امروز: در پی تداوم اعتصاب غذای حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی، ۳۲۰ فعال حقوق بشر، سیاسی و مدنی و روزنامه نگار، طی نامه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی این کنشگر حقوق بشری از وی خواستند تا اعتصاب غذای خود را پایان دهد.
به گزارش جرس، این فعالان ایرانی در نامه خود خطاب به حسین رونقی این نکته را یادآور کرده اند که "در فضای خفقانی که هر روز بیش از پیش شهروندان ایرانی را اسیر خود کرده است، بودن و ماندگاریات را ارزشمند دانسته و درخواست شکستن اعتصاب غذایت را داریم."
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته به شرح زیر است:
ما فعالان حقوق بشری، سیاسی، مدنی و روزنامهنگاران هموطنت ضمن تاکید بر خواستههای بر حق تو و ارج نهادن بر رشادت، استقامت و فعالیتهای حقوق بشری و مدنیات در راستای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران، نگران سلامتیات هستیم.
در فضای خفقانی که هر روز بیش از پیش شهروندان ایرانی را اسیر خود کرده است، بودن و ماندگاریات را ارزشمند دانسته و درخواست شکستن اعتصاب غذایت را داریم.
همراهیات را در کنار مبارزه دیگر فعالان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی لازم دانسته و از تو میخواهیم به اعتصاب غذای خود پایان دهی.
از فشارهای وارد شده بر جسم و روحت که از روز نخست به آن دچار شدی آگاهیم و همدلانه روزهایی را که بر تو میگذرد نگاه میکنیم.
ما رفتار جمهوری اسلامی با تو و دیگر زندانیان سیاسی ـ عقیدتی را محکوم میکنیم.
ما همراه با خانواده، دوستداران و تمام کسانی که به راه تو ایمان دارند، راسخانه معتقدیم که بدون تو و دیگر مبارزان نمیتوانیم به آزادی و دموکراسی که هدف مشترکمان است، دست بیابیم.
پیام اعتراض تو و پایداریات به گوش همه رسیده است.
به اعتصاب غذایت پایان بده، با استقامت و پایداریات، با هم قفل زندان بزرگی به اسم ایران را میشکنیم.
همراهان تو در چهار گوشهی جهان:
ا. مومنی, ا. نظریان, آبتین غفاری, ابوالفضل اسلامی, احسان بداغی, احسان منصوری, احمد آزاد, احمد رافت, احمد منتظری, اردوان ارشاد, اردوان روزبه, ارسلان ضیایی, ارسلان کهنمویی پور, آرش آبادپور, ارشاد علیجانی, آرمان رضاخانی, آرنوش ازرحیمی, آریا خسروی, آزاده اسدی, اسماعیل ختائی, آسیه امینی, اشکان یزدچی, اعظم بهرامی, اکبر سیف, اکبر معارفی, امید پیوندی, امید کشتکار, امید کوهی, امیر بیگلری, امیر پیشداد, امیر رشیدی, امیر صحتی, امیر وارسته حیدری, امیرحسین سراجی, امیرحسین فتوحی, امیررضا امیربختیار, امین سرخابی, انور میرستاری, آیدا سعادت, آیدا قجر, ایرج باقرزاده, آینده آزاد, بابک اجلالی, بابک داد, باقر ابراهیم زاده, بهداد ثابت آزاد, بهروز بیات, بهروز حشمت, بهروز معظمی, بهزاد مهرانی, بهزاد مهرانی, بهزاد میرزایی, بهمن امینی, بهمن مبشری, بهمن نیرومند, بهناز مهرانی, بیژن افتخاری, بیژن صف سری, بیژن لطیفی, پرتو نوری علا, پروانه سلطانی, پروانه وحیدمنش, پروین کهزادی, پویا جهاندار, جعفر قدیم خانی, جلال ایجادی, جمشید خونجوش, جهانشاه جاوید, حامد ابراهیمی نژاد, حامیان مادران پارک لاله لسآنجلس, حبیب تبریزیان, حسن زرهی, حسن طالبی, حسن فرشتیان, حسن نایب هاشم, حسین افصحی, حسین باقرزاده, حسین تقی زاده, حسین دولت آبادی, حسین سبحاناللهی, حسین علوی, حسین علیزاده, حمید جاودان, حمید زیارتی, حمید صدر, حمید مافی, حمیدرضا ظریفی نیا, حنیف مزروعی, دارا عزیزی, داریوش وثوقی, داوود نوائیان, دنیا اکبری, راضیه (پری) نشاط, رامین خرسندی, رحیم شام بیاتی, رضا اغنمی, رضا اکرمی, رضا چرندابی, رضا دقتی, رضا سیاوشی, رضا صدیق, رضا علیجانی, رضا فانی یزدی, رضا قاضی نوری, رضا قریشی, رضا مبین, رضا مرزبان, رضا هیوا, رضا ولی زاده, رضوان مقدم, روحالله زم, روحی شفایی, روزبه میرابراهیمی, روژین محمدی, رویا طلوعی, رویا مبشری, رویا ملکی, زهرا ربانی املشی, زهره حبیب محمدی, زیبا میرحسینی, زینت اسماعیل زاده, ساجده عرب سرخی, سامان رسول پور, سانیا عوضپور, سپیده پورآقایی, سپیده فارسی, سجاد شاهمرادی, سجاد ویس مرادی, سحر رضازاده, سرژ آراکلی, سعید آگنجی, سعید پورحیدر, سعید پیوندی, سعید جعفری, سعیده بهرامی, سعیده سهرابی, سلمان سیما, سهراب بهداد, سهیل پرهیزی, سورنا هاشمی, سوسن محمدخانی غیاث وند, سوفیا صدیق پور, سولماز ایکدر, سیامک فرید, سیامک مویدزاره, سیاوش صفوی, سیاوش عبقری, سید ابراهیم نبوی, سید اکبر روحانی, سید علی بنی جمالی, سید مجتبی واحدی, شادی صدر, شاهین انزلی, شاهین فاطمی, شاهین نوربخش, شروین نکوئی, شکوه نجم آبادی, شهاب الدین شیخی, شهاب فیضی, شهره عاصمی, شهزاده نظرآوا, شهلا بهاردوست, شهلا عبقری, شهین نوائی, شیوا نوجو, صابر عباسیان, صبری نجفی, صدرا سمنانی رهبر, طلعت یگانه تبریزی, طیبه علیرضایی, عباس خرسندی, عباس معروفی, عبدالحمید معصومی تهرانی, عبداله گدازگر, عصمت بهرامی, علی افشاری, علی اکبر قنبری, علی, اکبر مهدی, علی پرسان, علی تارخ, علی تقی پور, علی حسین قاضی زاده, علی دماوندی, علی راجی, علی طایفی, علی عبدی, علی فاتحی, علی فتوتی, علی قلی زاده, علی کلائی, علی مهتدی, علی هنری, علیرضا کریم زاده, غریبا طالبیان, فاریا بارلاس, فاطمه عرب سرخی, فرشاد توماج, فرشاد ملک احمدی, فرشید آذرنیوش, فرشید فاریابی, فرهاد ثابتان, فرهاد صوفی, فرهاد طالبیان, فرهاد نعمانی, فرهاد نوری, فرهمند علیپور, فرهنگ قاسمی, فروغ جواهری, فریبرز مهران ادیب, فرید مهران ادیب, فریدون معزی مقدم, فیروزه رمضان زاده, فیروزه فولادی, کاران صدر, کاظم ایزدی, کاظم کردوانی, کامبیز شبانکاره, کامبیز غفوری, کامران بهنیا, کامیار بهرنگ, کاوه آهنگری, کاوه شیرزاد, کاوه کرمانشاهی, کتایون پزشکی, کتایون شیبانی, کتایون عظیمی فرد, کمال بایرام زاده, کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران ـ برلین, کورش صحتی, کیانوش رمضانی, کیانوش سنجری, کیوان فروزان, گرجی مرزبان, گودرز اقتداری, گیسو جهانگیری, لیدا پرچمی, لیدا حسینی نژاد, ماسیس عزیزخانیان, مائده سلطانی, مجید تمجیدی, مجید محمدی, مجید نیکنام, محبوبه عباسقلی زاده, محسن نژاد, محمد بهبودی, محمد شمس, محمد صادقی, محمد قلیخانی, محمدجواد دردکشان, محمدحسین جعفری, محمدرضا فطرس, محمدرضا کلانی, محمدرضا نیکفر, محمدعلی مهرآسا, محمود ایمانی, محمود مهران ادیب, مرتضی کاظمیان, مرتضی ملک محمدی, مرتضی نگاهی, مرجان افتخاری, مرسده هاشمی, مریم اهری, مریم روزبهانی, مزدک عبدی پور, مزدک نصیری, مسعود اکبری راد, مصطفی خسروی, مقداد بریمانی, ملیحه محمدی, منصور معدل, منصوره شجاعی, منصوره فتحی, منوچهر محمدی, منوچهر مقصودنیا, منوچهر یزدیان, مهدی اقدم, مهدی امینی, مهدی سعیدپور, مهدی فتاپور, مهدی محسنی, مهدی معتمدی مهر, مهدی نخل احمدی, مهدی نوذر, مهدی یارمحمدی, مهران براتی, مهرانگیز کار, مهرداد احسان پور, مهرداد درویش پور, مهشید راستی, مهناز پراکند, مونا کاشف, میثاق پارسا, میثم رودکی, میثم معتمدنیا, نادر انتصار, نادر هاشمی, نازک افشار, ناصر پاکدامن, ناصر رحمانی نژاد, ناهید جعفر پور, نسترن هادوی, نسرین ابراهیمی, نسرین الماسی, نسیم سرابندی, نصیر امامی, نگین بانک, نوشابه امیری, نوشین شاهرخی, نیکروز اولاد اعظمی, نیلوفر بیضایی, نیلوفر رستمی, هایده قهرمانی, همایون مهمنش, ویدا حاجبی, ویدا فرهودی, یوحنا نجدی, یوسف سهرابیان
حسین کیست؟
حسین رونقی ملکی، وبلاگنویسی که از دسامبر ۲۰۰۹ در زندان اوین به سر میبرد و از ۲۶ می سال جاری در اعتراض به ممانعت مسولان برای عمل جراحی کلیههایش اقدام به اعتصاب غذا کرده است. او در سال ۲۰۱۰ به اتهام عضویت "غیرقانونی" در گروه اینترنتی ایران پراکسی، نشر اکاذیب، توهین به رهبری و رییسجمهور و با استناد به مطالبی که در وبلاگ خود منتشر کرده بود، به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
طبق آخرین اخبار طی روزهای گذشته, حسین رونقی دوبار به بیمارستان منتقل شده است, بار اول تنها برای دو ساعت و بار دوم در حال حاضر است. بنا به گزارشات رسیده آیت الله آملی لاریجانی, رییس قوه قضاییه کشور دستور رسیدگی به وضعیت نامناسب جسمی رونقی را به عباس جعفری دولت آبادی, دادستان تهران ابلاغ کرده و بستری شدن فعلی رونقی بر اساس این دستور است اما حسین اعلام کرده است تا صدور مجوز نگهداری وی در بیمارستان به اعتصاب خود ادامه خواهد داد.
وضعیت سلامتی او وخیم است. در اثر فشار و شکنجه از زمان دستگیری، کلیههایش از کار افتادهاند. او تا به حال ۴ بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و باید فورا کلیه چپ او را از بدنش خارج کنند. کلیه راست نیز تنها ۲۰ درصد توانایی دارد.
طبق گزارش سازمان عفو بینالملل والدین او گفتهاند "مسئولان جمهوری اسلامی برای اجازه استفاده از مرخصی درمانی که شامل قوانین زندان و حق مسلم اوست، شرط "اعتراف" را قرار دادهاند".
عفو بینالملل طی بیانیهای در اول ژون ۲۰۱۲ خواستار آزادی بیقید و شرط وی شده است.
نماینده پارلمان آلمان، مالته اشپیتز نیز پدرخواندگی حسین رونقی را بر عهده گرفته است و در نامه ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان خواستار آزادی فرزند خوانده خود شده است.
بر اساس ماده ۱۰۳ آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها در خصوص توجه و مرخصی برای زندانیانی که وضعیت جسمانی نامناسبی دارند, "در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تایید بهداری زندان, اجازه رییس مسول زندان و موافقت قاضی ناظر باشد".
از سوی دیگر در پی مصوبه اولین کنگره "جلوگیری از جنایت و رفتار با مجرمان" سازمان ملل متحد در ژنو ۱۹۹۵, و مصوب شورای اقتصادی و اجتماعی در قطعنامه های ژوییه ۱۹۵۷ و مه ۱۹۷۷, "زندانیان بیماری که نیاز به درمان توسط متخصص دارند باید به مراکز تخصصی بیمارستان های عادی انتقال یابند".
طبق گزارشهای رسیده از زندان اوین، همبندیهای او بارها نگرانی شدید خود از خطر مرگی که او را تهدید میکند، ابراز کردهاند.
رونقی ملکی: تا مرخصی استعلاجی نگیرم، حاضر به درمان نمیشوم
منابع خبری گزارش داده اند که حسین رونقی ملکی، وبلاگنویس منتقد و زندانی سیاسی که در زندان یکی از کلیههای خود را از دست داده و خطر از دست دادن کلیه دیگرش او را تهدید میکند، روز یکشنبه به بیمارستان هاشمینژاد تهران منتقل شد.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، یکی از نزدیکان حسین رونقی ملکی به این رسانه گفته است که او همچنان در اعتصاب غذا است و به پزشکان اجازه نداده که درمان او را آغاز کنند و حتی از زدن سرم خودداری کرده است.
به گفته این عضو خانواده حسین رونقی ملکی، او گفته تنها درصورتی حاضر است درمان شود که مسوولان قضایی با مرخصی استعلاجی او بعد از عمل جراحی موافقت کنند و مامورانی که در بیمارستان در اتاق او حضور دارند، او را تنها بگذارند.
مسوولان قضایی دستور دادهاند به دلایل امنیتی، ماموران به طور تمام وقت در کنار تخت حسین رونقی ملکی حضور داشته باشند.
حسین رونقی ملکی به خانوادهاش گفته که حاضر است در بیمارستان بمیرد و برای او فرقی ندارد که بعد از جراحی به زندان منتقل شود و در زندان بمیرد یا درمان نشود و کلیه هایش را از دست بدهد.
این فرد نزدیک به حسین رونقی ملکی گفته که کلیه چپ آقای رونقی از کار افتاده و کلیه راست او در خطر است.
امروز: در ادامه کارشکنی های دولت در برگزاری آزمون زبان داوطلبان اعزام به خارج (آیلتس)، این آزمون برای چهارمین بار در کشور به تعویق افتاد.
به گزارش ایلنا، سازمان سنجش کشور پیش از این با صدوراطلاعیههایی لغو آزمونهای آیلتس موسسه ایران آیلتس در تاریخ ۲۴ و ۲۶ فروردین، ۳۰ اردیبهشت و ۶ خرداد رابه علت پارهای مشکلات فنی اعلام کرده بود.
بر اساس این گزارش، به دنبال لغو آزمون زبان آیلتس سازمان سنجش برای چهارمین بار پیاپی درسال جاری که منجر به سردرگمی متقاضیان شرکت درآن شده است خبرنگارایلنا پیگیریهای خودرادراین زمینه آغازکرد اما هر باربا این پاسخ ازسوی سازمان سنجش کشورمواجه شد که باید صبرکنید تا ازکارشناس مربوطه، اطلاعات لازم گرفته شود.
با وجود عدم پاسخ قانع کننده توسط مسئولان سازمان سنجش، خبرنگار ایلنا پیگیریهای خود را ادامه داد تا سرانجام به سرنخهای جدیدی رسید که گرچه سازمان سنجش باید صحت و سقم آن را تایید کند اما با این وجود برخی والدین داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس حرفهای شنیدنی تری درمورد علت لغو چهار آزمون آیتس سازمان سنجش در سال جاری دارند.
چند تن از این والدین داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس که لغو چهارباره آزمون آیلتس سازمان سنجش آنان را به شدت سردرگم کرده است در گفتوگو با خبرنگارایلنا به ذکرتوضیحاتی دراین زمینه پرداخته وگفتند: در اسفند ماه سال گذشته آزمون آیلتسی به نام سازمان سنجش اما از سوی یک شرکت خصوصی برگزار شد این در حالی است که افراد برای شرکت در آزمون از طریق سایت سازمان سنجش ثبت نام کرده بودند و خبر نداشتند که این آزمون ازسوی یک شرکت خصوصی برگزارمی شود.
یکی ازاین والدین تصریح کرد: این شرکت خصوصی (مرکز ایران- آیلتس) ابتدا در تابستان وپاییز از هر ۲۵۰۰ نفر شرکت کننده ۲۵۰ هزار تومان دریافت کرد اما بعد در اسفندماه ویک هفته قبل از برگزاری آزمون با ارسال پیامکی به آنان اعلام کرد که به دلیل افزایش نرخ ارز باید ۲۰۰ هزار تومان دیگر پرداخت کنید ودر غیر این صورت نمیتوانید در آزمون شرکت کنید.
به گفته وی قبل از هر چیز سازمان سنجش باید توضیح دهد که چرا این شرکت خصوصی ۲۰۰ هزار تومان اضافه از شرکت کنندگان در آزمون دریافت کرده است زیرا از آنها باید براساس میزان نرخ ارز در همان زمانی که ثبت نام کردهاند پول گرفته میشد و علاوه بر آن تصفیه حساب با شرکت انگلیسی آیلتس باید در همان زمان صورت میگرفت.
او با اشاره به اینکه براساس مقررات سازمان سنجش نتایج آزمون آیلتس ۱۴ روز بعداز برگزاری آن باید اعلام شود افزود: با گذشت سه ماه از برگزاری آزمون اما هنوز نتایج آن اعلام نشده و گفته میشود فردی که این آزمون را برگزار کرده دفاترش در تهران و اصفهان رابسته و به لندن رفته یا فرارکرده است.
وی افزود: ما هربار که به دفتراو دردربلوارمیرداماد رفتیم با درهای بسته روبه رو میشویم البته دوستان به لندن هم رفته و در آنجا نیز مراجعه کردهاند ولی نتیجهای نگرفتهاند.
یکی دیگر از والدین که فرزندنش جهت شرکت در آزمون دکتری و انجام مصاحبه اقدام به شرکت در آزمون آیلتس سازمان سنجش گرفته است نیز ضمن تایید این مطالب خاطرنشان کرد: هر روز صبح تعداد زیادی از افرادشرکت کننده درآزمون آیلتس سازمان سنجش مراجعه میکنند در حالی که ورود به این سازمان ممنوع است و تنها یک نفر جلوی در برای پاسخگوی گذاشته اند.
او با اشاره به پاسخ سازمان سنجش مبنی بر اینکه شرکت برگزار کننده آزمون خصوصی بوده وازهمین روما نمیتوانیم کاری انجام دهیم و افزود: افراد شرکت کننده در آزمون میگویند چون ما بر حسب اعتماد به سازمان سنجش در این آزمون شرکت کردهایم بنابراین این سازمان باید پاسخگو باشد.
والدین یکی از داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس با تاکید بر اینکه سازمان سنجش بایداز فردی که آزمون آیلتس را برگزار کرده است شکایت کند افزود: تاکنون این اقدام انجام نشده است که دلیل این کار معلوم نیست.
وی تصریح کرد: این فرد با گرفتن ۴۵۰ هزار تومان از ۲۵۰۰ نفر شرکت کننده در مجموع دو نیم میلیارد از آنها دریافت کرده است و اکنون معلوم نیست که کجا به سر میبرد.
او خاطرنشان کرد: چهارشنبه هفته گذشته که به سازمان سنجش رفتیم به ما گفتند که این فرد از لندن بازگشته است، به دفترش مراجعه کنید امابا پی گیریهایی که کردیم دفترش هنوز بسته است و جوابی داده نمیشود.
به گفته وی در حالی که داوطلبان از طریق سایت سنجش برای شرکت در این آزمون ثبت نام کردهاند سازمان سنجش میگوید که ما برگزار کننده آزمون نیستیم و تنها به کار این شرکت خصوصی نظارت میکردیم.
وی با تاکید بر اینکه سازمان سنجش باید توضیح دهد که چگونه برکار این شرکت خصوصی نظارت میکرده است افزود: به نظر میرسد شرکت خصوصی برگزار کننده آزمون از پولی که از هر نفر شرکت کننده دریافت میکرده است بخشی از آن را به سازمان سنجش میداده است وبه احتمال زیاد سازمان سنجش وثیقهای از این فرد دریافت نکرده است .
عباسی یکی از داوطلبان شرکتکننده در آزمون آیلتس در مورد اطلاعیه سازمان سنجش که در آن علت لغو آزمون آیلتس در سال جاری را مشکل فنی عنوان کرده بود نیز گفت: اگر مشکل فنی است پس چرا جاهای دیگر آزمون آیلتس را برگزار میکنند.
وی خاطرنشان کرد: اینکه شرکت خصوصی به نام سازمان سنجش آزمون آیلتس برگزار کنند برای اولین بار نیست و در سال گذشته نیز چندین بار این اتفاق رخ داده است اما برای بار آخر در اسفند ماه با مشکل مواجه شده است.
اوتاکیدکرد: ما برای شرکت در آزمون آیلتس وقت زیادی را گذاشتهایم وا کنون با این وضعیت یکسال از زندگی عقب میافتند زیرا پذیرش دانشگاهها دیگر از نظر زمانی تمام شده است.
به گزارش ایلنا، سازمان سنجش کشورپیش ازاین با صدوراطلاعیههایی لغو آزمونهای آیلتس موسسه ایران آیلتس در تاریخ ۲۴ و ۲۶ فروردین، ۳۰ اردیبهشت و ۶ خرداد رابه علت پارهای مشکلات فنی اعلام کرده بود.
سازمان سنجش کشور همچنین اعلام انصراف از شرکت در آزمون، درخواست استرداد وجه ثبتنام، تغییر تاریخ و مرکز آزمون رااز راههای پیش روی داوطلبان عنوان کرده بود.
امروز: کلمه؛ زهرا امیری:
«در حوادث منطقه، مردم بحرین در مظلومیت مضاعف به سر میبرند، حقیقتا مظلوم هستند و به وسیله رژیم مستبد و دیکتاتوری بیجهت سرکوب میشوند، اعتراض آنها با خشنترین وضعیت پاسخ داده میشود. در حالی که چیز زیادی نمی خواهند، آنها ابتداییترین نیازهای انسانی یک کشور مردمسالار را طلب میکنند.»
جملات بالا، بخشی از سخنان رهبری در روز ۱۴ خرداد است، در مراسمی که به مناسبت سالگرد درگذشت امام خمینی (ره) در جوار مرقد ایشان برگزار شد. رهبری گفته است که نگاه ما به منطقه امیدوارانه است، اگرچه اشاره کرده که این جنبشها فرصتی برای برخی از کشورها به وجود آورده که وارد مسائل منطقه شوند و دخالتهای غرب پسند و آمریکا پسند کنند و به نیابت از آنها پول خرج کنند.
اتفاقاتی که در سه سال گذشته در جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه افتاده است درست همانند اتفاقات یک نمایشنامه تاریخی است، نمایشنامه ای که در بزرگترین سالن تئاتر جهان و با حضور تمام مردم دنیا در حال اجرا است. مطمئنا چنین نمایش عظیمی، شاهدان و منتقدانی به وسعت دنیا خواهد داشت. شاید بد نباشد برشی کوتاه از دو پرده از این نمایش را بازخوانی کنیم تا جنبه های تازه ای از حقیقت و برداشت های متفاوتی که از این نمایش می شود، برایمان آشکار شود.
داستان یک زندانی سیاسی در بحرین
اعتراضات سیاسی در بحرین از فوریه سال گذشته (بهمن سال ۱۳۸۹) آغاز شد. معترضان با تجمع و تسخیر یکی از میدانهای شهر منامه (میدان لؤلؤ) از خاندان حکومتی آل خلیفه درخواست اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد داشتند. به دنبال تشدید ناآرامی ها، نیروهای امنیتی به سرکوب گسترده مخالفان روی آوردند و میدان لؤلؤ را تخریب کردند. در جریان نا آرامی ها دست کم ۶۰ نفر، از جمله پنج افسر پلیس، کشته و صدها تن بازداشت شدند و هزاران نفر هم به زندان افتادند.
عبدالهادی خواجه و دخترش، زینب الخواجه، دو تن از مشهورترین زندانیان سیاسی بحرین بوده اند. یکی از فعالان حقوق بشر بحرین که در آوریل ۲۰۱۱، بازداشت شد. او را در یورشی شبانه به خانه دخترش بازداشت کردند. پس از این اتفاقات، به دستور پادشاه بحرین اصلاحاتی در این کشور انجام شد، اصلاحاتی که هرگز مخالفان را راضی نکرد. خواجه و ۲۰ نفر دیگر از مخالفان در دادگاهی نظامی به اتهام تشکیل گروه تروریستی برای براندازی نظام سلطنت مشروطه محاکمه شدند و هفت تن از آنان، از جمله عبدالهادی خواجه، حبس ابد گرفتند.
اما نکته مهم آنکه به دستور پادشاه بحرین کمیسیونی برای تحقیقات در مورد اعراضات بحرین تشکیل شد تا موارد نقض حقوق بشر در جریان این اعتراضات را نیز گزارش کند و در گزارش این کمیسیون به ارعاب و شکنجه معترضان از جمله عبد الهادی خواجه به روشنی اشاره شده است.
کمی بعد، عبد الهادی خواجه به همراه ۱۳ تن دیگر از ۲۹ ژانویه ۲۰۱۲ اعتصاب غذایی را در اعتراض به حبس ابد خود آغاز کرد. اعتصاب غذایی که خواجه را تا پای مرگ برد. زینب خواجه، دختر عبدالهادی خواجه، از فعالان سیاسی مخالف حکومت بحرین است. او در طول مدت دستگیری پدرش هرگز ساکت نماند، بارها علنا در تجمعات اعتراضی شرکت کرد و چندین بار نیز به طور کوتاه مدت بازداشت شد. او اکنون به قید وثیقه آزاد است اما همچنان به اعتراضات خود ادامه می دهد.
داستان یک زندانی سیاسی در ایران
اعتراضات سیاسی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نقطه آغازی بود بر تحولات منطقه خاورمیانه و بهار عربی. این اعتراضات به آرام ترین و دموکراتیک ترین شیوه ممکن و با تظاهرات سکوت مردم در چند روز پی در پی انجام شد. در جریان این اعتراضات صد ها نفر کشته شدند و هزاران نفر دستگیر شدند. اما به دلیل انکار همه جانبه حکومت، هیچ آمار موثقی در مورد این افراد وجود ندارد. رهبران معترضان، مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام مهدی کروبی، کمیته ای برای پیگیری وضعیت آسیب دیدگان پس از انتخابات تشکیل دادند که اعضای این کمیته نیز بازداشت شدند.
نرگس محمدی و همسرش، تقی رحمانی، دو تن از مشهورترین زندانیان سیاسی در ایران بوده اند. نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و روزنامهنگار و نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران است و همسرش تقی رحمانی نیز از فعالان سیاسی ایران که بارها به خاطر فعالیت هایش زندان افتاده است. خانم محمدی در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۸ به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای او قرار ۵۰ میلیون تومان صادر شد. اما تنها چند روز بعد، توسط مأموران امنیتی، شبانه در منزل خود بازداشت شد و در تیرماه سال ۱۳۹۰ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه و به تحمل ۱۱ سال زندان به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر در اواخر سال ۹۰ به شش سال حبس تعزیری تبدیل شد.
پس از صدور حکم دادگاه تجدید نظر، ماموران امنیتی او را در خانه پدری اش در زنجان بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل کردند. او پیش از این نیز بارها احضار و بازداشت شده بود که بر اثر آخرین دور بازداشت ها، دچار شوک عصبی شده و به فلج عضلانی مبتلا شده است. تقی رحمانی و نرگس محمدی دو فرزند خردسال دارند. آقای رحمانی که اکنون در پاریس زندگی میکند، پیشتر درباره وضعیت فرزندانش گفته بود که وضعیت آنها مناسب نیست و اعضای خانواده از آنها نگهداری میکنند.
نرگس محمدی در اواخر اردیبهشت ماه، در میان اعتراض و شگفتی معترضان و مدافعان حقوق بشر، به زندان زنجان منتقل شد. در حالی که حال جسمی او وخیم بود و در بهداری اوین بستری بود. بسیاری معتقدند با توجه به وضعیت اسفناک زندان های شهرستان ها این انتقال در ادامه روند اذیت و آزار نرگس محمدی صورت گرفته است.
وضعیت جسمی نرگس محمدی بر اثر فشارهای وارده در زندان، به شدت وخیم شده است. روز شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۱ اعلام شد که او در آخرین ملاقات، در حالی که بر روی یک صندلی بود که توسط چهار نفر حمل میشد، به اتاق ملاقات آورده شد. این وضعیت باعث نگرانی شدید خانواده او شده است. او حتی توانایی ادای صحیح کلمات را نداشته است. وضعیت جسمی خانم محمدی به حدی نامناسب بوده است که این ملاقات بر روحیه فرزندان او به شدت تاثیرگذار بوده است. این در حالی است که به گفته تقی رحمانی، همسر او، پس از اعتراضات سال ۸۸ این خانواده به خاطر فرزندانشان و پیشگیری از حمله و اتهام مقامات امنیتی، مدام در سفر بودند و فعالیت سیاسی نداشتند.
مقایسه ای تلخ و ناگوار
در حالی که در دوره اعتصاب غذای عبدالهادی خواجه، در مواردی امکان ملاقات و مصاحبه چند خبرنگار با او فراهم شد، ماموران امنیتی در ایران حتی خانواده نرگس محمدی را هم تهدید کرده بودند که درباره او خبری به رسانه ها اعلام نکنند.
در بحرین به دستور پادشاه گزارشی تهیه شد که نام آقای خواجه در آن آمده بود، اما در ایران رسانه های رسمی حتی به خاطر انتشار نام سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق مورد توبیخ قرار می گیرند؛ چه برسد به نام زندانیان سیاسی همچون نرگس محمدی.
نهادهای بین المللی برای هر دو نفر بیانیه صادر کرده و به حکومت های دو کشور اعتراض کرده اند. بحرین با تعلل بسیار اما در نهایت به این بیانیه ها واکنش مثبت نشان داده؛ اما مقام های جمهوری اسلامی در واکنش، نهادهای حقوق بشری بین المللی را وابسته و مزدور کشورهای غربی خوانده اند.
نرگس محمدی در اثنای بازداشت و محاکمه خود هیچ فعالیت سیاسی نداشته است، حال آنکه زینب خواجه بارها به طور آشکار در تظاهرات خیابانی شرکت کرده، اما هر بار پس از مدت کوتاهی بازداشت، آزاد شده است.
و از همه واضح تر؛ مردم بحرین به اعتراف صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در هفته ها و ماههای اخیر که نه انتخاباتی در کار است و نه کشتار و نه مسابقات فرمول یک و نه بهانه دیگری، بارها و بارها به مناسبت های مختلف دست به تظاهرات زده اند و باز به اعتراف چند ساعت قبل تلویزیون جمهوری اسلامی، پلیس وقتی به سرکوب آنها پرداخته که «جوانان انقلابی بحرین با کوکتل مولوتف به سمت خودروهای پلیس حمله» کرده اند. اما در جمهوری اسلامی ایران ... اگر نگوییم بهتر است!
این مقایسه ها به معنای تطهیر حکومت بحرین نیست. بحرین در یک سال گذشته روزهای خون بار و تلخی را پشت سر گذاشته است. دیکتاتوری حاکم بر این کشور، حقوق اکثریت ملت را نقض می کند و حکومت در این کشور آشکارا در دست اقلیت است. ملت بحرین در انتخابات گذشته پارلمانی، مظلومیت خود را با تحریم انتخابات و رسوا کردن آن به خوبی نشان دادند و قبل و بعد از آن نیز بارها مقاومت دلیرانه ای را علیه رژیم خودکامه آل خلیفه در خیابان ها به نمایش گذاشته اند.
مقام رهبری به درستی فرموده اند که مردم بحرین مظلوم اند، سرکوب می شوند و حال آنکه چیز زیادی نمی خواهند و تنها نیازهای ابتدایی یک کشور مردمسالار را طلب می کنند. حقیقتا همین است و جز این نیست. اما ای کاش ایشان با همین نگاه لطیف و ظریفی که به خواست مردم بحرین و رفتار متقابل حکومت دارند، درباره خواست مردم ایران و رفتار متقابل حکومت در سه سال اخیر و به ویژه در سال ۸۸ نیز قضاوت و اعلام موضع کنند.
مگر مردم مظلوم ایران چه چیز زیادی می خواستند و می خواهند که حتی به اندازه مردم مظلوم بحرین حق تظاهرات، حق تجمع، حق فعالیت حزبی مخالفان حکومت، حق تحریم انتخابات، حق استعفای اعتراضی نمایندگان بدون اینکه از سوی نظامیان تهدید شوند، حق خبردار شدن از وضعیت زندانیان سیاسی، حق برگزاری علنی دادگاههای سیاسی، حتی امکان بهره مندی از عدالت ظاهرسازانه ی سلطان و یا حتی امکان تصویربرداری از صحنه های سرکوب مردم توسط پلیس را ندارند؟!
ادعای عدالت علوی، پیروی از شیوههای اموی
امروز، روز تولد امیرالمؤمنین علی (ع) است؛ امامی که به صفت عدالتش در میان شیعیان و بلکه مذاهب و ادیان دیگر معروف است. مقامات کشور ما نیز ادعا می کنند همانند علی (ع) حکومت می کنند، یا لااقل سعی دارند چنین کنند. امامی که فریاد «انصف الله و انصف الناس من نفسک ...» او هنوز، و قبل از همه بر سر مدعیان، بلند است. آیا ادعای پیروی از علی، با این همه بی انصافی می خواند؟
ظاهرا در سیاست، معانی بسیاری از کلمات به منافع و سلایق بستگی دارد. یعنی اگر دیکتاتوری دوست ما باشد، دیکتاتور نیست حتی اگر شیوه و رفتاری اموی داشته باشد؛ و اگر کسی بر علیه ما یا دوستانمان اعتراضی کند و کشته شود یا به زندان بیفتد، نه معترض است و نه مظلوم، بلکه برانداز و دست نشانده بیگانگان است. بالطبع مردم سالاری هم معانی متفاوتی دارد.
یک کشور دیکتاتوری، چون به ظاهر متحد و دوست ما در منطقه است، مقامات و رسانه های داخلی نه تنها در مقابل جنایات حکومتش سکوت می کنند بلکه پرچم حمایت از او را نیز به زمین نمی گذارند؛ حتی اگر سازمان ملل گزارش دهد که تا کنون ده هزار نفر از مردم آن کشور، در مواردی به فجیع ترین شکل ممکن، کشته شده اند که بسیاری از آنها زنان و کودکان بوده اند. اما در کشوری دیگر، که آن هم دیکتاتوری است اما در بدترین روزهای کشتار هم ذره ای از سفاکی های دیکتاتور دوست و برادر در آن دیده نمی شد، مردم مظلوم اند و چیز زیادی نمی خواهند و حکومت سرکوبشان می کند.
در مملکت اسلامی ما اما نرگس محمدی و هزاران نفر از هموطنانمان که زندانی، مجروح و یا کشته شده اند، نه دیده می شوند و حرفی از آنها توسط مقامات و رسانه های رسمی گفته می شود و نه حقی برای بهره مندی از «ابتداییترین نیازهای انسانی یک کشور مردمسالار» دارند. اینجاست که می توان در معنای کلمات شک کرد و از شاهدان و منتقدان این نمایشنامه بزرگ، از همه پیروان علی و عدالتش گرفته تا همه مردم با انصاف و حق طلب با هر دین و مذهب و در هر کجای جهان، پرسید: چرا یک با یک برابر نیست؟!
در حاشیه سخنان دیروز رهبری درباره مظلومیت مضاعف مردم بحرین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر