-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه

Latest News from Kaleme for 04/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سردبیر یک روزنامه مهم وابسته به دولت بشار اسد، که – به لحاظ سطح تحلیل و نوع ادعاها و اتهامات – می‌توان او را معادل حسین شریعتمداری در سوریه دانست، تصاویر رسانه‌های غربی درباره تظاهرات سوریه را جعلی یا قدیمی دانست و ادعا کرد که تیراندازی به سمت راهپیمایان، کار عوامل نفوذی بوده که می‌خواستند در سوریه، فتنه ایجاد کنند!

علی قاسم، سردبیر روزنامه دولتی الثوره سوریه، در گفتگو با شبکه تلویزیونی بی بی سی عربی با بیان اینکه “دلایلی وجود دارد که نشان می دهد افرادی نفوذی به سمت راهپیمایان تیراندازی کرده اند”، افزود: این افراد با هدف برافروختن مجدد آتش فتنه دست به این کار زده اند و این در حالی است که نیروهای امنیتی نه تنها به راهپیمایان حمله نکرده بلکه وظیفه حمایت از آن ها را بر عهده داشته است.

وی ادامه داد: من فکر می کنم کسانی که دم از آزادی و اصلاحات می زنند نمی خواهند پیام مثبت سخنان بشار اسد را بشنوند. جنبش اعتراضی این افراد ربطی به اصلاحات و خواسته هایی که در راهپیمایی ها از آن صحبت می کنند ندارد بلکه آن ها به دنبال چیزی دیگری هستند و آن ها هر چیزی که به آن ها پیشنهاد شود رد می کنند.

این فعال رسانه‌ای وابسته به دولت سوریه همچنین با زیر سؤال بردن گزارش رسانه‌های غربی از اعتراضات اخیر در این کشور، خاطرنشان کرد: بسیاری از تصاویری که رسانه های خبری درباره آن ها مانور می دادند تصاویری بوده که قبلا تهیه شده بودند و یا فیلم های بسیار ساده ای بودند که درباره آن ها بزرگنمایی صورت گرفته بود.


 


پلیس ضد شورش جمهوری آذربایجان، روز شنبه با حمله به تظاهرات هواداران دموکراسی، دهها تن از معترضین را بازداشت کرد و مانع از ادامه اعتراضها شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، همزمان با تجمع معترضان خواستار دموکراسی در جمهوری آذربایجان، امروز (شنبه) پایتخت این کشور شاهد حضور گسترده نیروهای پلیس در میدان اصلی این شهر بود. خبرنگار این خبرگزاری هم گزارش داد که در خیابان‌های منتهی به میدان “فواره” شاهد گروه‌های پلیس بوده که باتوم در دست داشتند.

مقام های امنیتی جمهوری آذربایجان، تظاهرات روز شنبه را غیرقانونی خوانده بودند. گزارش ها همچنین حاکی از آن است که رهبران احزاب مخالف “مساوات” و “جبهه مردمی”، روز جمعه به مرکز پلیس باکو فراخوانده شدند و به آنها هشدار داده شد که برگزاری هر گونه تظاهرات غیرقانونی خواهد بود.

عیسی قنبر، رهبر حزب مساوات به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که تعداد بازداشت شدگان حدود ۲۰۰ نفر است. فعالان حقوق بشری هم اعلام کردند که بیش از ۱۰ تن از حامیان جناح مخالف یک روز قبل از روزی که برای برگزاری تظاهرات برنامه ریزی شده بود، دستگیر شدند. یکی از اعضای عفو بین الملل هم گفت: دولت آذربایجان با سرکوب افرادی که خواستار اصلاحات هستند، ثبات خود را از دست داده است.

با این حال گزارش ها از باکو حاکی است که مخالفان الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان موفق شدند در چند نقطه شهر تجمعاتی برپا کنند.


 


خبرگزاری فارس، در موضعی دوگانه، خبری را به نقل از آسوشیتدپرس منتشر کرد که در آن ادعا می‌شود معترضان بازداشت‌شده در بحرین از سوی نیروهای امنیتی به تجاوز جنسی تهدید شده‌اند. این در حالی است که همین خبرگزاری و دیگر رسانه‌های وابسته به دولت، در سال ۸۸ ادعای مشابه برخی دستگیرشدگان در ایران را که با شاهد و سند همراه بود، به شدت انکار می‌کردند و زندانی شدن افشاگران آن رسوایی‌ها را مورد حمایت قرار می‌دادند؛ ادعایی که مدعیان آن نه از تهدید، که از تحقق تجاوز سخن می‌گفتند، اما به جای رسیدگی به شکایت و اعتراض آنها، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.

جالب است که در خبر این رسانه‌ی حامی دولت احمدی نژاد، به مصداق‌هایی از جنایت‌های حکومت بحرین اشاره و اعتراض می‌شود که مشابه آنها در ایران هم مطرح بوده و مورد انکار و تکذیب حامیان دولت واقع شده است. متن خبر این خبرگزاری به نقل از آسوشیتدپرس را بخوانید و درباره این موضع دوگانه‌ی حامیان جریان حاکم در قبال معترضان در ایران و بحرین، قضاوت کنید:

یک خبرگزاری آمریکایی در گزارشی به وضعیت اسفبار معترضان بحرینی پرداخت و نوشت که نیروهای آل‌خلیفه دستگیرشدگان را به تجاوز جنسی تهدید کرده است. خبرگزاری “آسوشیتدپرس” در گزارشی به بررسی وضعیت انقلابیون بحرین و رفتارهای غیرانسانی نیروهای امنیتی با معترضان پرداخت.

بر اساس این گزارش بر خلاف ادعای دولت بحرین که اعلام کرده وضعیت در این کشور به حالت عادی بازگشته است اما نقاط ایست و بازرسی در بزرگراه‌ها همچنان وجود دارد و تانک‌ها به طور گسترده‌ای در داخل و اطراف منامه پایتخت این کشور حضور دارند.

بنا بر این گزارش، نیروهای امنیتی همچنان به حملات شبانه خود به روستای شیعی در اطراف منامه ادامه می‌دهند، در خانه‌ها را می‌شکنند، مبلمان منازل را نابود می‌کنند.

تحلیلگران و فعالان معتقدند که سرکوب‌گری‌های بی‌رحمانه دولت بحرین تظاهرات گسترده جدید را به طور بالقوه برای زمان آتی غیر ممکن کرده است اما فشارها در حال ایجاد خشمی جدید در میان معترضانی است که تنها خواستار اصلاحات حقوق برابر برای شیعیان بودند.

آسوشیتد پرس با اشاره به این واقعیت، گفت که انفجار ناآرامی دیگر در کشوری که میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا است به نظر اجتناب‌ناپذیر می‌آید.

“علی محمد ” معلم ۳۳ ساله‌ای که به دلیل مشارکت در تظاهرات در میدان لؤلؤه منامه از شغل خود برکنار شده است، گفت: ما نمی‌توانیم متوقف شویم، شاید برای مدتی کوتاه ساکت شویم تا به عزاداری برای کشته‌شدگان و مداوای مجروحان بپردازیم اما دوباره برخواهیم خواست.

زمانی که شیعیان بحرین در منامه برخواستند و خواستار حقوق سیاسی خود و پایان تبعیض و دولتی منتخب و برکناری “حمد بن عیسی آل‌خلیفه ” شدند عربستان سعودی گفت که دستان ایران در این حوادث دیده می‌شود.

این خبرگزاری آمریکایی در ادامه به گفته‌های “نبیل رجب ” رئیس مرکز حقوق بشر بحرین اشاره کرد.

وی گفت که دو هفته پیش خانه‌اش در روستای “بنی جمره ” در شمال غرب منامه مورد هجوم نیروهای آل‌خلیفه قرار گرفت و با اسلحه وی را در مقابل دیدگان دختر ۸ ساله‌اش از تخت خواب به پایین کشیده، چشمانش را بستند و به درون خودرو برده و برای حدود دو ساعت وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

نبیل رجب ادامه داد: آنها مرا به تجاوز تهدید کردند. آنها با کفش‌هایشان به من ضربه می‌زدند و بدنم را زیر مشت گرفته بودند. آنها به من می‌گفتند که تو شیعه هستی پس به ایران برگرد.

ساکنان دیگر روستاهای شیعی در اطراف پایتخت نیز اظهارات مشابهی را گفته‌اند و پلیس در حملات شبانه به دنبال فعالان و شرکت‌کنندگان در تظاهرات است.

برخی از مردم به خبرنگار آسوشیتدپرس درهای شکسته‌شده و مبلمان تخریب شده منزلشان را نشان دادند و یکی از این افراد به خبرنگار آسوشیتدپرس دیوار منزلش را نشان داد که نیروهای آل‌خلیفه پس از تخریب وسایل منزلش بر روی دیوار نوشتند که “آل‌خلیفه سرور شما هستند”.

این خبرگزاری آمریکایی نیز به واکنش ضعیف آمریکا به کشتارهای مردم بحرین اذعان کرد و گفت که آمریکا از پادشاهی بحرین خواسته است که به حقوق بشر در این کشور احترام بگذارد اما این واکنش دربرابر سرکوب‌گری‌های ادامه دار در بحرین ناچیز است.

آسوشیتدپرس نوشت که بسیاری از شیعیانی که در تظاهرات شرکت کردند شغل‌های خود را از دست دادند و حدود ۴۰ دانشجویی که در اعتراضات حضور داشتند از بورسیه تحصیلی محروم شدند.


 


عمار حکیم، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق، در یک یادداشت اختصاصی که در دیپلماسی ایرانی منتشر شده، خواستار تن دادن حاکمان عرب در بحرین، یمن و لیبی به اراده ملت خود و در پیش گرفتن اصلاحات سیاسی سریع شده، و نوشته است:

فریاد و شیون مردم مظلوم خاورمیانه عربی به سراسر جهان رسیده است. مردم مختلف کشورهای عربی حقوق سیاسی و شهروندی خود را می‌خواهند و آزادی را که از آنها سال‌هاست گرفته شده، مطالبه می‌کنند. مردم خواهان خدمات و رسیدگی بیشتر به امور معیشتی‌شان هستند. آنها می‌خواهند مطالبات امروزی‌شان که آنها را حقوق حقه خود می‌دانند بیشتر درک شود.

از سویی جوانان پس از سال‌ها غیبت از عرصه سیاسی کشورهای عربی مجددا نقش تاریخی خود را باز یافته‌اند و اکنون با قدرت هر چه تمام‌تر سردم‌دار اصلاح و تغییر شده‌اند. اکنون شاهدیم که شعار اصلاح و تغییری که این جوانان سر دادند تا چه اندازه بر ضمیر شهروندان کشورهای مختلف عربی تاثیرات شگرف گذاشته و تا چه اندازه احساسات مردم را تحریک کرده است به گونه‌ای که اکنون مردم نسبت به خود و سرنوشتشان احساس وظیفه می‌کنند و به کمک این شعار که از هر اسلحه‌ای کارسازتر است به دنبال بهره‌برداری از فرصت‌های تاریخی هستند تا طرحی نو در اندازند. فرصت‌هایی که ممکن است هیچ گاه دیگر تکرار نشوند و دستاوردهایی این چنینی به دنبال نداشته باشند. فرصت‌هایی که تنها با انقلاب‌هایی با این ابعاد و گستردگی به دست می‌آیند. جوانان خوب فهمیده‌اند که باید از این فرصت‌ها استفاده کنند و برای همین نیز به هیچ وجه حاضر به از دست دادن فرصت‌ها نیستند و برای رسیدن به اهداف خود هر گونه جان‌فشانی لازم را می‌کنند.

در چنین فضایی حکومت‌های عرب باید خود را با اراده و خواسته مردم هماهنگ کنند و با مطالبات آنها تمشیت داشته باشند. آنها باید برای این که مردم از آنها راضی باشند اصلاحات سریعی را آغاز کنند قبل از آن که فرصت‌ها از دست بروند و کار از کار بگذرد. زدن این تهمت به مردم که وابسته به عوامل خارجی هستند یا متاثر از رسانه‌های غرض‌ورزند و از این دست اتهام‌ها که امروزه در جامعه عربی از زبان رهبران عرب بسیار می‌شنویم، نه تنها دردی دوا نمی‌کند بلکه بر خشم مردم می‌افزاید و به تجمعات و حرکت‌های اعتراضی آنها می‌افزاید و تنها باعث می‌شود که آنها برای مطالبه خواسته‌هایشان با خشم و قدرت بیشتر پافشاری کنند. آنها اگر می‌خواهند که مردم بیش از این خشمگین نشوند به جای اتهام بستن و تشویش فضای عمومی فورا اصلاحات را در دستور کار خود قرار دهند و به خود جرات دهند و مطالبات مردم را به طور کامل عملی سازند تا شاید مردم بتوانند امیدی به آینده حکومت‌ها بیابند. دیگر عصر آن گذشته که حکام برای مردم شرط تعیین کنند، این مردم هستند که برای حاکمان شرایط تعیین می‌کنند و حاکمان نیز باید بدانند که اگر می‌خواهند قدرت را در اختیار داشته باشند یا احترام و کرامتشان حفظ شده باقی بماند باید به خواسته‌های مردم تمکین کرده و هر چه آنها می‌خواهند را اجابت کنند.

آنچه در بحرین شاهدیم تحولی بسیار دردناک است. جامعه بحرین مطالبات حقه و مشروع بسیاری دارد که به آن توجه نمی‌شود. ملت بحرین این استحقاق را دارد که به خواسته‌هایش توجه و مطالبات عادلانه آن اجابت شود. حکام بحرین باید بترسند از روزی که به دلیل بی‌اعتنایی که به خواسته‌های فعلی مردم می‌کنند سقف مطالبات بالا رود که در آن صورت مشکل فعلی‌شان بیش از پیش پرچالش خواهد شد و آن چنان گره خواهد خورد که دیگر چاره‌ای جز باز کردن آن توسط مردم نیست. تدبیر صحیح حکم می‌کند که مواضع صحیح در زمانی صحیح اتخاذ شومد. همان طور که در تونس و مصر دیدیم که رهبران آنها چه مواضع خوبی را اتخاذ کردند اما متاسفانه چون دیر شده بود کارایی خود را از دست دادند. حاکمان بحرین نیز بهتر است در زمان مناسب تصمیم مناسب اتخاذ کنند قبل از آن که همه چیز دیر شود.

در یمن نیز شاهدیم که بی‌اعتنایی رئیس جمهوری این کشور تنها بر حجم تظاهرات مردمی علیه او افزوده است. هر چه او بیشتر به مردمش بی‌اعتنایی می‌کند، شمار بیشتری از اطرافیانش را از دست می‌دهد و افراد بیشتری به جمع مخالفانش می‌پیوندند. اگر عبدالله صالح بخواهد بیش از این به مطالبات مردمش بی‌اعتنایی کند کار او بیش از پیش سخت خواهد شد و این مسئله به سرنگونی نظام او منجر می‌شود. همان طور که اکنون می‌بینیم که مسیر تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم به سمت سرنگونی نظام علی عبدالله صالح متمایل شده و این باعث می‌شود که هر چه بیشتر بخواهد بر حفظ قدرت پافشاری کند، استفاده از ابزارهای دیگر برای سرنگونی او نیز بیشتر شود. رئیس جمهوری یمن چاره‌ای ندارد جز این که به خواسته‌های ملتش تمکین کند.

در لیبی تظاهرات همچنان ادامه دارد و متاسفانه منطق عقلی کاملا از عرصه سیاسی حاکم بر این کشور غایب است. رفتار رهبران لیبی و در راس آنها سرهنگ معمر قذافی به جای حل بحران عرصه را بیشتر بر او تنگ کرده است. اکنون سرهنگ قذافی در عزلت انزوای کامل سیاسی و بین‌المللی چه منطقه‌ای و چه جهانی گرفتار شده است. نظام دیکتاتوری قذافی که متاسفانه خیال می‌کند در همین وضعیت فعلی نیز برای او نتیجه‌بخش است چیزی جز توهین و ضرر به ملت لیبی، منطقه و جهان در پی نداشته است. قذافی همچنان به ظلم خود ادامه می‌دهد در حالی که اجماع جهانی نیز علیه او بیشتر می‌شود و این مسئله در نهایت باعث می‌شود که پایانی برای ظلم بی‌پایان او در نظر گرفته شود و مسیر سرنوشت او به گونه دیگری رقم بخورد. قذافی از کسانی است که هر ستمی که توانسته در طول حکومت ۴۳ ساله خود اعمال کرده است، قتل عامی که او علیه مردم لیبی و آدم‌ربایی و ترورهایی که در حق علما و بزرگان دینی و فرهنگی که در راس آنها امام غایب امام موسی صدر قرار دارد، انحام شده باعث شده تا از او چهره‌ای استثنایی در جهان شکل بگیرد. قذافی همانند صدام حسین چهره‌ای استثنائی در تاریخ بشریت محسوب می‌شود. دو چهره‌ای که ابعاد ستم و ظلمشان در حق مردم نظیر ندارد. تاریخ همواره با مظلومان بوده است، اکنون نیز داغ دل تازه مظلومان را فریاد می‌زند. ما می‌بینیم که در حال حاضر جامعه جهانی چه تعامل استثنائی با معمر قذافی دارد و متاسفانه او همچنان خود را به نشنیدن زده است. بی‌پروا مردمش را عناصر القاعده خطاب می‌کند و به جای آن که به حرف و ندای مردمش گوش کند آنها را می‌کشد و تهدید می‌کند و قتل عام به راه می‌اندازد. رفتارهای معمر قذافی ما را به یاد دوران صدام و رفتارهایش می‌اندازد. او نیز همانند قذافی امروز همین گونه با مردم خود تعامل می‌کرد. جالب است قذافی مردمش را تروریست می‌خواند ولی خواهان مذاکره و گفتگو با آنها می‌شود در حالی که نمی‌گوید که وقتی مردم را تروریست می‌داند چگونه می‌خواهد با آنها گفتگو کند.

جامعه عربی بیدار شده است. انقلاب‌های عربی مطالبات به حق مردم عرب را دنبال می‌کند. اگر به این مطالبات توجه نشود تغیرات آن چنان سریع خواهد بود که هیچ حاکمی توانایی توقف آن را نخواهد داشت.


 


جاوید قربان اوغلی

سیاست خارجی کشور در سال ۱۳۸۹، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشت و با ناکامی ها و شکست های عدیده در بسیاری از عرصه ها و البته توفیق در برخی صحنه ها روبرو بود. در این مقاله تلاش خواهم کرد نگاهی اجمالی به کارنامه سیاست خارجی ایران در سال گذشته داشته باشم. ناگفته پیداست وقتی از سیاست خارجی یک کشور سخن می گوییم،‌ مقصود عملکرد کلیه دست اندرکاران این حوزه است و نه الزاما وزارت امور خارجه؛ هرچند که بر اساس قانون دستگاه وزارت امور خارجه مجری دیپلماسی کشور و به طور طبیعی در مقابل مجلس پاسخگو است.

۱) تغییر سکانداری سیاست خارجی

اغراق آمیز نیست اگر تغییر مدیریت وزارت امور خارجه و سکانداری دستگاه دیپلماسی کشور را مهم ترین رویداد در عرصه سیاست خارجی ایران در سال گذشته عنوان گردد.

روز دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۹،‌ در حالی که منوچهر متکی وزیر خارجه وقت کشورمان برای تسلیم پیام آقای احمدی ن‍‍ژاد به عبدالله واد، ‌رئیس جمهور سنگال، ‌در داکار به سر می برد، سایت رسمی ریاست جمهوری خبر عزل وزیر خارجه را منتشر کرد. احمدی نژاد همزمان طی حکمی دکتر علی اکبر صالحی را به سرپرستی وزارت خارجه منصوب کرد.

احمدی ن‍ژاد با عزل متکی به ۵ سال روابط پر تنش خود با کسی که از اول هم انتخاب او برای پست وزارت خارجه نبود،‌ پایان داد؛ ولی آنچه که همه مسئولین کشور و حتی افراد عادی را هم شگفت زده کرد نه عزل متکی بلکه روش این کار بود که با هیچیک از معیارهای اخلاق حرفه ای سازگاری نداشت و همین موضوع بود که واکنش های بسیار تندی را در مجلس و دستگاههای اجرایی کشور در پی داشت و به یکی از مهم ترین رویدادهای سیاسی و سو‍ژه های خبری در رسانه های داخلی و خارجی تبدیل شد.

شایعه برکناری متکی از مدتها قبل مطرح بود و حتی گمانه زنی ها درباره جانشین احتمالی او در محافل سیاسی و رسانه ای مطرح شده بود ولی به نظر می رسد واکنش تند او به اظهارات حمید بقایی، مشاور دیپلماتیک احمدی نژاد در امور آسیا باعث شلیک تیر خلاص ‌آقای احمدی نژاد به او بود؛ تا دیگر وزرا و مسئولین اجرایی درس عبرت گرفته و بدانند برای مخالفت با تصمیم رئیس دولت باید چه هزینه ای را بپردازند.

اگر در کارنامه ۵ ساله متکی در مدیریت سیاست خارجی فقط یک نقطه روشن وجود داشته باشد همین واکنش تند او به اظهارات نسنجیده حمید بقایی بود.متکی در پاسخ به اظهارات بقایی در خصوص انتصاب دو نماینده ویژه جدید گفته بود:‌«مشخص نیست آقای بقایی بر اساس کدام مسئولیت و از چه جایگاهی این گونه سحنان نسنجیده را بیان می کند در حالی که هنوز آثار منفی اظهارات اخیر ایشان که موجب بروز مشکل در روابط خارجی شد از بین نرفته است. نباید هزینده اداره کشور را در اداره روابط خارحی با سخنان ناپخته بالا برد.»

متکی پس از ۵ سال وزارت امور خارجه را در شرایطی ترک کرد که روابط خارجی کشور در بدترین شکل ممکن با کشورهای جهان اعم از اروپا و آسیا و حتی همسایگان قرار داشت. در مسئله هسته ای که شاید بتوان آن را مهم ترین چالش سیاست خارجی کشور طی ۸ سال گذشته نامید،ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل و صدور ۵ قطعنامه و تحریم های فلج کننده دستاورد سیاست خارجی دوران متکی بود؛ هرچند چنانچه همه می دانند متکی ابزار اجرای سیاست هایی بود که احمدی نژاد به او دیکته می کرد و از این جهت نمی توان همه ناکامی های سیاست خارجی را متوجه وزیر معزول دانست

پرداختن به جزئیات عزل متکی ،بازتابها و تاثیرات آن در روابط خارجی کشور نیازمند مقاله ای جداگانه است. اجازه دهید این قسمت را با قسمتی از مقاله مندرج در روزنامه گاردین در عزل متکی و انتصاب صالحی به پایان برم:

طی کلنجارهای متکی و احمدی نژاد وزارت امور خارجه به صورت فزاینده ای تبدیل به “پوسته ای تهی” شده بود که در تصمیمات کلان نادیده گرفته می شود و با پرونده هسته ای بی ارتباط بود.

عدم تمایل احمدی نژاد به همکاری با متکی که اظهر من الشمس بود از یکسو و چسبندگی غیر قابل توصیف متکی به این پست و حمایت برخی از افراد و جناح های سیاسی داخلی از وی باعث شده بود که وزارت خارجه کاملا از حیز انتقاع خارج و همانطور که گاردین توصیف کرده این وزارت خانه را به« پوسته میان تهی» در عرصه تصمیمات سیات خارجی تبدیل کرده بود.تنها مسئله هسته ای نبود که وزارت خارجه در آن نقشی کاملا حاشیه ای و تشریفاتی داشت؛بلکه عراق، افغانستان، آمریکا و حتی با انتصاب نمایندگان ویژه از سوی احمدی نژاد، کشورهای عربی و آمریکای لاتین نیز از حیطه تصمیم گیری های وزارت خارجه خارج و به مراکز دیگری منتقل شده بود .این واگذاری مسولیتها ،شرح وظایف و تصمیم گیری در باره موضوعاتی که صرفا در عهده وزیر و وزارت خارجه است باعث سرخوردگی و تحقیر مدیران و پرسنل این وزارت خانه حرفه ای و تخصصی و تبدیل آنان به تدارکاتچی آن مراکز شده بودند.

نقطه اوج این اختلافات در تعیین چند نماینده ویژه برای مناطق مختلف جهان (یا در واقع وزاری خارجه در سایه احمدی نژاد) صورت گرفت که علی رغم نهیب نهادهای عالی تر و مجلس،احمدی نژاد با یک عقب نشینی تاکتیکی،نهایتا این نمایندگان وی‍ژه را به مشاورانی با همان اختیارات تغییر عنوان داد. متکی با تصورحمایت آن افراد و نهادها با اعتراض به حمید بقایی‌ (یکی از نمایندگان ویژه و از افراد مورد اعتماد احمدی نژاد) عزل خود را با دست خود رقم زد.

نکته مهم سال آخر مدیریت متکی بر وزارت خارجه این بود که دیگر مشخص نبود فرماندهی و سکاندرای سیاست خارجی دست کیست و مجریان چه کسانی هستند؟‌

۲) چالش های پرونده هسته ای

مسئله هسته ای به عنوان مهمترین چالش سیاست خارجی کشور در سال گذشته، به بدترین وضعیت خود رسید.

۱-۲) در مورد تحولات پرونده هسته ای و رویدادهای سال گذشته آن به طور اجمال به موارد ذیل می توان اشاره کرد:

• تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ درخرداد ماه از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد و تشدید تحریم های جهانی علیه ایران

• ناکامی در پیشبرد طرح مبادله سوخت که ابتکاری از سوی ایران برای تامین سوخت راکتور تهران بود.

• پیوستن روسیه و چین به اجماع جهانی وتغییر آشکار موضع این دو کشور که باید آن را تحولی بسیار مهم در پرونده هسته ای ایران ارزیابی کرد.

• گزارشهای منفی آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و تاکید بر عدم همکاری ایران با آژانس برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود.به یقیین گزارشات آقای آمانو نقش شورای امنیت را در پرونده هسته ای ایران پررنگتر خواهد کرد. بخصوص این که آمانو تصریح کرده است که ایران از اجرای قطعنامه های شورای امنیت امتناع می کند.

۲-۲) برگزاری اجلاس تهران با حضور نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور برزیل و صدور بیانیه تهران از دیگر تحولات پرونده هسته ای کشورمان بود که ایران آن را موفقیتی برای مسئله هسته ای اعلام کرد. در ارزیابی این که اجلاس و بیانیه تهران توفیقی برای مسئله هسته ای ایران بود یا خیر اجماعی وجود ندارد و بسیاری ورود دو کشور ترکیه و برزیل به پرونده هسته ای ایران را اقدامی انفعالی که نهایتا به ضرر کشور خواهد بود می دانند.

به فاصله چند روز از بیانیه تهران و در حالی که هنوز امضاء های این بیانیه خشک نشده بود قطنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت با ۱۲ رای موافق، دو رای مخالف (ترکیه و برزیل) و یک رای ممتنع (لبنان) به تصویب رسید. نکته مهم این بود که علاوه بر پنج عضو دائم شورای امینت ۷ کشور دیگر (سه کشور آفریقایی نیجریه، گابن و اوگاندا به همراه ژاپن، اتریش، مکزیک و بوسنی هرزگوین) که تعدادی از این از آنها از اعضای نهضت عدم تعهد و برخی دیگر در ظاهر از دوستان ایران هستند، از این قطعنامه حمایت کردند. واضح است که آرای ترکیه و برزیل در مخالفت با قطعنامه به دلیل حضور آنان در تهران و امضای بیانیه تهران بود و دیری نپایید که هر دو کشور با صدور بیانیه هایی سازمان ملل متحد را تنها مرجع رسیدگی به پرونده هسته ای ایران اعلام کردند.

به نظر می رسد اگر اجلاس تهران برنده ای داشت ترکیه و برزیل بودند که امتیازات خود را از غرب گرفته و نهایتا ایران را با پرونده های سنگین تنها گذاشتند.کما اینکه اجلاس بعدی ‌ که با اصرار تهران در ۳۰ دی ماه واول بهمن در استانبول برگزارشد نتیجه ای دربر نداشت و به دلیل عدم دستیابی به حداقل توافقات،سعید جلیلی و کاترین اشتون حتی از مصاحبه معمول مطبوعاتی در پایان اجلاس نیز خودداری کردند.

۳) ناکامی در سیاست آفریقایی

از آغاز کار دولت نهم در سال ۱۳۸۴ سیاست خارجی کشور به نحو ملموسی به سمت آمریکای لاتین و آفریقا متمایل شد. اینکه عدم اقبال آمریکا و اروپا و دیگر قطب های قدرت در جهان به دولت نهم انگیزه این رویکرد بود و یا این اقدام انتخاب آگاهانه ای از سوی دست اندرکاران سیاست خارجی به عنوان راهبردی جدید در این عرصه محسوب می شد شاید چندان مهم نباشد.نگاهی به مانورها و سخنان پر طمطراق دست اندرکاران سیاست خارجی در سطوح مختلف نمایانگر انگیزه احمدی نژاد و به تبع او وزات خارجه در اتخاذ این رویکرد به عنوان راهبردی استراتژیک در حوزه روابط خارجی کشور است.

فارغ از ارزیابی منافع ملی در این رویکرد و بررسی هزینه- فایده در این راهبرد، می توان گفت که ایران در پیشبرد این راهبرد در سالهای آغازین با توفیقاتی روبرو شد. یک دلیل این توفیق را می توان روی کار آمدن دولتهای چپ گرا در آمریکای لاتین دانست که به دلیل حمایت کوبا به عنوان قطب قدرت چپ و ونزوئلا به عنوان قطب ثروت در آمریکای لاتین در روی کار آمدن این دولتها دخیل بودند.

سفر احمدی نژاد به برزیل به عنوان مهم ترین قدرت سیاسی و اقتصادی در جنوب آمریکا در سال گذشته و نزدیکی این کشور به ایران از دستاوردهای سیاست خارجی دولت در سال گذشته بود.هرچند که با پایان دوران ریاست جمهوری لولا داسیلوا گویا ماه عسل روابط دو کشور نیز به پایان رسید.خانم روسف رییس جمهور جدید برزیل علیرغم اینکه از شاگردان مکتب داسیلواست پس از بدست گرفتن قدرت در نشست اخیر شورای حقوق بشر در ژنو به قطعنامه و تعیین نماینده ویژه ای برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران رای مثبت داد.این اقدام در شرایطی صورت می گیرد که ایران در حال حاضر و بخاطر رویکرد دولت احمدی نژاد یکی از سه شریک بزرگ تجاری برزیل در خاورمیانه است.

برخلاف وضعیت نسبتا خوب روابط با آمریکای لاتین، سال ۱۳۸۹ بدترین سال برای سیاست خارجی دولت در قاره آفریقا بود. در آبان ماه سال گذشته کشف ۱۳ کانتینر اسلحه ایران که ظاهرا به مقصد گامبیا بارگیری شده بود به چالش بزرگی در سیاست آفریقایی ایران تبدیل شد. نیجریه با توقیف این محموله و گزارش آن به شورای امنیت، ایران به عنوان ناقض قطعنامه ۱۷۳۷،‌ که در فروش هرگونه تسلیحات از سوی ایران را ممنوع کرده است، مطرح شد. سفر متکی به ابوجا برای حل و فصل این مسئله با ناکامی روبرو شد و به دلیل طرح رسمی بانجول (گامبیا) به عنوان مقصد نهایی این محموله ،این کشور روابط خود را با ایران قطع کرد. متکی ظاهرا نمی دانست که اعلام گامبیا به عنوان مقصد نهایی این محموله، این کشور را رودروی شورای امنیت قرار خواهد داد.موضوعی که بانجول برای پرهیز از آن ترجیح داد روابط خود را با ایران قطع کند تا در معرض اتهام نقض تحریمهای سازمان ملل قرار نگیرد.

متکی ظاهرا از این نکته نیز غافل بود که حتی در صورت قبول این ادعا از سوی گامبیا، به دلیل شرایط جغرافیایی این کشور( که محصور در سنگال است) روابط ایران با داکار تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. طرفه این که سرنوشت متکی در سفر به سنگال برای حل و فصل این مشکل رقم خورد و از سمت خود عزل شد. وزارت خارجه سنگال با صدور بیانیه ای اعلام کرد” با توجه به اصل نیاز به صلح و امنیت که باید با معیار اصلی در روابط میان کشورها باشد و نارضایتی از توضیحات طرف ایرانی در این ما جرا سنگال تصمیم گرفته است که سفیر خود را در ایران برای مشاوره به داکار فرا خواند”. این بیانیه در شرایطی صادر شد که دولت سنگال عزل وزیر خارجه در حین ماموریت به این کشور را اقدامی توهین آمیز به خود تلقی کرده بود.

علی اکبرصالحی، جانشین متکی، در اولین سفر رسمی خود پس از انتصاب به سرپرستی وزارت خارجه به سنگال رفت تا با حل و فصل این بحران شروع خوبی را در مسئولیت جدید رقم زند. بازگشت سفیر سنگال به تهران نتیجه این ماموریت دیپلماتیک و موفقیتی برای صالحی بود. ولی دیری نپایید که با کشته شدن سه سرباز سنگالی در منطقه کازامانس در جنوب این کشور دولت سنگال به اتهام دخالت تسلیحات ایرانی در کشته شدن این سربازان در منطقه جدایی طلب کازامانس روابط سیاسی خود را به طور کامل با ایران قطع کرد، تا مصداقی دیگر برای ناکامی های سیاست آفریقایی دولت احمدی نژاد باشد.

۴) انجماد روابط با اروپا

احمدی نژاد از زمان انتخاب در سال ۱۳۸۴ سفرهای بسیاری را به کشورهای جهان انجام داده است. شاید تعداد این سفرها مجموعا بیشتر از مجموع سفرهای سه رئیس جمهور قبل از ایشان باشد. با این وجود اروپا و دیگر کشورهای بزرگ مانند ژاپن، چین و روسیه حلقه مفقوده در این سفرها بوده است. سفر سال گذشته ایشان به چین برای شرکت در نمایشگاه جهانی اکسپو ۲۰۱۰ با استقبال بسیار سرد مقامات این کشور روبرو شد .گفته می شود مقام استقبال کننده در چین از رئیس جمهور ایران در سطحی بود که حتی خبرگزاری رسمی و رسانه ملی نیز از ذکر آن پرهیز کرد.

روابط ایران با اروپا به دلیل مسئله هسته ای، قطعنامه های شورای امینت، مسئله حقوق بشر و از همه مهم تر ادبیات غیر متعارف و شخصیت جنجالی رئیس جمهور ایران همچنان در حال انجماد باقی ماند و دستاوردی که در دوره اصلاحات در رابطه با اروپا داشتیم همه بر باد رفت. لحن اروپا نسبت به تهران در سال گذشته بسیار تند تر شد و نام مقامات ایرانی بیشتری در لیست تحریم ها قرار گرفت. مضافا اینکه اروپا در اعمال تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد بر آمریکا پیشی گرفت و نفت و گاز ایران را نیز که در لیست تحریم های سازمان ملل قرار نداشت در برنامه کاری خود قرار داد.

در رابطه با آمریکا علیرغم سفرهای متعدد او به نیویورک که از زمان روی کار آمدن در سال ۱۳۸۴،‌ بلاانقطاع در مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور یافته است، اشتیاق احمدی نژاد به ملاقات با اوباما با سردی مقامات آمریکایی و اوباما روبرو شد. احمدی نژاد در یک بدعت آشکار به هنگام پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهور نامه تبریکی به وی ارسال کرد که هرگز پاسخی دریافت نکرد. پیام نوروزی سال اوباما خطاب به ملت ایران در مقایسه با پیام های مشابه در سالهای قبل بسیار تند و لحنی گزنده داشت که باید آن را در چارچوب حوادث و رویدادهای داخلی ایران پس از انتخابات ارزیابی کرد.

عدم درک درست از مناسبات خارجی و اتخاذ ادبیات نامتعارف در دیپلماسی جهانی از سوی احمدی نژاد باعث شد که حتی دستاوردهای ایران در سیاست افغانستان و عراق در رابطه با آمریکا نیز به فاکتورهایی منفی مبدل گردد.

۵) روابط با همسایگان

وضعیت روابط با همسایگان جنوبی در سال گذشته به دلایل مختلف رو به وخامت گذاشت.احمدی نژاد طی پنج سال گذشته چندین بار به بهانه های مختلف به عربستان سفر کرد ولی هیچیک از این سفرها با بازدید متقابلی از سوی ملک عبدالله روبرو نشد.اگر قطر و عمان را که وضعیتی کاملا متفاوت با دیگر کشورهای حوزه شورای همکاری دارند مستثنی کنیم ،روابط ایران پنج کشور دیگر این منطقه(با احتساب یمن) سیری نزولی داشت.

سیاست خارجی ایران در انتفاضه های مردمی که از تونس آغاز شد و در ادامه به مصر سرایت کرده و سرنگونی حسنی مبارک را در پی داشت ، با نوعی سردرگمی و دستپاچگی روبرو شد.گویی ایران هیچ برنامه ای برای تنظیم سیاستها و اتخاذ مواضع سیاسی که متضمن منافع کشور باشد ،نداشت .رویدادهای بحرین و دخالت نظامی عربستان در این کشور واکنش تند ایران را در پی داشت.بدنبال دخالت نظامی عربستان در تحولات داخلی بحرین و اعزام نیرو به این کشور برای سرکوب قیام مردم ،دکتر صالحی در یک موضع گیری غیر مترقبه اعلام کرد:”ایران در برابر هر گونه اقدامی از سوی عربستان برای کشتار شیعیان بحرین دست بسته و صرفا تماشاچی نخواهد ماند”. موضع گیریهای ناپخته که صرفا برای مصارف داخلی است از ویژگیهای احمدی نژاد است ولی از وزیر جدید خارجه انتظار می رود که با درایت و پختگی بیشتری سخن بگوید. به جرات می توان گفت که روابط کشورمان با حوزه خلیج فارس در وخیم ترین شرایط خود قرار دارد که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سی ودو سال قبل(وحتی زمان حنگ تحمیلی )بی سابقه بوده است. پیش بینی می شود درصورت ادامه این وضعیت و عدم مدیریت آن ازسوی ایران شاهد جبهه گیری علنی تری از سوی شورای همکاری خلیج فارس علیه کشورمان باشیم. امری که در ادامه می تواند رویدادهای نا گورای را در خلیج فارس دامن زند.

علاوه بر این ،ایران با پارادوکسی در تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا روبروست. از یک سو این قیام ها را متاثر و ملهم از انقلاب اسلامی خود می داند و در چارچوب شعارهای انقلاب با قیام های مردم منطقه همراهی می کند و حتی در برخی مواقع کاتولیک تر از پاپ شده و در حالی که ملت های تونس مصر قیام خود برای رهایی از دیکتاتوری و بدون وابستگی به ایدئولوری می خوانند، ایران اصرار دارد که این قیام ها را بیداری اسلامی نامیده و خود را موظف به حمایت از آن می داند.

وجه دیگر این پارادکس مقایسه وضعیت داخلی ایران و برخورد حکومت با معترضان و مواضع ایران در حمایت از خیزش مردم و دعوت دولت ها به شنیدن و اجابت مطالبات مردم است.از نظر تحلیلگران مقامات ایرانی خود در قبال معترضان به نتایج انتخابات سیاست خشنی را در پیش گرفتند که نتیجه آن سرکوب تظاهرات و زندانی کردن تعداد قابل توجهی از معترضان و رهبران آنان بود. برخی از کشورهای جهان از ایران انتقاد کرده و بر این امر تاکید کرده اند که اگر ایران در موضع خود نسبت به حمایت از قیام مردم مصر و تونس پایبند است باید به مردم خود نیز این حق را بدهد که از حقوقی که مردم قاهره در زمان قیام علیه مبارک از آن برخوردارند و می توانستند به صورت مسالمت آمیز تظاهرات کنند، برخوردار گردد.

در عراق، پس از ۸ ماه چالش، نهایتا مالکی توانست اداره کشور را برای یک دوره چهارساله دیگر در دست گیرد. از یک منظر این رویداد،توفیقی برای سیاست خارجی ایران در عراق بود ولی باید در نظر داشت که مالکی وارد ائتلاف شکننده ای شده که هر زمان ممکن است در معرض مخاطره قرار گیرد. هنر دیپلماسی ایران باید استفاده از فرصت حضور مالکی و نیاز او به ادامه ائتلاف با شیعیان و اکراد، برقراری روابطی با ثبات با همسایه غربی خود به خصوص در رابطه با قرار داد ۱۹۷۵ و مسائل مرزی متمرکز گردد.

وضع مخاطره آمیز افغانستان و تظاهرات در مقابل سفارت ایران و به آتش کشیدن نمادهای ملی و اسلامی ما از سوی مردمی که سالها در روزگار سختی ها میهمان سفره ملت ایران بودند، باید به عنوان یک زنگ خطر برای ما تلقی گردد. واقعیت این است که از زمان کنار رفتن دولت اصلاحات ما هنوز نتوانسته ایم به دلیل ناکارآمدی مدیدریت روابط خارجی روابط بی مسئله و نیرومندی را با افغانستان برقرار کنیم و بلکه دوستان خود را نیز در این کشور نسبت به خود مسئله دار کرده ایم.

در قسمت شمالی توازن روابط ایران با آذربایجان و ارمنستان به نفع دومی به هم خورده است. این امر که موجب انتقاد باکو است و می تواند در درازمدت مشکلاتی را برای ما در استانهای آذری زبان فراهم سازد. واقعیت این است که ارامنه علیرغم تاکید بر دوستی با ایران، به طور طبیعی هم پیمان غرب و دولتهای مسیحی هستند. متاسفانه سفر آقای احمدی نژاد به باکو در سال ۱۳۸۹ نیز نتوانست مرهمی بر زخم های روابط دو کشور بگذارد.

در مرزهای شمال شرقی ترکمنستان در سیاست انرژی و صادرات گاز رفتار کاسبکارانه ای که متناسب با حسن همجواری نیست، با ایران داشت و علیرغم اعزام چندین هیئت دیپلماتیک،‌این کشور همچنان مترصد استفاده از فرصت برای فشاربه ایران در قیمت گاز صادراتی است.

۶) روابط چند جانبه، نقطه اوج ناکامیهای سیاسی

شاید بتوان اوج ناکامی های سیاست خارجی کشور در سال را در عرصه روابط چند جانبه و سازمانهای بین المللی مشاهده کرد. سال گذشته ایران در فاصله کمتر از دو ماه با چند شکست و ناکامی در عرصه بین المللی مواجه شد:

• در جریان رای گیری برای وضعیت حقوق بشر در ایران، قطعنامه پیشنهادی کانادا با ۸۰ رای موافق و ۴۴ رای مخالف در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. این رقم بیشترین اختلاف بین آرای موافق و مخالف در رای گیری برای قطعنامه پیشنهادی کانادا به وضعیت حقوق بشر در ایران طی ۵ سال گذشته بود.

• در اوایل سال جدید (۲۴ آوریل) شورای حقوق بشر در ژنو با صدور قطعنامه ای ضمن محکومیت ایران برای اولین بار طی ۹ سال گذشته، نماینده ویژه ای را برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران تعیین نمود. این اقدام شکستی آشکار برای سیاست خارجی کشور در عرصه بین المللی است و در حالی که دولت اصلاحات توانسته بود با بهبود شرایط داخلی و اعتمادسازی با کشورهای غربی جهان را به قطع مونیتورینگ وضعیت حقوق بشر در ایران متقاعد کرده و رسما به آن پایان دهد، با تصویب این قطعنامه و تعیین گزارشگر ویژه، بار دیگر به وضعیت ۱۰ سال قبل بازگشتیم. واضح است بر خلاف گفته آقای بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در صورت عدم بر خورد مناسب ایران با نماینده ویژه و عدم همکاری با او،‌ موضوع به شورای امنیت گزارش شده و مشکلات دیگری بر مشکلات کنونی اضافه خواهد شد.

• در آبان ماه سال گذشته ایران در کسب کرسی در هیات اجرایی زنان سازمان ملل متحد ناکام ماند و در حالی که قرار بود ایران در قالب سهمیه ۱۰ کشور حوزه آسیا، یکی از این کرسیها را تصاحب کند،امریکا و برخی کشورهای غربی با تشویق کشور تازه تاسیس تیمور شرقی به رقابت در مقابل ایران، ما را در کسب این کرسی ناکام گذاشتند.ناگفته پیداست شکست در برابر کشوری با کمتر از یک میلیون جمعیت که کمتر از ۸ سال از تاسیس آن می گذرد وهیچ جایگاهی در جهان و قاره آسیا ندارد سرافکندگی بزرگی برای کشوری همچون ایران بود که از تاریخی چند هزار ساله و تمدنی بزرگ و تاثیر گذار برخور دار است. دراین رای گیری، تیمور شرقی با کسب ۳۶ رای در مقابل ۱۹ رای ایران، توانست کشوری که رئیس جمهورش مدعی مدیریت جهان است را شکست دهد.

• لغو برگزاری همایش بین المللی روز جهانی فلسفه در ایران از سوی یونسکو از رویدادها و ناکامی های ناگوار دولت در عرصه سیاست بین المللی بود. یونسکو که بارها رسانه های کشور از آن با عنوان «سازمان معتبر جهان» یاد کرده بودند با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که به دلیل عدم احراز شرایط لازم برای «سازماندهی یک همایش مورد قبول سازمان ملل» حمایت خود را از برگزاری همایش بین المللی فلسفه در ایران پس می گیرد.

• واقعه نمایش نام مجعول خلیج فارس در مراسم افتتاحیه بازیهای آسیای گوانگجو در چین در مقابل چشمان مسئولین درجه اول ورزش کشور از رویدادهای تلخ در عرصه بین الملل بود. جالب این است در حالی که ورزشکاران ایران در تبعیت از سیاست رسمی کشور، به دلیل خوداری از رویارویی با ورزشکاران ر‍ژیم صهیونیستی که سیاست رسمی کشور است،از مدال های زرین و یا قرار گرفتن در سکوی قهرمانی باز می مانند،علی آبادی و سعید لو بدون اعتنا به این توهین آشکار به کشور، همچنان در جای خود در قسمت مقامات جهان نشستند و در مقابل نقض تمامیت ارضی کشورمان دم فرو بستند.مهمتر اینکه تنها بدلیل مناقشات سیاسی جناحی، مقامات بالای کشورو احمدی نژاد که بر اساس قانون اساسی حافظ تمامیت ارضی کشوراست به سادگی از این مساله گذشته و به سخنان منتقدان نیز وقعی ننهادند .

۷) دوران صالحی…

پس از انتصاب دکتر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه، روزنامه گاردین در همان مقاله ای که در ابتدای این مطلب ذکر آن رفت در خصوص این تغییر در مدیریت وزارت خارجه نوشت:

اجماع عمومی میان دیپلمات های غربی در وین این است که صالحی ماهر و زیرک اما فاقد اختیارات است. همه دیپلمات ها صالحی را طرف گفتگویی باهوش و زیرک توصیف می کنند و ترجیح می دهند به جای برخی مسئولان ایرانی با او مواجه شوند. ادلی هینونن رئیس پیشین بازرسان آژانس در پیامی به این جمع بندی می رسد که: در حالیکه روشن است صالحی خوب سخن می گوید، واضح نیست که او بتواند به قول خود عمل کند. گاردین در انتهای گزارش خود نوشت: به هر حال اکنون دیپلماتهای غربی عموما برای انتصاب صالحی به سمت سرپرستی وزارت خارجه هورا می کشند چرا که این اقدام ممکن است به این معنا باشد که تماس های آنان با وزارت خارجه واقعی تر خواهد شد.

صالحی در ربع چهارم سال سکان هدایت وزارت خارجه را در دست گرفت. فارغ از شخصیت علمی و موجه وی در سمتهای قبلی، صالحی در شرایطی به وزارت خارجه منصوب شد که نحوه برکناری متکی موج وسیعی از انتقادات از رییس دولت ،حتی از سوی حامیان احمدی نژاد را به همراه داشت.با وجودیکه برکناری متکی با اقبال گسترده ای از سوی مدیران ،کارشناسان و پرسنل وزارت خارجه روبرو شد ولی هیچکس نمی توانست مهر تایید بر شیوه غیر اخلاقی احمدی نژاد بزند و آن را تایید نماید. از نظر مدیران و کارشناسان وزارت خارجه، متکی بدترین و نالایق ترین وزیر خارجه دوران سی و دو ساله جمهوری اسلامی بود. او برای بقای پست خود وزارت خارجه را پیش پای کوچکترین نزدیکان و مسولین دفتر احمدی نژاد قربانی کرد .در زمان زعامت ۵ ساله او بر وزارت خارجه مدیران لایق و کاردان برکنار شدند ،افراد چاپلوس و بی مقدار به مناصب بزرگی رسیدند، سفرای نالایق به کشورهای کلیدی اعزام شدند.هر کس در هر رده مدیریتی کوچکترین نشانی از مخالفت بااحمدی نژاد داشت از کار برکنار شد.صالحی در آذر ماه ۱۳۸۹ وارث وزارت خارجه ای شد که از درون متلاشی شده بود. او باید با چنین وزارت خانه و کادرهایی پنجه در پنجه بحران هایی می انداخت که یکی پس از دیگری از راه می رسید.

کارنامه صالحی در سه ماه آخر سال ۸۹ نیز ادامه ناکامیهای سیاستی بود که طراح و مسبب آن احمدی نژاد و حلقه اول مشاوران او و مجری آن متکی و وزارت خارجه تحت امر او بود.

• راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر که به یک عامل حیثیتی برای احمدی نژاد وصالحی (به عنوان رئیس قبلی سازمان انرژی اتمی ایران)تبدیل شده بود و بارها قول قرار گرفتن برق حاصله از این نیروگاه به مدار در بهمن ۱۳۸۹ به مردم داده شده بود، به دلایلی که هنوز هم بر هیچکس واضح نیست با مشکل روبرو شد. گفته می شود ویروس استاکس نت عامل این بحران بود ولی دلیل این امر هرچه باشد صالحی را در آغازین روزهای وزارت خود با چالش جدی روبرو کرد.

• همچنان که گفته شد بحران روابط با سنگال که می رفت با مدیریت صالحی در هفته های اول وزارتش حل و فصل گردد، به دلیل بی کفایتی سلف او در ماجرای صادرات تسلیحات توقیف شده در نیجریه،وارد فاز جدیدی شد و سنگال را که یک دوست مطمئن در قاره آفریقا برای کشورمان بود به موضع خصمانه علیه کشورمان کشاند و این کشور نیز روابط خود را با ایران قطع کرد و سیاست آفریقایی جمهوری اسلامی ایران را در محاق فرو برد. به این ترتیب برگ دیگری بر ناکامی های سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۸۹ افزود که شاید صالحی هیچ نقشی در آن نداشت .

• صالحی در دومین سفر دیپلماتیک خود به آنکارا رفت.هدف او به تبعیت از احمدی نژاد وارد کردن ترکیه به میدانی بود که جایگاه بازی بزرگان است.ایران توانست جلسه ۱+۵ را در استانبول برگزار نمایند ولی بحرانی که از سیاست ماجراجویانه دولت نهم و دهم در دیپلماسی هسته ای آغاز شده بود، اجلاس استانبول را به نمایش از پیش شکست خورده ای تبدیل کرد.جلیلی و کاترین اشتون با عدم برگزاری مصاحبه مشترک مطبوعاتی در پایان اجلاس بر این شکست صحه گذاشتند تا به این ترتیب برگ دیگری بر پرونده قطور هسته ای ایران افزوده شود و کمندی که از طریق قطعنامه های شورای امنیت بر ما پیچیده اند محکم تر کرده و آثار تحریم ها مشکلات بیشتری را بر مردم تحمیل نماید.

• ترکیه که با تلاش ایران وارد جرگه و بازی بزرگان شده بود در اقدام غیر دوستانه دیگری دو فروند هواپیمای باری ایران را در دیار بکر فرو نشاند و با خالی کردن محموله این هواپیماها ، ‌آنها را به ایران بازگرداند. هنوز مشخص نیست این اقدام بخشی از معامله این کشور با آمریکا و غرب است یا نه،‌ ولی هرچه باشد رسوایی دیگری برای ایران رقم زد و اگر ترکیه همچون نیجریه این موضوع را به شورای امنیت گزارش نماید باید منتظر تیره شدن روابط دو کشوری باشیم که لاجرم باید همدیگر را در همسایگی و همجواری تحمل نمایند.

کلام آخر اینکه صالحی در چند ماهی که سکان وزارت خارجه را در دست گرفته باید بداند سازمانی که از متکی برای او مانده است قادر به مدیریت چالشهای فراروی دستگاه سیاست خارجی نخواهد بود.او باید با خانه تکانی در سطح مدیران ستادی و همچنین سفارتخانه ها هر چه سریعتر کارآمدی این وزارت خانه که به شدت حرفه ای است را بازسازی نماید.در کنار این امر مهم ،حاکمیت عقلانیت در مدیریت روابط خارجی از اهم نیازهای شرایط کنونی جهان است.تجربه پنج سال گذشته نشان داد که سیاست مبتنی بر ماجراجویی بی منطق ثمری جز تخریب روابز با جهان،انزوای کشور،از بین رفتن فرصت های طلایی در زمینه های اقتصادی و در نهایت کوچکتر شدن سفره ملت نخواهد داشت.موضع گیریهای صالحی در زمان ریاست بر انرژی اتمی در باره قطعنامه های شورای امنیت و تاثیرات آن بر وضعیت پروژه هسته ای ما نشان از عقلانیت صالحی و موضع گیری دور از جنجالهای پوپولیستی احمدی نژاد داشت.هر چند امیدواریم صالحی همچنان با آن رویکرد سعی در ترمیم چهره و اعتبار به شدت مخدوش کشور در عرصه بین المللی داشته باشد ولی باید اعتراف کرد که برخی موضع گیریهای چند ماهه او بخصوص در مساله نمایندگان ویژه احمدی نژاد در سیاست خارجی و حصر خانگی رهبران اپوزیسیون یاس و نومیدی در اصلاح سیاستهای ناصواب در این عرصه را بر طرفداران حاکمیت عقلانیت در مدیریت سیاست خارجی سایه افکن نمود.

به شخصه بر این باورم که هنر بزرگ وزیر خارجه در این شرایط ویژه جهان باید بیان واقعیتهای حاکم بر روابط خارجی کشور، گزارش شجاعانه آن به رهبری و دیگر مسولان رده اول کشور و تلاش مجدانه برای اصلاح راه ناصوابی باشد که کشور با مدیریت ماجراجویانه آقای احمدی نژاد طی پنج سال اخیر پیموده است .

این خدمتی بزرگ و ملی برای وزیر خارجه ای خواهد بود که به میهن خویش بیش از مصلحت و آینده خود می اندیشد.


 


یکی از خوانندگان کلمه، نامه ای را که برای مرحوم میر اسماعیل، پدر میرحسین موسوی نوشته، برای کلمه ارسال کرده است. این نامه را با همان لحن ساده و صمیمی که نگاشته شده و بدون ویرایش بخوانید:

حاجی‌آقا میراسماعیل موسوی خامنه

چقدر خوب است که شما را می‌شود اینقدر ساده صدا کرد. چقدر این ساده مخاطب قراردادنِ شما به شکل شما در عکس‌هایتان می‌آید. دست‌کم از این‌جهت میرحسینِ شما مثل خود شما است … حتا دشمنانش به او می‌گویند میرحسین! اینقدر ساده و باصفا است میرحسین‌تان … مثل عکس‌های خود شما.

امروز پیش نوه‌ی شهیدتان خاکتان کردند و ان‌شاء‌اللّه امشب غرق در رحمت خداوندید. چشمتان را در این دنیا بستید بی آنکه میرحسین‌تان را ببینید؛ چه خوش است چشمتان را که در آن دنیا باز می‌کنید امام حسین‌تان را زیارت بکنید.

شما در آن دنیا به پیری آنچه اینجا بودید نیستید. خودتان می‌توانید راه بروید. اگر هم نتوانستید نوه‌های شما زیر بازوهایتان را می‌گیرند … و چه آبرویی پیش خدا بالاتر از اینکه دو شهید بزرگوار زیر بازوی پیرمردی همچون شما را بگیرند و در محضرش ببرند و بر سر سفره‌ی مرحمت و ضیافتی که ترتیب داده است بنشانند. ما به خدا ایمان داریم و به پیامبر و امامان‌مان (سلام‌اللّه علیهم) و به مرگ که حق است و به شب اول قبر و به خون شهید و به ایستادگی و ایثار و آزادگی زنان و مردانی که به ظلم تن ندادند، گو آنکه با دیوارها و حصارها به بندشان کشیده باشند … نگاه بکنید؛ بر سر سفره اجداد بزرگوارتان نشسته‌اند. سیادت شما به امام موسی کاظم (علیه‌السلام) برمی‌گردد … تن رنجور او را ببینید که بر بالای سفره نشسته است و جای غل‌وزنجیرها بر تن پاکش … لبخند او به شما باشد گواه مدعای من.

حاجی‌آقا میراسماعیل

منزل نو به شما مبارک باشد. می‌دانم؛ شما را محترمانه بدرقه نکردند. نمی‌دانم چگونه غسلتان داده‌اند و کی به جنازه‌ی شما نماز خوانده است و چه‌کسی توی قبر گذاشته است‌تان و می‌دانم با عزیزانتان که مشایعت‌تان می‌کردند تا خانه‌ی ابدیتان خوشرفتاری نکردند. امیدوارم چندان خاطر شما را رنجه نکرده باشند … شما رختتان را از ناسوت برچیدید و به لاهوت بردید. پیش از شما هم بوده‌اند کسانی‌که حرمت جسدشان را نگه نداشتند … راه دور نرویم. همین همسایه‌تان؛ آقا سیدعلی حبیبی خامنه.

اما یک‌چیز! با همه‌ی این حرف‌ها که شما از دنیای دنی به ملکوت خداوند رفته‌اید و چه اهمیت دارد که با کالبدتان چه کرده‌اند و اینها … حتماً از خودتان سؤالی پرسیده‌اید … پرسیده‌اید من فرزند رشیدی داشتم. میرحسین من قوی بود. او اگر می‌بود نمی‌گذاشت با جسم خاکی‌ام آن‌طور بکنند. چرا کاری نکرد؟ روزهای آخر زندگیم چشمم ماند به در تا بیاید و ببینمش. نشد. نیامد. سفر بود. اما مشایعت و بدرقه و خداحافظی چرا نیامد؟ مگر من چند بار می‌میرم؟

حاجی‌آقا میراسماعیل

شما اینجا که بودید خیلی پیر بودید. ملاحظه‌تان را می‌کردند. سفر بهانه بود. راستش را نمی‌گفتند که خاطرتان مکدر و حالتان بد نشود … فرزند شما نخست‌وزیر جمهوری اسلامی بود. محبوب و درستکار و مقید و پاکدست هم بود. حالا می‌آمدند می‌گفتند در همان جمهوری اسلامی زندانیش کرده‌اند؟ … نه، شما نحیف‌تر از آن بودید که این خبرها را طاقت بیاورید. گیرم از آنکه میرحسین‌تان را بیشتر از یک هفته نبینید هم نحیف‌تر بودید و بالاخره شکستید.

حالا دیگر شما به پیری آنچه اینجا بودید نیستید. لابد دستگیرتان شده است میرحسین‌تان کجا بوده. چرا نیامده دیدارتان و چرا پیکرتان را تشییع نکرده است. فرشته‌های خداوند حتماً تمام اینها را به شما گفته‌اند و شما آرام‌آرام اشک ریخته‌اید.

حالا شما از همه‌ی ما، ما که روی زمین مانده‌ایم، به خداوند نزدیک‌ترید. از او بپرسید چرا صبرش تمام نمی‌شود. چرا کاری نمی‌کند. چرا می‌گذارد به اسمش رسم و سنتش را پایمال بکنند. چرا نگاه نمی‌کند به رنج بندگانش. این بند‌گانش تا کی باید دندان سر جگر بگذارند و خون دل بخورند.

البته که میرحسین شما صبرش زیاد است. اما شما پدرید. یا اگر نمی‌خواهید سفارش پسرتان را بکنید گله‌ی ما، ما که میرحسین‌تان را دوست داریم، پیش خدا ببرید و خدمت اجداد بزرگوارتان برای ما وساطت بکنید و دل بسوزانید … شاید بخاطر ساد‌گی و صفا و صمیمیت شما خداوند نظری به ما بکند.

حاجی‌آقا میراسماعیل

ما را فراموش نکنید.

… خداوند رحمتتان بکند. خانه‌ی تازه‌تان آباد و شب اول قبر دروازه‌ گشایش و راحتیتان باشد.

والسلام

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله

و غیبة ولینا

و کثرة عدونا

و قلة عددنا

و شدة الفتن بنا

و تظاهر الزمان علینا


 


جمعی از تشکلهای سبز فعال در خارج از کشور با صدور پیامی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را تسلیت گفتند و ابراز امیدواری کردند که به زودی با رفع حصر غیرقانونی همراهان جنبش سبز، اسباب تسلی خاطر این خانواده بزرگوار را فراهم شود.

این شبکه های سبز خارج از کشور ضمن عرض تسلیت و آرزوی صبری جزیل برای جنابعالی و خانواده محترم آن مرحوم، برخوردهای سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین را زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام توصیف و آن را به شدت محکوم نموده اند. آنها همچنین با هشدار به عوامل امنیتی تاکید کرده اند که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد.

متن کامل این پیام به نقل از ندای سبز آزادی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
بشارت بده صابرانی راکه اگر مصیبی به ایشان رسد گویند؛همه از خداییم و به سوی او بازمی گردیم

جناب آقای مهندس میرحسین موسوی

خبر درگذشت ابوی فاضل و باتقوای جنابعالی ، مرحوم مغفور حاج میراسماعیل موسوی خامنه موجب تاثر همراهان سبزاندیش ملت ایران در سرتاسر جهان گردید

شبکه های سبز خارج از کشور ضمن عرض تسلیت و آرزوی صبری جزیل برای جنابعالی و خانواده محترم آن مرحوم، برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد.

آنچه مسلم است اینکه درگذشت آن مرحوم در هنگامه حصر غیرقانونی فرزند و عروس ایشان و برخوردهای شدید نیروهای امنیتی پس از فوت آن مرحوم و در مراسم خاکسپاری ایشان، رسوایی دیگری برای عوامل خودسری است که رهبران جنبش سبز ملت ایران را به گروگان گرفته اند.

در پایان ضمن طلب اعلی علیین و علو درجات برای آن مرحوم مغفور از درگاه ایزد منان، ضمن تاکید بر حق مشروع و طبیعی خاندان موسوی در برگزاری مراسم ختم، بدون دخالت های امنیتی و اجازه حضور عموم مردم، امید داریم تا بزودی با رفع حصر غیر قانونی همراهان جنبش سبز اسباب تسلی خاطر این خانواده بزرگوار را فراهم شده و مرحمی باشد بر داغ این خاندان عزادار.

فالله مع الصابرین

راه سبزایرانیان مالزی – رسام
کانون شهید بهشتی آلمان
راه سبز ایرانیان بریتانیا (رساب)ء
راه سبز ایرانیان وین (رساو)ء
راه سبز اتاوا
کانون دکتر شریعتی فرانسه


 


کانون فارغ التحصیلان آذربایجان غربی در پیامی به میرحسین موسوی، درگذشت حاج میر اسماعیل موسوی خامنه را تسلیت گفت و با غیر قانونی حصر وی، ابراز امیدواری کرد که موسوی از حصر غیر قانونی آزاد و از حقوق انسانی خود برخوردار شود و جامعه اسلامی نیز از وجود و اثرات معنوی و سیاسی وی بهره مند گردد.

متن پیام کانون فارغ التحصیلان آذربایجان غربی به مهندس موسوی که برای کلمه ارسال شده، به شرح زیر است:

برادر گرامی جناب آقای مهندس میرحسین موسوی

انا لله و انا الیه الراجعون
به تحقیق که در کل هستی همه چیز تحت نظارت و اراده الهی است و همه به سوی او باز خواهیم گشت

ضایعه غمبار درگذشت مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی خامنه، بزرگ خاندان سادات موسوی خامنه، فرزند موسی بن جعفر (ع) را که عمری در خدمت به خلق و تربیت فرزندانی شایسته گذراند، به خدمت جنابعالی و سایر اعضای خاندان سببی و نسبی تسلیت عرض کرده و از خداوند منان علو درجات برای آن مرحوم و صبر و اجر برای حضرتعالی و خاندان مکرم ایشان خواستاریم.

امید است تمام کسانی که برای احقاق حقوق ملت متحمل صدماتی گشته اند، بالاخص آنجناب از حصر غیر قانونی آزاد گشته و از حقوق انسانی خود برخوردار شوید و جامعه اسلامی نیز از وجود و اثرات معنوی و سیاسی شما بهره مند گردند.

با تشکر
دبیر کل و شورای مرکزی کانون


 


سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی در پیامی به مهندس موسوی، ارتحال پدر بزرگوار ایشان را تسلیت گفته و آرزوی رحمت بیکران و علو درجات برای روح پاک میراسماعیل موسوی کرده است. در بخشی از این پیام آمده است: پدر بزرگوارتان عمری را در راه خدمت به مملکت سپری کرده بود و در این مسیر پر تلاطم و دشوار نام نیک از خود به یادگار گذاشت.

به گزارش بوی باران، ارگان این حزب اصلاح طلب، متن این پیام به شرح زیر است:

انا لله و انا الیه راجعون

جناب آقای مهندس میر حسین موسوی

درگذشت پدر بزرگوارتان که عمری را در راه خدمت به مملکت سپری کرده بود و در این مسیر پر تلاطم و دشوار نام نیک از خود به یادگار گذاشت، اندوه و غم فراوان بر جان نهاد.

سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی ضمن تسلیت این مصیبت به جنابعالی و خانواده محترم، رحمت بیکران و علو درجات را برای روح پاک میراسماعیل موسوی از خداوند متعال خواستار است.

سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی


 


علی اکبر محمد‌زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، با گذشت بیش از ۴۵ روز از مدت زمان بازداشت کماکان در سلول انفرادی و تحت فشار بازجویی بسر می‌برد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، علی اکبر محمدزاده به دلیل آنچه بازجویانش «اعتراف نکردن به گناه» اعلام کرده‌اند تحت فشار قرار گرفته است تا اعترافاتی خلاف واقع علیه خود انجام دهد. وی در حال حاضر در سلول های انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین قرار دارد و به گفته هم‌بندان پیشین‌اش به دفعات مورد شکنجه‌های شدید جسمی قرار گرفته است.

محمدزاده ۲۶ بهمن ماه سال گذشته مقابل دانشگاه شریف توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب وشتم قرار گرفته و بازداشت شد وی ظرف این مدت تنها ۳ تماس تلفنی کوتاه با خانواده گرفته است. این فعال دانشجویی طی دو سال گذشته چندین بار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد تهدید و بازجویی واقع شده بود.


 


تنها یک واژه بر لبش بود: صبر، صبر و باز هم صبر…


 


یادت در دل،
دستبندت بر دستگیره،
و سرودت نیمه تمام…..
آوازت را من خواهم خواند
دستبندت را من خواهم بست


 


گسترش اعتراضات ضد حکومتی در عمان، یک کشته و چندین زخمی بر جا گذاشت و به دستگیری دهها تن انجامید.

روزنامه السفیر – چاپ لبنان – از تظاهرات صدها تن از مردم عمان برای آزاد سازی زندانیان خبر داد که به درگیری شدید با پلیس و کشته و زخمی شدن ۹ تن انجامید، و نوشت: شاهدان عینی اظهار داشتند که صدها تن از مردم عمان برای آزادی فرزندان، دوستان، نزدیکان و بسیاری از مردمی که اخیرا توسط نیروهای امنیتی عمان دستگیر شده‌اند، دست به برگزاری تظاهرات زدند، اما این تظاهرات به درگیری و زد و خورد با پلیس و نیروهای امنیتی عمان منجر شد.

بر اساس این گزارش، در این درگیری‌ها که در شهر سحار و پس از اقامه نماز جمعه انجام گرفت، یک تن با شلیک گلوله از سوی نیروهای پلیس کشته شد و هشت تن دیگر زخمی شدند. همچنین نیروهای امنیتی عمان از گاز اشک آور و باتوم برای متفرق کردن تظاهرکنندگان استفاده کردند که در واکنش به آن تظاهرکنندگان نیز سنگ و شیشه به سوی نیروهای پلیس پرتاب کردند. دادستان ارشد عمان نیز اعلام کرد، نیروهای امنیتی این کشور بیش از ۶۰ تن را در جریان درگیری‌ها بازداشت کردند.

بی بی سی هم گزارش داد: رهبران گروههای مخالف در عمان، درپی درگیری های روز گذشته که منجر به کشته شدن دست کم یک نفر شد، خواستار برگزاری تظاهرات بیشتری در این کشور شده اند.

براساس گزارش ها اعتراضات روز گذشته (اول آوریل) در شهر صحار در شمال عمان منجر به بروز درگیری هایی بین معترضان و نیروهای امنیتی شد. نیروهای امنیتی با توسل به گاز اشک آور، ماشین ها آب پاش و گلوله های پلاستیکی اقدام به متفرق کردن معترضان کردند. معترضان خواستار آزادی کسانی شده اند که پیشتر در جریان اعتراضات بازداشت شدند.

دولت برای جلوگیری از خشونت های بیشتر مقررات منع آمد و شد شبانه را در شهر صحار برقرار کرده است، علاوه بر این نیروهای امنیتی در اطراف ساختمان های دولتی و سایر محل های مهم این شهر مستقر شده اند.

از زمان شروع اعتراضات در عمان در اواخر ماه فوریه این دومین باری است که در جریان این اعتراضات یک نفر جان خود را از دست می دهد. معترضان خواستار فرصت های شغلی بیشتر و اصلاحات سیاسی شده اند. در پی بروز نا آرامی، سلطان قابوس، حاکم عمان، تغییراتی را در اعضای کابینه ایجاد کرد. او همچنین وعده اصلاحات دیگری از جمله ایچاد ۵۰ هزار فرصت شغلی را داد.

عمان در گوشه جنوب شرقی شبه جزیره عربستان قرار گرفته و موقعیت استراتژیکی مهمی در دهانه خلیج فارس دارد. سلطان قابوس در سال ۱۹۷۰، با یک کودتا پدرش را برکنار کرد و قدرت را در دست گرفت. نفت منبع اصلی درآمد و بخش اعظم تولید ناخالص ملی عمان است. کشاورزی و ماهیگیری نیز منابع درآمد مهمی به حساب می آیند.

عمان از جمله کشورهاى میانه رو و در عین حال سنت‌گراى عربى به شمار مى رود و هم قبل و هم پس از انقلاب ۱۹۷۹، روابط حسنه اى با ایران داشته است. عمان همچنین یکی از متحدان قدیمی آمریکا در منطقه به شمار می رود. مداخله نظامى ایران در عمان در سال ۱۹۷۰ سلطان قابوس، حاکم عمان را از سقوط حکومتش به دست شورشیان چپ‌گرا رهانید و باب رابطه نزدیکى میان دو کشور را گشود. پس از انقلاب نیز در حالى که اغلب دولتهاى عربى حوزه خلیج فارس در جنگ میان ایران و عراق جانب عراق را گرفته بودند، عمان سیاست میانجیگرى براى پایان بخشیدن به جنگ را در پیش گرفت.


 


حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی، یادگار گرامی امام راحل در پیامی به مهندس میرحسین موسوی درگذشت پدر ایشان را به وی تسلیت گفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران متن پیام حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی به مهندس موسوی به این شرح است:

بسمه تعالی

جناب اقای مهندس میرحسین موسوی

درگذشت والد ماجد مرحوم حاج سید اسماعیل موسوی که عمری را در عشق به پیامبر و اهل بیت مکرم ایشان سپری نمود، خدمت جنابعالی، جمیع بستگان خصوصا برادران و خواهران گرامیتان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم غفران واسعه و برای جمیع بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم.

سید حسن خمینی


 


دولت بحرین تاکنون بیش از ۴۰۰ نفر از معترضان را بازداشت کرده است، اما همچنان تظاهرات مخالفان در این کشور ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، مطر ابراهیم مطر، از مقامات جمعیت وفاق ملی بحرین که از احزاب مخالف دولت بحرین است، می‌گوید: با بازداشت ۲۰ نفر از تظاهرات کنندگان که در تجمعات روز پنج شنبه شرکت کرده بودند، تعداد کلی بازداشت شدگان به بیش از ۴۰۰ نفر خواهد رسید.

همچنین گزارشها نشان می دهد علاوه بر این افراد بازداشت شده تاکنون در جریان قیام اخیر دهها نفر مفقود شده اند که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.

در همین حال رئیس جمعیت حقوق بشر بحرین در منامه نیز به العالم گفت: نیروهای امنیتی بحرین به تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم در مناطق مختلف این کشور حمله کردند و در بسیاری از مناطق مانع برگزاری تظاهرات شدند.

او با بیان اینکه ارتش بحرین هم تانک‌ها را در اطراف بعضی روستاها مستقر کرد، با این وجود مردم در بعضی مناطق تظاهرات کردند؛ خاطرنشان کرد: نیروهای ضدشورش بحرین از گاز اشک آور و گلوله‌های پلاستیکی برای متفرق کردن تظاهرات‌کنندگان استفاده کردند.

وی افزود: ما هر نوع دخالت خارجی از جمله از طرف عربستان را برای سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم رد می کنیم. ما حضور این نیروها را در دخالت در امور داخلی بحرین می‌دانیم.


 


حجت الله جودکی، پژوهشگر تاریخ و کارشناس مسائل خاورمیانه، معتقد است حکومت سوریه باید از خیزش‌های اخیر درس گرفته و با سرعت بیشتری تن به اصلاحات داده و مردم را در حکومت سهیم کند، زیرا علاوه بر اعتراضات داخلی، به دلیل سیاست‌های خارجی‌اش در معرض تهاجم کشورهای غربی هم قرار دارد. او در یادداشتی که در «دیپلماسی ایرانی» منتشر شده، نوشته است:

همان گونه که پیش بینی می‌شد موج اعتراضات مردمی برخی از شهرهای سوریه را فرا گرفت و نزدیک به ۸۰ نفر در این اعتراضات جان باختند. علی‌رغم اینکه دولتمردان سوریه به کمک سازمان نیرومند اطلاعاتی این کشور از قبل آماده مقابله با این پدیده شده و علاوه بر آمادگی جهت سرکوب، به اقدامات پیشگیرانه هم پرداختند و در نخستین اقدام بسته‌های حمایتی در میان فقرای این کشور توزیع کرده و از محدودیت شبکه مجازی کاسته و به فیس بوک، تویتر و یوتیوب اجازه فعالیت دادند و همزمان اعلام کردند که برنامه‌های اصلاح گرایانه را اتخاذ خواهند کرد.

اما در برخورد با موج اعتراضات که از شهر درعا آغاز شد و دفاتر حزب بعث سوریه و تلفن همراه این شهر – که متعلق به اقوام بشار اسد است– به آتش کشیده شد و مردم شعارهای ضد حکومتی سر دادند و سپس شهرهای لاذقیه، حلب و .. دیگری هم به جمع معترضان پیوستند، حکومت سوریه فعالیت تبلیغاتی وسیعی را آغاز کرد، معترضان را اغتشاشگر و فتنه‌گر نامید که از کشورهای خارجی دستور می‌گیرند و برخی از رابطان آنها با خارجیان دستگیر شده و به جرم خود اعتراف کرده‌اند. این در حالی بود که تلویزیون سوریه برخی از اعترافات ایشان را پخش کرد.

سخنگوی دولت سوریه نیز اعلام داشت از میان تظاهر کنندگان به سوی نیروهای امنیتی شلیک شده و باید مشخص شود که تامین کنندگان سلاح ایشان چه کشورهائی هستند؟! هم‌زمان تظاهرات دولتی وسیعی از سوی حکومت ترتیب داده شد که به گفته بسیاری از خبرگزاری‌ها نیروهای امنیتی و پلیس به همراه خانواده‌های خود با لباس شخصی در آن شرکت نموده و در حالیکه عکس‌هائی از بشار اسد در دست داشتند، معترضان آشوب طلب را محکوم کرده و حمایت خود را از حکومت تک حزبی بشار اسد اعلام کردند!

البته این یک روی سکه بود، زیرا خود حکومت هم باور دارد که این اقدامات حکم داروی مسکنی را دارند که برای کوتاه مدتی ممکن است آلام را تسکین دهد. به همین دلیل استارت اصلاحات دولتی در این کشور زده شد. در نخستین اقدام حدود ۲۶۰ نفر از زندانیان سیاسی آزاد شدند، اگر چه بلافاصله سخنگوی دولت سوریه اعلام کرد که در این کشور زندانی سیاسی وجود ندارد! در اقدام بعدی دولت این کشور استعفا داد تا دولتی دیگر با شکل نوینی جایگزین آن شود. همزمان بشار اسد قول داد که با ایجاد تعدیلات در قانون اساسی تدابیری اتخاذ خواهد که تا عمر نظام تک حزبی بعد از ۵۰ سال در این کشور به پایان برسد و احزاب جدیدی تاسیس شوند.

سوریه اکنون بر سر دو راهی مهمی قرار گرفته که پاسخ‌های روزهای آتی دولتمردان این کشور تا اندازه زیادی آینده سوریه را رقم خواهد زد. اگر چه دولتمردان سوریه تاکنون نشان داده­اند بازیگران حرفه‌ای در صحنه سیاست خارجی این کشور هستند، اما آنان در زمینه داخلی کارنامه خوب و روشنی ندارند، نظام پلیسی و رعب آور آنها تاکنون توانسته جلوی اعتراضات را بگیرد و حتی با کشتار وحشت آور سالیان پیشین در شهر حماة – که هزاران نفر در آن کشته شدند[۱] – آرامش قبرستانی را بر این کشور حاکم کند، اما اکنون زمان این اقدامات سپری شده و مشت آهنین سریعتر از آنچه انتظار می­رود، بی تاثیر شده و اقدامات تبلیغاتی نخ‌نما شده هم به دلیل گسترش شبکه­های ارتباطی مجازی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای خنثی می­شود.

ضمن اینکه نسل فعلی با تبلیغات ایدئولوژیک فریب نمی‌خورد، زیرا اساسا فاقد ایدئولوژی است. همچنین موج جدیدی که کشورهای منطقه را در بر گرفته، جنبش بی‌سری است که سازمان‌های اطلاعاتی را با بحران مواجه کرده است. زیرا رهبران معترض سابق سر رشته این خیزش را در دست ندارند.

به نظر می‌رسد حکومت اقتدارگرا و تمامیت خواه سوریه باید خیلی زودتر دست به اقدامات اصلاح‌گرایانه می‌زد تا بتواند توجه جوانان را به خود جلب نموده و کارهای اصلاح طلبانه آن حالت عکس العملی و از روی ناچاری نداشته باشد. نکته دیگر اینکه حکومت این کشور باید از خیزش‌های اخیر درس گرفته و با سرعت بیشتری تن به اصلاحات داده و مردم را در حکومت سهیم کند، زیرا علاوه بر اعتراضات داخلی مردم، به دلیل سیاست‌های خارجی‌اش در معرض تهاجم کشورهای غربی هم قرار دارد. به هر حال زمان به نفع این حکومت نیست!

پانوشت:
[۱] – حکومت­های سرکوبگر می­پندارند با گذشت زمان خاطره این حوادث خونین و دردناک از ذهن مردم پاک می­شود، غافل از اینکه بر اساس سنت خداوند هیچ چیز از بین نمی­رود، به همین دلیل در یوم تبلی السرائر همه اسرارها آشکار می­شود. این خاطرات همچنین در حافظه تاریخی ملت­ها وجود دارد، البته مردم تا موقعیت مناسبی برایشان پیش نیاید، به این سرکوب­ها اعتراض نمی­کنند. اما به هر حال در اولین فرصت مناسب تمام این مشکلات را مد نظر داشته و عکس العمل نشان می­دهند.


 


همسر محمد نوری زاد در مصاحبه با کلمه، تاکید می‌کند که زندانیان سیاسی، همه حقوق خود را از دست داده اند و از حمایت دستگاه قضا هم برخوردار نیستند. او خاطرنشان می‌کند: در این مدت تنها ما نبوده ایم که نامه نوشته و شکایت داشته ایم. خیلی از خانواده های زندانیان سیاسی هم بارها نامه نوشته اند. گاهی شکایاتی هم داشته اند، اما دریغ از یک پاسخ!

فاطمه ملکی می‌پرسد: چطور این همه شکایت، این همه نامه، حتی در یک مورد هم رسیدگی نمی شود. اما اگر از طرف مقابل شکایتی برسد، به سرعت رسیدگی می شود و خیلی راحت هم حکم هم صادر می شود. قوه قضاییه باید قوه قضاییه ی همه ی مردم باشد، نه تنها یک قشر و گروه خاص!

او همچنین از پایان اعتصاب غذای نوری زاد با توجه به وعده های معاون دادستان خبر می دهد و ضمن ابراز بی خبری از وضعیت سه سرباز بازداشت شده که به همکاری با نوری زاد و تاج زاده متهم شده اند، می پرسد: واقعا این همکاری برای انجام چه کاری بوده است؟ آیا این آقایان در حال قاچاق مواد مخدر بوده اند و یا می خواستند یک کامیون پول از کشور خارج کنند و این سه سرباز برایشان وسیله فراهم کرده اند؟! آن وقت من مفهوم همکاری را می فهمم. ولی الان معنی همکاری را واقعا متوجه نمی شوم.

محمد نوری زاد، نویسنده و جهادگر دربند که در اعتراض به زندانی بودن در بند دو الف زندان اوین و همچنین رفتارهای ناشایست بازجوها و مسئولان زندان چند روز پیش دست به اعتصاب غذا زده بود، سرانجام به اعتصاب غذایش پایان داد . این دومین بار بود که او در طی مدت زندانی بودنش در زندان اوین، دست به اعتصاب غذا می زد.

درباره آخرین وضعیت محمد نوری زاد و دلیل اعتصاب غذای دوباره ی او، خبرنگار کلمه با همسرش گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می خوانید:

خانم نوری زاد! آخرین ملاقات و تماس شما با آقای نوری زاد چه زمانی بوده است ؟

آخرین ملاقات ما ۲۷ اسفند بود. این ملاقات به صورت حضوری انجام شد. همچنین روز عید هم تماس تلفنی بسیار کوتاهی داشتیم. درهمان ملاقات، همسرم برای ما آنچه را اتفاق افتاده بود، تعریف کردند و گفتند که به خاطر توهین بازجوها و رفتار غیر قانونی مسئولان قصد دارند اعتصاب غذا کنند. من شخصا بارها و مؤکدا از او درخواست کردم که به هیچ عنوان دست به اعتصاب غذا نزنند، چون به شدت نگران سلامتی شان هستیم.

آقای نوری زاد چه پاسخی دادند ؟

ایشان گفتند گاهی چاره ای جز این نمی ماند و از روی ناچاری تنها راه، اعتصاب غذاست. اما من به شدت نگرانم، چرا که اعتصاب غذا تاثیر منفی جدی بر سلامت فرد دارد. در واقع سنگ کلیه ایشان هم ناشی از همین اعتصاب غذاهاست.

اخیرا دو نامه از آقای نوری زاد در وب سایت رسمی ایشان خطاب به دادستان منتشر شده است که در این نامه ها به برخوردهای ناشایست بازجوها و همچنین رفتارهای غیرقانونی مسئولان از جمله تداوم نگهداری او در بند دو الف سپاه، اشاره شده است. در این باره بیشتر برایمان توضیح دهید ؟

بس از وخامت حال آقای نوری زاد در بند دو الف، ایشان به بیمارستان مدرس منتقل و پس از چند روز به منزل آورده شدند. پس از مدتی کوتاه، به طور خیلی غیرمنتظره دوباره وی را احضار کردند و علی رغم وعده آنها مبنی بر بازگشت ایشان به بند ۳۵۰، مجددا به همان بند دو الف منتقل شدند. آقای نوری زاد هم به همین خاطر دوباره دست به اعتصاب غذا زدند.

این اعتصاب غذا هشت روز طول می کشد و بعد از هشت روز، یکی از کارشناسان پرونده به نام آقای کریمی، سراغ همسرم می رود و در مورد دلایل این بازگرداندن غیرمنتظره و همچنین اصرار بر نگهداری ایشان در بند دو الف توضیحاتی می دهد هر چند این حرفها با توهین به آقای نوری زاد هم همراه بوده، این بازجو به همسرم می گوید که علت بازگرداندن دوباره اش به زندان، دیدارش با جناب آقای خاتمی و حضرت آیت الله وحید خراسانی بوده است، که البته دیدار با اقای خاتمی صحت نداشته، ولی دیدار با آیت الله وحید حراسانی درست بوده است.

همه اینها در حالی است که آقای نوری زاد قبلا هم گفته بودند وقتی از زندان بیرون می روند، آزاد هستند. پس از این جریان، که در متن نامه ها هم به آنها اشاره شده، متاسفانه همسرم دست به اعتصاب غذای خشک می زنند. بعد از دو روز، آقای نبوی که گویا معاون دادستان هستند، با آقای نوری زاد دیدار می کنند و قول رسیدگی می دهند. البته چون همسرم هم در شرایط جسمی نامناسبی بودند و توان ادامه اعتصاب غذای خشک را نداشتند، به اعتصاب غذایشان پایان میدهند.

واکنش مسئولان نسبت به این نامه ها و شکایتنامه های آقای نوری زاد چه بوده است آیا آنها واکنشی هم در این باره نشان داده اند ؟

بعد از عاشورای امسال که آقای نوری زاد از بیمارستان به بند دو الف منتقل شد به او قول دادند که به طور جدی به شکایاتشان رسیدگی کنند. اما هنوز هیچ رسیدگی نشده است. این روزها به صحبتهای بر حق زندانیان سیاسی هم توجه نمی شود، آنها همه حقوق خود را از دست داده اند و از حمایت دستگاه قضا هم برخوردار نیستند. در این مدت تنها ما نبوده ایم که نامه نوشته و شکایت داشته ایم. خیلی از خانواده های زندانیان سیاسی هم بارها نامه نوشته اند. گاهی شکایاتی هم داشته اند، اما دریغ از یک پاسخ! این واقعا جای سوال دارد. چطور این همه شکایت، این همه نامه حتی در یک مورد هم رسیدگی نمی شود. اما اگر از طرف مقابل شکایتی برسد، به سرعت رسیدگی می شود و خیلی راحت هم حکم هم صادر می شود. قوه قضاییه باید قوه قضاییه ی همه ی مردم باشد، نه تنها یک قشر و گروه خاص!

در خبرها آمده بود که سه سرباز وظیفه به اتهام همکاری با آقایان نوری زاد و تاج زاده بازداشت شده اند. ممکن است کمی در این باره توضیح بدهید؟

دقیقا از اتهامشان خبر ندارم، اما ما هم در خبرها این موضوع را شنیده ایم. من هم می خواهم بدانم واقعا این همکاری برای انجام چه کاری بوده است؟ آیا این آقایان در حال قاچاق مواد مخدر بوده اند و یا می خواستند یک کامیون پول از کشور خارج کنند و این سه سرباز برایشان وسیله فراهم کرده اند؟! آن وقت من مفهوم همکاری را می فهمم. ولی الان معنی همکاری را واقعا متوجه نمی شوم. اگر مسئولان پاسخ بدهند، به شفافیت موضوع کمک می کند.

خانم نوری زاد، امسال هم آقای نوری زاد نوروز را کنار خانواده نبودند. کمی از نوروز بی حضور همسرتان برایمان بگویید ؟

این نوروز، اولین نوروزی نبود که آقای نوری زاد کنار خانواده نبودند. حتی سال قبل بعد از چند ماه بی خبری، روز سوم عید فقط تلفن زدند. اما اجازه بدهید اشاره کنم که پیش از این هم آقای نوری زاد به خاطر فعالیت هایش برای مردم، خیلی اوقات کنار خانواده نبودند. یادم می آید سالهای ۶۲-۶۳ فرزندم زینب، سرخک داشت و من هم کمردرد شدیدی داشتم. عید قرار بود آقای نوری زاد با یک اکیپ پزشکی برای درمان مردم به بشاگرد بروند. من خیلی اصرار کردم که در این شرایط سختی که خودم و بچه ها داریم عید را کنارمان باشند، اما همسرم گفت دیگر فرصت این خدمتگزاری دست نمی دهد و به این سفر رفتند. من در آن زمان، نبودن همسرم را می پذیرفتم، چرا که نبودشان کنار ما به خیر و صلاح عده ای دیگر بود. ولی امسال واقعا ناراحت بودم، نه به این خاطر که او در کنار ما نبود، بلکه وقتی دیدم فردی که بیشتر عمر خود را خالصانه برای مردم صرف کرده، حتی سزاوار مرخصی نوروزی که حقش هم هست تشخیص داده نشده، دلم به شدت گرفت.

اگر می خواستید یک جمله در زمان تحویل سال به آقای نوری زاد بگویید، آن جمله چه بود؟

من این جمله را قبلا هم به ایشان گفته ام: همه دعا و تلاش می کنیم بندگان خوب خدا باشیم، چه در اسارت و چه در آزادی ،این جمله ای بود که زمان سال تحویل هم دلم می خواست دوباره به او بگویم.

و کلام آخر؟

دوست دارم به همسرم بگویم که دوستش دارم و دوست دارم یوسف زندانش باشد.


 


جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در پیامی به مهندس میرحسین موسوی، درگذشت پدرش را تسلیت گفتند و برایش نوشتند: تو تنها نیستی، هیچ یک از ما تنها نیست.

متن این پیام که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:

دیروز، که تنش خرابی خاک آباد می‌کرد ما تو بودیم
امروز که هستن جاودانه از هستی می‌ستاند ما توئیم
فردا که او نیز به او می‌پیوندد ما تو خواهیم بود

جناب آقای میرحسین موسوی

ما را به بند افکندند تا تو این درد بشناسی
تو پدر از دست می‌دهی تا ما قدر درد بدانیم
غم، در هوای زندان امشب قوام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد
تنها نیستی، هیچ یک از ما تنها نیست

… به امید بوییدن شکوفه‌های این درخت با درد و صبر آبیاری شده

گروهی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین


 


مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، با صدور پیامی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت و ضمن تقدیر از زحمات شایان مهندس موسوی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور که بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس، تاکید کرد که خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند.

به گزارش تارنمای «سنی آنلاین»، متن این پیام به شرح ذیل است:

انا لله وانا الیه راجعون

جناب آقای مهندس میر حسین موسوی

خبر درگذشت پدر مکرّم و بزرگوارتان موجب تأثر و تألم گردید.

بدون تردید، زحمات شایان حضرتعالی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس، شاهدی بر این مدعا است. خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند و إن شاءالله نام نیک وی در اذهان جاودانه خواهد ماند.

اینجانب این مصیبت و ضایعه را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم مغفور، علوّ درجات، و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستارم.

عبدالحمید
امام جمعه اهل سنت زاهدان


 


خبرآنلاین با اشاره به اینکه هیچ مرجع رسمی حاضر نیست نرخ بیکاری را در سال ۸۹ به صورت کتبی و رسمی منتشر کند، خاطرنشان کرد: رشد اقتصادی ایران بیش از دو سال است که توسط بانک مرکزی اعلام نشده است، سکوت در قبال این شاخص توسط بانک مرکزی طی این دوره حواشی بسیاری داشته است. دو یادداشت کوتاه این سایت خبری درباره بی‌مسئولیتی دولت در اعلام نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در سال ۸۹ را بخوانید:

چرا نرخ بیکاری را هیچ کس کتبی اعلام نکرد؟

آیا بیکاری در اقتصادی ایران بیش از ۳۰ درصد است؟ این نرخ بیکاری بازهم از سوی کسانی عنوان می شود که معتقدند تغییر تعریف اشتغال در سال ۸۵ باعث انحراف آمارهای بیکاری در کشور است. آمارهایی که در گزارش مرکز آمار ایران از سه ماهه اول سال جاری اخرین ارایه گزارش رسمی در موردش باید دانست که در ان میزان نرخ بیماری با بیش از ۲ درصد افزایش نسبت به سه ماهه اخر سال ۸۸ به رقمی حدد ۱۴٫۶ درصد رسیده است و رئیس مرکز امار ایران به رغم آنکه عنوان کرده بود نرخ بیکاری شش ماهه تابستان و پاییز را باهم منتشر می کند هنور در این زمینه اقدامی صورت نداده است و نرخ بیکاری نیز به جمع آمارهای منتشر نشده دولت اضافه شده است.

اما در حالی که دولت از انتشار آمارهای رسمی نرخ بیکاری خود داری می کند وزیر کار و معاون اول رئیس جمهور تاکید بر افزایش ایجاد اشتغال و تک رقمی شده نرخ بیکاری تا پایانی سال جاری صحبت می کنند. در این میان گروه پژوهشی مجله اقتصاد ایران نرخ فعلی بیکاری را در حدود ۱۶٫۵ درصد برآورد و برای سال ۹۰ آمار در حدود ۱۷٫۳ درصد پیش بینی می کنند.

یکی از نکات جالب اینجاست که عبدالرضا شیخ‌الاسلامی وزیر کار وامور اجتماعی در گفتگو با سایت خبرآنلاین خود حاضر نیست در مورد نرخ بیکاری آمار داده به نقل از رئیس جمهور نرخ بیکاری را اعلام کرده می گوید: طبق آخرین آماری که رییس جمهوری اعلام کرده اند، تعداد بیکاران کشور دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر است و تقریبا در حد ۱۰ درصد، نرخ بیکاری کشور ما را نشان می دهد. چون اگر جمعیت فعال را ۲۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، حدود ۲٫۵ میلیون بیکار به منزله ۱۰ درصد نرخ بیکاری است.

از سوی دیگر رئیس جمهور در بهمن ماه طی سفر استانی خود استان هرمزگان می گوید دولت برای سال ۹۰ بالغ بر ۳۰ هزار میلیارد تومان یا معادل ۳۰ میلیارد دلار برای اشتغال زایی در سالهای ۹۰ تا ۹۲ اختصاص می دهد. ولی سئوال اینجاست در صورت اختصاص این مبلغ که طی سی سال گذشته بی سابقه است آیا واقعا دولت می تواند مشکل بیکاری را بر طرف کند.

چرا کسی مسئولیت رشد اقتصادی را قبول نمی کند؟

آخرین امارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی مربوط به رشد اقتصادی در ۶ ماهه اول سال ۸۷ است که بر اساس این آمارها در که در این دوره رشد اقتصادی کشور بدون نفت حدود ۲٫۳ درصد و با نفت حدود ۲٫۷ درصد اعلام شد ولی بعد از آن بانک مرکزی در این مورد سکوت کرده است.

نکته قابل توجه آنکه در برنامه چهارم که به دلیل عدم تصویب بروان پنجم برای سال ۸۹ نیز تمدید شد پیش بینی نرخ رشد اقتصادی متوسط بالغ بر ۸ درصد در دوره اجرای قانون پیش بینی شده بود که متاسفانه در این دوره هیچگاه دولت به این سطح از رشد دست پیدا نکرد و در مورد نرخ رشد اقتصادی سال ۹۰ نیز با توجه به آنکه در برنامه پنجم هیچ رقمی ذکر نشده است در واقع هیچ هدف کمی در این زمینه وجود ندارد.

در حال حاضر در مورد میزان رشد اقتصادی ایران تنها منابع خارجی از جمله صندوق بین المللی پول است که برآوردهایی در مورد نرخ رشد اقتصادی ایران منتشر کرده اند. بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول در سال ۸۸ نرخ رشد اقتصادی ایران به حدود یک درصد رسیده است و در سال ۸۹ در حدود ۱٫۵ درصد بوده است و البته در سال ۹۰ این نرخ به حدود ۳ درصد خواهد رسید اما این پیش بینی قبل از اجرای قانون هدفمندسازی منتشر شده و هنوز هم صندوق بین المللی پول برآورد جدیدی در این زمینه انجام نداده است. البته آخرین برآوردهای بانک جهانی در مورد نرخ رشد اقتصادی در سال ۸۹ نیز در دی ماه گزارشی در مورد نرخ رشد اقتصادی سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر کرد و در آن میزان رشد اقتصادی ایران را در حدود ۱٫۵ درصد عنوان کرد.

در کنار این ارقام برخی از کارشناسان اقتصادی برآوردهای خود را از رشد اقتصادی بر اساس شواهد شهودی از فضای اقتصادی کشور پایین تر از این رقم دانسته و حتی برخی به نرخ رشد صفر و یا حتی منفی هم اشاره دارند که البته خود این کارشناسان نیز تاکید دارند چون منابع رسمی تهیه آمارهای اقتصادی در این زمینه سکوت کرده اند این برآوردها در حد حدس باقی می ماند.

البته تنها اظهار نظر نیمه رسمی در این زمینه از سوی احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در دوم اسفند سال ۸۸ در گفتگویی با سایت فرهیختگان صورت گرفته است که در آن گفتگو عنوان کرد: رشد رکودی ما از سال ۸۷ آغاز شده و سال بعد اگر رشد اقتصادی منفی نشود نزدیک به صفر خواهد بود. رشد اقتصادی ایران در پایان سال ۸۸ به‌عنوان سال پایانی برنامه چهارم باید به سالانه ۸ درصد می‌رسید.

اینهمه در حالی است که تمامی مسئولین دولتی از ارایه آمار طفره رفته و فقط عنوان می کنند که رشد اقتصادی کشور در سال ۸۹ بسیار خوب بوده است ولی حاضر به العم هیچ رقمی در زمینه این دستاورد نیستند و باید دید در سال ۹۰ آیا این سکوت بلاخره شکسته خواهد شد؟


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته