موسوی خویینی ها با تصریح بر این نکته که «در ساختار نظام موجود رئیس جمهور بدون حمایت رهبری در کارهای خود کامیاب نخواهد شد» تاکید کرد: « همین که مردم در سال 88 آمدند پای صندوق های رأی یعنی جمهوری اسلامی را قبول دارند، پس دیگر نیازی به برگزاری رفراندوم نیست.»
سیدمحمد موسوی خویینی ها، دبیر مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به سئوال یکی از خوانندگان سایت خود، نوشت: «در ساختار نظام موجود معلوم است که رئیس جمهور بدون حمایت رهبری در کارهای خود کامیاب نخواهد شد و این مطلب درباره آقای احمدی نژاد بیش از رؤسای جمهور گذشته صادق است، ولی من باز هم عرض می کنم که من مخالف شعار علیه رهبری هستم و این مخالفت به معنای آن نیست که من به ایشان انتقاد ندارم یا کسی حق ندارد انتقاد کند.»
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هرچند به این گفته ی رهبر فقید انقلاب اشاره می کند که «اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد. سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. چه حقّی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند»؛ اما در ادامه تاکید می نماید: «این سخن درستی است ولی از این سخن نمی توان نتیجه گرفت که باید برای ادامه حیات جمهوری اسلامی رفراندوم برگزار کرد، زیرا همین که مردم در سال هشتادوهشت آمدند پای صندوق های رأی (قطع نظر از اعتراضی که به نتایج اعلام شده وارد شده است) یعنی جمهوری اسلامی را قبول دارند، پس دیگر نیازی به برگزاری رفراندوم نیست، هرچند حوادث پس از انتخابات تا به امروز می تواند شاهدی باشد بر اینکه بخش قابل ملاحظه ای از مردم خواهان اصلاحات هستند.»
دادستان اسبق کل کشور همچنین در مورد آیت الله منتظری ابراز عقیده کرده است: «من سالها شاگرد مرحوم آیت الله منتظری –رحمة الله علیه- بوده ام و به علت اینکه از آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- از یاران استوار ایشان بودند علاقه مضاعفی به این استاد داشتم، ساده زیستی و دیگر خصال پسندیده آن مرحوم علاقمندان را بیشتر مجذوب خود می ساخت. در سال پنجاه و چهار که دستگیر شدم پس از دوران انفرادی در زندان اوین چندین ماه در خدمت ایشان بودم. در سالهای مسئولیتم در قوه قضائیه هفته ای دوشب بنا به دعوت آن مرحوم از تهران به قم می رفتم و در جلسه بحث فقهی که با حضور کمتر از ده نفر تشکیل می شد شرکت می کردم، من از مصاحبت با ایشان همیشه بهره مند می شدم و به دلیل برخورد صمیمانه ای که داشتند به خود اجازه می دادم که انتقادهایم را صریح و راحت با ایشان در میان بگذارم، اما با تأسّف پس از ماجراهایی که به برکناری ایشان از سمت قائم مقامی کشیده شد تا پایان عمر پربرکتشان من به احترام حضرت امام - قدّس سرّه الشّریف- هرگز به دیدارشان نرفتم.»
عضو شورای بازنگری قانون اساسی می افزاید: «من انتقادهایی که به مرحوم آیت الله منتظری (ره) داشتم در زمان مناسب در اختیار عموم قرار می دهم ولی آن انتقادها مانع از آن نمی شود که من در کنارعیب ها و اشکال ها فضائل ایشان را نادیده بگیرم و برخورد امام (ره) با آن مرحوم به معنای آن نبود که ایشان باید نابود شوند و حقوق شهروندیشان پایمال شود. اینگونه رفتارهای افراطی یا تفریطی بسیار به انقلاب و کشور لطمه زده است و اگر آن رفتارهای خشونت بار و افراطی نبود احساسات بخش عظیمی از جامعه به گونه ای نمی شد که گویا همه بجز ایشان مقصّر بوده اند و وی از هر اشتباهی مبرّا بوده است.»
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده سلام در مورد آیت الله صانعی نیز گفته است: «کسی نمی تواند مرجعیت این فقیه شجاع را نادیده بگیرد، البته ایشان مرجعی است معترض و اعتراض خود را با صراحت بیان می کند و اشتباه بزرگ این است که هر معترضی هرچند یک مرجع تقلید را مورد هتک و اهانت قرار دهند.»
دبیر انجمن صنایع چرم ایران با انتقاد از واردات بیرویه گوشت گاوی به کشور گفت: ادامه این روند به نابودی صنعت دامپروری و به تبع آن صنعت چرم کشور منجر میشود.
به گزارش انتخاب، جهانگیر مجیدی , توضیح داد: در حال حاضر سالانه حجم بسیار زیادی گوشت گاوی از برزیل و دیگر کشورها وارد ایران میشود؛ به طوری که واردات ایران در این زمینه از روسیه هم پیشی گرفته است.
او با اشاره به اینکه گوشت گاو بدون پوست آن از برزیل وارد ایران میشود، عنوان کرد: این وضعیت در کنار عوامل دیگر باعث شده تا حجم کشتار دام در کشور به شدت کاهش یافته و بازار پوست که ماده اولیه صنعت چرم است، دچار کمبود شود.
وی گفت: طبق اظهارات رئیس اتحادیه تولیدکنندگان دام برزیل، این کشور تنها در ماه آگوست بیش از ۶۱ میلیون دلار گوشت گاو به ایران صادر کرد و ایران بهترین مشتری گوشت گاو برزیل است.
دبیر انجمن صنایع چرم خاطرنشان کرد: پوست گاوی که گوشت آن به ایران صادر میشود، در برزیل باقی مانده و مورد استفاده صنعت چرم این کشور قرار میگیرد و این در حالی است که صنعت چرم ایران دچار کمبود شدید ماده اولیه لازم برای فراوری است.
این فعال صنعتی با بیان اینکه واردات بیرویه و غیرهدفمند موجب نابودی سرمایههای موجود در صنعت دامپروری و سایر صنایع وابسته به آن مانند صنایع لبنی و صنعت چرم خواهد شددر گفتوگو با ایسنا، تصریح کرد: در حال حاضر حتی گوشت گوسفندی هم به صورت قاچاق از چین وارد ایران میشود و این وضعیت منجر به کاهش کشتارهای داخلی و از دادن اشتغال در چند صنعت کشور می شود.
تولید سالانه انواع گوشت در ایران به حدود ۹۰۰ هزار تن میرسد. سال قبل نزدیک به ۲۰۰ هزار تن انواع گوشت نیز وارد کشور شد. مسئولان جهاد کشاورزی وعده دادهاند که امسال با افزایش تولید داخلی حجم واردات گوشت به کشور کاهش خواهد یافت.
در صورت تصمیم به واردات گوشت، فعالان صنعت چرم ایران خواستار واردات آن همراه با پوست هستند تا از این طریق تعادل در بازار پوست کشور ایجاد شود و صنعت چرم دچار کمبود ماده اولیه مورد نیاز خود نشود.
سید عمادالدین خاتمی، پسر سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان به خبر دروغین سایت جوان آنلاین وابسته به سپاه پاسداران واکنش نشان داد و تاکید کرد که در ایران است.
به گزارش خبرنگار کلمه، سیدعمادالدین خاتمی در صفحه فیس بوک خود با اشاره به دروغ پردازی سایت وابسته به سپاه که ادعا کرده بود “پسر سید محمد خاتمی به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده و در حال حاضر در فرانسه در حال خواندن درس می باشد”، نوشته است که “تا جایی که خودم می دانم، فعلا به صورت قانونی در ایرانم و درحال خواندن هیچ درسی نیستم!”
سایت روزنامه جوان همچنین در خبر خود مدعی شده است که آقای خاتمی قصد داشته برای دیدن پسرش به فرانسه برود که ممنوع الخروج شده است! خبری که قبلا هم از سوی برخی سایتها منتشر و سپس تکذیب شده بود.
دیروز هم برخی سایتهای وابسته به دولت ادعا کرده بودند که خاتمی مریض شده و در بیمارستان بستری است؛ خبری که از سوی تابش رئیس فراکسیون اقلیت مجلس تکذیب شد.
این نوع خبرسازیها در سایتهای اقتدارگرا مسبوق به سابقه بوده و به عقیده صاحبنظران، آنها هر از گاهی با نشر خبری دروغ سعی میکنند اذهان عمومی را از مسائل و مشکلات اصلی کشور منحرف کنند.
یک فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به تلاش برخی از اصولگرایان برای ورود به حوزه اصلاح طلبی، گفت: جامعه و مردم ایران به سطحی از درک و شعور سیاسی رسیدهاند که تغییر فاز سیاسی افراد را به خوبی و روشنی تشخیص دهند.
اکرم مصوری منش در گفت و گو با ایلنا، تاکید کرد: افراد و شخصیتهای مطرح اصولگرا و اصلاحطلب برای همه شناخته شده هستند و تنها کسانی میتوانند خود را اصلاح طلب بنامند یا وارد این حوزه شوند که به اصول فکری اصلاح طلبی که همان استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است پایبند باشند.
وی گفت: ما به عنوان افراد اصلاح طلب از اینکه عده ای در جامعه به نشر تفکرات اصلاح طلبی بپردازند و این تفکر را رعایت کنند خوشحال میشویم، اما این افراد باید به مسئله آزادی اندیشه، فکر و عقیده، پایبند باشند و باید این سوال را مطرح کرد که کسانی که قصد دارند تنها به اسم، نام اصلاح طلبی را بر خود بگذارند، به تضارب آرا و حضور اندیشه های متفاوت در جامعه ایمان دارند یا اینکه معتقدند تنها یک سلیقه خاص میتواند در جامعه حضور داشته باشد و جامعه را اداره کند؟
نماینده سابق اصفهان تاکید کرد: افرادی که قصد ورود به حوزه اصلاح طلبی را دارند باید موضع خود را در مسائل مختلف به صورت شفاف و صریح بیان کنند. از جمله اینکه آیا این افراد به وجود اندیشه فقهای مختلف دینی در جامعه معتقدند و اجازه نشر فتواهای همه فقهای کشور را میدهند یا اینکه علاقه دارند در قوانین کشور تنها یک سری از فقها و علما بتواند اظهار نظر کنند؟ چرا که قوانین کشور ما مبتنی بر قوانین اسلام و نظرات علما و فقهای دینی است.
مصوری منش حضور مردم در انتخابات را به اطمینان از کیفیت برگزاری انتخابات مرتبط دانست و گفت: جدای از اینکه عده ای تلاش میکنند با خلق اصلاح طلبان فضا را برای مردم مناسب جلوه دهند باید گفت اگر مردم احساس کنند که رای و نظرشان در شرایط کشور تاثیری ندارد و انتخاباتی آزاد و عادلانه برگزار نمیشود، به هیچ وجه در انتخابات شرکت نمیکنند و در این زمینه لازم است که حکومت اعلام کند که انتخابات، به صورت کاملا آزاد برگزار میشود. در غیر این صورت تلاشهای عده ای برای اصلاح طلب سازی، از اساس بیهوده و مذبوحانه است.
این فعال سیاسی در پایان با اشاره به شرایط حضور اصلاح طلبان در انتخابات گفت: در حال حاضر شرایط مناسب برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات وجود ندارد و امیدواریم که مسئولان جامعه به زودی به فکری باز برسند و اجازه دهند که افکار اصلاح طلبی در جامعه حضور داشته باشد.
نه تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در نامه ای به سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان با اشاره به شروط شرکت در انتخابات وی و به منظور رفع ابهام و گشایش باب گفتگو، پرسیده اند: با توجه به تجارب شما در دوران ریاست جمهوری و اتفاقات پیش آمده در آن ایام، چگونه میتوان قوه قضائیه را اصلاح نمود و نهادی که باید حافظ و حامی قانون باشد را از قانونشکنی باز داشت؟
امضا کنندگان این نامه همچنین در بخشی دیگر مطرح کرده اند: شما اعلام کردهاید که در انتخابات آزاد شرکت میکنید. آقای تاجزاده اعلام نمودهاند، اولین شرط انتخابات آزاد، حق انتخاب آزادانه سبک زندگی و به رسمیت شناختن آن است. خواهشمندیم منظورتان از انتخابات آزاد را شفاف بیان کرده و ابهامهای موجود در این بحث را مرتفع نمایید.
متن کامل این نامه که در اختیار سایت کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای سید محمد خاتمی
با سلام و احترام
در ماههای اخیر جنابعالی به عنوان نماینده و نماد طیف گستردهای از اصلاحطلبان طی سخنرانیها و صحبتهای مختلف، شروطی را برای شرکت در انتخابات پیشرو اعلام نمودهاید و انجام این شروط را برای شرکت در انتخابات لازم دانستهاید. شرایط اعلام شده جنابعالی پرسشهایی در افکار عمومی ایجاد نموده است. اینک ما – جمعی از زندانیان سیاسی و عقیدتی جمهوری اسلامی- به منظور رفع ابهام و گشایش باب گفتگو، سوالاتی را که در ذهنمان وجود دارد بهطور صریح با شما مطرح مینماییم و امیدواریم شما که قائل به گفتگوی تمدنها و پاسخگویی به افکار عمومی هستید با پاسخهایی شفاف به گسترش فضای نقد و گفتگو یاری نمایید.
۱٫ اولین شرط شما، آزادی زندانیان سیاسی بوده است. از این شرط با توجه به مشی جنابعالی و سابقه عملکردتان در دو دوره ریاست جمهوری، این پرسش در اذهان متبادر میشود که آیا شما زندانی سیاسی و عقیدتی و حقوق بشری خارج از طیف اصلاحطلب را نیز در شمار زندانیان سیاسی میدانید و از آن مهمتر تعریف شما از زندانی سیاسی چیست؟
۲٫ در مورد شرط آزادی احزاب سیاسی، آیا ساختار حاکمیت فعلی پذیرای آن هست؟ منظور شما از آزادی احزاب، شامل تمام احزاب و گروههایی که در چارچوب اعتقاد به دموکراسی و مشی مسلامتآمیز فعالیت مینمایند میشود یا تنها به بازگشت به وضعیت پیش از انتخابات ۸۸ و احیای احزاب اصلاحطلب که در جریانهای پس از انتخابات پروانه فعالیتشان لغو گردیده نظر دارید؟
۳٫ شما اعلام کردهاید که در انتخابات آزاد شرکت میکنید. انتخابات آزاد دارای تعریف مشخصی است و همانطوری که آقای تاجزاده اعلام نمودهاند، اولین شرط انتخابات آزاد، حق انتخاب آزادانه سبک زندگی و به رسمیت شناختن آن است که این مورد در هیچ کدام از انتخابات قبلی که شما کاندیدا یا مجری برگزاری آن بودهاید از جمله در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۷۶، ۸۰ و ۸۴ و انتخابات مجلس سالهای ۷۸ و ۸۲ محقق نگردید. آیا اجازه انتخاب سبک آزاد زندگی برای هر فرد را به عنوان پیش شرط انتخابات آزاد قبول دارید؟ همچنین با وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان، صحبت از انتخابات آزاد بلاموضوع میباشد، شما در هنگام مسئولیتتان خواهان برگزاری انتخابات رقابتی بودید که تعریف آن جدا از انتخابات آزاد است. خواهشمندیم منظورتان از انتخابات آزاد را شفاف بیان کرده و ابهامهای موجود در این بحث را مرتفع نمایید.
۴٫ یکی از مهمترین شروط شما اجرای بیتنازل قانون اساسی است. در این مورد قوه قضائیه که باید حامی اصلی قانون و مرجع برخورد با متخلفان باشد، در عمل با مواردی از قبیل تشکیل دادگاههای غیرقانونی انقلاب و ویژه روحانیت زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی و آیین دادرسی کیفری در برخورد با متهمان به ویژه متهمان سیاسی و مطبوعاتی، عدم مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی، چشمپوشی بر جرایم حاکمیت و مسئولان حکومتی و مواردی از این دست به یکی از نقضکنندگان اصلی قانون اساسی بدل شده است و راه بر هرگونه اصلاح و فعالیت مسالمتآمیز و دموکراسیخواهانه بسته و جایی برای اجرای بیتنازل قانون اساسی باقی نگذاشته است. راهکار شما در این موضوع چیست؟
با توجه به تجارب شما در دوران ریاست جمهوری و اتفاقات پیش آمده در آن ایام، چگونه میتوان قوه قضائیه را اصلاح نمود و نهادی که باید حافظ و حامی قانون باشد را از قانونشکنی باز داشت؟
به امید ایرانی آزاد، پایدار، سربلند
۱- عارف درویش
۲- حسین رونقیملکی
۳- شاهین زینعلی
۴- سید محمد سیفزاده
۵- احمد شاهرضائی
۶- آرش صادقی
۷- ابوالفضل عابدینی
۸- مصطفی نیلی
۹- صادق (آرش) هنرور شجایی
رئیس دیوان عدالت اداری گفت: گاهی افرادی در جامعه با توجه به اینکه در فلان مقام و جایگاه قرار دارند، حرفی میزنند یا اظهار نظری میکنند که درست نیست و در مواجهه با یادآوری و تذکر دیگران مبنی بر نادرستی این اظهارات مقاومت میکنند و نمیپذیرند. از عواقب چنین رفتاری در صاحبمنصبان، گرفتاری برای ملت و مملکت است که متاسفانه در مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از این جنس فراوان است.
به گزارش ایسنا، محمدجعفر منتظری طی سخنانی در جلسه هیات عمومی دیوان عدالت اداری تصریح کرد: اصرارهایی که بهویژه برخی قضات به آن گرفتار هستند، خطرناک است. گاهی قضات گمان میکنند که چون قاضی هستند و قاضی نیز مستقل است و کسی نمیتواند تکلیف کند که فلان رای را بدهد یا ندهد، فهم خود را مبنا قرار میدهند و متاسفانه بر آن ولو آنکه خلافش ثابت شود، اصرار میورزند که این اصرار، شخص را به مرحله لجبازی میرساند که اصلا جایز نیست.
وی ادامه داد: مباحثه کردن، تبادل نظر، رایزنی و مشورت در کار برای همه امری ضروری است تا خودمان و دیگران را گرفتار نکنیم.
رئیس دیوان عدالت اداری در ادامه با اشاره به ابعاد مختلف اصرار غیر حق بر موضعی داشتن و عوارض آن ضمن بیان روایتی از حضرت امام صادق (ع) افزود: حضرت امام صادق (ع) میفرماید لجبازی درد بدی است و هیچ خصلتی برای انسان بدتر از آن نیست. این خوی از صفات و سرشت شیطان است و باید مراقب بود که هیچکس در هیچ جایی بدان دچار نشود، چرا که کسی که به خودش و دیگران جاهل است، لجباز و ستیزهجو میشود.
منتظری اظهار کرد: اینکه قول و عمل انسان، موافق حق و حقیقت نباشد و بر آن اصرار بورزد، لجبازی و عمل شیطان است. چنانکه میتوان تبعات این درد را در جامعه که آتشی در زندگی فردی و اجتماعی افراد است، ملاحظه کرد.
وی با اشاره به عوارض چنین رفتاری در مسایل سیاسی و اجتماعی افزود: گاهی افرادی در جامعه با توجه به اینکه در فلان مقام و جایگاه قرار دارند، حرفی میزنند یا اظهار نظری میکنند که درست نیست و در مواجهه با یادآوری و تذکر دیگران مبنی بر نادرستی این اظهارات مقاومت میکنند و نمیپذیرند. از عواقب چنین رفتاری در صاحبمنصبان، گرفتاری برای ملت و مملکت است که متاسفانه در مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از این جنس فراوان است.
رئیس دیوان عدالت اداری اصرار بر حق را با لجبازی متفاوت دانست و یادآور شد: اصرار بر حق به تعبیر قرآن پایداری، استقامت و استقرار است؛ مانند آنچه در انقلاب اسلامی ایران روی داد. ملت شریف ایران در بیش از سه دهه پیش اعلام کرد “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” که اصلی از اصول انقلاب بود و بر آن تا به امروز هم پای فشرده است ولو آنکه دنیا در مقابلش بایستد که ایستاده است و میبینیم که ملت همچنان آن حق را که منطبق بر عقل و وحی بود، حفظ کرده است.
فعالان حقوق زنان با مواد ۲۲ و ۲۳ قانون حمایت از خانواده که به مرد، اجازه ازدواج موقت و ازدواج مجدد را میدهد، مخالفند. این مخالفت از سه سال پیش که لایحهای با عنوان «حمایت از خانواده» به مجلس ارایه شد، عنوان میشد، اما موسی قربانی، عضو اصولگرای کمیسیون قضایی مجلس تنها به ماده ۲۳ لایحه اشاره میکند؛ لایحهای که شروط ازدواج موقت در آن درج شده است. قربانی با لحن خاص خودش میگوید: ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده به نفع زنان است و این «موجودات» محترم این مساله را نمیفهمند و میگویند این ماده حذف شود، لذا ما در کمیسیون این ماده را حذف کردیم. با حذف این ماده هر مردی هر وقت بخواهد میتواند ازدواج کند.
به گزارش شرق، الهه کولایی، نماینده مجلس ششم درباره اظهارات قربانی به شرق میگوید: دیدگاهی که از سوی این نماینده بیان شده در واقع نماینده نگرش تاریخی برخی افراد، در کشور ما و بعضی کشورهای غرب آسیاست که زن را در شمار اشیای قابل تملک برای مرد میدانند و شخصیت حقوقی و انسانی زن را باور نکردهاند. این نگاه با انقلاب اسلامی نیز سنخیتی ندارد و همین «موجودات» در مهمترین فرازهای تجربه تاریخی انقلاب نقش و جایگاه ویژهای داشتهاند. این نماینده اصلاحطلب مجلس ششم میگوید: اینگونه سخن گفتن این نماینده میراث تاریخی مردسالارانهای است که انسان بودن و حقوق انسانی زنان را نمیپذیرد و لجوجانه آن را انکار میکند. این نگاه با اقتضائات و شرایط جامعه امروز ما نسبتی ندارد و آسیبپذیری جامعه را افزایش میدهد و باعث ورود الگوهای بیرونی به جامعه میشود.
کولایی درباره ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده نیز تاکید میکند که این ماده بنیانها و اساس خانواده را هدف قرار داده و با مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که در جامعه وجود دارد، این نوع اقدامها و بیتدبیری باعث وارد آمدن ضربات مهلکی به بنیان خانواده شده است. این فعال حقوق زنان معتقد است: با حذف این ماده، در صورتیکه به قانون سال ۵۳ برگردیم، امکان ازدواج موقت باقی میماند که در این صورت باز هم نه تنها حقوق زنان بلکه حقوق خانواده تضییع میشود و معتقدم مردان نیز در این قانون متضرر میشوند.
اظهارات موسی قربانی درباره خواسته زنان مبنی بر حذف ماده ۲۳، در حالی است که ماده ۲۲ این لایحه نیز از مواد جنجالبرانگیز آن بود. در این ماده آمده است: ثبت نکاح موقت یا انقضای مدت یا بذل آن در صورت باردار شدن زوجه الزامی است و انقضای مدت یا بذل آن مانع ثبت واقعه نکاح منتفی شده نیست. در سایر موارد، ثبت نکاح موقت با توافق زوجین انجام میگیرد. همچنین براساس این ماده درصورت توافق زوجین برای ثبت ازدواج موقت، مراتب در اسناد سجلی آنان درج نمیشود مگر اینکه طرفین نسبت به ثبت آن در اسناد مذکور نیز توافق کنند.
ماده ۲۳ لایحه مربوط به شروط ازدواج موقت است که در کمیسیون حقوقی حذف شده است. در ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده آمده است: «اختیار همسر دایم بعدی، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران میباشد. تبصره- در صورت تعدد ازدواج چنانچه مهریه حال باشد و همسر اول آن را مطالبه نماید، اجازه ثبت ازدواج مجدد منوط به پرداخت مهریه زن اول است.»
موسی قربانی عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، حذف ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده را نه تنها رافع دغدغه زنان مبنی بر ازدواج مجدد مردان نمیداند، بلکه به قانون میگوید: حذف این ماده نگرانیهای زنان را بیشتر میکند در حالی که خود متوجه این موضوع نیستند. او با اشاره به حذف ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده در جلسه کمیسیون قضایی مجلس گفته است: اما این مساله باید در صحن علنی نیز به تصویب برسد. عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در ادامه به حواشی پیش آمده در هنگام بررسی ماده ۲۳ اشاره کرد و افزود: بعد از بیان تذکرات از سوی نمایندگان، رییس مجلس این ماده را برای بررسی بیشتر به کمیسیون بازگرداند تا فکری شود، در همین راستا کمیسیون تغییراتی اعمال کرد اما رییس مجلس قانع نشد و در نهایت کمیسیون رای به حذف این ماده داد. نماینده قائنات در پاسخ به این پرسش که آیا فضای مجلس به دنبال حذف این ماده است؟ اظهار کرد: در این مساله اساسا واقعیت لوث شده است. معتقدم که هرچه قانونگذاری در این رابطه صورت گیرد، قطع نظر از اینکه چه باشد به نفع خانمهاست. در حال حاضر خانمها مخالف این ماده هستند در حالی که دقیقا عکس آن است. او با بیان اینکه در حال حاضر هر مردی هر زنی را که بخواهد میتواند به همسری اختیار کند، ادامه داد: ما به دنبال آن بودیم که با تصویب ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده به ازدواج مجدد حساب و کتاب دهیم. زمانی که بتوانید هر قیدی را اضافه کنید یعنی توانستهاید برای این کار محدودیت ایجاد کنید. قربانی با بیان اینکه تصور منتقدان ماده ۲۳ این است که با تصویب این ماده به ازدواج مجدد مشروعیت میبخشیم، خاطرنشان کرد: ازدواج مجدد از ۱۴۰۰ سال پیش در قرآن آمده است به همین دلیل ما هرگونه مقرراتی را که بتوانیم به تصویب برسانیم، یعنی محدودیت ایجاد کردهایم.
وی تصویب ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده را به نفع زنان دانسته و میگوید: این موجودات محترم این مساله را نمیفهمند و میگویند این ماده حذف شود، از این رو ما در کمیسیون قضایی این ماده را حذف کردیم. با حذف این ماده هر مردی هر وقت بخواهد میتواند ازدواج کند. اگر مردی در حال حاضر دست خانمی را گرفته و به دادگستری برود و دادخواست ثبت واقعه نکاح دهد، هیچ دادگاهی نه نمیگوید. عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در پاسخ به منتقدانی که تصویب ماده ۲۳ را باعث تزلزل در بنیان خانواده میدانند، اظهار میکند: این نقد حاکی از ناآشنایی با اتفاقی است که میخواهد بیفتد. از صدر اسلام تاکنون شما یک مرد پیدا نمیکنید که خواسته باشد ازدواج کند اما نتوانسته باشد. ماده ۱۷ قانون حمایت از خانواده قبل از انقلاب باعث متزلزل شدن بنیاد خانواده میشد اما ما در ماده ۲۳ خواستیم این مساله را محدود کنیم.
رامین پرچمی، زندانی سیاسی و هنرمند سبز برای گذراندن دوران باقیمانده حبسش از زندان اوین به زندان لاهیجان منتقل شد.
به گزارش کلمه، اگرچه برخی از رسانه ها خبر از آزادی رامین پرچمی در روزهای اخیر داده بودند، اما طبق خبرهای رسیده، وی دیروز برای گذراندن باقی مانده ی دوران حبسش از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان لاهیجان منتقل شده است.
این در حالی است که بعد از عید سعید فطر و در پی آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، به خانواده پرچمی هم اطلاع داده شد که به زندان اوین مراجعه کنند چرا که قرار است وی نیز از زندان آزاد شود. خانواده این هنرمند سبز هم چند شب متوالی با حضور مقابل زندان اوین، تا نیمه های شب منتظر آزادی او بودند، ولی در نهایت نه تنها وی از زندان آزاد نشد، که برای گذراندن دوران یک ساله حبسش به زندانی در شهر دیگر منتقل شد.
رامین پرچمی، هنرپیشه و کارگردان سینما، از روز ۲۵ بهمن سال ۸۹ در زندان به سر می برد. او در روز تجمع اعتراضی مردم تهران به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی در همبستگی با مردم کشورهای مصر و تونس، دستگیر و زندانی شد.
ماموران امنیتی جرم این هنرمند را فیلمبرداری از مردم در حد فاصل خیابان ولی عصر و میدان فاطمی در این روز اعلام کرده اند.
ابراهیم حاتمی کیا، فیلم ساز و کارگردان برجسته کشورمان در مصاحبه ای با آخرین شماره ی شهروند امروز می گوید: فیلمهایی که تو این مدت ساختم، همه اش سفر به قله هایی بوده که بهش معتقدم. وقتی “کرخه تا راین” رو می ساختم، سعیدی را خلق کردم که سرسفره خواهر پناهنده اش می شینه و حاضر نیست بین اون و شوهر آلمانیش اختلاف بندازه. از کرخه تا راین محصول ۷۲ برسین به “گزارش یه جشن”سال ۸۹ . همیشه نگاهم اصلاح بوده و نه نیش و کنایه و یا رامشگری برای موکت قرمز جشنواره های اونور آب. من روی صحبتم با مردم بوده و هنوزم هست. برای گفتن این حرفها همیشه لب تیغ راه رفتم و هزینه دادم. دیگه این روزها ته جیبم فقط یه چیز مونده، اونم آبرومه که خدا نکنه تو این امتحان رفوزه بشم.
این سینماگر سالهای دفاع مقدس و پس از آن با نقد اوضاع فرهنگی جامعه و شرایط روز کشور تصریح می کند: مشکل امثال من اینه که ما درس عافیت طلبی رو پاس نکردیم. یعنی اونوقتایی که ما درس می خوندیم این واحد نبود، اگه بود آقا مرتضا آوینی یادمون می داد. خدا رحمتش کنه، قهر آقا مرتضا برای ما پر از درسه. اون روزای آخری تو مجله سوره از یه عده ممیزان شریف دلخور بود. به تعبیر من قهر بود. آقا مرتضا این قهر رو برد تو تپه های فَکّه. رفت دنبال گمشده های جنگ. کاش این شهامت رو منم داشتم و تو این برزخ گیر نمی کردم.
ابراهیم حاتمی کیا که همچنان پیگیر دریافت مجوز اکران برای فیلم “گزارش یک جشن” است با اشاره به مشکلات جدی در فضای اجتماعی و فرهنگی کشور تاکید می کند که هنوز امیدوار است.
متن کامل این مصاحبه را در شماره ای از شهروند امروز، که از دکه های روزنامه فروشی جمع آوری شد، با هم میخوانیم:
آخرین فیلم شما «گزارش یک جشن» دو سال بعد از انتخابات آماده شد، حالا هفت ماهی از جشنواره فیلم فجر می گذرد، اما همچنان تکلیف اکران عمومی فیلم شما روشن نیست. مگر چه اتفاقی در ایران افتاده که حاتمی کیا و فیلم اش به حاشیه رانده شده اند؟ اتفاق خاصی در ایران افتاده است؟
یک سکانس قشنگ در فیلم گوزنهای کیمیایی هست که بهروز وثوقی برای زدن کسی که می دونه زورش بهش نمیرسه، میاد التماس می کنه که اون بابا اجازه بده که چند تا چک از بهروز بخوره تا دل نامزدش خنک بشه، و اون بابا هم مردی می کنه و اجازه میده. الان حکایت ما با این آقایون از همین جنسه.
یه وقتی با خواهش و همدردی می گفتن کوتاه بیا و کوتاه کن، ولی الان باهات دست میدن، بغلت می کنن و تو گوش ات هم نجوا می کنن که خیالت از این فیلم راحت، برو سراغ کار بعدی، ولی از در که میزنی بیرون، دیگه اعتباری توی کار نیست. بعضی وقتا دلم براشون می سوزه. مگه این میز تاریخ اعتبارش چند وقته. یه روز برای اکران “به رنگ ارغوان” تو شیپورشون دم میدن که ما اومدیم موانع رو برداریم، ولی هنوز پژواک صداشون نخوابیده، بعدی رو معلق کردن. من ایمان دارم این فیلم یه روزی اکران می شه. یه روزی از شبکه های تلویزیون همین مملکت پخش خواهد شد. فقط نمی فهمم این تیزی شمشیر که همیشه رو گردنمونه، چه لذتی برای این آقایون داره.
تا امروز برای اکران این فیلم مذاکراتی هم داشته اید؟
- عالی ترین مقام سینمایی کشور کیه. آقای شمقدری. خب من غروب بیست و دوم خرداد دفترشون رفتم. شمقدری و من بالای بیست ساله که همدیگر رو می شناسیم و به هم احترام میذاریم. ما حدود همو می فهمیم. می دونم که اون برای اکران “گزارش” تحت فشاره ، ولی ایشون برای دیگران نجابت می کنه، همه چیزو گردن می گیره. بهش گفتم که من تو این وزارتخونه غریبم. خیرخواه کم دارم. عیبی هم نمی بینم، خدا اونقدر عمر داده که بالا پایین رفتن خیلی ها رو پشت همین میز ببینم.اینم می گذره. بهر حال ایشون صلاح دیدند که زخمه ای به فیلم بیفته. ما هم گفتیم چشم. قبول کردم. دست دادم و اومدم خیابون. تو مسیر خونه به میدون ولیعصر رسیدم. شلوغ بود. یه گوشه وایستادم و از زیر کلاه کاسکتم شروع کردم به تماشای اون غروب غم انگیز.
-یعنی معاون سینمایی وزارت ارشاد برای اکران «گزارش یک جشن»با شما هم دل هستند؟
- من توقع همدلی ندارم، ولی احترام متقابل همیشه بوده و هست. برای همین قبل از اکران جشنواره، ایشون رو دعوت کردم فیلم رو ببینند که اگه مشکلمون قابل حله که حلش کنم و اگه اختلاف بنیادیه دیگه برای جشنواره فکر نکنیم. آمدند و دیدند و چند نکته در موضع یه همکار سینمایی گفتند که اتفاقأ مفید هم بود، ولی یک فریم نگاه حذفی نداشتند.
-منظورتان این است که حالا نهادی فراتر از آقای شمقدری و معاونت سینمایی با اکران «گزارش یک جشن»مشکل دارد؟ این در حالی است که در مورد اغلب فیلم ها این معاونت سینمایی است که به عنوان عامل بازدارنده عمل می کند،اما انگار شما با مرزها و موانع نامرئی سروکار دارید؟
- ظاهرأ مشکل پیش آمده برای “گزارش یه جشن” مثل داستان خود فیلم “گزارش یک جشن” شده و به نظر میاد که آینه رو درست گرفتم.
و شما به این شرایط تن می دهید؟ به نظرتان مانعی نامرئی و فراقانونی برای سینما خطرناک نیست؟
- این نیروها کشف تازه ای نیست. منتهی شدت و ضعفش بر اساس قد و قواره افرادی که مسئولیت می گیرند تعریف می شه. حکایت ما شبیه بچه هامونه که تازه قد کشیدن. یه وقتی یادمون میره و ازشون انتظاری بزرگتر از سن شون داریم. من فیلمسازم . عضو هیچ کلوپ و حزبی هم نیستم. من با هزار خون دل فیلم می سازم که دردم رو با مخاطب تقسیم کنم. این شوق تو ذات هر هنرمندیه. من دیوانه نیستم که با کلی قرض و وام فیلم بسازم که بره تو سیاهچال. وقتی می خوام فیلم بسازم، فکر می کنم چیزی که می خوام بگم در اندازه تحمل این دم و دستگاه هست، ولی وقتی این بساط پیش میاد، گیج می زنم.
مثل مرغ سربریده بال بال می زنم. نمی دانم این حال ما چه لذتی برای تماشا داره. می پرسید چرا به این شرایط تن می دهم. تن ندادن برای من یعنی هر فیلمی نساختن. یعنی بر اساس قواره هایی که می فهمم فیلم بسازم. من سه سال از ساخت آخرین فیلمم که دعوت بود می گذره. حقوق بگیر هیچ دم و تشکیلاتی هم نیستم.نمی دونم تو این دم و دستگاه پر از تعهد ممیزی کسی هست که رصد کنه. اینها حتی جایزه ای که تو جشنواره هزار بار تو بوقش می کنن هم یادشون میره که باید به برنده بدن.
گاهی وقت ها وقتی فیلمی مجوز اکران در ایران را دریافت نمی کند، کارگردان و تهیه کننده سراغ راههای دیگری می روند،فیلم را آن سوی آب اکران می کنند یا در فضاهای مجازی و از مجرای دیگری عرضه می کنند. چنین تصمیمی ندارید؟
- نه کار من نیست. از من برنمیاد. یعنی حاضر نیستم به این بازی تن بدم. اون جاها جای من نیست. من اگه قهر هم بکنم، شاید برم زیرزمین و انباری خونه، ولی دوست ندارم سر از خونه غریبه دربیارم.
یعنی ماندن پشت خط ممیزی راهکار بهتری است؟
- اینم عادت می شه. مگه “ارغوان” پنج سال حبس نبود. البته من هنوز برای “گزارش” ناامید نیستم.
اگراین معطل ماندن تداوم داشته باش، باز هم فکر می کنید نسبت «ابراهیم حاتمی کیا» با ممیزی با همین میزان صبر همراه است، یعنی تغییر نمی کند؟
-نمی دونم. بالاخره آدمم. ولی الانی که حرف می زنم، هنوز امید دارم. برای من دستگاه ممیزی همه نظام نیست. “ارغوان” و “گزارش” هم همه حاتمی کیا نیست. درسته که این گربه بی وفاست ، ولی من پامو از این نقشه اونور نمی ذارم. وقتی این بحث میاد وسط، دیگه برام خاتمی و احمدی نژاد و رفسنجانی مطرح نیست. یه مفهوم خیلی بزرگتره که اگه اون تَرک برداره ، دیگه عزت نفسی برام نمی مونه که بخوام چیزی بگم. نمی خوام این نسخه رو برای بقیه بپیچم. این نسخه برای خودمه.
یعنی ترجیح می دهید زمان بگذرد مرزهای ممیزی تغییر کند و با شما برای نمایش این فیلم کنار بیایند.
- برای من انتخاب فقط این دو راه نیست که مجبور باشم یا صبر کنم و یا برم. نمی دونم چیکار باید بکنم. فقط می فهمم که حاضر هم نیستم به هر قیمتی تن بدم. من به این مُمَیّزان شریف مژده میدم که وقتی این بلا رو سر یه فیلمسازی که نسبت خودش با اثر نزدیکه میارن، عملأ آینده ش دستخوش احوالاتی می شه. وقتی فیلم آماده نمایش رو اجازه نمایش ندن ، یعنی چرخه خلقت شو ناقص کردن. نمی شه بی اعتنا به این جنین ، سقطش کنیم و بریم سراغ بعدی. الان مدتیه که دست و دلم به کار نمیره. اصلأ نمی تونم سمت فیلم “چمران” برم. حالم خرابه. با اینکه خیلی محتاجم که بگم صدا، دوربین، حرکت. اینهم از برکات بی توجهی علمای ممیز! گمونم، بود و نبود ما تا وقتی قیمت داره که توی دیگ اونا بجوشیم.
اشاره کردید به رابطه حاتمی کیا با سیستم و نظام سیاسی. به نظر می رسد نسبت شما هم با چیزی که “سیستم” تعیبرش می کنید، به مرور تغییر کرده است.در فیلم «روبان قرمز» قهرمان شما آن وسط داد می زند و می گوید:« من از این جا نمی رم،این زمین زمینِ پدرمه،این خونه هم خونهِ منه .» و حالا بعد از گذشت یک دهه در «گزارش یک جشن» در سکانسی مشابه «رضا کیانیان» رو به جوان هایی که توی خیابان آمده اند،می گوید:«از این خراب شده بوی رستگاری نمی آد.»خوب این نسبت تغییر نکرده است؟
- اینم نکته ایه. تا حالا بهش فکر نکردم، ولی به نظر میاد شما دارین حرفها رو کولاژ می کنید.اون جمله که اینجا زمین پدریمه ، از زبون دختریه که می خوان به بهانه آلوده بودن زمینش به مین ، اونو از خونه اش بیرون کنن ، ولی تو “گزارش” کیانیان به عنوان مامور انتظامی اشاره به کارخونه ای داره که تبدیل به موسسه ازدواج شده . نمی دونم درسته اینا رو کنار هم بذاریم و نتیجه بگیریم. البته من انکار نمی کنم که به نسبت سن و سال و تجربه و هزار چیز دیگه ای که نمی دونم و نمی فهمم ، در حال تغییر و تحولم. من غیر از قبله ای که می دونم سمتش کعبه است و بوی تربتی که بوی کربلا یادم می افته ، به خیلی چیزا شناور شدم. اشکالی هم نمی بینم.
پیش تر گفتید که نسبت شما با نظام مستقر متفاوت است با نسبت کارگردانی که فیلم اش را در صورت توقیف آن سوی آب اکران می کند،می توانید تعریفی از مشخصه هایی این تفاوت و «خودی بودن» خودتان بدهید؟
-یه وقتی خودی و غیر خودی از جبهه شروع می شد. یه عده اینطرف خط بودند که شجره شون ایرونی بود بهشون می گفتند خودی ، یه عده وارد سرزمین مون شده بودند که بهش می گفتن دشمن. اینی که می گم مال وقتیه که عراق رسیده بود به چند کیلومتری اهواز . حالا بالای سی سال می گذره و زاویه تعریف روز بروز تنگ تر شده. حالا دیگه رسیده به خونه هامون.
یعنی «خودی بودن»این روزها بار معنایی بدی برای شما دارد؟
-این تنها چاقویی که ثابت کرده دسته خودشم می تونه ببره.
شما می گویید زبان سینمای شما زبان رسمی نظام نیست و حالا اصرار دارید از لفظ «خودی»هم فاصله بگیرید. اما از سوی دیگر می گویید در مقابل توقیف فیلم هایتان باز هم پشت مرز ممیزی می مانید یا دنبال گفت وگو می گردید، تفاوت شما با کارگردانی که راه سومی را در پیش می گیرد، کجاست؟ به هر حال ماجرای «موج مرده»،«به رنگ ارغوان»و حالا هم «گزارش یک جشن»…این نزدیک بودن و ماندن در چارچوب ها چه تفاوتی برای شما به ارمغان آورده است؟
سال ۶۸ با یه هیئت سینمایی رفتیم جشنواره “پزارو” ی ایتالیا. همسفرام عیاری و گلمکانی و ابراهیمی فر و پرتویی و شجاع نوری و خیلی های دیگه بودند. خب هر کدوم یه فیلمی زیربغل زده بودیم. منم فیلم “دیده بان” رو داشتم. طبیعی بود که شکل سوالها از جنس فیلمهامون بود. سوالهایی که از من می شد درباره شهید و بسیج و جنگ و امام حسین و … بود. همونجا فهمیدم که من حمّال امانتی ام که با بقیه همکارام فرق می کنه. من یه وقتی شهره بودم به کسی که از جبهه وارد سینما شده، و واقعأ هم همینطوره. اون وقتا برنامه ریزی این بود که شهید بشیم. منتهی چون طبع ام با تفنگ جور نبود دوربین دست گرفتم و نوبت به ما نرسید.
من جوونیم آموخته جایی که وقتی هزار دویست کیلومترش با عراق درگیر شد، نگفت این ربطی به من بچه پامنار نداره و ارتش باید بجنگه. نگفت این بازی قدرتهای بزرگه که می خوان زرادخونه هامون خالی بشه. نگفت این جنگ سر نفت خامه، چرا ما بسوزیم. خب من بچه فیلمسازِ آماتور رفتم جنوب، اون یکی همشهریِ فیلمسازم رفت شمال. فرقمون چیزی حدود صدوهشتاد درجه است. هنوزم فکر می کنم این نسبت برقراره. شاید اون وقتا از دستشون آتیشی بودم، ولی الان فکر می کنم نه این رفتن فضیلته و نه اون موندن. هر کی نون دلشو خورده. حالا چی شده که منی که قرار بود جونمو برای حفظ نظام بدم ، حالا بخاطر اکران کردن و نکردن فیلمم استعفاء بدم.
اصلأ مگه می شه استعفاء داد. فیلمهایی که تو این مدت ساختم ، همه اش سفر به قله هایی بوده که بهش معتقدم. وقتی “کرخه تا راین” رو می ساختم، سعیدی را خلق کردم که سرسفره خواهر پناهنده اش می شینه و حاضر نیست بین اون و شوهر آلمانیش اختلاف بندازه. از کرخه تا راین محصول ۷۲ برسین به “گزارش یه جشن”سال ۸۹ . همیشه نگاهم اصلاح بوده و نه نیش و کنایه و یا رامشگری برای موکت قرمز جشنواره های اونور آب. من روی صحبتم با مردم بوده و هنوزم هست. برای گفتن این حرفها همیشه لب تیغ راه رفتم و هزینه دادم. دیگه این روزها ته جیبم فقط یه چیز مونده، اونم آبرومه که خدا نکنه تو این امتحان رفوزه بشم.
به هر حال یک ساختار قدرتی وجود دارد و به نظرش این حاتمی کیا نیست که تعیین می کند رابطه و مرزبندی اش با ساختار کجاست، بلکه اوست که تعیین می کند این نسبت و مرزبندی کجاست و حاتمی کیا کجا ایستاده است. همان ساختار وقتی «گزارش یک جشن» را می بیند و آدم های فیلم حاتمی کیا را که از یک فضای سربسته به خیابان می آیند و دوربینی که از یک جایی به بعد تبدیل به دوربین موبایل می شود،شاید احساس کند حاتمی کیا تعریف تازه ای از خودش با ساختار قدرت ارائه داده. شاید احساس می کند که حاتمی کیا دیگر خودی نیست و با ساختار قدرت بیگانه شده است. آن موقع، دیگر این حق را برای حاتمی کیا قائل نمی شود که همچنان از موضع درون سیستمی صحبت کند و به این نتیجه می رسد که ملاک میزان حال افراد است؟
خب این قابل توجه رفقایی باشه که فکر می کنن اگه مثل من کارت سبز داشتن ، نونشون تو روغنه . خدا رو شکر دیگه این روزا برای خیلی شون ثابت شد که جایگاه من ، جای امنی نیست و بهتره به همون جایی که هستن خوش باشن. فکر می کنم مشکل امثال من اینه که ما درس عافیت طلبی رو پاس نکردیم. یعنی اونوقتایی که ما درس می خوندیم این واحد نبود ، اگه بود آقا مرتضا آوینی یادمون می داد. خدا رحمتش کنه ، قهر آقا مرتضا برای ما پر از درسه. اون روزای آخری تو مجله سوره از یه عده ممیزان شریف دلخور بود. به تعبیر من قهر بود.
آقا مرتضا این قهر رو برد تو تپه های فَکّه. رفت دنبال گمشده های جنگ. کاش این شهامت رو منم داشتم و تو این برزخ گیر نمی کردم. واله تظاهر نمی کنم. نه اون شهامت رو دارم و نه یه جو عقل حسابگر تا اینطوری آقایان رو از خودم نا امید نکنم. من آموخته همین مسیر برزخ ام. و چقدر هم غربت خیزه. کاریش نمی شه کرد. این روزها از هنر بارکشی می خوان . با اسب مسابقه که نمی شه بارکشی کرد. من نمی تونم برای اوقات فراغت این ملت خسته اونا رو بخندونم. واله معتقدم که باید مرحم زخماشون باشم ، ولی خب دکل دیده بانی رو چه کنم. آخه یه چیزایی رو داریم می بینیم. حتم دارم که این ممیزان شریف هم می دونن که اگه روزی ما رو اونطور که دوست دارن سربراه کنن ، ریسمونشون لو میره، اونوقت مجبورن به این مردم جواب بدن که چرا با ما چنین کردند.
در شرایطی که همه چیز خط کشی شده،می گویند حاتمی کیا هم یا این ور خط قرار دارد یا آن طرف خط. حتی در حوزه های دیگر هم بسیاری اعتقادشان را به راه میانه از دست داده اند. واقعا فکر میکنید همچنان می توانید میانه بمانید؟ به نظرتان مضمون«گزارش یک جشن» حاکی از این نیست که شما هم رفته رفته اعتقادتان را به راه میانه از دست داده اید؟
- قضاوت شما محترم ، ولی من این جامعه رو صفحه شطرنج نمی بینم که مجبوری یا اینور باشی یا اونور. اصلأ تاکتیک میانه روی هم نمی فهمم چیه. فقط می دونم که چه خوشمون بیاد چه نیاد همه از یه خونواده ایم. شاید بعضی با این صف بندی غالب که یه شمایلی پیدا کرده ، حجت رو تموم بدونن و اعلام برائت کنن ، اما من وظیفه ام این نیست. من سعی می کنم درکشون کنم. راستش دلم می سوزه که توی مسجد شانه به شانه شون به نماز میایستم ، ولی از مسجد که میایم بیرون حکایت یه چیز دیگه اس. مثل “آژانس شیشه ای” شده که حالا مساحت آژانس شده خیابون. توی اون ایام برزخی موتورمو یه گوشه پارک می کردم و برای اینکه شناخته نشم کلاه کاسکت رو از سرم برنمی داشتم و ساکت میایستادم به تماشا. اینها برای من آشنا هستن. واقعیت اینه که اونها برای نسل من آشنان. اصلأ بخشی از سایه های خودمون هستند. اگه سراغ فیلم “گزارش یه جشن” رفتم ، سعی کردم این نگاه رو توضیح بدم.
و این شخصیت همچنان در وجود شما فعال است؟
-کاملأ. چون فیلمسازم. همیشه این جنگ درونی رو با اون بخش سایه ام داشتم. شاید یه وقتایی به مقتضای شرایط کم و زیاد می شه، ولی هیچوقت به صلح نرسیدم.یه وقت زندانی ام و یه وقتی زندانبان. البته این تازه گی نداره. تاریخ پر از این جابجایی هاست. این سرنوشت همه آرمانخواهان عالمه و واقعأ چقدر جذبه سینمایی داره . چقدر ادبیاته. چقدر هنره. اینهمه نقطه اوج و شکوه توی کدوم اثر هنری این دوران می بینیم. اینجاست که می گم چه ظلمی به آینده کردند. اون ممیزان شریف کاش می فهمیدن دارن چه خیانتی می کنن .این دفترچه خاطرات باید توی همین مملکت و برای همین مردم ثبت می شد. نه کنار کاخ های جشنواره.
یعنی فکر می کنید حاتمی کیا در گذر سال ها با ان بخش از شخصیت خودش کم کم به یک جور تعیین تکلیف نرسیده است؟
- من که تکلیفم با فیلمهایی که ساختم روشنه. دیکته نوشته شده ای که براحتی قابل شناساییه ، ولی یه ساده انگاری تو این جمله “تعیین تکلیف” شما خوابیده. تعیین تکلیف یعنی چی. مگه این راه خط پایان داره که بشه ادعا کرد.انقلاب مثل آزمایشگاه هسته ایه و فرزندانش مثل اورانیومیه که وقتی فعال شدن، دیگه به این راحتی خاموش شدنی نیستند ، اگر هم خاموش بشن ، با سوخته اش هم نمی شه شوخی کرد. به نظرم اونایی که اعلام برائت قطعی می کنن یا از سر رندی تقیه کردند یا اصلأ از اولش قلابی بودند.
پس شما همچنان معتقدید دست بگذارید روی التهاب هایی که در جامعه خودتان می بینید و از درون سیستم آنها را نقد کنید؟
- بحث از اعتقاد و اراده گذشته . تا وقتی این اورانیوم فعاله ، همینه. باور کنین بعضی وقتا حسرت همکارای مینی مالیست وطنی رو می خورم که توی دنیای مجازی شون سیر می کنن. اونا هم اینجا مقربند و هم اونور آب و از همه مهمتر پیش “ممیزان شریف” همه ادوار سیاسی محترمند و بی آزار.
-اما شاید تاب شنیدن درباره التهابی که دست روی آن گذاشته اید، وجود نداشته باشد.
- همینطوره. به نظر میاد این تنگنا یه شیب مهندسی شده است، ولی من باورم نمیشه. مگه بلوک شرق جواب داد که اینا دارن دنبالش می کنن. فکر می کنم اینجا بیشتر یه سلیقه حاکمه. یه سلیقه کج.
یک موقعی «شهید آوینی» برای شما می نویسد که باید بسیجی بمانی و بسیجی فیلم بسازی. از منظر چارچوب های کنونی آیا شما همان کارگردان بسیجی هسستید یا خطوط و تعریف تان تغییر کرده است؟ شما تغییر کرده اید یا ساختارها؟
- خطوط. چارچوب. من دیگه خسته ام. این حرفها بمونه برای وقتی که حالی داشته باشم.
ندای سبز آزادی: اکبر امینی که روز ۲۵ بهمن ماه سال گذشته در حالی که نوارهای سبز به خود بسته بود، از جرثقیلی در نزدیکی دادگاه انقلاب بالا رفت، به تازگی توسط قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی از همه اتهامات وارده تبرئه شد.
به گزارش کلمه، وی بیش از شش ماه در بازداشت موقت به سر برده بود و در بندهای ۲۰۹ وزارت اطلاعات و ۳۵۰ دوران حبس خود را گذراند. او چندی پیش با قید وثیقه از زندان آزاد شد. وی همچنین چند روز پیش در دادگاهی که برایش برگزار شد شرکت کرد و از همه اتهامات وارده تبرئه شد.
تظاهرات ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی در همبستگی با مردم کشورهای مصر و تونس برگزار شد. تصویر اکبر امینی روز ۲۵ بهمن ماه، در بسیاری از رسانههای دنیا منتشر شد. او، بالای یک جرثقیل و در ارتفاع ۳۵ متری چند ساعتی همه چشمها را به خود خیره کرد. او در این روز با در دست داشتن روبان های سبز، مردم را به شرکت در تظاهراتی که قرار بود بعدازظهر همان روز برگزار شود، دعوت کرد.
یکی از بازجوهای پلیس امنیت تهران بعد از ظهر همان روز در حالی که او را زیر مشت و لگد و فحش و دشنام گرفته بود، به او گفت: «ما برای هر کاری آماده بودیم، حتی اگر ۱۰ میلیون نفر هم میآمدند توی خیابان سرکوبتان میکردیم، اما تو ما را غافلگیر کردی و برنامه هایمان را به هم ریختی.» وی بلافاصله بعد از پایین آمدن از جرثقیل دستگیر و راهی زندان اوین شد. عکس وی خیلی زود در بسیاری از سایت های خبری دنیا منتشر و به عنوان قهرمانی که مبارزه بدون خشونت را تبلیغ کرده است، معروف شد.
اکبر امینی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز بازداشت و مدتی را در زندان گذرانده بود.
او در روزهایی که در بند ۳۵۰ زندان اوین بود، برای هم بندانش تعریف کرد که از روزها قبل در این فکر بوده که در روز ۲۵ بهمن حرکتی انجام دهد تا مردم را برای شرکت در تظاهرات آن روز ترغیب کند. او بالاخره بالا رفتن از جرثقیل را انتخاب کرد.
وی همچنین برای هم بندان خود تعریف کرد که که آن روز یکی از عکس های خود را در دست گرفته بود، چرا که فکر می کرد ممکن است نیروهای امنیتی او را به پایین پرتاب کنند و پیکرش قابل شناسایی نباشد و عکسش برای شناسایی اش به مردم و خانواده وی ژکمک کند.
اکبر امینی با روحیه ای خوب دوران بازجویی و حبسش را سپری کرد و به گفته ی هم بندانش در بند ۳۵۰ در تمام مدت بازداشت با روحیه ای ستودنی مدافع جنبش سبز و رهبران در بند آن میرحسین موسوی و مهدی کروبی بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر