-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

Latest New from Green Correspondents for 12/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 



خبرنگاران سبز/سیاست: ساعاتی پیش نیروهای امنیتی به ساختمان روزنامه شرق حمله کردند. در این حمله چند نفر از خبرنگاران این روزنامه که به حضور لباس شخصی ها اعتراض داشتند مورد ضرب و شتم قرارگرفتند و احمد غلامی سردبیر روزنامه ، فرزانه روستایی دبیر سرویس بین الملل و کیوان مهرگان دبیر سرویس سیاسی این روزنامه بازداشت شدند. خبرها حاکی از آن است که پس از چندی با حضور مجدد لباس شخصی ها ؛علی خدابخش از سرمایه گذاران روزنامه شرق نیز بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافت. در حال حاضر ساختمان روزنامه در محاصره تعدادی از لباس شخصی ها است.

 
 



اختصاصی خبرنگاران سبز/جامعه: به گزارش منابع خبری موثق ، در مراسم سالگرد تولد امیر تاجمیر که در بهشت زهرا برگزار شد ، عده ای دستگیر شدند. مادر سهراب اعرابی و پدر و مادر رامین رمضانی فر که سال گذشته در تظاهرات کودتای انتخاباتی کشته شدند هم در بین دستگیر شدگان هستند.
بنا به گزارش منابع خبری خبرنگاران سبز، غروب روز یکشنبه چهاردهم آذر ماه برخی بازداشت شدگان از جمله مادر سهراب اعرابی پس از ساعتها بازجویی آزاد شدند.

همچنین گزارش‌هایی مبنی بر هجوم نیروهای امنیتی به منزل تعدادی از خانواده‌های شهدای جنبش سبزو مادران عزادار در شب گذشته وجود دارد که گویا با بازداشت موقت و تفتیش منازل ایشان و نیز ایجاد رعب و وحشت همراه بوده است.





 
 


تجمع بزرگ دانشجویان و استادان دو دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، ظهر فردا دوشنبه (۱۵ آذر) در سالن دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد


خبرنگاران سبز/جامعه
: تجمع بزرگ دانشجویان و استادان دو دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، ظهردوشنبه (۱۵ آذر) در سالن دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.

در این گردهمایی که به مناسبت سالروز شهادت سه آذر اهورایی در ۱۶ آذر ۳۲ و تحت عنوان "امید، رساترین اعتراض" برگزار خواهد شد، چهار چهره اصلاح طلب – حجت‌الاسلام مجید انصاری، دکتر الهه کولایی، حجت‌الاسلام دکتر محسن رهامی و دکتر غلامرضا ظریفیان – به سخنرانی خواهند پرداخت.

این مراسم از ساعت ۱۳ فردا آغاز خواهد شد و محل برگزاری آن، تالار شهید چمران دانشکده فنی اعلام شده که در ضلع غربی پردیس مرکزی دانشگاه تهران، مجاور خیابان ۱۶ آذر، واقع شده است.

گفتنی است انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی که برگزارکننده‌ی این برنامه است، خواستار سخنرانی سیدمحمد خاتمی در جمع دانشجویان در مراسم ۱۶ آذر بود، که با مخالفت مسئولان دانشگاه تهران روبه‌رو شد.


 
 


نماینده آمل : نباید به خاطر چند نفر رفاه طلب و فرصت طلب که قصد اختلال و بی نظمی دارند کوتاه آمد بلکه باید با آنان قاطعانه برخورد و حتی مجازات اعدام را برای آنان به مرحله اجرا گذاشت


خبرنگاران سبز/جامعه:
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی گفت: دستگاه قضایی و مسئولان اجرایی کشور باید برای افراد و عوامل سازمان یافته ای که قصد برهم زدن و تخریب در اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها را دارند، مجازات اعدام در نظر بگیرد.

عزت الله یوسفیان ملا در آمل اظهار عقیده کرد: طرح هدفمند کردن یارانه ها در کشور به یک قانون تبدیل شده و همه باید در اجرای قانون همکاری کنند.

وی افزود: در اجرای این طرح و قانون نوپای کشور، دستگاه های نظارتی نظیر تعزیرات حکومتی، دادگاه های عمومی و انقلاب و اصناف در نظارت و بازرسی از واحدها نقش تعیین کننده و وظیفه مهمی دارند.

یوسفیان با بیان اینکه اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، "مسئله عدالت و شعار اصلی نظام است"، ابراز کرد: این طرح با موجودیت بخش اقتصادی نظام گره خورده و نمی توان این بخش از نظام را فراموش کرد.

وی مدعی شد: در اجرای این طرح مهم و انقلابی، نباید به خاطر چند نفر رفاه طلب و فرصت طلب که قصد اختلال و بی نظمی دارند کوتاه آمد بلکه باید با آنان قاطعانه برخورد و حتی مجازات اعدام را برای آنان به مرحله اجرا گذاشت.

نماینده مردم شهرستان آمل در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در هر صورت باید به سمتی برویم که قیمت‌ها واقعی شود.

 
 


در پی فشارهای وارده بر خانواده و شاگردان مرحوم آیت الله منتظری از سوی نیروهای امنیتی جهت لغو مراسم سالگرد آن مرجع مردمی، و اعلام ممنوعیت مراسم بزرگداشت ، گروهی از علاقه مندان و شاگردان آن مرحوم اعلام کردند که مراسم سالگرد درگذشت آن مرجع عالیقدر، روز پنج شنبه مورخ ۱٨ آذر ماه در شهر نجف آباد برگزار می گردد



خبرنگاران سبز/جامعه

در پی فشارهای وارده بر خانواده و شاگردان مرحوم آیت الله منتظری جهت لغو مراسم سالگرد آن مرجع مردمی، و اعلام ممنوعیت مراسم بزرگداشت از سوی مقامات امنیتی، گروهی از علاقه مندان و شاگردان آن مرحوم اعلام کردند که "مراسم سالگرد درگذشت آن مرجع عالیقدر، روز پنج شنبه مورخ ۱٨ آذر ماه در شهر نجف آباد برگزار می گردد."

به گزارش سایت خبری جرس ، مقامات امنیتی همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسم برای بزرگداشت آن مرجع مردمی ممانعت کرده و همانند سال گذشته که از برگزاری مراسم ترحیم، سوم، شب هفت و چهلم آن مرحوم جلوگیری کرده بودند، امسال نیز مانع برگزاری هرگونه مراسمی از سوی خانواده و بیت آن مرحوم شده اند.


این منبع خبری افزود: "اما با این حال، گروهی علاقه مندان و شاگردان آن مرجع مردمی، تصمیم گرفته اند روز پنج شنبه مورخ ۱٨ آذر ماه در شهر نجف آباد و در دو نوبت صبح (در مسجد بازار) و بعد از ظهر (درحسینیه اعظم) گرد هم آمده و یاد آن مرحوم را گرامی بدارند."


همزمان گروهی دیگر از شاگردان و علاقه مندان آیت الله منتظری اعلام کرده اند که روز پنجشنبه ۱٨ آذرماه، جهت بزرگداشت اولین سالروز درگذشت آن مرجع، با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن در حرم حضرت معصومۀ قم و بر سر مزار آن فقیه مجاهد اجتماع کنند. این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت.



 
 

کروبی : " دروغ، تزویر و ریا هیچگاه پایدار نیست. لذا باید حضور خود را در صحنه حفظ کرد، چرا که خار چشم بدخواهان ملت ایران حضور در صحنه است."




خبرنگاران سبز/رهبران سبز: مهدی کروبی در پیامی به مناسبت روز دانشجو با تاکید بر مقاومت ورزی و ایستادگی در مقابل قانون شکنان و تمامیت خواهان، خطاب به جوانان و دانشگاهیان گفت: " دروغ، تزویر و ریا هیچگاه پایدار نیست. لذا باید حضور خود را در صحنه حفظ کرد، چرا که خار چشم بدخواهان ملت ایران حضور در صحنه است."

متن پیام بدین شرح است:

بسمه تعالی

جوانان و دانشجویان عزیز؛ اساتید محترم؛ دانشگاهیان گرامی؛ و ملت همیشه سرافراز ایران، ۱۶ آذرماه، روز دانشجو بر همه شما مبارک باد.

۱۶ آذر هر سال یادآور مبارزات خستگی ناپذیر دانشجویان با استبداد و استعمار طی سالیان طولانی است. این روز یادآور شهادت سه دانشجوی عزیز در راه ایستادگی و مقاومت بر مطالبات آزادیخواهانه و استعمارستیزانه ملت ایران است.

دانشجویان پیش از انقلاب پیشتاز مبارزه با رژیم طاغوت بودند و نقش مهمی در تحولاتی که منجر به انقلاب اسلامی شد، ایفا کردند. پس از انقلاب نیز دانشجویان پرچم آزادی خواهی را رها نکردند و همواره چشم بیدار و پاسداران آزادی ، استقلال ایران و مدافعان آرمان های اصیل انقلاب اسلامی بودند. چه در حوادث انقلاب اسلامی که با رهبری امام مقابل رژیم ستم شاهی دوشادوش ملت مبارزه می کردند و چه در دوران ۸ سال دفاع مقدس که با تقدیم ۵۰۰۰ شهید سرافراز و صدها جانباز و ایثارگر نهال جمهوری اسلامی ایران را آبیاری و از آن حمایت کردند و چه در سالیان بعد از جنگ تا به امروز دانشجویان همواره منادی حقوق شرعی و قانونی ملت ایران بودند و نقش بارزی در تحولات مختلف طی این سه دهه ایفا کردند.

حضور جوانان و دانشگاهیان در تمامی صحنه ها چه در شکل گیری انقلاب، چه در دفاع مقدس و چه در سازندگی و آبادانی کشور، ناشی از دیدگاه ژرف امام به دانشگاه و دانشگاهیان بود. دانشگاه از منظر امام آنقدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. امام این اهمیت را اینچنین گوشزد کرده‏اند: "اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است"

لذا همیشه شاهدیم که دانشجویان و دانشگاهیان همواره در صف اول مبارزه با انحصارطلبی و قانون شکنی بودند و هیچ گاه ظلم و اجحاف در حق ملت بزرگ ایران را برنتافتند و البته متحمل هزینه های فراوانی شدند.

در دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز که تمامیت خواهان از طریق مهندسی انتخابات، به زعم خود کشور را در اختیار گرفتند!، با واکنش جدی مردم مواجه شدند که به اعتراضات گسترده و تشکیل جنبش بزرگ اعتراضی مردم ایران منجر شد و جامعه دانشگاهی همیشه سرافراز ایران بار دیگر نقش برجسته ای را در مقاومت مقابل انحصارطلبان و ایثار و تلاش در راه بازگرداندن حق قانونی و شرعی ملت ایفاء کرد.

عوامل مهندسی کردن انتخابات، از آن جا که خود به درستی می دانند، دانشگاه مبدا تحولات است، به جان علم و دانش افتاده اند تا مگر دانشجویان و دانشگاهیان را از آموختن و پرسشگری باز دارند. اساتید محترم که سرمایه های عظیم کشورهستند نیزمورد تهاجم این دگماتیسم ها قرار گرفتند. تعدادی از آن ها را به زندان افکندند و جمع کثیر دیگری نیز تنها به دلیل انتقاد و پرسشگری از دولتمردان، از دانشگاه ها حذف، اخراج و یا به اجبار بازنشسته شدند.

بدرستی جوانان و دانشگاهیان ما دریافتند که انتقاد، همان رکن اساسی پالایش هر نظام و حکومتی، لازمه اش استقلال و دوری گزیدن از نهاد قدرت و حکومت است و همین امر نیز خود موجبات رشد و بالندگی علم و دانش را فراهم می سازد.

تمامیت خواهان بدلیل دست یابی نامشروع و غیراخلاقی به قدرت، چنان جایگاه خود را متزلزل یافته اند که فقط در اندیشه تثبیت و حفظ قدرت خود هستند و همین مساله آنان را با سوء مدیریت در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه ساخته که در اثر همین سوء مدیریت ها و داشتن نگرش دگم و غلط به جامعه، جوانان و دانشگاهیان، شرایط را برای زندگی، ادامه تحصیل و خدمت به میهن و کشور را برای بسیاری از جوانان عزیز ما سخت و ناگوار کرده اند.

مع الاسف تحصیل که حقی خدشه ناپذیر است را از جوانان با استعداد و دانشجویان عزیز ما دریغ کرده اند و پیگیری کنندگان این حق مسلم را به سنگین ترین مجازات ها نواخته اند. تا آن جا که متاسفانه جمع زیادی از جوانان و دانشجویان برای ادامه تحصیل مجبور به ترک کشور شده اند. پدیده فرار مغزها که هر روز در اثر این سوء مدیریت ها تشدید می شود، خسران بزرگی برای ایران است، خسرانی که به مانند سایر مسایل سعی می شود کتمان شود!

مشخصا چنانچه مشکلات و انحرافاتی در ابعاد مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی، معیشتی و اخلاقی برای آنانی که مجبور به ترک وطن گشته اند پدید آید و در تبلیغات گسترده استکبار دچار حوادث تلخی شوند، مسولیت دنیوی و اخروی آنان با متولیان کنونی است و در پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشند.

ولیکن مطمئنا جوانان ایران حتی اگر به خاطر شرایط دشوار و علیرغم میل باطنی خود، کشورشان را ترک کرده کنند، هر کجا که باشند، همچنان دغدغه آبادانی و آزادی واستقلال و سرافرازی ایران را دارند.

اکنون که به روز دانشجو نزدیک می شویم، متاسفانه تعداد زیادی از فعالان دانشجویی در عین بی گناهی و تنها به جرم انتقاد و برای اینکه در مقابل قانون شکنی و دروغ ایستاده اند و آن را نفی کرده اند، در شرایط دشواری به سر می برند. عده ای زندانی، عده ای زندانی تبعیدی و بسیاری از حق مشروع و مسلم تحصیل محروم شده اند. اما دانشجویان همواره نشان داده اند که در شرایط سخت و دشوار همیشه پایداری و مقاومت ورزیده اند.

فرزندان من، به عنوان فردی که در دوره های مختلف، عمر خود را به مبارزه با ظلم و خودکامگی گذرانده ام، چند نکته را از روی تجربه و دلسوزی یادآور می شوم:

۱٫ تجربه نشان داده که فضای ترس و خفقان باقی نخواهد ماند. دروغ، تزویر و ریا هیچگاه پایدار نیست. لذا باید حضور خود را در صحنه حفظ کرد، چرا که خار چشم بدخواهان ملت ایران حضور در صحنه است. تمامیت خواهان و انحصارطلبان به دنبال ناامید کردن مردم هستند، اما جایی که امیدواری و ایستادگی در مقابل آن ها وجود داشته باشد، مسلما مجبور به عقب نشینی خواهند بود.

۲٫ جنبش دانشجویی اگر چه به دلیل سیال بودن از طول عمر کوتاهی در هر دوره برخوردار است اما همواره از پتانسیل و ظرفیت های بالای جوانان مستعد برخوردار است. لذا ضمن عبرت و آموختن از نقاط ضعف و اشتباهات گذشته که البته بی شک ناشی از شور و اشتیاق جوانی است، باید با بهره گیری از تجربیات پر فراز و نشیب دهه های گذشته ی جنبش دانشجویی، به سوی تعالی حرکت کرد تا نقشی مفید و ارزنده مطابق آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب ایفاء کرده و آینده درخشان ایران را رقم زنید.

۳٫ ستاره دار کردن دانشجویان که در دولت نهم و دهم تداوم و تشدید یافت، راهی غلط و رویه ای ناصواب است که موجب شده تا تعداد زیادی از جوانان و دانشجویان از ادامه تحصیل در مقاطع مختلف باز بمانند. فرزندان من بدانید تحصیل حق مسلم شماست و این رویه ی غلط پایدار نخواهد ماند. روزی در همین نزدیکی ها شاهد تحصیلات آکادمیک آزاد خواهیم بود که همه ی جوانان با هر سلیقه ای را در دل خود جای دهد.

۴٫ حرکتهای اصلاحی سالیان اخیر، نقش جوانان و جنبش دانشجویی را به عنوان یکی از مهمترین "گروه های مرجع" در ایران تثبیت کرده است لذا در شرایطی که جامعه ما نیاز به روشنگری و آگاهی بخشی هرچه بیشتر و تبیین راهبردهای اصلاح طلبانه برای عموم شهروندان دارد و همانطور که بنیانگذار فقید آن امام خمینی یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه سازی ملت می داند، شما جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان باید مانند همیشه با توکل به خدا و اتکا به پاکبازی و خلوص دلهایتان که خاصه جوانان و جامعه دانشگاهی ایران عزیزمان است، این مسوولیت را به گستره کشور و در جای جای نقاط ایران بسط و گسترش دهید. امروز ما نیازمند آگاهی بخشی برای عموم مردم ایران هستیم.

جوانان و دانشجویان عزیز؛ ۱۶ آذرماه، روز دانشجو را به شما تبریک می گویم و اعلام میدارم شما عزیزان سرمایه های عظیم و بالقوه ی تحولات عظیم در کشورهستید، امیدتان به خدا باشد، بی شک آینده کشور از آن شما خواهد بود. و بدانید همچون گذشته مهدی کروبی در کنار شما خواهد بود و تا پایان ایستاده است.

و در پایان، امیدوارم مسوولین و متولیان امور ضمن متوجه شدن اشتباهات خود، با آزادی هر چه سریعتر جوانان و دانشجویان، آرامش را به جامعه بازگردانند تا همگی شاهد بالندگی و سرافرازی میهن عزیزمان، ایران باشیم.

والسلام

مهدی کروبی

۱۳ آذرماه ۱۳۸۹


 
 


امروز هیچ نشانی از ارزشهای انقلاب و قانون اساسی منبعث از آن در شیوه برخورد با این فعالان سیاسی وجود ندارد. تهمت های دروغین اغتشاش گری، اخلال درنظم عمومی و امنیت ملی و ارتباط با بیگانه سکه رایج در دستگاه قضاشده است. سایه سنگین سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی نشانی از عدالت و استقلال قضایی و قانونمداری در فرایند دستگیریها، بازجویی ها و محاکمات این فعالان سیاسی باقی نگذاشته است . نصیحت الملوک جرم امنیتی تعریف شده و راه بر یکه تازی اصحاب الملوک گشوده است


خبرنگاران سبز/سیاست:

جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که ماههاست در زندان اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان محبوس اند، در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن شرح بخشی از آنچه در دوران بازجویی ها بر آنها رفته است، نوشته اند که «ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون و در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی، امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است.»

به گزارش کلمه، متن کامل نامه جمعی از زندانیان سیاسی اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان به این شهر است.

حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی

ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام

باسلام

جنابعالی که از چهره های برجسته در میان مبارزان و فعالان سیاسی طی سالهای منتهی به انقلاب شکوهمند مردم ایران علیه استبداد برآمده از کودتای رژیم ستمشاهی هستید و طعم تلخ محاکمه در بیدادگاه های نظامی بدون بهره مندی از حقوق دادرسی عادلانه و منصفانه، اعمال شکنجه های روحی و جسمی و نیز سالها حبس و محرومیت از حقوق اولیه شهروندی را چشیده اید به این نکته واقفید که در بند کشیدن منتقدان و مخالفان سیاسی با برچسب هایی چون اقدام علیه امنیت ملی، آشکارا نشانه حاکمیت استبداد، نفی ارزشهای دموکراسی و نفی حاکمیت قانون در همه جامعه است.

اینک سه دهه پس از ورود عنوان " جرم سیاسی " به مهمترین سند حقوقی – سیاسی جمهوری اسلامی ایران ، یعنی قانون اساسی، تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی که خود را نه معارضان بلکه مصلحان جمهوری اسلامی می دانند با آرمانها و سوابق پر افتخار در پیشگاه باریتعالی که بارها مورد تایید ملت شریف ایران قرار گرفته است، به همان وضعیتی گرفتار آمده اند که شما و دیگر مبارزان انقلاب اسلامی در مقام سرنگونی رژیم شاهنشاهی تجربه کرده اید .

امروز هیچ نشانی از ارزشهای انقلاب و قانون اساسی منبعث از آن در شیوه برخورد با این فعالان سیاسی وجود ندارد. تهمت های دروغین اغتشاش گری، اخلال درنظم عمومی و امنیت ملی و ارتباط با بیگانه سکه رایج در دستگاه قضاشده است. سایه سنگین سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی نشانی از عدالت و استقلال قضایی و قانونمداری در فرایند دستگیریها، بازجویی ها و محاکمات این فعالان سیاسی باقی نگذاشته است . نصیحت الملوک جرم امنیتی تعریف شده و راه بر یکه تازی اصحاب الملوک گشوده است.
اینک با توجه به بحث جرم سیاسی در جامعه به ویژه از سوی عالی ترین مقامات قضایی و نیز ضرورت دقیقی جرم سیاسی و فرایند رسیدگی به اتهامات سیاسی، ما امضاء کنندگان این نامه یه عنوان برخی از قربانیان در بند قانون گریزی و قانون ستیزی ماموران امنیتی و مسئولان قضایی ضمن تشریح بیشتر شرایط حاکم بر این پدیده تقاضا داریم این موضوع به صورت جدی در دستور کار مجمع مصلحت نظام قرار گیرد.

۱- وضعیت زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در حالی کاملا قابل مقایسه با وضعیت زندانیان سیاسی در زندان های رژیم شاه شده است که هیچ شباهتی میان فعالیت های این زندانیان و زندانیان پیش از انقلاب اسلامی وجود ندارد. اگر شما و یاران مبارزتان در معرض اتهام براندازی بوده اید تمامی زندانیان سیاسی حوادث پس ار انتخابات در زمره دلسوزان جامعه و مصلحان پایبند به قانون اساسی هستند که حداکثر جرم آنان انتقاد به عملکرد دولت و برخی ار نهادهای دیگر بوده است که این وضع موجبات ظلمی مضاعف را فراهم آورده است.

۲- در حالی که شما و هم رزمانتان در چارچوب اتهام براندازی تحت فشار و زندان و شکنجه قرار گرفته اید تا حقایق مرتبط با مبارزانتان علیه رژیم را فاش کنید، زندانیان سیاسی در دوره کنونی تحت فشار و ارعاب و شکنجه قرار گرفته اند تا به جای گفتن حقیقت به مطالب دروغین مورد نظر بازجویان اعتراف کنند. در تشکیل پرونده ها طی فرایند رسیدگی در دادگاه انقلاب نه تنها از رعایت قوانین و حقوق دادرسی اثری نبوده بلکه پرونده ها غالبا بر اساس نظر و خواست مامورین امنیتی شکل می گیرد. در مواردی متهمان وادار به اعتراف به گناه ناکرده شده اند و این اعتراف پایه اعمال فشار علیه آنان حتی برای اعتراف علیه دیگر متهمان شده است. مامورین امنیتی از هیچ روش ناشایستی برای گرفتن اقرار کذب به نفع سناریوی تخیلی خود پرهیز نکرده اند، به درون زندگی خصوصی همه متهمان و خویشاوندان و مرتبطین آنان سرکشیده اند، حریم های شرعی و اخلاقی را شکسته اند و در صورت یافتن هر بهانه و نقطه ضعف شخصی و غیر مرتبط با پرونده از آن برای تطمیع متهمان و وادار کردن آنها به اعتراف بهره جسته اند.در عین حال سرنوشت آنان که مقاومت کرده و تن به این خواسته غیر قانونی بازجویان نداده اند نیز تفاوتی نکرده است. رابطه ای میان احکام صادره در دادگاه ها و محتوای پرونده ها وجود ندارد. احکام صادره، میزان و نوع مجازات ها ظاهرا توسط ماموران امنیتی بر اساس باورها و علایق خودشان تنظیم و به قضات دادگاه های انقلاب ابلاغ شده است. مطالعه احکام عجیب و غریب صادره توسط این دادگاه ها و انطباق آنها با محتوای پرونده ها به خوبی نشان دهنده « سوء استفاده از قانون » توسط مجریان امر با هدف حذف رقیبان سیاسی است.

۳- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان منشور سیاسی انقلاب و چکیده آرمانهای ملی با تاکید و حساسیت ویژه ای از ابتدای تنظیم اولین پیش نویس تا تایید و تصویب متن نهایی علاوه برذکر اصول یک دادرسی منصفانه به عنوان حقی بنیادین برای تک تک افراد ملت ، جداگانه نیز اصل تفکیک جرم سیاسی از جرایم عادی را بیان داشته و با نگاه به تجربیات تلخ دوران استبداد شاهی آیین خاص رسیدگی به جرایم سیاسی از جمله محاکمه علنی و قضاوت افکار عمومی از طریق هیئت منصفه در روند دادرسی را دراصل ۱۶۸ قانون اساسی گنجانده است. بی تردید اجرای این اصل قانون اساسی می تواند فضای رسیدگی به پرونده متهمان را به طور کامل تغییر داده و راه اعمال رویه های خودسرانه و ظالمانه را تاحد زیادی مسدود کند.
تاریخ مبارزات آزادی خواهانه ملت ایران که از ابتدا با شعار ضرورت پاسخگوبودن حکومت و لزوم پذیرش حاکمیت قانون سامان یافته بود به روشنی حکایت از آن دارد که عدم تحمل منتقدان و رقیبان سیاسی و سرکوب هرگونه عقیده و مشی متفاوت با توسل به امنیتی جلوه دادن مطالبات و فعالیتهای سیاسی و عدم پذیرش حقوق دگر اندیشان و رقیبان از جمله به رسمیت نشناختن پدیده «جرم سیاسی» در نظام حقوقی ما هیچ نسبتی با مبانی و آرمانهای انقلاب و قانون اساسی ندارد.

۴- یکی از مصادیق صریح و روشن حقوق شهروندان و سوء استفاده ازقانون انتساب جرم موضوع ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی تحت عنوان «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به بخش عمده ای به متهمان حوادث پس از انتخابات است . نگاهی به مفاد این ماده به خوبی نشان می دهد که تا چه حد چنین انتساباتی فاقد مبنا و در تعارض آشکار با اصول بدیهی و اولیه حقوق کیفری است زیرا اولا این ماده در مقام بیان یک عنوان مجرمانه استثنایی بوده و لذا مستلزم تقسیر مضیق است چرا که مقدمات جرم را نیز جرم انگاشته است. همچنین یکی از عناصر اصلی و قطعی تحقق جرم مندرج در این ماده «تبانی» و «اقدامات پنهانی» است حال انکه محکومان به این اتهام غالبا از روزنامه نگاران( که همه فعالیت شان علنی بوده )و یا فعالان احزاب رسمی و قانونی کشوربوده اند که تمامی جلسات و اقدامات آنان بر اساس تجویز صریح قانون و پروانه فعالیت آنان انجام می گیرد و قانون احزاب نیز عنداللزوم با ترتیبات خاص خود ناظر بر فعالیتهای آنان است و جالب توجه آنکه در بسیاری از پرونده ها و آرای صادره مستند چنین جرمی که رکن آن تبانی و پنهان کاری است ، بیانیه ها و اظهارات علنی منتشره توسط افراد و گروههای سیاسی است که ذات آن انتشار علنی است .

ثانیا قسمت اخیر این ماده تصریح می کند که : «… در صورتی که عنوان محارب بر آن صادق نباشد …» این عبارت در مقام تفسیر حکایت از آن دارد که جرم را باید در چارچوب مبحث محاربه و به عبارت دقیق ترشامل اقدامات مادون محاربه و یا مربوط به اقدامات دسته جمعی تبهکاران حرفه ای دانست .

ثالثا در بسیاری موارد حتی به رکن دیگر این جرم یعنی« اجتماع» نیز توجهی نشده است . به شکلی که یک متهم انفرادا به جرم اجتماع و تبانی محکوم شده است .

بنابراین ملاحظه می فرمایید که چگونه استدلالی به غایت بی اساس و نامرتبط دست مایه صدور احکام متعدد حبس از ۲ تا ۷ سال (و اکثرا اشد مجازات) شده است.

ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام

ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون، در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی – امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است. در عین حال معتقدیم فقدان قانون تعریف کننده جرم سیاسی وچگونگی رسیدگی به آن و تعطیلی سی ساله اصل ۱۶۸ قانون اساسی کمک مؤثری به این قانون شکنی ها کرده است. لذا با توجه به اینکه مصوبه دوره ششم مجلس شورای اسلامی در خصوص «جرم سیاسی» پس از طی مراحل قانونی در اختیار مجمع تشخیص مصلحت قرار دارد و همچنین با توجه به اصل ۱۱۰ قانون اساسی که حل معضلات نظام را در صلاحیت آن مجمع می داند تقاضا داریم، تعیین تکلیف نهایی این معضل در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گیرد.

آبان ۱۳۸۹

رونوشت:
۱- آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه
۲- آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی

امضاء کنندگان:

محسن امین زاده
بهمن احمدی امویی
حسن اسدی زید آبادی
مصطفی تاج زاده
علی جمالی
مجید دری
محمد داوری
داوود سلیمانی
عیسی سحرخیز
عباس کاکایی
محمد رضا مقیسه
علی ملیحی
عبدالله مومنی
محسن میر دامادی
محمد نوری زاد
سید ضیاء نبوی





 
 






کاش راهی پیدا کنیم تا مادران این همه زجرکش نشوند و نمک بر زخمهایشان ننشیند ... کاش راهی پیدا کنیم





 
 


سهراب من سبز است. بعضی ها می خواهند فرزندم را مصادره کنند که من اجازه نمی دهم. من منکر اعتقاد سهراب نمی شوم و اجازه سوء استفاده از نام او را نخواهم داد.

خبرنگاران سبز/سیاست:
خبرنگار سایت کلمه مصاحبه ای با خانم فهیمی مادرسهراب اعرابی انجام داده است که به لحاظ اهمیت موضوع آن را باز نشر می کنیم.

از آزادی به سهراب می رسم. خانه پر از سهراب است. از در و دیوار ها، قاب عکس های های روی میز تا سهرابی که با یک زنجیر روی قلب خانم فهیمی مادر سهراب است. گردن بندی با زنجیر طلا.

آن طرف تر، ندا آقا سلطان را هم می بینی کنار یکی از همین سهراب ها. میر حسین و آیت الله منتظری هم هستند، سهراب از کودکی تا همین حالا. کنار یکی از همین سهراب ها می خوانی: "صاحب عکس فوق گم شده است / رفته از خانه و نیامده است / مادرش گریه می کند شب و روز / صاحب عکس فوق / چشم هایش درشت / دست هایش همیشه مشت / صاحب عکس فوق / با خروش / روی آسفالت می کشد فریاد / سینه اش باغ لاله های غریب / صاحب عکس فوق / در خیابان آرزو جان داد / می روم پیش مادرش امروز تا بگویم…

پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی، از شهدای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، با وجود گذشت یک سال و شش ماه از شهادت پسرش، می‌گوید که شکایتش در مورد معرفی قاتل فرزندش، از سوی مسئولان بی پاسخ مانده، اما او همچنان خواستار معرفی قاتل سهراب است.

او در گفت‌و‌گویی با خبرنگار کلمه می گوید: "نمی گذارم خون پسرم پایمال شود، حتی اگر من را بکشند، بالاتر از سیاهی رنگی نیست، بالاتر از مرگ هم چیزی نیست."

خانم فهیمی تنها شرط گذشتن از خون پسرش را آزادی تمام زندانیان سیاسی می داند و در این مورد می گوید: "اگر همه زندانیان سیاسی را با اعلام برائت آزاد کنند از خون سهراب می گذرم، چون حداقل می دانم خون فرزندم باعث آزادی دیگران شده است. اما اگر قرار باشد که فرزندم را که کشته اند و زندانیان هم در زندان باشند از خون سهراب نمی گذرم و تا مشخص نشدن قاتلش ساکت نخواهم بود."

خانم فهیمی آخرین بار کی سهراب را دیدید؟

چند شب پیش. به خوابم آمد. سرش رو روی سینه من بود. دستم را توی موهاش بردم و … مدت ها بود خوابش را ندیده بودم.

پس هنوز با شماست؟

همه جا از سهراب نشانه است، مگر می توان فراموش کرد.از من گرفتندش.

چند وقت از شکایت شما به مسئولان می گذرد؟

از ۲۵ خرداد ۸۸ که سهراب به خانه نیامد همان شب از تمام بیمارستان ها سراغ فرزندم را گرفتم.هر بیمارستانی که می رفتیم حدود ۴۵ زخمی داشتند که معلوم نیست سرانجام آن ها چه شد. بچه ام را پیدا نکردم، صبح روز بعد کلانتری محل رفتم و اعلام مفقودی کردم، تمام ادارات دادگاه ها، پلیس امنیت، دادستانی همه جا را گشتم که هر کدام حرف متفاوتی می زدند یکی می گفت در حال بازجویی است یا می گفتند اوین است و …این رفت و آمدهای ما ادامه داشت که نزدیک به یک ماه بعد روز ۲۰ تیر ماه که باز برای پیگیری رفته بودم آگاهی گفت شناسایی شده است. با این حال براساس نامه ای که پزشک قانونی به ما داده تاریخ شهادت ۲۹ خرداد قید شده است. ۸روز بعد از آن شکایت کردم که تا الان هم جوابی ندادند.

چه مواردی در شکایت شما قید شده است؟

باید بگویند اگر فرزند من ۲۵ خرداد شهید شده از تاریخ بیست و پنج ام تا ۲۹ خرداد که به پزشک قانونی تحویل شده بر او چه گذشته ؟ باید به من پاسخ دهند انگیزه قتل فرزندم چه بوده؟ قاتل یا قاتلین و آمرین چه کسانی بودند؟ اسلحه به کار رفته چه بوده؟ حتی وسایل شخصی پسرم را به من ندادند. تا امروز هیچ جوابی به من ندادند. وکیل من هم چنان پیگیر است.

از چه مراجعی پیگیری کردید؟

علاوه بر این شکایت، به آقای شاهرودی رییس قوه قضاییه وقت، علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی، صادق آملی لاریجانی، کمیسیون امنیت ملی، کمیسیون اصل نود مجلس نامه نوشتم دریغ از جواب. چه کردند برای ما؟ سوال من این است که نقش قوه قضاییه در این کشور چیست و این قوه چکاره است؟

اگر شکایت شما برای همیشه بی جواب بماند؟

از مراجع بین المللی دادخواهی می کنم. باید تکلیف قاتل فرزندم مشخص شود. مگر آن که شرط من را برای آزادی تمام زندانیان سیاسی بپذیرند. البته باید بگویم شهدای روز ۲۵ خرداد سال گذشته تنها فرزند من نبود تعداد زیادی در این روز شهید شدند محرم چگینی، حسن پور، اشکان سهرابی، مسعود هاشم زاده، رامین رمضانی و بسیاری دیگر که هیچ نامی از آن ها نمی برند. برخی خانواده های آن ها را هم تهدید کرده اند که چیزی نگویند. البته هیچ یک از ما خانواده ها از خون فرزندانمان نمی گذریم و اگر درایران جواب نگیریم از مراجع بین المللی پیگیر خواهیم شد.

خانم فهیمی، چرا مساله ای مثل کهریزک در دستگاه پیگیری می شود و موضوع شهدای ۲۵ خرداد هنوز بی پاسخ مانده است؟

به خاطر ارتباط نزدیک آقای روح الامینی در دستگاه به حرف ایشان اهمیت دادند. البته محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی، قهرمانی و ..همه فرزندان من هستند و من فکر می کنم خدا خواست اتفاق کهریزک بیفتد تا صدای ما هم بیشتر به گوش مسوولان برسد. چون این ها باعث شدند صدایی در بیاید. ما با این که این همه گلایه و شکایت داریم هیچ کس پاسخگوی خون فرزندانمان نیست.تنها ندا و سهراب نبودند.جوانان زیادی از بین رفتند ما که نمی توانیم کتمان کنیم، وقتی بهشت زهرا بروید.قطعه ۲۵۷ کاملا مشخص است. ما حق زندگی کردن داریم، حق داریم بپرسیم چرا فرزندانمان کشته شدند؟ قاتل را باید معرفی کنند. در یک دادگاه علنی محاکمه کنند.

شما به عنوان اعضای جنبش سبز ایران آینده را چطور می بینید؟

من جنبش را قبول دارم و خودم هم جزء جنبش سبز هستم و به خاطر سهراب تا آخر عمرم راه جنبش سبز ایران را ادامه می دهم.چون جوانان سبز مثل سهراب زیاد هستن و همه آن ها برای من مثل سهراب اند. امیدوارم آینده روشن باشد.

آقای لاریجانی در سفر اخیر در مورد حقوق بشر به رعایت کامل این اصل در کشور اشاره داشتند، شما که پس از شهادت فرزندتان تحت فشارهای مختلف بودید، آیا موافق این ادعای ایشان هستید؟

به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ اگر حقوق بشر رعایت می شد چرا سهراب من را کشتند؟ چرا جان این همه جوان را سال گذشته گرفتند؟ من یک مورد ساده را برای شما مثال می زنم یکی از حقوق شهروندی راه پیمایی مسالمت آمیز بدون سلاح است چرا روز ۲۵ خرداد این همه بچه های ما را کشتند؟ مگر خلافی کردند؟ حق اعتراض حق هر انسانی است.

معلوم هست هنوز غم از دست رفتن سهراب تسکین نیافته اید.

هنوز نمی توانم باور کنم.سهراب برای من خیلی عزیز بود.باورم نمی شود برای من قابل هضم نیست چطور یک هموطن روی هموطن خود اسلحه بکشد.کجای دین و قرآن گفته یک مسلمان م یتواند مسلمان دیگر را بکشد، از بالای پل پرت کند. با ماشین از روش رد شود .اسلحه بکشد.با وجود سن ۵۵ ساله ام هنوز این ها را نفهمیدم. بعضی وقت ها فکر می کنم آیا قدرت یا مال آن قدر ارزش دارد که به خاطر آن جان می گیرند.

و حرف آخر؟

سهراب من سبز است. بعضی ها می خواهند فرزندم را مصادره کنند که من اجازه نمی دهم. من منکر اعتقاد سهراب نمی شوم و اجازه سوء استفاده از نام او را نخواهم داد.

مگر از دولتی ها سراغ شما برای دلجویی آمدند؟

از هلال احمر و استانداری بعد از شهادت سهراب آمدند. آمدند نمی دانیم دردی از ما دوا کنند یا دردی به دردهایمان اضافه کنند. آن ها که از استاندار آمده بودند گفتند از بین رفتن فرزندتان کار اغتشاشگران بود گفتم پس همه مردم ایران اغتشاشگر هستند. بعد هم گفتند که شما ۳ فرزند دیگر هم دارید که به نوعی مارا تهدید کردند. در هر حال مساله ما دادخواهی است.


 
 


زیدآبادی: زندگی به اندازه ای زیباست که همه چیز را می توان قربانی آن کرد، مگر شرافت را، که عزیزتر و زیباتر از زندگی است و لایق آنکه زندگی را قربانی آن کرد. این اصل اساسی زندگی من است و هر کس لحظه ای در این باره تردید کند هرگز مرا نشناخته است.



خبرنگاران سبز/سیاست: مهدی محمودیان از زندان رجایی شهر به نقل از احمد زید آبادی می گوید: زندگی به اندازه ای زیباست که همه چیز را می توان قربانی آن کرد، مگر شرافت را،


به گزارش تحول سبز، مهدی محمودیان، افشاگر جنایات کهریزک روز گذشته به نقل ازاحمد زیدآبادی گفته است: زندگی به اندازه ای زیباست که همه چیز را می توان قربانی آن کرد، مگر شرافت را، که عزیزتر و زیباتر از زندگی است و لایق آنکه زندگی را قربانی آن کرد.

این اصل اساسی زندگی من است و هر کس لحظه ای در این باره تردید کند هرگز مرا نشناخته است.


احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار و دبیرکل سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) است که به پنج سال زندان در تبعید در گناباد محکوم شد و این حکم در تاریخ یازده دیماه سال گذشته از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شد. وی بعد از آن به زندان رجایی شهر انتقال یافت و هم اکنون بعد از گذراندن حدود هجده ماه زندان، هنوز از حق دسترسی به حقوق اولیه یک زندانی و استفاده از مرخصی محروم است این در حالی است که دادستان با مرخصی وی موافق بوده اما افرادی که نامی از آنها برده نمی شود از مرخصی وی "ممانعت" بعمل می آورند.

 
 



خبرنگاران سبز/سیاست: در واکنش به اظهارات اخیر دادستان کل کشور مبنی "عدم وجود شکنجه در بازداشتگاههای کشور" و "ناباورانه بودن ادعای شکنجه"، عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی، طی نامه ای به دادستان تهران، ضمن یادآوری شکایت نامه های قبلی خود از دادستان کل کشور و وزارت اطلاعات، در مورد ضرب و جرح و شکنجه های جسمی و روحی خود، از وی خواست با پیگیری شکایتهای فوق، از "اشاعه اکاذیب" توسط دادستان کل کشور جلوگیری کند.


غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور، روز دو‌شنبه (۲۲ نوامبر/ اول آذر) با اشاره به انتشار نامه چندی پیش عبدالله مومنی به رهبر جمهوری اسلامی پیرامون شکنجه های وارده در جریان بازجویی ها و بازداشت، و همچنین تسلیم شکایت نامه ای به دادستانی تهران در همین زمینه، مدعی شده بود که "هیچ‌کدام از موارد ذکر شده در مورد شکنجه ها صحیح نیست و باور کردنی نمی باشد."


به گزارش تحول سبز، عیسی سحرخیز زندانی سیاسی زندان رجایی شهر در واکنش به اظهارات اخیر محسنی اژه ای دادستان کل کشور، در نامه ای به جعفری دولت آبادی دادستان تهران ضمن یادآوری شکایت نامه های قبلی خود نسبت به محسنی اژه ای و وزارت اطلاعات، در مورد ضرب و جرح و شکنجه های جسمی و روحی خود از وی خواست با پیگیری شکایتهای فوق از اشاعه اکاذیب توسط محسنی اژه ای جلوگیری کند.


این فعال مطبوعاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده بود، با بیان آسیبهای خود از شکنجه ها و ضرب و جرح در زمان بازداشت از جمله شکستگی کتف راست، پارگی تاندونهای پا و همینطور شکستگی قفسه سینه خود در حین بازجویی ها خواستار محاکمه آقای محسنی اژه ای به عنوان وزیر اطلاعات وقت شد و ادعای محسنی اژه ای مبنی بر عدم وجود شکنجه در بازداشتگاههای ایران – با وجود این همه شکایت و اعلام مصادیق شکنجه توسط بازداشت شدگان- را ادعایی مضحک دانست.


عیسی سحرخیز که از تیرماه سال گذشته در حبس بسر می‌برد، توسط دادگاه انقلاب به سه سال حبس، پنج سال ممنوعیت و محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی و نیز یک‌سال ممنوع‌الخروجی محکوم شده است.


گفتنی است در واکنش به ادعای هفته اخیر دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه پیرامون "دروغ و ناباورانه بودن شکنجه های اِعمال شده بر عبدالله مومنی"، این فعال دانشجویی و زندانی سیاسی محبوس در بند ٣۵۰ زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری می کند نیز، در خصوص اظهارات اخیر محسنی اژه ای جوابیه ای منتشر ساخته و خاطرنشان کرده بود "در شرح شکنجه ها و رفتارهای غیر انسانی و خلاف شرع بازجویان، سر سوزنی اغراق نشده است."

 
 


فرمانده انتظامي تهران بزرگ با تشريح جزئيات 2 بمب‌گذاري و ترور اساتيد دانشگاه شهيد بهشتي اعلام كرد: هنوز كسي مسئوليت اين حادثه را بر عهده نگرفته است.

خبرنگاران سبز/ جامعه:

به گزارش ایلنا، معاون سياسي و امنيتي استانداري تهران ضمن تائيد خبر انفجار صبح امروز در بلوار ارتش گفت: انفجارهاي صبح امروز منجر به شهادت دكتر مجيد شهرياري استاد دانشگاه شهيد بهشتي شد.


صفرعلي براتلو معاون سياسي و امنيتي استانداري تهران كه در محل حادثه حضور داشت، افزود: اينكه گفته مي‌شود يكي از بمب‌ها در نزديكي سر در دانشگاه منفجر شده صحت ندارد و در محلي دورتر از دانشگاه حادثه تروريستي مذكور رخ داده است.


همچنين در انفجار ديگري در نزديكي دانشگاه شهيد بهشتي، يك استاد اين دانشگاه، استاد عباسی، به همراه همسرش مجروح شده و به بيمارستان منتقل شدند.


به گزارش فارس، عاملان این دو ترور که راکب موتور بوده‌اند، نزديک خودروی حامل استاد شده و با چسباندن يک بمب به ماشين از آن فاصله گرفته و سپس خودرو را منفجر می‌كردند.


خبرگزاری مهر گزارش داد: در ترور دوم دکتر فریدون عباسی دوانی دیگر استاد دانشگاه شهید بهشتی در میدان نزدیک این دانشگاه در اقدامی مشابه مورد سوء قصد قرار گرفت که بلافاصله متوجه موضوع شده و از محل حادثه می گریزد. این استاد دانشگاه و همراه وی در این حادثه جان سالم به در برده اند.


فرمانده انتظامي تهران بزرگ با تشريح جزئيات 2 بمب‌گذاري و ترور اساتيد دانشگاه شهيد بهشتي اعلام كرد: هنوز كسي مسئوليت اين حادثه را بر عهده نگرفته است.

خبرگزاری دولتی ایرنا در این رابطه نوشت: دشمنان ملت ايران كه از پروژه تحريم و فشار نااميد شده اند،‌ بار ديگر در آستانه ادامه مذاكرات گروه 1+5 با ايران، اقدامات كورتروريستي را در دستور كار خود قرار داده اند تا بتوانند بر سر ميز مذاكره خواسته هاي نامشروع و ظالمانه خود را بر ملت ايران تحميل كنند.

این در حالی است که فارس سایت حامی دولت در خبر خود آورده است: عوامل آمريكا و رژيم صهيونيستي امروز در پي نااميدي از انتقال و فرار مغزهاي ايران به خارج، اقدام به حذف فيزيكي و ترور دو استاد بسيجي دانشگاه كردند.


مشرق در رابطه با سابقه یکی از استادان نوشت که دکتر فریدون عباسی دوانی که صبح امروز طی یک عملیات تروریستی در میدان دانشجو تهران مجروح شده، از ابتدای انقلاب عضو سپاه پاسداران بوده و سه دور در جبهه جنگ عراق بر علیه ایران حضور داشته است. بعد از جنگ دکترای فیزیک هسته ای گرفته است.


وی از سال 72 عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین سپاه شده و در ادامه به ریاست دانشکده فیزیک این دانشگاه رسیده است . وی همزمان نیز در وزارت دفاع کار تحقیقات هسته ای را شروع کرده است.
عباسی از متخصصین لیزری وزارت دفاع و از معدود متخصصان جدا سازی ایزتوپ بود. وی مسئول آموزش و تحقیقات هسته ای وزارت دفاع نیز هست. فریدون عباسی ریاست گروه فیزیک در دانشگاه امام حسین سپاه پاسداران هم داشت ولی بندرت به این دانشگاه می رود.


به گزارش ایسنا، دكتر شهرياري از اعضاي شوراي ملي سزامي (مركز تابش سينكروترون براي تحقيقات و علوم كاربردي در خاورميانه) و از مشاوران ايران در اين پروژه بود.

دكتر علي محمدي، استاد فيزيك دانشگاه تهران نيز كه سال گذشته با انفجار بمب در يك اقدام تروريستي به شهادت رسيد، نماينده ايران در اين پروژه علمي منطقه‌اي بود.

گفتني است، طرح سزامي (مركز تابش سينكروترون براي تحقيقات و علوم كاربردي در خاورميانه) مربوط به بهره‌برداري از يك دستگاه سينكروترون در منطقه است که قرار است با همکاري کشورهاي منطقه در کشور اردن راه اندازي شود.

سينكروترون، دستگاهي است كه داراي كاربردهاي مختلفي در تحقيقات علوم بنيادي، فن‌آوري نانو، زيست‌فن‌آوري، باستان‌شناسي، علم ساختارشناسي، مهندسي مواد، محيط زيست، تهيه داروهاي نوين و پزشكي است.

وزارت علوم، تحقیقات وفناوری ساعاتی پس از این حادثه، طی اطلاعیه‌ای ترور این اساتید را محکوم کرده و خواستار پیگیری عوامل این حادثه شده است.


ترور این دو استاد دانشگاه، شمار استادان ترور شده از بعد از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری تا به امروز را به ۵ نفر می‌رساند؛ دکترعبدالرضا سودبخش، مسعود علی محمدی و دکتر معتمدی وزیر سابق ارتباطات.


دکتر علی محمدی، ۲۲ دی ماه سال گذشته، در مقابل منزلش و با انفجار بمبی که در ماشین‌اش کار گذاشته شده بود، ترور شد. رسانه های نزدیک به دولت و صدا و سیما علی محمدی را "دانشمند فیزیک هسته ای" و "استاد متعهد و انقلابی" خواندند تا ترور او را به عوامل بیگانه نسبت بدهند. اما علی محمدی از طرفداران میر حسین موسوی بود. امضای او در پای نامه حمایت گروهی از استادان دانشگاه از نامزدی میرحسین موسوی دیده می شد و برخی دانشجویان او، در وبلاگ ها و شبکه‌های اجتماعی نوشتند که او سرسختانه از جنبش اعتراضی ایران حمایت می کرد.

پنج ماه بعد از این حادثه که عوامل آن هم شناسایی نشدند، یک استاد دانشگاه دیگر مورد سوء قصد قرار گرفت. احمد معتمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و وزیر ارتباطات در دولت محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، صبح روز دوشنبه، ۱۳ اردیبهشت، در دانشگاه امیرکبیر مورد حمله قرار گرفت. فرد مهاجم با چاقو به آقای معتمدی حمله کرد و با وارد کردن ضرباتی از پشت، او را بشدت مجروح کرد. بر اساس اظهارات مسئولان دانشگاه امیرکبیر، ضارب حدودا چهل ساله بوده که با ارائه کارت شناسایی خود به نگهبانی، وارد دانشگاه شده است. ماموران این "حادثه" را نیز ناشی از کینه‌های شخصی دانستند.


ساعت 9 شب 30 شهریور ماه سومین استاد دانشگاه های ایران در مقابل مطب شخصی اش و توسط یک موتور سوار مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. وزیر بهداشت دولت دهم ، وحید دستجردی شخصا نامه ای به فرمانده نیروی انتظامی نوشته است و خواستار این شده که عاملین این ترور مشخص بشوند.


 
 







دعوت کارشناسان ایران سبز از مردم ، در همراهی با هفته تحریم کالاهای چینی
دهم آذر تا روز تاریخی 16 آذر ماه 1389


آذرماه " سمبل ایستادگی دانشجویان در برابر حکومت های ضد
ملی است. 16 آذرماه پیام آور " نه " بزرگ دانشجویان
بخون غلتیده ای است که
مردم را به ایستادگی در برابر استبداد داخلی و
سلطه بیگانگان فرا می خوانند...

 
 



زهرا رهنورد: «در مسیر آزادی ، برابری و دموکراسی همه ما همیشه درکنار هم هستیم و هرگز هنرمان را با هیچ پاداشی جز سعادت خلق مبادله نمی کنیم.»




خبرنگاران سبز/رهبران سبز:


پس از آنکه خانواده محسن مخملباف، کارگردان ایرانی، جایزه جشنواره زنان آلمان را که به خاطر تلاش برای دفاع از حقوق زنان در آثارشان به آنها اهدا شده بود به زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه تقدیم کردند، او نیز در پیامی از این خانواده هنرمند تشکر کرد .

به گزارش کلمه، رهنورد در این پیام با تاکید بر اینکه این خانواده هنرمند همواره تبعیض ها و سرکوبهای اعمال شده نسبت به مردم ایران و به ویژه زنان را با ابزار سینما به شیوه ای سحر انگیر بیان کرده اند، گفت : «در مسیر آزادی ، برابری و دموکراسی همه ما همیشه درکنار هم هستیم و هرگز هنرمان را با هیچ پاداشی جز سعادت خلق مبادله نمی کنیم.»

اواخر هفته پیش، دهمین دوره جشنواره زنان آلمان جایزه ویژه ده سالگی خود را به خاطر تلاش خانواده مخملباف برای دفاع از حقوق زنان در آثارشان به آنها اهدا کرده بود.

در مراسم اهدای این جایزه به خانواده مخملباف، محسن مخملباف از سوی خانواده اش این جایزه را به زهرا رهنورد تقدیم کرد. او در این مراسم گفت : «از طرف خانواده مخملباف نور این جایزه ارزشمند را بر شخصیتی می تابانم که بیش از این ها سزاوار قدرشناسی و احترام مردم روزگارماست. به زنی هنرمند، آگاه و شجاع که سری سبز دارد و زبانی سرخ و صلیب سرنوشت ما و خودش را بر دوش می کشد و به خاطر آن چه نامش زندگی است از مرگ هراسی ندارد: به زهرا رهنورد.»

پیام تشکر زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه خطاب به خانواده مخملباف به این شرح است :

آقا محسن ، مرضیه خانم ، سمیرا ، حنا ومیثم مهربان وعزیزم
تشکر مرا به مناسبت حسن نیت تان به این دوست بپذیرید.

اصطلاحات خاص شما آقای مخملباف در هنگام دریافت جایزه و اهدا آن به حقیر، مرا بیش از این متعهد می کند که که برای حیات ملت و دفاع از حقی که به آن باور دارم از سختی، رنج و مرگ نهراسم تا صبح پیروزی و سعادت ایران و ایرانی طلوع کند
همیشه هنرمندی شما ،خانواده هنرمند را که آیینه دار دردمندی نسبت به سرنوشت انسان و مقابله با زر و زور و تزویر و دغدغه ای جدی برای عدالت بوده است، ستوده ام .

کیست که نداند وفاداری و عشق شما به ملت چگونه الهام بخش بزرگی در درک زیبایی شناسی و خلاقیت هنری تان بوده است . تا آن حد که شما را به هنرمندانی نه فقط برای ایران بلکه به هنرمندانی برای بشریت دردمند تبدیل کرده است به ویژه آنکه تبعیض ها و سرکوب ها نسبت به تمام ملت و به خصوص زنان را با ابزار سحر انگیز سینما ، متعهدانه بیان می کنید .

امیدوارم در راه محبت ، لطافت ، زیبایی طبیعت و در مسیر آزادی ، برابری و دموکراسی همه ما همیشه درکنار هم باشیم و هرگز هنرمان را با هیچ پاداشی جز سعادت خلق مبادله نکنیم و البته این باوری است به آن خداوندی که بندگانش را دوست دارد و چهره رحمانی اش را زورگویان و قلدران هرگز نپسندیده اند .
زهرا رهنورد
هفتم آذرماه ۱۳۸۹

 
 


خبرنگاران سبز/سیاست :

در یورش هایی که از امروز ظهر به منزل بعضی از جوانان اصلاح طلب سبز توسط نیروهای امنیتی صورت گرفته تعدادی بازداشت و تعدادی دیگر به دادسرای اوین فراخوانده شده اند.

نیروهای امنیتی بعداز ظهر امروز با هجوم به منزل دکتر کیانوش راد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و منزل داماد او با تفتیش منزل آنان و همراه بردن وسایل شخصی آنان در حمله به منزل دختر ایشان، او و بهروز شاهرخ نیا همسرش را همراه خود بردند.
بر اثراین هجوم بدهنگام همسر دکتر کیانوش راد دچار حمله قلبی و مشکل تنفسی شده به بیمارستان منتقل شد.
یاد آور می شود پیش از این دکتر کیانوش راد رئیس سابق منطقه خوزستان مشارکت و استاد دانشگاه چمران اهواز همراه با همسر و دخترش ساجده در مراسم دعای کمیلی که توسط خانواده یکی از زندانیان سیاسی برگزار شد در یورشی شبانه دستگیر شده بود و همسر و فرزندش پس از یک شب آزاد شدند و خود او مدتها در انفرادی به سر می برد.
ساجده کیانوش راد که تجربه یک بازداشت غیرقانونی در مراسمی مذهبی را دارد این بار همراه همسرش راهی زندان شده است.

 
 


عبدالله مومنی: اینجانب بار دیگر تایید می نمایم که کلیه مطالب مذکور در نامه سرگشاده ام درخصوص نحوه شکنجه فیزیکی و روانی وارده بدون سرسوزنی اغراق تشریح شده و تماماً منطبق با واقعیت می باشد


خبرنگاران سبز/حقوق بشر:

در واکنش به ادعای هفته اخیر دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه پیرامون "دروغ و ناباورانه بودن شکنجه های اِعمال شده بر عبدالله مومنی"، این فعال دانشجویی و زندانی سیاسی محبوس در بند ٣۵۰ زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری می کند، در خصوص اظهارات اخیر محسنی اژه ای جوابیه ای منتشر ساخت.

غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور، روز دو‌شنبه (اول آذر) با اشاره به انتشار نامه چندی پیش عبدالله مومنی به رهبر جمهوری اسلامی پیرامون شکنجه های وارده در جریان بازجویی ها و بازداشت، و همچنین تسلیم شکایت نامه ای به دادستانی تهران در همین زمینه، مدعی شده بود که "هیچ‌کدام از موارد ذکر شده توسط مومنی صحیح نیست و به فرض هم که گفته باشد آیا باور کردنی است؟"

به گزارش سایت خبری فعالان حقوق بشر در ایران، متن جوابیۀ این فعال دانشجویی به دادستان کل کشور به شرح زیر است:

بخشهایی از اظهارات آقای محسنی اژه ای در نشست خبری مورخه اول آذرماه در خصوص تکذیب شکنجه های وارده به اینجانب طی بازداشت موقت در تابستان ٨٨ را از طریق برخی جراید در زندان اوین مطالعه کردم، لذا از آنجا که این مطالب حاوی اظهارات نادرست و کذب می باشد جهت تشحیذ اذهان عمومی نکاتی را مختصرا بیان می دارم :

۱- مخاطب نامه سرگشاده اینجانب همچنان که در نشست خبری مذکور نیز یادآوری شده است مقام رهبری به عنوان عالیترین مقام کشور و مسئول نظارت بر عملکرد سه قوه بوده است ، حال چنانچه سخنگوی محترم دستگاه قضایی جایگاه فراتری نیز برای خود قائل هستند مناسب است که افکار عمومی در این خصوص توجیه و اطلاع رسانی لازم صورت پذیرد و در غیر این صورت به شرحی که در ادامه توضیح خواهم داد ورود ایشان به این قضیه دچار اشکال حقوقی است.

٢- چندی پس از انتشار علنی نامه اینجانب در حالی که در چند نوبت محتوای این نامه در جلساتی برای برخی مقامات قضایی تشریح کرده بودم ؛ در پی پیگیری دادستان تهران، آقای جعفری دولت آبادی طی نشستی با ایشان در زندان اوین در مورخ هشتم مهر امسال ضمن تشریح مجدد شکنجه و رفتارهای غیرقانونی در جریان بازداشت موقت توسط بازجویان وزارت اطلاعات، شکواییه ای مکتوب را علیه کلیه آمران و عاملان این برخوردهای غیرقانونی تنظیم کرده و شکایت خود را با طرح بالاترین مقام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به جریان انداختم .

مع الوصف از آنجا که مجموعه تحت مدیریت وزیر وقت اطلاعات و سخنگوی فعلی قوه قضاییه به ویژه آن دسته از ماموران و کارشناسان شاغل در بندهای ٢۰٩ و ٢۴۰ که نقشی در پرونده اینجانب داشته اند از جمله متشکی عنهم پرونده مفتوحه در خصوص شکنجه می باشند و به نظر می رسد چنانچه ایشان به عنوان یکی از اطراف دعوی و یا مطلعان از قضیه دفاعیات و یا توضیحاتی دارند بایستی آن را در محضر مقام بازپرسی مطرح کنند نه آنکه از رسانه های عمومی و جایگاه سخنگوی قوه قضاییه برای طرح و توضیح درخصوص نقاط تاریک کارنامه باندهای اطلاعاتی ، امنیتی مداخله گر در انتخابات و حوادث پس از آن بهره جویند.

٣- اینجانب بار دیگر تایید می نمایم که کلیه مطالب مذکور در نامه سرگشاده ام درخصوص نحوه شکنجه فیزیکی و روانی وارده بدون سرسوزنی اغراق تشریح شده و تماماً منطبق با واقعیت می باشد. با پرهیز از ذکر درباره جزئیات رفتارهای غیرقانونی ، غیر انسانی و خلاف شرع بازجویان طرح این مسئله را ضروری می دانم که نکات منتشره و سرفصل های اشاره شده در نامه سرگشاده با لحاظ پرهیز از ذکر رویه های غیرقانونی رایج در بازداشتگاهای امنیتی و از باب اهم فی الاهم آمده است.

۴- گرچه سخنگوی محترم در اظهاراتشان بخش مربوط به ضرب و شتم حین بازداشت را تایید کردند لیکن ادعای جالب توجه ایشان در خصوص غیرممکن بودن اعمال شکنجه در زندان و بازداشتگاه ها با توجه به تجربه تلخ شخصی ام و نیز اخبار و قرائن فراوانی که پیش روی افکارعمومی طی یکسال و نیم گذشته وجود دارد نشان می دهد که انتخاب مخاطب و مرجع تظلم خواهی در نامه من به درستی صورت گرفته چرا که درخصوص فجایع رخداده در پرونده هایی همچون کهریزک نیز ابتدا با تمام قرائن و شواهدی که وجود داشت مقامات و مدیران وقت قضایی اقدام به انکار و تکذیب می کردند اما پس از افشاگری های مکرر در سطح افکار عمومی بود که با ورود عالیترین مقام کشور مقدمات رسیدگی قضایی و مجازات عاملان پرونده فاجعه کهریزک فراهم شد.

۵- درپایان امیدوارم با طرح شکایت اینجانب نزد مراجع قضایی ضمن رسیدگی قضایی و مجازات به دادخواهی من، اراده سیالی در جهت ریشه کنی زمینه ها و عوامل بروز چنین قانون شکنی هایی برای همیشه فراهم شود.

عبدالله مومنی

آذرماه ٨٩- بند ٣۵۰ زندان اوین



 
 



خبرنگاران سبز/رهبران سبز/ زهرا رهنورد:

زهرا رهنورد به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان که امسال با عید سعید غدیر تقارن دارد، نامه ای سرگشاده در باره زنان مبارز ایران، خطاب به ریاست قوه قضاییه ایران نوشته است. زنانی که یا خود به جرم آزادی خواهی این روزها در زندان اند و یا همسران و فرزندان مبارزشان در بند هستند.

  • متن کامل نامه زهرا رهنورد به رئیس قوه قضائیه به شرح زیر است :

جناب آقای صادق لاریجانی آملی، قاضی القضات و رئیس قوه قضائیه

با سلام

این بار هم به عنوان زنی که دلسوز ملت ایران است ،برای شما نامه می نویسم .

اگر سودای ذهنی ام ،ایده آل نظامی عادل متکی برآراء ملت و تفکیک قوا نبود ،این ایده آلی که میراث به خون خفتگان و آزادیخواهان مشروطه و تاکید انقلاب اسلامی است ،آنقدر واقع بین بوده ام که به دست بسته بودن قوه قضائیه و اعمال قدرت و نفوذ نیروهای فوق قانون امنیتی و سپاهی اذعان کنم ،اما آن ایده ال سیاسی ملت ایران هم چنان وعده امید بخش و بلند مرتبت ، قرار گرفتن امور در مجاری قانونی و تفکیک قوا را می دهد و می دانم آن روز خوب دور نیست .

امسال ،عید مبارک غدیر همزمان شده است با روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان .با تمام وجود از خداوند مسئلت دارم که علی علیه السلام آن اسطوره عدالت و آزادگی بتواند پیشوای نظر و عمل در ابعاد زندگی فردی و اجتماعیمان باشد .

اما اصل مطلب

جناب آقای قاضی القضات

در آستانه روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان قرار داریم در حالی که هرگز تاریخ کشور ما این همه خشونت سیاسی نسبت به همه مردم به خصوص نسبت به زنان را که توسط بخشی از حاکمیت بر آنان اعمال می شود، به خاطر ندارد .

البته به طور معمول، همیشه ما زنان از تبعیض های متعدد خشونت آفرین در زمینه های فرهنگی ،حقوقی و ارزشی در سطح جامعه و خانواده رنج برده ایم و این جانب ازسی سال پیش یعنی آن زمان که قلم به دست گرفتم و با مصائب زنان آشنا شدم ، تبعیض ها ،اجبارها و خشونت های جنسیتی را متذکر شده ام اما این بار و این سالها علاوه بر آن همه مصائب محنت آفرین خشونت سیاسی و نظامی به زنان، برگ جدیدی ست که بر این کتاب قطور افزوده شده است.

اکنون از این همه خشونت، سیاهه ای پیش روی ماست :

زنانی که به جرم آزادیخواهی، دموکراسی طلبی، حمایت از حقوق زنان و کودکان و فعالیت علیه تبعیض جنسیتی و فعالیت برای تصحیح قوانین ناقص و یا غلط خانواده که فرسنگها از دین و دنیای مدرن دور است، طرفدرارن حقوق بشر، به جرم روزنامه نگاری، به جرم دفاع از حق تحصیل ،به جرم های ساختگی و من درآوردی و اتهامات قومی، فکری و اعتقادی و تهمت و افترا و پرونده سازی و به جرم سوال رای من کجاست به جرم سوال فرزند من کجاست؟گرفتار خشونت سیاسی شده اند .

اما قرار نیست همیشه زبان سرخ سر سبز را به باد دهد ،زیرا مولایمان علی (ع) جان برکف نهاد و سر به تیغ دشمن سپرد که چنین نباشد .

این سیاهه حاکی از ضرب و شتم و شکنجه واحتمال تجاوز و اعدام و ترور شخصیتی و فیزیکی و زندانهای طویل المدت بر زنان زندانی با ادعاهایی نظیر محارب و اقدام علیه امنیت ملی است .

این زنان کیانند؟

دخترانی که در آرزوی سعادت ملت و تحقق آزادی ،دخمه های سیاه زندان را بر رخت سپید عروسی و شادیها و هلهله ها و چراغانی ها ترجیح داده اند، از یار و محبوبشان دور مانده اند .

مادرانی در فراق فرزندانشان که اینک تنها درخیال، کودکان خردسالشان را به آغوش می کشند .در همان حال هم بچه های بی پناه اشک ریزان و ضجه زنان درپی دامان پرمهر مادر این سو و آن سو سرگردانند.

زنانی که فقدانشان ، اسارتشان به خاموش شدن روشنایی کاشانه اشان منجر شده و همسران رشیدشان بی صبرانه انتظار دیدنشان را دارند و دلهاشان نگران پاکی و معصومیتی است که به اسارت بازجویان در آمده است . بسیاری از آنها را، با انواع قرص ها و مخدرها و داروهای روانگردان به اعترافاتی پوچ و غیرواقع وادار کرده اند و ره اورد این همه رفتار خارج از قوانین انسانی و اخلاقی انواع بیماریها مانند فلج شدن و… بوده است .

البته واضح است که چنین اعترافاتی اگر هم به ظاهر با موفقیت برای خشونت طلبان همراه باشد فاقد ارزش است . بانوان وکیل که در عین مصونیت وکالت در حین انجام وظایف شغلی از آن وظایف باز مانده و موکلانشان سرگردان و فرزندان خردسالشان بی پناه و همسرانشان سرگردان دادگاه و زندان . و چنین است فهرستی بزرگ از همه اقشار دیگر دانشجو و استاد و محقق و معلم و کارمند وکارگر و خانه دار…،زنان گمنام بی پناهی که خودشان هم نمی دانند چرا دستگیر،زندانی و یا تبعید شده اند؟ چرا ترور شده اند؟چرا زیر ماشین رفته اند؟

و متاسفانه این قصه واقعی است، واقعیتی جانسوز که به زندان ها ختم نمی شود.

آقای قاضی القضات

بیرون این زندانهای کوچک و مخوف چون اوین و کهریزک، گوهر دشت و بهبهان و ایذه و بابل و ساری و کرمانشاه و مشهد و شیراز واهواز سایر زندانهای ریز و درشت و پنهان و آشکار دیگر ، که در گوشه و کنار مملکت برپا کرده اند ایران سرتاسر زندانی بزرگ با شنودها و تعقیبها و مراقبتها و محیط سرتاسر پلیسی تبدیل شده است .

در پرده ای دیگر از این روایت محنت بار دردآور در کشوری که قرنها پایمال شدن حقوق زنان بوده است این فشار بر آنان شدید تر است، هنگامی که خود با چشمانشان نظاره گر زندان های طویل المدت ، شکنجه ها، توهین ها و بازجویی ها و تازیانه های بی رحم و تماس کاسه توالت با دهان حق گو و ذکر گوو ویا بدتر ازآن ، درحق همسران دلاور و فرزندان سلحشور و حق طلب شان اند .

آقای قاضی القضات

این شقشقه عریضه واررا از آن روی می نویسم که بر این باورم اگر امور به طور طبیعی و درچارچوب آرمانهای مشروطه و ارزشهای فراموش شده آغازانقلاب اسلامی جریان داشت این همه انحراف و ظلم و ستم اتفاق نمی افتاد و اگر هم به طور نسبی جنایت و جرمی بود، باید قوه قضائیه پاسخگوی آن می بود .

در عین حال تقارن عید غدیر با روز مبارزه با خشونت علیه زنان می تواند اتفاق تقدیر باشد تا به مبارکی و عظمت آن ، فرصتها از دست نروند و همه اقشار مردم به خصوص زنان این معلمین بزرگ انسانیت و سرچشمه های لطف ومحبت از خشونت سیاسی نجات یابند .

زهرا رهنورد


 
 



خبرنگاران سبز/سیاست :

کارشناسان ایران سبز طی بیانیه ای اعلام کردند همزمان با سالگرد اعتراض تاریخی دانشجویان آزادیخواه در 16 آذر سال 1332 که در مخالفت با کودتای ضد ملی و همراهی دولت وقت آمریکا با کودتاگران برای غارت منابع نفتی ایران صورت پذیرفت ، در هفته منتهی به 16 آذرماه 1389 و در اعتراض به کودتای سیاسی و نظامی حکومت و ایجاد کنسرسیوم نفتی ضدایرانی با دولت چین که باعث نابودی اقتصاد ملی در طول 35 سال خواهد شد ، به مدت یک هفته از خرید کالاهای چینی خود داری کنیم.

در این بیانیه آمده است: آذرماه " سمبل ایستادگی دانشجویان در برابر حکومت های ضد ملی است. دانشجویانی که همواره مدافع منافع ملی و پیشگامان تحول خواهی و تغییر طلبی بوده اند. 16 آذرماه پیام آور " نه " بزرگ دانشجویان بخون غلتیده ای است که به سان پرچمی برافراشته ، مردم را به ایستادگی در برابر استبداد داخلی و سلطه بیگانگان فرا می خوانند.

اگر چه اکنون نیزموقعیت سیاسی و اقتصادی ایران با رویدادهای سال 32 مشابهت دارد و حاکمیت یافتن دولت کودتا به پشتوانه سر نیزه استبداد ، یادآور روزهای سیاه آن سالیان است ، اما
خوشبختانه این بار ملت ایران ، با هوشمندی خود جنبش سبز و فراگیری را بنیان نهاده اند، که سرکوب کردن آن ناممکن و خاموش ساختن آن در توان حاکمیت نیست.

طی ماههای اخیر ضعف و عدم مشروعیت حکومت در داخل و انزوای همه جانبه آنان در روابط خارجی باعث گردیده ، تا نظامیان تمامیت خواه در همراهی با رهبرشان دست به انعقاد "قراردادهای ننگین و ایران بر باد ده " بزنند و برای تامین منافع گروهی و دستیابی هر چه بیشتر به ابزار نظامی و سرکوب ، منافع ملت را به تاراج دهند و صدمات جبران ناپذیری را متوجه مردم ما سازند.

یکی از این قراردادهای ننگین ، قرارداد کنسرسیوم نفتی بین ایران و چین است که در ماه مه 2010 با تجدید نظر کلی در قرار داد قبلی ( دسامبر 2006 ) مخفیانه به امضاء رسید. قرادادی که با اختصاص سهم زیر 50 درصدی برای ایران ، بخش عمده ای از منابع نفتی کشور را برای مدت 35 سال در انحصار چینی ها قرار می دهد و طرف ایرانی طی این مدت موظف است 45 درصد سهم درآمدهای خود را صرف وارد ساختن کالاهای غیر استاندارد چینی به کشورنماید.

بنابراین در حالی که حکومت ، خیانت به ملت را پیشه خود ساخته و واگذاری امتیازات نابخردانه به بیگانگان را در پیش گرفته ، جا دارد تا در حرکتی ملی و در راستای مبارزه منفی با دولت مستبد و اعلام نارضایتی عمومی از اینگونه قراردادهای خفت بار، همه با هم برای یک هفته و تحت عنوان" هفته تحریم کالای چینی" از خرید هرگونه کالای چینی خودداری کنیم و فروشندگان غیرتمند ایرانی هم تا حد امکان از ارائه کالای چینی خودداری نمایند. شرایط کنونی کشور ایجاب می کند تا یکپارچه و مصمم ، وفاداری خود به استقلال ایران و حمایت از کارگران و کشاورزان و تولیدات رو به نابودی کشور را نشان دهیم.

" هفته تحریم کالای چینی " که از دهم آذر ماه آغاز می شود و تا روز تاریخی 16 آذر ادامه می یابد، تداوم اعتراض های آزادیخواهانه این روز تاریخی است. این همبستگی ملی، تلاش برای تداوم جنبش سبز ملت ایران در ابراز مخالف با حکومتی است که کمر به ویرانی ایران زمین بسته است. این اقدام ملی " نه" به نابودی ایران و هویت ایرانی است . " نه" به همراهی برای سرافکننده ساختن ایرانی است. و " آری " است به باورهای سبز ما و اتحاد و همراهی یک ملت بزرگ تا رسیدن به آزادی

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته