خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 12 اکتبر، جوزف بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا درباره اتهام کشورش به جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا، گفته است که ایران باید جوابگوی اقداماتش باشد.
روز گذشته، وزیر دادگستری آمریکا گفت که یک آمریکایی ایرانیتبار به نام منصور اربابسیار به اتهام توطئه برای ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان در ایالات متحده، بازداشت شده است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی این اتهام را رد کرده است. علیاکبر صالحی، وزیر خارجه این کشور، گفته که ادعای دست داشتن کشورش در برنامهریزی برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا سناریویی ناشیانه است.
آقای صالحی گفته است آمریکا مجبور خواهد شد در آینده از ایران عذرخواهی کند.
او گفته که کشورش به دنبال همکاری با بقیه کشوها است، «اما اگر بخواهند با ایران مقابله کنند ایران مشتشان را با سیلی جواب میدهد.»
همزمان کاردار سفارت سوییس در تهران به وزارت خارجه احضار شده تا اعتراض دولت جمهوری اسلامی را به اظهارات مقامهای آمریکایی درباره دخالت دو شهروند این کشور در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشینگتن را به وی ابلاغ کند.
کاردار سوییس در غیاب سفیر این کشور به وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی احضار شده است.
این احضار توسط رییس دفتر آمریکای شمالی وزارت امور خارجه صورت گرفته و بر اساس گزارش رسانههای داخلی ایران، مراتب «اعتراض شدید ایران» به او اعلام شده است.
بیشتر بخوانید:
«رفتار ایران در خصوص طرح ترور پاسخی قوی خواهد داشت»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز چهارشنبه، 12 اکتبر، میثم نیلی، مدیر وبسایت رجانیوز، منسوب به دولت جمهوری اسلامی با شکایت علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی بازداشت شده است.
به گزارش فارس، سردبیر این وبسایت گفته است که آقای نیلی یک روز پیش به دادسرا احضار و برای او قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی صادر شد.
به گفته سردبیر وبسایت رجا نیوز، مقامات قضایی «به بهانه اینکه چرا وثیقه یک روز پیش به دادسرا ارایه نشده، آقای نیلی را بازداشت کردند.»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 12 اکتبر، شمسالدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی جمهوری اسلامی مدیرعامل جدید بانک ملی ایران را منصوب کرده است.
بر اساس این حکم، فرشاد رحیمی جایگزین محمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین این بانک شده که در حال حاضر در خارج از ایران به سر میبرد.
نام آقای خاوری در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومان مطرح شده است.
مقامهای قضایی جمهوری اسلامی از آقای خاوری خواستهاند که به ایران بازگردد.
خبرگزاریهای ایرانی میگویند که مدیر عامل جدید بانک ملی ایران پیش از این مدیر شعبهای از بانک تجارت در لرستان و فارس و اخیرن از اعضای هیت مدیره این بانک بوده است.
بیشتر بخوانید:
«فرمانداران اموال دولت را بفروشند و خرج فعالیت عمرانی کنند»
«احتمال استعفای نماینده مجلس شورای اسلامی»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
پاسخ پرسشهای کلی مثل آنکه، آیا بدون وجود روحانیون شیعه زندگی بهتری خواهیم داشت؟ یا آیا میتوان با نابودی روحانیون و صبر تاریخی به کشوری منزه از آلودگیهای مذهبی دست یافت؟ بسیار پیچیده است، سخن از نابودی باورهای دینی در کشوری است که نسل جوان آن در جایی همچون ورزشگاهها یکصدا «یازهرا و یاعلی» میگویند. به جرات میتوان ادعا نمود که بیش از 70درصد این جوانان در سطح اجتماع یا خانواده خود افرادی مقید به اصول مذهبی شناخته نمیشوند و حتا اصولی مانند اجرای قیوداتی مانند نماز و عدم تماس با جنس مخالف را رعایت نمیکنند و در حالت کلی همانهایی هستند که سردار را ناامید کردهاند، اما دقیقن همین افراد برای تنگناهای خود به سراغ علی و زهرا رفته و ملتمسانه مدد میخواهند و کارناوال عاشورا را پر مینمایند، اکنون سخن از چنین ملتی است، ملتی که عوامی اینگونه متوسل دارد.
باید معترف بود که افزایش تعداد طلاب به 130.000 نفر در سال چیزی نیست جز سفارشی که از سوی توده طلب شده است، تعداد حوزههای علمیه که به صورت سالانه افزایش مییابند شاید از نگاه کلی جز مقاصد نظام ارزیابی شوند اما از سویی به علت نیاز روحانی و روانی کشوری مذهبی خروجیهای این مراکز به سرعت در داخل کشور هضم و جذب میشوند. واقعیت این است که دلزدگی از روحانیون مذهبی کمتر توانسته صدمهای به باورهای اسطورهای وارد کند. نیاز به پشتوانه روحی را با مقالههای علمی و استدلالات روشنفکرانه نه میتوان و نه باید از میان برد، تا پاسخی برای این نیاز اولیه یافت نشود، منع آن تنها مانند نهی کودکی از ظرفی شکلات است، بیاثر و کسلکننده.
روشنفکران میتوانند به تولید انبوهی از مقالات ضد مذهب روی آورند، اما تاثیری از آن در ورزشگاهها نیابند و پس از تلاشهای فراوان سرخورده و عصبی قهر کنند و توده را متهم به نافهمی کرده و بدبختی را سهم ازلی آنان بدانند یا حتا گروهی خشنتر به رهبری نهادهایی دست زنند که موجبات نابودی اماکن متبرکه شیعیان و مدارس علوم دینی شوند، اما با مستندات تاریخی باید گفت این روشها در هیچ دورهای نتوانسته موثر واقع شود.
کربلا و زیارتگاه اصلی آن در سال 235 هجری توسط المتوکل، خلیفهی عباسی، ویران شد، اما در سال 369 هجری از نو ساخته شد.
در آتشسوزی سال 1086 هجری باز این زیارتگاه در آتش سوخت، اما باز از نو به شکل امروزی خود بازسازی شد.
در سال 1991 میلادی نیز سپاهیان صدام برای سرکوب کردن شورش شیعیان به شهر کربلا حمله کردند، بسیاری از شیعیان را قتلعام کردند و صدمات فراوانی به شهر زدند. اما پس از سقوط صدام، باز کربلا رونق سابق خود را به دست آورد و به عنوان نمونه، در سال 2004 بیش از یک ملیون نفر از عوام عراق به زیارت کربلا رفتند.
حرم عسگری، مدفن دو امام دهم و یازدهم شیعیان «محمد الهادی و حسن العسکری» است، در ۲۲ فوریه سال 2006 میلادی، بر اثر انفجار بمب به شدت آسیب دید و گنبد آن فروریخت و نیز در ماه ژوئیه سال 2007 میلادی هدف انفجار دو بمب قرار گرفت و دو گلدسته طلای آن ویران شد. اما کار بازسازی آن آغاز شد و رونق گذشتهی خود را باز یافت.
روشنفکری میگوید: در این چهار رویداد تاریخی، گنبد و بارگاه امامان شیعه، که مرکز ثقل فرهنگ عوام است، چهار بار دچار ویرانی شده است، اما هر بار، به خاطر ریشههایی که در فرهنگ عوام دارد، بهتر از روز نخست، بازسازی شده است. در مقام مقایسه، ایوان مداین، کاخ شاهان ساسانی، که آن هم در عراق کنونی، قرار دارد، در حملهی عربها، ویران شد و هزار و چهارصد سال است که همچنان به حالت ویرانه باقی مانده است و عوام علاقهای به بازسازی آن ندارند. نمونهی دیگر ویرانههای باشکوه تختجمشید است که در حملهی اسکندر گجسته، ویران شد و عوام نه تنها آن را بازسازی نکردند، بلکه حکومت مذهبی که از دل فرهنگ خونریز عوام ایرانی سر برآورده است، با ساختن سد، آن را به آب بسته و گور کورش پارسی را به دست ویرانی سپرده است. و این در حالیست که برای بازسازی گورهای امامان عوام، در هر استانی یک ستاد بازسازی عتبات عالیات درست شده است و برای بازسازی این گورها، میلیونها دلار سرمایهگذاری شده است.
برای نمونه به گفتهی حسین احمدی، مسوول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان قم، توجه کنید:
«کتیبه گنبد حرم مطهر حضرت علی، مربوط به 300 سال پیش است که در زمان صدام صدمات فراوانی به آن وارد شده است. در حال حاضر کار بازسازی، طلاکاری و میناکاری 110 قطعه از این کتیبه به اتمام رسیده و همزمان با 13 رجب برای نصب بر روی گنبد به کشور عراق منتقل میشود. بازسازی این کتیبه 650 میلیون تومان هزینه در بردارد که استان قم عهدهدار بازسازی آن شده است.»
رضا شاه، پس از فتح قدرت، دست به قلع و قمع آخوندها زد، اما پسرش زیر فشار و درخواست عوام مجبور به پذیرش آنان شد و در بهمن 57 به دست همانها کشور را تقدیم کرد.
جدال یکتنه روشنفکران و ارتجاع سیاهی که محمدرضا شاه تنها نامی بر آن نهاد و به قدرتاش نیاندیشید، نتیجههای تاریخی مشابهی داشته است، یا انتحار، انزوا و قهر روشنفکران و یا قتل و مرگهای مشکوک آنان.
«احمد کسروی»، نمونهای روشن است، مردی که کاشانی و بروجردی او را به ارتداد محکوم کردند و چماقداران نواب صفوی او را به بدترین وجه ممکن محو کردند. قصهی شیعهگری و جدالهای نواب صفوی شنیدنی است که در پایان دیالکیتیک خود حکم اعدام او را صادر میکند و هژیر نخست وزیر آتی از آن دفاع میکند و خود نمیدانست قرار است توسط همان قاتل به سلسه کشتارها رود. اما قصه جدال ارتجاع سیاه با روشنفکری به همینجا نمیرسد آنجا که در دادگاه مصدق به او نسبت بیدینی میدهند و مصدق در مجلس مجبور میشود وانفسا ای دریغا سر دهد که مجلسه روضهخوانی میگرفته و مسلمان است. میگویند نواب صفوی و گروه فداییان اسلام در خوزستان به راحتی رفت و آمد و در میان کارگران سخنرانی میکردند و نه تنها انگلیسیها مانع نمیشدند بلکه اتوبوس در اختیارشان میگذاشتند تا «جلوی کمونیستها را بگیرند». ارتجاع سیاه قصهای طولانی در تاریخ دارد، قتلهای زنجیرهای سندی بر تکرار چندباره این حکم تاریخیست، قتلهایی که اگرچه دولتیان را چندی در مخمصه گذاشت اما همدلی عوام دینی را با برنامه هویت به همراه داشت و جانهایی رفت که سالهای بسیاری را بر سر آن مقصود گذارده بودند.
افشان برزگر/ رادیو کوچه
اگر زبان داشتند حتمن میگفتند: «مادر بیشتر پیشم بمان.» اما حیف که ندارند و حداکثر بعد از شش ماه یا به مهدکودک میروند، یا به دست پرستاران خانگی سپرده میشوند و یا اینکه مهمان خانههای مادربزرگ میشوند. این سرنوشت کودکی است که مادری شاغل دارد.
البته مادرانی نیز هستند که پس از تولد کودکانشان، اشتغال خارج از خانهها برای همیشه کنار میگذارند، اما با توجه به شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه قریب به اتفاق مادران ترجیح میهند که کار خود را پس از سپری کردن دوران مرخصی پس از زایمان از سر گیرند و کودک خود را تنها بگذارند.
هر چند که بسیاری از مادران بر این باورند که مدت مرخصی زایمان اندک است و باید افزایش یابد، اما همین مدت فعلی مرخصی در بسیاری از مواقع، داستانی میشود که برخی از مادران مجبور میشوند که قبل از به پایان رسیدن مدت مرخصی، به کار خود بازگردنند.
قبل از سال 1385 مدت زمان مرخصی زایمان چهار ماه بود، اما دولت با شعار حمایت از محیط خانه و خانواده و گسترش تغذیه نوزادان با شیر مادر این زمان را به شش ماه افزایش داد که این مدت برای مادرانی که چندقلوزایی دارند به یک سال هم افزایش یافت.
با این حال این قانون موافقان و مخالفان بسیاری نیز داشت، به طوری که مخالفان اعلام میکردند که این زمان طولانی است و پیامدهای اقتصادی مخصوصن برای بخش خصوصی دارد.
نگاهی به مدت زمان مرخصی زایمان در سایر کشورها نشان میدهد که مدت زمان این مرخصی در ایران بیشتر از بسیاری از کشورهاست، به طوری که در حال حاضر مدت مرخصی زایمان در بسیاری از کشورهای اروپایی بین 14 تا 18 هفته متغیر است. همچنین این زمان در کشوری مانند آمریکا تنها هشت هفته تعیین شده است.
مدت این مرخصی در کشورهای اسلامی نیز حداکثر 12 هفته است که مربوط به کشورهای مصر و مغرب میشود وگرنه در کشوری همچون لبنان زمان مرخصی زایمان شش هفته و یا در قطر هشت هفته است.
در کنار مرخصی شش ماهه زایمان، اواخر سال گذشته طرحی دیگر در دولت تصویب شد که بر اساس آن مادران میتوانند پس از استفاده از مرخصی شش ماهه خود به مدت دو سال نیز به عنوان دورکاری در منزل فعالیت کنند و حضور فیزیکی خود در محل کار را به حداقل برسانند که البته تاکنون آماری از میزان استقبال مادران از این طرح اراdه نشده است.
چند روز پیش خبری در رسانههای ایران مطرح شد، مبنی بر اینکه دولت قصد دارد لایحهای را به مجلس بدهد که بر اساس آن، مدت مرخصی زایمان از شش به 9 ماه افزایش یابد. هر چند که این خبر مورد استقبال بسیاری از مسوولان همچون نمایندگان مجلس قرار گرفت، اما نگرانی و دلشورههایی را در میان کارشناسان، فعالان حقوق زن و مادرانی که قرار است از این مرخصی استفاده کنند، به وجود آورد.
بر اساس آمارها در هر دقیقه 156 و در هر سال بیش از یک میلیون و 300 هزار نوزاد دختر و پسر در کشور متولد میشوند. همچنین سه میلیون و 300 هزار نفر از شاغلان کشور را زنان تشکیل میدهند که بر این اساس سالانه 150 هزار زن به مرخصی زایمان میروند.
همچنین بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، تنها 30 درصد از زنان ایرانی در فعالیتهای اقتصادی مشارکت دارند و ایران از این نظر در میان 165 کشور جهان در رتبه 155 جای گرفته و شاخص توسعه جنسیتی نیز در میان 140 کشور جهان، پس از کشورهایی همچون بحرین، کویت، ترکیه و عربستان، رتبه هفتاد و هشتم را به خود اختصاص داده است.
در چنین شرایطی خارج شدن نیروی کار برای 9 ماه از چرخه فعالیتهای اقتصادی، پیامدهای قابل توجهی را متوجه بخش صنعت و خدمات کشور خواهد کرد که در این زمینه با وجود قانونی مبنی بر اینکه پست سازمانی زنان پس از پایان مرخصی زایمان همچنان محفوظ است، مدیران بخش خصوصی بیش از مدیران دولتی نگران این امر هستند.
البته این نگرانی تنها مخصوص مدیران نیست، بلکه خود زنان بیشتر نگران موقعیت شغلی خود هستند، چنانچه با وجود قوانین حمایتگر بسیاری از کارفرمایان قوانین را رعایت نکرده و مادران پس از بازگشت از مرخصی زایمان، جایگاه و پست قبلی خود را از دست داده و مجبور به خدمت در واحد دیگر و یا جایگاهی پستتر از موقعیت قبلی خود هستند که با افزایش زمان مرخصی این نگرانی نیز بیشتر میشود، چراکه منطقی نیست مدیر یک شرکت مخصوصن شرکت خصوصی، یک پست خود را به مدت 9 ماه با یک نیروی موقت پر کند و منتظر بازگشت نیروی قبلی خود بماند.
بسیاری از فعالان حقوق زنان نسبت به این امر هشدار دادهاند و دولت را ملزم به آن کردهاند که قوانینی سخت در زمینه حفظ موقعیت شغلی قبلی زنان پس از بازگشت از مرخصی زایمان را تدوین و راههای دور زدون از این قانون را ببندد و به گونهای نباشد که این دسته از قوانین فقط بر روی کاغذ برای زنان دلخوشی ایجاد کند.
گذشته از نگرانیهایی که در این لایحه جدید دولت وجود دارد، یک بند وجود دارد که برای ما ایرانیان جدید و جالب است، به طوری که در صورت تصویب این لایحه پدران ایرانی همراه همسرانشان به مدت دو هفته به مرخصی زایمان میروند که البته برخی مسوولان وزارت بهداشت این مدت را تا یک ماه نیز اعلام کردهاند.
مسوولان هدف از ارایه این پیشنهاد را تحکیم بنیان خانواده و نقشپذیری پدران در نگهداری از فرزندان، ایجاد حس مشترک عاطفی و وابستگی بین زن و شوهر و کاهش امکان ابتلای زنان به افسردگی پس از زایمان اعلام کردهاند که از قرار معلوم مورد استقبال نمایندگان کمیسیون بهداشت مجلس نیز قرار گرفته و به گفته مسوولان وزارت بهداشت این پیشنهاد که در آبان ماه به مجلس میرود، رای خواهد آورد.
اما قطعن تصویب چنین پیشنهادی بیحاشیه نخواهد بود، چراکه با توجه به تعداد موالید در کشور، سالانه 14 هزار و 600 هفته برای پدرهای شاغلی که بچهدار میشوند، مرخصی در نظر گرفته میشود، بنابراین کارشناسان و کارفرمایانی که در این سالها نسبت به درست نبودن افزایش مرخصی زایمان برای زنان هشدار داده بودند، حالا باید برای نوشتن نقدهایشان در مورد این همه هفتهای که قرار است، نیروی کار کشور کار نکند دست به قلم بشوند.
هرچند که به اعتقاد کارشناسان، دولت در ظاهر به دنبال فراهم کردن زمینه لازم برای تحکیم بنیان و ایجاد آرامش خانواده و کاهش مشکلات و آسیبهایی است که در انتظار نسل آینده نشسته است، اما در واقع با اجرایی کردن چنین طرحهایی، حکومت به دنبال افزایش جمعیت کشور است.
فعالان حقوق زنان نیز پا را از این فراتر گذاشته و انگیزه اصلی دولت از طرح چنین پیشنهاداتی را حذف خود به خودی زنان از چرخه اجتماعی و اقتصادی جامعه و خانهنشین کردن آنها میدانند.
هرچند که دولتمردان همواره وجود چنین انگیزههایی را انکار میکنند و همواره شعار حمایت از حقوق زنان را میدهند، اما با کارخانهها و شرکتهایی که اغلب خانمهای مجرد را استخدام میکنند و برای خانمهای متاهل نیز هر دو تا سه ماه یک بار تست حاملگی در نظر میگیرند که درصورت حامله بودن، به منظور ندادن مرخصی بارداری، با وی قرارداد مجدد نبندند، چه خواهند کرد؟
خبر / رادیو کوچه
آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه، 12 اکتبر، در سفری به کرمانشاه با اشاره به اعتراضات علیه سیاستهای مالی والاستریت در آمریکا گفت که نظام سرمایهداری در بن بست کامل قرار گرفته است.
او از برخورد پلیس و ماموران امنیتی کشورهای غربی با معترضان انتقاد کرد و گفت: «شدت عملی که مثلن در لندن علیه اعتراضات نشان داده شد به حدی بود که یک دهم آن را در کشورهای عقب افتادهای که نظام دیکتاتوری دارند، نمیشود دید.»
رهبر جکهوری اسلامی گفت که ممکن است اعتراضات فعلی مهار شود، اما بحران نهایی غرب آغاز شده و ممکن است چند سال بعد به نتیجه برسد.
او افزود: «اینجا است که اسلام به کار دنیا میآید و نظام جمهوری اسلامی میتواند الگو بودن خود را ثابت کند.»
بیشتر بخوانید:
«سفر رهبر جمهوری اسلامی به کرمانشاه»
مصطفا خلجی/ رادیو کوچه
mostafa.k@koochehmail.com
جایزه نوبل ادبیات امسال به یک شاعر ۸۰ ساله سوئدی به نام «توماس ترانسترومر» (Tomas Tranströmer) اهدا شد. آکادمی نوبل دلیل این انتخابش را تصاویر متراکم و شفافی که از واقعیت در آثار ترانسترومر وجود دارد، اعلام کرد.
«آموس از»، نویسنده اسراییلی و «آدونیس»، شاعر سوری، نامزدهای جایزه نوبل ادبیات امسال بودند، اما به گفته منشی دایمی آکادمی نوبل، توماس ترانسترومر از سال ۱۹۹۳ نامزد دریافت این جایزه بوده است.
مونیکا، همسر توماس ترانسترومر نیز پس از اعلام نام برنده نوبل ادبی امسال گفت: «همسرم دیگر روی این جایزه حساب نمیکرد.»
قرار است این جایزه یک میلیون و صد هزار یورویی روز 10 دسامبر، همزمان با سالروز مرگ «آلفرد نوبل»، طی مراسمی ویژه تقدیم برنده آن شود.
زندگی توماس ترانسترومر
توماس ترانسترومر در ۱۵ آوریل سال ۱۹۳۱ در استکهلم زاده شد. مادرش آموزگار و پدرش روزنامهنگار بود. او در سال ۱۹۵۰ از یک دبیرستان در استکهلم دیپلم گرفت و در رشته روانشناسی ادامهی تحصیل داد. این شاعر سوئدی در سال ۱۹۵۶ به شهر «وستراس» واقع در ۱۰۰ کیلومتری غرب استکهلم نقل مکان کرد و پس از چند سال اقامت در این شهر، چنان محبوبیت یافت که مسوولان بهنام او «جایزه ادبی ترانسترومر» را بنیاد نهادند.
ترانستومر با پایان یافتن تحصیلات آکادمیکش در سال ۱۹۵۷ به عنوان دستیار سنجش روحی در انستیتوی روانشناسی مدرسهی عالی استکهلم مشغول کار شد. یک سال بعد، ازدواج کرد و از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۶ به عنوان روانشناس در مرکز بازپروری جوانان در شهر یونشوپینگ به کار پرداخت. او از سال ۱۹۸۰ به استخدام موسسهی بازار کار شهر وستروس در آمد.
توماس تراستومر در نوامبر سال ۱۹۹۰ سکتهای مغزی کرد و این سکته بخشهای مهمی از نیمکرهی چپ مغز وی را از کار انداخت. زبانپریشی شاعر و از دست رفتن تدریجی قدرت تکلمش نتیجهی این سکته بود.
این شاعر سوئدی اولین دفتر شعر خود را که «۱۷ شعر» نام داشت، در ۲۳ سالگی و در سال ۱۹۵۴ و پس از این که یک دوره اشعار خود را در مجلههای ادبی به چاپ رسانده بود، منتشر کرد. منتقدان سوئدی این دفتر را یکی از مجموعههای قابل توجه آن دهه عنوان دادند. علاقهی شدید توماس ترانسترومر به طبیعت و موزیک که بعدها در زندگی شعریش سایهای بلند میاندازد در همان نخستین دفترش هویداست.
او در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۶ در دو کتاب دیگر تجربههای خود را از سفر به اسپانیا، بالکان، آفریقا و ایالات متحده آمریکا سرود. در سال ۱۹۹۶ کتاب «تشییع جنازه گوندولا»ی او با فروش ۳۰ هزار نسخه در بازار کتاب کوچک سوئد رکورد شکست.
اسرار در راه، آسمان نیمه حاضر، دریاچههای شرقی، موانع حقیقت، میدان وحشی، برای زندهها و مردهها، و واگن رنج، از عناوین آثار این شاعر سوئدی است.
شعرهای ترانسترومر در سالهای ۱۹۶۰ در آمریکا منتشر شد و توجه جهانی را به خود جلب کرد. پس از آن اشعار توماس ترانستومر به زبانهای گوناگون ترجمه شد و گزیدهای از اشعار توماس ترانسترومر به فارسی نیز در کتابی با عنوان «مجمعالجزایر رویا» در ایران منتشر شده است.
ویژگیهای شعر ترانسترومر
ویژگی شعرهای ترانسترومر، کوتاهی آنها است. شعرهای او با بالاترین میزان فشردگی، از سال ۱۹۵۰ تاکنون، هایکوهای ژاپنی را تداعی میکنند. در کارهای او، نه تنها کلمات، بلکه حتا سیلابها نیز، به دقت و ظرافت برگزیده میشوند. به لحاظ محتوا، شعرهای ترانسترومر، کمتر نگاه به طبیعت یا اندیشههای تجریدی و فلسفی دارند، بلکه برخوردهای زندگی روزمره را منعکس میکنند.
دایرهالمعارف بریتانیکا درباره آثار ترانسترومر نوشته است: «زبان نیرومند و قدرت تصویری آثار ترانسترومر، سبب شده که آنها در قرن بیستم بیش از آثار هر شاعری به زبانهای مختلف ترجمه شوند.»
در واقع یکی از ویژگیهای اصلی شعر ترانستومر «ایجاز» است که در آثار اخیر این شاعر نمود بیشتری دارد؛ ایجازی که در آن تصاویر درونی با واقعیت بیرونی در تقابل قرار میگیرند به این معنی که ترانسترومر در اشعارش تلاش میکند جهانی را که ما به خواب میبینیم و مجموعه تصاویر رویایی را با واقعیت بیرونی مقایسه کند.
اما او اشعار خود را «جایگاه دیدار» توصیف میکند؛ جایی که روشنایی و تاریکی، اندرونی و بیرونی به هم برخورد میکنند و نقطهی وصلی ناگهانی با جهان، تاریخ و انسان به وجود میآورند.
ترانسترومر عقیده دارد که زبان همگام با جلادان در حرکت است. از این رو باید زبان تازهای پیدا کنیم.
در دنیای اشعار ترانسترومر گاهی حتا درختان هم میتوانند بیندیشند.
مرگ نیز یکی دیگر از مضامین اشعار این شاعر سوئدی است. در کل مضامین آثار ترانستومر زندگی روزانه انسان است؛ انسانی که به مرزهای فرهنگی مشخصی محدود نمیشوند.
جزیره «رُن مارو» در نزدیکی استکهلم یکی از مکانهای الهامبخش اشعار ترانستومر است و در بعضی از اشعار این شاعر دیده میشود. این جزیره، جایی است که پدربزرگ مادریاش در آن زندگی میکردند و او تابستانهای نوجوانیاش را به آنجا رفت و آمد داشت.
شماری از منتقدان سوئدی معتقدند که ترانسترومر بزرگترین شاعر سوئد است.
در ادامه شعری از توماس تراستومر با ترجمه «خلیل پاکنیا» را میخوانیم:
گاهی زندگیام چشمانش را در تاریکی باز میکرد.
احساسی مثل اینکه انبوه مردم در خیابانها راه بروند
در کوری و هراس به سوی معجزهای،
در حالی که من نامریی ایستاده باشم.
چون کودکی که با شنیدن ضربان سنگین قلبش
از وحشت به خواب رود
تا صبح نورهایش را در قفلها بریزد
و درهای تاریکی بازشوند.
برگرفته از منابع اینترنتی
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: العربیه
منابع مطلع در گفتوگو با العربیه اعلام کردند محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسلامی ایران با همکاری سپاه قدس گروهی را برای انجام ترور در خارج از کشور تشکیل داده است.
این منابع که نخواستند نامشان منتشر شود اعلام کردند این گروه ماموریت ترور مخالفان ایرانی برجسته و روزنامهنگاران و شخصیتهای سیاسی معروف عرب و خارجی را برعهده دارد.
احمدینژاد پس از بحران اخیر با اصولگرایان و آیتاله خامنهای در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرد برای جلوگیری از سرنگونی نظام و کاهش تاثیرگیری از انقلابهای عربی- که آیتاله خامنهای را بسیار نگران کرده است- عملیات ترور در خارج از کشور از سرگرفته شود.
گزارش میافزاید احمدینژاد تاکید کرده است پس از انجام این ترورها میتوان این مسئله را تبلیغ کرد که مردم جهان تحت عنوان «بیداری اسلامی» و با تاثیرگی از انقلاب اسلامی ایران دست به این عملیات زدهاند.
منابع افزودند: «گروه ترور وابسته به سپاه قدس برای کاهش فشار بر بشار اسد همپیمان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ماموریت تحریک و ارتباط با افراد مختلف در خارج و بهکارگیری داوطلبان جدید برای انجام ترور در خارج را برعهده گرفته است.»
ایالات متحده آمریکا روز گذشته ایران را به طراحی توطئه ترور سفیر سعودی در واشنگتن متهم کرد و اعلامک کرد مدارک کافی در دست دارد که نشان میدهد این کشور به یک گروه ایرانی وابسته به سپاه قدس کمک مالی و لوجستیکی کرده است تا دیپلمات سعودی را ترورکند.
وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرده است عملیات ترور قرار بود با انفجار رستورانی هنگام حضور سفیر در آن اجرا شود و متهمان رفت و آمدهای سفیر و رستوران را زیر نظر گرفتنه بودند.
به گفته وی یک ایرانی و چند تن از متهمان دستگیر شدهاند و ایرانی بازداشت شده به تلاش برای انجام این عملیات اعتراف کرده است.
پیش از این منابع قضایی آمریکا اعلام کرده بود نیروهای امنیتی ایالات متحده توطئهای برای انفجار سفارت سعودی در واشینگتن و ترور سفیر سعودی را با شکست مواجه کردند.
Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
“Erfan Ghanei Fard” is a researcher in contemporary history of Iran and a published author in various fields. The discussion today, in Radio Koocheh, is about the result of his research, a book entitled, ”Trapped in the incident”. It talks about SAVAK activities before the revolution in Iran.
In this interview with the author of ”Trapped in the incident”, we tried to investigate causes of the collapse of the Shah and SAVAK. His book is the result of extensive conversations with many experts of the SAVAK, such as “Parviz Sabeti”, “Manouchehr Hashemi”, “Ali Akbar Farazian”, “Hassan Alavi Kia” and a few more.
What follows is the interview of Ardavan Roozbeh with Erfan Ghanei Fard:
Does really SAVAK have the black face that has been shown to us in the contemporary history books of post revolution? How SAVAK can be evaluated honestly?
SAVAK’s duty was to control turbulences and the subversion of different political or terrorist organizations. For examples, people who have been in the guerilla operations in countries like Iraq, Lebanon and Palestine and received financial aid to take action against the security in the country or try to recruit innocent young people.
SAVAK agents were able to show the real face of organizations and institutions like Nehzat Azadi (Freedom Movement), Jebheh Meli (National Front), the Mujahedin Khalgh (The People’s Mujahedin of Iran PMOI, Fadaian Khalgh (People's Devotees), and The Students Confederation, by arrests and prosecution of fugitives and was successful in recognizing the so-called Political movements. This is why, the members of these movements tried to accuse SAVAK and show the black side of it or show themselves as heros.
SAVAK was able to transform most of sabotage and hostage taking of the terrorist groups to a failure and in 1976, all the terrorist groups came under control of SAVAK. Hamid Ashraf and Bahram Aram were executed, and Masoud Rajavi remained in prison. Or Iraq's Ba'th Party, provocateur of secessionist groups, like Altahrir Front of Ahvaz and ethnic groups in Kurdistan such as Iranian Kurdistan Democratic party, were completely destroyed by Mustafa Barzani, SAVAK’s agent.
SAVAK’s duty was to control turbulences and the subversion of different political or terrorist organizations. For examples, people who have been in the guerilla operations in countries like Iraq, Lebanon and Palestine and received financial aid to take action against the security in the country or try to recruit innocent young people
The Mujahedin Khalgh that came out from the freedom movement, on November 09, 1970, hijacked the Airbus of Dubai-Tehran flight and landed in Baghdad. In 1969, the Mujahedin Khalgh entered the guerrilla operations warfare, Airplane robbery, abduction of famous personalities and diplomats, assassinations and sabotage, carrying weapons and ammunition inside the country, and were in relation with guerrilla organizations, such as Palestinians, Ghazafi, Southern Yemen, Russians, and Baghdad.
Close to the 2500-year-old empire festivities, affected by Iraq and Palestine they tried to sabotage the festival in the country, but in September 1971, about 100 of them were arrested in twelve safe houses, with weapons, ammunitions, bombs and forged plates. When any arrest were taking place in Iran, the Freedom Movement and Students Confederation were organizing protests outside Iran. And lies or correct informations about these events used to reach Iraq, Lebanon, the Soviet Union etc. I am talking about the same Students Confederation that in his journal called the ”Persian Gulf” ”Arabian Gulf”.
And even they have repeatedly been to the Soviet embassy, contacted the Turkey left party for cooperation with ”Toudeh Party” who started a revolutionary fight against Iran and sent some people to China, Cuba, and Albania. They were even in cooperation with Iraq's Ba'th and for some time they had agents such as Lashaii, Kashkooli, Parsan Nejad etc, close to Jalal Talabani. They could not do anything else except bank robbery and trying to abduct the US ambassador and had a burning fever for partisan armed resistance and relationship with Soviets. The People’s Devotees guerrillas have been the same.
The religious extremists also said that Ayatollah Sa'idi, or Ayatollah Qafari were killed by SAVAK. But Ayatollah Montazeri wrote that these people died from diseases. Extremists burned “Rex” cinema and later Bakhtiyar wrote to Ahmad Madani that Ayatollah Jami has been the main director. So you realize that these kind of labels, in the long term are not sustainable.
When the Mujahedin Khalgh intended to poison Tehran's water supply or explode the electricity supplier, they were arrested. Of course, they made bombs that killed innocent people and sometimes the bomb exploded themselves, like Mr. Meisami. Or some of them executed people of their own. Mr. Hussein Baqerzadeh published an article in this regard.
Many of these extremist groups were exterminated or completely denounced by SAVAK. But many of the example of murders and terrors by SAVAK, are only delusions. For example, Takhti committed suicide in a hotel because of sexual failure and even a day before his suicide, he went to the office of registry of documents to design his son to act on his behalf. Samad Behrangi drained because he could not swim. In June ’77, Ali Shariati had a cardiac arrest because of Alcohol abuse, and Mr. Ebrahim Yazdi goes to ask Mr. Khomeini to say that SAVAK has killed him. Khomeini does not accept then because he considered Shariati as a anti clerics and Saudi Wahhabi agent. Khanssari and Shariatmadari considered Hosseinieh Ershad as an anti clerics institution.
And again, a series of illusions made up the cause of death of Ayatollah Khomeini's son to be SAVAK’s responsibility. But the reality is not so. And of course, these facts are not there to wash off SAVAK clean but at least we can see the truth.
Was the King indifferent about SAVAK? Could SAVAK succeed in his plans? What was the role of Sabeti as the General Manager of interior security?
In response to your question, I have to say that the significant germ of protests hatched at the funeral of Ayatollah Khomeini's son. In November 1977, Parviz Sabeti was against this gathering. But the King said that people are free to gather. Then Ayatollah Khomeini wrote three letters to thank the people and Yasser Arafat etc. But in fact, those were notification letters against the King. So the King ordered Nasirri to write a letter to Ayatollah Khomeini but Mr. Sabeti believed that if supporters of Mr. Khomeini are not arrested, writing a letter is not recommended. But The King asked Hoveyda to write a letter and finally a person named Nikkhah wrote that letter that was known as Rashidi Motlagh’s letter.
When in 1976, the Red Cross came to Iran, about seven hundred political prisoners were released. Many of them were related to the terrorist guerrillas of Mujahedin Khalq, People’s devotees and pro-Arafat terrorists
In May ’78, the ceremony of 40 days of mourning for Khomeini’s son was held. In this regard, a dispute started between Sabeti and Amouzegar in presence of Darius Homayoun. Sabeti believed that arresting 1500 people were going to calm everyone. The situation was reported to the King by Hoveyda but the King only accepted the arrest of 300 people and then Nasser Moghadam released them. So for two months everything was quiet and in his book, ”Answer to history”, the King has talked about the status of those two months. But the King, for strategic relations with America, that he did not want to create any conflict with Carter, showed flexibility and lost the control.
When in 1976, the Red Cross came to Iran, about seven hundred political prisoners were released. Many of them were related to the terrorist guerrillas of Mujahedin Khalq, People’s devotees and pro-Arafat terrorists. They created the disaster of September 8, 1978. The same Arafat who accepted Shah’s $300,000 cheques. A few days later, Mr. Bani Sadr told the newspaper “Le Monde” that three thousand were killed by the King and SAVAK but never no one referred to the statistics in those days, nor to the causes.
So as Mr. Parviz Sabeti said, causes of the revolution started in 1976 and in the last six months became more evident. By the way, gentlemen like Chamran, Yazdi, Ghotbzadeh and Moghadam were in contact with Carter Administration and supposed to increase the pressure in Iran. When the King agreed that the Red Cross come to Iran, opponents found that the king is under pressure and a sign of the revolution in ’76 existed. On the other hand, the King was sick and his strategic relationship with the US faced a leadership crisis, so he was somehow paralyzed and let go the country.
So SAVAK was destroyed and the counter-espionage part were dismissed. When revolutionaries settled in the country, Chamran and Yazdi were in contact with the Americans, the Soviet Union and Eastern bloc were still important, so they invited in some employees like Assefi, Alavi and a few more. They almost re-employed the two third of the employees of SAVAK and counter-espionage and retired them after two years. Britain and the United States had some common interests with Iran because of the Russian Communist bloc and SAVAK consulting experts were useful to them. General Kaveh and General Farazian came back to Iran according to Mr. Ebrahim Yazdi’s recommendation.
You mentioned SAVAK’s role in the ministry of information; it could have been my question but you answered it. But with regards to your writings in a collection of books that have recently been published and security views, do you think it can be said that in Iran’s revolution SAVAK was not guilty, neither any external factors but the King just gave up the situation and the people themselves conducted the Revolution?
Yes, I think that Iranian people themselves must take responsibility instead of blaming others. The illusion of blaming others is a kind of clearing the issue. If we accept that Iran’s Revolution has been conducted by others and people were not responsible and involved, it looks like the story of mourning on August 19 and the coup. In general, people of Iran should accept the responsibility for what they do.
It can be said that in those days, SAVAK has not been successful but was not guilty neither. Because by controlling the terrorist forces that brought the society into turmoil they wanted to raise awareness in the young generation by the same poems of Akhavan Saless : “They deceit you, it is not what they promise.” But in those days, people were fed by passion and revolutionary excitement and the King just left the country because he was ill.
فارسی
محمد مصطفایی / وکیل پایه یک دادگستری
دهم اکتبر به مناسبت روز جهانی مبارزه با اعدام، پنج نفر در ارومیه و سه نفر در سمنان اعدام شدند و نیز مراسم اعدام چهار نفر در خمینی شهر مهیاست. باز اعدام در این روز داغ داغ بود.
از چند روز پیش رسانههای دولتی خبر اعدام چهار مجرم خمینی شهر را که چندی پیش به اتهام تجاوز به عنف بازداشت شده بودند، را منتشر کردند، همچنین اعلام شد که پنج متهم دیگر این پرونده (تجاوز گروهی به دختران در باغی در خمینیشهر) متواری هستند، البته این خبرگزاریها اعلام نکردند که چهار متهم دیگر چه کسانی هستند و شغلشان چیست؟ اما به هر حال بنا بر این گذارده شده بود که چهار نفر از متهمان خمینیشهر در پارک باغ بهشت خمینی در منظر عمومی، اعدام گردند و از مردم نیز جهت تماشای این مراسم دعوت به عمل آوردند.
قبل از هر چیز بهتر است مروری کوتاه به زندگی این چهار مجرم بیاندازیم:
از دوران کودکی این چهار مجرم اطلاعاتی در دست نیست. مسوولین دستگاه قضایی نیز سابقهای از دوران کودکی، خانواده، شغل و شرایط ارتکاب جرم و انگیزه جرم ارایه ندادهاند. اما از اطلاعاتی که در خصوص سابقه کیفری آنها منتشر شده است میتوان نتایجی را تحصیل نمود که به ترتیب به نظر گرامیتان میرسد.
عباس، مجرد و 24 ساله است. او دو فقره آدمربایی در سال 1383 و یک رابطه نامشروع در سال 1387 داشته است، عباس زمانی که 17 ساله بود برای اولین بار به اتهام آدم ربایی بازداشت میگردد، نوجوان 17 ساله که در گذشته زمینه ارتکاب جرم برایش فراهم شده و در این سن دست به ارتکاب اولین جرم رسمی خود زده و به عبارت دیگر رسمن در 17 سالگی بازداشت شده است. گذشته عباس با این سابقه، مشخص و محرز است، عباس فردی بوده است که در کودکی زمینه تربیت و آموزش و پرورش برایش فراهم نشده و در سن 17 سالگی به جای آنکه در پشت میزهای مدرسه به تحصیل و تعلیم و تربیت بپردازد و بتواند پایش را به دانشگاه باز نماید، جامعه پایش را به دادگاه و زندان میکشاند. پلیس و دستگاه قضایی و در مجموع حکومت برای اولین بار متوجه شد که عباس در 17 سالگی مرتکب جرم شده است. (دقت بفرمایید کسی که امروز اعدام شد، در 17 سالگی زنگ خطر را به مسوولان حکومت زده بود) او را بازداشت میکند و مدتی در زندان نگهداری میکند و سپس با در نظر گرفتن مجازاتی او را رها مینماید. حکومت وظیفهای بر عهده داشت و آن تعلیم و تربیت عباس و مراقبت پس از زندان بود. اگر عباس در همان کودکی از آموزش و پروش مناسب برخوردار بود و امکانات رشد اخلاقی و علمی برایش فراهم بود و نیازهای دوران کودکی، نوجوانی و جوانیاش تامین میگردید، پایش به زندان کشیده نمیشد، شاید بگوییم، حکومت نمیدانست که چنین شخصی پیش از 17 سالگی امنیت شهروندان را بر هم زده است، اما نمیتوانیم بپذیریم که حکومت در بعد از 17 سالکی این نوجوان و در اولین بازداشتش، مطلع از فساد اخلاقی این نوجوان نداشته است. حکومت میتوانست او را تربیت کند و از همه مهمتر اینکه، پس از آزادی از زندان، مراقب او باشد. اما این کار را نکرد تا اینکه عباس مجددن مدتی کوتاهی دیگر و در همان 17 سالگی، به همان اتهام بازداشت شد. باز هم حکومت هیچ امکانی برای تربیت عباس فراهم نکرد. حکومت این اجازه را داد که عباس تجربه بیشتری از جرم به دست آورد در اصل زمینه ارتکاب جرم را حکومت برای او فراهم کرد. حتا زمانی که پس از چند سال عباس با دختری به صورت خودخواسته رابطه برقرار کرده بود، حکومت او را بازداشت و به اتهام رابطه نامشروع عباس و دختر را محکوم نمود و اجازه نمیدهد که این دو بتوانند زندگی مشترکی را آغاز کند. به هر حال زمینه برای ازتکاب جرم برای عباس فراهم بود و او که میبایست از سوی حکومت مراقبت میشد، برای چهارمین بار مرتکب جرم شد، جرمی که در نهایت اعدامش را در ملاعام رقم زد. او در حال حاضر به اتهام تجاوز به عنف، حبس غیرقانونی و آدم ربایی مجازات به اعدام، 28 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شده است.
رجبعلی معروف به رجب سیاه، مجرد، 23 سال، او یک بار در کودکی به اتهام قدرتنمایی با چاقو و شرب خمر بازداشت شد، اما این نوجوان نیز همانند عباس هیچ حمایت قانونی و اجتماعی نشد و در نهایت به همراه عباس به اتهامات تجاوز به عنف، حبس غیرقانونی و آدم ربایی به مجازاتهای اعدام، 28 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم گردید.
اصغر، مجرد، 20 ساله است. سرگذشت اصغز نیز همانند عباس و رجبعلی است او نیز در کودکی به اتهامهای رابطه نامشروع، قدرتنمایی با قمه، شرب خمر بازداشت و محکوم گردید در آخرین بار به اتهامهای تجاوز به عنف، حبس غیرقانونی و آدم ربایی به مجازاتهای اعدام، 28 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم گردید.
و در آخر منصور، مجرد، 24 ساله است که یک بار در سال 1384 هنگامی که 18 سال داشت به اتهام آدمربایی بازداشت میگردد. سرنوشت او همچون سرنوشت سه دوست دیگر خود است. این جوان نیز بالاخره به اتهامهای تجاوز به عنف، حبس غیرقانونی و آدم ربایی به مجازاتهای اعدام، 28 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم میگردد و احکام صادره برای هر چهار نفر اجرا میگردد.
ملاحظه میفرمایید که سرگذشت این چهار جوان همانند یکدیگر بوده است، وجه مشترک همگی آنها این بود که هر چهار نفر مجرد بوده و توان ازدواج نداشتهاند، وضعیت اجتماعی آنها برای تربیت صحیحشان فراهم نبوده و هر چهار نفر از حقوقی که حتا قانون اساسی به آنها اعطا کرده است برخوردار نبودهاند. این چهار نفر میبایست مورد حمایتهای قانونی قرار میگرفتند که نگرفتند و در نهایت این چهار نفر به مجازاتهای مساوی محکوم و اعدام شدند. این چهار نفر در شرایطی اعدام میگردند که در اصل ریشه اصلی ارتکاب جرم توسط آنها بیلیاقتی حکومت و بیاهمیت جلوه دادن خواستههای اساسی و بدیهی آنها توسط حکومت بوده است.
حال میتوانید با آنچه مرقوم گردید خود قضاوت کنید که آیا باید نسبت به اعدام آنها شادی و پایکوبی کرد و در مراسم لرزش بدنشان شرکت نمود یا اینکه به حال خودمان و حکومتی که حاکمانش تنها راه برون رفت از بحران را اعدام میدانند، گریست؟ حکومتی که برای دیدن گرفت جان انسانها همچون مراسم عروسی، کارت دعوت میفرستد و عدهای را برای دست و پایکوبی و سوت زدن دعوت میکند و با این کار صورت مسئله را پاک میکند و کوتاهی و سهلانگاری خود را نسبت به شهروندان ایرانی توجیه میکند.
چهارشنبه 20مهر 90 / 12 اکتبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران
زخم- «پدران ایرانی هم به مرخصی زایمان میروند»- افشان برزگر
بخش اول خبرها
مجله جاماندگان- «ملتی یا زهرا گویان»- شراره سعیدی
مجله خبری تاجیکستان- «تا لحظه مرگ اعتصاب خواهم کرد»- کیومرث
بخش دوم خبرها
گزارش ادبی- «نگاهی به زندگی و آثار «توماس ترانسترومر»- مصطفا خلجی
بخش سوم خبرها
روزنگاشت- «آموزگاری برای فرهنگنویسی و ریاضی نوین»- محبوبه شعاع
مجله خبری کابل- آرین
بخش چهارم
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز چهارشنبه، 12 اکتبر، یکی از طراحان اصلی سوال از رییس جمهوری اسلامی در اعتراض به عدم وصول این طرح از سوی هیت رییسه مجلس متن استعفای خود را تقدیم هیت رییسه مجلس شورای اسلامی کرده است.
به گزارش مهر، علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی که از طراحان اصلی سوال از رییس جمهوری است در اعتراض به عدم اعلام وصول سوال از محمود احمدینژاد توسط هیت رییسه مجلس متن استعفای خود را تقدیم این هیت کرد.
وی پیش از این نیز در نامهای به هیت رییسه مجلس تاکید کرده بود در صورتیکه اعضای هیت در صدد فشار بر نمایندگان برای پس گرفتن امضاها باشند وی از نمایندگی مجلس استعفا خواهد داد.
مطهری در این نامه تاکید کرده بود وقتی امکان استیفای حقوق موکلان خود را نداشته باشد از این سمت استعفا میکند.
طرح سوال از محمود احمدینژاد 5 تیرماه با 100 امضا توسط علی مطهری از طراحان اصلی این طرح، به هیت رییسه مجلس تقدیم شد. این طرح طبق آییننامه داخلی مجلس با امضای یک چهارم نمایندگان یعنی 73 نفر قابل طرح است.
گفته میشود از 100 امضای این طرح 14 نفر امضای خود را پس گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
«احتمال استعفای نماینده مجلس شورای اسلامی»
خبر / رادیو کوچه
پس از اعلام کشف طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه این کشور، شامگاه سهشنبه، 11 اکتبر، اعلام کرد آمریکا این رفتار ایران را بیپاسخ نخواهد گذاشت.
به گزارش العربیه، کلینتون در یک کنفرانس خبری گفت: «ما با دوستان و همپیمانان بینالمللی خود مشورت خواهیم کرد تا با هم پیامی قوی به ایران بفرستیم تا چنین اقدامات، متناقض با معیارهای بینالمللی را متوقف کند.»
وزیر خارجه آمریکا در ادامه سخنان خود افزود واشینگتن با همپیمانان خود در عرصه بینالمللی برای انزوای بیشتر ایران اقدام خواهد کرد.
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا نیز با محکوم کردن عملکرد دولت جمهوری اسلامی در این زمینه گفت «این رفتارها مغایر با تعهدات بینالمللی است وبایستی متوقف شود.»
از سوی دیگر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، ادعای طرح ترور سفیر سعودی در آمریکا را کذب و دور از حقیقت دانست.
سخنگوی وزارت خارجه گفت: «روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مبتنی بر احترام متقابل بوده و طرح چنین ادعای کذبی راه به جایی نبرده و تاثیری در اذهان عمومی بر جای نخواهد گذاشت.»
مقامات آمریکایی میگویند، در حال بررسی نقش و ارتباط دولت جمهوری اسلامی با دو فرد ایرانی بازداشتشده مرتبط با این پرونده هستند. این در حالی است که براساس دادخواست دادستانی فدرال در نیویورک، غلام شکوری به عضو سپاه قدس به عنوان یکی از متهمان حادثه معرفی شده است.
اریک هولدر وزیر دادگستری آمریکا، همچنین گفته است: «از ابتدای بازداشت این متهم، وی به دست داشتن در طرح توطئه اعتراف کرده است و همچنین اطلاعات با ارزشی در زمینه نقش عناصری در حکومت جمهوری اسلامی ایران در این طراحی ارایه کرده است.»
وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرد مقامات کاخ سفید و وزارتخانههای امورخارجه و خزانهداری در حال مذاکره هستند تا در خصوص اقداماتی تازه علیه ایران تصمیم بگیرند
تحقیقات پلیس فدرال آمریکا نشان میدهد که منصور اربابسیار در 29 سپتامبر از ایران به فرانکفورت سفر کرده است و از آنجا قصد داشت برای نهایی کردن طرح ترور به شهر مکزیکو سیتی برود که سرانجام در آنجا پازداشت و از طریق یک پرواز به نیویورک فرستاده شد و اکنون در آمریکا بازداشت است.
در همین حال، وزارت خزانه داری آمریکا، روز سه شنبه اعلام کرد، پنج ایرانی از جمله منصور ارباب سیار و غلام شکوری قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، عبدالرضا شهلایی و حامد عبداللهی را در اتباط با توطئه ترور سفیر عربستان در واشینگتن تحریم کردهاند.
پیشتر قاسم سلیمانی، عبدالرضا شهلایی نیز از سوی وزارت خزانهداری آمریکا مورد تحریم قرار گرفته بودند.
بیشتر بخوانید:
«اتهامات آمریکا بیاساس و عامل بیثباتی در خلیج پارس است»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
یک نماینده دیگر مجلس به حمایت از سیمین بارکزی نماینده صلب صلاحیتشده مجلس نمایندگان افغانستان با وی در اعتصاب غذایی یک جا شد.
داکتر نیلوفر ابراهیمی گفت به خاطر این که به پرونده خانم بارکزی رسیدگی نشده، وی نیز دست به اعتصاب غذایی زده است.
همچنان دو تن از روسای نهادهای سیاسی و اجتماعی و شماری از دانشجویان نیز در اعتصاب غذایی خانم بارکزی شریک شدهاند.
این دانشجویان میگویند اگر به این اعتراض مدنی آنان توجه نشود، حاضراند در این راه قربانی شوند.
در این حال رییس جمهوری کرزی به کمیسیون انتخابات افغانستان گفته است تا پرونده خانم بارکزی را با دقت بررسی کند.
از جانب دیگر شورای علمای افغانستان هر نوع اعتصاب غذایی را حرام دانسته و گفته است این عمل خلاف دین اسلام است.
این شورا با صدور یک فتوا گفته است که نظر به آیات قرآن کریم هیچ مسلمان حق ندارد تا برخود خوردن آب و نان را قطع کند.
این درحالیست که سیمین بارکزی عضو برکنار شده مجلس نمایندگان افغانستان از یازده روز به این طرف دست به اعتصاب غذایی زده و گفته است تا زمانی که به خواستههایش رسیدگی نشود، به اعصابش پایان نمیدهد.
خبر / رادیو کوچه
به گفته مقامهای محلی، روز چهارشنبه، 12 اکتبر، بر اثر یک رشته انفجارهای خودروهای بمبگذاری شده در بغداد، پایتخت عراق، دستکم 20 تن کشته و 83 نفر زخمی شدهاند. به گفته مقامهای بیمارستان محل نگهداری مجروحان، حال آسیبدیدگان وخیم گزارش شده است.
به گزارش الجزیره، صبح روز چهارشنبه به دلیل انفجار چند خودرو به طور همزمان در مکانهای مختلف بغداد بیش از یکصد کشته و مجروح باقی گذاشته است.
به گفته مقامهای مسوول، انفجار نخست توسط یک انتحار کننده با یک خوروی بمبگذاری شده در یک ایستگاه پلیس در مرکز علویه روی داده که منجر به کشته شدن 6 تن از جمله 4 پلیس شد.
انفجار دوم در منطقهای به نام حوریه در نزدیکی یک اداره پلیس توسط یک انتحارکننده با یک خودرو صورت گرفت که بر اثر آن 5 نفر جانباختند.
و انفجار سوم در منطقه جنوبی ایلام در نزدیکی یک ایست بازرسی روی داد که دستکم سه تن کشته شدند.
انفجار دیگر نیز در یک کاروان نیروی پلیس که که یک نظامی ارشد را همراهی میکرد رخ داد که دستکم 12 تن کشته و مجروح شدند.
تاکنون هیج گروهی مسوولیت این انفجارها را برعهده نگرفته است.
این حمله پس از حمله 28 اوت که توسط گروه القاعده صورت گرفت و 28 تن کشته شدند، بزرگترین عملیات تروریستی اخیر عراق اعلام شده است. این انفجار در نزدیکی یک مسجد منطقه سنینشین روی داد.
بیشتر بخوانید:
«انفجار خودروی بمبگذاری شده ۱۵ قربانی گرفت»
«دهها کشته بههمراه یک عضو پارلمان در عراق»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستیکم مهرماه برابر با سالروز درگذشت «غلامحسین مصاحب» ریاضیدان و دانشنامهنویس ایرانی است. وی که زاده سال 1289 خورشیدی بود، به سبب کوششهایش در راه ترویج ریاضیات جدید در ایران او را «پدر ریاضیات جدید» خواندهاند، همچنین دایرهالمعارف فارسی را که بر اساس شیوههای نوین دانشنامهنویسی تهیه شده است مشهورترین فعالیت و دستآورد وی به شمار میآید. غلامحسین مصاحب در نهایت در چنین روزی در سال 1357 درگذشت.
«غلامحسین مصاحب» در سال ۱۲۸۹ در خانوادهای اهل علم و ادب در تهران به دنیا آمد. خاندان او در نایین از دوران صفویه به این سو شناخته شده هستند. پدربزرگش، «میرزا غلامعلی»، خوشنویس، پدرش طبیب و مادرش شاعر بود. مصاحب بعد از انجام تحصیلات مقدماتی وارد دارالمعلمین شد و پس از پایان دوره آن، در دارالمعلمین عالی ثبت نام کرد و در رشته ریاضیات فارغالتحصیل شد.
او بعد از فارغالتحصیلی به خدمت وزارت معارف درآمد و همزمان تحصیلات خود را در علوم قدیم و فلسفه ادامه داد، و علاوه بر ریاضیات، زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را نیز فرا گرفت و با زبانهای روسی و آلمانی آشنایی یافت. وی در سال ۱۳۰۹ «مجله ریاضیات مقدماتی و عالی» را تاسیس کرد و یازده شماره از آن را منتشر کرد و از همان سالها به تالیف کتابهای درسی برای دبیرستانها پرداخت.
مصاحب در سال ۱۳۱۶ ازدواج کرد، و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۰ تدریس در دانشسرای عالی را آغاز کرد و در ابتدای سال ۱۳۲۲ «روزنامه برق» را انتشار داد که دولت وقت به نخست وزیری «علی سهیلی» به خاطر مخالفت شدید وافشاگریهایش در این روزنامه به آن کینه ورزید و بالاخره پس از چند بار توقیف از انتشار بازماند.
در سال ۱۳۲۴ برای تکمیل تحصیلات به انگلستان رفت و به اخذ درجه دکترا در ریاضیات از دانشگاه کمبریج نایل آمد و سپس به عضویت انجمن ریاضیدانان انگلیس و انجمن فلسفه کیمبریج درآمد. گفته شده که وی در انگلستان شاگرد خاص «برتراند راسل»، ریاضیدان و فیلسوف نامدار انگلیسی بود.
مصاحب پس از بازگشت به ایران مشاغلی را در وزارت فرهنگ عهدهدار شد و در سال ۱۳۲۸ به سمت ریاست اداره آموزش متوسطه و سپس به سمت ریاست اداره کل تعلیمات عالیه منصوب شد و در سال ۱۳۳۰ سمت مدیر کل وزارت فرهنگ را به دست آورد.
وی در سال ۱۳۳۵ عهدهدار طرحریزی و سرپرستی دایرهالمعارف فارسی شد و تا ۱۳۵۰ آن مسئولیت را به عهده داشت و بر ترجمه و تالیف کلیه مقالات دایرهالمعارف نظارت داشت. دایرهالمعارف فارسی نخستین دایرهالمعارف عمومی در زبان فارسی است، که بر اساس شیوههای نوین دانشنامهنویسی تهیه شده است و مشهورترین فعالیت و دستآورد غلامحسین مصاحب به شمار میآید.
گفته شده: دکتر مصاحب برای تدوین و سپس نشر دایرهالمعارف با کمبودها، ضعفها و نارسایی در شیوه نگارش فارسی و امکانات حروفچینی سربی روبهرو بود که برای اغلب آنها چارهای اندیشید که اغلب یاور و الگوی نسلهای بعدی شد. سفارش طراحی حروف خمیده، آوانگاری واژههای نامانوس و خارجی، تغییر در فاصلهبندی کلمات در حروفچینی سنتی، و استفاده از حروف و علایم اختصاری جزیی از کارهایی است که مصاحب در جریان تدوین دایرهالمعارف ابداع کرد و به انجام رساند.
وی همزمان با این کار در سال ۱۳۴۰ به تدریس در بخش ریاضی دانشسرای عالی پرداخت و دو سال بعد درجه استادی دریافت کرد. در مهرماه سال 1345 موسسه ریاضیات را در دانشسرای عالی با مجوز شورای مرکزی دانشگاهها تاسیس کرد که هدف این موسسه تربیت مدرسان ریاضی برای دانشگاههای کشور بود و با کوششهای مداوم وی هفتاد مدرس ریاضی دانشگاهی در آن موسسه تربیت شدند. موسسه ریاضیات درسال ۱۳۷۶ به موسسه تحقیقات ریاضی دکتر غلامحسین مصاحب تغییر نام یافت.
و سرانجام دکتر غلامحسین مصاحب در سپیده دم بیستویکم مهرماه سال 1358 در حالیکه آخرین صفحه بخشی از کتاب تئوری مقدماتی اعداد را که از چاپخانه آمده بود نمونهخوانی میکرد در سن شصتونه سالگی در تهران درگذشت.
اما اگر امروز سخن از منطق نوین، ریاضیات جدید، تئوری مجموعهها، تئوری گروهها، ساختمانهای ریاضی، تئوری اعداد، توپولوژی و دیگر مفاهیم نوین ریاضی میشود، نتیجه آثار دکتر مصاحب و تاسیس موسسه ریاضیات و دگرگونسازی نظام آموزش ریاضی در ایران به وسیله اوست و به بهراستی او پدر ریاضیات جدید بود.
فهرست آثار غلامحسین مصاحب شامل: علوم تفریحی، ترمودینامیک و آثار ارتعاشی گازها، فیزیک، جبر و مقابله خیام، هندسه مسطحه، مدخل منطق صورت، فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی، حکیم عمر خیام بهعنوان عالم جبر، آنالیز ریاضی، تئوری مقدماتی اعداد، در دو جلد این کتاب در سال ۱۳۶۲ موفق به اخذ جایزه بهترین کتاب سال در ایران شد.
منطق ریاضی، توابع مستدیر، جبر و مقابله با جداول لگاریتم، براهین الجبر و المقابله، تاریخ علوم ریاضی تا زمان عمر خیام، مثلثات (با همکاری احمد ارشمید)، رسم فنی (با همکاری احمد ارشمید)، دسیسههای علی دشتی، رساله در باب افراد خانوادههای نادرستکار و شیخ علی دشتی، و دایرهالمعارف فارسی.
منبعها:
ویکیپدیا
دیدگاه
دویچه وله
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
عرفان قانعیفرد / محقق تاریخ معاصر
منبع: روزنامه شرق
نوآم چامسکی پدر زبانشناسی مدرن و متفکر سرشناس آمریکایی، یکی از مطرحترین منتقدان سیاسی ایالات متحده و از مشهورترین نظریه پردازان زنده جهان محسوب میشود که تئوریهایش در زمینه زبانشناسی و همچنین مطالعات نظری سیاسی، در زمره معتبرترین مرجعهای آکادمیک قرار دارند. براساس پژوهشی که در سال ۱۹۹۲ صورت گرفته بود، از سال ۱۹۸۰ تا زمان انجام این تحقیق، نام هیچ نظریهپرداز و چهره آکادمیک زندهای در جهان به اندازه نوآم چامسکی، در نوشتههای مختلف تکرار نشده بود. او را مدافع لیبرال- سوسیالیسم میدانند. لازم به ذکر است که این گفتوگو در دانشگاه MIT بوستون، صورت گرفته است.
از سیستم تبلیغاتی آمریکا و تاثیر آن بر جامعه امروزی آن میگذرم اما مسئلهای که قبل از بهار خاورمیانه جدید، اوباما مطرح کرد و آن «عرضه خویشتنداری» بود که دیگر جایی برای خشونت نیست و این زمانی از رسانهها مطرح شد که در لیبی آغاز تعیین منطقه پرواز ممنوع بود.
نکته جالبی است. اما قبل از هر چیزی باید به این نکته را روشن کنیم که طبق مفاد مصوبه سازمان ملل در 1973 که درباره منطقه پرواز ممنوع اعلام شده، و در اینجا آمریکا و انگلستان و فرانسه به حمایت از انقلابیون برخواستند و آن دیگر منطقه پرواز ممنوع نبود بلکه حرکت آنها نوعی تشویق و ترغیب شورشیها بود. و اکنون پس از انجام این نکته باید توجه داشت که این 3 کشور در ابتدا چندان مصوبه سازمان ملل را اجرا نکردند و تنها هدف کمک به شورشیان برای اسقاط رژیم بود و بس.
و نوعی مشابه موضوع انرژی اتمی بود که میتوانی بگویی درست یا غلط است اما حداقل در صورت ظاهری قضیه باید توجه داشت که چه چیزی رخ داده است؟ و آیا گزینشی است؟ مطمئنن بله، و این قابل پیشبینی و اتفاقن آشنا و مسبوق با سابق است. اگر دیکتاتوری که پول و نفت هم دارد و مطیع و قابل اعتماد هم هست و مهار رایگان هم در اختیار وی قرار داده میشود. یکی از مثالهای بارز من میتواند عربستان سعودی باشد، که اتفاقن با بحث قبلی شما کاملن موافق هستم که جایی است که تصور هر نوع تظاهرات اعتراض امیزی قابل قبول است و یا روز خشم اما حکومت با استفاده از خشونت و سرکوب هر نوع جنبشی را مهار و سرکوب کرده است . در حقیقت و به طور واقع، کسی نیست که دوستدار وقوع این رخداد در ریاض نباشد. اما همه وحشت زدهاند. خیلی خوب، در کویت هم همین اوضاع و احوال است.
بحرین هم برای شما که ایرانی هستید و ایرانیان سابقهای در این کشور دارند، همین اهمیت را میشود قائل شد که میزبان نیروی هوایی آمریکااست و یکی از مهمترین پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس در اینجا مستقر است و این هم درست در سواحل کرانه شرقی عربستان واقع شده است جایی که ذخایر مهم نفتی این کشور واقع است و مانند بحرین اکثریت جمعیت این منطقه شیعه مذهب هستند اما حکومت و دولت عربستان سنی مذهب است. علاوه براین، به عنوان یک نکته غریب در تاریخ معاصر، و یاشاید هم از خارقالعادههای جغرافیا، منابع مهم انرژی درست در سواحل شمالی منطقه خلیج فارسی واقع شده است که قریب به اتفاق آنها شیعه مذهب هستند تا سنی. این کابوسی شده برای طراحها و استراتژیستهای غربی که در دراز مدت با این قضیه چگونه میتوانند مدارا کنند تا یک نوع توافق ضمنی هم با شیعیان داشته باشند که مبادا به دور از چشم غرب شیعیان مهار اختیار این منطقه را به دست بگیرند و به هسته اصلی منبع انرژی دست یابند و این تخم مرغ روی نخ گذاشتن است که عربستان به این منطقه نیروی نظامی و تانک و … روانه میکند که در بحرین تظاهرکنندگان را سرکوب کنند و به خاک و خون بکشند، و خشونت از این صریحتر و واضحتر هست؟ و حتا سمبل بحرین را در آن میدان نابود میکنند که میعادگاه تظاهراتکنندگان بود و حتا در بیمارستان هم زحمیها را به شکنجه گاه میبرند و محل درمانی میشود مسلخگاه مخالفان رژیم.
از دیگر سو وقتی شما با دیکتاتوری مانند قذافی روبهرو هستید، که بر روی دریایی نفت خوابیده، اما قابل اعتماد نیست، در اینجا نقطه امپراتوری شروع میشود که میشود به وضوح دید، که به دنبال تراشیدن و یافتن کسی به عنوان جانشین قابل اعتماد او هستند، که ارزشمند باشد و هر کاری بخواهند انجام بدهد و طبعن واکنش شما به این قضیه هم متفاوت خواهد بود.
یا در حالتی مانند مصر و یا تونس، صرفن یک بازی سنتی طراحی شده اجرا شد که به قدمت سیاهچالهها است، دیکتاتوری که شما حمایت میکنید و ناگهان مهار اختیار را از دست میدهد!
مانند محمد رضا شاه پهلوی، سوهارتو، صدام حسین و شاید نمونههای دیگری از تاریخ معاصر
شما ایرانیها شاه را مثال میزنید، اما شاه دوست آمریکا بود. اما خروارها نمونه از این بابت وجود دارد. که وضعیت مشابه همدیگر است. حمایت از وی تا نقطه پایان و مرز فروپاشی و بعد گردش به سوی مردم و خود را مدافع جامعه نامیدن!
و اگر چنین نشد و مثلن ارتش علیه او شدند یا هر چه، یا اقتصاد و یا ماندن بر اریکه قدرت ناممکن شد، از او حمایت کردن و او را به جایی فرستادن و صدور اعلامیههای آنچنانی درباره عشق به دمکراسی و مردم سالاری و … نهایت سعی را داشتن برای برقرار نظام قدیمی و همان رژیم را برقرار کردن تا جایی که ممکن باشد و دوباره روزی از نو. و بهمین دلیل میتوانید آن را گزینشی بنامید و انتخابی البته اگر دوست داشته باشید و این نکته اما برای من امپریالیسم منطقی است و همگی تشابههای غریب با هم دارند.
و آنچه در این گردباد تغییرات در خاورمیانه جدید در حال جریان است، شاید بتوان گفت که عصیانهای پیدرپی این تصور را به ذهن متبادر میکند که آمریکا در پی کنترل اوضاع است.
آن که بله، 100 درصد، و این نکتهای واضح و غیرقابل بحث است. همین روزنامه وال استریت ژورنال که دست شما است، به وضوع و مرتبن به چنین مسایلی اشاره داشته و دارد که مفسرهای مختلف سیاسی اذعان داشتهاند که مثلن یکی گفته بود «هنوز نیاموختهایم که این نیروهای جدید را چگونه باید کنترل کنیم» و معنی ضمنی یعنی باید راهی برای کنترل آنها داشته باشیم. برای شما مثالی بزنیم از گذشته و 60 سال قبل توجه شما را جلب کنم. یکی از مشاوران روزولت– ادولف بیر– گفته که ما اگر خاورمیانه را تحت کنترل خود داشته باشیم کمکی در زمینه کنترل کل جهان است و این چیز کمی نیست.
و حال این نزاعها و عصیانها در خاورمیانه گذار به جهان دیگری است؟
بله، آنچه در بهار عربی رخ میدهد و بهتر است در این باره پژوهش خودتان را ادامه بدهید که من معتقدم بسیار هم ضروری است خصوصن تلاش شما در زمینه عراق و عربستان و کردها، اما این نکته را فراموش نکنید که اهمیت تاریخی قضیه در یک نکتهای ظریف است و آن نحوه کنترل و تلاش برای کنترل است که اگر موفق بشوند ادامه خواهند داد و بسیار تغییرات قابل توجه است و نباید از اذهان دور داشت که تعاملهای جدید و راه کارهای ارتباطی جدید و … چگونه ساخته میشود و نباید صرفن یک ناظر راکد و بدون فعالیت بود و باید از هر کمکی برای تسریع در این تغییرات مفید است، دریغ نداشت.
منظورتان از کمک، نقش روشنفکران و نسل جوان فعال در عرصه سیاسی و فرهنگی است؟
کاملن، خاورمیانه سرزمین استعدادهاست. مثلن در کشور شما– ایران -این همه استعدادهای جوان و در حال تکاپو، سرمایهای بزرگ هستند. شما الان در دانشگاه امآیتی دارید با من حرف بزنید و صبح هم با پرفسور سامویل در کتابخانه بودهاید، همان جایی که حداقل 200 دانشجو و پژوهشگر ایرانی دارد.
از آنجا که وقوع بسیاری از مسایل برای ما نامشخص است و دور از فضای درک و دیده ما، به همین دلیل بسیاری از رخدادها شاید نباید موجب تحریک ذهن ما و جستجویی در آنباره شود و فاصلهها هم مزید بر علت میشود. یادمان هست هنگامی که اوباما در اول ماه مه به پاکستان گفت که با صراحت و اشکارا نقشه ترور متهم ردیف اول ترورهای 11 سپتامبر، اسامه بنلادن را معرفی کرد که دستگیر شد و کشته شد. تصور کنید که یک هدف عملیاتی بدون سلاح و بدون حفاظ و پناهگاه و کاملن مشخص که او کشته شده است اما جسدش را بدون کالبدشکافی در دریا میاندازند و این قضیه در رسانههای لیبرال به عنوان «حق و عدالت و ضرورت» معرفی میشود. محاکمهای هم در کار نیست عین دوران نازیها و جنایتهای آن ایام. انگار قانون منع ترور و … را باید به کلی فراموش کرد.
در سال 1967 و حمله آمریکا به ویتنام من درباره ضرورت نقش و مسوولیت روشنفکران سخن گفتم اما الان قبل از مطرح کردن این مسئله باید مشخص کنیم که منظور و مخاطب ما چه کسانی است. مفهوم روشنفکر در دنیای مدرن، شاید از 1898 و مانیفست روشنفکران بازگردد و جریان نامه سرگشاده امیل زولا به رییس جمهوری وقت فرانسه. در آنجاست که تصویر روشنفکر به عنوان مدافع عدالت مشخص و معین میشود که مقابله توام با شجاعت و حمیت خاص با قدرت مسلط زمانه است. اما امروزه جریان روشنفکری صرفن در محیط اکادمی نیست، اقلیت و اکثریت هم نیست. زمانی که قدرت میل به غالب شدن و تسلط مطلق گرفت، روشنفکرانی که در خدمت دولت اند، اول از همه مسوول شناخته میشوند و عملکرد آنان در نظر گرفته میشود. در طی جنگ جهانی 1، وقتی که روشنفکران از هر جبهه، برای دفاع از آب و خاک خود صفآرایی کردند، چهرههایی تاثیرگذار که غرب و جهان را فراخواندند که باید به سخنان ما توجه شود! و باور کنید که ما این جنگ را به پایان خواهیم رسانید که ثمرهای جز نابودی و حرمان و سیهروزی و بدبختی ندارد و هیچ دفاعی هم مقدس نیست! .. گوته، بتهون، کانت و … هر کدام چنین باوری داشتهاند…حتا چهرههایی تاثیر گذار و مهم مانند برتراندراسل و .. محکوم به زندان شدهاند زیرا فعالیت سیاسیشان، روشنگری در جهت تقبیح خشونت و جنگ بوده و تکاپو برای توسعه پرسش گری که معنی دمکراسی حقوق بشر کجاست؟ صرفن با وعده و دروغ و فریب جامعه را برای مدتی سرگردان و فریب خورده و هراسیده و ناامید رها کرد؟ الگوهایی هستند درتاریخ معاصر که زبان منتقد را با زندان و شکنجه و … پاداش دادهاند اما قهرمانهایی هم داشتهایم که جریان روشنفکری را هدایت کرده اند و بحران حکومت و مشروعیت حاکم را به زیر سوال بردهاند و همین حرکت روشنفکران، قدرت مسلط زمانه را به چالش کشیده.
و طبعن روشنفکران حکومتی و مطیع حاکم نیز سرنوشتی مشابه شوروی سابق دارند که اساس و ساختار حکومت را هرگز نقد نکردند اما با فروپاشی نظام، کل آنها غرق شدند و همه افتخارات و مدالها و نشانها هم رفت.
مثلن نلسون ماندلا را ببینید که سال 2008 از لیست تروریستی برداشته شد. و امروزه میتواند به آمریکا مسافرت کند. 20 سال پیش او را به عنوان یک رهبر تروریستی میشناختند بر اساس گزارش همین پنتاگون. و دورانی هم که ریگان از رژیم آپارتاید حمایت میکرد، بماند. اگر روشنفکر درباره مفهوم عدالت و آزادی جدی باشد و باورش عمیق، تلاشش هم در این زمینه متمرکز خواهد بود و مسوولیت خودش را انجام میدهد. حکومتها هم دیدهایم که در دورانهای مختلف تاریخ به ترورهای زنجیرهای روشنفکران دست زدهاند اما جریان روشنفکری را نتوانستهاند از بین ببرند باور به عدالت و حقیقت را پرورش دادهاند و صدای آزادی را رساتر.
پیروزمندان جنگ با قدرت مسلط زمانه هم نه از بدنامی ترسیدهاند و نه از خشونت حاکم؛ چون وضع برای حاکم و قدرت مسلط همیشه یکسان نیست.
طبعا مسوولیت روشنفکر در کشورهای خارمیانه و اعراب، سنگینتر است و این موضوع به اخلاق و انسانیت و نحوه نگاه آنها به عفو، بخشش، آزادی، کرامت، حق و… هم باز میگردد و امتیاز روشنفکر هم خلق فرصت است و شناخت درست هدف. و به نظر من روشنفکران خود اصل فرصتاند که باید از ان سود جست و به انتخابهای برتر نگریست. که امروزه خاورمیانه جدید و اعراب برای ساختن افق نو به آن نیاز دارند. در مقالهای این موضوع را به نفصیل بررسی کردهام که میتوانید به فارسی ترجمه کنید تا دوستان ایرانی هم مطالعه کنند.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
رادیو کوچه
بزرگداشت حافظ
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
«خواجه شمسالدین محمد بن بهاالدین حافظ شیرازی» شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. غزلیات حافظ شهرت جهانی دارند و اشعار او به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است. هرساله در 20 مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود.
1492 میلادی- «کریستف کلمب» که برای یافتن راه دریایی به هند از طریق دریاهای غرب، اروپا را ترک کرده بود روزی چون امروز به جزایر آنتیل («باهاما» واقع در آبهای شمال کوبا) رسید که سالروز رسیدن او به قارهای است که بعدن نام «آمریکا» بر آن نهاده شد.
کلمب از جانب پادشاه اسپانیا و در جریان رقابت با پرتغال بر سر تصرف سرزمینهای دوردست به این سرزمینها سفر کرده بود. پرتغالیها قبلن راه دریایی به آسیا از طریق جنوب آفریقا را یافته بودند و پادشاه اسپانیا میخواست که راه دیگری به دست آید. در اسپانیا 12 اکتبر به همین مناسبت روز ملی است.
1921 میلادی- «آرتور کلوکی» (Arthur Clokey) معروف به «آرت کلوکی» یکی از پیشگامان پویانمایی خمیری در دیترویت، میشیگان به دنیا آمد. اولین تجربهی او به سال ۱۹۵۵ به ساخت فیلم «گامبازیا» (Gumbasia) بازمیگردد.
پس از پروژهی گامبازیا، آرت و همسرش، شخصیت «گامبی» (Gumby) را خلق کردند، از آن پس گامبی و اسبش پوکی (Pokey) به چهرههایی آشنا در تلویزیون بدل شدند و در چندین سریال حضور داشتند مانند «نمایش هودی دودی» (Howdy Doody Show) و «ماجراهای گامبی». در دههی ۱۹۸۰ این شخصیتها بازسازی شدند و «ادی مورفی» بازیگر آمریکایی در نقش گامبی ظاهر شد. در دههی ۱۹۹۰، فیلم گامبی هم ساخته شد و به نمایش در آمد که این بار مردم استقبال بیشتری از آن داشتند.
دومین کار پرآوازهی کلوکی، «پویانمایی دیوی و گولیاث» (Davey and Goliath) نام داشت.
شرکت گوگل به افتخار تلاشهای کلوکی، و به بهانه نودمین زادروز او، لوگوی خود را شبیه شخصیتهای خمیری داستانهای او، تغییر داده است.
1999 میلادی- ارتشبد «پرویز مشرف» بر ضد دولت «نواز شریف» کودتای نظامی کرد.
نخست وزیر مشروطه پاکستان نواز شریف کوشید تا مشرف را کنار زده و به جای او رییس سازمان اطلاعات داخلی پاکستان (ISI) «خواجه زینالدین» را بر سر کار آورد. مشرف که خارج از کشور بود، با یک پرواز هوایی بازرگانی وارد پاکستان شد. ژنرالهای بالارتبه ارتش از پذیرش برکناری مشرف خودداری کردند. شریف به فرودگاه کراچی دستور داد تا از فرود هواپیمای حامل مشرف جلوگیری کند. در کودتا، ژنرالها دولت شریف را برکنار کرده و فرودگاه را تحت کنترل خود درآوردند، پس از آن مشرف کنترل دولت را در دست گرفت. شریف در خانه خود زندانی بود و سپس به تبعید فرستاده شد.
پرویز مشرف دوازدهمین رییس جمهوری پاکستان محسوب میشود. پس از کودتا و در پی انجام یک همهپرسی که در تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۰۱ برابر با ۳۰ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد، خود را رییس جمهوری پاکستان اعلام کرد. او سرانجام در پی تهدید جناحهای مخالف خود در پارلمان پاکستان مبنی بر استیضاح و برکناری وی از مقام ریاست جمهوری در اوت ۲۰۰۸ استعفای خود را اعلام کرد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1350 خورشیدی- به مناسبت بیستوپنجمین سده ایجاد دولت مرکزی و تاسیس امپراتوری پهناور پارسیان، بزرگترین کنگره ایرانشناسی با شرکت تقریبن همه شرقشناسان جهان و مورخهای مربوط در ایران گشایش یافت. ایجاد دولت مرکزی ایران به دست کوروش در اکتبر سال 559 پیش از میلاد صورت گرفته بود.
1924 میلادی- «آناتول فرانس» یکی از پرکارترین نویسندگان فرانسه، عضو آکادمی علوم این کشور و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1921 درگذشت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
Iranian history
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«غفار میرزایف»، ژنرال زندانی تاجیک، از «دادگاه عالی تاجیکستان» خواسته که برای بازبینی پرونده او یک کمیسیون مخصوص تشکل بدهند. آقای «میرزایف» که در تبدلات دولتی سواستفاده از مقام و کشتار مجرم شناخته و به حبس ابد محکوم شده است، حکم دادگاه را در برابر خود غیرعادلانه میداند. «عایشه» خواهر ژنرال میرزایف گفته که در صورت اجرا نشدن این خواسته برادرش، او تا دم مرگ اعتصاب خواهد کرد.
خانم میرزایف از قول برادرش میگوید: «اگر اثبات کنند که حکم دادگاه در برابر او درست است، او در محبس مینشیند. اما اگر اثبات نکنند، تا مردن اعتصاب خواهد کرد.» فرمانده پیشین «گارد ریاست جمهوری تاجیکستان و رهبر آژانس مبارزه با مواد مخدر»، غفار میرزایف، ماه اوت سال ۲۰۰۴ میلادی بازداشت شده بود. بحث دادگاهی «غفار میرزایف» حدود دو سال ادامه کرد و مقامات او را در صدور قریب ۱۰۰ جنایت مجرم شناختند.
«آب کم شد، برق هم»
رییس شرکت «برق تاجیک» به ساکنان تاجیکستان مراجعت کرده و گفت که سطح آب رودخانهها در قیاس به سال گذشته باز هم کمتر شده است. «عبداله یاراف» رییس شرکت «برق تاجیک» گفت: «با این وجود تامین ساکنان تاجیکستان با نیروی برق در سطح سال گذشته نگاه داشته خواهد شد.» وی افزود: «اما انتقال نیروی برق به کارخانههای بزرگ کشور کاهش خواهد یافت.» سال گذشته در فصل زمستان محدودیت برق در سراسر کشور به استثنای پایتخت جاری بود، که آن در ماههای مارس و آوریل در «دشنبه» را هم کوفت. آن در حالی است که «وزارت انرژی» گفته بود، محدودیت انتقال نیروی برق به منازل اهالی کشور سال روان کاهش خواهد یافت.
«شکست فوتبال بازان تاجیک در ژاپن»
تیم منتخب فوتبال تاجیکستان در ورزشگاه «ناگای» ژاپن از تیم ملی این کشور با حساب ۸ بر صفر شکست خورد. همینطور، تیم منتخب تاجیکستان شانس دریافت راهخط به مرحله نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ را که در «برزیل» برگزار خواهد شد، از دست داد. فوتبالبازان تاجیک در دو بازی اول در گروه «سی» از تیمهای «ازبکستان» و «کوریای شمالی» با حسابهای یک خیله صفر بر یک مغلوب شده بود. تاجیکستان بعد از ۳ دور یگان امتیاز نداشته در گروه «سی» در مقام از همه آخر جای گرفته است. ژاپن و ازبکستان در این گروه پیش صفند.
خبر / رادیو کوچه
نماینده دایم جمهوری اسلامی در سازمان ملل در نامهای به دبیر کل سازمان ملل در خصوص اتهام اخیر آمریکا به ایران در خصوص اجرای طرح ترور تاکید کرد: «آمریکا با جعل اتهامات علیه ایران تلاش میکند توجهات را از مسایل جاری اقتصادی و اجتماعی در این کشور منحرف کند.»
به گزارش مهر، محمد خزاعی سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نامهای به بانکیمون دبیرکل سازمان ملل متحد، از اظهارات اخیر مقامات آمریکایی علیه جمهوری اسلامی مبنی بر نقش ایران در طرحی برای ترور یک دیپلمات خارجی در واشنگتن «ابراز انزجار» و این اتهامات را که براساس ادعاهای آنچه آنها «یک فرد مشکوک» خوانده، رد کرده است.
وی در نامه خود که رونوشت آن برای رییس شورای امنیت و رییس مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز ارسال شده است ،تصریح کرد: «هرکشوری میتواند، کشورهای دیگر را با چنین داستانهای جعلی متهم نماید. به هر حال این اقدام سابقه خطرناکی در روابط میان کشورها ایجاد میکند.»
محمد خزاعی اضافه کرد: «جمهوری اسلامی ایران همواره تروریسم را در همه اشکال آن محکوم کرده است و خود یک قربانی تروریسم است که نمونه اخیر و روشن آن ترور تعدادی از دانشمندان هستهای ایران طی دوسال گذشته میباشد که از سوی رژیم صهیونیستی و با حمایت آمریکا انجام پذیرفت.»
وی تاکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران نسبت به عواقب این سناریوی خطرناک هشدار میدهد و معتقد است ادامه چنین سیاستهای تفرقه افکنانهای تاثیرات وخیمی بر صلح وامنیت بر جای خواهد گذاشت.»
وی از دبیرکل سازمان ملل متحد درخواست کرد تا این نامه بهعنوان اسناد مجمع عمومی و شورای امنیت این سازمان منتشر شود.
دادستانی کل و پلیس فدرال آمریکا، روز سهشنبه، 11 اکتبر، برخی از مقامهای جمهوری اسلامی را متهم کرده که قصد داشتهاند در خاک آمریکا عملیات تروریستی انجام دهند.
بیشتر بخوانید:
«دخالت ایران در یک طرح تروریستی در آمریکا»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، بامداد چهارشنبه، 12 اکتبر، چهار تن از متهمان پرونده تجاوز به عنف در خمینی شهر، استان اصفهان، در یکی از پارکهای این شهر در ملاعام اعدام شدهاند.
به گزارش فارس، در خردادماه سال جاری، در حالیکه در یکی از باغهای بیرون از خمینی شهر یک میهمانی خانوادگی برگزار شده بود، افرادی شبانه وارد این محل شدند و پس از زندانی کردن مردان حاضر در محل، به تعدادی از زنان تجاوز کردند.
این پرونده در مجموع پانزده متهم داشته که چهار محکوم به اعدام این پرونده بین بیست و بیست و چهار سال سن داشتند و علاوه بر حکم اعدام، احکام حبس و شلاق نیز برای آنان صادر شده بود که گزارش شده است حکم شلاق روز گذشته در مورد این افراد به اجرا درآمد.
بیشتر بخوانید:
«حکم اعدام برای چهار متهم تجاوز در خمینی شهر»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) عراق برای باقیماندن نیروهای آمریکا پیش شرط تعیین کرد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=20&id=1128432
هفته گذشته وزیر دفاع آمریکا گفته بود نیروهای آمریکایی برای ماندن در عراق و ادامه آموزش نیروهای عراقی باید از مصونیت قضایی برخوردار باشند این موضوع با مخالفت مقامات عراقی مواجه شد و سرانجام واشینگتن اعلام کرد تنها فرماندهان آمریکایی باقیمانده در عراق الزامن باید از مصونیت قضایی برخوردار شوند که این موضوع واکنش نوری مالکی نخست وزیر عراق را در پی داشت.
2) قرارداد توسعه بزرگترین میدان نفتی مشترک بین ایران و عراق با پیمانکار داخلی امضا شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=20&id=1128455
قرارداد توسعه میدان نفتی آذر (بزرگترین میدان نفتی مشترک با عراق) به ارزش 1.9 میلیارد دلار دیروز میان شرکت مهندسی و توسعه نفت و شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (OIEC) و با سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی کارکنان صنعت نفت به امضا رسید. میدان نفتی آذر بین دو شهر دهلران و مهران قرار دارد و با کشور عراق مشترک است و قرار است پیمانکار داخلی (شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت، OIEC) با سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت در مدت ۵۵ ماه کار توسعه این میدان را انجام و به تولید نهایی برساند.
کیهان
1) اوجگیری جنبش ضدسرمایهداری در شهرهای مهم آمریکا
http://www.kayhannews.ir/900720/16.htm#other1603
به گزارش واحد مرکزی خبر، به نقل از شبکه خبری «پرس تی وی»، تاکنون بیش از 70 شهر و ایالت آمریکا و 600 گروه اجتماعی به جنبش اعتراضی و ضدسرمایه داری «وال استریت را اشغال کنید» پیوستهاند و در این میان همه روزه نیز خبرهایی از پیوستن گروههای مختلف به این جنبش منتشر میشود.
2) اتحادیه اروپا تحریمهای مسافرتی صالحی، عباسی و قاسمی را لغو کرد
http://www.kayhannews.ir/900720/2.htm#other205
منابع آگاه اعلام کردند که تحریمهای اعمال شده علیه وزرای نفت و امور خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی کشورمان در اتحادیه اروپا لغو شده است.
گزارشهای دریافتی حاکی از آن است که این اقدام پس از آن صورت گرفته که علیاکبر صالحی، فریدون عباسی و رستم قاسمی با ارتقای موقعیت شغلی در ایران به ترتیب به عنوان وزیر خارجه، رییس سازمان انرژی اتمی و وزیر نفت منصوب شدند.
اعتماد
1) آمادگی بیقید و شرط ایران برای کمک به ارتش لبنان
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-20/204.htm
غضنفر رکنآبادی، سفیر ایران در لبنان، در ملاقات با فایز غصن، وزیر دفاع لبنان اعلام کرد که «ایران برای ارایه کمک به ارتش لبنان و گسترش همکاریهای دفاعی بین دو کشور رسمن و بدون هیچ قید و شرطی آمادگی دارد.»
2) نام سه وزیر ایرانی در فهرست جدید تحریمهای اتحادیه اروپا
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-20/204.htm
خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش داد که نام سه وزیر دولت در میان 29 مقام ایرانی قرار دارد که به اتهام نقض حقوق بشر مشمول دور جدید تحریمهای اتحادیه اروپا شدهاند. منابع یاد شده افزودند که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، سیدمرتضی بختیاری وزیر دادگستری، محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه صادق محصولی وزیر کشور سابق، همچنین شماری از فرمانداران منطقهای، دادستانها و نیز مدیران زندانها از جمله افرادی هستند که هدف تحریمهای جدید قرار دارند.
جام جم
1) علی عبداله صالح حاضر به کنارهگیری نیست
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100856461156
علی عبداله صالح، شنبه گذشته بار دیگر ملت یمن را با اظهاراتش غافلگیر کرد. او بر صفحه تلویزیون رسمی یمن ظاهر شد و گفت که به زودی از قدرت کنارهگیری خواهد کرد، اما این اظهارات صرفن یک مانور سیاسی است.
2) واکنش دولت به خبر شلاق خوردن یک جوان
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100856482338
در پی انتشار خبری درباره اجرای حکم شلاق در مورد یک جوان به اتهام توهین به رییس جمهوری که جوسازی مغرضانه رسانههای بیگانه و ضدانقلاب را درپی داشت، مرکز ارتباطات و تبلیغات ریاست جمهوری اعلام کرد: «از سوی رییس جمهوری و مجموعه دولت هیچگونه شکایتی در این خصوص انجام نشده است.» احمدینژاد روز گذشته در همایش فرمانداران سراسر کشور نیز موضوع شلاق زدن به یک جوان به خاطر توهین به رییس جمهوری را مورد اشاره قرار داد و تصریح کرد: «وقتی دانهدرشتها آزادانه به دولت توهین میکنند، راضی نیستم یک جوان به خاطر توهین به من شلاق بخورد.»
همشهری
1) واکنش ایران به ادعای کذب آمریکا
http://www.hamshahrionline.ir/news-148242.aspx
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان ادعای کذب طراحی ترور سفیر سعودی در آمریکا را عاری از هرگونه صحت دانست و قوین تکذیب کرد.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رامین مهمانپرست در واکنش به ادعای واهی و بیاساس مقامات آمریکایی ضمن محکوم کردن هرگونه عملیات تروریستی افزود: «اینگونه رفتارهای نخنما که مبتنی بر سیاستهای خصمانه و دیرینه محور آمریکایی – صهیونیستی میباشد نمایش مضحکی به شمار میرود که در راستای سناریوسازیهای خاص و با اهداف تفرقهافکنانه از سوی دشمنان اسلام و منطقه تعقیب میشود.»
2) استان کرمانشاه آماده میزبانی از رهبر معظم انقلاب
http://www.hamshahrionline.ir/news-148239.aspx
مقام معظم رهبری صبح بیستم مهر وارد شهر کرمانشاه میشوند و انتظار 23ساله مردم این استان برای دیدار با معظمله پایان مییابد.
بنابر رسم معمول سفرهای رهبر معظم انقلاب به استانهای مختلف منشا خیر و شتابدهنده توسعه استان در تمامی ابعاد میشود از اینرو مردم استان کرمانشاه با سفر رهبری حیات دوبارهای میگیرند و کرمانشاهیان مدتهاست که منتظر سفر ولیفقیه به استان هستند و خود را برای استقبال از ایشان آماده میکنند تا ایشان با تجویز نسخههای بومی برای استان خطمشیهایی را برای مسوولان محلی ترسیم نماید.
آفرینش
1) ادعای جدید غرب، آژانس اتمی متوجه فعالیتهای نظامی ایران شده است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15810#89989
دیپلماتهای غربی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادعا کردند که آژانس در آیندهای نزدیک جزییاتی جدید درباره فعالیتهای هستهای ایران منتشر خواهد کرد که به گمان دیپلماتها بازتاب دهنده نگرانیهای این نهاد نظارتی از فعالیتهای احتمالی پنهانی ایران برای دستیابی به تکنولوژی ساخت سلاح هستهای است.
2) ترکیه باعث تشنج در سوریه نشود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15810#89981
مشاور سیاسی و مطبوعاتی رییس جمهوری سوریه از ترکیه خواست تا باعث متشنجتر شدن اوضاع داخلی سوریه نشود و به جای آن از برنامههای اصلاحاتی پیشنهاد شده حمایت کند.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، صبح چهارشنبه، 12 اکتبر، به استان کردنشین کرمانشاه سفر کرده است.
این سفر آیتاله خامنهای با میانجیگری برخی مسوولان اقلیم کردستان عراق میان جمهوری اسلامی ایران و گروه حزب حیات کردستان ایران موسوم به پژاک همزمان شده است.
در ماههای اخیر نیروهای سپاه پاسداران با نیروهای پژاک در منطقه اقلیم کردستان عراق درگیر بودند. این درگیریها به کشته شدن چندین نفر از دو طرف انجامید که بنا بر گزارشها، شماری از آنها از درجهداران سپاه بودند.
نیروهای نظامی جمهوری اسلامی همچنین در چندین نوبت، روستاهای مرزی کردستان عراق را بمباران کرده که به فرار ساکنان آنها انجامیده است.
نزدیک به سه هفته پیش نیروهای پژاک آتشبس یک طرفه با ایران اعلام کردند. سپاه اما پژاک را به نقض وعدههایش متهم میکند.
تاکنون در رسانهها به علت و جزییات سفر رهبر جمهوری اسلامی به کرمانشاه اشارهای نشده است.
بیشتر بخوانید:
«احتمال عملیات زمینی علیه شبهنظامیان کرد در شمال عراق»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، حمید موذنی روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی شعبه بوشهر سازمان ادوار تحکیم وحدت، صبح روز سهشنبه، 11 اکتبر، پس از تحمل ۱۵ روز بازداشت، با قرار وثیقه آزاد شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این در حالی است که وی در تاریخ پنجم مهر ماه، در محل شورای شهر استان بوشهر، توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان بوشهر انتقال داده شد.
لازم به ذکر است که حمید موذنی عضو شورای صنفی خانه مطبوعات مستقل استان بوشهر نیز بوده است.
گفتنی است پیش از این، در برخی گزارشها آمده بود این روزنامهنگار و فعال مدنی، در انتخابات گذشته در ستاد مهدی کروبی فعالیت میکرد و همچنین تاکنون سردبیری هفتهنامههای محلی همچون بیرمی و آواب بهارستان، دریای جنوب و سلام جنوب را عهدهدار بوده است. ضمن اینکه از وی کتابهایی همچون تاریخ سینما در بوشهر و بازنگری انتقادی به چاپ رسیده است.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت حمید موذنی روزنامهنگار بوشهری»
خبر / رادیو کوچه
دادستانی کل و پلیس فدرال آمریکا، روز سهشنبه، 11 اکتبر، برخی از مقامهای جمهوری اسلامی را متهم کرده که قصد داشتهاند در خاک آمریکا عملیات تروریستی انجام دهند.
پلیس فدرال آمریکا، افبیآی، دو ایرانی منسوب به سپاه قدس را متهم کرده که قصد داشتهاند با همکاری با یک کارتل مواد مخدر مکزیکی سفیر عربستان سعودی را آمریکا ترور کنند و سفارت اسراییل را در این کشور منفجر کنند.
همچنین اریک هولدر وزیر دادگستری و دادستان ایالات متحده آمریکا از دستگیری یک ایرانی که قصد داشت عادل الجبیر سفیر سعودی در واشینگتن را ترور و سفارت سعودی را منفجر کنند خبر داد. او وزیر دولت جمهوری اسلامی را متهم به برنامهریزی عملیات ترور سفیر سعودی در واشینگتن دانست. به گفته او دولت جمهوری اسلامی یک میلیون و 500 هزار دلار برای اجرای عملیات به متهمان پرداخته است.
وزیر دادگستری آمریکا گفت که عملیات ترور قرار بود با انفجار رستورانی هنگام حضور سفیر در آن اجرا شود و متهمان رفت و آمدهای سفیر و رستوران را زیر نظر گرفتنه بودند.
به گفته وی ایرانی دستگیر شده، به دست داشتن در این عملیات اعتراف کرده است.
برپایه شکایت ارایه شده به دادگاه ایالت نیویورک، نام دو فرد ایرانی که قصد داشتند عملیات ترور را اجرا کنند یاد شده است. غلام شکوری و منصور ارباب سیار این دو ایرانی هستند که نام آنها در شکایت آمده است.
دولت آمریکا اعلام کرده این بزرگترین رشته عملیاتهای تروریستی پس از ۱۱ سپتامبر بر علیه آمریکا است.
این در حالی است که مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون واکنشی به این خبر نشان ندادهاند.
همزمان محمد کریم عابدی نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس گفت که جمهوری اسلامی، نیروهایی نفوذی در تل آویو پایتخت اسراییل دارد که آماده انجام ماموریت در زمان آن هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر