-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 10/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آخرین تحولات سوریه؛ پیوستن بخشی از نظامیان به مردم

کنترل شهر رستن با کمک ۲۵۰ تانک

ارتش سوريه به دنبال اعزام ۲۵۰ تانک به شهر رستن، کنترل ۸۰ درصد از اين شهر را در دست گرفته است.

به گزارش خبرگزاری رويترز، نيروهای نظامی سوريه از پنج روز پيش با مردان مسلح و اعضای جدا شده از ارتش اين کشور در جنگ بوده‌اند.

خبرگزاری آلمان به نقل از منابع نزدیک به مخالفان سوری در لبنان نوشته که این شهر «تقریبا به طور کامل ویران شده است».

رستن، نخستين شهر در سوريه بوده که به صحنه برخورد نظامی ارتش سوريه با مخالفان مسلح تبديل شده است.

رستن که ۴۰ هزار نفر جمعيت دارد، در ۱۸۰ کيلومتری شمال دمشق، پايتخت سوريه، قرار دارد.

روز جمعه نیز هزاران نفر در سراسر سوریه پس از برگزاری نماز جمعه به روال هفته‌های گذشته در شهرهای مختلف دست به تظاهرات ضد حکومتی زدند.

پیوستن نظامیان به مخالفان حکومت

در روزهای گذشته خبرهای متفاوتی از پشت‌کردن نظامیان به حکومت سوریه و پیوستن آنها به مخالفان منتشر شده است.

به عنوان نمونه گفته شده دست‌کم ۱۵ تن از «فرار خدمتی‌ها» جان خود را در حملات اخیر به شهر رستن از دست داده و بیش از ۸۰ تن نیز زخمی شده‌اند.

سربازانی که از ارتش سوریه خارج می‌شوند، برای حفاظت از جان غیرنظامیان با نیروهای ارتش درگیر می‌شوند.

شهر رستن در روزهای گذشته بدل به یکی از مراکز تجمع نظامیانی شده که ارتش سوریه را ترک کرده‌اند.

منابع نزدیک به مخالفان شمار نظامیان "ترک خدمتی" را تا چند هزار نفر اعلام کرده‌اند.

رهبران انقلابیون سوریه با انتشار بیانیه‌ای ابراز امیدواری کردند با افزایش شمار کسانی که از نیروهای انتظامی به صف معترضان می‌پیوندند از شدت سرکوب‌های خشونت‌آمیز کاسته شود و توان تظاهرکنندگان برای مقابله با آن افزایش پیدا کند.

انتقاد شورای انقلاب سوریه از جمهوری اسلامی

شورای عالی رهبری انقلاب سوریه در بیانیه‌ای خطاب به ملت ایران از تمام قشرهای مردم ایران خواسته است در کنار مردم سوریه علیه دیکتاتوری اسد بایستند.

نویسندگان این بیانیه با انتقاد از موضع گیری جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرده‌اند که حکومت ایران که ادعای پشتیبانی از جنبش‌های مقاومت و ادامه منش انقلاب علیه ظلم را دارد، از نظام سرکوبگری که وحشیگری و استبدادش برای مردم همه جهان به ثبات رسیده، پشتیبانی نکند.

رهبر ایران بار‌ها اعتراضهای مردم سوریه را نتیجه دخالت کشورهای غربی‌ دانسته و گفته که این اعتراض‌ها انحرافی ست.

نشست دوروزه مخالفان بشار اسد در استانبول

نمایندگان بیش از ۷۰ دسته و گروه سوری در نشستی دوروزه در استانبول برای گسترش «شورای ملی سوریه» تلاش می‌کنند.

ملی‌گراها، لیبرال‌ها و اسلام‌گرایان سه جریان اصلی شورای مخالفان سوریه هستند.

یکی از اعضای این شورا به خبرگزاری فرانسه گفته است که گفت‌وگوها برای گسترش دامنه‌ شورای مخالفان به دیگر گروه‌ها مدت‌هاست که در جریان است.

نتایج این مذاکرات و «نشست نهاییآ گروه‌ها تا حداکثر سه‌شنبه (۴ اکتبر/ ۱۲ مهر) اعلام خواهند شد.

آمریکا سفیر سوریه را احضار کرد

آمریکا روز جمعه سفیر سوریه در واشینگتن را در اعتراض به حمله‌ای که به سفیر این کشور در دمشق صورت گرفته بود احضار کرد.

سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا به سفیر سوریه یادآوری شد که سفیر آمریکا نمایندۀ شخص رئیس جمهوری آمریکاست و حمله به وی حمله به ایالات متحده محسوب می‌شود.

رابرت فورد ، سفیر آمریکا در دمشق، روز چهارشنبه هنگامی که برای دیدار با یکی از رهبران مخالف دولت وارد دفتر وی شد با پرتاب گوجه فرنگی از سوی هواداران بشار اسد مواجه شد.

 


 


رحیم‌پور ازغدی و عشوه‌ها و قرتی‌بازی‌های زنان!

رحیم‌پور ازغدی به تازگی در تلویزیون دولتی ایران گفته است که «عشوه‌ها و قرتی‌بازی‌هایی که بازیگران زن ایرانی در سینما و تلویزیون دارند حتی در فیلم‌های غربی هم وجود ندارد.»

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اولین بار نیست که به سینمای ایران حمله می‌کند.

وی پیش‌تر در سخنرانی که در دانشگاه امام صادق ایراد کرده بود فیلم‌های «مادر زن سلام» و «عشق +دو» را نماد ابتذال در سینمای ایران دانسته بود.

حسن رحیم‌پور ازغدی همچنین تا کنون حرفهای جنجالی درباره زنان زده است. او در یک سخنرانی به زنانی که نمی‌خواهند باردار شوند، گفت: «مرده‌شور هیکلتان را ببرد!»

در روزهای اخیر با بازداشت گروهی از مستندسازان و حمله‌های پیاپی به خانه سینما، اهالی سینما امنیت شغلی و حرفه‌ای خود را تا حدود زیادی از دست داده‌اند.

 


 


لا اکراه فی ...
 


دشمنی خامنه‌ای با طرح محمود عباس

رهبر جمهوری اسلامی امروز در «پنجمین اجلاس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین» سخنرانی کرده است.

وی با مخالفت با طرح اخیر محمود عباس گفته است: «هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل را بر آن پوشانده‌اند، چیزی جز تن دادن به خواسته‌ صهیونیست‌ها یعنی پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین نیست.»

مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با طرح فلسطینیان مبنی بر به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین در حالی صورت می‌گیرد که اسرائیل و آمریکا نیز با این طرح مخالف هستند.

اجلاس تهران در حالی برگزار شده که رهبران «حماس» گروهی که به تروریسم متهم است نیز در آن حضور دارند.

به نظر می‌رسد با توجه به مخالف آیت‌الله خامنه‌ای با طرح محمود عباس و همچنین حمایت جمهوری اسلامی از سرکوب معترضان سوری، خشم اعراب از مقامات جمهوری اسلامی بیشتر شود و وجه حکومت ایران در جهان عرب بیش از گذشته از بین برود.


 


هر جا سخن از «اختلاس» است نام «مقامات جمهوری اسلامی» می‌درخشد!

روزنامه «گلوب اند میل» خبر داده که محمودرضا خاوری، مدیرعامل سابق بانک ملی ایران که به کانادا سفر کرده، مالک یک خانه ۳ میلیون دلاری در شهر تورنتو است.

این روزنامه همچنین تصویری از این خانه منتشر کرده و گفته است که این تصویر در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱ گرفته شده است.

خاوری قرار بود روز پنج‌شنبه به ایران بازگردد، اما هواپیمای بریتیش ایرویز بدون وی از لندن به تهران رفت.

با این حال، وب‌سایت بانک ملی ایران، در گزارشی با تیتر «تقدير نمايندگان مجلس از اقدام شجاعانه و دين‌مدارانه دكتر خاوري» استعفای مدیر فراری این بانک را  «اوج ولايت‌پذيري و خدمتگذاري واقعي» دانسته است.

در این مطلب تصویری از خاوری با چفیه در کنار عکسی از رهبر به نمایش در آمده است.

اما با انتشار خبر روزنامه «گلوب اند میل» درباره خانه‌ سه میلیون دلاری خاوری در کانادا، بار دیگر موضوع میزان دارایی مقامات جمهوری اسلامی در خارج از ایران مطرح شده است.

 


 


توهمات ایرانی: هوش ایرانی

 

می‌گویند گرچه ممکن است در درون هر آدمی در مقایسه با دیگران احساس کمبودی بکند، اما هیچکس از نظر میزان هوش و عقل خود احساس کمبود نمی‌کند؛ هر کس نسبت به آنچه هوش خدادادش است کمال رضایت دارد. سعدی در همین باب گفته که «همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» داشتن چنین نظری البته در جنبه شخصی هیچ اشکالی ندارد، اما اگر چنان توهمی جنبه ملی بگیرد، تلقین کاذب برتری می‌تواند باعث سست همتی و کاهلی و بی‌همیتی تاریخی یک اجتماع شود و از نظر روانی-اجتماعی نتایج تخدیری به بار بیاورد…

 

از دید عامه ایرانیان، ایشان ملتی باهوش و چه بسا استثنایی هستند. کرسی‌های دانشگاه‌های خارجی مشتاق جوانان آنان است؛ ابتکاراتی که در کارها می‌کنند مایه تعجب خارجیان است؛ غرب به دنبال انتقال ژن ایرانی به آنجاست؛ استعدادشان به مراتب بالاتر از متوسط دنیاست؛ کارهای اصلی ناسا را می‌گردانند؛ در هر دانشگاهی چندین کرسی اصلی و مهم استادی متعلق به ایرانیان است؛ ...ترین‌های دنیا متعلق به ایرانیان است؛ نویسندگان ادبیات جهان منبع اغلب داستانهایشان گنجینه‌های ادبی ایران از قبیل هزارویک‌شب و یا مثنوی‌مولوی‌ بوده‌است؛ "هنر نزد ایرانیان است و بس"؛ ایران بزرگ‌ترین و «بهترین» صادر كننده مغز در دنیاست؛ ایرانی اگر در موقعیت مناسبش قرار بگیرد، به علت هوش و استعدادی که دارد، چنان می‌درخشد که دیگران انگشت به دهان می‌مانند…

 

چنان تصوری در لایه‌های مختلف جامعه و حکومت شایع است. در تایید چنین دیدگاهی رهبر حکومت همین اواخر فرمودند:

 

«البته من از چند ده سال قبل می‌شنفتم از افرادى كه مطلع بودند - يا از لحاظ علمى، يا از لحاظ تجربه‌ى مشاهده‌ى بعضى از دستگاه‌هاى علمى دنيا - كه می‌گفتند استعداد ايرانى‌ها و ظرفيت فكرى آنها از متوسط دنيا بيشتر است. خب، ما اين را شنيده بوديم؛ بعد در پيشرفت مسائل كشور در دوران انقلاب، اين را داريم تجربه ميكنيم و مى‌بينيم.»

 

قرار دادن واقعیاتی در کنار هم اما سخن دیگری می‌گوید: ایران کشوری است که از نظر وسعت هجدهمین کشور بزرگ دنیاست و ۱/۱٪ سرزمین‌های دنیا را شامل است. از نظر جمعیتی نیز با حدود ۷۵ میلیون نفر جمعیت در رده هفدهم دنیاست و ۱/۰۹٪ جمعیت دنیا را دارد. با این حساب ما ایرانیان امکانات و شرایط متوسطی در دنیا داریم.

 

بقیه آمار چه می‌گویند: در بین ۲۲۵ کشور جهان، از نظر متوسط طول عمر با مدت ۷۱سال در رده صدوهشتم هستیم، از نظر شاخص تحصیلات در رده صدوشانزدهم جهانی هستیم. از نظر نرخ باسوادی با عدد ۸۲/۳٪ در رتبه ۱۲۰ جهانی هستیم. از نظر نرخ تورم با عدد ٪۱۱/۸ –اگر آمارش صحیح باشد- در ده‌درصد پایین اقتصادی قرار می‌گیریم. تخمین متوسط آی‌کیو ایرانیان را ۸۴ ذکر کرده‌اند که آنها را در رده ۹۹ جهانی قرار می‌دهد. توجه به چنین آمارهایی نشان‌دهنده این است که در عرصه جهانی، در رده متوسط و رو به پایین قرار داریم و بازخورد هوش و تلاش ایرانی در عرصه جهانی چنان بوده‌است.

 

ایرانیان و ایرانی زادگانی که در کشورهای دیگر ساکنند و لابد در موقعیت مشابه دیگران قرار داشته‌اند نیز به طور متوسط شاخص‌تر از متوسط دیگران نشده‌اند. نوع موفقیت ایرانیانی که در کشورهای دیگر سکنی‌ گزیده‌اند می‌تواند شاخصی از استعداد و توانایی‌های ایرانیان در شرایط یکسان جهانی باشد. متوسط تحصیلات ایرانیان در امریکا، البته بسی بالاتر از چنان چیزی بین اکثر اقلیت‌های قومی دیگر است، اما چنان‌ چیزی به خاطر قوانین سخت امریکا در زمینه مهاجر‌پذیری و همچنین خیل مهاجرت طبقه‌ بالای اجتماعی ایرانیان در پس انقلاب به امریکاست. نگاهی به رسانه‌ها، نشریات و جراید ایرانیان مقیم غرب، مثلاً  نشان می‌دهد که اشتغال موفق ایرانیان عموماً محدود به این مشاغل است: کسب، سرمایه‌گذاری، معاملات املاک، واسطه‌گری، صرافی، کارهای حقوقی مربوط به مهاجرت و پناهندگی، پزشکی (خاصه جراحی که نوعی کار‌دستی ظریف است). از خیل عظیم ایرانیان و ایرانی‌تباران مقیم خارج نمی‌توان ده تن یافت که مثلاً ویولونیست باشند، یا پیانیست، یا آهنگ‌ساز، فیلم‌ساز، طراح و گرافیست، جانورشناس، باستان‌شناس، ستون‌نویس جراید، برنامه‌ساز رسانه‌ها، و یا حتی ایران‌شناس در رتبه بین‌المللی. از استثنائات بگذریم که  نمی‌توانند نموداری از جوهر هوش و قابلیت استعداد‌های ایرانی باشند. واقعیت این است که برنامه‌ریزی، هوشمندی، کوشایی، پشتکار و بی‌ادعایی که پیش‌زمینه رسیدن به مناصب با رتبه جهانی ‌است هنوز در میان ایرانیان شایع نشده‌ است…

 

امر دیگری که دیده‌می‌شود این است که ایرانیان خارج‌نشین متاسفانه کمتر تمایلی به توافق، همیاری و همکاری با یکدیگر دارند و حتی در جاهایی که تعداد قابل ملاحظه‌ای دارند و از نظر آرا می‌توانسته‌اند وزن و تاثیری داشته‌باشند نیز در فرستادن نماینده به مجلس و پارلمانی و یا لابی‌گری کمتر تاثیرگذار و موفق بوده‌اند. در محافل ایرانیان گرچه صحبت از افتخارات و هوش سرشار و پيشرفت های علمی و فرهنگی ايرانی می‌رود، اما وقتی که افراد از جمع جدا می‌شوند چیزی که بيشتر دیده‌می‌شود هويت گريزی و سعی در همرنگی با جماعت است.

 

هیچ‌جا تمرکز بر روی چند استثنا، شاخصی از متوسط چیزی نیست. چندی‌است که متداول شده‌است که فهرست‌هایی از مشخصات ایرانیان موفق در دنیای اینترنت می‌گردد.  خود نفس تهیه فهرست‌هایی از قبیل «ایرانیان موفق در امریکا» و چنین «یار کِشی»هایی بیشتر نشانه اعتراف به استثنا بودن چنین افرادی است تا هر چیز دیگری. شاید از شدت تعصبات میهن‌پرستانه است که ایرانیان نتیجه تلاش چندین ایرانی زحمت‌كش را، به حساب همه ایرانیان واریز می‌کند و نشانه هوشمندی خود می‌داند.

 

واقعیت ماجرا اما این است که تاکنون هیچ مطالعه یا تحقیق و شناختی، نتیجه‌ای در مورد برتری ایرانی و نژاد ایرانی –اگر چنان نژادی قابل تعریف باشد- بر سایر نژادها دربرنداشته‌است. شاید حتی بتوان گفت با توجه به سابقه فرهنگی و تاریخی و فرصت‌های تاریخی و همچنین درآمدی که از فروش منابع طبیعی داشته‌ایم، از نظر پیشرفت و توسعه، در عمل ضعیف‌تر از متوسط جهان ظاهر شده‌ایم.  اما در هرحال هر وقت یک ایرانی از دستاوردهای ایرانی‌ یا ایرانی‌تبارها در قاره‌های دور مطلبی می‌خواند، لبخند شیرینی بر لبانش می‌نشیند، سری تکان می‌دهد و با رضایت خاطری در دل می‌گوید می‌دانستم، می‌دانستم كه با همه جهان فرق داری…

 

 

------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


 


وظیفه مهم ایرانیان بیرون گود! مخصوصا کانادا!

 موج مهاجرتی از فعالین سیاسی، روزنامه‌نگاران و شهروندان ایرانی‌ به خارج آغاز شد که رابطه بین ایرانیان مقیم خارج و داخل را به کلی‌ تغییر داد. این موج مهاجرت یک همدلی بین اکثر ایرانیان ایجاد کرد، و فضایی را به وجود آورد که سرنوشت و گذشته ایرانیان را بدون پیشینه سیاسی تا حدودی به هم پیوند زد و غبار کینه‌های فرقه‌ای و حزبی را تا حدودی پاک کرد، سرنوشت ایران، و آینده ایرانی‌ برای همه ایرانیان مهم است و همه کسانی که داخل ایران جلوی گلوله‌های حکومت اسلامی بودند اطمینان داشتند که هم وطنانشان بیرون از ایران تنهایشان نخواهند گذاشت و صدایشان را به گوش جهانیان خواهند رساند، و همین هم شد و در حالی‌ که مردم ایران جلوی گلوله‌های سپاه و بسیج سینه سپر کرده بودند و در زندان‌ها مورد شکنجه واقع می‌شدند، دیگر حرفی‌ از درون گود و بیرون گود نبود، چون ایرانیان بیرون از ایران نیز از هیچ کاری برای رساندن صدای عدالت خواهی هموطنان شجاع‌شان خود داری نکردند، خلاصه آنها که بیرون گود بودند هم مایه گذاشتند.

روند اتفاقات به گونه‌ای شد که تغییری که مردم خواهان آن بودند در حرکت اول انجام نپذیرفت و حکومت توانست برای سقوط محتوم خویش زمان بخرد، و این فرصتی است تا همه ایرانیان بیرون و درون ایران عزم خود را برای ایجاد تغییر به حکومت نشان دهند حالا وقت با حوصله و هوشمندانه بازی کردن است و هم حکومت هم مردم میدانند بازی تمام نشده، این سکوت آرامش قبل از طوفانی است که خواب را از چشم امثال شریعتمداری ربوده، تا جایی که در ۲ سال اخیر روزی نبوده که کیهان ‌«تاکیدی» بر مهار فتنه نداشته باشد، و این نشانه ترسی است که حکومت از مردم دارد، از روزنامه نگاران از فیلم سازان از ورزشکاران از وکلا از.....مردم! حکومت از مردم میترسد چون میداند بازی تمام نشده، و حریف درون گود ساکت است ولی‌ تسلیم نیست!

وظیفه مهم ایرانیان بیرون گود! مخصوصا کانادا!!!!

بدنبال کودتای خرداد ۱۳۸۸ موج مهاجرتی از فعالین سیاسی، روزنامه نگاران و شهروندان ایرانی‌ به خارج آغاز شد که رابطه بین ایرانیان مقیم خارج و داخل را به کلی‌ تغییر داد. این موج مهاجرت یک همدلی بین اکثر ایرانیان ایجاد کرد، و فضایی را به وجود آورد که سرنوشت و گذشته ایرانیان را بدون پیشینه سیاسی تا حدودی به هم پیوند زد و غبار کینه‌های فرقه‌ای و حزبی را تا حدودی پاک کرد، سرنوشت ایران، و آینده ایرانی‌ برای همه ایرانیان مهم است و همه کسانی که داخل ایران جلوی گلوله‌های حکومت اسلامی بودند اطمینان داشتند که هم وطنانشان بیرون از ایران تنهایشان نخواهند گذاشت و صدایشان را به گوش جهانیان خواهند رساند، و همین هم شد و در حالی‌ که مردم ایران جلوی گلوله‌های سپاه و بسیج سینه سپر کرده بودند و در زندانها مورد شکنجه واقع میشدند، دیگر حرفی‌ از درون گود و بیرون گود نبود، چون ایرانیان بیرون از ایران نیز از هیچ کاری برای رساندن صدای عدالت خواهی هموطنان شجاعشان خود داری نکردند، خلاصه آنها که بیرون گود بودند هم مایه گذاشتند.

روند اتفاقات به گونه‌ای شد که تغییری که مردم خواهان آن بودند در حرکت اول انجام نپذیرفت و حکومت توانست برای سقوط محتوم خویش زمان بخرد، و این فرصتی است تا همه ایرانیان بیرون و درون ایران عزم خود را برای ایجاد تغییر به حکومت نشان دهند حالا وقت با حوصله و هوشمندانه بازی کردن است و هم حکومت هم مردم میدانند بازی تمام نشده، این سکوت آرامش قبل از طوفانی است که خواب را از چشم امثال شریعتمداری ربوده، تا جایی که در ۲ سال اخیر روزی نبوده که کیهان "تاکیدی" بر مهار فتنه نداشته باشد، و این نشانه ترسی است که حکومت از مردم دارد، از روزنامه نگاران از فیلم سازان از ورزشکاران از وکلا از.....مردم! حکومت از مردم میترسد چون میداند بازی تمام نشده، و حریف درون گود ساکت است ولی‌ تسلیم نیست!


در بیرون گود اما، به اعتقاد من وظیفه ایرانیان خارج نشین است که ساکت نباشند، خوشبختانه حرکت‌های خود جوش بسیاری برای دفاع از حقوق زندانیان، دفاع از حقوق بشر و حمایت از پناهندگان در جریان است که صد البته کافی‌ نیست و با توجه به پتانسیل مالی‌ ایرانیان میتواند به مراتب بهتر باشد، ولی‌ نکته دیگر که ایرانیان بیرون از گود از آن غافلند موضع انفعالی در قبال امنیت مالی‌، حقوقی این جانیان خارج از ایران است.

برای من همیشه سوال بوده که چرا آقای مهدوی کنی، خاندان خامنه ای، خاندان هاشمی ، و بسیاری دیگر از آقایان که تا به این حد با دولت فخیمه انگلیس دشمن هستند، در انگلیس صاحب ملک و املاک و دفتر و دستک هستند، یا حتا مثل آقای گلپایگانی رئیس دفتر آقای خامنه یا بیت آقای واعظ طبسی‌ای با این کفار وصلت می‌کنند و فرزندان خودشان را به لانه روباه پیر میفرستند برای تحصیل یا تجارت؟ چه گونه است که ایرانیان مقیم انگلیس که بسیاریشان از دست ظلم و ستم همین رژیم به زندگی‌ در غربت تنی داده اند نسبت به این حضور پر رنگ واکنش نشان نمی‌دهدند و از دولت نمی‌خواهند به حساب‌های بانکی‌ این آقایان رسیدگی کند؟ چرا این همه روزنامه نگار ایرانی مقیم انگلیس یک گزارش مفصل از دارایی‌ها و وضع زندگی‌ و تحصیل این خانواده‌ها و کسانی که برایشان کار میکنند به مردم ارائه نمی‌دهد؟


چگونه است که در واشنگتن، در هر کبابی یا کافه قلیون کشی‌، فرزندان وابسته‌های سیاسی جمهوری اسلامی در حال خرج کردن دلار‌های نفتی‌ هستند در حالی‌ که هم سنّ و سال‌های ایشان در ایران گرفتار هزار مشکل‌اند و برای یک تار موی اضافی بیرون از روسری باید شب را در بازداشت‌گاه‌ها بگذرانند؟

چه گونه پسر سردار سپاه اسلام، سردار دکتر بی‌وجود رضائی سر از آمریکا در میاورد و میتواند به ایران برگردد ازدواج کند و دوباره به آمریکا بیاید، در حالیکه دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در آمریکا به خاطر مشکل ویزا حق خروج از آمریکا را ندارند. آیا حقیقت دارد که بیت حاج آقا گلپایگانی رئیس دفتر آقای خامنه‌ای کلا به کالیفرنیا مهاجرت کرده و در یکی‌ از شهر‌های بلاد کفر ملکی‌ آنچنانی خریده و در آنجا اقامت دارد؟

علت سفر‌های هر ساله و خانوادگی احمدی‌نژاد و شرکا به نیویورک چیست؟ آقا‌زاده‌ها در مالزی و دوبی‌ چه می‌کنند؟

ولی‌ از همه مهم تر و سوال بر انگیز تر کانادا است! کانادا به علت سیاست باز مهاجر پذیری در ۱۵ سال اخیر شاهد رشد چشم گیر جمعّیت ایرانی‌ بوده است، جمعیّتی که به تازه گی‌‌ از ایران مهاجرت کرده اند، با فضای سیاسی و اجتماعی ایران در ارتباطند و آنرا بهتر از ایرانیان مقیم آمریکا درک میکنند، و در ساختار دمکراتیک آن نیز نفوذ بیشتری دارند. ایرانیان مقیم کانادا به خاطر همین نزدیکی‌ قربانی خشونت حکومت هم شده اند، از زهرا کاظمی تا حسین درخشان، و ....تعداد زیادی از فعالینی که به هر جهت ساکن کانادا هستند، طعم رافت اسلامی را از نزدیک چشیده‌اند، همین آقای نیک‌ آهنگ کوثر! ساکن کانادا است!  در عین حال ساختار حکومتی کانادا فرصت بسیار بیشتری نسبت به آمریکا و اروپا در اختیار مهاجرین خصوصاً ایرانیان برای مشارکت قرار داده است، اما به نظر می‌رسد بی‌ عملی‌ فعالین سیاسی ایرانی مقیم کانادا، این کشور را به دوبی‌ دیگری تبدیل می‌کند، جایی که باج گیر‌ها و قلدر‌های حکومت اسلامی هستند که حضور پر رنگ ایرانیان را تحت تاثیر قرار میدهند.

سوال این است، چه گونه ایرانیان مقیم کانادا با این همه ثروت به دنبال راه اندازی یک نهاد پیگیر افشا حضور و نفوذ حکومت اسلامی در این کشور نبوده‌اند؟ چرا تقریباً همه خانواده‌های رژیم پاسپورت، حساب بانکی‌ و سرمایه کلان در کانادا دارند؟ حضور خاندان هاشمی، لاریجانی، ناطق نوری در کانادا به این واضحی و با این حجم ثروت سوال بر انگیز نیست؟ چرا هر کس در رژیم اسلامی اختلاس می‌کند یا رسوائی مالی‌ به بار میاورد برای مدتی‌! به مأموریت کانادا میرود یا در سفارت ایران در اتاوا مشغول به کار میشود؟ ایرانیان مقیم کانادا مخصوصا دوستانی که در ونکوور هستند، به خوبی‌ از حجم سرمایه گذاری مرتبطین رژیم در بخش‌های مختلف اقتصادی این شهر اگاهند و البته در نایت کلاب‌ها هم حتما پسر فلانی یا عروس بیساری را به کرات دیده اند! این ثروت هنگفتی که از ایران به کانادا در حال انتقال است، همین اختلاس هایی است که از هر ۱۰۰ تا یکیشان رسانه‌ای می‌شود.

خبر فرار رئیس بانک ملی‌ به کانادا بار دیگر این سوال را برابر همه ما قرار داد که عاقبت پرونده زهرا کاظمی چه شد؟ آیا مقصر اصلی‌ پرونده هرگز معلوم شد یا ایرانیان مقیم کانادا اجازه دادند به خاطر این که ثروت‌های دزدی عاملان حکومت سر از بانک‌های کانادا در میاورد، دولت کانادا از پیگیری پرونده صرف نظر کند!

ایرانیان مقیم کانادا به حق به خود می‌بالند که بزرگترین گرد همایی‌های ایرانیان خارج از ایران را بر گذار کرده‌اند!‌ای کاش ایرانیان مقیم کانادا و دیگرکشور‌های غربی به همان اندازه در برخورد حقوقی و پس گرفتن ثروت به یغما رفته از ایران از این دزدان غیرت، تعصب و جدیت به خرج میدادند،‌ای کاش ایرانیان مقیم کانادا اجازه نمی‌دادند خون امثال زهرا کاظمی با دلارهای دزدیده شده از ایران معامله شود.

------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته