اختلاس بی کلاس!
هفته گذشته در حالی که فقط دو فقره اختلاس و تخلف مالی دولت و حومه دولت، سر جمع حدود ۲۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ (من میخواستم بنویسم ۲۰ هزار میلیارد تومان، اما از دوستانی که دارای مدرک کارشناسی ارشد به بالا در رشته ریاضی محض هستند خواهشمندیم، به ما در نگارش این رقم کمک کنند) داشتم می گفتم، هفته گذشته در حالی که دو خبر خوش هسته ای به مردم داده شد، که یکی اختلاس سه هزار میلیاردی الف-خ و دیگری تخلف ۱۵ هزار میلیاردی الف-نون بود اما رئیس پلیس آگاهی تهران هم برای آن که از قافله عقب نماند از انهدام ۵ باند بزرگ کلاهبرداری در ۱۸ ماهه گذشته خبر داد و گفت: «ارزش اموال کشفشده از ۲۷ نفر از متهمان بیش از ۲۰ میلیارد تومان است».
یکی نیست به این سرهنگ عباس علی محمدیان بگوید آخر مرد حسابی در این دوره و زمانه برای ۲۰ میلیارد تومان، کسی را بازداشت میکنند؟
اصلا در و همسایه چه میگویند؟
در و همسایه هم نه، آدم برای ۲۰ میلیارد تومان آبروی ۲۷ تا مومن را میبرد؟
اصلا ما را باش نشسته ایم برای ۲۰ میلیارد تومان وقت شما را می گیریم و خودمان را هم معطل کردهایم.
روزگاری شده است آقا جان، این روزها رقم اختلاس و کلاهبرداری اگر کمتر از ۱۶ تا صفر داشته باشد اصلا افت کلاس به بار خواهد آمد افتضاح!
گزارش یک مردم آزاری!
نخیر! نیست...
انگار تخم اش را ملخ خورده است.
ما که نفهمیدیم آخر سر میر حسین موسوی، در دیدار با دخترانش این پیغام که: «بروید "گزارش یک آدم ربایی" گارسیا مارکز را بخوانید» را به ملت داده است یا ناشر محترم این کتاب در این بلبشوی رسانه ای، این خبر را منتشر کرده و ملت هم حمله کردهاند پاشنه کتاب فروشیها را از جا کندهاند.
حالا راست و دروغش به کنار، آخر وسط این همه مصیبت، بنده هم یک طوری «زا به راه» شدهام.
هر چه هست الان دو هفتهای است که خانم والده ما را اسیر و عبیر کرده است که این کتاب کوفتی را برایش تهیه کنمف انگاری عمه فی فی هیچی گیر نیاورده و با این کتاب برایش کلاس گذاشته است.
اما با توجه به فلاکت این روزهای اینترنت در ایران که با سرعت ۱ مگا بایت و رقم به رقم فلیتر شکن، به زور شاید بتوان، سایت «دارالقرآن الکریم» یا در نهایت وبلاگ «تولیت آستان مبارک امامزاده علی عباس در جاده کاشان» را باز نمود لذا از خیر نسخه اینترنتی این کتاب که گفته می شود ۱۵۴۵۹ بار تا این لحظه - فکر کنم شد ۱۵۴۶۰ بار- دانلود شده است گذشتیم.
از سوی دیگر این هفته دو چاپ از كتاب «گزارش یك آدم ربایی» نوشته گابریل گارسیا ماركز که تا پیش از توصیه نامه میر حسین موسوی، از نظر جماعت ایرانی، به «کفر ابلیس» هم نمیارزید اما اکنون با دو ترجمه جاهد جهانشاهی (نشر آگاه) و كیومرث پارسای (نشر علم) چسبیده است به سقفِ عناوین کتاب های پرفروش طی روزهای اخیر!
از ترکیدن بخاری تا توزیع لب تاپ!
در شرایطی که خبرگزاریهای داخلی از افزایش نگرانیهای خانوادهها از ترکیدن بخاری نفتی در مدارس کشور در سال تحصیلی جدید و فصل سرما خبر میدهند اما خبرگزاریهای خارجی میگویند: «ایالت تامیل نادو در جنوب هند از پنجشنبه توزیع هفت میلیون لپ تاپ رایگان را میان همه دانشآموزان دبیرستانها و دانشجویان کالجهای دولتی شروع میکند».
حالا این که حاتم بخشی «فک و فامیل های هاپوکومار» با موضوع بدهی ۵ میلیارد دلاری این کشور به ایران چه ارتباطی دارد به کنار، اما این خبر توزیع لب تاپ در مدارس هند را که خواندم خاطرم آمد که چندی پیش مسوولین وزارت آموزش و پرورش و بهداشت و چند وزارت خانه دیگر از اجرای طرح توزیع شیر پاستوریزه در مدارس کشور میان دانش آموزان مقطع ابتدایی خبر داده بودند که البته اجرای آن بعد از سی سال در واقع تکرار طرح توزیع شیر پاکتی در دوران محمد رضا شاه پهلوی دیکتاتور سابق (خدابیامرز فعلی) بود.
هر چند در میانه کار، خبر توزیع شیر های آلوده در برخی مدارس و اسهال و استفراغ تعدادی از دانش آموز طفل معصوم حسابی حال همه را گرفت.
فیلمِ منتخبِ مدیران و مدیرانِ فیلم!
یک هفته پس از آن که مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی اعلام خبر برخی سایتها در خصوص انتخاب فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار را تکذیب کرد، روز گذشته همین آقای مدیر عامل از انتخاب همان فیلم «جدایی نادر از سیمین» به عنوان نماینده اسکار خبر داد.
دقت فرمودید؟
دوستی که شاهد تعجب ما از این «تکذیب و تایید یک هفتهای» بود، می گفت: بابا چه کار داری؟ شاید این بنده خدا در پاسخ به کنجکاویهای فک و فامیل خانمش، درباره نام فیلم برگزیده، قول داده بوده که آخر هفته دور هم مصاحبه او از تلویزیون را ببینند و در آن جا نماینده سینمای ایران در اسکار را معرفی خواهد کرد.
اما این رسانهها پاک آبرویش را در مقابل فک و فامیل همسر بردهاند، لذا مجبور شده تا اول هفته خبر منتشر شده درباره انتخاب فیلم جدایی نادر از سیمین را تکذیب نماید و آخر هفته خودش این خبر را اعلام نماید!
یعنی فیلمی هستند این مسئولین ما ها... خودشان را باید اعزام کنیم اسکار... والله به خدا...
پائولو رینالدو و گوشت قورمه سبزی!
یک زمانی مد شده بود که دلال های فوتبال (الحمدلله این صنعت دلال پروری را در همه زمینه ها داریم) با کلی سر و صدا تعدادی از بازیکنان زمین های خاکی یک جهنم دره ای در برزیل را به اسم بازیکن درجه یک برزیلی که سابقه بازی در ریو دوژانیرو و گرمیو و سائوپائولو (یعنی یک تیم را هم جا نمی انداختند) داشته است به مدیران تیم های باشگاهی ایران قالب می کردند.
اسم های پرطمطراق این بازیکنان همچون پائولو رینالدو، سرجیو، فیلیپ آلبرتو دسزوا و... خلاصه حسابی آب از لب و لوچه طرفداران تیم های صاحب این بازیکنان راه می انداخت اما ای دل غافل که همزمان با آغاز مسابقات و پرده برداری از این اعجوبه های تقلبی! و تماشای ۵ دقیقه راه رفتن این بندگان خدا که برخی شان گفته میشد در کشورشان "توزیع کننده پیتزا درب منزل" بوده اند و برخی نیز در یکی از روستاهای برزیل "جوراب بافی" داشته اند، تا ماه ها اسباب خنده هواداران تیم مقابل را فراهم مینمود.
حالا این ها را گفتم تا به این خبر برسم که در هفته گذشته به چشمم خورد.
گفته می شود طي دهه ۸۰ شمسي، ارزش مجموع مبادلات كشورمان و برزيل بالغ بر هفت ميليارد و ۴۸۶ ميليون دلار بوده است. از اين ميزان بيش از ۷ ميليارد و۷۲۹ ميليون دلار به واردات از برزيل و ۲۰۷ ميليون دلار به صادرات به برزيل اختصاص داشته است؛ طبعا تراز تجاري منفي است، (منفي ۷ ميليارد و ۷۲ ميليون دلار) يكي از اقلام شاخص و عمدهيي كه هميشه ما از برزيل وارد كرديم و تقريبا در تمام سالها بجز سال ۱۳۸۱، گوشت بوده و هست. بطوري كه طي يك دهه مجموعا ۴۷۲۰۵۵ تن گوشت از اين كشور به ارزش يك ميليارد و ۵۷۴ ميليون دلار به كشورمان وارد شده است؛ اين ميزان واردات يعني طي اين مدت به ازاي هر ايراني حدود ۶ و نيم كيلو گوشت برزيلي به كشور وارد شده است!
این خبر را هم نوشتم تا هر وقت قصد داشتید به خاطر دو تا تیکه گوشت قورمه سبزی با برادرتان دست به یقه شوید به یاد برزیلی های تقلبی وارداتی به فوتبال ایران بیافتید و "کظم غیظ" فرمایید!
پشت سر مسافر، ضد حال شگون نداره!
چهار روز هم از آن «دو روز آینده ای» که محمود احمدینژاد وعده داده بود تا دو تبعه امریکایی طی آن از زندان آزاد شوند، سپری شد و نه تنها این دو مهمان خارجی زندان اوین آزاد نشدند بلکه قوه قضاییه با صدور اطلاعیهای خبر آزادی ۲ تبعه آمریکایی متهم به جاسوسی را تکذیب کرد.
حالا این وسط یکی باید برود قوه قضائیه و احمدی نژاد را جدا کند که باز به جان هم افتادند و مشغول رو کم کنی از هم هستند و بنده خدا احمدی نژاد را بگو که در آستانه سفر به امریکا پاک سکه یک پول شده است!
اغلب رسانههای جهان، سه شنبه این هفته، از قول محمود احمدینژاد، خبر داده بودند که دو تبعه آمریکا ظرف دو روز آینده آزاد خواهند شد اما قوه قضاییه هم نگذاشت و نه برداشت در اطلاعیه ای تاکید کرد که «هرگونه اطلاعرسانی در این زمینه، از سوی این قوه صورت خواهد گرفت» و البته در ادامه هم اعلام کرده که اطلاع رسانی از سوی سایر افراد (منظور شخص دوم مملکت است ها.. من و شما را نمی گوید!) موجه نیست.
این در شرایطی است که وکیل مدافع این دو زندانی امریکایی اعلام کرده بود: «این موضوع امروز به اطلاع خانواده این دو آمریکایی و سفارت سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در تهران رسیده و بائر و فتال میتوانند مانند سارا شورد با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از کشور خارج شوند.»
خدا می داند این دو مادر چشم به راه از لحظه شنیدن خبر آزادی از زبان رئیس دولت ایران چه قدر خوشحال شده اند و چه سور و ساطی تدارک دیده بودند و طاق نصرت ها در نیویورک برپا شده بود و... خلاصه این کَل کَل قوه قضائیه و احمدی نژاد، ضد حال اساسی به خانواده این دو زندانی خارجی اوین زد.
بزک نمیر بهار میاد...
هفته گذشته خبر عجیب غریبی از دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد که طی آن مشخص شد مسئولین این دانشگاه قدیمی همین طور برای خودشان رفته اند یکی از ساختمان های متعلق به خوابگاه دانشجویان را فروخته اند و بدون آن که خوابگاهی جایگزین آن شود و بدین ترتیب حدود ۴۰۰ دانشجوی این دانشگاه در حال حاضر بدون خوابگاه هستند!
این که بازار مسکن در تهران داغ است و از قدیم هم گفته اند «مشتری دست به نقد را نباید دست خالی برگرداند» به جای خود، اما وقتی صحبت های یکی از این دانشجویان بی سرپناه با خبرگزاری مهر را می خوانیم می بینیم که واقعا که!
این دانشجو گفته است: «دانشگاه شهید بهشتی یکی از خوابگاه های پسرانه را فروخته و در عوض یکی از خوابگاههای دخترانه را به پسران اختصاص داده و هیچ خوابگاه جدیدی هم خریداری نکرده است؛ عملاً فوق لیسانسهای ورودی ۸۸ که بیش از ۴۰۰ دانشجوی دختر و پسر هستند بدون خوابگاه بسر می برند و تاکنون هیچ کدام از مسئولان دانشگاه و خوابگاه شهید بهشتی مقابل درخواست های ما برای ارائه خوابگاه پاسخ قانع کننده ای نداده اند.»
البته معاون آموزشی دانشگاه شهید بهشتی، نیز در پاسخ به انتقادات صورت گرفته از فروش ناگهانی خوابگاه پسرانه این دانشگاه گفته است: «ما در حال ساخت یک خوابگاه جدید و خرید خوابگاهی دیگر هستیم»
حالا شما تصور کنید با توجه به سابقه متولیان امر که تنها برای تعویض «آفتابه های اسقاطی در توالت خوابگاه»، پس از تشکیل چندین کمیته و کمیسیون مربوطه و بعد از ۶ ماه از محل دریافت کمک های مردمی، پروژه تعویض آفتابه را به اتمام میرساندند حالا در شرایطی که ۴۰۰ دانشجوی این دانشگاه بیخانمان شدهاند، خبر از ساخت خوابگاه جدید در آینده می دهند!
بزک نمیر بهار میاد، خربزه یا فکر کنم کمبوزه با خیار میاد!
در استادیوم، خودم را ثابت میکنم!
در حالی که کارشناسان ریاضی در تلاش هستند تا بتوانند تعداد صفرهای میزان اختلاس صورت گرفته در هفته گذشته را بشمارند و برخی از کارشناسان حفاری هنوز نتوانستهاند به «عمق فاجعه اقتصادی» رخ داده در ایران دست پیدا کنند اما وزیر گوش شکستهی امور اقتصادی و دارایی با خونسری مثال زدنی و خیلی فنی به سبک «رسول خادم»، اعلام کرده است: «این مسئله یک تخلفی است که از سوی یک شعبه بانک صادرات در خوزستان رخ داده است و موضوع در دست بررسی است!»
از سوی دیگر با تلاش برخی از خبرنگاران، سرانجام از الف-خ که رسانه های جریان اصولگرا از آن به عنوان عامل اختلاس سه هزار ریشتری! یاد میکنند رمز گشایی شد، و مشخص شد که بعله!
صاحب این کلید طلایی که عنقریب است نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود و افتخاری دیگر بر افتخارات دولت دزدگیر کشورمان بیافزاید، کسی نیست جز... امیر منصور خسروی مدیرعامل گروه توسعه سرمایه گذاری امیر منصور آریا دارای شرکت خط و ابنیه فنی راهآهن (تراورس)، شرکت فولاد اهواز، آب معدنی داماش، باشگاه فرهنگی ورزشی داماش گیلان، ماشین سازی لرستان، گهر لرستان و ۳۷ شرکت زنجیرهای است.
توضیح این که با انتشار این خبر و اعلام نام باشگاه داماش گیلان برخی نیز نام امیرعابدینی مدیرعامل باشگاه فوتبال داماش گیلان را در میان متهمان این فاجعه اقتصادی آوردند که البته عابدینی هم خیلی سریع واکنش نشان داد و اعلام کرد که «روز جمعه برای تماشای شهرآورد به استادیوم آزادی میروم تا مردم ببینند که اختلاس نکردهام».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر