کره شمالی موشک ‘ماهواره بر’ خود را پرتاب کرده است.
خبرگزاری های کره جنوبی و وزیر دفاع این کشور، همراه با مقام های آمریکایی این خبر را تایید کرده اند.
کیم مین سوک، سخنگوی وزارت دفاع کره جنوبی در یک کنفرانس خبری پرتاب این موشک را تایید کرده است.
به گزارش بی بی سی، وزارت دفاع آمریکا می گوید موتورهای این موشک فعال شده اند اما موشک بعد از پرتاب، منفجر شده و در نتیجه این اقدام موفقیت آمیز نبوده است. ژاپن و کره جنوبی نیز معتقدند این پرتاب با شکست مواجه شده است.
مقام های آمریکا و کره جنوبی گفته اند تحولات را در منطقه شبه جزیره کره تحت نظر دارند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده است روز جمعه در جلسه ای اضطراری درباره نحوه برخورد با کره شمالی تصمیم خواهد گرفت.
پیشتر کشورهای همسایه کره شمالی و آمریکا نگرانی های زیادی را درباره احتمال آزمایش موشکی که به گفته آنها ناقض تحریم های شورای امنیت است، ابراز کرده بودند.
طبق گزارش ها این موشک از روی یکی از جزایر کره جنوبی رد شده است، چیزی که این کشور علیه آن پیشتر شکایت کرده بود.
آمریکا و کشورهای همسایه گفته بودند پرتاب این موشک بهانه ای برای گسترش توانایی های نظامی کره شمالی است.
کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر، شامگاه پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۱، بعد از ماه ها بازداشت، با سپردن وثیقه صد میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، گودرزی که چندی پیش از سوی دادگاه به تحمل پنج سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل محکوم شده بود، روز پنجشنبه پس از هشتماه حبس در بند ۲۰۹ زندان اوین، به طور موقت آزاد شد.
این فعال دانشجویی ستاره دار، روز نهم مردادماه سال گذشته مجددا در تهران دستگیر و بیش از پنجاه روز در سلول انفرادی به سر برد و به مدت سه ماه از حق تماس با خانوادهاش محروم بود و تا آخرین روز بازداشت خود، هیچگونه ملاقاتی با خانوادهاش نداشت.
به دنبال فرا خوانی سفیر امارات به این کشور و اظهارات مقامات این شیخ نشین، معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه کشورمان بازدید احمدی نژاد از جزیره ابوموسی را موضوعی داخلی و در چارچوب سفر استانی خواند.
در همین حال تلویزیون دوبی اسپورت به صورت زیرنویس خبر از لغو دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و امارات، که قرار بوده روز ۲۹ فروردین برگزار شود، داد.
شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر خارجه امارات متحدۀ عربی سفر احمدی نژاد به جزیزه ابوموسی را نقض آشکار حاکمیت امارات خوانده بود.
حسین امیرعبداللهیان معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات اخیر وزیر خارجه امارات متحده عربی با اشاره به اراده جدی جمهوری اسلامی ایران در توسعه و تحکیم روابط دو کشور، بر اهمیت گفت وگوهای دوجانبه به منظور حل و فصل سوء تفاهمات احتمالی تأکید کرد.
در همین حال شورای ملی فدرال امارات متحده عربی نیز با انتشار بیانیهای به سفر آقای احمدی نژاد به جزیره ابوموسی اعتراض کرد.
ماه گذشته بیرون کردن موضوع ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه ایرانی در اجلاس کشورهای حاشیه خلیج فارس گمانه زنی هایی را در میان تحلیلگران ایجاد کرد و شائبه نوعی مذاکرات پشت پرده را دامن زد بطوری که حتی رسانه های نزدیک به حکومت هم با نگرانی از این موضوع یاد کردند.
مناقشه جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس سه سال پیش از انقلاب اسلامی آغاز شد و دلایل ایران برای حاکمیت بر این سه جزیره متقن و حقوقی است. بارها مسئولان کشور اعلام کرده اند که بر سر حاکمیت این سه جزیره مذاکره نخواهند کرد ولی برای رفع سوتفاهمات آماده مذاکره با مقامات امارات هستند.
سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت مادر شهید محمدجوادتندگویان تسلیت گفت.
به گزارش دفتر وی، متن پیام رئیس جمهور سابق بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سرکار محترم خانم فاطمه تندگویان
بزرگ بانوئی که کوهسار جان بلند بالایش در برابر طوفانها بخصوص طوفان داغ سرو آزاده و قهرمان شهید تندگویان عزیز استوار بود و همه رنجها را بخاطر خدا و برای جلب رضایت او تحمل کرد، اینک به دیدار معبود شتافته است تا همسفره و همداستان با فرزند شهیدش از خوان نعمت و رحمت حضرت حق برخوردار باشد و گوارا باد بر او این دیدار و این برخورداری.
من این مصیبت را به سرکار عالی که خود نیز از نیروهای ارزنده انقلاب و ایرانید و به همه بازماندگان معزز تسلیت عرض می کنم و از درگاه حضرت پروردگار برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت و برای بازماندگان محترم صبر و اجر و سلامتی طلب می کنم.
سید محمد خاتمی
۱۳۹۱/۱/۲۰
کلمه- مهدیار میری:
عضو شورای مرکزی و رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی، اولین شهردار تهران پس از انقلاب ۱۳۵۷، مسئول تبلیغات ستادهای راهپیمایی و ستاد استقبال از امام خمینی در دوران انقلاب، دوست صمیمی و همراه شهید رجایی و از نزدیکان مهندس بازرگان و عزت الله سحابی… اینها بخشی از سوابق و مشخصات کسی است که بیش از ۵ ماه است در سلول های بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت غیر قانونی به سر می برد. مهندس محمد توسلی از جمله مبارزان و فعالان سیاسی ایران که این روزها و در سن ۷۴ سالگی در سلول های زندان اوین تحت بازجویی قرار دارد.
به گزارش کلمه، او این روزها علی رغم سن بالا و مشکلات جسمانی که با آن روبه رو است در شرایطی در زندان اوین تحت نظر وزارت اطلاعات نگهداری می شود که بنا بر گفته خانواده اش به طور مکرر از سوی مامورین وزارت اطلاعات مورد فحاشی و توهین قرار گرفته است.
به گفته ی همسر محمد توسلی که از آبان ماه سال پیش تا کنون در بازداشت است، او در حالی در بند ۲۰۹ به سر میبرد که دچار مشکلات جسمانی شدیدی به لحاظ سن بالای خود می باشد. چشم وی آب مروارید آورده، شنوایی او ضعیف شده، درد شدید استخوان و مفاصل دارد، دچار ناراحتی گوارشی و بسیار ضعیف و نحیف شده است. در چنین فضایی که هوا و نور مناسب نیست و امکان حداقل تغذیه سالم متناسب با سن ایشان وجود ندارد، افت شرایط جسمی انتظار میرود و آنچه باعث نگرانی است، طولانی شدن زمان بازداشت در این شرایط نامناسب است.
همسر محمد توسلی همچنان نگران از وضعیت و سلامت جسمانی آقای توسلی است و دلگیر و از ستمی است که بر خانواده ها و یاران فداکار انقلاب روا داشته می شود اما همچنان امیدوار است که مسئولان نظام بر اساس عدالت و انصاف عمل کنند و موجبات آزادی تمامی زندانیان سیاسی فراهم آورند تا موجبات بستری را برای یک آشتی ملی فراهم آورند.
متن کامل گفتگوی همسر محمد توسلی با کلمه به شرح زیر است:
با توجه به بازداشت مهندس توسلی در آبان ماه سال۹۰ که پس از انتشار نامه ای خطاب به سیدمحمد خاتمی صورت گرفت، در خصوص نحوه ی بازداشت ایشان بفرمایید.
ماموران امنیتی صبح پنجشنبه ۱۲ آبان ماه سال ۹۰، تحت پوشش ماموران اداره پست، زنگ منزل را زده و پس از گشودن در توسط خانواده با شتاب وارد منزل شده و اعلام داشتند که از ماموران دادستانی می باشند. مهندس توسلی ابتدا از ایشان خواستند که حکم خود را نشان بدهند که ایشان نیز برگهایی را تنها به ایشان نشان دادند. سپس اعضای خانواده را در یکجا تحت نظر قرار داده و مشغول بازرسی منزل شدند. ابتدا اتاق کار مهندس را بازرسی کردند و کامپیوتر شخصی و دوربین عکاسی خانواده و سپس تعداد زیادی از اوراق و مدارک مهندس از جمله کارتهای بانکی ایشان را توقیف نمودند. یکی از این ماموران از موقعیت سوء استفاده کرده و اتاق دخترم (لیلا) را بازرسی نمود و حتی وسایل شخصی ایشان را جستجو کرد که با اعتراض خانواده مبنی بر اینکه چرا اینها یک مامور زن همراه ندارند روبرو گردید. من نمیدانم برخی از این افراد چه برداشت و تفسیری از دین دارند! این کار با کدام اصول اخلاقی و اسلامی منطبق است!
بازرسی منزل از ساعت حدود ۸٫۳۰ شروع و تا ساعت حدود ۱۲٫۳۰ ادامه یافت و در انتها همراه با بازداشت مهندس توسلی بود. متاسفانه بعداً اطلاع یافتیم برخی از سایت ها در ساعت ۹٫۳۰ و ۱۰٫۴۲، زمانی که در منزل مشغول جستجو بودند، خبر بازداشت مهندس را با عناوینی جعلی و ساختگی و مغایر با قانون، منتشر ساختند که به اطلاع دادستان تهران و دیگر مسئولین ذیربط رساندیم.
براساس اخبار منتشر شده آقای توسلی از بدو بازداشت تا کنون در بند امنیتی ۲۰۹ نگهداری می شوند، آیا ایشان همچنان تحت بازجویی هستند؟
با کمال تاسف باید بگویم بله، ایشان از بدو دستگیری در بند ۲۰۹ نگهداری می شوند (بیش از ۵ماه)، یکبار هم از شدت فشارهای وارده از ناحیه بازجو، از هوش رفته و به بهداری منتقل شده اند. تمامی افرادی که با مهندس توسلی آشنا باشند، ایشان را به عنوان فردی متوکل، مومن و متین می شناسند. سابقه و منش و رفتار ایشان بر کسی پوشیده نیست. آنطور که مهندس اعلام داشته، جلسات بازجویی که اظهارات ایشان در برگه بازجویی اخذ شده تنها یک یا دو جلسه بوده و باقی جلسات بازجویی نبوده و گویا یک یا دو نفر از تیم بازجویی تنها جلساتی را جهت فحاشی و توهین نسبت به ایشان ترتیب داده اند که در یکی از این جلسات، ایشان از شدت ناراحتی بی هوش می شود. بنابر اعلام مهندس، ایشان جهت مصاحبه تلویزیونی و استعفا از نهضت آزادی تحت فشار هستند. اما همگان که مهندس را می شناسند، می دانند که ایشان با نیت امر به معروف و نهی از منکر از سال ۱۳۴۰ وارد نهضت شدند و کارنامه ایشان برای همه مبارزین انقلاب، روشن و شفاف است و این گروه و طیف خاص، به بیراهه می روند.
جریانی از بعد از انتخابات ۸۸، مهندس توسلی را مورد هدف قرار داده و عملکرد این گروه خاص، به صورتی است که گویی کینه و خصومت شخصی با ایشان دارند. ابتدا خود مهندس توسلی پس از انتخابات به مدت یک ماه و نیم از محل کار خود بازداشت می شود و سپس دختران و بعد داماد ایشان (مهندس طاهری قزوینی) را بازداشت نموده و حکم های سنگین به آنها داده می شود. دختر کوچکترم (لیلا) به دو سال حبس محکوم و با فاصله کوتاهی از دادگاه بدوی و تجدیدنظر و در آستانه ازدواج به اوین احظار شده و سپس مهندس طاهری قزوینی (داماد خانواده) جهت گذراندن حکم ۳ ساله به بند عمومی انتقال داده می شود که ایشان در حال گذراندن حکم خود است و فرزندانش در غیبت پدر تنها پناهشان مهندس توسلی بود که ایشان نیز هم اکنون به صورت غیرقانونی در بازداشت به سر می برند. اینها از هر ابزاری جهت اعمال فشار بر مهندس تا کنون دریغ نکرده اند.
و پاسخ مامورین امنیتی و یا مسئولین قضایی در مورد نگهداری آقای توسلی در بند ۲۰۹ به شما چه بوده؟
دستور بلامانع بودن آزادی ایشان، بطور مکتوب حدود بهمن ماه ابلاغ شده است. قرار وثیقه نیز صادر شده، تودیع وثیقه نیز صورت گرفته و میباید قبل از عید آزاد میشدند. اما این گروه خاص، تا کنون مانع آزادی ایشان شدند و ایشان را در بازداشت غیر قانونی نگه داشتهاند تا ببینند آیا میتوانند به خواسته های خود برسند و قله های ترقی خودشان را طی کنند یا خیر! اما تاکید می کنم، به بیراهه می روند. یکی از مامورین شهیر این گروه، صراحتاً اعلام داشت که سرنوشت مهندس توسلی همانند مهندس طاهری خواهد بود، پرونده ای تشکیل خواهد داد و حکمی نیز برای مهندس خواهد گرفت و بدون فاصله زمانی ایشان را برای گذراندن حکم در اوین نگه خواهد داشت!
اینها هیچکدام قانونی نیست. فردی را بازداشت نموده اند و سپس دستور آزادی ابلاغ شده است. وقتی با آزادی ایشان مخالفت می شود، به ذهن بنده اینطور متبادر می شود که گویا مامورین امنیتی، قوه قضائیه را قبول ندارند و اصالت و صلاحیت دستورات مقام قضایی را نمیپذیرند.
در این مدت شاهد نامه نگاری های شما با مراجع قضایی بوده ایم، آیا تا کنون پاسخی را دریافت کرده اید؟
شما تنها بخشی از مکاتبات را دیده اید. تعدادی از مکاتبات پیشتر به مراجع ذیربط و مسئولین ارائه گردیده است که تا کنون پاسخی دریافت نکرده ایم. اما همچنان امیدواریم که مسئولین قضایی با عمل به وظایف شرعی، انسانی و قانونی خود به وسط این معرکه بیایند و به این بی قانونی خاتمه دهند. آیا کار این انقلاب به اینجا رسیده است که امثال مهندس توسلی را با ۷۴ سال سن ۶ ماه در بند امنیتی نگه دارند تا از او اعتراف اجباری بگیرند و یا هر چیز دیگری! کاری به اختلاف نظرهای فی مابین گروه ها و سیاستمداران ندارم. امثال توسلی برای به ثمر رسیدن این انقلاب از جوانی زحمات بسیار کشیده، مبارزه کرده اند و شکنجه شده اند و سال ها زندانی …
روزی خواهد آمد و ماهیت این افراد نوظهور مشخص خواهد شد.
چرا در تمامی نامه های شما آنچه که بیشتر از همه به چشم می خورد نگرانی شما از وضعیت جسمانی ایشان است؟
اصلاً در شرایط خوبی نیستند. چشم او آب مروارید آورده، شنوایی او ضعیف شده، درد شدید استخوان و مفاصل دارد، دچار ناراحتی گوارشی و بسیار ضعیف و نحیف شده است. در چنین فضایی که هوا و نور مناسب نیست و امکان حداقل تغذیه سالم متناسب با سن ایشان وجود ندارد، افت شرایط جسمی انتظار میرود و آنچه باعث نگرانی است، طولانی شدن زمان بازداشت در این شرایط نامناسب است. این شرایط برای فردی ۷۴ ساله، معنا و مفهومی خاص دارد! این گروه و افراد خاص که خود را دارای اختیارات نانوشته میپندارند و البته نوع عملکرد ایشان نیز موید این است که میخواهند مهندس توسلی را ضعیف نمایند و برای این هدف نیز از هر وسیلهای استفاده خواهند کرد. ابتدا از بازداشت اعضای خانواده و حکم و زندان استفاده کردهاند سپس خودش و جسم و روحش را در اختیار گرفتهاند. اگر خودتان مرور کنید به هدف این گروه و افراد خاص پیخواهید برد. مهندس توسلی را صرفاً به خاطر امضای یک نامه بازداشت کرده! آیا در یک کشور اسلامی که خود را پیرو سیره نبوی و حضرت علی و دارای فضای تساهل و تسامح و دارای ظرفیت بالا میداند، یک فرد ۷۴ ساله را به خاطر امضای یک نامه، ۶ ماه در حبس و شرایط خاص نگه می دارند! به نظر میرسد امضای نامه بهانهای برای اجرای یک پروژه بوده است.
آیا تا کنون برای بهبود وضعیت جسمانی و حفظ سلامتی ایشان اقدامی شده است؟
تا کنون اقدام موثری نکرده اند. این گروه و افراد خاص، برای تحت فشار قرار دادن مهندس، حتی قلم و کاغذ به او نمی دهند، چه برسد به مداوا و … . تاآنجاکه وقتی ایشان بیهوش شده و به بهداری منتقل گردیده اند، تنها خواست آنان زنده ماندن مهندس توسلی بوده است. مدتی را هم در زمستان، ایشان را در سلولی انفرادی با شیشهای شکسته نگه داشته اند که ایشان به شدت سرما خوردند.
شما در نامه هایتان به مسئولین اشاره به حکمی داشته اید که ده سال پیش صادر شده، در این مورد توضیح می دهید؟
زمانی که شعبه ۶ دادسرای امنیتی اوین برای ایشان وثیقه صادر کرد، قاعدتاً می باید آزاد می شدند، اما این گروه بدنبال بهانه می گشتند که بر خلاف نظر مقام قضایی، مهندس را برای رسیدن به هدفشان در اختیار داشته باشند. از این رو حکم ۸ سال حبس صادره در سال ۸۰ را بهانه کردند. در پیگیری خانواده، اعلام کردند که می خواهند حکم سال ۸۰ را اجرا کنند. حکمی که در آن زمان برای ۴۰ – ۴۴ نفر صادر شده و در زمان خود کلی صدا بپا کرد. آیا بر فرض وجود چنین قصدی، اجرای حکم در سن ۷۴ سالگی و پس از سپری شدن ۱۰ سال، اخلاقی، شرعی و قانونی است؟ آقای دادخواه که در آن پرونده وکیل مهندس بودند، اعلام داشته اند که در جلسه ای با حضور برخی قضات و دادیاران دادگاه انقلاب، نظر بر شمول مرور زمان ۱۰ سال بر این حکم بوده. از این نیز بگذریم، اگر قصد اجرای حکم سال ۸۰ را در سن ۷۴ سالکی مهندس دارند، چرا مهندس را تحویل بند عمومی و سازمان زندانها نمی دهند؟ این عملکرد بر خلاف گفته های این افراد است و به نظر میرسد این گروه به دنبال اهداف خاص خود هستند.
آقای توسلی پس از ۴ماه بازداشت برای اولین بار در شب عروسی دخترشان به مرخصی کوتاه مدت آمدند. روحیه شان را در این مرخصی کوتاه مدت چطور دیدید؟
روحیه ایشان خوب بود ، متوکل و آرام. بسیاری از میهمانان هر دو خانواده، از آمدن ایشان مشعوف شده بودند و آمدن و بازگشت ایشان، مورد تحسین و تشویق میهمانان قرار گرفت. اما گویا بعضی افراد، دلشان نمی خواهد آرامش به خانواده ها بازگردد.
از شرایط اصلاً راضی نبودند، بخصوص فشارهایی که به ایشان برخی از اعضای گروه امنیتی آورده اند. از اینکه با مدیری از تبار انقلاب ۵۷، اینگونه برخورد شده، بسیار دلگیر بودند.
جمع کثیری از زندانیان سیاسی عید امسال هم مانند دو سال گذشته محروم از مرخصی بودند، برایمان از حال و هوای عیدی بگویید که ایشان را در جمع خود نداشتید.
به هر حال ایشان به عنوان بزرگ خانواده، همه به ایشان علاقه مند هستند. از طرفی ایشان فرای یک پدر برای فرزندانش، معلم اخلاق، ایمان و ادب است. جایشان بسیار خالی است. ایشان نقش پدر را برای فرزندان مهندس طاهری داشتند و غیبت ایشان، حال و هوای نوروز را از بنده گرفت، اما این روزها نیز می گذرد و ظلم پایدار نخواهد بود.
“یدا… فوق ایدیهم”.
شما تا کنون چندین نامه به مسئولین قضایی نوشته اید وگلایه ها و اعتراضات خود را بیان کرده اید، حال اگر در یک جمله بخواهید با آنان سخن بگویید و نکته ای را یادآوری کنید سخن شما با آنان چیست؟
در سربرگ های قوه قضائیه چنین آمده است: “اعدلوا هو اقرب للتقوی”. جمله ما به مقامات همین است. چرا از اجرای عدالت فرار می کنند. فعل این آیه امری است و عدالت بطور امری آمده است. فی الواقع عدالت در مقابل ظلم است. آیا کارگزاران نظام، نگران انباشت این ظلم ها و عواقب آن نیستند؟
” الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم”. مسئولین نگذارند برخی نوظهوران در انقلاب، کشور و نظام را مایملک شخصی خود بدانند و هرگونه که می خواهند و دلشان تمایل دارد رفتار نمایند. برخی از این افراد نمیدانند با اعمالشان چگونه تیشه به ریشه انقلاب می زنند.
فکر میکنید علت این عدم پاسخگویی ها به نامه های ارسالی شما از سوی مراجع قضایی چیست؟
دلایل متعدد است. بخشی به مسلوب الاختیار بودن برخی از مسئولین ذیربط در این گونه پرونده ها باز می گردد. به عنوان نمونه، تاکنون دستگاه امنیتی، حتی حاضر به بازگرداندن وسایل خصوصی خانواده هم نشده و دوربین عکاسی خانواده که حاوی تصاویر خصوصی است را با وجود پیگیری های مهندس و خانواده، تا کنون پس نداده اند. از طرفی به نوعی نا هماهنگی در اتخاذ تصمیمات مسئولین ذیربط وجود دارد.
درمورد آخرین وضعیت آقای توسلی بفرمایید.
وضعیت کماکان مانند سابق است. اما امیدواریم مسئولین و اندک دلسوزان انقلاب، در جهت تغییر وضعیت مهندس گام بردارند.
و سخن آخر؟
امیدواریم که مسئولین بر اساس عدالت، اخلاق و انصاف عمل نمایند. زمینه آزادی تمامی زندانیان بیگناه سیاسی را فراهم نموده و فارغ از اختلاف دیدگاه های سیاسی، در جهت بهبود شرایط و حفظ امنیت کشور گام های موثری در راستای آشتی ملی بردارند.
رسانه های سبز با صدور فراخوان مشترکی، خواستار تشکیل حلقه های نقد و بررسی کتاب شده و در فراخوان خود، دلایل و اهداف این طرح را تشریح کردند.
متن این فراخوان که در پی دومین توصیه میرحسین موسوی به مطالعه کتاب صادر شده بدین شرح است:
در شرایط کنونی جامعه ما، عوامل گوناگونی دست به دست هم داده که در نتیجه آنها شاهد افول مطالعه جدی و هدفمند و رواج کم سوادی فرهنگی از یک سو و کم شدن ارتباطات سازنده اجتماعی از سوی دیگر هستیم.
موج لمپنیزه کردن ساحت فرهنگی که رسانه های رسمی کشور در آن نقشی مهم ایفا می کنند، اگر هدفمند و برنامه ریزی شده هم نباشد، عملا باعث کم توجهی به اهمیت مطالعه کتب و مقالات جدی در میان مردم، حتی اقشار تحصیل کرده شده است.
نابسامانی های اقتصادی توان فرسا که سال هاست دامنگیر اکثریت افراد شده، چنان دغدغه های روزمره را به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات معیشتی محدود کرده که دیگر زمانی برای تأمل و تفکر باقی نگذاشته است.
سرانه مطالعه در کشور ما به سرعت در حال کاهش است و به لحاظ شمارگان نشریات و کتب نسبت به جمعیت، در زمره کشورهای عقب افتاده جهان به شمار می آییم. همچنین، درگیری های معیشتی، در کنار نابسامانی های اجتماعی و سیاسی کشور، جامعه ما را به سمت نوعی اتمیزه شدن اجتماعی سوق داده که روابط اجتماعی تنگاتنگ سالم و مثمر ثمر را بطور فزایند ای کم رنگ کرده است.
برنامه های بی محتوا و به لحاظ فرهنگی و هنری بی ارزش صدا و سیمای حکومتی، خیل نشریات و مطبوعاتی که تأثیر خواندن و نخواندن آن بر خواننده یکسان است، مجالس وعظ و خطابه ای که بسیاری از آنها با پشتوانه حکومتی برپا می شود و در ارضاء و اقناع مخاطبان خود ناتوانند، گسترش سازمان یافتة لمپنیزم در ساحت های گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دینی که نمونه های آن نقل محافل خانوادگی و دوستانه است و دهان به دهان در سطح جامعه منتقل می گردد، نشانه های آشکار این زوال فرهنگی است.
اما تحولات انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن که به پیدایش و شکل گیری جنبش اجتماعی تحول خواه سبز منجر شد، زمینه را برای کنار گذاشتن خط کشی های اجتماعی که بیش از هر چیز ساخته و پرداخته دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت در سال های اخیر بوده و جایگزین ساختن احساس همدلی و همکاری در فضای مدنی را فراهم ساخته که به رغم اعمال سیاست های سرکوبگرانه دستگاه های امنیتی، در هر فرصتی و در هر گوشه و کنار این سرزمین، بروز و ظهور پیدا می کند. جنبش سبز به حق جنبش آگاهی بخشی نامیده شده و در نتیجه دسترسی گسترده مردم به اطلاعات و اخبار واقعی که بخش قابل توجهی از آن حاصل تلاش های کنشگران و رسانه های سبز بوده، انفجار آگاهی در تمامی اقشار جامعه و در گوشه و کنار کشور رخ داده است. خودکامگان خود را با شهروندانی روبرو می بینند که ابزارهای زر وزور و تزویر را به خوبی می شناسند و در نتیجه، روز به روز از کارآیی آن برای تحکیم امپراتوری دروغ کم کرده است.
هنگامی که رهبران جنبش سبز که اینک در حبس خانگی به سر می برند از همراهان این جنبش خواستند که خانه های خود را قبله قرار داده و به ابتکار خود نسبت به ایجاد هسته های سبز و گسترش شبکه های اجتماعی اقدام کنند، بسیاری از افراد، بویژه جوانان و زنان، از آن استقبال کردند. روزی که تاریخ این جنبش تدوین شود، نمونه های جالب و تحسین برانگیزی از شکل گیری این شبکه ها آشکار خواهد شد که برخی در نوع خود بی نظیر یا کم نظیر هستند.
برای نمونه، می توان به شکل گیری موج فزاینده احساس مسئولیت و مشارکت سیاسی بانوان خانه دار اشاره کرد که در موارد بسیار به تشکیل شبکه های اجتماعی منجر شده که اعضای آن ضمن افرایش دانش و مهارت خود در زمینه ارتباطات، در انتقال خبرها و تحلیل ها از فضای مجازی به فضای حقیقی، نقشی بس مؤثر ایفا کرده و می کنند.
گسترش شبکه های خودجوشی از این دست است که در نتیجه آن، بعنوان مثال، تشنگی برای خواندن کتاب «گزارش یک آدم ربایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز، که در ملاقات چند ماه پیش میرحسین موسوی با دخترانش برای فهم وضعیتی که در آن به سر می برند توصیه کرد، چنان موج عظیمی به وجود آورد که نسخه های آن را در بازار کتاب نایاب ساخت و اینک با توصیه میر سبز، کتاب «وجدان بیدار» را می خوانیم.
از این روست که به نظر می رسد برای مقابله با سیاست رواج لمپنیزم و نیز گسترش شبکه های اجتماعی سالم و فرهیخته در فضای مدنی، ضروری است در کنار ابتکارات دفعی و فردی، اقدامات سامان مندی نیز در این زمینه صورت گیرد تا علاوه بر توسعه و تعمیق نهضت آگاهی بخشی، زمینه برای گسترش هسته های سبز و شبکه های اجتماعی پدید آید.
این هسته ها می تواند با اهداف زیر تشکیل گردد:
۱. گسترش سازمان یافته جنبش آگاهی بخشی
۲. مبارزه مثبت با رواج سازماندهی شده لمپنیزم فرهنگی
۳. گسترش هسته های سبز و شبکه های اجتماعی از طرق به لحاظ امنیتی کم هزینه
بنا بر این پیشنهاد، حلقه هایی (حداکثر پنج یا شش نفره) با اعضایی که نسبت به یکدیگر شناخت کافی دارند (دوستان، خویشان، همکاران و …) تشکیل می شود و بسته به علایق و سلایق مشترک، هر ماه یک کتاب (یا هر محصول فرهنگی دیگری مانند فیلم) انتخاب و توسط اعضاء مطالعه و در یک جلسه از طریق گفتگو، به نقد و ارزیابی و بحث گذاشته می شود. نتایج این مباحث می تواند به صورت یادداشت های فردی یا جمعی در وبلاگ ها و فضای مجازی و نیز فضای حقیقی (با رعایت ملاحظات امنیتی) منتشر و در اختیار دیگران قرار می دهند.
بدیهی است با جلسات کتابخوانی با هیچ منطقی نمی توان به عنوان تبانی علیه نظام یا تبلیغ علیه آن برخورد امنیتی کرد، چرا که حاصلی جز بی آیرویی بیش از پیش کودتاگران حاکم در بر نخواهد داشت و وجهه جهانی دولتمردان را بیش از پیش خدشه دار خواهد ساخت. در نتیجه، در شرایط پلیسی کنونی، تشکیل چنین هسته هایی، کم هزینه و پرفایده خواهد بود.
رسانه های سبز
ریحانه طباطبایی روزنامه نگار، در یادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کرده، خطاب به اسماعیل صحابه تبریزی، عضو جوان جبهه مشارکت ایران اسلامی که این روزها در بند ۳۵۰ اوین به سر می برد نوشته است: می بینی اسماعیل راست می گویند که همه چی عادی می شود حتی سخت ترین روزها، فقط زمان نیاز داری تا به هر غمی عادت کنی، گویا ما هم داریم به همه چی عادت می کنیم، نبودن شماها، به سیاه بودن روزهایمان، به نبودن نخست وزیر امام، به دربند بودن شیخ و ……اما نه برادر عادت نمی کنیم، تا زمانیکه می نویسم و تا زمانیکه از دلتگی هایمان می گوییم عادت نمی کنیم، تا زمانیکه این دلتگی ها آزارمان می دهد عادت نمی کنیم، اصلا همین نامه نوشتن ها نشان دهنده این هست که اسیر سیاهی شب نمی شویم که برای دیدن دوباره خورشید که برای رسیدن به صبح هنوز هستیم، که هنوز ایستاده ایم…
اسماعیل صحابه تبریزی از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی مهر ماه سال ۸۸ در مراسم دعای کمیل در منزل همسر شهاب طباطبایی بازداشت و پس از دو ماه انفرادی آزاد شده بود.
اسماعیل صحابه، مرداد ماه ۸۹ در دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، به جرم نقش داشتن در برگزاری کمیل سبز، به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.
گفتنی ست، در جلسه دادگاه صحابه، در اقدامی نادر، قاضی صلواتی در دادگاه حضور نداشته و بدون شنیدن دفاعیات اسماعیل صحابه اقدام به صدور حکم کرده است. حکم صحابه در دادگاه تجدید نظر به چهار سال حبس تعزیری تبدیل شده است.
متن کامل این یادداشت را با هم می خوانیم:
سلام اسماعیل جان!
مدتها است که می خواهم برایت بنویسم، خصوصا از آن زمانی که با مامان یک روز مانده به عید رفته بودیم تجریش و یک هو گفتم مامان امسال عید هم اسماعیل نیست و مامان یکهو بغض کرد و گفت این پسر چقدر دوست داشتنیه، چقدر مظلومه و ….دلم می خواست تمامی این ها را آن زمان بنویسم و از دومین عیدی بگویم که نیستی اما نشد تنبلی و خیلی ملاحظه کاری ها مانع شد اما امروز که روز قشنگیه؛ که روز عزیزی هست برایت به دور از همه ملاحظه کاری ها می نویسم.
اصلا چه می خواهم بنویسم؟ نمی دانم! از چه می خواهم بنویسم؟ بازهم نمی دانم! می گویند این نامه نگاری ها بی اثر شده است، که مانند قبل خوانده نمی شود که چی می نویسیم و از هم می گوییم و یکدیگر را تقدیس می کنیم و …..اما من دوست دارم که بنویسم، حس آرامش عجیبی دارد این نوشتن ها، یاد آن روزهای نخست می افتم، یاد آن ماه های نخست، سال ۸۸، یادته آن موقع ها را که همسران و دوستان و خانواده های زندانیان سیاسی نامه می نوشتند؟ نامه هایی که تمامی آن روزهای تلخ و سیاه را سبز می کرد، که رنگ می داد به روزهای خاکستری مان، که عشق می داد به روزهایی که خانه ها خالی میشد از گرمای وجود صاحبانشان، نمی دانم چه بر سر آن نامه ها آمده است؟ چرا کمتر می نویسیم؟ یعنی انقدر عادت کرده ایم به همه چی؟ زندان و مرگ و شلاق و این دوری ها انقدر عادی و روزمره شده که دیگر از دلتنگی هایمان نمی نویسیم؟
می بینی اسماعیل راست می گویند که همه چی عادی میشود حتی سخت ترین روزها، فقط زمان نیاز داری تا به هر غمی عادت کنی، گویا ما هم داریم به همه چی عادت می کنیم، نبودن شماها، به سیاه بودن روزهایمان، به نبودن نخست وزیر امام، به دربند بودن شیخ و ……اما نه برادر عادت نمی کنیم، تا زمانیکه می نویسم و تا زمانیکه از دلتگی هایمان می گوییم عادت نمی کنیم، تا زمانیکه این دلتگی ها آزارمان می دهد عادت نمی کنیم، اصلا همین نامه نوشتن ها نشان دهنده این هست که اسیر سیاهی شب نمی شویم که برای دیدن دوباره خورشید که برای رسیدن به صبح هنوز هستیم، که هنوز ایستاده ایم…
بگذار از دلتگی ها بگویم؛ از اینکه دلم برای خندیدن هایت تنگ شده، برای آن چشمانی که از شیطنت برق می زند و برای تمام شیطنت هات، برای شر به پا کردن هات، برای تمام شام هایی که بهت بدهکارم و هربار یادآوریشان می کردی و من از زیرشان در میرفتم و قول دادم بعد از اینکه برگشتی شام را بدهم، برای آخرین باری که نشد ببینمت، نگذاشتند که بیایم…اصلا جای تو آنجا نیست؟ تو آنجا چه می کنی؟ برای چه تو باید آنجا باشی و ما انقدر دلتگ؟ از همه ما دلتگ تر آن قلب مهربانی هست که این روزها از دوریت دلگیره و پر از بغض اما چقدر قشنگ تاب می آورد این روزهای سخت را و چه صبوری می کند این بانوی کوچک حتی در روز میلادش که میبایست تو در کنارش می بودی. سهم تو از بهترین روزهای زندگیت و از جوانیت شده زندان، زندانی که از یک پسر جوون یک مرد ساخته که به یک باره قد کشیده و سرو شده، اما زمان برای مرد شدن زیاد بود، تو باید جوونی می کردی و عاشقی. باید خانه ات را می ساختی و در کنار بانویت زندگی می کردی. اما مطمئنا همیشه این شکل نخواهد بود، یک روز خانه ات را خواهی ساخت آن روز که خانه مان دوباره خانه شده است. یک روز من و تو و ما دوباره شاد خواهیم شد، حتما یک روز که خیلی دیر نیست در آن ساختمان لعنتی بر بالای آن تپه ها باز خواهد شد و یک روز تمام قفل ها شکسته خواهد شد و یک روز دوباره روزهای ما رنگی میشه به هفت رنگ رنگین کمان…
نزدیک به سه سال شد برادر از آن شب کذایی که صبح نداشت و از فردایش زندگی ما ورق خود، انگار که دستی آمد و یکهو شب و روز را قاطی کرد و ما را که داشتیم زندگی می کردیم و اوج کار سیاسی مان شرکت در انتخابات بود و نهایتا حضور در جبهه مشارکت و روزنامه را پرت کرد توی خلاء؟ پرت کرد توی سیاهی، پرت کرد توی شب…اما می دانی اسماعیل جان ما اسیر این شب و سیاهی اش نشدیم، ما سبزی را در اعماق وجودمان کاشته بودیم و به نور باور داشتیم و برای همین نیز اسیر اهرمن نشدیم و به سیاهی نه گفتیم و برای همین نیز از آن روز شرکت در دعای کمیل و صدا کردن خدا شد اتهام و جرم و حکمش ۵ سال، از آن روز روزنامه نگاری جرم شد و شرکت در انتخابات اتهامی در رده امنیت ملی و به هرحال انگار کشور جدید و قوانین جدید و روزگار جدیدی خلق شد که هیچ تناسبی نداشت با آن چه ما شنیده بودیم و می خواستیم و می خواستند…
به هر حال اسماعیل راهی را انتخاب کردیم که متفاوت بود، زیستی متفاوت همان گونه که رفیقی گفت نمی توانستیم در مقابل آن همه اتفاق و فاجعه بی تفاوت باشیم و چشم ببندیم و زندگی راحتی را در پیش گیریم که این گونه بزرگ نشده بودیم برای همین نه از روی هوس ونه برای خوش گذرانی، که آگاهانه و شجاعانه این راه را انتخاب کردیم برای فردا، برای فردایی که در آن دوست داشتن جرم نباشد و سبز بودن گناه….
برادر برای فردا زندگی می کنیم، برای فردایی که مال ماست، مال تو و مهدیه، مال زینب دختر مهدی، مال مهسا و مسعود، بهاره و امین، مهدیه و وحید،عاطفه و حسن و مریم و عماد وضیاء و مجید و ……انقدر هست که باید تمام نامه را اسم بیاورم، برادر فردا مال ماست، برای فردا می جنگیم و مبارزه می کنیم تا شاید فردای این سرزمین کسی به جرم شرکت در انتخابات راهی زندان نشود…
برادر، فردا را دوست دارم فردا را برای خودمان می دانم برای دوستانمان، برای همه ی آنها که صبور ایستاده اند تا آن روز، فردا مال مادران وپدران سرزمین ما است، فردا برای برادران او خواهران ستوارم است ، فردا برای مادر سهراب است تا سیاه از تن به در آورد، فردا برای همه آنها و برای مایی هست که این سال ها را عاشقانه زندگی کردیم ….
خواهرت ریحانه
غلامعلی رجایی در یادداشتی، با اشاره به اینکه ملت ما در طول تاریخ نشان داده بسیار زود برخی اشتباهات دیگران را هر چند بزرگ باشد نسبت به خود فراموش می کند، نوشت: من عمیقا براین اعتقادم که اگر تغییری در روش جاری برخورد با منتقدین داده شود،بنا حق زندان رفته ها و درحصر مانده ها که دراقدام وتلاش سیاسی خود در سال ۸۸، بدنبال منافع فردی خود نبوده اند، همچنان که در گذشته اعتقادشان را به نظام ابراز و دلسوزی خود را نسبت به آن نمایان ساخته اند در جهت حفظ مصلحت نظام و کشور، از حق و حقوق شخصی خود خواهند گذشت و با حاکمیت بر سرمهرخواهند شد به شرط آنکه بجای آنکه همچون گذشته بعضی به خطا بر طبل فتنه و تهمت براندازی و… نکوبند و، برای آنان که فرزندان این ملک و ملت اند، آغوشی همیشه گشاده داشته باشند.
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس همچنین با اشاره به کشتار زوار ایرانی درعربستان، حمایت مردم عراق از خونریزی مانند صدام،بزه کاری منجر به محکومیت قضایی ومحرومیت از کار و فعالیت بعضی هنرمندان، ورزشکاران مجریان تلویزیون و… به عنوان نمونه هایی از این مدعا، خاطرنشان کرد: ملت ما دراینگونه مسائل، چنان کریمانه برخورد می کند که گویی اشتباهی را شاهد نبوده است و در این گونه موارد حتی منتظراعتراف به اشتباه خاطئان نیز نمی نشیند.
متن یادداشت غلامعلی رجایی را به نقل از وبلاگ وی در ادامه بخوانید:
دوشنبه ای که گذشت با چند نفر از دوستان به دیدار دکتر مهدی خزعلی رفتم. محل ملاقات ما در محل کار ایشان در موسسه انتشاراتی جابربن حیان بود که کتابهای پزشکی چاپ می کند، یا بهتر بگویم می کرده است!
با مهدی از هر دری سخنی رانده شد. از مهدی پرسیدم در این دوران اعتصاب تر، چه می خوردی و اعتصابت چند روز طول کشید؟ گفت: یک لیوان چای با هشت حبه قند در ۶۴ روز. با خنده می گفت: می خواستم رکورد بابی ساندر را بشکنم که نشد!
کسی پرسید: بعد از آن حکم سنگین، چه جوری آزاد شده اید؟ گفت: فعلا با دخالت و دستور مستقیم رهبری که توسط فرزندشان مسعود به رییس قوه قضاییه ابلاغ شده، با قرار آزاد هستم. البته پیش از آن وی – صادق لاریجانی- وساطت پدرم را در باب آزادی من رد کرده بود.
گفته شد: مثل اینکه نامه مادرتان به رهبری در این جریان موثر بوده. تایید کرد.
می گفت: از او تعهداتی گرفته اند که در بیرون چه کارهایی را نکند و پیش چه کسانی نرود.
وقتی گفت: به دنبال اقدامات فرهنگی است و درصدد نقد فیلم های گشت ارشاد و قلاده های طلاست،
از او پرسیدم: مگر وب سایت تان را راه انداخته اید؟ گفت: بله. البته به من گفته اند نباید این کار را بکنم.
می گفت: اگر بخواهند مرا اینقدر محدود کنند، ترجیح می دهم دوباره به زندان باز گردم و بودن با ذلت را در بیرون نمی پذیرم.
به او گفتم: بودن در بیرون ذلت نیست و تو باید سعی کنی که دوباره پایت به اوین باز نشود. پذیرفت.
به او گفتم حرف هایش را زده است بهتر است فعلا سکوت کند و به انتظار فرجی پس از سختی بنشیند.
پذیرفت.
او که حرف می زد – که گاه حرف هایش بسیار ناراحت کننده بود، مثل نحوه بسیار بد و تحقیرآمیز دستگیری اش در خیابان و در برابر چشم مردم و… که باعث شگفتی من و ما شد- من از بحث های پراکنده او و دوستان ذهنم را به جایی دیگر سیر دادم.
- از اینکه بالاخره، آقا زادگی مهدی خزعلی به دردش خورد و امید که دیگرانی هم که از این نعمت محرومند و دست وساطت شان به رهبری نمی رسد از این ظرفیت بهره مند شوند.
- از اینکه خزعلی بیرون از زندان برای نظامی که او آن را با قلمش به چالش کشیده است، بسیار آرام تر و کم مساله دارتر از خزعلی داخل زندان است و این نکته باید در مورد دیگران در بند و حصر هم جدی گرفته شود.
- از اینکه دستگاه امنیتی کشور می تواند همین مدل را که برای جناب نوری زاد و خزعلی دنبال کرده بعنوان یک مدل موفق برای دیگر زندانیانی که زجر کشیده های این انقلابند و خدمات شایسته ای در دوران اصلاحات و.. برای نظام کشیده اند، ادامه دهد.
- از اینکه روش به زندان بردن نیروهای منتقد اما معتقد به نظام، جواب نداده و نخواهد داد.
- از اینکه منتقدین زندان رفته با نحوه عملکردشان پس از آزادی و در بیرون از زندان نشان داده اند با اصل نظام مشکلی ندارند و تنها نسبت به برخی عملکردها که غالب آن به رفتار رییس دولت بر می گردد، معترضند و همین فرصت گرانبهایی برای اولیای امور در چاره کار است.
- از اینکه بنظر می رسد دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور- هرچند با دخالت رهبری- این آمادگی را دارد که با تغییر برخی رفتارها و روش ها و عملکردهای گذشته نسبت به منتقدین، انعطاف و نرمش لازم را از خود نشان بدهد.
- از اینکه می شد و توان با صحبت های قبل از دستگیری و پذیرفتن نقدهای منطقی و مفید و توسعه ابعاد دایره ممنوعه نقد حاکمیت، بسیاری را از بردن به زندان یا نگه داشتن درآن بازداشت.
- از اینکه آزاد کردن هر زندانی سیاسی، انرژی مثبتی در داخل کشور و بویژه در میان جریانات ناراضی یا منتقد تولید و منتشر می کند که باید قدر و بهای آن را در شرایط سخت و حساس وضعیت سیاسی منطقه و دشمنیهای امریکا با ملت ایران دانست.
- از اینکه همچنان که آیت الله هاشمی رفسنجانی عزیز گفت و نوشت و خاتمی محبوب هم بارها بر آن تاکید نمود چاره کار و راه برون رفت از این وضعیت در دست رهبری است و اولین قدم در جهت ایجاد این گشایش، آزادی همه زندانیان و دلجویی از آنان است.
امسال می تواند سال فراموشی رفتارهای اشتباه ما باشد. و چرا نباشد؟ وقتی فراموشی نتیجه ای بهتر از غیر فراموشی می دهد؟
اعتقاد من این است که یکی از ویژگی های مثبت – و گاه منفی – ملت ما صفت فراموشی است! باید جنبه مثبت آن را قدر دانست.
ملت ما در طول تاریخ نشان داده بسیار زود برخی اشتباهات دیگران را هر چند بزرگ باشد نسبت به خود فراموش می کند.
کشتار زوار ایرانی در عربستان، حمایت مردم عراق از خونریزی مانند صدام، بزه کاری منجر به محکومیت قضایی و محرومیت از کار و فعالیت بعضی هنرمندان، ورزشکاران مجریان تلویزیون و… نمونه های آشکار این ادعا هستند. ملت ما در اینگونه مسائل، چنان کریمانه برخورد می کند که گویی اشتباهی را شاهد نبوده است و در این گونه موارد حتی منتظر اعتراف به اشتباه خاطئان نیز نمی نشیند.
من عمیقا بر این اعتقادم که اگر تغییری در روش جاری برخورد با منتقدین داده شود، بنا حق زندان رفته ها و در حصر مانده ها که در اقدام و تلاش سیاسی خود در سال ۸۸، بدنبال منافع فردی خود نبوده اند، همچنان که در گذشته اعتقادشان را به نظام ابراز و دلسوزی خود را نسبت به آن نمایان ساخته اند در جهت حفظ مصلحت نظام و کشور، از حق و حقوق شخصی خود خواهند گذشت و با حاکمیت بر سر مهر خواهند شد به شرط آنکه بجای آنکه همچون گذشته بعضی به خطا بر طبل فتنه و تهمت براندازی و… نکوبند و برای آنان که فرزندان این ملک و ملتند، آغوشی همیشه گشاده داشته باشند.
برای یک هم آغوشی، قلبی پر از مهر و خالی از کینه و لبی خندان و دو آغوش گشاده لازم است آری دو آغوش گشاده! و من اطمینان دارم آغوش منتقدین و محصورین اینک گشاده است!
با فرا رسیدن ضرب الاجل جدید برقراری آتش بس در سوریه، عملیات نظامی طرف های درگیر در این کشور متوقف شده است.
به گزارش بی بی سی، از ساعت ۶ بامداد به وقت محلی در روز پنجشنبه، ۲۴ فروردین (۱۲ آوریل)، آتشباری واحدهای ارتش سوریه به سوی مناطق مسکونی شهرهای این کشور متوقف شده و مخالفان مسلح حکومت این کشور نیز دست از تیراندازی به سوی نیروهای دولتی برداشته اند.
روز گذشته کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل برای خاتمه دادن به خشونت در سوریه وعده داد که از ساعت ۶ صبح پنجشنبه، “بهبودی مشهودی” در وضعیت سوریه دیده خواهد شد.
در ساعات پس از برقراری آتش بس، رسانه های بین المللی با استناد به اظهارات شاهدان عینی و گزارش های منابع خبری وابسته به مخالفان حکومت و رسانه های دولتی، گفتند که “فعلا” در شهرهای حمص، حما و ادلیب، که در هفته های اخیر هدف حملات واحدهای زرهی و توپخانه ارتش قرار داشته، آرامش برقرار است و شهر دمشق، پایتخت نیز، آرام به نظر می رسد.
به گفته مخالفان دولت سوریه، آتش بس صبح پنجشنبه پس از آتشباری سنگین ارتش به سوی مناطق مسکونی شهر حمص طی ساعات شب گذشته برقرار شده است اما نشانه ای از خروج یگان های نظامی از مناطق مسکونی این شهر دیده نمی شود.
براساس طرح پیشنهادی آقای عنان، لازم است پس از برقراری آتش بس، واحدهای ارتش همراه با جنگ افزارهای سنگین و تک تیراندازان از مناطق مسکونی خارج شوند تا معترضان بتوانند به برگزاری تظاهرات و ابراز مسالمت آمیز اعتراضات علیه حکومت مبادرت ورزند.
وزارت دفاع سوریه روز گذشته با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که از بامداد پنجشنبه، عملیات نظامی در شهرهای این کشور را متوقف می کند اما به خروج واحدهای ارتشی از مناطق مسکونی اشاره ای نکرد.
با وجود برقراری آتش بس هنوز گزارشی از خروج واحدهای ارتشی از مناطق مسکونی انتشار نیافته است
این اطلاعیه تاکید کرده است که واحدهای نظامی و امنیتی “به حمله گروه های تروریستی به نهادها و نفرات حکومتی، شهروندان و اموال دولتی و خصوصی واکنشی متناسب” نشان خواهند داد.
پیشتر سخنگویان مخالفان دولت سوریه گفته بودند که با رعایت آتش بس، عملیات مسلحانه علیه نیروهای ارتشی را متوقف کرده اند اما بر “اجرای کامل” طرح پیشنهادی کوفی عنان از جمله خروج واحدهای ارتشی از مناطق مسکونی نیز تاکید نهادند.
در طرح صلح کوفی عنان، که از حمایت شورای امنیت و اتحادیه عرب برخوردار است، اعزام ناظران بین المللی برای نظارت بر اجرای آتش بس پیش بینی شده و انتظار می رود که در صورت دوام آتش بس، در روزهای آینده اقداماتی در این زمینه صورت گیرد.
برخی گزارش ها حاکی از آن بوده است که مقامات سوریه تنها با اعزام ناظران از کشورهایی که مورد تایید آنان باشد موافقت خواهند کرد اما این گزارش ها مورد تایید قرار نگرفته است.
تردید نسبت به تعهد دولت
در همانحال، گروه های مخالف بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، نسبت به نیت واقعی وی در توقف خشونت ابراز تردید کرده و گفته اند که با توجه به سابقه دولت سوریه در زیر پا گذاشتن تعهدات خود، امیدی به حل و فصل مسالمت آمیز بحران کنونی ندارند.
اسد
مخالفان اسد گفته اند که او مشروعیت خود را از دست داده و تنها با توسل به خشونت قدرت را حفظ کرده است
به گفته آنان، با توجه به شدت عمل نیروهای نظامی و امنیتی علیه شهروندان غیرنظامی و گسترش دامنه اعتراضات طی یک سال گذشته، بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، مشروعیت سیاسی خود را از دست داده و تنها با ادامه سرکوب شدید خواهد توانست قدرت را حفظ کند و توقف عملیات نظامی تنها به گسترش اعتراضات و مقاومت مدنی منجر می شود و زمینه مساعدتری را برای تضعیف و سقوط وی فراهم می آورد.
به همین دلیل، این امکان وجود دارد که ارتش با ادامه حضور در داخل و یا اطراف شهرها، به طور متناوب عملیاتی را علیه مناطق شهری به اجرا بگذارد و آن را با توسل به بهانه های مختلف، از جمله نقض آتش بس از سوی طرف مقابل، توجیه کند.
تظاهرات اعتراضی در سوریه از بیش از یک سال پیش با درخواست از آقای اسد برای اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد حکومتی آغاز شد اما برخورد خشونت آمیز واحدهای ارتشی را در پی آورد و گفته می شود طی این مدت، بیش از نه هزار تن کشته و هزاران تن دیگر بازداشت، شکنجه و ناپدید شده اند.
در طول ماه های بعد، گروهی از نظامیان با ترک خدمت، تشکیلاتی را با نام ارتش آزاد سوریه و با هدف حمایت از غیرنظامیان در برابر ارتش ایجاد کردند که اگرچه نفرات آن عمدتا به اسلحه سبک مجهز هستند، اما ظاهرا توانسته اند تاحدودی مانع از تسلط کامل نیروهای دولتی بر مناطق شهری شوند.
منابع دولتی از کشته شدن چند صد تن از افراد نظامی و امنیتی در اثر حملات مخالفان مسلح خبر داده و هدف از حملات نظامی به مناطق مسکونی را منهدم کردن آنان اعلام کرده اند.
لاوروف و عنان
با وجود توافق دولت سوریه با آتش بس، بسیاری از مخالفان بشار اسد و شماری از کشورهای غربی و عربی نسبت به موفقیت طرح کوفی عنان و خاتمه سرکوب مردم سوریه ابراز تردید کرده و گفته اند که لازم است دولت سوریه تحت فشار بین المللی شدید قرار گیرد و برای حفاظت از شهروندان سوری در برابر عملیات نظامی دولت این کشور اقدامات بیشتری انجام شود.
از جمله اقدامات مورد نظر این گروه از کشورها، ایجاد منطقه امن تحت حفاظت بین المللی در نواحی مرزی سوریه با ترکیه است تا شهروندان سوری که از برابر حملات ارتش این کشور می گریزند، بتوانند به این مناطق پناه ببرند.
پیش از این، تلاش های شورای امنیت سازمان ملل برای وارد کردن فشار بر دولت سوریه به دلیل مخالفت روسیه و چین، از اعضای دارای حق وتو در این شورا، به نتیجه نرسیده است اما دامنه و شدت عملیات ارتش سوریه علیه شهروندان این کشور ظاهرا باعث شده است که مقامات روسی دولت سوریه را برای خاتمه دادن به این عملیات تحت فشار قرار دهند.
ساعاتی پیش از انتشار گزارش های مربوط به برقراری آتش بس در سوریه، سرگتی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت که برخی از کشورهای غربی و عربی طرح کوفی عنان را “پیشاپیش شکست خورده” می دانند، اما باید به این طرح فرصت بیشتری برای موفقیت داده شود.
آقای لاوروف گفت که رئیس جمهوری سوریه “به ما اطمینان داده که آماده اجرای طرح شش ماده ای کوفی عنان است” و افزود که لازم است وعده دولت سوریه و همچنین میزان تعهد نیروهای مخالف به توقف خونریزی به آزمایش گذاشته شود.
ونتر گراس، شاعر و نویسنده آلمانی اقدام دولت اسرائیل در ممنوعیت ورود او به این کشور را با حکومت های دیکتاتوری آلمان شرقی و برمه مقایسه کرده است.
به گزارش بی بی سی، آقای گراس که از برندگان جایزه نوبل در ادبیات است، پس از سرودن شعری که از اسرائیل به عنوان بزرگ ترین تهدید برای امنیت خاورمیانه نام برد از ورود به این کشور منع شد.
گونتر گراس که ۸۴ سال سن دارد، در مقاله خود نوشت که “تاکنون سه بار ممنوع الورود شده است.”
به نوشته آقای گراس او پیش تر از ورود به آلمان شرقی و برمه منع شده بود و این کار را “روش معمول دیکتاتوری ها” دانسته است.
آقای گراس در مقاله خود نوشت که وزیرکشور اسرائیل که یک دموکراسی است او را همانند رئیس پلبس مخفی آلمان شرقی بر مبنای سروده هایش ممنوع الورود کرده است.
به نوشته گونتر گراس، آلمان شرقی دیگر وجود ندارد و “اسرائیل هم به عنوان یک قدرت اتمی که تحت هیچ نظارتی نیست، خودش را بالاتر از دیگران می بیند و تاکنون به نصیحت ها بی توجه بوده است.”
به نوشته آقای گراس، از این سه کشور تنها می توان به برمه اندکی امیدوار بود.
گونتر گراس در سروده اخیرش که “چه باید گفت” نام دارد از حمله پیشدستانه اسرائیل به ایران و راه اندازی جنگی جدید در جهان ابراز نگرانی کرده است.
به دنبال انتشار شعر سیاسی گونتر گراس “شورای مرکزی یهودیان” اعلامیهای تند علیه او صادر کرد. دیتر گراومان، رئیس این جمعیت، در مقالهای نوشت: «گونتر گراس از ارتش اس اس بیرون آمده، اما ظاهرا عقاید ضدیهودی نازیها از سر او بیرون نیامده است.»
بنیامین نتانیاهو روز پنجشنبه از این که گراس در شعر خود، ایران را با اسرائیل مقایسه کرده به شدت انتقاد کرد. دفتر نخست وزیر اسرائیل، در اطلاعیهای خشمآلود نوشت: «این ایران است که برای ثبات و امنیت جهانی خطرناک است نه اسرائیل.»
جیگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، و امانوئل ناشون، سفیر اسرائیل در برلین، اظهارات گونتر گراس را “سخیف و غیرمسئولانه” خواندند.
توم سگف، تاریخدان اسرائیلی در گفتوگویی با “اشپیگل” گفت: «تفاوت در اینجاست که اسرائیل هرگز تا کنون نگفته که قصد دارد یک کشور را نابود کند، درحالیکه مقامات ایران شب و روز تهدید میکنند که مصمم هستند اسرائیل را از نقشه زمین حذف کنند.»
گونتر گراس در گفتوگوهای تلویزیونی به مسائلی اشاره کرد که از آنها در شعر او اثری نیست. او با اشاره به سیاست شهرکسازی اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی گفت: «در دنیا تنها چند کشور معدود هستند که مثل اسرائیل به قطعنامههای شورای امنیت بیاعتنایی میکنند. سازمان ملل بارها گفته است که این سیاست نادرست است و باید متوقف شود، اما اسرائیل همچنان به کار خود ادامه میدهد.»
گراس که در شعر خود اسرائیل را به “گسترش مخفیانه زرادخانه اتمی” متهم کرده بود، در مصاحبه تصریح کرد: «اسرائیل که یک قدرت اتمی بود، حالا یک قدرت اشغالگر هم شده است.»
کلمه – مصطفی ایرانی:
کیهان آقای شریعتمداری در شماره های متعدد خود و با انواع لحن ها و منطق ها به دفاع از سیاست های هسته ای جریان حاکم پرداخته است. اما آنچه که یادداشت ۲۲ فروردین این روزنامه را قابل تاّمل می سازد این است که درست در آستانه مذاکرات هسته ای ۱۳ آوریل، ناگهان این یادداشت لحن و منطق و مسیر تازه ای می یابد: مسیر انحرافی!
لحن کیهان این بار از همیشه آرامتر و حتی ترس خورده تر است و منطقش اما اگرچه همچنان پای فشردن بر همان منطقی است که پیشتر بارها به آن تمسک جسته، ولی این بار ظاهرا آخرین و یگانه منطق و سپر آقای شریعتمداری و همفکرانشان برای ورود به مذاکرات هسته ای است.
از این حقیقت که کدام عامل پنهان و آشکار، روند رخدادها را به اینجا کشانده که برای حاکمان از آن همه تهدید و هیاهو ، امروز در آستانه مهمترین مرحله مذاکرات فقط همین یگانه منطق ملتمسانه مانده، می گذریم و تحلیل آن را بر عهده دیگران می گذاریم. اما آنچه که زیر فریب این یادداشت پنهان است، یک پرسش ساده است.
یادداشت نویس روزنامه کیهان که نمایندگی ولی فقیه را بر عهده دارد به مذاکره کنندگان هسته ای یادآور می شود که در مواجهه با طرف مقابل حتما – و ظاهرا فقط – به فتوای حضرت آقا در تحریم به کارگیری سلاح هسته ای متوسل شوند و برایشان تبیین کنند که فتوای حضرت آقا چون مبانی فقهی و شرعی دارد می تواند یگانه و احتمالا قوی ترین مستند برای تشخیص نیت ایران از دستیابی به انرژی هسته ای تلقی شود.
در اینکه برای کسی که به دین و فقه و شرع اعتقاد دارد، یک فتوا و نظر فقهی می تواند تا حدود زیادی اطمینان بخش باشد تردیدی نیست ولی تردید ها از آن جا بر می خیزد که نه تنها ما بلکه تمام جهان شاهد بوده است که طی سال های گذشته ،بارها و بارها رفتارهایی از حاکمانمان سرزده است که نه تنها از نظردین و شرع و فقه اسلام در همه اعصار و زمان ها و از دید جمیع فقیهان و عالمان دینی، مردود و خلاف و حرام در حرام بوده که از نظر هیچ دین و آیینی پذیرفته و قابل توجیه نیست.
میزان پای بندی حاکمان کنونی را به مبانی قانون و شرع و دینی که خود آن را به دروغ جار میزند، در کدام رفتار و اقدام می توان دین و به آن استناد کرد؟
آیا تجاوز به جوانان و شکنجه آنان تا سرحد مرگ در کهریزک بر اساس مبانی شرعی و فقهی حرام در حرام نبوده است؟
آیا قتل دگراندیشان که در دخمه های مخوف اطلاعاتی تصمیم سازی و سپس اجرا می شد از دید مبانی شرعی و فقهی حرام در حرام نبوده است؟
آیا قتل زهرا کاظمی در زندان توسط سعید مرتضوی و لاپوشانی آن و ترفیع قاتل تحت نظارت مطلقه، بر اساس همان مبانی شرعی و فقهی حرام در حرام نبوده است؟
آیا پولشویی و دست اندازی به بیت المال و غارت آن توسط سپاه، بدون رضایت صاحبان اصلی بیت المال و اختلاس های پنهان و آشکار چند هزار میلیاردی و لاپوشانی همه آن ها، تحت نظارت عالیه بالاترین مقامات، بنابر همین مبانی شرعی و فقهی حرام نبوده است؟
آیا دست درازی به آرای مردم و خیانت در امانت و تقلب آشکار در انتخابات و سپس سرکوب، کشتار و زندانی کردن هزارها معترضی که فقط خواستار رأی خود بودند، با اطلاع و فرمان عالی ترین مقامات، از نظر مبانی شرعی و فقهی حرام نبوده است؟
آیا تهدید و فشار بی محابا و بی وقفه به خانواده ها و همسران و فرزندان معصوم و خردسال معترضان (گیرم حتی گناهکار) در دوره ولایت فقیه، از نظر مبانی شرعی و فقهی حرام نبوده است؟
آیا….
باز هم بشماریم آقای شریعتمداری؟ آیا مبانی شرعی و فقهی که این جنایت ها را حلال می شمارد از جنس همان مبانی است که امیر مسلمانان را به شنیدن درآوردن خلخال از پای زن یهود مستحق مرگ می داند و یا آن حکم و مبنای دینی که کشتن یک انسان بی گناه را معادل کشتن همه انسان ها می شمارد؟
توجیه شما را در این موارد کاملا از حفظ شده ایم. توجیهی که دو وجه دارد: وجه نهانی و برای خواص، وجه علنی و برای عوام.
شما در تاریکخانه های خود برای توجیه این همه ظلم و جنایت، پای اولویت مصلحت نظام اسلامی بر هر چیز دیگر و “اوجب واجبات” بودن حفظ نظام را وسط می کشید. همان که سعی کردید از زبان یکی دوتن از زندانیان به عنوان اعتراف بیان کنید. آیا همین شما نیستید که در میان خواص خود این تفکر ماکیاولیستی و طالبانی را ترویج می کنید که برای حفظ نظام، هر حلالی را می توان حرام و هر حرامی را حلال شمرد!
اگر چنین باشد که رفتار این چند ساله حکومت نشان می دهد جز این نیست، آیا عجیب است اگر در آینده ای بسیار نزدیک که خرمان از پل دیپلماسی گذشت، برای حفظ نظام فتوایی بر حلال بودن کاربرد سلاح هسته ای صادر شود؟ بهخصوص آنکه قرآن کریم و روایات عدیده اسلامی، در حرمت قطعی دروغ، خیانت درامانت، دست اندازی به بیت المال و بهخصوص تجاوز و قتل انسانها صراحت دارند اما خوشبختانه در هیچ کجای قرآن مجید و روایات اسلامی ،اشاره ای مستقیم و غیرمستقیم به حرمت سلاح هسته ای نشده است!
و اما بازی علنی شما و آنچه برای عوام و عموم می گویید کاملا متفاوت با این توجیه است، و آن اینکه کاملا حق به جانب می گویید:
این رفتارهای حرام اندر حرامی که شرحش رفت به ضرص قاطع مخالف نظر حاکمان صاحب فتواست و همگی این تجاوزها و کشتارها و ستم ها توسط نیروهای خودسر انجام شده است.
البته در این صورت ما از شما می پرسیم: چرا این نیروهای خودسر، از قضا همیشه همان کاری را انجام می دهند که “به نظر آقایان نزدیکتر است؟!” و چرا همیشه بعد از انجام خودسری هایشان پاداش می گیرند و به ساحت حکومت نزدیکتر می شوند؟!
و از آن حیاتی تر اینکه به فرض محال، شما راست می گویید و این همه جنایت و قساوت، خلاف نظر مقامات عالی و توسط نیروهای خودسر صورت گرفته است، در این صورت باید پرسید: اگر نیروهای خودسر آنچنان در این کشور فعال مایشاء اند که از قتل و غارت و تجاوز، هر چه بخواهند – حتی خلاف نظر مولایشان – انجام می دهند و ناز شست هم می گیرند، واقعا چه تضمینی هست که در آینده، ان شاء لله پس از دستیابی به فناوری سلاح هسته ای، یکی از همین خودسرهای ظاهرا بی خبر از منویات آقا، هوس نکند در راستای اثبات خودسری و صرفا به قصد تقرب، دکمه سلاح خانمان سوز هسته ای را، البته همین طور محض تبرک و شوخی شوخی فشار بدهد تا دنیا و دشمنان حساب کار دستشان بیاید و جدی جدی قتل عام شوند! البته اطمینان داریم بعد از این فاجعه، دستور سریع رسیدگی و مجازات سریع فرد خودسر را صادر می کنند!
ملاحظه می فرمایید آقای شریعتمداری ؟ این فتوا را از هر طرف که بخوانید نتیجه یکسان است.
همزمان با طرح استیضاح وزیر کار برای انتصاب سعید مرتضوی و اعلام هیات دولت برای پرداخت ۳۵ میلیادر دلار بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی، نایب رییس هیات مدیره شرکتهای سرمایهگذاری تامین اجتماعی(شستا) از برنامهریزی برای فروش ۸۰ شرکت کم بازده از طریق بورس در سال جاری خبر داد.
۱۸ نفر از نمایندگان مجلس عضو هیئت مدیره شستا هستند.
علی یوسفپور در گفتوگو با مهر افزود: فروش شرکتهای کم بازده زیر مجموعه شستا جزو سیاستها و برنامههای هیات مدیره است و در سال جاری با جدیت به دنبال تحقق این امر هستیم.
وی با اشاره به اینکه تاکنون ۳۰ شرکت به فروش رسیده است، گفت: در حال حاضر ۱۱۰ شرکت کم بازده در زمینههای مختلف فعالیت میکنند که ۳۰ شرکت از آنها تاکنون به فروش رسیده و قصد داریم مابقی آنها را نیز از طریق بورس به فروش برسانیم.
نایب رییس هیات مدیره شرکتهای سرمایهگذاری تامین اجتماعی(شستا) تاکید کرد: در راستای تحقق اصل ۴۴ واگذاری شرکتها انجام شده به طوری که هرجا که بخش خصوصی وارد شود شستا از آن خارج میشود. به گفته یوسف پور، شستا به دنبال صنایع بزرگ است و صنایع کوچک و متوسط را واگذار خواهد کرد.
وی به مشکل نقدینگی سازمان تامین اجتماعی اشاره کرد و افزود: به دلیل این مشکل سازمان، درآمد حاصل از فروش شرکتهای کم بازده را به سازمان تامین اجتماعی واگذار میکنیم و هر آنچه که دولت در خصوص طلبمان ارائه کرد در زمینههای سودآور سرمایهگذاری خواهیم کرد.
نایب رییس هیات مدیره شرکتهای سرمایهگذاری تامین اجتماعی(شستا) در مورد درآمد و سود شرکتهای زیرمجموعه در سال گذشته گفت: براساس اطلاعات جمعآوری شده طی سال ۹۰ درآمد به دست آمده از شرکتهای زیر مجموعه شستا ۲ هزار و ۴۵۰ میلیارد تومان بوده است.
در آبان ماه سال گذشته، رئیس کمیته تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی مجلس از تخلف یکهزار میلیارد تومانی در ۱۵۰ شرکت زیر مجموعه سازمان بازنشستگی و شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی (شستا) خبر داده و گفته بود “اگر هیئت رئیسه مجلس از ادامه کار جلوگیری نمیکرد میتوانستیم بیش از سه هزار میلیارد تومان اسناد و مدارک تخلف در این شرکتها را اثبات کنیم.”
ناوهای ایران در جریان درگیری با دزدان دریایی سومالی موفق شدند، پادشاه دزدان دریایی را دستگیر کنند.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه خبری آبزرور، دستگیری پادشاه دزدان دریایی توسط ناوهای ایرانی که در آبهای شمالی اقیانوس هند صورت گرفت، موفقیت مهمی برای ایران به شمار میرود.
بنا بر این گزارش، عملکرد موفقیتآمیز نیروهای دریایی ایران باعث شده است حتی مسئولان آمریکایی نیز به کارا بودن این نیروها اقرار کنند.
«جاناتان گرینرت» رئیس نیروی دریایی آمریکا، عملکرد نیروهای دریایی ایران را حرفهای ارزیابی کرده و از آنها به عنوان نیروهایی «کارامد» یاد کرده است.
کشتی جنگی ایران چند روز قبل نیز ۲۸ ملوان و خدمه کشتی باری چینی را کمتر از یک روز بعد از ربوده شدن آن توسط دزدان دریایی سومالی نجات داده بود.
یک شهروند نی ریزی در پی قطع یارانه نقدی اش با مراجعه به اداره ثبت احوال گواهی فوت خود را دریافت کرد.
آقای خلیل. الف ۵۲ ساله، کارمند، ساکن نی ریز گفت: یارانه نقدی خانوار بنده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ قطع شد و من برای علت این موضوع پس از ۳ ماه به اداره ثبت احوال مراجعه کردم که در آنجا اعلام کردند سرپرست خانوار ( که بنده هستم ) فوت شده است.
به گزارش تابناک، وی افزود: گواهی فوت بنده شماره ثبت و تاریخ ثبت دارد ولی علت فوت من نامعلوم درج شده است.
به گفته وی به رغم تحقیقات محلیِ نیروی انتظامی نی ریز، این پیگیری ها پس از ۱۰ ماه تاکنون نتیجه ای نداشته است.
ریحانی مدیر ثبت احوال نی ریز هم صحت گواهی فوت صادر شده را تایید اما درباره علت قطع یارانه این فرد سکوت کرد.
گواهی فوت این فرد در تاریخ ۱۲ آذر ۹۰ به شماره ثبت ۴۶۵۷ صادر شده است.
طی حکمی از سوی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، دختر ابوالقاسم خزعلی به عنوان سرپرست دانشگاه الزهرا (س) منصوب شد.
وی پیش از این مدیریت گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه الزهرا را بعهده داشت.
در بخشی از حکم کامران دانشجو خطاب به انسیه خزعلی آمده است: امید است با جلب مشارکت مسوولان استان و بهرهمندی از تجارب اعضای هیات علمی دانشگاه و همکاران متعهد در تحقق اهداف تبیینی در برنامه تقدیمی اینجانب به مجلس شورای اسلامی موفق باشید.
زهرا رهنورد رییس دانشگاه الزهرا در زمان دولت خاتمی بود که آخرین رییس دانشگاه بازمانده از دولت هشتم بود که با حکم وزیر علوم جای خود را به محبوبه مباشری داد.
همزمان با اوج درگیری ها در سوریه، رئیس کانون سراسری انبوه سازان کشوری با بیان اینکه ساخت مسکن در سوریه به دلیل تحولات سیاسی در این کشور فعلا متوقف شده است، درباره احداث واحدهای مسکونی در عراق نیز گفت: قرار بود از سوی وزارت راه و شهرسازی برنامهای به منظور ورود هیئت ایرانی به عراق تدوین شود که منتظر اعلام زمان آن از سوی وزارت راه و شهرسازی هستیم.
ایرج رهبر در گفتوگو با ایلنا افزود: با مذاکراتی که در سال گذشته با هیئت عراقی در ایران داشتیم قرار بر این شد تا مسئولان وزارت راه و شهرسازی ایران در نیمه دوم فروردین ماه جاری به منظور بررسی احداث واحدهای مسکونی در کشور عراق توسط انبوه سازان ایرانی به این کشور سفر کنند که هنوز این زمان مشخص نشده است.
رهبر با بیان اینکه در گذشته شرکتهای ایرانی در کشور عراق اقدام به ساخت واحدهای مسکونی کردند، تصریح کرد:درخصوص مذاکرهای که با هیئت عراقی مبنی بر ساخت ۲۰۰ هزار واحد مسکونی در این کشور صورت گرفت، هنوز تصمیم جدی گرفته نشده است.
رئیس کانون سراسری انبوه سازان همچنین درباره ساخت مسکن توسط انبوه سازان ایرانی در کشور سوریه گفت: این موضوع در حال حاضر به دلیل تحولات سیاسی کشور سوریه متوقف شده است.
وی در پایان درباره طرح ویژه مسکن خاطرنشان کرد: جزئیات این طرح در دست بررسی است و نتایج بررسی آن در چند روز آینده مشخص میشود.
اداره اطلاعات انرژی آمریکا در تازهترین گزارش خود مدعی شد تحریمها موجب کاهش ۱۵درصدی تولید نفت ایران در سال ۲۰۱۲ خواهد شد.
به گزارش رویترز اداره اطلاعات انرژی آمریکا در گزارش خود افزود: کاهش سرمایهگذاریهای خارجی در پروژههای نفتی ایران موجب کاهش ۱۵درصدی تولید نفت ایران خواهد شد. براساس این گزارش، میزان تولید نفت ایران تا پایان سال ۲۰۱۲ میلادی حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز کاهش خواهد یافت. تولید نفت ایران تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی به طور متوسط به ۵۵/۳ میلیون بشکه در روز رسیده است.
تحریمهای غرب بر ضد ایران موجب شده است تا بسیاری از شرکتهای نفتی خارجی از پروژههای انرژی ایران خارج شوند. بر این اساس اداره اطلاعات انرژی آمریکا افزود: روند نزولی تولید نفت ایران از سه ماه پایانی ۲۰۱۱ افزایش یافته و این روند همچنان ادامه دارد. تحریمهای غرب موجب شده تا بسیاری از شرکتهای نفتی غربی سرمایهگذاریهای خود در بخشهای بالا دستی صنعت نفت ایران را متوقف کنند.
در همین حال، ییس شرکت ملی نفت کویت از افزایش میزان صادرات نفت این کشور به سهمیلیون بشکه در روز طی هفت ماه اخیر خبر داد.
به گزارش فرانسپرس، سامی راشد تاکید کرد به دنبال رشد تقاضای جهانی نفت میزان صادرات نفت این کشور از هفت ماه گذشته تاکنون افزایش داشته است. بر اساس این گزارش وی افزود: میزان صادرات نفت کویت از هفت ماه گذشته تاکنون به بیش از سه میلیون بشکه در روز افزایش یافته و کویت تا امروز این سطح از صادرات نفت را ثابت نگه داشته است.
عضو کمیسیون آموزش مجلس پرداخت بدهی ۳۵ هزار میلیارد تومانی دولت به سازمان تأمین اجتماعی را نشان دهنده دفاع تمام قد احمدی نژاد از مرتضوی برای سکانداری سازمان تأمین اجتماعی دانست.
این در حالی است که طرح استیضاح وزیر کار برای انتصاب سعید مرتضوی به سازمان تامین اجتماعی در مجلس جریان دارد.
نورالله حیدری دستنائی در گفتگو با همشهری آنلاین در مورد همزمانی پرداخت بدهی ۳۵ هزار میلیاردی دولت به تامین اجتماعی و انتصاب مرتضوی به ریاست این سازمان گفت: سالهای مدیدی است که دولت از پرداخت بدهی خود به سازمان تأمین اجتماعی شانه خالی میکند و پرداخت یک شبه این بدهی به تامین اجتماعی نشان دهنده تلاش تمام قد رئیس جمهور برای حمایت از مرتضوی است.
این نماینده مجلس افزود: رفتار احمدی نژاد در مورد انتصاب مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی نشان دهنده لجبازی وی است. در واقع اگر واقعا دولت پولی داشت چرا زودتر این پول را به حساب تأمین اجتماعی واریز نکرد رفتاری که نتیجهای جز سخت شدن شرایط زندگی مردم نداشت.
وی با تأکید بر این موضوع که اگر دولت فاقد منابع مالی کافی برای پرداخت بدهی سازمان تأمین اجتماعی بود چطور یک شبه این بدهی را صاف کرده است؟ گفت: مرتضوی در جایگاه متهم قرار دارد و زیبنده احمدی نژاد نیست که دست به چنین انتخابی بزند. بدون شک پافشاری احمدی نژاد برای ریاست مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی از عقلانیت به دور است.
وی با اشاره به طرحی که از سوی مجلس در سال ۸۹-۸۸ به منظور خارج ساختن سازمان تأمین اجتماعی از نظارت مستقیم رئیس هیات دولت مطرح شده بود٫ گفت: در سال ۸۸-۸۹ نیز به دلیل حاشیههایی که برای انتصاب رئیس سازمان تأمین اجتماعی ایجاد شد مجلس تصمیم گرفت با پیگیری طرحی سازمان تأمین اجتماعی را در جایگاه یکی از زیرمجموعههای وزارت رفاه قرار دهد طرحی که با مخالفت برخی از نمایندگان مجلس همراه شد و به نتیجه نرسید.
دستنایی در پاسخ به این سئوال که “آیا این طرح در حال حاضر قابل پیگیری است؟” گفت: موضوع فراتر از این حرفها است.اگر یک یا دو سازمان را از زیر نظر مستقیم رئیس هیات دولت خارج کنیم موضوع حل نمیشود. باید موضوع که همان قانون گریزی احمدی نژاد است را به صورت ریشهای حل و فصل شود.
وی افزود: هر چند قانون گریزی و شیوه خاص رفتار احمدی نژاد موجب شده است تا ظرفیتهای جدیدی در قانون ایجاد کنیم اما نمیتوان برای هر قانون گریزی او به طرح یا قانون جدیدی متوسل شد تا حاشیههای حاصل از نوع رفتار خاص ایشان را برطرف کرد.
قانون گریزی احمدی نژاد؛ استخوانی در گلوی مجلس هشتم
این نماینده مجلس هشتم تصریح کرد: هر چند استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی شاید نتیجه مشهودی به همراه نداشته باشد و پس از اجرایی شدن استیضاح، مرتضوی همچنان بر سمت خود باقی بماند اما مجلس نیز نمیتواند در برابر این نوع رفتار احمدی نژاد سکوت کند. در واقع قانون گریزیهای احمدی نژاد همچون استخوانی در گلوی مجلس است.
دولت نهم و دهم از سال ۸۵ تا کنون نزدیک به ۳۵ هزار میلیارد تومان به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار بود. این بدهی که از سال ۸۵ با رقم ۶ هزار میلیارد تومان شروع شد و سال ۹۰ به رقم ۳۵ هزار میلیارد تومان رسید. طلبی که با وجود تلاشهای بسیار روسای سازمان تأمین اجتماعی به نتیجهای ختم نشد و همیشه تلاشهای سازمان تأمین اجتماعی برای دریافت طلب خود با در بسته مواجه میشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر