرکت در آزمون دکتری و انجام مصاحبه اقدام به شرکت در آزمون آیلتس سازمان سنجش گرفته است نیز ضمن تایید این مطالب خاطرنشان کرد: هر روز صبح تعداد زیادی از افرادشرکت کننده درآزمون آیلتس سازمان سنجش مراجعه میکنند در حالی که ورود به این سازمان ممنوع است و تنها یک نفر جلوی در برای پاسخگوی گذاشته اند.
او با اشاره به پاسخ سازمان سنجش مبنی بر اینکه شرکت برگزار کننده آزمون خصوصی بوده وازهمین روما نمیتوانیم کاری انجام دهیم و افزود: افراد شرکت کننده در آزمون میگویند چون ما بر حسب اعتماد به سازمان سنجش در این آزمون شرکت کردهایم بنابراین این سازمان باید پاسخگو باشد.
والدین یکی از داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس با تاکید بر اینکه سازمان سنجش بایداز فردی که آزمون آیلتس را برگزار کرده است شکایت کند افزود: تاکنون این اقدام انجام نشده است که دلیل این کار معلوم نیست.
وی تصریح کرد: این فرد بعد از گرفتن ۴۵۰ هزار تومان از ۲۵۰۰ نفر شرکت کننده اکنون معلوم نیست که کجا به سر میبرد.
او خاطرنشان کرد: چهارشنبه هفته گذشته که به سازمان سنجش رفتیم به ما گفتند که این فرد از لندن بازگشته است، به دفترش مراجعه کنید امابا پی گیریهایی که کردیم دفترش هنوز بسته است و جوابی داده نمیشود.
به گفته وی در حالی که داوطلبان از طریق سایت سنجش برای شرکت در این آزمون ثبت نام کردهاند سازمان سنجش میگوید که ما برگزار کننده آزمون نیستیم و تنها به کار این شرکت خصوصی نظارت میکردیم.
وی با تاکید بر اینکه سازمان سنجش باید توضیح دهد که چگونه برکار این شرکت خصوصی نظارت میکرده است افزود: به نظر میرسد شرکت خصوصی برگزار کننده آزمون از پولی که از هر نفر شرکت کننده دریافت میکرده است بخشی از آن را به سازمان سنجش میداده است وبه احتمال زیاد سازمان سنجش وثیقهای از این فرد دریافت نکرده است .
عباسی یکی از داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس در مورد اطلاعیه سازمان سنجش که در آن علت لغو آزمون آیلتس در سال جاری را مشکل فنی عنوان کرده بود نیز گفت: اگر مشکل فنی است پس چرا جاهای دیگر آزمون آیلتس را برگزار میکنند.
وی خاطرنشان کرد: اینکه شرکت خصوصی به نام سازمان سنجش آزمون آیلتس برگزار کنند برای اولین بار نیست و در سال گذشته نیز چندین بار این اتفاق رخ داده است اما برای بار آخر در اسفند ماه با مشکل مواجه شده است.
اوتاکیدکرد: ما برای شرکت در آزمون آیلتس وقت زیادی را گذاشتهایم وا کنون با این وضعیت یکسال از زندگی عقب میافتند زیرا پذیرش دانشگاهها دیگر از نظر زمانی تمام شده است.
سازمان سنجش کشورپیش ازاین با صدوراطلاعیههایی لغو آزمونهای آیلتس موسسه ایران آیلتس در تاریخ ۲۴ و ۲۶ فروردین، ۳۰ اردیبهشت و ۶ خرداد رابه علت پارهای مشکلات فنی اعلام کرده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر