-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

Posts from Khodnevis for 04/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بازی با «مصلحی» یا «مصلحی‌بازی»

 

 

احمدی‌نژاد نشان داده است که حداقل گرفتن مدرک مهندسی تا چه اندازه می‌تواند به او در درگیری های سیاسی کمک کند. اتکای او به «ارقام و اعداد» حتی اعداد ساختگی و به قول دانشجویان رشته‌های مهندسی «مناسب برای دروس آزمایشگاهی»، نشان از ارزشمند بودن «داده و اطلاعات» برای او و تیم فکری او دارد. این مطلب خود ارزشمند و البته خطرناک است. ارزشمند است، به دلیل اینکه در طول ۳۰ سال گذشته، من به یاد ندارم که یکی از رؤسای جمهور حتی توانسته باشد در مورد یک نمودار (بازهم تاکید می کنم، حتی ساختگی) چند دقیقه‌ای صحبت کند. این روش را همه به خصوص در مناظره ها دیدند و وقتی محسن رضایی با نمودار واقعی «ضریب جینی» به صحنه آمد، احمدی‌نژاد خلع سلاح شد. اما این روش خطرناک هم هست. چراکه کلا داشتن «اطلاعات» چه به منظور دستکاری کردن و تقلب درآنها برای گمراهی می‌تواند به عنوان یک «سلاح» درآید و هم اینکه اصولا در کشوری که همه چیز آن در پشت پرده و نهان انجام می‌شود و روند شفاف برای امور وجود ندارد، «اطلاعات» همه چیز است و می‌توان با آن همه کاری کرد. مصداق این موضوع، باز در مناظره‌ها به چشم خورد؛ روکردن برگه‌ی ترفیع رهنورد، بحث گرفتن دریافت پول از شهرام جزایری توسط کروبی مثال بارز این موضوع هستند و البته اگر رضایی کمی در مناظره بی احتیاطی می‌کرد، موضوع پسر او هم مورد موجهی برای به میان آمدن بود، کما اینکه مدرک دکترای او زیر سئوال رفت و دمی نزد. از همان روزهای ابتدایی سال ۱۳۸۴ و پس از پیروزی انتخابات نیز او همواره تهدید برای افشای نام مفسدان اقتصادی می‌کرد که تقریبا همه فهمیدند که منظور رفسنجانی است. مخفی کردن رقم صندوق ذخیره نیز خود ناشی از این است که او ارزش اطلاعات را می‌داند و این حربه را به دست غیر نمی‌دهد.

 

اما از طرف دیگر، احمدی‌نژاد، نشان داده است که به هیچ وجه ظرفیت (و شاید سیاست) شنیدن حرف مخالف را ندارد و به همین دلیل دوست دارد همیشه حرف اول و آخر را بزند. در مصاحبه‌های انتخاباتی سال ۱۳۸۴ در مرحله‌ی دوم که موج پیام کوتاه و طنز در مورد قد وقامت و لباس و حتی جوراب احمدی‌نژاد از طرف هواداران رفسنجانی شروع شد، احمدی‌نژاد یک جمله‌ی به یاد ماندنی گفت که (نقل به مضمون) «آقایان بعدا نمی‌خواهند در روی من نگاه کنند؟!». می‌شد در همان موقع فهمید که او تا چه حد از حذف مخالف لذت می‌برد. این حذف از همان دولت اول شروع شد و رکورد برکناری وزرا توسط او شکسته شد، درحدی که در ده روز آخر اولین دوره‌ی ریاست جمهوریش، کل دولت او به انحلال تهدید شده بود. دور زدن‌های پی درپی مجلس، حذف سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و بالاخره جمله‌ها ی معروف «خس و خاشاک» و «گوساله» خطاب کردن مخالفان خود، مثال‌های دیگری از این شخصیت اوست.

 

بازی با «مصلحی» و یا «مصلحی‌بازی» نشان کامل از هردو شق روحیه‌ی احمدی‌نژاد است. با اخراج مصلحی هم می‌توانست از تمام کسانی که دُردانه‌ی کابینه‌اش را حداقل در ظاهراز دور بیرون کردند، انتقام بگیرد و هم مجددا به سلاح خطرناک «اطلاعات» دست یابد. جالب اینجاست که در هر دو مرتبه‌ای که احمدی‌نژاد وزیر اطلاعات خود را کنار گذاشته است (در دولت قبلی و این دولت)، بلافاصله خودش را به عنوان سرپرست معرفی کرده است. دفعه‌ی قبل اطلاعات او، منجر به «پیروزی» او در انتخابات شد. اما این بار «اطلاعات»  قرار بود چه کمکی به او کند، هنوز معلوم نیست. اما با مخالفت رهبر شاید بتوان حدس زد که این بار احمدی‌نژاد و تیم او قصد داشتند که لقمه‌ی بزرگی را بردارند. مثلا لقمه‌ای به بزرگی سپاه یا رهبری که البته هر دو به یکدیگر عملا مربوطند.

 

فراموش نکنیم که چند ماه دیگر انتخابات مجلسی در راه است که می‌توان از حالا حدس زد که مجددا تعداد قابل توجهی سردار و فرمانده ی سابق و فعلی سپاه، نام خود را به دکتر و مهندس تغییر داده و وارد مجلس شوند. احمدی‌نژاد و تیمش مشکلی با اینکه چه کسی وارد مجلس می‌شود، ندارند. آنها فقط به گذشته‌ی (که معمولا سیاه است ولی مستند و حتی الامکان محکمه پسند) این افراد احتیاج دارند تا در صورت مخالفت شدید، بتوان از آن استفاده کرد؛ از مدرک تحصیلی تا روابط نامشروع مالی و جنسی. شاهد این ادعا نیز در پایگاه خبری دولت یار که حامی دولت است درج شده: «کاری نکنید دکتر مهر را از دهان بردارد که اگر چنین شود با مردم خشمگینی طرف خواهید بود که فتنه شما را در نیمی از روز جمع خواهند کرد. اگر مردم عمق فساد و جنایات برخی‌ها را بدانند، مطمئن باشید کاخ‌های شما را یکی بعد از دیگری فرو خواهند ریخت.»

 

ساده حرف زدن های احمدی‌نژاد، پوپولیستی برخورد کردن او و حتی نوع لباس پوشیدن او، ناشی از سادگی او و تیم فکریش نیست. این موضوع دلیل محکمی برای رفتارهای با حساب و کتاب اوست. اگر از یک روستایی در مورد سخنرانی خاتمی در سازمان ملل سئوال می‌کردید، هیچ کلمه‌ای برای گفتن نداشت. برای فهمیدن جملات رئیس جمهور یک کشور، نباید نیازی به مدرک تحصیلی باشد، چیزی که حجاریان و سایر مشاوران خاتمی هیچگاه آن را نفهمیدند. اما به جز سخنان ساده و قابل فهم احمدی‌نژاد که عمدتا هیچ نکته و چیز مهمی جز حرف های روزمره و گاهی خنده‌دار او نبوده و نیست، حتی پرت شدن گوجه فرنگی و تخم مرغ به سمت او و یا عکس العمل‌های نماینده‌های کشورهای غربی در ترک جلسه برای هر کسی بدون کوچکترین بهره‌ای از ضریب هوشی مفهوم دارد. حداقل حذف کردن بی صدای گرگ باران دیده‌ی سیاست ایران، یعنی رفسنجانی بعد از ۶ سال صبر و آزمون و خطا، نشان داد که احمدی‌نژاد (بخوانید مشایی) سیاستمدار ماکیاولیست  قابلی است. بعد از حذف رفسنجانی، حتی یک نفر نیز از دست داشتن احمدی‌نژاد در این ماجرا نه حرفی زد و نه چیزی نوشت و شاید هم واقعا در این اواخر او سکوت را ترجیح داده بود، چراکه او هر آنچه که می‌خواست انجام بدهد را، قبلا انجام داده بود و فقط نیاز به زمان برای توسعه و «خودجوش» شکل گرفتن بود که موفق شد. این موضوع در مورد حصر کروبی و موسوی نیز اتفاق افتاد و همه موضوع را به گردن رهبری انداختند.

 

حال که تیم فکری احمدی‌نژاد، خود را در یک بازی بازنده دیده است و مشایی بالاخره مجبور به ترک صندلی (وفقط ترک صندلی و نه چیزی بالاتر) شده است، چرا نباید پرونده‌های تنی چند از «فاسدان و جنایت کاران که در کاخ زندگی می کنند» هم رو شود؟ در نهایت هم اگر کار بالا می‌گرفت، شاید فساد و جنایت چند تنی از اطرافیان رهبر نیز ناگهان و خودجوش بیرون آمد. فراموش نکنیم که چرخه‌ی سیاست در کشور، بازنشستگی ندارد و ممکن است احمدی‌نژاد و تیم فکری‌اش و به ویژه کسانی که در این روزها به خود «احمدی‌نژادی» می‌گویند و گهگاه توبه نامه نیز می‌نویسند، نیاز داشته باشند تا سال‌های آتی بازهم در بازی حضور داشته باشند. مگر او از موسوی با ۲۰ سال سکوت چه چیزی کم دارد که نتواند در زمان کوتاه‌تری بازیافت شود و منجی بشریت شود؟


 


منع عرضه کتاب‌های انتشارات کاروان در نمایشگاه

 

کتاب‌های انتشارات کاروان، که تنها ناشر رسمی کتاب‌های پائولو کوئیلو در ایران بود، از سوی وزارت ارشاد مجاز به عرضه در بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیست. امسال دومین سالی است که انتشارات کاروان در نمایشگاه کتاب تهران غرفه ندارد. با این حال، این انتشارات اعلام کرده است که تا پایان اردیبهشت ماه در کتابفروشی الکترونیکی خود تخفیف‌های ویژه‌ای را برای خریداران در نظر می‌گیرد.

 

مجوز فعالیت انتشارات کاروان، در پی شهادت آرش حجازی مدیر این انتشارات به قتل ندا آقاسلطان از سوی نیروهای بسیجی در ۲۷ بهمن ۱۳۸۸ از سوی اداره کتاب وزارت ارشاد لغو شد.

 

با لغو مجوز فعالیت انتشارات کاروان، کتاب‌های این انتشارات اجازه تجدید چاپ ندارند، اما هنوز تعدادی از کتاب‌هایی که پیشتر از سوی این انتشارات منتشر شده بود موجود است.

 

انتشارات کاروان در سال ۱۳۷۶ تاسیس شد. از آن زمان تا اواخر سال ۸۸، کتاب‌های متعددی در داستان، نقد ادبی و علوم انسانی منتشر کرد.

 

کاروان در سال ۱۳۷۹، پائولو کوئلیو نویسنده شهیر برزیلی را به ایران دعوت کرد و در سال ۱۳۸۰ نیز ماهنامه فرهنگی کامیاب را منتشر کرد که پس از پنج شماره، به فصلنامه جشن کتاب مبدل شد.

 

کاروان در تابستان سال ۱۳۸۳، برای نخستین بار جشن تیرگان را در تهران برگزار کرد که با استقبال علاقه مندان بسیاری مواجه شد.

 

کاروان ناشر رسمی پائولو کوئلیو به زبان فارسی در سراسر جهان بود، اما اکنون که این آثار از سوی وزارت ارشاد منع شده‌، کتاب‌های کوئیلو روی اینترنت قرار گرفته است.

 

استقبال ایرانیان از آثار کوئیول و انتشار رایگان آنها روی اینترنت خشم حکومت ایران را در پی داشته است؛ به گونه‌ای که به طور مداوم سایت‌های نزدیک به حکومت و دولت در ایران مطالبی را علیه این نویسنده منتشر می‌کنند.

 

 


 


حقوق اقلیت‌های قومی و تجزیه طلبی در گفتگو با شیرین عبادی

هفته پیش، شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل ۲۰۰۳ در نامه‌ای خطاب به ناوانتم پيلای، کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از وی خواست که به رويدادهای اخير شهر اهواز رسيدگی کند.

بر اساس نامه خانم عبادی،  تعدادی از ايرانيان عرب‌زبان و سنی مذهب استان خوزستان در شهر اهواز و در روز ۱۶ آوريل ۲۰۱۱ (۲۷ فروردين ۱۳۹۰) تظاهرات مسالمت‌آميزی در اعتراض به «وضعيت نامطلوب و تبعيض‌آميز» خود برگزار کردند که با خشونت نيروهای حکومت ايران روبه‌رو گرديد و در جريان رويدادهای آن «بيش از ۱۲ نفر کشته، حدود ۲۰ نفر زخمی و بيش از ده‌ها تن نيز دستگير شده‌اند.»

با این حال حمایت از حقوق اقلیت‌ها در ایران بدون هزینه نیست و ممکن است برای برخی حمایت از تجزیه‌طلبان تفسیر شود.

دیروز شیرین عبادی مهمان بنیاد کارنگی در واشینگتن دی‌سی بود. با عبادی در همین رابطه گفتگو کردم:

عبادی در ارتباط با مساله تجزیه‌طلبی در برخی مناطق مرزی معتقد است که باید رفتار را تغییر داد. عبادی گفت: «برای اینکه تجزیه‌طلبی پیش نیاید، باید با اقوام ایرانی رفتار مناسبی بشود، اگر آنها قرار باشد از حقوقی مثل تدریس زبان مادری که در قانون اساسی است  محروم باشند، اگر قرار باشد مورد تبعیض قرار بگیرند مثلا آنچه در سالیان گذشته اتفاق افتاده و اگر قرار بشود در محرومیت به‌سر ببرند، افکار تجزیه‌طلبی رشد می‌یابد. خشونت باعث گسترش این افکار می‌شود.»

برنده جایزه صلح نوبل در باره حفظ یک‌پارچه‌گی ایران گفت: «اگر بخواهیم ایران یک‌پارچه بماند و اگر با تجزیه‌طلبی مخالفیم، می‌بایستی به وضعیت اقوام ایران اهمیت بدهیم تا این تبعیض را از بین ببریم و خشونت را در مورد آنها متوقف کنیم. به این صورت است که می‌توانیم تجزیه‌طلبی را متوقف کنیم.»

شیرین عبادی معتقد است که شهروندان ایرانی فارغ از دولت نیز در قبال اقلیت‌ها مسوولیت دارند. عبادی گفت: «بایستی مردم ایران را آگاه کرد.ایران سرزمین اجدادی ماست و به همه ما تعلق دارد. باید یک‌پارچه بماند و نباید تجزیه شود، و برای اینکه تجزیه نشود، ما بایستی رفتار مسالمت آمیز و مناسب با اقوام داشته باشیم نه اینکه به آنها بی‌توجه باشیم.»

عبادی معتقد است بسیاری از سایت‌های سیاسی نیز توجهی به اقلیت‌ها ندارند و نحوه انتشار اخبار در باره برخورد حاکمیت با اقلیت‌های قومی تبعیض آمیز است. عبادی می‌گوید: «به عنوان مثال در تمام سایت‌ها شما می‌بینید که وقتی یک نفر را احضار می‌کنند به دادگاه انقلاب یا به زندان می‌فرستند و یا در تهران کشته می‌شود، چقدر سر و صدا می‌شود، اما اگر در شهری با جمعیت اندک وقتی بیش از ۱۲ نفر کشته می‌شود، کسی صحبت نمی‌کند،و سوال این است که چرا صحبت نمی‌کنید؟ آیا اینکه یک نفر در تهران کشته می‌شود خیلی بدتر است تا اینکه در اهواز یا در کردستان یا در بلوچستان کشته شود؟ دولت نباید خشونت کند، چه در تهران، و چه در شهرستان‌ها.»

عبادی در پایان گفت: «راه حل مبارزه با جدایی‌طلبی این است که به اقوام احترام بگذاریم و تبعیض را از بین ببریم.»


 


عملیات نظامی در لیبی به سمت بن‌بست حرکت می‌کند

گمانه‌زنی‌ها درخصوص ورود نیروهای زمینی کشورهای غربی به لیبی هنگامی اوج گرفت که برخی از کشورهای اتحادیه اروپا آمادگی خود را برای فرستادن مشاوران نظامی بلندپایه برای کمک به انقلابیون لیبی اعلام کردند.

در همین حال دریاسالار مایک مولن، ضمن دیدار از عراق در خصوص تحولات لیبی با اشاره به اینکه  حملات هوایی ناتو علیه نیروهای ارتش لیبی، سی تا چهل درصد از توان عملیاتی این نیروها را گرفته است گفت عملیات نظامی در لیبی به سمت بن‌بست حرکت می‌کند.

دریاسالار مولن همچنین اضافه کرد که وی در میان نیروهای مسلح مخالف دولت لیبی، نشانه ای از حضور اعضای القاعده مشاهده نکرده است.

سناتور جان مک کین، یکی از جمهوری‌خواهان برجسته آمریکایی طرفدار دخالت نظامی آمریکا در لیبی هم چندی  پیش گفته بود که نیروهای ناتو از توان نظامی لازم برای سرنگون کردن قذافی برخوردار نیستند.

اعزام هواپيماهای بدون سرنشين آمريکا به ليبی

در رویدادی دیگر و در حالی که رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا گفته است که هواپیماهای مسلح بدون سرنشین آمریکایی قرار است در آسمان لیبی ماموریت انجام دهند و اجازه استفاده از این هواپیماها از سوی باراک اوباما صادر شده است، دولت لیبی در واکنش به این تصمیم آمریکا اعلام کرده است که این موضوع می تواند به کشته شدن غیرنظامیان بیشتری منجر شود.

تصميم آمريکا برای ارسال هواپيماهای بدون سرنشين به لیبی مورد استقبال مخالفان سرهنگ قذافی قرار گرفته و مخالفان قذافی ابراز اميدواری کرده‌اند که اين حمايت نظامی به آزادی مصراته کمک کند و به حضور سنگین نيروهای حامی معمر قذافی در اين شهر پايان دهد.

اگرچه نیروهای مخالف دولت قذافی از پوشش هوایی نیروهای ناتو برخوردارند، اما از زمان فراخوانده شدن نیروهای آمریکایی از جنگ و واگذاری فرماندهی عملیات هوایی به ناتو، حملات نیروهای قذافی علیه آن‌ها، به‌خصوص در شهر مصراته افزایش یافته است.

مخالفان مسلح در لیبی از ماه فوریه سرگرم نبرد با نیروهای سرهنگ قذافی بوده‌اند اما در هفته‌های اخیر پیشرفت قابل توجهی نداشته اند.

حملات شدید نیروهای قذافی با سلاح‌های غیر متعارف به شهر مصراته

روز گذشته سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که نیروهای معمر قذافی شهر تحت محاصره مصراته را هدف خمپاره‌های حاوی بمب خوشه‌ای قرار داده‌اند و این خمپاره‌ها به محله‌های مسکونی مصراته، واقع در غرب لیبی اصابت کرده است.

در همین حال هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا معمر قذافی را متهم به «بکارگیری وحشیانه‌ترین خشونت‌ها» کرد و قذافی را متهم کرد که از بمب‌های خوشه‌ای استفاده می‌کند.

بکارگیری این سلاح  در همه دنیا ممنوع شده است.

در مقابل حکومت لیبی گفته است که «همه مردم را به سلاح مجهز می‌کند تا از خود در برابر حمله احتمالی نیروهای زمینی ناتو دفاع کنند.»

موسی ابراهیم، سخنگوی دولت در طرابلس گفته است که «اگر نیروهای ناتو به مصراته بیایند برای‌شان جهنمی درست می‌کنیم.» او تاکید کرده است که «مقاومت در برابر این نیروها، ده برابر سخت‌تر از عراق خواهد بود.»

همچنین به‌دنبال حملات شدید نیروی نظامی قذافی به مخالفان در شهر مصراته، بیش از هزار پناهجو هم بوسیله کشتی از این شهر به بنغازی فرستاده شدند و همزمان سازمان ملل با تاکید بر اولویت آتش بس، از قذافی خواسته است به کشتار مردم پایان دهد.

مصراته با حدود ۵۰۰ هزار جمعیت، مابین شهر سیرت، محل تولد قذافی، و شهر طرابلس قرار گرفته و در مناطق غرب لیبی، تنها شهری است که همچنان در اختیار شورشیان مخالف قذافی قرار دارد.


 


بررسی جنبش‌های منطقه و تاثیر آن بر تحولات ایران از سوی انجمن پژوهشگران ایران

انجمن پژوهشگران ایران در آستانه ۱۹همین سالگرد آغاز فعالیت خود، با در نظر گرفتن اتفاقات دو سال گذشته در ایران و بخصوص چند ماه گذشته در منطقه که عواقب قابل بحثی در حوزه حقوق بشر و دخالت (نظامی) بشر دوستانه داشته است، نظرسنجی در دست انجام تحت عنوان "بررسی جنبش‌های منطقه و تاثیر آن بر تحولات ایران" بدنبال ارزیابی دیدگاه ایرانیان برای پیدا کردن پاسخ به این سوال که آیا تحولات منطقه بر ایران ما نیز تاثیر خواهد گذاشت.

در مقدمه این نظرسنجی آمده است:

«شناخت جامعه و با آگاهی گام برداشتن بدون تردید مسیر روشن تری را برای امروز و فردای ما ایجاد خواهد کرد، آیا تحولات منطقه بر ایران ما نیز تاثیر خواهد گذاشت و ما چگونه آنرا بررسی و تحلیل می کنیم نتایجی است که از پاسخ های شما بدست خواهد آمد.»

 

برای مشاهده این همه‌پرسی می‌توانید به  این  لینک بروید.

 


 


بی‌‌اعتنایی عمدی حاتمی‌کیا، مجیدی و میرکریمی به وزیر ارشاد

 

این روزها موضوع بی‌محلی و بی‌اعتنایی سه کارگردان مطرح ایران نسبت به سیدمحمد حسینی، وزیر ارشاد، نقل محافل سینمایی شده است.

 

رضا استادی، خبرنگار حوزه سینما، در سایت خود نوشته است که «ماجرا از جایی آغاز شد که در مراسم پایانی رویدادی سینمایی قرار بود تا از سه سینماگر مطرح ایرانی یعنی «اـ ح»،«م ـ م» و «ر ـ م» تقدیر شود. در این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز دعوت شده بود. با ورود وزیر به سالن برگزاری مراسم، با وجود اینکه سه سینماگر اشاره شده در ردیف جلو نشسته بودند، حاضر نشدند تا به پای وزیر بلند شوند که این موضوع از نگاه حاضران در مراسم دور نماند. پس از آن هم که قرار شد در مراسم برای اهدای جایزه وزیر ارشاد به روی سِن برود، این سه هنرمند مطرح و شناخته شده به مسوولان جشنواره اعلام کردند در صورتی که جایزه آنها از سوی وزیر داده شود، آن جایزه را دریافت نکرده و سالن را ترک خواهند کرد. به همین دلیل در لحظات حساس و پایانی برگزاری اختتامیه مسوولان جشنواره مجبور به تغییر در برنامه ریزی شده و ورود مسوولان به روی سِن را به گونه ای تنظیم کردند که عملا وزیر ارشاد هنگام اهدای جایزه این سه نفر بر روی سِن حضور نداشته باشد.»

 

با این‌که اسم این سه کارگردان در سایت این خبرنگار سینمایی به صورت اختصار آورده شده، اما گفته می‌شود که این سه کارگردان عبارت بودند از : ابراهیم حاتمی‌کیا، مجید مجیدی و رضا میرکریمی.

 

مراسمی هم که به آن اشاره شده، مراسم اختتامیه جشنواره فیلم ۱۰۰ است.

 

مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ۱۰۰ ثانیه‌ای با حضور وزیر ارشاد، سیدمهدی خاموشی رییس سازمان تبلیغات اسلامی، محسن مؤمنی رئیس حوزه هنری،  محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما، حسین ربانی دبیر جشنواره، مجید مجیدی، سیدرضا ‌میركریمی،‌ ابراهیم حاتمی‌كیا و جمعی از هنرمندان و مسوولان فرهنگی ۱۳ اسفند ۸۹ در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.

 

این بی‌محلی سینماگران ایرانی در ادامه اعتراض سینماگرانی است که طی سال‌های اخیر سیاست‌های وزارت ارشاد در حوزه سینما را مخرب دانسته‌اند.

 

توجه ویژه به گروهی خاص و محدود از سینماگران، دخالت فراوان در امور صنفی، طرح اتهام‌های فراوان در خصوص تشکیلات صنفی در رسانه‌ها، عدم توجه جدی به حوزه سینما، دعوت نکردن از سینماگران شاخص و غیرهمفکر برای حضور در شورای عالی سینما و عدم تقسیم مناسب و عادلانه منابع مالی برخی از مسائلی است که حتی سینماگران مورد اعتماد دولت را نیز معترض ساخته و گهگاه این اعتراض‌ها به شیوه‌هایی از این دست بروز پیدا می‌کند.

 

 


 


حمله گنجی به «مریدان» و «پادو»های سیاسی هاشمی

اکبر گنجی پس از دوره‌ای سکوت، این بار بدون بردن نامی، حامیان بلندمرتبه هاشمی رفسنجانی را در مطلب اخیرش در «بی‌بی‌سی» مورد حمله قرار داده است. از نظر گنجی، کسانی «مریدان سیاسی» هاشمی، تلاش کرده‌اند روشنفکران را تبدیل به توجیه کنندگان اعمال هاشمی رفسنجانی بدون وارد آوردن نقدی به نفع جامعه کنند.

گنجی در بخشی از مطلب اخیرش می‌نویسد: «روشنفکر قلمرو عمومی، "مرید سیاسی" سیاستمداران حاکم نیست. مرید سیاسی، در خدمت رهبری قبیله، حزب یا سازمان خود است. رهبری قبیله مقبول‌اش هر کاری کند، وی از آن دفاع کرده و به گونه ای آن را "توجیه"- در معنای منفی کلمه- می‌کند. به تعبیر دیگر، "ماله کشی" یکی از وظایف "مرید سیاسی" است. هیچ واقعیتی- هر قدر سفت و سخت و ستبر باشد- مدعای مرید سیاسی را ابطال نمی‌کند. رهبر سیاسی هر قدر سخنان یا اعمال متعارض بروز دهد، تأثیری در باورهای مرید سیاسی ایجاد نمی‌کند. مرید سیاسی برای همه آن رفتارها و گفتارهای مبطل مدعاهایش، "مصلحتی" بر می‌سازد.»

گنجی ادامه می‌دهد: «مریدان سیاسی در پی آنند که روشنفکران قلمرو عمومی را به "پادوی های سیاسی" زمامداران تبدیل کنند. اما کار روشنفکر قلمرو عمومی؛ تقرب به حقیقت، نقد "قدرت متمرکز و انباشته" و "ثروت‌های باد آورده"، و کاهش درد و رنج مردم است. روشنفکر قلمرو عمومی باید زمامداران سیاسی را دائماً به تیغ نقد بگیرد. ولی مریدان سیاسی، به جای نقد بوش و دیک چینی و رامسفلد و سارا پیلین و اوباما و کلینتون؛ چامسکی ها و روزنامه نگاران را به نقد می‌کشند که چرا رهبر سیاسی ما را نقد کرده و می‌کنید. شما ها با نقدها و افشاگری‌های خود موجب شکست فلان و بهمان پروژه شده اید. به تعبیر دیگر، به جای پاسخگو و نقدپذیر کردن زمامدارانی که بیش از سه دهه حکمرانی کرده و در قدرت بوده‌اند، روشنفکران فاقد قدرت را محاکمه کرده و نقدهایشان را علت العلل شکست ها قلمداد می‌کنند. از نظر مریدان سیاسی، وظیفه روزنامه‌نگاران و روشنفکران نه نقد و افشای فسادهای سیاسی رهبر مقبول آنان، که پادویی سیاسی آن سیاستمدار است. در صورتی که روشنفکر قلمرو عمومی به وظایف روشنگری خود ادامه دهد، و حاضر به "پادویی سیاسی" نشود، از سوی مریدان سیاسی به عنوان مسئول تمام فجایع معرفی خواهد شد. اما انصاف دهید: آیا امکان دارد که سیاستمداری در کشوری با نظام سرکوبگر چند دهه یکی از چهره‌های اصلی آن رژیم باشد و هیچ خلافی مرتکب نشده باشد؟ اگر این مدعا کاذب است، چرا مدعیان روشنفکری - و در واقع مریدان سیاسی- واقعیت را وارونه نشان می‌دهند؟ این یعنی ایدئولوژی به معنای آگاهی کاذب یا قلب واقعیت در معنای مارکسی کلمه.»

بر اساس نظر اکبر گنجی، پادوی سیاسی، نقد زمامدار را سرلوحه کار خود قرار نمی‌دهد و عملا از دایره روشنفکری خارج می‌شود. گنجی می‌نویسد: «مریدان سیاسی به وظیفه اصلی روشنفکر قلمرو عمومی عنایت ندارند. روشنفکر قلمرو عمومی حتی اگر گذار به دموکراسی صورت پذیرد، نقد زمامداران نظام دموکرات را در دستور کار خود قرار خواهد داد. برای اینکه قدرت فساد آور است و زمامداران سیاسی نیز انسان های خطاکاری همچون خود ما هستند. با این تفاوت که اشتباهات و خطاهای قدرتمندان و فاقدان قدرت یکسان نیست. نظارت و نقد بی رحمانه دائمی زمامدران سیاسی بهترین حافظ نظام دموکراتیک است.»

گنجی البته به یک‌باره به این نتیجه نرسیده است. در مطلب اخیرش در بی‌بی‌سی، به موارد متعددی اشاره می‌کند که هاشمی رفسنجانی عملا و علنا نقض حقوق بشر را توجیه و تبلیغ کرده و همین «روشنفکران» تمایلی به اشاره به آنها را نداشته‌اند. گنجی در این مطلب، ضمن اشاره به تغییر فاز سازمان مجاهدین خلق بعد از خرداد ۱۳۶۰ که منتهی به ترور صدها نفر در ایران شد، به واکنش مقابل حکومت ایران می‌پردازد که گاه روزانه تا یک‌صد تن را اعدام می‌کرده است. در همین راستا به سخنان هاشمی رفسنجانی در قبال برخورد با مخالفان اشاره می‌کند: «با مخالفانی که "مثل سگ پارس می‌کنند" چه باید کرد؟ راه حل آقای هاشمی رفسنجانی برای حل مسأله مخالفان، زندان و اعدام بود. در نماز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ گفت: "دادگاه‌های انقلاب... راهی غیر از این نمی‌تواند داشته باشد. راه صحیح همین است... باید اینها را از میان برداشت. باید اینها را از جامعه جدا کرد، پای فساد را برید، جراحی کرد و جامعه را از شر این ماده چرکینی که دائما دارد به جاهای دیگر سرایت می کند خلاص کرد".

اکبر گنجی همچنین به نحوه اعتراف‌گیری مطلوب از نظر هاشمی رفسنجانی از مخالفان اشاره می‌کند و در مورد اعتراف آیت‌الله شریعتمداری، آنرا به این دلیل که در شرایط زندان انجام نشده کافی نمی‌داند. در جریان حذف آیت‌الله شریعتمداری، محمد ریشهری برای اعتراف‌گرفتن به خانه این مرجع تقلید رفت. هاشمی رفسنجانی در همین ارتباط گفت: « "هیچ متهمی، تا رفتی توی خانه اش سلام کردی و دو زانو جلویش نشستی و گفتی بفرمایید، او نمی گوید که "بله من کارهای بد را کرده ام". آنهایی که اعتراف به جنایاتشان می کنند، مدتی در زندان می مانند، مزه انفرادی را می‌چشند، پاسداراها و بازجوها را می بینند و می فهمند که چه خبر است! بعدش می‌گویند: خیلی خوب! می‌گوئیم".»

مزه انفرادی و پاسدارها و بازجویان را چشیدن از نظر هاشمی رفسنجانی چیست؟ بسیاری از سران حزب توده در شرایطی که آن زمان معلوم نبود حاضر به اعتراف به مسائل متعددی شدند. بعدها گفته شد که این افراد که اکثرا مسن هم بودند، تحت بدترین شکنجه‌ها قرار گرفتند.

اکبر گنجی با بررسی گفته‌هیا هاشمی در کتاب‌های خاطرات سردار سازندگی، موارد متعددی را بیرون می‌کشد که می‌تواند سکوت بسیاری از کسانی که در برخی از رسانه‌های «سبز» به توجیه کارهای هاشمی و یا تعریف از اعمال او پرداخته‌اند را زیر سوال ببرد. هنوز کسانی که گنجی آنها را «مریدان سیاسی» و «پادو» خوانده به نوشته او واکنشی نشان نداده‌اند.


 


ویکی‌لیکس: ایران در پی دستیابی به سلاح‌های شیمیایی است

ویکی‌لیکس در یکی از اسنادی که به تازگی منتشر کرده، مدعی شده جمهوری اسلامی ایران با همیاری چین برای دستیابی به سلاح‌های شیمیایی تلاش می‌کند.

روز گذشته روزنامه اسراییلی هاآرتص از تلگرامی خبر داد که هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۹ برای سفارت آمریکا در پکن ارسال کرده است. این تلگرام که امضای خانم کلینتون را دارد بدست وب‌سایت افشاگر ویکی‌لیکس افتاده و اکنون منتشر می‌شود.

در این نامه، آمریکا نگرانی خود را از اقدام یک شرکت چینی برای همکاری با ایران در جهت تولید سلاح‌های کشتار همگانی ابراز می‌کند.

براساس این یادداشت، وزیر خارجه آمریکا از سفارت آمریکا در پکن می‌خوهد تا این موضوع را با دولت چین در میان بگذارد و از آنان بخواهد که با اقداماتی علیه این شرکت چینی، ارسال محموله‌ها به ایران را متوقف کند.

بر اساس تحلیل مقام‌های وزارت خارجه آمریکا، این تلگرام نمایانگر این است که ایران تنها درصدد دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست، بلکه برای بدست آوردن جنگ‌افزارهای شیمیایی هم تلاش می‌کند.

همچنین مطابق سند تازه منتشر شده ویکی‌لیکس، معامله شرکت چینی با یک شرکت ایرانی به نام «آذرجم» است که در پارک صنعتی شکوهیه در نزدیکی قم فعالیت دارد و این کارخانه دست اندرکار بخشی از برنامه‌های تولید جنگ افزار شیمیایی در ایران است.

روزنامه هاآرتص در گزارش دیروز خود نوشته است که این شرکت چینی، فن‌آوری و اطلاعاتی به ایران داده که جمهوری اسلامی می‌تواند با استفاده از آنها، ظرف‌های «مخصوص و ویژه و عظیمی» را تولید کند که جداره این «ظرف‌ها» با در برابر ترکیبات تند شیمیایی، مصون و مقاوم است.

همچنین در این ظرف‌های عظیم رو باز شیشه‌ای، می‌توان مواد اصلی شیمیایی را در روند تولید جنگ‌افزار شیمیایی؛ مانند گاز اعصاب نگهداری کرد، بدون آنکه این ترکیبات بسیار قوی سمی داخل آن به هوا متصاعد شود.

هاآرتص در پایان گزارش خود به جنگ هشت ساله ایران و عراق، و استفاده غیرمتعارف عراق از سلاح‌های شیمیایی اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که ایران به عنوان یکی از عبرت‌های جنگ هشت ساله خود با عراق، تصمیم به تولید جنگ‌افزار شیمیایی گرفته است.


 


فرمانده کل سپاه: پروژه‌های زیر ۱۰۰ میلیارد تومان را قبول نمی‌کنیم

 

سرلشكر محمدعلي جعفري، فرمانده كل سپاه پاسداران در گفتگو با خبرگزاری فارس با اشاره به اينكه سپاه ابتدا كار خود را با قبول پروژه‌هاي ريز شروع كرد گفت پروژه‌هایی از قبل مانده که هنوز تمام نشده، ولی دو سال است که دیگر به پروژه‌های کوچک ورود نداشته‌ایم.

سرلشگر جعفری درخصوص شروع فعالیت‌های اقتصادی سپاه هم اظهار داشت که پس از جنگ و شروع دوران سازندگی، لازم بود تا سپاه به صحنه بیاید؛ از این‌رو کار اقتصادی این نیروی نظامی از همان زمان آغاز شد، اگرچه سپاه باید زودتر از اینها وارد حوزه اقتصادی و عرصه سازندگی می‌شد ولی متاسفانه دیر از سپاه خواستند تا به حوزه اقتصادی وارد شود.

این مقام نظامی با اشاره به اینکه امسال «دستاورد معجزه‌گونه» سپاه در حوزه اقتصادی رونمایی می‌شود اضافه کرد که ماهیت کار اقتصادی این است که سودآور باشد، ولی سودآوری هدف ما در سپاه نیست بلکه ما می‌خواهیم به دولت در خصوص سازندگی کشور کمک کنیم و در پی سازندگی هستیم.

فرمانده کل سپاه پاسداران همچنین یکی از عرصه‌های مهم مقابله با «دشمن» را حوزه اقتصادی  دانست و گفت سپاه وظیفه جهادی خود می‌داند در این زمینه ورود کند.

پس از روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۶۸ و همزمان با پایان جنگ، سپاه به عنوان بازوی نظامی انقلاب ایران به درخواست رییس جمهور وقت وارد حوزه اقتصادی شد و بسیاری از پروژه‌های اقتصادی را خود برعهده گرفت.

در سال‌های اخیر در جمهوری اسلامی، حجم کارهای اقتصادی سپاه بسیار بیشتر شده و از این‌رو سپاه پاسداران، قرارگاه خاتم الانبیا را مستقیما به عنوان بازوی اقتصادی در کنار ساختار خود تعریف کرده است.

قرارگاه خاتم الانبیاء که بسیاری از پروژه‌های پرارزش نفتی و گازی کشور را معمولا بدون تشریفات مناقصه برعهده می‌گیرد، در زمینه راه‌سازی، پل سازی، اسلکه سازی و... هم فعالیت می‌کند.

سپاه پاسداران که مطابق گزارش‌های غیررسمی در اقتصاد زیرزمینیِ ایران نیز دست دارد، و سودهای فراوانی را از این طریق نیز نصیب برده است؛ پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴؛ فعالیت‌های اقتصادی خود را بسط بسیاری بیشتری داد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته